اپلیکیشن شبکه سه
دریافت نسخه اندروید

مشاهده محتوا

1402-04-26-حجت الاسلام پناهیان-نگرش صحیح به دین و مفاهیم دینی

شریعتی: بسم الله الرحمن الرحیم. اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم. سلام می‌کنم به تمام عزیزانم خانم‌ها و آقایان. ان‌شاءالله که حال دلتان خوب باشد. حجت الاسلام پناهیان: خدمت بینندگان عزیز سلام عرض می‌کنم. ان‌شاءالله که برای ماه محرم آماده باشند. ماه احترام به ابا‌عبدالله الحسین، اظهار محبت به ابا‌عبدالله الحسین و در واقع دریافت محبت ابا‌عبدالله الحسین به ما مؤمنین، انسان‌ها و... شریعتی: و چقدر همه ما به امام حسین مدیون هستیم با توجه به مباحثی که حاج آقای حجت الاسلام پناهیان در سحرهای ماه مبارک رمضان داشتند. ان‌شاءالله که در حد وسع و توان و بضاعت‌مان کم نگذاریم. بحث هفته گذشته الحمدلله رب العالمین خیلی مورد توجه قرار گرفت و در مورد عقلانیت و نقش آن و جایگاه آن در مفاهیم و مباحث دینی صحبت کردیم. یکبار معنای عقل را بازخوانی کنیم و یک سؤالی که خیلی چشم‌گیر بود و خیلی‌ها پرسیده بودند این بود که اینهمه راجع به اهمیت عقل شما صحبت کردید. جایگاه تعبدیات در دین و مفاهیم دینی کجا است که در ضمن بحث ان‌شاءالله به آن اشاره کنید.

حجت الاسلام پناهیان: بسم الله الرحمن الرحیم. درباره عقلانیت ما ابتدا باید یک اشتباه عمومی را برطرف کنیم، آن اشتباه عمومی این است که عقل را صرفاً ما به عقل تجربی معنا کنیم. البته تجربه و حفظ تجربه هم یک مرتبه از مراتب عقلانیت هست. امیرالمؤمنین علی (ع) می‌فرماید: عقل حفظ تجربه است. یعنی کسی که دنبال تجربه باشد، عقلی تجربی را محترم بداند، این از نظر خدا فرد محترمی است ولی نباید معنای عقل را در تجربه و توجه به تجربیات بشر خلاصه کرد. خود قرآن کریم دستور به تجربه می‌دهند و ما طلبه‌ها متأسفانه برای این دستور قرآن مؤسسات علمی گسترده راه نینداختیم. مثلاً می‌فرماید:«انْظُرْ كَيْفَ كانَ عاقِبَةُ الْمُكَذِّبين‏»؛ برو ببین آخر اینها، آخر وضعیت‌شان، آخر حالشان چی شد، به کجا رسیدند. ما هم این را بالای منبر به مردم می‌گوییم، خود ما نمی‌رویم ببینیم. ما طلبه‌ها بیشتر مبانی را کار داریم، نتایج را کار نداریم و برای آن حساب ویژه‌ای باز نمی‌کنیم. برعکس آنچه که در قرآن و روایات هست. در قرآن و روایات... اخیراً مقام معظم رهبری درباره تبلیغ و دانش تبلیغ و اولویت تبلیغ مطالبی فرمودند، من هم می‌خواهم از فرصت استفاده کنم یکی از دلایل آن را عرض کنم که چرا رهبری باید از تبلیغ در حوز نگران باشند و چرا باید انقدر اولویت بالایی به آن بدهند. چون در این باره ما ضعف داریم. شما در قرآن کریم می‌بینید بیشتر از اینکه بخواهد مبانی خداپرستی را اثبات کند آثار خداپرستی را توضیح می‌دهد. در روایت بیشتر از اینکه مبانی اثبات امامت و ولایت را توضیح بدهد، آثارش را تبیین می‌کند. در کلام حضرت زهرا (س) در ادعیه ما مثل زیارت جامعه، در کلام امام رضا (ع)، شما می‌بینید آثار توضیح داده می‌شود. توضیح دادن آثار ایمان روش قرآن است که صفاتی که بر یک انسان مؤمن یا متقی مترتب می‌شود اینها است. توضیح دادن آثار کفر و نفاق در افراد روش قرآن است. ما دیگر زیاد با آثار کاری نداریم در حالی که به درد تبلیغ بیشتر بیان آثار می‌خورد و این نزدیک است به روش‌های علوم تجربی. و بعد خداوند متعال هم به ما دستور داده این کار را بکنیم نه اینکه ما حوزویان یا اهل دین باید خودمان را مستغنی بدانیم. این صحیح نیست. ما مبانی را گرفتیم با نتایج چکار داریم. ما فهمیدیم که نماز واجب است. چکار با آثار آن داریم. در حالی که چقدر روایات در باب آثار آن هست و ما باید برای آثار آن بیان علمی داشته باشیم. هیچ مؤسسه‌ای در حوزه علمیه نیست. حالا شاید هم باشد حد‌اقل من خبر ندارم که بیاید بگوید آثار بی‌نمازی از نظر روحی را ما مطالعه اجتماعی کردیم این است. شما چنین چیزهایی را شنیده‌اید یا کتاب‌هایی از علما که اینها را توضیح بدهند؟
شریعتی: نخیر.
حجت الاسلام پناهیان: آیا اگر ما این را انجام بدهیم یک کار دینی است؟ بله، کار دینی است. خدا دستور داد. فرمود: بروید عاقبت آنها را ببینید. عاقبت مکذبین را ببینید. مطلق فرمود. هم در طول تاریخ هم در روح یک انسان. وقتی ما بیاییم آثار بدی‌ها را توضیح بدهیم، آثار خوبی‌ها را توضیح بدهیم، تازه روش بیان دین ما به قرآن نزدیک‌تر شده است. پس عقل تجربی محترم است. امیرالمؤمنین علی (ع) به ابوموسی اشعری فرمودند که اگر کسی عقل و تجربه را زیر پا بگذارد، شقی خواهد بود. شقی که می‌دانید ما به این ملجم مرادی ملعون می‌گوییم شقی. بی‌اعتنایی به تجربه بارها در قرآن کریم مذمت شده است. اینکه می‌فرماید مؤمن از یک سوراخ دوباره گزیده نمی‌شود، این دوباره حفظ تجربه است. به حدی که در تعریف عقل آمده حفظ تجربه. اینجا یک سؤال پیش می‌آید. اگر یک سخن تجربی مغایر با سخن دینی شد چه باید کرد؟ خیلی فکر می‌کنند این سؤال خیلی مهم است. کتاب‌ها در این باره نوشته شده است ولی بنده خدمت شما عرض می‌کنم این سؤال اصلاً اهمیت ندارد. چرا اهمیت ندارد؟ به خاطر اینکه اینها معمولاً با هم اتفاق نمی‌افتد. به قول طلبه‌ها قلیل الجدوی است. شما کدام دانش تجربی را می‌بینید به این سادگی بیاید حرف ضد دینی یا غیر دینی بزند. معمولاً دانش تجربی وقتی می‌آید، پیگیری می‌شود، می‌بینی که این را که دین هم قبلاً گفته بود خصوصاً در علوم انسانی. وقتی دقت می‌کنی می‌بینی اینها تطابق دارند. من تقریباً در این سی چهل سال گشت و گذار علمی‌ای که داشتم، ندیدم مغایر باشد. بله، بعضی از اندیشه‌ها مغایر هستند، در اینجا ما چه پاسخی می‌دهیم؟ مگر نتایج سخنان اندیشمندان علوم تجربی مغایر در نمی‌آید؟
شریعتی: خیلی زیاد.
حجت الاسلام پناهیان: بالاخره یکی دارد اشتباه می‌کند. چه بسا منی که دارم از دین برداشت می‌کنم هم اشتباه بکنم. من هم احتمال دارد اشتباه بکنم. کما اینکه احکام دینی مثلاً من می‌روم استنباط می‌کنم این حکم است، دیدید بسیاری از اوقات می‌گویند بنابر احتیاط واجب است. یعنی این آخرین احتمال علمی است که من دارم می‌دهم که این امر واجب است. ممکن است واقعاً حرف من دقیق نباشد. البته اینکه خدا برکت می‌دهد و حمایت می‌کند از بنده‌ای که تلاش علمی خودش را کرده است، به یک حکم الهی رسیده است، حالا مقید است، خدا برای او برکاتی را مترتب می‌کند این مسئله دیگری است. پس ما نباید از تجربه استیحاش داشته باشیم و یا اندیشمندان علوم تجربی فکر نکنند که دین با تجربه کاری ندارد. این دین مسیحی بود که با تجربه کاری نداشت. دین ما دعوت به تجربه می‌کند و توصیه می‌کند که شما باید جستجوگر باشید. بسیاری از امور را هم گذاشته که ما خودمان بفهمیم. راحت‌تان کنم. آقای جوادی آملی را خدا حفظ کند. حضرت آیت الله جوادی آملی یک مطلبی را دارند، کتاب آن هم منتشر شده است. می‌فرماید علم دینی و غیردینی نداریم. هر علمی صحیح باشد دینی است. این را از هم جدا نمی‌داند. اصلاً بازی تمام می‌شود، دعوا تمام می‌شود. پس اولاً وقتی که می‌گوییم عقل، فقط عقل تجربی نیست، بلکه این عقل تجربی یکی از زیرمجموعه‌های عقلانیت است. بحث را ادامه بدهیم. وقتی که می‌گوییم عقل، فقط عقل نظری به معنای فلسفی نیست. آن عقل هم محترم است و ما از فلسفه معاریف‌مان، مشاهیر علمی‌مان خیلی استفاده کرده‌اند و بخش‌هایی از فلسفه اصلاً از زندگی بشر امکان ندارد خارج شود. وقتی که شما می‌گویید اجتماع نقیضین محال است، این را از کودکی ارتکازاً تجربه کردی و نمی‌توانی این را کنار بگذاری. آقا من نمی‌خواهم فیلسوف باشم. نمی‌خواهی ولی داری بخشی از زندگی خودت را فیلسوفانه پشت‌سر می‌گذاری. چاره‌ای نداری. پس عقل نظری، به تعبیری عقل تجربی، اینها هم همه زیرمجموعه عقل هست. به اضافه این دو تا، یک تعبیر دیگری هم هست گاهی به آن عقل عملی می‌گویند. من حالا از آن تعبیر هم نمی‌خواهم استفاده کنم. عقلانیتی که انسان در مقام تشخیص بهتر، عقلانیتی که انسان را وادار می‌کند به اعتماد به اهل علم، آن عقلانیت را هم باید در نظر بگیریم. مثلاً شما خودتان تجربه نکردید وقتی به شما برای قلب دارویی می‌دهند یا غذایی می‌گذارند همین‌جا در مجموعه جلوی شما، خودتان این را نبردید در آزمایشگاه تجربه کنید. به کسانی که این غذا را خریده‌اند اعتماد می‌کنید. می‌گویید اینها که نمی‌خواهند کارمندان خودشان را بکشند. آن مغازه‌ای هم که این غذا را می‌فروشد که نمی‌خواهد دودمان خودش را بر باد بدهد. پس لابد. ببینید اینجا این عقل چیست. این عقل دیگر این نیست که شما بروی تجربه کنی. محاسباتی انجام می‌دهی. محاسباتی انجام می‌گیرد، بر اساس این محاسبات اطمینان می‌کنیم، عقلی که شما را مؤمن می‌کند، عقلی که شما را به مشاهده دعوت نمی‌کند چون مشاهده کردنی نیست. اصلاً ما امکان آن را نداریم که همه چیز را مشاهده کنیم ولی شما را به مؤمن شدن دعوت می‌کند. می‌گویی من به این برند اطمینان دارم. چرا برندها پول بیشتری می‌گیرند؟
شریعتی: چون مردم اعتماد بیشتری دارند.
حجت الاسلام پناهیان: یک پول بیشتری به خاطر آن اعتماد می‌گیرد. این می‌شود یک نوع دیگر از عقلانیت. عقلی که ما را به اطمینان دعوت می‌کند و زندگی را حرکت می‌دهد در جاهایی که تجربه نکردیم. نمی‌شود تجربه کنی. دیدنی نیست. از نشانه‌ها به یک حقیقت پی می‌بریم. عقلی که ما را به ایمان دعوت می‌کند. و ما اصلاً نمی‌توانیم هیچ‌وقت همه چیز را خودمان تجربه کنیم. آقا یک ماشین شما می‌خری. نه، من باید بروم گیربکس آن را خودم ببینم. باید آلیاژ آن را ببینم. من خودم... آقا نمی‌شود که. اصلاً امکان ندارد شما اینطور زندگی کنی. بعضی‌ها تا به دین می‌رسند می‌خواهند ایربک آن را امتحان کنند. می‌خواهند آلیاژ فولاد و این حرف‌های آن را بروند امتحان کنند. به دین که می‌رسند اینطوری است. صد جای دیگر اینطوری نیست. می‌گوید من جون نرسیدم، منظور او از این رسیدن یک رسیدن تجربی است که در خیلی از جاهای زندگی‌اش این کار را نمی‌کند.
شریعتی: این جاها باید چکار کرد؟
حجت الاسلام پناهیان: اینجاها باید عقل ایمان‌آور را به کار گرفت. عقل اطمینان‌آور را به کار گرفت. به اینجا در دین می‌گویند تعبدیات. آن سؤالی که شما فرمود عقل با تعبدیات چه نسبتی دارد. شما به متخصص اطمینان دارید. گاهی از اوقات به رفقای خودت اطمینان داری. اصلاً انسان نمی‌تواند بدون اطمینان زندگی کند. حساب کنید یک مردی بخواهد بیاید خانه، هر شب بخواهد غذای خانمش را بگذارد در دستگاهی بررسی کند خانم سم نریخته باشد. آقا خانم شما خانم خوبی هستند. این چه کاری هست داری می‌کنی. می‌‌گوید بالاخره انسان جایز الخطا است. شما واقعاً این کار را می‌کنید انسان جایز الخطا است. هر شب بیایی غذای خانمت را دستگاه بگیری بخواهی امتحان کنی. بله، انسان جایز الخطا است. بله، انسان جایز الخطا است. بله، خانم شما هم ممکن است یکدفعه‌ای واقعاً سم بریزد. معصوم که نیست. این سؤال‌ها را شما کجاها می‌شنوید؟ می‌آید بحث مثلاً مرجع تقلید، ولایت تقلید. آقا ایشان معصوم است یا نه؟ مگر خانم شما که برایش غذا درست می‌کند معصوم است؟ چطوری آنجا زندگی می‌کنی؟ محاسبات عقلانی می‌کنی، نشانه‌هایی را بررسی می‌کنی، به این نشانه‌ها اطمینان می‌کنی، زندگی انسان سرشار است از اطمینان کردن به نشانه‌های مطمئن. عربی نشانه می‌شود آیه که ما می‌گوییم آیات قرآن. وقتی که ما می‌گوییم آیه، خدا بهشت و جهنم را به ما نشان نمی‌دهد. نشانه می‌دهد. می‌گوید عقل داری ایمان می‌آوری. همان عقلی که انسان‌ها دارند با آن زندگی می‌کنند. اصلاً دل خودت را نگاه کن. دل خودت نشانه است. تو چی دوست داری؟ دوست داری از بین بروی؟ پس دوست نداری از بین بروی این یک نشانه است برای اینکه قیامتی هست. حالا مهمترین نشانه می‌دانید که در قرآن دل خود آدم است. حالا ما اینها را بگوییم می‌گویند که این آقا می‌خواهد ما را جذب کند دارد حرف‌های دلی می‌زند. حضرت ابراهیم خلیل الرحمن ستاره را دیدند، خورشید را دیدند. گفتند چقدر اینها باشکوه هستند. «هذا رَبِّي‏، هذا رَبِّي‏. فَلَمَّا أَفَلَ قال»‏. وقتی که افول کرد، گفت که نه، این خدای من نیست. دل شما ملاک است که من چون غروب‌کننده را دوست ندارم پس او خدا نیست.
شریعتی: مگر به دوست داشتن است؟
حجت الاسلام پناهیان: می‌فرماید بله. کجای دل انسان دارد گواهی می‌دهد؟ یک نشانه را به ما نشان می‌دهد؟ من خدا را نمی‌توانم ببینم اما از روی نشانه‌هایش تشخیص می‌دهم. همانطوری که شما از روی نشانه‌ها تشخیص می‌دهید، من به این دکتر اطمینان دارم. بالاخره یک کمی گفتگو می‌کنید، به یک مهندس اطمینان می‌کنید، به یک برند اطمینان می‌کنید. چهار جای آن را تجربه کردی. آقا انسان جایز الخطا است، آن برند هم جایز الخطا است. می‌گوید دیگر نمی‌شود. معطل که نمی‌توانیم بمانیم. این غذا را باید بخریم و مراجعه به پزشک باید بکنیم و مراجعه به مهندس و الی آخر. پس عقل یا شد عقلی که ما را در مقام عمل از حیرت نجات می‌دهد با اطمینان و ایمان. یا شد عقلی که ما را به تجربه دعوت می‌کند و شخصاً می‌رویم تجربه می‌کنیم. و این خیلی اهمیت دارد. سفارش شده است. اصلاً یکی از روایات ما هست که معنای عقل حفظ تجربه است. دقت فرمودید؟ حالا در روایاتی که من آوردم هست که...
شریعتی: کدام عقل است که اگر حکم کرد، شرع هم حکم می‌کند؟ آن چه عقلی است؟
حجت الاسلام پناهیان: اجازه بدهید اول روایت آن را بخوانم. می‌فرماید: العقل شرع من داخل و الشرع عقل من خارج. چقدر این سخن امیرالمؤمنین زیبا است. عقل همان دینی است که از داخل انسان می‌جوشد و دین چیست؟ عقلی است که خارج از ما دارد به ما کمک می‌رساند. این دین، چه کسی این عقلانیت دین را پشت‌سرش هست؟ خود پروردگار عالم. عقلی که من دارم، کی پشت‌سر آن هست؟ فطرت پاک من. حالا شما فرمودید که آن کدام عقل است که عین شرح است؟ عقلی که پرورش‌یافته و پاک باشد یعنی صدمه نخورده باشد. جلسه قبل یک روایتی را با هم مرور کردیم. هر یک گناهی یک مقدار از عقل آدم را برمی‌دارد چون عقل خیلی نازک نارنجی است. عقل خیلی لطیف است. پارچه‌ای است که اگر کثیف شد به این سادگی دیگر نمی‌توانی آن را بشویی. نمی‌خواهم بگویم پارچه یکبار مصرف. مثل یک برگ گل بسیار لطیف که حالا این کثیف شد. خب دیگر فایده ندارد. دست به آن بزنیم برگ گل لطیف چه می‌شود؟ عطرش را از دست می‌دهد، صدمه می‌خورد. عقل در روایات ما می‌فرمایند که اگر صدمه بخورد جبران ناپذیر است. ما بنا بود این هفته درباره راه‌های شد عقل صحبت کنیم. یا مثلاً می‌فرماید: عاقل کیست؟ می‌فرماید: «هُوَ الَّذِي يَضَعُ الشَّيْ‏ءَ مَوَاضِعَهُ» کسی است که هر چیزی را سر جای خودش قرار می‌دهد. قدرت تشخیص. جمع‌بندی تمام دارایی‌های ذهنی انسان به اضافه سلامت روحی انسان می‌شود عقل. بعضی وقت‌ها شما می‌دانی این را باید اینجا بگذاری ولی چون دلت خراب کار می‌کند، یک چیزهایی را می‌خواهد که نباید بخواهد، عمداً لج می‌کنی و سر جایش نمی‌گذاری. می‌گویند این آدم عاقل نیست. عاقلانه رفتار نمی‌کند. پس عقل در یک تعریف اولاً محدود به عقل نظری یا عقل تجربی، عقل فلسفی یا عقل تجربی یا عقل عملی نیست. شامل همه اینها است. انسان را از حیرت خارج می‌کند گاهی که علم نیست و انسان را در مقام پردازش آگاهی‌ها به یک تفکر منطقی وادار می‌کند. به بعضی‌ها علم می‌دهی نتیجه غلط می‌گیرند. به بعضی‌ها علم می‌دهی، با اندک علمی به چه نتایج عالی‌ای می‌رسد. درست پردازش می‌کند. به بعضی‌ها یک حرف غلط می‌زنی می‌گوید آبارک‌الله. آقا تو اصلاً حساس نشدی این حرف غلط بود؟ انگار قدرت نقادی ندارد. من سر کلاس‌ها آن وقت‌ها که وقت بیشتری داشتیم سر کلاس می‌رفتیم می‌گفتم من با شما محکم حرف می‌زنم قبول نکنید. اول یک کمی محکم حرف می‌زدم دیدم همه خیلی حالت پذیرش داشتند. بعد می‌گفتم آقا اینطوری نگاه نکنید. چرا اینطوری نگاه می‌کنید؟ حرف غلط بود من زدم. دیگر بچه‌ها را یک کاری می‌کردم هر حرفی می‌زدم اطمینان نکنند. آقا واقعاً حالا این راست است؟ می‌گفتم به خدا این یکی دیگر راست است. برای چی با اینها کاری می‌کردم باور نکنند؟ برای اینکه بتوانند نقد کنند. جرأت نقد داشته باشند. حالا تعریف از خود نیست. بنده نقص‌های خیلی زیادی دارم. در یک سری از کلاس‌های حوزه که با دوستان داشتیم، می‌گفتم هر کسی این صحبت یا این بحث من را نقد کند، ایرادهای بیشتری بگیرد نمره بیشتری می‌گیرد. حالا اگر کسی 8 تا ایراد گرفت و بقیه 7 تا و 6 تا و 5 تا، آن 8 تا را من 20 می‌کنم، بقیه را کمتر می‌کنم. اینها باید سعی می‌کردند ایراد بیشتری بگیرند در حالی که با هم رفیق بودیم.
شریعتی: و چقدر این عقل درگیر است.
حجت الاسلام پناهیان: مهم این بود که شروع به نقادی کردن بکند. خب عقل جامع جمیع اینگونه فعالیت‌ها است که نتیجه آن این می‌شود: فعالت ذهنی صحیح، فعالیت فکری صحیح، به اضافه برای حالات روحی صحیح. حالات روحی خوب. چون روح انسان، گرایش‌های انسان روی فکر انسان به شدت مؤثر هستند. گرایش‌های شما به قول روانشناس‌ها سویه شناختی به شما می‌دهد چون یک گرایش مثلاً منفی‌ای نسبت به یک چیزی دارد، هی بدی‌های آن را می‌بیند. چون یک رنجی دارد او را بی‌تاب می‌کند، دیگر نمی‌تواند خوب در مورد آن داوری کند. لذا وقتی عصبانی هستی تصمیم نگیر. یعنی دچار سویه شناختی می‌شوی. یک چیزی را زیادی بد می‌بینی. عقل برایند نهایی فعالیت‌های ذهنی صحیح، فعالیت ذهنی که می‌گویم همه جور فعالیتی است. از عقل تجربی و احصای تحربی خیلی از موارد و مشاهدات، محسوسات تا کار فکری عمیق و آن کل‌نگری‌ای که انسان دارد، عقل فلسفی انسان، عقل، فعالیت صحیح ذهنی، به اضافه انگیزه‌های سالم روحی است. ورای این فعالیت‌های ذهن صحیح.
شریعتی: و این ارتباط مستقیم با دین و دینداری ما دارد.    
حجت الاسلام پناهیان: وقتی که اینطوری شد، این عقل سالم شد، این آن عقلی است که کلما حکم به العقل حکم به الشرع. آن وقت آقای بهجت چه می‌فرمایند؟ می‌فرماید آدم عقلش سالم و خوب کار کند، یعنی مجموعه‌ای از آن دل و اندیشه. حتی می‌تواند بفهمد که حکمت نماز صبح چیست که دو رکعت است. آدم می‌تواند بفهمد. ممکن است نتواند بیان کند. بعضی چیزها بیان کردنی نیست. شما خیلی چیزهای ساده در دنیا هست که نمی‌توانید آنها را بیان کنید. مثل بوی خوش گل یاس. یک عبارت الآن شما امتحانی بگوید. نمی‌شود گفت. خیلی چیزهای دیگر هست که نمی‌توانیم بگوییم. ما رنگ زرد را چطوری می‌توانیم توضیح بدهیم برای کسی که فرضاً هیچ رنگ دیگری را ندیده است. باید نشانش بدهی. این زرد است. اصلاً کلمه‌ای نداری برایش توضیح بدهی. خیلی چیزها هست. در معنویات و امور بسیار
شریعتی: مهر و عاطفه مادر را چطوری می‌شود بیان کرد؟
حجت الاسلام پناهیان: اینها را نمی‌شود توضیح داد. خب برویم سراغ اینکه این ترکیب عقل و در واقع ترکیب قلب، روح و فکر را ببینیم.
شریعتی: داخل پرانتز با این توضیحاتی که شما دادید حالا آدم می‌فهمد که ظاهراً پیامبر ما از کنار قبرستانی عبور می‌کردند و اشاره می‌کردند و با حسرت که اینجا دفائن عقول است که نادیده گرفتنش، از آن استفاده نکردند.
حجت الاسلام پناهیان: بله. حالا ببینید دیگر روایت در باب عقل زیاد است. وقتی که شما عقلت خوب کار کرد، یعنی هم جستجوگری با آن زندگی‌‌مان که می‌دانید. نمی‌دانم این را جلسه قبل عرض کردم یا نه.
شریعتی: چی را؟
حجت الاسلام پناهیان: زندگی انسان با جستجوگری آغاز می‌شود.
شریعتی: نه، یادم نمی‌آید.
حجت الاسلام پناهیان: دیده‌اید که کودک کنجکاوی می‌کند. از همان ماه‌های اول همه چیز را می‌خواهد امتحان کند. تا آنجایی که چشم او باز می‌شود صداها، کنجکاوی یکی از انگیزه‌های اولی و اصلی است. هفت سال هی می‌خواهد کشف کند. هفت سال باید اجازه بدهیم که کودک آزادانه کنجکاوی کند. البته لوازمی که خطرناک است از جلوی دست او برداریم و او را محدود کنیم از پله‌ها پایین نیفتد با مغز صدمه بخورد. بالاخره کنجکاوی کودک حد و مرز ندارد. ممکن است که بخواهد پله را هم آزمایش کند یا به یک چیز داغ دست بزند اما وقتی که این کار را می‌کنیم می‌خواهیم کودک را تا 7 سال کنترل کنیم، باید چطوری کنترل کنیم؟ یک جوری او را کنترل نکنیم که یکدفعه یک چیزی به نام ترس در دل او تقویت شود، جستجوگری او محدود شود به پدیده‌ای به نام ترس. جستجوگری او محدود شود به جلب محبت از بس به او محبت نکردیم، بعد یکبار که او را تشویق می‌کنیم شروع می‌کند خودش را تکرار کردن تا آن تشویق را دریافت کند. بچه باید بگوید تشویق کن. برای من تشویق مهم نیست. بگذار برم چیزهای دیگر را کشف کنم. انقدر باید از محبت سیراب و لبریز باشد. به همین دلیل در روایات فرموده‌اند در هفت سال اول کودک باید پادشاه باشد. بعد پدر و مادر حالت غلام برای او دارند. چرا؟ چون باید کنجکاوی او آزاد باشد. دوست داشته باشد، کشف کند و برای او هزینه کند، وقت بگذارد. در هفت سال دوم این کنجکاوی جهت پیدا می‌کند، برنامه پیدا می‌کند. می‌رود این کنجکاوی در یک سلسله سؤال‌های مرتب و یک سلسله رفتارهای مرتب و مثل یک عبد، مثل یک سرباز در پادگان از هفت سالگی به بعد چون از محبت تغذیه شده است، امنیت یافته است. احساس عزت و هویت را در آن هفت سال او پیدا کرده است. حالا وقتی که به او می‌گویند یک برنامه داریم، آن هم منظم باش، سوء‌تفاهم برای او پیش نمی‌آید. می‌گوید جالب است. اتفاقاً در روانشناسی رشد هم می‌گویند بچه از این لحظه به بعد، از حدود هفت سال دنبال دستور می‌گردد. آن آزادی خودش اشباح هم شده، دنبال اینکه محدود شود، فرمانده داشته باشد هم خودش می‌گردد. بعد شما شروع می‌کنید دوباره آن کنجکاوی را در چارچوب برنامه‌های مدرسه، برنامه‌هایی که اسم آن را ادب می‌گذاریم، با ادب جستجوگری خودش را ادامه می‌دهد. این جستجوگری ادامه پیدا می‌کند تا بچه دانشمند می‌شود. همین جستجوگری ادامه پیدا می‌کند به معرفت الله می‌رسد. آن وقت این جستجوگری وقتی دقیق صورت بگیرد، دارای تفکر نقاد، دارای قدرت ذهن آزاد، آزاد از هوا و هوس. مثلاً ما می‌گوییم به اندیشه غرب‌زده‌ها نمی‌توانیم اطمینان کنیم. این برایش یک چیزهایی آنجا جالب است، این دیگر نمی‌تواند درست فکر کند. این اینجا احساس حقارت می‌کند یا یک رنجی او را اذیت کرده است این دیگر نمی‌تواند درست فکر کند.
شریعتی: اگر عقل درست و در یک جهت صحیح به سر و سامان برسد ما را به معرفت الله می‌رساند همانگونه که شما اشاره کردید.
حجت الاسلام پناهیان: بله، ما را به معرفت الله می‌رساند. و نه تنها معرفت الله، می‌رساند به اینکه دنیای خود را خوب اداره کنیم. شما برای اداره دنیا نیاز به آدم عاقل دارید. نیاز به سیاست‌‌مدار داری باید عاقل باشی. نیاز به مدیر داری باید عاقل باشد. نیاز به برنامه‌ریزی در هر زمینه‌ای داری که برنامه‌ریزی در هر زمینه‌ای نیاز به آینده‌نگری دارد. بگذارید یک روایت دیگری برای شما بخوانم. می‌فرماید: النظر فی العواقب، تعریف عقل این است. یا در یک روایت دیگر می‌فرماید: اعقل الناس انظرهم فی العواقب. هر کسی در دوراندیشی سرآمدتر است عقلش بیشتر است. آن وقت اثر این بعد معاد در قرآن چیست؟ افزایش عقل. هر که می‌خواهد افزایش عقل پیدا کند قرآن زیاد بخواند چون هیچ کتابی مثل قرآن ما را در معاد نمی‌برد. در بهشت و جهنم نمی‌برد. موضوعات مهمی را در مورد آخرت مطرح می‌کند ما توجه‌مان جلب شود. چند لحظه به آن بیندیشیم و معاد به ظاهر برای ما خیلی مهم است. و این ما را عاقل بار می‌آورد. مهمترین اثر اعتقادی به معاد چیست؟ نه رفتار کنترل شده. عقل انسان است که افزایش پیدا می‌کند.
شریعتی: حالا هر که دیندارتر عاقل‌تر. یعنی دین به معنای واقعی کلمه و عقل به معنای واقعی کلمه و این تعبیری که این جلسات داریم راجع به آن صحبت می‌کنیم. آنهایی که به معرفت الله نمی‌رسند ولی عقلشان را درست پرورش داده‌اند یعنی در همین اسلوب و در همین چارچوب حرکت کردند.
حجت الاسلام پناهیان: آنها تصادفاً به معرفت الله نرسیدند. با کوچکترین حادثه‌ای به معرفت الله می‌رسند اگر فرمایش شما درست باشد. کسی عقل خودش را درست پرورش داده است. باید برسد. ببینید روانشناس‌ها یک حرفی را می‌زنند، می‌گویند نو‌جوان‌ها در 14 سالگی به یک سؤال فلسفی می‌رسند. من قید عرفانی را هم به آن اضافه می‌کنم. به طور طبیعی. این را که ما نگفتیم. روانشناس‌ها هم می‌گویند. بعد همه نوجوان‌ها هم می‌توانند تجربه کنند اگر زیادی سرگرم بازی و گره‌های روحی نشده باشند. یک نوجوان معمولی. می‌گوید من چرا آفریده شدم. این سؤال، سؤال طبیعی است. دست شما نیست به این فکر نکنید. وقتی که به این فکر کردی، قطعاً به نتیجه‌ای می‌رسی که شما اسم آن را معرفت الله گذاشتی. قطعاً به معنویت و باطن کائنات و فلسفه وجودی هستی می‌رسی.
شریعتی: این وسط چه اتفاقی می‌افتد که نمی‌رسی؟
حجت الاسلام پناهیان: درگیری انسان به علاقه‌های نابه‌جا. ببینید می‌فرماید: انما العقل التجنب من الاثم؛ پرهیز گردن از گناه می‌شود عقل. گناه یعنی چه؟ گناه یعنی کاری که به من ضرر می‌زند. همین. مگر گناه چیست؟ گناه یک کاری است که به من ضرر می‌زند به اضافه کاری که به نفع من است ولی به خاطر این نفع کوچک، یک فع بزرگتر را کنار گذاشتی. می‌گوید آقا فلان کار لذت دارد. بله، خب لذت دارد. بر منکر آن لعنت. مگر نباید لذت داشته باشد؟ ولی لذت برتری را تو از دست دادی. نه اینکه شهوات لذت معنویات را از تو می‌گیرند. نه، هرزگی در شهوات لذت پایدار شهوات را در تو از بین می‌برند. لذت عمیق شهوات را در تو از بین می‌برند. همین‌جا، چند روز دیگر. لذت عاطفه را در تو از بین می‌برد. دیگر به کسی نمی‌توانی عشق بورزی. اگر خانم‌ها می‌دانستند که... چون خدا در رابطه بین زن و مرد مدیریت را به خانم‌ها داده است. چرا مدیریت را به خانم‌ها داده است؟ چون خانم‌ها قدرت بیشتری دارند. حجاب یعنی شما کنترل کن این رابطه را. شما می‌توانی. مرد ناتوان‌تر از تو است. خود فلسفه حجاب یعنی زن قدرت بیشتری دارد در مدیریت روابط بین زن و مرد. اگر خانم‌ها می‌دانستند، اگر این مدیریت به خوبی انجام نگیرد، در زندگی چه از بین می‌رود؟ عاطفه، عشق، محبت. اگر خانم‌ها همین را می‌دانستند و این را قشنگ برای آنها جا می‌انداختند، می‌گفتند خب حجاب یک رفتار عقلانی است. حتی اگر شما به معاد معتقد نباشی، حتی اگر شما به خدا معتقد نباشی. و اینها با علوم تجربی امروز قابل اثبات است منتها ایراد این است که حوزه فعالیت‌های تجربی نمی‌کند. تجربی‌ای که خدا دستور داده است. گفته خب شما بروید آثار گناه کردن را در انسان‌ها ببینید. مثلاً درباره همین حجاب می‌فرماید: طهارت قلب بیشتری برای شما خواهد آورد. این را نمی‌شود تجربه کرد؟ چرا می‌شود تجربه کرد. با تجربه خیلی قابل اثبات است. افراد چه صدماتی می‌خورند در اثر عدم مدیریت صحیح روابط زن و مرد. چی عقل انسان را کم می‌کند؟ چی به عقل انسان صدمه می‌زند؟ هر نوع ناملایماتی در رفتار که موجب به هم ریختن قلب انسان، گرایش‌های انسان شود، به عقل انسان صدمه می‌زند چون عقل یک امر نظری و فکری محض نیست. به همین دلیل آقای بوعلی سینا می‌گوید وقتی که من یک مسئله غامض علمی دارم می‌روم دو رکعت نماز می‌خوانم می‌آیم آن را حل می‌کنم. نه آقای بوعلی‌سینا. یکی از اندیشمندانی که اخیراً جایزه برجسته شیمی جهانی را برده‌اند در کتاب خودشان نوشته‌اند که بعضی از مشکلات علمی خودم را حرم امام رضا می‌روم. چه ربطی بین سلامت قلب هست و... حالا اصلاً از این حرف‌ها بگذریم. اینها مال نمونه‌های نادر است. اخیراً در مورد هوش هیجانی صحبت‌هایی می‌شود، می‌گویند آن چیزی که موجب رشد انسان است از نظر علمی، خلاقیت علمی و موفقیت در زندگی، بهره‌برداری از این دانش، آی کیو نیست، هوش شناختی نیست، هوش هیجانی است. آخرش هم برای هوش هیجانی به چه رسیده‌اند؟ تو بتوانی تمایلات خودت را کنترل کنی. بعد من نمی‌خواهم واقعاً بحث‌های روانشناسی کنم. شما بروید در اینترنت سرچ کنید شعار شیرینی را دیرتر بخوریم. بعضی از مدارس روی پیراهن بچه‌های نوشته‌اند شیرینی را دیرتر بخورید. یعنی چه؟ یک کسی یک آزمایشی کرده است. سه تا شیرینی جلوی سه تا دانش آموز گذاشته گفته اگر دیرتر این را بخورید من به شما جایزه می‌دهم. بعد از 15سال اینها را رصد کرده است، دیده آن روز هر کسی شیرینی را دیرتر خورده آدم موفقی شده اگر چه هوش شناختی کمتری داشته است. اگر کسی هوش حافظه شناختی بالایی داشته، شیرینی را زود خورده، آدم موفقی نشده است.
شریعتی: یعنی به خاطر آن خویشتن‌داری؟
حجت الاسلام پناهیان: خویشتن‌داری. الآن خویشتن‌داری یک شعار دینی نیست. یک شعاری است که روانشناس‌ها هم به آن رسیده‌اند. روانشناس‌هایی که آثار زودهنگام را بررسی می‌کنند، آثار نه چندان عمیق را بررسی می‌کنند.
شریعتی: یعنی پرهیز.
حجت الاسلام پناهیان: پرهیز ممکن است بگوییم، مواظب هوای نفس بگوییم. رشد عقل با چیه؟ با رفتار انسان، با سبک زندگی انسان. چرا؟ چون سبک زندگی انسان گرایش‌های انسان را تحت تأثیر قرار می‌دهد، انسان را می‌اندازد در موضع رفتار دفاعی، در موضع لجبازی با دیگران. و وقتی این اتفاق افتاد، عقل از بین می‌رود. یک خرد آزاد. ما نمی‌خواهیم عقل اسلامی شود. یعنی حواسمان به این باشد. ما می‌خواهیم عقل آزاد باشد. رها از اینکه تحت هر فشار نامطلوب و غیرطبیعی. عقل سالم باشد. آنجایی که می‌فرماید:«إِلَّا مَنْ أَتَى اللَّهَ بِقَلْبٍ سَلِيمٍ‏» کسی که روز قیامت پیش خدا بیاید، فقط آنها را من تحویل می‌گیرم که سالم آمده باشند خیلی حرف قشنگی است. یعنی تو فقط کافی است که قلب خود را سالم نگه داری. نمی‌خواهد چیزی به آن اضافه کنی.
شریعتی: دو سه دقیقه وقت داریم و با توجه به اینکه ظاهراً قرار است از این بحث هم عبور کنیم و یک اشارات مختصری حاج آقای حجت الاسلام پناهیان داشتند و ان‌شاءالله در ایام ماه محرم بحث جدیدی را آغاز خواهیم کرد، در مورد آفت عقل شما اشاره کردید. یکی از راه‌های پرورش آن را هم در این دو سه دقیقه باقیمانده تا قرآن به ما بگویید.
حجت الاسلام پناهیان: بحث بود پیش معاویه که عقل چیست. فرمود که امام حسین (ع) «لَا يَكْمُلُ الْعَقْلُ إِلَّا بِاتِّبَاعِ الْحَق» کامل نمی‌شود عقل مگر با تبعیت از عقل. معاویه برگشت و چه گفت؟ همه شما یک چیز می‌گویید. «مَا فِي صُدُورِكُمْ إِلَّا شَيْ‏ءٌ وَاحِدٌ» در سینه‌های شما همه یک حقیقت هست. هر جوری می‌خواهیم از شما سؤال کنیم یک حرفی می‌زنید که آن حرف حقیقتش یکی است. اتباع حق. اتباع حق موجب افزایش عقل می‌شود مخصوصاً اگر این اتباع حق در لحظه‌های سخت باشد. بگذارید یک روایت دیگر از امیرالمؤمنین بخوانم. «مَنْ سَخَتْ نَفْسُهُ عَنْ مَوَاهِبِ الدُّنْيَا فَقَدِ اسْتَكْمَلَ الْعَقْل» هر کسی در چالش مواهی دنیا خودداری کند. از مواهب بیخود دنیا. انسان نباید خودش را از همه مواهب محروم کند اما به نفس خودش سخت بگیرد، این آدم عقلش کامل می‌شود. هرزگی کردن. مثلاً ممکن است یک کافی‌شاپ‌هایی در محیط‌های آزاد، محیط‌های غیردانشگاهی باشد که در آنها خیلی تنقلات باشد. بعد شما می‌روید می‌بینید در دانشگاه‌ها از این خبرها نیست. آقا چرا؟ اینجا هم بگذارید بفروشند. شکمبارگی چه اشکال دارد؟ اینها که حلال خدا است. اینها فرهنگشان این است می‌خواهند عقل خودشان را رشد بدهند، یک کمی ریاضت به نفس خودشان می‌دهند. هر چیزی را دیگر نمی‌خورند، هر چیزی را دیگر نمی‌پوشند، هر چیزی را نمی‌بینند، هر چیزی را نمی‌شنوند. بگو من این کلمات را تکرار کنم و چقدر اینها کلمات عمیقی هستند. برای چی؟ برای اینکه می‌خواهند عقل خودشان را پرورش ندهند. عقل پرورش پیدا کرد، فایده آن به عقل تجربی می‌رسد، فایده آن به عقل نظری می‌رسد، فایده آن به عقلی که می‌گوییم عقل عملی در زندگی می‌رسد. تصمیم‌هایی که افراد می‌گیرند و این زندگی چقدر زیبا می‌شود. زندگی با عقل زیبا می‌شود. یک نکته آخر بگویم. مردم عشق را یک مقوله لطیفی می‌دانند. عقل را یک مقدار سرد و زمخت و... من در مورد عشق حالا هیچی نمی‌گویم ولی عقل از عشق لطیف‌تر است. گفت: مرنجان دلم را که این مرغ وحشی ز بامی که برپاست مشکل نشیند. مرغ وحشی، دلم را، اینجا منظورش عقل نیست؟ شاید اینجا منظورش عقل بوده است. عقل اینطوری است. یکبار به آن بی‌اعتنایی کنی دفعه بعد تو را راهنمایی نمی‌کند. در همین روایت که وقت نشد فرمود از عقل‌تان تمنا کنید، کار بکشید هدایت‌تان می‌کند. با او راست بگویید، حرفش را گوش کنید ببینید چی‌ها به شما می‌گوید.
شریعتی: چقدر جان می‌گیرد، چقدر ذوق می‌کند. خیلی خب. نکته‌های شما را می‌شنویم، پیام‌هایتان را برای ما ارسال کنید.
صفحه368قرآن کریم
شریعتی: خیلی فرصت نداریم. یک خاطره‌ای از حاج آقای جاودان حاج آقا حجت الاسلام پناهیان دارند بشنویم و ان‌شاءالله حسن ختام ما باشد و خداحافظی کنیم.
حجت الاسلام پناهیان: بله، بنده حاج آقای جاودان را شاید بیش از 40 سال هست می‌شناسم و خدمت ایشان می‌رسیدم. ایشان نوه شیخ مرتضی زاهد و عارف بزرگوار هستند که آن بزرگوار فوق‌العادگی داشتند. ایشان هم خیلی واقعاً برای ما عزیز هستند. من جوان بودم خدمت ایشان رسیدم یک دلیلی را پیدا کرده بودم برای اینکه ظهور نزدیک است. در روایات. به ایشان عرض کردم، ایشان گفت خب ممکن است واقعاً باشد. باید آماده شویم. مثلاً همین جمعه ممکن است باشد. گفتم خب بله. گفتم خب حالا قبل از جمعه عزرائیل ممکن است امشب جان ما را بگیرد. نمی‌خواهی آماده باشیم؟ خیلی برخوردهای عقلانی. حالا نمونه‌های زیادی هست. یعنی کسی با ایشان نشست و برخاست کند، عقل او پرورش پیدا می‌کند.
شریعتی: خیلی ممنون و متشکرم.