اپلیکیشن شبکه سه
دریافت نسخه اندروید

مشاهده محتوا

1402-03-28-حجت الاسلام صفایی بوشهری- انسان‌های محبوب در نگاه قرآن و اهل بیت علیهم‌السلام

شریعتی: بسم الله الرحمن الرحیم اللهم صلی علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم. سلام می‌کنم خدمت تک تک عزیزانم. خانم‌ها و آقایان در هر کجا که هستید امیدوارم که حال دل شما خوب باشد و بهترین‌ها نصیب شما. خوشحالیم که امروز هم با هم هستیم و در کنار هم هستیم. به همه مخاطبان خوبی که تکرار برنامه را می‌بینند و همه شنوندگان خوب رادیو معارف هم با دل و جان سلام می‌کنم. به رسم یکشنبه‌‌ها در محضر حاج آقای صفایی بوشهری عزیز هستیم.

حجت الاسلام صفایی بوشهری: بنده هم محضر مبارک و نورانی همه شنوندگان و بینندگان سلام عرض می‌کنم. عرض ادب و دعای خیر دارم و دعاگوی همگان هستم و محتاج دعا هستم.
بسم الله الرحمن الرحیم. محبت خدا خدایی است. ما در مقیاس حیات انسانی و در هندسه زندگی خودمان به کسی که محبت می‌کنیم مثل محبت مادر به فرزند که اوج این محبت است. این محبت انسانی است. محدود است ولی اگر کسی محبوب خدا شد، خدا در مقیاس خدایی به او محبت می‌کند. ببین چقدر ارزش دارد که کسی خدا او را نشانه کند، ببیند و خدایی به او محبت کند. این هم انسانی قیمتی هست و هم مشمول یک محبتی است که اصلاً نمی‌شود برای آن قیمت‌گذاری کرد چون محبت، محبت عرشی است، محبت آسمانی است. اگر ما بتوانیم کاری کنیم محبوب خدا بشویم کار بزرگ انجام دادیم و آثار بسیار عالی نصیب ما می‌شود. عرفا، بزرگان، اعلامی که در این عرصه‌ها تلاشی کردند و توجه داشتند همیشه آرزوی‌شان این بود که محبوب خدا باشند. آن وقت که از محبوب خدا شدند، محبوب عالم وجود می‌شوند چون محبوب خدا، محبوب عالم وجود است و از آثار این محبت بهره‌مند می‌شود. هم در دنیا و هم در آخرت، یکی از اوامر الهی به عرشیان و برگزیدگان عالم وجود دوست‌داری محبوبش هست. ساحت مقدس رسول خدا (ص) گفتم من که زمانی که کسی محبوب خدا شد، خداوند به تمام سکان عرش، ارواح، ملائک، برگزیدگان، معالم وجود، امر می‌کند که این بنده‌ام را دوست بدارید چون من او را دوست دارم. بدین خاطر هست محبوب خدا هم مورد محبت الهی و عرشی خدا است و هم مورد محبت عرشیان و برگزیدگان خدا. یکی از عواملی که انسان را محبوب خدا می‌کند، داشتن روحیه و رویه قسط است. خداوند می‌فرماید: «وَ أَقْسِطُوا إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُقْسِطين‏» می‌گوید اهل قسط باشید. قسط را به پا بدارید که خداوند این طائفه را خیلی دوست دارد. در رابطه با تعریف قسط در کتب مهم فرهنگ لغت چه به زبان عربی و چه فارسی، بسیار سخن گفته شده است چون یکی از کلماتی است که فوق‌العاده پیرامون آن در اشکال مختلف معانی متفاوت هست. اما من چکیده‌ای از این معنا را عرض کنم.
شریعتی: ما بیشتر قسط را با همین قسط بانک می‌شناسیم.
حجت الاسلام صفایی بوشهری: آن هم یکی از تجلیات این معنا هست. شما قسط بانک می‌دهید چیزی را در محل خودش می‌گذارید. یعنی حقی را ادا می‌کنید. لذا به آن قسط می‌گویند. معنای قسط حق‌دهی و ایفای حق صاحبان حق هست. به تعبیری عدالت اجتماعی را مراعات کردن هست. به همین خاطر بیان شده که قسط یعنی حریم دیگران را حفظ کردن، حق دیگران را پاس داشتن، حق دیگران را ادا کردن و به هیچ صورت حق دیگری نخوردن و تبعیض قائل نشدن. عدالت در مقابلش، نقیضش ظلم هست اما در مقابل قسط جور و تبعیض هست. اگر انسان تبعیضی قائل شود به یکی هدیه‌ای بدهد، به دیگری که همان شرایط را داشته هدیه ندهد، این تبعیض شده است. این قسط را مراعات نکرده است. اگر در منزل انسان به یک فرزندش توجه کند، به فرزند دیگر توجه نکند. تبعیض قائل شود. این شخص قسط و آن مقسطیت را مراعات نکرده است. ولی وقتی مراعات می‌کند، همانطوری که وقتی که به پسر توجه می‌کند، به دختر خودش هم توجه می‌کند یا بالعکس، این می‌شود مقسط. خداوند می‌گوید من این را دوست دارم. این فردی که تبعیض قائل نمی‌شود. این شخص مراعات حق و حقوق می‌کند. عدالت در این جامعه کوچک خانواده حفظ می‌کند. من این را دوست دارم. و این شخص از محبت الهی بهره‌مند می‌شود. خدا در زندگی او برکت می‌دهد. او را موفق می‌کند. انسان‌هایی که اهل قسط هستند، مقسط هستند، زندگی پر از برکت دارند. حق دیگران را مراعات می‌کنند، خدا هم حق آنها را مراعات می‌کند. انسان اینطوری است. هر کاری کرد در فضای زندگی‌اش، خداوند به هما شکل خدایی به او محبت می‌کند.
شریعتی: خدای متعال آدم را اینگونه طراحی کرده است.
حجت الاسلام صفایی بوشهری: اگر انسان تبعیض قائل شد، تبعیض خواهد دید. آنچنان گرم است بازار مکافات عمل، چشم اگر بینا بود هر روز، روز محشر است. اینطوری نیست که حوادث در عالم وجود بیخود باشد. به همین جهت قسط با عدل یک فرقی دارد. عدل در رابطه با خود انسان هم هست. امیرمؤمنان می‌فرماید غایة العدل، نهایت عدل، ان یعدل المرء فی نفسه، اینکه در رابطه با خودش عدالت به خرج بدهد. عدل شخصی هم هست. عدل در بسیاری از امور هست اما قسط در رابطه با مسائل اجتماعی است. بدین جهت است که عدل عام هست اما قسط خاص هست. عدل هم مثال اجتماعی است و هم غیرمثال اجتماعی است اما قسط فقط در مثال اجتماعی است یعنی شما طرف مقابل دارید. خداوند فرموده که «يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا كُونُوا قَوَّامينَ لِلَّهِ شُهَداءَ بِالْقِسْطِ» در آیه دیگر می‌فرماید که شما مؤمنان قوام‌بخش قسط در جامعه باشید. انسان وقتی که در زندگی اجتماعی خودش قرار می‌گیرد، باید فوق‌العاده مراعات عدالت اجتماعی کند. از درون خانه نسبت به همسرش عادل باشد، نسبت به بچه‌ها عادل باشد. اسم این عدالتی که به خرج می‌دهد قسط هست چون طرف اجتماعی دارد. وقتی که در محیط کاری قرار می‌گیرد، عدالت اجتماعی داشته باشد. تبعیض قائل نشود، رابطه حاکم نشود که نسبت به کسی که آشنا هست توجه بیشتری کند، آن کسی که آشنا نیست توجهی نکند. این تبعیض می‌شود. این قسط را مراعات نکرده است ولی وقتی که نسبت به همه به شکل مساوی نگاه می‌کند. این قسط را مراعات کرده است، محبوب خدا می‌‌شود. در مسائل مالی، در مسائل اقتصادی، وقتی که حق ذی حق را می‌دهد. بدهکار هست، بدهکاری خود را پرداخت می‌کند یا ضامن شده، فردی آمده ضامن کسی شده است. آن فردی که وام گرفته است مواظبت کند. اینطور باشد که این ضامن آمده کمک کند. بنابراین برود وام خود را پرداخت کند. این وقتی که اداء حق می‌کند، قسط را مراعات کرده است لذا می‌گویند قسط خود را داد که ضامن گیر نکند. ضامن آمده که یک مشکلی حل نشود نه خودش گیر بیفتد. الآن چقدر ما پرونده‌ها در دادگاه‌های ما در رابطه با همین موضوع هست. حتی من انسان‌هایی سراغ دارم که خانه‌های خود را به خاطر ضمانت از دست دادند و برخی جانشان را. اینها آمده بودند که به یک فردی کمک کنند. آن فرد به خاطر ندادن قسطش و عدم مراعات قسط، موجب این شد که این زندگی متلاشی شود. زندگی کسی که آمده بود ایثار کرده بود، برای او ضامن شده بود. هر چند قانوناً باید از ضامن گرفت ولی اخلاقاً آن فرد باید این نکات را خیلی مراعات می‌کرد. اگر در ساختار زندگی‌مان اگر ما کالایی تولید می‌کنیم، کالایی می‌فروشیم، مراعات قسط کنیم. جنس خوب را به همه بدهیم. جنس خوب را برای خودمان یا آشناهای خودمان، برای دیگران جنس را، این کار را کنیم، همه را علی السبیعه، این قسط را مراعات کردی. انقدر قسط مهم است که خداوند در قرآن می‌فرماید: «لَقَدْ أَرْسَلْنا رُسُلَنا بِالْبَيِّناتِ» ما پیامبران را با هدایت‌های بسیار روشن، بدون اینکه بشود در آن خدشه کرد، فرستادیم «وَ أَنْزَلْنا مَعَهُمُ الْكِتابَ وَ الْميزانَ» با آنها هم کتاب آسمانی فرستادیم. میزان برای سلامت و سختی کلماتشان، مثلاً معجزات فرستادیم. برای چی این کار را کردیم؟ حکمت ارسال رسل و انزال کتب یعنی ادیان چه بود؟ «لِيَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ» که مردم زندگی خود را بر اساس قسط پایه‌ریزی کنند.
شریعتی: همه چیز سر جای خودش باشد.
حجت الاسلام صفایی بوشهری: به قسط پایه‌ریزی کنند. تبعیض نباشد. یکی از واژه‌هایی که مقام معظم رهبری بسیار بر آن تأکید دارند و من خواهش می‌کنم جوانان عزیز ما، مردم عزیز ما، این سخنان حضرت آقای را ملاحظه کنند. همه مربوط هست در کتاب‌هایی که در این رابطه نوشته می‌شود و بر پایگاه اطلاع‌رسانی مراجعه کنند، این واژه را ببینند عدالت اجتماع و قسط، چقدر حضرت آقا بر این مسئله تأکید دارد. چقدر دولتمردانشان را، چقدر نخبگان را، چقدر مسئولین را به این موضوع توجه می‌دهد و آن عدالت اجتماعی است، مراعات قسط هست. عدم تبعیض هست. ایجاد یک فضا و یک جغرافیایی بر اساس قسط حکمرانی اسلامی و نظام اسلامی است و بارها این را تأکید دارند و مسئولان را هدایت می‌کنند. به همین جهت هست خداوند می‌فرماید: این پایه‌ریزی قسط همان مردم‌سالاری است. مردم خودشان با هدایت‌های انبیاء بر اساس موازین کتاب آسمانی، اینها بیایند یک زندگی سراسر قسط داشته باشند و این را از خودشان شروع کنند. از خانه شروع کنند. از جامعه کوچک کاری‌شان شروع کنند، از جامعه بزرگ اجتماعی‌شان شروع کنند تا برسد به فضاهای حوزه تقنین، حوزه اجرایی، حوزه مدیریت در تمامی عرصه‌ها و این نگاه نظام اسلامی است در همه عرصه‌ها که باید همه امور بر اساس قسط و عدالت اجتماعی باشد. نکند خدایی ناکرده یک مسئول فردی را ترجیح بدهد به خاطر آشنایی بر فرد دیگری در حوزه استخدامی مثلاً یا در اعطای یک کمک‌های مالی، وام‌های... در نظام اسلامی تبعیض ممنوع است. اما در بسیاری از شرایط ما باید فوق‌العاده دقت کنیم که این قسط را مراعات کنیم. این عدالت اجتماعی در همه عرصه‌ها، چه مسئولین محترم ما، چه ارشد، چه میانی، چه پایینی. و خود جامعه ما. اینکه مراعات کرد می‌شود جامعه محبوب خدا. اینطور نیست هر محبوبی یک فرد باشد. نه، جامعه‌ای که مراعات قسط می‌کند و مقسط هست محبوب خدا می‌شوند و از آثار محبت خدا بهره‌مند می‌شوند و این خیلی نکته مهمی است. خیلی نکته راهبردی است که ما اگر مراعات این امور کنیم، تبعیض وجود نداشته باشد، قسط در اساس زندگی ما ریشه داشته باشد، چه فردی و چه اجتماعی محبوب خدا می‌شویم. اما اگر خود بنده مراعات قسط نکنم، مراعات عدالت اجتماعی را نکنم، عنوانی که پیدا می‌کند جور است، عنوانی که پیدا می‌کند ظلم است که واقعاً همه ما از آن فرار می‌کنیم ولی در عمل گاهی مبتلا می‌شویم، در درون‌ منزل گاهی انسان مبتلا می‌شود به کاری که ظلم هست ولی خوش‌مان نمی‌آید عنوان ظالم پیدا کنیم. آن قهراً می آید.
شریعتی: ظالم هستیم چه بخواهیم چه نخواهیم.
حجت الاسلام صفایی بوشهری: این قطعاً دیگر حاصل می شود. به همین خاطر هست که فرمودند الظُّلْمُ يُزِلُّ الْقَدَمَ وَ يَسْلُبُ النِّعَم‏، ظلم و جور این طور هست زمینه را برای لغزش انسان فراهم می کند و از آن طرف موجب سلب نعمت می شود. زندگی بی برکت می شود. وقتی درون منزل ما، خانواده، مهربانی نبود، صمیمیت نبود، محبت نبود، قسط نبود، عدل نبود، عناوین دیگری خواه ناخواه نقیض آنها می آید. نقیض آن می آید و نقیض آن این هست. در فلسفه هست که وقتی که یک شیء ای نقیض داشت وقتی که آن شیء معدوم شد آن نقیض آن جایگزین آن می شود. وقتی قسط معلوم شد، عدل معلوم شد نقیض آن می آید چه ما بخواهیم، چه ما نخواهیم. دیگر ظلم می آید، جور می آید. تبیعض می آید. آن وقت این انسان بدون این که خود او دوست داشته باشد این عناوین را پیدا کند عنوان ظالم پیدا می کند و نعمت از او سلب می شود. زمینه برای لغزش او فراهم می شود. این در منزل، در محیط اجتماعی، حتی در خرید و فروش انسان مراعات عدالت نکند، مراعات قسط نکند، باز همین عنوان می آید. در محیط کاری او به ویژه این حالت وجود داشته باشد که قسط را مراعات نکند، مبتلا به تبعیض شود. آن وقت مشکلات می آید. جور می آید. محبوبیت که می رود مبغوضیت می آید. چون ظالم مبغوض خدا است. ولی وقتی قسط آمد این قسط اعمال شد آن وقت محبت خدا و آثار الهی خدا می آید. ما باید به سمت عدالت اجتماعی برویم. به سمت حاکمیت قسط. «لِيَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْط» (حدید/25) حرکت کنیم. همان چیزی که مقام معظم رهبری می گوید بنیان های هندسی جامعه ما در نظام اسلامی و حکمرانی اسلامی بر پایه ای قسط است.
شریعتی: این حاکمیت عدل و قسط از نگاه شما از کجا باید شروع شود؟ یعنی از تک تک ما شروع می شود یا از حاکمیت باید به فرد فرد اعضای جامعه برسد؟
حجت الاسلام صفایی بوشهری: در تمامی سطوح جامعه خداوند خطاب کرده است «لِيَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْط» (حدید/25) تمامی مردم، همه. من در زندگی اجتماعی خود. آن مسئول در زندگی اجتماعی خود، چه خانوادگی، چه بیرونی. در حوزه تقنین، در حوزه اجرا، در حوزه قضا، همه. همه لایه های جامعه باید بر اساس قسط باشد. ما نباید توقع داشته باشیم دیگری قسط کند. از خود همیشه باید شروع کنیم و از دیگران هم توقع داشته باشیم وقتی خود ما شروع می کنیم دیگران هم مراعات کنند. دیگران هم به همین شکل همه دست به دست هم باید داد تا این قسط، به ویژه ای آنهایی که در عرصه هایی هستند که زمینه برای تبعیض برای آنها فراهم است. آنها باید بیشتر مواظبت کنند. بیشتر مراعات کنند. بیشتر دقت کنند. گاهی مواقع می شود که عدم مراعات قسط در درون منزل یک بحران روحی برای فردی از درون خانه ایجاد می کند. پدر مثلاً یکی از فرزندان خود را بیشتر توجه می کند، بیشتر عنایت دارد. اصلاً اگر طرف مقابل دختر باشد واقعاً تمام نظام روحی او می شکند. در حالی که دختر وقتی که در خانه باشد پدر آن وقت احساس می کند که پدر است. این قدر دختر شیرین هست لذا بعضی می گویند تا انسان دختردار نشده است پدر نشده است. طعم پدر بودن را احساس نکرده است. همه علی السبیه باید باشند و در صدر آنها هم همسر انسان. آن وقت این قسط مراعات می شود. نسبت به پدر و مادر همین طور. نسبت به ارباب رجوع همین طور. مسئولین گرامی ما نسبت به جامعه، نسبت به تمامی امورات، اینها باعث می شود که این جامعه «لِيَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْط» (حدید/25) شود. این پایه-های قسط محکم شده است و آن وقت محبوبیت الهی ایجاد می کند و آثار و برکات این محبوبیت را این جامعه به خوبی احساس می کند. بدین خاطر هست که شما امیرالمؤمنان امام علی بن ابیطالب که می بینید مظهر قسط و عدل بودن است. لذا الگو هستند. جو جرداق یک شخصیت مسیحی بودند. ایشان به یکی از دوستان بنده گفته بودند 200 بار من نهج البلاغه را خواندم. بعد از ایشان سوال کرده بود که شما چرا این همه به علی بن ابیطالب علاقه دارید؟ گفته که نه قبل از او و نه بعد از او همچون علی بن ابیطالب نه پدید آمده است، نه پدید خواهد آمد. بعد سوال از ایشان کرده بود که ما رأیک فی الحسین؟ گفته است علی صغیر. تجلی یک علی است. بعد از ایشان سوال شده بود که ما رأیک فی الزینب؟ حضرت زینب چه هستند؟ گفت ارائاً تقتدا، سزاوار است که مقتدای جهان بشریت باشند. یک مسیحی می آید این مسئله را متوجه می شود، بعد ایشان می گوید علی بن ابیطالب در محراب عدالت خود شهید شد. شما این نهج البلاغه که می خوانید ما متوجه این معنا می شویم می فرماید الْعَدْلُ رَأْسُ الْإِيمَان‏، انسان عادل باشد، عدالت داشته باشد این رأس ایمان است. یعنی تعبیر می شود ریشه ایمان چون رأس اساس است، ریشه ایمان. برخی ها هم این طور ترجمه می کنند رأس الایمان یعنی تاج سر ایمان است. این قدر عدالت مهم است.
شریعتی: آن جا هم داریم «اعْدِلُوا هُوَ أَقْرَبُ لِلتَّقْوى‏» (مائده/8)
حجت الاسلام صفایی بوشهری: این می گوید عدالت به خرج بدهید این با تقوا فوق العاده قرابت دارد. یعنی ریشه در تقوا دارد. یا می فرمایند العَدل حیاۀ، اصلاً عدل زندگی است. ظلم مرگ است. وقتی انسان مبتلا به ظلم شد اول کاری که کرده است خود را از بین برده است. و با ظلم خود دیگران را دچار بحران حیات کرده است. لذا می فرمایند العدل حیاۀ. عدل حیات است، زندگی است. نسیم خوش زندگی است. الْعَدْلُ قِوَامُ الرَّعِيَّة، عدل ستون محکم حیات جامعه است. و در تعبیر دیگر می فرمایند خَيْرُ السِّيَاسَاتِ الْعَدْل‏، بهترین سیاست عدل است. به همین جهت باید همه بکوشیم که این قسط «لِيَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْط» (حدید/25) شویم. و ساحت مقدس امیرالمؤمنین این کار را کرد. امام راحل عظیم الشأن به دنبال همین، حضرت آقا به دنبال همین. به این جهت است که باید تمامی ارکان جامعه ما به ویژه مسئولان محترم به دنبال این معنا باشند. عدالت اجتماعی و تحقق آن و حاکمیت و استحکام پایه های قسط و خدمت به مردم در شرایط کنونی بهترین عبادت خدا است. خدمت به مردم، دست مردم را گرفتن، کمک به مردم کردن از آن طرف خود مردم در حمایت از نظام که واقعاً مردم امتحانی پر از سرفرازی دادند. دفاع مقدس نمونه خوبی بود. این است که همه باید دست به دست هم بدهیم به ویژه مسئولان عزیز که این قسط، حاکمیت عدالت مستقر باشد. عدالت و قسط هم از کوچکترین کار ما شروع می شود تا بزرگترین کار. این طور نیست که فقط به کارهای بزرگ عرصه عدالت باشد. از کوچکترین که من مثال زدم در خانه توجه به فرزندان بدون تبعیض باشد. حالا گاهی پدر در زبان خود شاید اظهار محبتی کند در شرایط خاصی به یکی از فرزندان ولی در قلب او باید علی السویه باشند. گاهی مواقع یک دختربچه نازنین در یک خانه هست این دل تمامی اهالی خانه را می برد. لذا او نیاز به محبت دارد به خاطر آن شرایط سنی. بزرگترها ناراحت نشوند. چون قلب پدر مال همه این عزیزان است و باید هم علی السویه باشد. این طور نباشد که خدای نکرده ... مگر این که یک شرایط خاصی رخ بدهد آن بچه دارای شرایط خاص انحرافی و سقوط در باتلاق و گناه و ابتذال و اینها باشد که باز پدر دوست دارد ولی نسبت به آن بچه ای که دارای شخصیت متعالی است بالتبع فرق می کند. بدین جهت هست که اساس نظام اسلامی بر پایه های قسط و عدل هست و همگان باید این را مراعات کنند. و هر کس در شرایط بالاتری است باید نسبت به همان اندازه که بالاتر هست قسط و عدل خود را بیشتر مراعات کند. بیشتر توجه کند. بدین جهت است که مقام معظم رهبری بارها تأکید دارد در نشست های مختلفی که دارد این را متذکر می شود. امیدوار هستیم ان شاءالله ما بتوانیم عدالت اجتماعی و قسط الهی و اسلامی را در جامعه خود نهادینه کنیم و به آن ترازی که مورد نظر ذات اقدس باری تعالی است، شریعت اسلامی است و نگاه حکومت اسلامی و هدایت های امام راحل عظیم الشأن و مقام معظم رهبری ان شاءالله دست پیدا کنیم.
شریعتی: خیلی از شما ممنون و متشکر هستم. سپاسگزار هستم و خیلی ممنون هستم از همراهی و لطف و مرحمت شما تا این لحظه. مشرف شویم محضر آیات نورانی، صفحه 339 را دوستان منامروز تلاوت می کنند. آیات نورانی سوره مبارکه حج و امیدوار هستم که زیارت بیت الله نصیب همه ما بشود. اللهم ارْزُقْنَا حَجَّ بَيْتِكَ الْحَرَامِ فِي عَامِنَا هَذَا وَ فِي كُلِّ عَام. اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم. بفرمایید خواهش می کنم.
صفحه 339قرآن کریم
شریعتی: اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم. ان شاءالله زیر سایه قرآن کریم همه ما عاقبت به خیر شویم. حاج آقای صفایی اشاره قرآنی را بفرمایید.
حجت الاسلام صفایی بوشهری: خداوند در آیه 56 یک نکته مهم به همه ما گوشزد می کنند. در دنیا ملک از آن خدا است. تمام جهان از آن خدا است. اما میدان مالکیت اعتباری هم به بشر داده است. لذا انسانصاحب این خانه است، صاحب این ماشین هست در حالی که تمام عالم وجود ملک خدا است و خدا مالک آن هست. اما در روز قیامت فقط ملک از آن خدا است دیگر آن مالکیت اعتباری انسان در دنیا دیگر نیست. لذا می فرمایید الْمُلْكُ يَوْمَئِذٍ لِلَّهِ يَحْكُمُ بَيْنَهُمْ که خداوند در آن جا قضاوت می کند بین شما که چه کسانی اهل بهشت هستند و چه کسانی اهل جهنم هستند. به همین جهت خداوند خود توضیح می دهد آن حکمی که می کند بر چه اساسی است می فرماید فَ بنابراین آن حکم کردن به این میزان هست. الذین آمنوا، کسانی که اهل ایمان هستند، ایمان آنها ریشه دار هست به همین خاطر همیشه این فعل آمروا ماضی استفاده می شود به این خاطر هست که فعل ماضی یعنی فعلی است که محقق شده است دیگر کار تمام است. یعنی کسانی که ایمان آنها کار تمام است، محقق شده است، ریشه دار هست، و عملوا الصالحات و اهل کارهای شایسته هستند. ما یک سری کارهای واجب داریم، یک کار صالح داریم. گاهی یک کار واجب صالح نیست. گاهی دو تا واجب کنار هم قرار می-گیرند مثلاً نماز خواندن و نجات غریق، کسی که دارد غرق می شود، این جا نماز واجب هست اما تکلیف چیز دیگری است. آن واجب اهم می شود. آن جا انسان باید به آن کاری که واجب اهم است در شرایط خاص عمل صالح گفته می شود. تمام کارهای خوب را انجام می دهند. کم نمی گذارند. کسانی که اهل ایمان هستند، در ساختار وجودی آنها معماری ایمانی هست و بر ساختار رفتاری عرصه عمل صالح و تقوا حاکم هست فی جنات النعیم. حکم خدا این است برای اینها بهشت پر از آن نعمت ها است. چه نوع نعمتی، هر چه انسان دوست دارد. ما یشتحل انفس، هر چه انسان دوست دارد، هر زمینه ای آن جا اراده کند موجود است. وَ الَّذينَ كَفَرُوا اما آن کسانی که اهل کفر هستند کفر یعنی نادیده شدن آن وقایع عالم وجود که مهمترین آن وجود خدا است وَ الَّذينَ كَفَرُوا وَ كَذَّبُوا بِآياتِنا چه آیات تدوینی کتب آسمانی و چه آیات تکوینی نظام وجود تکذیب می کنند. فَأُولئِكَ لَهُمْ عَذابٌ مُهينٌ عذاب خوار کننده ای نصیب اینها هست.
شریعتی: خیلی از شما ممنون و متشکر هستم. خداوند ان شاءالله شما را حفظ کند. باید خداحافظی کنیم حاج آقای صفایی عزیز دعا کنند.
  ‏