اپلیکیشن شبکه سه
دریافت نسخه اندروید

مشاهده محتوا

1402-03-02-حجت الاسلام عابدینی-سیره تربیتی انبیا الهی در قرآن کریم(حضرت موسی علیه السلام)

شریعتی: بسم الله الرحمن الرّحیم اللّهم صل علی محمّد و آل محمّد و عجّل فرجهم ای دل صبور باش که غم‌های ما از اوست خاموشم و قنوت من آینه غم است، غم در زبان عشق الفبای گفت وگوست ما را که از حجاب ظواهر گذشته‌ایم دل مسجد است و عشق نماز است و غم وضوست، با من دم از عذاب قیامت نزن که من از عدل دوست هم بگریزم به فضل دوست، بفروش جان عاریتی را به صاحبش گر دوست مشتری است چنین سودم آرزوست، خود گفته است که از همه نزدیک‌تر به ماست بیچاره عاقلی که سرش گرم جستجوست، سلام می‌کنم به همه دوستان عزیزم خانم‌ها و آقایان خیلی خیلی خوش آمدید و سلام می‌کنم به عزیز دل‌مان حاج آقای عابدینی شما هم خیلی خیلی خوش آمدید.

حجت الاسلام عابدینی: سلام علیکم و رحمة الله، و عرض سلام و ادب و احترام خدمت همه بینندگان و شنوندگان.
شریعتی: حال شریف و مبارک چه طور است؟
حجت الاسلام عابدینی: الحمد الله.
شریعتی: ایام دهه کرامت را بر شما و همه دوستان‌مان تبریک می‌گوییم انشاالله زیارت حضرت رضا نصیب همه ما شود امیدوارم همه ما زیر سایه رأفت و کرامت امام رضا و حضرت معصومه باشیم خوشحالیم که در خدمت‌تان هستیم و قرار است از محضر پر فیض‌تان مثل جلسات گذشته بهره‌‍مند شویم.
حجت الاسلام عابدینی: سلامت باشید بنده هم تبریک می‌گویم ایام را انشالله خدای سبحان از برکاتی که در این دهه از جذبه‌های حضرت معصومه و هم رضوی امام رضا همه را بهره‌مند گرداند و بیش از پیش محبت ما را به امام رضا در دل‌ها قرار بدهد و این محبت ما را وسیله شفاعت ما قرار دهد که انشالله امام رضا شفیع ما باشند و حضرت معصومه شفیع ما باشند محبت جفت شدن و با هم یکتا شدن است مرتبط شدن است لذا هر قدر محبت‌مان را بیشتر کنیم به این بزرگواران امکان شفاعت برای ما بهتر می‌شود.
شریعتی: بسیار خوب امیدواریم که حال دل‌تان خوب باشد بهترین‌ها را برای همه شما از قادر متعال مسئلت می‌کنم دوستانی که مشهد و قم حرم کریمه اهل بیت مشرفند حتما برای ما دعا کنند و سلام ما را هم برسانند و خیلی‌ها که التماس دعای ویژه گفتند. امروز چه خواهیم شنید حاج آقای عابدینی؟
حجت الاسلام عابدینی: اگر اجازه بدهید با بسم الله الرّحمن الرّحیم آغاز کنیم بِسمِ الله الرّحمَنِ الرَّحیم اللَّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الحُجَةِ بنِ الحَسَن صَلَواتُکَ علَیهِ و عَلی آبائِهِ فِی هَذِهِ السَّاعَةِ وَ فِی کُلِّ سَاعَةٍ وَلِیّاً وَ حَافِظاً وَ قَائِداً وَ نَاصِراً وَ دَلِیلًا وَ عَیْناً حَتَّى تُسْکِنَهُ أَرْضَکَ طَوْعاً وَ تُمَتعَهُ فِیهَا طَوِیلا. همه حرف‌هایی که می‌زنیم به عشق این است که این حرفها در طریق ظهور امام زمان باشد و همه اینها ما را آماده کند بر اینکه انشاالله دل‌های ما مکان طاعت حضرت باشد و این طاعت ما نسبت به حضرت دائمی باشد و هر چه قدر این قوی‌تر در وجود ما صورت بگیرد حتما فرج ما محقق شده است برای تک تک ما محقق شده است انشالله با فرج افراد فرج عمومی هم حتما محقق خواهد شد لذا همه این حرف‌های‌مان را ناظر می‌گیریم به جریان ظهور و همه را در آن طریق می‌بینیم و خدای سبحان هم همه انبیا را در آن راستا تعریف کرده است و لذا قصه‌هایی که در رابطه با انبیا مطرح می‌شود همه مسائلی که مطرح می‌شود در همان راستا است. بحث ما در رابطه با جریان حضرت موسی و خضر بود که بیانی که راجع به مسئله داشتیم این بود که این یک باب دیگری از جهان‌های علم است یک جهان دیگری از جهان‌های علم است که این جریان چه اجزای آن سه قصه چه کلش به عنوان یک طور و جهان دیگری از علم در روایات ما به آن استشهادات مختلفی شده است و خیلی از مسائل را به اینها تشبیه کرده است بعضی از اینها را در جلسات گذشته در محضر روایات بودیم آن چه را که تشبیه کرده بودند که معاد تمام حقایقش بر اساس نظام است همان گفتمان خضر محقق می‌شود و اعمال صالح و اعمال سیئه به ذات صالح و ذات سیئه بر می‌گردد در نهایت نه به شخصی که به فیزیکی او را محقق کرده است که یک بیان مفصلی داشت که آنجا چه طور می‌شود که اینجا با عدل الهی هم سازگار باشد و مخالف و مباین با او نباشد که مباحثش را قبلاً عرض کردیم از جمله مباحثی که مطرح شده بود مربوط به جریاناتی بود که جریان امیرالمومنین بود جریانات مختلف دیگری بود که مطرح شده بود امروزهم در محضر بعضی از این بیانات مختلفی که روایات ما فرمودند در مورد همین جریان چه مربوط به جریان جز قصه و چه مربوط به کل جریان. گاهی به جز است گاهی به کل است. از جمله یکی از این مسائلی که خیلی زیباست و قابل مطرح شدن است این است که نقلی که در بعضی از کتاب‌ها مثلاً مرحوم صدوق در علل الشرایه نقل می‌کند تعبیر می‌کنند که این جریان موسی و خضر تعبیرشان این است روایت مفصل است من انتهای آن را می‌خوانم که «إنّ موسی علیه السلام اختار سبعین رجل من قومه لمیقات ربّه» هفتاد نفر را برای میقات رب خودش انتخاب کرد «فلم یصبروا بعد کما سماء الله عزوجل» بعد از اینکه صدای خدا را گفتند ما باید بشنویم شنیدند اینها صبر نکردند «حتّی تجاوزوا الحد» از حد عبور کردند و گفتند که «لن نومن لک حتی نری الله جهره» ما باید خدا را هم ببینیم فقط شنیدن کفایت نمی‌کند «نری الله جهره» در قرآن دارد که به ما نشان بده جهری آشکار با چشم ببینیم «فاخذتهم الصّاعقة بظلمهم» صاعقه به خاطر این تجاوز از حدی که داشتند اینها را گرفت و «ماتوا» همه هفتاد نفر مردند که قصه‌اش را قبلا داشتیم «و لوختارهم الله عزوجل لاصمهم» اگر اینها را خدا انتخاب کرده بود اینها به این تجاوز از حد کشیده نمی‌شدند چون موسی انتخاب کرد با اینکه موسی رسول اولوالعزم بود اما انتخاب موسی بود که با اینکه رسول اولوالعزم است متفاوت است با انتخاب الهی.
شریعتی: یعنی در پس پرده یک معیارهایی دیگری است.
حجت الاسلام عابدینی: لذا امام، نبی، وصی، باید فقط به انتخاب خدا باشد حتی مثل موسی کلیم که اولوالعزم است از هفتاد هزار نفر مثلاً هفت هزار تا، از هفت هزار تا هفتصد تا، از هفتصد تا هفتاد تا، پالایش کرد بین تازه عبّاد و زهاد هفتاد تا را انتخاب کرد ولی همین هفتاد تا وقتی به آنجا رسیدند نتوانستند آن تحمل لازم را داشته باشند لذا چه شد؟ لذا از حد عبور کردند و خدا را به غضب آوردند. و عذاب آنها در آنجا صاعقه برای‌شان شامل شد «و لوختارهم الله عزوجل اصمهم و لمّا» بعد می‌فرماید اگر خدا اینها را انتخاب کرده بود اینها از حد تجاوز نمی‌کردند یعنی وقتی خدا انتخاب می‌کند توان را هم می‌دهد با این نگاه «و اذا لم یصلق موسی» وقتی موسی صالح نیست «للاختیار مع فضله و محله » با همه این عظمتی که دارد «و کیف تصلح الامة لاختیار الامام بآرائها» چگونه مردم می‌توانند فکر کنند که خودشان می‌توانند امام پیدا کنند و انتخاب کنند بگویند که ما امام خود را انتخاب می‌کنیم «و کیف یصلحون» چگونه این مردم صالحند «لإستنباط الاحکام و إستخراجها بعقولهم الناقصة» چگونه مردم فکر می‌کنند امام می‌توانند انتخاب کنند و آن احکام را می‌توانند خودشان به دست بیاورند بدون اینکه با همه آرا متفاوتی دارند بعد می‌فرماید که «افعال امیرالمومنین (ع) مثلها مثل افاعیل الخضر»، که همان طوری که خضر آخرش گفت ما فعلته أن أمري هیچ  کدام از اینها از امر خود من نبود.
شریعتی: همه به امر او بود.
حجت الاسلام عابدینی: همه، وقتی خدا کسی را انتخاب می‌کند آن تمام امرش از خداست لذا امیرالمومنین تعبیرش این است «افعال امیرالمومنین مثلها مثل افاعیل الخضر و هی حکمة و ثواب و ان جعل الناس وجه الحکمة و الثواب» اگر چه مردم نفهمند که وجه حکمت و علت چیست اما آن مطاق ما فعلته أن أمري است و البته بعد از واقعه مردم هم می‌فهمیدند اما حین واقعه فهمیدن سخت است چنانچه موسی کلیم حین واقعه نتوانست بفهمد در این حال بعد از واقعه برای موسی چه شد؟ آشکار و روشن شد این یک بیان از این که اگر خدای سبحان انتخاب می‌کند برای این است که او وقتی انتخاب الهی می‌شود تحت ولایت الهی است.
شریعتی: و به عوالم دیگر مشرف و مطلع باشد.
حجت الاسلام عابدینی: این یک روایت، یک روایت دیگری داریم که حالا چون جریان امیرالمومنین جلو افتاد باز آنچه که مرتبط با امیرالمومنین است عرض می‌کنیم بعد برمی‌گردیم به آنها. در یک روایتی دارد که ملاقات خضر با امیرمومنان در مسجد کوفه، عرض کردیم که حضرت خضر با انبیا و اولیا مرتبط بوده است در طول این دوران تاریخ خصوصاً نسبت به جریان حضرات ائمه حضرات می‌فرمایند که اولاً خضر در ایام حج حاضر است و برای سلام به ما حاضر می‌شود یعنی برای سلام به حضرات در ایام حج حتماً حاضر می‌شود و خدمت حضرات می‌رسد. بعد هم فرمودند که مومنین در هر جا که هستند می‌توانند به خضر سلام کنند و آنجا می‌فرمایند که اگر شد روایتش را هم می‌خوانیم می‌فرمایند که خضر(س) را نمی‌بینند اما آثار جواب سلامی که به خضر داده می‌شود آشکار می‌شود یعنی خود این گاهی ممکن است رویت چشمی برایش نباشد که نشان می‌دهد خضر یک مرتبه‌ای از بالاتر از این عالم قرار دارد لذا حضرات می‌فرمایند که با چشم دیده نمی‌شود به همین جهت بعضی گفتند که خضر وقتی داشت کشتی را سوراخ می‌کرد کسی او را نمی‌دید.
شریعتی: فقط حضرت موسی می‌دید؟
حجت الاسلام عابدینی: موسی (ع) می‌دید یا اگر آن قتل غلام را انجام می‌داد کسی او را نمیدید و اگر نه می‌آمدند جلوی او را می‌گرفتند به همین جهت است که بعضی از علما در دنبال این مطلب این طور بیان کردند که حقیقت خضر علاوه بر اینکه در عالم بروز و ظهور دارد اما این طور هم نیست که با چشم دیده شود لذا همه حقایق مادی هم با چشم دیده نمی‌شود خیلی چیزها است که ما در عالم مادی وجود دارد امام ما نمی‌بینیم خود این هوا، الان دیده نمی‌شود اما وجود دارد مگر این که هوا یک موقع آلوده شود با آلوده شدن ما هوا را تشخیص دهیم آلودگی آن را می‌بینیم لذا جریان خضر که نسبت به حضرات هم این تعبیر شده است این نشان می‌دهد که وجود حضرات هم یک وجود ظاهری مادی است اما در ارتباط با انسان‌های مختلف و جاهای مختلف این حقیقت وجودی ارتباطاتی دارد که اینها گاهی قابل رویت نیست حتی گاهی خیلی زیباست که می‌بینید که حضرات به خاطر اعتقادات آن افراد مثلاً با یک مسیحی به صورت یک مسیح جلوه می‌کنند با یک موسوی با یک یهودی به صورت موسی(ع) تجلی کنند هیچ مانعی برایشان ندارد که مطابق اعتقادات آنها اگر لازم است دست‌شان گرفته شود تجلی می‌کنند. چون این حقیقت سعه دارد و این سعه می‌تواند هر لحظه به شکلی در بیاید.
شریعتی: و این هم عظمت و رتبه آنها و حضرات و ائمه معصومین است.
حجت الاسلام عابدینی: آنها لیاقت پیدا می‌کنند که آن حضرت به شکل آنها در بیاید حالا اینجا دارد که عن امیرالمومنین(ع) کان في مسجد الکوفة یومً، یک روزی در مسجد کوفه بود «فلما جعل اللّیل» شب شد «أقبل رجلٍ في باب الفیل» از باب فیل مسجد کوفه...
شریعتی: این مقام خضری که آنجا هست...
حجت الاسلام عابدینی: در یکی از روایات دیگر انشاالله اشاره می‌کنیم. «أقبل رجل في باب افیل علیه صیابٌ فجاء الحرص و شرطة الخمیس» لباس سفیدی هم بر تن داشت نگهبان‌ها و شرطة الخمیسی که آنجا بودند مراقب حضرت یکدفعه جلو آمدند که شب بوده و یک شخص غریبه آن هم با لباس سفید که در چشم می‌زند «فقال لهم امیرالمومنین(ع) ما تریدون بالحرص» به آن شرطه گفته است برای چه آمدید؟ «فقال هذا این الرجل أقبل علینا خشینا أن یقتالک» ترسیدیم که بحث ترور باشد لذا آمدیم که مراقبت کنیم «فقال کلّا و ان صرفوا رحمکم الله» تشکر کرد و گفت برگردید «احفظونی من اهل الارض» آیا شما می‌خواهید از اهل ارض من را محافظت کنید «فمن یحفظنی من اهل السماء» از اهل سما که می‌خواهد مراقب من باشد شما با آن چشم‌تان ببیند فقط می‌توانید مراقب باشید اما آن چیزهایی که چشم دیدنی نیست چه طوری؟ پس اگر هم مراقبید فکر نکنید که شما مراقب جان من هستید همین مراقب بدن من هستید که در نظام عالم ظاهر ارضی دیده می‌شود تخطئه نمی‌کنند اما می‌خواهد نشان بدهند که علل عالم علل مختلفی است.
شریعتی: خطرات دیگری هم هست.
حجت الاسلام عابدینی: اگر خدای سبحان که اراده کند هیچ مانعی در راستای اراده او در کار نیست که شما بخواهید چگونه ازاهل سماء بخواهید در حقیقت... سلیمان نبی درها را بستند در آن قصرش در حال نظاره بود از در بسته عزرائیل(س) وارد شد ملک الموت وارد شد و جان سلیمان نبی را گرفت آن که در باز نمی‌خواهد و اذن اجازه از عموم مردم نمی‌خواهد البته نسبت به اولیای ویژه چنانچه از پیغمبر اکرم داشتیم که ملک الموت اجازه گرفتند و حضرت زهرا(س) اجازه نمی‌دادند بیان این بود که در می‌زدند می‌گفتند که پیغمبر کسالت دارند کسی وارد نشود پیامبر فرمودند که این کسی نیست که از کسی اجازه بگیرد اینجا دارد اجازه می‌گیرد بعد می‌گوید «کلّا و ان صرفوا» چگونه می‌خواهید «مکث الرجل عنده ملیاً» مدتی این شخصی که وارد شد تنهایی با حضرت گفت و گوهایی داشت سوال می‌کردند از حضرت معلوم می‌شود که این می‌آمد سوال هم می‌کرد یاد هم می‌گرفت با همه اینکه خضر مظهر علم است به موسی کلیم یاد می‌دهد اما در محضر حضرات سوال می‌کند و یاد می‌گیرد این هم جالب است که «یسأله فقال یا امیرالمومنین» این هم خطاب به امیرالمومنین به طوری که بقیه شنیدند «لقد البسة الخلافة بهاءً وزینة» یا علی تو به خلافت و لباس خلافت تو زینت دادی چون خلافت با وجود تو زینت پیدا کرد چون همه وقتی خلیفه می‌شوند زینت پیدا می‌کنند با خلافت یا علی تو به خلافت زینت دادی تو خلیفه بودن و خلافت را عزیز کردی آمدن تو یعنی تو فوق خلافتی، خلافت با وجود تو عزیز شد چه قدر کلام زیبایی و تعبیر بلندی است همه با خلافت عزیز می‌شوند که می‌گویند این قبلاً این رتبه را نداشت الان این شد یا علی تو رتبه‌ات آنقدر عالی است وقتی تو آمدی نگاه به خلافت کردی خلافت با تو بالا رفت، زینت و بها پیدا کرد اینها کلام خضر است چه قدر زیباست. این کلام در مسجد کوفه بوده است بعد در جاهای دیگری بیان کرده باشد اینجا از خضر نقل شده است اما خلافت به تو چیزی نداد تو به خلافت زینت و عزت دادی ولی خلافت به تو چیزی نداد تو باید یک دارایی داشته باشد که به تو بدهد اما چیزی نداد «و لقد افتقرت الیک امة محمّدٍ» همه امت محمد به تو مفتقرند و محتاجند اما تو به هیچ کسی محتاج نیستی.
شریعتی: چه معرفتی چه قدر خوب.
حجت الاسلام عابدینی: ما یک تمایز داریم یک مِیز داریم تمایز دو طرفه است یعنی می‌گوییم بنده با شما تفاوت دارم من یک چیزهایی داریم که شما ندارید شما یک چیزهایی دارید که من ندارم یعنی یک دارایی‌هایی من دارم یک دارایی‌هایی شما دارید این می‌شود تمایز که یک وجه مشترک داریم یک وجه اختلاف شما داری یکی من دارم این می‌شود تمایز، اما انسان‌های عظیم با بقیه تمایز ندارند مِیز دارند میز یعنی چه؟ یعنی آن چیزهایی را که در کمال این دارد او دارد اما او یک چیزهایی دارد که این ندارد دو طرفه نیست این را می‌گویند رابطه طولی اینها در دامنه وجود او هستند هر کمالی هست او دارد اما اینها به کمال او محتاج هستند اما او به کمال اینها محتاج نیست همه چیز دارد.
شریعتی: خیلی چیزها دارد که ما نداریم.
حجت الاسلام عابدینی: بله هر چه که اینها دارند او دارد بلکه به نحو اشد و اکمل دارند لذا هیچ گاه آنها به اینها محتاج نمی‌شوند این تعبیری که در اینجا آمده است چه قدر زیباست که امت پیامبر همه به تو محتاجند چون تو هر چه که هر کسی دارد داری...
شریعتی: و چیزهایی داری که آنها ندارند.
حجت الاسلام عابدینی: لذا محتاجش هستند حتی در همان چیزهایی که دارند چون آن چه که تو داری کمال نهایی است...
شریعتی: حد اعلی است.
حجت الاسلام عابدینی: لذا در همان هم به تو محتاجند هم در آنهایی که ندارند محتاجند هم در آنهایی که دارند به تو محتاجند. چون یک مرتبه است چه قدر زیباست. کلام خضر(س) این جا چه قدر... می‌فرماید «و لقد تقدم القوم و جلس المجلسین» بعضی خودشان را از تو پیش انداختند و آنجایی که تو باید بنشینی جای تو نشستند پس عذاب خدا بر آنهایی که خودشان را جلو انداختند نسبت به تو «و عندک لزاهدٌ في الدّنیا عظیم في السّموات و الارض» تو نسبت به دنیا بیرغبت هستی اما در آسمان‌ها و زمین عظیم فی السموات و الارض، آسمان و زمین راغب به تو هستند یعنی سماوات تو را نگاه می‌کند تو را عظیم می‌بیند ارض به تو نگاه می‌کند تو را عظیم می‌بیند تو بی‌رغبتی اما آنها به تو نگاه و رغبت‌شان هست «و أنّ لک فس الآخرة مواقف کثیرة» تو در آخرت مواقف کثیره‌ای داری یک جایی است که تو ایستادی باید بیایند از آنجا عبور کنند این نگاه تو است که عبور می‌دهد اینها بشارت‌های زیبایی است که...
شریعتی: خوش به حال ما.
حجت الاسلام عابدینی: خوش به حال ما که این طور حقیقت عظیمی را می‌شناسیم با همین شناخت خودمان، محبت داریم دوستش داریم هر چند دوست داشتن ما خیلی نازل است اما همین هم ما دوست داریم کسی را که محبوب خداست دوست داریم کسی که کارگزار خداست دوست داریم کسی را که این طور در وصفش اولیای خدا می‌سرایند همین قدر ما نبستیم خودمان را می‌گوییم یا علی جان ما که نمی‌شناسیم اما آنهایی که می‌شناسند تو را این‌طوری وصف می‌کنند ما می‌فهمیم که این وصف‌ها خیلی عالی است هر چند نمی‌فهمیم چه است اما می‌فهمیم عالی است لذا دوستی را بیشتر می‌کنیم و حد هم نمی‌گذاریم می‌دانیم که تعبیری که این روایت شریف که دسته روایات است که دو دوست که به هم می‌رسند دو مومن که به هم می‌رسند « مَا اِلْتَقَى مُؤْمِنَانِ قَطُّ إِلاَّ كَانَ أَفْضَلُهُمَا أَشَدَّهُمَا حُبّا لِأَخِيهِ» آن کسی پیش خدا محبوب‌تر است که محبتش به دیگری بیشتر است ما می‌دانیم که علی جان همین قدری که ما اظهار ایمان داریم مثل دو مومنی هستیم که در کنار هم مقابل شما قرار گرفتیم یاد شما و ذکر شما و عنوانی که از بیانات شما می‌شود این دو ارتباط می‌دانیم که محبت شما به ما مطابق آن ایمان شما عندالله است کاری به ما ندارد ایمان شما به ایمان ما چه نسبتی دارد؟ او بی‌نهایت است ما صفر. این روایت می‌فرماید هر چه قدر ایمان بالاتر باشد محبت به اندازه ایمان به مومن است دیگر می‌دانیم علی جان تو ما را این‌طوری دوست داری، با این شدت محبت دوست داری ما فکر می‌کنیم با محبت‌مان راهی رفتیم و کاری کردیم در حالی که اگر به ما می‌گویند که اگر ما یک وجب جلو بیاییم آنها کیلومترها جلو آمدند کیلومترها هم از باب نبود کلام است از باب آن شدت محبت است پس این نگاه را اگر داشته باشیم در محبت‌مان هم شرمنده‌ایم.
شریعتی: که به خاطر ما از اوج چه قدر تنزل پیدا می‌کنند که بیایند در هیچ نظر اندازند.
حجت الاسلام عابدینی:چون ما را شئون خودشان می‌بینند همین ذره‌های محبت ما را شأن آنها می‌کند به همین عنوان شأن خودشان می‌بینند و نظر می‌کنند بعد دنبال این مطلب است که «لسیِد الاوصیاء و أخوک سید الانبیاء» بعد چشم شیعیان تو در مواقف قیامت به تو خشنود می‌شود «تقر بها عیون شیعتک» تو را که می‌بنند ایستادی عبور می‌کنند می‌بینند حاکم آن مواقف تو هستی می‌گویند این آشنای ما است ما با این آشنا بودیم نمی‌دانیم آنجایی که همه چیز برای انسان هولناک و وحشتناک است آدم ببینید یکدفعه در موطن ایستاده است چون اعمالش را می‌بیند وحشتناک است خدا وحشتناک نیست اعمال ما هولناک و وحشتناک است آنجا آن هول و وحشت را که می‌بیند یکدفعه می‌بیند که یک کسی آنجا حاکم است که آشنای او است. تصور کنید رفتید در یک کشوری این خیلی نازل است اما در یک کشور غریب هیچ کسی را نمی‌شناسی.
شریعتی: نه آشنای نزدیک.
حجت الاسلام عابدینی: یکدفعه ببینیم یک کسی را آنجا ببینیم که این همه کاره آنجاست و این آشنای ما باشد اصلاً انسان چه طوری می‌شکفد، در قیامت مواقف کثیرهای است که هر موقفی عبور از آن به این سادگی نیست اما ببیند انسان که علی جان حاکم تو هستی.
شریعتی: یک وقت‌هایی مشتاق مرگ می‌شوم از باب این که فرمود خودش فرمود مَن یَمُت یَرَني.
حجت الاسلام عابدینی: یعنی انسان وقتی باور کند که این لقا است همان طوری که وقتی به ابراهیم خلیل وقتی ملک الموت که آمد حضرت ابراهیم گفت خیلیل خیلیلش را می‌برد دور می‌کند می‌کشد مرگ؟ ملک الموت به خدا عرض کرد که من به این چه بگویم؟ گفت بگو حبیبی هست که حبیبش را دوست نداشته باشد برای رفتن و رسیدن؟
شریعتی: و نخواهد که بیاید و او را ببیند.
حجت الاسلام عابدینی: اگر آدم بداند که این تجلی بی‌واسطه است و ارتباط قطعی است می‌بیند آماده است برای مرگ تقاضای مرگ خوب نیست اما آمادگی برای مرگ به این عنوان که مرگ مرا می‌رساند.
شریعتی: با مرگ اگر توان تو را دید، کِی می‌رسد این تولد ما را؟
حجت الاسلام عابدینی: احسنت، یعنی ببینیم آن مواقف حاکم همان است که ما در دنیا با او آشنا بودیم آن وقت می‌فهمیم که در دنیا هم حاکم اوست هر جا گرهای در کار است حاکم اوست، اگر در آخرت است نه اینکه در دنیا نیست، در دنیا چشم ما باز نیست برای دیدن، کار ابتلا و امتحان است اگر کسی این معرفت را در آخرت پیدا کرد می‌یابد که دنیا قطعا آنها حاکم هستند هر چند به ظاهر حاکم سلطنت را ندارند اما حاکم در گره گشایی و تسبیت و توفیق اسباب آنها هستند این را ببینیم که دنیا هم یکی از مواقف آخرت است دنیا یکی از مواقف آخرت است اگر می‌فرمایند که آنجا علی حاکم است به اذن الهی آن وقت می‌فهمیم که دنیا هم یکی از مواقف آخرت است اینجا هم این تشکیلات حاکم است آشنای ما هستند از این آشنایی کمال استفاده را بکنیم و محبت را بالا ببریم. بعد می‌فرماید که...
شریعتی: بگذارید که این را بگوییم که: الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی جَعَلَنَا مِنَ الْمُتَمَسِّکِینَ بِوِلاَیَهِ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ.
حجت الاسلام عابدینی: هر چه که با تمام وجود آدم با خنده وجود و لبخند زبانی نباشد لبخند دل باشد خنده دل باشد هر چه را باور کنیم بگوییم اصلاً زندگی یک رنگ و بوی دیگری پیدا می‌کند که تمام سختی‌های زندگی یک طور دیگر می‌شود حالا که این را خواندم بگذارید که آخرش را بگویم «فانصرف و قعب امیرالمومنین علی الحسن و الحسین» که کنارش بودند به اینها رو کرد گفت فقال تعرفانه؟ شناختید این چه کسی بود آمد این‌طوری صحبت کرد؟ قال من هو یا امیرالمومنین؟ قال هذا أخي الخضر، این برادرم خضر بود که آمد حالا اینجا که گفتم بگذارید اگر که پیدا کنم یک روایت زیبایی است که آن هم خیلی روایت در همین راستا حالا که دل‌مان اینجا رفته است بله، اللّهم صل علی محمّد و آل محمد و عجل فرجهم چون موطنش را گذاشته بودم که بعدا بگویم.
شریعتی: اسم امیرالمومنین که می‌آید یک حلاوت و شیرینی دارد که حالت را عوض می‌کند و خدا را شکر و امیدوارم حال‌مان با امیرالمومنین همیشه همین قدر خوب باشد.
حجت الاسلام عابدینی: این روایت احمد بن عمر الحلبی: قال دخلتُ علی الرضا به منا، من می‌خواستم حضرات معصومین را به ترتیب بیایم امام رضا را در نوبتش گذاشتم ولی خودش آورد جلو با این جریانی که پیش آمدند انشاالله روزی ما بیشتر باشد فقلتُ رجلتُ فداک، کنا اهل بیت عطیةٍ و سرور، ما خانواده‌ای بودیم که اهل عطا و خوشی و راحتی بود برای‌مان خیلی برای‌مان همه چیز فراهم بود، و أنّ الله تعالی قد أذهب بذلک کلّه، هم رفت دیگر الان نه خوشی داریم نه ثروتی داریم نه قدرت عطای به دیگران داریم اداره خودمان را هم نمی‌توانیم حتی احتجنا الی من کان یحتاج الینا، الان محتاج کسانی شدیم که آنها قبلا به ما محتاج بودند این قدر فقیر شدیم فقال لی یا احمد ما أحسن حالک، چه قدر حال خوشی داری فقلتُ له جعلت فداک حالي ما أخبرتک، حال من الان این است که عرض کردم کجای آن خوش است؟ خیلی سخت است آدم محتاج کسانی شود به کسانی که قبلاً به آنها کمک می‌کرد، تصور کنید.
شریعتی: بله خیلی سخت است خدا برای هیچ کسی نیاورد.
حجت الاسلام عابدینی: آدم کمک می‌کرد حالا این...
شریعتی: حالا ورق برگشته و روزگار چرخیده و...
حجت الاسلام عابدینی: اینجا یک پرانتی هم اینجا باز کنیم در قیامت دارد که خدای سبحان وقتی صحرای محشر می‌شود می‌گوید که أین الفقرا؟ فقرا چه کسانی هستند یک عده‌ای بلند میشوند که ما در دنیا فقیر بودیم بعد آنجا می‌گوید که این دسته به جلو بیایید. می‌گوید نگاه کنید هر کسی که در این ابتلائی که در دنیا پیش آمد و شما احتیاج پیدا کردید و او قدمی برداشت برای رفع حاجت شما امروز او محتاج است به شما، نگاه کنید با نگاه‌تان می‌توانید شفاعتش کنید. می‌گوید این احتیاج غیر از آن احتیاج است آن احتیاج در یک خوردن و شام و ناهار بود در یک آب و در یک لباس بود که نبود هم کشنده نبود گاهی ولی احتیاج آنها به شما امروز در ابدیت آنها است نه در یک لحظه و یک ساعت‌شان است لذا می‌گوید که همه قد می‌کشند همه آن کسانی که یک طوری به این کمک کردند سر می‌کشند که ببین آنها را. که من هم به تو یک کمکی کردم من مورد شفاعت قرار بگیرم. حالا این پرانتز بسته که حواس‌مان باشد که فکر نکنیم اگر یک موقع به کسی داریم کمک می‌کنیم «لَا تُبْطِلُوا صَدَقَاتِكُمْ بِالْمَنِّ وَالْأَذَىٰ» فکر کنیم کاری کردیم ما داریم ذخیره می‌کنیم برای روزی که هیچ چیزی نداریم او شفاعت ما را کند لذا با کمال احترام و ادب اگر جایی لازم است کمک کنیم کمک می‌کنیم و با کمال خضوع که بعدا می‌خواهد این شفیع ما باشد. نگاه خیلی متفاوت می‌شود مثل این می‌ماند که من یک جا یک آدم بزرگی است می‌خواهم یک هدیه‌ای بدهم تا مورد توجه او قرار بگیرم.
شریعتی: که خودم را به او بشناسانم.
حجت الاسلام عابدینی: من را یادش بیاید وقتی که لازم است ببیند این طوری نگاه کنیم اگر این طوری نگاه کردیم نه این ذلیل می‌شود نه او احساس عزت بیجا می‌کند که الان دارد کمک می‌کند حالا اینجا این شخص می‌گوید که ما خیلی اهل کمک کردن بودیم امروز محتاج همان‌هایی هستیم که قبلاً به آنها کمک می‌کردیم فقال لي یا أحمد ما احسن حالک، چه حال خوشی داری، فقلت له جعلت فداک حالی ما اخبرتک؟ این طوری است چه خوشی با این وضع؟ فقال لی یا أحمد ای یسرک یا احمد ایسرک انک علی بعض ما علیه هؤلاء الجبارون ولک الدنیا مملوءة ذهبا، می‌خواستی جای این ظالمین باشی که هم حکومت داشته باشی هم قدرت داشته باشی هر چه مال آنهاست تو هم داشته باشی ولی جای آنها باشی جای خودت را با آنها عوض کنی؟ فقلت له: لاوالله یا ابن رسول الله، نه این طوری نمی‌خواستم حال الان را دنیا و آخرتت را با هم بدهی به آخرت او، حضرت دارد میزان ایجاد می‌کند فقلت له: لاوالله یا ابن رسول الله ضحک ثم قال: ترجع من ههنا الی خلف، حضرت یک خنده‌ای کرد بعد می‌گوید یک نگاهی بکن به عقب؛ یک نگاه به پشت سرت کن من احسن حالا منک، حالا با این نگاه نگاه کن ببین از تو چه کسی خوشحال‌تر است خدا رحمت کند علامه حسن‌زاده را گاهی به ایشان می‌گفتند حال‌تان خوب است میگفت چرا خوب نباشم خدا ندارم که دارم، پیغمبر ندارم که دارم، کتاب ندارم قرآن که دارم، امام ندارم که دارم، یعنی این دارایی خیلی عظیم است دیگر بقیه‌اش بود یا نبود دیگر ارزش پبش این نیست اینجا حضرت دارد همین را بیان می‌کند که یک نگاه کن به عقب فمن احسن حالا منک وبیدک صناعة، یک چیزی داری که لا تبیعها بملء الدنیا ذهبا، حاضر نیستی با یک دنیا طلا عوضش کنی می‌‌گوید اگر خلاصه جای تو با جای تو بخواهد عوض شود حاضری؟ می‌گوید نه، حاضر نیستم پس ببین یک سرمایه‌ای داری خیلی عظیم‌تر است. چه قدر زیباست این، الا ابشرک؟ این بشارت نیست؟ فقلتَ نعم فقد سرنی الله بک و بآبائک، خیلی خوشحالم کردی بعنی گشایش شد برایش یعنی او که در یک سختی قرار گرفته بود چشمش داشت یک جهت را نگاه می‌کرد از یک منظر به مسئله نگاه می‌کرد یک دفعه حضرت این را به عقب برد گفت حالا از یک منظر دورتر نگاه کن آن چیزهایی که تو نمی‌دیدی حالا بیا عقب‌تر نگاهت را دقیق‌تر کن به صحنه، وقتی نگاهت را جامع‌تر می‌کنی می‌بینی خیلی چیزها داری. این نداری نسبت به آن دارایی اصلاً قابل قیاس نیست و قابل تحمل می‌شود یعنی قبل از این از فشار این مسئله که داراییهایی داشت نمی‌خواهد به کسی بگوید که نرود دنبال این دارایی‌ها نمی‌خواهد بگوید که کسی اینها را ترک کند اما می‌خواهد بگوید که خدای سبحان قبض و بست دارد برای انسان‌ها قبض و بستش برای ساختن است برای رشد دادن است اگر انسان تا بست باشد همیشه گاهی این توجه برایش ایجاد نمی‌شود این جا است که با این حال سختی می‌آید پیش امام دنبال یک فرجی است بعد حضرت نگاهش را فقط عوض می‌کند توجه او را می‌دهد با دارایی‌هایش.
شریعتی: این یک مرتبه‌ای از همان عوالم خضری است.
حجت الاسلام عابدینی: عوالم خضری است که دارد این طور نشان می‌دهد که حالا انتهای مسئله را هم بیان می‌کند عم فقد سرنی الله بک و بآبائک فقال لی : قال ابو جعفر، امام رضا(ع) فی تفسیر قوله تعالی: وکان تحته کنز لهما، که برای آن دو فرزند بود که ای لوح من ذهب مکتوب فیه بسم الله الرحمن الرحیم، می‌گوید که این محبت شما از همان سنخ است از همان گنج است که همه ابدیت شما را تأمین می‌کند آن وقت می‌رسد انسان به مواقف قیامت می‌بیند که امیرالمومنین آنجا کارساز است و آنجا کار اصلی دست اوست. کار فرمای آنجا امیرالمومنین است آن وقت می‌فهمد که این ثروت‌ها آنجا چه بود کاری از آن نمی‌آمد همین جا حالا باز یک پرانتزی من باز کنم که یک کسی آمد خدمت این را امام جواد نقل می‌کند در یک قصه‌ای این را نقل می‌کند من فقط یک فرازش را می‌گویم آمد یک تاجری از خراسان مدینه آن وقت دید که یم استرداری امام دارد که استر حضرت مرکب حضرت را این تیمار می‌کرد و وقتی حضرت به جایی می‌خواست برود این می‌آورد این در اصطبل کارش بود این تاجر آمد به این گفت که من همه ثروت و موقعیتم را به تو می‌دهم تازه اینهایی که اینجا است بعضی از آنها است غیر از این باز هم هست به تو می‌دهم جایم را با تو عوض کنم من بشوم اصطبل‌دار حضرت این هم خیلی خوشحال که چه موقعیتی، رفت خدمت حضرت عرض کرد که آقا اگر خیری بخواهد به ما برسد شما اجازه می‌دهید گفت ما که هر چه امکان داشته اگر چیزی... گفت آقا یک کسی این چنین پیشنهادی داده است اجازه می‌دهید؟ فرمودند که چه مانعی دارد. آن وقت بلند شد که برود با خوشحالی حضرت گفت که فقط تو با ما مصاحبت زیاد داشتی این را هم به تو بگویم که هر کسی اینجا قدری که با ما است آنجا با ماست یکدفعه او را شک گرفت گفت آقا نمی‌خواهم.
شریعتی: با چیزی عوض نمی‌کنم.
حجت الاسلام عابدینی: برگشت پیش آن شخص گفت آن طوری که رفتی آن طوری برنگشتی؟ گفت نه حاضر نیستم اصطبل‌داری حضرت را حاضر نیستم رها کنم این همه ذهب و تجارت مال من شود اگر این باور را کردیم آن وقت این ابتلائات و امتحانات دنیا با حفظ ایمان و محبت ما به حضرات معصومین می‌بینیم یک سرمایه عظیمی است که قابل قیاس نیست و انتهای کلام این را گفت، ثمّ قال رضیت یا أحمد؟خوشحال شدی راضی شدی در آمدی از آن سختی؟ قال قلتُ أن الله تعالی و عنکم اهل البیت، راضی شدم از خدا و شما اهل البیت. این روایت شریف را 40:37 نقل می‌کند خیلی روایت زیبایی هم هست انشالله خدای سبحان محبت حضرات معصومین و محبت خودش را به ما بچشاند باور کنیم یک سرمایه‌ای است غیر قابل تصور با سرمایه‌های دیگر.
شریعتی: آقا بسیار ممنون و متشکرم بهره‌مند شدیم مثل همیشه حالا ببینیم بعد از تلاوت قرآن چه قدر وقت داریم آنهایی که تا به حال مشهد مشرف نشدند دیروز هم عرض کردیم 25 نفر حاج آقای صفایی بوشهری بانی شدند که زائر امام رضا شوند و 25 نفر را هم برنامه سمت خدا البته این زیارت خانوادگی خواهد بود دوستانی که می‌خواهند ثبت نام کنند تا پایان امروز یعنی تا ساعت 12 امشب تا نیمه شب مهلت دارند به کانال‌های ما مراجعه کنند و نتایج را انشاالله بتوانیم در همین هفته خدمت‌تان عرض کنیم آنجا هم مشرف شدید حتما برای ما دعا کنید و سلام خیل عظیم مخاطبان را محضر حضرت رضا برسانید. اقا مشرف شویم به ساحت قرآن کریم انشاالله، ساحت نورانی و منیع و بلند قرآن کریم و امیدوارم که حظ و بهره‌مان از قرآن بی‌نهایت باشد انشالله بعد از تلاوت قرآن با احترام همراه شما هستیم و در کنار شما؛ اللّهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم. صفحه313قرآن کریم

شریعتی: اللّهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم خیلی خوشحالیم که در کنار شما و همراه شما هستیم برای مشارکت در قربانی ماه ذیقعده هم چنان فرصت هست به عشق حضرت رضا و حضرت معصومه امیدوارم قربانی این ماه امیدوارم با شکوه هر چه تمام‌تر انشالله محقق شود اشاره قرآنی را حاج آقای عابدینی عزیزمان بفرمایند. نام شما و یاد شما و کلام شما گره خورده با سوره طاها و قصه حضرت موسی الحمدالله.
حجت الاسلام عابدینی: انشاالله که این حقیقت را خدای سبحان قرار دهد برای همه ما و ما را گره بزند به قرآن و اهل بیت. در رابطه با آیاتی که خواندیم همه آیات هم مربوط به موسی (ع) بود و مفصل هم این آیات را قبلا در محضرش بودیم و گفتیم اما چون قرآن کریم هم اینها را گاهی تکرار می‌کند بعضی را معلوم می‌شود که اینها ذکر است و ذکر با یک بار کفایت نمی‌کند نکته‌ای که اینجا عرض می‌کنیم این است وقتی خدای سبحان می‌خواست موسی را به یک کمالی بالاتر برساند از او سوال کرد « وَمَا تِلْكَ بِيَمِينِكَ يَا مُوسَىٰ» چه در دستت است خدا که می‌داند اما می‌خواهد بالاتر ببرد موسی عرض کرد که « هِيَ عَصَايَ أَتَوَكَّأُ عَلَيْهَا وَأَهُشُّ بِهَا عَلَىٰ غَنَمِي وَلِيَ فِيهَا مَآرِبُ أُخْرَىٰ» این عصایم است به آن تکیه می‌دهم گوسفندانم را با آن می‌چرانم حاجات دیگرم را با آن برطرف می‌کنم خدای سبحان فرمود « أَلْقِهَا يَا مُوسَى» بندازش، نمی‌گوید عصا را بنداز همان چیزی که در دستت است بینداز، « فَأَلْقَاهَا فَإِذَا هِيَ حَيَّةٌ تَسْعَىٰ» این عصا شد اژدها « قَالَ خُذْهَا وَلَا تَخَفْ» مرحوم علامه طباطبایی اینجا یک بیان زیبایی دارند می‌فرمایند که وقتی خدا به موسی گفت چه در دستت است؟ می‌خواست به موسی یاد بدهد که موسی وقتی از شما کسی می‌پرسد چه چیزی دست‌تان است طوری باید جواب دهی اما وقتی خدا از شما می‌پرسد چه در دست‌تان است نباید مثل آنها جواب بدهید. چون شما نسبت به عصا بودن عصا مضطرید چاره ندارید همین عصا عصاست، آب آب است هوا هواست و گل هم گل است اما وقتی خدا می‌گوید چیست؟ باید بگویی همان که تو می‌خواهی.
شریعتی: و آن که تو می‌گویی.
حجت الاسلام عابدینی: آن است که تو می‌خواهی لذا نشانش داد گفت عصاست این‌طوری است گفت حالا بیندازش، « فَأَلْقَاهَا بِيَمِينِكَ» نمی‌گوید عصا را بینداز می‌گوید آن را بینداز همان که در دست داری، نمی‌خواهد حرف موسی را تأیید کند آن را بینداز تا می‌اندازد « فَأَلْقَاهَا فَإِذَا هِيَ حَيَّةٌ تَسْعَى» این رابطه را هر انسانی با خدا دارد یعنی وقتی به یک بن‌بست می‌رسی بن‌بست برای من بن‌بست است همین بن‌بست را وقتی با خدا نگاه می‌کنیم بن‌بست معنی ندارد گره و مشکل برای من مشکل است اما وقتی من خودم را به خدا متصل کردم خدای سبحان برایش نه بن‌بست، نه مشکل، هیچ کدام اینها راه ندارد، همه راه باز است همانی است که او می‌خواهد نه آنی که هست پس اگر رابطه‌اش را با خدا گره بزند هر چیزی می‌شود که خدا بخواهد رابطه را حل کردیم بگوییم خدایا این برای من سخت است شما برایت هر چیزی است که تو می‌خواهی تبدیلش کن.
شریعتی: خیلی خوب آقا ممنون و متشکرم خیلی ممنونم از لطف و عنایت و مرحمت شما سپاسگزارم از اینکه امروز هم تا این لحظه با ما همراه بودید همه عزیزان‌مان چه آنهایی که صدای ما را از رادیو معارف می‌شنوند چه عزیزانی که تکرار برنامه را از شبکه افق می‌بینند هم با دل و جانم سلام می‌کنم و دعا گوی تک تک آنها هستیم انشاالله. دعا بفرمایید و خداحافظی کنیم.
حجت الاسلام عابدینی: انشاالله خدای سبحان این توفیق را به ما بدهد که همه چیز را در عالم در ارتباط با خدا ببینیم و هر چیزی که برایمان اتفاقی که پیش می‌آید مرتبط با خدا حل آن را از خدا بخواهیم یعنی نگاه‌مان این شود که ما فعلته أن أمري شامل حال ما هم شود که هیچ کار ما به غیر از اراده خدا نباشد. و از جمله این باشد که انشالله ببینیم و انشالله می‌بینیم که خدای سبحان مشکلات کشور ما را با آن نگاه رحمت خودش حل کند و هیچ بن‌بستی برای خدا در کار نیست و گشایش برای مردم مومنی که معتقد به خدا هستند معتقد به اهل بیت هستند انشاالله خدا ایجاد کند و گشایشی که در یک راحتی که در یک نظام ایمانی قرار بگیرند.
شریعتی: انشالله خیلی ممنون و متشکرم خوش به حال آنهایی که پدری به بزرگی و عظمت امیرالمومنین دارند آدم وقتی پدر بزرگی داشته باشد دلش گرم است و پشتش قرص است. ای مهر تو دل‌گرمی هر طفل یتیم، این خوانده تو را به چشم تر طفل یتیم، دلتنگ توییم یا علی هر شب و روز، آن‌گونه که در روز پدر طفل یتیم. تا سلامی دوباره کبوتر دل‌مان را راهی نجف می‌کنیم و به حضرت سلام می‌کنیم و صلوات می‌فرستیم.