اپلیکیشن شبکه سه
دریافت نسخه اندروید

مشاهده محتوا

1402-01-23-حجت الاسلام نظافت - توصیف وجود حضرت علی علیه السلام از زبان خودشان در نهج البلاغه

آقای شریعتی: بسم الله الرحمن الرحیم اللهم صل علی محمدٍ و آل محمد و عجل فرجهم شبی هم این دل ما انتخاب خواهد شد برای خلوت اُنست خطاب خواهد شد مكش زخیمه دلها عمود مِهرت را كه آسمان به سرما خراب خواهد شد كسی كه مهر علی در قنوت او جاری است دعای نیمه شبش مستجاب خواهد شد كویر را نفس قنبرت كند دریا سراب نام تو نشنیده آب خواهد شد به قدر فهم كمم هم اگر كه بنویسم فضایل تو هزاران كتاب خواهد شد چه دیده بود پیمبر كه گفت در این ماه محاسن تو به خونت خضاب خواهد شد امام اول دنیا پس از شهادت تو امام كشتن این قوم باب خواهد شد


صلی الله علیک یا امیر المومنین سلام به علی و سلام به بیست و یکم ماه رمضان سلام به تو روز ولادتت و سلام به تو روز شهادتت و سلام به تو روزی که تقسیم کننده بهشت و جهمنم خواهی بود خانم‌ها و آقایان سلام تسلیت می‌گویم این ایام را ایام شهادت مولی الموحدین امیرالمومنین اینجا سمت خداست که با احترام تقدیم نگاه شما می‌شود حجت الاسلام نظافت سلامٌ علیکم و رحمة الله این روز را تسلیت می‌گویم خیلی خوش آمدید.
حجت الاسلام نظافت: سلام عرض می‌کنم خدمت شما و همه بینندگان عزیز و عرض تسلیت دارم سالروز شهادت امیر المومنین علی(ع) محضر مولی امام زمان در ابتدا و همه بینندگان عزیز و شما انشاالله که طاعات و اعمال همه بینندگان قبول باشد و شب قدر بعدی که در پیش داریم انشاالله همه بتوانیم استفاده کنیم.
آقای شریعتی: انشاالله چطور است احوال شما خدا را شکر در خدمت شما هستیم الحمدلله رب العالمین امروز بناست از امیرالمومنین بشنویم علی و ما چه می‌فهمیم از علی با تمام عظمتش
«کتاب فضل تو را آب بحر کافی نیست/ که‌تر کنی سرانگشت و صفحه بشماری»
امروز امیرالمومنین را از زبان خودشان خواهیم شنید و انشاالله در حد وسعمان خواهیم شناخت.
حجت الاسلام نظافت: بسم الله الرحمن الرحیم ربه نستعین خوب همچنان که فرمودید دوست داریم امیرالمومنین را از زبان خودشان بشنویم عنوان بحث می‌شود علی از زبان علی(ع) اولاً اصل شناخت چقدر ضرورت دارد جز واجبات و مهمترین مسئله‌ها شناخت است ما بیشتر از آنچه بر فقه تأکید کنیم از زیربنا فقه که معرفت است تأکید کنیم نمی‌شود از یک درختی که ریشه آن محکم نیست انتظار میوه داشته باشیم وقتی شما بر حجاب تأکید می‌کنی بر معرفت تأکید نمی‌کنی نتیجه نمی‌گیری معرفت امیرالمومنین جز واجبات است بشناسیم که چه بشود که تا عاشق شویم که چه بشود تا تأسی کنیم عاشق تحت تأثیر معشوق است
آقای شریعتی: معرفت ریشه محبت است.
حجت الاسلام نظافت: و محبت ریشه عمل است معنای معرفت چیست امیرالمومنین را بشناسیم یعنی چی در روایت یعنی بدانیم امامی است که باید از او تبعیت کرد یعنی تمام داستان سر محبت صفر نیست سر تبعیت است فرق ما و اهل سنت چیست آنها هم دوست دارند امیرالمومنین را ولی نه دوست داشتنی که منجر به تبعیت شود مسئله سر امامت است سر پیروی است سر سبک زندگی است نه سر یک محبت صفر محبتی که منجر به تبعیت شود حالا معرفت یعنی چی همین که بدانم از این آقا باید تبعیت کرد از این آقا باید خط گرفت.
آقای شریعتی: او باید امام باشد و امام رفتار من.
حجت الاسلام نظافت: امام فکر من امام دل من و امام عمل من سه حوزه فکر و قلب و حالت‌ها و اعمال و رفتار در نهج البلاغه داریم امیرالمومنین خودشان فرمودند« لا یدخل الجنه إلا من عرفهم و عرفوه» کسی وارد بهشت نمی‌شود مگر این که اهل البیت را بشناسد آنها هم او را بشناسند یعنی شناخت دو طرفه باشد این که من ادعا بکنم می‌شناسم کفایت نمی‌کند باید آقا شناخت مرا بپذیرد کی می‌پذیرد وقتی ببیند من دنبالش دارم حرکت می‌کنم چون گفتیم شناخت یعنی چی یعنی بداند که او امام مفترض الطاعه است نه این که پسر کیست تاریخ تولد و شهادت او.
آقای شریعتی: یعنی جامعه کبیره در وصف و شأن او.
حجت الاسلام نظافت: اگر ما این عظمت را قائل باشیم تحت تأثیر قرار می‌گیریم بدانیم الان برای بخشی از جوانان ما سلبریتی‌ها امام‌اند خواسته یا ناخواسته پس آنقدر بر معرفت تأکید کردند به خاطر این که همه چیز را تحت تأثیر قرار می‌دهد بر محبت تأکید کردند تحت تأثیر قرار می‌دهد و ما از اشتباهاتمان این بود از فقه بدون زیربنای معرفتی تأکید کردیم آن جایی هم که بر امیرالمومنین تأکید کردیم یک تأکید نکردیم که نتیجه آن تغییر سبک زندگی باشد تأکید کردیم در قالب اشعار و احساسات ولی احساسات باید ریشه در معرفت داشته باشد یادم هست نیمه شعبان در مشهد خدمت شما بحث کردیم که این معرفت ریشه در معرفت رسول داشته باشد و معرفت رسول صل الله علیه و آله و سلم ریشه در معرفت خدا و معرفت خدا ریشه در معرفت نفس باشد این سیرش باید طی شود این هم یک نکته حالا امیرالمونین را می‌خواهیم بشناسیم در این وقت کم که نمی‌شود یعنی ما در حد و اندازه نیستیم به اندازه خودمان اولاً ویژگی امیرالمومنین که ذو ابعاد است جامع الاضداد است همه فضیلت‌ها و خوبی‌ها را یک جا با هم دارد عبادت شجاعت عدالت زهد سخاوت سیاست ورزی تولید ثروت ساده زیستی عشق به شهادت واقعاً ما نمی‌توانیم همه را با هم جمع کنیم معمولاً آدم‌های عادی به یک جنبه توجه می‌کند از جنبه‌های دیگر باز می‌مانند ولی می‌شود به هر حال تلاش کرد همین تأسی کامل کنیم آرام آرام کمک می‌شویم اولاً امیرالمومنین همه اینها را از پیامبر دارند تربیت شده دست رسول است این امتیاز امیرالمومنین است یعنی ولادت در کعبه و تربیت شدن در آغوش پیامبر اکرم چون حضرت ابوطالب سلام الله علیه ایشان عیالوار بودند پیامبر این را بهانه کردند و به عموی خود عباس گفتند بیا برویم کمک کنیم به ابوطالب پیامبر اکرم حضرت علی را به سرپرستی قبول کردند و عباس هم جعفر برادر امیرالمومنین را و امیرالمومنین از ابتدا در دامن پیامبر بود و لذا امیرالمومنین می‌فرماید پیامبر که هر سال می‌رفتند غار حرا اعتکاف می‌کردند «فأراهُ و لا یَراهُ غیری» قبل از اسلام گفت من پیامبر را می‌دیدم ولی پیامبر را کسی نمی‌دید «لم یجمع واحدٌ بیتُ واحدُ یومئذٍ للاسلام» فرمود این موقع یک خانه در آن مسلمان بود آن خانه کی بود پیامبر بود خدیجه بود «و أنا ثالثهما» و چه نماز جماعت باحال و دیدنی بوده است چقدر باصفا بوده است در زمین قریب و در آسمان‌ها باعظمت ولی از آن خانه شروع شد و این برای کارهای تربیتی یک مدل است یک الگوست که نگران نباشید همه چیز از یک نفر شروع می‌شود لازم نیست در ابتدا عِده و عُده فراوان باشد عِده و عُده را باید تولید کرد نباید بگردید دنبال آدم آدم را باید تولید کرد نکته‌ای است که بعضی‌ها که از دیو و درد ملولم و انسانم آرزوست خدا رحمت کند استاد صفایی را می‌گفتند انسان را باید تولید کرد باید بسازی و آرزو نیست زحمت دارد پیامبر این زحمت را کشید بعد امیرالمومنین در یک خطبه فرمود شما می‌دانید جایگاه من را نسبت به رسول خدا «بالقرابةِ القریبه» من از همه به او نزدیک‌تر بودم «و المنزلة الخصیصه» من یک جایگاهی ویژه‌ای داشتم «وضعنی فی حِجره» فرمود من کودک بودم من را در دامن خودش قرار می‌داد «یَضُمنی إلی صدره» مادرها یاد بگیرند پیامبر مرد بودند ولی از هر مادری عاطفی‌تر فرمود من را به سینه می‌چسباند «یکنفنی فی فراشه» من را در بستر خودش می‌برد یُمِسنی جسده من را به بدن خودش می‌چسباند «یُشِمِنی عرفه» بوی خوشش را به مشامم می‌رساند غذا را می‌جوید «یُلقِمنیه» لقمه می‌کرد در دهان من قرار می‌داد
«و ما وَجدَ لی کذبةً فی قولٍ» پیامبر یک دروغ از من ندید «و لا خَطلةً فی فعلٍ» یک خطا از من ندید بهترین مربی و بهترین متربی یعنی علی تربیت پذیر است خدا کسی را خلق کرده است کسی را امام قرار داده است که تمام ژن‌هایش آمادگی تربیت را دارد هیچ ناخالصی ندارد و این احترام به ما هست یعنی اگر بزرگترین سرمایه گذاری در حوزه امامت شده است از ناحیه‌ی خدا متعال بهترین‌ها را قرار داده است به خاطر این که ما مهم هستیم ما ارزشمند هستیم خدا خواسته است معلم‌های ما بهترین باشند شما وقتی برای بچه خود ارزش قائل باشید بچه‌ی خودتان را می‌برید بهترین مدرسه که بهترین معلم را داشته باشد دقت کردید که بینندگان عزیز یک موقع فکر نکنند که خداوند فقط ائمه معصومین را تحویل گرفته است نه ما را تحویل گرفته است.
آقای شریعتی:یعنی ببینید ما چقدر بزرگیم که امام ما باید علی باشد با تمام عظمت.
حجت الاسلام نظافت: «و لقد کرمنا بنی آدم» و آنهایی که به غیر از علی تن می‌دهند در حقیقت بخواهند یا نخواهند بدانند یا ندانند خودشان را تحقیر می‌کنند می‌گویند فرقی نمی‌کند هر کسی مهار ما را به دست گرفت گرفت و آنهایی که به غیر از حاکمیت اسلامی تن می‌دهند خودشان را حقیر می‌کنند کسی که برای خودش عظمت قائل است می‌گوید هر کس هر کس امام من نباشد هر کس هر کس لیاقت ندارد امام من باشد چطور وقتی ما برای جسم خود ارزش قائلیم پیش هر دکتری نمی‌رویم برای یک پارچه ارزش قائلیم می‌گوییم که یک خیاط مناسبی باشد زمینی که برای آن ارزش قائلیم می‌گوییم مهندس‌ها باید مهم باشد.
آقای شریعتی : امام من باید کسی باشد به راه‌های آسمان آشناتر است تا راه‌های زمین باشد.
حجت الاسلام نظافت: ویژگی‌های امیرالمومنین زیاد است اگر همه را بخواهیم در یکی خلاصه کنیم آن چه کلمه‌ای است عبد که تو هر نماز هم برای پیامبر می‌گوییم عبده و رسوله امیرالمومنین در نهج البلاغه زیاد پیامبر اکرم را توصیف کردند آن توصیف تکراری امیرالمومنین کلمه عبد است فرمود پیامبر عبد خدا بود در دعای افتتاح داریم که در وصف امیرالمومنین انشاالله عزیزان در ماه مبارک رمضان از فیض دعای افتتاح محروم نمانند «اللهم صل علی علیٍّ امیرالمومنین و وصی رسول ربِّ العالمین عبدکَ و ولیکَ و أخی رسولکَ و حجتکَ علی خلقک َو آیتکَ الکبری و النبإ العظیم» اینها ویژگی‌های امیرالمومنین است ولی آنی که برای ما کاربردی است کدام است کاربردیش برای ما عبد از این ویژگی‌ها وصی رسول ما که نمی‌توانیم باشیم ما که ولی خدا نمی‌شویم ما که نبأ عظیم نمی‌شویم ما که آیتک الکبری نمی‌توانیم باشیم این برای این که بدانیم این شخصیت، شخصیت پیروی دارد بهترین است ولی در میان این ویژگی‌ها این عبد است که مهمترین ویژگی است ببینید عبودیت مهم‌تر از هر چیزی است و عبادت منهای عبودیت کاری شیطانی است شیطان شش هزار سال عبادت کرد آخرش رفت جهنم.
آقای شریعتی: روح عبادت عبودیت است.
حجت الاسلام نظافت:بندگی هر کس بنده خداست اهل عبادت است آنهایی که اهل عبادت هستند منهای عبودیت به درد نمی‌خورد عبودیت جلوه‌هایی دارد یکی از آن عبادت است دقت می‌کنید امیرالمومنین خودشان را به اشکال مختلف توصیف کردند ولی آن توصیف تکراری برای چی هست یعنی زیاد چه وصفی را در مورد خودشان گفتند کلمه عبد می‌دانید در نهج البلاغه نامه‌های گوناگونی هست بعضی از نامه‌ها از موضع حاکم است نامه‌های تربیتی داریم نامه‌های اقتصادی داریم نامه‌های سیاسی داریم از موضع نامه‌های سیاسی که از موضع حاکم نوشتند در نامه‌های اداری دیدید اول خودشان را معرفی می‌کنند می‌گویند از فرماندهی مثلاً از ریاست جمهوری امیرالمومنین این طوری خودش را معرفی می‌کند نمی‌گوید از ریاست جمهوری از نمی‌گوید از فرماندهی می‌فرماید من عبد الله علی امیر المومنین این عبادت تکراری است این تکرار معنا دارد در ابتدا نامه مالک است هفت هشت تا نامه‌ی دیگر هم هست اول نمی‌گوید من امیر المومنینم می‌گوید من عبد خدا هستم من عبدالله علی إلی مالک اشتر و دیگران نشان می‌دهد عبودیت بسیار مهم است و لذا ما در هر نماز می‌گوییم إیاک نعبد، إیاکَ نعبد یعنی تو را فقط بندگی می‌کنم و إیاکَ نستعین در هر نماز وقتی می‌گوییم «إهدنا الصراطَ المستقیم» خدایا ما را به راه راست هدایت کن آن راه راست چی هست عبودیت است پنج شش تا آیه داریم که می‌گوییم عبودیت است «و آن اعبدونی هذا صراطٌ مستقیم» بندگی کردند صراط مستقیم و بقیه‌ی کارهای خوب همه سبیل به حساب می‌آید سبیل وقتی سبیل الهی است سبیل یعنی راه، راه وقتی راه خدا به حساب می‌آید که در متن صراط بگنجد برخواسته از صراط باشد.
آقای شریعتی: در واقع منشعب در این طراط باشد.
حجت الاسلام نظافت: یعنی سبیل‌ها راه‌های خیر باید جزیی از صراط باشد صراط بزرگراه است بزرگراه عبودیت که حالا نماز یکی از آن است روزه یکی از آن است صله رحم یکی هست همسایه داری جهاد تعلیم تعلم و الی آخر
آقای شریعتی: این یک شاهراهی است اینها متفرع هست بر این شاهراه.
حجت الاسلام نظافت: عبودیت آن صراط بزرگ است صراط مستقیم «إهدنا الصراط المستقیم» حالا می‌خواهیم عبد را یکم بازش کنیم اگر کسی بنده خداست چه ویژگی دارد یک: برایش چیزی مهم نیست جز امر و نهی خدا عبد فرمان برایش مهم است و لذا در زیارتنامه حضرت ابالفضل العباس داریم «المطیع لله و لرسوله و لإمامه» این فرمان خیلی مهم است که ما بر مدار امر حرکت کنیم امیرالمومنین خودشان این طوری بودند تسلیم حکم خدا باشیم خیلی اذیت می‌کردند یاران امیرالمومنین حضرت را و حضرت در یک خطبه‌ای فرمود و إنی لعالم بما یصلحکم من بلدم چه چیزی شما را درست می‌کند سامان می‌کند و مطیع من می‌کند آن کارهایی که معاویه بلد هست من هم بلدم «و لاکنّی و الله لا أرا اصلاحکم بفساد نفسی» ولی من نمی‌خواهم شما را درست کنم به قیمت فاسد کردند خودم امر خدا چی هست خدا اول هوای دین خودت را داشته باش اول هوای جهنمی شدن خودت بعد خانواده‌ات بعد دیگران امیرالمومنین می‌گوید آن روشهایی که معاویه بلد است که همه مطیع آن هستند تطمیع می‌کند تهدید می‌کند ترور می‌کند از هر روشی آدم‌ها را مطیع خودش می‌کند می‌گوید من هم بلد هستم منتهی خدا این روش را دوست ندارد.
آقای شریعتی: این با عبودیت من سازگار نیست.
حجت الاسلام نظافت: با بندگی خدا گفته است این طوری و لذا امیرالمومنین در درجه اول دین خودشان بود بعد این که کار مسلمانان را ببرند جلو آن بهشتی که من و شما در آن نباشیم درش را گل بگیرند بهتر است از نظر من و شما البته به حرف ما که نمی‌کنند ولی هر کسی باید بگوید آن بهشت من نفر اول باید باشم ما نباید دیگران را بهشتی کنیم به قیمتی که خودمان را جهنمی کنیم لذا مشکل کار حکومت اسلامی این است سخت است ولی می‌شود سختی‌اش این است که از هر راهی نمی‌تواند حاکم برود.
آقای شریعتی: از این مدار نباید خارج شد.
حجت الاسلام نظافت: مدار بندگی مدار امر خدا در یک خطبه‌ای از خطبه 41 امیرالمومنین می‌گویند ما در زمانه‌ای قرار گرفتیم که اکثر مردم این زمان خیانت را کیاست به حساب می‌آورند معاویه خیانت می‌کرد پیمان شکنی می‌کرد آن خیلی زرنگ است فرمود نادانان می‌گویند خوب حیله بلد است چاره جو است ایده دارد روش دارد حضرت فرمود «ما لهم قاتلهم الله» سرزنش کرد کسانی را این طوری قضاوت می‌کنند در مورد امیرالمومنین فرمود «قد یری الحوّل القُلّب» خودشان را حضرت می‌گویند حوّل، حوّل صیغه مبالغه است یعنی کسی که فراوان می‌تواند تغییر دهد امور را باب دل خودش کند قلَّب می‌تواند همه چیز را کودتا کند چپه کند فرمود آن حوَّل و قُلب یعنی خودشان همه راه‌ها را بلد هست ولی یک مانعی دارد به نام امر خدا و نهی خدا بعد فرمود می‌بیند از این راه غیر خدا می‌تواند استفاده کند می‌بیند قدرت هم دارد ولی از آن راه نمی‌رود معاویه از آن راه می‌رود «و ینتهزُ فرصتها» از این فرصت آن بی‌دین استفاده می‌کند ولی علی از فرصت‌های غیر الهی استفاده نمی‌کند.
آقای شریعتی: «أَتَأْمُرُونِّی أَنْ أَطْلُبَ النَّصْرَ بِالْجَوْرِ فِیمَنْ وُلِّیتُ عَلَیْهِ» که من پیروزی را با جور نمی‌خواهم.
حجت الاسلام نظافت: در درجه اول پیروزی نزد خدا مهم است طرف در انتخابات دروغ می‌گوید انواع حیله‌ها را استفاده می‌کند بعد می‌گوید من پیروز شدم خوشحال هم است می‌خندد که پیروز شده است در همین نهج البلاغه داریم «الغالب بالشر مغلوب» اگر کسی پیروز شود با شر فرمود شکست خورده است شیطان تو را شکست داده است نفست تو را شکست داده است تو می‌گویی پیروز شده‌ام این کدام پیروزی است هدفت مگر چی بود هدفت گمراه کردی بنده خدا یادت رفته است آمدی برای چی در این دنیا آمدی که پیروز شوی مثل این که مثلاً یک کشتی‌گیری خدایی نکرده مثلاً دوپینگ کند بعد بگوید من پیروز شدم تو باختی تو در جوانمردی شکست خوردی مگر ما آمدیم در دنیا پشت آدم‌ها را زمین بزنیم خوب فیل هم بهتر از همه می‌زند زمین پلنگ هم بهتر از همه زمین می‌زند ما انسانیم ما آمدیم در ارزش‌های انسانی پیروز شویم بعد ولی جاهل‌ها بعد قضاوت می‌کردند و لذا حضرت یک جایی فرمود «والله ما معاویة بأدهی منّی» به خدا قسم معاویه از من زرنگ‌تر نیست معاویه از من سیاست مدارتر نیست «ولاکنّه یغدرُ و یفجر» معاویه اهل فسق و فجور است فرمود اگر مکروه نبود مکروهین خدا کراهت دارد اگر مکروه نبود خیانت «لکنتُ من ادهی الناس» آن وقت می‌بینید در خیانت کردند از معاویه جلو می‌زنم «ولکن کلُّ غدرةٍ فجرة» هر خیانتی فسق و فجور است هر فسق فجوری منجر به کفر است این امر خداست تسلیم خداست درس حوزه فکر قلب عمل فکر حضرت تسلیم خداست این خیلی مهم است فکر الهی باشد.
آقای شریعتی: و اگر این طوری نبود نمی‌توانستی بروی در ایوان نجف و صحن امیر المومنین بگویی السلام علیک یا میزان الاعمال
حجت الاسلام نظافت: میزان عمل یعنی تابع محض خداست و ما یکی از مشکلاتمان این است فکرمان را با خدا تنظیم نمی‌کنیم آدم‌ها تا فکرشان درست نشود رفتارشان درست نمی‌شود ما سیستم تربیتی ما چپی است یعنی از فکر و قلب باید شروع کرد بعد به عمل رسید ما از عمل شروع کردیم فکرها را تغییر دهیم.
آقای شریعتی: و خودمان هم عرضه نمی‌کنیم به امیرالمومنین به قرآن به اهل بیت.
حجت الاسلام نظافت: نظر می‌دهیم به همین راحتی خدا را در حقیقت عالم نمی‌دانیم حالا وقت نیست یک خطبه‌ای هست امیرالمومنین در وصف پیامبر اکرم می‌گوید پیامبر اول فکرش را درست کرد دقیقاً همین را می‌گوید امیرالمومنین می‌گوید که پیامبر دانست که خدای متعال «حقُّرَ شیئا» یک چیزهایی را خدا گفت حقیر هست پیامبر هم فرمود حقیر است یعنی هر چه را که خدا گفت حقیر است پیامبر گفت حقیر است امیرالمومنین گفت خوب ما اگر یک عیب نداشته باشیم کافی است دیگر عیب ما این است آنچه را که خدا و رسول بزرگ می‌شمارند ما کوچک می‌شماریم آنچه را که آنها می‌گویند کوچک است ما می‌گوییم بزرگ است فرمود همین کفایت می‌کند برای این که یک روزی ما شمشیر بکشیم در برابر اینها و بزرگترین عیب مشکل افکار و بینش‌هاست و لذا خیلی مهم است فکر ما قرآنی باشد در سیاست در خانواده در اقتصاد حضرت فرمود من اسلام را یک طورتفسیر می‌کنم که تا حالا کسی تفسیر نکرده است چی گفت فرمود «الاسلام هو التسلیم» در یکی از حکمت‌های نهج البلاغه تسلیم باش خدا خیر ما را می‌خواهد ما خودمان را نمی‌شناسیم هیچ جامع شناسی به اندازه امیرالمومنین جامعه را نمی‌شناسد هیچ روانشناسی به اندازه خدا و امیر المومنین انسان را نمی‌شناسد زیادی خودمان را بزرگ می‌بینیم همه محتاج وحی هستیم محتاج آسمانیم حالا دستورات خدا که امیرالمومنین تسلیم است دو نوع است بعضی تلخ بعضی شیرین است تلخ یعنی مثل دارو است دیگر و ننزّل منَ القرآن ما هو شفاءٌ ما شیرین‌هایش را انتخاب می‌کنیم تلخ‌هایش را انتخاب نمی‌کنیم در خانواده فکرمان واقعاً چطوری است واقعاً خدا بعضی از چیزها را بر خانم‌ها واجب نکرده است خانم‌ها اگر انجام دهند معنوی می‌شوند رشد می‌کنند ولی من اگر واجب بکنم فکرم الهی نیست نباید تحمیل بکنم خانم باید از سر شوق و ذوق معنویت و این که می‌خواهد بهترین بنده خدا باشد باید خانه داری کند من نمی‌توانم بگویم غذا پختن واجب است چون خدا واجب نکرده است بله از باب لطف بله البته خانم‌ها از این حرف بنده سواستفاده نخواهند کرد و می‌دانند اگر قرار باشد که آنها بگویند ما انجام نمی‌دهیم مردها هم می‎گویند ما یک سری از مستحبات را انجام نمی‌دهیم.
آقای شریعتی: محیط خانه محیط همکاری و همدلی است.
حجت الاسلام نظافت: پس می‌خواهم بگویم که تحمیل نکنیم سر مستحب دعوا راه نیندازیم مستحب را واجب نکنیم بعضی‌ها برایشان این حرف سنگین است.
آقای شریعتی: یک جایی می‌گویی وظیفه‌ات هست می‌گوید بیاور کجا وظیفه‌ام هست تازه اول دعواست.
حجت الاسلام نظافت: بعد مسئولین، مسئولین دستور ساده زندگی کردند برای آنها تلخ است خوششان می‌آید که خدا فرموده است زیردستانتان باید از شما اطاعت کنند این را دوست دارند ولو این که خدا گفته است ساده زندگی کن سختش هست خوب ثواب را به سختی‌ها می‌دهند باور کنید به اعتقاد من پنجاه شصت درصد مشکلاتمان اگر این در مسئله مسئولان کوتاهی نمی‌کردند حل بود یعنی می‌شود ردپای خیلی از مشکلات را در حقوق‌های نجومی و زندگی اشرافی بعضی از مسئولان دید چون طرف درد جامعه را درک نمی‌کند دلبسته مال و منال دنیا می‌شود به هر حال به حرف نکرده است تلخ است که بپذیرند ساده زندگی کنند خیلی از چیزها می‌شود تلخ امیرالمومنین هم فکرش تسلیم خداست هم قلبش قلب یعنی چی یعنی در دلش اعتراض ندارد یعنی تسلیم است راضی هست الهی رضً به قضائک حضرت زهرا اینها برای آرزوهای مادی که هیچ برای آرزوهای معنوی هم با خدا دعوا ندارند آرزو مادی که اصلاً ندارند دلبسته دنیا نیستند بیشترین سختی‌ها را از نظر مادی اینها داشتند یک آرزوهای معنوی آنها هم برابرده شده یعنی پیامبر آن طوری که می‌خواستند دنیا پیش رفت دوست داشتند امیرالمومنین جانشین شوند درست است حضرت زهرا خیلی از چیزها را دوست داشتند ولی اینها با خدا گله‌ای ندارند چقدر قشنگ است به ما گفتند در زیارت عاشورا اولش می‌گوییم این مصیبت خیلی سنگین است بعد «اللهم لکَ الحمد حمد الشاکرین لکَ علی مُصابهم» بر مصیبت حسین که تمام آسمان‌ها مصیبت دیده هستند خدایا می‌گویم الحمدلله یعنی گله‌ای از تو ندارم.
آقای شریعتی: «فأجعل نفسی مطمئنةً بقدَرِک»
حجت الاسلام نظافت:می‌دانم عالم یک حکمت‌هایی دارد این هم یک نکته‌ی مهمی است که ما در زندگی بگوییم «رضاً بِقضائک» به خدا یک وقت اعتراض نکنیم خدا به او چهار پسر داده است می‌گوید من دو تا پسر دو تا دختر می‌خواستم نباید بگوییم هر چه تو می‌گویی درست است.
آقای شریعتی: چقدر آدم احساس آرامش می‌کند.
حجت الاسلام نظافت: بعضی شش تا دختر دارند خدا پسر نداده است بعضی همان اول جنسشان جور می‌شود دو تا دختر دو تا پسر این معیشت الهی است در زمینه‌های مختلف باب دل ما پیش نمی‌رود تصادفات بیماری‌ها رشته‌های تحصیلی بچه‌ای که هوشش خوب باشد و دامادی که می‌خواستیم داشته باشیم و عروسی که می‌خواستیم داشته باشیم ما باید تلاش خودمان را بکنیم «العبد یدبر» باید تدبیر کنیم «والله یقدر» در برابر قدر او کوتاه بیاییم این ویژگی امیرالمومنین است بعد جالب است امیرالمومنین در نهج البلاغه فرمود خدا یکی از آزمایشاتش این است آدم‌ها را آزمایش می‌کند با چیزهایی که حکمتش را نمی‌دانند «یجهلون أصلَه» نمونه‌ی آن چیست به حضرت ابراهیم (ع) خدای متعال فرمود باید خودت بچه‌ات را بکشی این چه دستوری است خدایا مگر من چکار کردم مگر بچه‌ام چکار کرده است اصلاً قرآن می‌گوید آمد به پسرش گفت «یا بنی إنی أرا فی المنام أنی أذبَحکَ» در خواب می‌بینم دارم سر تو می‌برم نظر تو چی هست چه شخصیتی قائل شد برای فرزندش اسماعیل یعنی اسماعیل هم تصمیم بگیرد می‌توانست از پشت سر شمشیر را بزند بعد قرآن می‌گوید «فلما أسلم» دوتایی تسلیم حکم خدا شدند.
آقای شریعتی: اگر حکم، حکم خداست حرفی ندارد.
حجت الاسلام نظافت: «و تلّهُ للجبین» با پیشانی روی زمین قرار داد شروع کرد به بریدن نبرید تسلیم بودند یعنی این تسلیم محض بنابراین حالا خدا شیطان را چطور رسوا کرد با شش هزار سال عبادت گفت سجده کن در برابر آدمی که از گل تیره بدبو آفریدم او را حضرت در نهج البلاغه می‌گویند اگر خدا می‌خواست آدم را زیبا پرنور خوشبو می‌آفرید
فرمود اگر این کار را می‌کرد شیطان هم سجده می‌کرد خدا عمداً آدم را از گل تیره سبزه بوده است آدم تیره‌ی بدبو بوده است بدنش مثل ما که عرق می‌کنیم بدنمان بو می‌گیرد خوب بچه آدم هستیم این برا چی بود که شیطان شش هزار سال عبادت کرده است اینجا نمی‌فهمد داستان چی هست بندگی‌اش آشکار می‌شود یا نه؟
آقای شریعتی: اینجا سر بزنگاه است.
حجت الاسلام نظافت: و لذا می‌بینی بعضی از تحصیل کرده‌ها اینجا کم می‌آورند می‌گوید این حکم چرا حالا مردها بعضی از جاها حکم خدا برایشان تلخ است خانم‌ها یک جا پولدارها یک جایی فقرا یک جایی مسئولین یک جایی هر کدام ما یک جاهایی کم می‌آوریم یعنی آزمایشاتی خدا برا ما می‌گذارد.
آقای شریعتی: وقتی که پای خودمان وسط می‌آید.
حجت الاسلام نظافت: ما دوست داریم همه چیز را با این ذهن محدود بفهمیم بعد جالب است ما خودمان به کودکمان می‌گوییم بابا تو نمی‌فهمی گوش به حرف من کن بعد خودمان به حرف خدا نمی‌کنیم بعد توقع داریم خدا به حرف ما گوش کند این هم از عجایب است می‌گوییم خدایا دعای مرا مستجاب کن خوب خدا می‌گوید گوش به حرف من نکردی که «و إذا سألکَ عبادی عنی فإنّی قریب آُجیب دعوة الداع إذا دعان فلیستجیبوا لی» می‌گوید ای پیامبر وقتی سوال کردند در مورد من از تو بگو من نزدیک هستم شما نگران استجابت نباشید فلیستجیبوا شما اجابت کنید دعوت مرا خیلی آیه‌ی دقیقی است می‌گوید شما نگران نباشید من اجابت می‌کنم شما نگران خودتان باشید شما گوش به حرف من بکنید فلیستجیبوا لی معنایش این است باید اجابت کنند مرا و ما باید بررسی کنیم واقعاً گیرمان چی هست.
شما گوش به حرف من نمی‌کنید مثل این که مثلاً یک پزشکی نگران طبیب مهربان باشد آقای شریعتی: من هستم شما نمی‌آیید.
حجت الاسلام نظافت: می‌گوید من که حرفی ندارم به حرفم بکن درست می‌شود به حرف نمی‌کنیم می‌خواهیم همه چیز هم درست بشود یعنی دوست داریم خدا عالم را به خاطر ما به هم بزند سیستمش را و خدا به هم نمی‌زند «لن تجدَ لسنة الله تبدیلا و لا تحویلا» نه تبدیل دارد نه تحویل بعد یکی از ویژگی‌های امیرالمومنین این است هم شجاع است هم کننده‌ی درب قلعه‌ی خیبر است خوب هم زمین زننده‌ی قهرمانان عرب است فرمود «أنا وضعتُ فی الصغر بکلاکل العرب» فرمود در جوانی بزرگان عرب را زمین زدم شکستم شاخ بزرگان قبیله ربیعه و مضر را اما ریسمان به گردنت می‌اندازم عبد خدا هستم خیلی عجیب است که بعضی از نزدیکان امیرالمومنین به تردید افتاده بودند که چرا به همسرت بی‌احترامی کنند خیلی عجیب است درک نمی‌کنیم امیرالمومنین را خیلی غیرت دارد ولی غیرت دارد نسبت به همسرش ولی می‌گوید خدا تا فرمان خدا نیاید کاری نمی‌کند در خطبه شقشقیه داریم فرمود به خدا قسم فلانی لباس خلافت را به زور پوشید و می‌دانست من بهترینم جایگاه خلافت برای من است سیل معارف از طرف من سرازیر می‌شود هیچ پرنده‌ای به اوج من نمی‌رسد ولی من چکار کردم فکر کردم آیا حمله کنم با دست بریده یعنی یار که ندارم فقط جامعه را می‌توانم به هم بریزم «أو اصبر علی طخیة عمیاء» یا صبر کنم بر این طخیه عمیاء طخیه یعنی ظلمت می‌دانید معنایش چی هست علی نور است نور مهربان این نور را که کنار می‌زنند جامعه چطور می‌شود تاریک می‌شود از دور غصه می‌خورد چرا من را کنار می‌زنند.
آقای شریعتی: که چرا شما باید در ظلمت باشید.
حجت الاسلام نظافت: چرا شما اذیت شوید بعد هم چه ظلمتی می‌گوید ظلمت طخیه عمیاء یعنی پر از ظلمت پر از تاریکی فرمود من فکر کردم نتیجه گرفتم صبر بهتر است «و صبرتُ فی العین قذًی» خار در چشم باشد چطوری است یعنی یک لحظه آدم آرام نیست «و فی الحلق شجا» استخوان در گلو بیست و پنج سال بنده خدا شجاع است فرمود به خدا قسم اگر همه عرب‌ها پشت به پشت هم بدهند من فرار نمی‌کنم اگر همه زمین پر از دشمن بشود من فرار نمی‌کنم وحشت ندارم «ما بالیتُ» باکی ندارم وحشتی ندارم اگر همه زمین بعد معاویه در یک نامه‌ای به امیرالمومنین نامه 28 نهج البلاغه می‌گوید علی یادت هست ریسمان گردنت انداختند کشان کشان بردند تو را حضرت فرمودند به خدا قسم خواستی مرا نکوهش کنی ستایش کردی آن ریسمان گردن من افتاد این ستایش من است نکوهش من نیست خواستی مفتضح کنی مفتضح شدی بر مسلمان عیب نیست در این که مظلوم باشد و لذا یک جایی خود حضرت می‌گویند به دیدار خدا بروید مظلومین نه ظالمین یعنی اگر امر شد ظالم باشی یا مظلوم مظلوم بودند را انتخاب کن چون عمر این دنیا کوتاه است این عبد خداست که دست به شمشیر نمی‌برد و می‌گویند یک یهودی این صحنه را که دید مسلمان شد عجب اسلام آدم‌هایی را تربیت کرده است این همانی هست که درب خیبر را کنده است حالا این طوری دارند می‌برند او را.
آقای شریعتی: گفت ای تو قلب کعبه خون کرده چرا سوی مسجد می‌کشانی قبله را
حجت الاسلام نظافت: یعنی در حقیقت همه هستی را داشتند می‌کشاندند به همه هستی ظلم کردند بعد جالب است این نکته جالب است بعد از این اتفاقات تلخ امیرالمومنین بهترین مشاور خلیفه دوم هستند عقده‌ای نیست کینه‌ای نیست مصالح اسلام را در نظر می‌گیرد کاش سیاستمدارهای ما یاد بگیرند مصالح اسلام بیشترین خیرخواهی‌ها را برای رقبای خودش کرد که آنها را لایق نمی‌دانست مصلحت اسلام را در نظر گرفت دلسوزی کرد برای خلیفه سوم که کشته نشود و او به دلسوزی‌های امیرالمومنین توجه نکرد خیلی عجیب است بنده خداست یک ذره در فکر او در دل او در رفتار او عقده و کینه ابدا وجود ندارد یکی از ویژگی‌های بنده‌های خدا این است که حر هستند اسیر شکم نیستند اسیر خواب نیستند اسیر رفاه نیستند اسیر حرف مردم نیستند و لذا حضرت در آخر خطبه قاصعه خودشان را این طوری معرفی کردند فرمود من از آنهایی هستم «لا تأخذهم فی الله لومةٌ لائم» در راه خدا از سرزنش هیچ سرزنشگری نه نمی‌ترسد نه تحت تأثیر قرار می‌گیرد بینید مانع هدف دو چیز است یا قدرت سخت است یا قدرت نرم است دقت می‌کنید خیلی‌ها قدرت سخت مانع هدفشان نیست قدرت نرم است یعنی یک کسی نگاه پر از خشم بکند نگاهی پر از تحقیر بکند مثلاً فرض کن یک نفر نماز بخواند در جایی که هیچ کس نماز نمی‌خواند در یک جایی حجاب داشته باشد که هیچ کس حجاب ندارد آنها جو روانی برایشان سنگین است روح‌های بلند تحت تأثیر نگاه‌های پر از ملامت سخن‌های پر از سرزنش پر از تحقیر قرار نمی‌گیرند عظمت دارد عظیم‌تر از همه نگاه‌ها کسی که عبد خدا شده است دیگر اینها چیزی نیست این را بزرگ نمی‌بیند فرمود «لا تأخذه فی الله لومة لائم» سرزنش روی علی اثر نمی‌گذارد اسیر هیچ چیزی است حر است اصلاً واژه عبودیت مساوی است با حریت دقت کردید عبودیت و حریت دو روی یک سکه هستند.
آقای شریعتی: من از آن روز که در بند تو‌ هستم آزادم.
حجت الاسلام نظافت: این مثال شعری هست که شما فرمودید بنده خداست که می‌شود آزاد حالا اگر کسی بنده خودش را بنده خدا نکرده است این آزاد است نه بنده شیطان است بنده شکم است.
آقای شریعتی: هزار جای دیگر را باید بندگی کند.
حجت الاسلام نظافت: و توحید یعنی این یعنی تمام انرژی‌های تو از غیر خدا آزاد می‌شود و همه یک کاسه می‌شود و لذا قدرت می‌آید.
آقای شریعتی: «قلِ الله ثمَّ ذرهم»
حجت الاسلام نظافت: همه را بگذار کنار به خلق خدا توجه می‌کند باز به دستور خداوند در همان مسیر است در برابر پدر و مادرش نازک‌تر از گل نمی‌گوید در برابر همسرش نازک‌تر از گل نمی‌گوید یعنی اصلاً می‌داند اینها مخلوق خدایند من چرا مخلوق خدا را بیازارم حالا چه زنی مردی را و چه مردی زنی را چه همسایه‌ای همسایه‌ای را به خلق توجه می‌کند ولی به امر او خنده و گریه عشاق ز جای دگر است یعنی همه به خدا بنده خدا همین است یعنی به رضایت خلق توجه دارد یعنی اگر خنده‌ای دارد اشکی دارد شادی دارد همه برمی‌گردد به او اگر کسی بنده خداست خودش را مالک ثروت و جسم و هوش و زبان اصلاً مالک نمی‌داند عبد همه چیز مال اوست و لذا امیرالمومنین سخاوت دارد و لذا امیرالمومنین به او بر می‌خورد گفت آن عالم دو کلمه توصیه کرده بود در روابط گفته بود مرنج و مرنجان گفته چطور می‌شود نرنجم خوب اذیت دارم می‌کنم گفته بود خودت را اگر کسی ندانی نمی‌رنجی من عددی نیستم من بنده‌ی خدا هستم من از خودم چیزی ندارم خودت را بزرگ می‌بینی زود به پر قبایت برمی‌خورد زود ناراحت می‌شوی امیرالمومنین این طوری هستند فرمود «إنما أنا و أنتم عبید» در یکی از خطبه‌ها داریم من و شما همه بنده خدا هستیم مملوکون همه مملوک و در ملک خدا هستیم ملک ربی که او ربی ندارد «یملک منا» خدا مالک ماست مالک چیزهایی است که ما مالک آن نیستیم و لذا در تفسیر «لا حول و لا قوة إلا بالله» در حکمت‌های نهج البلاغه داریم حضرت فرمود «إنّا لا نملکُ مع الله شیئا» در کنار خدا ما مالک چیزی نیستیم خوب حالا اگر کسی خودش را مالک نداند سخاوتمند می‌شود عرض کردم در دل کلمه عبودیت همه فضیلت‌ها است.
آقای شریعتی: دیگر تعلقی نداری.
حجت الاسلام نظافت: اصلاً به یک کارمند بانک خوب طرف می‌خواهد پول‌ها را بیاید ببرد او ناراحت است نه چون پول برای او نیست می‌آورند خوشحال نمی‌شود می‌برند ناراحت نمی‌شود در دل کلمه عبودیت زهد هم هست سخاوت هم است چقدر خوب است سخاوت چقدر خوب است سخاوت.
آقای شریعتی: بحث خوبی را امروز داریم از شما می‌شنویم خدا انشاالله خیرتان بدهد و به نظرم ناتمام خواهد ماند می‌خواهید هفته‌ی دیگر ادامه دهیم چون حیف واقعاً شنیدن از امیرالمومنین یک حلاوتی دارد و چقدر حال دل را خوب می‌کند من اصلاً متوجه گذر زمان نشدم ولی وقت دیگر مثل برق و باد می‌گذرد اجازه می‌دهید قرآن را بشنویم و ثوابش را هدیه کنیم به روح بلند امیرالمومنین قرآن ناطق و امیدوارم که زیارتش نصیب تک تک ما بشود ایوان باصفای نجف عزیزانی که مشرف هستند این ایام نجف کربلا مشهد سامرا کاظمین حتماً برای ما دعا کنند و انشاالله ما هم دعاگویشان هستیم که انشاالله دست پر برگردند صفحه 272 قرآن کریم را با هم تلاوت می‌کنیم در دقایق پایانی با احترام همراه شما هستیم و در کنار شما.
«اللهم صلی علی محمدٍ و آل محمد اللهم صل علی محمدٍ و آل محمد اللهم صلی علی محمدٍ و آل محمد
صفحه 272 قرآن کریم
آقای شریعتی: اللهم صل علی محمدٍ و آل محمد و عجل فرجهم اللهم إنی أتقرب الیک بولایة علی ابن ابی طالب امیدوارم که این محبت با گوشت و پوست و خونمان عجین شود و انشاالله با محبتش زندگی کنیم که می‌تواند معجزه کند و فتح الفتوح این روزها و ایام ماست حجت الاسلام نظافت یکی دو دقیقه فرصت داریم وقت در اختیار شماست.
حجت الاسلام نظافت: بله امروز روز شهادت امیرالمومنین است یک عمر علی به یاد خدا زندگی کرد یک عمر به عشق دین خدا و عشق نجات مردم سوخت و ساخت و امروز علی به آرزویش رسید امیرالمومنین عاشق شهادت بود یعنی شمشیر که به فرق مبارک خورد فرمود «فزتُ و رب الکعبه» به خدای کعبه رستگار شدم فرمود «والله لابنُ ابی طالب آنسُ بالموت من الطفل به ثَدی امهِ» به خدا قسم پسر ابی طالب انسش به مرگ از انس طفل به پستان مادر بیشتر است و لذا امیرالمومنین در وصیت نامه خود فرمودند بدن من باید شما را موعظه کند این زبانی که دیگر صدایش را نمی‌شنوید صدای اذان او را نمی‌شنوید صدای دلسوزی‌هایش را نمی‌شنوید این چشم‌هایی که دیگر تکان نمی‌خورد این بدنی که آرام است فرمود این باید شما را موعظه کند بعد فرمود غدا ترون ایامی روزگار باید بگذرد تا قدر علی را بدانید بعداً خواهید فهمید و تعرفوننی وقتی مرا می‌شناسید که من را از دست دادید دیگری بیاید معاویه بیاید بنی عباس بیایند آن وقت خواهید فهمید ظلم کردند کسانی که در زمان امیرالمومنین زندگی کردند به همه‌ی بشریت که کمک نکردند دل علی را پر از خون کردند ولی امیرالمومنین به خاطر خدا صبر کرد و ملت ما و شهدای ما انصافاً وظفیه‌ی خودشان را درست انجام دادند لذا مرحوم امام می‌فرمود که اگر به این مضمون امیرالمومنین ملت ما را داشت داستان این طوری نمی‌شد امیدوارم که در این مسیر ثابت قدم باشیم و این روزها به پناه قرآن برویم و تصمیم‌های تازه بگیریم و مثل امیرالمومنین ما هم عاشق رفتند از این دنیا بشویم یعنی دل کنده بشویم و اینجا جای خوشمزه‌ای نیست جای خوش آب و هوایی نیست تمام تلخی‌ها سختی‌ها و گرفتاری‌ها برای این هست که یک کاری کنند دل بکنیم با شوق از این دنیا برویم خدا رحمت کند آن استاد که گفت خدایا دیگران می‌گویند خدایا تا ما را نیامرزیدی از این دنیا نبر من می‌گویم بیامرز و ببر انشاالله پاک از این دنیا برویم و روسفید و سرافراز برویم خدانگهدارتان.
آقای شریعتی: انشاالله خیلی از شما ممنون و مچکرم خیلی جلسه خوبی بود در محضر شما انشاالله که در محضر حضرت رضا ما را یاد کنید و همه اهالی خوب و مخاطبان جانمان را تا سلامی دوباره
یا رب نظری به چشم نمناکم کن
با اشـک و محبـت علی پاکم کن
در کربـلا بگیر روح از تـن من
در گوشـه ایوان نجف خاکـم کن