حجت الاسلام پناهیان: اربعین قله ماه صفر است به تعبیری که خدا اخیرا باب اربعین را به روی ملتهای اسلامی گشوده است البته اجازه بدهید من ابتدای برنامه هم تسلیت عرض کنم شهادت عزیزانی که دیشب در شاهچراغ به شهادت رسیدند و آدم متأسف میشود به این حادثههای تروریستی ولی تعصف و تأثر که بابت دشمنان پیدا میکند که اینها چه قدر نادان هستند من تصور میکنم در این حادثه بهتر میتوانیم دشمن را ببینیم که چه قدر سطح درکش پایین است، چه قدر موجودات نادانی هستند، حقیر برنامه ریزی میکنند، اول آیه قرآن را در این باره اشاره کنم که میفرماید که شما بیست نفرتان بر دویست نفر میتوانید غلبه کنید از دشمنان به این دلیل که آنها افراد نادانی هستند و عمیقا نمیفهمند و نمیفهمند که شما بیست نفر میتوانید بر دویست نفر آنها غلبه کنید به دلیل شجاعت و ایمان شما و نصرت خدا. میفرماید که شما با آدمهای احمقی مواجه هستید بیست نفرتان بر دویست نفر غلبه میکنید. حماقت آنها را شما اینجا ببینید مثلا میبینند نارضایتی بین مردم ما هست و مشکلاتی دارند میگویند که شلوغ میکنیم آنها هم میآیند و این مملکت را میتوانیم ویران کنیم به همین سادگی اینها تحلیل میکنند. میبینند در آستانه یک تشنجهایی که بعضی علاقه دارند که درست کنند میگویند برای تشدیدش برویم چند تا ترور انجام دهیم تا بشود که این مملکت را از دست مردم نجات بدهیم. موضوع مردم هستند اصل آن، واقعا اینها مردم را این طوری تصور میکنند و باید تأسف خورد به حال دشمنانی این قدر نادان. واقع مسئله این است که از اول انقلاب تا الان یکی از عوامل پیشرفت کشور و انقلاب و حفظ امنیت و صلابت این مردم حماقت دشمنان ما بوده است.
شریعتی: و بیداری ملت.
حجت الاسلام پناهیان: هر چه که آنها حماقت میکنند این بیداری بیشتر میشود، اگر آنها عاقلانه و با بصیرت برخورد میکردند خیلی از رفتارها را نباید میکردند. داعشیها را میفرستادند قطب قلب حرمهایی را که برای مومنین است خراب میکنند. چه سر و صدایی! امروز حرم امام حسین را خراب میکنیم و فردا به تهران میرویم آقا معلوم است که کسی در این منطقه اجازه نفس کشیدن به شما نخواهد داد ولی اینها به این اندازه عقلشان میرسد. یعنی صهیونیستها و آمریکاییهایی که داعش را درست کردند همین قدر عقلشان میرسد که با تخریب حرم حضرت زینب اسلام و مسلمین را در این منطقه از بین ببرند. بدبختها شما از جای بدی شروع کردید، این حساس میکند یک ارتش چند میلیونی متحد منطقهای درست شد که ناتو هم این را ندارد ببینید اینها چه قدر حماقت دارند؟ همان دشمنی که کارتروریستی و داعشی را با حرم حضرت زینب شروع کرد با تهدید حرم امام حسین و امیرالمومنین و ما امروز به نجف و فردا به کربلا و و فردا هم تهران همان فهم آمده است در آستانه زمانی که میبیند که جامعه ما میخواهد ملتهب شود کار تروریستی را از شاهچراغ شروع کرده است. واقعا باید برای اینها تأسف خورد که چه قدر نادانند و واقعیت این است که اینها راه دیگری هم ندارند نه اینکه عقلشان به جایی نمیرسد راه دیگری ندارند جز اینکه گذشتههای پوسیده خودشان را تکرار کنند. من مطمئن هستم که اینها خیلی بیشتر دوست دارند ضربه بزنند، بارها اقدام کردند نیروهای امنیتی بارها گفتند که ما تیمهای تروریستی را که در دهه محرم میخواستند چه اقداماتی میخواستند انجام دهند...
شریعتی: یعنی هر روز کشور ما و مردم ما در معرض این خطر هستند.
حجت الاسلام پناهیان: و بارها مچ اینها را میگیرند و یک عده دیگر در میرو*ند ولی ببینید مثلا تیمهای تروریستی که ما در محرم دستگیر کردند آنجا هم حماقت آنها را ببینید اینها میخواستند که محرم ما را خونین کنند اینکه فاتحه خودتان را بیشتر خواندید اینکه مردم ما را در آستانه عاشورای حسینی مقاومتر کرده بودید که، واقعا باید یاد این روایت باشد انسان که خدا دشمنان اهل بیت و دشمنان دوستان اهل بیت را جز احمقها قرار داده است و البته باید از آن جوانان رشیدی که دیشب مقاومت کردند تقدیر کرد و آن برخورد قهرمانانه را بعضی از این بچهها داشتند و آن شهید والا مقام باید تقدیر کرد، چه سهمیهای داشتند خوش به حالشان که حتما انتخاب شده بودند حتما وصیتنامههای زیبا دارند اینها را در جنگ تجربه کردیم شهادت یک حادثه اتفاقی نیست انتخابی است.
شریعتی: رزق آدمهاست و انتخاب آگاهانه است با دشمن خویشیم دمادم در جنگ او با دم تیغ آمده است ما با دل تنگ، ما رود مدامیم بگویید به تیغ ما شیشه عطریم بگویید به سنگ. انشالله که حال دل مردم ما همیشه خوب باشد گفت بوی شش گوشه میدهد این آه قبره فی قلوب فیه من والاه. قبر سیدالشهدا، مرقد امیرالمومنین، حضرت رضا و شاهچراغ و حضرت معصومه در دل مردم است و این محبت ریشه دار است و حاشا و کلا که بخواهد این محبت را از مردم ما بگیرد. وارد بحثمان شویم راجع به تقوا داریم در این هفتهها صحبت میکنیم این مفهوم عالی و بلند با کلی برکات، هفته قبل شما یک وعدهای دادید که ارتباط تقوا و اخلاص را برای ما بگویید که به نظرم ارتباط بسیار معناداری است و امروز بحث شما را انشالله با دل و جان خواهیم شنید.
حجت الاسلام پناهیان: بسم الله الرحمن الرحیم پس ما در مرتبه اول تقوا را یک خصلت انسانی میبینیم که اساسا عموم انسانها برای زندگی بهتر تقوا و مراقبتهایی دارند، و هیچ وقت نمیتواند انسان بدون مراقبت در هر رشته و صنف و هر فرهنگی که هست زندگی کند. وقتی که کسی میخواهد پشت کنکور موفق شود یک جزئیاتی را برای درس خواندن به او توصیه میکنند که مراقبت کند آنها را و مراقبت کند از حافظه خود، از تمرکز خودش تا بتواند موفق بشود. تقوا یعنی اهل مراقبت بودن این مفهوم در مرتبه اول معنایی است برای تقوا که فرا دینی است، قبل از ایمان به خدا حتی قابل استحصال است و شاید اول قرآن کریم ذلک الکتاب لا ریب فیه هدی للمتقین؛ منظور همین است این کتاب برای اهل مراقبت است کسانی که خودشان از فلسفه زندگی درک کردهاند، از قوانین حاکم بر حیات درک کردند، باید در این زندگی با مراقبت رفتار بکنند. آن وقت دین میآید و برنامه مراقبت را میدهد، آدم خوب است انگیزه مراقبت را از جای دیگری پیدا کند، از عقلانیتش، از اضطراری که بشر در حیات دارد برای این مراقبت و مراقب زندگی کردن.
شریعتی: کرامت انسانی اقتضا میکند که متقی باشیم.
حجت الاسلام پناهیان: کرامت انسانی اتفاقاً یکی از وجوه بسیار زیبای این ماجرا است، که آن احساس عزت نفس و احساس کرامت موجب میشود که با مراقبت زندگی کند و این هم نبود پایینتر از این اضطرار ما است و راه دیگری نداریم.
شریعتی: اضطرار یعنی چه؟
حجت الاسلام پناهیان: اضطرار یعنی مجبوریم. اگر با مراقبت زندگی نکنیم مثلاً با مراقبت در غذا خوردن زندگی نکنیم مریض میشویم و باید با توصیه دکتر مراقبت کنیم در غذا خوردن. مراقبت کنیم در مصرف دارو چارهای نداریم، این اضطرار عقلانی است. اضطرار عقلانی قبل از کرامت نفس است شما مرتبه را بالاتر بردید کرامت نفس فراتر از اضطرار عقلانی انگیزه بالاتری است که انسان اهل مراقبت باشد. الان ببینند یک کسی متخصص است، ببینند یک کسی انسان برجستهای است و کار حساسی دارد همه با احترام به او نگاه میکنند و میدانند که او یک عمری را با مراقبت زندگی کرده تا به اینجا رسیده است. این احترام به خاطر زحمت او است، نزد دیگران هم کریم است. پس ببینید تقوا میشود مراقبت کردن مراقبت کردنی که در مرتبه اول به آن مضطریم و در مرتبه بالاتر کرامت نفس اقتضا میکند، اهل مراقبت باشیم. در مرحله سوم خدا به میان میآید که شما عالیترین نوع انگیزه برای مراقبت را به خاطر خدا داشته باشید. اینجا اتقواللههای قرآن معنایش فهمیده میشود که تو خدا را مراعات کن. حالا من میخواهم امروز یک تفسیر انسان شناسانه و روانشناسانه از تقوای الهی داشتن ارائه بدهم یعنی کسی که دیندار هم نباشد بتواند درک بکند که معنای اتقوالله یعنی چه؟
شریعتی: إتق الله با این تفسیر شما و توضیح شما یک غربتی در آن نهفته نیست؟ یعنی به خاطر خدا بیا خوب باش و به خاطر یعنی به ما گفتهاند به خاطر خودت خوب باش و گوش نکردیم کرامت انسانی را گوش ندادیم حالا به خاطر خدا.
حجت الاسلام پناهیان: این هست یعنی بعضی از اوقات این اضطرار، برای رعایت تقوا و مراقبت را انسان گوش نمیدهد. مثلاً میگویند سیگار نکش برایت ضرر دارد گوش نمیدهند مراقبت بکن و غذای فست فود نخور و گوش نمیدهد. بعد به خاطر کرامت نفس، حرمتت زائل میشود بیا و ورزش کن و مراقبت کن، جسمت را مراقبت کن، خراب جلوه نکند و از قید این کرامت هم میگذرد. اینجا میگوییم به خاطر خدا بیا مراقبت کن، چون اگر خدا را قبول داری بلکه خدا انگیزهای بشود برای تو، این انگیزههای مراحل اول و دوم را که بیخیال شدی بیا و به خاطر خدا، اینجا برای مومنان گاهی از اوقات موثر است مومنی که به خاطر اضطرار عقلانیش ورزش نمیکند به خاطر کرامت نفسش ورزش نمیکند، این مومن بیاید و بگویند ثواب دارد ورزش کردن، این انگیزه میشود. شاید اینجا منظور شما است که یک غربتی دارد که انگار خدا آمده است و پادرمیانی کرده است میگوید به خاطر من. این خیلی زیبا است خداوند متعال لطفش است که میگوید به خاطر من. و به همین دلیل است که عرفا میگویند محل تجلی محبت خدا اوامر خدا است. وقتی واجب کرده است یعنی تو را دوست دارد.
شریعتی: مثل مادری که میگوید به خاطر من.
حجت الاسلام پناهیان: آنجا که وادار میکند تو را یعنی تو را دوست دارد. به همین دلیل پیغمبر برایش نماز شب واجب بود ولی برای ما واجب نیست، زیرا او را بیشتر دوست دارد. دیگر نمیگذارم تو سحر بخوابی، ببینید این محبت خیلی ویژه است. مثلاً پیامبر گرامی اسلام در جنگ احد محاصره شدند و در یک شیاری قرار گرفتند و زیارت آن شیار بنابر آنچه که میگویند الان هست این شیار در مدینه منوره، در منطقه احد، قسمت همه دوستان بشود انشاالله حالا این طور که میگویند آنجا جایی بود که پیامبر اکرم پناه برده بودند و تنها کسی که از او دفاع میکرد امیرالمومنین بود. یکی دیگر از اصحاب هم بود. رسول خدا فرمودند میخواهی بروی تو برو، او گفت چرا علی هست؟ چرا به علی نمیگویی برو؟ و پیامبر فرمود علی جان من است او با تو فرق میکند. ببینید این خیلی معنا دارد دیگر بعضی از اوقات خدا بعضی از اوقات نه خداوند هر زمان امری را واجب کند علامت محبت او است، پا درمیانی کرده است البته یک جای دیگر هم علامت محبت خدا هست که شاید یک چهارم قرآن را در بر بگیرد، آیات بهشت و آیات دوزخ وقتی که تهدید میکند این هم علامت محبت او است. لذا کسانی که فَاتَّقُوا النَّارَ الَّتِي وَقُودُهَا النَّاسُ وَ الْحِجارَةُ، مراقب آن جهنمی باشید که هیزم آن استخوانهای مردم و سنگهاست. سنگ میشود هیزم ببینید چه حرارتی میشود و آنچه سنگی است؟ من نمیدانم. وقتی که میترساند ما را از جهنم یعنی علامت محبت خدا است. کاش ما میتوانستیم دوربین مخفی بگذاریم بعضیها که قرآن میخوانند و به آیات عذاب میرسند و اشک در اثر احساس محبت خدا میریزند اینها را میدیدیم. امیرالمومنین چگونه اشک میریخت؟ او که رابطهاش با خدا مثل عاشقانه و معشوق بود، او که رابطهاش خیلی عمیقتر از این چیزهایی بود که ما بتوانیم به زبان بیاوریم. عشق را برداشت میکرد. اهل معرفت، آیات دوزخ را عشق بازی خدا با خودشان میبینند نه از سر تنفر خدا، خدا اگر نفرت داشت از بندگانش خبر نمیکرد و آنها را جهنم میبرد و چرا انقدر اصرار دارد که به گوشمان بگوید؟ خدا تو به اینها علاقه داری و میخواهی اینها نروند به دوزخ و هی خبر میدهی، اصرار تو معلوم میکند. ببینید اینها نکاتی است... آیات بهشت خدا هم که معلوم است که چگونه علامت محبت خدا است. پس خداوند متعال سه تا علامت بزرگ برای درک محبتش وجود دارد. یکی امر کردن یا واجب کردن است. یکی جهنم است. یکی بهشت است. و بعد اولیای خدا میروند و بیشتر سر جهنم با خدا مذاکره میکنند. برای نمیدانم چه بگویم تحریک احساس خدا کلمه دقیقی نیست، ولی این رابطه عبد و مولا که میخواهد برقرار بشود و از آن محبت صحبت بشود، اباعبدالله الحسین چه میفرماید در دعای عرفه؟ عرضه میدارد خدایا یک حاجت دارم اگر آن را ندهی هرچه بدهی فایده ندارد، اگر آن را بدهی هرچه ندهی مهم نیست، من را دوزخ نبر. اباعبدالله علیه السلام میداند که با خدا چه میکند با این کلمه، چون اصلاً خدا دوزخ را قرار داد برای اینکه مهر به بندگان خود دارد و وقتی یک بندهای که مورد علاقه خدا است این حرف را بزند چه میشود؟ اگر مادری باشد کودک خود را چگونه در آغوش میگیرد در این لحظه؟ اینها واقعاً عشق بازی با خدا است.
شریعتی: خلصنا من النار یا رب هم در آن عشق نهفته است.
حجت الاسلام پناهیان: یعنی مثل این میماند که کودکی بگوید مامان تو میخواهی من را بزنی؟ مامان، این کلمه مامان خیلی کلمه خاصی است یعنی مامانی که تو این همه محبت داری به من. چرا ما در دعاهایمان بیشتر از کلمه الله از کلمه رب استفاده میکنیم؟ ربوبیت یعنی پرورش دادن، ما اصطلاح فارسی به رب میگوییم مامان. میگوییم مادرت است، مادر میدانید یعنی چه؟ یعنی او که تو را تر و خشک کرده و بزرگ کرده، تر و خشک کردن کلمه مناسبش رب است.
شریعتی: خلصنا من النار یا رب.
حجت الاسلام پناهیان: و اکثراً در دعاها شما کلمه رب را میبینید.
شریعتی: ربّنا و قنا عذاب النار.
حجت الاسلام پناهیان: دعا میخواهید بکنید با ربنا شروع میشود استغفر الله ربّي، معلوم است دیگر کافی است استغفرالله ربی معلوم است دیگر کافی است که تاکید میکند ربی، آن اللهی که رب من است. نمیدانم چگونه بگویم عذرخواهی میکنم اینگونه ترجمه میکنم. الله مادری برای من کرده است لحظه به لحظه من را پرورش داده است. أنْتَ أكْرَمُ مِنْ أنْ تُضَيِّعَ مَنْ رَبَّيْتَهُ، تو خیلی آقاتر از آن هستی که کسی که ربوبیتش کردهای و دست پرورده خودت هست را بخواهی ضایعش کنی، نه تو او را نمیزنی. پس ببینید یک کمی بحثمان را با حاشیه قشنگ شما فاصله گرفت از اصل بحث، ولی برگردیم به موضوع. چه بود؟ این بود که مراقبت امر اضطراری است. مراقبت نکنی مراقبت خواهی کرد. ول کنی خودت را خودت را جمع خواهی کرد، منتها الان خودت را جمع بکنی برای ورزش بعداً خودت را مجبور نیستی جمع کنی برای بیماری. پس مراقبت امر اضطراری است. کسی که مبارزه با هوای نفس نکند و مبارزه با هوای نفس خواهد کرد و این مراقبت یک اضطرار عقلانی است. از این بالاتر مراقبت یک کرامت نفسانی است، یعنی کرامت نفس انسان انگیزه ایجاد میکند برای مراقبت کردن. از این بالاتر خدا میفرماید به خاطر من مراقبت کن. قدرت خودش را و اعتقاد شما به خدا را به میان میکشد، جهنم و بهشت را به میان میکشد، تا تو به خودت لطمه نزنی. ما باید خارج از دین انگیزه تقوا را ایجاد کنیم، عقلانیتش را و زیبایی کرامت نفسش را تبیین کنیم و بعد خدا را اضافه کنیم به این ماجرا.
شریعتی: یعنی ابتدا انگیزه انسانی ببینیم.
حجت الاسلام پناهیان: آن را انگیزه انسانی آن را داشته باشیم و بعد آن را الهی کنیم. اگر انگیزه الهی را نبینیم و اگر اضطرار عقلانی و تقوا را نبینیم، فکر میکنیم خدا به ما حرفش را تحمیل میکند، هر کسی هم که شعور این را ندارد که خدا دستور میدهد علامت محبت اوست. خدا تهدید میکند به جهنم علامت محبت اوست. خیلیها قرآن نمیخوانند به خاطر تلخی تهدیدهای خدا درباره دوزخ، فکر میکنند اینها از سر محبت نیست درک نمیکنند. خدا مثل آن مادری است که وقتی میبیند بچهاش به سمت سماور میرود جیغ بنفش میکشد هست. آن جیغ بنفش همین تهدیدهای... شما نباید بگویید مادر اعصاب من را خرد کردی و اعصاب بچه را خرد کردی. میگوید اعصاب چیست؟ بچهام داشت آب جوش میریخت روی سر خودش. ببینید اینها را باید ببینیم، اگر نبینیم از قرآن خواندن لذت نمیبریم و قرآن خواندن وسیلهای است برای لذت بردن روحی و معنوی انسان، اولیای خدا به همین دلیل فرمودند که آداب قرآن خواندن این است که با آن گریه کنی به زبان عادی یعنی با آن حال کنی. اشک بریزی، طرف میرود در کنسرت میگوید آنقدر احساساتم را تحت تاثیر قرار داد که تمام مدت داشتم اشک میریختم، اشک برای آن لحظههای قشنگ احساسات است. ولی خوب چند نوع اشک داریم، اشک ارزشمند که از احساسات اصیل نشأت میگیرد، اشکی که از احساسات کاذب و زودگذر و پر آسیب هست. حالا کاری ندارم... تا اینجا یک بیان شد از اتقو الله که آقا خودت را مراعات نمیکنی مرا مراعات کن لااقل، مگر من را یادت رفته است؟ مگر به من ایمان نداری من از تو این را خواستم؟ مثل یک بزرگتری که در یک دعوایی گفته است که به نفعت است کوتاه بیا و میرود سماجت میکند که آقا به خاطر من کوتاه بیا.
شریعتی: اگر سر راه من و شما یک رمضانی قرار میگیرد که لعلکم تتقون، این هم از عشق و محبت است یعنی فرصت خوب بودن را میخواهد برای ما تکرار کند.
حجت الاسلام پناهیان: یعنی من برای تو روزه را واجب میکنم چون یک مراقبت یک روزه داری از خوردن و آشامیدن و اینها.
شریعتی: اصلا فصل پرهیز است دیگر رمضان.
حجت الاسلام پناهیان: این مراقبت را بلکه اهل مراقبت بشوی، حالا برویم در قسمت بعدی بحث، خدا نسبتش با تقوای ما چیست؟ خدا اصلاً چنین شخصیتی را کاراکتر نگویم چنین شخصیتی را دوست دارد، که اهل مراقبت را دوست دارد که میگوید او از همه قوای انسانی خودش استفاده میکند، حیوان اهل مراقبت نیست حیوان غریزی جلو میرود. میگویند حالا نمیدونم میگویند قدما میگفتند گربه وقتی مریض میشود فلان گیاه و فلان خوردنی برای او مفید است، غریزی آن را پیدا میکند و میخورد و سلامت میشود. حالا من نمیدانم این حکایت درست است یا نه؟ ولی حیوان غریزی رفتار میکند. میفرماید انسان من این گونه تو را نیافریدم که همه رفتارهایت را غریزی انجام بدهی. امام صادق علیه السلام میفرماید به نان نگاه بکنید گندم را باید آرد کنید و بعد آن را بکارید و آرد کنید و درو کنید و خمیر کنید و بپزید ولی غذای همه انسانها نوعاً همه حیوانات آماده است، چیزی که میل ندارد نمیخورد و چیزی که میل دارد میخورد و اصلاً به چیز دیگری کار ندارد، ولی انسان این گونه نیست فلیَنظر الإنسان الی طعامِه؛ باید نگاه بکند. خدا شخصیت انسان مراقب را دوست دارد، لذا به او هدایای ویژه در این دنیا میدهد غیر از آخرت و گرامی میدارد آنها را نزد خودش. این یک ارتباط بین خدا و تقوای انسانها. خودش اهل تقوا است ما در قنوت نماز عید فطر میگوییم...
شریعتی: أهل التقوی و أهل المغفرة.
حجت الاسلام پناهیان: یک نکته دیگر هم هست، شما غیر از اضطرار عقلانی برای مراقبت، غیر از آن احساس کرامت نفس برای مراقبت، انگیزه بالاتری برای مراقبت نمیخواهید؟ یک انگیزهای که اگر آن انگیزه نباشد هر طوری هم که انسان خوب زندگی کند باز احساس پوچی خواهد کرد؟ آن انگیزه بالاتر یک انگیزه لایتناهی و یک انگیزه جاودانه است، که هیچ وقت از آن عبور نکنی. انگیزههای خودمان را برای خیلی از چیزها محاسبه کنیم مثلاً میخواستیم به این ماشین برسیم برای این انگیزه، بعدا از انگیزه آن میگذریم، بعداً این انگیزه برای ما لذتی ندارد، میخواستیم به این مدرک برسیم، به این موقعیت برسیم، بعد دیگر از آن لذتی نمیبریم، اصلاً از آن انگیزه میگذریم، چه به آن رسیده باشیم چه نرسیده باشیم. به آن ماشین، به آن مدرک، به آن موقعیت، انگیزهها در نظر انسان سرد میشوند. غیر از انگیزه تقرب الی الله، این هیچ وقت پایان نمیپذیرد که نشئهای از آن انگیزه را شما در انگیزه تقرب به اباعبدالله الحسین میبینید. چرا سرد نمیشود؟ خیلیها منتظرند این موج گرایش به اباعبدالله الحسین و احساسات حسینی فروکش کند، ولی هر سال پررونقتر میشود.
شریعتی: این عشق بیفتد ولی نمیافتد.
حجت الاسلام پناهیان: کهنه نمیشود، هیچکس نمیگوید ۱۰ سال است شب هفتم و شب هشتم دارید روضه حضرت علی اکبر میخوانید، امسال یک چیز دیگر بخوانید خسته شدیم ابدا. اصلاً میگوید امشب چرا روضه علی اکبر نخواندی؟ من اصلاً برای آن آمدم. چگونه میشود که انسان تنوع طلب و نوگرا رها نمیکند اباعبدالله الحسین را، آن هم با این احساسات عمیق، انسان از گریه کردن برای پدر و مادر مرحوم خودش هم خسته میشود، انسان است دیگر. چرا تازه دارد اوج میگیرد؟ چرا در وجود یک انسان به پایان نمیرسد؟ فقط انگیزه تقرب کهنه نمیشود و هر لحظه تازهتر میشود و هر لحظه قویتر میشود. انگیزه تقرب یعنی چه؟ بزرگترین علاقهای که به صورت جاودانه میتواند به انسان حیات و حرکت بدهد و به انسان عشق و گرما بدهد، بزرگترین انگیزهای که روح انسان را بزرگ میکند و تمام منافع انسان را تامین میکند و تمام مشاعر انسان را باز میکند و تمام منافع منافذ روح انسان را گشوده میکند، تمام استعدادهای انسان را شکوفا میکند، انگیزه تقرب است یا اباعبدالله إني أتقرب الی الله و إلی رسوله و إلی أمیرالمومنین و إلی فاطمة و إالی الحسن و إلیک بموالاتک، تقرب به اولیای خدا در راستای تقرب به خدای متعال است. خدای متعال میفرماید برای اینکه زندگی پوچ نباشد به خاطر من تقوا را رعایت کن، این فرق میکند با آن تفسیر قبلی، تفسیر قبلی لااقل به خاطر خدا بود. تفسیر جدید میفرماید در اوج به خاطر من، شما مضطر تقوا هستی اصلاً تقوا را هم رعایت میکنی، آفرین حالا یک پله بالاتر بیا. به خاطر من...
شریعتی: یعنی یک رنگی با آن بپاش.
حجت الاسلام پناهیان: بگذارید من یک آیه قرآنی بخوانم که در این آیه قرآن دو نوع تقوای الهی آماده است. میفرماید يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَلْتَنْظُرْ نَفْسٌ مَا قَدَّمَتْ لِغَدٍ وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ خَبِيرٌ بِمَا تَعْمَلُونَ؛ مفسرین میگویند این دو تقوا دو نوع متفاوت از تقوا است. میفرماید ای مومنین تقوای الهی را پیشه کنید و باید هر کسی نگاه کند چه چیزی برای آینده خود میفرستد؟ انگار این تفسیر این تقوای مرتبه اول هست و تفسیر مرتبه بالاتر وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ خَبِيرٌ بِمَا تَعْمَلُونَ؛ تقوای الهی پیشه کن ببینید یک دقتی در تقوای مرحله بالاتر است که مفسرین میفرمایند این تقوای دوم، مراقبت در جزئیات بسیار دقیق است. آن تقوایی اول انگار گل درشتها را بیشتر شامل میشود. پس یک وقتهایی میگوییم اتقو الله، انگیزه اضطرار شخصی و کرامت نفس و غیره نتوانست تو را بگیرد، خدا میگوید به خاطر من این کار را بکن و یک ذره به من ایمان داری یا نه؟ که ما در رودربایستی خدا، به خاطر جهنم و بهشت که آنها را هم اثر محبت اعلام میکند. ولی دوم یک چیز دیگر است که من نمیتوانم بی همگان به سر شود بی تو به سر نمیشود.
شریعتی: از جنس مناجات امیرالمومنین است.
حجت الاسلام پناهیان: داغ تو دارد این دلم جای دگر نمیشود. گفت محنت قرب ز بُعد افزون است جگر از محنت قربم خون است، رنجی که من از قرب تو میکشم برای اینکه مقربتر بشوم بیشتر از رنجی است که در دوری تو میکشیدم.
شریعتی: این همان آتیشی است که عرفا در آن میسوزند.
حجت الاسلام پناهیان: و این میشود اوج تقوا و تقوا هم مراتب دارد و در قرآن فرمود إن أکرمکم عند الله أتقیکم؛ هر کسی تقوایش بیشتر باشد پس معلوم میشود تقوا مراتب دارد و هر کس تقوایش بیشتر باشد گرامیتر است. و یا در آیه قرآن میفرماید اتَّقُوا اللَّهَ حَقَّ تُقَاتِهِ؛ حق تقوای الهی را به جا بیاور نه آنقدر که میتوانید آنقدری که خدا شایسته است. که خوب حالا در مورد این آیه توضیحاتی هست که بماند .نکته این است اگر یک کسی بیدین بود میخواستیم تقوای الهی را در مراتب عالی برای او توضیح بدهیم چه طوری توضیح بدهیم؟ بگوییم که انسان باید یک هدف بزرگ و جامع و گرم کننده و دائمی در زندگی خود داشته باشد که از این هدف هیچ وقت خسته نشود، نه هیچ وقت عبور کند، نه هیچ وقت این هدف تازگی و طراوتش را از دست بدهد، نه عشقش به این هدف کم بشود، این را باید توضیح بدهیم به مردم جهان، از اینجا میشود خیلیها را متوجه خدا کرد. انسان روانشناسان نزدیک این بحثها شدند خیلی خوب، روانشناسان خیلی وقتها مردم را به زندگی حداقلی دعوت میکنند، به زندگی حداقلی که اگر کسی آن زندگی حداقلی را داشته باشد بعد از یک مدتی افسرده میشود، بعد یک روانشناس حرفی ندارد به او بزند بگوید این مراقبتها را بکن و او میگوید همه را دارم. برو موفق باش میگوید دارم برو پیش مردم آبرو داشته باش میگوید دارم آبرو هم دارم، برو خانوادت را علاقه بورز میگوید دارم علاقه به خانواده دارم، و بعد به پوچی میرسد و به کجا میرسد؟ یعنی واقعاً خیلیها هستند خیلی از افرادی که به قول آقای مرحوم علی صفایی خدا رحمتشان کند خیلیها از راه رفاه به عرفان میرسند؛ به پوچی میرسند و میگویند من همه چیزی که میخواستم دارم و بعد اذیت میشود از اینکه هدف بالاتری ندارد، هیچکس نمیتواند او را به هیچ چیزی تشویق بکند.
شریعتی: یعنی این عبارت این معنی را میدهد که آخرش چه؟
حجت الاسلام پناهیان: بعد آن چه؟ انسان خوب است یک هدفی داشته باشد که نتواند بگوید بعدش چه؟ یعنی اگر از او پرسیدند بعدش چه؟ بگوید بعدش قشنگتر از این است. که میگویند پس در روایات هست اولیای خدا هر شب جمعه معرفتی نسبت به خدا پیدا میکنند که آنچه که تاکنون معرفت داشتند نسبت به این معرفت جدید هیچی نیست. تازه انگار با خدا آشنا شدند. ما انسانها خسته میشویم از اهداف کوچک، ما انسانها از آرمانهای کوچک خسته میشویم. خدا شاهد است خیلی از زن و شوهرها با هم دعوایشان میشود سر همین ماجرا است آرزویشان هست که به هم برسند، حالا تمام شد و به هم رسیدند، حالا چه؟ کم کم از هم گله میکنند و به هم گیر میدهند، کم کم با هم دعوا میکنند، کم کم عیبهای هم را میبینند، فکر میکنند آدم بدی شده، خیر او با همه خوبیها و بدیهایش عشق تو بود. اما خوب انسان را سیراب نمیکند عشقهای زمینی، دعوا نکن با او گیر تو آن نیست تو باید مشغول عشق برتری باشی که اتفاقاً در اثر آن عشق برتر همسرت را بیشترتر دوست خواهی داشت. آن انگیزه برتر را ما میگوییم اوج تقوای الهی. اتقو الله، سطح تقوای تو را میخواهد بالا ببرد نه اینکه مراقبت کن به این دلیل که مضطر هستی به مراقبت، نه اینکه مراقبت کن به این دلیل که صرفا یک احساس خوب کرامت نفس، نه مراقبت کن به خاطر بهشت و جهنم، مراقبت کن به خاطر اینکه هرچه بیشتر مراقبت کنی به من نزدیکتر خواهی شد.
شریعتی: و بزرگتر خواهی شد.
حجت الاسلام پناهیان: و سعی وجودی پیدا میکنی. این عالیترین تشویق در حیات انسان که به خدا مقرب میشوی و این کسی دین هم نداشته باشد میتواند بفهمد یعنی چه و میتواند بفهمد و بعد بگوید خوش به حال کسانی که به این خدا معتقدند و قرب آن خدا هدفی است که این گونه آنها را میکشاند و زندگیشان را همیشه گرم نگه داشته است.
شریعتی: و من تازه دارم میفهمم که چرا همام جان داد؟ از شوق میخواهی...
حجت الاسلام پناهیان: از همامهای... همام با ه دو چشم بگوییم به بینندگان عزیز، به زبان خودمان حرف بزنیم آقای سردار سلیمانی میگفتند آقا شما چند سال است در همه نظرسنجیهایی که خارجیها و ایرانیها میکنند محبوبترین شخصیت ایران هستید، گریه میکردند من شهید بشوم برایشان مهم نبود، مردم برایشان مهم بودند و مردم را دوست داشتند ولی محبوبیت برایشان مهم نبود یک جای دیگر را میدیدند سیاسیون یاد بگیرند از سردار سلیمانی که به خاطر دو تا رای آتیش میسوزانند و حاضرند هر جنایتی بکنند، هر دروغی را به هر کسی نسبت بدهند، چگونه له له میزنند، الان به بعضی از سیاسیون بگویید شما محبوبترین هستید غش میکنند و ضعف میروند از شدت خوشحالی، اصلا شهید سلیمانی غش نکردند.
شریعتی: من نامزد گلولهها هستم.
حجت الاسلام پناهیان: گریه میکرد تا یک خانواده شهید دل شکسته میدید آدرسشان را میگرفت و میرفت و میگفت ببینم تا این دل سوختهها مرا دعا کنند تا شهید شوم. آقا شما چه کار میکنی؟ یکی از اهل معرفت حالا من نمیخواهم حرفای این چنینی بزنم میگفت شهید سلیمانی خودش عجله کرد، خودش شتاب ورزید، خودش اشتیاق نشان داد و اگر نه بنا نبود...
شریعتی: این بیتابی ثمره چیست؟
حجت الاسلام پناهیان: لذت قرب، لذت نزدیک شدن به خدا.
شریعتی: میشود آن را چشید؟
حجت الاسلام پناهیان: ببینید کوچولو شوید و آنهایی که با هم نامزد میشوند، میتوانند بچشند که تا به عشقشان نزدیک میشوند میگویند وای وجودم گرم شد، کلی ترانه و شعر و غیره میسازند. اینها را خدا برای چه گذاشته است؟ برای اینکه لذت قرب اصل آن را بچشیم و بعد آن خدا برای چه انسان را از اینها زده میکند؟ این عاطفه انسانی مقدمه است برای اینکه انسان آن را درک کند. کودکان هم این را میفهمند، منتها نمیتوانند انشا بنویسند. میگویند میخواهم نزدیک مادرم باشم، مادرش نباشد گریه میکند، میگویند مادرت اینجاست رفته در این اتاق الان میآید و کودک میگوید نه او لباس پوشید و رفت او حتماً رفته و من را جا گذاشته است و همه را بیچاره میکند. و میگویند مادرت آمد این هم مادر تو و گریهاش تمام میشود. دیدهاید تا از مادرش فاصله میگیرد بچه بیتاب میشود و چگونه گریه میکند، انگار مثلاً یک سال است داشته غصه میخورده و الان بیرون ریخته و بعد بلافاصله تمام میشود، این لذت قرب است. لذت قرب الهی هدف تقوا باشد آن وقت إِنَّما يَتَقَبَّلُ اللَّهُ مِنَ المُتَّقينَ یعنی من المخلصین؛ آن را قبول میکند. چرا خدا از مخلصین و از متقین به درجه عالی قبول میکند؟ میفرماید حیف است تو هدفهای کم را در نظر بگیرید و خدا ناراحت میشود و ریا میکند انسان برای خوبی، خدا ناراحت میشود و میگوید به من نزدیکش نکنید. یک حرف انسان شناسانه دیگر هم بزنم من شما انقدر خوب مرا تحمل میکنید و گوش میکنید و من تحریک میشوم که بیشتر توضیح بدهم. ببینید و بینندگان عزیز ملاحظه بکنند، اگر انسان عالیترین انگیزه را برای خودش داشته باشد و وقتش را و روحش را صرف انگیزههای پست و پلشت دیگر نکند، خدا همه آن دیگران را به او خواهد داد و به او کمک خواهد کرد که فقط وقتش را صرف عالیترین انگیزه بکند. میفرماید در روایت من ببینم بنده من اخلاص را دوست دارد نه مخلص شده است، اخلاص را دوست دارد، فهمیده است که من خودم را صرف یک هدف کنم بسیار عالی است، همه زندگی او را خودم به عهده میگیرم و اوضاعش را درست میکنم، بعد چشم او میشوم که با چشم من ببیند، گوش او میشوم، زبان او میشوم، دست او میشوم، مشکلاتش را خودم برطرف میکنم، که او مشغول من باشد، که او مشغول من باشد، که او مشغول عالیترین هدفش باشد. خدا شاهد است اخلاص نورزیدن احمقانه است. من وقتی که برای او کار میکنم منشی من خدا میشود.
شریعتی: و وکیل من او میشود.
حجت الاسلام پناهیان: و هم وکیل میشود و هم منشی میشود و هم مدافع میشود، هم رئیس میشود، هم پشتیبانی میشود، همه چیز تو میشود و از همه طرف تو را احاطه میکند و میگوید تو با آنها چه کار داری؟ من آنها را درست میکنم و اگر مشکلی به وجود آمد من موقتاً سر راه تو گذاشتم. پس اخلاص یک عقلانیت و هوشمندی فوق العاده است، یک خودخواهی فوق العاده است، اخلاص خودخواهی است، فکر نکنید خودمان را حذف کردهایم، هوشمندانه همه چیز را برای خودت گرفتهای.
شریعتی: بها دادن به خود است.
حجت الاسلام پناهیان: مقام معظم رهبری میفرمود که شهید روغن سوخته را نذر امامزاده میکند، جانت را که میخواستی بدهی، گفتی خودم میخواهم به خاطر تو جان بدهم، باشد همه میمیرند تو شهید میشوی. ببینید چقدر هوشمندی است و عقلانی است؟ و فکر نکنیم اخلاص یک امر ماورایی و برای علمای خاصی که... عرفا یعنی چه؟ عرفا یعنی خیلی باهوش، یعنی خیلی عاقل، خیلی تیز، خیلی دقیق و زرنگ، از امروز به یاد این شهید شاهچراغ بگوییم خدایا مرگ ما را شهادت قرار بده. مرگ که میآید نمیریم اگر شهید نشویم میمیریم.
شریعتی: انشاالله عاقبت همه ما ختم به شهادت بشود و خدا خریدار تک تک ما انشاالله. من یک نقطه بگذارم اینجا و برویم آیات را بشنویم و بعد برگردیم همراه دوستان، از امروز شما دعوتید برای مشارکت در قربانی ماه صفر باز هم به عشق اباعبدالله الحسین ایام ارتحال نبی مکرم و شهادت آن حضرت و شهادت امام مجتبی را در پیش داریم. ماه سفر ماه اهل بیت است ماه زینب کبری است به عشق این حضرات نیت کنیم صدقات هدایات و نذورات را دوستانمان دریافت میکنند. عدد ۱۴ را همین هم میتوانید به 20000303 پیامک کنید، میتوانید به کانال مادر سروش ایتا و بله مراجعه بکنید و انشاالله همگی مأجور باشید بحث خوبی را از شما شنیدیم مثل همیشه خیلی از شما ممنونم آیات را بشنویم به یاد حضرت احمد بن موسی شاهچراغ تلاوت آیات را از این مشهد شریف خواهیم داشت و همه مردم نازنین شیراز هم با دل و جان سلام عرض میکنم.
اللّهم صل علی محمد و آل محمد
صفحه396 قرآن کریم
شریعتی: اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم انشاالله که زیر سایه قرآن کریم باشید، یک طرحی برای اربعین داریم و پیوند آن با قرآن کریم که انشاالله در روزهای آتی خدمت شما عرض خواهیم کرد. مشتاقان طرحهای سمت خدا که در این سالها با ما همراه بودند منتظر و مترصد باشند انشاالله خبرهای خوشی در راه است. آقا وقت در اختیار شما هست دعا بکنید و یک چشم اندازی از بحث هفته آینده اگر ارائه بدید به نظرم خیلی خوب است.
حجت الاسلام پناهیان: من واقعاً امیدوارم تقوا را وجه انسانی و روانشناختیاش را که بسیار عمومی، عقلانی و ضروری است این را توانسته باشیم توضیح داده باشیم. ولی یک نکته بسیار عجیب و فوق العاده در قرآن هست که رابطه برقرار میکند بین عالیترین نوع تقوا و تعظیم شعائر الهی مثل اربعین، این را بیشتر انشاالله در جلسه آینده گفتگو میکنیم.
شریعتی: خیلی خوب انشاالله، دعا بفرمایید و خداحافظی کنیم.
حجت الاسلام پناهیان: خدا انشاالله ما را جزو متقین قرار بدهد.
شریعتی: الهی آمین انشاالله خیلی ممنونم از حضور شما و متشکرم و خیلی سپاسگزارم از لطف و مرحمت و همراهی شما فردا انشاالله با حضور عزیز دلمان حاج آقا عابدینی به شما سلام عرض خواهیم کرد در پناه خداوند بزرگ و مهربان باشید. کبوتر دل خود را به شوق عرض سلامی به کوی تو بفرستم اگر دهی جوابی. السلام علیک یا اباعبدالله الحسین.