حجت الاسلام شریفیان: علیکم السلام و رحمه الله خدمت شما برادر عزیزم آقای شریعتی عزیز برادر خوب و دوست داشتنی عرض سلام و ادب و احترام همینطور خدمت همه بینندگان خوب سمت خدا اعیاد ایام ان شاء اللهبر همه تان مبارک باشد خیلی ایام فوق العاده ای است کاش این ایام چند روز ما جشن میگرفتیم و این را در شئون زندگی خانوادگی و اجتماعی مان وارد میکردیم که بچه هایمان وقتی ایام مبعث میشود شیرینی این ایام در کامشان قرار بگیرد مستقر بشود، یادشان بماند که مبعث چقدر بزرگ است دیدید در روایت وجود مقدس موسی بن جعفر سلام الله علیه حضرت روزی بیست و هفتم کل خانواده را بلند میکردند برای روزه، روزه میگرفتند افطار دسته جمعی، اتفاقی رقم میزدند با آن، ان شاء اللهایام بر همه عزیزان مبارک باشد و دست مقدس نبی اکرم در این ایام بر قلب های همه ما کشیده بشود.
شریعتی: امیدوارم زیارت حضرتش نصیب همه آنهایی که آرزوی زیارت مدینه النبی در دلشان است اتفاق بیافتد و محقق بشود و ان شاء اللهنصیب تک تکمان، خیلی خوشحالیم در خدمت شما هستیم، امروز بعد از شاید حدود یک سال و نیم آخرین جلسه ای است که ما خدمت عزیز دلمان حاج آقا حجت الاسلام شریفیان در این فصل هستیم با تمام چیزهای خوبی که از ایشان یاد گرفتیم مهمتر از همه معاشرت با شما برای من بسیار بسیار مغتنم بود و درس آموز به معنای واقعی کلمه خیلی چیزها از شما یاد گرفتم. افق نگاه حاج آقا را همیشه تحسین کردم امروز جمع بندی مباحثشان را ان شاء الله خواهیم شنید تا در فصلی دیگر مجدداً در خدمتشان باشیم و از محضر پرفیضشان بهره مند بشویم
حجت الاسلام شریفیان: اعوذ بالله من الشیطان الرجیم بسم الله الرحمن الرحیم الحمد الله رب العالمین و صلی الله علی سیدنا محمد و آله الطاهرین و اللعن الدائم علی اعدائهم اجمعین اللهم کن لولیک الحجه بن الحسن صلواتک علیه و علی آبائه فی هذه الساعه و فی کل الساعه ولیاً و حافظا و قاعداً و ناصرا و دلیلاً و عینا حتی تسکنه ارضک طوعا و تمتعه فیها طویلا خوب همانطور که فرمودید ما امروز روز آخری است که در خدمت دوستان هستیم عرض میکنم این ایامی که به سرعت هم برای ما گذشت، ان شاء اللهبرای مخاطبین هم همینطور باشد نکته اصلی را در مباحث از ابتدا شروع کردیم آن هم بحث روابط ایمانی و اخوت بود. این جلسه یک مقداری جمع بندی مختصر میکنم و ان شاء الله چند تا نکته عرض میکنم. منتها قبلش یک جمله ای دلم میخواست در باب وجود مقدس نبی اکرم و بعثت حضرت عرض کنم، مسئله بعثت اصل و عمودش حقیقت قرآن است که شروع شد، وجود مقدس نبی اکرم قبل از بعثت نبی بودند، رسول نبودند، نبی غیر از رسول است وقتی یک نبی مبعوث میشود در روایت ما میگوید رسول کسی است که بعث الله خدا او را مبعوث میکند، بلندش میکند میفرستد برای مأموریتی که در سوره مبارکه بقره کان الناس امه واحده فبعث الله النبی مبشرین و منذرین، از اینجا بحث اختلاف رخ میدهد یعنی رسل هستند که اختلاف اجتماعی ایجاد میکنند میآیند یک دعوتی ایجاد میکنند جریان ایمان و کفر صف کشی میکند کار ممکن است به صف و قتال و اینها بکشد میشود انزلنا الحدیث در سوره مبارکه حدیث آنجا من یک موقع این آیه را عرض کرده بودم خدمت عزیزان و بزرگواران آنجا لقد ارسلنا رسالت ارسلنا رسلنا بالبینات تا میآید و انزلنا الحدید و لیعلم الله من ینصره و رسوله فی الغیب یعنی رسول که میآید یک صف کشی میشود، کار حتی تا حد مقاتله و آهن و آهن کشی هم میرسد بعثت یک چنین امر عظیمی است، همه رسول مبعوث بودند، بعثت نبی اکرم در بالاترین مقیاس دیگر خاتم المرسلین یعنی کل جریان رسالت را حضرت پروژه انتهایی این حلقه هست و همه رسل آمدند برای اینکه حضرت بیاید بدون وجود مقدس نبی اکرم در عین اینکه هر چقدر ما از عظمت قرآن بحث میکنیم به ذهن ما جناب آقای حسینی بحث از عظمت قرآن کردند که بسیار هم به جاست ولی این قرآن با عظمت بدون نبی اکرم آمدنی نبود، این آقاست که حامل این است، این که در روایت ما دارد ان امرنا ... الا ملک مقرب او نبی مرسل آن چیزی که بود امر نبی اکرم بود رسل اگر رسلند یک چیزی از رسالت نبی اکرم به آنها دادند نه اینکه خداوند متعال میخواسته بزرگترین پیام خودش را بفرستد حالا آخرین پیغمبرش را فرستاده داده دست او اینجوری نیست اولهم میثاق آخرهم مبعثاً، در روایت در باب نبی اکرم گفته اول کسی که میثاق داد ایشان بود، ولی آخرین کسی که از رسل میآید ایشان است اولهم میثاق آخرهم مبعثاً، حضرت آمد که قرآن آمد. اینجوری است واقعاً اگر انبیای گذشته نمیآمدند ظرفیت آمدن نبی اکرم ایجاد نمیشد یک طرح کاملاً منظومه است خداوند متعال تاریخ این است، این که بزرگان میگویند تاریخ را بر محور جریان انبیا باید بفهمیم یعنی همین، یعنی یک جریانی است با آمدن خلیفه الله حضرت آدم شروع شده، ادامه پیدا میکند، سنگ بناها گذاشته میشود بلوغی در بشریت ایجاد میشود تا نبی اکرم بیاید. خوب بیاید که حامل عترت باشد و حامل کتاب، همه حقیقتی که میشود در این ظرفیت ارض انی جاعلی فی الارض خلیفه، آن چیزی که در عالم ارض میشود بیاید در اوجش فقط با حضرت میآید که حقیقت قرآن است این میخواستم بگویم نسبت بین نبی اکرم و قرآن را ببینید، برای همین است که اگر حضرت بروند و انی تارک فیکم الثقلین امیر المومنین نگذارند این قرآن هم میرود بدون آن ولی که باب الله باشد جنسش جنس رسول باشد حامل آن حقیقت بتواند بشود که قرآن میرود قرآن ما بین دفعتین نیست، قرآن این کتاب نیست که دست من و شماست این تجسدی از قرآن است که خیلی هم محترم است ولی آن حقیقتی که به نبی اکرم داده شده، آن چراغی است که در قلب ایشان روشن شده مثل نور کمشکات اینجا روایت ما این را توضیح داده که خدا قلب ایشان را روشن کرد این در سینه حضرت است حضرت فرمودند بل هو آیات بینات فی صدور الذین اوتوا العلم حقیقت قرآن اینجاست این هم یک بحثی است من از این عبور میکنم، یک نکته ای میخواهم بگویم آن این است که بعثت آن طرفش در ما اضطرار به این بعثت است، اگر ما متوجه نشویم چقدر ما به این نیاز داریم این پدیده میرود در حاشیه، ابتدای جریان بعثت علی قول مشهور اقرأ باسم ربک الذی خلق است، اینجا بود که ابتدای تکلم قرآنی با نبی اکرم بود، حضرت قبل از رسالت وحی داشت، قرآن نبود. رسالت حضرت با نزول قرآن آغاز شده، چیست این حقیقت قرآن که تا نازل شده حضرت فرمودند دیگر یک مأموریت جدید است من به چیز دیگری رسیدم، چیست حقیقتش ما نمیدانیم که چه اتفاقی دارد میافتد فرق حدیث قدسی با قرآن چیست، حدیث قدسی هم وحی الهی است به نبی اکرم ولی با قرآن فرق میکند، قرآن که میآید یک چیز است حدیث قدسی یک چیز دیگر است. این نبوت حضرت است کان، این رسالت حضرت است. اینها بحث های مفصلی دارد من وارد این نمیشوم. نکته ام کجاست، در سوره مبارکه علق وقتی قرآن فرموده است اقرأ باسم ربک الذی خلق، آن چیزی که به حضرت داده شده بخواند که حقیقت وحی است بحث سواد و بیسوادی نیست این بحث ها را باید بگذاریم کنار، آن حقیقت عظیمی که حضرت آن را باید بخواند و سنگین است آن، دستور بسیار سنگین است، حضرت بخواهد بیاید از ابتدا معلوم است درگیری بزرگ و ابتلائاتی برای خودش و امتش خواهد بود. آیه میرسد به اینجا علم الانسان ما لم یعلم، دست شما به این نمیرسید، ما این رسول را فرستادیم، این حقیقت را به او دادیم، شما بدون این رسول دستتان به این چیزها نمیرسد، در ادامه سوره میگوید ان الانسان لیطغی ان رآ مستغنی، اگر خودت را مستغنی دیدی از آن چیزی که من به رسولم دارم میدهم شک نکن طغیان میکند، طغیان در عالم از آنجایی میآید که من خیال کنم خودم بلدم زندگی کنم. خودم بلدم شئونم را جمع کنم، نیازی به این وحیی که به این آقا دادم ندارم یعنی از آنجاست که انسان طغیان میکند، همه گرفتاری ما همین جاست، هر جا خیال کردیم خودمان بلدیم، نیاز به دست دراز کردن در مقابل نبی اکرم ندارم این استغنای ماست، خیال میکنم غنی شدم، خودم دستم پر شده، هیچ غنایی وجود ندارد جز اینکه از دست نبی اکرم بگیریم این زندگی انسان را عوض میکند. در شئون مختلف زندگیمان ببینید ما چقدر دست دراز کردیم در مقابل نبی اکرم، همه احترام فقاهت فقهای ما به همین است که عمرشان را میگذارند میگویند دستمان داریم دراز میکنیم در مقابل امام صادق که از حضرت بگیرند این احترام است محترم میکند این کار را.
معروف است این داستان وقتی مرحوم میرزا میگویند فتوای حرمت تنباکو را در داخل بیت شاه قاجار قلیانها را زدند شکاندند، گذاشتند کنار تحریم کردند، میگویند شاه به یکی از زن هایش گفته این جور من در ذهنم مانده این چه کاری است شما انجام میدهید به دستور کی به اجازه کی، ایشان جواب میدهد به اجازه همان کسی که من را بر تو حلال کرده، آن دستور احترامش به همان مأخذی است که این احترام را ایجاد کرده اگر احترامی بین من و تو هست از یک دستگاهی دارد میآید، همان دستگاه دارد میگوید امروز این چیز را بگذارم کنار و این همان نیاز ماست در ساحت های مختلف زندگی، هیچ فرقی نمیکند نکاح هم باشد ممکن است امر ساده ای خیال کنند که اصلاً ساده نیست ولی ما برایمان عادی شده تا یک امر بزرگ اجتماعی که از آنجا احترام میآید. این بحث توضیحش بماند توضیح مفصلی است ولی بعثت اگر ما احساس اضطرار و نیاز به نبی اکرم نکنیم در همان ساحت مستغنی میشویم، دیگر میرویم با منطق خودمان زندگی میکنیم، قرآن میگوید این منطق ها ظلمات است یا ذیل نور الهی دارید حرکت میکنید که نور صدر نبی اکرم است و میشود و ماذا بعد الحق الا الضلال یا به تعبیر سوره نور میگوید فمن یجعل له نوراً فما له من نور، اگر کسی به این نور رسید رسید، مابقی ظلمات است میشود ظلمات بعضها فوق بعض دیگر انسان را گرفتار میکند
شریعتی: برای همین است خدا منت گذاشته بر سر ما و لقد من الله علی المومنین بعثهم فی رسول
حجت الاسلام شریفیان: این بالاترین چیزی است که خدا در عالم، راه اتصال ما به خداست من بدون نبی اکرم راه اتصال ندارم. قرآن میگوید بعد از اینکه رسول رفت میخواهید برگردید به عقب کان انگار بسترش هست، رسول اگر رفت ما همه مرتد میشویم الا اینکه یک آقایی جای او باشد از جنس او، قرآن سوره آل عمران وقتی بحث قتل نبی اکرم مطرح میشود یا موت حضرت کان میگوید من میدانم رسول رفت میدانم ولی یک چیزی برایتان گذاشتم از جنس او، این بحث دیگر عزیزان خودشان دنبال کنند.
شریعتی: جالب است این بحثی که از روز اول با حاج آقا حجت الاسلام شریفیان شروع کردیم، بحث اخوت، قیاس بسیار وسیع و بزرگ در ساحت های اجتماعی نکاتش را دوستان میتوانند ببینند یا دیدند به نظرم بهانه خوبی است که همین ایام وقتش است راجع آن صحبت کردن، پیامبری که آمد اخوت و برادری و برابری و وحدت را برای ما به ارمغان آورید.
حجت الاسلام شریفیان: جابجا نبی اکرم به شکل های مختلف اتصال ایجاد میکند پیوند میزند معلوم است این بافت اجتماعی ایمانی است که دارد کار میکند، سوره مبارکه صف همین است ان الله یحب الذین یقاتلون فی سبیله صفاً کانهم بنیان مرصوص، بنیان مرصوص یعنی صف شما باید دست به دست هم بدهید یک جوری در هم تنیده بشوید که تار و پود یک مجموعه است این نقش باریک خودش پاره میشود ولی وقتی در هم گره میخورد میشود بنیان مرصوص، استحکام از خودش نشان میدهد، این از مهمترین بحث های روابط ایمانی و اخوت است که بفهمیم مقابله با جریان کفر صف مرصوص میخواهد بنیان تنیده میخواهد، این آسیب های مکرری که امروز ما در زندگی اجتماعی داریم میبینیم از همینجاست اگر مومنین شما ببینید بیست و دو بهمن چقدر برکات دارد که رهبر معظم این جور تعبیر میکنند که من خودم را کم میبینم از اینکه بخواهم عرض کنم من از شما تشکر کنم، خدا از شما تشکر کند، چقدر این میتواند مهم باشد چیست، جمع دارد یک امر اجتماعی دیده میشود از مومنین منتها ما باید این بحث را دنبالش کنیم در ساحت های مختلف حتی در کانون خانواده مان، کانون خانواده یک کانونی است که نبی اکرم زن و مرد را به هم پیوند میزند از توی آن یک جریان رحم در میآورد، صله رحم یعنی همین، برای همین ما میگفتیم این صله رحم خانوادگی را ببینید روابط اجتماعی را با آن بفهمید این مقیاس کوچکی است برای همین در روایات است ما نرسیدیم این را بخوانیم حضرات فرمودند این صله رحمی که ما اینقدر گفتیم اینقدر برکات دارد عمر را زیاد میکند ثواب فلان دارد این صله رحم فقط مال روابط خانوادگیتان نیست اصلش باید برسد در مقیاس خانواده امیر المومنین خانواده نبی اکرم اینجا باید بیاید، رحم ولایی، یعنی ذیل انا علی ابو و هذه الامه واقعاً این امت فرزندان حضرت هستند میشود انما المومنون اخوه، اینها مروری است بر بحث هایی که ما جلسات ابتدایی داشتیم. یک نکته ای را بگویم این هم بحث مهمی است، قرآن در سوره مبارکه آل عمران، این از بحث هایی که من وعده دادم نرسیدیم هیچ وقت بخوانیم حیف است اشاره ای بکنم. در سوره مبارکه آل عمران قرآن بعد از اینکه از درگیری نفوذ فرهنگی کفار در درون عالم اسلام دارد میگوید این آیات هست واعتصموا بحبل الله جمیعاً و لا تفرقوا این هم یکی از مهمترین آیات اخوت است واذکروا نعمه الله علیکم اذ کنتم اعداء فالف بین قلوبکم فاصحبتم بنعمته اخوانا یاد کنید معلوم است جامعه اسلامی داشته گسسته میشد نفوذ فرهنگی جریان کفر عالم، امت نبی اکرم میپاشاند، این آیه در مقابل آن نفوذ است. باشد یک موقعی اگر عمری بود پروژه نفوذ در این آیات اینقدر رهبری میگویند نفوذ نفوذ اصل نفوذ که نفوذ فرهنگی این که روشن است مسئله فرستادن جاسوس و آخرین کارها مبتذل ترین کارهایی است که رخ میدهد، اصل نفوذ این است که امت باید متفرق بشود. تا وقتی که صف واحد وجود دارد، اتفاقی نمیافتد. این نفوذ میآید امت را میپاشاند. کسانی بودند در خانه امیر المومنین یک روزی شدند دشمنان امیر المومنین این پروژه نفوذ است، پروژه نفوذ یعنی امت امیر المومنین را پاشاندند، امت نبی اکرم را پاشاندند، چکار باید بکنیم قرآن میگوید راهش این است واعتصموا بحبل الله یعنی محور لازم داریم جمع همیشه چی میخواهد محور میخواهد محورش چیست حبل الله، حبل الله در روایات ما هم به قرآن معنا شده هم به امام معنا شده، این هم یک حقیقت است انی تارکم فیکم الثقلین این قرآن در سینه امام میشود محور میشود عمود میشود حبل الله آنی که دستتان را به آن بگیرید تعبیر قرآن چیست چکار کنید اعتصام، اعتصام است که در روایت میگوید شما را معصوم میکند، معصوم در روایت از ما پرسیدند، گفت معصوم یعنی چی، حضرت فرمودند اعتصم بالله کسی که چنگ بزند به این ریسمان معصوم میشود. ما یک معصوم فرد داریم یک موقع جامعه را شما معصوم میکنید در مقابل پروژه نفوذ میخواهید جامعه معصوم بسازید که نفوذ در آن عمل نکند، ببینید قرآن دارد چکار میکند یعنی شما یک سد و سپر میخواهید این چطور حاصل میشود حبل میخواهد که من خدا باید بفرستم کار شما نیست شما اعتصام منتها واعتصموا بحبل الله جمیعاً با همدیگر دست به دست هم و تواصوا بالحق و تواصوا بالصبر خسرانی که در سوره مبارکه عصر از آن دارد بحث میکند همه را گرفتار میکند الا الذین آمنوا و عملوا الصالحات و تواصوا فردی نیست خیال کنی خودت را میتوانی نجات بدهی کار به بقیه نداشته باشی برای همین است در ادامه این آیه، آیه صد و چهار میگوید ولتکن منکم امه یدعون الی الخیر یأمرون بالمعروف و ینهون این تواصوا بالحق و تواصوا بالصبر است ما دست به دست هم باید یک کاری انجام بدهیم نمیتوانم بی تفاوت بنشینم ببینم برادرم دارد فرو میرود، دارد آسیب میبیند این از عهده اجتماعی عرضم کجاست ما اینها را یک دفعه تبدیلش میکنیم به یک اخلاق فردی من با یکی خوشرو باشم مهربان باشم که چی چکار کنید، بعد خیال میکند کفار هم بعضی هایشان اینها را دارند، اصلاً آنی که نبی اکرم دارد درست میکند این چیزها نیست. این که یک جایی یک شعاعی از نبی اکرم در دست مستضعفین عالم هم باشد ممکن است بله ممکن است. ولی آنی که حضرت داشته میآورده چی بوده، حضرت دارد امت ایمان درست میکند و شماها را دارد به هم پیوند میدهد، سرفصل هایی دارد ما در این جلسات سرفصلهاییش را بحث کردیم آخر جلسه یک اشاره ای میکنم این هم نکته باقیمانده بود این هم باشد تا اینجا.
ما جلسات قبل اگر عزیزان یادشان باشد نکاتی در باب سکوت یکی از ارکان بحث روابط ما زبان است شکی در آن نیست، این که ما بتوانیم زبانمان را نورانی کنیم، زبانمان را مومن کنیم، عزیزان بزرگواران اینها که میگویم عین متن روایات است که میگویم که ایمانتان از قلبتان بیاید زبانتان را کنترل کند، زبانت با شئون ایمان حرف بزند ولو با برادرم دارم شوخی میکنم، ولی باید ایمان باشد. باید روابط حتی محبت با مادرم باید ایمان باشد ایمانی که از دستگاه الهی دارید میگیرید میآید زبان انسان را تنظیم میکند در هر وادی ایمان، ما یک مقداری دنبال این بودیم این هم از بحثهای جدی ماست، این همه روایت در باب کنترل زبان و آداب زبان برای همین است برای اینکه امت را بسازید با آن و یک نکته ای که ما در جلسات و کسانی که اطراف این امت هستند ملحق کنید به این امت، دعوتتان است زبان خیرتان است، ذکرتان است که اینها هم بحثی داشت. چند تا نکته ماند من اشاره کنم چون ابتر میشود حیف است چون جلسه آخر است خدمت عزیزان عرض میکنم.
یک سری توصیه های عمومی در باب کلام بود من پایان جلسه قبل اشاره کردم چون فرصت نیست عزیزان خودشان مراجعه کنند ببینند. یکی از بحث هایی که به ما گفته شد این بود که شما با سکوتتان و تفکرتان کلام پخته پیدا کنید، من این را وعده دادم چند تا نکته عرض میکنم اشاره وار، نکته اصلی چی بود با دقت تأمل، خرد و تفکر زبان را تنظیم کنید، کلام را از آفات دور کنید کلام واقع بشود به جا بنشیند بشود حرف به درد بخور، روایات ما نکاتی را در باب این تفکر و خردورزی در باب کلام به ما گفته، از بحثهای مهم روایات ماست، من فقط اشاره میکنم. یک در روایات گفته شده تفکر، برای شما بستر رسیدن به این است که کلام را تبدیل کنید به احسان در بعضی روایات، صدقه در بعضی روایات خیرات، تفکر روحش این است که کلام من تبدیل بشود به صدقه ای به برادرم دارم میدهم، احسانی است که به او دارم میکنم قولوا للناس حسنا، احسانی که باید انجام بدهم در بعضی روایات داشت دلالت به خیرات، یعنی زبان باید در این ادبیات بچرخد، تفکر برای رسیدن به این اغراض، این یک، دو تفکر در وادی این که کلام من روحش باید شفقت باشد، رحمت باشد، باید دستگیری باشد، اعانه و کمک باشد، چی دارم میگویم، ما چی میگوییم میگوییم فکر کنید ولی روی چی فکر کنید قرار است چه اتفاقی بیافتد، فکر کنید حرفی که میخواهم بزنم مصدرش باید محبت باشد من گاهی اوقات یک حرف خوبی میزنم ولی وقتی توجه ندارم این حرف من باید روح محبت در آن باشد یک چیزهایی میآید وسطش آلوده اش میکند مثلاً غضب، من اگر روح حرفی که میخواهم به برادرم بزنم محبت و شفقت باشد دیگر نمیتوانم آلوده اش کنم با غضب، چون دیگر محبت منتقل نمیشود. خرابش کردی.
ببینید چی دارم عرض میکنم خیلی مهم است ما میخواهیم فکر کنیم یک حرف به درد بخور به برادرم بزنم،
شریعتی: یعنی حد فاصل تصمیم را برای حرف زدن تا حرف زدن یک فاصله هست و سکوتی که همراه تفکر باشد این یعنی ظرفیت شناسی یعنی موقعیت شناسی یعنی تعیین ادبیات است
حجت الاسلام شریفیان: میخواهم بگویم روی چی فکر کنید ما حتی گاهی اوقات چند ثانیه فرصت دارم فکر کنم، برادرم یک حرفی میزند، پنج دقیقه است دارد با من حرف میزند میخواهم یک جوابی به او بدهم، چی بگویم چه جوری بگویم روی چیز فکر کنم. نکته دوم این است فکر کنید که حرفی که میخواهم بزنم حامل محبت باشد از مصدر شفقت در بیاید این حرف زدنم را عوض میکند. چند ثانیه که من دوستش دارم میخواهم با او حرف بزنم اگر این محبت در درون من نیاید جایش یک چیزهای دیگری میآید،
شریعتی: هر کاری میکنم این محبت به وجود نمیآید
حجت الاسلام شریفیان: نه من از مصدر محبت حرفم را تولید کنم این که او دریافت میکند یا نمیکند من نمیدانم، این خیلی مهم است یک حرفی در خیابان به یک آدمی میخواهم بزنم اول حواست هست، که من تو را دوست دارم میخواهم به تو حرف بزنم خیلی حرف مهمی است، من احساس کنم این آقایی که آمده دشمن من نیست من را دوست دارد، حرفی که میزند ولو تلخ هم باشد یک جور دیگر برخورد میکنم با این حرف، فکر کنم که من محب این آقا هستم من محب این جوانم من محب برادرم هستم. بعد یک حرفی تولید کنم، این خود این مصدر حرف متناسب خودش را تولید میکند.
شریعتی: کلاً ماهیت کلام را تغییر میدهد
حجت الاسلام شریفیان: همین را میخواهم بگویم از این فرصت تفکر برای رجوع به مصدر محبت استفاده کنیم
شریعتی: و اگر دیدیم محبتمان نمیآید باید روی خودمان کار کنیم
حجت الاسلام شریفیان: الان محبت نداری بگذار یک موقعی میبینی قلبت میجوشد که کمکش کنم، این مهم است، نکاتی که میگویم موضوع تفکر دارم درست میکنم میخواهم بگویم روی چی فکر کنید، چون بسیاری از عزیزان پیام دادند میگویند حاج آقا حجت الاسلام شریفیان میگویند فکر کنید روی چی فکر کنیم، درست هم هست سوال خوبی است، ما وعده داده بودیم به این سوال پاسخی بدهیم. نکته اول این است تفکر کنید روی اینکه فعل من صدقه میخواهد بشود، خیرات میخواهد بشود، احسان میخواهد بشود، خود این آثار دارد در حرفتان، نکته دوم تفکر کنید، در این که من باید دوستش داشته باشم، این دلسوزی است بغض و کینه نیست ما در مورد کافر حربی بحث نمیکنیم در مورد مومنین و کسانی که میخواهند ملحقش کنید به مومنین داریم بحث میکنیم این هم نکته دوم. نکته سوم تفکر کنم در این که حرف زدن من از جنس اصلاح ذات دین باشد، ترمیم روابط باشد نه انفکاک نه شکاندن روابط این خودش یک چیز دیگر است. ما گاهی اوقات یک حرفی میزنیم ولی دقت در آن ندارم که این حرف باید با یک چیزهایی همراه بشود روابط را ترمیم کند نه فاصله ها را بیشتر کند. این هم موضوع سوم است که هر کدام دوستان در خلوتشان یک کم تأمل کنند من الان میخواهم با همسرم حرف بزنم، با برادرم میخواهم حرف بزنیم با مادرم میخواهم حرف بزنم. چقدر به شما بگویم این حرف ها را به ما میزنند میگویند نمیتوانم روابطم را با پدر و مادرم تنظیم کنم، یکی از مشکلاتش همین است فکر نمیکند نمیدانم چی میگویم، حرف میزنم پدرم را ناراحت میکنم، مادرم را ناراحت میکنم و پخته نیست گاهی اوقات حرفش حرف خوبی است پخته نیست، اینها را میگوییم یک مقداری این وقار، این پختگی، این سعه صدر در کلام، این هم نکته سوم، نکته چهارم تفکر ما فکر ما برود روی چی، روی این مسئله که تکلیف محور به حرفهایم نگاه کنم، مأموریت محور نگاه کنم من یک مأموریتی نسبت به برادرم دارم، آن مأموریتتان را پیدا کنید آن مأموریت حرف شما را جهت میدهد، تکلم شما را جهت میدهد، من اگر مأموریت خودم این میدانم که من باید مراقب باشم، حرف من برادرم را به سمت جهنم نبرد، اگر این مأموریت من است باید یک جوری حتی شوخی کردنم، حتی مهمانی دادنم ارتباطم، یک جوری باید باشد این را به سمت دنیا سوق ندهم، شوخی با او میکنم ولی یک شوخی که یک شهوتی در دل او میکارد این شهوت او را زمین میزد، ممکن است خود این شوخی برای تو آسیب زا نباشد برای او آسیب زاست مأموریت، تکلیف، این هم نکته چهارم، این است که میبینید فرق بین حرف زدن امام صادق و ما، میرسیم عرض میکنم. آنجا از مصدر حکمت دارد حرف زده میشود.
شریعتی: خیلی آدم احساس سنگینی میکند روی پشتش
حجت الاسلام شریفیان: نکته پنجم تفکر در عاقبت اندیشی، این حرفی که میزنم عاقبتش کجاست تا کجا میرود، کی میشنود چه اثری در قلب او میتواند بگذارد. این از بحث های مفصلی است که در روایات ما آمده، اهل حزم بودن، حزیمت عاقبت اندیشی، که این شوخی که دارم میکنم نکند در دل او یک چیز بیجا بکارد، نکند او را بشکند، من بین خودم و او ممکن است این حرف جا داشته باشد ولی دیگرانی هم دارند میشنوند، نکند این حرفی که دارم میزنم یک عاقبت سوء عاقبت اندیشی، گاهی اوقات واقعاً اینجوری است در روایات هم زیاد داریم حرف میزنیم فکر نکردم این حرف چه عاقبتی دارد. منافعش چیست، مضارش چیست، عاقبت اندیشی، فرض کنید یک انتقادی میخواهم از همسرم بکنم از فرزندم میخواهم بکنم تا کجا این حرفم را میبیند. چه اثری روی اینها میگذارد بجاست به جا نیست. خوب نکته ششم تفکر در چی، تجربه ها، تجربه هایی که خودم داشتم، یا تجربه هایی که دیدم ما الحمد الله از این چیزها خیلی بی بهره ایم، خیلی کم میگذاریم، دیدم فلان موقع فلان حرف را به همسرم زدم دیدم عاقبتش را، عاقبت اندیشی نکردم، ضررش را دیدم بار دوم چرا این را تکرار میکنی، نباید اگر فلان حرف را زدم، یک آسیبی چه در فضای خانواده چه در فضای رفقا چه در یک جمع، چه در هیئت چه در مسجد جمع های مختلفی که میبینیم حرفی میزنم میپاشد جمع، انفصال ایجاد میکند، دو دو تا چهار تا کنم که چی گفتم چی شد و این تجربه بشود برای بعد من بفهمم اینجوری فایده نداشت، یک حرفی زدم جواب نگرفتم دوباره تکرارش میکنم تفکر، حضرات میگویند سکوت همراه با تفکر، تفکر روی چی، تفکر روی اینها درس بگیرم از اتفاقی که افتاد و فقط تجربه های خودم نه، میبینم در جمع، فلان آقا فلان حرف را زد، دیدم چی شد، تو دیگر نباید آن را تکرار بکنی، در روایت دارد مومن از یک سوراخ چند بار گزیده نشود، مومن نافذ البصیره است، اتقوا من فراسه المومن کانه ینظر بنور الله، مومن باید این جوری ببیند عالم را، این هم نکته ششم
نکته هفتم تفکر برای رسیدن به علم، روایت داشت زیاد حرف زدن کلام را میبرد در وادی جهل این یعنی تفکر شما بستری باشد برای رسیدن به علم، آقا یک حرفی که نمیدانی نزن، فکر کن پیدایش کن به علم رسیدی تازه به حرف رسیدی، تازه موقعیتش را پیدا کنیم ببینیم کی بزنیم. نکات بعدی است ولی گاهی اوقات حرف مصدر علم ندارد، از سر علم و آگاهی نیست تفکر بستری برای رسیدن به علم. نکته هشتم تفکر در روایات ما سه تا کلید برایش گفته شده، تفکر برای رسیدن همان علم را دارم باز میکنم این علم فقط تحقیق تجربی نیست، تفکر برای رسیدن به حکمت، این که عرض کردم امام از مصدر حکمت حرف میزند، تفکر برای رسیدن به حکمت، تفکر برای رسیدن به حق، تفکر برای رسیدن به ذکر این سه تا در روایات کلام آمده میخواهد حرف بزنید حرفتان یک روحی باید در آن باشد، روح حرفتان باید چی باشد حق، باید از مصدر حقانیت حرف بزنید به جا، اینکه میگوییم به جا یعنی این ریشه های درستی حق یعنی حرفی که ریشه های درست خودش را به دست آورده و محکم میشود محقق به چنین کسی میگویند محقق به کسی میگویند یک حرف را به ریشه های مناسب خودش میرساند تحقیق یعنی همین میگویند برو تحقیق کن، یعنی این حرف را تا ساحت ریشه های مستحکم خودش برسان، حرف اگر به ریشه های حقانیت خودش رسید میشود محکم، درخت وقتی ریشه پیدا میکند استحکام پیدا میکند حکمت است. حکمت یعنی حرفی که از استحکام ویژه برخوردار است که بسیاری از حرف ها را میتوانید به آن تکیه بدهید، حکیم به چنین کسی میگویند تفکر در حرف یک، دو حکمت، سه ذکر. ذکر یعنی چی یعنی انسان بتواند حرف را در وادی ذکر الله جایش را پیدا بکند، حرف نباید در سهو باشد غفلت باشد، در روایت نورانی که جلسه قبل خواندیم اول گفتند کلام باید حامل ذکر باشد اینها چه جوری حاصل میشود، تفکر میخواهم بکنم برسم به اینها این دیگر تفکر در صحنه و اینها فقط نیست، کسی اگر بخواهد به مصدر حق برسد باید در وادی حق کار بکند،
شریعتی: یعنی یک بستری از زندگی، زیربنایی باید از قبل رویش کار کنیم
حجت الاسلام شریفیان: کسی اگر انس با حکمت عالم داشته باشد که قرآن است، حکیم عالم داشته باشد که نبی اکرم حضرات معصومین است به مقدار انسی که با این دستگاه داشته باشید حکیم میشوید، حکمت مصدر دیگری ندارد، خیال کنم بروم یک جای دیگر میتوانم پیدایش کنم، حکمت در دست نبی اکرم است یعلمهم الله الکتاب و الحکمه حضرت آمدند کتاب دستورات حکمت، گزاره های مستحکم عالم به شما بدهند چطوری میتوانید به دست بیاورید باید ذیل تعلیم نبی اکرم قرار بگیرید، دارید همین را میبینید یک کسی مثل رهبر معظم که واقعاً حکیم است تربیت شده دستگاه اهل بیت است، حرف زدنش پخته است به جاست میبیند امت را میبیند، نیازها را میبیند، اختلاف ها را میبیند یک حرفی میزند در طیف های مختلف بهره برداری میکنند، واقعاً اینجوری است، آفت در کلام رهبری اگر آدم بگوید نمیبیند بسیار کم است خیلی این چیز مهمی است چرا پخته شدن در یک منطق است چی میخواهد یک عمر عرض کنم با دستگاه اهل بیت زندگی کردن، برای همین است کسانی که عمرشان در دستگاه اهل بیت مشغول تعلم بودند آرام آرام میبینند بوی حکمت میدهد حرف اینها، اینجوری است. عبور کردم، تفکر بر ظرفیت ها، ظرفیت شناسی یعنی چی، چند نکته عرض میکنم بحث مفصلی است اشاره وار، اولاً کسی که با او حرف میزنی باید مختصات و ظرفیت او را ببینی در یک کاسه نمیشود یک سطل آب ریخت باید بفهمند این آدم چه ظرفیتی دارد چه حرفی به دردش میخورد، کسی که از مصدر حکمت آموخته باشد، باز هم کار تمام نمیشود این حکمت چقدرش به درد این میخورد میشود ظرفیت شناسی این یک دو این آدم با این ظرفیتی که میبینید ادامه و رشدش را ببینید گام بعدیش را ببینید قرار نیست یک حرفی به او بزنی بله ظرفیتش کم است ولی هیچی به او نگویند چون ظرفیتش کم است این فایده ندارد در این ظرفیت در روایت یادتان است یرفع برفق با آرامی، یک گام ببرش جلو غیر از این که ظرفیت امروزش را باید ببینید گام های رشد او را باید ببینید این هم ظرفیت شناسی است موقعیت شناسی است این هم دو، سه حرفی که به این آدم دارید میزنید موقعیت الانش هم ببینید، شاید فردا این حرف را به او بزنید به جا باشد الان نه، ما گاهی اوقات ظرفیت طرف را میدانیم، گام بعدیش دیدیم، ولی الان نباید به او بزنیم، الان امروز حالش خوب نیست، امروز شرایطش مناسب نیست این یک چیز دیگر است، غیر از ظرفیت یک آدم است، امروز موقعیت مناسب نیست حتی گاهی اوقات فقط زمان نیست مکان مناسب، گاهی یک رفیق را باید برداری در گلزار شهدا نیم ساعت سر قبور شهدا حرکتش بدهی انسی داشته باشد در آن فضا یک حرفی به او بزنی باشد این حرف به جای خودش بنشیند، موقعیت ها که میشود زمان مکان، گاهی اوقات شما یک حرف میخواهید بزنید باید اول ارتباطتان با این آدم تنظیم کنید آدم یک هدیه میدهد یک ارتباط برقرار میکند پشت سرش یک حرفی را میتواند بزند
شریعتی: ما سه چهار دقیقه وقت داریم تا پایان قرآن را دوستان پایان برنامه امروز پخش خواهند کرد در دو سه دقیقه جمع بندی کنید، یک دقیقه برای خداحافظی ما بگذارید با شما که کلی دلتنگتان میشویم
حجت الاسلام شریفیان: چند تا کار ما میخواهیم خدمت عزیزان انجام بدهیم داریم خداحافظی میکنیم اولاً به دعای همه عزیزان با همه وجود نیازمندم، ما دعای عزیزان را میفهمیدیم که میآید واقعاً میگویم میفهمیدیم مومنین دعا میکنند و حقیقتاً از همه تان ملتمسانه تقاضای دعا دارم و ما را از یاد خودتان نبرید این یک، دو اینکه سرفصلهایی خدمت عزیزان گفتیم یکیش سرفصل آخر بود که بحث زمان بود هم نکاتی خدمت عزیزان هم آیات روایاتی که در این بحث ها هست فایل هایی آماده کردیم میدهیم اگر شما صلاح دیدید برای عزیزان بگذارید مطالعه کند ببینند ان شاء اللهاز آن بهره مند بشوند کلام ما هم نیست ان شاء الله کلام قرآن و اهل بیت هست
شریعتی: ان شاء اللهدوستان در کانال قرار میدهند حتماً همراه بشوید همراه که هستند دوستان عزیز
حجت الاسلام شریفیان: این نکته دوم، نکته سوم این است این بحث را ممکن است در ماه مبارک رمضان یک جاهایی یک ادامه ای بدهیم اگر مقدور بود برای برنامه چون عزیزان گفتند ما این کار را میخواهیم انجام بدهیم بحث میکنم این جنس از بحث ها را به عزیزان ان شاء اللهوعده میدهیم که استمرار داشته باشد، یک جایی اگر این بحث ها ادامه پیدا کرد ان شاء الله به توفیق الهی ماه مبارک رمضان اگر جایی این بحث را ادامه دادیم صوت هایش را متن هایش را در اختیار عزیزان قرار میدهند اگر خواستند ادامه بدهند بحث ها را ان شاء اللهدر خدمت دوستان باشیم
شریعتی: این هم بلندنظری و سخاوت شماست حاج آقا شریفیان که خیلی بهره بردیم این مدت هم از اخلاق خوب و بی نظیر و بی بدیلشان هم از فرمایشات بسیار متینشان ان شاء الله ما را هم حلال میکنید اگر قصوری بود تقصیر بود و شما را به خدای بزرگ و مهربان میسپارم
حجت الاسلام شریفیان: ما هم همینطور از همه عزیزان حلالیت میطلبیم قصور و تقصیر کم گذاشتیم هر چه خوب بود ادبیات وحی و اهل بیت بود هر چه بد بود مال ما بود
شریعتی: شما از خانواده سمت خدا جدا نمیشوید به زودی خدمت حاج آقا حجت الاسلام شریفیان خواهیم بود در فصل دیگری منتها هر جا هستید ان شاء اللهخداوند سلامت شما بدارد و این علقه و پیوند همچنان پابرجاست شما هر جا مشرف شدی در مشاهد مشرفه حال خوشی دست داد ان شاء اللهما و مخاطبان عزیزمان را دعا کنید
حجت الاسلام شریفیان: ان شا لله نایب الزیاره همه مخاطبین خوب برنامه سمت خدا هستیم
شریعتی: دعا بکنید
حجت الاسلام شریفیان: خدایا به آبروی محمد و آل محمد همه را عاقبت به خیر بگردان، به آبروی امیر المومنین به آبروی حضرات معصومین روابط ایمانی رحمانی اخوت به همه مان اعطا بفرما و در امر فرج بقیه الله الاعظم تعجیل بدار
شریعتی: خیلی آمین خیلی از شما ممنون و متشکرم، برای مشارکت در قربانی ماه شعبان المعظم از شما دعوت میکنیم همراه بشوید با ما و امیدوارم اتفاقات خوبی به یمن نام نبی مکرم اسلام و همین طور اهل بیت گرانقدرشان خاصه حضرت بقیه الله الاعظم برای مردم عزیز و نازنینمان رقم بخورد، به کانال ما میتوانید مراجعه کنید به سایت ما، یا عدد چهارده را به 2000303 پیامک کنید از نحوه مشارکت مطلع بشوید بهترین ها نصیبتان دعا میکنم از صمیم قلبم ان شاء اللهدر پناه قادر متعادل باشید صفحه دویست و بیست قرآن کریم قرار امروز سمت خدایی هاست تا فردا و تا سلامی دوباره
صفحه220قران کریم