اپلیکیشن شبکه سه
دریافت نسخه اندروید

مشاهده محتوا

1402-06-27-حجت الاسلام پناهیان-نگرش صحیح به دین و مفاهیم دینی (ایمان)

شریعتی: «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ» «اللهُمَّ صَلَّ عَلَی مُحَمَّد وَ آلِ مُحَمَّد وَ عَجِّل فَرَجَهُم». خانم‌ها آقایان سلام، وقتتان بخیر. ان‌شاءالله که حال دلتان خوب باشد. ایام ماه ربیع برای همه شما الهی که پر خیر و برکت باشد. خیلی خوشحالیم که با هم هستیم، در کنار هم هستیم، ساعاتی زودتر خدمتتان رسیدیم به خاطر پخش مسابقات جهانی کشتی. به همه همکارانمان در گروه ورزش و همه دوستانمان در پخش خدا قوت و خسته نباشید می‌گویم. با سمت خدا مهمان لحظات ناب و نورانی شما هستیم و با احترام و با افتخار به رسم دوشنبه‌ها در محضر حاج آقای پناهیان عزیز و نازنین‌مان. سلام علیکم و رحمه الله، خیلی خیلی خوش آمدید.


حجت الاسلام پناهیان: سلام بر شما، سلام بر بینندگان خوب. ان‌شاءالله که دو ماه معنوی و حماسی محرم و صفر را به خوبی پشت سر گذاشته باشند.
شریعتی: الهی آمین.
حجت الاسلام پناهیان: آن‌هایی که موفق به زیارت شدند، آن‌هایی که تمنای زیارت داشتند، همه اجر کامل و نورانیت کافی برده باشند.
شریعتی: الهی آمین.
حجت الاسلام پناهیان: و ان‌شاءالله که ربیع الانام، ربیع الاول و ربیع میلاد پیامبر اکرم را به خوبی و خوشی آغاز کنیم.
شریعتی: الهی آمین، ان‌شاءالله. حالتان چطور است؟
حجت الاسلام پناهیان: الحمدالله.
شریعتی: الحمدالله. خوشحالیم خدمت شما هستیم و خدمت دوستانمان. در این جلساتی که خدمت حاج آقای پناهیان هستیم داریم راجع به مفاهیم بلند و متعالی دین صحبت می‌کنیم. یک باز تعریفی بکنیم آن‌ها را ببینیم اساساً نگاه ما به این مفاهیم درست بوده یا نه که اثرات و برکات خاص خودش را هم دارد و هفته گذشته بحث ایمان را آغاز کردیم و نکته‌های نابی را شنیدیم. بحث ناتمام ماند و ان‌شاءالله این هفته ادامه فرمایشات‌ شما را خواهیم شنید.
حجت الاسلام پناهیان: بله. «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ». کلمه ایمان که این قدر مورد تاکید قرآن هست از امنیت گرفته شده است و رکن رکین ایمان هم احساس امنیت است. حالا شما ببینید ما انسان‌ها با احساس امنیت چه نسبتی داریم، نسبتمان با ایمان مشخص خواهد شد. من ابتدا یک آیه قرآن بخوانم، بعد سر نسبت ما با احساس امنیت یک گفتگویی داشته باشیم.
شریعتی: ان‌شاءالله، خیلی خوب.
حجت الاسلام پناهیان: می‌فرماید: «الَّذينَ آمَنُوا وَ لَمْ يَلْبِسُوا إيمانَهُمْ بِظُلْمٍ أُولئِکَ لَهُمُ الْأَمْنُ وَ هُمْ مُهْتَدُونَ»، کسانی که ایمان می‌آورند و ظلم نمی‌کنند چون ظلم انسان را در ناامنی قرار می‌دهد، هر لحظه آدم باید پای آن را بخورد. حتی در برخی از روایات هست اگر کسی ظلم بکند استغفار هم بکند در دنیا چوب آن را می‌خورد بعد می‌رود. ظلم یک موضوع استثنایی است.
شریعتی: کسی نمی‌تواند از آن در برود.
حجت الاسلام پناهیان: بله. می‌فرماید ظلم نکرده باشی به اقتضای ایمان‌ات عمل کرده باشی از ایمان که احساس امنیت دریافت می‌کنی، در آن امنیت برنداری ظلم بکنی. «أُولئِکَ لَهُمُ الْأَمْنُ» این‌ها امنیت دارند. من نزدیک است که بگویم ایمان یعنی امنیت یافتن. این قدر امنیت یافتن در ایمان قوی است. خب امنیت از هر کسی بپرسی می‌گوید چیز خوبی است ولی عدم احساس امنیت به عنوان یک بیماری فراگیر عادی شده است.
شریعتی: یعنی ناامنی؟
حجت الاسلام پناهیان: احساس ناامنی و ترس آدم‌ها با آن خو کردند. این جا است که احساس نیاز...
شریعتی: یعنی می‌گوییم جزء لاینفک زندگی امروز ما است.
حجت الاسلام پناهیان: بله. همه ما این جوری هستیم، همه ما ترس داریم، همه ما با ترس‌هایمان داریم زندگی می‌کنیم. این جا است که ایمان گم می‌شود، قدرش پیدا نمی‌شود، ارزش‌اش دانسته نمی‌شود.
شریعتی: چون به این حس عادت کردیم.
حجت الاسلام پناهیان: چون عادت کردیم به حس ترس و اصلاً مبتنی بر ترس زندگی می‌کنیم. بسیاری از انگیزه‌های ما یا ریشه‌اش ترس است یا توأم با ترس است. مبادا از دست بدهم برای وقتی است که داریم، مبادا به دست نیاورم برای وقتی است که نداریم، مبادا این صدمات را بخورم، مبادا این لطمه‌ها سراغم بیاید، ناشی از اعمال گذشته خودم، ناشی از بدی‌های دیگران. به جای این که ایمان را جا بیندازیم یا قبل از این که ایمان را جا بیندازیم کاش ما می‌توانستیم در مدرسه‌هایمان چند واحد ترس را توضیح بدهیم، بگوییم مثلاً این ترس چه هست. تا همه ببینند، تا همه آدم‌ها حالا مدرسه، غیر مدرسه، چقدر ما داریم با ترس زندگی می‌کنیم، چقدر ترس صدمه می‌زند به استعدادهای ما. و یک روزی را چشم باز بکنیم ببینیم از هیچ چیز نمی‌ترسیم. آن روز روز متفاوتی در کل زندگی ما خواهد بود از بس خو کردیم به این ترسیدن. من خیلی دوست دارم بدانم آیا ایمان که این قدر خدا به آن تاکید می‌کند قیمتش کم است؟ خب مسلم است که نیست. اگر قیمتش بالا است پس چرا ما آدم‌ها متوجه نمی‌شویم. مگر دین فطری نیست؟ چه حادثه‌ای پیش آمده است که این وضع به وجود آمده است؟ این وضع طبیعی نیست ما ایمان را دوست نداریم.
شریعتی: این که خلأ ایمان را حس نمی‌کنیم.
حجت الاسلام پناهیان: این وضع طبیعی نیست. ما باید خلأ آن را احساس بکنیم. خدا دو ویژگی، آیه قرآن‌اش را جلسه قبل قرائت کردیم.
شریعتی: « لَا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ»؟
حجت الاسلام پناهیان: نه، آن دو ویژگی که ایمان باید داشته باشد «حَبَّبَ إِلَيْکُمُ الْإيمانَ وَ زَيَّنَهُ في‏ قُلُوبِکُمْ»، ایمان هم محبوب است هم زیبا. پس چرا ما نباید حس بکنیم؟ به خاطر این که ما احساس نیاز به ایمان را پیدا نکردیم. احساس نیاز به ایمان چه زمانی پدید می‌آید؟ وقتی متوجه بشویم چقدر داریم با ترس‌هایمان زندگی می‌کنیم و وقتی که بخواهیم از ترس‌هایمان فاصله بگیریم. الان در کشوری مثل آمریکا که خودش را قله تمدن غرب می‌داند ناامنی بیش از همه جای دیگر دنیا است. حالا خیلی از کشورهای غربی این قدر اسلحه در آن فراوان نیست که آن جا هست. ناامنی که پلیس ایجاد می‌کند برای دیگران خودش بیشتر از ناامنی‌ای است که مسلحین دیگر بخواهند ایجاد کنند. از این جور اخبار هم مدام آدم دارد می‌شنود. نباید بگوییم که این تمدن یکی از ویژگی‌هایی که دارد ناامنی و با ترس زندگی کردن است، ذاتی تمدن کفر است و این جوری خودش را دارد نشان می‌دهد. در جوامع دیگر هم همین طور است. آدم‌ها می‌توانند البته خودشان را فریب بدهند، به ابزاری خودشان را مشغول بکنند. خداوند متعال در قرآن می‌فرماید خب به این اوضاع عادی اطرافتان نگاه نکنید، من می‌توانم به هم بزنم. خدا خودش از ناامنی برای ما سخن می‌گوید. خیلی جالب است. یکی از راه‌های تربیتی قرآن این است. می‌فرماید نبین باغ داری، می‌خواهی در یک لحظه باغ‌ات را بسوزانم، می‌دانی که می‌توانم. حالا نمی‌سوزانم احساس امنیت می‌کنی از من، از مکر خدا، از این که اراده خدا تعلق بگیرد. نمی‌شود کسی بی خدا احساس امنیت بکند. ما بحثمان این جا باید باشد، بحثمان نباید سر اثبات وجود خدا باشد. بحثمان سر اثبات... .
شریعتی: نمی‌شود کسی بی خدا احساس امنیت بکند.
حجت الاسلام پناهیان: این را خدا در قرآن آموزش می‌دهد، جالب است، از آن صحبت می‌کند. می‌فرماید چرا کافران احساس امنیت می‌کنند یا دنیاداران چرا برای دنیای خودشان احساس امنیت می‌کنند.
شریعتی: این عادی نیست، یک جای کار می‌‌لنگد.
حجت الاسلام پناهیان: ما اشکال‌مان عدم باور ذهنی خدا نیست، آن را راحت به آن می‌رسیم. خود خدا هم در قرآن می‌فرماید. یعنی مشکلمان مسائل اعتقادی نیست. دو تا مشکل داریم، یکی این که با وجود خدا و قدرت او از او احساس امنیت می‌کنیم، انگار خدا نیست، انگار اراده او نیست. مشکل دیگرمان این است که با ناامنی که از اسباب و علل دنیا داریم خو کردیم، نمی‌خواهیم از این ناامنی دربیاییم و در امنیت و پناه خدا قرار بگیریم. گاهی هم خودمان را فریب می‌دهیم که نه، در امنیت به سر می‌بریم. خدا در قرآن می‌فرماید مکرر حالا به زبان‌های مختلف، این‌ها الکی احساس امنیت می‌کنند، کدامشان می‌دانند مرگ‌شان چه زمانی است، کدام یکی از این‌ها می‌دانند بیماری چگونه برای آن‌ها پدید می‌آید. در روایت داریم که می‌فرماید آدم سالم مریض می‌شود. خیلی عبارت ساده‌ای است. بیماری از دل سلامت درمی‌آید. حالتان خوب است؟ الحمدالله. می‌گوید الحمدالله خوب هستم. خب این آدم همین جا باید احساس ناامنی بکند. من اگر بخواهم یک مقدار با تفصیل در مورد این احساس ناامنی‌ای که باید داشته باشیم صحبت بکنم این قدر خلاف فرهنگ رایج جامعه‌مان هست که می‌ترسم بینندگان عزیز گله‌مند بشوند. کلی ناامنی فلانی در ما ریخت. خب باشد، من ناامنی را جاری کنم در وجود شما. بروید از خدا امنیت بیابید. می‌گوید خدا کجاست، خدا کجا بود، ول‌مان کن.
شریعتی: این جا مشکل ما است.
حجت الاسلام پناهیان: این جا ایمان بحث می‌شود، این جا خلأ ایمان پیدا می‌شود. چند تا رکن دارد ایمان. 1) احساس ناامنی بکنی در جهان پیرامونی خودت، هر کدام از این حادثه‌ها می‌توانند تو را از بین ببرند. در روایت دارد خدا مَلَکی را دارد برای انسان که نگه می‌دارد او را از تصادف‌ها، از بیماری‌ها، از کودکی هم این می‌آید همراهی می‌‌کند، در کودکان این بیشتر ذکر شده است و پدر مادرها همیشه تجربه می‌کنند. آقا نگاه کن اگر این بچه... .
شریعتی: یک مقدار این طرف‌تر.
حجت الاسلام پناهیان: یک مقدار این طرف‌تر بود. در روایت دارد بله، همین طور است، اگر خدا حفظ نکند آدم بزرگ‌هایش هم همین طور هستند. از پزشک‌ها بپرسید ما در مرض کدام بیماری‌ها هستیم، می‌گویند همه بیماری‌ها. یک کسی بیمار می‌شود من چرا سرطان گرفتم. می‌گویم خب پیش می‌آید، همه می‌توانند این اتفاق برایشان بیفتد. اولاً رکن اول ایمان این است که ما بدانیم در جهان ناامنی داریم زندگی می‌کنیم. من یک زمانی جبهه بودم، تخریب‌چی بودم. تخریب‌چی‌ها زمین را خیلی به آن ناامن نگاه می‌کنند.
شریعتی: هر لحظه احساس می‌کنند مثلاً...
حجت الاسلام پناهیان: یک بار بعد از عملیاتی بود من برگشته بودم یک قسمتی از فرش روی زمین برجستگی پیدا کرده بود..
شریعتی: فکر کردید مین است.
حجت الاسلام پناهیان: یک دفعه‌ای همان حس را پیدا کردم. بعد به خودم گفتم، حالا این‌ها در خیلی کم اتفاق افتاده است، یعنی چند لحظه کمتر از ثانیه، بابا این جا که مین نیست، این جا که خاک نیست، این فرش است، زیر این... . یعنی احساس ناامنی به آدم تزریق می‌شود. واقعاً جهان ما جهان ناامنی است.
شریعتی: یعنی ناامنی و عدم آرامش ماهیت دنیای ماست.
حجت الاسلام پناهیان: ماهیت دنیای ماست و هیچ کس هم به ما هیچ تعهدی نداده است.
شریعتی: تضمینی نداده است.
حجت الاسلام پناهیان: جسم ما به ما هیچ تضمینی نداده است با ما همراهی بکند. شما یک مقدار فکر کنید در ضربان قلب، این چرا نمی‌ایستد. یک ذره فکر کنید در تنفس، همه جا ناامن است. آقا به این ناامنی نگاه نکن مضطرب می‌شویم. باشد، واقعیت است حالا شما می‌خواهی نگاه نکنی. کافر به چه کسی می‌گویند؟ این که واقعیت‌ها را نگاه نمی‌کند.
شریعتی: واقعیت را می‌پوشاند.
حجت الاسلام پناهیان: می‌پوشاند، ندیده می‌گیرد. مومن مقدمه‌اش این است که کافر نباشد، یعنی واقعیت‌ها را ببیند. واقعیت ناامنی دنیا رکن اول است، واقعیت دومی که ما باید به آن توجه بکنیم ناامنی از پروردگار است اگر بخواهی از آن فرار بکنی. یعنی جدای از همه این عواملی که هیچ کدام به ما تضمینی ندادند، هیچ رابطه‌ای، همه رابطه‌ها ناامن است. همه تکیه‌گاه‌های ما ناامن است، به هر چیزی تکیه کنیم، روی هر چیزی حساب کنیم هیچ امنیتی ندارد. بگذارید این را صریح بگویم و شفاف و روشن این‌ها را ببینیم. این یک، دوم از قدرت خدا هم کسی امنیت ندارد.
شریعتی: او هم به کسی تضمین نداده است.
حجت الاسلام پناهیان: بله. یعنی کسی بگوید که من این جا خدا را دور می‌زنم، من این جا خدا را کنترل می‌کنم، من این جا از خدا تضمین می‌گیرم، من این جا از خدا... . خدا می‌فرماید چه، چگونه؟ «فَعالِ ما یَشاء» است. پس از خدا نمی‌توانی فرار کنی و امنیت پیدا کنی، در دنیا نمی‌توانی امنیت پیدا کنی. رکن سوم ایمان این است که امنیت فقط در آغوش خود خداست. خدایا تو، فقط تو، خودت، پیش تو احساس امنیت می‌کنم. رکن سوم ایمان ارتباط قلبی امنیت‌یافته با خداوند متعال است. تا وقتی طرف از خدا امنیت نیافته است. حالا خیلی‌ها ایمان نیافتند زیاد، مسلمان هستند، دعا هم می‌کنند، نماز هم می‌خوانند، ولی امنیت نیافتند. از خدا امنیت نیافته آرام باشد، نیازی داشته باشد می‌آید گدایی می‌کند می‌رود. و اتفاقاً این‌ها یک اخلاقی هم پیدا می‌کنند که در آیه قرآن 2-3 مرتبه این اخلاق توضیح داده شده است. ببخشید من مثال می‌زنم این مثال اصلاً فوق العاده است ولی ممکن است ظاهرش زیاد زیبا نباشد. گربه یک چیزی به او می‌دهی اول از خودت فرار می‌کند، می‌گویی بابا من به تو دادم. معمولاً این طوری است، حالا آن‌ها که دست آموز نباشند. برمی‌دارد می‌برد. می‌گوید یک وقت خودت را از من نگیری. بعضی‌ها گربه‌ سانان می‌روند درِ خانه خدا، از خدا یک چیزی می‌گیرند بعد در می‌روند. خدا می‌فرماید تو وسط دریا داشتی غرق می‌شدی، این همه التماس کردی، «دَعَوُا اللَّهَ مُخلِصينَ لَهُ الدّينَ» حالا رسیدی به ساحل چرا از من در می‌روی؟ من تو را نجات دادم. می‌گویند گربه بی چشم و رو است، یک حالت این جوری. این توصیف شده است در ارتباط با بندگان خدا که رابطه‌شان با خدا این جوری است. آن وفاداری را ندارند که در بعضی موجودات دیگر مثلاً دیده می‌شود به صورت غریزی. ما باید به یک احساس امنیت فوق العاده برسیم، این را تقاضا نداریم به همین دلیل ایمان بازار ندارد. ما باید از این ناامنی‌هایی که با آن خو کردیم فرار کنیم، بدمان می‌آید، بدانیم این‌ها ضربه می‌زنند به ما، فرار نمی‌کنیم.
شریعتی: یعنی در دنیای آشفته و پریشان امروز آغوش امن خدا را نمی‌خواهیم.
حجت الاسلام پناهیان: نمی‌خواهیم. اصلاً نمی‌خواهیم. می‌گوییم همین جوری است دیگر، مگر زندگی متفاوت با این است که ما الان داریم. بله، خیلی متفاوت. احساس آرامشی که و امنیت، حالا من کلمه آرامش را باز هم می‌خواهم دقیق‌اش را بگویم که خود امنیت است که آرامش می‌آورد البته. آن احساس امنیتی که آدم با وجود قدرت خدا دارد. حضرت امام می‌فرمود من هیچ وقت از هیچ کس نترسیدم. مقام معظم رهبری یک بار مثالی زدند خیلی جالب بود برای من، این خاطره‌ای که نقل کردند در سخنرانی عمومی. فرمودند که یک بار من به امام گفتم شما می‌ترسید این اتفاق بیفتد که مثلاً آقا می‌فرمایند که من نمی‌خواستم بگویم شما می‌ترسید، مثلاً نگران این نتیجه‌اش هستید.
شریعتی: چیزی که محاوره ما استفاده می‌کنیم.
حجت الاسلام پناهیان: بله. امام تحمل نکرد همین یک کلمه من را، فرمود من از هیچی نمی‌ترسم.
شریعتی: انگار حساسیت داشته به این کلمه.
حجت الاسلام پناهیان: خیلی امام حساسیت داشت و صریحاً هم انکار می‌کرد. و این ایمان است، این نتیجه ایمان است، این اصل خود ایمان است، این آن امنیتی است که ما می‌خواهیم. بعد بعضی‌ها درباره امام کلماتی می‌گویند از اهل معرفت خب من هیچ وقت آن‌ها را بالای منبر نمی‌گویم، محیط عمومی نمی‌گویم. می‌ترسم بعضی‌ها فکر کنند ما داریم مبالغه گویی می‌کنیم. ولی اهل معرفت قدرت‌های فوق العاده دارند. بعضی‌ها در ارتباط با مراتب عرفانی حضرت امام و قدرت‌های خارق العاده‌شان مطالب عجیب و غریب زیاد می‌گویند که درست هم هست، من نمی‌خواهم آن‌ها را این جا ذکر کنم ولی این را می‌خواهم بگویم. اگر شما امنیت پیدا بکنی با ایمان به خدا قدرت پیدا می‌کنی، قدرتی که ممکن است دو درصدش هم در دنیا برای کارهایت استفاده نکنی.
شریعتی: عابثی می‌شوی که وسط میدان لخت می‌شود و می‌رود و می‌گوید ما را از چه می‌ترسانید.
حجت الاسلام پناهیان: و می‌توانی عالم را زیر و رو کنی، نمی‌کنی. من بچه بودم از مقابل این مغازه سر کوچه‌مان یک حاج رجبی بود خدا رحمتش کند.
شریعتی: خدا رحمتش کند.
حجت الاسلام پناهیان: رد می‌شدم می‌رفتم مدرسه. بغالی بود. بعد خب شکلات‌های خوشمزه و بیسکوییت‌هایی داشت. مدام می‌گفتم این چرا خودش نمی‌نشیند آن‌ها را بخورد. ما سهمیه داشتیم برای خریدن آن‌ها بعد خب بعضی وقت‌ها هم برمی‌گشتیم گشنه‌مان بود و این‌ها، گفتیم الان خودش این جا نشسته ولی نمی‌خورد. بعد بزرگ شدیم دیدیم که هر کسی هر کاری نمی‌کند. قدرت پیدا کند دست به هر چیزی هم نمی‌زند، هر چیزی را عقل هم به او می‌دهند. درست است؟
شریعتی: بله.
حجت الاسلام پناهیان: و برنامه دارد برای زندگی‌اش. ما اولیای خدا را نمی‌فهمیم چه قدرت‌هایی دارند، اولیای خدا را نمی‌فهمیم چه قدرت‌هایی دارند و هیچ وقت لمس نکردیم با آن قدرت زندگی کردن یعنی چه. این‌ها دوباره آن پرده پوشی‌هایی است که موجب می‌شود آدم‌های ظاهربین جا بمانند.
شریعتی: البته خیلی وقت‌ها می‌فهمی، یعنی اگر به دلت مراجعه کنی یک کوه می‌بینی، یک اقیانوس آرام می‌بینی.
حجت الاسلام پناهیان: بله. این‌ها قدرت فوق العاده هستند. این قدرت را از چه پیدا می‌کنند؟ از از بین رفتن ترس‌ها و امن شدن در آغوش خدا. ما الان حرف‌های متعددی زدیم، من اگر بخواهم این‌ها را فهرست کنم دوباره طول می‌کشد چون دوباره می‌خواهیم به قسمت... .
شریعتی: نه، لازم بود به نظرم برای تبیین بحثتان.
حجت الاسلام پناهیان: خب ما چه زمانی ایمان‌مان به خدا زیاد می‌شود؟ وقتی که یک پایه نگاه کنیم دنیای‌مان چقدر دنیای ترسناکی است. حتی در عرصه سیاسی هم این وضعیت هست. ما اصلاً آموزش سیاسی به جوان‌هایمان نمی‌دهیم ابدا. مثلاً جامعه ما این جوری است، یک کسی تصادف کند پلیس هست، یک کسی یک کسی را بزند می‌روند دادگاه شکایت می‌کنند، دو نفر می‌آیند جدا می‌کنند. در اندازه‌های جهانی اصلاً این خبرها نیست. هر کسی زورش برسد با هر کسی هر کاری بکند کسی نمی‌تواند کاری بکند. جنایت‌ها را شما نگاه بکنید چه دنیای ناامنی ما داریم. این‌ها الکی سیاست‌مداران می‌آیند ادا اطوار قانون و نمی‌دانم این حرف‌ها درمی‌آورند. هر جنایتی بتوانند بکنند می‌کنند، توجیه‌اش هم می‌کنند، نمونه‌های فراوان‌اش را. یکی می‌گفت تو چرا این قدر انقلابی شدی، حالا به من می‌گفت، حالا نمی‌دانم من واقعاً چقدر انقلابی باشم. گفتم من چون راهنمایی بودم کتاب ویتنام خواندم، کتاب جمیله خواندم که برای الجزایر بود، شکنجه‌هایی که به او دادند، کتاب‌هایی که جنایت‌های کشورهای جهان در کشورهای دیگر بود و هیچ کسی نبود به داد کسی برسد و همین الان هم نیست. ما واقعاً داریم در جهان ناامنی زندگی می‌کنیم، یعنی می‌خواهم بگویم این نگاه ما به جهان ناامن یک وقت اندازه‌های جهانی پیدا می‌کند و آن جا بهتر دیده می‌شود. یک وقت نگاه ما به این جهان ناامن در طبیعت حتی بدن یا در طبیعت زلزله می‌آید هیچ کس زلزله را الان نتوانسته کنترل بکند و همه هم می‌دانند احتمال زلزله تا چقدر است.
شریعتی: می‌توانم یک مثال واضح بزنم که در دوران کرونا که همه این ترس را به صورت محسوس و ملموس حس می‌کردیم غالباً مردم ایمان‌شان جنس‌اش متفاوت شد.
حجت الاسلام پناهیان: رفتند سراغ نقطه امن.
شریعتی: رفتند سراغ نقطه امن، یک پناهگاه.
حجت الاسلام پناهیان: درست است؟ همیشه ما باید این حرکت را انجام بدهیم. مثلاً آدم‌ها جای ایمان چه می‌گذارند؟ استخدام بشوند و خدا هم بدش می‌آید. در روایت‌ها مذمت شده است. می‌فرماید من روزی را می‌رسانم، می‌گوید خدایا من که نمی‌توانم روی تو حساب کنم لااقل... . یعنی آدم‌ها می‌خواهند... .
شریعتی: چقدر بد است.
حجت الاسلام پناهیان: از امنیت یعنی امنیت می‌خواهند پیدا کنند ولی می‌روند سراغ ابزاری که ابزار حقیقی نیست. بعد می‌فرماید هر کسی استخدام بشود عقلش بیشتر می‌شود. خب این روایت است دیگر. چرا؟ چون شما، چرا شما استخدام شدی؟ اگر به این دلیل است که وظیفه‌ات است، اجبارت کردند، کار مهمی است، خب. اما اگر به این دلیل است که می‌گویی این یک لقمه حداقل برسد این عدم اعتماد به خداست در روزی رساندن. بعد در روایت دارد اثر وضعی‌اش این است که فقیر می‌شود. خب ما این ناامنی‌های پیرامون خودمان را پس بیشتر ببینیم. این مقدمه ایمان است، این پیش نیاز ایمان است. پیش نیاز ایمان اثبات وجود خدا نیست، از آن بحث‌های کلامی اعتقادی که می‌روند دنبال اثبات صانع و این دنیا را که آفریده است و از خلقت شروع می‌کنند خیلی وقت‌ها از خلقت نباید شروع کرد، از ناامنی باید شروع کرد. اتفاقاً این روش یکی از روش‌های پیامبر اکرم هم بوده است. یک نفر آمد گفت یارسول الله، البته آن‌ها اسم کوچک خب پیامبر را صدا می‌زدند چون طرف هنوز معتقد نبود. گفت آی یا محمد (ص).
شریعتی: «اللهُمَّ صَلَّ عَلَی مُحَمَّد وَ آلِ مُحَمَّد وَ عَجِّل فَرَجَهُم».
حجت الاسلام پناهیان: شما به چه دعوت می‌کنی؟ گفت به آن کسی دعوت می‌کنم که وقتی می‌ترسی در کشتی، در دریا طوفان‌زده می‌شوی به او پناه می‌بری.
شریعتی: ای جانم.
حجت الاسلام پناهیان: گفت او خوب است. این حس را من دوست دارم، آن را من می‌خواهم. از ترس‌ها شروع کرد. شروع کردن از ترس‌ها خوب است، البته آدم نباید در ترس‌ها بماند، خدا هست، خدا می‌آید. بنده پیشنهاد می‌دهم کسانی که از ترسیدن می‌ترسند، به توصیه امیرالمومنین علی (ع) خودشان را در این ترس‌ها بیندازند و فکر کنند و بعد با خدا نه با شانس، نه با نگاه کردن به زندگی دیگران، با خدا از این ترس‌ها بیایند بیرون و بگویند خدایا من دلم به تو قرص است. ببینند چه لذتی می‌برند از ارتباط با خدا. آن وقت است که ایمان محبوب می‌شود.
شریعتی: و شاید همین جا است که امیرالمومنین شاید برای معرفی ایمان پیغمبر که در کجا بود در اوج بود می‌فرمایند هر وقت در جنگ‌ها کارهایت می‌شد ما به پیغمبر پناه می‌بردیم.
حجت الاسلام پناهیان: بله.
شریعتی: در اوج ایمان پیغمبر.
حجت الاسلام پناهیان: پناه بردن به اولیای خدا هم از همین بابی که وجه الله هستند، خلفة الله هستند، جانشین خدا روی زمین است. من می‌روم پیش او احساس امنیت می‌کنم.
شریعتی: چون او به امنیت رسیده است با ایمان‌اش.
حجت الاسلام پناهیان: و امنیت ما را هم تامین می‌کند. اصلاً در این زمینه ماموریت دارد. امام زمان ارواحنا له الفدا در کلامی می‌فرمایند که اگر دعا و توجه ما نبود آیا شما این جور سالم می‌ماندید، این جور حرکت می‌کردید. معلوم است که ما داریم شما را حمایت می‌کنیم. امام رضا (ع) می‌فرماید حمایت امام از شیعیان مانند حمایت مادر از طفل شیرخوار، با او تماس نمی‌گیرد، بغل‌اش می‌کند، مواظبش است، کنارش است. این ماجرا یک امنیت و عدم احساس امنیت خیلی مهم است. یک جور دیگر بگویم جمع‌بندی بکنم. الکی احساس امنیت نکنیم، جهان ما جهان ناامنی است. به هم دروغ نگوییم، به خودمان دروغ نگوییم. ما داریم در یک جهان ناامن زندگی می‌کنیم. نترسیم، فرار نکنیم از دیدن این ناامنی، حتی به آن بیشتر توجه کنیم. حالا باز هم می‌خواستم جمع‌بندی کنم یک توضیح بدهم. رسول خدا می‌فرماید من وقتی پلک می‌زنم آدم پلک می‌زند الان شما چند بار پلک زدید، اصلاً آدم پلک زدن خودش را نمی‌بیند، آن لحظه را نمی‌تواند... .
شریعتی: بله دقت نمی‌کنی، اصلاً حواست نیست.
حجت الاسلام پناهیان: مثلاً اندازه گیری کند. می‌فرماید چشم من که روی هم می‌آید پلک، می‌خواهد باز بشود می‌گویم آیا من دوباره جهان را خواهم دید. یعنی این قدر حضور در دم دارد و این قدر ناامنی غیر از آن چه در قدرت خداست را حضور در آن دارد و می‌بیند و روی هیچی حساب نمی‌کند. خب پس یک ما درباره ناامنی بیایید راست و صادق باشیم، درباره ناامنی کافرانه برخورد نکنیم. پوشاننده، ندیده گرفتن ناامنی‌ها، این کار را نکنیم، واقعی برخورد کنیم.
شریعتی: آقا دنیای ما دنیای ناامنی هست یا نیست؟
حجت الاسلام پناهیان: دنیای ناامنی است. حتی همین یک مورد را شما نتیجه اخلاقی هم می‌توانی از آن بگیری. ما یک احساس ناامنی را بکنیم به هیچ کس ظلم نمی‌کنیم.
شریعتی: چون از یک دقیقه دیگر خودت خبر نداری.
حجت الاسلام پناهیان: اگر زده است چه، چه کار می‌کنی. 1) این ناامنی را ببینیم. ترسو هستند بعضی‌ها از دیدن ناامنی، شجاع باشیم، ناامنی‌ها را ببینیم. بعضی‌ها این قدر ترسو هستند اصلاً نمی‌خواهند...
شریعتی: سرشان را می‌برند پشت پتوی غفلت.
حجت الاسلام پناهیان: بله، مثل کبک که می‌گویند که سرش را می‌کند در برف فکر می‌کند کسی دیگر او را نمی‌بیند. پس این ناامنی را با آن ارتباط برقرار کنیم، ببینیم خودمان را، خام نکنیم، دیگران را هم خام نکنیم نه چیزی نیست، نه. همیشه با خدا سخن بگوییم، خدا این قدر درباره این که کسی الکی احساس امنیت بکند سفت برخورد می‌کند می‌فرماید پیامبر من اگر می‌خواهی کاری انجام بدهی فردا باید بگویی ان‌شاءالله، من نخواهم که نمی‌توانی. تا حالا همه فرداها آمده است فردای فردا هم حتماً خواهد آمد؟ اصلاً معلوم نیست، باید بگویی ان‌شاءالله. ببینید این دیدن نقطه ناامنی است و این یک روش تربیتی قرآن است که خداوند متعال به انسان‌ها ناامن بودن زندگی‌شان را نشان می‌دهد، سلیقه ما نیست که بنشینیم این جا با همدیگر یک گپ این جوری بزنیم. پس این کار را اولاً انجام بدهیم، شجاعت داشته باشیم، ناامنی‌ها را ببینیم، در عرصه جهانی‌اش یک آثاری دارد، در عرصه روابط بین الاثنینی یک آثاری دارد، در زندگی فردی یک آثاری دارد. این‌ها را ببینیم. خب آقا پس این امنیت از کجا پیدا می‌شود؟ امنیت از خدا. بعد ببینیم که کسی غیر از او قدرت ندارد و او هر کاری می‌تواند بکند. تصمیم‌هایی برای ما دارد، تصمیم‌هایش را برای ما بهتر هم می‌کند اگر ما به او پناه ببریم، اگر ما از او بخواهیم. تصمیماتش درباره ما خوب است، خوب‌تر هم می‌شود. به منفعت ماست، به آسودگی ما هم تغییر خواهد کرد. فقط او قدرت دارد. احساس امنیت بکنیم. لااقل مومن باشیم، با عمل صالح برسیم ببینیم چه کار بکنیم. مومن باشیم اگر خطا کنیم استغفار می‌کنیم، می‌گوییم خدایا نزنی‌ها ببین من اشتباه کردم، من را نزن، حالا چشم من جبران می‌کنم. مومن باشیم لااقل. احساس امنیت از خدا پیدا کردن یک اتفاق دیگری را هم برای ما رقم می‌زند که نمی‌دانم الان ما وارد آن بشویم یا نه. این درِ ورودی ایمان است که شما از ترس پناه ببری به خدا و از خدا امنیت پیدا بکنی. خدا هم که مشخصاتش معلوم است. حالا البته در این اصول عقاید یک اشتباهی که می‌شود از دو چیز صحبت می‌شود، یکی توحید، یکی عدل خدا. ما البته بیشتر نیاز داریم از رحمت خدا و از قدرت خدا برای ما صحبت بشود مخصوصاً در دوران کودکی. به کودک اگر خواستید بگویید خدا چه کسی است، چیست، خدا خدا.
شریعتی: قدرت را دوست دارد.
حجت الاسلام پناهیان: قدرتش را بیان کنید و مهربانی‌اش را. اصول دین چند تا است، حالا هر چند تا است کاری نداریم. اول قدرت، دوم مهربانی، یا برعکس، نمی‌دانم. مهربانی و قدرت. ما گاهی از اوقات به خدا اطمینان نمی‌کنیم، مشکل بعدی ما این است. این جا است که باید در مورد خدا بیندیشیم، هر چه می‌اندیشیدیم در مورد ناامنی دنیا موجب می‌شد که ما ببریم از این دنیا، بترسیم و به خدا پناه ببریم این جا باید در مرحله دوم بیندیشیم درباره قدرت و حمایت خدا، محبت خدا. اصلاً خدا نسبت به ما بی تفاوت نیست، برای ما چه ما را آفریده است؟ که اذیتمان کند؟ چه نیازی دارد به اذیت ما.
شریعتی: و شاید حاج آقا اوج رأفت و مهربانی خداست که باعث شده است ما این قدر در دنیای ناامن احساس امنیت بکنیم به نوعی.
حجت الاسلام پناهیان: بله. این لطف خداست که بلافاصله نمی‌زند.
شریعتی: نمی‌زند.
حجت الاسلام پناهیان: ولی «ما غَرَّکَ بِرَبِّکَ الْکَريمِ». ما این را باید توجه کنیم. خب پس ایمان را ما به امنیت یافتن از خدا و دیدن ناامنی به دنیا اگر ترجمه کنیم بهترین ترجمه است. ناامنی که در دنیا است و امنیتی که در آغوش پروردگار عالم است. یک عبارتی از قرآن بگویم، خیلی جالب است. این‌ها عبارت تکی نیست، این‌ها رویکرد قرآن است. مثلاً قرآن کریم خداوند متعال ادبیاتش این جوری است. می‌خواهد یک کسانی را بزند، نابودشان کند، می‌دانید چه می‌فرماید؟ خیلی آدم‌های بدی باشند. می‌فرماید من دیگر کمک‌اش نمی‌کنم. آقا محکم... . ما بعضی وقت‌ها ممکن است بگوییم خدا محکم‌تر بزن، فقط کمک‌اش نمی‌کنی؟! یکی محکم هم بزن. می‌فرماید بیچاره من فقط کافی است کمک‌اش نکنم، چرخ دنده‌های دنیا نابودش خواهد کرد.
شریعتی: نگاهم را از او بردارم.
حجت الاسلام پناهیان: فقط کافی است «لا مَوْلى‌ لَهُمْ»، کافریان مولی ندارند یا من این‌ها را یاری نمی‌کنم، می‌گذارم در همان روال خودشان بروند بعد ببینیم چه می‌شود، از چرخ گوشت بدتر است. یعنی این امنیت، این‌ها روش‌های تربیت امنیت‌دهی است، روش‌های امنیت از ناحیه امنیت. بعد به بندگان خوب خودش می‌فرماید که از من کمک بخواهید، من کمکتان می‌کنم، من شما را مورد حمایت قرار می‌دهم. بازی ارتباط ما با خدا آغازش از احساس ناامنی و احساس امنیت است. ناامنی از غیر خدا و امنیت از خدا. این بازی ارتباط ما با خداست. حالا اسمش را شما بازی نگذار، جدی بگذار. به هر حال این حرکت... .
شریعتی: یک بهانه است.
حجت الاسلام پناهیان: از این جا آغاز می‌شود. خب بعد چه اتفاقی می‌افتد؟ ما ناامنی دیدیم فرار کردیم به سوی خدا، از خدا امنیت پیدا کردیم. این آغاز آثار بعدی است. خدایی که می‌خواهی از او امنیت پیدا بکنی علی القاعده باید قدرت فراوانی داشته باشد، عظمت و بالاخره بزرگی‌ای داشته باشد، با یک جهان بزرگ ارتباط پیدا می‌کنی و از کودکی و کوچکی بیرون درمی‌آیی.
شریعتی: یعنی خودت بزرگ می‌شوی.
حجت الاسلام پناهیان: بزرگ شدی. قدم اول این بازی ناامنی و امنیت است، قدم دوم جهان بزرگ پیدا کردن است وقتی در آغوش خدا قرار گرفتی، وقتی نزدیک او شدی، او تو را شبیه خودش می‌کند. بزرگ می‌شوی، بزرگ‌تر از این دنیا.
شریعتی: این جا است که این جا را بازی می‌بینی.
حجت الاسلام پناهیان: این جا است که دنیا را اصلاً نمی‌بینی، ریز می‌بینی.
شریعتی: از دنیا خارج می‌شوی.
حجت الاسلام پناهیان: چرا ما سر نماز می‌گوییم الله اکبر؟ چرا نماز علامت اصلی مومن است؟ از آن ناامنی آمده است اولین چیزی که مشاهده می‌کند عظمت خداست.
شریعتی: خدایا تو چقدر بزرگی.
حجت الاسلام پناهیان: بزرگی. یکی از عاشقانه‌ترین ؟؟ پروردگار همین الله اکبر است. چقدر بزرگی! و این آرزوی ماست در دوران کودکی شما شاید در خودتان یادتان باشد هنوز، آدم در دوران قبل از دبستان و این‌ها مدام دوست دارد بزرگ بشود. بچه‌هایتان الان این جوری هستند، دوست دارند بزرگ بشوند، می‌روند در یک جمعی می‌گوید مثل آدم بزرگ‌ها با من برخورد کرد.
شریعتی: تا به آن‌ها می‌گویی بچه به آن‌ها برمی‌خورد.
حجت الاسلام پناهیان: برمی‌خورد، می‌گویی بزرگ شدی ماشاءالله خوشش می‌آید.
شریعتی: کیف می‌کند.
حجت الاسلام پناهیان: بعداً ما این حس خودمان را خراب می‌کنیم، مشغول کوچکی‌ها و کودکی‌های دنیا می‌شویم. اگر این حس بزرگ شدن را ادامه بدهیم این الله اکبر نمازمان با معنا می‌شود، الله اکبر. یعنی چه؟ چه صفتی در تو تو را به هیجان آورده است؟ بزرگی تو. عه! پس تو دیگر کوچولو نیستی؟ تو بزرگ شدی؟ حالا یک حقیقتی را عرض می‌کنم. خیلی این بحث عرفانی است. من هم نمی‌خواهم پا در کفش عرفا بکنم و آن جوری حرف بزنم که اهل عرفان با ادبیات عرفانی صحبت می‌کنند، تعبیری دارند به نام صعه وجودی. ولی این را خیلی ساده‌اش را عرض کنم. هر خوبی در حقیقت‌اش که نگاه می‌کنی یک جور بزرگ شدن است، هر بدی در ذاتش که نگاه می‌کنی یک جور کوچک شدن است. مثلاً شما به دیگران محبت کنی یعنی روح خودت را بزرگ کردی، به دیگران توجه کنی یعنی یک مقدار آن طرف‌تر را دیدی، فقط خودت را ندیدی. دقت فرمودید؟
شریعتی: بله.
حجت الاسلام پناهیان: وقتی شما صبر می‌کنی یعنی از نظر زمان روح‌ات کِش آمده می‌توانی چند روز بعد، چند سال بعد، چند قرن بعد را هم ببینی. وقتی شما زمانی را می‌بینی که خلق نشده بودی، از گذشته در واقع کِش پیدا کرده روحت، نگاهت رفته است به قبل از خلقت خودت، به بعد از دنیای خودت، معاد اندیش وقتی می‌شوی «أعقَلُ النّاسِ أنظَرُهُم في العَواقِبِ» هر که بیشتر به عاقبت‌ها نگاه بکند عاقل‌تر است. تمام خوبی‌ها در آن‌ها یک جور بزرگ‌‌شدن هست در مقام تشبیه کِش بیاید، بعد هی رقیق‌تر هم می‌شود، لطیف‌تر هم می‌شود. آن وقت قلب قسی قلبی است که فشرده شده است، سفت شده است.
شریعتی: سنگ شده است.
حجت الاسلام پناهیان: سنگ شده است. این‌ها مولکول‌هایشان خیلی به هم چسبیده است. بعد این مولکول‌ها وقتی که فاصله بگیرند دیگر رقیق می‌شوند مثل برگ گل، اشاره کنی این‌ها مثلاً از هم جدا می‌شوند. این رقت قلب و غساوت قلب این‌ها از کلماتی است که استفاده شده است چون خیلی شبیه این معانی است. وقتی یک انسان روح‌اش بزرگ شد نازک می‌شود، نازک شد دیگر اصلاً دیده می‌شود از این طرف و آن طرف همه چیز. هم اعماق وجود خودش را می‌بیند، چه لطافتی اصلاً طرف پیدا می‌کند. کسی که لطیف شده یعنی بزرگ شده است، سعه وجودی پیدا کرده است. یک بچه‌ای هم در میانمار، یک بچه‌ای در یمن، یک بچه‌ای در آمریکای لاتین، به او ستم بشود این جا اشک می‌ریزد برای او. این روحش بزرگ شده است. الله اکبر را یادمان بیاوریم، ما چرا از کبریایی خدا حرف می‌زنیم. ما یک روزی به ملاقات خدا خواهیم رفت.
شریعتی: ان‌شاءالله.
حجت الاسلام پناهیان: باید تناسب داشته باشیم، او بزرگ است، هر چه ما بزرگ‌تر باشیم این ملاقات بهتر خواهد بود. اصلاً نماز خواندن ملاقات خداست. مهم‌ترین ویژگی خدا، صفت خدا، اسما حسنی خدا که باید به آن متصف بشویم چیست؟ بزرگی است. مهربانی چه می‌شود؟ نتیجه این بزرگی است.
شریعتی: بزرگ شدی مهربانی هم می‌آید.
حجت الاسلام پناهیان: همه صفات دیگر نتیجه این بزرگی است. آقا آدم بصیرت پیدا کند، کفر نباشد، کوری نتیجه این زمختی و فشردگی و در هم فرو رفتن و کوچک شدن است. بزرگ که بشوی بینا هم می‌شوی، جهان بیشتری را تحت پوشش می‌دهی و می‌بینی اوضاع عالم را. نمی‌دانم ما چه کار باید بکنیم، یعنی شما یک راه حلی نشان بدهید که مردم الله اکبر را با عشق بگویند. حداقل الله اکبر بخواهد کسی با عشق بگوید این است، بزرگ‌تر من. مثل یک کوچولویی که به بزرگ‌تر خودت پناه می‌بری. حد متوسط و حد عالی‌اش این است که کبریایی خدا را تحسین می‌کند. الله اکبر، چه با شکوه.
شریعتی: به ته ته‌اش که چه خدای بزرگی من دارم.
حجت الاسلام پناهیان: حالا یک روایتی برای شما بگویم که بینندگان عزیز فکر نکنند ما این جا هنرمندانه داریم یک چهار تا کلمه کنار همدیگر ردیف می‌کنیم. از رسول خدا پرسیدند در معراج آخرین نقطه شما چه دیدید؟ سوال خوبی است دیگر.
شریعتی: ته ته‌اش چه بود.
حجت الاسلام پناهیان: ببینیم ته دنیا چه خبر است دیگر، ته این کائنات و این عالم هستی. و آن کسی که باید آخر این جا را دیده باشد رسول خداست دیگر. از ایشان پرسیدند. چه فرموده باشند خوب است؟ فرمود در آن نقطه آخر معراج خدا هر چقدر خواست از عظمت و بزرگی خودش به من نشان داد. همین که در نماز می‌گویی الله اکبر، «سُبحانَ رَبّی عَظیمِ وِ بِحَمدِه»، «سُبحانَ رَبّی العَلی وَ بِحَمدِه». در واقع ما با این سجده کردن یک جورهایی داریم شیرجه می‌زنیم در عظمت چون راهش این است، تکبر خودمان را باید بگذاریم کنار بعد برویم غرق در بزرگی خدا بشویم خدا ما را بزرگ می‌کند، خدا از بزرگی خودش به ما می‌دهد. تکبر بزرگ شدن متوهمانه است، تکبر بزرگ شدن عجولانه و بزرگ شدن از غیر طریق صحیح است. تکبر همان اصل‌اش همان تمنای بزرگ شدن است در انسان که آدم پاسخ بد به آن داده است، که آدم زحمت برای آن نکشیده است، بعداً می‌خواهد دزدی کند آن بزرگ شدن را. اصل این که تو بخواهی بزرگ بشوی چیز خوبی است، به همین دلیل مهم‌ترین ویژگی حکومت آقا امام زمان عزت است، عزت به آدم‌ها می‌دهد. عزت مبنای شغل و کار هم هست، فقط مبنای نماز نیست. مثلاً امام صادق (ع) می‌دیدند یک کسی ساعت 10 صبح نرفته است سرکار، فرمود امروز دنبال عزت‌ات نرفتی. طرف پرسید یعنی چه عزت؟ فرمود سرکار نرفتی. آهان! پول دربیاورم فلسفه‌اش عزت است. گفت که نه آقا من تشییع جنازه فامیل‌هایمان بودم الان دارم می‌روم بیکار نیستم، چشم. آن عزت هم یک جور آن بزرگی روح است. هیچ کس نباید تحقیر بشود و کاش وقت بود در این باره صحبت می‌کردیم که زندگی در این تمدن کفر اصلاً غرب و شرق و این‌ها را کاری ندارم، زندگی غیر عزت‌مندانه است. این هم خیلی سخت است دیدن‌اش، مثل آن ترس که خیلی سخت است دیدن‌اش. آدم‌ها ما داریم با ترس زندگی می‌کنیم، چگونه این را به همه بگوییم. آدم‌ها ما داریم غیر عزت‌مندانه زندگی می‌کنیم، عزت‌مندانه نیست این نوع زندگی کردن. ما حالا زندگی عزت‌مندانه را بزرگوار باشی، بزرگواری تو را رعایت کنند.
شریعتی: عزیز باشی.
حجت الاسلام پناهیان: این‌ را در زمان امام زمان ارواحنا له الفداء تجربه خواهیم کرد. دین این حقایق است، حقایق کاملاً انسانی. مثلاً خنده‌ام می‌آید بعضی‌ها می‌گویند من به این دین معتقد هستم، من دیندار هستم، من... . آقا شما انسان هستی یا نه؟ انسان این نیازهای اولیه حیاتی ضروری‌اش است که باید به آن بپردازد و همیشه گمشده‌اش است.
شریعتی: بسیار خوب. خیلی نکته‌های خوبی شنیدیم، ان‌شاءالله مزه ایمان را به معنای واقعی کلمه به ما بچشانند و حالا این جا جای تعقل و تفکر در ادبیات دینی ما کاملاً پیدا و هویدا است و امیدوارم که با تفکر به این نکاتی که حاج آقای پناهیان فرمودند برسیم و خلأهای زندگی‌مان را بشناسیم و به آن تکیه‌گاه مطمئن ان‌شاءالله تکیه بکنیم. صفحه 430 قرآن کریم را به اتفاق تلاوت می‌کنیم. هم‌چنان برای مشارکت در قربانی ماه ربیع الاول عزیزان فرصت دارند. می‌توانند به سایت‌مان مراجعه کنند یا عدد 14 را به 20000303 پیامک بکنند. صفحه 431 قرآن کریم را به اتفاق تلاوت خواهیم کرد، آیات نورانی سوره مبارکه سبأ.

«اعوذُ بِالله مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیم»
«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ»
وَلَا تَنْفَعُ الشَّفَاعَةُ عِنْدَهُ إِلَّا لِمَنْ أَذِنَ لَهُ ۚ حَتَّىٰ إِذَا فُزِّعَ عَنْ قُلُوبِهِمْ قَالُوا مَاذَا قَالَ رَبُّكُمْ ۖ قَالُوا الْحَقَّ ۖ وَهُوَ الْعَلِيُّ الْكَبِيرُ (23) ۞ قُلْ مَنْ يَرْزُقُكُمْ مِنَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ ۖ قُلِ اللَّهُ ۖ وَإِنَّا أَوْ إِيَّاكُمْ لَعَلَىٰ هُدًى أَوْ فِي ضَلَالٍ مُبِينٍ (24) قُلْ لَا تُسْأَلُونَ عَمَّا أَجْرَمْنَا وَلَا نُسْأَلُ عَمَّا تَعْمَلُونَ (25) قُلْ يَجْمَعُ بَيْنَنَا رَبُّنَا ثُمَّ يَفْتَحُ بَيْنَنَا بِالْحَقِّ وَهُوَ الْفَتَّاحُ الْعَلِيمُ (26) قُلْ أَرُونِيَ الَّذِينَ أَلْحَقْتُمْ بِهِ شُرَكَاءَ ۖ كَلَّا ۚ بَلْ هُوَ اللَّهُ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ (27) وَمَا أَرْسَلْنَاكَ إِلَّا كَافَّةً لِلنَّاسِ بَشِيرًا وَنَذِيرًا وَلَٰكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يَعْلَمُونَ (28) وَيَقُولُونَ مَتَىٰ هَٰذَا الْوَعْدُ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ (29) قُلْ لَكُمْ مِيعَادُ يَوْمٍ لَا تَسْتَأْخِرُونَ عَنْهُ سَاعَةً وَلَا تَسْتَقْدِمُونَ (30) وَقَالَ الَّذِينَ كَفَرُوا لَنْ نُؤْمِنَ بِهَٰذَا الْقُرْآنِ وَلَا بِالَّذِي بَيْنَ يَدَيْهِ ۗ وَلَوْ تَرَىٰ إِذِ الظَّالِمُونَ مَوْقُوفُونَ عِنْدَ رَبِّهِمْ يَرْجِعُ بَعْضُهُمْ إِلَىٰ بَعْضٍ الْقَوْلَ يَقُولُ الَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا لِلَّذِينَ اسْتَكْبَرُوا لَوْلَا أَنْتُمْ لَكُنَّا مُؤْمِنِينَ (31)
ترجمه: و شفاعتگرى در پيشگاه او سود نمى‌بخشد، مگر براى آن کس که به وى اجازه دهد. تا چون هراس از دلهايشان برطرف شود، مى‌گويند: «پروردگارتان چه فرمود؟» مى گويند: «حقيقت؛ و هموست بلندمرتبه و بزرگ.» (23) بگو: «کيست که شما را از آسمانها و زمين روزى مى‌دهد؟» بگو: «خدا؛ و در حقيقت يا ما، يا شما بر هدايت يا گمراهى آشکاريم.» (24)
بگو: «[شما] از آنچه ما مرتکب شده‌ايم بازخواست نخواهيد شد، و [ما نيز] از آنچه شما انجام مى‌دهيد بازخواست نخواهيم شد.» (25) بگو: «پروردگارمان ما و شما را جمع خواهد کرد؛ سپس ميان ما به حق داورى مى کند، و اوست داور دانا.» (26) بگو: «کسانى را که [به عنوان‌] شريک به او ملحق گردانيده‌ايد، به من نشان دهيد.» چنين نيست، بلکه اوست خداى عزيز حکيم. (27) و ما تو را جز [به سمت‌] بشارتگر و هشداردهنده براى تمام مردم، نفرستاديم؛ ليکن بيشتر مردم نمى‌دانند. (28) و مى‌گويند: «اگر راست مى‌گوييد، اين وعده چه وقت است؟» (29) بگو: «ميعاد شما روزى است که نه ساعتى از آن پس توانيد رفت، و نه پيشى توانيد جُست.» (30) و کسانى که کافر شدند گفتند: «نه به اين قرآن و نه به آن [توراتى‌] که پيش از آن است هرگز ايمان نخواهيم آورد.» و اى کاش بيدادگران را هنگامى که در پيشگاه پروردگارشان بازداشت شده‌اند مى‌ديدى [که چگونه‌] برخى از آنان با برخى [ديگر جدل و] گفتگو مى‌کنند؛ کسانى که زيردست بودند به کسانى که [رياست و] برترى داشتند، مى‌گويند: «اگر شما نبوديد قطعاً ما مؤمن بوديم.» (31)

شریعتی: «اللهُمَّ صَلَّ عَلَی مُحَمَّد وَ آلِ مُحَمَّد وَ عَجِّل فَرَجَهُم». و چه دعایی بهتر از این دعا. کمتر از یک دقیقه فرصت داریم و امیدوارم که برنامه امروز مورد عنایت و توجه شما قرار گرفته باشد. متشکرم از تمام لطف‌ها و محبت‌های شما. نکته پایانی را حاج آقای پناهیان عزیز بفرمایند و ان‌شاءالله دعا کنند و خداحافظی کنیم.
حجت الاسلام پناهیان: این جا یک نکته باقی می‌ماند که حالا شاید سرفصل نکات بعدی باشد و آن این که حالا از خود خدا که ما احساس امنیت را دریافت می‌کنیم در مقابل عوامل دیگر ترساننده که در زندگی هست از خود خدا نباید ترسید. از خود خدا به این عنوان که مبادا به ما ظلم کند نباید ترسید، هر ترسی از خدا صحیح نیست. این را باید بدانیم. یک نفر آمد رنگش پریده بود، فرمود چیست؟ گفت از خدا می‌ترسم. فرمود گناه نکن نترس، خدا ظلم نمی‌کند. اما از خود خدا بترسیم که مبادا او را از دست بدهیم، مبادا به او نزدیک‌تر نشویم، این زیباترین ترسی است که اصلاً مثل این ترس‌های رایج استرس‌زا نیست. پس ایمان به خدا یک ترسی را تولید می‌کند که اصلاً و اساساً و ماهیتاً با این ترس‌های رایج متفاوت است. خود آن یک شیرینی و حلاوت دیگری دارد، در این باره باید جداگانه صحبت کرد. ما از دیگران که می‌ترسیم این خیلی بد است، باید نترسیم تا آن قدرت و شجاعت و خلاقیت و شکوفایی استعداد و همه چیز پدید بیاید و همه اخلاق خوب. بعضی از علما می‌گویند بحث اخلاقی نکنید فقط ایمان را بالا ببرید اخلاق خوب می‌شود. ایمانت را بالا ببر، خود به خود اخلاقت خوب می‌شود. نترسد وحشی نمی‌شود، نمی‌ترسد دزدی نمی‌کند.
شریعتی: بله، تمام آن کرامت‌های انسانی است.
حجت الاسلام پناهیان: از دیگران نترسیم به خاطر وجود خدا، از خدا امنیت بخواهیم. خدا را دارم غم ندارم. حالا از خود خدا چه؟ نباید از خود خدا بترسیم چون خدا هیچ تصمیم بدی در مورد ما نمی‌گیرد ولی از این باید بترسیم که مبادا این خدا را از دست بدهیم، از او کم بهره ببریم، از او فاصله بگیریم. این یک فصل زیبایی است که... .
شریعتی: این مقدمه بحث هفته آینده باشد ان‌شاءالله. خیلی از شما ممنون و متشکرم. به اتفاق حاج آقا پناهیان از خدمتتان مرخص می‌شویم و به پیامبر عظیم الشأن‌مان سلام می‌کنیم و صلوات می‌فرستیم. تا فردا و تا سلامی دوباره.