شریعتی: خوشحالیم اولین روز هفته ما با حضور حاج آقای حسینی لطف دیگری دارد و مهمتر اینکه در محضر نهج البلاغه شریف هستیم.
حجت الاسلام حسینی قمی: بسم الله الرحمن الرحیم خطبه 239 در این خطبه امیرالمومنین 12 ویژگی اهل بیت را بیان میفرمایند اولین و مهمترین ویژگی که حضرت اول ذکر میفرمایند هُم عیش العلم و موت الجهل؛ اهل بیت مایه حیات علم و دانش و مرگ جهل و نادانی هستند.
شریعتی: یک وقتی حاج آقای عاملی که خدا حفظشان کند میفرمودند که اهل بیت را با کرامت معرفی نکنید هم عیش العلم.
حجت الاسلام حسینی قمی: کرامت جای خودش و مهمتر از کرامت اینکه عیش العلم؛ به همین مناسبت اجازه بدهید قبل از اینکه سراغ بخش دوم بروم خطبه 189 ایها الناس سلونی قبل أن تفقدوني فلعن بطرق السماء أعلم مني بطرق الارض؛ قبل از اینکه من را از دست بدهید از من سوال کنید من راههای آسمان را از زمین بهتر میدانم. ابن ابالحدید ذیل این کلام نورانی امیرمومنان یک عبارت خیلی زیبایی دارد که در پاورقی نهج البلاغه آمده است مینویسد اجمع الناس، همه قبول دارند علی أنهم لم یقل أحد من الصحابة؛ احدی از اصحاب وَ لا أحد من العلما؛ هیچ عالم و صحابهای نگفت سلونی قبل أن تفقدوني، غیر از امیرالمومنین(س).
شریعتی: علی باید باشی که این ادعا را کنی.
حجت الاسلام حسینی قمی: میگوید ابن عبد البر در کتاب إستیعاب که از منابع قدیمی اهل سنت است این جریان را نقل کرده است حالا یعنی چه که حضرت این را میفرماید؟ یعنی چه که من راههای آسمان را بهتر بلد هستم؟ ابن ابالحدید میگوید که منظور حضرت؛ مختص به من العلم و مستقبل الامور؛ امیرالمومنین از آینده میتوانست خبر بدهد خطبه 177 امیرمومنان قسم میخورد و الله لو شئت أن أخبر کل رجلٍ منکم؛ به خدا قسم که اگر بخواهم آغاز و پایان و جزئیات زندگی هر کسی را خبر بدهم میتوانم. خدا این علم را به من داده است لذا ابن ابالحدید میگوید که راههای آسمان یعنی آینده را میدانم. میگوید تصدیق این کلام روایاتی است که از امیرمومنان در علوم غیبیه فراوان آمده است چند بار آقای ابن ابالحدید این عالم بزگوار اهل سنت مال 800 سال پیش چند بار امیرالمومنان از غیب آینده خبر داده است لا مرّةً و لا معة مرّة؛ نه یک بار، نه صد بار، امیرالمومنان از آینده خبر داد حتی ذلک الشک و الرِّی و فی انه اخبارعلمٍ؛ پس بنابراین این دانش امیرمومنان دانش اهل بیت است در ادامه این خطبه 189 است حضرت میفرماید از من سوال کنید قَبْلَ أَنْ تَشْغَرَ بِرِجْلِهَا فِتْنَةٌ تَطَأُ فِي خِطَامِهَا؛ قبل از اینکه علی را از دست بدهید و گرفتار فتنه بنی امیه شوید فتنهای که سرزمین شما را مثل شتر لجام گسیخته لگد مال میکند امروز از من بپرسید هر چه میخواهید. حضرت امیر خودش از آینده خبر میدهد فتنهای در راه است کسانی بر شما مسلط خواهند شد تعبیر حضرت این است که مثل شتری که لجامش را رها کرده باشی همه چیز را لگدمال میکند قبل از اینکه گرفتار آن فتنه شوید از من سوال کنید وَ تذهب باحلام قلبها؛ عقل مردم را از بین میبرد پس این هم یک بیان. اولین ویژگی بیان امیرالمومنین در مورد امیرمومنان هُم عیش العلم و موت الجهل؛ جالب است باز برای اینکه از منابع اهل سنت عامه حدیثی را خوانده باشم ذهبی در میزان الاعتدال این روایت را نقل کرده است قبلا هم گفتم ذهبی تخصصش رجال و حدیث است از علمای بزرگ اهل سنت است شاگرد ابن تیمیه بوده است وفاتش 748 است حدود ششصد هفتصد سال پیش زندگی میکرده است در میزان العتدال و ابن حجر در لسان المیزان از اهل بیت نقل کردند از رسول خدا که فرمود اهل بیتي کالنجوم، دیدید در حرمها گاهی من دیدم این کاشیها میزنند خیلی حدیث زیبایی است مخصوصا منابع متعددی از اهل سنت این حدیث را نقل کردند رسول خدا فرمود اهل بیت من مثل ستاره هستند فبأيهم اقتديتم اهتديتم. هر کدام از اینها را اقتدا کنید هدایت میشوید این حدیث را در مستدرک حاکم نیشابوری وفات 405 است بیش از هزار سال پیش از رسول خدا، رسول خدا فرمود النجوم أمان لأهل الارض من الغرض؛ الان هم میدانید با همه پیشرفت علم و دانش هنوز در دریاها این ستارهها هستند که راه را نشان مردمی میدهند که میخواهند راه را پیدا کنند.
شریعتی: وَ بالنّجم هُم یهتدون.
حجت الاسلام حسینی قمی: اهل بیت من، أمان لأمتي لاختلاف فاذا خالفتا قبیلة؛ اگر کسانی با اهل بیت من مخالفت کردند صاروا حزب شیطان؛ مستدرک حاکم نیشابوری از منابع اهل سنت است وفاتش 405 است اصلا مستدرک را برای چه نوشت حاکم؟ گفت هر چه در صحیح نیامده است من آنها را استدراک نیامده است در صحیح بخاری و صحیح مسلم نیامده است من بیاورم رسول خدا فرمود که ستارهها بر اهل زمین امانند، در دریاها نجات میدهند، اگر کسی با اهل بیتم مخالفت کرد میشود حزب شیطان.
شریعتی: جالب است که با تمام این تأکیدات که همه به آنها متفقند باز هم اهل بیت نادیده گرفته شدند.
حجت الاسلام حسینی قمی: یک حدیث دیگر بخوانم باز هم این منبعش را یک جلسه معرفی کردم خصائص نسائی، نسائی گفتم از علمای بزرگ اهل سنت است وفاتش 303 است یعنی هزار و صد و چهل پنجاه سال پیش یک کتابی دارد خصائص امیرالمومنین علی بن ابی طالب داستان تألیف این کتاب را هم گفتیم یک وقتی در شام رفت دید همه میگویند امیرالمومنین معاویه خیلی ناراحت شد که چرا اسمی از امیرالمومنین علی بن ابی طالب نمیآید؟ این کتاب را نوشت آنقدر او را کتک زدند که در اثر همین ضربهها از دنیا رفت. گفتند باید یک کتاب هم بنویسی خصائص امیرالمومنین معاویه، گفت شما یک حدیث بیاورید من بنویسم. دو بار تا حالا این قصه را گفتیم یادم است ولی جالب است به أعمش گفتند معاویه از بدریون بود در جنگ بدر حضور داشت؟ گفت بله ولی مِن تلک الجهة؛ آن طرف بود یعنی در صف مقابل پیامبر بود گفت من چه بنویسم شما یک فضیلتی بگویید تا من بگویم؟ این آقای نسائی را زدند تا از دنیا رفت از بزرگان اهل سنت است این سنن نسائی از مهمترین کتابهای اهل سنت است این آقا کتاب نوشته است خصائص علی بن ابی طالب حدیث 36 است از امیرمومنان نقل میکند کانت لي منزلة من رسول الله؛ من یک جایگاهی داشتم پیش پیامبر لم تکن لاحد من الخلائق؛ هیچ کسی این منزلت را نداشت چه بود آن ویژگی؟ كُنْتُ آتِيهِ كُلَّ سَحَرٍ؛ هر سحرگاهان من محضر پیامبر شرفیاب میشدم اگر مشغول نماز بودند إن کانت في صلاته سبّحَ یک سبحان الله میگفتند یعنی علی بیاید داخل؛ فکان ذلک إذنه لي؛ با یک سبحان الله سر نماز انسان هم که سبحان الله بگوید اشکال ندارد اذن ورود پیامبر به امیرالمومنین سبحان الله در نماز شب سحرگاهانشان بود. یک سبحان الله میگفتند من محضر رسول خدا میرفتم این در خصائص نسائی هست باز این حدیث در خطبه 210 نهج البلاغه یک وقت مفصل خواندیم امیرالمومنین فرمود خیلی بین من و بقیه اصحاب فرق بود بقیه میآمدند مینشستند اگر پیامبر حدیثی میفرمود گوش میکردند اگر نمیفرمود هیچ؛ اما من نه؛ من محضر پیامبر سوال میکردم اگر من سوال نمیکردم رسول خدا شروع میکردند و این جمله کنت أدهل علی رسول الله؛ من هر شبانه روز محضر پیامبر شرفیاب میشدم این هم یک جمله، باز اجازه بدهید من مدد بگیرم از یک خطبه دیگر امیرمومنان برای این هم عیش العلم و موت الجهل، این خطبه دوم نهجالبلاغه امیرمومنان است حضرت تعبیر خیلی زیبایی دارد از آن تعبیراتی کلیدی و جذاب، همه تعبیرهای حضرت جذاب هستند ولی این خیلی میدرخشد است خطبه دوم نهجالبلاغه؛ لا یقاص بآل محمد من هذا الأحدٌ؛ احدی را با اهل بیت مقایسه نکنید. وَ لا یسوّی بهم مِن جرت نعمتهم علیه ابداً؛ خیلی تعبیر لطیف است یعنی نیایید بین کسانی که سر سفره نعمت اهل بیت نشستند با خود اهل بیت یک نوعی تسویه کنید و یک نوع نگاه کنید میگوید اینها با هم مساوی نیست بیانصافی است کسی امیرمومنان را و کسانی که سر سفره امیرالمومنان نشستند بگوید که اینها مساوی هستند لا یسوی بهم من جرت نعمتهم؛ نعمت اهل بیت بر آنها ابداً.
شریعتی: اهل بیت سرچشمه هستند.
حجت الاسلام حسینی قمی: حالا جالب است من به این شرح جمله باز ابن ابالحدید ذیل همین خطبه میگوید که اگر کسی سوال کند إیّ نعمةٍ؟ چه نعمتی دیگران سر سفره اهل بیت؟ میگوید اولاً لا ریب فی کلامه تعریض بما تقدم علیه؛ حضرت دارند کنایه میزنند به آنهایی که قبل از حضرت خلافت کردند یک نوع نگاه نکنید آنها سر سفره ما بودند ابن ابالحدید عالم بزرگ اهل سنت خیلی عبارت زیبایی دارد میگوید اگر سوال کنید چه نعمتی را دیگران از اهل بیت بهره بردند قیل نعمتان، من جواب میدهم دو تا نعمت، الاولی الجهاد یکی جهاد الجهاد عنهم و هم قائدون فَاِن مَن اَنصف علم انه لو لا سيف علي لاستلم المشرکون، اگر جهاد امیرالمومنین نبود هیچ کسی باقی نمیماند نه آنهایی که حق امیرالمومنین را بردند چه آنهایی که نبردند...
شریعتی: اگر هستید به یمن جهاد امیرالمومنان است.
حجت الاسلام حسینی قمی: نعمت دوم العلومه، علوم امیرمومنان اگر این علوم نبود دیگران خیلی احکام را غیر شرعی حکم میکردند این قصهای که یک روز از آقای ذهبی خواندیم خیلی مهم است میگوید به قدری لو لا علی فهلک فلان؛ گفته شد که شد ضرب المثل در میان مردم که اگر کاری داشتند و یک کسی باید به فریادشان میرسید میگفتند اگر فلان نباشد من بیچاره میشویم. میگوید و الخبر مشهور و اعلم علیًّ؛ ذیل خطبه دوم نهج البلاغه ابن ابالحدید میگوید و اعلمنا علی یدع التقدم علی الکل و الشرف علی الکل و النعم علی الکل؛ امیرمومنان مدعی است که در شرافت بر همه تقدم دارد بسم الله اگر کسی هست بگوید که ما در جهاد مقدم به امیرمومنان هستیم در علم و دانش مقدم هستیم، یک عبارتی میدیدم آقای شریعتی خیلی زیبا بود خدا رحمت کند شهید بزرگوار آیت الله سید محمد باقر صدر رضوان الله علیه که انصافا این شخصیت از دست عالم تشیع گرفته شد خدا بر عذاب صدام بیفزاید شهید صدر انصافا یک متفکر کم نظیری بود.
شریعتی: جز نوابغ روزگار بودند.
حجت الاسلام حسینی قمی: و نوادر، بحثی راجع به اهل بیت دارد من این روزها مطالعه میکردم دیدم چه قدر نکته لطیفی است ایشان تذکر داده است میفرماید آثار تفکر جاهلی در میان خلفا نشان داده میشد خودش را بروز میداد ببینید تاریخ است دیگر این را که همه قبول دارند امیرمومنان در نهج البلاغه است خطبه 190 بارها فرمودند وَ کَانَ یَمْضَغُ الشَّیْءَ ثُمَّ یُلْقِمُنِیهِ؛ من در دامن پیامبر بزرگ شدم همه دوستان شنیدند که امیرمومنان از طفولیت در دامن پیامبر بودند بنابراین امیرمومنان همیشه با پیامبر بودند باز در نهج البلاغه میفرمایند وَ لَقَدْ كُنْتُ أَتَّبِعُهُ اتِّبَاعَ الْفَصِيلِ أَثَرَ أُمِّهِ؛ مثل بچهای که دنبال مادر میدود من اینطوری دنبال پیامبر میدویدم اما دیگران چه؟ شهید صدر میفرماید دیگران کسانی که قبل از امیرمومنان بودند کسانی که خلیفه اول 23 سال در دوران اسلام بود 63 ساله بود که از دنیا رفت امام 40 سال دوران جاهلیت بوده است خلیفه دوم چند سال در دوران جاهلیت بوده است؟ 27 سال در دوران جاهلیت بوده است. خلیفه سوم 34 سال در دوران جاهلیت بوده است ببینید تفاوت نمیکند کسی به قول امیرالمومنان میگوید مثل بچه دنبال پیامبر میدویدم اصلا دوران جاهلیت نداشته است با کسی که 23 سال بفرمایید محضر پیامبر 40 سال در دوران جاهلیت بوده است؟ شهید صدر میگوید لذا این دوران اثر گذاشت آثار این زمینههای جاهلیت هم در افکار هم در عملکرد اینها، خیلی بحث مفصلی است چند تا شاهد آورده است من دو تا را به عجله میگویم یک شاهدش این است میگوید مثلا در داستان حج، این داستان را همه شنیدند وقتی پیامبر خدا عمره به جا آوردند در حجة الوداعشان همین کاری که الان حاجیها انجام میدادند عمره تمتع فرمودند حالا از احرام بیرون بیایید دوباره در روز نهم ذیحجه محرم میشویم همه شنیدند که خلیفه دوم مخالفت کرد گفت نه این معنا ندارد که ما عمره را انجام دهیم از احرام بیرون بیاییم دوباره نهم ذیحجه؛ چرا مخالفت کرد؟ همه میدانند دیگر حاجیها مکه مشرف شدند عمره تمتع اعمالشان تمام شد آمدند بیرون از احرام چند روز بعد دوباره محرم شدند برای حج تمتع؛ چرا خلیفه مخالفت کرد؟ چون در جاهلیت این کار را از گناهان بزرگ میشمردند، در جاهلیت اصلا حرام میدانستند این کار را؛ چه کار میکرد جاهلیت؟ در ماه رجب عمره را انجام میداد ماه ذی حجه حج تمتع را انجام میداد پیامبر فرمود نه این کار را کنار بگذارید همین الان عمره از عمره بیرون بیایید چند روز بعد دوباره حج تمتع، یعنی اگر آدم سی سال چهل سال در یک زمینههای رشد کرد قطعا اثر میگذارد.
شریعتی: آثار آن تفکر هنوز در زندگی و فکرش هست.
حجت الاسلام حسینی قمی: یک نمونه دیگر شهید صدر رضوان الله علیه دارد میگوید مثلا در سقیفه بنی ساعده وقتی نشستند خلیفه تعیین کردند هیچ کسی نگفت ملاک خلافت پیامبر این است که مثل پیامبر اعلم و افضل و اعدل مردم باشی حرفی گزارشی که گفتند نه امکان ندارد که پیامبر از قریش خلیفه باشد بعد یک نفر دیگر هم از قریش امیرمومنان از قریش باشد، یعنی دعوا سر چه بود عبارت شهید صدر میخواستند بگویند که پیامبر یک شیخ قبیله بود از دنیا رفت الان یک شیخ قبیله دیگر باید باشد واقعا هم خلفا سنشان به مراتب از امیرالمومنان بالاتر بودند ایشان سنی نداشتند روزی که پیامبر از دنیا رفتند روزی که پیامبر به رسالت مبعوث شدند چند سالشان بوده است حضرت؟ ده سالشان بود 23 ساله هم دوران بعثت امیرمومنان 33 ساله بخواهد خلیفه بشود نه، پیامبر یک شیخ قبیله بود خلیفه شد الان ما این همه شیخ قبیله داریم پیرمردهایی ما داریم خلیفه اول 60 ساله بود یک آدم 60 ساله شیخ قبیله را شما میخواهید بگذارید کنار یک جوان 33 بیاورید؟ اصلا کسی نمیگفت که داستان غدیر چیست آیا افضل است؟ این حرف شهید صدر این است میگوید آن دوران آن چهل سال اثر خودش را گذاشته است اما مقایسه کنید با امیرالمومنین که این چنین زندگی میکرد از آغاز.
شریعتی: و این نکتهای هم که حاج آقای کاشانی مکرر اشاره میکردند آن قبیله گرایی که باز هم خودش بخشی از تفکرات بود.
حجت الاسلام حسینی قمی: بله بحث قبیل بود میگفتند شیخ قبیله رفته شیخ قبیله دیگر باید بیاید اصلا نگاه این بود، جالب است باز همین ابن ابالحدید قصهای نقل میکند خیلی مباحث مفصلی دارد شهید صدر من میخواهم به نهج البلاغه برسم ابن ابالحدید نقل میکند از تاریخ بغداد مال احمد بن ابی طاهر همان کسی که یک وقتی اشاره کردیم خطبههای زنان بلیغ را جمع آوری کرده است وفاتش 270 است میشود هزار و صد و خردهای سال پیش یک کتاب دارد به نام تاریخ بغداد ابن ابالحدید از او نقل میکند این داستان مال هزار و صد سال پیش است از منابع بسیار قدیمی است میگوید وقتی خلیفه دوم به ابن عباس گفت که آیا پسر عمویت علی به خلافت هنوز هم فکر میکند؟ گفت بله، گفت شما فکر میکنید که پیامبر تصریح کرد واقعا رسما و صریحا گفت که امیرالمومنان جانشین است؟ گفت بله، و جالب است این گزارش هزار و صد سال پیش احمد بن ابی طاهر صاحب بلاغات النساء است میگوید خلیفه دوم گفت که و لقد أراد فی مرضه أن یصرح باسمه؛ راست میگوید علی، پیامبر در بستر بیماری هم میخواست صریحا اعلام کند ولی منعت ذلک اشفاقاً، من دلم برای مسلمانها میسوخت مانع شدم چرا؟ همان طرز تفکر است گفتم یک شیخ قبیله دارد از دنیا میرود قاعدتا باید یک شیخ قبیله جای او بیاید جامعه نمیپذیرد یک جوان بیاید یعنی فهمیدند که وقتی رسول خدا فرمود قلم و دوات بیاورید أکتب لکم کتاب لم تضلوا ابداً؛ پیامبر چه میخواهد بنویسد یک جلسهای عرض کردم تا شنیدند که یک چیزی بنویسم که لن تضلوا یاد یک لن تضلوا دیگر افتادند پیامبر فرموده بود انی تارک فیکم الثقلین کتاب الله وعترتی ما ان تمسکتم بهما لن تضلوا ابداً؛ گفتند مصلحت مسلمانها نیست ادامه بدهم این خطبه را انشالله تمامش کنیم خطبه 239 دوازده ویژگی برای اهل بیت.
شریعتی: اگر مرحوم کراجکی التعجب نمینوشت ما الان میتوانستیم با همین نکتههایی که شما گفتید التعجب بنویسیم.
حجت الاسلام حسینی قمی: بله حرف بزرگوار همین است اصلا کاری به غدیر و آیات نداشته باشید واقعا میشود کسی...
شریعتی: در مقابل این همه صراحت...
حجت الاسلام حسینی قمی: سکوت کند؟ پس ویژگی اول اهل بیت حیات علم هستند و مرگ جهل هستند. دوم یخبرکم حلمهم أن علمهم؛ این حلم و بردباری آنها نشانه دانش آنهاست در یک جلسه ببینید آدمی که باسواد است ملا است پر است خیلی سر و صدا نمیکند خیلی حلیم و بردبار نشسته تا مراجعه کنند و از او سوال کنند اما آدم بیسواد میخواهد اظهار فضل و دانش کند معمولا افراد جاهل بردبار نیستند یک حدیثی از رسول خدا که میفرمایند، اذا رأیتم المومن صموتا؛ صموت صیغه مبالغه است با ص است اگر دیدی مومنی خیلی اهل سکوت فدنوا به او نزدیک شوید فإنّه یلقن حکمة؛ آدمهای کم حرف حرف حساب شده میزنند و نقطه مقابلش إِذَا رَأَيْتُمُ اَلرَّجُلَ لاَ يُبَالِي مَا قَالَ أَوْ مَا قِيلَ فِيهِ؛ اگر کسی برایش مهم نیست که چه میگوید و برایش مهم هم نیست که چه به او میگویند دیدید که بعضی هستند که کلیپ میزند مقاله میزند فحش میدهد توهین میگوید، بد است برای آبروی خودت ارزش قائل باش برای آبروی دیگران ارزش قائل باش بد است یک مسلمان و مومن، اگر با کسی مخالفی بسم الله حرفت را بزن اما توهین و اهانت کردن و تعبیر زشت به کار بردن؛ مومن این طوری است؟ خیلی تکان دهنده است إِذَا رَأَيْتُمُ اَلرَّجُلَ لاَ يُبَالِي مَا قَالَ أَوْ مَا قِيلَ فِيهِ؛ هر چه به دهانش میآید میگوید به او بگویید که اگر شما بگویی دیگران هم جواب تو را میدهند میگوید مهم نیست در یک جمله نه برای شخصیت خودش ارزش قائل است نه برای شخصیت دیگران. اگر این نوع آدم را دیدیم چه کنیم؟ پناه بر خدا فهو شِرکُ شیطان؛یک روایت دارد شَرَکُ شیطان؛ روی یک معنا میشود تربیت یافته شیطان یعنی شیطان تربیتش کرده است یا نه روی یک معنا میشود...
شریعتی: شریک کار شیطان کار کار شیطانی است.
حجت الاسلام حسینی قمی: نه بالاتر از این، قرآن ندارد وَ شارکهم في الاموال و الاولاد؟ این باید فکر کند که احتمالا شیطان شریک بوده است در انعقاد نطفه این، قرآن است قرآن را که قبول داریم اگر آدمهایی که بد دهانند متأسفانه هر چه به دهانش آمد به مخالفش میگوید اهل بیت چگونه بودند یخبرکم حلمهم أن علمهم، حلم و بردباری نشانه علمشان بود. سه: و ظاهرهم عن باطنهم؛ ظاهرشان نشان باطنشان بود یعنی اینها ظاهر و باطنشان یکی است مومن این طوری است دیگر اهل بیت اوج ایمان و اوج الگو هستند برای مومن.
شریعتی: هیچ رگهای از نفاق و دروغ نیست.
حجت الاسلام حسینی قمی: یک روایت داریم خیلی عجیب است پناه بر خدا؛ من کان ظاهره ارجح من باطنه، اگر کسی ظاهرش بهتر از باطنش باشد این فردای قیامت رستگار نخواهد شد ما الان تظاهر میکنیم که خیلی تیپ ایمانی و اسلامی و دو تا انگشتر و محاسن و جای پیشانی و نمیدانم... یکی از این عزیزانی که اینجا هستند در همین سمت خدا ما میآییم خدمتشان فرمودند یک وقتی من آمدم یک آقایی بود کاندیدا بود حالا یادم نیست کاندیدای چه؟ظاهرا ریاست جمهوری بوده است چون نمایندهها برای مصاحبه نمیآیند گفت من آمدم ایشان را گریم کنم گفت من گریم کردم دیدم این آقای کاندیدا ناراحت شد گفت آقا چه میکنی؟ گفتم گریم است دیگر، گفت این جای پیشانی را از بین بردی میخواهم باشد ببینند این را پاک کن، مجبور شده است این آقا یک چیزی مالیده که جای این پیشانی رفته است جای سجده رفته است میگوید نه پاک کن مردم میبینند این را میخواهم نشان بدهم. ظاهر خوب باشد باطن خراب باشد پناه بر خدا، من کان ظاهره ارجح من باطنه؛ یک وقتی من عرض کردم اگر از ما سوال کنید الان مهمترین مشکل نظام ما چیست که باید اصلاح شود من میگویم اینکه ما خیلی وقتها میبینیم که ظاهر و باطن یکی نیست صداقت نیست اگر مسئولین ما با صداقت سخن بگویند به هر حال به نظر من صداقت درد جامعه ما کمبود صداقت است. من حالا این را هم بگویم اینجا عیبی ندارد شب عید غدیر حرم امام رضا منبر بودم خیلی انصافا شب عید بود و شب جمعه بود جمعیت خیلی فوق العاده گفتم حالا برای غدیر هر کاری میتوانید انجام دهید مراسم خوب است چراغانی خوب است جشن خوب است همه اینها خوب است و باید هم باشد ولی یادتان نرود به عشق امیرمومنان گرفتاری مردم را برطرف کنید و گفتم که من همین امروز قسم خوردم در صحن امام رضا این مجتمعی که من آنجا اقامت داشتم رفتم پیش کارگران آشپزخانه تمام جوان بودند گفتم به آنها که چه میکنید؟ حالا یک نمونه را میگویم گفتم چه قدر دریافتی شما است؟ یک جوانی گفت من هفت میلیون و پانصد هزار تومان ولی سه میلیون اجاره میدهم ودیعه مسکن من ده میلیون بوده است صاحبخانه کرده است شصت میلیون دو تا اولاد دارم گفتم این معما را شما حل کنید چه طوری میشود کسی 7 میلیون و 500 هزار تومان حقوق بگیرد سه میلیون اجاره دهد دو تا اولاد داشته باشد چند تا قسط و بدهی دارد بخواهد یک خانواده چهار نفره را اداره کند آن جلسه قبل یک آقایی گفت که من دو تا مرغ خریدم 500 هزار تومان دو تا 5 کیلو شده است 500 هزار تومان حالا نگویم که آن آقای شریعتی عزیز ما بود، یک کیلو گوشت هم پانصد هزار تومان این آقا میگفت من هفت میلیون و پانصد هزار تومان میگیرم حداقل دستمزدی که قانونی است سه تومان اجاره، ودیعه مسکن ده میلیونی هم شش برابر شده است شما محاسبه کنید که چه طوری میشود؟ و تشویق هم میکنیم باید هم تشویق کنیم فرزندآوری، شما اجاره و ودیعه و خرجش را درست کن، واقعا میشود کسی با چهار میلیون یک خانواده چهار نفره را سی روز در یک ماه تازه میگفت قسط هم دارم اداره کند؟ باور کنید دلم سوخت حالا از اینها زیاد است من یقین دارم عدهای پیام میدهند که باز او 7 میلیون و خردهای میگیرد ما که همین را هم نداریم چه؟ کار نداریم چه؟ باز نشستههایی که الان پیامک میدهند آقا ما 5 تومان میگیریم چه؟ چه طور میشود با مرغ صد هزار و گوشت 500 هزار تومان با ودیعه مسکن پنج شش برابر شده؟ اینکه خیلی خوب است غدیر انصافا هم میطلبد ولی یادمان باشد که این بعدش هم هست فراموش نکنیم گرفتاری مردم را، به هر حال به نظرم آنکه مهم است ما ظاهر و باطنمان یکی نیست از خودم شروع میکنم تا دیگران، یک بار دیگران میخوانم حدیث را عزیزان حفظ کنند مَن کان ظاهره ارجح من باطنه، اگر فقط به فکر این بودیم که این مهر پیشانی در گریم نرود تا مردم ببینند انگشتر را ببینند یک وقت گفتیم خدمتتان یزد بودم یکی از روحانیون گفت پدر من از علما بود از دنیا رفت انگشتر دست نمیکرد گفتم مگر ثواب ندارد؟ گفت ثواب دارد ولی اگر انگشتر دست کنم میترسم پیامش این باشد که من تمام مستحبات زندگی را انجام دادم حتی انگشتر دست کردم و این دروغ و نفاق است. این نفاق است که من بیایم مردم را توصیه کنم... حالا ببینید که متأسفانه هم لباسی ما باشد مدام توصیه کنیم به مردم که ببینید میشود کم مصرف کرد این طوری مصرف کرد دیگران ببینید چه طوری مصرف میکنند بعد خودمان چه؟ بنده کم مصرف میکنم؟ بنده دو وعده غذا میخورم؟ من خانهام الان اجارهای است؟ من معطل هستم بچه مریض روی دستم معطل است این در و آن در میزنم؟ من این گرفتاریها را دارم که به مردم توصیه میکنم؟ اگر ظاهرمان بهتر از باطنمان بود فردای قیامت رستگار نخواهیم بود نفاق و منافق است منافق هم فقط مسجد ضرار نیست آنهایی که مسجد ضرار را ساختند آنهایی که در سوره توبه نیست به هر حال. اگر پیرو امیرمومنان هستیم ببینید شوخی نیست امیرالمومنان دارد ویژگی اهل بیت را میگوید امیرالمومنان است سید المتقین است میفرمود اهل بیت ویژگیشان است ظاهرشان از باطنشان خبر میدهد هر چه در ظاهر میبینی در باطن هم همین است. و صمتهم عن حکم منطقهم؛ سکوتشان نشانه حکمت گفتارشان است اگر ساکتند فکر نکن که بلد نیستند منطق بسیار حکیمانه دارد اما الان ساکت است تا علم و دانش خود را بروز بدهد لا یخالفون الحق و لا یختلفون فیه، هرگز با حق مخالفت نمیکنند هرگز در حق اختلافی ندارند چرا لا یخالفون الحق؟ رضوان خدا به علامه امینی یاد کنیم از ایشان؛ دهها منبع نقل کرده است این حدیث که پیامبر فرمود که علی مع الحق و الحق مع علی، علی مع القرآن و القرآن مع علی.
شریعتی: حاج آقای جوادی خدا حفظشان کند یک تعبیری دارند که حق مداری علی مشخص است ولی از این طرف هم نگاه کنید علی مدار حق.
حجت الاسلام حسینی قمی: این مهم است لذا میفرماید لا یخالفون الحق؛ اینها به حق مخالفت نمیکنند لا یختلفون فیه، تمام هزاران حدیثی که از اهل بیت ما داریم را جمع کنید یک اختلاف در آن پیدا نمیکنیم. یک عبارتی دارد ابن ابالحدید که دلم نمیآید که نگویم ذیل حکمت 478 امیرالمومنان فرمود يهلك فىّ رجلان؛ دو گروه در مورد من به هلاکت میرسند محب مفرط؛ آنهایی که غلو میکنند علی اللهی باشی یا نه باهت مفتر؛ آن کسی که به من تهمت میزند یک عده به امیرمومنان گفتند علی الله، اینها بر باطل بودند یک عده هم تهمت زدند یک عبارتی دارد ذیل این حکمت که من بخوانم دلهای روشن مخاطبین روشنتر شود میگوید هو أفضل فی الآخرة و اعلاه منزلة فی الجنة وَ أفضل الخلق فی الدنیا و أکثر الخصائص و مزایا و مناقب و کل من عاداه؛ امیرمومنان افضل مردم است در دنیا در آخرت و بهشت و بیشترین فضائل و ویژگیها را دارد و مناقب و کل من عاداه؛ هر که با علی دشمنی کند و بجنگد عدو لله سبحانه و خالد فی النار مع الکفار، دشمن خداست و جهنمی است برای همیشه؛ از کجا میگویی؟ میگوید سه حدیث داریم پیامبر فرمود حربک حربي؛ پیامبر فرمود اللهم وال من والاه و عاد من عاداه؛ پیامبر فرمود لا یحِبُّکَ اِلاَّ مُؤمِنٌ وَ لا یبْغِضُکَ اِلاَّ مُنافِقٌ؛ خیلی زیباست عزیزان این سخن سید رضی نیست شیخ مفید نیست شیخ طوسی نیست علمای شیعه نیست یک عالم اهل سنت هشتصد سال پیش است و الحاصل أنا لم نجعل بینه و بین النبی، ما بین امیرالمومنان و رسول خدا إلا رتبة النبوة؛ پیامبر نبی بود فقط نبوت برای پیامبر بود و أعطیناه کل ما عدا ذلک من الفضل؛ هر فضیلت و شرافت و کرامتی که شما در نظر بگیرید برای پیامبر و امیرمومنان تمام این حکمتها برای امیرمومنان بود.
شریعتی: آن گونه که در حدیث منزلت که این هفتهها با حاج آقای عابدینی راجع به آن صحبت کردیم. حاج آقای حسینی خیلی از شما ممنونم قرآن را هم پایان میگذاریم و حسن ختام برنامه باشد الحمد الله جعلنا من المتمسکین بولایة امیرالمومنین، وقت داریم کتاب معرفی کنیم؟ خیلی خوب قرار است کشتی ببینیم برای ملی پوشان عزیزمان آرزوی موفقیت میکنم الهی که همیشه بدرخشند.
حجت الاسلام حسینی قمی: دعا میکنیم همه ورزشکاران ما مخصوصا کشتی گیران ما بهترین مدالها را برای ما بیاورند دل مردم را شاد کنند که حداقل یک شادی داشته باشیم.
شریعتی: انشالله خیلی ممنون و سپاسگزارم از لطف و مرحمت شما در پناه خدای متعال باشید. تا فردا و تا سلامی دوباره.
اللّهم صل علی محمد و آل محمد
صفحه366قرآن کریم
اللّهم صل علی محمد و آل محمد