حجت الاسلام عابدینی: سلام علیکم و رحمة الله و عرض سلام و ادب و احترام خدمت همه بینندگان و شنوندگان عزیزمان، بنده هم خیر مقدم میگویم به همه زائرینی که الحمدالله با معرفت با شور، با نشاط، با تمام وجود، توفیق مشرف شدند و برگشتند و انشاالله این سفر یک سفر ذخیرهای باشد برای همه ما در ارتباط با ولایت و باقی بماند رابطه ما در طول سال و ما را تغذیه کند، ما را اشباع و هدایت بکند و زیر سایه امام حسین علیه السلام لحظه به لحظه باشیم انشاالله.
شریعتی: دعاگوی شما بودیم مخصوص جای شما خیلی خالی بود در سفر امسال.
حجت الاسلام عابدینی: ما هم حسرت نتوانستن و عدم توفیق را امسال خیلی داشتیم و لحظه به لحظهای که میدیدیم و خبرها را میشنیدیم حسرت ما هم اضافه میشد.
شریعتی: ما خلاصه آنجا به نمایندگی از شما محضر حضرت سلام رساندیم و زیارت کردیم و از طرف همه مخاطبان عزیزمان و اهالی خوب سمت خدا که الان عضو یک خانواده هستیم الحمدلله رب العالمین حالتان چطور است؟
حجت الاسلام عابدینی: الحمد الله رب العالمین.
شریعتی: الحمد الله، سلام علی موسی و هارون.
حجت الاسلام عابدینی: بسم الله الرحمن الرحیم اَللهمَّ کُن لولیَّک الحُجةِ بنِ الحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیهِ وَ عَلی ابائهِ فی هذهِ السّاعةِ، وَ فی کُلّ ساعَة وَلیّا وَ حافظاً وقائِداً وَ ناصِراً وَ دَلیلاً وَ عَیناً حَتّی تُسکِنَهُ اَرضَکَ طَوعاً وَ تُمَتّعَهُ فیها طَویلاً؛ انشاالله عراضی قلوب ما به طاعت حضرت ولیعصر آراسته بشود و این اطاعت ما نسبت به حضرت دائمی باشد، انشاالله این زیارتهایی که دوستان قدم به قدم و نفس به نفس، انجام دادند زمینه ظهور را بیش از گذشته فراهم بکند و انشاالله خدای سبحان رحمتش را با این حالی که مردم و شوری که مردم در این زیارت نشان دادند رحمتش را بیش از گذشته نازل بکند بر مومنان و همه انسانها و عالم وجود و بیش از گذشته حرکت ما به سوی حضرت ولی عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف سریعتر بشود و ظهور نزدیکتر بشود و چشم ما به جمال حضرت و ظهور حضرت انشاالله روشن بشود.
شریعتی: الهی آمین انشاالله در محضر حضرت موسی هستیم و دوران تیه و دیگر اواخر دوران حضرت موسی علیه السلام است.
حجت الاسلام عابدینی: بحث ما به در حقیقت موطنی رسیده است که موسی علیه السلام حدود ۱۲۰ سالگی موسی علیه السلام است. قبلاً هم عرض کردیم که موسی علیه السلام سه دوران ۴۰ ساله در دوران عمرش سه گردنه مهم زندگی اش، دورانهای ۴۰ ساله بوده است، که ۴۰ سال اول ۳۰ سال آن از ابتدای تولد بود تا دوران رشدش در دربار فرعون به عنوان کسی که فرزند خوانده فرعون شد و آنجا بزرگ شد و رشد کرد و بعد آن جریان سیلی که به به اصطلاح مشت یا سیلی که به آن قبطی زد و از دنیا رفت و فراری شد و ۱۰ سال در مدین، این ۳۰ سال با این ۱۰ سال ۴۰ سال اول زندگی موسی کلیم بود. در دوران ۴۰ ساله دوم موسی علیه السلام از خدمت شعیب سلام الله علیه حرکت کرد و در کوه تور به رسالت مبعوث شد و بعد آمد در بین قومش در مصر و ۴۰ سال در آنجا دعوت میکرد مردم را و مردم را آماده میکرد با فرعون و فرعونیان، تا منجر شد به جریان خروج بنی اسرائیل از مصر، که از دریا عبور کردند این ۴۰ ساله دوم بود که در این دوران چه سختیها و مشکلات چه در مقابل فرعونیان و چه از درون نسبت به خود بنی اسرائیل.
شریعتی: یعنی دوران نبوت و مبارزه حضرت بود.
حجت الاسلام عابدینی: بعد از جریان خروج از به اصطلاح دریا و مصر که غرق فرعونیان را به دنبال داشت گشایشی برای موسی علیه السلام به نسبت دشمن فرعونیاش محقق شد که یکباره این دشمن به قدرت الهی در دریا غرق شدند و چیزی از آنها باقی نماند، اما آغاز دوران سختی بود نسبت به جریانات داخلی و اختلافات داخلی درون آن اسباط بنی اسرائیل که سبطهای مختلف و ۱۲گانه بودند، که ۴۰ سال سوم موسی علیه السلام بود که در این دوران ۴۰ سال وقایع زیادی اتفاق افتاده است که مدتها است در محضر این ۴۰ ساله سوم حضرت موسی علیه السلام بودیم، حالا به اواخر این دوران در حقیقت میرسیم که آخرین قسمتی که بیان شد جریان بلعم باعورا بود که چند جلسه با اینکه نکات زیادی هنوز باقی مانده بود اما به لحاظ اینکه مباحث بعدی را باید در خدمت شما باشیم از آنها عبور میکنیم، به قسمت دیگری میرسیم. این قسمت از زندگی حضرت موسی علیه السلام که اواخر دوران تیه هست حالا اینکه مثلاً یک سال از تیه باقی مانده، یا همین حدود باقی مانده، یا دو سال حداکثر باقی مانده اختلاف است در بین اقوال که در ۳۸ سالگی تیه، یا مثلاً ۱۱۸ سالگی موسی علیه السلام میشود یا نه همان اواخر تیه؟
شریعتی: تیهی که یک روز آن هم چند سال است.
حجت الاسلام عابدینی: تیهی که گفتیم معنایش را ممکن است بعضی از دوستان بگویند سرگردانی که اینها بعد از اینکه موسی علیه السلام به اینها بشارت ورود به سرزمین مقدس را داد و از آنها خواست حرکت بکنند به آن سرزمین و وارد بشوند، اینها عصیان کردند و گفتند آنها قوی هستند و ما نمیآییم. امر الهی بود که اگر حرکت کنید پیروزی قطعی است، آن هم بعد از دیدن جریانات غرق فرعونیان و معجزات مختلفی که خدای سبحان ایجاد کرده بود، اما دلهایشان نرم نبود نسبت به امر خدا و لذا عصیان کردند و سرپیچی کردند و آن سرپیچی باعث شد خدای سبحان مبتلا کرد به اینها کهأَربَعينَ سَنَةً ۛ يَتيهونَ فِي الأَرضِ؛ در قرآن، ۴۰ سال اینها سرگردان بودند به طوری که بعد از این جریان پشیمان شدند بعد از مدتی و خواستند هم که جبران بکنند اما نه به طریقی که باید، بلکه اینها آمدند پیش موسی و گفتند ما فهمیدیم که اشتباه کردیم اما پذیرفتن این اشتباه با آن غذای الهی که أَربَعينَ سَنَةً ۛ يَتيهونَ فِي الأَرضِ؛ بعد از این باید محقق میشد لذا تمام اینها به تعبیری که در روایات آمده از جانب خدا در تورات هم ذکر شده، محروم شدند از کسانی که دوران بعد از بلوغ را داشتند در آن دورهای که سرپیچی کردند هیچ کدام از آنها حق ورود به آن سرزمین را پیدا نکردند. لذا ۴۰ سال گذشت و اینها از دنیا رفتند، آنهایی که در همان دوره دوران بلوغ آنها بود و رشد آنها بود دورهای بود که اینها مکلف بودند. لذا کسانی باقی ماندند که کمتر از ۲۰ سال آن زمان داشتند در تعبیر روایت آمده در تورات هم آمده که کسانی که کمتر از ۲۰ سال داشتند آن دوره که هنوز مکلف و آماده برای جنگ نبودند چون آنجا خطاب به جنگجویان بود که اینها بیایند و برای جنگ آماده باشند و آنها سرپیچی کردند إِنَّا هاهُنا قاعِدُونَ، نشستهایم که تو با خدایت بروی و بجنگی وقتی پیروز شدی ما میآییم. این بیان اینها که خیلی سنگین بود در سرپیچی، باعث شد که حق ورود به سرزمین مقدس را اینها پیدا نکردند و محروم شدند تا اینکه از دنیا رفتند و از اینها کسی باقی نماند برای ورود به سرزمین مقدس، بلکه کسانی که زیر ۲۰ سال آن زمان داشتند که یعنی کسانی که آماده جنگ نبودند.
شریعتی: یعنی آنها هیچ وقت صلاحیت آن را پیدا نکردند.
حجت الاسلام عابدینی: یعنی سرپیچی گاهی سرپیچی محرومیت مطلقی میشود. یک زمانی هست سرپیچی مثل بلعم باعورا شد که از هستی ساقط شد، یک زمان سرپیچی مثل سامری شد که مبتلا شد به مریضی لا مساس، که هیچ کسی نباید با او ارتباط میگرفت و او هم نمیتوانست چون درد ایجاد میشد برای او در هر ارتباطی، هر کدام یک زمان سرپیچی مثل قارون است، ببینید یک زمان مثل فرعون است، هر کدام از این سرپیچیها مرتبهای از سرپیچی است و آنها مبتلا شدند به یک سرپیچی اجتماعی، یعنی گاهی سرپیچیها فردی است، بالاخره عقاب مربوط به بلعم باعورا است، مربوط به قارون و فرعون، هرچند قوم او همانجا با خودش غرق شدند، چون آنجا هم اجتماعی بود. اینجا هم سرپیچی، سرپیچی اجتماعی بود. لذا تمامی اینها محروم شدند از ورود به... این قاعده هست این اگر اجتماع سرپیچی بکند محرومیت هم اجتماعی ایجاد میشود. گاهی محرومیت مربوط به یک زمان است، یعنی ممکن است بگویند از یک کمال و خیری یک روز انسان محروم میشود یا یک روز دیرتر میشود، یا یک روز مربوط به مکان است یا یک بار مربوط به یک نسل است. میگوید این نسل با این سرپیچی کلاً محروم شد.
شریعتی: و یک وقتهایی آن طغیان بزرگ است که یک تاریخ محروم میشود.
حجت الاسلام عابدینی: یک انحراف در تاریخ گاهی تا الی الابد تاریخ آثارش باقی میماند، تا به آن انحراف تا یوم القیامت و تاریخ باقی میماند. لذا از نسلی عبور میکند، لذا جریان قابیل از این سنخ بود که فقط مربوط به خودش نبود، فقط مربوط به زمان خودش نبود، بلکه قابیل مربوط به الی یوم القیامت است. لذا داریم قابیل الی یوم القیامت در حال خسف است، فرو رفتن است، یعنی هر که تبعیت میکند از سنت قابیل در برادرکشی ایجاد کرد و هرکه تبعیت کرد به حساب او هم نوشته میشود، یعنی هنوز هم تعصی به اوست و اقتدای به اوست و برای او هم نوشته میشود. با اینکه خودش این قصد را نداشت اما عملش این کار و راه را باز کرد و این مسیر را هموار کرد برای دیگران. اینها در این تعصی خود یک نسل را محروم کردند، که این نسل چهل سال سرگردان شدند. خیلی اینها دقیق است سنتها ما اگر بگردیم در هر زمانی و هر دورهای میتوانیم نظائر این نحوه کمالات الهی را پیدا کنیم. گاهی ممکن است یک کاری یک نسلی را بهرهمند کند و یک نسلی را محروم کند، منتها اینکه یک کاری یک نسلی را بهرهمند میکند حتماً آن نسل با آن مرتبط اند، یعنی اینطوری نیست که یک نفر یک کار را فقط بکند بله برای او ممکن است ثواب عمل اینها نوشته بشود اگر یک نفر باشد، اما اگر این نسل دخیل شدند آن زمان بهرهمندی نسلی محقق میشود. آن وقت اگر این نسل بهرهمند شد حتماً نسلهای بعدی را هم تاثیر میگذارد روی آنها، یعنی اگر آن نسل زودتر اطاعت کرده بودند و وارد سرزمین مقدس شده بودند و امر الهی را اطاعت کرده بودند نسلهای بعدی از صفر شروع نمیکردند، ۴۰ سال بود به کمالات رسیده بودند و از این نقطه اینها آغاز میکردند. یعنی محرومیت آنها هم که دیرتر به کمال میرسند به حساب اینها نوشته میشود.
شریعتی: این از جنس همان سنتهایی است که خشک و تر با هم میسوزند؟
حجت الاسلام عابدینی: خشک و تر با هم نمیسوزند، اما یک قاعدهای را در تورات نقل میکند میخوانیم جالب هم هست مطابق قواعدی است که در قرآن کریم هم هست و روایات ما که اگر سنت سیئهای محقق بشود از کسی، تا ۳ یا ۴ نسل او اثرش باقی میماند در این سیئه و بدی، ولی اگر سنت حسنهای از کسی انجام بشود تا هزار نسل او باقی میماند و این لطف و تفضل خدا و سبقت رحمت بر غضب است. ولی همان سه چهار نسل هم کم نیست که انسان تا سه چهار نسل اثر وجودی عمل و کار بدش باقی بماند. لذا برای آنها هم چه میشود؟ خشک و تر نیست هنوز عمل این است. خدای سبحان عقابش هوشمند است خشک وتر ندارد که تمایز بین خشک و تر نباشد مگر اینکه آن ترها چه باشند؟ ساکت باشند نسبت به سیئات آن بدها و راضی باشند راضی یک مرتبه آن است اما اگر یک جریان اگر یادتان باشد اصحاب سبط مفصل آنجا گفتیم که اینها آن کسانی که معترض بودند آن عده قلیلی که بودند نجات پیدا کردند. اما کسانی که ساکت بودند و این عمل را انجام میدادند ماهیگیری در روز شنبه و تور گذاشتن را، بعد روز یکشنبه، آنجا گفتیم آن ساکتین هم مسخ شدند اگر یادتان باشد، که آنها هم بالاخره تر نبودند آنها هم خشک بودند، خشک سوختند، و همه عمل داشتند منتها عمل یک کسی این گونه بود که خودش عمل را انجام داده بود و دیگری راضی به آن عمل بود یا ساکت نسبت به آن عمل بد بود، این هم یک نقل از عمل است کسی که ساکت است دامن زده است و زمینه داده به او که این عمل را انجام بدهد و الا اگر او اعتراض میکرد آنها قدرت و جرات این عمل را پیدا نمیکردند. خود این هم یک بحثی است. حالا اینجا بحث را طولانی نکنیم که خیلی بحث اساسی هم هست در سنتهای الهی، پس یک محرومیت نسلی را اینها ۴۰ ساله را ایجاد کردند، یک نسل محروم شد. حالا همه اینها هم در یک رتبه نبودند در مخالفت، اما عدهای که سر بودند و این شعار را در مقابل موسی کلیم دادند که إنا هاهنا قاعدون؛ بقیه نسبت به اینها ساکت شدند، اعتراض نکردند و ساکت شدند و طرف موسی را نگرفتند که آنجا موسی علیه السلام خطاب به خدای سبحان عرض میکند که خدایا من فقط لا أملک إلا نفسي و أخی؛ من فقط خودم و برادرم را مالک هستم، کس دیگری را مالک نیستم و اینها حرف گوش نمیکنند. یعنی انقدر این جریان در مراتب تشکیکی و تحریفش مختلف بودند اما همه نسبت به آن مرتبه کسی که گفتند إنا هاهنا قاعدون؛ ما اینجا نشستهایم تو با خدایت بروی بجنگی پیروز شدی ما هم میآییم، همه عقاب این حرف را کشیدند، چون ساکت بودند، نیامدند به موسی عرض کنند که یا موسی ما دیدیم خدای تو چگونه ما را از دریا نجات داد و فرعون را غرق کرد و تمام دشمنان را نابود کرد. چون این جریان غرق در سراسر زندگی بعد از خروج یعنی بعد از دریا، در تمام این ۴۰ سال و بعد از ۴۰ سال که یوشع سلام الله علیه میآید، تمام آن جزو آن تیترهای اساسی موسی و یوشع بوده است که دائماً به اینها میگفتند یاد بیارید آن دورانی را که برده فرعون بودید، هیچ چیزی از خودتان نداشتید اینکه انسان یادی بیاورد دورانی را که در محرومیت مطلق بوده این باعث میشود که شاکریتش نسبت به وضع موجود و حرکت او نسبت به وضع مطلوب قویتر بشود و آن کرامت انسانی اگر بیاید ادراک وقتی پیدا بشود انسان احساس کرامت را میکند و میفهمد چه داشت و چه نداشت و الان چه شده؟ حالا در این جریانی که اینطوری پیش آمد موسی کلیم آخرین سخنرانی خودش را دارد محقق میکند که این سخنرانی یک فصل مهم در زندگی است.
شریعتی: برای جوانهای ۲۰ ساله؟
حجت الاسلام عابدینی: که الان عرض میکنیم، پس این سخنرانی موسی کلیم یک فصل مهمی از چه هستش از به اصطلاح تاریخ بنی اسرائیل را شکل میدهد چرا؟ چون اولاً مخاطب موسی علیه السلام در آخرین سال تیه است و تمام کسانی که سرپیچی کرده بودند از دنیا رفتهاند. چه کسانی ماندهاند؟ کسانی که یا ابتدای جریان تی ۲۰ ساله بودند و زیر ۲۰ سال، الان حداکثر ۶۰ سال دارند و خطابش به خصوص نسبت به جوانان است، خیلی جالب است که مخاطب موسی علیه السلام در این خطاب به جوانان است. در این خطابش هم دو قسمت دارد این خطاب موسی علیه السلام، یک قسمت اول دارد این خطابش که کلام موسی علیه السلام که در تورات هم اینها مفصل آمده است خیلی مفصل آمده، قسمت اول این مربوط به یادآوری نعمتهای گذشته ۴۰ سال قبلی بوده که اینها از فرعون نجات پیدا کردند. چطور خدا به آنها کرامتهایی داده، این دوران قبل را از دوران بردگی فرعون و بعد نجاتی که محقق شده و نعمتی که خدا برای اینها قرار داده و دشمنانش را در این دوران طولانی با اینکه اینها خطاهای زیادی داشتند، ولی خدا چطور اینها را حفظ کرده؟ ابتدا اینها را میشمارد خیلی حضرت موسی علیه السلام، خیلی زیبا است وقتی داشتم این را میخواندم یاد بیانیه گام دوم افتادم که آقا خطاب به جوانان در ۴۰ سالگی انقلاب بیان کردند، سال ۱۳۹۷ در شهریور ۱۳۹۷، اگر ماهش را اشتباه نکنم ماهش را، سالش ۱۳۹۷ است که جریان ۴۰ سال گذشته را یک ارزیابی کردند که ۴۰ سال گذشته و این ۴۰ سال ما به چه کمالاتی رسیدیم و خدا چه تفضلاتی و کراماتی برای ما و مردم ما داشته است؟ علی رغم سختیها و تمام مشکلاتی که دشمنان ما علیه ما داشتند و جریانات نفاقی که از درون بوده و همه جریانی که در مقابل ما بوده، اما چه به اصطلاح قلههایی را توانستیم و درههایی را توانستیم پشت سر بگذاریم و توانستیم حفظ بکنیم؟ به تعبیر ایشان در اول همان بیانیه این است که خیلی انقلاباتی که واقع شد اینها در همان اول نتوانستند دوام بیاورند اما شاید تنها انقلابی که دوام آورد و توانست همه این سختیها را پشت سر بگذارد و به ۴۰ سالگی خودش برسد...
شریعتی: با عزم و اراده و امید.
حجت الاسلام عابدینی: با عزم و اراده و امیدی که مردم آنجا خود را نشان دادهاند مقاومت کردند، استقامت کردند، رهبریهای امام و عنایات الهی و رهبریهای مقام معظم رهبری دامن زد به این و این را شکل داد و این ۴۰ سال گذشته را آقا در ابتدای بیانیه یک تحلیل میکنند که چه بوده؟ و آن افقی که پیش رو است؟ آن هم خطابش به جوانان است اگر یادتان باشد عمده خطاب آن بیانیهای که آدم احساس میکند یک به اصطلاح اینها خطوراتی است که خدای سبحان تایید میکند اولیاءش را با این خطورات و تایید الهی است و خدا وعده داده که ما تایید میکنیم انبیا را به روح قدسی تایید میکنند و مومنین را به روح ایمان تایید میکنند، روایات ما و آیات ما تایید اینکه اگر کسی در راه خدا قدم بردارد خدای سبحان سنتش این است، اصلاً معلوم است تایید الهی را دارد نمیخواهیم بگوییم خدای ناکرده آقا معصوم است کسی این حرف را نمیخواهد بزند، اما تایید الهی است دیگر، هر کسی بخواهد تایید حرکت بکند خدای سبحان تایید داده که اگر در طریق درست الهی قدم برداری من تاییدتان میکنم و توفیق ایجاد میکنم برای شما که این خطورات مطابق بوده با جریاناتی که موسی کلیم داشته، آن هم ۴۰ ساله قبل و اول را یک تحلیل و ارزیابی میکند ۴۰ سال گذشته و امدادها و توفیقها الهی و دفع دشمنانی که علیه اینها مکائدی داشتند کارهایی که کردند. بعد شروع میکند از اینجا به بعد افق آینده را، چون تا به حال در دوران تیه دائماً اینها مَن و السلوی، که به عنوان غذایشان میرسید، لباسشان که قبلاً هم بیان کردیم لباس در این ۴۰ سال امکان خرید لباس یا دوختن یا مهیا کردن نداشتند، دائم در سفری بودند که به دور خود میچرخیدند. غذایشان هر روز آب و غذایشان آماده بود از جانب خدای سبحان، با اینکه مورد غضب بودند ببینید ما چه خدایی داریم؟! با اینکه مورد غضب بودند غذایشان اینگونه من و السلوی آماده بوده است، لباسشان مناسب اینها برای این ۴۰ سال برای اینها تناسب پیدا میکرد با اینها، همانطور که غذایشان به اعجاز بود لباسشان و آنچه که مایحتاج عمومی آنها بود، ۴۰ سال سفر یک قوم مثلاً چند صد هزار نفری، تصورش را بکنید ۴۰ سال سفر، یک قوم چند صد هزار نفری، که خدا چگونه اینها را تامین کرده؟ اینها را در تورات هم کامل آمده و مفصل آمده است. در اینجا موسی کلیم قسمت اول را به ارزیابی گذشته پرداختند که اینها را یادتان بماند که اینها را ذکر داشته باشید، هرچند وقت بنشینید و دوره کنید آنچه در گذشته برای شما پیش آمده تا قدردان آینده باشید، تا بدانید آنچه که دارید با چه سختیهایی به دست آمده؟ راحت به دست نیامده که بخواهیم راحت از دست بدهیم، قدرناشناس میشود انسان وقتی که... ببینید کسانی که با سختی پول را به دست میآورند قدردان هستند، اما کسانی که راحت به دست میآورند پدرش پولدار بوده و به او پول رسیده خیلی برایش مهم نیست. لذا کسانی که با سختی خانهدار میشوند قدر خانه را میدانند، اما کسی که به راحتی خانهدار شده میبینیم قدردان هم نیست و احساس آرامش در این خانه نمیکند، مدام احساس میکند از این بهتر چون هست برای او سخت است همین، نمیداند قبل آن مستاجری یا نداشتن سرپناه چقدر سخت بوده، در همه چیز همین است.
شریعتی: تا سختی نکشی قدر عافیت را نمیدانی.
حجت الاسلام عابدینی: لذا دائماً این جریان موسی علیه السلام آن دوران را برای اینها یادآوری میکند و بعد آن دنباله آن افق آینده را ترسیم میکند در بقیه خطبهاش و سخنرانیاش که این افق آینده او بعید مینماید که در یک جلسه این محقق شده باشد، انقدر مفصل است و طولانی است، تمام قواعد و قوانین حکومتداری را برای بنی اسرائیل در جزئیاتش، در ادامه این خطبه و سخنرانی موسی علیه السلام بیان میشود. یعنی از خلاصه روابطشان و قواعد و احکامشان، نسبتهای فردی آنها، اخلاقیاتشان، اجتماعیاتشان، تمام آنها را آنچه که باید داشته باشند دائماً در آنها هم دائماً ذکر میکند که اینها در صورتی برکاتش برای شما محقق میشود که مطیع خدا باشید و خدا با شما یک به اصطلاح پسر خواندگی ویژهای پیدا نکرده است که بگویید پس پسر خدا هستیم هر کاری هم بکنیم عزیز کرده هستیم، خیر دائما خطاب میکند به آنها، که اگر دست از اطاعت بردارید هرگاه بردارید ابتلایی پیدا خواهید از بقیه اشد و شدید تر، چون از این همه حجتی که خدا برای شما قرار داده و به کمال و معجزات برای شما قرار داده است. حالا ما به قسمتی از این جریان سخنرانی موسی در انتهای سخنرانی انشاالله داریم اشاره میکنیم و بعضی از فرازهایش را داشته باشیم که از تورات داشته باشیم این فرازها را، بد نیست. بعد آنجا بشارت میدهد که یوشع وصی من است و آنجا حضرت یوشع را به عنوان وصی خودش نصب میکند و اعلام میکند با اینکه تقریباً معلوم بوده، حالا نسبت به یوشع سلام الله علیه دو قول است که آیا یوشع سنش جزو همان زیر ۲۰ سالهها بوده در آن دورانی که تیه آغاز شد؟ یا نه کسی بوده که به اصطلاح بالاتر از آن داشته؟ و آنچه که در تورات آمده آنجا میگویند بالاتر داشته ولی آنچه با توجه به آنچه که در قرآن آمده است که وقتی موسی با خضر سلام الله علیهما حرکت کردند برای رفتن به دیدن خضر، با جوانی که با فتاح در روایات ما آمده است که حضرت است با اینکه این جریان ملاقات موسی و خضر شاید از اواسط به بعد دوران تیه هست یعنی اقلاً ۲۰ سال از دوران تیه گذشته است اطلاق جوان بر خلاصه یوشع نشان میدهد که این حتماً در دوران ابتدایی تیه حتماً ۲۰ سال بیشتر نداشته، تا اینکه اگر ۲۰ سال دیگر گذشته است باز هم اطلاق جوان برای او شده باشد که ۴۰ سالهها و ۵۰ سالهها هم بگویند ما جزو جوانها هستیم و احساس پیری نکنند. که آن فرازی که در قرآن آمده نشان میدهد اگر فتا را بر جوان معنا بکنیم که ممکن است معانی مختلفی کرده باشند، که با آن جوان حرکت کرده باشند نشان میدهد... آن وقت این جریانش بسیار جالب است. موسی علیه السلام از ابتدا که بعد از خروج به اصطلاح از دریا رسیدند به آن طرف دریا که دیگر فرعونیان غرق شدند، از ابتدا چند نفر را مامور کرد که اینها با جوانها یک ارتباط ویژه بگیرند. اگر یادتان باشد قبلاً هم من چند بار این فراز را عرض کردم که یک لشکری تقریباً از جوانها همراه موسی شده بودند، که واسطه بین اینها هم دو نفر بودند، یکی یوشع بن نون بود و یکی کالب بن یوفنا بود. این دو نفر که از مومنین به اصطلاح خاص به موسی علیه السلام بودند و هر دو هم جز اوصیای موسی شدند، یعنی یوشع ابتدا و کالب هم بعد از یوشع به عنوان وصی بعد از وصی، که این دو نفر ارتباطشان را با جوانان شروع کردند.
شریعتی: یعنی سازمان ملی جوانان آن وقت بودند.
حجت الاسلام عابدینی: منتها موفق بودند، با اینکه پدرانشان و خانوادههایشان و محیطی که غالب بود کاملا بر ضد حضرت موسی بعد از خروج قرار گرفته بود در دوران تیه اما اینها یک سازماندهی را از قبل از خروج از دریا، اینها در جریان حتی حاکمیت دوران که اینها آنجا نوجوان یا کودک بودند اینها یک دورانی را آغاز کردند در ارتباط گیری، که وقتی دورات تیه آغاز شد و اینها حدود مثلا 20 ساله بودند توانستند اینها را یک آموزش و ارتباط ویژهای برایشان ایجاد کنند. در چند جریان و در یک جریان که مردم حتی میخواستند به موسی حمله کنند اینها توانستند موسی علیه السلام را نجات بدهند. یعنی با آن ایمانی که داشتند و دور موسی علیه السلام را گرفتند، و همین که جریان موسی باقی ماند با توجه به اینکه آن همه علیه او توطئه کردند اسباط مختلف بنی اسرائیل، یک علتش بودن این جوانان بود یعنی وفاداری و ایمان و صفا و ارتباط تشکیلاتی اینها با جریان یوشع و کالب بن یوفنا که اینها توانسته بودند یک جریان سازی تشکیلاتی کنند که نشان میدهد که در جریان تیه موسی علیه السلام یک سرمایه گذاری ویژه را عمدا در دوران جوانان و نوجوانان داشته است. بر ما هم یک درس بزرگی است که آن چه که میتواند بیمه کند و باقی بگذارد انقلاب را عمدتا سرمایه گذاری روی جوان و نوجوان ما است. که این میتواند نسل بعد را شکل بدهد در عین اینکه باید به بقیه توجه کرد اما سرمایه گذاری اصلی را باید نسبت به این نسل داشت.
شریعتی: و چه قدر در روایاتمان تأکید شده است نسبت به این نکته.
حجت الاسلام عابدینی: که اینها چه آثاری دارد؟ موسی علیه السلام اینها را مورد خطاب قرار داده است و اینها را نسل سازی کرد. البته اینها را نمیشود خیلی به صراحت عنوان یک راه در کلمات موسی علیه السلام و تاریخی که نقل شده است این طوری به صراحت پیدا کرد، اما جرقههایی از اینها در گوشه کنار پیدا میکند که از اینها وقتی یک به یک جلو میآید میفهمد که به خصوص جریان نسل سازی و تربیت فرزندان را موسی روی آن خیلی تأکید داشته است. توجه به جوانان را خیلی تأکید داشته است اینها از اینجا به دست میآید که فقط یک گفتار نبوده است، به خصوص در برخی مراحل نشان میدهد که علاوه بر گفتارش یک حرکات عملی را هم به خصوص با این خطبهای که برای جوانان خواندند و آنها را خطاب قرار دادند نشان میدهد که حالا موقع شکوفایی و بهرهبرداری از ثمره بوده است که این دوران 40 سال در عین اینکه تیه بود و اینها سرگردان بودند موسی علیه السلام بیکار نبود، رسولی بود که در این دورانی که بزرگترها پشت کرده بودند رو کرده بود به نوجوانان و جوانان؛ اینها خیلی زیباست. من نمیدانم خلاصه این نگاهها، نگاههای الهی است یعنی موسی علیه السلام هر کارش امر الهی بوده است، ولایت الهی بوده است یعنی دائم تحت ولایت الهی این کارها را انجام میداده است. برای ما الگو و روش است که باید یاد بگیریم با این توجه، فقط صرف این نباشد که یک ورزشی را برای جوان ببینیم ورزش سر جای خودش خوب است و باید باشد ولی در عین حال همه مراتب جوان و نوجوان باید برنامه برایش ریخته شود یک مرتبه هم ورزش است که برای سلامتی حتما لازم است تا بتواند مراحل بعدی شکل بگیرد. در اینجا پس از این دوران است که موسی تمدن سازی را برای این جوانان هدف قرار میدهد این هم خیلی جالب است یعنی خطبه موسی علیه السلام حالا خطبه یک مشت آواره نیست، با اینکه اینها الان در آوارگی دارند این خطبه را میخواند موسی علیه السلام، اما دارد یک افق تمدنی قوی را با یک امید برای اینها شکل میدهد که شما به زودی بر تمام قدرتهای اطرافتان پیروز خواهید شد، تک تک قدرتهایی که... اینها وقتی بر موسی پشت کردند خودشان گفتند که ما فرمانده تعیین میکنیم و به جنگ میرویم. دو تا جنگ بزرگ کردند هر دو را شکست خوردند چون قدرتهای اطرافشان قوی بودند. این طور نبود که ضعیف باشند اما با همه اینکه آن قدرتها قوی بودند و اینها ضعیفتر هم شده بودند به خاطر تیه، و عدم سکونت و آرامش، چند بار هم طمع کرده بودند و درونشان هم حمله کرده بودند و عدهای هم کشته شده بودند ولی حضرت موسی بشارت میدهد در این موقع. یعنی در موقعی که هر کسی بدبین باشد نگاه میکند میگوید که تمام است دیگر، موسی هم که از دنیا برود تقریبا تمام است نه، موسی علیه السلام در اینجا دارد با بشارت، که افقهای روشنی برای شماست و با این نگاه که یک به یک اسم میبرد حکومتهای جائری که اطراف اینها در دوردستهایی که اینها نسبت به آنها هنوز دور بودند اینها به دست شما و با وجود یوشع نبی فتح خواهد شد و تحت فرماندهی یوشع به پیروزی خواهید رسید و شروع میکند اینها را شمردن و تمدنی را شکل خواهید داد، که آن تمدن بر این اساس، که قواعدش را بیان میکند. اما در جای جای این بیان میکند که حالا همه هست که شما تعصی و عصیان خواهید کرد بعد از اینکه مستقر میشوید، قدر دان نخواهید بود و به عذابی مبتلا خواهید شد که این عذاب سابقه نداشته است. یعنی تمام اینها را هم باز موسی علیه السلام میدیده است. برای اینها عبرت نمیشده ذلتهایی که کشیده بودند. چه ذلتی که تحت جریان فرعونی کشیدند چه ذلتی که در دوران تیه کشیدند در اثر سرپیچی از موسی و عدم اطاعت از خدا، با این حال میگوید این جوانان که نسل بعدی هستند کار روی آنها شده است، اما وقتی به رفاه و قدرت میرسند دوباره اینها رفاه زدگی و ثروت و مقامات و حالت رخا اینها را به ذلالت و عصیان خدا و سرپیچی میکشاند.
شریعتی: چه قدر برای حضرت موسی سخت است بعد از 120 سال بعد از این همه زحمت و سختی با این همه لطفی که خدا به بنی اسرائیل داشته است باز هم این طوری ببیند آینده را.
حجت الاسلام عابدینی: چون میبیند خیلی سخت است. ما شاید برایمان دیدنها یک پیش بینی باشد فقط، بعد هم میگوییم چه کسی هست یا نیست؟ بشود یا نشود؟ اما اولیاء الهی رویت است و مشهود است یعنی فوق زمان میشوند و آن جریان را در زمان الان میبینند، شهود است برایشان، لذا خیلی سخت است. وقتی که آدم میبیند که این همه زحمان چه طوری در اثر ناسپاسی به ذلت کشیده میشود. دنبال این مثلا یادآوری نعمتها را که کرده است میگوید پدران شما در گذشته سرپیچی کردند و خدا نعمتهایی را که به بنی اسرائیل داده است چون قدر ناشناس بودند از آنها گرفت آن نسل قبلی؛ اینها کلام تورات است. لیکن شما نخواستید بروید بلکه از فرمان خدا عصیان ورزیدید و در خیمههای خود همهمه کرده و گفتید که چون که خدا ما را دشمن داشت ما را از زمین مصر بیرون آورد، یعنی حتی در مصر بردگی را اینها میگفتند که وقتی آمدند از دریا عبور کردند گفتند ما را دشمن داشت که ما را از آنجا بیرون آورد. همان بردگی برای آنها بهتر بود. اینها خیلی کلمات... تا ما را به دست اموریان یعنی حاکمانی که این طرف بودند تسلیم کرده و هلاک سازد چون عصیان خودشان بود، عصیانشان باعث شد که این طوری سرگردان شوند اما گردن چه کسی میانداختند؟ یعنی ما هر کاری که خودمان میکنیم خدا میگوید که اگر اطاعت من را بکنید من بهرهمند میکنیم شما را؛ ما اطاعت نمیکنیم اما میگوییم چرا بهرهمند نیستیم؟
شریعتی: و هیچ وقت هم به خودمان نگاه نمیکنیم.
حجت الاسلام عابدینی: به خودمان نگاه نمیکنیم. ما چه کردیم؟ نکند ما یک کاری کردیم؟ نه ما هر کاری کردیم درست است، خدا چرا نمیکند؟ حتی با خدا دعوا داریم که خدایا اگر تو هم گفتی که عصیان کنید چه حقی داری که گفتی اگر عصیان کنید فلان کار را میکنم با شما؟ در حقیقت ما خداییم و او باید منتظر باشد که ما چه امر میکنیم تا اطاعت کند. ما عصیان میکنیم تو چه حقی داری ما را عذاب کنی؟ این نگاه بنی اسرائیل بودند ما ببینیم در خودمان این طوری هستیم یا نه؟ اگر یک محرومیتی است خودمان را متهم میکنیم یا خدا را؟ خدا چرا نداد؟ خدا چرا نکرد؟ تو مقدمات را فراهم کردی، اینجا میفرماید که موسی میگوید که من به شما گفتم نترسید و هراسان نباشید لیکن با وجود این همه شما به خدا ایمان نیاوردید اینها قوم اسرائیل هستند که نجاتشان داده است موسی علیه السلام میگوید. و خدا سخنان شما را شنیده است و غضبناک شده است و قسم خورده است که هیچ کدام از این مردمان و کسانی که شر هستند، آن زمین نیکو را که قسم خوردم که به پدران شما بدهم هرگز نخواهند دید که اینها در دوران تیه مبتلا شدند. اینها کلمات تورات است در روایات ما هم نظایرش هست. بعد میفرماید که غیر از دو نفر که کالب ابن یوفناست که اینها تبعیت کردند دنبالش میفرماید که از آنها کسی باقی نماند زیرا خدا قسم خورده بود که پس از تمرد از ورود کسی وارد شهر نخواهد شد لذا همه مردند. زمان به زمان و روز به روز گذشت تا اینها یک به یک چه شدند؟ یعنی...
شریعتی: یک غربالی هم آنجا افتاد.
حجت الاسلام عابدینی: با اینکه سن انسانهایی که بیش از شصت سال بکنند عادی است الان در جامعه ما یا هر جامعهای هست اما کسانی که بیش از شصت سال باشند اینجا باقی نماندند. کسانی باقی ماندند که آن زمان بیست به کمتر داشتند. یعنی چهل سال را ضمیمه کنید به بیست میشود شصت سال، یعنی هر که که فوقش شصت سال داشت از دنیا رفت. این هم یک تدبیر الهی بوده است معلوم میشده که وفاتها در آن دوره شدت پیدا کرده است. که کسی بالاتر از شصت سال نماند غیر از حالا نقلی که میکنند یوشع و کالب و خود موسی که موسی علیه السلام هم در تیه از دنیا رفت و از تیه خارج نشد همان طور که هارون سلام الله علیه سال قبلش در تیه از دنیا رفت و او هم به سرزمین مقدس وارد نشد. بعد دارد که یک به یک شهرها... موسی علیه السلام هم در همان دوران از دنیا میرود عهد خدا با جوانان؛ که این تعبیر موسی کلیم است که این عهد را خدا با پدران ما نبست بلکه با ما که جمیعا در اینجا زنده هستیم بست و وعده میدهد که دوباره شما به عبادت بتها روی میآورید یعنی همین جوانان. لذا خدا چه کند با ما؟
شریعتی: خدا تازه برای بنی اسرائیل خیلی خودش را عیان نشان داد.
حجت الاسلام عابدینی: حالا در تورات دارد که خدا با موسی در آتش صحبت کرد یا اینکه از دریا عبور کردند فقط یک بار نبوده است که از دریا عبور کردند، یک بار دیگر اینها از رود خواستند عبور کنند همین قوم یوشع رود اردن سر راهشان بود باز رود اردن را که بزرگ بود خدا خشک کرد تا اینها به راحتی عبور کنند. آنجا دریا را خشک کرد در زمان موسی و فرعون را غرق کرد اینجا بحث غرق نبود ولی رود خشک شد طبق تورات و اینها توانستند عبور کنند و بعد از عبور اینها دوباره جریان پیدا کرد. یعنی برای اینها مکرر علائم خودش را آشکار کرد بخصوص بعد از این جریان ما میخواهیم جریان حرکت یوشع را نشان بدهیم و وفات موسی علیه السلام را که فکر میکنم که فرصت نمانده باشد و اگر رفتیم و برگشتیم فرصت بود بحث را در محضرش هستیم.
شریعتی: انشالله خیلی از شما ممنون و متشکرم. چه توفیقی داریم قصههای انبیا را که شاید کلیت را شنیدیم ولی با این ظرافتهایی که برای امروز ما هم الحمدالله سرشار از درس است و نکته، حاج آقای عابدینی با بیان شیوا میفرمایند خیلی از شما ممنون و متشکرم. مشرف میشویم به ساحت نورانی قرآن کریم صفحه 425 را دوستانم امروز تلاوت خواهند کرد بعد از تلاوت آیات انشالله با احترام همراه شما هستیم و در کنار شما به برکت صلوات بر محمد و آل محمد.
اللهم صل علی محمد و آل محمد
صفحه 425 قرآن کریم
شریعتی: اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم. انشالله لحظات زندگی همه ما منور به نور قرآن باشد و همه ما در ایام رحلت نبی مکرم اسلام مشمول نگاه سراسر لطف حضرت بشویم به خودمان ببالیم و افتخار کنیم که جز امت پیغمبر آخر الزمانیم. در این دقایق پایانی جمع بندی فرمایشاتتان و نکتههای پایانی را میشنویم.
حجت الاسلام عابدینی: تمام این بحث نشان میدهد که همان طوری که خدای سبحان فرمودند سنتهای الهی در اقوام سابق مقدمهای بود که در امت ختمی اینها تکرار شود، و لذا تمام اینها تکرار شده و میشود و ما اگر که وقتی اینها را میخوانیم و میشنویم و تأمل میکنیم حواسمان باشد که داریم سرگذشت خودمان را میبنیم با این نگاه به مسئله نگاه کنیم نه با نگاه غائب که اینها نسبت به دیگران است خیلی فرق میکند انسان سرگذشت غائب را بشنود یا سرگذشت خودش باشد. انسان اگر بداند سرگذشت خودش است توجهش بیشتر میشود و حواسش جمعتر میشود دنبال این است که راه و چارهای در این مسئله پیدا کند نه اینکه فقط شنید اگر هم نشنیده بود هیچ؛ این نگاه را دنبال این هستیم که دائما تطبیقش بدهیم و اگر جریان خطاب امروز مقام معظم رهبری در اوج فشارهایی که از اطراف بوده است در سال 97، ایشان یک افق تمدنی را برای انقلاب اسلامی ترسیم میکند که جوانها رقم زننده آن هستند. حالا با این نگاه انسان میبیند که یک امر شدنی است اگر باور به خدا باشد، اطاعت خدا در آن باشد و انسان دنبال این باشد که امر الهی را پیاده کند خدا وعده داده است که شدنی است چنانچه برای یوشع محقق شد و توانست در تمام قدرتهای غالب و آن قدرتهای مهیب آن دوره توانست غلبه پیدا کند اما با این حال اینها قدردان نشدند پس از این هم، و چون قدردان نشدند دوباره به ذلت مبتلا شدند. اینها احساس میکردند که خدا برای اینها قرار داده است، چه اطاعت کنند و چه اطاعت نکنند، در حالی که خدای سبحان آن گشایش و آن افق تمدنی برای مطیع اوست نه برای اینکه این یک نسبتی دارد با او از بنی اسرائیل است با ما هم همین طوری است. یعنی اگر ما منتسب به اهل بیت هستیم با این صرف انتساب آن آینده ظهور رقم نمیخورد بلکه با مطیع بودن.
شریعتی: یعنی یک حرکتی باید از درون ما.
حجت الاسلام عابدینی: و جامعه ما، نگاه اجتماعی ما، آن هم به خصوص از دایره جوانان ما شکل بگیرد تا این افق تمدنی انشالله روز به روز نزدیکتر شود و امکان پذیرتر شود و گشایشهایی پیدا شود که به طریق محاسبه عادی هیچ گاه امکان پذیر نبود اما با امداد الهی قطعا محقق میشود.
شریعتی: انشالله خیلی از شما ممنون و متشکرم باید خداحافظی کنیم دعا کنید و انشالله برویم مدینه و به حضرت سلام کنیم.
حجت الاسلام عابدینی: انشالله خدای سبحان هیچ گاه ما را از امت پیغمبر بودن خارج نکند. عملی از ما سر نزند که ما را از لیاقت این که در امت پیغمبر باشیم دور کند. پیغمبر شفیعی است که در روز قیامت همه ادیان و امتهای دیگر هم دل میبندند به شفاعت حضرت و ما باعث مباهتمان است در آنجا که جز امت پیغمبر هستیم.
شریعتی: انشالله، سعدی اگر عاشقی کنی و جوانی، عشق محمد بس است و آل محمد. در پناه خدا باشید و تا فردا و تا سلامی دوباره.
السَّلاَمُ عَلَيْكَ يَا رَسُولَ اللَّهِ السَّلاَمُ عَلَيْكَ يَا نَبِيَّ اللَّهِ، السَّلاَمُ عَلَيْكَ يَا مُحَمَّدَ بْنَ عَبْدِ اللَّهِ السَّلاَمُ عَلَيْكَ يَا خَاتَمَ النَّبِيِّينَ، أَشْهَدُ أَنَّكَ قَدْ بَلَّغْتَ الرِّسَالَةَ وَ أَقَمْتَ الصَّلاَةَ وَ آتَيْتَ الزَّكَاةَ وَ أَمَرْتَ بِالْمَعْرُوفِ وَ نَهَيْتَ عَنِ الْمُنْكَرِ، وَ عَبَدْتَ اللَّهَ مُخْلِصاً حَتَّى أَتَاكَ الْيَقِينُ فَصَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَيْكَ وَ رَحْمَتُهُ وَ عَلَى أَهْلِ بَيْتِكَ الطَّاهِرِينَ.