حجت الاسلام صفایی بوشهری: خواهش میکنم. بنده هم سلام عرض میکنم محضر مبارک حضرت عالی به جمیع مخاطبین، امیدوارم همیشه صحیح و سالم مورد و مورد عنایت ویژه خدا و دعای خیر آقا امام زمان باشند انشاءالله.
شریعتی: انشاءالله انشاءالله، حالتان چطوره؟
حجت الاسلام صفایی بوشهری: الهی شکر.
شریعتی: خیلی خوشحالیم خدمتتان هستیم و سلامت باشید. از محضر پرفیض حاج آقای صفایی انشاءالله امروز دوستان بهرهمند خواهند شد. در آستانه عید بزرگ و بینظیر نیمه شعبان هستیم، امیدوارم که امسال سال آمدن حضرت باشد و بهارمان انشاءالله با بهار دیدن حضرت تلاقی پیدا کند و امیدوارم که عالم این بهار واقعی را به خودش ببیند. حاج آقای صفایی خیلی از ماها همیشه آرزویمان این بوده که کاش در رکاب سید الشهداء بودیم و حالا اگر نشد در رکاب حضرت صاحب الزمان و جزء اصحاب و یاران حضرت. آيا میشود در عصر غیبت هم جزء صحابی خاص حضرت بود؟ آیا میشود جزء یاران حضرت بود؟ انشاءالله که وقت آمدنش ما هم پا در رکاب باشیم ولی همین روزها چطور میشود خودمان را متّصل بکنیم به حضرت؟
حاج آقا صفایی: بِسمِ اللهِ الرَّحمَنِ الرَّحیِم. من ابتدائاً تبریک عرض میکنم میلاد آسمانی حضرت بقیﺔ الله أعظم روحی فدا و امیدوارم در دنیا رهرو راه آن حضرت و در آخرت مورد شفاعت ایشان و اجداد کرامشان قرار بگیریم.
شریعتی: انشاءالله. الهی آمین.
حجت الاسلام صفایی بوشهری: ارزش هر انسان در هر برهه به اندازه صحابت و قرب او به امام عصر خود است.
شریعتی: و شدت و میزان اتّصالش.
حجت الاسلام صفایی بوشهری: بله بله. به همین خاطر است که شما در تاریخ انبیاء و اهل بیت عصمت و طهارت ملاحظه میکنید نامهایی در تاریخ مانا شده که صحابت ویژه و حقیقی و صادقانه به آن حجت خدا داشتند. حضرت ابراهیم، حضرت موسی، حضرت نوح، حضرت خاتم الانبیاء محمّد مصطفی(ص) و همچنین حضرات معصومین این چنین هستند. به همین جهت یک قاعده کلی است که ارزش حقیقی هر انسان به درجه قرب و صحابت او به حجت خداست در فضای زندگی. البته این نکته کاملاً روشن هست که درجه تقرّب و قرب به حجت خدا طریق تقرّب به ذات اقدس باری تعالی است. این ذوات مقدسه صراط مستقیم تقرّباند. این محبت از محبتها سواست. حبّ محبوب خدا حبّ خداست. به همین جهت در شرایط کنونی هم همین قاعده ساری و جاریست که درجه ارزش واقعی هر انسان به درجه قرب او به ساحت مقدس حضرت بقیﺔ الله الأعظم روحی فداست.
اما صحابت دو شکل است، یکی صحابت ظهوریست که در کنار امام و ظهورش صحابت دارند، یکی هم صحابت حضوری است. صحابت ظهوری مثل صحابه رسول خدا، اهل بیت وقتی که تشریف داشتند علیهم السّلام.
شریعتی: آنهایی که در محضر حضرت بودند و درکشان کردند.
حجت الاسلام صفایی بوشهری: بله اینها صحابت ظهوریاند. اما یک صحابت صحابت حضوری است. صحابت ظهوری شهودی است، راحت مشاهده میشود، حس میشود آن حجت خدا. اما صحابت حضوری امام حاضر است اما ظاهر نیست، اما ما ظاهریم، ما غایب نیستیم، امام غایب است ولی امام حاضر است به اینجا ثابت حضوری مطرح است.
شریعتی: یعنی به دل خودمان مربوط میشود.
حجت الاسلام صفایی بوشهری: بله به همین جهت در شرایط کنونی که صخابت، صحابت حضوری است ولی شهودی و ظهوری نیست، همان ضابطهای که در زمان ظهور حضرت، صحابه دارند، همین حالت هم در شرایط کنونی است. فقط یک تفاوت است، در صحابت ظهوری امام ظاهر است، در صجابت حضوری امام ظاهر نیست ولی ما باید هم حضور داشته باشیم، امام هم حاضر است و باید طریق صحابت را انجام بدهیم.
شریعتی: ظاهر نیست حضرت ولی حاضر است.
حجت الاسلام صفایی بوشهری: حاضر است لذا خود حضرت فرمودند که من حضور دارم مثل خورشید پشت ابر، اما یک حجابی است برای شما که شما من را نمیبینید ولی گرمای ولایت تکوینی و تشریعی من را احساس میکنید کما اینکه خورشید آن نورانیتش، گرمایش هست هر چند پیدا نباشد. به همین جهت بسیاری این آرزو را دارند که دارای مقام صحابت و قرابت به حضرت مهدی روحی فدا داشته باشند و همه به دنبال این سلوک در مسلک صعود به این مقام هستند. خب خیلیها یک دستور العملهایی صادر میکنند، مطالبی میگویند اما ما باید درِ خانه اهل بیت برویم در این عرصه. امام صادق(ع) یک راهی برای این معنا بیان کردند و میفرمایند که:«مَن سَرَّهُ أن یَکونَ مِن أصحابِ القائِمِ» هر کس دوست دارد از صحابی امام عصر حضرت حجت روحی فدا باشد، سه کار باید بکند، یک «فَلیَنتَظِر» منتظر باشد که توضیح میدهم این انتظار دارای چه ویژگیای باشد.« وَلیَعمَل بِالوَرَع» باید در زندگی وَرَع را سرلوحه کار خودش قرار بدهد که این خیلی بحث دقیقی است. و سوم «مَحاسِنُ الأخلاق» دارای اخلاق بسیار زیبا، یعنی وجودش مایه آرامش، مایه نشاط، مایه سرور اطرافیان باشد. مردم در کنارش احساس آرامش کنند، محاسن الأخلاق. بعد فرمودند اگر ایشان امام را درک کرد که الحمدلله، اگر درک نکرد قبل از ظهور، فوت کرد اجری خواهد برد همانند اجر صحابی خود آن حضرت.
خب، این نکتهای که امام صادق فرمودند و این سلوک آسمانی را بیان کردند برای صحابت و ارزشمندی خود انسان در زمان غبیت، یک نکتهایست که حسب اینکه ما قائل به عصمت اهل بیت هستیم، یک نکتهای است که قطعی است و طریقی است آسمانی. فرمودند که اولین نکته فَلیَنتَظِر، باید منتظر باشید. انتظار یعنی شخص چشم دوخته به یک آینده روشن، با روحیهای سراسر امید، چون کسی که امید نداشته باشد چشمش به آینده ندوزد انتظار نمیکشد. شخصی که منتظر است هم امید دارد به آینده و هم فعال است، فعالیت میکند. انسانی که منتظر نیست دیگر فعالیتی نمیکند و از آن طرف این انتظار سازنده هم هست یعنی هم امید هم فعال، حرکت و هم اینکه در شرایطی که قرار دارد سازنده هم هست این انتظار.
شریعتی: هم برای خودمان هم برای جامعه.
حجت الاسلام صفایی بوشهری: لذا فرمودند که ساحت مقدس رسول خدا(ص): «إنَّ أفضَلِ أعمالِ اُمّتی إنتِظارُ الفَرَج» یعنی ارزشمندترین چیز روحیه برای امت من انتظار گشایش داشتن است. چون امت رسول خدا قطعاً در شرایط زندگی، فرداً و اجتماعی دچار مشکلات عدیدهای خواهند شد و اگر انسان تسلیم شود، شخصی دچار مشکلات مالی میشود، دچار مشکلات بیماری میشود، انتظار و امید به آينده نداشته باشد، این قطعاً دچار مرگی میشود که مرگ رسمی نیست اما مرگ روحی است، دچار افت در زندگی میشود، سقوط میکند. لذا فرمودند:«إنَّ أفضَلِ أعمالِ اُمّتی » ارزشمندترین، بالندهترین، والاترین روحیه برای امت من این است « إنتِظارُ الفَرَج». بعد این نکته خیلی مهم است که انتظار یک مقولهایست، یک مفهومی است که در درون خودش مفاهیم دیگری زایش دارد. اولین آن اینکه کسی که انتظار دارد امیدوار است، مثل کسی که میزبان است انتظار یک میهمان است، این امید دارد آن میهمان بیاید و الّا اگر امید ندارد آن میهمان بیاید چرا انتظار بکشد. کسی که منتظر است، ذات انتظار این است که شخص یک خواستهای دارد، یک آرزویی دارد و برای رسیدن به آن آرزوست که الان انتظار میکشد امید دارد، به همین خاطر میگویند بسیاری ازمفاهیم مدلول مطابقی دارند و مدلول التزامی. مدلول التزامی انتظار، امیدواری است. اساساً مهدویت یعنی امید، مهدویت یعنی نگاه به آینده، مهدویت یعنی در شرایط کنونی که جهان دچار بحران های گوناگونی است، نگاه به آینده است. امید و انتظار به آن واقعه بزرگ جهانی. دومین نکته فعالیت است، کسی که انتظار میکشد فعال است، این طور نیست که بنشیند، میزبان این طور نیست که منتظر میهمان باشد، ولی بنشیند کاری نکند، هم خودش را آماده میکند هم محیط را آماده میکند هم اسباب پذیرایی آماده میکند. لذا انتظار فعالیتزاست، لذا شخصی که منتظر هست مطابق آن آرزو فعالیت میکند. انتظار حضرت مهدی کشیدن این است که فعال بشویم برای اینکه هم خودمان را معماری کنیم، مهندسی کنیم، مطابق آن محبوب اندیشه محبوبی که داریم و از آن طرف فضا و جامعه را آماده بکنیم. این میشود انتظار فعال و از آن طرف سازنده هم هست. این فعالیت باید منجر بشود به تولید و سازندگی فضایی که مطلوب آن چیزیست که منتظرش هستیم، لذا جامعه را هم باید آماده کنیم برای ظهور، خودمان را آماده بکنیم، این تولید کنیم، معماری کنیم، لذا انتظار این چنین است، لذا انتظار یک مقوله حیاتبخش است، سازنده است، امیدآفرین است، روحیه همّ و غم از دل زدا است، روشنایی چشم است، بهجت قلب است.
شریعتی: در یک کلام حال خوب کن است برای ما.
حجت الاسلام صفایی بوشهری: بله، این است که میفرمایند که خود حضرت فرمودند:«أکثِروا الدُّعاءَ بِتَعجیل الفَرَج» خیلی مردم دعا کنید که فرج من، حضور من خداوند تعجیل کند.« فَإنَّ ذلِکَ فَرَجُکُم» همین دعا فرج شماست. همین که این روحیه را داشته باشید، گشایش درست میکند همین انتظار گشایش دارد. شما را رشد میدهد، چون عرض کردم انتظار هم امیدبخش است هم فعالیتزاست هم سازنده است. خدا رحمت کند مرحوم آیت الله بهجت، تعدادی چلّه میگرفتند برای اینکه تشرّف پیدا کنند محضر مبارک حضرت حجت روحی فدا. یکی دو بار این کار را کردند ولی به نتیجه نرسیدند، بار سوم خدمت حضرت آیت الله بهجت رسیدند خود این آقایان به من گفتند، گفت رفتیم محضر مبارکشان که بگوییم ما چلّه میگیریم تشرّف حاصل نمیشود، گفت تا نشستیم فرمود شما آدم بشوید خودش میآید.
دی شیخ با چراغ همی گشت گرد شهر کز دیو و دد ملولم و انسانم آرزوست
آن دنبال آدم میگردد حضرت. لذا انتظار این چنین است.
دومین نکتهای که امام صادق در رابطه با آن شاخصههای صحابی حضرت حجت بیان کردند،«وَلیَعمَل بِالوَرَع» وَرَع یک معنای بالاتر از تقوا است، تقوا یعنی حفظ خود از مخالفت فرمان خدا، گناهی پیش بیاید انسان خودش را حفظ کند، اگر میل به گناهی است خودش را کنترل کند، وَرَع یعنی گذشته از اینکه این کار را میکند، در تمامی این موارد نزدیک اموری که منجر به این امور هم میشود نزدیک نمیشود. یعنی اگر بخواهیم مقیاس جغرافیایی را تعریف بکنیم اگر گناه در مثلاً کانون یک دایره است، تقوا یعنی این که انسان مرتکب آن کانون آن نقطه مرکزی نشود، وَرَع یعنی شعاعی انتخاب کند که دور از اصل جریان باشد. لذا وَرَع یک مقامی بسیار و یک منزلی بسیار بالاتر از تقوا است.
شریعتی: حالا بخواهیم سادهتر بگوییم تقوا یعنی اینکه نزدیک گناه نشود، وَرَع یعنی اینکه حتی فکر گناه را هم نکند.
حجت الاسلام صفایی بوشهری: فکر گناه هم نباشد و در حوزه زندگی نیز این طور باشد. شرایطی را فراهم بکند که فاصله او با میدان گناه حفظ شود. تقوا میدان گناه هم آدم وارد شود حفظ کند خودش را تقوا را مراعات کرده اما وَرَع یعنی نزدیک هم نشود. فاصله خودش را با گناه کاملاً حفظ کند. لذا میفرمایند امیر مؤمنان علیه السَلام میفرمایند:« ألوَرَع یَحجِزُ عَنِ ارتِکابِ المَحارِم» وَرَع انسان را کاملاً بازمیدارد، نمیگذارد نزدیک گناه بشود به همین خاطر فرمودند: وَلیَعمَل بِالوَرَع. در زندگی اقتصادیمان مواظب باشیم حق الناسی نباشد، در زندگی خانوادگیمان نه برنجیم نه برنجانیم. در مسائل مختلف زندگی کوشش کنیم آنی که خدا میخواهد انجام بدهیم، این معنای وَرَع است اما این نکته خیلی روشن است بسیاری احتمال دارد بگویند خب دیگر کار ما تمام شد دیگر، پس ما وَرَع نداریم. خداوند میفرماید که اشکال ندارد اگر گناه کردید برگردید دوباره شروع کنید. در دایره رحمت خدا هیچ وقت سقوط برای انسان معنا و مفهوم ندارد. همیشه میدان برای نجات و کمال باز است.
تاکنون گناه کردی دیگر نکن
تیره کردی آب را دیگر نکن
این نکته خیلی مهم است، لذا فرمودند وَرَع. این معنا را داشته باشید، بعد میفرمایند:« الوَرَع أساسُ التَّقوا» میگوید تقوا، شما یک درخت را فرض کنید ریشه آن وَرَع است یعنی تقوا ثمره وَرَع است. بعد فرمودند که سومین شاخص، پس اولین شاخص شد انتظار به معنی همان فعال و سازنده و خدمتتان عرض کنم آن داشتن امید. دوم ترک گناه و نزدیک گناه نشدن و سوم محاسن الأخلاق یعنی اخلاق عملی شما دارای زیبایی های آسمانی باشد، به همین خاطر پیامبرگرامی اسلام میفرمایند:«الإسلامُ حسنُ الخُلق» اصلاً اسلام یعنی حسن خلق. باز میفرمایند:«حُسنُ الخُلقِ نِصفُ الدّین». باز میفرمایند:«ما مِن شَیءٍ أثقَلُ فِی المِیزانِ مِن حُسنِ الخُلقِ». شما بخواهید وزانت و منزلت خودتان را ارزیابی بکنید که تجلی آن در آخرت است، حقیقت آن در آخرت است، هیچ چیزی سنگینتر از حسن خلق نیست. امیر مؤمنان میفرماید:« عُنوانُ صَحیفَهِ المُؤمِن حُسنُ خُلقِهِ»، سرلوحه، آن اگر کارنامه را دست میدهند، میگوید آن عنوانش، آن چیزی که بالا مینویسند، بالاترین چیزی که مینویسند حُسنُ الخُلق، حسن خلق است.
اقوام روزگار به اخلاق زندهاند
قومی که گشت فاقد اخلاق مردنیست
شریعتی: اخلاق یعنی با تمام شئوناتش دیگر نه فقط لبخند زدن. خوش اخلاق بودن به معنای عام.
حجت الاسلام صفایی بوشهری: بله یعنی انسان فضایل را کسب کرده باشد، مزیّن به فضایل اخلاقی باشد یعنی آراسته به فضایل اخلاقی باشد و پیراسته از رذایل اخلاقی همه. آن وقت این شخص تجسم عینی اسلام میشود، وقتی که حسن خلق داشته باشد. از آن طرف وقتی انسان حسن خلق دارد این نکته خیلی برایش مهم است که فرمودند که بِرّ، نیکوکاری و حسن خلق دو چیز را تولید میکند یکی آبادانی و پیشرفت «یَأمُرانِ الدّیار» و دیگری طول عمر ایجاد میکند «یَزیدانِ فِی الأعمارِ» عمرها را زیاد میکند. چون با حسن خلق، وحدت، کنار هم بودن، دست هم را گرفتن، پای هم را گرفتن آدم میتواند فضای زندگی خودش را، محیط اجتماعی خودش را به سرانجام برساند. از آن طرف، هم شخصی که حسن خلق دارد دچار اضطراب و استرسها و فشارهای عصبی نیست و هم به دیگران این را وارد نمیکند، لذا عمرها زیاد میشود.
به همین خاطر این سه ویژگی صحابت و شاخص صحابت اگر ما از کلام امام صادق(ع) بیاموزیم که اگر میخواهیم صحابه خوب آقا امام زمان بشویم باید منتظر باشیم به آن معنای سازنده و فعال و امیدبخش و از آن طرف باید اهل وَرَع باشیم، نزدیک گناه نرویم و دارای سجایای اخلاقی و دارای روحیه و رویه پسندیده رفتارهای الهی باشیم و اخلاق هم این طور است، یک اخلاق الهی است. با خدا خوش اخلاقی کنیم، اگر یک چیز را نداشتیم قهر با خدا نکنیم.
ما چه کردیم و چه گفتیم چه دیدی چه شنیدی
که ز ما قطع نظر کرده و پیوند بریدی
این همه خوبی من برای تو کردم، حالا یک چیزی کم و کاست داری نگاه کن این هم از خودت است، دیگر از خدا نمیبُری؟ نه، بعد میفرماید اگر شما هم ببُرید از من، من از شما نمیبُرم. شما دور میشوید از من ولی من هیچ وقت از شما دور نمیشوم. شما هر جا روی برگردانید ببینید من کنار شما هستم، خیلی قریب. به همین خاطر ما باید با یک فضای روحی خاص، صحابت حضرت را کشف کنیم، کسب کنیم، هم کشف کنیم و هم کسب کنیم و انشاءالله مورد لطف و عنایت ویژه آقا امام زمان باشیم و این عهد را حفظ کنیم.
یکی از خوبان خدا، خدا رحمت کند یکی از منبری های خوب، پدر شهید هم بودند، تنها یک فرزند داشتند و آن فرزند هم شهید شد. رفته بودند محراب جمکران، خدمتتان عرض کنم جمکران هم به این شکل الان نبود خیلی کوچک بود. در محراب خیلی مناجات کرده بودند، خیلی التجاء کرده بودند به حضرت که دیگر فراق بس است خیلی سخت هم است که فراق شما را تحمل بکنم.«إنَّ یَومَ الفِراق أحرَقَ قَلبی أحرَقَ الله قَلبَ یومِ الفِراق»، یعنی میگوید یوم فراق قلبم را آتش زده، قلب یوم فراق را خدا آتش بزند.« لَو وَجَدنا إلی فِراقِ سَبیلا» اگر دستم به فراق برسد، «لأذقنا الفِراق طَعمَ فِراق» نشانش میدهم به فراق که چقدر این طعم فراق سخت است.
شریعتی: خیلی دل پری داشته.
حجت الاسلام صفایی بوشهری: بله، ایشان میگوید من عهد کردم که اگر آقا امام زمان من شما را نبینم تا عمر دارم نه دیگر آب میخورم نه نان تا بمیرم از گرسنگی. این را جدیام گفت. ایشان بیان کرده بودند که من خیلی حال خوشی نداشتم که از درب عادی جمکران بروم بیرون، رفتم به سمت کوه های دو برادران، پشت جمکران است و یک دیواری هم هست آنجا. میگوید من رفتم آنجا از دیوار رفتم بالا، آنجا که متروکه است، گفت رفتم بالای دیوار خودم را انداختم پایین که آن مسیر تنهایی بروم آنجا یک مقدار در تنهایی و غم خودم با خودم باشم. گفت خودم را که پرت کردم دیدم یک گروهی آنجا سفره پهن کردند از این زوّار عرب زبان، نشستم من هم کنارشان و محکم خوردم زمین، یک چند نفر بودند آنجا مشغول نهار خوردن بودند. گفت شروع کردند خندیدن، گفت گویا یک چیزی از آسمان نازل شده، میگفت خیلی خندیدند و گفتند که چیه چرا اینطوری شما میکنی؟ معذرتخواهی کردم من و گفتم که توجه نداشتم چون اینجا که کسی نمینشیند،
شریعتی: اینجا که جای نشستن و سفره انداختن نیست.
حجت الاسلام صفایی بوشهری: بله، گفتند که تَفَضّل شیخن، گفت که یک غذایی داشتند ناهار میخوردند ناهارشان هم پلو و مرغ بود. گفت من هم جا باز کردم و شروع کردم به خوردن. گفت هر لقمهای که میخوردم اینها میخندیدند. گفتم شاید از این حالتی که من وسط سفرهشان افتادم به آنها میخندند. گفت ادامه میدادند، من میخوردم آنها میخندیدند یک مقدار که گذشت گفتم چرا میخندید؟ گفتند: شیخن ما أن تقول ما أن قُلت فی المِحراب ما اکل حبظا ال اشرب ماء؟ تو همانی نیستی که در محراب گفتی من آب نمیخورم، غذا نمیخورم تا ببینمش. گفتم بله. گفت ما هذا؟ این چیست تو داری میخوری که؟! ایشان خیلی شوخ بود گفتم آنجا من آب و نان نمیخورم این پلو و مرغ است. گفت بیشتر خندیدند، بیشتر خندیدند و گفت خداحافظی کردم از آنها و حرکت کردم به سمت قم. گفت یک مصافتی که آمدم گفتم اینها از کجا میدانستند که من در محراب همچنین حرفی زدم؟! کسی نبود آنجا، من در دل آن حرف را زدم! گفت نگاه پشت سرم کردم دیدم کسی نیست. گفت دیدم عهدم را من با یک برنج و مرغ شکستم. گفت نشانم دادم که...
شریعتی: که در دعایت صادق نیستی.
حجت الاسلام صفایی بوشهری: بله، گفت این چنین است که اگر ما به عهدمان با آقا امام زمان وفا کنیم، ایشان هم به عهد خودشان وفا میکنند.
گویند خلایق که تویی یوسف ثانی
چون نیک بدیدم به حقیقت بِه از آنی
لذا کسانی که حضرت را درک میکنند، گرفتار میشوند، سخت گرفتار میشوند. لذا یکی از عواملی که حضرت تقاضای خیلیها را برآورده نمیکند برای دیدار، این است که اگر دیدار حاصل شد دیگر گرفتار میشود.
گفتم ای دل نرو آنجا گرفتار شوی
عاقبت رفت همان گفته من پیش آمد
شریعتی: گرفتار شد. بله یک وقتهایی ماها عهدی میبندیم، قول و قراری میگذاریم ولی در این عهدمان صادق نیستیم. گفت:
لاف عشق و گله از یار زَهی لاف دروغ
عشقبازانِ چنین مستحق هجرانند
آقا خیلی ممنون، نکته های خوبی را شنیدیم. منتظر باشیم، اهل وَرَع باشیم و خوش اخلاق باشیم. طبیعتاً انتظارات حضرت هم از ما همین است که دوست دارد که ما این گونه باشیم و این گونه ما را ببیند. به نظر شما نزدیکیم به عصر ظهور؟
حجت الاسلام صفایی بوشهری: مرحوم سید بن طاووس در یکی از ملاقات های ایشان با حضرت سؤال کردند: متی الوقت؟ آقا وقت کی است؟ گفت: نزدیک است نزدیک است. ما زمان را نمیتوانیم مشخص کنیم، ولی این روحیه را باید داشته باشیم که وقت نزدیک است. برخی از بزرگان از ایشان سؤال میکردند همین سؤال جناب عالی که آقا وقت ظهور کی است؟ یک سال دیگر است ده سال دیگر است. گفت کی؟ بگویید هفته، بگویید چند روز، خودتان را این طوری آماده کنید.
شریعتی: همان حرف مرحوم آقاسی، شاید این جمعه بیاید شاید.
حجت الاسلام صفایی بوشهری: بله، لذا ادنی الوقت، ادنی الوقت. این کلام خود حضرت است.
شریعتی: حضرت هم منتظر است مثل ما؟ منتظَر که هست، آیا او هم منتظر است برای آمدن؟
حجت الاسلام صفایی بوشهری: بله و دعا میکنند خودشان هم دعا میکنند که انشاءالله. بعد نکته مهمی که هست که حضرت میفرماید که شما فکر نکنید من غایبم ولی در کنار شما نیستم. من احاطه به کار شما دارم، این کلام خود حضرت است.«إنّا یُحیطُ عِلمُنا بِأنبائِکُم وَ لایَعزُبُ عَنّا شَیءٌ مِن أخبارِکُم»، حالتان را میدانم حتی اخبارتان را میدانم شرایطتان را میدانم و بدانید که من در آن فضایی که هستم، مدام برای شما دعا میکنم و در وقت نیاز میآیم و آن شرایط سخت شما، زندگی سخت شما، زندگی کلان مملکت شما، زندگی شخصی شما، خانوادگی شما، اگر نزدیکم باشید مشکلتان را برطرف میکنم. حضرت هیچ وقت ما را فراموش نمیکند.
هرگز از یاد نبردم من مدهوش تو را
تو نه آنی که توان کرد فراموش تو را
به هرجا که بنگرم تو نمودار بودهای
ای نانموده رخ تو چه بسیار بودهای
لذا هر جا نگاه کنیم، حضرت هست، ما هستیم اما درک نمیکنیم. اگر آن قرابت حاصل بشود این را هم درک میکنیم. خدا رحمت کند یکی از بزرگان من خیلی پرهیز میکنم از اسم حضرات را آوردن، شخصاً به بنده گفت، گفت خیلی تقاضا میشد که زیارت حضرت حاصل بشود و همیشه این تقاضا را داشتم. گفت مشهد که جهت زیارت حضرت ثامن الحجج روحی فدا مشرف شده بودم وقتی وارد حیاط شدم، چند نفر آمدند گفتند شما فلانی هستید؟ گفتم بله، گفتند حضرت مشهد است و شما اجازه تشرف دارید. فردا این موقع اینجا تشریف بیاورید، چقدر وقت شما میخواهید؟ گفتم چهل و پنج دقیقه اگر باشد مناسب است. من فردا خودم را آماده کردم رفتم. خب آمده بودند جای قرار، ما را بردند چند تا کوچه منزلی بود. وارد منزل شدم تعدادی در حیاط مشغول کار بودند. گفتند حضرت بالاست شما تشریف ببرید بالا. گفت من وقتی که رفتم بالا، یکی دو تا اتاق طی کردم دیدم در یک اتاق باز است. گفت وقتی که وارد درب میخواستم بشوم ایستادم، حضرت نشسته بودند یک میز جلوشان بود. سلام کردم، حضرت سر را بالا آوردند گفتند و علیکم السلام. گفت من دیگر از در نتوانستم بروم داخل، همانجا ایستاده بودم. گفت حضرت هم مشغول کار خودشان شدند. گفت مدتها ایستادم و حضرت را نگاه میکردم.
به هوای حاجت خویش شدم روان به کویت
طمع از ضمیر من رفت چو بدیدم از تو رویت
گفت چهل و پنج دقیقه گذشت. گفت حضرت سرشان را بالا آوردند، گفتند(40:44) گفت دیگر من هم برگشتم. این چنین است که اگر کسی حضرت را زیارت بکند دیگر آنچنان این زیارت جاذبه دارد که اگر انسان بر وجود خودش اشراف نداشته باشد و نتواند مدیریت کند از این فراق دچار بحران میشود.
شریعتی: عجب!
بگذارتا مقابل روی تو بگذریم
جز دیده در شمایل خوب تو بنگریم
شوق است در جدایی و جور است در نظر
هم جور بِه که طاقت شوقت نیاوریم
وصف حال این حکایتی بود که حاج آقای صفایی عزیزمان نقل کردند. آقا خیلی از شما ممنون و متشکریم. آیات را بشنویم صفحه 234 را دوستانمان خواهند کرد. بعد از تلاوت آیات با احترام همراه شما خواهیم بود و در کنار شما و در دقایق پایانی. الّلهُمَّ صَلیِ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّل فَرَجَهُم.
صفحه 234 قرآن کریم
الّلهُمَّ صَلیِ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّل فَرَجَهُم. انشاءالله لحظات زندگی همهمان مزیّن شود به نور آیات قرآن کریم. باز هم ایام بر همهتان مبارک، داریم کمکم نزدیک میشویم به نیمه ماه شعبان و میلاد حضرت عصر عجّ الله تعالی فرجه الشّریف. اشاره قرآنی امروز را حاج آقای صفایی عزیز بفرمایند و انشاءالله خداحافظی کنیم.
حجت الاسلام صفایی بوشهری: در آیه 115 خداوند یک دستور بزرگ جهت موفقیت به تمام جامعه انسانی ارائه میکند و آن هم صبر است، وَاصبِر. خداوند امر میکند به پیامبر خودش و به تمام جامعه بشری، صبر یعنی نشکستن قامت در قبال مشکلات و امید به آینده داشتن، چون کسی که امید ندارد صبر نمیکند، تسلیم میشود. صبر نشان از ایمان است، صبر نشان از شخصیت والا ومقاوم است، صبر نشان از شخصیتی است که به آینده بسیار امید دارد.
صبر تلخ آمد و لکن عاقبت
میوه شیرین دهد پر منفعت
شریعتی: صبر هم با این انتظار گره خورده یک جورایی.
حجت الاسلام صفایی بوشهری: لذا میفرمایند:« وَاصبِر فَإنَّ اللهَ لا یُضیعُ أجرَ المُحسِنین». میگویند اگر کسی اهل احسان بود، اهل خدمت بود، اهل مردمداری بود، اهل رفع گرفتاری و چالش زندگی مردم بود مطمئن باشد که در این راه سختیها زیاد خواهد دید. چون شخصی که احسان میکند اولین نکتهای که دارد، از خودش عبور میکند و به دیگران میپردازد، این سخت هست. گاهی دیگران مانع میشوند میگویند این کار را نکنید، میفرمایند که در این راه خدمت، راه دینداری، راه مردمداری صبوری کنید، صبر کنید، نشکنید با جاذبه های انحرافی دنیا و بدانید که ذات اقدس باری تعالی ذرهای اجر شما را کم نمیکند، فروگذار نیست، همه چیز حساب میشود بعد در همین دنیا به شما میدهد دنیایاش و در آخرت اخرویاش به شما میدهد کما اینکه اگر انسان کاری کند که مشکلزا است برای دیگران، عذاب دنیاییاش دنیایی خدا میدهد، عذاب اخرویاش اخروی میدهد که خیلی متفاوت است سطح عذاب آخرت با دنیاییاش.
آن چنان گرم است بازار مکافات عمل
چشم اگر بینا بود هر روز روز محشر است
صبوری کنیم در زندگی، امید به آینده داشته باشیم، مدیریت کنیم برای رفع مشکل و از خدا بخواهیم و اهل احسان باشیم که خداوند نه اجرشان را کم میکند و از آن طرف میگوید:«إنَّ اللهَ یُحِبُّ المُحسِنین» محبوب مناند محسنین. خدا میگوید محسنین، الإحسان محبوب مناند. خیلی هنر است که انسان محب خدا باشد خدا محبوبش باشد. اما هنرمندی آن است که کاری بکند که خدا محب شود و او محبوب خدا شود. خدا در حقّش خدایی محبّت میکند.
شریعتی: خیلی خوب. انشاءالله جزء همین دسته باشیم. آقا خیلی ممنون متشکرم از شما. دعا کنید و انشاءالله دوستانمان آمین بگویند.
حجت الاسلام صفایی بوشهری: الّلهُمَّ صَلیِ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ. خدایا ظهورآقا امام زمان تعجیل بفرما. دراین ایام مبارک دعای خیرش نصیب همه ما بگردان. چشم ما را به جمال مبارکش روشن و منّور بفرما. شهدا، امام شهدا، رفتگان این ملت، کسانی که آرزوی زیارت و حضور در محضر مبارک امام زمان داشتند و فوت کردند السّاعه غریق رحمت واسعه خودت بدار. طول عمر با عزّت به مقام معظم رهبری عنایت بفرما. حاجت حاجتمندان روا بگردان و جمیع مرضای اسلام، مؤمنین، مسلمین در هر جایی که هستند شفای عاجل عنایت بفرما. حسن عاقبت به همهمان مرحمت بدار. وَ السّلامُ علیکُم وَ رَحمَهُ الله وَ بَرکاة
شریعتی: وَ عَلیکُمُ السّلام وَ رَحمَهُ الله. خیلی ممنون از لطف و مرحمت و عنایت شما و خیلی ممنون از حضور گرم و صمیمی حاج آقای صفایی بوشهری عزیزمان، سپاسگزارم، باید خداحافظی بکنیم ما انشاءالله اگر توفیقی باشد فردا از مسجد مقدس جمکران به شما سلام خواهیم کرد. آقا ما همچنان چشم به راه آمدنتانیم و برای سلامتیتان دعا میکنیم و معتقدیم که:
یوسف فروختن به زر ناب هم خطاست
نفرین اگر تو را به تمام جهان دهم
تا سلامی دوباره و دیداری دوباره خیلی از شما ممنونم.