اپلیکیشن شبکه سه
دریافت نسخه اندروید

مشاهده محتوا

1402-07-17-حجت الاسلام پناهیان-نگرش صحیح به دین و مفاهیم دینی (ایمان)

سلام می‌کنم به همه دوستان و عزیزانم و خانم‌ها و آقایان و امیدوارم که حال دلتون خوب باشد. بهترین‌ها را برای تک تک شما درخواست می‌کنم. یک چند روزی به خاطر پخش مسابقات آسیایی تغییر ساعت داشتیم، دوستانی که ما را پیدا نکردند از محضرشون عذرخواهی می‌کنیم و فایل‌های برنامه در سایت و کانال ما هست ومی توانید مراجعه بکنید. استفاده بکنید و خیلی خوشحالیم که با شما هستیم. در کنار شما و در محضر حاج آقای پناهیان عزیز و سلام و علیکم و رحمة الله و خیلی خوش آمدید.

 

حجت الاسلام پناهیان: سلام عرض می‌کنم خدمت همه مومنینی که واقعاً این روزها از دیدن قدرت بچه‌های مومن خوشحال هستند و از دیدن نصرت الهی خرسند هستند. همه آن هایی که خوشحال هستند که مظلومین درهمه جا از زمین در حساس‌ترین نقطه زمین دارند غلبه بر ظالمان پیدا می‌کنند و همه نور معنویت و انسانیت در دلشون هست و بهشون تبریک می‌گوییم.
شریعتی: به به و چقدر هم خوب و خیلی خوب ما آرزوم می‌کنیم که انشالله این توفیقات و موفقیت و غلبه جبهه جهاد اسلامی انشالله مستمر باشد و همیشگی باشد. به امید فتح و ظفر و پیروزی و انشاالله مسجد الاقصی ما بتوانیم نماز بخوانیم و کیف بکنیم و لذت ببریم و حالتون چطوره؟
حجت الاسلام پناهیان: الحمدلله.
شریعتی: خدا را شکر و خوب بحثما با حاج آقای پناهیان عزیز حول محور ایمان و این مفهوم کلیدی و اساسی می‌باشد معارف و اصول دینی است و خیلی از خانواده‌ها دغدغه‌شون این است که ما بچه‌هامون را با مفهوم ایمان و با لذت ایمان آشنا بکنیم. شاید مفهوم ایمان هم جز همان مفاهیمی باشد که چشیدنی باشد. اگر چشیدنی بود و شد در این جا وقتی این حلاوت و لذت و شیرینی را توانستیم به بچه‌هایمان بچشانیم، می‌توانیم عمده ای از راه را با خیال راحت طی بکنیم. چه کار می‌شود کرد این تلاوت را که به بچه‌ها نشان داد ؟
حجت الاسلام پناهیان: بسم الله الرحمن الرحیم و پس ما در جلسات قبل درباره ایمان صحبتی کردیم که شاید بیشتر به کار بزرگترها بیاید، البته به کار کوچکترها هم می آید، با این توضیحی که عرض می‌کنم و گفتیم این باد امنیت بخش از ترس ها می‌باشد. اگر ترس‌ها و عوامل نگرانی و خطرهایی که ما را تهدید می‌کند و آن‌ها را ببینیم قدر ایمان را بیشتر خواهیم دانست. در روایات هم هست که امنیت نعمتیست که مغفول و مورد غفلت می باشد و وقتی از دست رفت تازه می‌فهمیم چه نعمتی را داشتید. چه نعمت اساسی و اصلی و اولی و مهمی بوده است که همه نعمات حاضر را اگر کنار بگذارید، همان نعمت امنیت را دریافت و پس ایمان یعنی امنیت بخشی به جان انسان است. امنیت بخشی به زندگی انسان چون از بیرون هم خدا مومن را حمایت می‌کند. وقتی که آن مومنان رفتار می‌کند بیشتر در کنف حمایت الهی قرار بگیرد. این وجه شاید سلبی ایمان باشد و یعنی ایمان خطر را دفع می‌کند. خوف ما را از بین می‌برد و غم ما را نسبت به از دست داده‌ها از بین می‌برد. پس چه چیزی جایش می‌گذرد؟ ایمان ضد ترس و به یک معنی سلبی و چه چیزی می‌آورد؟ آن چیزی که ایمان می‌آورد آن عامل جذب دیگران به این موضوع می‌باشد. نه تنها جذب کودکان به ایمان بلکه جذب عموم ناآشنایان نسبت به ایمان می‌باشد. به قول شما بعضی‌ها حلاوت ایمان را چشیدند؛ حالا این جا شاید زیاد لازم نباشد که راجع به آن توضیح بدهیم. ایمان چیز خوبی است ولی آن کسی که نچشیده است از همه بالا با چه او را به ایمان جذب بکنیم ؟ قبل از اینکه بگویم با چی اجازه بدهید که من یک مقدار حرف‌هایی که معمولاً زده می‌شود و موفق نیست، به آنها را اشاره کنم.بعضی‌ها یک گرایش اخلاقی دارند. حالا به تعبیری می‌شود این را گفت برای جذب دیگران به ایمان برگردیم می‌گویند که اگر مومن باشی اخلاقت خوب می‌شود و بچه خوبی می شوید و صفات خوبی پیدا می‌کنید. این کلمه خوب و صفات خوب و مهربان می‌شوید و متوازن میشوید و سخاوتمند می‌شوید و الی آخر. اینجور دعوت‌ها معمولاً جذاب نیست. من می‌تونم این را بگویم و پدر مادرها این را درک بکنند که هرچی به بچه‌ام بگویند که تو مومن باشی و بچه خوبی میشوی و آدم خوبی می شوید این زیاد جذاب نیست. اینکه آن را تجربه کرده باشند در مواجهه با ناآشنایان نسبت به ایمان هم زیاد جذاب نیست. آنقدر جاذبه ندارد و جاذبه ندارد و اخلاقی هم یک مقدار جذابی دارد، اگرچه با حلوا حلوا دهن شیرین نمی‌شود. همه دنیا در تمام تاریخ از اخلاق صحبت کردند و همیشه جنایتکاران ظلم کردند، ستم کردند و مظلومان را کشتند و الی آخر. با اخلاق جهان آباد نشد و این را باید همه ما بدانیم. اخلاق چیز بدی نیست ولی با اخلاق گفت اگه بشود چی می شود. ولی نمی‌شود و مثلاً آن کاسه ماست را کنار دریا گذاشته بود و می‌گفت که آب دریا شور هست و داخل این کاسه ماست چه دوغ خوشمزه‌ای بشود و بعد به او می‌گفتم که ببینید اگر بشود چی می‌شود، ولی نمی‌شود. این واقع بینانه نمی‌باشد و در طول تاریخ و در همه کشورها و در همه فرهنگ‌ها و در همه فیلم سینمایی‌ها و در تواب سریال‌ها اخلاق می‌باشد؛ پس چرا جهان آباد نشده است و چرا جهان آزاد از ستم نشد آدم خوب است ترجمه بکند و چیزی که در بسیاری از موارد و در بسیاری از انسان‌ها جواب نمی دهد، پس چرا باید دوباره سراغ آن برگردیم؟
شریعتی: یعنی اگر شما مومنی باشید که با رفتارتان دعوت بکنید این جذاب‌تر از آن اخلاق و گفتنش می‌باشد و یا نه. مثلاً الان حوزه بحث اینجا نیست؟
حجت الاسلام پناهیان: بله اگر کسی مومن باشد و با رفتار خوب دیگران را جذب کند جذاب‌تر از سخن گفتن اخلاقی هست، ولی باز آنچنان موثر نیست و آنچنان برش ندارد و شما وقتی که ناآشنا هستید و افراد بیمار را می‌خواهید نسبت به ایمان، کودکان خودتان را و کودکان سر به هوا را و بازیگوش را جذب کنید. بالاخره کودک یک جهانی دارد و ما نمی‌توانیم او را محکومش بکنیم که چرا تو همچین جهانی داری.آن جهان خودش را دارد. دختر پسرهایی که ما می‌بینیم که در مدرسه بعضی وقتا معلم‌ها و پدر مادرها می‌گویند که ما این‌ها را چطور جذب به دین و ایمان بکنیم، باید با زبانی سخن گفت که موثرتر باشد و جانگدازتر باشد و به جانش بشیند. این چه سخنی می‌باشد و با چه چیزی ما این‌ها را دعوت کنیم؟ یک مقدار با چه چیزهایی دعوت نکنیم را بگویم و یک مقدار در مورد این صحبت بکنیم که چرا خیلی از گفتگوهای ما ثمر ندارد. ما اگر به مردم بگوییم که شما مومن باشید اثر خوبی در شما دارد و آدم خوبی می‌شوید.این زیاد جاذبه ندارد و توی بعضیا موثر می‌باشد و حرف غلطی هم نیست ولی زیاد جاذبه ندارد. انگار این راه اصلی نیست و اگر بگوییم که شما آدم خوبی باشید قیامت جاذبه لازم می‌گیرد. این هم جاذبه لازم را نخواهد داشت و حالا کی پیدا می شودکه یک مقدار عقلی داشته باشد که بتواند آن آینده دور را ببیند. اگر کسی اینجوری شد واقعاً انسان برجسته‌ای است. برای آن تیپ افراد هم باید بگوییم که راه اصلی همین بود که اصلاً با معاد شروع بکنیم.
شریعتی: وقتی که این مستلزم ایمانه به غیب می‌باشد باز هم پای ایمان وسط می‌باشد.
حجت الاسلام پناهیان: دقیقاً و حالا کسی اگه در آنجا بگوید که من از عقلش برای معاد استفاده می‌کنم. درآن عقلی که توی اصول عقاید تحریکش می‌کنیم و انسان نمی‌تواند وجود نا جاودانه ای باشد. از این استدلال‌ها که به جاودانگی و سایر موارد مربوط است، می‌گوید که من از این عقلش می‌خواهم استفاده کنم، او را متوجه معاد کنم. پس اگر شما برای دو تا اثر و دو نوع اثر و یک آثار اخروی و یکی آثار دنیوی اخلاقی و به معنای همین کلمه‌ای که ما با همدیگر صحبت کردیم و خوب بودن و مهربان بودن و صفات خوب داشتن در این جا با این به سراغ مردم برویم،برای هم آشنایان و هم نوجوانان زیاد جاذبه ندارد. این یک قسمت می باشد و قسمت دوم ممکن است تنفر برانگیز هم باشد. در برخی از نفوذ که یک استعداد خاصی دارد مقابله کنم با این دو انگیزه‌ای که شما می‌خواهید ایجاد کنید ممکن است یک دفعه‌ای منکر هر دوتا بشود؛ زیرا به هر دوتا منکر بشود و بگوید مرده شور اخلاق را ببرند و مرده شور خوب بودن را ببرند و برو بابا با معاد کلافه ما را کلافه کردید. چون مکرراآن طنابه قلبشو می اندازد و گل آن میخ اعتقاد به معاد می‌افتد و خسته می‌شود و می‌رود و اصلاً ول می‌کند و می‌گوید که آقا من با این چیزا اصلاً دچار و دارای انگیزه نمی‌شوم و یک مقدار هم فشار بیاورید هم احساس تحمیل می‌کند و هم احساس تنفر را می کند که آقا من نمی خواهم. اینکه شما یک روشی را برای تاثیرگذاری بر دیگران انتخاب می‌کنید که روش غالباً شکست خورده‌ای باشد، منجر به احساس بدی و تنفر می‌شود. این خطر را دارد. پس ما باید برویم سراغ روش موثرتر و یک توضیح دیگر هم عرض بکنم و بعضیا خیلی شخصیتاً آدم جذابی هستند و آدم موثری هستند و مشهور هستند و مقبول هستند. مثلاً شما اگر سر یک کلاسی در داخل مدرسه‌ای بروید پس ویژگی‌های خاص خودتون را دارید و آپشن‌هایی که برای یک فرد مومن عادی و معلم معمولی اضافه می شود. پس این جاذبه‌هایی دارد از این جاذبه‌های سخنوری و جاذبه‌های مشهوریت و یا جاذبه مقبولیت شخصیت خودش را دارد و یا جاذبه مثلاً محبت کردن به افراد همان چیزی که فرمودید رفتارش اگر درست باشد دیگران را تحت تاثیر قرار می‌دهد. از این جاذبه‌ها استفاده می‌کند. این جاذبه‌ها را به همان دعوت اخلاقی و به دعوت اعتقادی اضافه می کند. پس یک مقدار موثر می‌باشد و بر منکرش لعنت ولی باز این راه اصلی نیست و کافی نیست.
شریعتی: و یعنی ممکن است که خیلی جاها جواب ندهد؟
حجت الاسلام پناهیان: خیلی جاها جواب نمی‌دهد. مثلاً ممکن است که یک بار شما خوب رفتار کردید و دیگران را با این کار جذب کردید و این خوب است. در روایت ما سفارش شده است کونو دعا الناس بفیر الحسنکم و این‌ها همش معلوم می‌باشد ولی همیشگی نیست. معرفت یک موضوع فوق العاده هست و جایگزین ندارد و به معرفت اگر تعلق بگیرد از اصلی‌ترین موضوعات می‌باشد. با مخاطب شناسی یک مقدار جلو بروید و پس به این سادگی بدون روانشناسی دینی انسان‌ها که ببینیم یک انسان به وسیله چه انگیزه ای با دید ارتباط عمیق‌تری پیدا می‌کند و بدون زمان شناسی که امروز مثلاً چه کلامی موثرتر هست و بدون روانشناسی رشد که در طی رشد سنین مختلف این بچه به چه جاذبه‌هایی علاقه پیدا می‌کند. که ممکن است پس فردا فصلشهم بگذرد ولی در اینجا الان توی این سن به چی متوجه هست و بدون این‌ها ما هرچه شیرین زبانی و شیرین رفتاری و این‌ها را داشته باشیم، آنچنان موثر نیست.
شریعتی: و از آن حلوا حلواهاست که با گفتنش دهان شیرین نمی‌شود.
حجت الاسلام پناهیان: درست است و بعضی‌ها هستند. یعنی واقعاً شخصیت جذابی دارند و یک ساعت هم برای شما حرف بزند خسته نمی‌شوید. واقعاً همه حرف‌هایی که می‌زنند در حافظه شما می‌ماند. اینقدر قشنگ می‌گوید و این‌هایی که فرمت هستند و توی همه دنیا و توی همه عرصه‌ها بالاخره اجرا می‌کند و حرف می‌زد، این‌ها خب افراد جذابی هستند. موضوع اخلاقی را هم بگویند جذاب می‌شود و اعتقادی هم بگویند جذاب می‌شود و بر روی آدم هم تاثیر می‌گذارد. در اینجا این‌ها نباید فکر کنند که حتماً همیشه و برای همه و برای اکثر آدم‌ها از معاد سخن گفتن و یا از اخلاق سخن گفتن می تواند بهترین روش باشد. در این دلیل نمی‌شود و حالا من می‌خواهم ادعا بکنم که یکی از بهترین روش‌ها و حالا نمی‌خوام عرض بکنم و بهترین روش ولی یکی از بهترین روش‌ها برای جذب نوجوانان و برای جذب ناآشنایان به ایمان می‌باشد که بگوییم که ایمان جدا از اینکه ترس‌ها را از بین می‌برد. جلسات قبل صحبت کردیم و بریم نگاه کنیم که چقدر داریم با طرح صحبت می‌کنیم. جدایی از آن ایمان قدرت آفرین است و بدون ایمان انسان ضعیفی هستیم و یک کلمه و دیگری هیچ است. چون تکیه‌گاهت خدا می‌باشد و هم ترس‌ها را از بین برده است و هم تکیه‌گاهت خداست و هم اصلاً یک آدم مومن خوش فهمی پیدا می‌کنم و واقعیت‌های عالم همه به نفع تو می‌باشد. واقعیت‌های عالم همه نشون می ده دشمن تو دارد اشتباه می‌کند و دشمن تو آدم نفهمی می‌باشد.یعنی این‌ها به آدم قدرت می‌دهد و یعنی مثلاً یک اسلحه‌ای هست روی زمین که خشابش خالی می‌باشد و دشمن تو برداشته و می‌خواهد این را بزند بر شما خیالت راحت است دیگه و می‌گویی که پس دیگر اینکه دیگر فشنگ ندارد و بزن و تا روز قیامت بزن و با خیال راحت میری و میری و میری اسلحه را ازش می‌گیری می‌باشد و از یک جای دیگری دلم قرص و محکم می‌باشد. باید انسان را قوی می‌کند و انسانی که قوی نیست ضعف‌هاش هزار تا بدبختی براش می اورد. ضعف‌های روحی و ضعفش در برخورد با دیگران است. حالا برویم سراغ نوجوان‌ها و نوجوان‌ها به چه کارتون‌هایی علاقه‌مند هستند. کودکان وقتی که می‌خواهند بیایند در عرصه نوجوانی انیمیشن‌هایی که نگاه می‌کنند. وحیدها چه قصه‌هایی دارد و قهرمان‌هایی که در آنها ایفای نقش می‌کنند و شخصیت‌هایی که در آن ساخته شده است. چرا به آن‌ها توجه می کنند و مگر اصلاً پدر و مادر گفته است که به آنها نگاه کن.
شریعتی: و نه آن قوی بودن را دوست دارد و دوست دارد و جذابه براش.
حجت الاسلام پناهیان: او قوی بودن را دوست دارد وبرای او جذاب است. من قوی شدم و ببینید خب از همین جا وارد بشوید و خدا اشتباه کرده است. این را علاقمند به قدرت کرده است. بعد ما باید بیاییم اعضای دیگر این را درستش بکنیم و نه؟ این طبیعت کودک و آغاز ارتباطش با واقعیت عالم هستی می‌باشد. انسان نیاز دارد قدرتمند بشود. برای انسان‌هایی که ناآشنا هستند بدیم و نه فقط برای نوجوان‌ها این جور نیست. برای انسان‌هایی که ناآشنا هستند. به دین چه چیزی جاذبه آن برای او بیشتر از قدرت می‌باشد. شهید سلیمانی چرا برای عموم مردم جاذبه داشت ؟ برای همه طبقات و مظهر قدرت ایران بود و مردم قدرت را می‌پسندند. همین بچه‌های سپاه چهار تا موشک زدن به مقر داعشیا زدند، بعد از آن که تهران آمدند و در یک جایی حرکت‌های ایضایی انجام دادند. این‌ها که می‌گفتند تازه می‌خواهیم شروع کنیم، جمع شد. آقا ضد انقلاب از خارج می‌گفت دمتون گرم و می‌گفت که من می‌خواهم شما را ساقط کنم و براندازم، ولی دمتون گرم که محکم زدید و خوششان می‌آید. الان بسیاری از مظلومان عالم و بسیاری از مظلومان عالم و در ماجرای غزه خوشحال هستند. اصلاً مثل یک امر هیجان انگیز بسیار قوی‌تر از فوتبال و والیبال و فینال و فوتبال ملیش که مثلاً برود در یک جایی برنده بشود؛ همه ملت‌ها دارند برای آن خوشحالی می‌کنند و یعنی یک کاخ پوشالی فرو ریخته شده است. حتی آن کسانی که دوست داشتند در غزه و در لبنان ببرند الان خوشحال هستند. الان رفیق دارم و شعارشان این است و خوشحال هستند و می‌گویند که دمشان گرم ؛ یعنی اگه می توانیم کمکشون کنیم و می‌گویم که آقا این دو کشور اصلاً به کمک تو نیازی ندارد. اصلاً با گلایدر رفته است و با آنجرعت و با آن جسارت و بعد آن ضعفا می باشد. چرا مردم عالم دارند ضعف این اسرائیلی‌ها را می‌بینند خوشحال می‌شوند و چرا و قدرت آنها پوشالی بود و مردم می‌خواستند به آنها بفهمانند این را و می‌بینند قدرت این رزمندگان را.
شریعتی: تو معادلات قدرت را با ایمانت به هم ریختی.
حجت الاسلام پناهیان: ایمان قدرت می‌آورد و حالا تو می‌خواهی مومن نشو و از این کسی نمی‌تواند بگذرد و یک بخشی به بحث اضافه کنم و یکی از پرجاذبه‌ترین شعارهای انسانی در حیات بشر امروز و در این قرن و حتی شعار جذاب‌تر از حقوق بشر حقوق آزادی می‌باشد و مردم خیلیاشون حاضر نیستن برای گرسنگی تظاهرات کنند و برای آزادی خیلی راحت میشه تهیج کرد و پس آزادی آزادتر و جذاب‌تر و قدرتمندتر است چون شما قدرت نداشته باشی و شما را آزاد بگذارند این فایده‌ای ندارد و شما نمی‌توانید کاری بکنید و صهیونیسم‌هایی که افراد عمومی عالم را دارند اداره می‌کنند آن‌ها طرح دارند و شعار آزادی را مثل یک اسلحه بدون فشنگ در اختیار همه قرار دارند تا بتواند همه را به بندگی خودشون و به بردگی نظام نوین بکشند.
و چون آزادی بدون قدرت فایده‌ای ندارد و پرنده را پرهایش را قیچی کرده است و کفترباز روی پشت بام می اندازد و حالا می‌گوید بیا بپر و آزادت گذاشتند. این قدر آن جا آزادش می‌گذارد که طرد می‌شود و دیگر اصلاً جایی نمی‌تواند برود. در فیلم گلادیاتور دیدید که پادشاه مثلاً باید با این مبارزه بکند و می‌خواستند افکار عمومی را تحت تاثیر قرار بدهند و بالاخره از او خواستند و او نتوانست موضوع را تحمل کند. پس یک خنجر در سینه او و یا در شکم او فرو کرد و بدن آن گلادیاتور را ضعیفش کرد و به قول خودش و بعد آزادش گذاشت. گفت که بیا بجنگیم و حریفتو ضعیفش کردی و دیگر الان آزادی فایده‌ای ندارد. البته در فیلم گلادیاتور آخر سر کارگردان آن گلادیاتور ضعیف شده را هم برنده کرد و موثر قرار داد؛ ولی ببینید آزادی با ضعف فایده ندارد و اصلاً کار آن قدرت‌های بزرگ همین می‌باشد دیگر تضعیف کردن می‌باشد. کلمه مستحضر و ریشه آن کمان استضعاف می‌باشد نیز به همین ریشه برمی‌گردد. پس ببینید شالی که ما می توانیم در کنار شعار آزادی برداریم. و من نمی‌خوام شعار آزادی را نفی کنم و شعار آزادی را بیشتر متکفلش هست و به قول مولوی کیست مولا آن کس که آزادت کند و بند رقیتپس باید برکند و مومنان را زانبیا آزادی است و این آزادی که شعار انبیا می‌باشد و اینکه هیچی و نمی‌خوام حذفش کنم و کما اینکه ما به اخلاق را هم که نمی‌خواستیم حذف کنیم و داریم اولویت بندیش می‌کنیم و داریم انتخاب راهبردی می‌کنیم در مواقف مختلف از کدام مفهوم باید استفاده کرد ولی در مقایسه شعار قدرت و قوت خیلی برجسته‌تر و جذاب‌تر از شاه آزاده می‌باشد و ما هنرمندانمون هنر اگر داشته باشد با شعار قوت و قدرت بیاید وسط می‌تواند دل‌های تمام مردم جهان را جذب کند. بعضی وقتا فیلم دفاع مقدس ساخته می‌شود به جای اینکه گفته شود این جوون چقدر قدرتمند می‌باشد نشان می‌دهد که این چقدر اخلاقی می‌باشد و قدرتش را ما نمی‌بینیم و یکمی هم دوست داریم که بهش توهم کنیم و آخرین نازی و تو چقدر بچه مثبت و خوبی بودی و حیف که شهید شدی و اینجور موارد.
شریعتی: و اصلاً با دست خالی در برابر تمام قدرت‌های دنیا در دفاع مقدس خودشون ایستادن نشانگر قدرت می‌باشد.
حجت الاسلام پناهیان: نشانه قدرت می‌باشد و ما مهم‌ترین جاذبه مان هم برای ناآشنایان و هم برای کسانی که نسبت به دین آشنا هستند و هم برای نوجوانان چه چیزی می‌باشد؟ قدرت می‌باشد و قوت روحی می‌باشد و ایمان نداشته باشیم قدرت را نداریم. این شرح را باید بیایم سر کلاس بدهیم و آن وقت تمام خوبی‌های اخلاقی بدون این قوت ارزش ندارد و مثلاً یه کسی از سر ضعف آدم باحیایی می‌باشد و ببخشید مرده شور حیایش را ببرم و یک کسی از سر ضعف به دیگران کمک می‌کند. یک روزی پاش بیفتد یک جنایت‌هایی خواهد کرد کما اینکه بودند و می‌گوید که آقا این اینقدر اختلاسگر بزرگی بوده است و فراری و اینقدر آدم مومنی بود می‌خواست توی خودکار و با خودکار شماره تلفنی را یادداشت کند. می‌گفت که این خودکار اداره است و اینقدر حجب و حیا داشت. خودکار خودت را بده و در واقع این بود که آب ندیده بود وگرنه شناگر ماهری بود و این‌ها آدمای مومن ضعیف هستند. بعد یک جایی یک قدرت اجتماعی را و یک قدرت تصرف بر اموال دیگران پیدا می‌کند ایمان به هوا خواهد رفت. و اینجا پای تقوا وسط می‌آید که بر اساس آن قدرت می‌باشد و تقوا قدرتی است که در اینجا در مقام عمل شما دارید و ایمان قدرتی است که در مقام قلب به خودتون دارید و واقعاً مهم‌ترین شاخص تقوا قدرت عملی انسان می‌باشد. خدا می‌فرماید من فقط از متقین قبول می‌کنم یعنی آن‌هایی که اراده و عزم دارند که آن را عملیاتی بکنند و فهم خودشون را و ایمان خودشون را عملیاتی کنند. ایمان چیکار می‌کند و قوت قلب انسان می‌دهد و آن کسانی که کافر هستند آدم‌های ضعیفی هستند و حالا در قرآن کریم در این زمینه اجازه بدهید که چند تا آیه بخونم و آیه در این زمینه زیاد می‌باشد و المومنون الرجل الراسخ لا تحرک العواصف و طوفان‌ها نمی‌تونه مومن را تکان بدهد و مومن مانند کوهی استوار می‌باشد و همه این شهدا باید رفت و باید مستند ساخت و فیلم ساخت و من ندیدم توی این ۴۰ سال و خورده‌ای بعد از انقلاب وحیده‌ها را ماماناشون آن‌ها را قوی بار آوردند و در وجود مقدس مادران شهید یک قوتی بوده است. یک جلوه‌ای از قدرت بخشی به این فرزندان بوده است و سند این سخن من یکی از و سند و یک شاهد و امام علی علیه السلام ابرقدرت عالم در اینجا سلام الله علیه و از او قدرتمندتر که نداریم و پس امیرالمومنین برای اینکه ابوالفضل عباس قدرت داشته باشد، می‌گوید که من همسری می‌خواهم که شجاع باشد و شجاعت یک وجه قدرت می‌باشد. فرزندان دیگر او از دیگر همسران او ترسو هستند در نبردها و در حالت‌های مختلف هستند و مادر خیلی مهم می‌باشد. مادر فرزند را شجاع بار می آورد. از مرگ نمی‌ترسد و البته فقط شهدا نیستند که اینجوری هستند و خیلیا هستند که همین طوری هستند. اینجا انشالله بین ما هستند. هنوز شهید نشدم و تو خوب بشوند تا شهید بشوند و ما فقط شهدا را مثال می‌زنیم. این یک جور بی‌انصافی است نسبت به شهیدان زنده‌ای که در نوبت شهادت هستند و مثلاً شهید سلیمانی دیگه یک عمر طبیعی کامل را انجام داده بود و بعد به شهادت رسید. با چه قدرتی شهید شد. و شهید سلیمانی بر سر قدرت این کشور بود و راستی رهبری هم یک جمله دارند در این زمینه و اگر بنده ۱۰ کلام و ۱۰ جمله از جملات رهبری در طول این ۳۰ سال را بخواهم انتخاب بکنم، قطعاً یکیش این مورد می‌باشد که شهدا مظهر قدرت یک کشور هستند. چقدر این حرف عمیق می‌باشد . چه قدر الان به ما اهمیت داده است. حتی آن تعبیری که حضرت آقا از نهج البلاغه به صورتی گرفته بودند که سلطان می‌باشد این باز هم به قدرت برمی‌گردد در اینجا و چقدر زیباست و العلم السلطان و برید سراغ علم و قوی شوید قوی بشوی و و تبدیل به یک رهبر جامع قدرتمند بشوی و این جامعه را نمی‌شود شکست چون رهبرش قدرتمند می‌باشد و قدرتمندانه حرف می‌زند و می‌داند که مبانی قدرت کجا هستند. پایه‌های آن کجا هستند. در اینجا بگذارید که من یک سری از آیات قرآن را بخوانم که رابطه بین علم و قدرت معلوم شود. می فرماید:
یا ایها النبی حرض المومنین علی القتال و مومنین را بر قتال تحریک کن و باید بجنگد و حالا برای اینکه این‌ها قوت قلب پیدا بکنند خداوند متعال دارد توضیح می‌دهد که خیلی جالب می‌باشد و از آن جالب‌تر آخر آیه می‌باشد ان یکن من کم عشرون صابرون یغلبوا ماتین و شما ۲۰ عدد ثابت یک وجه قدرت می‌باشد و خیلی از این کلمات خوبی که ما می‌شویم و این‌ها وجوه مختلف قدرت و یا ثمره قدرت می‌باشد و یا نتیجه قدرت هستند و شما ۲۰ تاتون صابر باشید بعد ۲۰۰ نفر غلبه می‌کنی و پس یعنی شما قوی‌تر هستی و يا ۚ وَإِن يَكُن مِنكُم مِائَةٌ يَغلِبوا أَلفًا مِنَ الَّذينَ كَفَروا بِأَنَّهُم قَومٌ لا يَفقَهونَ و اگر شما ۱۰۰ نفر باشید بر هزار نفر غلبه پیدا می کنید. و من الذین کفروا و از کسانی که کافر هستند و اولش هم مومن فرمود و به مومن اشاره کرد. مومنین از کافران اینقدر قوی‌تر هستند ؛ چرا و خیلی جالب می‌باشد. چرا و انههو قوم لا یفقهون و چون آن‌ها شور ندارم و فهم ندارم و نمی‌فهمند ولی شما می‌فهمید و به نظر من این اسرائیلی‌های منحوس و فرماندهان ارتششون آرزو می‌کردند که جگر و فهم و هوشمندی و احساس مسئولیت و این عزم برا بچه‌های غزه را یک درصدش را در سربازان خودشون داشتند. نه توی فرماندهان خودشون داشتند و همه دارن بهشون می‌گویند که این چه جور امنیتی است که این‌ها و بچه‌ها با دست خالی اینجا آمدند.از کجا آمدند و شما کجا بودید. واقعاً این همه ادعا و سرویس‌های اطلاعاتی آنچه داد همه در هم شکست و الان ما می‌توانیم با سرافرازی آیه قرآن را بخوانیم. و انهم قوم لا یفقهون و این‌ها فهم ندارند و فهم عمیق ندارند و خودشون دارن می‌گویند و دیگه تو مار واقعا اسرائیل به هم پیچیده شده است و یعنی آن دوتا و آن قدرت پوشالیش در هم شکست و آن قدرت پوشالیش پایگاه نفهمی می‌باشد و در اینجا خیلی چیز عجیبی می‌باشد و پایگاه آن نفهمی می‌باشد و این‌ها توی یک آیه دیگری در قرآن کریم می‌فرماید انتم اشد رحمه فی صدورهم مثلاً می‌گوید دشمنان و دو گروه دشمن باشند و یک ترسی در دل دیگری می ندازند و یک جور قیافه می‌آیم و حالا جدید یا یک جور وکلی می‌خواند و رژه می‌روند و چند تا مانور اجرا می‌کند و بالاخره دو گروه که با همدیگر دشمن بشوند این‌ها یک ترسیم می‌خواهند تو دل همدیگر بندازند و خدا می‌گوید که شما بیشتر ترس می‌اندازید در دل آنها و چرا ما بیشتر ترس می‌اندازیم تو دل آنها و جدا از آنا یاد قبلی که تو سوره انفال خوندیم و آیه قبل دالک بانهم قوم با یفقهون و چون آن‌ها نمی فهمند و شما می‌فهمید و ما چی را می‌فهمیم آنها نمی‌فهمند به عنوان مثال ما چه چیزی را می‌فهمیم و ما چی را می‌فهمیم که دشمنان ما راه خدا از احمق‌ها قرار داده است و شما بگو آقای شریعتی و ما چه چیزی را می‌فهمیم که آنها نمی‌فهمد مثلاً آن‌ها نمی‌فهمند که هیچ وقت ظالم هیچ وقت نمی‌تواند تمام راه‌های غلبه و مظلومین را بر خودشان نمی توانند ببندند وسط عقلانی نمی‌باشد و امکان ندارد و خدا جهان را اینجوری نیافریده است و اصلاً امکان ندارد یک همچین چیزی قابل تصور نمی‌باشد که ظالمی تمام راه‌های غلبه مظلومان بر ظالمان را بتواند ببندد و عالم اینجوری تعریف نشده است و همیشه یک روزنه ی امیدی وجود دارد و داستان فرعون و حضرت موسی شاید جالب‌ترین و از جهتی خنده‌دارترین داستان باشد که فرعون تمام زنان بنی اسرائیل را برداشت و اصلاً کشت و و شکم درید و بچه‌ها را کشت و پسرهایی که تازه به دنیا آمدند و همان پسر را در دامن خودش بزرگ می‌کند و تربیت می‌کند و این خیلی ساده می‌باشد و خدا چرا این قصه را جلوی ما گذاشته است و حالا چرا باید وضعیت بارداری و نگهداری و سطح هر دوتاش توی خونه خود فرعون اتفاق می‌افتد و خدا وقتی که می‌خواد روی این را کم بکند ولی خدا هست و این اطلاعات ماست که ما را قدرت می‌دهد وحیدها آگاهی ماست و ایمان ماست و ایمان و ایمان آن آگاهی است که به دل نشسته است و جدایی از آگاهی نیست و میوه آگاهی می‌باشد و به همین دلیل درباره کافران می‌فرماید این‌ها همان درخت آگاهی را ندارد و انهم قوم لا یفقون و این‌ها ایمان ندارند و ایمان برای درخت آگاهی می‌باشد و این اصلاً شور ندارد که آگاهی پیدا کند و قدرت فهم ندارد و یا اگر هم احساس می‌کند که آگاهی دارد توهم می‌باشد و یعنی توی عالم اینجوری تعریف شده و در اینجا این‌ها از گمانه زنی فکر می‌کنند که خبری شده است و می‌تواند کاری انجام بدهد. ببینید اگر ما اینجوری تبلیغ بکنیم تمام کافران می‌ترسن کما اینکه اولاً دارن می‌ترسن و الان کافران در آن خطه دارند، می‌ترسند.
شریعتی: و اصلا توی اتفاقات اینجوری یاد همان فرمایش قرآن می‌افتم که به قول حضرت موسی ان معی ربی سیهدی و چقدر ایمان در وجودش نشسته است.
حجت الاسلام پناهیان: و ان معی ربی و اینکه اصلاً خودش کدوم گروه به آدم قدرت میده و بعد سیهدین و آن مرا هدایتم می‌کند و نه اینکه من محافظ تو هستم و من نمی‌دونم که تو چه کار می‌خوای بکنی و ولی من محافظ تو هستم و آن همان روزنه را به ما نشان می‌دهد و بله راه ما را باز می‌کند و یعنی که اصلاً شما خیالت نباشه و شما به عبارتی به عبادت مشغول باشد.آن انسان درست کار باشد.
شریعتی: و اون انا لا مدرکون که به قومش گفتن این ضعف ایمان بود در واقع
حاج اقا پناهیان: و مثلاً حالا دیگه در مورد ایمان.
شریعتی: ولا همین جا وایسیم و مثلاً الان بچه‌های ما در واقع شما فرمودید که با نکته‌هایی که اشاره شد با قدرتمندی ایمان را بهشون معرفی بکنیم.
حجت الاسلام پناهیان: و بله اعظم و ما چرا مومن می‌شویم و می‌خواهیم قوی باشیم و یک دبستانی و جمعی از بچه‌های هوشمند که خیلی‌هاشون بچه‌های شریف بودند و معلم بودم و ما یک مدتی با آنها رفت و آمد داشتیم در این دبستان که این دبستان را ما چه جوری و ما چطوری برنامه‌ریزی بکنیم برای تعلیم و تربیت و پس ما می‌رفتیم با این دوستان صحبت می‌کردیم و آن رفقایی که یک بار به ما یکیشون گفتش که حاج آقا این جا منبر نیست که فکر کنیم مثلاً حرفهای پرجاذبه‌ای که توی سخن می‌گفتیم ما بتوانیم اینجا توی تعلیم بد تربیت توی مدرسه حتماً برای بچه‌های اول دبستان موثر واقع بشود و گفتم که خوب می‌رویم سر کلاس و بالاخره قرار گذاشتیم و نمی‌دانم که حالا آنجا بچه‌ها دوربینی داشتن و یا نه و رفتیم سر کلاس اول و بالا بقیه معلم‌ها کنار ایستاده بودند و داشتن نگاه می‌کردند بعد رفتم سر کلاس اول و پس بچه‌ها یک کلاس اول ارسلان و معلمشون داشت که آن خودش را می‌کشت که این ها را توجهشان را جلب بکند و مثل اینکه نقاشی داشتند فدا شم کاری انجام می‌دادند و گوش بده و گوش بده و فلانی تو حواست کجاست و مثلاً می‌خواست یک جوری این‌ها را بچه کلاس اول را دیدید که سن و سالش را و این‌ها و گفتم که بنده رفتم زیاد توجه نمی‌کرد و چون این آخوند و یا مکلاست و آیا اصلاً من مشهور هستم و یا نیستم بچه کلاس اول کاری به این چیزها ندارد و یعنی توجه خاصی نمی‌کند بچه و اولین جمله‌ای که به بچه‌ها گفتم این بود که بچه‌ها کی دوست دارد که زورش بیشتر بشود با بچه‌ها حرف زدیمو آقا ما و آقا ما و آقا ما و در آنجا نیم ساعت با بچه‌ها حرف زدیم و آنجا که محل سخنوری نیست و موضوع بچه می‌باشد و برای چه چیزی می‌خوای قوی بشوی و چقدر می‌خواهی قوی بشوی و متاسفانه اسامی که می‌آوردن یک نفرشون رستم دستان مثلا نبود و همین بتمن و مرد عنکبوتی و این‌ها و بعد حالا توجیه‌هایی که می‌آوردم بعضا اخلاقی بود و بعد می‌گفتن که اگر من قوی شوم یک خانم پیرزنی و یکی از بچه‌ها این را می‌گفت و می‌گفت که یک خانم پیرزنی را دستش را می‌گرفتم و می‌بردمش آن طرف خیابون و نمی‌گذاشتم کسی او را بزند و حالا دیگه آن لذت آن قدرتمندی را چشیده بود و بعد من به این‌ها نگاه می‌کردم و به این معلمانی که داشتن از بیرون نگاه می‌کردند و بعد گفتم که از این به بعد که من رفتم و دیدم که بچه‌ها به موضوعات پا منبری هم حتی جذب شدن و بهشون گفتم که این موضوعش می‌باشد و مسئله‌اش می‌باشد و براش مهم می‌باشد و در واقع کودکان برای آنها باید این را اضافه کرد و کودکان در ۷ سال اول پدر و مادر را با ابرقدرت می‌داند و به حدی که مثلاً یک سقف سنگی بیفتد روی عروسکی برای این بچه می‌گوید مامان این سقف را بردار و این عروسک را بده و مامان اگر بگوید که من نمی‌تونم توی روانشناسی رشد می‌گویند که بچه اصلاً قبول نمی‌کند و می‌گوید که اصلاً یعنی چی نمی‌تونی و باید بتونی و باید بتونی و آقا این جرثقیل می‌خواد و من نمی‌توانم بچه براش هضم این کلمه کار سختی می‌باشد و بعد بچه کم کم متوجه می‌شود که منظور این است که مامان و بابا قدرت ندارند و حدود ۵ ۶ و ۷ و ۸ سالگی و خوب از آنجا دنبال قدرت بیرونی می‌گردد که چه کسی قدرت دارد تا بهش پناه ببرد و من می‌شود که قدرتمند بشوم و آن لحظه لحظه آموزش این افراد می‌باشد که خدایی می‌باشد و من هم به او پناه بردم.
شریعتی: و به من پناه نبر و من تکیه‌گاه محکمی نیستم.
حجت الاسلام پناهیان: و این جا می‌باشد که می‌گوید که نماز را بهش یاد بده و حالا نماز چه کار می‌کند و نماز نشان می‌دهد که کت تن چه کسی می‌باشد و آقا خدایی که به من دستور داده است و به مامان من دستور داده است و به بابای من دستور داده است که اینا بلند بشوند و عبادت بکنند و سر به سجده بگذارند ببین آن دیگر چه کسی است و آنچه ابرقدرتی است و بابا چرا الان نماز خوندی و دستور داده و دستور اتفاقاً توی روانشناسی رشد می‌گوید بچه حدود سن ۷ سالگی دنبال دستور دهنده می‌باشد و یکی از دلایل جذابیت سرود سلام فرمانده این جاذبه‌های توی نظام جمع و رفتار ارتشی‌ها و اینجور چیزها می‌باشد و سلام فرمانده و آن دوست دارد و دوست دارد فرمانده اصلی را پیدا بکن و آن لحظه‌ای است که شما باید فرمانده اصلی را به بچه حالی بکنید و بعضی ها فکر می‌کنند که مهمترین چالشی است که به ما به بچه بگوییم که خدا از جنس چه چیزی می‌باشد و ذات خدا چه چیزی می‌باشد و نه بچه چالشش این نیست و بچه می‌خواهد ببیند که کی فرمانده است و گفته شده است که از هفت سالگی بچه را وادار کن به نماز و یعنی دستور داده و به خود من هم دستور داده و سم اینجا چه چیزی است یعنی من عاشق خدا هستم و می‌گوید که من عاشق خدا نیستم و چرا باید بخونم و سم یعنی اینکه شما برگردی و یک حرفای دیگر بزنی و حالا آن‌ها را نمی‌خوام عرض بکنم و حرف واضحش این است که پدر مادر بگوید به بچه که بگوید آقا که من هم الان دوست داشتم بازی کنم و استراحت کنم و به کارهام برسم ولی چون دستور داده خدا من اطاعت می‌کنم و یه دونه دستور دیگه و ۲۴ ساعته دیگه شما را میکوب نکرده است برای دستورات خودش ولی حساب دست بچه می‌آید و می‌فرماید آن الله اکبری که گفته است واقعی است و نه مثل اینکه آن یه کبریایی که درش قدرت می‌باشد دارد و پس وام بدید یکی از ویژگی‌هاشون این می‌باشد که قدرت پیدا می‌کند و یکی از وجوه قدرت قدرت فهم می‌باشد و کافران ضعیف هستم و یکی از وجوه ضعفشون و ریشه ضعفشون قدرت فهمی است که ندارند و لا یفقهون بر اساس آیه قرآن خواندیم.
شریعتی: و واقعاً جالب است و از نگاه شما چطور می‌توان قدرت‌های که واقعاً ابرقدرت هستند حالا الان در مورد صحبت نمی‌کنیم که واقعاً دیگر ابرقدرت نیست و قدرت نیست ولی مثلاً آمریکا با این خدم و حشمشان و با این تجهیزاتی که دارد و این‌ها از کجا می‌آید قدرتشون یعنی واقعا نمی‌دانیم.
حجت الاسلام پناهیان: اتفاقاً و اتفاقاً این‌ها چون قدرت ندارند و تشنه قدرت هستند خیلی ادعای قدرت می‌کنند و اتفاقاً و بعد از آن طرف هر تجهیزات و هر عامل قدرتی برای خودشون فراهم کردند چه چیزی از این عامل قدرت یک باگی دارد و یک. ضعفی در آن می‌باشد و آن باگ را هم لحاظ نمی کنند و نمی شود و اصلاً امکان ندارد که نداشته باشد و گرون‌ترین پهپاد آمریکا را ما با موشکی زدیم و نه آن گرون‌ترینی که زدیم و آنکه زدیم و موشکی که ما زدیم چه مقدار هزینه کردیم و آن مقداری که هزینه کردیم و موشک‌های زمین به دریا ما داریم که در آنجا چند صد کیلومتر ناوها دورتر می‌شود و اصلاً دیگه معنی ندارن و می‌گویند ناو آمریکا می‌خواهد به کجا بیاید و اصلاً می‌ترسم و می‌ترسن نه فقط از جنبه روحی داشته باشند و تمام منافعشون از بین می‌رود و خدا را شما نگاه بکنید که چطوری چیده و مثلاً اومده آن قدرت مقدمه ساز ظهور را کنار بزرگترین ذخایر نفتی و موقعیت خاص که در جهان و در خاورمیانه وجود دارد قرار داده است و یعنی آنها را می‌گویند که بابا این گروه مومنین به آخرین امامی که می‌خواهد جهان را بگیرد چرا اینجا هستند مگر و چرا باب المندل و چرا مثلاً توی خلیج فارس و چرا آنجا کنار مدیترانه و چرا اصلاً این‌ها اینجا هستند و توی این نقاط حساس و طراح عالم و آفریننده عالم خدا می‌باشد و این خدا را بهشت اطمینان کنی.
شریعتی: و چه قدر خوب است که به این خدا تکیه کنیم که منشا و منبع قدرت می‌باشد. خیلی خوب پس بیایم که آیات را بشنویم و کاش وقت بیشتر بود و می‌خواهم سلام بکنم به حاج قاسم و به امام راحل عزیزمون و به همه آن کسانی که با رشادتشون و با قدرتشون و با فهمشون به تک تک مجاهدان جبهه مقاومت جرات طوفان دادن من سلام می‌کنم به حاج قاسمی که وقتی توی آن خاکریز قدم می‌زد بدون سلاح دستش را می‌زد به کمرش و وایمیساد و تماشا می‌کرد و چقدر خوب است که آیات امروز را هدیه بکنیم به روی تمام شاهدان جبهه مقاومت و بعد از تلاوت آیات قرآن همراه شما هستیم و در کنار شما و آیات پایانی سوره صافات را خواهیم شنید.
صفحه452 قرآن کریم