حجت الاسلام پناهیان: بنده هم خدمت شما و همکاران عزیز مجدد سلام عرض میکنم خدمت بینندگان خوب سلام عرض میکنم این ایام فوران محبت نسبت به اهل بیت و اباعبدالله الحسین هست به نوعی جشن معنوی ما است این سوگواری این شور و احساسات نشاط دیگری در جامعه دمیده است ایام عزاست اما نام عزا متناسب برای این ایام نیست ایام پر نشاطترین لحظات معنوی جامعه ماست قدر بدانیم انشالله که بتوانیم بیشترین استفاده را برای زندگی کل سالمان داشته باشیم.
شریعتی: انشالله و خدا را شکر که حالمان با این حسین گفتنها و این اشک ریختنها خیلی خوب است الحمدالله رب العالمین، با گریه بر حسین نفس تازه میکنیم محبت و عقلانیت رابطهشان چیست خاص سیدالشهدا ای عنوان کلی بحث ماست که امروز در محضر حاج اقای پناهیان خواهیم شنید.
حجت الاسلام پناهیان: بسم الله الرحمن الرحیم ما میخواستیم تلقیهای صحیح از دین را بگوییم یا ویژگیهای یک تلقی صحیح از دین، که هر موقع به ما درباره دین سخنی گفتند و دین یادمان افتاد اولین این صفات به ذهنمان متبادل شود مثلا ممکن است ما در مورد یک کشوری یک تلقی خوبی داشته باشیم چون صحنههایی از آن کشور دیدیم که مفرح بوده بعد برویم در آن کشور ببینیم نه این طوری هم نیست تلقی ما تلقی درستی نیست و بیشتر از آن چیزی که بوده یا در مورد یک فردی تلقی خوبی نداشته باشیم از نزدیک که گفتگو میکنیم میبینیم نه مثل اینکه خیلی آدم خوبی است این تلقی خیلی مهم است ما در این سلسله جلسات میخواهیم تلقی کلی خودمان از دین را بازنگری کنیم اولین ویژگی صحیح از دین این است که دین یک اثر واقع بینانه در انسان دارد و یک مقوله علمی است بنده شاید ده پانزده جلسه در این باره یک گفتگویی داشتم با دوستان خودم بخشهایی هم از تلویزیون پخش شد مهمترین اثر قرآن در انسان این است که انسان را واقع بین بار میآورد خیلیها تعجب میکردند میگفتند که ما اصلا این در ذهنمان نبود و این تلقی را نداشتیم قرآن انسان را از خیال پردازیهای موهوم خارج میکند تبدیل به یک آدم به شدت واقع بین میکند این تلقی صحیح از قرآن است ولی خیلیها این تلقی را ندارند چه طوری قرآن برایشان ترجمه شده است اگر این جهانی که داریم جهان علم زده است حاکمیت دارد ارزش خودش را پیدا کرده است قرآن را درست معرفی کرده باشیم و گفته بودیم که هر کسی میخواهد واقع بین شود قرآن بخواند حتی اگر معتقد به اعتقادات دینی ما نباشد و این اثر واقع بین سازی قرآن را در جهان تبیین کرده بودیم اندیشمندان اجازه نمیدادند یک عدهای بیاحترامی کنند به قرآن، همین الان متأسفانه میگوییم قرآن میگوییم جزء مقدسات ماست کتاب آسمانی ماست نه اینکه اینها نیست هست ولی شما در جامعهای زندگی میکنید در جهان خیلیها تحصیل کرده هستند تحصیل کردهها دارند جهان را اداره میکنند یک وقت فکر نکنند که قرآن مسئله مقدسین و مسجد نشینهاست قرآن مسئله دانشگاهیان است اهل دانش با قرآن باید ارتباط برقرار کنند.
شریعتی: هر کسی که دوست دارد درست زندگی کند و درست به عالم نگاه کند.
حجت الاسلام پناهیان: این مهمترین معرفی ما از قرآن باید باشد ما همین جا در این باره صحبت کردیم که اولین ویژگی یک تلقی صحیح از دین این است که دین را یک مقوله علمی بدانیم چه طور پزشکی را یک مقوله علمی میدانیم؟ چه طور مهندسی را یک مقوله علمی میدانیم؟ میگوییم اینها کار علمی کردند دین را باید این طوری بدانیم این اولین ویژگی، حالا من این بخش را یک مقدار تفصیل دادم به خاطر احترام به قرآن کریم به قرآن با عظمت علمی؛ به اثر علمی که انسان از قرآن میتواند تبیین کند یعنی انسان را تبدیل به یک انسان واقع بین به یک جستجو گر، قرآن بارها ما را وادار میکند به جستجوی تجربی، اُنظر کیف کان عاقبة المکذبین، بعضی درباره آن بحث سوال کرده بودند این علمی که در جهان محترم است علوم تجربی است یعنی شما از چه علمی دارید صحبت میکنید گفتم قرآن کریم ما را دعوت میکند به علم تجربی؛ به تجربه حیات بشر، و مکرر در قرآن این آمده است قرآن کتاب تاریخ انبیا است کسی که به قرآن بیحرمتی میکند به همه انبیا بیحرمتی میکند شاید حدود یک پنجم یک ششم دیگر خیلی کم بخواهیم در نظر بگیریم یک هفتم قرآن کریم قصههای انبیاست خیلی حجم بالایی است و این نگاه را باید به دین داشته باشیم تلقی اول از دین تلقی علمی است. تلقی دوم عقلانی است قرآن و دین یک کاری میکند که شما عاقلانه با همه چیز برخورد کنید اولویتها را تشخیص دهید راهبرد تولید کنید راهبرد صحیح از غلط را تشخیص دهید فرمود لیس العاقل من یعرف الخیر من الشر و لکن العاقل یعرف الخیر من الشرین؛ عاقل کسی نیست که تشخیص دهد که خیر چیست و شر چیست این عالم است عاقل کسی است که ببنید بین دو شر کدام بهتر است بین دو خیر کدام بهتر است؟
شریعتی: کدام نفعش بیشتر است یا کدام ضررش کمتر است.
حجت الاسلام پناهیان: یا کدام در این زمان اولویت است یا کدام برای این شخص یا این جامعه اولویت دارد.
شریعتی: این تشخیص اولویتها خودش خیلی مهم است.
حجت الاسلام پناهیان: آخر الزمان در روایت است ما مومنین و محبین اهل بیت خیلی با هم دعوایمان میشود امیرالمومنین انگشتانشان را این طوری کردند در هم فرو رفتن و درگیری فرمودند به حدی بین مومنان درگیری افزایش پیدا میکند که همدیگر را لعن میکنند آخرالزمان شاید الان باشد نمیدانم، چرا این طوری میشود مگر آخر الزمان معرفت دینی افزایش پیدا نمیکند؟ دعوا برای چه پیش میآید؟ مخصوصا الان اینترنت اختلاف پیدا کرد چهار تا دکمه میزند اطلاعات لازم را میگیرد جهل نیست جهل کم است عامل اختلاف جهل نیست عقل است این میگوید این اولویت دارد او میگوید این اولویت دارد حالا هنور به موضوع امروز نرسیدیم فرمودید عقلانیت و محبت اهل بیت را میخواهیم بحث کنیم انشالله. من همین الان یک نکاتی درباره عزاداری اباعبدالله الحسین بگویم شاید بینندگان ما ندانند بعد از انقلاب یک عدهای عزاداری را ممنوع کردند اعلام کردند دستههای عزاداری ممنوع تظاهرات به سمت میدان امام حسین، حتی این طوری که یادم است این از رادیو اعلام شد گفتند علم ممنوع پلاکارد فقط برمیداریم چون میخواستند دستههای عزاداری را تعطیل کنند بعد از انقلاب مردم ما بدانند مهدیه تهران شد انباری یک روضه خوانی بزرگ بود مهدیه تهران، ما یک روحانی روضه خوان برجسته در کشور داشتیم هنوز بعد از چهل و پنج سال مردم نوارهایش را گوش میدهند مرحوم شیخ احمد کافی هنوز من میگویم مرحوم ایشان را ساواک شهید کرد تصادف ساختگی درست کرد آمبولانس آورد فقط ایشان را برداشت آمپول هوا زدند اعتراف کردند ساواکیهایی که دستگیر شدند ایشان بعد از یک روضهای که خواند روضه امام موسی بن جعفر نام امام خمینی را بر زبان جاری کرد که خیلی ممنوع بود بعدش ایشان را بلافاصله شهید کردند یک کوچه یا خیابان در تهران به نام ایشان نیست چون مخالفان روضه فرهنگ جامعه را دستشان گرفتند اینها بحثهای همان عقلانیت است عقلانیت عاشورا را درک نمیکردند حضرت امام بنیانگذار انقلاب یک بار در صحیفه حضرت امام هست که امام فرمود که اگر صحبت من را سانسور کنید من طور دیگری عمل میکنم شما باورتان میآید امام را اول انقلاب سانسور کنند انقلابیها؟ حالا جملات امام را در این باره بخوانم 30 مهر 1358 یعنی یک سال از پیروزی انقلاب هنوز نگذشته است امام میفرماید: این را باز من گفتهام اگر سانسور نشود اگر سانسور شود من ممکن است یک کار دیگر بکنم امام در مورد سانسور شدن حرف خودشان گفتند مگر درباره چه صحبت کردند که آنها سانسور میکنند؟ میفرماید اسلام را تا حالایی که شما میبینید ما اینجا نشستیم سیدالشهدا زنده نگه داشته است یک دستهای آمدند و میگویند نه دیگر روضه نخوان اینها نمیفهمند که روضه یعنی چه؟ اینها ماهیت این عزاداری را نمیدانند چیست؟ نمیدانند نهضت امام حسین تا اینجا آمده است تا اینجا نهضت را درست کرده است این تابع یک شعاعی است از آن نهضت انقلاب اسلامی، نمیدانند بر عزای امام حسین گریه کردن زنده نگه داشتن نهضت و همین معنا که یک جمعیت کمی در مقابل یک امپراتوری ایستاد امام حسین با یک عده کم همه چیزش را فدا کرد و الی آخر، بعد سیاسیون انقلابی هنوز هستند اینها که مثلا به اربعین اهمیت نمیدهند میگویند حالا چه خبر است که این همه اهمیت میدهید شلوغش نکنید یک وقت دیگر بروید.
شریعتی: اینها نکتهشان چیست یعنی تلقیشان از عزاداری تلقی درستی نیست؟
حجت الاسلام پناهیان: تلقی عقلانی نیست یعنی اولویت عزاداری را درک نمیکنند من سخنان امام را بخواهم از رو بخوانم خیلی طولانی میشود من از حفظ میگویم بینندگان عزیز بروند بگردند اینها را پیدا کنند بحث سر عقلانیت است دین فقط نباید آگاهی ما را افزایش دهد و دین نسبت به آن نباید فقط ما آگاه شویم دین غیر از آگاهی عقلانیت ما را هم افزایش میدهد و ما در برخورد با دین باید عقل هم داشته باشیم و الا ممکن است یک عالم خیلی جلیل القدری باشیم که مقابل امام بایستیم بودند علمایی که مقابل امام ایستادند چرا؟ چون عقل نداشتند اختلافات مومنین در آخر الزمان سر این عقلانیت است سر این اولویت است همین الان هم به نظر من در درک اولویتها دچار اختلاف نظرهای جدی هستیم و برخی از اولویتها را درک نمیکنیم.
شریعتی: آن علمایی که مقابل امام ایستادند و یا علمایی که در صدر اسلام مقابل امیرالمومنین و سیدالشهدا شما گفتید عقل ندارند یعنی بیشتر به تعبدیات بها میدهند؟
حجت الاسلام پناهیان: تعبدیات بدون عقل که ارزش ندارد پیامبر اکرم فرمودند دو گروه کمر من را شکستند یکی مناافق علیم اللسان، زبان دار، یکی متنسک جاهل بیعقل عبادت را سفت عقل ندارد اخلاق را میچسبد عقل ندارد میآمدند از نظر اخلاقی امیرالمومنین را محکوم میکردند چه قدر خون میریزی؟ ایشان که خون نریخته آنها فتنه کردند حالا آن عقل محاسبهگر را ندارند این بحث عقلانیت عزاداری را حضرت امام خیلی در موردش صحبت کردند مثلا حضرت امام میفرمایند این گریهای که شما برای امام حسین میکنید که یک قطره اشکش این قدر ثواب دارد به خاطر آن جنبه عاطفی پشت این اشک نیست به خاطر تظاهرات سیاسی که دارد اثر قدرت بخش اجتماعی که دارد امام خودش اهل گریه بوده است یک وقتی این حرف را کسی میزند که خودش اهل اشک نیست میگوییم این قدر اشک را نمیداند من بعید میدانم به این سادگی کسی را پیدا کنید که به اندازه حضرت امام اهل گریه بوده باشد برای اباعبدالله الحسین به ویژه؛ یک عده از طلبهها میگویند که ما جمع شده بودیم اتاق بیرونی حضرت امام گفتیم یک دعای توسل بخوانیم یکی شروع کرد به خواندن خیلی صدای ناجوری داشت حالا الان یادم نیست شاید حاج آقای رحیمیان بودند که این خاطره را نقل میکردند میفرماید ما گفتیم این دعای توسلی که ایشان میخواند خیلی ناجور میخواند کاش امام بیرون نیاید این وضع جلسه ما را ببیند اتفاقا امام آمد و به فراز سیدالشهدا رسید آن چنان امام شروع کرد به گریه کردن حالا این مداح چه طوری میخواند و... کسانی که اهل روضه هستند میفهمند این حرف یعنی چه؟ امام خودش اهل اشک است میفرماید که آن جنبه سیاسی اشک است آن جنبه عقلانی اشک را توجه میکند که به منافع اجتماعی برمیگردد که موجب ثوابش میشود به این دلیل که در روایات فرمودند که حتی اگر گریه نکنید خودت را به گریه بزنی همان ثواب دارد این استدلال امام است یا میفرماید که ائمه هدی برای زیارت امام حسین و زیارت عاشورا اگر از اول این همه ثواب در نظر گرفتند نقشه داشتند شما کلمه نقشه داشتند را سرچ کنید در کلمات امام ائمه نقشه داشتند برای قدرت جامعه اسلامی، این تحلیلهای عقلانی امام است الان مجالس عزاداری ما یک مقدار قابل نقد است شما اجاز میدهید من یک مقدار نقد کنم مجالس عزاداریمان را؟
شریعتی: بله خواهش میکنم.
حجت الاسلام پناهیان: بیشتر رفتیم به جنبه عاطفی محافل عزاداری میپردازیم و یک کمی از دستههای عزاداری غافل شدیم حضرت امام میفرمودند که اگر شما زیارت عاشورا بخوانید با لعن و صد سلام تسبیح بندازید در خانه بگردید اسلام حفظ نمیشود اسلام هیاهو میخواهد این مکتب به سر و سینه زدن میخواهد الان یک سری از بهترین جلساتمان اصلا دسته نمیروند نه اینجا ما دور هم هستیم و دور هم هستیم و اینها، حتی یک محیط باز نمیروند عزاداری کنند چون اولویت یک مسئله دیگر است در حالی که ما باید در خیابان بیاییم این تظاهرات حسینی اثر عجیبی دارد اثر معنوی و اجتماعی و فرهنگی عجیبی دارد.
شریعتی: حالا نه اینکه نقش عاطفهاش هم کم رنگ شود یعنی یک جاهای آن محبت و عاطفه یک کاتالیزور است یعنی خیلی اتفاقات با همان رقم میخورد.
حجت الاسلام پناهیان: این بخش دیگری از عرایض بنده خواهد بود که خود آن محبت را هم نتیجه این عقلانیت بدانیم و ربط بدهیم به این عقلانیت تا کسی احساسات حسینی را امری مقابل عقلانیت نداند این طوری بعضی خیلی کلاس میگذارند که نه ما به جای اینکه گریه کنی برو مطالعه کن برو معرفتت را زیاد کن.
شریعتی: ژست روشنفکری میگیرند.
حجت الاسلام پناهیان: اگر کسی معرفتش را زیاد کند که بیهوش میشود در مجلس عزای امام حسین از شدت عاطفه ما چون عقلمان کم است کم گریه میکنیم عاقلان آن است که از عشق تو دیوانه شود عاقل کسی است مثل حضرت امام چه طوری بود در عزای امام حسین؟ قلبشان را حالا مریضی که امام داشتند به روضه خوان امام گفتند کم روضه بخوانید عاشورا زود تمام کنید ایشان میفرماید که بعدش رفتم خدمت امام چای بخورم امام فرمود ادامه بده روضه را، حالا مجلس عمومی تموم شده است بعد ایشان میگوید که من امام گفتم یک کمی مراعات کنم برای قلبتان. امام فرمود حرکت قلب من زنگ قلب من با روضه است این مال عقلانیت امام است امام چرا بیشتر از ما گریه میکند برای امام حسین؟ چون بیشتر میفهمد چون بیشتر عاقل است عقل و عشق را باید با هم همسان دانست پس این بخش عزاداری را کنار بگذاریم یک جمع بندی داشته باشیم حضرت امام باز میفرمودند که بعد از جنگ دو ملت ایران و عراق در محور عتبات با هم که متحد شوند همین صحنه اربعین که میبینید اگر مسئولین بگذارند که به قدر کافی که مردم دلشان میخواهد بروند بدون تبلیغات مانع نشوند بگویند گرم است و برگردید و اینها امکانات و زیرساخت فراهم کنند مردم خودشان هزینه خودشان را فراهم میکنند کم خرجترین سفر خارجی است که یک ایرانی میتواند برود آن هم با این همه نشاط و هیجان که سرمایه یک عمر است با این همه بهره فرهنگی که این سفر دارد فرمودند اگر ملت ایران و عراق در محور عتبات محبت ابا عبدالله الحسین با هم متحد شوند قدرتی ایجاد میکنند که دیگر هیچ چیزی و به هیچ کشوری ما احتیاج نداریم اینها برخوردهای عقلانی امام است دستههای عزاداری را میخواستند... من یک کمی راحتتر صحبت کنم حدود ده دوازده روضه خوان قبل از انقلاب کشته شده است توسط کسانی که ادعای انقلابی گری داشتند میگفتند این روضه خوانی مانع پیروزی انقلاب است به شهادت رسیدند هنوز بعضی باور نمیکنند که نظام جمهوری اسلامی موافق روضه است میگویند که انقلابیونی که ما در شهر خودمان دیدیم داشتند روضه خوان میکشتند باورشان نمیآید میگوییم امام خودش آخر روضه بود.
شریعتی: هر چه داریم از محرم و صفر داریم.
حجت الاسلام پناهیان: فرمود 1400 سال است که این روضه و منبرها اسلام را نگه داشته است بعد برای اینکه منبریها شلوغ نکنند دور برندارند فرمود که منبرها را هم روضهها حفظ کرده است صدقه سر آن روضه است که منبر میروی نه اینکه منبر آمده باشد و روضه را درست کرده باشد یک خبرنگار خارجی ایتالیایی آمده بود مستند تهیه میکرد میگفت شما انگیزهتان از اینکه شما منبریها و سخنرانان یک محرمی بعد از دانشگاه هنر آمده بود میگفت شما به چه انگیزهای مردم را تشویق میکنید به روضه ابا عبدالله الحسین؟ گفتم ما تشویق نمیکنیم اینها علاقه دارند به امام حسین و به ما میگویند از حسین بگو هر چه هم میگوییم سیراب نمیشوند هر چه هم شعر میگوییم همه میدانند که حقش ادا نشده است گفت پس آن محبت از کجا میآید؟ فکر میکرد که ما تبلیغات میکنیم مردم را فریب میدهیم که بلند شوند بیایند مجلس عزاداری،گفتم این مثل غرب نیست که شما این قدر تبلیغات میکنید تا جوانها را سراغ دانس و چیزهای دیگر بفرستید.
شریعتی: این فطرت است خودش میآید.
حجت الاسلام پناهیان: بله این لطف خداست که باید در این باره صحبت کرد آن زمان آن دستههای عزاداری را میخواستند ممنوع کنند امام فرمود دستههای عزاداری خودش تظاهرات سیاسی است هنوز در تهران ما آن رونق لازم برای دستههای عزا نیست بنده تصورم این است که همان تفکری که یک زمانی مانع میشد برای دستههای عزاداری یک زمانی روضه خوان میکشت گرد و غبارش و آثار شومش موجب شده است که خیلیها به دستههای عزاداری بها ندهند دسته خیلی مهم است مردم در عاشورا باید به خیابان بریزند این را باید در موردش کار کرد برنامه شما طبیعتا در حد یک تذکری بیشتر به این موضوع نمیپردازد ولی بعضی وقتها شما میروید بیست و دوم بهمن تلویزیون در خدمت تظاهرات سیاسی است عیبی ندارد عاشورا هم برود در خدمت دستههای عزاداری؛ من خودم همیشه چون سخنرانی میکنم در محافلی هستم که خارج از دستههای عزاداری است روز عاشورا نمیخواهد جلسه ما را نشان بدهد برود همان دستههای عزاداری را نشان بدهد همان تظاهراتی که بیرون است را نشان بدهد.
شریعتی: بروز این محبت و معرفت را ببینیم.
حجت الاسلام پناهیان: چه قدر با هنر و با ذوق و زیبا و با شکوه! بنده خودم هر موقع مشرف میشوم ایام اربعین کربلای معلی بخشی از وقتم را میگذارم به طور جدی میایستم ورودی حرم اباعبدالله الحسین این هیجان دستههای عزای امام حسین را نگاه میکنم اصلا زیباتر و باشکوهتر از ان معجزهای در عالم وجود دارد؟ خیلی ساده عرض میکنم درباره عظمت این محبت اباعبدالله الحسین شکافتن رود نیل مهمتر است یا تحولی که در قلب یک انسان رخ میدهد؟ امام صادق فرمود کوهها جابجا شوند سادهتر از این است که دلها جابجا شوند فرمود اگر شنیدی کوهی جابجا شد باور کن ولی دلی جابجا شد نه؛ این محبت از کجا آمده است همین سوالی که شما هم اشاره کردید؟ این محبت امام حسین از کجا آمده است؟ آدم برای پدر و مادرش که از دنیا میروند میخواهد دق کند از غصه یک سال، دو سال، سه سال تمام میشود چرا محبت امام حسین تمام نمیشود؟ چرا تکراری نمیشود؟
شریعتی: و چرا فکر نمیکنیم به این؟
حجت الاسلام پناهیان: تفکر کنیم در این معجزه بزرگ الهی اصلا با معادلات عادی روانشناسی قابل تحلیل نیست با معادلات عادی اجتماعی قابل تحلیل نیست.
شریعتی: دیشب اتفاقا رفته بودم روضه، روضه حضرت قاسم را میخواندند با اینکه همه ما بارها شنیدیم ولی انگار تازه است همان لحظه داغ داغ گریه میکنیم.
حجت الاسلام پناهیان: یک کمی فکر کنیم این عقلانیتی که پشت سر جنبههای روانشناختی روضه است.
شریعتی: اتفاقا جالب است این را مقابل عقلانیت قرار میدهند یعنی فضای رسانهای متأسفانه...
حجت الاسلام پناهیان: یک مقدار هم ناشی از ادبیات کهن فارسی است که هر موقع خواستند از گذشته صحبت کنند در مقابلش عقل را زدند آن عقل دنیایی، نوک بینی نگاه کن، آن عقل کوته اندیش است که در مقابل عشق قرار میگیرد ولی این را بعضی باور کردند فکر کردند عقل و عشق در برابر یک دیگرند چند روایت میخواهم بخوانم عقل و عشق مقابل هم نیستند بلکه اینها چه طوری لازم و ملزوم هم هستند پس جنبههای حماسی و پرشور اجتماعی عزای اباعبدالله الحسین را باید توجه کنیم و عاشورا و اربعین را که مرحله بالاتری از عاشوراست باید قدر بدانیم از همین الان نیتهایمان را برای اربعین آمادگی فداکاری برای اربعین آمادگی سفر برای اربعین پیدا کنیم خودمان را از چنین سفر باعظمتی محروم نکنیم جنبههای سیاسی و با شکوه عزای اباعبدالله الحسین عقلانیت اجتماعی عزای اباعبدالله الحسین را در بهترین کلمات در سخنرانی حضرت امام میتوانیم ببینیم و یادمان باشد که اول انقلاب بخش عظیمی از انقلابیون که کار دستشان بود نه بخش عظیمی از مردم اصلا حاضر نبودند که این عقلانیت را بپذیرند من یادم هست یک نفر داشت شعار میداد در خیابان آزادی قبل از انقلاب در آن تظاهرات عاشورا که خیلی با عظمت شد من بچه بودم یک کاغذ نوشتم دادم به او که یک یا حسینی بگویید یک فریادی بزنند مردم ما دلهایمان پر بود از عزاداری؛ کاغذ من را خواند من دیدم که کاغذ من به او رسید خواند گفت ما دیگر سینه نمیزنیم مشت بر دهان دشمن میزنیم خون بر شمشیر پیروز است مردم هم جواب دادند خون بر شمشیر پیروز است این آقا جز ضد انقلابهاست آنهایی که سینه میزدند نصفشان جز شهدا نصفشان پای انقلاب ایستادند دارند خدمت میکنند این عقلانیت اجتماعی عزاداری ابا عبدالله الحسین را باید توجه کرد این یک بحث رابطه عقل و محبت را هم مورد بحث قرار دهیم من ابتدا چند تا روایت بخوانم میفرماید امام صادق: من احبنا اهل البیت و حقق حبنا فی قلبه؛ کسی که ما اهل بیت را دوست داشته باشد و این محبت را محقق کند به تعبیر ما عاشق شود حسابی نه گاهی بیاید سری بزند و برود جری ینابیع الحکمة علی لسانه؛ چشمههای حکمت بر زبانش جاری میشود حکمت یعنی چه؟ یعنی این که شما نخواند ملا میشوی، میگویی من فکر میکنم این گونه است و درست است دیگران باید بروند از کتاب پیدا کنند فرمود میخواهید عالم بدون معلم شوید؟ از خدا طلب حکمت کنید.
شریعتی: یعنی یک چیزهایی به تو القا میشود الهام میشود.
حجت الاسلام پناهیان: کان الحکیم من یکون نبیا، حکیم نزدیک است که پیامبر باشد ما شاید بیشترین حجم سخن به معنای موعظه از یک پیامبر در قرآن داشته باشیم از کدام پیامبر است؟ از لقمان حکیم است که پیامبر نیست خدا به او فرمود که من میخواهم مسئولیت پیامبر را به تو بدهم قبول میکنی یا نه؟ گفت که عبد که در مقابل مولا سخن نمیگوید خدا فرمود نه اینجا اجازه با توست اختیار داری گفت اگر هست اجازه بده که من پیامبر نشوم مسئولیت سنگینی است خدا فرمود پس به تو حکمت میدهم بعد حکمتهای او را نقل کرد حکمت بالاتر از علم است اوج عقلانیت است میفرماید در اثر محبت ما حکمت داده میشود رابطه عقلانیت و محبت چیست؟ خود این محبت نتیجه عقلانیت است.
شریعتی: محبت نتیجه عقلانیت است یا اینکه...؟
حجت الاسلام پناهیان: از آن طرف هم صحبت میکنیم الان گفتیم که عقلانیت نتیجه محبت است این حرف خیلی سنگین است کسی اهل محبت نباشد درباره عقلش باید تردید کرد به اوج عقلانیت قطعا نمیرسد بر عکس آن هم هست اصلا بعضی مراتب عالی محبت برخی از مراتب صاف و عمیق و زیبای محبت جز با عقلانیت به دست نمیآید مثال خانوادگی بزنم آقا و خانم از هم خوششان میآید بالاخره هر دو آمادگی روحی دارند برای پیوند یک فرد متناسبی هم میبینند و میگویند که ما چه قدر با هم متناسبیم و ازدواج میکنند چون انسان هم هستند در طول مسیر اختلافهایی پیدا میکنند ولی این محبت مثل دندان شیری میماند محبت اولیه که زن و مرد نسبت به هم پیدا میکنند و ازدواج میکنند دندان شیری میافتد بعد دندان باثبات دائمی باید در بیاید آن دندان باید با عقلانیت در بیاید و اگر مرد فکر نکند درباره بانویی که در خانه دارد اگر فکر نکند اگر عاقل نباشد نمیتواند محبت خودش را نسبت به همسرش ادامه دهد.
شریعتی: آن دندان دائمی از شیری سستتر است.
حجت الاسلام پناهیان: مردی که دچار هوس میشود میتواند به همان دلیلی که به خانم خودش علاقه پیدا کرد به صد تا خانم دیگر علاقه پیدا کند اینجا میشود هوا و هوس مقابل عقل ولی وقتی که فکر کند بگوید این خانم هستی خودش را در گرو این زندگی قرار داده است به من یک بار بله گفته است این برای من قیمت دارد وقتی فکر میکند این زن دیگر نمیتواند برگردد جوان شود و کسب محبتی کند پس سرمایه گذاری کرده است من نباید ناجوانمردی کنم آن وقت این محبت دومی که مرد با تفکر و عقلانیت به دست میآورد بسیار قیمت بالایی از آن محبت اولیه است عمقش هم بالاتر است محبتی که با تفکر و تعقل به دست میآید از آن محبتی که با یک نگاه به دست میآید و در فضای خواستگاری شلوغش میکنند دیگران خیلی اصیلتر است اینطوری باید عقلانیت و محبت را با هم همراه و همراز دانست انسان برخی از محبتها را تنها از طریق عقلانیت به دست میآورد امام صادق میفرماید: الحبّ فراع المعرفة؛ حب فرع معرفت است. یک نفر میگفت من امسال کمتر گریهام میآید برای امام حسین گفتم یک کمی کتاب زندگی امام حسین را بخوان کتاب زندگی امیرالمومنین را بخوان. آن معرفت افزایش پیدا میکند یا دوباره نمونهای از...
شریعتی: یک چیزی بگویم جالب است این هفتههایی که با حاج اقای پناهیان هستیم احساس میکنم که ما خیلی از مفاهیم را باید بازخوانی و بازتعریف کنیم.
حجت الاسلام پناهیان: ذهنیتهای مردم بالاخره به هر دلیل فاصله گرفته است.
شریعتی: بالاخره تعریف و مفهوم معرفت و اخلاق، عقلانیت...
حجت الاسلام پناهیان: آقای شریعتی یک چیز جالب به شما بگویم این تجربه من است من هم در محیطهای دانشگاهی روضه میخوانم هم در محیطهای غیر دانشگاهی شاید به شما بگویم احساسات حسینی در محیطهای دانشگاهی ده برابر است یک عقلانیتی وقتی آمد پای احساسات من نمیخواهم بیاحترامی کنم به محیطهای غیر دانشگاهی گاهی همان عوام یک عقل بالایی دارند خواص را جلو میزنند ولی این هست یک واقعیت است میفرماید وهب لاهل محبته القوة علی معرفته؛ خداوند متعال هبه میکند برای اهل محبتش معرفت را، اینکه شما میبینید در جلسات عزاداری سخنرانی میگیرد چون موقع غلیان محبت است پس این جا میشود مطلب فهمید و منتقل کرد حالا شاید بد نباشد که عرض کنم که چه شد که ما روضه خوان شدیم؟ قبلا تدریس میکردیم در دبیرستان و دانشگاه اصلا روضه بلد نبودم بخوانم ما را دعوت میکردند...
شریعتی: چه سالی؟
حجت الاسلام پناهیان: دهه شصت ، اوایل دهه شصت من دانشگاه بودم سنم هم کم بود ولی به هر حال روی زیادی داشتم مثل همین الان هم تدریس میکردم ما را به جبهه بردند گفتند برای ما منبر هم برود گفتم نه منبر روضه باید بخوانی آخرش من که نمیتوانم روضه خواندن یک شاهکار است اصلا تجربه نداشتم تمرین نداشتم گفتند عیب ندارد در همان حالت تدریسی بیا صحبت کن من میرفتم میکروفون دست میگرفتم انگار کلاس است صحبت میکردم بعدها چه شد حالا ما روضه خوان شدیم و این لطف خدا به ما کرد و اجازه داد بگذریم در یک شب اربعین یک اتفاقی افتاد که ما در این جرعه آمدیم بعد دیدم که منبری که روضه هست و همه به خاطر محبت اهل بیت آمدند چه قدر راحتتر از کلاس منتقل میشود خیلی عجیب است دلها آمادهتر است فکرها بهتر کار میکند امیرالمومنین در نامه 31 نهجالبلاغه میفرماید جوان من بیا الان تا جوانی با تو حرف بزنم که میفهمی سن تو بالا برود قلبت قساوت پیدا میکند حرفهای من را نمیفهمی ما به جوانها میگوییم که جوانها احساساتی و پر شورند فعلا نمیفهمند باید بزرگ شوند بفهمند امیرالمومنین برعکس میفرماید قَبْلَ اَنْ يَقْسُوَ قَلْبُكَ، وَ يَشْتَغِلَ لُبُّكَ، قبل از اینکه فکرت مشغول شود قبل از اینکه قلبت دچار قساوت شود بیا در نوجوانی من با تو حرف بزنم آن وقت ما فکر میکنیم جوانها نمیفهمند جوانها فکر ندارند.
شریعتی: و این جوانهایی که رفتند حالا امروز هم از آنها یاد میکنیم و امشب هم شب حضرت علی اکبر است و شب هشتم محرم یاد کنیم از همه جوانها اینها با عقلانیت به جبهه رفتند و شهید شدند.
حجت الاسلام پناهیان: من روز قاسم بن الحسن هست کسی میخواهد حضرت قاسم را باور کند بگوید من نمونه این زمانی میخواهم برود کتاب خاطرات شهید رضا پناهی را بخواند و وصیتنامه صوتی ایشان را گوش بدهد یازده سالش بوده است مثل رهبران جهانی آنجا پیام گذاشته است از مادرش پرسیده است که مادر میشود من یک ضبط و نوار داشته باشم میخواهم یک چیزی ضبط کنم من تا شهید نشدم اصلا چه کسی تو را به جبهه راه میدهد که بخواهی شهید شوی؟ ابتکار خودش بوده است من خدمت مادر بزرگوار این شهید رسیدم اگر سجده میشد به غیر از خدا کرد آدم باید سجده کند به قبر ایشان تو چه قدر میفهمیدی در سن یازده سالگی؟ آن وقت در سن یازده سالگی مردم را به وحدت دعوت میکند بعد میگوید که آرمان ما این است که جهان بشریت را نجات بدهیم شما سخنان این پسر یازده ساله را بشنوید ببینید که سیدالشهدا چرا برای قاسم بن الحسن این قدر گریه کرد تا بیهوش شد؟ قاسم که بوده است؟ با عظمت بوده است قاسم بن الحسن برادران دیگری هم دارد که به شهادت رسیدند چرا امام حسین برای قاسم این کار را کرد؟
شریعتی: و با توجه به این نکتههایی که شما گفتید حاج آقا آن سوالی که امام حسین میپرسد که مرگ در نگاه تو چه طور است؟ میگوید احلی من العسل؛ این اوج عقلانیت است.
حجت الاسلام پناهیان: دقیقا این اوج فهم او است اصلا ما در جلسات قبل گفتیم عبادت و معنویات هر کسی را به اندازه عقلش قبول میکنند شهدا چرا به این اوج از عقلانیت میرسند؟ در وصیت نامههای آنها میشود اینها را دید بعد در مورد حکمت صحبت میشود که اوج عقلانیت است میفرماید حکمت سن ندارد ممکن است خدا به یک نوجوان هم عنایت کند کسی میخواهد حضرت قاسم بن الحسن را اوج فهم و حکمت و عقلانیتش را ببیند که ببیند که یک نوجوان سیزده ساله این قدر بفهمد برود کتاب یک نوجوان سیزده ساله به نام شهید سید محمد باقر صدر درباره فدک حضرت زهرا را بخواند سیزده سالشان بوده است که چاپ شده است این کتاب هست بروید ببینید چهارده سالشان بوده است حضرت آیت الله العظمی خویی میفرماید ایشان مجتهد است شانزده سالگی حکم اجتهادش را مینویسد حضرت آیت الله خویی خدا رحمتشان کند به چهار نفر بیشتر در طول عمرشان از بین صدها یا هزاران شاگرد حکم اجتهاد ندادند ببینیم یک کودک میتواند این قدر بفهمد وقتی فهمید اباعبدالله الحسین این طوری در مقابلش ابراز احساسات میکند هر چه ما احساسات حسینی داریم میبینیم از نظر فردی وابسته به عقلانیت نتیجهاش معرفت و حکمت بیشتر و هر چه در جامعه میبینیم احساسات و شور حسینی بیشتر رونق بدهیم عقلانیت اجتماعی از آن پشتیبانی میکند.
شریعتی: انشالله، ما قرآن را انشالله در پایان برنامه امروز تا دقایقی دیگر مشرف میشویم به ساحتشان در این دقایق یکی دو خط روضه برایمان بخوانید. انشالله جلسه را با روضه تمام کنیم.
حجت الاسلام پناهیان: یک متنی را من در مقاتل دیدم خیلی تکان دهنده است میگویم دوستان در مورد آن فکر کنند حالا ما در فضای قاسم بن الحسن هستیم خیلی اصرار داشت قاسم بن الحسن شب عاشورا از عمو اجازه میدان بگیرد و وعده شهادت بگیرد و این امر فوق العاده عقلانی است در یک مسابقه بزرگ نمیخواست عقب بماند اما امام حسین نمیتوانست به زبان به سهولت بفرماید که عمو جان عزیز برادرم تو هم به شهادت میرسی چون شهادت میدانید یعنی دفاع از اباعبدالله الحسین و ایشان نمیخواست یتیم برادرش را به میدان بفرستد جنبههای عاطفی سنگینی پشت این است در یک متنی دیدم که فرمود که میخواست بگوید که عزیزم تو به شهادت میرسی نمیتوانست صریح بیان کند فرمود قاسمم فردا همه مردان حرم حتی علی اصغر به شهادت میرسند بعد قاسم بن الحسن یک دفعه متغیر میشود میگوید که عمو مگر فردا به زنان حمله میکنند؟ علی اصغر که در آغوش مادرش است این خیلی تکان دهنده است که ما برایمان ساده نباشد که عصر عاشورا روضه حمله به خیام را بخوانیم حضرت قاسم چه عظمت روحی دارد توجهش را به کجا جلب میکند از خود غافل میشود آن غیرت باعظمت حضرت قاسم مگر به خیمهها حمله میکنند که علی اصغر به شهادت میرسد؟ خیلی حضرت قاسم دارای فضائلی هستند که ما نمیدانیم شما فرمودید که دلها را میبرند این دلها بیخود نمیرود ما آن طرف خواهیم فهمید که چه خبر بوده است چرا ابالفضل العباس دل مردم را این طوری برده است؟ آن هموطن زرتشتی و ارمنی ما میآید میگوید من روز حضرت ابالفضل میخواهم نذر بدهم او هم یک درکی دارد از حضرت ابالفضل، قصههایی از حضرت ابالفضل نقل نشده است اگر دست قطع شدن و فرق شکافته که مال همه بوده است چرا مردم متفاوتند با حضرت ابالفضل؟ آدم روایت را میخواند که امام سجاد میفرماید عموی ما حضرت ابالفضل مقامی دارد که این مقام ناشی از معرفت او است که شهدای دیگر به او غبطه میخورند پس آن با روح ما بازی میکند ارتباط برقرار میکند عظمت روحی شهدای کربلاست و عظمت روحی علی اکبر امام حسین است بگذارید یک روضه از حضرت علی اکبر بخوانم عذرخواهی میکنم واقعا عذرخواهی برای وقت گرفتن، ببینید امام حسین برخوردشان با حضرت علی اکبر به شدت متفاوت است چون قربانی شخصی خودشان بود خصوصی بود نه خداحافظی کرد و بلافاصله فرمود برو، همان اباعبدالله الحسین که در خداحافظی با قاسم بن الحسن بیهوش شد با علی اکبر بیتأمل، هر شهیدی که به زمین میافتاد امام حسین با سرعت نوشتند مثل عقابی که به سوی صید برود میرفت که مبادا او را آزار بدهند اما میگویند که وقتی خواست به سراغ علی اکبر برود اول از اسب پیاده شد بعد آرام آرام حرکت کرد به سوی علی اکبر؛ اما تا علی اکبر رفت یعنی من میخواهم بگویم بر این مبنا نباید امام حسین اشک بریزد دیگر قربانی خصوصی خودش است میخواهد یک آدابی را رعایت کند تا حرکت کرد و رفت مثل باران اشک ریخت امام حسین زود دلیلش را به خدا اعلام کرد که من نه اینکه دل نبریدم از پسرم چون او اشبه الناس خَلقا و خُلقا به رسول الله هست من این چنین بیتاب میشوم همه دلهای پاک و نورانی که از بیاحترامی به قرآن ناراحت شدند و بیرون آمدند قرآن و عترت حرمت دارند وقتی که اباعبدالله الحسین میبیند کسی مثل پیامبر قطعه قطعه شده است روی زمین افتاده است شما ببینید چه طور احساسات معرفتی و معنوی پشت سر قصه است این روضهها همه مشحون از اوج معارف هستند انشالله خداوند متعال ما را در این ماه محرم و صفر در اوج معرفت به مدد امام حسین قرار بدهد.
شریعتی: انشالله خیلی از شما ممنون و متشکرم و خیلی ممنون و سپاسگزارم از لطف و مرحمت شما صفحه امروز قرآن و قرار روزانهمان را انشالله عزیزان خودشان تلاوت میکنند امروز روز حضرت قاسم است سلام میکنیم به امام مجتبی و صلوات میفرستیم به امید گوشه چشم و نگاهی تا فردا و تا سلامی دوباره.
صفحه375 قرآن کریم