اپلیکیشن شبکه سه
دریافت نسخه اندروید

مشاهده محتوا

1402-02-12-حجت الاسلام عابدینی -سیره‌ی تربیتی انبیاء الهی در قرآن کریم حضرت موسی علیه السّلام.

شریعتی: بسم الله الرّحمن الرّحیم اللّهم صل علی محمّد و آل محمّد و عجّل فرجهم با هر چه عشق نام تو را می‌توان نوشت** با هر چه رود راه تو را می‌توان سرود بیم از حصار نیست که هر قفل کهنـه را** بـا دست‌های روشـن تـو می‌تـوان گشود با نام و یاد خداوند شروع می‌کنیم این سمت خدا را نام و یادش که آرام‌بخش دل‌های بی‌قرار است. سلام می‌کنم خدمت همه‌ی دوستان عزیزم خانم‌ها و آقایان اهالی خوب سمت خدا امیدوارم هر جا که هستید دل و جان‌تان بهاری باشد در این روزهای اردیبهشتی، یک تبریک ویژه و یک سلام ویژه می‌گویم به همه‌ی معلم‌های عزیز که امروز روزشان است انشاالله هر جا که هستند خوش بدرخشند و حال دل‌شان خوب باشد و سلام و درود به روح پر فتوح مرحوم علامه استاد شهید مرتضی مطهری که امروز سالگرد شهادت‌شان است یک سلام و تبریک ویژه به استاد عزیزمان حاج آقای عابدینی عزیز سلام علیکم و رحمة الله، روزتان مبارک و خیلی خوش آمدید.

حجت الاسلام عابدینی: سلام علیکم و رحمة الله عرض سلام و ادب و احترام خدمت همه‌ی بینندگان و شنوندگان عزیز بنده هم به نوبه‌ی خود به همه‌ی اساتید عزیزی که در هر جای در حقیقت عالم اسلامی و عالم وجود که اولین معلم خدای سبحان است و دومین معلم پیغمبر اکرم و اهل بیت سلام الله علیه هستند و همچنین انبیاء معلمان ما هستند و شهدا معلمان ما هستند عرض ارادت‌مان را به همه‌ی معلمان عالم وجود داریم و همچنین معلمان گرامی که معلمان و مربیان جوانان و نوجوانان و اینها هستند که انشاالله خدای سبحان توفیقات‌شان را مضاعف بگرداند.
شریعتی: انشاالله، فرصت نیست و اگرنه می‌شد یک برنامه را اختصاص بدهیم به عظمت کار معلمان عزیزمان که خیلی زحمت می‌کشند و مدیون‌شان هستیم و همه‌ی ما به نوعی زیر دین‌شان هستیم آرزوی سلامتی برای تک تک‌شان داریم. حال‌تان چه‌طور است حاج آقا؟
حجت الاسلام عابدینی: الحمدالله ربّ العالمین.
شریعتی: در نظام ظاهر و در همین زمان و عصری که داریم در آن زندگی می‌کنیم اگر قرار باشد که شما از یک معلم نام ببرید که بسیار از او تأثیر گرفتید کدام معلم و استاد است؟
حجت الاسلام عابدینی: سوال سختی است در هر مرحله‌ای واقعاً آثاری بوده است اما بعضی از بزرگوارانی که ما در طول زندگی‌مان دیدیم یک تأثیر عظیمی در وجودمان داشتند که شاید اولین معلمی که مسیر زندگی ما را خیلی تغییر داد و اصلاح کرد را به عنوان امام رحمت الله علیه واقعاً امام قبل از انقلاب در وجود ما که جریان‌های عظیمی از انحراف در تهران بود در شهرها بود در دوران طاغوت چگونه آن جاذبه و پیام و حرکات امام دل‌های ما را تسخیر و جذب کرد و حفظ کرد الحمدالله و تأثیر گذارترین فردی که من می‌توانم بگویم در زندگی‌ام از دوران نوجوانی دائم به یادش بودم امام بوده و هنوز هم در همه‌ی کارها خودمان را بامدار آن خطی می‌دانیم که امام افتتاح کرد و ایجاد کرد و ما را در آن مسیر قرار داده و نه فقط ایران ما را و ما را بلکه واقعاً یک دستور جهانی در مقابل آن سیطره‌ی بیدینی و کفر که رسیده بودند به پایان جهان و گفتند که دیگر تمام شده است و گفت و گو همان گفت و گویی است که دین باید کنار گذاشته شود امام دستور دینی را مثل یک نبی الهی، مثل یک نبی الهی، دوباره دین را وارد صحنه‌ی زندگی کردند و دینداری را آمدند نشان دادند در قرن بیستم هم دینداری نیاز است و احتیاج واقعی مردم است لذا به امام به عنوان بزرگ‌ترین معلم دوران خودمان افتخار می‌کنیم.
شریعتی: چه جالب، خیلی هم خوب، رحمت و رضوان خدا بر امام راحل و عظیم الشآن‌مان و همه‌ی اساتیدی که حق به گردن ما دارند و شاید الان در بین ما نیستند یک یادی هم بکنیم از مرحوم حاج آقای مهندسی عزیزمان که انشاالله خداوند رحمت‌شان کند و امیدوارم که شفیع ما باشند و دست ما را هم بگیرند. قصه قصه‌ی حضرت موسی است و حضرت خضر علیهم السلام و آن کلیدی که از قصه‌ی او بر وقایع مختلف می‌شود تطبیق داد بحث آن جلسه ناتمام ماند و انشاالله این جلسه با اشتیاق صحبت‌های شما را خواهیم شنید.
حجت الاسلام عابدینی: بسم الله الرّحمن الرّحیم اللَّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الحُجَةِ بنِ الحَسَن صَلَواتُکَ علَیهِ و عَلی آبائِهِ فِی هَذِهِ السَّاعَةِ وَ فِی کُلِّ سَاعَةٍ وَلِیّاً وَ حَافِظاً وَ قَائِداً وَ نَاصِراً وَ دَلِیلًا وَ عَیْناً حَتَّى تُسْکِنَهُ أَرْضَکَ طَوْعاً وَ تُمَتعَهُ فِیهَا طَوِیلا انشالله از یاران و یاوران و از سربازان بلکه سرداران حضرت باشیم انشاالله و خدای سبحان توفیق درک ایام حضور و ظهور حضرت به همه‌ی ما انشاالله عنایت بفرمایند. یک نکته ابتدا در رابطه با همین حالا چون فرمودید من هم آن نکته‌ی اول را شما فی البداهه شما سوال کردید من هم فکر نکرده بودم ولی به نظرم می‌آمد که ارتکاض اولین بود و آن نگاه اولین بود یک نکته‌ای را در رابطه با روز معلم فقط عرض کنم ارزش و اهمیتی که این مسئله دارد ببینید انسان خودش را دوست دارد ذاتش را دوست دارد هر چیزی هم که برای ذاتش مفید و نافع باشد دوست دارد و هر چیزی که مضر باشد را دشمن دارد مضمون حدیث است که «جُبِلَتِ اَلْقُلُوبُ عَلَى حُبِّ مَنْ يَنْفَعُهَا وَ بُغْضِ مَنْ أَضَرَّ بها» همه این‌طوری خلق شدند که آن چیزی که برای‌شان نافع است را دوست دارند و آن چیزی که مضر است برای‌شان دشمن دارند. این حب ذات انسان می‌کشاند به آنجایی که می‌بیند که خودش، بقا و حیاتش، آن فضائل زندگی و حتی مالش را جز خودش می‌داند. بعد که یک مقدار قوی‌تر می‌شود فرزند و خانواده‌اش و همسرش را هم جز خودش می‌بیند حب ذات توسعه پیدا می‌کند طوری می‌شود که برای فرزند و همسرش چنان خرج می‌کند که برای خودش خرج می‌کرد بلکه گاهی از آن چه که برای خودش خرج می‌کرد بیشتر و راحت‌تر چون خودش می‌بیند این حب ذات است که توسعه پیدا می‌کند و فرزندان انسان را خودش می‌بیند غصه‌ی آنها غصه‌ی این و شادی آنها شادی این می‌شود. این حبّ من ینفعُها است.
شریعتی: منی که حالا دیگر وسیع شده است.
حجت الاسلام عابدینی: وسیع شده است خدای سبحان آمده این وسعت را دامن زده با اینکه در نظام تکوین این را قرار داده یعنی یک حیوان هم این را دارد فرزند و خانواده‌اش را خودش می‌بیند در راه آنها گاهی تا مرز فداکاری هم یک حیوان گاهی جلو می‌رود حاضر است کشته شود دفاع کند از حریم خود و خانواده‌اش، در انسان هم این مسئله هست و بالاترش. بالاترش این است که برای انسان طوری قرار دادند که این ذات وقتی توسعه پیدا می‌کند دیگر هر اثری که تو بگذاری در دیگران و آن دیگری این اثر تو را منتقل کند در وجود خودش اگر آثار گذاشت عمل او به این جهت عمل تو است و اگر او در دیگری اثر گذاشت همان چیزی که تو به او یاد دادی و در وجود او اثر گذاشت و او به دیگری دوباره و سوال می‌کنند که از امام صادق(ع) سوال می‌کنند که اگر این ادامه پیدا کرد ادامه پیدا کرد حتی آن شخصی که اول یاد داده بود معلم اول از دنیا رفت ولیکن آن بعدی‌ها همین‌طور سنت ادامه پیدا کرد حضرت فرمود: الی یوم القیامة، اگر این اثر ادامه پیدا کرد نسل به نسل، فرد به فرد، شاگرد به شاگرد، از این نسل به نسل بعدی همه‌ی اینها عمل آن اولی هم حساب می‌شود. اگر معلم بداند که هر تأثیری که در دانش‌آموز و دانشجویش می‌گذارد هر چیزی که این بعد از این به واسطه‌ی تعلیم این در زندگی‌اش تجربه می‌کند و به کار می‌گیرد و بعد او به دیگری یاد می‌دهد و بعد او به دیگری، تمام اینها عمل این معلم نوشته می‌شود حتی اگر معلم اول از دنیا رفت، صد سال گذشت بالاخره از دنیا رفت اما آثار وجودی او که شاگردانش هستند و شاگردان شاگردانش هستند و شاگردان شاگردانش هستند الی یوم القیامه...
شریعتی: از جنس کان أبوهما صالحاً است.
حجت الاسلام عابدینی: این اثر باقی می‌ماند هیچ کاری مثل این نیست در رابطه با باقیات الصالحات می‌گویند اگر کسی پلی را بنا کرد و از روی این پل مثلاً برای خیلی خیراتی رسید سهولت‌هایی ایجاد شد هر باری که سهولت برای کسی ایجاد می‌شود برای آن کسی که این پل را ساخته است خیر را ایجاد کرده است این ساختمان و بنا را ایجاد کرده است تسهیل شده برای دیگران، ساده شده برای دیگران برای او هم می‌نویسند. اما یک وقت دارد وقتی که پل عمرش به پایان رسید تمام شده است اما علم این‌طوری نیست.
شریعتی: سینه به سینه، نسل به نسل.
حجت الاسلام عابدینی: ادامه پیدا می‌کند و ما را خدا در یک مسیری قرار داده است که برای‌مان تسهیل کرده ساده کرده است انتقال معارف را در نظام معلمی اگر قدر این را ندانیم و درست استفاده نکنیم که خدا این همه نعمت داده بعد حسرت‌آور می‌شود که خدایا من می‌توانستم وجودم این‌قدر بزرگ شود توسعه پیدا کند الی یوم القیامة، عمل از من امکان صدور باشد دائماً در نامه‌ی اعمال من متراکم در حقیقت اعمالی که هرمی در شاگردان شاگردان شاگردان ما امکان‌پذیر باشد من کوتاهی کرده باشم در این کار. ببینید یک بابش که بسته می‌شود فقط یک نفر نیست فقط یک کلام و یک نکته نیست یک باب از کمالات است که بسته شده است. لذا سعی کنیم که با تمام وجودمان، با شاگردانی که خدای سبحان عنایت کرده مثل اینکه گاهی پول در اختیار کسی قرار داده می‌شود و بعد در آنجا می‌گویند اگر تو این پول را از خودت عبور دادی به دیگران، این منفعتی که به تو رسیده عبور دادی خدا این مجرا را وسیع‌تر می‌کند در نظام علمی هم این‌طوری است اگر یک موقعی انسان این فرصت را پیدا کرد استفاده کرد خدا این را توسعه می‌دهد اما اگر استفاده نکرد از دست انسان می‌گیرند. نمی‌ماند همیشه این‌طوری، لذا جایی می‌رسد که انسان حسرت می‌خورد کاش که الان یک فرصتی بود من یک کلامی می‌توانستم برای کسی، کاری برای کسی در نظام علمی انجام دهم حسرت می‌خورد امکان‌پذیر نیست. لذا قدر این فرصت‌ها را بدانیم و با درست وظیفه‌مان را انجام دادن مجرا را توسعه بدهیم. این کانال انتقال معارف را و علوم و حقایق را و قدرت عمل را توسعه دهیم تا نسل ما و نسل بعد از نسلمان انشاالله فرزندان‌مان که نسل ما حساب می‌شوند و بقیه‌ی ما حساب می‌شوند شاگردان ما بقیه‌ی وجود ما هستند.
شریعتی: انشاالله. خیلی خوب نکته‌ی خوبی بود. حالا امروز یک کتابی هم معرفی می‌کنیم خدمت‌تان در پایان بحث حاج آقای عابدینی شاگرد پروری که بسیار کتاب لطیف و دقیقی است...
حجت الاسلام عابدینی: این نکات در آنجا آمده است و...
شریعتی: مفصل است بله، دوستان می‌توانند مراجعه کنند و بهره‌مند شوند. وارد بحث‌مان شویم.
حجت الاسلام عابدینی: در بحثی که در محضرش بودیم در جلسه‌ی گذشته نیمه تمام بود این بود که جریان حضرت موسی و خضر به عنوان یک باب عظیمی از علم است که هم کل جریان یک باب عظیم است هم تک تک وقایع در آن یک بابی از علم است لذا در روایات ما مسائل مختلفی را به اینها تشبیه کردند که از باب مثلاً «لِتُغْرِقَ أَهْلَها» است که خرق سفینه است و سوراخ کردن کشتی است که خضر(ع) انجام داد یا از باب «أبوهما صالحاً» است که آن گنجی که تحت دیواری بود یا آن جریان قتل آن نوجوان است که پدر اینها را خدا می‌خواست حفظ کند و بعد در قبال این خدا فرزندی به آنها داد دختری داد که هفتاد نبی از نسل او به دنیا آمدند. که این جریانات هر کدان از اینها یک باب است یک الگو است یک حالا لفظ کم می‌آورد انسان که چه بگوید که گویا باشد؟ یک باب است بالاخره یک دری است که گشوده می‌شود به یک خزینه‌ی عظیم، یک در است به خزینه‌ی عظیم، مثل در گاوصندوق است که در گاوصندوق عظیم باشد درش است مثل «أنا مدینة العلم و علیٌّ بابها» باب در مدینه‌ی علم است این ابوابی که در اینجا آمده است لذا در روایات ما مسائل مختلفی را به اینها تشبیه کردندو جلسه‌ی گذشته انتهای بحث اصل جریان غیبت و ظهور را بیان شد در روایات شریف که فرمودند دوران غیبت و ظهور مثل جریان موسی و خضر است که دوران غیبت مثل دوران موسی(ع) است و دوران ظهور مثل جریان خضر(ع) است و لذا جریانات خضر (س) که بیان کرد مسائلی که آورد موسی (ع) آن را نمی‌توانست با آن حقیقتش ادراک کند چه وقتی آن مسئله روشن شد؟ وقتی که وقت فراق شد. «هذا فراق بینک و بیني» بینی و بینک آنجا که فراغ ایجاد شد وقت فراق، آشکار کرد که چه حقیقتی است دوران غیبت و کاری که دارد با ما می‌کند، کمالاتی که دارد ایجاد می‌کند، که تعبیر روایت این بود از اسرار الهی است دوران غیبت، دوران غیبت از امر الهی است، دوران غیبت از غیب الهی است یعنی ما یک غیب داریم یک شهادت، شهادت دوران حضور حضرات معصومین است دوران حضوری که بودند آن شهادت مردم می‌رفتند می‌آمدند ارتباط داشتند. دوران غیب دوران غیبت است، یعنی غیب از دوران غیبت است که در دوران غیب مسئله آشکار نیست امام غائب است لذا ارتباط با امام ساده نیست از جهت... خود اطلاع مردم را می‌برد به یک رتبه‌ی دیگری، که امام همه جا حاضر است اما جسمش «لا یرئک جسمک» مردم باور به ولایت امام پیدا می‌کنند در هر عرصه‌ای، در زمان حضور امام ما اگر حضور داشتیم باید از یک شهری راه می‌افتادیم یا نماینده می‌فرستادیم کسی می‌آمد، برود در خانه‌ی امام (ع) در مدینه یا مکه یا مثلاً نجف یا سامرا، کاظمین، کوفه، باید می‌رفتند خدمت حضرات می‌رسیدند سوال می‌کردند آن هم در ساعاتی، هر لحظه نمی‌شد نیمه شب نمی‌شود رفت در خانه‌ی امام، اما در دوران غیبت به ما گفتند که هر لحظه کار دارید با امام، هر جا که هستید هر لحظه و هر جا، نیمه شب است دورید نزدیکید؟ فرقی نمی‌کند هر جا هستید با امام می‌توانید رابطه برقرار کنید باید بخواهید و ارتباط بگیرید.
شریعتی: وجودتان مرتبط می‌شود.
حجت الاسلام عابدینی: می‌دانید چه‌قدر عظمت است این باور تا وقتی که من باید راه می‌افتادم می‌رفتم یا نماینده من برسد سوالم را بپرسم تا جوابش برگردد بیاید چند وقت طول بکشد؟ می‌گوید تو الان گیر کردی امام دخیل است در عالم، فعال است در عالم، امروز امام فعال‌تر از دوران حضور است در عالم، امام در دوران غیبت هر کسی در هر جایی، در هر لحظه‌ای، با امام امکان ارتباط و پاسخگویی دارد. و امام جوابش را می‌دهد جواب می‌دهد این نگاهی که به دوران غیبت کنیم با این که شخص امام دیده نمی‌شود اما ارتباط با امام تعبیر به خورشید پشت ابر که خورشید پشت ابر قرص خورشید دیده نمی‌شود اما نور خورشید هست، روشن است. لذا قابل استفاده و... این عبور دادن از نظام بدن است به نظام نفس و روح، که دوران غیبت عبور از این است که اگر من می‌خواهم خدمت امام برسم حتماً فقط و فقط از طریق بدن امکان پذیر است نه، نظام روحی حضرت که نه مکان دارد، نه زمان دارد، و احاطه دارد بر زمان و مکان، هر جا این امکان ارتباط است. این از آن دوران موسی و خضر می‌شود، یعنی از آن سنخ می‌شود که کِی آشکار می‌شود این حقیقت؟ که دوران تربیت دوران غیبت این دوران تربیت که مردم را تربیت کردند چه آثاری... وقتی ظهور محقق می‌شود دوران ظهور حضرت مثل دوران حضور نیست. که دوران قبل بود قبل از غیبت بود. یک دورانی است که هم نظام باطن آشکار است هم نظام ظاهر آشکار است.  
شریعتی: یعنی ظهور که انشاالله اتفاق بیفتد و ما هم باشیم آن وقت می‌فهمیم غیبت از ما چه ساخته است.
حجت الاسلام عابدینی: چه ساخته بود چه دورانی بود. لذا وقتی که می‌خواهیم «فَآمَنُوا بِسَوادٍ عَلي بَياضٍ» اینها که ایمان می‌آورند به سیاهه‌هایی که نوشته شده برای یک سفیده‌ها، نوشته‌هایی ایمان می‌آورند و ندیده ما را می‌خرند ندیده ما را ایمان می‌آورند و می‌خرند دیگر اوج ایمان است یک تربیت وجودی است آن وقت این دوران غیبت دوران ظهوری را می‌آورد که دوران ظهور قیامت را به دنبال می‌آورد خود دوران ظهور برای قیامت است لذا دالانی است برای قیامت دوران آماده می‌کند ما را برای ظهور و دوران ظهور آماده می‌کند ما را برای قیامت لذا اینها دنبال هم هستند جز عظیم‌تری عوالم... لذا در روایتی که خیلی روایت زیباست در کافی شریف که در آن روایت شریف می‌فرماید که: دوران غیبت افضل دوران بشریت است ارضا ما یکون عباد است. خدا از بندگانش راضی‌تر از همه‌ی دوران است یکذ طوری می‌شمرد خصوصیات غیبت را در آن باب شریف در کافی شریف بعد تا جایی که آن راوی سوال می‌کند که یعنی ما دعا نکنیم که امام زمان ظهور کند این‌قدر که فضیلت دارد؟ حضرت باز نمی‌فرماید که دوران ظهور افضل‌تر می‌شود اما می‌فرماید که نمی‌خواهید این حقیقت فراگیر و همه‌گیر شود؟ یعنی باز یک فضیلت دیگری فراگیر شدنش را مطرح می‌کند یعنی در دوران غیبت این افضل بودن در جایش محفوظ است به لحاظ هر فردی که دارد اینجا نفس می‌کشد و آن باور و ایمان را دارد اما دوران ظهور همه‌گیر شدن این است فراگیر شدن این است. آن توحید آشکار در همه‌ی هستی می‌شود اینها خیلی زیباست آن وقت دارد جریان موسی و خضر دارد برای ما یک قابی را، پنجره‌ای را باز می‌کند تا این را بفهمیم ببینید این فهم چه‌قدر می‌تواند عظیم و راه‌گشا باشد. من این موضوع را عرض کنم و وسط کلام این هم خیلی خوب است که می‌ترسم بعدها یادم برود جریان موسی(ع) وقتی الواح به او داده شد که در آن تبیان کل شی در او بود دیگر احساس کرد که فوق این دیگر ممکن است که علمی نباشد که بعد خدا ارجاعش داد به اینکه اصلاً علوم وادی‌هایی دارد این یک وادی علم است یک وادی دیگرش هم جریان خضر بود. بعد آنجا دارد برای موسی و خضر خدا یک وادی دیگری را هم برای آن دو گشود در روایات دارد که تعبیر این است...
شریعتی: یعنی بعد از فرق؟
حجت الاسلام عابدینی: نه هنوز با هم بودند در آنجا دارد که روایت هم متعدد است هم در جوامع شیعی بعضی نقل شده است هم بعضی در جوامع عامی نقل شده است اهل تسنن نقل شده است این روایت از در المنثور سیوطی است «عن النبی ی(ص) قال: لمّا لقا موسی الخضر» وقتی موسی خضر را ملاقات کرد در همان ابتدای دیدار یا اواسط دیدار یا وقتی در کشتی بودند حالا نقل‌ها مختلف است «جاء طیرٌ فالقا منقاره فی الماء» این منقارش را در آب قرار داد فقال الخضر «أ تدری ما یقول هذا الطّائر؟» می‌دانی این چه می‌گوید با اینکه منقارش را در آب قرار داده است؟ «قال و ما یقول» موسی(ع) گفت چه می‌گوید؟ قال یقول «مَا عِلْمُكُمَا فِي عِلْمِ رَبِّكُمَا إِلاَّ مِثْلَ مَا أَخَذْتُ بِمِنْقَارِي مِنْ هَذَا اَلْماء» دارد می‌گوید علم تو خضر با علم موسی که هر کدام یک ظرف عظیمی از علم است تمامش نسبت به علم الهی مثل همین مقداری است که من با منقارم از این دریا برداشتم از آب برداشتم.
شریعتی: هیچ است. الله اکبر.
حجت الاسلام عابدینی: یعنی برای خضر دارد یک وادی دیگری را باز می‌کند که علم تو هم با همه‌ی عظمتش نسبت به علم الهی مثل یک منقار یک آبی است که در منقار یک پرنده جا شود. یا در حقیقت دارد که «جاء العصفورٌ فوقع» مثل یک گنجشکی آمد بر سینه‌ی آن کشتی نشست بعد آنجا دارد که «وجاءَ عُصفورٌ حتَّى وقعَ علَى حرفِ السَّفينةِ ثمَّ نقرَ في البحرِ ، فقالَ لَهُ الخَضرُ : ما نقصَ عِلمي وَعِلْمُكَ مِن علمِ اللَّهِ إلَّا مثلُ مانقص هذا العصفور من هذا البحر» یک نوکی به آب زد خضر گفت که همین مقداری که این برداشته است تمام علوم ما همین است. حالا علم خضر و موسی که رسول اولوالعزم بوده خضر (س) ولی بوده و از باب ولایت داشته نشان می‌داده همه‌ی اینها تازه، نه علم ما، علم آنها مثل علم چیست؟ آن وقت ما با یک ذره دانسته‌های‌مان گاهی فکر می‌کنیم که از دماغ فیل افتادیم و همه باید حواس‌شان به ما باشد. دیگر آن چه ارزشی دارد که یک گنجشکی دهانش را بزند از آب دریا بردارد آن یک ذره تمام علوم شما آن‌قدر است. چه قدر کم کردید از یک اقیانوس؟ اینها نکته‌ی دقیقی است. بعد روایت دیگری دارد، یک روایت دیگری است که می‌گوید آمد وقتی که در کنار همان دریا بودند پرنده‌ای آمد «أخذ فی منقاره قطرة» یک قطره‌ای را برداشت به شرق پرتاب کرد یک قطره را برداشت به غرب پرتاب کرد یک قطره‌ای را برداشت به بالا پرتاب کرد یک قطره‌ای را به پایین پرتاب کرد بعد یک قطره را هم انداخت طرف اینها و بعدش دارد «فبهتنا» ما بهت‌مان گرفت که این چه کاری است که دارد می‌کند جلوی ما؟ میدانستند دیگر همه چیز پیام دارد. ما در نگاه‌مان به عالم پیام‌گیر نداریم لذا فکر می‌کنیم عالم دارد کار خودش را می‌کند ما هم داریم کار خودمان را می‌کنیم در حالی که اولیاء الهی نگاه‌شان به تمام هستی این است که این تمامش مرتبط با این دارد کار انجام می‌دهد. هر واقعه‌ای که دارد اتفاق می‌افتد اگر هزار نفر، صد هزار نفر دارند نگاه می‌کنند به این واقعه برای تک تک اینها پیام شخصی دارد. نه پیام عمومی. یک وقتی است می‌گوییم پیام عمومی دارد یک چیزی اتفاق افتاده می‌گوید نه پیام شخصی دارد یعنی اگر صد نفر نگاه می‌کنند صد تا پیام به واسطه‌ی ارتباط... این فعل خداست که حالت اطلاقش کشش این را دارد.
شریعتی: هر کدام به تناسب خودش.
حجت الاسلام عابدینی: به تناسب خودش از این پیام می‌گیرند لذا «ما من شی فیها و لک فیه موعظة» هیچ چیز نیست مگر اینکه برای تو به خصوص برای تو موعظه است. برای تو اثرگذار و هدایت‌گر است.
شریعتی: برای من یک نوع برای شما به یک نوع.
حجت الاسلام عابدینی: اگر این را دیدیم پر زدن یک پرنده، نشستن یک پرنده، حرکت یک اتفاقی که در عالم می‌افتد...
شریعتی: حتی این سمت خدایی که الان دارد پخش می‌شود به تعداد مخاطبان می‌توانند برداشت کنند.
حجت الاسلام عابدینی: بعضی دوستان گاهی پیغام می‌دهند می‌گویند حاج آقا شما این حرف را زدی این دغدغه‎ی ما بود که مثلاً این‌طوری بود ما خواسته بودیم مثلاً... گفتم این مربوط به من نیست که من مثلاً حواسم بوده که این نیاز شما بوده نه، خدای سبحان طوری قرار داده است هستی را که هر کسی به تناسب خودش از این می‌گیرد. این خیر خداست که این کشش را دارد و اگرنه ما خودمان هم از خودمان خبر نداریم. اما فعل الهی است که کشش دارد که هر کسی به اندازه‌ی ظرف و نیازش، نیاز مهم است که آدم احساس نیاز کند. لذا کسی که احساس نیاز نمی‌کند نسبت به عالم مثل آدم خواب می‌ماند اگر آدمی خواب باشد کنارش صدها واقعه اتفاق بیفتد وقتی بیدار می‌شود به او می‌گویند می‌گوید من اصلاً نفهمیدم.
شریعتی: زلزله آمد اصلاً نفهمیدم.
حجت الاسلام عابدینی: اما کسی که بیدار است هر واقعه‌ای برایش عکس العمل دارد موجود حی است. اگر انسان نسبت به وقایع عالم پیام‌گیرش روشن باشد هر واقعه‌ای برای این پیام خاص دارد لذا می‌گوید که وقتی موسی و خضر نگاه می‌کردند که این... ما اصلاً به پرنده این‌طوری نگاه نمی‌کنیم حالا این دارد نوکش را اینطرفی می‌کند، این طرفی پر زد، آنجا نشست، این نگاه‌ها را ما اصلاً نداریم. چرا این مثلاً... اینجا یک واقعه‌ای با اینکه وقت می‌گیرد ولی حیف است اینها آموزندگی‌اش خوب است. امیرمومنان(ع) یکی از یارانشان آمدند وارد شدند حضرت نشسته بودند بعد یک چهارپایه آنجا بود به ایشان گفتند روی چهارپایه بنشین مثلاً، تعارف کردند او هم نشست. تا نشست یکدفعه این چهارپایه از زیر پایش در رفت هر طوری که بود زمین خورد و سرش شکست و خون آمد. حضرت دست‌شان را مسح کردند به سر این شخص و این خون قطع شد و درد زیادی ولی داشت بعد آنجا حضرت فرمودند که خدا را شکر می‌کنیم که شیعیان ما را در دنیا به واسطه‌ی ابتلائات که پیش میآورد پاک‌شان می‌کند که امر حساب اینها به آخرت نیفتد.
شریعتی: همین جا تصفیه شوند.
حجت الاسلام عابدینی: و طاعات‌شان بعداً به خاطر این مشکلات و نواقص مجبور نشوند طاعات‌شان را بدهند برای پاک شدند همین جا پاک شوند. بعد این شخص زرنگ و زیرک بود گفت اگر این‌طور است این چیزی که الان برای من پیش آمد به واسطه‌ی کدام نقص است و اشکال من بود که این پیش آمد؟ خیلی خوب استفاده کرد زرنگ بود. حضرت فرموند تو وقتی آمدی بنشینی روی این چهارپایه غفلت کردی که بسم الله بگویی؛ از مومن همین یک غفلت هم نقص است. و این به اصطلاح جزای این شکستن سر و خون آمدن و این درد شدید مال این بود که غفلت تو اینجا جبران شود. حالا این غفلت در ذکر است اگر نعوذ بالله کاستی در فعل باشد، نعوذ بالله معصیت در مقابل نعمت الهی باشد، ببینید آن وقت چگونه باید جبران شود تا پاکی و طهارت ایجاد شود. هر فعلی پیام دارد مقصودم این بود که حتی یک زمین خوردن پیام دارد آدم می‌گردد تا پیامش را پیدا کند اینجا وقتی که این چند کار را انجام داد این پرنده، دارد که ما مبهوت شدیم «سئلت الخضر» موسی می‌گوید من از خضر سوال کردم «أن ذلک فلم یجب؟» او هم جواب نداشت یعنی عالم موسی نسبت به این مسئله مبهم بود عالم علمی خضر هم نسبت به این مسئله مبهم بود و او هم جواب نداشت. «و إذا نحن بصیادٍ 30:48 فنظر علینا» دیدیم صیادی دارد آنجا صید می‌کند «نظر علینا قالی ما لی أریکما فی فکرٍ و تعجبٍ من الطّائر؟» چیست که مشغول شدید و دنبال چه هستید؟ فکرتان را مشغول کرده از این نگاه به این پرنده که متعجبید؟ «قلنا هو ذلک» جریان را گفتیم. «قال انا رجل صیاد» من یک صیادم «قد علمتُ و أنتما نبیِّان ما تعلما» شما دو تا نبی هستید چه‌طور نمی‌دانید من یک صیادم؟ «قلنا ما نعلم الآ ما علمنا الله» چه‌قدر زیبا، ما غیر از آن چیزی که خدا به ما یاد می‌دهد ما از خودمان چیزی نداریم که، یعنی هیچ ناراحت نمی‌شوند که یک موقع بدانند که یک چیزی را نمی‌دانند می‌گویند خدا به ما این‌قدر یاد داده است بقیه را خدا نمی‌خواسته که الان به ما یاد بدهد. خدا به ما این را یاد داده ما آن چیز که خدا به ما یاد داده را بلدیم. «قال هذا طائرٌ» اسمش را بعد می‌گوید و فلان، بعد اشاره می‌کند می‌گوید اینکه گفت که آب را به آن طرف انداخت، آب را به شرق و غرب انداخت بعد بالا و پایین انداخت «یصعد الی السماء و یدفن الی الارض» می‌گوید همه‌ی اینها مربوط به این بود که می‌خواهد به شما بگوید که بعد از شما پیامبری خواهد آمد که بر شرق و غرب عالم از جهت اسطیلا یعنی سلطه پیدا خواهد کرد و علم او همه‌ی عالم را فرا می‌گیرد و بعد نکاتی را می‌فرماید که می‌رسد به وصفش یک به یک تطبیق هم کرده است که هر کدام از اینها به چه معناست بعد آنجا دارد که وقتی که اینها را گفت، اینها گفتند که ما این‌قدر علمی که داشتیم فکر می‌کردیم خیلی عظیم است پس معلوم می‌شود که وادی‌های دیگری از علم هم در کار است که ما هم از آنها خبر نداریم پس علم ما نسبت به آن علم الهی هیچ نیست یعنی ببینید رسیدن به این نکته.
شریعتی: این همان مقطعی است که رشد برای حضرت خضر هم بود.
حجت الاسلام عابدینی: نیاز ایجاد می‌‌کند آماده می‌کند برای مرتبه‌ی بعد، اما اگر انسان نسبت به علمش متعجب شد و به به من که هستم! «إِنَّمَا أُوتِيتُهُ عَلَىٰ عِلْمٍ عِنْدِي» من بودم که رسیدم این نیازی به مراتب بالاتر پیدا نمی‌کند همین جا هم ثابت می‌شود. اگر بگوید من با علمم این را پیدا کردم.
شریعتی: یعنی آن عطش و تشنگی از بین می‌رود.
حجت الاسلام عابدینی: عطشش می‌گوید که علم این‌طور فراگیر است مثل یک منقار پرنده‌ای که آب برداشته از اقیانوس علم. که امیرالمونین فرمود که «كُلُّ وِعاءٍ يَضيقُ بِما جُعِلَ فيهِ إلاّ وِعاءَ العِلمِ فَإنَّهُ يَتَّسِعُ» که ظرف علم این‌طوری است که باید اگر علم، علم باشد وقتی در وجود کسی شکل می‌گیرد و آنجا قرار می‌گیرد عطش این به علم شدیدتر می‌شود. وقتی در لیوان آب می‌ریزید و نصفش را پر می‌کنید نصف جای خالی دارد اما علم در هر وجودی که قرار می‌گیرد اگر هر مسئله‌ی علمی که در وجود انسان ایجاد می‌شود ده تا عطش و مجهول دیگر برایش آشکار می‌شود و به آنها نیاز پیدا می‌کند.
شریعتی: ظرفش هم توسعه پیدا می‌کند.
حجت الاسلام عابدینی: ظرف وسیع می‌شود برای خواستن علم. لذا موسی کلیم ظرفش توسعه پیدا کرد تا در حقیقت خضر خدا برایش قرار داد و موسی و خضر ظرف‌شان توسعه پیدا کرد تا خدا این پرنده را تعلیم آنها، معلم آنها قرار داد. این هم که معلم فقط در نظام انسانی نیست چنانچه وقتی قابیل برادر را کشت کلاغی معلمش شد چون نیازش شد که این جسد را کجا قایم کنم؟ چون هنوز بلد نبودند که اولین بشرها بودند که چه‌طور اولین قتل واقع شده که چه‌طور یک کسی که از دنیا می‌رود را پنهان کنند که دیده نشود مخفی کنند؟ کلاغ آمد آن جسد را برای خودش قرار داد این هم یاد گرفت که می‌شود زیر خاک قرار داد. این نیاز است. ای نیاز مریم(س) بود که به اوج نیاز که رسید کودک به زبان آمد ومادر را تطهیر کرد نیاز است که رشد را به دنبال خودش می‌آورد در هر جایی هم مطابق خودش.
شریعتی: حاج آقا ماهی هم برای حضرت موسی معلم شد دیگر، راه را نشان داد.
حجت الاسلام عابدینی: بله، راه را نشان داد، هر کدام از اینها ببینید خیلی زیباست که در وادی آن وارد شوید بعد می‌گوید که ما احساس می‌کردیم «معجبین بانفسنا ثمّ قاب الصیاد» وقتی که صیاد رفت ما به خودمان آمدیم که کجا رفت؟ فهمیدیم که ملک بوده است که خدای سبحان «بعثه الله تعالی علینا لیعرّفنا» تا به ما یک مرتبه‌ی دیگری را هم نشان بدهد. که تازه این همه آمد شما فکر نکنید علم دست شماست و به همه چیز دست پیدا کرید این مثل یک قطره‌ی آب می‌ماند از یک اقیانوس. این هم یک نکته که به اصطلاح در مسائل رابطه‌ی علمی هر کسی که عالم‌تر می‎شود باید خاضع‌تر شود لذا تعلیمی که... چون روز معلم است دلم نمی‌آید این را نگویم، تعلیمی که حضرت عیسی (ع) به حواریون داد خیلی تعلیم زیباییست که اینها را آورد کنار خودش دینداری را یاد بگیرند ببینند نه بشنوند وقتی که آورد کنار خودش در سفر به حضر مدتی خدمت عیسی (ع) بودند از جمله در یک جایی گفت «لي علیکم حاجة» من از شما تقاضایی دارم اینها گفتند «قُضیت حاجتی یا روح الله» هر چه باشد اجابت است بعد رفت یک آفتابه لگن آورد پاهای اینها را شست. عیسی روح الله لطیف، روح الله، اسم فقط نیست از بس لطافت داشته است به این لقب شده است یعنی خیلی لطافت در وجودش بوده بعد بیاید پای در خاک و غبار و گل و کثیفی و اینها، او پاهای اینها را بشوید که آن موقع جز آداب و رسوم بوده است. بعد وقتی پای اینها را شست اینها خیلی احساس خجالت کردند گفتند «نحن اولی» ما اولی بودیم که این کار را بکنیم از شما. بعد جوابی که عیسی (ع) می‌دهد می‌گوید من این کار را با شما کردم تا بدانید وظیفه‌ی معلم نسبت به متعلم چیست. « فی السهل ینبت الزرع لا فی الجبل» در زمین نرم است که گیاه می‌روید نه در زمین سخت. «بتواضع تأمر الحکمة لا بتکبر» تواضع حکمت را عمران می‌کند در دل می‌کارد رشد می‌کند، لذا از این طرف به شاگردان ومتعلمان گفتند احترام نسبت به معلم داشته باشید اما به معلم هم گفتند تو وظیفه‌ات این است که این‌طوری در مقابل متعلم خود خاضع باشی. اما حالا امروز پا شستن که نیست ولیکن در مقابلش امروزی یک کاری را طبق عرف امروز...؟ البته مثلاً من یادم نمی‌رود خدا رحمت کند حضرت آیت الله بهجت، وقتی منزل‌شان روضه بود وقتی که می‌خواست هر کسی خارج شود ایشان مقید بود که موقع خروج افراد مقابل‌شان بایستد نشسته بود با آن سن و سال می‌ایستاد جلوی اینها می‌ایستاد این همه جمعیت یکی یکی می‌آمدند داخل خانه که ایشان بودند نه مسجد، بعد یکی از اساتید ما می‌گفت من گفتم که آقای بهجت رحمت الله، من خودم دیده بودم اما ایشان می‌گفت من گفتم بگذار حالا یکی که بلند می‌شود من دنبال آن بلند شوم که یک بار ایشان بلند شود دو بار بلند نشود. گفت همین که یکی بلند شد من هم دنبالش بلند شدم با یکی دو قدم فاصله که پشت سر او داشتم می‌رفتم آقای بهجت آن اولی که رفت نشست دوباره بلند شد جلوی من.  
شریعتی: مقید بودند ایشان.
حجت الاسلام عابدینی: یعنی عمداً نشان داد که من تک به تک را می‌خواهم اکرام کنم. ایستادن اگر نشسته یک شاگردی آمده است احترام کردن با روی باز با او برخورد کردن، می‎‌گوید ابن عباس اگر شاگردانش مقابلش بودند نشسته بودند یک مگس می‌نشست روی مثلاً سر یکی از شاگردانش احساس علم آن مگسی که روی سر او نشسته خودش می‌کرد. این‌قدر مهم بود شاگردانش برای او، آنها را برای خودش می‌دید. این نگاهی که انسان در رابطه‌ی استاد و شاگردی ببیند از تعلیم جریان موسی و خضر اصلاً جریان تعلیم و تربیت است که با آن ادب آمد خدمت خضر و با این ادب پذیرایی کرد خضر از موسی کلیم، چه‌قدر زیباست این، بعد در این جریان از جمله مسائل دیگری که بود چون یک قسمتی را در جلسه‌ی گذشته گفتیم جریان امام زمان (عج) بود یک قسمتی را روایتش را خواندیم یک روایت دیگر هم می‌خواهم امروز بخوانم هر چند جریانات دیگری هم هست اگر رسیدیم انشاالله آنها را هم در محضرش هستیم. در روایت دیگری که از حکمت‌های قصه‌ی موسی و خضر است استشهاد شده این است یک روایتی است در بحار جلد پنجم صفحه‌ی 228 الی الشرایع شیخ صدوق هم این را نقل کرده است خیلی روایت مفصل و طولانی و کلیدی است. ما یک قسمت خاصی را که در اینجا است می‌فرماید که اعمال انسان‌ها به انسان‌ها متصل می‌شود هر عملی به آن انسان. بعد در قیامت ذات انسان‌ها است که نشان می‌دهند چه عملی به آنها متصل می‌شود اگر انسانی صالح باشد فقط اعمال صالح به این ملحق می‌شود و اگر انسانی ذاتش ناصالح باشد اعمال ناصالح فقط به این متصل می‌شوند. لذا کسی که در دنیا به ظاهر یک عملی ناصالح انجام دهد اما ذات این صالح باقی ماند در مواقف قیامت و برزخ این به اصطلاح جزای آن عمل را می‌بیند تطهیر می‌شود اما این عمل ناصالح چه می‌شود؟ یک فعل و حقیقتی است که ایجاد شده است. می‌فرماید این عمل ناصالح ملحق می‌شود به ذات ناصالح، عمل صالحی که از یک ذات ناصالح شکل گرفته است آن در دنیا جزایش را دیده است در برزخ برایش یک تسهیلی ایجاد می‌شود به واسطه‌ی آن، اما در نهایت این عمل صالح به ذات ناصالح نمی‌تواند راه پیدا کند برمی‌گردد به ذات صالح، تعبیری که در روایت آمده است مثل خورشیدی که وقتی غروب می‌کند شعاع خورشید جمع می‌شود در خورشید دوباره دیگر خورشید شعاعش جمع می‌شود تمام می‌شود بعد آنجا می‌فرمایند که هر چیزی «کذلک یعود کل شی الی سِنخِه و جوهَره و اَصله» هر چیزی به سنخ خودش و اصل خودش برمی‌گردد. لذا اعمال صالح به ذات صالح برمی‌گردد اعمال ناصالح به ذات ناصالح برمی‌گردد حالا اینجا یک نکته‌ی زیبایی هم هست ذوات ناصالح مراتب دارد یا ندارد؟ امام دارند یا ندارند؟ ذوات ناصالح اجزا بر می‌گردند به کل، به امام ناصالح، ذوات صالح هم امام دارند یا ندارند؟ بر می‌گردند به امام صالح، اعمال اینها بر می‌گردد به ذات صالح، خود ذوات صالح مراتب دارد بر می‌گردند به امام صالح، هر چیزی در قیامت برگشت به اصل خودش می‌کند. نوید عظیمی است که «کل شی یعود الی سِنخِه و جوهره و اَصله» این که می‌فرماید « یَوْمَ نَدْعُوا کُلَّ أُنَاسٍ بِإِمَامِهِمْ» از سنخ همین است که هر چیزی باید به امامش و سنخش برگردد. لذا اگر می‌فرماید که «إِنْ ذُكِرَ الْخَيْرُ كُنْتُمْ أَوَّلَهُ وَ أَصْلَهُ وَ فَرْعَهُ وَ مَعْدِنَهُ وَ مَأْوَاهُ وَ مُنْتَهَاهُ» هم اصل هستید هم فرع هستید شما در هر خیری، آن وقت خیر با خیّر و آن کسی که اهل خیر است متحد است نمی‌شود جدا شود. خیر با آن فاعل خیر «فاعل الخیر خیر من فعله» با هم می‌روند خدمت امام و شئون امام می‌شوند. بعد آنجا می‌فرماید «فإذا کان یوم القیامة نزع الله عزوجلّ سنخ الناصب و طنته» ناصب را جدا می‌کند ناصب یعنی کسانی که دشمن اهل بیت هستند دشمن هر خوبی هستند یعنی کسانی که دشمن اصل خوبی هستند دشمن اهل بیت هستند که اهل بیت منشأ اصل هر خوبی هستند. کسانی که به این مرتبه از شقاوت رسیدند «مَعَ أَثْقَالِهِ وَ أَوْزَارِهِ» جدا می‌شوند از مومن، «فیلحقها کلها بالناصب» همه‌ی ناصب‌ها یک جا قرار می‌گیرند و تمام اعمال ناصالح ملحق می‌شود به اینها، و «وینزع سنخ المؤمن وطینته مع حسناته وأبواب بره» مومنان و طینت مومنان با همه‌ی افعال‌شان و همه‌ی ابواب بر و حسنات‌شان و همه‌ی کوشش‌های‌شان از ناصب جدا می‌شوند «فیلحقها کلها بالمؤمن» همه‌ی آن اعمال به مومنین می‌رسد « أفتری ها هنا ظلما أو. عدوانا» فکر می‌کنی اینجا به کسی ظلم شده است؟ اعمال خوب او را گرفتند دادند به ذات خوب، اعمال بد این را گرفتند دادند به ذات بد، فکر کردی این ظلم است؟ می‌گوید نه، «هذا فالله القضاء الفاصل» این قضای نهایی است که قیامت محقق می‌شود «والحکم القاطع و العدل البیّن لا یسئل عمّا یفعل و هم یسئلون هذا یا إبراهیم الحق من ربّک فلا تکن من الممترین» شک نکنید در این حکم «هذا من حکم الملکوت» این حکم ملکوت عالم است یعنی حکم مُلکی نیست که در نظام فیزیک ظاهری بود از احکام ملکوتی عالم است «قلتُ یابن رسول الله و ما حکم الملکوت؟» حکم ملکوت چیست؟ «حکم الله و حکم انبیائه و قصة الخضر و الموسی».
شریعتی: از آن جنس است.
حجت الاسلام عابدینی: همه‌ی اینها را خواندیم تا بگوییم این چه‌قدر باب عظیمی است که تمام قیامت بر اساس قصه‌ی خضر و موسی است خیلی زیباست.
شریعتی: و این همان تأویل است و همان ملکوت است.
حجت الاسلام عابدینی: خیلی زیباست، «حکم الله و حکم انبیائه و قصة الخضر و الموسیحِینَ اسْتَصْحَبَهُ» وقتی که موسی و خضر با هم همراه شدند «فَقَالَ إِنَّکَ لَن‌ تَسْتَطِیعَ مَعِیَ صَبْرًا» تو نمی‌توانی صبر کنی «وَ کَیْفَ تَصْبِرُ عَلَی‌' مَا لَمْ تُحِطْ بِهِ خُبْرًا» تو به منشأ این علم اطلاع نداری، لذا نمی‌توانی صبر کنی. آن راوی می‌گوید به ابراهیم «افْهَمْ یَا إبْرَاهِیمُ وَ اعْقِلْ» دقت کن «أَنْکَرَ مُوسَی‌ عَلَی‌ الْخِضْرِ وَ اسْتَفْظَعَ أَفْعَالَهُ» برایش سنگین بود «حَتَّی‌ قَالَ لَهُ الْخِضْرُ: یَا مُوسَی‌! مَا فَعَلْتُهُ و عَنْ أَمْرِی‌، إنَّمَا فَعَلْتُهُ عَنْ أَمْرِ اللَهِ تَعَالَی‌» می‌گوید این را دقت کن  این حکم ملکوتی است که این هم هست که تمام احکام قیامت از سنخ حکم...
شریعتی: موسی و خضر است.
حجت الاسلام عابدینی: ببینید چه باب عظیمی گشوده می‌شود، که جریان موسی و خضر چه‌قدر عظیم است.
شریعتی: بسیار خوب، خیلی ممنون و متشکرم و طبق همین روایت هم فرمودند که اگر کسی از شیعیان ما عمل بدی انجام داد بدی را به عملش نسبت بدهید یعنی جدا شود.
حجت الاسلام عابدینی: یعنی تطهیر می‌شود بعداً در مشکلاتی پیش می‌آید و این جدا می‌شود ولی ذاتش حقی نشده است.  
شریعتی: انشاالله که خدای متعال به شما سلامتی بدهد توفیق بدهد نکته‌های خیلی ناب و خوبی را شنیدیم و خیلی ممنون و متشکرم از همراهی شما، باید خداحافظی کنیم قبل از خداحافظی ضمن اینکه امروز صفحه‌ی 292 قرآن کریم آیات نورانی سوره‌ی مبارکه‌ی اسرا را دوستان‌مان تلاوت می‌کنند می‌خواهیم کتاب معرفی کنیم. امروز، روز معلم است باز هم این روز را خدمت تک تک معلمان عزیز با دل و جانم تبریک می‌گویم انشاالله همیشه سلامت باشند. علم از منظر الهی، عنوان این کتاب شاگرد پروری است بسیار کتاب خوبی است من توفیق داشتم که این کتاب را مطالعه کردم مجموعه‌ی بیانات حاج آقای عابدینی است با همان دقت و لطافت و ظرافت، و جا دارد از جناب آقای قاسمی هم صمیمانه تشکر کنیم و از نشر محترم معارف، دوستانی که می‌خواهند این کتاب را تهیه کنند که مناسبت روز معلم خدمت‌تان ما معرفی کردیم می‌توانند به سایت ما مراجعه کنند یا به کانال ما در سروش و ایتا و یا به 20000303 پیامک ارسال کنید دوستان با آنها تماس می‌گیرند نحوه‌ی ارسال کتاب را انشاالله به آنها خواهند گفت. خیلی ممنون و متشکرم از توجه و همراهی شما، حاج آقای عابدینی دعا کنند و انشاالله آیات را بشنویم.
حجت الاسلام عابدینی: انشاالله خدای سبحان در مصائب و سختی‌ها صبر عنایت کند و بتوانیم دوردست‌ها را ببینیم و بتوانیم بر مشکلات صبوری ما قوی‌تر شود و امتحانات الهی را به راحتی پشت سر بگذاریم. خدای سبحان به خانواده‌هایی که مریض سخت دارند یا به مشکلات اقتصادی سخت مبتلا هستند گشایش ایجاد کند، سلامتی عنایت کند انشاالله، و صبر بر اینکه بتوانند این دوره را پشت سر بگذارند انشاالله عنایت کند.
شریعتی: انشاالله، خیلی ممنون و متشکرم.
حجت الاسلام عابدینی: این دعا را که من می‌کنم چون خیلی‌ها بیرون سفارش می‌کنند که دعا کنید که دعای آمین مومنان انشاالله اجابت می‌شود برای گشایش خیلی از این مشکلاتی که دارند.
شریعتی: انشاالله، أَمَّنْ یُجیبُ الْمُضْطَرَّ إِذا دَعاهُ وَ یَكْشِفُ السُّوءَ خداحافظ تا فردا و تا سلامی دوباره، خیلی ممنون و متشکرم.
اللّهم صل علی محمّد و آل محمد

صفحه292قرآن کریم