محرم یکی از آن ایستگاهها است که عرض کردم که هوای تازه میدمد و دوباره شوری تازه، حرکتی تازه. و مؤمنین شارژ میشود و شادیهای ما هم با مبنا و جهتدار است، غمهای ما هم با مبنا و جهتدار است. انسان هم شادی دارد و هم غم دارد. مکتب اهل البیت به غم و شادی ما جهت ابدی دادند. غم و شادی ما را عمیق کردند. ما را از شادیهای کودکانه، از غمهای بچهگانه، از شادیهای سطحی، از غمهای سطحی نجات دادند و به شادیها و به غمهای ما یک عمیقی دادند و محرم به ما یاد میدهد که باید غصه چی را بخوریم و چه چیزی ارزش دارد که غصهاش را بخوریم و مصیبت حقیقی چیست.
شریعتی: خیلی خوب. امیدوارم که محرم امسال ما محرم تفاوتی باشد. نوع عشقبازی ما با سیدالشهداء متفاوت باشد و ما را رشد بدهد و ما را عمیق کند و حالا در این اولین روز ماه محرم در محضر حاج آقای حجت الاسلام نظافت عزیز که رنگ و بوی حضرت رضا هم دارد از مشهد خدمت ایشان هستیم و میزبانشان، نکتههایی را خواهند فرمود برای اینکه محرم امسال ما محرم متفاوتی باشد و احیاناً خدای ناکرده گرفتار آسیبهای آن نشویم. خدمت شما هستیم و بحث امروز شما را میشنویم.
حجت الاسلام نظافت: بسم الله الرحمن الرحیم و به نستعین. السلام علی الحسین و علی علی بن الحسین و علی اولاد الحسین و علی اصحاب الحسین. مدد میگیریم از روح بزرگ ابیعبدالله (ع) که بتوانیم درست انجام وظیفه کنیم و حرفهایی را بزنیم که انشاءالله به هم کمک بیشتری کرده باشیم به حسینی شدن خودمان و همه سمت خداییها و عزاداران عزیز. خدمت شما عرضه میدارم عزاداری از افضل قربات است. یعنی تأثیر بسیار شگفتی در تقویت ایمان دارد و وسیله بزرگی است برای تقرب به خدا. و فوائد فراوانی دارد. چقدر خوب است که عزاداران عزیز به این فواید توجه کنند. وقتی انسان به فواید و به حکمتها و به اهداف عزاداری توجه میکند، بهرهبرداری او بیشتر است تا کسی که وارد یک جریانی میشود توجه ندارد به صدرش، به ذیلش، به هدفش، به فوایدش. وقتی ما به حکمتها و فواید توجه میکنیم سعی میکنیم که... باید خودمان را بسنجیم. ما چطور زائری هستیم. ما چطور عزداری هستیم؟ آیا عزاداری ما آنطوری که امام حسین دوست داشته است بوده است؟ به آن هدف رسیدیم یا نه؟ چون بالاخره در هر کاری انسان باید خودارزیابی داشته باشد. فرمودند: لیس منّا، از ما نیست هر کس خودش را محاسبه و ارزیابی نمیکند. خب حالا عزاداری را باید ارزیابی کنیم که این عزاداری ما با عزاداری پارسال تفاوتی کرده است یا نه؟ گفتهاند دو روز تو نباید مساوی باشد. نباید درجا بزنی. باید این عزاداری متفاوت باشد. شاید آخرین عزاداری ما باشد. شاید دیگر توفیق عزاداری نداشته باشیم. من یک مقدار از فواید آن میگویم بعد هم از آفتها و آسیبهای آن.
اولاً عزاداری بعد حسینی ما را تقویت میکند. هر انسانی، هر کدام از ما، هم بعد یزیدی داریم و هم بعد حسینی داریم. نفس اماره ما آن بعد یزیدی ما هست. عقلانیت ما، عقل ما بعد حسینی ما است و عزداری تضعیف میکند بعد یزیدی را و بعد حسینی را تقویت میکند. (قرار است اینطوری باشد.) ما باید بعد یزیدی خودمان را تضعیف کنیم. حالا تا جایی میرسند که در خطبه متقین داریم میتة نفس؛ یعنی انسانهای باتقوا کلاً نفسشان را میراندهاند. از شر آن راحت شدهاند. این یکی از فواید آن هست. عزداری مصداق بارز ایمان است چون ایمان فقط معرفت نیست. ایمان معرفتی است که با احساسات آمیخته شده است. «قالَتِ الْأَعْرابُ آمَنَّا قُلْ لَمْ تُؤْمِنُوا وَ لكِنْ قُولُوا أَسْلَمْنا وَ لَمَّا يَدْخُلِ الْإِيمانُ فِي قُلُوبِكُم» ایمان میگوید هنوز وارد دلتان نشده است. دل مرکز عواطف است. این اشکی که داریم، این شوری که داریم، این غلیان احساسات، اینها اگر آمیخته با معرفت باشد، آن ایمان کامل در هیأت تجلی پیدا میکند. در روضه امام حسین. به شرطی که آنطور که گفتند باشد یعنی ترکیبی از معرفت و اشک باشد. وقتی ما گریه میکنیم دریچه دل ما باز است. حرفهای خوب میتواند وارد دل شود. این عزداری کمک میکند به تحقق ایمان کامل. هم افزایش محبت به محبوب، هم افزایش نفرت از ظالم. کارکرد عزاداری این است. حالا ما خواستیم محاسبه کنیم ببینیم واقعاً ظلم کم شده است یا نه. در خانه ما نسبت به یکدیگر ظلم نداریم؟ گاهی میبینید عزاداری میکند غافل از اینکه دارد با عزاداری ظلم میکند. یعنی شیطان نمیگذارد. چون عزاداری بسیار مفید است، شیطان سعی میکند دخالت کند. برای نماز شیطان دخالت نمیکند؟ دخالت میکنند. گفتند وقتی میگویید الله اکبر، بگویید اعوذ بالله من الشیطان الرجیم چون شیطان با نمازخوانها کار دارد. بعد بگوییم با عزاداران امام حسین کار ندارد. خیلی کار دارد. چون میداند اگر عزاداری آنطوری که اهل البیت میخواهند برگزار شود، شیطان خیلی تضعیف میشود. کار او زار میشود. احساسات ما را عزاداری تحریک میکند، این احساسات باید آمیخته با معرفت باشد و راه آن این است که همین مدل سنتی که اول منبر بوده است. منبر میخواهد معارف حسینی را منتقل کند. بعد هم مداح به کمک همین منبر بیاید. قرار این بوده است. قرار نبوده مداح یک مسیر دیگری را برود. قرار است از همان صدای زیبایی که خدا به او داده است که این صدا را خدا به هر کسی نداده است. آن را وسیله خدمت به معارف قرار بدهد.
شریعتی: شور توأم با معرفت.
حجت الاسلام نظافت: این شور را مداح عزیز ایجاد میکند پس در انتخاب اشعارش دقت میکند که اشعار حامل معرفت باشد و کمک کند به همان حرفهایی که گفته است. و اگر ما صداقت داریم، واقعاً دنبال این هستیم که امام حسین (ع) را تکریم و تعظیم کنیم، باید افکار حسینی را تکریم و تعظیم کنیم و این ترکیب را باید در هیأت رقم بزنیم. ترکیبی از معرفت و احساسات. عزداری یادآور یک نبرد دائمی است. چه نبرد در درون و چه نبرد در بیرون. بین عقل و هوس نبرد دائمی است و باید این جنگ باشد. عقل نماینده امام حسین در وجود ما است و نفس نماینده شیطان در وجود ما است. این نبرد تمام نشده است. در بیرون از وجود ما هم بین حق و باطل نبرد هست، این نبرد تمام نشده است.
شریعتی: که کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا.
حجت الاسلام نظافت: به همین دلیل است که ما عزادار هستیم. یعنی یک مسئله تلقینی نیست. امام باقر (ع) محرم که میشده غم وجود ایشان را میگرفته است یعنی در تکوین این عالم غم است. یعنی لازم نیست هلال ماه را ببینند که بعد بگویند محرم است پس حالا خودمان را غمگین کنیم. اصلاً غم را حس میکردند. این غم هست، این مصیبت هست. چرا؟ چون کار نبرد بین حق و باطل یکسره نشده است. امام حسین مظهر حق بودند. به این حق صدمه زدند. به حق صدمه زدند، به ما که جزء جبهه حق هستیم صدمه زدند. ما غصهدار هستیم، ما عزادار هستیم. تلقین نمیکنند. به ما ظلم شده است. عزاداری یادآوری میکند این نبرد دائمی را که فرمود: «حَقٌّ وَ بَاطِلٌ وَ لِكُلٍّ أَهْل» در خطبه 16 نهج البلاغه. حق و باطلی هست و حق و باطل اهلی دارد، نیروهایی دارد و ما در عزاداری باید ببینیم کجای جبهه هستیم. در جبهه حق هستیم اولاً، ثانیاً کجای آن هستیم. بعد نسبت ما با جبهه باطل چیست؟ داریم به جبهه باطل ضربه میزنیم یا نمیزنیم؟ آیا ممکن است یک روزی سر از جبهه باطل دربیاوریم؟ خب سر درآوردند. افرادی بودند که فکرش هم نمیکردند. عزاداری میگوید داستان عاشورا تمام نشده است. جریان باطل هنوز زنده است و مهاجم. این جنگ هست. و چه به زیبایی در زیارت عاشورا گفتهاند بگویید حرب لمن حاربکم، سلم لمن سالمکم؛ آن جنگ هست. اگر من عزداری میکنم به این مطالب توجه دارم، عزاداری من امام زمان پسند است. عزاداری دارد میگوید ما واقعاً مصیبتدیده هستیم. در سجده زیارت عاشورا میگوییم الحمدلله علی عظیم رزیتی یعنی خیمههایی که روز عاشورا آتش زدند دودش در چشم من و شما الآن دارد میرود. داستان تمام نشده است. ما واقعاً مصیبتدیده هستیم. ما صدمه دیدیم. درست است زمان گذشته است ولی گذر زمان خیلی چیزها را... شما یک درختی که مال پانصد سال پیش است الآن از مواهب آن استفاده میکنید. حالا اگر یک چیز بدی تأسیس شده، یک بنیان بدی گذاشته شده، خب ضرر آن ادامه دارد. این عزداری پیوند دارد. با هم تاریخ پیوند دارد. شما در زیارت آل وارث وقتی میخواهید به امام حسین (ع) سلام بدهید از حضرت آدم شروع میکنید. همه تاریخ به هم وصل است. اینها مرتبط است. جدا نیست. آن آفر آن ظلم هنوز هست و لذا ما میخواهیم منتقم باشیم یعنی هر عزاداری آرزوی انتقام دارد. مختار انتقام نگرفته است. مختار قاتل را کشت ولی بحث جریان است. جریان باطل که از بین نرفت. جریان باطل از بین نرفت. منتقم حقیقی امام زمان هستند که کار جریان باطل را یکسره میکنند یعنی نبرد حق و باطل شروع شده، امام زمان ختمش میکنند. بنابراین این عزاداری هست.
شریعتی: که بیاید این طومار را انشاءالله در هم بپیچد.
حجت الاسلام نظافت، پس تا من زنده هستم، من عزادار هستم. من مصیبت دیده هستم. منتها باید بفهمم. بعضی از کودکها هم خدا پیش نیاورد. گاهی پدر یک کسی فوت میکند بچه کوچک است ولی میخندد. درکی از مصیبت ندارد. نمیداند چه بلایی دارد سر او میآید. متوجه نمیشود. این حفظ مصیبتدیدگی رشد میخواهد، بلوغ میخواهد. آن وقت در روایت داریم لکل شیء آفه. هر چیزی آفت است. هر چه مهمتر آفتش بیشتر که ما باید مراقب باشیم عزاداری ما آفت پیدا نکند. یکی از آفتهای عزاداریها این است که خود عزداری هدف بشود. غایت بشود. برای اینکه عزاداری طریقیت دارد، موضوعیت ندارد. یعنی وسیلهای است برای ابعادی که عرض کردم. خیلی چیزها هست که به اصطلاح موضوعیت ندارد، طریقیت دارد. از نماز بالاتر داریم؟ خیر. نماز هدف نیست. اقم الصلوة لذکری؛ خود ذکر باز یک اهدافی دارد. خود یاد خدا بودن با یک هدفهایی ترغیب می شود. خودش هدف نیست. انا الله تعالی جعل الذکر جلاء من قلوب فقط فلاح هدف نهایی است که مقدمه هیچ چیز است.
شریعتی: بذکر الله تطمئن القلوب.
حجت الاسلام نظافت: سعادت. همه اینها مقدمهای است. روزه همینطوری است. روزه. «كُتِبَ عَلَيْكُمُ الصِّيامُ كَما كُتِبَ عَلَى الَّذينَ مِنْ قَبْلِكُمْ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُون» یعنی روزه مقدمه تقوا است. تقوا هدف است. تقوا هم مقدمه این است. «لَعَلَّكُمْ تَفلحون» بنابراین عزاداری، اینها یک راه است، یک مسیر است. یک چراغی روشن شده است، چراغ عزاداری که بنشینید گوش بدهیم. راه را ببینیم. ایمانمان تازه شود. ایمانمان تقویت شود. امام حسین دوست دارند عزاداری همراه با آگاهی و بصیرت باشد. «قُلْ هذِهِ سَبيلي أَدْعُوا إِلَى اللَّهِ عَلى بَصيرَةٍ أَنَا وَ مَنِ اتَّبَعَني» ای پیامبر به مردم بگو منِ پیامبر دعوتم بنیادش بصیرت است. پیروان من اینطوری هستند. «أَنَا وَ مَنِ اتَّبَعَني» یعنی پیامبر اکرم میفرماید هر کس که پیروی من است، کارهایش بنیادنش بصیرت است و کارهایش و دیگران را هم دعوت میکنیم به آگاهی، به بصیرت. عزاداری پس بایستی همراه با یک معرفت و یک بصیرتی باشد که در نهجالبلاغه داریم امیرالمؤمنین فرمودند: «السائر عَلَى غَيْرِ بَصِيرَةٍ كَالسَّائِرِ عَلَى غَيْرِ طَرِيق» یعنی کسی که حرکت میکند بدون آگاهی. فرمود: مثل کسی که راه میرود اما در جاده میایستد. «لَا يَزِيدُهُ سُرْعَةُ السَّيْرِ إِلَّا بُعْدا» وقتی در جاده نیستی، هر چه تندتر بروی از هدف دورتر میشوی. حالا عزاداری امام حسینپسند، امام زمان پسند، یکی از آنها این است که با اهداف امام حسین (ع) همسو باشند. یعنی آنها دنبال چه بودند، چه دغدغهای داشتند. حالا من چند نمونه آن را بگویم. یک، یکی از رسالتهای امام حسین این است که به عنوان جانشین پیامبر اکرم معلم هستند. «يُعَلِّمُهُمُ الْكِتابَ وَ الْحِكْمَة» پس در عزاداری باید این اتفاق تعلیمی بیفتد یعنی مجلس امام حسین مجلس تعلیم باشد، مجلس معرفت باشد که همه وظیفه دارند. سخنران وظیفه دارد، خود آن کارگزاران هیأت وظیفه دارند، مداح محترم وظیفه دارند. همه دغدغه این افزایش معرفت را داشته باشند. فرقی نمیکند بین سخنران و مداح در این جهت. سخنران باید مطالعه کند، آمادگی کامل داشته باشد. موضوعی که انتخاب میکند دردی دوا کند، رشدی ایجاد بکند. مداح هم خب اولاً مداحهای عزیز الگوی عملی اهمیت دادن به سخنرانی باشند. هی نباید بقیه احساس کنند که مداح میخواهد بگوید مهم نیست. آن کاری که ما میگونیم مهم است با اینکه اینها مکمل هم هستند. اولاً محتوای اشعار خودش باید افکار را ارتقا بدهد. آدمها را آشنا کند.
شریعتی: و خیلی مؤثر هم هست. یعنی انتخاب شعر و نقش شعر.
حجت الاسلام نظافت: بله، دقت کنند با هم مشورت کنند. حتی به سخنران بگوید شما چه بحثی را میخواهی بکنی که این شعری را انتخاب کند متناسب با آن. واقعاً مکمل باشد. یعنی میخواهم بگویم مداح باید دغدغه هدف امام حسین را داشته باشد. ما برای خودمان دکان جدایی نداریم. ما با عزاداری آمدهایم هدف امام حسین را محقق کنیم. هدف امام حسین، کار امام حسین تعلیم بوده است. بعد مداح مخلص اگر واقت داشته باشد میآید پای منبر مینشیند که بقیه یاد بگیرند. چه بسا یادداشت هم بکند. این بحث خیلی مهم است و بحث کارشناسی است و در واقع یک دعوت عملی و آگاهی به معرفت است. امام حسین طبیب النفوس هستند. پس هیأتها باید یک جوری باشد طلبها را کم کند. مرضهای روحی را درمان کند. بچه هیأتیها نباید مشکلات اخلاقی داشته باشند. مشکلات باید کاهش پیدا کنند. ناخودآگاه میشود. عزداری بیاثر نیست ولی اگر هدفمند و آگاهانه باشد، فواید ما، سود ما خیلی بیشتر خواهد بود. سوم هدایت. «إِنَّ عَلَيْنا لَلْهُدى» اینکه قرآن میگوید وظیفه ما هدایت است، هدایت را کی باید بکند؟ کار امام هدایت است. اصلاً میگوییم امام حسین قربانی هدایت شدند. یعنی خونشان را دادهاند تا ما هدایت شویم. این زیارت اربعین عبارت عجیبی است. «بَذَلَ مُهْجَتَهُ فِيكَ لِيَسْتَنْقِذَ عِبَادَكَ مِنَ الْجَهَالَةِ» به خدای متعال میگوییم امام حسین خون دلش را موجب خون توی قلب کرد. بذل کرد سخاوتمندانه به عشق هدایت که ما را از هدایت نجات بدهد و ضلالت. و ضلالتی که حیرتآور است. هی نخواستم ما در تحیر و سرگردانی باشیم. هدف ائمه معصومین نجات از جهالت و هدایت است. یکی از رسالتهای امام تذکر است. «إِنَّما أَنْتَ مُذَكِّرٌ لَسْتَ عَلَيْهِمْ بِمُصَيْطِر» پس باید غفلت هیأت ما را از خواب بیدار کند. غفلت بیدار کند. یک انرژی تازهای به ما بدهد. امام بهترین واعظ است. هیأت باید تکبر ما را کم بکند، اراده ما را قوی کند. همت ما را متعالی کند. آدمها را از خواب غفلت بیدار کند. ما در هیأت میآییم پر شویم نه خالی شویم. اشک میریزند سبک میشوند. یک بهره عاطفی بردیم. یک آرامشی. هدف این نیست. هدف این است که ما پر شویم، انرژی بگیرم. به نیت جنگ با شیاطین بیرون برویم. با تصمیمهای تازه. مثل خطبههای حماسیای که امیرالمؤمنین میخواندند بعد اصحاب انگیزه پیدا میکردند بجنگند، هیأت قرار است همین کار را بکند ولی همه جا اینچنین نیست.
شریعتی: یعنی وقتی بیرون آمدی باید در دلت رجز بخوانی.
حجت الاسلام نظافت: آفرین. که من هم میخواهم مناسب با زمان یار باشم و یا امام حسین بودن یار امام زمان باید باشیم. این تفکیک هم نمیشود کرد. همچنان که میگوییم هر کس از رسول اطاعت کند از خدا اطاعت کرده است. هر کس از امیرالمؤمنین اطاعت کند از رسول اطاعت کرده است. هر کس از امام زمان اطاعت کند، از امام حسین اطاعت کرده است. اینها با هم است و لذا هیأت باید رنگ و بوی مهدویت داشته باشد و خود عزادارها همه تبدیل به سرباز امام زمان شوند. در این جنگ نرم، در این جنگ بیرحمانه. در جنگ نرم خمپارهها آدمها را به خواب میبرد. فریب میدهد. جنگ سخت آدمها را از خواب بیدار میکند. خمپاره که میزنند، وقتی آدم دوستش در جنگ شهید میشود، غیرتی میشود تا انتقام بگیرد. اینجا غیرتها را از ما میگیرند. عزاداری باید... بار دینداری را در دوره آخر الزمان عزاداری دارد به دوش میکشد. امام فرمود: محرم و صفر است که اسلام را زنده نگه داشته است. این نقش عزاداری خیلی مهم است و ما چقدر مدیون امام هستیم. امام آمد عزداری را رونق داد. و امام فرمود عزادای سنتی. انقلاب به هیأتها خیلی خدمت کرد و آدم غصه میخورد بعضی وقتها
شریعتی: و هیأت هم خیلی به انقلاب خدمت کرد.
حجت الاسلام نظافت: بله، اصلاً اگر هیأت نبود، انقلابی نبود. امثال حاج قاسمها در هیأت رشد کردند. ولی غصه میخورد آدم هیأتیای که غافل از خدمت انقلاب به هیأت. اصلاً دشمنان انقلاب با عزداری مخالف بودند. رضاشاه عزاداری را منبع کرده بود.
شریعتی: چون میدانستند که هیأت چکار میتواند بکند.
حجت الاسلام نظافت: عزاداری چه نقشی دارد و شما زیارت اربعین را ببینید چه اتفاق بزرگی. اینها همه بعد از انقلاب اسلامی دارد اتفاق میافتد. الآن شما نیجریه را ببینید. سردار قاآنی میفرمودند یک وقتی روز عاشورا، شیعیان نیجریه که بیرون میآیند حسین حسین میکنند مثل راهپیمایی 22 بهمن ما است. اصلاً نام امام حسین دارد جهانی میشود. اینها مقدمات ظهور است. امام حسین رهبر مقابله با شیطان است. کار امام این است. رهبر مقابله با شیطان. خدای متعال در قرآن فرموده است با شیطان دشمنی کنید. «إِنَّ الشَّيْطانَ لَكُمْ عَدُوٌّ فَاتَّخِذُوهُ عَدُوًّا إِنَّما يَدْعُوا حِزْبَهُ لِيَكُونُوا مِنْ أَصْحابِ السَّعير» هر کسی باید این حالت دشمنی با شیطان را در خودش تقویت کند. پس هیأت باید این را کمک کند که آدمها این حس حرب لمن حاربکم را داشته باشند و راهش این است که یزید زمان را بشناسند. در خلأ عزاداری نکنید. این یزید را لعنت میکنیم در جهنم است. او را باید لعنت کنید تا یزید زمان را هم لعنت کنی. این خط را ادامه بدهی. اللهم عن اول ظلم ظالم حق محمد و آل محمد، بعد میگوییم و آخر تابع له علی ذلک. بعد ما الآن به آخر تابع توجه نمیکنیم. یعنی آن هدف تحقق پیدا نکرد پس باید دشمنشناس بشویم. این در نهجالبلاغه هست. امیرالمؤمنین فرمودند: «واعلموا انکم لن تعرف الرشد حتی تعرف الذی ترک» میگوید اگر شما میخواهی امام حسین را بشناسی باید یزید را بشناسی. میگوید امکان ندارد. تا او را نشناسیم که این را نمیشناسیم. جلسه گذشته بحث ما در رابطه با راههای شناخت امیرالمؤمنین بود. دیگر نرسیدیم بگوییم. یکی از راههای شناخت امیرالمؤمنین شناخت دشمنان علی است. اگر دشمنان امام حسین را در حال حاضر بشناسیم آن وقت میتوانیم امام حسین را بشناسیم و مکمل هم هست. تعرف الاشیاء و ازدادها. بعد آدم غصه میخورد. مثلاً میگویند آقا هیأت را سیاسی نکن. اگر میگویی سیاسی نکنیم منظورت این است که جناحی نباشد راست میگویی. اگر بگویی آقا مسائل اختلافی مطرح نشود حرف درستی است. اما اگر میگویی نفرت زوار و عزاداران از دشمن زنده امام حسین زیاد نشود که میخواهد سیاسی شود اشتباه داری میکنی.
شریعتی: یعنی اگر همیشه یک حقی هست و یک باطلی، باید باطل را بشناسی.
حجت الاسلام نظافت: بشناسیم و دشمنی کنیم. و دیگر نگویید آقا هیأت را سیاسی نکنید. اصلاً سیاسیترین عزاداری روضه امام حسین است. چون اصلاً امام حسین کار سیاسی کردند منتها افراط و تفریط نباید کرد که همش از مسائل سیاسی بگوییم. از اخلاقیات، از آداب، از معارف. هیأت باید جامع باشد ولی اینکه بگویید اصلاً نگویید آن خوب نیست. این انحراف است. این ضد امام حسین است در قالب یک دوستی و این خواست شیطان است. بعد امام حسین (ع) اهداف خاص هم داشتند. خودشان گفتهاند: «انی ارید امر بالمعروف و عنها عن المنکر» همه باید سرباز امر به معروف و نهی از منکر بشویم منتها باید یاد هم بگیریم اولاً معروف چیست، منکر چیست. معروفهای کلیدی چیه، منکرهای کلیدی چیست، معروفهای عادی چیست. معروفها در یک درجه که نیستند.
شریعتی: و چطوری امر کنم، چطوری نهی کنم.
حجت الاسلام نظافت: مقدمات امر چیست. یک جاهایی نمیشود امر کرد. باید دعوت کرد. دعوت به معروف کرد. امر به معروف و نهی از منکر کار سختی است. ولی عزدار باید این روحیه امر به معروف را پیدا کند. اصلاً امر به معروف یعنی بیتفاوت نیستند. یعنی غصه میخورند. این گناه دارد ترویج میشود این دارد ضرر میکند.
شریعتی: من تلاش میکنم که معروف در جامعه من حاکم شود.
حجت الاسلام نظافت: و منکر از بین برود. عزداری باید در راستای هدف ائمه معصومین باشد. هدف آنها چیست؟ میخواهند آدمها در ظلمت نباشند. ظلمت کی هست؟ وقتی که ما تحت حاکمیت مستکبران باشیم. الحمدلله در جمهوری اسلامی هستیم. نعمت بزرگی است متوجه نمیشویم. با تمام عیبهایی که دارد. وقتی خدا به حضرت موسی فرمود: اخرج قومک من الظلمات، بنی اسرائیل را از ظلمت نجات بده یعنی چه؟ یعنی دیگر اینها زیر حاکمیت فرعونیها نباشند و خدا هم لطف کرد این اتفاق افتاد. مبارزات حضرت موسی به جایی رسید که خدا دیگر خودش به کمک آمد فرعونیها غرق شدند. آمدند در حاکمیت موسی زندگی کردند. ما هم الآن میخواهیم در حاکمیت ارزشها زندگی کنیم. این عزاداری باید کرد. خود گریه نباید هدف باشد. «من بکی او ابکی او تباکی وجبت له الجنه» چقدر گریه فضیلت دارد، چقدر ارزشمند است. ولی اگر کسی اشکش نمیآید چی؟ میگویند نگران نباش. تباکی. یعنی مهم هدف است. اشکت آمد چه بهتر، نیامد نگران نباش. فرقی نگذاشتند. بکی او ابکی او تباکی. یعنی همین که تو همسو هستی کفایت میکند. همین که تو بیتفاوت به این روضه نیستی. لازم نیست به هر قیمتی بگریانی. چون دارد میگوید فرقی نمیکند. بکی او ابکی او تباکی. بکاء، ابکی، تباکی. گریه کنی یا بگریانی با حالت گریه. یعنی همراهی. یعنی با این مصیبت بیتفاوت نیستی. توصیههایی که در مورد عزاداری و زیارت خوب شده است اینها همه نشان میدهد که این طریقیت دارد. مقید به ایمان هست. مثلاً داریم «وَ كَأَنِّي بِالْمُؤْمِنِينَ يَزُورُونَهُ وَ يُسَلِّمُون» و میبینم مؤمنانی را که به زیارت ابی عبدالله میروند. مؤمن. در روایت داریم من اتل الحسین عارف بحقه کتب الله فی اعلی علیین. قید عرفان هست. روایات متعددی ما داریم. قید اخلاص. فرمود اگر کسی برود زیارت محتسباً به حساب خدا میگذارد. از روی دلخوشی و سرمستی و از روی ریا. من 20 سفر کربلا رفتهام. برای چه میگویی؟ هدف شما چیست؟ اخلاص باید باشد. قید اخلاص دارد. قید شیعه بودن دارد. پیروی مهم است. این تذکرها. در روایت داریم وقتی که زیارت امام حسین تمام میشود فرشته پشت طرف میزند. میگوید از نو کارت را شروع کن. از اول شروع کن. پس آمدیم تا شروع کنیم. یعنی نیامدیم ختم کنیم. ما آمدهایم زیارت انرژی گرفتهایم شروع کنیم نه اینکه بگوییم خب دیگر گناهان ما بخشیده شد. به قول خدا رحمت کند شهید مطهری فرموده بودند بعضیها انگار یک جوری میگویند که امام حسین انگار شرکت بیمه بخشش گناه تأسیس کرده است که آقا هر کاری میخواهید بکنید من هستم. خب این همان حرفهای مسیحیت است که عیسی به صلیب کشیده شد تا گناهان مسیحیان بخشیده شود. هر کاری میخواهید بکنید بکنید. اصلاً این آیه تبلیغ را شما دقت کردهاید؟ ما یک آیه در قرآن داریم که خدای متعال میگوید یک سازمانی باید باشد به نام سازمان روحانیت. یعنی یک عدهای ویژه این کار بشوند. «وَ ما كانَ الْمُؤْمِنُونَ لِيَنْفِرُوا كَافَّةً فَلَوْ لا نَفَرَ مِنْ كُلِّ فِرْقَةٍ مِنْهُمْ طائِفَةٌ لِيَتَفَقَّهُوا فِي الدِّينِ وَ لِيُنْذِرُوا قَوْمَهُمْ إِذا رَجَعُوا إِلَيْهِمْ لَعَلَّهُمْ يَحْذَرُون» آقای منبری باید یک جوری حرف بزنی آدمها انذار پیدا کنند، حذر پیدا کنند. نه خاطر جمع شوند. ما حسین داریم. نه، ما باید احتیاط بیشتری کنیم. اگر قرار است کسی ناامید بشود، میگوییم ناامید نشو، ما حسین داریم. اما عزاداری نباید عجب ایجاد کند. عجب یعنی چه؟ یعنی خودشیفتگی.
شریعتی: امام حسین هست هر کاری دوست داشتی بکن.
حجت الاسلام نظافت: آفرین. که بعد هم بگوییم ما این همه ثواب داریم.
شریعتی: اتفاقاً آن کسی که امام حسین دارد باید بیشتر مراقب باشد.
حجت الاسلام نظافت: بله. چون خود امام حسین بیشتر مراقب بودند. یعنی باید حواس ما به این نسبت ما با سیدالشهداء باشد. اشک میریزیم گناههان ما پاک میشود. درست است. بعد میگوییم خب پس اشک دوم چی؟ میگوید از همه عالم طلبکار میشویم. ابیعبدالله اینطوری نبودند. حضرت زینب دستشان را گرفتند زیر بدن بیسر برادر. فرمود: تقبل منها هذا القربان. یعنی عجب ندارد. میگوید من محتاج این هستم که تو بپذیری. خیلی عجیب است. عزاداری باید آدمها را متواضعتر کند. یعنی یک کسی به نظام شب بنازد، به خوبیهای خود بنازد. این عجب میشود. خودشیفتگی.
شریعتی: در رکاب امام حسین شهید شده است باز مردد است. میگوید آیا به عهدم با شما وفا کردم با نه؟
حجت الاسلام نظافت: آفرین. یکی از اصحاب میگوید: صارک القلفس. یعنی آنقدر تیر به بدن او خورد مثل خارپشت شد چون او کارش حفاظت از امام بود. دیگر خون از او زیاد رفت. پیش امام حسین (ع) آمد. گفت آقا وفا کردم. و این نگران است. بعد امام حسین فرمودند: نعم، انت امامی فی الجنة. میگویند این لیوان وقتی پر میشود میگویند وفا. یعنی او میگوید من کم نگذاشتم، تمام توان خود را به کار گرفتم. عزاداری نباید اینطوری باشد که بگوید ما دیگر آمدیم گریه کردیم، دیگر ما همان هستیم. اینطوری نیست. عزاداری باید فاصله ما را با امام، با اصحاب نشان بدهد. بدانیم کم داریم. واقعاً محتاج شفاعت هستیم. میگویند یک کسی شنیده بود که امام حسین (ع) فرمودهاند من اصحابی دارم که از اینها باوفاتر و نیکوکارتر نیست. با خودش گفته بود مگر چکار کردند؟ ما هم بودیم همین کار را میکردیم. این در ذهنش آمد، شب خوابید. خواب دید که روز عاشورا و جزء سپاه ابیعبدالله (ع) هست و آقا گفتند که میخواهیم نماز بخوانیم جلو بایست. به عنوان حفاظت از نمازگزاران به ابیعبدالله (ع).
شریعتی: کاری که جناب سعید بن عبدالله کرد.
حجت الاسلام نظافت: آفرین. ایستاد و دید دارد تیر میاندازد. پاهای خود را محکم روی زمین فشار داد. تا تیر نزدیک شد جا خالی دارد. تیر به امام حسین خورد. دوباره ایستاد محکم. باز دید دارد تیر میآید، باز جاخالی دارد. دو سه بار این اتفاق افتاد از خواب بیدار شد. بیدار شد یادش آمد. عجب ادعای کردم. باید بفهمیم فاصله داریم. اصلاً یک مدل عزاداری خوب تطبیق است. تطبیق یعنی چه؟ یعنی خودمان را جای آنها بگذاریم. اگر شب عاشورا بودیم، اگر امام حسین میگفتند هر که میخواهد برود، نمیرفتیم؟ باید بترسیم. شاید میرفتیم.
شریعتی: گفت امام پیک فرستاده در پیات، برخیست در انتظار جوابت نشسته تا برسی. و واقعاً آیا میرسیم؟ نمیرسیم. دلیل آن این است که الآن نیستیم. الآن زورمان میآید پول خرج کنیم. امام حسین یک کسی را دعوت کردند گفت من که عذرخواهی میکنم ولی این اسبم هست. حضرت فرمودند اگر با جانت مواسات نمیکنی اسبت را هم نمیخواهم. خانمها پول حاضر نیستیم بدهیم. یعنی ببینید این شعر خواندنها توهم ایجاد نکند. یک وقت در یک هیأتی بودم، شور بود و مداح محترم داشت میخواند تمام زندگی من مال حسین است. من همینطوری که محکم میزدم، کمکم دستان من سست شد. مال حسینه؟ واقعاً راست میگویند. بعد با شرمندگی گفتم تمام زندگیم مال حسین است. مال حسین است ولی من مثل بچهای هستم که حاضر نیستم در میدان عمل این را بپذیرم. به هر حال روایت داریم وقتی که زائر تمام میشود میگویند از نو عمل را شروع کن. اوصافی که برای امام حسین و برای ائمه معصومین در زیارتنامهها میگویند اینها نشان میدهد طریقیت دارد، موضوعیت ندارد. باید به آن هدف توجه کنیم. اشهد انک قد اقمت الصلوة. خب همه الآن نماز ظهر عاشورا را اول وقت نمیخوانند. قد اقمت الصلوة و آتیت الزکوة. این زکات ندادن یک مرضی است که باید درمان شود. و امرت بالمعروف و نهیت عن المنکر وَ جَاهَدْتَ فِي سَبِيلِ رَبِّكَ بِالْحِكْمَةِ وَ الْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَة، این هم آمران به معروف. میگوید تو جهاد کردی با حکمت، با موعظه حسنه، با زبان قشنگ. چقدر امام حسین دلسوزی کردند، چقدر خطبه خواندند، چقدر مکرر خودشان را معرفی کردند. ما برای چنین امامی داریم عزداری میکنیم پس باید خودمان را شبیه کنیم. آن وقت گفتهاند این زیارت و عزاداری آثاری دارد. افزایش رزق هست، طول عمر هست، دفع بلا هست. آسان شدن سکرات الموت هست. اینها همه نشان میدهد که بالاخره موضوعیت ندارد. باید به این اهداف توجه کرد که اصلاً دارند ارائه الگو میکنند. الگوی امام حسین، الگوی اصحاب ابیعبدالله.
شریعتی: که تو برای چه گریه میکنی، برای چه سینه میزنی، برای چه اشک میریزی.
حجت الاسلام نظافت: این را باید بفهمیم. این را باید توجه بدهیم. البته ما نمیخواهیم بگوییم حالا که این غفلتها هست پس اثری ندارد. نه. خاک پای آنها بنده نمیشوم. همان کسی هستم که غافل است. ولی بحث سر این است که باید رشد کنیم. باید بهتر شویم. باید استفاده بیشتر بشود. یکی از نکاتی که در عزاداری مهم است این است که دنبال درس گرفتن باشیم. یک وقت یادم هست حضرت آقا میگفتند که بیش از صد درس در این حادثه عاشورا هست. بویژه وقتی روضه میشنویم. حالا اگر یک وقت فرصت شود، نکات اخلاقی و تربیتیای که در متن این مقتل است. همین است. مثلاً میگوییم حضرت علی اکبر (س) آمد اجازه بگیرد برود میدان. اولاً اجازه گرفت. نگفت رانت ندارد. همه اصحاب اجازه میگرفتند حضرت علی اکبر هم اجازه میگیرد. نمیگوید من فرق میکنم. بعد یک نظمی بوده است. یک عقلانیتی بر آن میدان حاکم بوده است. یک فرماندهای بوده است، یک علمداری بوده است، یک میمنهای بوده است، یک میسلهای بوده است. همینطوری نجنگیدهاند بگویند آقا ما دیگر میخواهیم شهید بشویم پس همینطور بزنیم. نه، حساب و کتاب داشته است. این جمعیت اندک مبارزه را به غروب کشاندهاند. با قاعده جنگیدهاند. بعد حضرت علی اکبر (ع) وقتی خواستند به میدان بروند، امام حسین (ع) یک نگاه به قد و بالای او کرد و گریه کرد. این نشان میدهد امام حسین خیلی عاطفی بودند. همدیگر را دوست داشتند. بعد فرمود خدایا تو میدانی جوانی دارد به میدان میرود. اشبه الناس خَلقاً و خُلقاً و منطقاً به رسول الله. یعنی امام حسین غرامت دارد میپردازد. میگوید شبیه پیامبر است. تن صدای او، شکلش، خلقش. این را دارم میفرستم. این همان آیهای است که میفرماید:«لَنْ تَنالُوا الْبِرَّ حَتَّى تُنْفِقُوا مِمَّا تُحِبُّون» خدای حسین به حسین میگوید اگر آنی را که دوست داری بدهی به مقام ابرار میرسی. راه آن این است. این گریه امام حسین عشق حسینی را نشان میدهد. این را بس است دیگر. باید گذشت. باید از محبوبها بگذریم. حالا یک وقت من دقت میکردم میدیدم وقتی ما در یک مغازهای میرویم میخواهیم پول خرج کنیم، اول آن پول کهنه را میدهیم. اعتبار پول فرقی نمیکند. یعنی این مقدار دلبستگی باز هم هست. یعنی خیلی فاصله داریم. ما این مقتلها را که میشنوید فکر کنیم به مصیبتدیدگی خودمان. یعنی واقعاً برای خودمان هم گریه کنیم.
شریعتی: واقعاً باید برای خودمان گریه کنیم.
حجت الاسلام نظافت: اینها فاصله ما را نشان میدهد. یعنی آن جون غلام سیاهپوست، وقتی امام حسین میگویند برو، می گوید کجا بروم؟ در دوران رفاه در رکاب شما بودم، سر سفره شما بودم. حالا بنای شما را تنها بگذارم. من باید گریه کنم بر عاقبت خودم. من چطوری هستم؟ من در سختیها هستم یا نیستم؟ داریم با سختیها آزمایش میشویم. خدا رحمت کند حاج قاسم سلیمانی را. جمله او چقدر عجیب است؟ ما ملت امام حسینیم. خیلی زیبا است. اگر ما ملت امام حسین هستیم باید غرامت بپردازیم. هزینهاش را باید بدهیم. ملت ایران دارد هزینه امام حسینی بودن را میدهد و این هزینه هم همیشگی نیست. گشایش ایجاد میشود. کما اینکه ما از سختیها عبور کردیم. سختیهای جدیدی هم هست که باید از اینها عبور کنیم.
شریعتی: انشاءالله. خیلی از شما ممنون و متشکرم.