اپلیکیشن شبکه سه
دریافت نسخه اندروید

مشاهده محتوا

1402-03-25-حجت الاسلام والمسلمین عاملی- انضباط مالی در نگاه دین

شریعتی: بسم الله الرحمن الرحیم. اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم. سلام می کنم به همه دوستان خود، خانم ها و آقایان خوشحال هستیم که امروز هم همراه شما هستیم و در کنار شما.از لطف و محبت تک تک شما صمیمانه ممنون و متشکر هستم. حسن ختام این هفته سمت خدا مثل هفته های سابق و گذشته با حضور حاج آقای عاملی رقم می خورد. سلام علیکم و رحمۀ الله خیلی خیلی خوش آمدید.

حجت الاسلام عاملی: و علیکم السلام و رحمۀ الله. محضر عزیزان خود، جای جای ایران عزیز ما، ملت بزرگ ما هر کجا که هستند عرض ادب دارم. دعا دارم، توفیقات خاص خداوندی را مسئلت دارم. ان شاءالله از لحظه های خود توفیقات بزرگی و حسنات بزرگی را کسب کنند. عنایات خاصه خداوندی را برای عزیزان خود از خدای متعال مسئلت دارم. اللهم اجْعَلْنِي مِنْ أَحْسَنِ عِبَادِكَ نَصِيباً عِنْدَك‏، نصیبخوبی در محضر خدا داشته باشند. سهم خوبی از زندگی، از سفره آسمانی خدای متعال داشته باشند. و این دعا در حق همه مستجاب شود که اللهم اجعلنی مِنْ خَاصَّتِكَ الْخَاصِّينَ لَدَيْك‏. دیگر بالاتر از این چه دعایی کنیم. الخاصین لدیک معلوم است این دعا را که به ما یاد دادند معلوم است که عده ای به یک نقطه-ای می رسند خدا آن قدر برای آنها مشتری می شود خاص الخاص در نگاه خدا می شوند. ان شاءالله که این عنایت خداوندی نصیب همه ما بشود و از گرفتاران رفع گرفتاری شود.
شریعتی: در جلسه گذشته راجع به کسب حلال و این که در کجا آن را خرج می کنیم صحبت کردیم. و مهم تر از همه زیست حلال و فرمودید که دین با دو عبارت تعریف می شود. عبادت و احسان. نکته شما ناتمام ماند و ان شاءالله امروز ادامه فرمایشات شما را بشنویم.
حجت الاسلام عاملی: بسم الله الرحمن الرحیم. وظایف مالی که دین ما برای یک فرد مسلمان مشخص کرده است زیباترین بخش دین ما است. یعنی به هر غیر مسلمانی عرضه شود متحیر می شود که چه قدر در دین ما حساسیت هست که اولاً انسان از طریق حلال ارتزاق کند و چه قدر در غم و غصه انسان ها شریک شود و مسئولیت داشته باشد نسبت به این که یک عزیزی از جهت مالی و از جهت آبرو جایگاه اجتماعی گرفتار نشود. و گفتیم که جای حساسیت هست برای این که این جا اگر درست شود، طعام حلال درست شود، طعام پاک درست شود، این اثر خود را در خیلی از عرصه ها می گذارد. خیلی از اوصاف نفسانی هم همین طور هستند. خشم و شهوت مرد را احول کند، ز استقامت روز را معضل کند. خشم و شهوت اگر یله باشد، افسار گسیخته باشد خیلی جاها اثر خود را می گذارد. اگر انسان حرام خوار باشد این خود را عرصه های حساس تصمیم گیری نشان می دهد که ان شاءالله بحث آن را وارد می شویم. حلال ذاتاً اقتضاء دارد. الحلالات قوت الانبیاء، انسان را به مسیری می برد که انبیاء آن مسیر را رفتند و لذا ما باید از اول حساس باشیم که در وظایف مالی کوتاهی نکنیم. پیامبر حضرت ختمی مرتبت (ص) ما در رأس این امور هست و حساسیت هایی که برای حق الناس داشته است شنیدنی است. و ما مأمور هستیم که از ختمی مرتبت تبعیت کنیم به عنوان اسوه آسمانی. و لَكُمْ فِي رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَة. مباحث نظری را که خدا گفته است اما یک مکتب آرمانی هست که الگوهای عملی داشته باشد که مردم بگویند که من می خواهم مثل این شوم. در یک مجموعه دانشگاهی، در یک مجموعه علمی و حوزوی باید یک افرادی به عنوان الگو مطرح شوند. اصلاً نظام الگو نظامی است که اگر تخریب شود یک تمدن خراب می شود. یک ملت از بین می رود. آقا رسول الله سیره هایی دارد که فرموده است که همچون که خدا می خواهد به واجبات او عمل شود من هم می خواهم به سنت من عمل شود و خدا هم چنان سنت پیامبر را امضا کرده است چون آن هم یک قرآن است. حضرت فرمود من دو تا کتاب برای شما آوردم یکی همین قرآن است ولی سنت من هم کتاب است. چون من حرف شخصی ندارم. «إِنْ هُوَ إِلاَّ وَحْيٌ يُوحى‏» (نجم/4) «وَ ما يَنْطِقُ عَنِ الْهَوى‏» (نجم/3) آن جا پیامبر ما کارهایی که کرده است مثل کلمات جامعی که دارد پر مرز است. پر محتوا است. خیلی در جامعه تأثیر دارد که به آنها وارد شده است و لذا خدا فرمود که اگر با سنت پیامبر مخالفت کنید فتنه و عذاب جامعه شما را می گیرد. «فَلْيَحْذَرِ الَّذينَ يُخالِفُونَ عَنْ أَمْرِهِ أَنْ تُصيبَهُمْ فِتْنَةٌ أَوْ يُصيبَهُمْ عَذابٌ أَليم‏» (نور/63) ای کاش فرصت باشد دانه دانه وارد شویم. سیره پیامبر در ازدواج کنار گذاشته است گرفتار شده است. سیره پیامبر در جهیزیه نگاه کرد گریه کرد. جهیزیه حضرت زهرا دست خود را بالا گرفت و گفت خدایا اللَّهُمَّ بَارِكْ لِقَوْمٍ جُلُّ آنِيَتِهِمُ الْخَزَف‏. این سیره پیامبر است مبارک کن دو عزیزی را که جهیزیه آنها را نگاه می کنم جل آنیتهم، اکثر ظروفی که دارند برای زندگی الخزف است، سفال و گل است. نمی توانست بالا ببرد؟ کلید خزائن ارض دست او بود. اما گریه کرد، از استطاعت عمومی خارج نشد و فرمود اسطاعوا تسطیع قلوبکم. شما هم اسطعوا در جامعه در یک سطح ظاهر شوید. دندانه ای نکنید. اگر این جوری کنید قلب شما از هم جدا می شود. یک سیره مالی پیامبر این بود که می ترسید یک شب بیت المال حبس شود. می گفت این مال فقرا است. شب نمی توانست بخوابد. باید همه را در می-کردند تا راحت می شدند. می دانید این چه معنایی دارد؟ یعنی مال فقرا است، بیت المال هم هست، آن وقت حضرت بیاید این جا حبس کند. بعضی ها هستند می خواهند زکات را حبس کنند یک جایی که بیایند برای مردم وام درست کنند اصلاً نمی شود حبس کرد. امیرالمؤمنین هم همین سیره را داشتند. امیرالمؤمنین آن قدر حساس بودند که یک روز بیت المال نماند. همه را 7 قسمت تقسیم می کرد چون کوفه را به 7 قسمت تقسیم کرده بود. تا بیت المال می آمد جمعیت را دعوت می کرد همه را که پخش می کرد حتی مالیات که می دادند سوزن های بزرگ جوالدوز حتی آنها را باید هفت قسمت می کرد. می گفتند این مال خود شما نمی خواهیم. حضرت شوخی می کرد می گفت خیر آن را گرفتید شر آن را هم باید بگیرید. و الله لتقرضون الشره کما تقرضون غیره. آن هم تقسیم می کرد. آن وقت دو رکعت نماز می خواند و راحت می شد. این سیره در زمان خلفا عوض شد. خلفا گفتند که کشور را می خواهیم اداره کنیم باید بیت المال پول داشته باشد. باید خزینه داشته باشد، خزانه داشته باشد. از طرفی انسان ها با هم فرق می کنند. بعضی از انسان ها سابقه بسیار بزرگی دارند. بعضی ها قرابت بزرگی دارند. و لذا دفتر درست کردند الرجل و السابقه، الرجل و قرابته، بر اساس این دفترها ...
شریعتی: شروع شکاف طبقاتی.
حجت الاسلام عاملی: شروع کردن بر اساس این دفترها، کاری که پیامبر نکرده بود تا امیرالمؤمنین سر کار رسید همه این دفترها را آتش زد. گفت اگر کسی سابقه دارد برود از خدا سابقه خود را بگیرد. ما از بیت المال نمی توانیم آن را درست کنیم. خیلی وحشتناک است. می دانید که چه سر و صدایی بلند می شود، دشمن تراشی کامل کامل. یک مدتی هم همه به این قضیه عادت کردند اما حضرت به بیت المال حساس است. خدا در قرآن یک گلایه هایی دارد خیلی لطیف است. گلایه می کند «يا أَيُّهَا الْإِنْسانُ ما غَرَّكَ بِرَبِّكَ الْكَريم‏» (انفطار/6) گلایه است دیگر. «الَّذي خَلَقَكَ فَسَوَّاكَ فَعَدَلَكَ * في‏ أَيِّ صُورَةٍ ما شاءَ رَكَّبَك‏» (انفطار/7 و 8) یا خدا می-گوید من قرآن فرستادم، «وَ تَجْعَلُونَ رِزْقَكُمْ أَنَّكُمْ تُكَذِّبُون‏» (واقعه/82) یک رزق آسمانی را به جای این که شکر کنید و عمل کنید، تکذیب می کنید. چه گلایه عجیبی از خدا. از جمله گلایه-های بسیار مهم خدا این است که چه می شد مردم دو چیز داشتند من هم در جهنم را می بستم. یکی ایمان، یکی انفاق. دست خود را روی انفاق گذاشت. اگر اینها می کردند ایمان داشتند و انفاق داشتند من چه نیازی داشتم که اینها را بیایم عذاب کنم. آیه سوره نساء را نگاه کنید «وَ ما ذا عَلَيْهِم‏» (نساء/39) چه می شد این بندگان من، «لَوْ آمَنُوا بِاللَّه‏» (نساء/39). در یک حدیث قدسی است که من چه قدر همت به بنده خود دارم انگار غیر از بنده خود، بنده دیگری ندارم. بنده هم چنان من را فراموش می کند که انگار غیر از من همه چیز هست. یکی از علما از دنیا رفته خدا او را رحمت کند می گفت من این حدیث را که خواندم دل من به حال خدا سوخت که با این ادبیات دارد حرف می زند. «وَ ما ذا عَلَيْهِمْ لَوْ آمَنُوا بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ وَ أَنْفَقُوا مِمَّا رَزَقَهُمُ اللَّهُ وَ كانَ اللَّهُ بِهِمْ عَليما» (نساء/39) حالا این جا گلایه داخل گلایه است، نعمت مال من است من دادم، چه می شد از ملک من انفاق می کردید من به حساب شما می نوشتم. این دیگر عالیترین تکریم از جانب خدای متعال است که از مال من انفاق کنید من به حساب شما بنویسم. به دنبال آیه می فرماید که اگر این کار را می کردید من همان انفاق را پرورش می دادم می دانید در شعبان این تفسیر شده است اگر انفاق کنید خدا تا روز قیامت پرورش می دهد. مثل احد می آید روز محشر می بیند چه حسنه ای کرده است. در شعبان ارزقنى مواسات من قترت عليه رزقك‏، با مردم مواسات کرده است. مواسات یعنی اسوه قرار دادن طرف. چون او یک لباس دارد من هم یک لباس داشته باشم. آن در این سطح زندگی می کند من هم این سطح را داشته باشم بالاتر نروم. می گفت پرورش می دهم و چند برابر آن را به تو بر می گردانم. تازه این مال دنیا است. مال آخرت که اجر عظیمی که در شأن خود خدا است که مبتنی بر تفضلات نامتناهی است. حضرت امام جواب می دهد که بعضی ها می آیند استبعاد می کنند هر کس فلان کار را انجام بدهد مثلاً ثواب هزار شهید را دارد استبعاد می کنند، می گوید جای استبعاد نیست. چون آخرت مبتنی بر تفضلات نامتناهی خدا است. ادامه آیه را ببینید «إِنَّ اللَّهَ لا يَظْلِمُ مِثْقالَ ذَرَّةٍ وَ إِنْ تَكُ حَسَنَةً يُضاعِفْها» (نساء/40) عالم جوری درست شده است که حسنه انجام بدهید مضاعف می شود. خدا پرورش می دهد به شما بر می گرداند. مادر موسی، موسی را به خدا داد خدا پرورش داد او را پیامبر کرد و برگرداند. «إِنَّا رَادُّوهُ إِلَيْكِ وَ جاعِلُوهُ مِنَ الْمُرْسَلين‏» (قصص/7) «وَ يُؤْتِ مِنْ لَدُنْهُ أَجْراً عَظيما» (نساء/40) حالا ما آن وظایف بیست گانه را شروع می کنیم. اولی لزوم کسب مال از منبع حلال است. این یک وظیفه مالی برای مسلمان است. تمام همت خود را باید جمع کند، حواس خود را باید جمع کند یک ریال رشوه، دزدی، پول خیانت، از در خانه وارد نشود. به کسب او وارد نشود. الْحَجَرُ الْغَصْبُ فِي الدَّارِ رَهْنٌ عَلَى خَرَابِهَا. یک آجر غصب اگر در خانه باشد خانه چه طور خراب می شود؟ سقف پایین می آید؟ نه. یک بچه هایی آن جا پرورش پیدا می کنند ... در یک شهری یک کسی آن جا به یک نوجوانی می گفت که بالاخره خانه خالی هست و فلان و فلان. دوست من می گوید که رفتیم یک خانه خالی بگیریم گفت هر چه بخواهید برای شما می آورم یک چیزهای ممنوعه ممنوعه را هم شمرد. گفتیم پدر شما اطلاع ندارد؟ گفت چرا. گفتیم چیزی نمی گوید؟ گفت اگر حرف بزند او را خفه می-کنم. این اقتضای همان كَسْبُ الْحَرَامِ يَبِينُ فِي الذُّرِّيَّة، کسب حرام در ذریه خود را نشان می دهد.
شریعتی: یعنی با این اوصاف اصلاً نباید نزدیک آن شد.
حجت الاسلام عاملی: لا تقربا، لا تقربا، حرام خدا محارب خدا است. غرقگاه خدا است. ان محاربه الله هم الله. منطقه غرق شده است. هر کس به این غرق شده نزدیک شود داخل آن می افتد. نباید نزدیک آن شوید. می دانید پارتی شبانه بروید دیگر افتادن شما به گناه حتمی است. آن جا نباید بروید. می گویند کفتار انسان را می-کشد می داند که او را دفن می کنند وقتی دفن کردند می رود جنازه را در می آورد. مقدمات را درست می کند. شیطان همیشه مقدمات را درست می کند. دین ما چند جا حساسیت آن خیلی بالا رفته است. یکی عبارت است از این که کسب، کسب حلال باشد. 712عبادت ده جزء است نه جزء آن طلب حلال است. یک جزء ما برای نماز است، برای روزه، برای حج، برای قرائت قرآن. یعنی می خواهید ثواب ببرید از قرآن یک دهم می برید اما اگر یک پول حرامی در منزل شما هست برگردانید به صاحب آن بدهید نه برابر قرائت قرآن ثواب می برید. حالا ملاحظه بفرمایید که ما باید از نو عبادت را تعریف کنیم، از نو به دین نگاه کنیم. 9 جزء آن یعنی تقرب به خدا با طلب حلال بسیار بالاتر از عبادت های مصطلح هست. چرا؟ چون خدا می داند که اگر این طرف خراب شود دیگر آن عبادت هم به درد نمی خورد. اموال مردم را ضایع کرده است می آید نماز هم می خواند. صف اول هم می ایستد. آمده است اضائه حق کرده است. استخدام ظرفیت بومی است. الان یک معضل است که اخیراً هم ما مطرح کردیم استخدام یک ظرفیت عمومی است نمی شود سفارشی وارد شد 30 سال حرام می خورد. سهم همه است. با معیار، با قانون، با ارائه. با سفارش این، با سفارش آن دو بلا پیدا می شود. یکی این که این حرام خور شد. کسی که درست کرد آن هم به حرام افتاد. باور مردم خراب شد که این بدتر است. نسبت به نظام اسلامی، نسبت به کشور، نسبت به خون شهدا این کار خیانت است. چه مدنیتی در این باب باید داشته باشیم که بترسیم. اگر این تلقی شود که طرف بالاخره زیگزاگی می آید من هم این طوری باید حرکت کنم و الا تصادف می-کنم این وحشتناک ترین تفکر است اگر پیدا شود. حساسیت به مال این جور است که اگر حلیت طعام درست شود حلیت شیری که بچه می خورد الولد یشبّ علی اللبه. واقعیت فرزند را شیر درست می-کند. ببینید چه قدر روایت راجع به شیر داریم. اگر این درست شود همه چیز درست می شود. چون حلال اقتضاء دارد. چرا خدا می-گوید «حَرَّمْنا عَلَيْهِ الْمَراضِع‏» (قصص/12) یک جمله است یک مقدار زیادی حرف در آن هست. تمام شیرها را حرام کردیم برای حضرت موسی چون شیری که آن خانم ها داشتند خانم ها همه افسرده بودند. چون پسرها را می کشت همه داغدار بودند. این در آن شیر تأثیر دارد. در روحیه این بچه. از طریق شیر خَلقیات و خُلقیات، حتی خَلقیات من حساب شده می گویم می گوید که دایه می-خواهید بگیرید زیبارویی باشد حتی در خَلقیات تأثیر دارد و منتقل می شود. دیگر نمی تواند به فرعون حمله کند خدا بگوید «اذْهَبْ إِلى‏ فِرْعَوْنَ إِنَّهُ طَغى‏» (نازعات/17) «وَ حَرَّمْنا عَلَيْهِ الْمَراضِع‏» (قصص/12) اگر شما بخواهید حساسیت دین را برای حرام ببینید این جمله را از رسول خدا ببینید ردّ دانقی، یعنی 8 جو، ردّ دانقی علی اهله که ضامن شدید، فرار کردید، خانه او را مصادره می کنند، زندگی او را مصادره می کنند. خون گریه می کند. 30 میلیون، 300 میلیون شده است، 300 میلیون، 3 میلیارد شده است، غیر از این که بمیرد هیچ چاره ای ندارد. آن وقت اسم خود را هم مسلمان گذاشتید. مسلمان یعنی اسلمت لکی را آب ببرد. بعضی ها می گفتند ما در این چله که می خواهیم بگیریم چه بگوییم؟ گفتم روزی صد بار، هزار بار بگویید «أَسْلَمْتُ لِرَبِّ الْعالَمين‏» (بقره/131) این را برگردانید خیر من عبادۀ سبیعن سنه، هفتاد سال عبادت کنید بهتر از اینها است. عبادت هفتاد ساله چه برکتی دارد؟ رد دانقی از حرام معادل است عِنْدَ اللَّهِ سَبْعِينَ أَلْفَ حِجَّةٍ مَبْرُورَة، هفتاد هزار حج مقبول. حج مگر می شود به این سادگی مقبول باشد؟ امام صادق وقتی می-خواست احرام ببندد رنگ او می پرید نمی توانست لبیک بگوید. می-گفتند آقا جان چه شد؟ چرا لبیک نمی گویید؟ فرمود می ترسم من بگویم لبیک خدا بگوید لا لبیک علی سعدیک. چون حج مثل نماز حدود دارد، نماز 4 هزار حدود دارد. لصلاۀ اربعۀ حالات حدود. چهار هزار حد را درست کنید تا نماز درست شود. با همسایه چه معامله ای دارید، با ملت چه معامله ای دارید. در اداره چه معامله ای دارید. نسبت به فرزندان خود چه معامله ای دارید. بین دنیا و آخرت هزار عقبه است. اهونها و ایسرها الموت. مرگ که این قدر ما می ترسیم آسان می شود. حالا کدام عقبه است؟ آن وظایفی که در گردن ما گذاشتند تا بهشت از این جا شروع شود.
از ره خلق و خوی و سیرت زشت، هفت دوزخ تویی و هشت بهشت.
درهمی که صاحب او برگردانید خَيْرٌ لَهُ مِنْ عِبَادَةِ أَلْفِ سَنَة. هزار سال عبادت. وَ خَيْرٌ لَهُ مِنْ عِتْقِ أَلْفِ رَقَبَة هزار رقبه آزاد می کند که خیلی هزینه می خواهد. وَ خَيْرٌ لَهُ مِنْ أَلْفِ حَجَّةٍ وَ عُمْرَةٍ از هزار حج عمره بالاتر است. یعنی حج می خواهید بروید اول این را درست کنید بعد حج بروید. چون این از آن بالاتر است. خدا چه می گوید؟ می گوید آن مهم را گذاشتید و این جا آمدید. آقا رسول الله یک جمله در خصوص طلب حلال گفته است. گفته است یک لقمه حرام که در شکم انسان قرار بگیرد لَعَنَهُ كُلُّ مَلَكٍ فِي السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْض‏. خدا موجوداتی خلق کرده است هیچ موجودی به تعداد فرشته ها نیست. دانه های خاک را ببینید، دانه های ریگ را ببینید. موجودات دریا را ببینید، تمام ذرات را ببینید هیچ کدام به اندازه ملائکه نیست. این باید برای کسی که اهل رشوه است بگویید. فرض بفرمایید آمده است پول خوبی هم گرفته است اما این رشوه که خانه آمد ملعون میلیاردها میلیاردها میلیاردها فرشته شد. چه معامله ای کردید؟ از زرگری به کوزه فروشی رسیدید. خاکت به سر ترقی معکوس کرده اید. امیرالمؤمنین یک تمر خیلی کم ارزشی داشت و از آن می خورد. أَكَلَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ع مِنْ تَمْرِ دَقَل‏ وَ شَرِبَ عَلَيْهِ الْمَاء. دست خود را به شکم خود کشید و گفت مَنْ أَدْخَلَ بَطْنَهُ النَّارَ فَأَبْعَدَهُ اللَّه‏. نفرین کرد، شیعه امیرالمؤمنین هیچ وقت حرام نمی خورد. هر کس حرام را داخل شکم خود کند حضرت فرمود فَأَبْعَدَهُ اللَّه خدا از رحمت خود او را دور می کند. راوی می گوید امیرالمؤمنین چاه می کند آن زمانی که به تعبیر آیت الله میانجی رفیق بیل و کلنگ شد، آن وقت وقتی که آب پیدا می شد فوراً وقف نامه را می نوشت. یعنی می زد آب پیدا نمی شد. خادم ایشان می گوید من کدویی که روی آب پخته بود آوردم آن را خورد و دست خود را  بالا گرفت گفت خدا لعنت کند کسی را که به خاطر شکم خود جهنم برود. کلنگ را زد مثل گردن شتر آب بالا آمد. گفت وقت نامه را بیاورید. باب الاوقاف النبی و الائمه در روضه کافی بخوانید. چه قدر وقف کردند، وقف یعنی مدیریت اموال خود بعد از این که از دنیا رفتید بتوانید مدیریت کنید. یک حسنه ای است برای انسان در آخرت. یک روایت هم می خوانم که حساسیت دین ما معلوم شود برای مال حرام و مال حلال. پیامبر ما فرمود هر کس حلال بخورد بالای سر او یک فرشته قرار می گیرد تا مشغول اکل از حلال است برای او استغفار می کند. استغفار ملائکه هم که مستجاب است. اما وقتی یک لقمه حرام در شکم او قرار بگیرد لَعَنَهُ كُلُّ مَلَكٍ فِي السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْض تمام فرشته های آسمان و زمین شروع می کنند برای لعنت. یک جمله بگویم خیلی ارزش دارد. خدای متعال در تمام ذرات حضور دارد. «أَقْرَبُ إِلَيْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَريد» (ق/16) چه زمانی خود اقرب از حبل الورید می-شود؟ وقتی در تمام ذرات حضور داشته باشد. اما خدای متعال محصور در این موجودات نیست. «إِنَّهُ بِكُلِّ شَيْ‏ءٍ مُحيط» (فصلت/54) چون سریان دارد، خدا واسع است. واسع العلیم. ادبیاتی ها که به این می رسند می گویند مراد از واسع موسع است. ثلاثی مجرد معنای ثلاثی مزید است. نه. نه. خدا واسع است. اگر ثلاثی مجرد باشد خود او گفته است «وَ إِنَّا لَمُوسِعُون‏» (ذاریات/47) ما همه عالم را لحظه به لحظه هزارها، میلیاردها کهکشان اضافه می-کنیم برای کائنات. این سریان حضور که خدا در تمام اجزاء دارد این باعث می شود در آن طرف عالم یک حادثه ای اتفاق بیفتد این طرف عالم می فهمد.
شریعتی: چون این نخ تسبیح آن خود خدا است.
حجت الاسلام عاملی: سریان دارد در عالم. تو که این حرام را خوردی فرشته می داند. یعنی در تمام ذرات تأثیر دارد. آن زنی که شوهر خود را سحر کرده بود پیش پیامبر آمده بود می گفت شوهر من بد اخلاق بود من آمدم او را سحر کردم الان دیگر رام شده است حضرت این قدر عصبانی شد گفت کدره التین در تمام تین خاک عالم را اثر گذاشتی، در تمام دریاها اثر گذاشتی. و لعنته ملائكة السّموات و الأرض. روایت است معلم خیر استغفار می کند حیتان بحر، ماهی های دریا، ملائکه آسمان، سوراخ هایی که جنبنده های داخل آن هستند، در بیابان ها، کوه ها، صخره ها، همه می فهمند که یک معلم خیر این کار خوب را کرده است. یعنی به غایت خلقت خدمت کرده است. کسی به غایت خلقت خدمت کند همه ذرات می فهمند و در برابر آن عکس العمل نشان می دهند که این استغفار می شود. ولی این حرف ها، حرف های علمی است که این جا گفته شده است. و ما دامه لقمه فی جوفهی. تا حرام در شکم او هست لا ینظر الله علیک، خدا نگاه رحمت به او ندارد. ما این حرف را همین طور می گوییم و رد می شویم امیرالمؤمنین نصف شب می-گوید خدایا ای کاش می دانستم چه نگاهی به من داری. لیت شعری، أ ناظر علیه فی خلواتی المعرض انی، با چه نگاهی به من نگاه می کنی. آیا چشم خود را از من برگرداندی. و من أکل لقمۀ من الحرام. یک رشوه که خانه آوردید، اینها باید در صدا و سیما بحث شود هیبت رشوه رفته است، خراب شده است. خون گریه کنید به حال آن کسی که رشوه خورده است کم است. یک جمله بگویم هر چه امروز صحبت کردم یک طرف، این هم یک طرف. حضرات معصومین که پشت پرده را می دیدند چه طور زنده ماندند. امیرالمؤمنین می گوید اگر پرده را کنار بزنید یقین من اضافه نمی شود. دارم می بینم جهنم همان طور که هست، عذاب همان طور که هست. زفره جهنم همان طور که هست. جهنم سه زفره دارد برای کسی که توبه نکند و از دنیا برود. زفره ناله جهنم است. یک نعره ای دارد هر چه اشک است از چشمه آن ریخته می-شود. یک نعره ای دارد هر چه قی هست، هر چه خونی است از بینی او ریخته می شود. یک زفره ای هست هر چه قی هست از دهان او ریخته می شود. اینها همه را می دیدند. چه طور زنده ماندند؟ آن شب معراج پیامبر آن زن های بی عفت، بی حیاء و مکشفه را عذاب آنها را دید که انسان بخواند تن او می لرزد، آنها را دید چه طور زنده ماند. صد درصد خدا اینها را زنده نگه داشته است. ظرفیتی داده است که بتوانند رسالت را برسانند. و لذا پیامبر به روزگاری افتاد خدا گفت خود را هلاک کردی «فَلَعَلَّكَ باخِعٌ نَفْسَكَ عَلى‏ آثارِهِمْ إِنْ لَمْ يُؤْمِنُوا بِهذَا الْحَديثِ أَسَفا» (کهف/6) از اسف خود را کشتی. چرا؟ چون می دید. آن عارف است که پشت پرده را می بیند. این رشوه خوار را می بیند. این است که بیت المال را می بیند که می آید تصرف می کند. این زنی که خیایان را آلوده کرده است با بی عفتی. حضرات معصومین آن قدر حریص بودند که کسی که منحرف شده است اصلاح شود. پیامبر ما از مکه بلند می شود و طائف می رود به خاطر یک نفر. اهل طائف که مطلع می شوند که محمد دارد می آید جمع می-شوند دم خیابان تمام سنگ سر حضرت می ریزند. و حضرت به خاطر آن یک نفر خود را به بالای تپه ای می کشاند آن جایی که یک بستانی هست و یک کارگر آن جا هست که استعداد اصلاح را دارد. آنهایی که در بستان نشستند می گویند این میوه ها را به آن بده ساحر است مبادا صحبت کنی. آن کسی که کارگر بوده است خیلی باهوش بوده است می آید میوه را به پیامبر تعارف می کند بعد پیامبر ما سوال می کند که تو از کجا هستی؟ می گوید که از نینوا. حضرت شروع می کند ای نینوا برادر من فلان پیامبر از آن جا ظهور کرده است در نینوا این بوده است، آن بوده است، آن فوراً گفت این در جزیره العرب همه بی سواد از تاریخ دارد صحبت می کند، از جغرافی دارد صحبت می کند همان جا به پاهای حضرت افتاد. حضرت برگشت به خاطر یک نفر. یک وقت خواندم خدا دو جا تعجب می کند که انسان عجب چشم او باز شد، عجب گوش او باز شد، «أَسْمِعْ بِهِمْ وَ أَبْصِرْ يَوْمَ يَأْتُونَنا لكِنِ الظَّالِمُونَ الْيَوْمَ في‏ ضَلالٍ مُبين‏» (مریم/38) خدا تعجب کند. می دانید معنای آن چیست؟ خدا که عَالِمَ السِّرِّ وَ الْخَفِيَّات‏ است تعجب می کند. خدا چه وقتی تعجب می کند؟ آن لحظه که چه چشمی پیدا کردند، چه گوشی پیدا کردند وقتی که یک لحظه همه چیز تمام شد محضر ما آمد. «أَسْمِعْ بِهِمْ وَ أَبْصِرْ يَوْمَ يَأْتُونَنا» (مریم/38) این قرآن یک جاذبه ای دارد. یک وقتی یک مجلسی ان شاءالله در این جا درست می-کنیم جاذبه قرآن از آن مطالب علمی که گفته است مثلاً «كَأَنَّما يَصَّعَّدُ فِي السَّماءِ» (انعام/125) از این معلوم می شود که در بالا اکسیژن نیست، اینها نیست. ادبیات عرب را عرش اعلی برده است، جاذبه نیست. جاذبه آن جواب سوالات اصلی است. جواب آن گمشده های فطری بشریت است. یکی از کشورهای اروپایی یک حزبی آمده بود فیلم درست کرده بود 13 دقیقه، اسم آن را گذاشتند فتنه علیه قرآن و اسلام. به معاون خود گفت بروید قرآن را بخوانید هر ایرادی دارد جمع کنید و بیایید این جا در فیلم درج کنیم. رفت خبری نشد. گفتند کجا رفت و پیدا نشد، گفتند خیلی وقت است مسلمان شده است، اشک می ریزد. می بیند که یک صاحبی دارد، یک ملجأیی دارد، یک مأوایی دارد، انسان وقتی که در این عالم نفس ناطقه اطلاع پیدا کند رفته رفته، رفته رفته انسان آن قدر بزرگ می شود می گوید دیگر این عالم برای من تنگ است. حالا ما به این جا که رسیدیم یک نکته ای را بگویم برای اهل آن خیلی خوب است. مناجات های معصومین را بخوانید مناجات امیرالمؤمنین، دعای کمیل، دعای صبا، مناجات شعبانیه، مناجات امام سجاد را بخوانید، مناجات خمسه عشر، صحیفه سجادیه، مناجات امام حسین را بخوانید، دعای عرفه. می-دانید مناجات امام حسین خصوصیتی دارد که اینها ندارند. می-ترسم این را بگویم. علامه طباطبایی می گوید من تعجب می کنم این مناجات ها در یک سطح عالی حرکت می کند یک ذره پایین نمی-آید از اول تا آخر. امام مناجات امام حسین یک چیز دیگر دارد. از مناجات معلوم می شود که خیلی دل ما برای حضرت تنگ شده است و آن را فقط در مناجات پیدا می کنید. أَنْتَ كَهْفِي حِينَ تُعْيِينِي الْمَذاهِبُ فِي سَعَتِها، وَ تَضِيقُ عَلَيَّ الْأَرْضُ بِرَحْبِها فقط آن جا پیدا می کنید. یعنی امام حسین آن قدر عروج پیدا کرده است اول گفتم این حرف یک حرف سختی برای یک عده است آن قدر عروج پیدا کرده است که دیگر نمی تواند بماند باید برود. کربلا بهانه بود. نیر این را فهمیده است. عنقای قاف را هوس آشیانه بود/ غوغای نینوا همه در ره بهانه بود. این خصوصیت امام حسین باید دعای عرفه را تکه تکه بخوانید تا متوجه بشوید که حضرت چه قدر به بی قراری رسیده است. الهی هذا مقام الغریب لغریب، اشکو الیک غربتی. چه کسی این شکایت را کرده است؟ امام حسین این شکایت را کرده است. می دانید که این نفس ناطقه اعتلای آن باید این قدر بالا برود اشکو الیک غربتی و بعد داری، چه کسی از بعد داری صحبت کرده است؟ امام حسین صحبت کرده است. حالا این را می خوانم و من أکل لقمۀ من الحرام فقد باء بغضب من الله. غضب خدا گرفت. رشوه را که خانه آوردید غضب خدا شما را گرفت. غضب خدا چیست؟ غضب خدا همان است که در دعای کمیل می خوانید. وَ هَذَا مَا لَا تَقُومُ لَهُ السَّمَاوَاتُ وَ الْأَرْض‏. می گوید خدایا زمین و آسمان تحمل غضب تو را ندارند، من می توانم تحمل آن را داشته باشم. با این رشوه چه کار کردید. آن قدر خوشم آمد، یک خانمی می گفت من نمی-توانم از پولی که شوهر من می آورد به اینها بدهم چه کار کنم؟ پول این حرام است. من نمی توانم به اینها آنها را بدهم. ما این ماه رمضان که گذشت برای یک خانمی خورد و خوراک فرستادیم. خیلی شنیدنی است. این خانم برای من پیام فرستاد گفت پسر من دزد است خانه را از اموال دزدی پر کرده است من با اینها نمی توانم روزه بگیرم. برای خورد و خوراک خود هیچی ندارم. خانه پر است اما من نمی توانم دست به آن بزنم. ما هر کس را رسیدگی می کنیم، موسسه داریم اول باید تحقیق کنیم و بعد. تحقیق کردیم دیدیم واقعاً زن راست می-گوید. همه چیزها همه سرقتی. اما اراده را ببینید.همت را ببینید. می گوید من به این دست نمی زنم. ما افطار و سحری می-فرستادیم که غذای حلال بخورد.
شریعتی: و چه قدر حاج آقا سخت است برای یک مادر با این خصوصیت که زور او به بچه خود نرسد. یعنی هر چه که تلاش می-کند
حجت الاسلام عاملی: شرارت از یک نقطه شکل گرفته است. فطرت صالح هیچ وقت چشم ها را اشک بار نمی کند. یک معونه ای جمع کرده است برای خود، پولی برای خود جمع کرده است، یک ماشینی پیدا کرده است، گذران بچه ها با همان ماشین است آمده است ماشین را دزدیده است. آهی که او می کشد مگر می توانید آه را جمع کنید. این آه آتشی است که به آخرت متصل می شود دیگر خاموش نمی شود. فان تاب اگر توبه کرد از این رشوه، از این حرام، از این حق ویژه. آقا چرا حق ویژه داشته باشد؟ من حق ویژه داشته باشم. من چه کار کردم که الان این هدیه را برای من آورده است؟ مرحوم حاج شیخ مرتضی حائری دم در هدیه را بر می گرداند. جعبه انار را دم در می آوردند می گفت به فقرا بدهید. بر می-گرداند. چه طور حق ویژه من پیدا کردم که برای من یک چیزی را بیاورند اما آن دیگری ندارد. مگر خدا نگفته است «وَ أَنْ لَيْسَ لِلْإِنْسانِ إِلاَّ ما سَعى‏» (نجم/39) باید یک ما به ازای داشته باشد پیامبر ما فرمود بعضی از شما را زکات می فرستم زکات می-گیرید می آورید می گویید این مال بیت المال است این هم مال من است. عین عبارت پیامبر است تو اگر در خانه مادرت نشسته بودی این هدیه را بهت می دادند.
شریعتی: چه در تو دیده است که تو مستحق این شده ای.
حجت الاسلام عاملی: شیرین تر از این را باید ببیند تا به این نه بگوید. فَإِنْ تَابَ تَابَ اللَّهُ عَلَيْهِ وَ إِنْ مَاتَ اگر با این رشوه بمیرد فَالنَّارُ أَوْلَى بِه‏. چه کسی در این تصرف می کند از همه آتش اولویت دارد که در این تصرف کند. تاب نار، دست قسال نار، لحاف نار، تخت بیمارستان نار، در قبر هم می گذارند نار، ناری که از این جا تدارک دیده شده است.
شریعتی: پناه بر خدا. خلصنا من النار یا رب. خیلی از شما ممنون و متشکر هستم حاج آقای حجت الاسلام عاملی عزیز. امیدوار هستم که هم غذای ما حلال باشد، هم نگاه ما حلال باشد، هم کلام ما حلال باشد، هم استماع ما حلال باشد. در یک کلام زیست و زندگی حلال به نظر من در این زمانه مهمترین دغدغه ای باید باشد که تک تک ما داشته باشیم و امیدوار هستم که خداوند به وقت ما، به عمر ما، به مال ما، به نگاه ما، به کلام ما هم برکت عنایت کند ان شاءالله و آن محبت را بچشیم که بتوانیم راحت پشت کنیم به این حرامی که یک وقت هایی متوجه ما و زندگی ما می شود. سپاسگزار هستم. بعد از تلاوت آیات با احترام همراه شما هستیم و در کنار شما.
صفحه336قرآن کریم
شریعتی: اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم. ان شاءالله حال دل شما خوب باشد اشاره قرآنی امروز حاج آقای حجت الاسلام عاملی بفرمایند خیلی فرصت نداریم ان شاءالله خدمت شما مرخص میشویم و خداحافظی می کنیم.
حجت الاسلام عاملی: بسم الله الرحمن الرحیم. سوره حج آیه 31 از آیات بسیار پر نغز قرآن است. حُنَفاءَ لِلَّهِ غَيْرَ مُشْرِكينَ بِهِ وَ مَنْ يُشْرِكْ بِاللَّهِ فَكَأَنَّما خَرَّ مِنَ السَّماءِ فَتَخْطَفُهُ الطَّيْرُ أَوْ تَهْوي بِهِ الرِّيحُ في‏ مَكانٍ سَحيقٍ. خدا در این آیه غوغا کرده است. مثال هایی زده است برای شرک که یکی این است اگر کسی مشرک شود یعنی بگوید که این عالم صاحب ندارد، مدیر و مدبر ندارد همین طوری درست شده است و ما یهلکنا الی الدهر، بر طبل بی عاری بزنید که آن هم عالمی دارد. همه چیز تصادف است. هر کس چنین فکری داشته باشد فَكَأَنَّما خَرَّ مِنَ السَّماءِ، اول گفت خر، این باعث سقوط می شود. فرد باشد ساقط می شود، جامعه باشد ساقط می شود. تمدن باشد حتماً ساقط می شود. یعنی بالاتر از این ربابت نیست، بالاتر از این تعطیلی عقل نیست. خدا گفته است شرک ظلم عظیم است چون انسان عقل خود را تعطیل می کند. شرک ظلم عظیم است دفاع از حرمت عقل است. عقل تعطیل نشود نمی آید هر کجا را نگاه کند تمام جمال را می بیند. «ثُمَّ ارْجِعِ الْبَصَرَ كَرَّتَيْنِ يَنْقَلِبْ إِلَيْكَ الْبَصَرُ خاسِئاً وَ هُوَ حَسير» (ملک/4) یک نقصانی می بینید، یک چیز بی حسابی می بینید، یک نقصی می بینید تا بیایید بگویید همین طوری عالم درست شده است. فَتَخْطَفُهُ الطَّيْرُ، فَتَخْطَفُهُ یعنی می دزدد. تو را می دزدند. کشور شما را می دزدند. تاریخ شما را می دزدند. حیثیت و شرف شما را می دزدند. ناموس شما را می دزدند. فَتَخْطَفُهُ الطَّيْرُ أَوْ تَهْوي بِهِ الرِّيحُ در معرض طوفان قرار می گیرید. چه طوفان هایی که این طوفان های مادی در برابر آن چیزی نیست. طوفان هایی که از جهت فرهنگی، از جهت تربیتی، از جهت آداب و رسوم تمام جامعه را می بلعد. تَهْوي بِهِ الرِّيحُ في‏ مَكانٍ سَحيقٍ یعنی مکانی که دیگر دسترسی به اسناد ظاهری نیست. شما می خواستید اسناد ظاهری برای خود درست کنید رفتید یک جایی افتادید که دیگر دسترسی به آن چه که می خواستید هم دیگر ندارید. هاو امر بمعصیه الله کان عفوه لما یرجوا و اصله لما یحذر، هر کس کار خود را گناه شروع کند آن که از آن می-ترسد زود به سراغ او می آید آن چه خیلی به آن امید بسته بود بیشتر از دست او خارج می شود. و خدای متعال در این آیات که می گوید فَتَخْطَفُهُ الطَّيْرُ در وسط آسمان می دزدند. پرنده ها آن را تکه تکه می کنند. می دانید معنی آن چیست؟ علمی است. یعنی باید به هزار جا حساب پاس کنید تا زندگی شما بگذرد. هوای این را داشته باشید، هوای آن را هم داشته باشید. به این هم تمنا کنید، به آن هم چاپلوسی کنید. به این هم یک نفاقی کنید، به آن هم یک دورویی کنید. این جا یک دروغی بگویید. به هزار چیز. «أَرْبابٌ مُتَفَرِّقُونَ خَيْرٌ أَمِ اللَّهُ الْواحِدُ الْقَهَّار» (یوسف/39) حضرت یوسف همین را دارد می گوید. ارباب متفرق می-شود. چون انسان یک تکیه گاه می خواهد. انسان بدون تکیه گاه نمی تواند زندگی کند. چون این جا دار بالبلاء محفوظه. داری است که به بلا پیچیده شده است کجا برود خود را حفظ کند؟ آینده خود را حفظ کند؟ تیرهای حوادث افلاطون می گوید به سرعت به طرف انسان می آید. کجا پناه ببرد؟ امام صادق حرف افلاطون را به او گفتند گفت خدا گفته است کجا پناه ببرند. «فَفِرُّوا إِلَى اللَّه‏» (ذاریات/50) آن وقت یک نکته هم این است که از آسمان که انسان بیفتد دیگر اختیار دست خود او نیست. لَا يَمْلِكُ لِنَفْسِهِ نَفْعاً وَ لَا ضَرّاً وَ لَا مَوْتاً وَ لا حَياةً وَ لا نُشُورا. آیه را ببینید چه قدر نکته از این جا درست شد. کسی که از بالا سقوط کرد دیگر فکر او کار نمی کند. عقل او کار نمی کند. مشاعر او کار نمی کند. وقتی که از بالا سقوط کند تازه در وسط آسمان مورد حمله هم قرار بگیرد دیگر عقل او اصلاً کار نمی کند. حالا کسی که برای این عالم مدیری، مدبری، یک اراد حکیمانه ای اگر معتقد نباشد این بلاها به طور طبیعی به سراغ او می آید.
شریعتی: خیلی از شما ممنون و متشکر هستم. باید خداحافظی کنیم دعا کنید و ان شاءالله عزیزان ما آمین بگویند و از خدمت ایشان مرخص شویم.