حجت الاسلام نظافت: سلام علیکم، سلام محضر شما و همه بینندگان عزیز. بسم الله الرحمن الرحیم و به نستعین، عرض تسلیت رحلت پیامبر اعظم و سبط اکبرش امام حسن مجتبی علیه السلام را محضر مولایمان امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف، در خدمت شما هستیم.
شریعتی: بزرگوارید حال شریف و مبارک چه طور است؟
حجت الاسلام نظافت: الحمد الله.
شریعتی: الحمدلله، انشالله خدا حفظتان بکند. ما این هفتهها نامه سی و یکم نهج البلاغه را نامه امیرالمومنین به امام مجتبی را داریم مرور میکنیم و شرح آن را میشنویم و در واقع به نوعی تفسیر خطبهها و حکمتهای نامههای نهج البلاغه با دیگر خطبهها و نامهها است و اتفاق مبارکی است که چهارشنبههای ما را الحمدلله منور کرده به نور امیرالمومنین و کلام حضرت با بیان شیوای حاج آقای نظافت عزیز.
حجت الاسلام نظافت: در خدمت شما هستم بسم الله الرحمن الرحیم. داشتیم به اوصاف یک جوان را از نگاه یک پدر پیر آگاه با تجربه، بهترین پدر و چقدر خوب است جوانان ما خودشان را بشناسند، هم امتیازاتشان را، هم نقطه ضعفهایشان را، نقاط آسیب پذیرشان را، هم دنیایشان را، تا بتوانند بهتر مواجه بشوند با ناملایمات این دنیای پر بلا. رسیدیم به اینجا که حضرت فرمودند رمیة المصائب، تو پسرم سیبل تیر مصیبتها هستی. مصیبت میآید نمیشود مقابله کرد میشود مواجهه خوب داشت با مصیبت، که بهرهبردار باشیم، که اگر چیزی را از دست دادیم هزاران برابر چیزی به دست بیاوریم، اولیای خدا اینگونه هستند در مصیبتهای چیزی را از دست میدهند ولی ما به ازای آن چیزی به دست میآورند با مواجهه صحیح. مواجهه صحیح آن عرض کردیم میگویند انا لله و انا الیه راجعون، به اینجا رسیده بودیم که حضرت فرمودند انا لله یعنی در تفسیر لا حول و لا قوه الا بالله در حکمت ۴۰۴ فرمود إنّا لا نَملِكُ مَعَ اللّه ِ شيئا؛ ما برای خدا هستیم یعنی ما مالک چیزی نیستیم، مگر به آن اندازه که خدا ما را مالک کرده است. بعد فرمود خدایی که خودش املک است یعنی هر لحظه بخواهد میگیرد و این اعتباری است و نباید سرمست شویم و خود را گم کنیم و فراموش کنیم، ربوبیت خدا را، نباید فراموش کنیم که ما مربوب هستیم و او رب است. رب که میدانید دیگر رب یعنی مالک مدبر، گاهی به غلط رب معنا میشود مربی خیر، مربی که مالک مدبر است. چون رب از ربب است تربیت از ربب است، ربّا، یُربّي، تربیت رببه با تربیت فرق میکند. البته جزو لوازم آن است، یعنی خدا مربی است که مالک است و مدبر است و آن به آن دارد افاضه میکند.
شریعتی: یعنی مفهوم وسیعتری از مربی دارد.
حجت الاسلام نظافت: خدا رب ما است و ما مربوب هستیم مالک مدبر است پس ما مالکیتمان اعتباری است اولاً و موقتی است و خدا اگر ما را مالک کرده است ما از ملکش خارج نشده و از دستش در نرفته، خدا مدیریتش ید الله مغلولة؛ نیست...
شریعتی: عبد همین است دیگر حاج آقا.
حجت الاسلام نظافت: رمیة المصائب، پس اگر بخواهیم صبر بکنیم باید بگوییم انا لله، ما برای خدا هستیم و خدا در ملک خودش تصرف کرده است. الان مردم میآیند در یک بانکی پولشان را برمیدارند کارمند بانک ناراحت نمیشود میگوید برای من نبود برای خودش بود، امانت بود دست ما. اگر این نکته را توجه بکنیم بعد حضرت فرمود وقتی خدا مالک میکند تکلیف هم دارد. بنابراین اگر این گونه باشد ما در نعمتها سرمست نمیشویم، پز نمیدهیم، فخر نمیفروشیم و وقتی هم که نعمت گرفته شد صبوری میکنیم و سعی میکنیم نعمت معنوی گیر ما بیاید. ثروت تکلیف دارد. در یکی از نخبههای نهج البلاغه داریم امیرالمومنین میفرمایند فَمَنْ آتَاهُ اللهُ مَالاً؛ اگر خدا به کسی پولی داد چه کار کند؟ فرمودند فَلْيَصِلْ بِهِ الْقَرَابَةَ؛ این را وسیله ارتباط با نزدیکانش قرار بدهد، خوب نیست که ما گاهی به دوردستها کمک میکنیم اطرافیان راغافل هستیم، خوب نیست اول برادرزادهها، خواهرزادهه،ا نمیدانم پسر عموها و پسر داییها و اقوام و خویشاوندان خودمان، صله همین گونه نیست که فقط سر بزنیم و زنگ بزنیم، آن هم خوب است ولی خوب است که همراه با یک لطفی و دستگیری باشد و فرمود وَ لْيُحْسِنْ مِنْهُ الضِّيَافَةَ؛ حالا خانه بزرگ داری تکلیف شما چیست؟ شما باید اقوام را دور هم جمع بکنید و بعد هم فرمود پذیرایی تو خوب باشد، به بهانه ساده زیستی حق نداری پذیرایی خوب نکنی، پول داری برای چه؟ پذیرایی خوب کن، اگر میخواهی مصرفت را پایین بیاوری مصرف شخصی خودت را پایین بیاور، پذیرایی باید خوب باشد و بعد فرمود وَ لْيُعْطِ مِنْهُ الْفَقِيرَ وَ الْغَارِمَ، اگر خدا به کسی پول داده از این پول به فقرا بده و به بدهکاران بدهد، الحمدلله ما ثروتمندان فهمیده و با معرفت زیاد داریم، ولی خوب هستند انسانهایی که غافل هستند از این فرصتی که خدا با آنها داده است. اگر امنیت داریم تکلیف هست، اگر ماشینی هست تکلیف است، اگر ویلایی دارد کسی تکلیفی دارد، اگر کسی منزل بزرگی دارد تکلیفی دارد، اگر پدر و مادر داریم خوب سر زدن و رسیدگی دارد، اگر فرزند داریم تکلیف دارد خوب بعضیها خدا به آنها فرزند نمیدهد، میبینید دیگر پول جمع میکنید برای زوجهایی که نابارور هستند. پس یک راه صبر این است که ما بگوییم انا لله، توجه کنیم که ما مالک نیستیم و مملوک هستیم. دوم بگوییم انا الیه راجعون؛ داریم برمیگردیم. تا حالا حتماً تجربه کردهاید گاهی انسان سوار یک اتوبوسی است و بعد متورم شده است پایش، شلوغ است و تنگ، ولی همین که میبیند این اتوبوس دارد میرود دل ما خوش است، اگر ما را در اتوبوس نگه دارند و حرکت نکند اذیت میشویم و ۵ دقیقه هم نمیتوانیم بمانیم و این گذر زمان... و شما دیدهاید از شیشه اتوبوس انسان نگاه میکند دوست دارد تابلوهایی را که تا فاصله ما را تا مقصد نشان میدهد ببیند، بعد که میبیند ۱۰۰ کیلومتر کم شد دل ما گرم میشود. انا الیه راجعون، غصه داریم به شناسنامه ما نگاه میکنیم، چیز زیادی نمانده است.
شریعتی: گفت سخت میگذرد، گفت خودت که میگویی میگذرد.
حجت الاسلام نظافت: انا الیه راجعون؛ البته مومن میگوید راجعون، کافر نمیگوید برمیگردیم، ولی او باید بگوید انا الیه مرجوعون؛ فرق است بین راجعون و مرجوعون. مرجوع یعنی به زور او را برمیگردانند قُلْ إِنَّ الْمَوْتَ الَّذِي تَفِرُّونَ مِنْهُ فَإِنَّهُ مُلَاقِيكُمْ ۖ ثُمَّ تُرَدُّونَ إِلَىٰ عَالِمِ الْغَيْبِ وَالشَّهَادَةِ؛ ولی مومن میگوید من خودم برمیگردم. یعنی همانگونه که زمان دارد مرا به زور میبرد سعی میکنم استفاده کنم به پا به پای آن.
شریعتی: و شاید همین جا است که سیدالشهدا آیه استرجاع میخواندند در کربلا.
حجت الاسلام نظافت: و انا الیه راجعون؛ داریم میرویم و این دلگرمی است و برای سیدالشهدا که عاشق شهادت بودند دلگرمی بود، برای فرزندش حضرت علی اکبر دلگرمی بود. شما ببینید حضرت علی اکبر وقتی که از میدان برمیگردد دیگر خالی کرده بود و انرژیش تمام شده بود و نمیتوانست بجنگد و آب میخواست چطور شد که توانست دوباره قاتل اعظم القتال؟ وقتی برگشت به او گفتند برو از دست جدت سیراب میشوی، مژده شهادت به علی اکبر توان او را افزایش داد. بله انا لله و انا الیه راجعون؛ آنها عاشق شهادت بودند و با ما فرق میکنند. ولی به هر حال همین که توجه داریم این عمر دنیا طولانی و ابدی نیست به ما صبر میدهد. لذا گفتند قبرستان که میروید چقدر خوب است که قبرستان برویم، به زیارت اهل قبور به ویژه پدر و مادرمان برویم، آنجا بعد به پدر و مادرمان بگوییم أنتُم لَنا فَرَطٌ؛ شما از ما جلوترمان رفتید و بگوییم وَنَحْنُ اِنشآءَ اللَّهُ بِکُمْ لاحِقُونَ؛ ما هم به شما ملحق میشویم. این دلداری است در مصیبتها که ما ماندگار نیستیم. یک نامهای است در نهج البلاغه نامه ۴۵، یک وقتی یادم است که در یک برنامهای در خدمت شما بودیم ولی تمام نشد، اواخر آن نامه دارد که حضرت به دنیا میگویند ای دنیا اَلسَّالِمُ مِنْكِ لاَ يُبَالِي إِنْ ضَاقَ بِهِ مُنَاخُهُ؛ فرمودند ای دنیا اگر کسی دل بسته به تو نباشد، از تو به سلامت مانده باشد و دل بسته نباشد، فرمود برایش مهم نیست که محل خوابش تنگ باشد، یعنی مشکلات مادی برای انسانهایی که دل بسته دنیا نیستند قابل تحمل است و خیلی سخت نمیگذرد. لایبالي برایش مهم نیست إِنْ ضَاقَ بِهِ مُنَاخُهُ؛ اگر تنگ باشد. مناخ یعنی محل استراحت. بعد حالا این را دقت کنید و فرمودند الدنيـا عِندَهُ كَيَـومٍ حـانَ انسلاخُـهُ؛ دنیا نزد چنین آدمی مثل یک روزی است که دارد غروب میکند. اگر ماه رمضان مثال از ماه رمضان بزنم ساعت ۹ صبح یک کسی تشنه باشد خیلی سخت است، ولی اگر ۱۰ دقیقه مانده به غروب تشنه باشد...
شریعتی: میگوید ۱۰ دقیقه را تحمل میکنم و این همان تحمل است.
حجت الاسلام نظافت: فرمود دنیا نزد او مثل روزی است که دارد غروب میکند. این توجه به اینکه ما داریم برمیگردیم عمر دنیا کوتاه است، به انسان صبر میدهد و لذا گفتند هیچکس با خودش نگوید عمرم طولانی است این حال آدم را خراب و صبر انسان را کم میکند، نگوید با خودش عمر ما طولانی است، هر کسی بگوید که عمر اتفاقاً کوتاه است و با خودتان حدیث نفس نکنید. یک اینکه هی نگویید نداریم و نداریم بدتر میشود، دو نگویید عمر ما طولانی است. آن چیزی که به مومنین صبر میدهد همین انا لله و انا الیه راجعون است و آن وقت نمیگویند حی علی الفلاح بشتابید و سرعت بگیرید؟ چه کار کنیم که سرعت بگیریم؟ ما تنبلی میکنیم و کند هستیم در مسیر بندگی خدا. یکی از چیزهایی که به انسانها سرعت میدهد توجه به بازگشت است، این آیه را دقت بکنید در سوره مومنون فرمود أَيَحْسَبُونَ أَنَّمَا نُمِدُّهُمْ بِهِ مِنْ مَالٍ وَبَنِينَ نُسَارِعُ لَهُمْ فِي الْخَيْرَاتِ ۚ بَلْ لَا يَشْعُرُونَ؛ آنهایی که به آنها فرزند میدهیم و پول میدهیم فکر میکنند با این پول و فرزند به آنها سرعت میدهیم؟ خدا به کسی سرعت نمیدهد. فرمود خود آدمها باید سرعت بگیرند چه کسانی سرعت میگیرند؟ کسانی که چند تا ویژگی دارند یک: إِنَّ الَّذِينَ هُمْ مِنْ خَشْيَةِ رَبِّهِمْ مُشْفِقُونَ؛ کسانی که خشیت دارند از پروردگار و درکی از ابهت و عظمت پروردگار دارند. دو: وَالَّذِينَ هُمْ بِآيَاتِ رَبِّهِمْ يُؤْمِنُونَ؛ کسانی که ایمان دارند به نشانههای پروردگارشان. وَالَّذِينَ هُمْ بِرَبِّهِمْ لَا يُشْرِكُونَ؛ کسانی هیچ چیزی را شریک خدا نمیکنند. وَالَّذِينَ يُؤْتُونَ مَا آتَوْا وَقُلُوبُهُمْ وَجِلَةٌ أَنَّهُمْ إِلَىٰ رَبِّهِمْ رَاجِعُونَ؛ کسانی که پول در راه خدا میدهند و دلهایشان لرزان است چرا؟ أَنَّهُمْ إِلَىٰ رَبِّهِمْ رَاجِعُونَ؛ چرا؟ چون میگویند ما داریم به سوی خدا برمیگردیم، خدا کارنامه ما را نگاه میکند، سر خدا را نمیشود کلاه گذاشت و خدا باطن عمل ما را میبیند و بعد فرمود أُولَٰئِكَ يُسَارِعُونَ فِي الْخَيْرَاتِ وَهُمْ لَهَا سَابِقُونَ.
شریعتی: این گونه باشی اهل سرعت هستی.
حجت الاسلام نظافت: خدا به کسی سرعت نمیدهد، خود آدمها سرعت میگیرند. 5 یا 6 تا ویژگی بود یکی از آنها این بود أَنَّهُمْ إِلَىٰ رَبِّهِمْ رَاجِعُونَ؛ در راه خدا فداکاری میکند پول خرج میکند، یک نگرانی هم دارد چرا؟ چون توجه دارد انهم الی ربهم راجعون و محاسبه میکنند. نمیشود خدا را فریب داد. حالا این ظاهر عمل من خوب است، باطنش چقدر خوب است و چقدر نیت کردم؟
شریعتی: و چه قدر خالصانه دارم رفتار میکنم؟
حجت الاسلام نظافت: پس خودش جزو عوامل سرعت است و سرعت خوب است البته سرعت به جا، بعضی جاها سرعت بد است. العجله من الشیطان؛ وقتی که در یک جاده هستم سرعت بیجا، ما به مقصد نمیرسیم. یک وقت یک آقایی میخواست ما را ببرد به مجلسی و گفت نگران نباشید میرسانم شما را، گفتم آقا نمیرسانی، به بیمارستان یا قبرستان میرسانی خیلی تند میروی. العجله من الشیطان؛ یا عجله در قضاوت العجله من الشیطان؛ یا عجله در تصمیمهای خشن یا عجله وقتی که روشن نیست، این عبارت را از نهج البلاغه نگاه بکنید خیلی قشنگ است. خطبه ۱۵۴ حضرت فرمود فَالنَّاظِرُ بِالْقَلْبِ، آن کسی که با چشم دل نگاه میکند الْعَامِلُ بِالْبَصَرِ، آن کسی که عمل میکند با بصیرت و آگاهی يَكُونُ مُبْتَدَأُ عَمَلِهِ أَنْ يَعْلَمَ؛ اولین قدمی که میخواهد بردارد أَعَمَلُهُ عَلَيْهِ أَمْ لَهُ؟ اول این سوال را جواب بدهد که این کار به نفع من است یا به ضررم؟ عاقبتاندیشی، اول این، یعنی ترمز بزند. فان کان له؛ اگر دید به نفع او است خوب قدم بردارد و ان کان علیه؛ وقتی دید به ضرر او است خوب توقف کند. بعد فرمود کسی که عمل میکند بدون آگاهی کَالسَّائِرِ عَلَى غیْرِ طَرِیقٍ، مثل کسی است که راه میرود ولی در جاده نیست، خیلی صراط مهم است و پیدا کردن جاده مهم است. فَلاَ یَزِیدُهُ بُعْدُهُ عَنِ الطَّرِیقِ الْوَاضِحِ إِلاَّ بُعْداً مِنْ حَاجَتِهِ، فرمود هرچه بیشتر برود بیشتر از مقصدش دور میشود. بنابراین سرعت خوب است و چه چیزی ما را سرعت میدهد؟ بگوییم انا لله انا الیه راجعون؛ هم صبر میدهد هم سرعت، چون زمان را برای ما نگه نمیدارند. دو نوع شتاب داریم شتاب به جا، شتاب بیجا، عبور کنیم از رمیت المصائب. صفت دیگر جوان حضرت میفرمایند عبد الدنیا؛ از عبارتهایی است که جنجال به پا کرده که چرا به بچه خودشان یعنی امام حسن مجتبی میگویند عبدالدنیا؟ ایشان که امام معصومند، کسی که امام معصوم است دیگر بچگی او هم بنده دنیا نیست. جوابش این است که امیرالمومنین با قطع نظر از عصمت، چون امام حسن گفتیم بهانه است برای ما دارند میگویند. عبدالدنیا یعنی چه؟ یعنی هر که به این دنیا میآید جبراً بنده خدا است در ابتدا، بالفعل، یعنی واقعیتش بنده دنیا است، بنده شکم است، عبد دنیا، بنده دنیا است، هر جوانی و انسانی، باید خودش را از این بندگی خلاص بکند، هیچکس بالفعل مومن نیست و آزاده نیست، هیچکس بالفعل عبد خدا نیست، آن هم عبد اختیاری، جبراً که همه بنده خدا هستند. ببینید بندگی جبری است، یعنی همین که خدا ما را آفریده است چه آفریده ما را؟ عبد آفریده ما را خدا نیافریده، عبد آفریده است. إن من شی إلا آتي الرحمن عبدا؛ همه بنده آفریده شدهاند. پس اختیار در چیست؟ اختیار در انتخاب معبود است.
شریعتی: اینکه بنده چه کسی باشی مهم است.
حجت الاسلام نظافت: این دست ما است، خدا ما را سر دوراهی قرار داده، بنده شیطان باشیم، بنده شکم باشیم و شهوت و دنیا و جلوههای گوناگونش، بنده انسانها باشیم، بنده شیطان باشیم یا خدا؟خدا فرموده است (وَ أَنِ اعْبُدُونِی هذا صِراطٌ مُسْتَقِیمٌ) بنده من باش، حیف است بنده مخلوق نباش و لذا ما در نماز میگوییم ایاک نعبد؛ ایاک نعبد یک پشتوانه معرفتی دارد، تصمیم میگیریم ایاک نعبد، فقط تو لایقی تا بندهات باشم. گفت: عشق آسان نمود اول ولی افتاد مشکلها؛ به این آسانیها نیست. فکر نکنیم اگر کسی فهمید میتواند عمل کند، هزار و یک مانع هست و دام. من میگویم میخواهم بنده خدا باشم ولی مگر شیطان میگذارد؟ و نفس میگذارد؟ مگر عادتها میگذارد و محیط میگذارد؟ به این آسانی نیست زحمت دارد، صبر و تصور، مجاهده میخواهد.
شریعتی: بندگی کار سختی است در عین آسانی.
حجت الاسلام نظافت: یعنی چه؟ یعنی اگر تصمیم بگیری بجنگی کمک میکنند تو را، ولی فکر نکنی همین گونه است. یک وقت شنیدم یک بزرگواری میگفتند فکر بکند دیگر تمام است، همین که فکر بکند، این طوری نیست، هرچه هم فکر بکنیم نمیشود و لذا بعد از ایاک نعبد داریم ایاک نستعین؛ کمکم کن و لذا گفتند پناهنده بشوید به خدا از شر شیطان. عزیزانی الان دارند میآیند مشهد به زیارت امام رضا علیه السلام، بهترین مدل زیارت چیست؟ پناهنده داریم میشویم و آنها باید کمکمان کنند.
شریعتی: آمدم ای شاه پناهم بده.
حجت الاسلام نظافت: بعد چون سالگرد رحلت پیامبر اکرم هم هست یادی بکنیم، ما در نماز در شأن پیامبر چه میگوییم؟ از میان این همه صفاتی که پیامبر دارند إنک لعلی خلق عظیم؛ مظهر اخلاق با عظمت، خدای با عظمت خلق پیامبر را گفته است عظمت دارد، از بین همه آن اخلاق در نماز بعد از شهادت به وحدانیت خدا...
شریعتی: عبده و رسوله.
حجت الاسلام نظافت: بنده خدا هست. یعنی پیامبر بنده خداست یعنی چه؟ یعنی بنده شکم و پول و شهوت و استراحت و راحتی نیست.
شریعتی: دیگر ته ته مقامات است عبودیت.
حجت الاسلام نظافت: و چقدر مهم است که تاکید کنیم بر عبودیت، یعنی آرزوی ما این باشد که به این مقام برسیم، مشکلات دیگر با هم حل میشود، آن وقت اگر دستوری خدا گفت و ما فلسفهاش را و حکمتش را نفهمیدیم چون و چرا نمیکنیم.
شریعتی: چون تو گفتی.
حجت الاسلام نظافت: آفرین، همین خوب است، درست است دستورات خدا حکمت دارد و ما مدام باید بگوییم کارکردهای مثبت دنیوی دین را بگوییم تا انسانها ایمان بیاورند، بعضی جاها نمیشود،اصلاً از فهم بشر خارج است و امکان ندارد. تعبد یعنی همین، یعنی بهترین دلیل این است که تو گفتی، ما احاطه نداریم بر این عالم و درکی نداریم. آن جلسه بحث شراب خوردن شد که آقا ما میگوییم عقل را زائل میکند، میگوید من مدیریت میکنم که عقلم زائل نشود، نمیشود. چرا نماز صبح دو رکعت است؟ چرا باید بلند خواند؟ چرا ظهر را باید آهسته خواند و چهار رکعت است؟ یک عبارتی هست در یک خطبه بلندی در نهج البلاغه، امیرالمومنین بعد از اینکه فرمودند همه سجده کردند جز شیطان؛ شیطان چه گفت؟ گفت من بهترم، من خوشگلم، من را از آتش آفریدهای، بعد خدای متعال آدم را از گل تیره بدبو آفرید. امیرالمومنین فرمود اگر خدا میخواست به آدم یک بوی خوشی میداد که نفسها بند میآمد، یک چهره زیبایی میداد که همه تعجب میکردند و شگفت زده میشدند، عرض شود خدمت شما یک نوری میداد که چشم انسانها کور میشد، فرمودند اگر این کار را میکرد همه سجده میکردند.
شریعتی: یوسف میآفرید مثلاً.
حجت الاسلام نظافت: آدم اینگونه نبود، بعد حضرت فرمود خدا انسانها را آزمایش میکند با چیزهایی که اصلش را نمیدانند. قرار است میزان عبودیت آزمایش بشود، همه دین را نمیشود حکمتهایش را فهمید. البته خلاف عقل همه دستورهای خدا نیست لَمْ يَأْمُرْكَ اَللَّهُ إِلاَّ بِحَسَنٍ؛ در همین نامه ۳۱ میرسیم فرمود امر نکرد خدا مگر به چیزی که حسن دارد، نهی نکرد از چیزی که مگر قبح دارد. اما من حسن آن را میتوانم بفهمم همه آن را؟ یا قبح آن را میشود فهمید؟ نمیشود همه را فهمید.
شریعتی: نه اینکه حالا همه آنهایی را که میفهمیم هم ۱۰۰ درصد عمل میکنیم و...
حجت الاسلام نظافت: آن هم جای خودش، بنابراین بعد حضرت فرمود اگر خدای متعال انسان را اینگونه میآفرید شیطان هم سجده میکرد. بنابراین خدا دارد آزمایش میکند میزان عبودیت را، که چقدر بندهایم، عبد الدنیا؛ پس ما بنده دنیا هستیم و باید تلاش کنیم خودمان را از بندگی دنیا نجات بدهیم.
شریعتی: یعنی در واقع حضرت میخواهند بفرمایند ذات و ماهیت انسانها این است که به سمت دنیا بروند و بنده دنیا باشند و حالا باید بِکَنَند به سمت خدا.
حجت الاسلام نظافت: حالا چگونه مربی میخواهند و معلم؟ انبیا هم معلمند و هم مربی اند. پوچی دنیا را ما در زندگیشان، هم در لسان انبیا پوچ دنیا را میبینیم، هم در رفتارشان. بعد به ما سر بزنگاهها تذکر میدهند میگویند ببینید میلیاردر مردو نتوانست از ثروتش استفاده کند. هم داستان قارون را میگویند، هم از قارونهای زمان سر بزنگاه تذکر میدهند. ما اگر مربی داشت نداشته باشیم از بندگیهای دنیا نجات پیدا نمیکنیم. شهدا، در زمان ما حاج قاسم سلیمانیها، نجات پیدا کردند چگونه؟ چون الگویی مثل امام دیدند، چون در جریان تربیت قرار گرفتند، در سختی جنگ، به هر حال نجات پیدا کردن از دنیا به این آسانی نیست تفکر هم میخواهد و توجه هم میخواهد و مدد گرفتن هم میخواهد و عنایت گرفتن و دست و پا زدن هم میخواهد. انسان زمین میخورد و باید بلند شود، توبه هم میخواهد، همه بنده دنیا هستند باید خودشان را نجات بدهند و الگو پیامبر اکرم است و اگر کسی عبد بود مشکلات دیگر حل است. عبد مثل مومی است در دست مولا. گفتند عبد مثل مرده، مرده را اگر دستش را بالا بیاوریم میآید بالا، تا چقدر دستش بالا میآید؟ تا جایی که ما دستش را بالا بیاوریم درست است؟ مرده این گونه است، چشمش را باز کنیم باز میشود، ببندیم میبندد، از خودش ارادهای ندارد، خیلی مهم است که انسان تمام نیروهایی که خدا به او داده است آن نیروها را در اختیار خدا قرار بدهد.
شریعتی: یعنی من هیچ ارادهای از خود ندارم جز اراده تو.
حجت الاسلام نظافت: این عبودیت است و لذا فرمود لَا تَکُنْ عَبْدَ غَیْرِکَ وَ قَدْ جَعَلَکَ اللّهُ حُرّاً؛ بنده دنیا نباش، خدا تو را آزاد آفرید، یعنی به تو اختیار داد از اختیارت بد استفاده نکن و برده دنیا نشو و خودت را از دنیا بکن. حالا اگر کسی عبد خدا شد مثل پیامبر اکرم، عبد خودش را مالک چیزی نمیداند. پول داشت در راه خدا مصرف میکند، نداشت پول رفت غصه نمیخورد میگوید مولا پولش را از من گرفت، برای مولا بود، فخر نمیفروشد، متواضع است، پیامبر اکرم متواضعترین بودند، کسی نمیتوانست در سلام بر پیامبر پیشی بگیرد، از همه در نشستن و راه رفتنشان تواضع میبارید در وجود پیامبر، عبد است دیگر، عبد همه چیز در آن هست، انفاق کردن میشود آسان و تحمل مصیبتها میشود آسان، فخر فروشی نیست تواضع است، عبد الدنیا؛ به هر حال باید انسان تلاش بکند از بندگی دنیا نجات پیدا بکند خدا هم کمک میکند.
شریعتی: در واقع اینجا اشاره حضرت یک تلنگر است که مراقب باش بالفعل تو عبد دنیا هستی.
حجت الاسلام نظافت: و میتوانی از بندگی دنیا نجات پیدا کنی و باید نجات پیدا بکنی. نجات پیدا نکنی بدبخت هستی. دنیا چاه است در چاه ماندهای، تازه اگر از این چاه بیرون که نمیای اگر تلاش نکنی، ممکن است پایینتر هم بروی. ثُمّ رددناه اسفل السافلین؛ پس باید انسان خودش را از بندگی دنیا نجات بدهد. خیلی چیزها جبری است، عشق هم جبری است، خدا ما را عاشق آفریده است، انتخاب معشوق دست ما است، بندگی جبری است، انتخاب معبود دست ماست. جبر در این عالم زیاد است فقط یک نقطه است انتخاب، سرآغاز سلوک و حرکت تصمیم است. منتها انسان تصمیم که میگیرد با موانع مواجه میشود.
شریعتی: که یک عزم ملوکانه را میطلبد.
حجت الاسلام نظافت: و آن تربیت کمک میکند و هدف. در نهج البلاغه یک عبارت هست از روش پیامبر، خیلی قشنگ است یادم آمد که پیامبر اکرم امیرالمومنین فرمود گاهی بعضی از انسانها کم میآوردند، با پیامبر همراه شده بودند، اعتقادشان ضعیف میشد و بیحال میشدند، فرمودند پیامبر بالای سرشان میایستاد تا به زور او را ببرد. خیلی جالب است مثل یک پدر، شما الان با فرزندت به کوهنوردی بروی و بگوید من نمیتوانم رهایش میکنی؟ میگویی بیا برویم. الزامات این است، دستور حجاب برای این است، این را باید فهمید.
شریعتی: دلسوزی را باید فهمید و بایدها را متوجه بشویم.
حجت الاسلام نظافت: هم به علم پیامبر، هم به دلسوزی پیامبر، میگفت بالای سر او میایستاد، تا او را به مقصد برساند. میگویند در یکی از جنگها پیامبر ایستاده بودند عدهای اسیر شده بودند، پیامبر خندهشان گرفت برای لحظهای، یک کسی که شنیده بود از کرامت پیامبر اعتراض کرد که بالاخره کریم به اسیرش نمیخندد، پیامبر فرمودند که خندهام گرفته است که تو را به زور دارم میبرم به بهشت. یعنی تو میآیی در میان مسلمانها و بعد میبینی چقدر صفا است و خوب است و کما اینکه خیلییها در زندانها متحول شدند. گروهی از طلبهها در مشهد میروند زندان و با زندانیان رفیق میشوند و توبه میکنند. یعنی بسیاری از انسانها نچشیدهاند منظور من این است که فرمود پیامبر بالای سر طرف میایستد تا به مقصد برسد، ولی یک استثنا دارد. استثنای آن این است که مگر یک آدم شقی بدبخت که پیامبر میدید خیری در او نیست، خدا هم به پیامبر اکرم فرمود اینها را رها کن، یأکلوا؛ بچرند و یتمتّعوا، بهره ببرند و یلههم العمل؛ و آرزوها آنها را غافل کند و الا پیامبر تا جایی که میشد سعی میکرد انسانها را دلسوزانه بکشاند. چرا؟ چون اصلاً خدا پیامبر را برای چه فرستاده؟ برای نجات، پیامبر نجات است، اصلاً ماموریت او نجات است که بیاید و دست بگیرد، نجات غریق است، پیامبر آمده دست بگیرد، ما هم ما هم پیامبر را برای همین میخواهیم برای نجات از دنیا و رسیدن به قرب خدا میخواهیم، بدون مربی امکان ندارد. این تئوری شیعه که معتقد به امامت است یک مسئله درستی است امکان ندارد بدون این و لذا در آیت الکرسی میگوییم الله ولی الذین آمنوا یخرجهم من الظلمات الی النور؛ خدا ولی هست، اگر ما خدا را انتخاب کردیم خدا ولی ما است و روح ما را نورانی میکند توسط چه کسی؟ عالم عالم اسباب است، سبب نورانی شدن آن مرد نورانی است که خودش نور محض شده و آمده است حالا ما را بگیرد و ببرد. برای این هم آیه داریم کتاب انزلناه الیک لتخرج الناس من الظلمات الی النور بإذن ربّهم الی صراط العزیز الحمید؛ ای پیامبر قرآن را نازل کردیم تا تو دست مردم را بگیری و از تاریکیها بیرون بیاوری، خودشان نمیتوانند. گاهی به بعضی از دوستان که با برادرانی که هنوز مسلمانند ولی معتقد به امامت نیستند، گرچه اهل البیت را دوست دارند، میگویم به این برادر سنی مذهب بگویید این آیه را چه میگویید شما؟ پیامبر باید دست انسانها را بگیرد و خارج کند و بعد از پیامبر باید چه کرد؟ تکلیف چیست؟ چه کسی میخواهد ما را نورانی بکند؟ شیعه میگوید نفس پیامبر هست، جان پیامبر امیرالمومنین آن هم نور است و لذا در حکمت ۱۴۷ نهج البلاغه داریم امیرالمومنین فرمودند انسانها سه دسته هستند، یکی عالم ربانی، یکی متعلم علی سبیل النجاة هستند و یک دسته حزب باد هستند. هَمَجٌ رَعَاعٌ، أَتْبَاعُ كُلِّ نَاعِقٍ يَمِيلُونَ مَعَ كُلِّ رِيحٍ، فرمود لَمْ يَسْتَضِيئُوا بِنُورِ الْعِلْمِ؛ نفرمود آگاهی ندارند، فرمود از نور آگاهی ولی برخوردار نشدند.
شریعتی: و به نظرم نامه ۴۵ باشد که هر مأمومی یک امامی دارد که باید از نور او برخوردار باشد.
حجت الاسلام نظافت: مسئله نور است امام نورانی است. خیلیها آقای شریعتی توجهی به مربی بسیار مهم است. خدا کند که بچه ما دستش در دست یک مربی خوب قرار بگیرد، بدون مربی نمیشود.خیلی سخت است الان و لذا من اکثر خانوادههایی که مکرر غصه هم میخورند، مثلاً میگوید پسرم با نماز بوده نمازش سست شده یا نمیخواند، با حجاب بوده سست شده، میگویم دوست بد گیر او آمده است. میگویم همین همین طوری است؟ میگویند بله، میگوید چه کار کنم؟ میگویم دوست خوب و ما چقدر مهم است جریان تربیتی درست کنیم در جامعه، یعنی چه؟ یعنی گروههای خوب یک مربی هم بالای سر آنها باشد.
شریعتی: و تلقی من هم این است نمیدانم شاید تلقی عجیب و غریبی باشد ولی احساس میکنم همه در کمین بچههای ما هستند و همه میخواهند آنها را شکار کنند.
حجت الاسلام نظافت: بله واقعا، چون اگر این جریان انقلاب اسلامی زمین بخورد دشمن به هدفش رسیده است و دشمن یعنی شیطان و لذا به پدر و مادرها گفتم اگر بچه شما اینگونه شد بچه بدتر نکنید اوضاع را.
شریعتی: یعنی آن رفاقت باید سر جایش باشد.
حجت الاسلام نظافت: بدتر نکنید، دعوتش کنید به اینکه بیا و برویم سوالات را بپرس، دعوت کنیم او را به بررسی و بگوییم تو حق داری شک کنی، باریکلا، قرآن میگوید فسئلوا اهل الذکر؛ سوال کنید منتها نمیگوید اهل العلم میگوید اهل الذکر؛ اهل ذکر پیامبر و ائمه هستند از اینها سوال کنید و جواب هست. ما مثل یک بچه میلیاردری هستیم که ثروت بادآورده دارد، این نهج البلاغه و روایتهای ائمه معصومین ثروتهای بادآورده ما است، دست ما را در دست اهل البیت گذاشتند، خدا را شکر میکنیم. ما هم باید دست بچههایمان را بگیریم یک واسطهای پیدا بشود و کاش پولهایی که برای تربیت خرج میشود درست خرج میشد.
شریعتی: یعنی توسط ما یا متولیان و مسئولین؟
حجت الاسلام نظافت: توسط مسئولان و خیران و ما فرقی نمیکند، شیطان نمیگذارد پول سر جایش استفاده بشود. یعنی آن منیت، اینکه میگوییم بنده خدا نیستیم در خرج کردن پول در راه خدا خودش را نجات نشان میدهد، میگویند برای من است عبد خدا که نیستم، عبد دنیا هستم، برای من است هرجا دوست دارم خرج میکنم و لذا در مکارم الاخلاق داریم و أصِبْ بِي سَبيلَ الهِدايَةِ لِلبِرِّ فيما اُنفِقُ مِنهُ؛ خدایا هدایتم کن پول را سر جایش خرج کنم. من مکرر گفتهام به همینهایی که مجلس میگیرند و ما را دعوت میکنند و لطف هم میکنند، به آنها میگویم نصف این پولها را اگر صرف ازدواج جوانها بکنید نتیجه میگیرید، یا صرف جریان تربیتی، مربی باید درست کنید. اگر در مسجدهای ما خادمی باشد که بتواند با نوجوانان کار بکند چه میشود به نظر شما در مسجد؟ خادم فهمیدهای باشد استخدامش کنیم همه جاذبه داشته باشد؛ فهم داشته باشد و با جوان مدارا بکند، استخدام کنیم آن را، خیلی پولها را داریم هدر میدهیم، ولی متاسفانه این اتفاق نمیافتد خادم بسیار مهم است، خادم که بود حضرت ابراهیم بود. طَهِّرَا بَيْتِيَ لِلطَّائِفِينَ وَالْعَاكِفِينَ وَالرُّكَّعِ السُّجُودِ؛ خدای متعال به حضرت ابراهیم میگوید: پاک کن خانه مرا، پس خادم خانه خدا شدن باید یک آدم با شخصیتی باشد. باید حمایت کرد و دغدغه تربیت داشت. عبارت بعدی تاجر الغرور؛ حضرت میفرماید هر جوانی تاجر الغرور است. اولاً اینکه ما همه اهل تجارت هستیم چرا؟ چون دنیا تجارت خانه است.
شریعتی: الدنیا سوق.
حجت الاسلام نظافت: از امام هادی علیه السلام الدُّنیا سوقٌ رَبِحَ فیها قَومٌ و خَسِرَ آخَرُونَ؛ دنیا بازار است یک عدهای سود میکنند و عدهای ضرر و انسان هم دوست دارد تجارت کند و دوست دارد دوتای خود را چهار تا کند و چهار تا را هشت کند.
شریعتی: همه تاجریم و یک چیزی میدهیم و میگیریم.
حجت الاسلام نظافت: دوست داریم، اما حضرت میگویند تو جوان هستی و تاجرالغرور هستی. تاجر الغرور یعنی چه؟ یعنی تجارت میکنی فریب، یعنی چیزهایی جمع میکنی که به دردت نمیخورد.
شریعتی:عمرت را میدهی و چیزی میخری که به درد نمیخورد.
حجت الاسلام نظافت: و چه زمانی میفهمد انسان؟ موقع مردن، آن موقع میفهمد انسان. پس تجارت خوب است به شرط اینکه اولاً دنیا بازار است ما در این بازاریم و فروشنده کیست؟ ما، خریدار کیست؟ خریدارانی هستند صف کشیدهاند، شیطان هوسها، دنیا میگوید عمرت را برای من مصرف کن، انسانها میگویند ریا کن و به توجه من فکر کن، خدا هم در ورای همه اینها میگوید خودت را به من بفروش إِنَّ اللَّهَ اشْتَرَىٰ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ أَنْفُسَهُمْ وَأَمْوَالَهُمْ بِأَنَّ لَهُمُ الْجَنَّةَ؛ خدا مشتری است، حالا پست همتها انشاالله که ما همت بلند داشته باشیم معامله میکنند با غیر خدا، کالا چیست؟ پس دنیا بازار است ما فروشنده، فروشندگی هم جبری است، در زیارت اربعین هم خواندیم که دشمنان ابی عبدالله خودشان را فروختند به بهای اندک، خدای متعال میگوید گران بفروش ارزان نفروش، کالا میخواهی بفروشی ارزان بفروش، خودت را میخواهی بفروشی گران بفروش، به کمتر از بهشت نفروش.
شریعتی: آقا یک وقتی نقل میکردند که خانواده شهدای مدافع حرم که آمده بودند محضر ایشان، آقا خودشان نقل میکردند که یکی از این همسران شهدای مدافع حرم گفتند: آقا من وقتی با ایشان ازدواج کردم با این شهید، احساس کردم چه گوهر گران قیمتی را به دست آوردم اما وقتی که شهید شد فهمیدم این گوهر و جواهر یک مشتری بالاتری داشته است، خدا او را خریده، من گفتم اول این را به دست آوردم و خوشحال بودم بعد که شهید شد فهمیدم مشتری بالاتری داشت.
حجت الاسلام نظافت: و آن شهید هم زرنگ بوده که خودش را به خدا بفروشد. سرمایه چیست؟ سرمایه جان ما است و وجود ما و قلب ما است و عمر ما، و تمام استعدادها. بعد بدبختی این است که با سرمایه به جهنم میرویم و این سوز دارد با سرمایه انسان به جهنم برود و با نعمت، مثل اینکه کسی ماشین مدل بالا دارد که اگر نداشت ته دره نمیرفت چون داشت رفت، خیلیها میگویند کاش نداشت. «یا لَیتَنی کُنتُ تراباً» جهنمی میگوید کاش خاک بودم، یعنی نطفه هم نمیشدم، علقه هم نمیشدم، این سیر را طی نمیکردم همان خاک میماندم، با اینکه نعمت وجود خیلی ارزشمند است، میفهمیم ارزشمند است برای همین از مرگ میترسیم، فکر میکنیم نابودی است. نعمت وجود ارزشمند است ولی از این نعمت بد استفاده میکنیم، خودمان برای خودمان آتش میخریم و درست میکنیم برای خودمان. پس سرمایههای ما استعدادهای ماست و ما با خودمان آشنا و با استعدادهایمان آشنا نیستیم. إِلَهِي إِنْ أَنَامَتْنِي الْغَفْلَةُ عَنِ الاسْتِعْدَادِ لِلِقَائِكَ؛ انسان ظرفیت لقاء الله دارد، میگوید اگر غفلت از استعداد لقاء مرا به خواب برده است فَقَدْ نَبَّهَتْنِي الْمَعْرِفَةُ بِكَرَمِ آلائِكَ؛ یک چیز خدا مرا بیدار میکند چه چیزی؟ توجه به نعمتهای فراوان، اگر قرار بود مثل حیوان زندگی کنیم عقل لازم نبود، بیقراری لازم نبود، این همه غصه لازم نبود و استعداد لازم نبود، این نعمتها مرا بیدار میکند که استعداد لقاء دارم من بر عالمی برتر هستم.
شریعتی: انشالله بفهمیم و قدر بدانیم و حرکت بکنیم. خیلی از شما ممنونم حاج آقای نظافت نکتههای خوبی را شنیدیم خدا انشالله حفظتان بکند. مشرف بشویم به ساحت نورانی قرآن کریم، دیگر ماه صفر رو به اتمام است انشاالله که عزاداریهای تک تک شما قبول باشد و امشبم که شب بسیار سنگینی است شب ارتحال نبی مکرم اسلام و شهادت حضرت و شهادت امام مجتبی سلام الله علیه،. انشاالله ما را هم دعا بکنید برای مشارکت در قربانی ماه ربیع الاول این دعوتنامه همین حالا صادر میشود برای تک تک عزیزانمان که سالها است در کنار ما هستند، هم میتوانید به کانال ما مراجعه بکنید، هم به سایت ما و هم عدد ۱۴ را به ۲۰۰۰۰۳۰۳ پیامک بکنید، نحوه مشارکت برای شما ارسال میشود، انشاالله همگی مأجور باشید و همه ما زیر سایه الطاف اهل بیت سلام الله علیه باشیم. بعد از تلاوت آیات همچنان همراه شما هستیم و در کنار شما، لحظات زندگی شما مزین باشد و معطر باشد به ذکر صلوات بر محمد و آل محمد.
اللهم صل علی محمد و آل محمد
أعوذ بالله من الشیطان الرجیم بسم الله الرحمن الرحیم لَا جُنَاحَ عَلَيْهِنَّ فِي آبَائِهِنَّ وَلَا أَبْنَائِهِنَّ وَلَا إِخْوَانِهِنَّ وَلَا أَبْنَاءِ إِخْوَانِهِنَّ وَلَا أَبْنَاءِ أَخَوَاتِهِنَّ وَلَا نِسَائِهِنَّ وَلَا مَا مَلَكَتْ أَيْمَانُهُنَّ ۗ وَاتَّقِينَ اللَّهَ ۚ إِنَّ اللَّهَ كَانَ عَلَىٰ كُلِّ شَيْءٍ شَهِيدًا* إِنَّ اللَّهَ وَمَلَائِكَتَهُ يُصَلُّونَ عَلَى النَّبِيِّ ۚ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَيْهِ وَسَلِّمُوا تَسْلِيمًا* إِنَّ الَّذِينَ يُؤْذُونَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ لَعَنَهُمُ اللَّهُ فِي الدُّنْيَا وَالْآخِرَةِ وَأَعَدَّ لَهُمْ عَذَابًا مُهِينًا* وَالَّذِينَ يُؤْذُونَ الْمُؤْمِنِينَ وَالْمُؤْمِنَاتِ بِغَيْرِ مَا اكْتَسَبُوا فَقَدِ احْتَمَلُوا بُهْتَانًا وَإِثْمًا مُبِينًا* يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ قُلْ لِأَزْوَاجِكَ وَبَنَاتِكَ وَنِسَاءِ الْمُؤْمِنِينَ يُدْنِينَ عَلَيْهِنَّ مِنْ جَلَابِيبِهِنَّ ذَٰلِكَ أَدْنَىٰ أَنْ يُعْرَفْنَ فَلَا يُؤْذَيْنَ وَكَانَ اللَّهُ غَفُورًا رَحِيمًا* لَئِنْ لَمْ يَنْتَهِ الْمُنَافِقُونَ وَالَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ وَالْمُرْجِفُونَ فِي الْمَدِينَةِ لَنُغْرِيَنَّكَ بِهِمْ ثُمَّ لَا يُجَاوِرُونَكَ فِيهَا إِلَّا قَلِيلًا* مَلْعُونِينَ ۖ أَيْنَمَا ثُقِفُوا أُخِذُوا وَقُتِّلُوا تَقْتِيلًا* سُنَّةَ اللَّهِ فِي الَّذِينَ خَلَوْا مِنْ قَبْلُ ۖ وَلَنْ تَجِدَ لِسُنَّةِ اللَّهِ تَبْدِيلًا* اللهم صل علی محمد و آل محمد
شریعتی: اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم، خیلی خوشحالیم که امروز هم در کنار شما گذشت و همراه شما، متشکرم از لطف و همراه و همدلی تک تک شما، پیامهای سرشار از لطف و محبت شما به ما میرسد شرمنده تمام الطاف هستیم امیدوارم که ما و همه همکارانم در برنامه سمت خدا را از دعای خیرتان در این روزها و شبها بیبهره و بینصیب نگذارید. نکتههای پایانی حاج آقای نظافت را بشنویم و انشاالله خداحافظی کنیم.
حجت الاسلام نظافت: عرض کردیم که تاجر الغرور حضرت فرمودند هر جوانی فریب تجارت میکند و لذا ما نیاز به معلم و مربی داریم که به ما بگوید چه تجارتی بکنیم که پایان عمر غصه نخوریم؟ احساس خسارت نکنیم؟ نگوییم باختیم؟ البته اگر کسی گناه میکند باخته ولی توبه میکند، ولی آخر عمر انسان بفهمد ناجور میشود. تا توانستم ندانستم چه سود، چون که دانستم توانستن نبود؛ در این بازار دنیا چه کسانی ضرر میکنند؟ کسانی که دستاوردشان چیزهایی باشد که باید بگذارند و بروند.
شریعتی: ان الانسان لفی خسر.
حجت الاسلام نظافت: راه آن چیست؟ ایمان، الی الذین آمنو و عملو الصالحات؛ و لذا خدای متعال فرمود هَلْ أَدُلُّكُمْ عَلىٰ تِجٰارَةٍ؛ شما را راهنمایی کنم به هر تجارتی که شما را نجات میدهد از عذاب، فرمود ایمان به خدا و رسول و مجاهده در راه خدا، با مال و جان. یک آیه دیگر هم بخوانم این بحث تموم بشود فرمود إِنَّ الَّذِينَ يَتْلُونَ كِتَابَ اللَّهِ؛ کسانی که اهل تلاوت قرآن هستند و اهل نماز هستند، اقام الصلاة؛ و اهل انفاق هستند وَأَنْفَقُوا مِمَّا رَزَقْنَاهُمْ سِرًّا وَعَلَانِيَةً يَرْجُونَ تِجَارَةً لَنْ تَبُورَ؛ اینها امید دارند به یک تجارتی که هرگز کساد نمیشود. به هر حال راه نجات همین است. ما در خسارت و ضرر فرو رفتهایم برای رهایی از خسارت همین ایمان عمل صالح و عمل صالح هم که دامنه آن گسترده است و بقیه آن هم باید مدد خواست، بدون دعا و مدد خواستن نمیشود. به پیامبر اکرم صمیمانه بگوییم پدرم یا ابانا إستغفر لنا ذنوبنا؛ چقدر خوب است این حس قشنگ را نسبت به پیامبر داشتن.
شریعتی : این ارتباط را بفهمیم و این ارتباط و پدری و پسری را اگر بفهمیم، پدری و فرزندی را به نظر خیلی از مشکلات ما حل میشود. خیلی خوب حاج آقای نظافت دعا بکنید و خداحافظی کنیم.
حجت الاسلام نظافت: خدایا به حق محمد و آل محمد پیامبر اکرم را شفیع ما قرار بده. پیامبر را شاکی ما قرار مده. عاقبت ما را ختم بخیر بفرما.
شریعتی: الهی آمین، خیلی از شما ممنونم و متشکرم عاقلان تشدید میخوانند و عشاق تو تاج، ای بنازم میم نامت باشد در بودنش؛ السلام علیک یا رسول الله.
السَّلاَمُ عَلَيْكَ يَا رَسُولَ اللَّهِ السَّلاَمُ عَلَيْكَ يَا نَبِيَّ اللَّهِ، السَّلاَمُ عَلَيْكَ يَا مُحَمَّدَ بْنَ عَبْدِ اللَّهِ السَّلاَمُ عَلَيْكَ يَا خَاتَمَ النَّبِيِّينَ، أَشْهَدُ أَنَّكَ قَدْ بَلَّغْتَ الرِّسَالَةَ وَ أَقَمْتَ الصَّلاَةَ وَ آتَيْتَ الزَّكَاةَ وَ أَمَرْتَ بِالْمَعْرُوفِ وَ نَهَيْتَ عَنِ الْمُنْكَرِ، وَ عَبَدْتَ اللَّهَ مُخْلِصاً حَتَّى أَتَاكَ الْيَقِينُ فَصَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَيْكَ وَ رَحْمَتُهُ وَ عَلَى أَهْلِ بَيْتِكَ الطَّاهِرِينَ.