اپلیکیشن شبکه سه
دریافت نسخه اندروید

مشاهده محتوا

1402-04-17-حجت الاسلام حسینی قمی-سیری در نهج‌البلاغه امیرالمومنین علی علیه السلام (حکمت 311)

شریعتی: بسم الله الرحمن الرحیم اللّهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم مرا آب و گل از خم غدیر است وجودم از ولایت ناگزیر است سری دارم که بر دامان زهراست دلی دارم که در بند امیر است الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی جَعَلَنَا مِنَ الْمُتَمَسِّکِینَ بِوِلاَیَهِ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ وَ الْأَئِمَّهِ عَلَیْهِمُ السَّلاَمُ؛ خانم‌ها آقایان سلام عیدتان مبارک به این سمت خدا خیلی خوش آمدید خوشحالیم که با هم هستیم و در کنار هم هستیم الهی که همیشه زیر سایه مولا باشیم حاج آقای حسینی سلام علیکم و رحمة الله عیدتان مبارک باشد و خیلی خوش آمدید.

حجت الاسلام حسینی قمی: سلام علیکم و رحمة الله عرض سلام و ارادت خالصانه دارم خدمت همه بینندگان و عزیزان و جنابعالی، شنوندگان که صدای برنامه را از رادیو می‌شنوند و هم چنان تبریک فراوان داریم قبلا هم عرض کردیم فرشته‌ها به هلهله غدیر تا مباهله؛ غدیر تمام شد ولی ما وسط راه هستیم ماه ولایت است اگر چه از غدیر گذشتیم ولی مناسبت‌های فراوان دیگری هست که انشاالله در ادامه اشاره خواهم کرد فقط یادآوری کنم که امشب شب ولادت آقا و مولای‌مان موسی بن جعفر (س) است انشااله بر همه عزیزان مبارک باشد 20 ماه ذیحجه ولادت امام کاظم است و 24 را اشاره خواهم کرد سه مناسبت خیلی مهم دارد 25 ماه ذی‌حجه را اشاره خواهم کرد غرض هنوز این جشن امیرالمومنین و ولایت امیر برقرار است انشاالله که بر همه مبارک باشد و بتوانیم فیض ببریم.
شریعتی: انشالله و دلتان الهی که سرشار باشد از حب امیرالمومنین که فرمودند عنوان صحيفة المؤمن حب علي بن ابي طالب؛ و امیدوارم که این محبت دست ما را بگیرد و همیشگی باشد خدمت شما هستیم این هفته‌ها داریم در محضر نهج البلاغه از ولایت امیرالمومنین با بیان شیوای شما می‌شنویم امیدوارم که امروز هم همین بحث، بحث مفیدی باشد هم برای من هم برای همه عزیزان.
حجت الاسلام حسینی قمی: سپاسگزارم اگر خداوند توفیق دهد سه خطبه از خطبه‌های امیرالمومنین را می‌خوانم یاد کنم در این ایام خجسته این جمعه که گاهی نقل کردیم از آیت الله بهجت رضوان الله علیه ما محضر ایشان وقتی منبر می‌رفتیم همین خطبه‌ها را می‌خواندیم خطبه‌های نهج البلاغه بعد از منبر مکرر می‌فرمودند شما وقتی از نهج البلاغه می‌خوانید مردم پای منبر شما نیستند پای منبر امیرالمومنین هستند همه در خدمت امیرالمومنان هستیم خطبه اول خطبه 33 هست من خطبة له (علیه السلام) عند خروجه لقتال أهل البصرة، این خطبه باز یک داستانی دارد که من داستان آن را عرض کنم ابن عباس می‌گوید ما وقتی رسیدیم به منطقه‌ای نزدیک بصره هنوز به بصره وارد نشده بودیم عزیزان می‌دانند جنگ جمل در بصره پیش آمد به دلیل اینکه طلحه و زبیر لشکری که برداشتند در بصره بردند و در حقیقت تصرف کردند امیرمومنان آنجا استاندار داشتند استاندار امیرمومنان را بیرون کردند خیلی هم کتک زدند بیت المال را برداشتند اموال بیت المال را تصرف کردند شهر بصره را طلحه و زبیر تصرف کردند امیرمومنان خلیفه مسلمین است بصره یک استان و یک شهر است از این منطقه حکومت، رقمی نیست که کسی بخواهد در بصره اعلام خود مختاری کند و حکومت جداگانه داشته باشد حضرت راه افتادند با یک لشکری برای اینکه اینها را بیرون کنند و جنگ بسیار سنگینی پیش آمد قبلا اشاره کردیم متأسفانه در این 5 سال حکومت امیرمومنان سه جنگ سنگین داخلی بر حضرت تحمیل کردند جمل را آنها تحمیل کردند، صفین همین طور، نهروان همین طور، و در جمل طبق بعضی آمارها قریب 30 هزار نفر کشته شدند 25 هزار نفر از جملی‌ها و 5 هزار نفر از یاران امیرمومنان، حضرت قبل از اینکه به بصره برسند ابن عباس می‌گوید که در یک منطقه‌ای توقف کردند من به امیرالمومنین گفتم چون حضرت منتظر بودند از کوفه یارانی بیایند که بروند وارد بصره شوند گفتم آقا مَن أقل یأتیک مِن اهل الکوفة فیما أظن؛ فکر نمی‌کنم عددی از کوفه با شما همراهی کنند امیرمومنان می‌فرماید والله بخدا قسم می‌آیند عددش را دقیق به تو می‌گویم فرمودند لیأتینی منهم ستة آلف و خمسة و ستّون رجلاً؛ شش هزار و پانصد و شصت نفر خواهند پیوست می‌گوید من جا خوردم من گفتم کسی نمی‌آید آقا نفرمودند می‌آیند نفرمودند هزاران نفر می‌آیند حتی دقیق شش هزار و پانصد شصت نفر خواهند آمد ابن عباس با اینکه خیلی به امیرالمومنین ارادت داشت خودش می‌گوید تمام دانش من از امیرمومنان است یک جمله‌ای دارد می‌گوید مال ابن عباس است ما علمی و علم اصحاب محمد صلی الله علیه و آله فی علم علی الا کقطره فی سبعه ابحر؛ قطره در کنار اقیانوس خیلی ارادت دارد به امیرالمومنین ولی می‌گوید من جا خوردم اول که باور نمی‌کردم کسی از کوفه بیاید حضرت عدد می‌گویند عدد دقیق، فدخلنى و اللّه من ذلك شكّ شديد؛ شک کردم ولی گفتم وقتی اینها آمدند می‌شمارم منتظر شدم عددی که آمد قسم می‌خورد به خدا قسم شمردم نه یک نفر کم نه یک نفر زیاد، همان عددی که حضرت فرموده بودند از کوفه آمدند به امیرالمومنین ملحق شدند قُلتُ الله اکبر صدق الله و رسوله؛ خدا و رسول راست گفتند که تمام علوم در اختیار امیرمومنان است در این فاصله‌ای که حضرت منتظر بودند که جمعیت از کوفه برسد و حرکت کنند می‌گوید من آمدم خدمت حضرت دیدم یَخصفٌ علیه، کفش خودشان را وصله می‌کنند گفتم آقا لشکر آمد همانی که شما فرمودید ما اشتباه کردیم این شش هزار تا آمدند اینها آماده هستند که می‌خواهند در برابر شما یک رژه‌ای بروند حضرت سرشان را زیر انداخته بودند و مشغول وصله کردن کفش‌شان بودند ظاهرا دو سه بار تکرار کرده است حضرت فرمود ما قیمة هذا النعل؟ این کفش من چه قدر قیمت دارد؟ گفتم لا قیمة؛ قیمت ندارد بعضی می‌گویند گفت نیم درهم چه می‌شود گفت می‌شود برای این کفش قیمت گذاشت، امیرمومنان فرمود والله بخدا سوگند لأحب الیّ من إمرتکم، بخدا قسم این کفش برای من ارزشش بیشتر از حکومت بر شما است إلّا أن آُقیم حقّا او اطفع باطلاً؛ مگر اینکه حکومت من یک حقی را زنده بدارد باطلی را از بین ببرد یعنی اگر حکومت در آن احقاق حق است اگر دفع ظلم است این حکومت می‌ارزد و الا این کفش ارزشش بیشتر است.
شریعتی: عیار حکومت به این است.
حجت الاسلام حسینی قمی: بعد فرمودند که حالا بلند شوید  برویم و سخنرانی کنیم آمدند این خطبه را خواندند این خطبه 33 در این داستان است این تعجب ابن عباس از یاران امیرمومنان و از علم امیرمومنان این هم جمله‌ای که حضرت فرمودند: بسم الله الرحمن الرحیم خطبه از اینجا شروع می‌شود إِنَّ اللَّهَ [سُبْحَانَهُ] بَعَثَ مُحَمَّداً (صلی الله علیه وآله) وَ لَيْسَ أَحَدٌ مِنَ الْعَرَبِ يَقْرَأُ كِتَاباً وَ لَا يَدَّعِي نُبُوَّةً، پیامبر خدا وقتی به رسالت مبعوث شد که احدی از عرب نه کتاب آسمانی قبول داشتند نه کتاب آسمانی می‌خواندند و نه کشی ادعای نبوت داشت یعنی نه فطرتی بود نه پیامبری بود نه مردم کتاب آسمانی را... چون می‌دانید در منطفقه مدینه و حجاز آنجا یهود و نصاری نداشتند اینها غالبا اهل هیچ دین و مذهبی نبودند.
شریعتی: یعنی خالی از هر پیام آسمانی بودند.
حجت الاسلام حسینی قمی: فَسَاقَ النَّاسَ؛ پیامبر خدا مردم را رهبری کرد حَتَّى بَوَّأَهُمْ مَحَلَّتَهُمْ وَ بَلَّغَهُمْ مَنْجَاتَهُمْ، پیامبر این ملت را نجات داد به آن جایگاهی که باید می‌رساند رسانید فَاسْتَقَامَتْ قَنَاتُهُمْ وَ اطْمَأَنَّتْ صَفَاتُهُمْ. اینها را به درجه بالا به استقامت رسانید وضعیت بسیار پایداری رساند اما والله این مقدمه بیان فرمود از اینجا اشاره می‌کنند به جایگاه خودشان من کجا بودم؟ أَمَا وَ اللَّهِ إِنْ كُنْتُ لَفِي سَاقَتِهَ؛ بخدا قسم من در این لشکر جز کسانی بودم که اینها را حرکت می‌دادم در زمان پیامبر مردم را حرکت می‌دادم به آن جایگاه رفیعی که پیامبر نظرش بود حَتَّى تَوَلَّتْ بِحَذَافِيرِهَا؛ تا اینکه طرفداران باطل از بین رفتند و عقب نشینی کردند مَا عَجَزْتُ وَ لَا جَبُنْتُ؛ هیچ گاه در این درگیری و جنگ‌ها من ناتوان نشدم من از دشمن نترسیدم وَ إِنَّ مَسِيرِي هَذَا لِمِثْلِهَا؛ امروز هم همان مسیر را من دارم انجام می‌دهم یک داستانی بگویم بعد این را اشاره کنم جناب آقای شریعتی می‌دانید فاصله شده بود دیگر الان در چه سالی هستیم؟ سالی که امیرمومنان درگیر این سال‌های آخر است حضرت 25 سال که خانه نشین بودند 5 سال هم حکومت این می‌شود 30 سال، ده سال هم از هجرت گذشته است این چهل سال، یعنی چهل سال تقریبا سال چهلم هجرت است چهل سال از هجرت پیامبر گذشته است 53 سال از بعثت پیامبر گذشته است به قول امروزی‌ها نسل دوم و سوم و سوم و چهارمی زیاد شدند اینها کجا بودند ببینید که وقتی پیامبر به میدان نبرد دشمن می‌آمد غیر از امیرمومنان کسی نبود؟ اینها کجا بودند که تشخیص بدهند جایگاه بنی امیه و معاویه کجا بود و امیرالمومنین کجا بود؟ فاصله شده بود این داستانی که می‌خواهم اشاره کنم...
شریعتی: ضمن اینکه در این 25 سال هم خیلی چیزها عوض شده بود.
حجت الاسلام حسینی قمی: فاصله‌ای که گرفتند امیرالمومنان خانه نشین شدند این داستان خیلی عجیب است در منابع دست اول ما آمده است در جنگ صفین که خیلی سنگین بود قریب هفتاد هزار نفر کشته شدند بیش از یک سال امیرمومنان درگیر جنگ بود با این معاویه؛ امیرمومنان خلیفه مسلمین است نمی‌تواند استاندارش را عوض کند معاویه استاندار شام بود خلیفه نمی‌تواند یک استاندار را عوض کند؟ فرمود من حاضر نیستم معاویه استاندار باشد یک ساعت را هم تحمل نمی‌کنم معاویه راه افتاد خودش ادعای خلافت کرد بیش از یک سال هفتاد هزار کشته، در این جنگ یک جوانی آمد اینکه می‌خواهم بگویم فاصله نسل‌ها امروز هم می‌دانید که نسل دوم و سوم وچهارم و پنجم؛ الان ما قریب چهل سال از جنگ‌مان گذشته است ما چه طوری به جوان بیست ساله بگوییم که دفاع مقدس چه بود؟
شریعتی: اگر درست و هنرمندانه تبیین نکنیم...
حجت الاسلام حسینی قمی: بله واقعا سخت است یعنی یک جوان بیست ساله امروز ما بیست سال بعد از جنگ به دنیا آمده است ما بخواهیم حوادث قبل از انقلاب را برای اینها توضیح بدهیم که رژیم ستمشاهی چه کرده است اصلا هیچ آقا چهل پنجاه سال گذشته است.
شریعتی: اصلا بخواهیم شخصیت امام را ترسیم کنیم.
حجت الاسلام حسینی قمی: ترسیم کنیم یک جوان بیست ساله امروز ما، این نسل سوم چهارم و پنجم، در جنگ صفین نسل چهارم و پنجم بودند دیگر یک جوانی خدمت امیرمومنان آمد گفت آقا جان من متحیر ماندم که در رکاب شما می‌جنگیم ولی آنها که آن طرف هستند آنها هم ادعای مسلمانی می‌کنند آنها هم می‌گویند که ما مسلمانیم مگر به بهانه قران به نیزه کردن‌ها لشکر حضرت را شکست ندادند مجبور نکردند حضرت حکمیت را یاران نادان مجبور کردند امیرالمومنان را، جوان خیلی مودبی بود گفت من الان با معاویه چه طوری تشخیص دهم که شما بر حقید یا معاویه؟ من یک جوان بیست ساله یا سی ساله کجا هجرت را دیدم کجا بعثت را می‌داند کجا بدر را دیده است؟ کجا احد را دیده است؟ کجا جایگاه امیرمومنان را می‌شناسد؟ گفت آقا من چه کنم؟ امیرمومنان یک کار بسیار زیبایی کردند خودشان مستقیم جواب ندادند فرمودند آن پیرمرد را می‌بینی که می‌جنگد می‌شناسی؟ گفت بله، چه کسی بود؟ عمار یاسر که چهره شناخته شده و معروف از اصحاب پیامبر، فرمود برو از او بپرس از من نپرس که بگوید آقا امیرمومنان یک طرف است معاویه یک طرف است ایشان برای خودشان می‌‌گویند برو از صحابه پیامبر بپرس. آمد پیش عمار همین سوال را تکرار کرد عمار هم باز یک کار زیبایی انجام داد مستقیم جواب نداد گفت آن پرچم‌های مقابل ما را می‌بینی؟ چه کسانی دارند در مقابل ما می‌جنگند؟ گفت این پرچم عمروعاص است این پرچم معاویه است گفت جوان تو نبودی من قریب به نود ساله‌ام عمار بسیار پیرمرد با صفایی بود در همین جنگ صفین هم شهید شد و می‌دانید که در پرانتز عرض کنم شهادت عمار در جنگ صفین لشکر معاویه را متزلزل کرد چون این حدیث در تمام منابع اهل سنت آمده است که رسول خدا فرمود عمّار تقتله الفئة الباغیة؛ ستمگران می‌کشند وقتی عمار به شهادت رسید تمام لشکر معاویه متزلزل شدند گفتند پیامبر فرمود که ستمگران می‌کشند او را، ما او را کشتیم البته معاویه چنان حیله‌گری کرد که نگذاشت این حدیث تأثیر کند گفت بله باغیة همه ستمگر نیست یک معنای باغیة یعنی طلبکار، ما طلبکار خون عثمان هستیم الفئة الباغیة یعنی آنهایی که طلبکارند ما هم طلبکار خون عثمان هستیم یعنی بازی درآورد نقشه‌ای ریخت که حتی در یک مرحله قبل گفت که اصلا من نکشتم عمار را امیرالمومنین کشت او را امیرالمومنین به میدان آورد که حضرت جواب دادند که اگر این جواب درست باشد حمزه سیدالشهدا را پس پیامبر کشت چون ایشان او را به میدان آورد این چه حرفی است؟ این قدر با این حدیث بازی کرد غرض عمار را شناختی گفت برو از عمار بپرس جوان پیش عمار آمد از ایشان پرسید عمار هم مستقیم جواب نداد گفت آن پرچم‌ها را می‌بینی مال چه کسی است؟ گفت مال عمروعاص و معاویه، گفت جوان تو بیست سی ساله‌ای بخدا قسم در جنگ بدر و احد و در جنگ‌های صدر اسلام در رکاب پیامبر من عمار ما ایستادیم در رکاب پیامبر جنگیدیم همین پرچم‌ها مقابل پیامبر بود همین لشکری که می‌بینی معاویه و عمروعاص همین‌ها...
شریعتی: تاریخ دارد تکرار می‌شود.
حجت الاسلام حسینی قمی: از نهج البلاغه جلسات قبل خواندیم امیرمومنان عزیزان ببینید دیگر نامه دهم، شانزدهم، چهل و هشتم، پانزده نامه است از امیرمومنان به معاویه، حضرت می‌فرماید در جنگ بدر من بودم جدت و برادرت و داییات را من کشتم أنا أبوحسن قاتل جدک و خالک و أخاک؛ من همان علی بن ابی طالب هستم تو من را به شمشیر تهدید می‌کنی؟ چون معاویه تهدید می‌کرد به شمشیر، أنا أبوحسن قاتل جدک و خالک و أخاک؛ یادت رفته است در بدر جدت و برادرت و داییات توسط من کشته شدند عمار گفت بخدا قسم هیچ چیزی عوض نشده است کفر همان کفر است نقاب عوض کردند این پرچم‌ها را می‌بینی عمروعاص و معاویه را می‌بینی؟ آنها آن طرف بودند ما این طرف بودیم الان ما در رکاب امیرالمومنین هستیم آن روز در رکاب پیامبر بودیم؛ لذا امیرمومنان در اینجا می‌فرماید أَمَا وَ اللَّهِ إِنْ كُنْتُ لَفِي سَاقَتِهَا؛ من در رکاب پیامبر همراه ایشان بودم و لشکر را حرکت می‌دادم حَتَّى تَوَلَّتْ بِحَذَافِيرِهَ؛ تا طرفداران باطل شکست خوردند مَا عَجَزْتُ، من ناتوان نشدم وَ لَا جَبُنْتُ؛ نترسیدم وَ إِنَّ مَسِيرِي هَذَا لِمِثْلِهَا؛ مسیر همان مسیر است فَلَأَنْقُبَنَّ الْبَاطِلَ حَتَّى يَخْرُجَ الْحَقُّ مِنْ جَنْبِهِ؛ باطل را می‎شکافم تا حق بیرون بیاید. عرض کردم زمان عوض شده است سال‌ها گذشته است چهره‌ها عوض شده است و الا جنگ همان جنگ است همان حق و باطل است که همان روز بودند امروز در یک قالب دیگرند، بعد حضرت فرمودند مَا لِي وَ لِقُرَيْشٍ؛ قریش از من چه می‌خواهد؟ وَ اللَّهِ لَقَدْ قَاتَلْتُهُمْ كَافِرِينَ؛ آن روزی که اینها کافر بودند من در رکاب پیامبر بودم و با اینها جنگیدم وَ لَأُقَاتِلَنَّهُمْ مَفْتُونِينَ؛ امروز هم با اینها می‌جنگم در حالی که گرفتار این فتنه شدند جمل یک فتنه تاریک بود اینکه عده‌ای بتوانند تشخیص بدهند جایگاه امیرمومنان را و طلحه و زبیری که به طمع دنیا دارند با امیرمومنان می‌جنگند تشخیصش آسان نبود آن داستانی را که جلسه قبل عرض کردیم که امیرمومنان به انس بن مالک فرمود که در غدیر بودی و برو شهادت بده، گفت یادم رفته است سید رضی رضوان الله علیه میگ‎وید که این داستان در جمل هم بوده است در جمل حضرت به انس بن مالک فرمود که تو برو به طلحه و زبیر بگو که پیامبر راجع به من چه گفت اقای شریعتی گاهی آدم کتمان حق یک سرنوشت ساز در تاریخ است اگر انس بن مالک می‌رفت به طلحه و زبیر می‌گفت که من بودم و خادم پیامبر بودم و این طوری فرمود شما بر باطلید شاید صف جنگ عوض می‌شد کتمان کرد حاضر نشد برود حتی می‌دانید که علت عقب نشینی زبیر چه بود؟ طلحه و زبیر امدند در جنگ جمل ولی زبیر عقب نشینی کرد امیرالمومنان زبیر را خواست به او فرمود یادت رفت آن شبی که پیامبر راجع به من این طوری گفت؟ حدیث مفصل است مجال نیست، متوجه شد و عقب نشینی کرد و رفت. رفت یک جایی یک کسی غافلگیرش کرد و او را کشت آقا ناراحت شد فرمود که برای چه کشتی؟ او دیگر عقب نشینی کرده بود البته کار خطای خودش را کرده بود هزاران دشمن در برابر امیرمومنان آماده کرده بود اما حضرت فرمود القاتل والمقتول في النار؛ تو که کشتی بیخودی کشتی هم قاتل هم مقتول هر دو جهنمی هستند زبیر رفت ولی دیر رفت اگر زودتر می‌رفت اگر انس می‌رفت یادآوری می‌کرد امیرالمومنین اینجا می‌فرماید به خدا قسم من باطل را می‌شکافم تا حق از دل این باطل بیرون بیاید قریش از من چه می‌خواهد؟ وَ اللَّهِ لَقَدْ قَاتَلْتُهُمْ كَافِرِينَ وَ لَأُقَاتِلَنَّهُمْ مَفْتُونِينَ؛ یک روزی آنها در سپاه کفر بودند که با آنها جنگیدم امروز اینها فتنه جمل گرفتارند با آنها می‌جنگم وَ إِنِّي لَصَاحِبُهُمْ بِالْأَمْسِ كَمَا أَنَا صَاحِبُهُمُ الْيَوْمَ؛ من دیروز در برابر اینها بودم امروز هم در برابر اینها هستم یعنی چیزی تغییر نکرده است این خطبه 33 امیرمومنان حالا باز صادقانه عرض می‌کنم یک کمی به عجله می‌گویم می‌خواهم دو خطبه دیگر را هم بگویم جزئیات خطبه و شرح بیشترش را عزیزان ببینند خطبه دوم 197 نهج البلاغه امیرمومنان است سید رضی می‌فرماید ینبّأُ فیها فضیلته فی قبول قوله و امره و نهیه حضرت جایگاه خودش را در این خطبه بیان می‌کند شعار نهج البلاغه این است که خیلی زیبایی بیان کردند هدف امیرمومنان در این خطبه چه است؟ ببینید یک وقت شما قبول دارید که پیامبر من را در غدیر معرفی کرده است که هیچ، اگر داستان غدیر را قبول دارید که هیچ اگر هم قبول ندارید امیرمومنان یک سلسله فضائلش را بیان می‌کند آخر بعد از بیان این فضائل می‌فرماید که فَمَنْ ذَا أَحَقُّ بِهِ مِنِّي حَيّاً وَ مَيِّتاً؟ چه کسی سزاوارتر است برای جانشینی پیامبر؟ اصلا غدیر هیچ کسی که این منزلتش است از روز اول با پیامبر بوده است در جنگ‌ها بوده است لحظه به لحظه با پیامبر بوده است علم و دانش پیامبر را دارد این سزاوارتر است یا... یک وقتی اشاره کردیم هنر شخصیت‌هایی مثل علامه کراجکی که کتاب التعجب را نوشتند می‌گوید اصلا به آیه قرآن کاری نداریم آیات قرآن جای خودش داستان غدیر جای خودش هزاران تأکید و اصرار پیامبر جای خودش، از اینها بگذریم من چند استدلال می‌کنم برای شما، مگر می‌شود که پیامبری که جزئیات و مستحبات را بیان کرده است تمام واجبات و مکروهات را بیان کرده است همه چیز را بیان کرده است جانشینی خودش را بیان نکند؟ مگر می‌شود که پیامبری که جنگ موته را ببینید سه نفر را به ترتیب رسول خدا فرموده و تعیین کرده است که فرمانده شما نفر اول جعفر بن ابی طالب است، شهید شد نفر دوم عبدالله بن روا ست شهید شد نفر سوم زید بن حارث است یعنی برای یک درگیری نظامی که خیلی درگیری مهمی هم نبوده است سه فرمانده تعیین کردند.
شریعتی: حضرت سپاه را رها نمی‌کنند مردم را رها کنند؟
حجت الاسلام حسینی قمی: امت را رها می‌کنند؟ امیرمومنان اول مقامات‌شان را بیان می‌کنند بعد می‌فرمایند که اصلا غدیر نباشد چه کسی بهتر است برای جانشینی پیامبر؟ خطبه را بخوانم 197، وَ لَقَدْ عَلِمَ الْمُسْتَحْفَظُونَ مِنْ أَصْحَابِ مُحَمَّدٍ (صلی الله علیه وآله) آنهایی که اصرار پیامبر به آنها سپرده شده است آنها می‌دانند همه نمی‌دانند یا نبودند اصلا در سپاه کفر بودند کجا بودند که خبر داشته باشند لذا آخر اسلام آوردند از ترس اسلام آوردند أَنِّي لَمْ أَرُدَّ عَلَى اللَّهِ وَ لَا عَلَى رَسُولِهِ سَاعَةً قَطُّ، سه ویژگی مهم خواهش می‌کنم عزیزان عنایت کنند سه ویژگی مهم را حضرت برای خودشان بیان می‌فرمایند که با این سه ویژگی چه کسی باید جانشین پیامبر باشد؟ اولا من یک لحظه چیزی از مطالب پیامبر را رد نکردم منکر نشدم.
شریعتی: مومن محض بودم به او.
حجت الاسلام حسینی قمی: برای چه امیرمومنان این جمله را بیان می‌فرمایند؟ فراوان بودند کسانی که ادعا میکردند ولی چه قدر علیه پیامبر صحبت کردند من سربسته اشاره می‌کنم عزیزان خودشان ببینند این حدیثی که تمام منابع دارد چه کسی گفت در حجی که پیامبر آمد حج تمتع حاجی‌ها برمی‌گردند چه حجی به جا آوردند؟ حج تمتع دیگر، یعنی عمره به جا می‌آورند عمره تمام می‌‌شود بعد دوباره محرم می‌شوند به حج؛ در این فاصله حاجی‌هایی که مشرف شدند می‌دانند که کسی که احکام حج را هم آشنا باشند جنابعالی هم که بهتر می‌دانید در فاصله عمره و حج همه چیز بر حاجی حلال است همه چیز می‌شود مثل روز اول، عمره تمتع تمام شده چند روزی منتظرند که حج تمتع شروع شود در این فاصله همه چیز برای حاجی حلال است، پیامبر فرمود از احرام در بیایید بروید حلال تا دوباره، چه کسی آمد گفت یا... پیامبر گفت ما حاضر نیستیم برای چه شما این را می‌گویید ما این را قبول نداریم ما باید همه چیز برای ما حرام باشد همین طور ادامه پیدا کند بعدها چه کسی گفت متعتان کانتا فى عهد رسول‏اللّه‏ و انا احرمهما؛ زمان پیامبر حلال بوده است من حرامش می‌کنم امیرمومنان فرمود من یک جمله رد کلمات پیامبر را نداشتم، در درالمنصور تفسیر ملا جلال الدین سیوطی از علمای بزرگ اهل سنت است چه کسی در صلح حدیبیه آمد به پیامبر اعتراض کرد؟ من نام نمی‌برم پیامبر در صلح حدیبیه فرمود که برگردید دوباره می‌رویم خدا وعده داده است ‌‌آمدند اعتراض کردند گفتند تو به ما وعده دادی که ما وارد مسجدالحرام می‌شویم برای چه وارد نشدیم؟ هر چه پیامبر فرمودند که فرمان الهی است برگردید می‌آییم یک سفر دیگر می‌آییم الان مصلحت ما همین است امیرالمومنین می‌گوید من یک بار لَمْ أَرُدَّ عَلَى اللَّهِ وَ لَا عَلَى رَسُولِهِ سَاعَةً قَطُّ، چه کسانی بودند که در زمان امیرمومنان این همه روایات فضائل امیرمومنان را منکر شدند جعل روایت کردند نسبت دروغ به پیامبر دادند آقای شریعتی شما ببینید روایاتی که به پیامبر نسبت دروغ دادند حضرت فرمودند که من یک بار لَمْ أَرُدَّ عَلَى اللَّهِ وَ لَا عَلَى رَسُولِهِ سَاعَةً قَطُّ، من یک مطلبی به عجله بگویم برگردم به همین جا، ابن ابالحدید داستانی مفصل دارند چند صفحه است من آدرس می‌دهم جلد یازده صفحه 44 می‌گوید در چهار مرحله برای اینکه فضائل امیرمومنان دانسته نشود آمدند منع نقل فضائل کردند و بعد جعل فضائل و نسبت دروغ به پیامبر کردند برای اینکه برای دیگران فضیلت بسازند این را من و ما نمی‌گوییم این عالم اهل سنت هشتصد سال پیش بوده است من چند صفحه در دو دقیقه می‌خواهم خلاصه کنم می‌گوید چهار مرحله داشت مرحله اول معاویه نامه نوشت که اگر کسی یک فضیلت از علی بن ابی طالب نقل کند خونش مباح است می‌نویسد در تمام منابر به علی بن ابی طالب دشنام می‌دادند در الغدیر دارد علامه امینی هفتاد هزار منبر این مرحله اول حالا به امیرمومنان دشنام بدهید؛ مرحله دوم نامه نوشت گفت حالا هر کسی که جز حزب مخالفین امیرمومنان است آنها را به خودتان نزدیک کنید مرحله سوم آنقدر حدیث جعل کردند برای جبهه مخالف امیرمومنان که دیگر خود معاویه نامه نوشت که آقا شورش درآمد بس است دیگر، این قدر جعل حدیث کردید دیگر نمی‌خواهم آن مقدار بس است نامه چهارم نوشت که اگر کسی شاهد اقامه شد یحب علی فمهوه من الدیوان؛ نامش را از بیت المال حذف کنید من التهمتموه؛ اگر کسی متهم است مطمئن هم نیستید اتهام این را داشت که محب امیرالمومنین است خانه‌اش را خراب کنید ابن ابالحدید می‌گوید اوج این گرفتاری‌ها در کوفه بود چون زیاد والی بود شیعیان میشناخت بسیاری از شیعیان آنجا بودند این ادامه پیدا کرد که داستان کربلا پیش آمد چه طور این همه شما به خودتان اجازه می‌دهید برای اینکه امیرمومنان را بکوبید این قدر به پیامبر نسبت دروغ بدهید؟ جعل حدیث کنید؟
شریعتی: و این مظلومیت امیرمومنان و پیغمبر است.
حجت الاسلام حسینی قمی: لذا حضرت می‌فرماید عَلِمَ الْمُسْتَحْفَظُونَ؛ آنهایی که اصرار پیامبر به آنها واگذار شد آنها می‌دانند که من یک بار در برابر پیامبر موضع نگرفتم تسلیم محض پیامبر بودم دو: وَ لَقَدْ وَاسَيْتُهُ بِنَفْسِي؛ فضیلت دوم این است در تمام جنگ‌ها جانم را فدای پیامبر کردم فِي الْمَوَاطِنِ الَّتِي تَنْكُصُ فِيهَا الْأَبْطَالُ وَ تَتَأَخَّرُ فِيهَا الْأَقْدَامُ، دیگران فرار می‌کردند من ایستادم آقای شریعتی این قرآن کریم سوره مبارکه آل عمران آیه 154 من نمی‌گویم نزول داستانی را عزیزان خودشان ببینید بالاخره ما یک مراعاتی داریم قرآن می‌فرماید إِنَّ الَّذِينَ تَوَلَّوْا مِنْكُمْ يَوْمَ الْتَقَى الْجَمْعَانِ إِنَّمَا اسْتَزَلَّهُمُ الشَّيْطَانُ؛ آنهایی که در احد فرار کردند شیطان فریب‌شان داد چه کسانی در احد فرار کردند؟ چه کسانی پیامبر را تنها گذاشتند که دشمن تا پای کشتن پیامبر ایستاد بدن مجروح پیامبر روی زمین افتاده بود چه کسانی تنها گذاشتند؟ فراری‌های احد چه کسانی بودند؟ من نمی‌گویم بروید تفاسیر را ببینید تفسیر کبیر فخر رازی را ببینید مال هفتصد هشتصد سال پیش است تمام اهل سنت مهمان سفره تفسیر کبیر فخر رازی هستند همان طور که در شیعه تمام مفسرین بعد از علامه شیخ طوسی مهمان تفسیر شیخ طوسی هستند تفسیر تبیان شیخ طوسی در شیعه هر کسی نوشته بعد از او مهمان سفره اوست هر که بعد از فخ رازی در میان اهل سنت نوشته مهمان فخر رازی است بروید تفسیر فخر رازی را ببینید اسامی را نام برده است چه کسانی بودند فرار کردند اسم برده است من اسم نمی‌برم همین‌هایی که امیرمومنان را خانه نشین کردند اینها در احد فرار کردند امیرمومنان می‌فرماید من جانم را فدای پیامبر کردم در تمام جنگ‌ها آنجایی که دیگران فرار کردند چه شد که من مقاومت کردم نَجْدَةً أَکْرَمَنِی اللّهُ بِهَا؛ یعنی شجاعتی بود که خدا به من داده بود خود امیرمومنان در فتح خیبر فرمود ما قلعت باب خیبر بِقُوَّةٍ جَسَدِيَّةٍ؛ من با زور بازو فاتح خیبر نبودم قلعه خیبر را از جا نکندم بل بقوة ربانیة؛ انشالله مشرف شدند عزیزان نجف حرم امیرمومنان یا کسانی که الان مشرف هستند برنامه را آنجا می‌بنند ببینید ضریح امیرمومنان شعر ابالحدید دور ضریح نوشته شده است دور تا دور ضریح امیرمومنان شعر سید رضی نیست شعر سید مرتضی نیست شعر علمای شیعه نیست.
شریعتی: شعر ابن ابالحدید معتزلی است.
حجت الاسلام حسینی قمی: اتفاقا از در روبرو که وارد می‌شویم این شعر به این بیت می‌رسید يا قَالعَ البابِ الذي عن هَزَّها عَجَزَت أكفٌّ أربَعونَ وأربعُ؛ شما در خیبری را از جا کندید که چهل نفر نمی‌توانستند حرکتش بدهند شما از جا کندید فرمود من با زور بازو نکندم بل بقوة ربانیة؛ نَجْدَةً؛ امیرمومنان می‌فرماید این شجاعت‌های من در بدر و احد و خیبر نَجْدَةً أَکْرَمَنِی اللّهُ بِهَا؛ خدا به من داده بود پس این که من تسلیم پیامبر بودم یک، جانم را فدای پیامبر کردم دو، سه وَ لَقَدْ قُبِضَ رَسُولُ اللَّهِ وَ إِنَّ رَأْسَهُ لَعَلَى صَدْرِي؛ وقتی هم که پیامبر می‌خواست از دنیا برود سر مبارک پیامبر روی سینه من بود سر را برداشتم به سینه چسباندم پیامبر این طوری از دنیا رفتند، وَ لَقَدْ سَالَتْ نَفْسُهُ فِي كَفِّي فَأَمْرَرْتُهَا عَلَى وَجْهِي وَ لَقَدْ وُلِّيتُ غُسْلَهُ وَ الْمَلَائِكَةُ أَعْوَانِي، من بدن پیامبر را غسل می‌کردم ملائکه کمکم می‌کردند ضَجَّتِ الدَّارُ وَ الْأَفْنِيَةُ، در و دیوار خانه صدای ضجه‌شان بلند بود تعجب نکنید مگر قرآن نمی‌فرماید إن مِن شی إلا یسبّح بحمده و لکن لا تفقهون تسبیحاً؛ مَلَأٌ يَهْبِطُ؛ عده‌ای از فرشتگان می‌رفتند عده‌ای برمی‌گشتند مِنْهُمْ يُصَلُّونَ عَلَيْهِ؛ بر بدن پیامبر درود می‌فرستادند اینها را بیان کردند سه فضیلت مهم امیرالمومنین یک تسلیم محض پیامبر بودند دو، در همه جا جانم را فدای پیامبر کردم سه: پیامبر از دنیا رفته سر مبارک‌شان روی سینه من بوده است تنها کسی که بدن را غسل داده است من بودم متولی کار پیامبر من بودم اگر هم غدیر نیست اگر منکر غدیرید فَمَنْ ذَا أَحَقُّ بِهِ مِنِّي حَيّاً وَ مَيِّتاً؟ اصلا غدیر هم نباشد چه کسی سزاوارتر است به جانشینی پیامبر در زمان حیات و بعد از حیات‌شان؟
شریعتی: با این سابقه‌ای که من دارم.
حجت الاسلام حسینی قمی: شما فراری‌ها بودید آقای شریعتی من عرض کردم بالاخره ما ملاحضاتی داریم باید هم این ملاحضات را داشته باشیم نمی‌خواهم نام ببرم آدرس دادم این آیه قرآن 154، 155 ال عمران بروید ببینید تفسیر شیعه را نبینید چه کسانی در احد فرار کردند؟ امیرمومنان ایستاده است تا نفس آخر، یک بار من با پیامبر مخالفت نکردم ولی شما مخالفت کردید همه جا در رکاب پیامبر جانم را تقدیم کردم شما فرار کردید بعد از رحلت‌شان هم سر پیامبر روی سینه من بوده است پیامبر این طوری از دنیا رفتند بعد هم متولی غسل و صدای فرشتگان را می‌شنیدم فَانْفُذُوا عَلَى بَصَائِرِكُمْ؛ با بینش حرکت کنید بصیرت داشته باشید وَ لْتَصْدُقْ نِيَّاتُكُمْ فِي جِهَادِ عَدُوِّكُمْ؛ نیت صادق داشته باشید در جنگ با دشمن، چه می‌شود که امیرمومنان این طوری قسم می‌خورد فَوَالَّذِي لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ إِنِّي لَعَلَى جَادَّةِ الْحَقِّ، من جاده حق هستم وَ إِنَّهُمْ لَعَلَى مَزَلَّةِ الْبَاطِلِ، آنها جاده ندارند لغزش‌گاه است باطل جاده نیست من روی جاده حق هستم أَقُولُ مَا تَسْمَعُونَ وَ أَسْتَغْفِرُ اللَّهَ لِي وَ لَكُمْ. این خطبه دوم، خطبه سومی هم در نظر گرفتم خطبه سوم امیرمومنان که این هم باز نشان از عظمت حضرت است عرض کردم حالا...
شریعتی: امروز یک ویژگی را صحبت‌های حاج آقای حسینی داشتند در چینش این خطبه‌ها و کلام نورانی امیرالمومنین که غالب این بیانات کلامی بود که حضرت خودشان دارند خودشان را معرفی می‌کنند.
حجت الاسلام حسینی قمی: نشان بدهم که اگر با این چیزها حقانیت مال چه کسی است؟ حالا شما اشاره فرمودید من یک جمله‌ای اشاره کنم بعد این خطبه سوم خطبه 239 را بخوانم ببینید با این موقعیت امیرمومنان نباید دیگر اختلاف و دعوایی می‌شد خود حضرت در یکی از خطبه‌ها در چند جلسه قبل خواندیم فرمود والله من بخدا قسم اصلا باور نمی‌کردم بعد از پیامبر این طوری حق من را ببرند با این همه تأکید فوالله لا یلقی اصلا به ذهنم خطور نمی‌کرد آن وقت ببینید چه کردند؟ این همه اختلاف؟ یکی از علمای بزرگ اهل سنت شهرستانی عالم بسیار مهمی است مال حدود 800، 900 سال پیش است یک کتاب دارد ملل و نحل کتاب بسیار مهمی است می‌گوید ده تا اختلاف بعد از پیامبر پیش آمد که نباید پیش می‌آمد ده تا یک فصل مفصلی می‌طلبد حداقل باید چند جلسه صحبت کنیم من فهرست وار بعضی را اشاره کنم یک: می‌گوید پیامبر هنوز زنده بود فرمود قلم و دوات بیاورید اکتم لکم کتاب چیزی بگویم بنویسید لن تضلوا ابداً هرگز گمراه نشوید چه گفتند؟ گفتند پیامبر تب شدید کرده است معاذالله هذیان می‌گوید نگذاشتند به قول بعضی از اساتید چرا نگذاشتند؟ چون پیامبر فرمود چیزی بنویسند لن تضلوا؛ یادشان آمد یک لن تضلوا دیگر، اانی تارک فیکم الثقلین کتاب الله وعترتی ما ان تمسکتم بهما لن تضلوا ابداً؛ گفتند این همان لن تضلوا است دوباره از عترت و کتاب می‌خواهد بگوید نگذاشتند این اختلاف اول. اختلاف دوم: پیامبر در بستر بیماری بود فرمود لشکر اسامه را راه بیندازید لعن الله من تخلفوا، لعنت خدا بر کسی که از اسامه تخلف کند رسول خدا می‌خواست اینها از مدینه بیرون بروند نباشند، نرفتند پیامبر ناراحت شد نفرین کرد. اختلاف سوم: پیامبر از دنیا رفت گفتند نه این قصه معروف است یک کسی که آنجا بود گفت نه اگر کسی بگوید پیامبر از دنیا رفته است عین عبارت این است عرض کردم مال ملل و نحل شهرستانی است مال ما نیست گفت اگر کسی بگوید پیامبر از دنیا رفته است من با شمشیر او را می‌کشم رفته است مثل حضرت عیسی به آسمانها برمی‌گردد حالا انگیزه چه بود؟ بعضی تحلیل‌شان این است می‌خواست دفع الوقت شود تا دوستان‌شان بیایند بعد رفیق‌شان آمد گفت چه می‌گویی مگر آیه قرآن را نشنیدی که پیامبر هم از دنیا می‌رود این همه آیات راجع به مرگ پیامبر هست گفت من گویا تا حالا این آیه را نشنیدم. اختلاف بعدی راجع به امامت، یک تعبیری دارد تعبیر معروفی است آقای شهرستانی می‌گوید که ما سل سيف في الإسلام علي قاعدة دينية مثل ما سل علي الإمامة. در هیچ مسئله دینی شمشیر کشیده نشده است به اندازه‌ای که در امام کشیده شد سر توحید که دعوا نبود که، سر عدل دعوا نبود، سر نبوت دعوا نبود، سر معاد دعوا نبود، اما هزاران هزار خون بر زمین ریخته شد در موضوع امامت، آیا پیامبر سخنی گفته یا نه؟ اگر می‌پذیرفتید غدیر را این همه خون ریخته می‌شد؟ ما سل سيف في الإسلام علي قاعدة دينية مثل ما سل علي الإمامة. اختلاف بعدی داستان فدک، اختلاف بعدی داستان خلافت خلیفه سوم یعنی شورای شش نفره، اختلاف بعدی جنگ جمل و صفین که در آن خطبه اشاره کردیم. این خطبه 239 را...
شریعتی: می‌خواهید ببینیم بعد از قرآن چه قدر وقت داریم انشالله این نکته‌هایی که از ملل و نحل فرمودید خیلی نکته‌های دقیقی بود خیلی ممنونم حاج آقای حسینی به واسطه وقتی که می‌گذارید برای این که این کلمات شما این قدر به جا به موقع با این نکته‌های ناب در دفاع از ولایت امیرالمومنین انشالله حضرت نظر لطف‌شان را از شما دریغ نکنند و همه دوستان و عزیزان امیدوارم که ما هم یک قدمی برداریم برای احقاق حق امیرالمومنین در حد خودمان به اندازه بضاعت خودمان و امیدوارم که دل امیرالمومنین را این گونه شاد کنیم.
حجت الاسلام حسینی قمی: من فقط آقای شریعتی یادآوری کنم حالا می‌ترسم حالا بعد از تلاوت هم عزیزان هستند با ما ولی یادآوری کنم که اول جلسه هم گفتیم غدیر وسط راه است اولا گفتیم 20 ماه ذی‌حجه فردا ولادت امام موسی بن جعفر است 21 ماه ذی‌حجه داستان نزول آیه اولی الامر است آیه 59 سوره نساء أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ؛ 24 ذی‌حجه این را صادقانه عرض می‌کنم من دیدم یکی از علمای بزرگ می‌فرمود اگر شیعه تمام کشور را چراغانی کند و جشن بگیرد اعلام کند هیچ مناسبتی در ماه ذی‌حجه نداشتیم جز یکی از سه مناسبت 24 ذی‌حجه ارزش دارد سه مناسبت دارد 24 یکی از آن داستان مباهله است اگر برای مباهله ما فقط جشن می‌گرفتیم کافی بود این آیه 61 سوره مبارکه آل عمران فَمَنْ حَاجَّكَ فِيهِ مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعَالَوْا نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَأَبْنَاءَكُمْ وَنِسَاءَنَا وَنِسَاءَكُمْ وَأَنْفُسَنَا وَأَنْفُسَكُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَتَ اللَّهِ عَلَى الْكَاذِبِينَ؛ در یک دقیقه پیام آیه را عزیزان عنایت کنند داستان مباهله را زیاد شنیدند وقتی بناست مباهله شود با نصاری نجران اینها دیگر هرچه پیامبر می‌خواست بگوید اینها قبول نمی‌کرند گفتند بیایید به هم دیگر نفرین کنیم ببینیم کدام باطل است کدام حق است؟ قرار گذاشتند به مباهله بخدا واگذار کنند خدایا هر کسی که دروغ می‌گوید عذاب بر او نازل کن وقتی بزرگان و مسیحی‌های نجران آمدند پیامبر که را آورد است قرآن است فَمَنْ حَاجَّكَ فِيهِ مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعَالَوْا نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَأَبْنَاءَكُمْ وَنِسَاءَنَا وَنِسَاءَكُمْ وَأَنْفُسَنَا وَأَنْفُسَكُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَتَ اللَّهِ عَلَى الْكَاذِبِينَ؛ هر کسی می‌خواهد با تو مباهله کند بگو بیاید ما پسرهای‌مان را می‌آوریم شما هم پسران‌تان را بیاورید پیامبر چه کسانی را آوردند غیر از حسن و حسین؟ ما زن‌ها شما زن‌ها، چه کسی آمد غیر از فاطمه زهرا؟ ما خدای خودمان را می‌آ‌‌وریم شما هم خدای خود را بیاورید تمام منابع خدا رحمت کند علامه حلی را صدها منبع نقل کرده است همه بدون تردید ما با خدای خود می‌آییم خدای ما چه کسی است؟ پیامبر و امیرمومنان نفس پیامبر است این شعر فارسی بسیار زیبایی که فراوان خوانده می‌شود که بارها گفت محمد که علی جان من است، این انفسنا جان من است هم به جان علی و هم به جان محمد صلوات. اگر فقط مباهله داشتیم در 24 ذی‌حجه کافی بود علاوه بر مباهله در این روز خاتم بخشی است آیه 9 سوره مبارکه مائده إِنَّما وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسولُهُ وَالَّذينَ آمَنُوا الَّذينَ يُقيمونَ الصَّلاةَ وَيُؤتونَ الزَّكاةَ وَهُم راكِعونَ؛ انگشتر و خاتم بخشی امیرالمومنین در نماز که در آیه آدرس می‌دهد که فقط فقط ولی شما و رسوله و والذین آمنوا، و مناسبت سوم 24 ذیحجه نزول ایه تطهیر إنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا؛ 24 دی‌حجه من خواهش می‌کنم عزیزان حتی اگر می‌خواهند یک شب جشن بگیرند شب غدیر جشن گرفتید ولی دوباره شب 24 ذیحجه جشن بگیرید من که می‌گویم ماه ولایت دهه ولایت نگویید به غدیر هم ختم نکنید بگویید ماه ولایت ولی اگر هم به غدیر ختم کردید باز دوباره شب مباهله را جشن مفصل بگیرید هم مباهله است هم خاتم بخشی است هم ماه تطهیر است و 25 هم که مناسبت در جلسه هفته گذشته عرض کردیم که 18 آیه هل اتی در شأن امیرمومنان و فاطمه زهرا و اهل بیت علیهما السلام اینها را انشالله قدر بدانند.
شریعتی: انشالله خیلی ممنون و متشکرم از آن  روزی که چشمم باز شد در گوش من خواندند که تو تا لحظه آخر امیرالمومنین هستی انشالله که همیشه و همواره زیر سایه حضرت باشیم دعا کنید قرآن باشد حسن ختام برنامه امروز ما.
حجت الاسلام حسینی قمی: خدایا به حق محمد و آل محمد به همه ما توفیق احیای این ماه ولایت و باقی مانده این روزهای این ماه ولایت را عنایت بفرما. خدایا بحق حضرت زهرا همه کسانی که تا غدیر وقت گذاشتند جاناً مالاً قدماً تلاش کردند مجالس برگزار کردند عیدی دادند اطعام دادند به دست با کفایت امام زمان به همه آنها عطای خیر دنیا و آخرت عنایت بفرما. خدایا نسل ما از بهترین ارادتمندان به امیرالمومنین قرار بده. قلب نورانی امام زمان را از ما راضی و خشنود بدار.
شریعتی: الهی آمین خیلی ممنون و متشکرم از شما در اجداد ما که نمی‌شناسیم و نمی‌دانیم چه زمانی بوده است یک نفری بود که دست ما را در دست امیرالمومنین گذاشت دل ما را با محبت حضرت آشنا کرد چه قدر ثواب تلاوت این آیات را هدیه کنیم به روح بلند او و همه آنهایی که دست ما را در دست امیرالمومنین گذاشتند همه کسانی که در راه ولایت امیرالمومنین گامی برداشتند و امیدوارم که آنها برای ما دعا کنند انشالله تا فردا و تا سلامی دوباره.
اللّهم صل علی محمد و آله محمد

صفحه359 قرآن کریم