اپلیکیشن شبکه سه
دریافت نسخه اندروید

مشاهده محتوا

1402-06-30-حجت الاسلام عاملی -نکاتی پیرامون شخصصیت حضرت رسول اکرم (ص)

شریعتی: بسم الله الرحمن الرحیم اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم سلام میکنم به روی ماه تک تک عزیزانم، خانم‌ها و آقایان در هر کجا که هستید انشالله حال دلتان خوب باشد به همه مخاطبان عزیز که تکرار برنامه را می‌بینند از شبکه افق، ولایت و شنونده‌های خوب رادیو معارف با دل و جان سلام می‌کنم به سمت خدای امروز ما خیلی خوش آمدید. حاج آقای عاملی سلام علیکم کلی خوشحالیم که در خدمتتان هستیم.



حجت الاسلام عاملی: و علیکم السلام و رحمة الله. محضرت عزیزان و هموطنانم در جای جای وطن اسلامی عرض ادب و دعا دارم ایام خوب و توفیقات بزرگ برای عزیزان مسئلت دارم. انشالله در معام امور خودشان موفق باشند، حل مشکلات و توجه خاصه حضرت حق را برای عزیزان مسئلت دارم. ورود ربیع را تبریک عرض می‌کنم و سفارشم این است که حسنات بزرگی که در دو ماه بزرگ صفر المظفر و ماه محرم به دست آورده‌اند مواظب باشند که بدخرجی نکنند، ثوابی که زیارت و عزای اباعبدالله با بکاء بر حسین در روایات وارد شده است محیرالعقول است، بسیار خطیر است، انشالله که خوب مواظبت کنیم. خدای متعال فرموده است مَن جاءَ بالحسنة فله عشر امثالها؛ کسی بتواند حسنه را پیش ما بیاورد که در وسط شیطان غارت نکند انشالله که ما با الهام از همان دو ماه که سفره با عظمت و مدرسه فاخری که امام حسین برای ما درست کرد در بقیه سال از آنها الهام بگیریم و کارهای خود را تنظیم کنیم.
شریعتی: انشالله، گفت محمدا به که مانی، محمدا به چه مانی؟ جهان و هر چه در آن است صورتند و تو جانی؛ و حالا خوشحالیم که امروز از جان عالم نبی مکرم اسلام حاج اقا قرار است بگویند و انشالله حلاوت بردن نام پیامبر ما گوارای وجود تک تک ما باشد انشالله.
حجت الاسلام عاملی: بسم الله الرحمن الرحیم، در خصوص حضرت ختمی مرتبت صحبت کردیم که خدای متعال 40 سال عنایات خاصه و کلاس خصوصی گذاشته است برای حضرت ختمی مرتبت، این برای این نبوده است که حضرت یک جایی را عزلت انتخاب کند برای کارهای شخصی خودش، برای این است که رئیس کاروان است، در صدد پایه ریزی آرمانی‌ترین جامعه برای بشریت است. إِنَّا سَنُلۡقِي عَلَيۡكَ قَوۡلٗا ثَقِيلًا؛ در صدد پیاده سازی این قول ثقیل است آنها همه مقدمه بود که این قول ثقیل پیاده شود که خدا با دست خودش نوشته است و لذا پیامبری که این طور عنایت خدا شامل حالش شده است فرموده است که من هر روز سهم و هدیه‌ای از عنایت خدا دارم، این هدیه از سنخ هدیه‌های ما نیست، یک هدیه‌ای از خدا به کسی برسد یکی از عرفا می‌گوید: خدایا اگر سر سوزنی باورم شود که پیشه‌ام نزد تو پذیرفته است، تمام شد. سروی که از ثواب به چپ و راست می‌شود چنان دست افشانی و پایکوبی کنم که سنگ و گل را از شورم بشورانم و كوه را از رقصم برقصانم؛ عنایت چهل ساله شب آن در رختخواب نمی‌گذشت، ابیت عند ربی یطعمنی و یسقینی؛ هر شب خدا مطعم من است، هر شب خدا ساقی من است، خدا ساقی باشد چه می‌شود؟ «و سقاهُم ربّهم شراباً طهوراً» چرا ما از این شراب طهور سهم نگیریم؟ این مناسبت‌ها برای چه است؟ این دات مقدسه الگوهای جاودانه هستند. «و شهداء دار الفناء و شفعاء دار البقاء یکون علیهم رسول شهیداً؛ برای این است که ما سهمی داشته باشیم از حضرت ختمی مرتبت، باید وارد سیره حضرت شویم و ما تصمیم گرفتیم که با سیره حضرت مشکلات حاد خودمان را حل کنیم و خدا فرمود که اگر اعراض کنید از سنت پیامبر، تَكُنْ فِتْنَةٌ فِي الْأَرْضِ وَ فَسادٌ كَبِير فَلْيَحْذَرِ الَّذِينَ يُخَالِفُونَ عَنْ أَمْرِهِ أَن تُصِيبَهُمْ فِتْنَةٌ أَوْ يُصِيبَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ. اگر از سیره پیامبر فاصله بگیرید گرفتار می‌شوید. پدیده‌های اجتماعی گاهی این طوری است اولین اشتباه گاهی آخرین اشتباه است، دیگر هیچ کسی نمی‌تواند اشتباهی را تکان بدهد چون تبدیل می‌شود به یک سنت قطعی، مخصوصا وقتی که مربوط به حیثیت انسان‌ها باشد که می‌بینند اگر ترک کنند شکسته می‌شوند دیگر آن را ترک نمی‌کنند. گناهانی که نه قابل بخشش است نه قابل جبران.
شریعتی: یک جاهای ریل گذاری می‌کنیم با اخلاق و رفتارمان.
حجت الاسلام عاملی: آداب خوب را باید تقویت کرد، امیرالمومنین به مالک اشتر گفت اگر جایی رفتی دیدی آداب خوبی دارند تقویت کن، نه اینکه آدابی درست کنیم که انسان‌ها گرفتار شوند. سیره مبارک حضرت ختمی مرتبت و اصول مدیریتی ایشان بسیار شنیدنی است، بسیار حساب شده است. پیامبر ما خودش از آسمان آمده است «وَاتَّبَعُوا النُّورَ الَّذی أُنْزِلَ مَعَهُ» تابع شوید به نور و قرآن، یعنی پیغمبر هم شخصیت آسمانی است و لذا به ما می‌گوید بالا بیایید با خاک بازی نکنید. چیست این برخاستن از روی خاک، تا که آنگه گردد از تو جان پاک؛ تعبیر اقبال لاهوری که شعر خوبی گفته است و این را تعریف کرده است. انبیا برای همین آمده‌اند که ما را از چاه و خاک، کین جهان چاهیست بس تاریک و تنگ ** هست بیرون عالمی بی بو و رنگ؛ ذائقه ما را عوض کنند، یکی از مهم‌ترین فلسفه‌های دین همین است که انسان نفس ناطقش اعتلا پیدا کند، آن که می‌گوید که تمام انبیا مقدس است با این که اعتلا درست نمی‌شود که، آنی که می‌گوید که خدایا ما را از شر مقدسات خلاص کن با این اعتلا درست نمی‌شود، وقتی که تمام قدسیات را بشکنی هر چه دلت خواست چه حرام و چه حلال باشد، و بگویی خوش می‌آید، خیلی وحشتناک است که جای فکر و عقل و برهان بگویی خوشم می‌آید و دلم می‌خواهد بنشیند. در زندگی مدنی نمی‌توانی بگویی که خوشم می‌آید، فضای مشترک و زندگی مشترک و محیط مشترک، باید فضایی درست کرد که فضیلت‌ها پرورش پیدا کند، فضای سالم تربیتی، بچه که از منزل بیرون می‌آید سالم برگردد، پدر و مادر احساس امنیت کنند، احساس امنیت کنند وقتی که دخترشان به خانه بخت می‌رود، آقای مرعشی نجفی می‌فرموند من وقتی از خانه بیرون می‌آیم خدا را به 14 معصوم قسم می‌دهم که با ایمان برگردم ب‌یدین برنگردم.
شریعتی: اینقدر ایمان‌مان در معرض خطر است.
حجت الاسلام عاملی: بله، اصول مدیریتی حضرت ختمی مرتبت اصول آسمانی است، از هوا و هوس نیست، اراده خداوندی است که ظهور کرده است در غالب این اصول؛ اصول مدیریتی باید بحث شود. عرض کردم هر اصول مدیریتی که مطرح کرده است به آن عمل کرده است. وَ لَقَدْ آتَيْنٰا إِبْرٰاهِيمَ رُشْدَهُ؛ وقتی می‌خواهد خدا حضرت ابراهیم را تعریف کند می‌گوید که رشده، تنها پیامبری که می‌گوید که وَ لَقَدْ آتَيْنٰا إِبْرٰاهِيمَ رُشْدَهُ؛ خدا یک کاری کرد که نگاهش به این عالم و انسان‌ها عوض شود. خلق را چون آب دان صاف و زلال، اندران تابان صفات ذوالجلال؛ این نگاه الان در دنیا نیست، وجه المصالحه کردند بشریت را، سیل آسا خون است که ریخته می‌شود. می‌بینید که الان در سودان چه افتضاحی درست شده است، در اکراین بمب خوشه‌ای را می‌دهد می‌گوید برای اینکه روسیه غالب نشود، بمب خوشه‌ای سلاح کشتار جمعی است، شما به عراق که وارد شدید گفتید به خاطر کشتار جمعی وارد عراق می‌شویم خودتان نمی‌گفتید؟ پیدا هم نکردید آخر هم بوش گفت که خدا ما را می‌بخشد ما اشتباه کردیم. به انسان‌ها به این چشم نگاه کنی که الإنْسانُ بُنْيانُ اللّهِ مَلْعُونٌ مَنْ هَدَمَ بُنْيانَهُ؛ پیامبر ما فرموده است: که انسان بنیان خداست.
شریعتی: عالم را یک نوع دیگر می‌بینی آدم‌ها را یک نوع دیگر می‌بینی.
حجت الاسلام عاملی: از این بالاتر نمی‌شود که در سازمان‌شان اگر بنویسند در پیشانی سازمان ملل این حدیث را اگر یک کسی بی‌گناه کشته شود... در روایت است در مدینه یک کسی کشته شده بود قاتل معلوم نبود پیامبر ما فرمود که اگر کسی بی‌گناه کشته شود در کشتنش اهل زمین و آسمان شرکت داشته باشند خدا به خاطر یک نفر کل اهل زمین و آسمان را عذاب می‌کند. دیگر نگاه بالاتر از این نسبت به انسان؟ مَنْ قَتَلَ نَفْسَا بِغَیرِ نَفْسٍ أوفَسادٍ فِی الأَرضِ فَکانَّما قَتَلَ النَّاسَ جمیعاً؛ بالاتر از این؟ چه نگاهی!؟ عطوفتی که نسبت به انسان‌ها دارد، اصلا رهبران آسمانی و زمینی با هم خیلی فرق دارند، شما کجا پیدا می‌کنید که كانَ لا يَأكُلُ وَحدَهُ؟ پیامبر ما یکه خوار نبود هیچ وقتی تنهایی سر سفره نمی‌نشست. امیرالمومنین مجبور بود که یک کسی را پیدا کند و بیاورد كانَ لا يَأكُلُ وَحدَهُ؛ ابراهیم هم همین طور بود اینها همین طوری خلیل الله نشدند. حالا ما شروع می‌کنیم سیره حضرت ختمی مرتبت را. دو تا سیره را بحث می‌کنیم. یکی مربوط به این است که حضرت هیچ وقت پستی و بلندی کاذب درست نکرد و به شدت تلاش کرد که از بین برود و در این باب مفصل کارهایی کرده است دعوت کرده است حضرت به عدم خروج از استطاعت عمومی، و این که انسان‌ها سادگی داشته باشند و تجملات نداشته باشند. این را من برای شما بحثش را می‌آورم اول بحث پستی و بلندی‌های کاذب است که درست نکرد نهایت تواضع را داشت و دوم بحث این است که در زندگی خودش از استطاعت عمومی خارج نشد. هر دو را کنار بگذاری تَكُنْ فِتْنَةٌ فِي الْأَرْضِ وَ فَسادٌ كَبِيرٌ؛ اولش این است که حضرت مبادا جامعه بالاسر و پایین سر داشته باشد، دستور می‌داد که دایره‌ای بنیشینید. یعنی مجلس صدر و ذیل نداشته باشد که من در صدر باشم و شما هم جز اطرافیان و جلال من باشید. حضرت فرمود که من این را نمی‌خواهم. در روایت است که اگر کسی وارد مجلس شود انتهای مجلس جایی بنشیند که آنجا در شأنش نیست تا از آنجا بلند نشده است الان یک شخصی وارد شد و به صدر مجلس نرفت دم در نوشت روایت است که تا از آنجا بلند نشده است ملائکه برایش دعا و استغفار می‌کنند. امیرالمومنین درباره پیامبر چه قدر عالی گفته است: کان رسول الله اِذا انْتَهى اِلى قَوْمٍ جَلَسَ حَيْثُ يَنْتَهى بِهِ الْمَجْلِسُ؛ وقتی وارد مجلسی می‌شد می‌نشست در انتهای مجلس و اصحاب را هم دعوت می‌کرد که شما هم این کار را بکنید.
شریعتی: یک وقتی ما یک بحثی با شما داشتیم راجع به تشخص، مفصلش را شما آنجا اشاره کردید. که تشخص‌های کاذب خودمان برای خودمان دست و پا گیر کردیم.
حجت الاسلام عاملی: جامعه را خیلی گرفتار می‌کند. من یادم است که رفتیم درس اخلاق آقای اشتهاردی دیدیم که باران آمده است آن حجره خیس شده است مجبور شدیم از آن طرف فیضیه برویم به طرف دیگر، جمعیت هم آمده است این نبود که آقا جلو راه برود. آقا فرمودند که شما بروید خودشان کنار ایستاد همه که رفتند از کنار دیوار آرام رفتند. یعنی آنهایی که تکلف برای خودشان درست می‌کنند، تصنعی برای خودشان جایگاه درست می‌کنند، این نشان صغارت است. انسان متکبر را تبدیلش می‌کنند به شکل مورچه تا زیر پای خلایق پایمال شود و تا خلایق از حساب خلاص شوند زیر پا می‌ماند چرا؟ چون از کوچکی تکبر کرده است. ما مِن رَجُلٍ تَكَبَّرَ أو تَجَبَّرَ إلا لِذِلَّةٍ وَجَدَها في نفسِهِ؛ هر کسی تکبری کرد حضرت فرمود که از  کمبود و خواری نفس است. حضرت روی تخت نمی‌نشست چون تشخص است، می‌گفتند که یا رسول الله تازه وارد که بیاید شما را نمی‌شناسد، می‌رود سراغ کسی که مثلا ریشش زیاد است می‌بیند پیامبر نیست خراب می‌شود اجازه بدهید یک تختی درست کنیم که دیگر اشتباه نکند، حضرت فرمود که من پادشان نیستم و خوشم نمی‌آید شبیه پادشاهان شوم. پس چه کنیم؟ این عجیب است، آمدند یک سکویی از گل درست کردند پیامبر خاتم وَ خضع له کلّ شیء؛ عالم در برابر ایشان خاضع است روی سکوی گلی می‌نشست. کسی که شأنش بالاست با این چیزها کوچک نمی‌شود عجیب است که کان الاصحاب لا یقومون له، پیامبر ما که وارد میشد هیچ کسی به پایش بلند نمیشد، چرا؟ لما یعرفون من کراهته ذلک؛ می‌دانستند که ناراحت می‌شود. چون اگر بلند می‌شد این یک تشخص بود نمی‌خواست که تشخص داشته باشد و از اصحاب جدا شود. می‌فرمود «ان الله یبغض عبده اذا راؤه متمیزا بین اصحابه» با آب طلا باید نوشته شود. بسم الله هر کسی می‌خواهد عمل کند. قسم به خداوندی خدا که این حدیث کل جامعه را درست می‌کند. ان الله یبغض؛ خدا بدش می‌آید وقتی ببیند بنده‌اش در بین اصحابش برای خودش امتیازی قائل است یک تشخصی درست کرده است که بفهمند که این با آنها تفاوت دارد، یا ماشین؛ یا خانه، نوع ازدواج، نوع جهیزیه بگیر تا الی آخر، و وقتی لشکر در بیابان می‌رسیدند و اطراق می‌کردند و می‌خواستند که آتش روشن کنند حضرت خودش برای جمع کردن هیزم می‌رفت. می‌گفتند که یا رسول الله شما بنشینید این روایت را می‌خواند که من اگر بنشینم و شما کار کنید من متمایز می‌شوم «ان الله یبغض عبده اذا راؤه متمیزا بین اصحابه» حالا متوجه شدید که ما چه قدر فاصله داریم با سیره حضرت؟ فاصله ما فاصله اخلاقی است باید درست شود. حضرت فرمود آن طوری که ایرانیان بزرگان خودشان را تعظیم می‌کنند من را تعظیم نکنید، آنها بالاخره دست روی سینه می‌گذاشتند، تا رکوع می‌رفتند و حرمت خاصی بود، گفت من دوست ندارم این کار را انجام دهید. یعنی شما هر چه فکر کنید ذره‌ای تشخصی که فاصله بگیرند از امت نبود. چون تشخص باعث می‌شود که شما از امت فاصله بگیرید. یک مسئول هم باید تلاشش باشد که فاصله نگیرد یک وقت جهاد امنیتی است به خاطر امنیت دشمن کارهایی می‌کند که جهاد امنیتی را انجام می‌دهند اما در بقیه امور نباید فاصله بگیرد. رفیق من می‌گفت که خانم آیت الله مشکینی آمد خانه ما در قم، گفت که روغن ما تمام شده است کوپن نداریم به ما امانت روغن بدهید که ما بعدا به شما بدهیم این دل آدم را تسخیر می‌کند. اصحاب پیغمبر را می‌گفتند ثابی یعنی عاشق، ابوذر یک وقتی از لشکر عقب مانده بود یک تاریکی دیده می‌شد از دور، پیامبر فرمودند که کُن أباذر، تو هر کسی هستی اباذر شو، آمد رسید دیدند اباذر است افتاد روی زمین از شدت تشنگی، کوله بارش را باز کردند دیدند که آب سرد دارد. آقا رسول الله فرمود چرا این آب سرد را نخوردی؟ گفت یا رسول الله من ممکن نیست که بدون شما آب سرد بخورم. کان یسوق اصحابها؛ یک وقت طرف پشت اصحابش راه می‌رود می‌گویند یسوق اصحابها؛ گفت پشت سر من راه نروید برای یک مرد بدترین آفت است که صدای کفش از پشت سرش بیاید.
شریعتی: که مثلا با انصارش دارد می‌آید.
حجت الاسلام عاملی: بله، الان انتخابات در پیش است یک موقع می‌بینی که یک کاندیدا با یک جمعی وارد یک مجلس می‌شود این شایسته نیست، اگر حضرت سواره بود کسی می‌خواست همراه ایشان شود می‌گفت یا شما برید من بایستم یا شما بایستید من بروم، یا بیا سوار شو با هم برویم، چون حضرت سواره برود او هم کنارش راه برود می‌شود تمیز، بدش می‌آمد از تمیز. عجیب است که تکیه نکرده بود یک وقتی که غذا می‌خورد تکیه کرده بود فورا به جلو آمد گفت اللهم إنی عبدک و رسولک؛ که این مثلا یک منیتی یا...
شریعتی: حاج آقا سر و رمزش به نظرم این بود که حضرت چون خودشان را مدام در محضر خدای متعال می‌دیدند و آن عبودیتی که شما جلسه گذشته هم اشاره کردید این است که این چنین رفتاری می‌سازد.
حجت الاسلام عاملی: آفرین؛ دو چیز، یکی در محضر دیدن، یکی هم وقوف بر عظمت خدا. یعنی عوالمی که برای حضرت کشف شده بود شما معراج را چیز کمی ندانید، یعنی الان آیاتی که در اطراف ما است الان معلوم است که چه آیه‌ای است. در معراج آیات جدیدی که در این عالم در دسترس ما نیست برای پیامبر محشور شد. اصلا حضرت بعد از معراج چه طور زنده ماند؟ یکی از عرفا می‌گوید که جان می‌کند تا ثابت کند معراج را، شما ثابت کنید که پیغمبر در این عالم بود. و لذا بی‌تاب و بی‌قرار بود. آخرین لحظه هم که وقتی مخیرش کردند که اگر می‌خواهی بمانی بمان می‌خواهی بروی فرمود: «لا، مع الرفیق الاعلی» یعنی ابتهاجی که حضرت داشته است، آن آتش محبتی که دیگر طوفانی بوده است، در زیارت کبیره می‌خوانیم «التَّامِّینَ فِی مَحَبَّةِ اللَّه‏» ما نمی‌فهمیم، در محبت خدا کسی تمام شود می‌دانی چه می‌شود؟ اصلا مجال زندگی از او گرفته می‌شود. خدا با عنایت خاصه اینها را حفظ کرده است تا رسالت ببرند برای مردم. و لذا آن آقایی که بعد از خطبه همام بلند شد گفت یا علی این همام مرد چرا خودت نمی‌میری؟ حضرت یک جواب دادند گفتند که هر اجلی یک وقتی دارد. استاد من می‌گفت جوابش این نیست این است که اگر من هم تلف شوم دیگر مطالب را چه کسی برساند؟ لذا ظرفیتی که در ذات مقدسه معصوم است یک هزارم آن در انسان‌های عادی نیست. امیرالمومنین فرمود که در آخرین لحظه یک جمله به من پیامبر فرمود که هزار در از علم باز شد از هر دری هزار علم باز شد آن انفجار علمی یک لحظه به وجود کسی وارد شود معلوم می‌شود که این شخص خودش یک اعجوبه‌ای است از آیات الهی. لذا فرمودند لَیسَ لِلّهِ آیَة‌ٌ اَکبَرُ مِنّی؛ این طوری بود که حضرت می‌فرمود که کنار من بیایی تمیز می‌شود. شما این را بردارید خواهش می‌کنم، این که گفتم حضرت فرمودند که دایره‌ای بنشینید که صدر و ذیل نباشد این را برداریم بیاوریم در زندگی در تمام عرصه‌های زندگی این را بیاوریم، یعنی حضرت در نشستن گفتند که پستی و بلندی معلوم نشود ما در جهیزیه و خانه سازی و امکانات زندگی طوری رفتار کنیم که معلوم نشود. یعنی جاهایی که خوشم می‌آید و دلم می‌خواهد یا مثلا فردا بچه‌اش میخواهد برود مدرسه می‌بیند که خارج از استطاعت عمومی است چیزهایی به بچه خریدند بچهی دیگر نگاه کند یک آه بکشد دنیا ارزش این را دارد که طفلی آه بکشد؟
شریعتی: به چه قمیتی؟
حجت الاسلام عاملی: به این جزئیات اگر کسی دقت نکند اصلا ارزش زندگی دارد؟ یک مردی آمد هم مرد آمده است و هم یک زن آمده است تا عظمت پیامبر را دید لرزید حضرت فرمود: هوني علي نفسك؛ آسان بگیر می‌دانی من چه کسی هستم؟ من پسر یک زنی هستم که قدید می‌خورد. قدید فقرا می‌آمدند گوشت را خشک می‌کردند روی سنگ می‌ریختند در خیک، نمک می‌زدند تا بماند، فقرا این کار را می‌کردند. آن وقت یک مردی آمد از هیبت حضرت لرزید آنجا هم حضرت باز همین را گفت. یعنی نمی‌خواهد فاصله بیفتد. آن قدر فاصله‌ها را برداشته است که در آخرین لحظات عمرشان آمد مسجد فرمود که هر کسی حقی دارد بلند شود یک سربازی بلند شد گفت که چوب جنگ به من خورده است من باید به تو چوب بزنم و قصاص باید کنم.
شریعتی: یعنی چه قدر نزدیک شده است که جرأت پیدا می‌کنند.
حجت الاسلام عاملی: الان کسی جرأت دارد که پادشاهان... حالا ایران ما را نگاه نکنید که همه علیه هم دارند مینویسند هر جا را نگاه کنی، خارج از کشور یک کلمه نوشته شود به این سادگی نیست. بعضی از رئسای جمهوری که قانون اساسی را تغییر دادند ریاست مادام العمری برای خودشان درست کردند،  اوضاعشان این طوری نیست. زمان شاه کلمات و واژه داده بود ساواک به مطبوعات، گفته بود از این واژه‌ها حق استفاده ندارید. این آزادی به سادگی دست ما نیامده است. حالا یک زنی آمد یهودی گفت که محمد تو هیچ ایرادی نداری جز این که «تَجْلِسُ جِلْسَة العبد» مثل عبدها می‌مانی و می‌نشینی. حضرت فرمود: ایُّ عبدٍ اعبد منی؟
شریعتی: چه کسی از من بنده‌تر؟
حجت الاسلام عاملی: یک ذره اراده شخصی در ایشان نیست.
شریعتی: هیچ از خودش ندارد.
حجت الاسلام عاملی: اراده کند که خوشم می‌آید این گونه نیست. در هر کاری نگاه می‌کند که ببیند که خدا چه خواسته است؟ «الله اعلم حيث يجعل رسالته» خدا چه کسی را برای رسالتش انتخاب کند. یک وقتی گفتند یا رسول الله همه جا را گرفتی الان در جزیرة العرب یهود و نصاری در برابر ما در نهایت ضعفند یک حمله کنی تمام می‌شود، جزیرة العرب یک دست می‌شود، اما مجاز نبود به آنها حمله کند خدا اجازه نمی‌دهد یا باید نقض پیمان شود یا آنها باید حمله کنند یا خلاف‌های دیگری کنند که در جایش مقرر است. ابتدائا نمی‌شود حمله کرد. الان حضرت این کار را بکند یک تشخص و هیبت برای خودشان درست می‌شود. حضرت فرمود من نمی‌خواهم خدا را ملاقات کنم در حالی که مرتکب بدعت شده‌ام. خدا در قرآن فرموده است که بگو،این که خدا می‌گوید قل خیلی حساب دارد. قل وَ ما أنا من المتکلفین، من با کلفت برای خودم هیبت درست نمی‌کنم. بعضی خیال کردند که داعش هر کجا که وارد می‌‌شد سر همه را در یک خانه می‌برید آویزان می‌کرد از در، این باعث می‌شد که در یک لحظه شهر خالی شود، در عرض یک ماه نود درصد سوریه سقوط کرد، چرا این کار را می‌کنی؟ می‌گفتند پیامبر با رعب این کار را می‌کرد ما هم با رعب این کار را می‌کنیم. دیگر نمی‌دانستند هیبت از جنایت درست نشده است آن ذوب شده بود در عظمت و توحید خدا، اللّهم وَ ارْزُقْنِی مِنْ نُورِ اسْمِکَ هَیْبَةً وَ سَطْوَةً تَنْقَادُ لِيَ الْقُلُوبُ وَ الْأَرْوَاحُ وَتَخْضَعُ لَدَىَّ النُّفُوسُ وَالْأَشْباحُ؛ گفته بود خدایا از نور هیبت خودت به من هیبت بده که تمام نفوس در برابر من منقاد باشند. من یک وقتی برای شما بحث می‌کنم که بعضی علمای اخلاق تصرف تکوینی داشتند یعنی مخاطب که در برابرش نشسته بود فقط حرف نبود، تصرف می‌توانست بکند و او را اصلاح کند این قدر اینها نفس ناطقه‌شان اعتلا پیدا کرده بود. حالا حضرت آنجا اصحاب می‌خواستند که تشخص غیر شرعی درست کنند حضرت فرمود که نه، یک ذره حق تقدم قائل شود نشد. اراضی مدینه را تقسیم می‌کردند همه را تقسیم کردند بین اصحاب، جبرئیل نازل شد گفت یا رسول الله چیزی برای خودت برنداشتی؟ در خوشی آخر بود در سختی در صف اول بود. امیرالمومنین به معاویه نوشته است وقتی جنگ حاد می‌شد و خطر اوج می‌گرفت همه پشت سر پیغمبر جمع می‌شدیم. در سختی در خط مقدم و در خوشی در آخر صف؛ جبرئیل نازل شد «وَ آتِ ذَا الْقُرْبى حَقَّهُ»، حق زهرا را که مادرش خدیجه فدک را داده بود برای چند کیسه آرد در محاصره اقتصادی «وَ آتِ ذَا الْقُرْبى حَقَّهُ»، یعنی حق خودش است. می‌توانست که فامیل بازی درست کند اینجا عجیب بوده است، من هم بخواهم از آن سیره‌ها صحبت کنم برای شما.
شریعتی: و همین شد که پیغمبر ما عالم را گرفت.
حجت الاسلام عاملی: همین طور شد که وقتی وضو می‌گرفت نمی‌گذاشت قطره آب روی زمین بیفتد و برای همین شد که وقتی در منا موی سر مبارک را زد یک دانه را نگذاشتند که روی زمین بیفتد کادُوا یَقْتَتِلوُنَ عَلَى وَضُوئهِ» بر سر آب وضویش دعوا کم می‌ماند که دعوا شود و گاهی بچه‌های نابالغ را یک ظرف آب کوچکی را دست‌شان می‌دادند برو داخل خانه پیغمبر؛ آن آب ظرف وضویش را بگیر یا آب را بریز و برای ما بیاور، یعنی این قدر قلبها را تصحیح می‌کند. طبیعی است الان یک کارمند را می‌بینی آن قدر مردم خوششان می‌آید که خودش را فدا کرده است برای راحتی ملت خودش و آسایش و آرامش ندارد، چه ادبی و چه زبانی! با زبان ارباب رجوع را سحر می‌کند، می‌دانید که بیماران خاص ما داروهایی دارند که اگر نرسد یک ماه یا دو ماه می‌میرند. دارو که نمی‌آید عصبانی است به غذا و دارو می‌آید کسی که آنجا نشسته است اگر او انسان با حوصله باشد دارو نیست می‌گوید که یک ماه یا هر موقع که دارو بیاید ما اطلاع می‌دهیم، اتفاقا شده است که دو ماه دیگر زنگ زدند که دارو آمده است بیایید ببرید گفتند که دیگر فوت کرده است. خون همه اینها را از آمریکا و اروپا می‌بینیم. جنگ آدابی و مردانگی و شرفی دارد، این شرف نیست که بیماران را ما... منشور جنگ را پیامبر ما تدوین کرده است که یک وقتی برایتان می‌خوانم که این طوری در جنگ کار کنید. آن وقت کسی که بیاید و عصبانی است آنجا شما می‌توانید با زبان و اخلاق حسنه کاری کنید يَسْأَلُونَكَ مَاذَا يُنْفِقُونَ قُلِ الْعَفْوَ؛ آنجا اصلی ترین عبادت را آن شخص انجام داده است. پیغمبر ما فرمود هیچ چیز در ترازوی الهی در روز قیامت سنگین‌تر از حسن خلق نیست.
شریعتی: و تک تک ما و هر کدام از ما نماینده پیغمبریم دیگر، یعنی وقتی منصوبیم یک نوعی باید رفتار کنیم که پیامبر سرش را بالا بگیرد لذت ببرد.
حجت الاسلام عاملی: می‌گوید که آن آقا به تو این قدر بد کرده است چرا تو جواب ندادی؟ برمی‌گردی می‌گویی که پیغمبر ما فرموده است: مِنْ أَشْرَفِ أَعْمَالِ الْکَرِیمِ غَفْلَتُهُ عَمَّا یَعْلَمُ، که بزرگترین و شریف‌ترین اخلاق انسان این است که در حقوق شخصی، بدی‌هایی که به او شده است را تغافل کند و ندیده بگیرد.
شریعتی: چه قدر این خوب است. خیلی از شما ممنونم و این به نظرم شاید بزرگترین هدیه‌ای است که می‌توانیم در ایام میلاد نبی مکرم اسلام برای این جشن تولد هدیه ببریم که متخلق شویم به اخلاق نبوی انشالله. یک وقتی ما یک کتابی هم معرفی کرده بودیم کتاب همنام گل‌های بهاری، جناب آقای سیدی نوشتند خیلی هم زحمت کشیدند برای این کتاب، سیره پیامبر را به صورت مفصل در این کتاب آوردند با قلم بسیار روان، عزیزانی که می‌توانند تهیه کنند یا اگر دارند این ایام حتما وقتش است که مطالعه کنند. از حاج آقای عاملی هم برای انتخاب این بحث صمیمانه ممنون و متشکرم. صفحه 434 را دوستان ما تلاوت خواهند کرد مشرف شویم به محضر ایات روح بخش قرآن کریم و انشالله برگردیم در دقایق پایانی و در بخش دوم گفتگویمان انشالله در کنار شما. ثواب این تلاوت را هم هدیه کنیم به حضرت رسول اعظم و باز می‌گردیم با احترام با شما و در کنار شما.
اللهم صل علی محمد و آل محمد
صفحه434 قرآن کریم
شریعتی: اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم. انشالله که همه ما زیر سایه قرآن کریم باشیم و زیر سایه نبی مکرم اسلام که ماه حضرت است برهمه شما مبارک باشد انشالله. اشاره قرآنی را بفرمایید و انشالله خداحافظی کنیم.
حجت الاسلام عاملی: بسم الله الرحمن الرحیم سوره سبأ آیه 51، * وَلَوْ تَرَىٰ إِذْ فَزِعُوا فَلَا فَوْتَ وَأُخِذُوا مِنْ مَكَانٍ قَرِيبٍ* وَقَالُوا آمَنَّا بِهِ وَأَنَّىٰ لَهُمُ التَّنَاوُشُ مِنْ مَكَانٍ بَعِيدٍ* از آیات بسیار تکان دهنده است. تری را خدا گاهی تنها می‌آورد گاهی با لو می‌آورد. به پیغمبر ما فرموده است که و تری الظالمین مشفقین مما کسبوا، می‌بینی که در قیامت ظالمان چه قدر از نامه عمل خودشان می‌ترسند، ولی گاهی لو می‌آورد یعنی ای کاش ببینی که این ای کاش یعنی الفاظ نمی‌تواند بیان کند که الان ما برای تو بیان کنیم که چه می‌شود؟ یا می‌گوید القارعة مالقارعة و ما ادرئک مالقارعة؛ یعنی در قالب الفاظ نمی‌گنجد. الفاظ چند جا کم می‌آورد یکی اینجاست یکی هم عرفانی است که بعدا بحث می‌کنیم. مثلا یک بار گفته است خدای متعال به اهل جهنم انکم ماکسون، یک بار به اهل بهشت گفته است انکم ماکسون، اینها را چه طور می‌شود با لفظ رساند؟ و لذا این و لو تری بسیار در قرآن که آمده است بسیار تکان دهنده است. من این و لو تری را جمع کردم یکی همین است که می‌گوید که وَلَوْ تَرَىٰ إِذْ فَزِعُوا؛ یک لحظه آدم ظالم را وحشت می‌گیرد چون دیگر تمام شده است فَلَا فَوْتَ؛ کجا می‌توانم فرار کنم؟ جای فراری نیست. مکان قریب یعنی قدرت خدا، از قدرت خدا مگر می‌شود فرار کرد؟ و قالوا اولین حرفی که می‌گوید این است که آمنّا، خدا می‌گوید که آمَنَّا بِهِ وَأَنَّىٰ لَهُمُ التَّنَاوُشُ؛ مگر می‌شود به این حالشان اثری داشته باشد؟ دیگر دنیا رفت همه چیز در دنیا می‌توانستی انجام دهی. این یک آیه است، آیه دوم و لو تری اذ وقفوا علی النار؛ دو تا وقفوا در قرآن داریم. عزیزان من هر چه قدر فراموش کنند این دو را فراموش نکنند یکی وقفوا علی النار، دیگری وقفوا علی ربهم، انسان کافر یکی وقوف دارد یکی در برابر خدا، دیگری در برابر نار؛ ای کاش ببینی در برابر آتش که قرار می‌گیرند فقالوا یا لیتنا، آن کسی که ربا خورده است، دزدی کرده است، به بیت المال خیانت کرده است، بی‌عفتی و بی‌حیایی کرده است، دل شکسته، مردم را بیچاره کرده است، ضامن شده است فرار کرده است، چه قدر خلاف‌ها، آنها را لحاظ کنیم بعد اینها متوجه شوید که چه می‌گوید؟ می‌گوید یا لَيْتَنا نُرَدُّ وَ لا نُكَذِّبَ بِآياتِ رَبِّنا وَ نَكُونَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ؛ خدایا ای کاش که ما برمی‌گشتیم و از نو شروع می‌کردیم و آیات را تکذیب نمی‌کردیم. این هم شد دو و سوم: وَ لَوْ تَرى‌ إِذْ وُقِفُوا عَلى‌ رَبِّهِمْ؛ همه انسانها با خدا یک جلسه دارند مثل ماه چهاردهم، حضرت فرمود با ماه چهاردهم چه طور خلوت می‌کنید آن طور با خدا خلوت کنید. انسان مومن یا کافر تا مرد اولین کاری که می‌کنند این است که او را پیش خدا می‌برند. ملاقاتی که مرحوم شاه آبادی می‌گوید بسیار نفس ملاقات سهمگین است. در برابر ذات لایتناهی قرار بگیری و با چه عملی و حسناتی و سابقه و پرونده‌ای؟ آن وقت آن کافری که همه چیز را انکار کرده است خدا اولین حرفی که می‌زند این است که الیس هذا بالحق، حق است یا نه؟ أَفَسِحْرٌ هَٰذَا أَمْ أَنْتُمْ لَا تُبْصِرُونَ. در جای دیگر می‌گوید.
شریعتی: این یعنی اینهایی که می‌گفتند که چه کسی رفته است و دیده است؟
حجت الاسلام عاملی: بله، نعوذ بالله آمده است قرآن را آتش زده است أَفَسِحْرٌ هَٰذَا أَمْ أَنْتُمْ لَا تُبْصِرُونَ. تو نمیبینی. قالوا بلا و ربّنا؛ قسم به خدا که همه چیز حق است ما راه را اشتباه رفتیم. قَالَ فَذُوقُوا الْعَذَابَ بِمَا كُنْتُمْ تَكْفُرُونَ؛ لا یبدّل القول یدیّ؛ پیش من هیچ چیزی تغییر پیدا نمی‌کند. اگر از من بپرسند وحشتناکترین وحشت در روز قیامت چه است؟ می‌گویم این است که یک لحظه انسان بعد از مرگ متوجه می‌شود که هیچ چیز قابل تغییر نیست. دفتر را باز کنید که یک نقطه بگذارم آن هم نمی‌شود. چهارم: ولو ترى إذ الظالمون في غمرات الموت؛ ای پیامبر ای کاش ببینی آنهایی که ظلم کردند در دنیا، این همه پرونده در دادگاه است معلوم است که یک طرف ظالم است دیگر، یک دختر خانمی آمد پیش ما یک مطلبی می‌خواست گفتیم که در آن اتاق بنشین لپ تاپ هست مطلب را از آنجا بگیر بنویس برای خودت، آمد کار کرد وقت رفتن گفت که من از برق اینجا استفاده کردم مدیون نشوم؟ آن قدر متأثر شدم یک دختر محجبه!؛ حجاب نتیجه‌اش این است. این تربیت دینی است. ای کاش ببینی ظالمان را في غمرات الموت؛ یعنی فشار آن قدر زیاد می‌شود که عقل تعطیل می‌شود این را می‌گویند غمرات الموت. وَ المَلائِکةُ باسِطُوا أَیدِیهِم أَخرِجُوا أَنفُسَکمُ) ملائکه دستان‌شان را بالا گرفتند می‌گویند أَخرِجُوا أَنفُسَکمُ) جانتان را بیرون بیاورید. این خودش یکی از معماهاست. چه طور آدم جانش را بیرون بیاورد؟ الْيَوْمَ تُجْزَوْنَ عَذَابَ الْهُونِ؛ امروز یک عذاب خوار کننده است که انسان شکسته می‌شود، ضایع می‌شود، زیر پا می‌ماند، کوچک می‌شود. بِمَا كُنْتُمْ تَقُولُونَ عَلَى اللَّهِ غَيْرَ الْحَقِّ وَكُنْتُمْ عَنْ آيَاتِهِ تَسْتَكْبِرُونَ؛ به خاطر اینکه درباره خدا حرف غیر حق زدی، یعنی هر کسی که این عالم را درست کرده است خیال کردی که روی کار خودش حسابی نبوده است؟ باطل بود و بعد از این عالم حساب و کتابی نبود؟ آن کسی که معتقد شود که این عالم صاحبی دارد ما می‌گوییم خدا، درباره آن خدا فکر کردی که وَمَا قَدَرُوا اللَّهَ حَقَّ قَدْرِهِ؛ خدا را اصلا نشناخته است که خدا بشر را خلق کرده است و هیچ پیغمبری را نفرستاده است، مگر می‌شود؟ من تو را خلق کنم و به فکر تربیت تو نباشم؟ بِمَا كُنْتُمْ تَقُولُونَ عَلَى اللَّهِ غَيْرَ الْحَقِّ وَكُنْتُمْ عَنْ آيَاتِهِ تَسْتَكْبِرُونَ؛ بقیه آیات را سریع بخوانم. وَ لَوْ تَری اِذْ یَتَوَفّی اَلّذینَ کَفَروا المَلائِکَةُ؛ ای کاش آن لحظه که ملائکه می‌خواهد روح کافر را بگیرد، یَضْرِبُونَ وُجوهَهُم وَ اَدبارَهُم؛ صورت‌شان را شلاق می‌زنند از پشت شلاق می‌زنند. آن کسی که از پشت شلاق می‌زند ملائکه دنیاست می‌گوید که برو دیگر تمام شد، آن که به صورتش می‌زند ملائکه آخرت است که می‌گویند که چرا این طوری آمدی؟ چرا صورتت سیاه است؟ روسیاه آمدی؟ و ذوقوُا عَذابَ الحَریقِ؛ ذَٰلِكَ بِمَا قَدَّمَتۡ أَيۡدِيكُمۡ؛ می‌گوید که خدا ظالم نیست خودت این آتش را فراهم کردی، وَأَنَّ ٱللَّهَ لَيۡسَ بِظَلَّامٖ لِّلۡعَبِيدِ؛ آتش دنیا متصل شود به آتش آخرت دیگر خاموش نمی‌شود به تعبیر جناب شیخ جعفر شوشتری. ششم: و لو تری اذ المجرمون ناکسوا روسهم عند ربهم؛ ای کاش ببینی که کفار و مجرمون سرشان را پیش خدا زمین انداختند نمی‌توانند بگیرند بالا و به خدا نگاه کنند، یا از حیا یا اینکه در دنیا به خاک نگاه کردند، نفهمیدند که هو الذی یریکم ایاته و ینزل لکم من السماء رزقا و ما یتذکر الا من ینیب؛ که رزق آن است که جنبه آسمانی داشته باشد، آنجا می‌گوید که ربّنا ارسلنا سمعنا؛ خدایا دیدیم و شنیدیم، ما را برگردان، نَعْمَلْ صٰالِحاً إِنّٰا مُوقِنُونَ؛ که عمل صالح انجام بدهیم حالا دیگر در مقام یقین هستیم. هفتم که آخری است لَوْ تَری إِذِ الظَّالِمُونَ مَوْقُوفُونَ عِنْدَ رَبِّهِمْ، در برابر خدا ظالمون را نگه می‌دارند یَرْجِعُ بَعْضُهُمْ إِلی بَعْضٍ الْقَوْلَ؛ این با آن حرف می‌زند و آن با این حرف می‌زند. يَقُولُ الَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا؛ آنهایی که در دنیا مستضعف بودند به مستکبرین می‌گویند که شما ما را بدبخت کردید اگر شما نبودید لِلَّذِينَ اسْتَكْبَرُوا لَوْلَا أَنْتُمْ لَكُنَّا مُؤْمِنِينَ؛ آنجا اینکه مجرم را پیدا کنید دیگر فایده ندارد.
شریعتی: پناه می‌بریم به خدا از آن روز، انشالله که قلب تک تک شما سلیم باشد و نبی مکرم اسلام انشالله از همه ما دستگیری کند. دعا کنید و خداحافظی کنیم.
حجت الاسلام عاملی: همه ما باید یک دعایی داشته باشیم برای باران، آینده آب خوب نیست هر لحظه ما باید برای آب دعا کنیم. یک آیه هست که: قُلْ أَ رَأَیْتُمْ إِنْ أَصْبَحَ ماؤُکُمْ غَوْراً فَمَنْ یَأْتِیکُمْ بِماءٍ مَعِینٍ؛ خدا می‌گوید که اگر آب قطع شود و خشک شود چه کسی برای شما آب می‌آورد؟ این آیه را بخوانند عزیزان و دنبالش بگویند که أللهُمَّ أنتَ تَأْتِينَا بِمٰاءٍ مَعِین؛ أللهُمَّ أنتَ تَأْتِينَا بِمٰاءٍ مَعِین؛ خدایا آب ما قطع شود تو آب را به ما می‌رسانی، این خیلی تأثیر دارد هم آیه قرآن را می‌خواند هم استطاعت از خداست که خدایا تو اگر نباشد عنایت تو ما از بی‌آبی هلاک می‌شویم. بعد یک دعای بسیار خوب باران دارم از امام سجاد انشالله برای جلسه آینده برای عزیزان می‌خوانم. ولی این آیه را بخوانید این از زبان من نمی‌افتد. قُلْ أَ رَأَیْتُمْ إِنْ أَصْبَحَ ماؤُکُمْ غَوْراً فَمَنْ یَأْتِیکُمْ بِماءٍ مَعِینٍ؛ تسلیم است در برابر خدا که تسلیم هستیم همه چیز دست توست.
شریعتی: بسیار ممنون و متشکریم از شما. انشالله باران رحمت حق سرازیر شود در جای جای میهن عزیزمان و مردم ما متنعم شوند و انشالله که باران فراگیر هم از راه برسد که مِن الماء کلّ شیء حی؛ انشالله حضرت حجت که حالا برای سلامتی ایشان دست به دعا برمی‌داریم. تا سلامی دوباره و دیداری دوباره.