سلام میکنم به امام عسگری. سلام میکنم به سامرای عزیز و غریب، سلام میکنم به تک تک شما که دلتان چراغانی است به نور حضرت امام عسگری و تبریک میگویم به امام زمانمان الهی که به حق این روزها وشبها بهترین مقدرات برای همه شما رقم بخورد و انشاءالله زیارت سامرا نصیبتان بشود. خیلی خیلی خوشآمدید به سمت خدای امروز. عیدتان مبارک باشد و حاج آقای حجت الاسلام عابدینی عزیز هم خیلی خوشآمدند سلام علیکم و رحمتالله عیدشما هم مبارک انشاءالله
حجت الاسلام عابدینی: سلام علیکم و رحمت الله وعرض ادب و سلام و احترام خدمت همه بینندگان و شنوندگان عزیزمان. انشاءالله عید ولادت امام عسگری علیه السلام پدر امام زمان (عج) بر همه مبارک باشد و انشاءالله اولین عیدی ما فرج امام زمان باشد.
شریعتی: انشاءالله الهی آمین.
حجت الاسلام عابدینی: انشاءالله عیدیهای دیگرمان را هم از امام عسگری علیه السلام پیروزی مسلمانها در جبهههای غزه و فلسطین باشد انشاءالله
شریعتی: انشاا.
حجت الاسلام عابدینی: عزت مسلمانها را به دنبال بیاورد. و انشاءالله زمینهساز ظهور بشود.
شریعتی: انشاءالله خیلی خوب، خیلی خوشحال هستیم که امروز در این روز بسیار بسیار نورانی و مبارک همراه شما هستیم.سبد سبد این گلها تقدیم لحظات ناب و نورانی شما. ببینیم امروز حاج آقای حجت الاسلام عابدینی چه برای ما به ارمغان آوردهاند و بناست چه نکاتی را بشنویم انشاءالله
حجت الاسلام عابدینی: اللّهمّ كن لوليّك الحجّة بن الحسن صلواتك عليه و على آبائه في هَذه السّاعة و في كلّ ساعة وليّاً و حافظاً و قائداً و ناصراً و دليلًا و عيناً حتّى تسكنه أرضك طوعاً و تمتّعه فيها طويلًا ابتدا یک نکته در رابطه با ولادت امام عسگری علیهالسلام عرض بکنم و یک روایتی از حضرت انشاءالله تیمن پیدا بکند و مبارک بشود انشاءالله جلسه و انشاءالله وجودمان.
شریعتی: انشاءالله
حجت الاسلام عابدینی: نکته این است که ولادت امام عسگری (ع) خیلی پنهان بود. به طوری که اغلب از ولادت ایشان مطلع نبودند. شاید مثلاً تا سن جوانی ایشان، خبری از ولادت ایشان گاهی نداشتند و در آن جریانی که به خصوص برادر ایشان از دنیا رفتند به اصطلاح آنجا امام عسگری (ع) بیشتر شناخته شد و در بعضی از جریانات به خواص امام عسگری را به عنوان امام معرفی میکردند. لذا یکی از مظلومیتهای خود امام عسگری (ع) هم همین بوده است که تا مدتها کسی از ولادت ایشان خبر نداشته است. و شاید خود این هم یک سری بود برای اینکه ولادت امام زمان (عج) رو زمینهسازی بکند که از ولادت ایشان عده قلیلی باخبر بودند که هست و به دنیا آمده و به خواص از مؤمنان نشان داده میشد نه به عموم مؤمنان. لذا جریانات زمان امام عسگری (ع) خیلی دوران سختی بود که شاید حضرت حدود چهار ساله مثلاً بودند که امام هادی (ع) را از مدینه به بغداد و بعد هم سامرا بردند. ودر عسگر و همین تحت نظارت بودن و این از ابتدا در یک جریان غربتی بزرگ شدند و از آن رابطه با مدینه و آن جای بنی هاشم دور بودند.
شریعتی: سرزمین جدشان.
حجت الاسلام عابدینی:سرزمین جدشان و جوار جدشان دور بودند. من اینجا به خاطر اینکه وقت هم گرفته نشود فقط این را عرض میکنم که خوب یک جریان زیبایی هم جریان ازدواج امام عسگری (ع) است که دیگر همه دوستان با آن جریان عجیبی که در ولادت برای ازدواج حضرت پیش میآید و مقدمات ولادت امام زمان انشاءالله آن بوده و آن جریان پیش آمده خیلی جریان زیبایی است که عاشقانه و درعین حال خیلی عجیب که دوستان رجوع میکنند ما هم الان قصد آن را نداریم گفته شده است. فقط یک روایتی ما از امام عسگری (ع) درمحضرش قرار میگیریم روایت خیلی زیباست قابل عمل است. چون قابل عمل است من دست گذاشتم روی روایت که این روایت را در محضر شما باشیم.
شریعتی: همیشه خوب انتخاب میکنید شما حاج آقا.
حجت الاسلام عابدینی: بزرگوارید. سلامت باشید. الحمدلله روایات ما همهاش بلند است لذا ما آنچه که خودمان میفهمیم را از بین آنها انتخاب میکنیم که این روایت رساله امام عسگری (ع) به اسحاقابن اسماعیل نیشابوری است محتوا مختلف است چند فراز دارد ما یک فرازش را فقط در محضر شما هستیم که بسم الله الرحمن الرحیم. ان الله بمنه و رحمته لما فرض علیکم الفرایض. خدای سبحان که منت و رحمت برهمه دارد فرایض را بر شما واجب نکرد، واجبات را برشما واجب نکرد لحاجت منه الیکم. که بخواهد از شما حاجتی داشته باشد که کاری برای خدا بشود. بل برحمه منه که رحمت از جانب حق است. لااله الاهو. علیکم. این را برای شما لحاجته منه الیکم بل برحمه منه لااله الاهو. که این بیان آن منه خدا. که این را واجب نکرد بر شما لا که لیمیز الخبیث من الطیب. یعنی هر عبادتی وفریضه و واجبی یک مرتبه انسان را دارد از کفرجدا میکند از کافران جدا میکند و در وجود خودش از کفر جدا میکند.
شریعتی: یعنی مدام درحال غربال شدن است.
حجت الاسلام عابدینی: یعنی این حرکت به سمت محوضت یعنی محض شدن. خالص شدن که یک سنت خالصسازی است. یک مرتبهاش جدا شدن از کافران است. عبادات یک ظاهری دارد که آن ظاهرش جدا شدن بین مؤمن وکافر است. که این عمل را انجام میدهد آن عمل را انجام نمیدهد. اما غیر از این ظاهر، یک باطنی هم دارد که آن باطن این است که انسان را دارد از کفر خودش بیرون میبرد. یعنی مراتب کفر وشرکی که درونش است
شریعتی: یعنی درون هم این خالصسازی اتفاق میافتد.
حجت الاسلام عابدینی: پس یک خالصسازی در بیرون اجتماعی، در نظام بیرونی. که میبیند یک جامعه مومنی با فرائضی که جعل شده در تعبیر بعضی از روایات، جامعه را از حیوانیت به سمت انسانیت میکشاند. انسان میکند. انسان حقیقتش آن کمالات است. ببینید اگر جامعه انسان نباشد میشود اسرائیل. رژیم غصبی. غاصب. میگوید بچه است عیب ندارد، میگویی زن است، عیب ندارد. این حیوانیت است. یعنی خوی درندگی،سبعیت، این خوی سبعیت در او فعلیت پیدا کرده است. جامعهای که در آن خدا نباشد، جامعهای که درآن وجدان نباشد، این این شکلی میشود. خود به خود به آن سمت گرایش پیدا میکند. چون میبیند که من باید بکشم تا حاکم کامل بشوم. حق مال من است. من باید باشم. من باید حاکم باشم، منافع من باید باشد. حالا کشور دیگری است تو غصب کردی میگوید به اینها من کاری ندارم. من تعبیری در قرآن هست خیلی زیباست میگوید در جنگ احد وقتی که جنگ مغلوبه شد، یک دسته که از اول در جنگ احد نیامدند. عبدالله ابن ابی و طرفدارانش نیامدند. از اول وقتی لشکر حرکت کرد آنها نیامدند. سیصد و خردهای از هزار نفر این شکلی نیامدند. هفتصد و خردهای آمدند. این هفتصدو خردهای وقتی که جنگ غالب بود همه بودند. وقتی جنگ مغلوب شد به خاطر آن تنگه که عدهای ترک کردند. آنجا دارد که انجا چهار دسته شدند. یک دسته کسانی بودند که شهید شدند. یک دسته صابرینی بودند که کنار پیغمبر ایستادند. که تا آخر ایستادند از پیغمبر دفاع کردند که امیر مومنان در رأس آنها بود. دو دسته هم فرار کردند. چرا دو دسته فرار کردند میگوید اینهایی که فرار کردند دو دسته بودند یک دستهشان فرار کردند رفتند که رفتند. یک دسته فرار کردند ترسیدند اما یک لحظه خدای سبحان در قرآن میفرماید که امنه نعاس را بر اینها غلبه دادیم یک خوابی یک چرتی یک لحظه شوک، که از آن فرار آدم دارد در ترس و وحشت الان بمباران کردن ها را کسی تصور بکند که دائم لحظه به لحظه آنجا کشته شدنها را میدیدند داشتند فرار میکردند. اینها خدا میگوید ما بر آنها انزلنا من امن نعاس یک چرت را. اینها یک لحظه به خودشان آمدند که ما داریم پیغمبر را تنها میگذاریم ما داریم اسلام را رها میکنیم. ما داریم مسلمانان را ول میکنیم که این جور به اصطلاح چه بشوند قتل عام بشوند کشته بشوند مجروحان. سه تا چیز را هم پیغمبر را هم دین را هم مسلمانها را. این حالت باعث شد که برگردند. یک دسته دیگر که مقصودم از اینجابود این است که میگوید تعبیر قرآن این است و طائفه قد اهمتهم انفسهم اینها فقط به فکر خودشان بودند. اصلا غیرخودشان را نمیدیدند. اینها فرار کردند که فرارکردند که رفتند که رفتند.
شریعتی: برایشان هم مهم نبود که از کی و از چی
حجت الاسلام عابدینی:میگوید اگر هم تا به حال در دین بودند تا حالاهم اینجا بودند مال این بود که احساس میکردند اینجا بساط پهن است. فکر میکردند پیروزی اینجاست. فکر میکردند اینجا راحتی است. خوش و بش اینجاست. هروقت دیدند دارد سخت میشود میبینید اینها نیستند. طائفه قد اهمتهم انفسهم. من این صائفه قد اهمتهم انفسهم را که میخواهم بگویم آن حیوانیت میشود یک نکتهای بگویم از یک جاهای ساده شروع میشود. از یک جای ساده شروع میشود. من میخواهم بگویم جاهای سادهاش خیلی ساده است اما گاهی توجه نداریم نمیدانیم که این به آنجاها میکشاند. مثال ساده بزنم. مثلا یک کسی است ایستاده کنار خیابان دوبله ایستاده. سوبله ایستاده میبیند که خیابان دارد بسته میشود راه بندان دارد میشود بقیه اذیت میشوند.
شریعتی:برایش مهم نیست.
حجت الاسلام عابدینی: میگوید من کارم را باید اینجا انجام بدهم. بروم دورتر وقتم گرفته میشود. وقت دیگران برایش مهم نیست. این همه پشت سر این بوق میزنند. گرفتار شدند اذیت شدند. مهم نیست. این هم طائفه قد یعنی این مساله اگر بزرگ بشود میشود فرار از جنگ ازجلوی پیغمبر. فکر نکنیم همیشه همینقدر میماند. یکی دیگر میگوید اگر من بچه من سالم بماند همه دیگران هم از بین رفتند که رفتند. بچه خودش را ببیند طائفه قد اهمتهم انفسهم. بعد هم میبینی فرار میکند و میرود. میخواهم بگویم ببین این، از این جمله که یک جایی در دهان آدم فعل آدم ساده برمیآید و نتیجهاش تا آنجا میشود که میرسد از جلوی پیغمبر
شریعتی: یعنی معرکهها که بزرگتر بشود
حجت الاسلام عابدینی: همینجور و آزمایشها اهمتهم انفسهم خودشان را فقط دیدن. میگوید نه غزه نه لبنان جانم فدای ایران. بعد به این بگو که حالا تو ایران مثلاً خوزستان جنگ است بیا برویم جنگ. میگوید من خوزستان چرا، خوزستان خوزستانیها بجنگند. نه خوزستان نه کردستان نه سیستان نه خلاصه آذربایجان، نه خلاصه تهران. بعد خلاصه بیا در تهران. بگو خلاصه این طرف تهران. میگوید من خانه خودم نه آن طرف نه این طرف و الان آن که میگوید نه غزه نه لبنان او نمیخواهد بگوید که من برای ایران جانم را میدهم. نه او میگوید جان من برای من است بقیه برای من جان بدهند. تو ایران هم که میرسد میگوید خوب بروند جان بدهند برای من، من بمانم. اگر هم خیلی سخت بشود جار وجمبیل را جمع میکند میرود. اگر بتواند.
شریعتی:شرایط که سخت بشود.
حجت الاسلام عابدینی : این ببینید هرکدام از اینها چی هستش اهمتهم انفسهم.
شریعتی: خودشان برای خودشان مهم اند.
حجت الاسلام عابدینی: از یک جای کوچک شروع میشود. از یک جای کوچک. یعنی اگر میخواهیم محک بزنیم حواسمان باشد از یک جای کوچک. خوب میخواستیم کوتاه باشد که هر حکمی که دارد میاید لیمیز الخبیث من الطیب. دارد خالصسازی میکند. لذا هر حکمی که ما داریم انجام میدهیم داریم رشد میکنیم. فقط یک تکلیف نیست. یک تطیبب است یک تمییز است یک خالص شدن است. رشد است.
شریعتی: یک پله به سمت کمال انسانیت است.
حجت الاسلام عابدینی: یک پله به سمت خدا حرکت کردن است. آن هم خدا که کمال مطلق است. ولیبتلی ما فی صورکم و لیمحص ما فی حضرت میفرماید که این تضمین آیه است در سوره که لیبتلی ما فی صدورکم تا صدرهای شما دلهای شما را مورد ابتلا و آزمایش قرار بدهیم با این ابتلائاتی که پیش میآید. فقط میگوید اهمتهم انفسهم. فقط خودم. کی حاضر است دیگران را هم ببیند. کی حاضر است دین خدا را هم ببیند. کی حاضر است خودش را هم فدا بکند. که خیلی متفاوت میشود. بزرگ شدن آدم. گاهی آدم اینقدر کوچک است شصت کیلو است. بدنش است فقط. خوردن و خوراکش. من بخورم من سیر باشم من جایم خوب باشد این همین قدر است. اما یک کسی میبینی عظمت وجودیاش همه عالم را فرا گرفته است. هر جای عالمی یک مظلومی است این آنجا جانش را انگار پر میکشد.
شریعتی: آنها اسیر قفس تن نیستند.
حجت الاسلام عابدینی: نیستند. لذا حیوانیت یعنی همین. کسی که اسیر قفس تن است خوب حیوان اسیر قفس تن است. تازه در حیوانات هم بعضی حاضرند خودشان را فدای نوعشان بکنند. یعنی آن گلهشان نوعشان. بچهاش هم نیست اما گلهاش است این خلاصه آنجا حامی است آنجا. اما اینها نه. این انسانها گاهی از حیوان هم اولئک کالانعام بل هم اضل. یأکلون کما تأکل الانعام. میخورد. قرآن است. میخورد اما خوردنش مثل خوردن حیوان است. یعنی خوردن، خوردن حیوانی است. فقط بخورم سیر بشوم. کاری به کس دیگر ندارد. دیگری الان مورد اذیت و آزار است مهم نیست. دقت میکنید اینها آن راهی است که اسلام برای ما، ما را میخواهد بزرگ کند توسعه بدهد عظمت بدهد. میفرماید و لیمحص لما لیبلی ما فی صدروهم و لیمحص ما فی قلوبکم. هی مرتبه عظیمتر بشود. لتسابقوا الی رحمت الله. مسابقه بدهید به سمت رحمت خدا. و لتتفاضل منازلکم فی جنه. آن هم جنت خدا. نه هرجنتی. که آن جنتی جنت خدا که این ها تفاضل و آن رشد در آن جا پیدا بکند. این کلام امام عسگری انشاءالله آویزه گوشمان باشد هر عبادتی حکمی عملی کمکی خدمتی هر کاری داریم میکنیم ببینیم که این کلام دارد ما را رشد میدهد از دایره حیوانیت به انسانیت میکشد. در مراتب انسانیت دارد بالا میبرد. بزرگمان میکند تا همه هستی را وجود خودمان ببینیم. انشاءالله
شریعتی: بسیار خوب. آقا خیلی ممنون ومتشکرم ازشما. حالا یک کتابی هم راجع به زندگانی و شخصیت امام عسگری انشاءالله در خاتمه بحث. قبل از تلاوت قرآن معرفی خواهیم کرد و سلام وعلی موسی و هارون. قصه حضرت موسی تمام شد دیگر در واقع. این قسمت ما و دراین بخش به فضائل او خواهیم پرداخت انشاءالله که حسن ختام باشد.
حجت الاسلام عابدینی: سلام علی موسی وهارون علیهم السلام اجازه میگیریم از حضرت موسی علیه السلام علی نبینا و علی اله وعلیه السلام. اجازه میگیریم که باز وارد محضرشان شده باشیم. قصه حضرت موسی علیه السلام با وفات حضرت موسی علیه السلام وجانشینی حضرت یوشع سلام الله علیه به پایان رسید و عرض کردیم که وصایای ایشان در آینده همه را به حضرت یوشع تحویل داد و حضرت یوشع طبق آن وصایا عمل خودش را انجام داد. و بعد همینجوری سلسله وصایت بعد از یوشع ادامه پیدا کرد. تا به حضرت داود سلام الله علیه رسید. انبیایی در این وسط بودند و هستند و خلاصه اینها بودند تابه آنجا میرسد منتها ما برای اینکه خاتمه کلاممان نسبت به حضرت موسی علیه السلام یک یادآوری از فضائل حضرت که نگفتیم و جایش را خالی گذاشتیم تا در انتها انشاءالله به آن یک پردازشی داشته باشیم که هم خطامه مسک باشد. که انتهای انتهای خوش و زیبایی باشد از جریان وهم فضائل حضرت موسی علیه السلام را گفته باشیم و به خصوص یکی از وقایع مهمی که در فضائل حضرت موسی علیه السلام است و این مساله در قرآن خیلی پیچیده و عمیق است بیان تقاضای رؤیت خدای سبحان است که در وقت میقات برای موسی پیش آمد. حالا وارد این بحث به عنوان فضائل میشویم که یکی از نقاط اوج وجودی حضرت موسی علیه السلام است انشاءالله توفیق پیدا بکنیم بتوانیم بهرهمند باشیم به عنوان کمال انسانی که منتظر همه ما است و میتوانیم به آن سمت حرکت بکنیم و خدا نسبت به حضرت موسی علیه السلام مطرح کرده است تا ما را به آن سمت حرکت بدهد. یعنی یک کمال مرتبط است نه یک کمال تاریخی فقط برای موسی علیه السلام ، بلکه یکی از شئون پیغمبر اکرم است که جریان پیغمبر افضل از این میشود و بالاتر از این، و خود این مسأله نشان میدهد که مقام پیغمبر اکرم چقدر عظمت دارد که موسای کلیم با آن همه عظمت رسول اولوالعزمیاش در این مرتبه درحقیقت توقفی دارد که فوق او راه ندارد که آن فوق برای پیغمبر اکرم و اهل بیت او فقط راه دارد که انشاءالله این را در ضمن آیات و روایات انشاءالله در محضرش هستیم. بسم الله الرحمن الرحیم. آیه 143 سوره اعراف
وَلَمَّا جَاءَ مُوسَىٰ لِمِيقَاتِنَا وَكَلَّمَهُ رَبُّهُ قَالَ رَبِّ أَرِنِي أَنْظُرْ إِلَيْكَ ۚ قَالَ لَنْ تَرَانِي وَلَٰكِنِ انْظُرْ إِلَى الْجَبَلِ فَإِنِ اسْتَقَرَّ مَكَانَهُ فَسَوْفَ تَرَانِي ۚ فَلَمَّا تَجَلَّىٰ رَبُّهُ لِلْجَبَلِ جَعَلَهُ دَكًّا وَخَرَّ مُوسَىٰ صَعِقًا ۚ فَلَمَّا أَفَاقَ قَالَ سُبْحَانَكَ تُبْتُ إِلَيْكَ وَأَنَا أَوَّلُ الْمُؤْمِنِينَ
خیلی زیباست. شاید این بیان یک به اصطلاح دستاویزی است برای تمام این بحثهای عرفانی مختلف که ذیل این چه گفتارها بیانها اشعار عارفانه چه احادیث زیبا از حضرات معصومین چه تفاسیر متعالی از تفاسیر ما اینقدر از آن جاهای خیلی پر استناد است که چون یک مقام عظیمی را آنجا بیان کرده است که همه را درحقیقت به شوق آورده به حرف آورده.
شریعتی: تمنا در وجود آنها ایجاد کرده است
حجت الاسلام عابدینی: تمنا ایجاد کرده است و دارد غیر از آن که یک واقعه را بیان میکند در ضمن واقعه چه معارفی را در داخل آن قرار داده که انشاءالله به بعضی از آنها اشاره میکنیم. اولاً مساله کجا واقع شده است وَلَمَّا جَاءَ مُوسَىٰ لِمِيقَاتِنَا موسای کلیم یک بار در وقت بعثش و مبعثش و بعثتش اگر یادتان باشد آنجا شجره را دید و از شجره خدای سبحان با او
شریعتی: تکلم کرد.
حجت الاسلام عابدینی: تکلم کرد. که از دور انی انست نارا. من آتشی را میبینم. بعد اجازه گرفت از همسرش و اینها گفت بروم از آنجا که جذبهای از او و به اصطلاح پارهای از راه را پیدا بکنم. اجد الی النار اودی. راه را پیدا کنیم چون راه را گم کردند و شب بود یا اینکه جذبهای از او را برای گرم شدن بیاورد. اونجا که رفت آنجا خدای سبحان به او امر کرد. فاخلع نعلیک . انک بالوادالمقدس طوی. فاخلع نعلیک تمام آن محبتها تمام آن چیزهایی که در وجود تو نسبت به اغیار است بریز. فاخلع نعلیک کنایه به پا نیست نعل آن تعلقات به دنیاست که همه آنها را
شریعتی: هرچه داری رها کن.
حجت الاسلام عابدینی: تمام تعلقات. آنجا فاخلع نعلیک صورت گرفت. تا انک بالواد المقدس طوی حضور خدای سبحان میخواهد برسد. کلام خدای سبحان را بشنود که انی ان اله لااله الا ان غیر از من این کلام الهی از درون آتش با واسطه و وساطت آتش کلام یا شجره یا آتش کلام خدا را شنید. آنجا در روایات دارد که این بحثهایش را کردیم. اینها را نمیخواهیم زیاد وارد بشویم. فقط اشاره میکنیم چون مقدمه بحثمان است. درآنجا وقتی که کلام صورت گرفت و فاخلع نعلیک شکل گرفت موسی آن تعلقات را رها کرد حرکت کرددارد که خدای سبحان با کلام با واسطه بر او تجلی کرد. کلام خدا بود. اما با واسطه
شریعتی: با واسطه آن اتش
حجت الاسلام عابدینی: با واسطه آتش و درخت این صورت گرفت که بی واسطه نبود. اما این جریان ادامه پیدا کرد. پس ابتدای گفتار خدا با موسی با واسطه بود.
شریعتی: انی انا الله
حجت الاسلام عابدینی: انی انا الله منتها ا زچی از درون درخت که آن شجره را دید این ندا را دارد میکند و این صدا را هم از همه اطراف میشنید. منبع صدا همیشه جهت دارد. که آدم الان یک صدایی از پشت سر من بیاید من میفهمم صدا از پشت سر من بود. یا از کنار چپ یا راست ما بیاید انسان به سمت منبع صدا، اما این صدا از همه جهات بود. که نشان میداد مادی نیست. که اگر کس دیگری هم آنجا بود همراه موسی نمیشنید. چون از بیرون و حس مادی نبود. این یک مشاهده و رشد موسی بود. که به یک رتبهای رسید مرتبهای را وارد شد که این حالت را ادراک را برایش خدا قرار داد.
شریعتی: وگفتیم که با گوشش نمیشنید تمام وجودش میشنید
حجت الاسلام عابدینی: از همه جهات و با تمام وجود میشنید. لذا خود وحی بودنش هم و صدقش هم با خودش بود. روایت دارد حالا اگر یک موقعی فرصت شد.
شریعتی: یعنی چه خودش بود؟
حجت الاسلام عابدینی: یعنی تمام این که این حقیقت، یک حقیقت شهودی است نه حقیقت حصولی، من صدا که میشنوم یک صورتی از صداست که من میشنوم که این قرع صوت که میشود موجی که ایجاد میشود گوش من این موج را میشنود یک صورتی از آن وارد شده است نه حقیقت صوت را من ادراک بکنم. اما آنجا خود واقعیت را دارد میبیند. صوت یک در حقیقت بیان از آن واقعیت است. علم در آنجا شهودی و حضوری بود نه علم حصولی. علم حصولی بعد انسان یک صدایی را میشنود برمیگرددببیند آیا این واقعیت دارد یا ندارد. نکند من مثلاً بعضی وقتها دیدید که آدم توی گوشش صدایی میشنود بعد میگوید نه بیرون چیزی نبود دیگری هم چیزی نشنید همه میگویند نه. خبری نبود. میفهمد که این از درون خودش یک صدا موسای کلیم شک نکرد. صدایی در بیرون نیست آیا این صدا از درون چه جور معنا پیدا میکند؟ در متن واقعه بود. وحی خصوصیتش این است متن واقعه است. نه صورتی از واقع. اصل حقیقت است. لذا آن تمام روایاتی که برای انبیاء در وقت شنیدن به اصطلاح وحی شک و شبهه و تزلزل نقل میکنند قطعاً باطل است. یعنی هیچ شکی نداریم که آن روایات قطعا باطل است آن را به علم حصولی تشبیه کردند کسانی که این رااین جوری دیدند. که فکر کردند مثل همین شنیدههای ما. این جوری است که بعد ممکن است راست باشد ممکن است لذا پیغمبر اکرم وقتی وحی برایشان شد آمد مبهوت بود نمیدانست چیست. خدیجه سلام اله علیه رفت از یک کسی پرسید این، این جوری شده چه جوری است گفت بهش بگو این وحی است. از جانب خداست. این دروغ نیست چی نیست. پیغمبر اکرم یک کس دیگری بیاید به او بگویدکه این از سنخ وحی است. خود این ، چون از سنخ چه دیدند از مفهوم دیدند. از سنخ یک تصویر دیدند. این جوری دیدند. لذا با همان نگاه دارند.
شریعتی: یعنی مویدش با خودش است.
حجت الاسلام عابدینی: اصلاً صدقش با خودش است. لذا هیچ جایی که کسی بخواهد تاییدش بکند از اینها در کار نیست. موسای کلیم هم آنجا چنین حقیقتی درکلام الهی با واسطه شنید. اما این مساله ادامه پیداکرد. تا رسید به جریان میقات رب. در میقات اینجا میفرماید: وَلَمَّا جَاءَ مُوسَىٰ لِمِيقَاتِنَا این مال کی هست بعد از عبور از دریا آمدن بنی اسرائیل این طرف، حالا موسای کلیم آنجا قبل از اینکه برود قوم را دعوت بکند از سمت شعیب که داشت میآمد از مدین به مصر برود. میخواهد برود رسالتش را آنجا انجام بدهد اول به میقات رفت و آن بعثت محقق شد تا آماده بشود برای رفتن چهل سال با آن میقات بود. البته باز هم وحی داشت اما مبدأ اش از آنجا بود. بعد از اینکه اینها از دریا عبور کردند دوباره برای آغاز فصل جدید، آغاز کار جدید که فرعونیان غرق شدند و الان یک برنامه جدیدی میخواهد یک کار جدیدی است دوباره موسی یک میقات جدیدی دارد. یک مواعده ویژهای با خدا دارد. که واعدنا موسی ثلاثین لیله واتممناها بعشر فتم میقات اربعین لیله. چهل شب با خدا میقات داشت. درمیقات جاء موسی لمیقاتنا. پس میقات جایش اینجاست. اولین روزهای چهل سال دوم. دقت کردید چهل سال سوم. اولین روزهای چون چهل سال دوم آن قسمتی بود که آمد به رسالت مبعوث شد. اولین روزها چهل سال سوم. آمده به میقات رفته است. حالا اینجا کلمه ربه. خدا با موسی اینجا صحبت کرد، اما دیگر نه با واسطه، آنجا واسطه شجر بود اما این جا واسطه ندارد. که کلمه ربه. وقتی که از کلام بیواسطه رسید به کلام با واسطه رسید به کلام بیواسطه تکلم با خدا خیلی رشد است میدانیدکه خدای سبحان این ارتباط با آن حقیقت نامتناهی وجود باید رشد پیدا بکند تا بتواند با او رابطه پیدا بکند. مایک بحثی را دررابطه با موت توفی داریم. در توفی گاهی قرآن دارد الله یتوف الانفس خدا در حقیقت نفوس را خودش توفی میدهد.
شریعتی: توفی میکند
حجت الاسلام عابدینی:درایات دیگری داریم یتوفاه ملک الموت الذی وکل بکم. ملک الموت شما را توفی میکند. در بعضی آیات دیگر داریم توفته رسلنا. رسل یعنی اعوان وحشم ملک الموت. ببینید چه. لذا این گونه نیست که یک عدهای را رسل توفی بکنند. یک عدهای را ملک الموت توفی بکند.
شریعتی: یک عدهای را خدا
حجت الاسلام عابدینی: نه. این مربوط به شهود است. شاهد است آن کسی که دارد توفی میشودگاهی با اسباب و وسایل ارتباط داشته است فقط. میبیند که رسل توفیاش میکنند
شریعتی: مرتبه نازل ترش را میبیند.
حجت الاسلام عابدینی: میبیند. آن کسی که واسطهها برایش حذف شده است یک واسطه میدید، میبیند که ملکالموت متوفی اوست. آن کسی که با اینکه وسایط درعالم هستند اما این دائم مرتبط با آن حقیقتی است که از رگ گردن به انسان نزدیکتر است. از قلب انسان به انسان نزدیکتر است، ان الله یحول بین المرء بین خود انسان و خود انسان خدا نزدیکتر است. و خدا حائل است. آن کسی که این رتبه معرفت را پیداکرده است. او همانجا خدا را میبیند که دارد توفی میکند. در این سه تا، سه کار نشد همه جا خدا متوفی بود. همه جا ملکالموت در کار بود همه جا رسل بودند، اما آن کسی که نگاهش به این است که خدا را فقط درعالم میبیند هرکاری دارد انجام میدهد خدا را میبیند. توفیاش هم همین گونه است که خدا را میبیند. آن کسی که ملکالموت را میدیدواسطه میدید در کارها یک واسطه میدید خیلی وسایط را حذف کرده بود از خیلی از کثرتها عبور کرده بود به این وآن پناه نداشت خدا را فقط پناه میدید، در عین اینکه وسایل بود ولی هیچ کدام وسایل برای او حاجب نبودند. اینها مانع نبودند که از اینها عبور کند.
شریعتی: ملک الموت را میدید
حجت الاسلام عابدینی: ملک الموت را میدید. و بقیه وسایط را میبینند. آن وسائط هم مراتب دارد. مراتب دارد. آن هم یک دسته نیست. آن وقت در کلام رب هم آن جایی که خدای سبحان به واسطه ملک صحبت میکند خدا خودش دارد تکلم میکند. ملک هم درکار هست برای تکلم، اما آن کسی که در رتبه ملک باشد ملک را میبیند. آن کسی که دررتبه فوق او باشد کلام را کلام الهی میبیند نه اینکه یک جا خدا صحبت میکند یک جا ملک صحبت میکند. اگر ملک در آنجا هم بخواهد القاء صوت بکند مانع ندارد، اما همانجا میبیند خدا دارد میگوید. لذا ملک واسطه نیست. دقت میکنید.
شریعتی:یعنی مثلاً وحی هایی که برپیغمبر ما نازل شد قرآن کریم توسط حضرت جبرئیل خدا دارد تکلم میکند.
حجت الاسلام عابدینی: خدا دارد تکلم میکند. یک کسی در معرفتش این است که ازطرف جبرئیل میبیند خدا دارد برای جبرئیل میگوید. این حد خورده تر است تا آنجا که چه میشود؟ میبیند که خدای سبحان دارد بیان میکند. بله در رابطه با وحی گاهی داریم که اصلا بیواسطه است نه اینکه واسطه هست دیده نمیشود، لذا داریم پیغمبر اکرم وقتی آن حالتهای سخت در وحی برایش پیش میآمد که تعبیر این است که گاهی مدهوش میشدند در آن حالتها، آن جاهایی بود که هیچ صورتی حائل نبود. هیچ واسطهای درکار نبود. خیلی سنگین است. موسای کلیم اینجا رسید بعد از آن که چهل سال گذشتهاش کلام با خدا بوده با واسطه، رسیده اینجا به جایی که بیواسطه حالا در کلام دارد گفتگو میکند. جاء موسی لمیقاتنا وکلمه ربه. اینجا کلمه ربه آن هم کلمه ربه با کلم الله موسی تکلیما باز هم متفاوت است. یک موقع رب با به اصطلاح اسم تجلی یافته درکلام است. یک موقع الله است که اسم درحقیقت تجلی پیدا کرده است. اینها هم باز مراتب دارد. و کلمه ربه. وقتی دید خدا بیواسطه با او سخن گفت حالا طلبی برایش ایجاد شد که خدایا من بیواسطه هم تو را ببینم. درست است که موسای کلیم در همه عالم خدا را میدید. و محجوب نبود از این رؤیت آن هم نه با چشم سر، بلکه با چشم سر. همانطورکه امیرالمومنین میفرماید به حقایق الایما. با تمام وجودش به خدا شاهد بود. اما یک موقع این شاهد بودن در دایره وسائط است یک موقع این شاهد بودن بی حضور وسائط است. مثل آن که کلام گاهی با حضور وسایط است گاهی بی حضور وسائط است. که موسی این مرتبه را از حضور وسائط طی کرد. رسید به مرتبه تکلم بیواسطه. اما از اینجا یک دفعه طلب کرد چه را؟ رؤیت بی واسطه ، ربه.ارنی انظر الیک. خدایا تو خودت را نمیگویم من ببینم اول ارنی تو ارائه بده.
شریعتی: تو نشان بدهو
حجت الاسلام عابدینی: میداند دیگر اینجا از این طرف نیست. باید از آن طرف بیاید. ارنی تو نشان بده. اگر خلاصه مربوط به ابراهیم خلیل است خیلی زیباست ابراهیم خلیل که میفرماید: و نری ابراهیم. ما نشان دادیم به ابراهیم ملکوت السموات و الارض را و لیکون الی الموقنین تا مرتبه یقینش هم بالاتر هم رفت. لیکون من الموقنین. اینجا موسای کلیم که انه آن رتبه ابراهیم خلیل را میخواهد. که چه ببینیم یک حقیقت ملکوتی را. ببینید موسای کلیم چند واقعه دارد که این وقایع تقریبا در قرآن ذکرش بینظیراست. یکی آن جریان حضرت موسی و خضر بود. که موسی علیه السلام با اینکه رسول اولوالعزم است اما تقاضایی میکند که خدایا بالاترین مرتبه علم را میخواهم. بعد میگوید از آن بالاتر است باید بروی یاد بگیری. بعد وقتی میرود خزر به او میفرماید که چی؟ تونمیتوانی صبر کنی. نمیتوانی صبر کنی آنجا مثل همین لن ترانی اینجاست.
شریعتی: آنجا هم لن تستع
حجت الاسلام عابدینی: آنجا هم تو نمیتوانی صبر کنی. ببینید خیلی زیباست. ارتباط یک وجود در مراحل کمالی آن. اینها تخطئه موسی نیست. اینها بیان موطن عظیم طلب موسی است
شریعتی: عظمت آن
حجت الاسلام عابدینی: خیلی ها طلب ندارند چیزی رد نمی شنوند. آن که طلبش خیلی عظیم است بعضیهایش برایش اجابت میشود. بعضی امکان پذیر نمیشود. آن کسی که ساده نگر است همین هایی را که هست را همین ها را راضی است او جواب رد هم نمیشنود. لذا عظمت وجود موسای کلیم است که آن جا به دنبال خزر رفت و خزر به او گفت که لن تستطیع معی صبرا. نمیتوانی تو صبر بکنی. کسی که علم ندارد به او علم مسلط به آن علم. لم تحط به خبرا. کیف تستطیع و لم تحیط خبرا. چگونه میخواهی تو صبر بکنی درحالی که به علم او احاطه نداری. علم میتواند دائرمدار صبر را ایجاد بکند. در آنجا خزر با واسطه از جانب خدا به او گفت که تو صبر این را نداری. اینجا خدا خودش بیواسطه دارد میفرماید که قال لن ترانی. آن وقت ارنی توخدایا ارائه بده. انظرو. انظر یعنی تو ارائه دادی پس از ارائه تو من نظر کنم پس از نظر کردن رؤیت محقق بشود. پس ببینم. پس چقدر زیباست. سه مرحله دارد.
شریعتی: اول تو خودت را نشان بده. من بتوانم ببینم
حجت الاسلام عابدینی: من نظر بکنم رؤیت پس از نظر محقق میشود این جور نیست که تا ارائه داد رؤیت محقق بشود نه. این هم خیلی زیباست که ارنی انظر الیک. نظر بکنم تا چه چیز محقق بشود تا رؤیت من نسبت به تو. قطعاً موسای کلیم تقاضایش تقاضای دیدن با چشم حسی نبوده است. چون با این چشم سر با این چشم ظاهری موجودات مادی که جسم دارند فقط دیده میشوند حتی موجودات مادی که جسمانی نیستند لطیف هستند دیده نمیشوند. هوا را ما نمیتوانیم ببینیم با اینکه جسم است. هوا هم لطیف است ما نمیتوانیم هوا را ببنیم میتوانیم استشمام کنیم هوا آلوده است یا هوا راحت است. اما نمیتوانیم ببینیم مگر یک موقع آلودگی اینقدر زیاد باشد که شدت آلودگی آن را. وگرنه هوا دیده نمیشود. لطافت حتی اجسام، لذا معلوم است موسای کلیم این رؤیت را نمیخواهد. آن رؤیتی که برای اهل ایمان و صلحا ایجاد میشود معلوم است که آنها را هم نمیخواهد آنها را دارد رسول اولوالعزم است. کلم الله موسی تکلیما شده است. کلمه ربه شده است. میقات رب داشته است. خیلی بالابوده است.
شریعتی: و این خیلی مقام عظیمی است.
حجت الاسلام عابدینی:خیلی عظیم است که این تمنای این مقام را میکند.نمیدانم حالا فرصت هست یا نیست که ما بحث را
شریعتی: وقت داریم میتوانیم ادامه بدهیم؟ برویم قرآن را بشنویم. خیلی خوب. پس همین جا نقطه بگذاریم برویم انشا.. برگردیم. خدمت شما باشیم و البته از روز اولی که قصه حضرت موسی شروع شد همهاش فضیلت بود منتها رتبه و مرتبهاش فاستونک لنفسی دیگر تمام است واقعاً خدا چه کرده است. وحالا انشاءالله دراین جلسه و جلسه بعد حسن ختام فرمایشات حاج آقای حجت الاسلام عابدینی عزیزمان در قصه حضرت موسی فضائل او خواهد بود و این نکته را و این آیه را انشاءالله ادامه خواهیم داد. من قول دادم کتاب معرفی بکنم با اجازه از محضر حاج آقای عزیزمان با خورشید سامرا اگر دوستان نشان بدهند تحلیلی از زندگانی امام حسن عسگری جناب آقای محمدجواد طبسی این کتاب را نوشتند و جناب آقای عباس جلالی هم ترجمه کردند. دوستان کتاب قم کتاب را چاپ کردند. دوستانی که اهل مطالعه هستند میتوانند حتما این کتاب را تهیه بکنند هم 20000303 شماره پیامک ما است هم به کانال ما بخش فروش محصولات فرهنگی میتوانید مراجعه بکنید یا به سایت ما و کانال ما انشاا. دوستان راهنمایی خواهند کرد. انشاا. که همه اهل مطالعه بشویم آیات رابشنویم و ثوابش را هم هدیه بکنیم به روح بلند امام عسگری برمیگردیم در دقایق پایانی همراه شما هستیم. و درکنار شما. الله صلی علی محمد وآل محمد. اعوذبالله من الشیطان الرجیم وَتَرَى الْمَلَائِكَةَ حَافِّينَ مِنْ حَوْلِ الْعَرْشِ يُسَبِّحُونَ بِحَمْدِ رَبِّهِمْ ۖ
دوباره سلام و هزاران بار عیدتان مبارک باشدانشاا. من بازهم یادآوری میکنم قرار است پنج شنبه را سالروز وفات کریمه اهل بیت حضرت معصومه است وما انشاءالله از شهر مقدس قم به شما سلام خواهیم کرد. مشتاق دیدنتان هستیم عزیزانی که مشرف میشوند. آنهایی که نزدیک هستند سفر بکنند هم به زیارت حضرت معصومه مشرف خواهند شد و هم در جمع ما که انشاءالله با حضور شما باشکوهتر خواهد شد. حضور پیدابکنید با حضور حاج آقای فرحزاد انشاءالله ما در شبستان بزرگ امام خمینی بعد از نماز ظهر وعصر همراه شما هستیم و دوستان میتوانند این برنامه را به صورت زنده در همین ساعت همیشگی برنامه به سمت خدا ببینند. آقا وقت دراختیار شما است نکتههای پایانی را بشنویم و خداحافظی کنیم.
صفحه467 قرآن کریم
حجت الاسلام عابدینی: یک نکته که اینجا فعلا ما به صورت همین وقت کوتاهی که هست. لن ترانی که خدا نمیفرماید نمیتوانی من را ببینی من دیدنی نیستم. یک موقع خدا میفرماید من دیدنی نیستم. یک موقع میگوید تو نمیبینی. تعبیر اینجا چیست. لن ترانی. تو نمیبینی. پس من دیدنی هستم اما تو هنوز به آن موطنی نرسیدی که بی واسطه ببینی. مثل همانجایی که مثلاً در جریان به اصطلاح صدا اگر آنجا که از شجره شنید موسی میگفت از خودت میخواهم بشنوم آنجا به او میگفتند که تو الان نمیتوانی بشنوی الان نمیتوانی بشنوی چون هنوز به آن اوج نرسیدی. پس باید برسی تا بشنوی تا ببینی. درست است؟ در روایت دارد که لما جلست علی علیه السلام فی الخلافه فقامه الیه رجل یقال له ذله. فقال یا امیرالمومنین هل رأیت ربک؟
شریعتی: خدایت را دیدی
حجت الاسلام عابدینی :خدا را دیدی. فقال ویلک یا زئب. لم اکن بالذی اعبدرب لم من اره من خدایی که ندیده باشم که عبادت نمیکنم. من آن کسی نیستم که خدای ندیده عبادت کنم. قال تره العیون به مشاهدت الابصار. با این چشم میشود دید. قال لا ولکن رات القلوب به حقایق الایمان اصلا این چشم کوچکتر ازاین است که بخواهد حقیقت نامتناهی را ببیند. نه اینکه این چشم نمی بیند یعنی من ضعیفم نه اصلا این چشم برای این کار نیست حقیقت نامتناهی با این چشم دیده نمیشود. چشم حد دارد.
شریعتی: همین جا همه چیز را نمیشود دید.
حجت الاسلام عابدینی: همین جا هم همه چیز را نمیتواند ببیند. محدود میتواند ببیند حتی با تلسکوپ محدود میتواند ببینید با میکروسکوپش محدود میتواند ببیند. آن ذره و آن درحقیقت بزرگیاش را آن هم حد دارد با دستگاه هم حد دارد. اما خدای سبحان حقیقت نامتناهی بی حد است آن هم در بیرون از من فقط، نه در بیرون از من فقط بلکه تمام وجود من را که انه لایحول بین المرء و قلبه. که امیرالمومنین علیه السلام میفرماید ما رایت شیئ الارایت اله قبله و معه و فیه. که این نگاه که رویت این هنوز به این رتبه نرسیده است. اگر یادتان باشد ابراهیم خلیل سلام الله علیه از خدای سبحان تقاضا کرد که خدایا من را ملحق کن به صالحین مقام پیغمبر اکرم را در دنیا میخواست. خدا به ابراهیم خطای کرد یا ابراهیم تا به اینجا نمیرسی. انه فی الاخره لمن الصالحین. به تو این مقام را میدهیم اما آنجا. پس این لن ترانی نمیخواهد بگویدکه خدا دیدنی نیست. بلکه میخواهد بگوید موطن موسی علیه السلام هنوز به آن مرتبه پیغمبر اکرم نرسیده است که ما کذب الفواد من رای. آن که دید دیگر قلب که تکذیبش نمیکرد. آن حقیقتی را که دیده بود. دنا فتدلا فکان قاب قوسین. او ادنی.
شریعتی: خیلی از شما ممنونم. ادامه میدهیم این بحث را هفته های آینده. خیلی خوب ممنون و متشکرم از شما سحر آمدم به کویت که ببینمت نهانی ارنی نگفته گفتی و هزار بار لن ترانی. که حالا انشاا. هفته بعد این بحث را ادامه خواهیم داد. دعا کنید انشاءالله خداحافظی کنیم.
حجت الاسلام عابدینی:انشاءالله خدای سبحان دل های ما را به برکت امام حسن علیه السلام به نور ایمان منورتربگرداند. فرج امام زمان را که فرزند این بزرگوار است را تعجیل در فرج بفرماید و همچنین جریان غزه را انشاءالله به بهترین وجهی که برای عزت مومنین و مسلمین خودش میپسندد به بهترین وجه عزت مسلمین را و ذلت یهود را که ضربت علیهم الذله والمسکنه انشاءالله با ذلت یهود و کافران وعزت مومنان انشا.. خودش به بهترین وجه به برکت امام حسن عسگری علیه السلام به سرانجام برساند.
شریعتی: انشاءالله خیلی از شما ممنون هستم. باز هم یادآوری میکنم قرار پنج شنبه مان را که انشاءالله بعد از نماز ظهر وعصر همراه شما هستیم در شبستان بزرگ امام خمینی با حضور حاج آقای فرحزاد و انشاءالله خیل عظیم مشتاقان. در پناه خداوند بزرگ و مهربان باشید سلام میکنیم و صلوات میفرستیم به امام عزیزمان امام عسگری تا فردا و تا سلامی دوباره خیلی از شما ممنون و متشکر.