حجت الاسلام صفایی بوشهری: سلام علیکم و رحمة الله، بسم الله الرحمن الرحیم من بنده هم محضر مبارک حضرت عالی، مردم عزیز و شریف و بزرگوار ایران اسلامی سلام عرض میکنم عرض ادب و دعای خیر دارم امیدوارم دعای خیر آقا امام زمان روحی فداه شامل همه این مردم عزیز و بزرگوار باشد انشاالله.
شریعتی: انشاالله حال شریف و مبارک چطور است؟
حجت الاسلام صفایی بوشهری: الهی شکر الحمدلله.
شریعتی: الحمدلله خیلی خوشحالیم در خدمت شما هستیم و داریم درباره ایمان این هفتهها از حاج آقا صفایی عزیزمان میشنویم ربنا إننا سمعنا مناديا ينادي للإيمن أن ءامنوا بربكم فامنا ربنا فاغفر لنا ذنوبنا وكفر عنا سياتنا وتوفنا مع الأبرار؛ و چه دعایی بهتر از این، امیدوارم که ما هم جزو اهل ایمان و جزو مومنین باشیم و این برکاتی که شما این هفتهها راجع به آنها صحبت میکنید شامل حال ما بشود انشاالله.
حجت الاسلام صفایی بوشهری: انشاالله این دعای بسیار اساسی و بنیادین هست چون خداوند تنها از اهل ایمان عمل میپذیرد و اگر ایمان نباشد قطعاً اعمال ما در دنیا متوقف میشود عملی ارزش دارد که با ما به فرا دنیا بیاید و هم در دنیا موثر باشد و هم در برزخ و هم در آخرت باعث نجات و کمال انسان باشد و آن عملی است که برخاسته از ذات ایمان باشد و این خیلی نکته مهمی است خیلیها فکر میکنند که صرف گفتن ایمان دارم کفایت میکند. نگاه به قلبشان میکنند میگویند قلب من سراسر ایمان است و میگویند کافی است، خیر لذت ایمان فزاید در عمل. مرده آن ایمان که ناید در عمل؛ ایمانی که در عمل نباشد ایمان نیست، ایمانی است که از بین رفته است ایمان منشا عمل است.
شریعتی: آمنوا وَ عمِلوا الصالحات.
حجت الاسلام صفایی بوشهری: انسان بگوید من ایمان دارم و نماز نخواند، ایمان دارم و این همه آثار و برکات برای نماز جماعت در مسجد باشد و انسان نرود و این همه برکات برای نماز جمعه باشد که در روایت هست کسی که نماز جمعه میرود هر قدمی که برمیدارد گناهش بخشیده میشود. اینها اگر انسان اقدام بکند، به ایمان به این کلام به ایمان به ذات اقدس باری تعالی دارم به این وعدههای او. بنابراین ایمان یک مهندسی قلب هست، اعتقاد قلبی، که اعلان آن به زبان هست ولی نشان واقعیت آن در عمل هست و این خیلی نکته مهمی است. در برنامههای قبل پیرامون شاخصهای اهل ایمان نکاتی عرض شد، در این برنامه انشاالله مقداری دیگر از آن بیان میکنیم تا آنجایی که فرصت هست. اولین آنها این بود که انسان اهل نماز باشد و خشیت در نماز، که نکاتی عرض شد. دوم این بود که پرهیز به دوری از بیهوده کاری و بیهودهگویی بود. سوم پرداخت و ادای حقوق شرعی، مثل زکات و واجبات مالی. چهارم پاکدامنی بود و نکاتی پیرامون آن عرض شد. در این جلسه شماره پنجم این هست امانت داری هست، انسانهای مومن فوق العاده امانتدار هستند و خیانت در امانت نمیکنند. چه امانت امانت مادی باشد، انسان چیزی پیش او گذاشته به عنوان امانت، پولی گذاشته است یک سری مثلاً طلایی پیش او گذاشته، اسنادی پیش او گذاشته امانت دارد و گاهی امانت هم معنوی است انسان سخنی پیش کسی گذاشته است، راز دلی پیش او کرده است، انسان باید در هر دو حوزه امانتداری کند. هم در امور معنوی مثلاً رازی و مطلبی را پیش او گذاشته است هم در امور مادی. به همین خاطر میفرماید وَ الَّذِينَ هُمْ لِأَماناتِهِمْ وَ عَهْدِهِمْ راعُونَ؛ مراعات امانت میکنند امانتدار هستند و اگر عهدی بستند، پیمانی بستند و قولی دادند سر قول خود هستند. این گونه نیست که خیانت در امانت بکنند. برخی مواقع دیده میشود مثلاً فردی امانتی پیش کسی گذاشته است مدتها بوده فوت کرده و او نمیرود به که به بچههایش بدهد، خیانت در امانت میکند. یا از آنها استفاده میکند و امانتی پیش او است که نباید استفاده بکند، چون از قیمت آن شی کاسته میشود و استفاده میکند، لذا خیانت در امانت یکی از بدترین ناهنجاری شخصیت انسان هست و امانت داری از هنجارها و ارزشهای شخصیتی انسان و از آن طرف وفای به عهد و پیمان. ششمین ویژگی انسان با ایمان... من یه نکته از نکته عهد بگویم این بود که خیلی مهم است در شرایط کنونی، زن و شوهر که عهدی با هم میبندند، ازدواج میکنند، این ازدواج یک عهد است. این طور هست که زن مایه آرامش مرد باشد و مرد هم یک شخصیت قوام بخش به زندگی وَ جعلَ بَینَکُم مَوَدَّة وَ رَحمة؛ پس اصلاً ازدواج یکی از نشانههای خدا است. یعنی زندگی انسانها دو نفر که ازدواج میکنند و تشکیل زندگی میدهند اگر بر مبنای صحیح باشد یک کتاب خداشناسی است إِنَّ فِی ذَلِکَ لَآیَاتٍ لِّقَوْمٍ یَعْقِلُونَ؛ در سوره روم هست. این عهد که بین زن و شوهر هست مرد باید بینهایت وفادار به همسرش باشد و همسر به شوهرش. زن و شوهر فوق العاده نسبت به هم وفادار و پر از محبت و این عهد و پیوند عهد وفاداری در همه امور هست، شخصیتی، شخصی، در رابطه با وفاداری در امر شخصی خودشان، از همدیگر عبور نکردن، که متاسفانه الان کشورهای خارج و صهیونیسم بین المللی و جهان استکباری به دنبال انکسار این عهدها هستند و از آن طرف عهد و محبتی که با هم بستند، عهد عشقی که با هم بستند اینها نشکنند و خراب نکنند و این ازدواج این عهد محبت این عهد عشق، هر روز خدا رحمت کند مرحوم آیت الله طباطبایی را ایشان این طوری میکردند اینقدر به تقوایشان اضافه بکنند بنده عرض میکنم اینقدر همین قدر به محبتشان به هم اضافه بکنند لذا انسانی که ۶۰ سال با هم زندگی کرده باید به اندازه ۶۰ سال بیشتر از روز اول به هم عشق داشته باشند و صمیمی باشند. شما نگاه کنید اول انسان که ازدواج میکند اول فقط عشق به هم دارد اما همین طور که ادامه که پیدا میکند هم عشق هست، هم وابستگی، هم صمیمیت. بدین خاطر است که این عشق در اول زندگی احتمال دارد چون هنوز وابستگی خیلی شدید نیست دو روز مسافرت برود، سه روز مسافرت برود، این دلتنگیها زیاد شدید نباشد اما آن آقایی که ۶۰ سال با خانمش زندگی کردهاند یک ساعت هم نمیتوانند از هم جدا بشوند. دیگر وابستگی ایجاد کرده است. هم عشق ۶۰ سال رشد کرده است، هم وابستگی ۶۰ سال رشد کرده و محکم و عمیق شده و به همین خاطر این پیرمرد و پیرزنهای نازنین به جوانها میگویند از ما یاد بگیرید. یا خودشان میگویند یا خانم میگوید یا آقا میگوید که از پدر و مادرم یاد بگیر. این خیلی مهم است این یک نکته اساسی است که این زن و شوهر به عهدشان وفادار باشند و مراعات بکنند و فوق العاده از آن هم باشد مرد فراتر از خانمش کسی را دیگر نبیند. زیباترین، محبوبترین، دلخواهترین همسرش باشد و همسرش بگوید بهترین شوهرم هست، عالیترین شوهرم هست و روز به روز به عشق و محبت و صمیمیت و آن وابستگی شدید، خدمت شما عرض کنم که برسد. بنده خاطرم هست که یک آقایی نصیحت میکرد فرزندانش را، بنده هم حضور داشتم نصیحت میکرد مرد باید فوق العاده دارای جذبه باشد در زندگی، به طوری که زن و بچهها حساب ویژهای بر او باز بکنند، یک سلطه و قدرت و ابهتی باید داشته باشد در چشم، ایشان میگفت که آنها حساب ببرند حالا در دل میگفت که باید محبت باشد همینطور خانم ایشان مسافرت بودند در زدند، در را که یک نفر باز کرد تا خانم این آقا آمد ایشان دوید و تا خانم را دید ایشان شروع کرد و گریه کردن و از شوق دیدار این خانم و بعد فرزندانشان به ایشان گفتند آنها چه بود که گفتید و این چه بود؟ ایشان گفتند آنها را من به شما گفتم شما حساب ما را جدا کنید، حالا ما یک چیزی به شما گفتیم. این عهد محبت و عشق موجب این میشود که فوق العاده این وابستگیها و دلبستگیها، اول دلبستگی است و بعد فراتر از دلبستگی وابستگی است. یعنی انسانی که ۶۰ سال با هم زندگی کردهاند عشق و دلبستگی و وابستگی ۶۰ ساله ایجاد میکند. من چقدر دیدهام خدا رحمت کند مرحوم علامه طبایی طبایی را وقتی خانم ایشان فوت کرد زار زار گریه کردند خیلی عجیب بود و بزرگان دیگری هم که ما دیدیم.
شریعتی: در همین چند وقت مرحوم آیت الله جوادی آملی همسرشان که از دنیا رفتند چقدر ایشان متاثر شدند.
حجت الاسلام صفایی بوشهری: اینها آن ۷۰ سال دلبستگی و وابستگی بوده است، لذا اینها زندگی عاشقانه دلبستگی دار و وابستگی ساز.
شریعتی: جالب است الان که نگاه میکنم حضرت آیت الله حسنزاده خدا رحمتشان کند راجع به ایشان گفتند یعنی هر چقدر رتبه عرفان و معرفتت بالاتر برود محبت عمیقتر و ریشهدارتر میشود.
حجت الاسلام صفایی بوشهری: بله همین طور است به همین جهت است که وقتی زندگی بر پایههای ایمان و تقوا باشد...
شریعتی: تا آخرین لحظه آن تازگی و طراوت و جذابیت را دارد.
حجت الاسلام صفایی بوشهری: این دلبستگیها و وابستگیهای ریشهدار، زیباتر، من دیدم چقدر زیباتر هست این وابستگی و دلبستگی بزرگان به همسرانشان، چه احترامی میکنند. حضرت امام وقتی پای سفره مینشستند نقل برای بنده کردند اصلاً تا خانمشان نمیآمدند غذا نمیخوردند، میگفتند اول خانم بیاید بعد من بخورم. یعنی انقدر وابسته بودند چون زندگی بر پایه ایمان هست. به همین جهت یکی از ویژگیهای مومنین این هست وَ الَّذِينَ هُمْ لِأَماناتِهِمْ وَ عَهْدِهِمْ راعُونَ؛ خیلی مراقبت میکنند، خیانت در امانت نمیکنند، ولو آن کسی که پیش آنها امانت گذاشته باشد به آنها بدی کرده باشد. در روایتی است که در رابطه با همین امانت داری که اگر شمر آن شمشیری که سر حضرت اباعبدالله الحسین روحی فداه را از تن جدا کرد پیش ما میآورد به امانت پیش ما میآورد ما به او برمیگرداندیم. اینقدر مراعات امانت داری را میکنند. وَ عهدِهِم؛ به ویژه آن عهد ازدواج و دلبستگی و وابستگی را خیلی مراعات میکنند. نکته دیگری که از ویژگیهای مومنان هست یک حساب ویژه برای نماز در زندگی دارند. آن اولین ویژگی آن بود که الذین هم في صلاتهم خاشعون؛ اینجا میفرماید والذین هم علی صلواتهم یحافظون؛ یعنی فوق العاده مواظب نماز خود هستند. حفاظت از نماز یکی از وجوهش این است که انسان نمازش قضا نشود و از وقت نگذرد. مومنین اینطور هستند هیچ وقت نمیگذارند نمازشان از وقت خاص خودش عبور کند و قضا بشود نمازشان. یکی دیگر از وجوه حفاظت از نماز این هست که مراقبند در وقتی که تزاحم میشود بین شیئی و نماز، اینها نماز را ترجیح میدهند. مگر اینکه آن چیزی که مزاحم نماز است مثلاً حفظ جان دیگری باشد، حفظ عرض دیگری باشد، شرایط خاصی دارد. لذا حفاظت از نمازشان، چگونه انسان از دارایی خود حفاظت میکند؟ نمیگذارد طلا و جواهراتش از بین برود؟ این شخص هم همین قدر مواظب است تا نمازش از بین نرود و مواظب نمازش هست. و به موقع نماز خواندن، در زندگی بر اساس نماز برنامهریزی کردن، یکی از ویژگیهای محافظت از نماز این است که بعد از نماز ریا نکند که نماز را از بین ببرد. مثلاً یک کاری انجام بدهد، خدمتتان عرض کنم یک مطالبی بگوید که آن ثواب نماز از بین برود و چون نماز اگر ریا کنار آن بیاید نماز به باد فنا است. یکی از حضرات در نجف ایشان اهل نماز شب بودند، اهل عبادت بودند، ولی متاسفانه نقل میکردند که ایشان مبتلا بودند به تیر ریا در نماز، خیلی این ریا او را عذاب میداد مِن جمله اینکه نماز شب که میخواندند زن و بچه و اینها حضور داشتند ایشان وسوسه میشدند که نماز را طوری بخوانند که بچهها و همسرشان بفهمند. ایشان خیلی ناراحت هم بودند ولی مبتلا هم بودند، تصمیم گرفتند دیگر در خانه نماز نخوانند و بروند در مرکزی دور افتاده در نجف که زیاد بود مثل وادی السلام و جاهایی که کسی نباشند و نبیند و یک سری مثلاً جاهایی که خراب شده بود در اطراف نجف، ایشان رفته بودند آنجا و مشغول نماز شب شده بودند و خیلی راحت نماز میخواندند. در نماز شفع و وتر متوجه شدند صدای نفسی از ته این ساختمان میآید، گویا کسی خوابیده است، آنجا صدای دست و پا تکان خوردن میآید. ایشان آن هجمه ریا باز در نفس ایشان عارض شده بود و باز مبتلا شده بود و آهنگ نماز را و غلظت بیان...
شریعتی: مد والضالین و...
حجت الاسلام صفایی بوشهری: که آن آقا حساب ببرد همچین شخصی در نجف داریم و فردا به دیگران بگوید.
شریعتی: حالا خوش به حالشان که باز میفهمیدند دنبال درمان آن بودند.
حجت الاسلام صفایی بوشهری: ولی در آنجا باز مبتلا شده بودند. ایشان میگوید من اذان گفتم و نافله صبح خواندم و نماز صبح خواندیم و تعقیبات و هوا آرام و آرام روشن شد و وقتی میخواستم بلند بشوم و حرکت کنم و به بیرون بیایم گفتم نگاه کنم ببینم این چه کسی است؟ میگفت نگاه کردم و دیدم یک سگ است. لذا میگفتند لا تصل صلاة الکلبیة؛ نماز نخوانیم نماز و نماز ریا به نماز کلبی یا نماز سگی مشهور شد. صلاة سگی نخوانید این به درد سگ میخورد این نمازی که این چنین ریا داشته باشد.
شریعتی: اگر برای خدا نباشد.
حجت الاسلام صفایی بوشهری: به همین خاطر این نماز انسانهای مومن گوهر گران و ارزشمندی است که آنها میپندارند و دقیقاً از آن محافظت میکنند، هم به موقع خوانده شود هم قضا نشود، هم در وقت فضیلت خوانده شود، هم درست ادا بشود و هم ریا نباشد و هم در وقت انجام آن و هم وقت بعد از آن، خیلی محافظت از آن بکند چون با نماز ما نجات پیدا میکنیم در عالم برزخ و آخرت. نکته دیگری که وجود دارد برای ویژگیهای مومنان این هست که به شدت اینها به خاطر خشیتی که دارند از ذات اقدس باری تعالی ترسان هستند و هراسان، در عین طمأنینه و عین نشاط روحی و روانی، چون انسانهای با ایمان چون متصل به قدرت الهی هستند خیلی انسانهای آرامی هستند، انسان نگاه آنها که میکند آرامش در چهره و رفتارشان میبیند. خدا رحمت کند آیت الله بهجت را، ما محضر مبارکشان مشرف میشدیم آرامش در وجود مبارک ایشان بود و ما وقتی که درس قوانین میخواندیم بعد از درس مرحوم آیت الله اراکی بود هر کس ایشان را میدید ایشان اوج آرامش بودند و احساس میکردند آن را و یک آرامش الهی، به همین جهت برخی مینشستند و ایشان را فقط نگاه میکردند. واقعاً که میگویند «النظر إلی وجه علی عبادة؛ آنجا خیلی نمایان بود و بسیاری از بزرگان دیگر هم این گونه بودند. خدا رحمت کند مرحوم آقای باقری و مرحوم آقای خوشبخت و بزرگان دیگری که هر کدام از اینها این وجود مبارکشان اوج آرامش الهی بودند. اما همینها فوق العاده مشفق بودند یعنی به خاطر اینکه خود را در محضر خدا میدیدند خشیت الهی داشتند. نکند خدای نکرده کوچکترین کاری بکنیم که خداوند رویش را از ما برگرداند. لذا انسانهای مومن این گونه هستند إِنَّ الَّذِينَ هُم مِّنْ خَشْيَةِ رَبِّهِم مُّشْفِقُونَ؛ اینها از ترس الهی اینها بسیار هراسانند که نکند خدای نکرده کاری کنیم که خداوند از ما ناراحت بشود. به همین خاطر هست که فوق العاده با ظرافت عمل میکنند. بنده اسم نمیآورم یکی از بزرگان، خوبان خدا خداوند عمر طولانی به ایشان بدهد و شخصیت فوق العادهای است گاهی مواقع مظهر مبارکشان افرادی حاضر میشوند و میگویند فلانی از جانب شما همچین مطلبی گفته است، ایشان نمیگوید که من نگفتم، که این من نگفتم به مدلول التزامی یعنی آن انسان دروغ گفته است. این را نمیگویند میگویند خاطرم نیست. اینقدر مواظبند که خدای نکرده مدلول التزامی کلامشان هم تعریضی به کسی نباشد. این انسانهای بزرگ هستند و انقدر بزرگ هستند، خدا رحمت کند یکی از بزرگان دیگر یک شخصی درون منزل داشتند ایشان خیلی تندخو بودند یک مشکل عصبی داشتند این شخص، ایشان بعد از درس و نماز بزرگان بدرقه میکردند تا در منزل، جمعیت زیاد فوق العاده در تهران هم داشتند، این بزرگوار مردم خیلی تکریمی میکردند و خیلی تعظیم و تجلیل این بزرگان را میکردند و واقعاً هم همین طور بود و امام هم میفرمایند ایشان عین تقواست، نه اینکه متقی باشد عین تقوا است. یعنی مصدر تقوا است. منزل که ورود پیدا میکردند این شخصی که در درون منزل داشتند فوق العاده نسبت به آقا متعرض میشدند خیلی و به طوری که بعضی از عالمان برای من که تعریف میکردند میگفتند که برخی مواقع بد دهنی میکردند و برخی میگویند متعرض بدنی میشدند به آقا. و گفتند یک روز که درس بود در منزل ایشان این شخص اول در حیات شروع کرد متعرض به آقا شدند و بعد به اتاق آمدند و پشت سر ایشان ایستاد و شروع کرد با دست به کمر ایشان زدن و ایشان هیچ چیزی نگفتند، صبور بودند و هیچ چیزی نمیگفتند. بعد دید ایشان چیزی نمیگویند تندتر زد و بعد گفتند ایشان سرش را برگرداند و گفت ببخشیدها یواشتر بزنید دیه به گردنتان نیاید همین. و بعد که ایشان بیرون رفت این آقایانی که آنجا بودند به من گفتند آقا چرا شما ایشان را مثلاً بیرون کنید. ایشان گفتند اگر من او را بیرون کنم جایی ندارد که برود، چه کسی میتواند ایشان را نگه دارد سر کوچهها میرود و مشکلات برایش تولید میشود من صبوری میکنم. بعد نکتهای گفتند گفتند که ایشان مرا تنظیم میکند و خیلی حق به گردن من دارد صبوری من را زیاد میکند و بعد در بیرون مردم و آقایان خیلی تجلیل و عزت و احترام از من میکنند و یک مقدار شاید نفس من برای من نفسی ایجاد کند، وقتی به خانه میآیم ایشان من را تنظیم میکند. اینقدر خوف الهی دارند که نکند کاری کنند با اینکه کار آن کار خیلی هم برای دیگران عادی باشد که یک شخصی که در درون منزل هست ایشان دارد او را نگهداری میکند و متعرض میشود و زبانا و به صورت دستی، او را بیرون کن و ایشان میگویند نه او به من صبوری و صبر میدهد و من اگر ایشان را بیرون کنم او جایی ندارد که برود و من تحمل و صبوری میکنم این بهتر است اگر من تحمل بکنم این بهتر است. خوف الهی دارند که نکند منشا خشیت الهی دارند کاری بکنند که خداوند بگوید خوب تحمل میکردید اینکه تحمل نکردی خودت را راحت کردی ولی این بنده خدا به سر کوچه رفت و کسی از او نگهداری نمیکند و از بین میرود. این هم یک ویژگی دیگری هست از مومنان که خیلی... حالا شما نگاه کنید اگر این فرد پدر انسان باشد مادر انسان باشد یک عمر برای انسان زحمت کشیده است و در خانه هست و سنی از او گذشته است و الان نمیشود ایشان خودش امورات شخصیاش را به طور مثلاً خیلی عادی انجام بدهد، انسان این را تحمل نکند و پدر و مادر را تحمل نکند و این پدر و مادر را با تشر و حرف سخت... قرآن میگوید فَلَا تَقُلْ لَهُمَا أُفٍّ؛ کمتر از گل به آنها نگویید. حالا این خشیت خدا نداشته باشد و ترس الهی نداشته باشد و بیاید و مطلبی را به پدر یا مادر بگوید و از آن بدتر آنها را از خانه دور کند و از نوهها دور کند از خودش دور کند. حالا با اینکه میتواند به راحتی نگهداری بکند بیرون کند و مثلاً به خانه سالمندان و غیره بفرستد، اگر شرایط دارد نگهداری بکند. در تاریخ آمده است یک پدری بود پیش فرزندش نگهداری میشد و چون پیرمرد هست و شرایط خاص خودش را دارد و کم حوصله است و میخواهد راهنمایی بکند و بالطبع به عروسش چیزی بگوید به پسرش چیزی میگوید. عروسش تحمل نکرد شاید هم حق با عروسش باشد که نباید او اینطور بکند، ولی خوب به هر حال نحوه مواجهه با او و اینکه میتوانستند صبر بکنند و فشار آوردند و پسر تصمیم گرفت که این پدر را ببرد در غارهایی که سابق، اطراف برخی از بلاد بود که پیرمردهای این گونه را به آنجا میبردند. آنجا هم شرایط خودش را داشت گاهی حیوانات متعرض میشدند، شرایط خاص سختی بود، این برای خیلی قبل است. و این پسر پدر را بر روی زنبیلی کرد چون پدر خیلی نحیف بود و برداشت و حرکت کرد به سمت همان غارها مدتی که راه رفت به یک درخت رسید نشست برای استراحت، اما مدتی نگذشت پدر با تعجب شروع کرد به خندیدن، پسرش گفت پدر من میخواهم تو را بر داخل غار بگذارم و آن مشکلات خاص خود خودش، آیا میخندی؟ پدر گفت بله با تعجب میخندم یک روزی مادرت نسبت به پدر من همین مشکل را داشت و من مجبور شدم پدرم را در همان غاری که میخواهی من را ببری و زیر همین درخت نشستم و استراحت کردم و الان به سر خودم آمد. و از مکافات عمل غافل مشو گندم از گندم بروید جو ز جو، آنچنان گرم است بازار مکافات چشم اگر بینا بود هر روز روز محشر است. به همین جهت هست که اهل ایمان به دلیل خشیت الهی که دارند هراسانند که نکند کاری بکنند که رضایت خدا در آن نباشد. نکته دیگری که برای اهل ایمان هست قرآن باوری است. فوق العاده متعبد به قرآن هستند، چون قرآن بزرگترین کشف عالم وجود هست. و خداوند تمام زوایای عالم وجود و دنیا و فرادنیا که شامل برزخ، آخرت، ویژگیهایی که آنها میشود، دنیا، فضاهای غریب دنیا، فضاهای دور دنیا، فضاهای جهان آسمان دنیای منظومه شمسی، همه را روشن کرد دستورات نجات بخش کمال آفرین بیان کرده است. یعنی قرآن کتاب روشنایی عالم وجود هست، اگر قرآن نباشد جهان تاریک تاریک است. خدا آمده است تا با قرآن جهان را برای ما روشن کند و دینی که شما میبینید که قرآن را آتش میزنند میخواهند جهان تاریک بشود چون اینها تاریک پرستانی هستند که در تاریکی سیر میکنند. اهل ایمان اهل انس و تعبد به قرآن هستند، وَ الَّذِينَ هُمْ بِآياتِ رَبِّهِمْ يُؤْمِنُونَ؛ این طور هستند به آیات الهی، سخت ایمان دارند و وقتی در یک آیه پیرامون شناخت نظام عالم وجود هست ایمان به آن میآورند و میگویند همان طور که خدا گفته است و اگر آیات دستوری هست لا یَغتب بعضُکم بعضاً؛ غیبت نمیکنند و عمل میکنند و عمل غیبت را انجام نمیدهند. این هم یکی از ویژگیهای اهل ایمان است. نکته دیگری که وجود دارد فوق العاده پرهیز از شرک میکنند، چه شرک جلی، میگویند خالق عالم وجود خداست و دیگری این شرک خیلی روشن است و چه شرک خفی که همه چیز را با نظر استقلالی ببینند، مثلاً وقتی به دکتر میروند بگویند دکتر ما را شفا داد و خدا را در این شفا نبینند. یا مثلاً در یک طوفان سخت در دریا گرفتار شدند بگویند ناخدا ما را نجات داد و خدا را نبینند. لذا اسم این فردی که فرمان این سکان کشتی در دست او است را اسمش را ناخدا گذاشتند و این خدا نیست و ناخدا است و** شما همچنان با خدا باشید. همین جهت برخی وقتی طوفان میشود آیه داریم گرفتار میشوند میگویند خدا، یعنی همین که به ساحل رسیدند میگویند ناخدا دستت درد نکند. همینها را خدا میگوید که شرک است و این غلط است. ما همه چیز را باید از دریچه عنایت خدا ببینیم. همین دکتر خدا او را خلق کرده و خدا آن دانش را و طراحی کرده و به آنها این دانش را کشف کردهاند خدا به او قدرت داده است قدرت شناخت بیماری و تجویز دارو داده است، خدا به این تأثیر دارو داده است که شما خوب شوید.
شریعتی: اول و آخر خود اوست.
حجت الاسلام صفایی بوشهری: به همین جهت میگوید که خدا شافی است اما به اسبابش که دکتر هست و دارو هست و... مومنین این طور هستند که همه چیز در عالم وجود، خوبیها و برکات را از ناحیه خدا میدانند در آن اسبابی که قرار داده است و پیش میبرد. یکی از وجوه اهل ایمان این است که هر چیزی که در قرآن است و خدا گفته است که انجام بدهید انجام میدهند. این طور نیست که تبعیض قائل شوند و گزینش کنند. میگویند که ما غیبتها را انجام میدهیم، اما احسان هم میکنیم. خدا گفته است که احسان کنید أحسنوا چشم، لا یغتب بعضکم بعضاً، نه، این را خدا برای ما بگذار، اهل ایمان این طوری نیستند که گزینش کنند. برخی را انجام بدهند برخی را انجام ندهند. وَالَّذِينَ يُؤْتُونَ مَا آتَوْا وَقُلُوبُهُمْ وَجِلَةٌ؛ هر چیزی که خداوند به آنها داده است قلبشان مایل به همان است با شوق و ذوق و انجام میدهند. در هم انجام میدهند این طور نیست که جدا کنند و گزینش کنند و برای برخی که مطابق میلشان است انجام دهند و آن که مطابق میلشان نیست انجام ندهند. آن وقت دیگر انسان خدا گرا نشده است خودگرا شده است.
شریعتی: انشالله که جز این دسته نباشیم. حاج آقا خیلی از شما ممنون و متشکرم. سپاسگزارم فرمودند: خانههایی که در آن قرآن تلاوت میشود همان طور که ستارهها برای اهل زمین میدرخشند برای اهل آسمان هم این خانهها میدرخشند. الهی که خانههایتان منور به نور قرآن کریم باشد مشرف بشویم به صفحه ۳۹۵ را دوستانم تلاوت میکنند. تقریباً آیات پایانی سوره مبارکه قصص هست به اتفاق بشنویم و بعد از تلاوت آیات دقایقی که فرصت هست با احترام همراه شما باشیم و در محضر حاج آقای صفایی بوشهری عزیز. اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم.
اللهم صل علی محمد و آل محمد
صفحه ۳۹۵ قرآن کریم
شریعتی: اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم. انشاالله لحظات زندگی ما و قلب ما منور به نور قرآن کریم باشد. اشاره قرآنی امروز را حاج آقای صفایی عزیزمان بفرمایند که حسن ختام جلسه ما باشد.
حجت الاسلام صفایی بوشهری: خواهش میکنم. در آیه آخر این صفحه نکته بسیار زیبای خداوند میفرمایند مَنْ جَاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ خَيْرٌ مِنْهَا؛ یعنی هر کس با خودش کار خوب و حسنهای انجام بدهد و حفظ کند و آن را به آخرت بیاورد و جاء به؛ یعنی آوردن نه انجام دادن، هر کس یک حسنهای را انجام بدهد و با خودش بیاورد و در دنیا آن را ضایع نکند مثلاً با ریا یا اگر احسانی کرده است با اذیت و آزار آن را از بین نبرد، میفرماید فَلَه خیرٌ مِنها؛ در آخرت ما بهتر از این به او میدهیم. در آیه دیگر میفرماید فَله عَشرُ أمثالها؛۱۰ برابر به او میدهیم، ولی میگوید: وَمَنْ جَاءَ بِالسَّيِّئَةِ، اگر فردی کار بدی با خودش بیاورد به آخرت مثلاً توبه از آن نکند و جبران نکند، با این گناه وارد آخرت شود فَلَا يُجْزَى الَّذِينَ عَمِلُوا السَّيِّئَاتِ؛ ما جزای کسانی که کار بد میکنند و با خودشان به آنجا میآورند چیزی نمیدهیم إِلَّا مَا كَانُوا يَعْمَلُونَ؛ همان عملی که انجام دادند جزای آنها هست به همان مقدار نه کمتر و نه بیشتر، اما کسانی که کار خوب انجام میدهند خیلی فراتر از کار خیرشان به آنها پاداش میدهیم.
شریعتی: خیلی از شما ممنونم و متشکرم آقا دعا بفرمایید و انشالله خداحافظی بفرماییم
حجت الاسلام صفایی بوشهری: اللهم صل علی محمد و آل محمد خدایا ظهور آقا امام زمان تعجیل بفرما. دعای خیر او را نصیب حال همه دلدادگانش بگردان. چشمان ما را به جمال مبارکش روشن و منور بفرما. شهدا امام شهدا رفتگان به ویژه والدین غریق رحمت واسعه خودت بدار. طول عمر با عزت و سرافرازی روزافزون نصیب مقام معظم رهبری بگردان. همه مریضهای اسلام شفای عاجل عطا بفرما. حاجت حاجتمندان را روا بگردان. مکر جهان استکبار را به اشد وجه به خودشان برگردان. حسن عاقبت و شفاعت اهل بیت نصیب ما بگردان و السلام علیکم و رحمة الله و برکاته.
شریعتی:و علیکم السلام و رحمة الله. خیلی از شما ممنون و متشکرم و خیلی ممنونم از لطف و همراهی و توجه شما. این روزها خیلیها دارند مهیا میشوند برای سفر عشق، سفر اربعین و الهی که وقت زیارت به یاد ما هم باشند و امیدوارم اسم ما را هم بنویسند در ردیف زوار سیدالشهدا و همین اربعین انشاالله زائر حضرت بشویم. دست من و تو نیست اگر عاشقش شدیم خیلی حسین زحمت ما را کشیده است. تا سلامی دوباره و دیداری دوباره.