اپلیکیشن شبکه سه
دریافت نسخه اندروید

مشاهده محتوا

1401-11-16- حجت الاسلام شریفیان- اهمیت سکوت و حفظ زبان

شریعتی:‌ اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم الحمد الله الذی جعلنا من المتمسکین بولایه امیر المومنین و الائمه المعصومین علیهم صلوات الله، خانم‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ها آقایان سلام همچنان در ایام عید میلاد امیر المومنین نفس می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌کشیم بر همه تان مبارک و محنا باشد انشاءالله بهترین‌‌ها نصیب همه مان بشود و امیدوارم امیر المومنین دست‌‌های خالی مان را با لطف و نظر و کرامتشان پر بکنند و امیدوارم زیارت نجف برای من و شما بنویسند و همه پدران عزیز باز این ایام را تبریک و شادباش می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌گویم همچنین محضر عزیز دلمان حاج آقا حجت الاسلام شریفیان سلام علیکم ایام مبارک باشد و خیلی خیلی خوش آمدید.


حجت الاسلام شریفیان:‌ علیکم و السلام و رحمه الله من هم خدمت برادر عزیزمان آقای شریعتی سلام عرض می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌کنم همینطور خدمت همه بینندگان خوب برنامه سمت خدا هر جا که هستند در پناه خداوند متعال انشاءالله باشند و طاعات و عباداتشان انشاءالله مورد قبول خداوند متعال قرار گرفته باشد و انشاءالله دوستان و عزیزانی که در ایام اعتکاف هستند همه را دعا کنند ما هم توفیقمان نشد معتکف بشویم ولی خلاصه دوستان و برادران خودشان را ببینند از دعای خیر خودشان فراموش نکنند.
شریعتی:‌ حالتان چطور است خوشحالیم در خدمت شما هستیم همینطور خدمت دوستان و عزیزانمان، بله آنها که معتکفند اگر ما را می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌بینند به تک تکشان سلام می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌کنیم و غبطه می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌خوریم و حسرت به حالشان امیدوارم ما و همه مخاطبان عزیز و خانواده بزرگ سمت خدا را از دعای خیر خودشان محروم و بی بهره نگذارند، خدمت شما هستیم و با دل و جان بحث امروز شما را خواهیم شنید.
حجت الاسلام شریفیان:‌ اعوذ بالله من الشیطان الرجیم بسم الله الرحمن الرحیم الحمد الله رب العالمین و صلی الله علی سیدنا محمد و آله الطاهرین و اللعن الدائم و اعدائم اجمعین اللهم کن لولیک الحجه بن الحسن صلواتک علیه و علی آبائه فی هذه الساعه و فی کل الساعه ولیاً و حافظاً و قاعداً و ناصراً و دلیلاً و عینا حتی تسکنه ارضک طوعا و تمتعه فیها طویلا. خوب خیلی تبریک عرض می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌کنم خدمت شما و همه عزیزان و بزرگواران ایام میلاد امیر المومنین سلام الله علیه، انشاءالله به زودی زود همه مان موفق بشویم برویم زیارت امیر المومنین می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌دانم بعضی عزیزان موفق شدند در این ایام زیارت بروند انشاءالله همه شان نایب الزیاره همه مردم عزیز و مومنین انشاءالله باشند. من قبل از اینکه بحث را ادامه بدهیم بحث جلسات قبلمان را یک آیه ای از قرآن کریم تقدیم بکنم در باب امیر المومنین این آیات خیلی آیات فوق العاده ای است من دو سه جلسه قبل به یک تناسبی یک اشاره به این آیات کردم خوب این آیات بحث جدی دارد، یکی دو نکته در مورد این آیات عرض کنم به تناسب این ایام انشاءالله امیر المومنین به همه مان یک نگاهی بیاندازد یک نگاه پدرانه. عرض می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌کنم در سوره مبارکه بقره خداوند متعال دو دسته را معرفی می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌کند، و اینها را مقایسه ای با هم می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌کند و تقابل انداخته در واقع، دسته اول آن کسانی هستند که قرآن فرموده است که وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ يُعْجِبُكَ قَوْلُهُ فِي الْحَياةِ الدُّنْيا وَ يُشْهِدُ اللَّهَ عَلى‏ ما في‏ قَلْبِهِ وَ هُوَ أَلَدُّ الْخِصام‏ کسانی هستند در امت نبی اکرم حرف از زهد و دوری از دنیا می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌زنند، ولی اینها محض دنیا هستند اینها ادای دین را در می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌آورند و هو علی الخصام، در روایت دارد و هو شدید الخصومه، علی الخصام یعنی کسی که در دشمنی و خصومتش با نبی اکرم شدیدترین است دقیقاً در نقطه مقابل حضرت است اسمش این است که رنگ و بوی طرح نبی اکرم را دارد ولی دشمن نبی اکرم است. این یک طرف است یک طرف دیگر قرآن فرموده است و من الناس من یشری نفسه ابتغا مرضات الله و الله رئوف بالعباد این هم طرف دوم است این آیه آیه اول دویست و چهار است آیه دوم آیه دویست و هفت است که آن توضیح می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌دهد این دو دسته را، این دسته دوم کی هستند کسانی که یشری نفسه ابتغا مرضات الله جانشان را فدا کردند فقط و فقط برای خشنودی خداوند متعال، این آیات مال کجاست مال لیله المبیت است امیر المومنین جای رسول خدا خوابید به رسول خدا فرمود یا علی امشب می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌خواهند برای کشتن من می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ریزند در خانه جمعیتی من باید بروم یا رسول الله من چکار باید بکنم تکلیف ما اینجا چیه حضرت فرمود جای من باید بخوابی، امیر المومنین فرمودند جان شما حفظ می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌شود رسول خدا فرمود بله، حضرت فرمودند جان من فدای شما ، در روایت هست مرحوم شیخ طوسی در امالی یک روایت نقل کرده به اسناد متعدد چندین سند شیعه و سنی که این آیه در مورد امیر المومنین است این که هیچی مسلم است این، از آن چیزهایی است که امیر المومنین جابجا در مقاطع حیات خودشان و اهل بیت محاجه کردند گفتند این در مقام کی نازل شد قابل انکار نیست، یک روایتی داریم مرحوم شیخ این هم به سندهای مختلف آورده است که خداوند متعال مثل آن شبی در عرش الهی با جناب جبرئیل و میکائیل خدا صحبت کرد، آخیت بینکما عقد اخوت بین شما جاری کردم حاضرید بر آن یکی ایثار کنید جانتان را بدهید، کدامتان حاضرید بر آن یکی برود کنار می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌گوید در روایت هست هر دو کراهت ورزیدند خدا فرمود و شما مثل ولی من علی بن ابیطالب نشدید وقتی حاضر است جانش را فدای برادرش کند، بعد خدا فرمود حالا بروید محافظت کنید از او  آن شبی که امیر المومنین خوابید می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌گوید جبرئیل و میکائیل آمدند بالای سر حضرت که حفاظت کنند، جناب جبرئیل آمد بالای سر، جناب میکائیل رفت پایین پا، می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌دانید اینها ملائک مقرب الهی هستند ملائک زیر دست اینها کار می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌کنند فوق العاده اند کسانی هستند وقتی اصحاب الکسا پنج تن جمع شدند، جناب جبرئیل اذن می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌گیرد من می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌توانم کنار اینها قرار بگیرم، حدیث شریف کسا خدا اذن می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌دهد به ایشان که شما هم برو سادس اینها باش، ششمی این پنج تن باشد بسیار مقام مقام بزرگی است، این روایت کوچک کردن مقام جبرئیل و میکائیل نیست بزرگی امیر المومنین است. آمدند بالای سر امیر المومنین جناب جبرئیل این طرف، جناب میکائیل آن طرف،‌ چه کسی مثل تو والله خداوند متعال یباحی بک بملائکه خداوند متعال با تو مباهات می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌کند به ملائکه خودش و در روایت هست وقتی اینها آمدند بالای سر امیر المومنین خیال می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌کردند رسول الله می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌خواستند سروصدا، مخفیانه به غفلت حضرت را بکشند، یکیشان گفت بگذار بیدارش کنیم بکشیم، که درد کشته شدن را خوب بفهمد، بیدار کردند دیدند امیر المومنین است ممکن بود جان حضرت حضرت به شهادت برسد واقعاً صحنه صحنه شهادت بود. بعضی خیال می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌کردند امیر المومنین برایش روشن بود که اینجا کشته نمی‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌شود اصلاً اینجوری نیست اینکه بداند کشته نمی‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌شود فضیلت نیست، بداند هیچ اتفاقی سرت نمی‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌آید.
شریعتی:‌ این که تو با اعتقاد جانت را فدای رسول اکرم بکنی.
حجت الاسلام شریفیان:‌ ببینید ادامه آیه چیست، قرآن فرموده است و من الناس من یشر نفس استقام این آیه چند تا نکته دارد یک نکته اش این است که مرضات الله بر محور نبی اکرم است، امیر المومنین جانش را فدای کی داشت می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌کرد، رسول الله، خدا می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌گوید این مرضات الله است، رضوان الهی بر نظام نبی اکرم می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌چرخد، نبی اکرم بپسندد رضای الهی، آنجایی که نبی اکرم طرح می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌گذارد وسط که بالای آن طرح بروید رضوان الهی است، رضوان یک امر توهمی نیست یک جریان است عمود دارد محور دارد کسی که خودش به دنبال رضوان الهی بوده، برای شما می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌شود مسیر رضوان، می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌شود رضی الله عنهم و رضوا عنه خودش می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌شود صاحب مقام رضوان برای شما دیگر آن آقا آدرس است، امیر المومنین رضوان الهی را دارد دنبال می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌کند، رضوان الهی کجا هست،
شریعتی:‌ رسول الله آخرش هم اگر بخواهی بروی راضیتاً مرضیا همین اتفاق باید بیفتد.
حجت الاسلام شریفیان:‌ بله بعد قرآن در انتهای آیه دویست و هفت فرموده است و الله رئوف بالعباد، خدا اهل رأفت به عباد، عباد کی هستند یک معنایی که بعضی‌‌ها گفتند، گفتند العباد کسانی هستند که یشری نفسه من الناس ولی اینجور نیست العباد یعنی کل عباد خدا نسبت به همه بنده‌‌ها رأفت دارد خوب چه ربطی به امیر المومنین دارد، امیر المومنین راه رأفت به همه عباد را باز می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌کند، وقتی امیر المومنین جای رسول الله می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌خوابد چه اتفاقی می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌افتد امکان رسیدن همه عالم به رسول الله را دارد فراهم می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌کند، این آیه فقط رأفت به امیر المومنین نمی‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌خواهد بگوید از یک رأفت عام دارد خبر می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌دهد و الله رئوف بالعباد، خدا به همه عباد خودش رأفت می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌کند، اگر می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌خواهی شامل این رأفت بشوی یک کسانی هستند که من یشری نفسه ابتغاء‌ مرضات الله خودشان را فدا کردند که رأفت و رحمت الهی از دریچه نبی اکرم به عالم برسد، اینکه رسول الله کشته می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌شدند، دست کدام ما به رسول الله می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌رسید. امیر المومنین چکار دارند می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌کنند امیر المومنین جانشان را فدای چی دارند می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌کنند که این باب باز بشود، نبی اکرم صدایش در عالم بلند بشود، مسیر رضوان این است رضوانی که امیر المومنین دارند دنبال می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌کنند رسول الله است ولی یک کاری باید بکنی که رضوان در عالم منتشر بشود.
شریعتی:‌ و این رآیت برافراشته بماند و به اهتزاز در بیاید.
حجت الاسلام شریفیان:  آیه این را می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌گوید یک بار دیگر آیه با خوانم و من الناس یک عده هستند آن طرف یعجبک قوله فی الحیاه الدنیا ولی الد الخصام هستند، اینها یک طرف طیفند در امت نبی اکرم دشمن‌‌هایی که دشمنان امیر المومنین هستند، این طرف طیف و من الناس من یشری نفس ابتغاء‌ مرضات الله و الله رئوف بالعباد،
شریعتی:‌ به به چقدر خوب تا حالا از این منظر به این قصه نگاه نکرده بودم.
حجت الاسلام شریفیان:‌ حالا یک نکته لطیفی دارد، اینجا معلوم است تقابل این دو آدم یک عده دنبال رضوانند یک عده دنبال دنیا هستند ولو حرف از دنیا می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌زنند ما اهل دنیا نیستیم ولی اینها خود دنیا هستند در آیات قبلش خدا دو تا نقل می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌کند ببینید چقدر شبیه اینجاست فمن الناس من یقول ربنا آتنا فی الدنیا، خدا در دنیا به ما بدهد چی نگفته است و ماله فی الاخره من خلاق در آخرت هیچ نصیبی ندارند مرحوم علامه به درستی اینجا فرمودند ببینید ذکر نکرده چی می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌خواهند می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌گویند فی الدنیا چی می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌خواهی در دنیا وقتی نمی‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌گوید یعنی هر چه مربوط به دنیاست برایش مهم نیست این حسنه است سیئه است چیست، دنیا باشد بده ما ابن دنیاییم فرزند دنیاییم دنیا بده، ربنا آتنا فی الدنیا و ماله فی الاخره من خلاف هیچ نصیبی ندارند و منهم ببینید دو دسته را شمرده، این دو دسته همان دو دسته هستند که بد می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌بینید که همین الان عرض کردم و منهم من یقول ربنا آتنا فی الدنیا حسنه و فی الاخره حسنه و قنا عذاب النار، معلوم است از دنیا عبور می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌کنند یک چیزهایی را بر می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌دارند، حسنه اش را باید برداری، خیال کنی می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌روی در دنیا هر چه می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌خوری هر جا رفتی هیچ مشکلی پیش نمی‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌آید اینجوری نیست حسنه اش را باید بردارد این حسنه چیست در روایات ما توضیح داده شده وارد این بحث نمی‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌شوم بحث مفصلی است که آدم در دنیا یک رزقی دارد یعنی رزقش حسنه دنیا است فرق می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌کند با کسانی که ربنا آتنا فی الدنیا هر چی شد، حلالش حرامش، این طرف آن طرف، به رسول الله ربط دارد ندارد، اینهایش برایش مهم نیست دنیا را بده بیاید دنیاست، برای همین آن طرف می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌گوید و فی الاخره اول می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌گوید دنیا، معلوم است مسیر رسیدن به حسنه آخرت و قنا عذاب النار اگر حسنه دنیا را برداری به آن می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌رسی والا بروی در دنیا غوطه بخوری به حسنه آخرت و قنا عذاب النار نمی‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌رسی، افق آنجاست از دنیا شروع می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌شود، همین اول دنیا را گفته ربنا آتنا فی الدنیا حسنه نه که دنیا اصل است معلوم است که آخرت اصل است چرا اول دنیا را می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌گوید چون از اینجا شما باید عبور کنید اگر حسنه اینجا را برداشتید به حسنه آخرت می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌رسید. امیر المومنین حسنه فقط برداشته رفته، ذره ای آن چیزی که نباید بر نداشت. دیدید آدمی که می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌خواهد برود قله بزند یک ذره بار بیجا برداری در راه اذیتت می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌کند می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ماند  مثلاً قابلمه برداری بروی آنجا بخواهی غذا دم کنی اینجوری نیست باید یک کنسرو برداری این بار سنگین است اگر آدم قله خودش را بفهمد دیگر هر چیزی در دنیا بر نمی‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌دارد. آدمی که سرش پایین است می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌شود دنیا، آدمی که سرش پایین است گم می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌شود در ظلمات دنیا، در همین آخر قنا عذاب النار، این قنا عذاب النار یک نکته بگویم، عیب ندارد این آیات را گفتیم معلوم نیست برسیم این آیات را بحث کنیم در این برنامه، قرآن فرموده است و قنا عذاب النار، این فقط نجات خودم از آتش نیست امیر المومنین در این آیات دارد بحث می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌شود قنا عذاب النار یعنی خدا این امت می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌خواهم ببرم بهشت، من نمی‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌گذارم امتم برنجد، حسنه ای که امیر المومنین بر می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌دارد با حسنه ای که یک مومن بر می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌دارد فرق می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌کند. در روایت دیدید یک کسی آمد خدمت امیر المومنین عرض می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌کنم یا امیر المومنین برادری دارم تارک دنیا شده، می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌گوید امیر المومنین به سرعت رفتند سراغش، این کارها چیه می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌کنی این بازیها چیه در می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌آوری گفت آقا شما خودت زندگیت را ببین چه جوری است، حضرت فرمودند من دارم یک کار دیگر می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌کنم تو چکار به من داری من یک امتی را باید به خودم برسانم، تو ادای من را نباید در بیاوری ولی در مسیر من باید تنظیم بشوی، این ربنا آتنا فی الدنیا حسنه و فی الاخره حسنه و قنا عذاب النار همان است که در سوره انسان قرآن فرموده است یوفون بالنذر و یخافون یوم کان شره مستطیرا،
شریعتی:‌ یک حسنه امیر المومنین آیه نازل می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌شود سوره نازل می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌شود.
حجت الاسلام شریفیان:‌ حضرت یک جوری حسنه بر می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌دارند که نه خودش برسد، امیر المومنین برسد چی هست ما چه می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌دانیم وصال امیر المومنین چی هست، حضرت یک جوری حسنه بر می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌دارد که امتی را برساند. به مقداری که بار انسان سنگین می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌شود تکالیف و تصرف انسان در دنیا عوض می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌شود، کسانی که می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌خواهند کار جدی برای امیر المومنین انجام بدهند حتماً جنس باریک بر می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌دارند، متفاوت می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌شود، لطیف تر می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌شود، دقیقتر می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌شود، جنسش فرق می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌کند. خوب این آیات اشاره کردیم دوستان عزیزان خودشان دنبال کنند فضایل امیر المومنین می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌دانید ما یک آیاتی داریم در قرآن آقای شریعتی در باب اهل بیت، یک آیاتی داریم فقط در مورد امیر المومنین است. نزلت فی علی بن ابیطالب، فقط در باب امیر المومنین است نه اینکه مقام اهل بیت نیست ولی خصوص حضرت نازل شده، این خودش یک بابی است که فقط آیاتی که شأن نزولش به طور خاص امیر المومنین بوده صلوات الله و سلامه علیه
شریعتی:‌ چقدر کیف کردیم، اصلاً گفتن و شنیدن از امیر المومنین سرشار از لطافت است و حلاوت و خوش به حال آنهایی که دلشان سرشار از محبت حضرت است و جز ارادتمندان و محبان و شیعیانش هستند.
حجت الاسلام شریفیان:‌ انشاءالله در دنیا و آخرت دستمان به دامن حضرت، انشاءالله حضرت برای همه عزیزان و بینندگانی که شوق این معنا را دارند یک زیارت معنوی نورانی انشاءالله بنویسد.
شریعتی:‌ خیلی خوب ممنونم از بیان لطیفتان امیر الکلام امیر المومنین علیه الصلاه و السلام می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌فرمایند که آدمی در زیر زبان خودش مخفی است و ما قولوا للناس حسنا را این هفته‌‌ها داریم بررسی می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌کنیم و وارد بحثمان بشویم انشاءالله.
حجت الاسلام شریفیان:‌ همانطور که فرمودید بحثمان بسم الله الرحمن الرحیم اللهم صل علی محمد و آل محمد بحثمان درباب مسئله روابط اجتماعی رسید به تنظیم کلام، ما در روابط اجتماعی‌مان از بحث‌‌های جدی چه با مومنین چه با ناس قول باید قول حسن باشد که مختصات این قول حسن را می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌خواستیم یک قدری پیدا کنیم از بحث‌‌های جدی تنظیم روابط اجتماعی است.
شریعتی:‌ یک نکته ای حاج آقا آن هفته اشاره کردند به نظرم خیلی نکته مهمی بود که این را در ساحت روابط فردی اساساً نبینید و توسعه اش بدهیم.
حجت الاسلام شریفیان:‌ بحث امت سازی امیر المومنین است حضرت دارد خانواده می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌سازد.
شریعتی:‌ از این منظر باید این بحث را بشنویم و نگاه بکنیم و دنبال بکنیم به نظرم خیلی تغییر می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌کند نگاه ما.
حجت الاسلام شریفیان:‌ یک روایتی جلسه قبل خواندیم خیلی روایت فوق العاده ای بود یک بار دیگر ترجمه می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌کنم چند تا نکته دارد می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌خواهم این را توضیح بدهم، حضرت فرمودند خیر در سه خصلت خدا برایتان جمع کرده، نظر سکوت کلام، نگاه کنید سکوت کنید حرف بزنید هر کدام از این سه تا محمل یک کاری است وقتی دارید نظر می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌کنید حضرت فرمودند اعتبار، یعنی با نگاه‌‌هایتان باید دست بگیرید عبرت بگیرید اعتبار یعنی، در هر پدیده ای خداوند متعال نشانه‌‌هایی برای شما قرار دادن، درست دیدن، ما اکثر العبر و اقل الاعتبار این از حکمت‌‌های بسیار مهم است حضرت می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌گویند نگاه خدا صحنه‌‌های مختلفی برایتان قرار داده آدم اولاً باید با صحنه ای مواجه بشود که یک چیزی در آن هست بعضی نگاه‌‌ها نگاه آلوده است در آن رشد ندارد فقط رجس است فقط آلودگی است این یک چیز است یک موقع نه یک صحنه‌‌هایی برای انسان در آن اعتبار وجود دارد ولی انسان باید اهل این باشد بردارد آن را والا می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌تواند غافلانه عبور کند از آن یک عده ای نگاه می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌کنند جلسه قبل هم عرض کردم، می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌روند حرم امام رضا شروع می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌کنند متر می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌کنند این مناره چند متر است، دنبال این می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌گردد نفهمیده چیز دیگری، حتی در این سنگ و آجر باید یک چیزی را دنبال کند. این عبرتی که خدا برای شما قرار داده که این نیست،
شریعی:‌ ما به همین مناسبت آن هفته راجع اولو الابصار و اولو الالباب صحبت کتتردیم
حجت الاسلام شریفیان:‌ بله، بصیرت یعنی همین، بصیرت یعنی نگاه نافذ، بصیرت یعنی این که انسان باید با نور الهی یک چیزی را در عالم ببیند که آن قصه است آن حرف اصلی است، آن محور داستان است والا یک عده ای داستان حضرت یوسف را از منظرهای دیگر هم می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌شود نگاه کرد می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌توانید قصه حضرت یوسف را یک جوری نگاه کنید تاریخ بخوانید هیچی از درس انبیا را نفهمید، آن چیزی که قرآن دارد تعریف می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌کند نفهمی، بروی دنبال اینکه بالاخره حضرت یوسف چند تا زن گرفت، چند تا بچه داشت بالاخره با زلیخا ازدواج کرد نکرد، آنی که قرآن دارد می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌گوید یک چیز دیگر است آن را باید دنبال کنی،
شریعتی: از این ظاهر بگذری رد بشوی عبور بکنی.
حجت الاسلام شریفیان:‌ این یک نکته، نکته دوم حضرت فرمودند سکوت، در سکوت باید چی گیرتان بیاید، حضرت فرمودند فکر، تفکر  اگر تفکر نباشد غفلت است، پیدا نکردی ما بحثمان در چند جلسه بحثمان سکوت بود از ارکان بحث سکوت در روایت می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌گوید تفکر است تعقل است، این یک فرصت است برای خودت و طرف مقابل که توضیحش عرض می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌کنم. سومی حضرت فرمودند و کلام، حالا می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌خواهی حرف بزنی در کلام باید چی باشد حضرت فرمودند ذکر، اگر تو حرف زدنت ذکر نباشد این لغو است، این دو تا را باید توضیح بدهیم آن بحث نظر و اعتبار جای خودش که نقطه گرفتن انسان است، شما دارید ورودی می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌گیرید دارید دریافت می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌کنید دریافت‌‌هایتان را تنظیم کنید یک، دو خوب فکر کنید، سه کلام صادرات شماست، آن واردات شماست سکوت آن پروسه به تعبیر چی بگوییم آن فرایند رسیدن به پختگی‌‌هاست و کلام نقطه صادرات و افشای شماست، این روایت این سه تا را دارد تنظیم می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌کند واردات فرایند و صادرات، خوب آن چیزی که در باب سکوت در این روایت دارد می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌گوید تفکر است. ما مسئله سکوت که در روایت می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌گوید تفکر دو تا فرصت برای ما ایجاد می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌کند که در بحث جمع بندی من مفصل وارد این خواهم شد، دو تا فرصت برای ما ایجاد می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌کند سکوت، فرصت به خودم، و فرصتی که به طرف مقابل باید بدهم. برای تحلیل، برای این که پیدایش کنم حرف را بفهمم این همان نکته ای است که می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌گویم در جمع بندی عرض می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌کنم. ما در تفکرمان یک نکاتی را باید به آن برسیم در سکوت که اگر به آن نرسید سکوت کردید ولی بهره مند از سکوت نشدید، این روایت همین را دارد می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌گوید می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌گوید آدم ممکن است ساکت باشد ولی بهره مند نیست، کما اینکه ممکن است حرف بزند بهره مند نباشد ممکن است نگاه کند بهره مند نباشد، اینها فرصت‌‌های بهره مندی‌‌های شماست ما اگر اینجا می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌گوییم ساکت سکوت کنید برای اینکه در سکوتتان باید بهره‌‌هایی را برسید، اگر به آن بهره نرسید حرف می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌زنید باز هم بیجا داری حرف می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌زنی ما در سکوتمان می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌خواهیم کلاممان را تنظیم کنیم جلسه اول شما فرمودید به جا حرف زدن درست است ولی برای به جا حرف زدن از سکوت باید عبور کنید که جا را پیدا کنید. برای همین روایت ما می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌گوید کم حرف بزنید، سکوت فرصت شماست، فرصت رسیدن به پختگی است رسیدن به حلم است، رسیدن به پیدا کردن موقعیتها و جا هست اگر این سکوت را درست از آن بهره مند بشوید می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌توانید به کلام پخته برسید کلامی که در آن چی، در روایت گفت چی ذکر، کان در آن سکوت شما باید فکر کنید روی چی فکر کنم یکی از ارکانش می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌شود ذکر اگر در خلوت خودتان فکرهایتان شما را در وادی ذکر حرکت بدهد آن وقت که می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌خواهید حرف بزنید کلامتان حامل چی می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌شود، ذکر، نقطه مقابل غفلت این یک مکملی دارد عرض خواهم کرد. ببینید یک فرصت فرصت خودمان است یک فرصت در سکوت فرصتی است که به طرف مقابل داریم می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌دهیم، باید اجازه بدهی موقعیت مناسب فراهم بشود، اجازه بدهی او هم فکر بکند. ما گاهی اوقات یک حرف به او می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌زنیم ولی ده تا حرف دیگر بی جا کنارش می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌گذاریم مهلت فکر کردن را از طرف مقابل می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌گیریم یک حرف خوب می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌زنیم کنارش یک حرف بی جا می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌زنیم دیگر نمی‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌تواند روی حرف خوبت فکر کند این توضیحش عرض می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌کنم فقط اشاره، این توضیح روایت عبور میکنیم بر می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌گردم به این بحث کار داریم به این، ما چند تا روایت داریم این روایتها را بخوانم این روایت‌‌ها  از آن طرف است می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌گوید حرف بزنید، می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌گوید حرف بزنید ولی قید و قیود حرف را بیان می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌کند که با این هم کار داریم. روایت اول این روایت عرض می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌کنم که در فقیه مرحوم صدوق نقل شده است ایشان نقل می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌کند از وجود مقدس امیر المومنین اگر اشتباه نکنم کلام فی حق خیر من سکوت علی باطل، بعضی سکوت‌‌ها باطل است بیجا سکوت کردی، کلام فی حق خیر من سکوت علی باطل، آدم یک حرف حقی داشته باشد باید بزند، کلام حق، حرف حق، در مقابل سکوت علی باطل، سکوت علی باطل معنای اولی که متبادر از این عبارت این است آدم یک باطلی که می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌بیند نباید سکوت بکند ولی برای کسی که حق در دستش است، طرف باطل می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌بیند، می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌خواهد حرف بزند چی می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌گوید خودش هم باطل می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌گوید، با شمشیر بیان حق ریشه باطل را باید بزنی، حضرت فرمودند کلام فی حق خیر من سکوت علی باطل دو تا چیز اینجا خیر است مقایسه شده با هم مقایسه اش چیست، می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌گوید آدم حرف حق بزند یک، این که از همه چیز بهتر است، دو اینکه در مقابل یک باطلی سکوت به جا کنیم این هم خوب است سومی چیست سکوت بی جا در مقابل باطل و چهارمی که از همه بدتر است باطل در مقابل باطل. دو تا فرض حق داریم دو تا فرض باطل داریم. دو تا فرض حقتان چیست حرف حق زدن، دو سکوت به جا در مقابل یک باطل. ممکن است یک باطلی را ببینید یک حرف بیجا، یک اندیشه بیجا، یک قول بیجا، ولی اینجا جای حرف زدن نیست. این هم حق است، این روایت این دو تا را با هم مقایسه کرده گفته کلام فی حق بهتر است از سکوت بر باطل، یعنی یک جاهایی جای سکوت بر باطل است ولی بهتر از آن این است که انسان کلام حق بگوید. از این دوتا یک دو تای دیگر فهمیده می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌شود که آنها خیر نیست آن جایی که حرف نمی‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌زنند سکوت می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌کنند ولی جای حرف زدن است و حرف هم دارید بزنید، نزنید، این کار باطل است. یک چیز دیگر هست از این هم باید دوری کنید این هم خیلی بد است آن هم این است در مقابل یک باطل می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌خواهی حرف بزنی حرف باطل بزنی. بعضی‌‌ها دیدید از حق می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌خواهند دفاع کنند دفاعشان از حق بدتر است این روایت همین را می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌گوید، می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌گوید یک جاهایی سکوت علی باطل خوب است، اگر بلد نیستی حرف بزنی حرف نزن، یک سوالی در پیام‌‌ها آمده بود خیلی حرف خوبی است گفتند آقای حجت الاسلام شریفیان الان که رهبری دارند می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌گویند جهاد تبیین، تو روی سکوت داری حرف می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌زنی، آقا جهاد تبیین درست است خیلی حرف خوبی است، ما باید از حرف زدن دفاع کنیم باید تبیین کنیم ولی به خدا قسم تبیین این که می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌بینید رهبری یک چیزی می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌گویند بار روی زمین می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ماند چون نداریم که این کار را انجام بدهد مسلح نیست به سلاحی که آقا در موردش حرف می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌زنند. به خدا قسم تبیین کردن یک کار است ما می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌گوییم رهبری می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌گویند جهاد تبیین بسم الله الرحمن الرحیم شروع می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌کنیم به حرف زدن به خدا اینجوری نیست، این روایاتی که می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌گوید یک جاهایی جای سکوت کردن است الان وقت حرف زدن نیست و این سکوت تو تبیین است حداقل اگر خودش تبیین نباید بستر تبیین آینده تو می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌شود این همان است که در روایت قبل گفتم. سکوتی که از تویش تفکر در بیاید مسلحت کند به ذکر حالا بروی در میدان آن ذکر را ایجاد کنی، و اهل بیت این را دارند به ما می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌گویند اهل بیت خودشان اهل حرف زدن بودند ولی ببینیم حرف زدن اهل بیت را، امیر المومنین بیست و پنج سال سکوت کرد، حرف‌‌ها را به خواص می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌زد، ظرفیت‌‌ها را می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌سنجید بروید ببینید این روایات ما، چقدر از امیر المومنین در دوره بیست و پنج ساله خانه نشینی ایشان چقدر از حضرت حرف داریم بیست و پنج سال خیلی است آن هم امیر المومنین امیر الکلام کسی که از جهت اجتماعی جا افتاده بین مردم، خلیفه نبود ولی بزرگ بود، مردم به عنوان بزرگ صحابه قبولش داشتند بروید ببینید چقدر از حضرت مانده، نوع کلماتی که از امیر المومنین مانده مال دوره خلافت حضرت است، این خطبه‌‌ها و اینها معلوم است شأن نزول‌‌هایش، نگاه کنید از صدر و ذیلش معلوم است بعضی‌‌هایش صراحت دارد. این معلوم است که جنس حرف زدن، ادب حرف زدن به جا حرف زدن.
شریعتی:‌ اگر مسلحیم بسم الله.
حجت الاسلام شریفیان:‌ حضرت هم همین را می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌گویند، می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌گویند کلام فی حق خیر بهترین چیز کلام حق است کلام حق زدن به این راحتی‌‌ها نیست
شریعتی:‌ بسترش با فرصتی که تو به خودت می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌دهی فراهم می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌شود.
حجت الاسلام شریفیان:‌ از توی آن خودسانسوری در نیاید از تویش سکوت بی جا در نیاید، ولی از آن طرفش ما نیافتیم همین جوری چی بگوید آدم آدم می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌بیند در فضای خانواده در فضای رفاقت حتی گاهی اوقات کسانی که محبت امیر المومنین به طور جد دارند بارها و بارها سر یک مسئله ای با هم حرف می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌زنند هیچ نتیجه ای نمی‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌گیرند و دوباره آن را تکرار می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌کنند. گاهی اوقات مثل یک بحثی در یک جلسه ای دوباره جلسه بعد دوباره همان بحث را دارند می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌کنند. من گاهی به اینها می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌گویم باور کنید عین این حرف‌‌ها را دفعه قبل زدی، اگر به نتیجه قرار بود نه من باید جواب این را بدهم جوابی که دفعه قبل دادی اگر موثر بود دادی تمام شده، دنبال چی می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌گردی متوجه نیستی این جنس از بحثی که داری می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌کنی، فقط روابطتان دارد خراب می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌کند. من چقدر بگویم این جنس حرف زدنها را دیدم کسانی که درس خوانده هستند محب امیر المومنین هستند متدین هستند می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌بینیم از این سوراخ بارها و بارها گزیده می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌شویم سکوت یعنی همین، در سکوت خود دو دو تا چهار تا بکن من با برادرم با خواهرم با پدرم با مادرم با پسرخاله ام این حرف را زدیم نیم ساعت یک ساعت سر یک چیزی کلنجار رفتیم به جایی هم رسیدیم، آن تجربه را تحلیل کنیم یک نتیجه ای در بیاید بار دیگر من باید در افق دیگر حرف بزنم اگر ندارم نزنم زدی آن حرف را، قرار نیست حال کسی را بگیرم، قرار نیست خودم را خالی کنم، حضرت معصومین این کار را نکردند من جواب این سوال را دادم، بسیارمهم است حرف خوب زدن، در روایت گفتیم انبیا یک کسی زیاد حرف می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌زد حضرت فرمودند کلام را داری تخطیر می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌کنی، داری کوچک می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌شماری، انبیا با حرف زدن مبعوث شدند، آمدند مردم را با حرف خودشان حرکت دادند، قرآن که بالاترین معجزه انبیاست از جنس کلام است کلام الله است ولی ما مسلح به کلام الله هستیم که اینقدر حرف می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌زنیم این بحث‌‌هایی است که می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌رسیم کلام فی حق خیر من سکوت علی باطل هر دو هم خوب است، سکوت بر باطل یک جایی جا دارد حضرت می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌گویند ولی کلامی که در حق باشد و در موطن حق گفته بشود بهتر از سکوت در باطل است این است که می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌بینید امیر المومنین خطبه می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌خواند خطبه‌‌های قرا می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌خواند چون کلام فی حق است این یک روایت کوتاه ولی بسیار پرمغز این یک روایت. روایت بعدی این روایت در کافی شریف نقل شده است ایها الناس انه لا خیر فی الصمت عن الحکم، وقتی یک حرفی از جنس حکم و حکمت در دستت است سکوت خیر نیست، لا خیر فی الصمت یعنی سکوت عن الحکم یعنی حرف حکم داری حکمت داری جای زدنش هم هست سکوت کنی این چه خیری است خیر نیست، نباید سکوت بکنی، اینجا جای حرف زدن است. در بعضی روایات دارد عقوبت‌‌های سنگین دارد در بعضی روایات دارد امر امر توحید و ولایت امیر المومنین باشد بحث اخوان باشد بحث حقوق مومنین باشد نروی دفاع کنی از برادرت و می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌دانی که می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌توانی بر محور حق یک حرف حقی بزنی اینجا سکوت بکنی در روایت عقوبت حتی برایش ذکر شده که خدا تنبیه تان می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌کند می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌دانی اینجا حرف بزنم موثر است از چی نگرانم که حرف نمی‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌زنم منافع شخصیم، در روایت دارد عرض می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌کنم که به ذهنم اینجور مانده در روایت هست از وجود مقدس امام سجاد حضرت فرمودند یک قصه ای برایتان بگویم پند بزرگ در آن است دو نفر آمدند خدمت امیر المومنین هر دو در راه که می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌آمدند هر دو حیوانی آنها را گزید یکی شان مار یکی شان را عقرب خیلی چیز عیبی است می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌خواستند بیایند آسیب دیدند بردندشان خانه بعداً امیر المومنین تحویلشان هم نگرفت از اصحاب بودند، بعداً می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌گویند امیر المومنین رفتند عیادت این دو نفر به هر دو گفتند به یکیشان گفتند بیجا حرف زدی به یکیشان گفتند بیجا سکوت کردی، این عقوبت آن بیجا حرف زدن و بیجا حرف نزدن شما است و تشخیص این جا خیلی مهم است، این بحثی است که می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌گویم تفکر در جمع بندی می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌رسیم که به چی فکر کنم کجا باید سکوت کنم و کجا باید حرف بزنم. کجا این حرف زدن جمع را جمع می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌کند، روابط را ترمیم می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌کند کجا سکوت من به حق کمک می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌کند می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌شود انما المومنون اخوه فاصلحوا بین اخویکم درستش کند روابط را، تنظیمش کند، قولوا للناس حسنا اجلبونا الینا کل موده و جروا الینا کله، یادتان است روایت برای همین‌‌ها روایت می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌خوانیم گفتیم با این حرفتان محبت امیر المومنین می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌توانی بکشی به سمت قلب‌‌ها، تفکر می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌خواهید بکنید روی چیز می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌خواهید تفکر کنید این‌‌ها موضوعات تفکر ماست بعد می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌رسیم. حضرت فرمودند آدم اگر حرف حکم دارد حکمت دارد سکوت برای چی، کما انه لا خیر فی القول بالجهل، مقابل قول بالحکم قول بالجهل است، تقابل را می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌بینید حضرت می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌گویند کسی حکمت دستش است حرف بزند کسی جاهل است سکوت کند، تقابل را ببینید لا خیر فی الصمت عن الحکم کما لا خیر فی القول بالجهل، بعد حضرت فرمودند ایها الناس واعلموا انه من لم یملک لسانه یندم، کسی که مالک زبانش نیست پشیمان می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌شود مالک زبان بودن یعنی فقط سکوت کردن نه، حضرت می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌گویند هر دو طرفش است کما اینکه سکوت در حق باید مالک زبانت باشی آنجا که حرف است می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌بینی که باید حرف بزنی به خاطر منافع شخصیت حرف نمی‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌زنی اینجا مالک زبانت نیستی، مالک زبان بودن فقط سکوت نیست حرف زدن هم هست،
شریعتی:‌ به جا اقدام کردم چه سکوت چه بیان.
حجت الاسلام شریفیان:‌ این هم یک روایت روایت بعدی در امالی مرحوم شیخ طوسی رحمه الله علیه ایشان نقل می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌کند روایت معروفی است وصیت رسول الله به جناب ابوذر، این خیلی وصیت فوق العاده ای است، فقراتی دارد، کاش می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌شد یک موقعی شاید بعضی از آقایان کارشناسان سمت خدا می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌آمدند دو سه تا وصیت اینجوری هم رسول خدا هم امیر المومنین دارند این وصیت‌‌ها را باز می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌کردند اینها وصیت‌‌های زندگی من و شماست، رسول خدا فرمودند که یا اباذر الذاکر فی الغافلین کالمقاتل فی الفارین فی سبیل الله کسی که در فضای غفلت حرفی از جنس ذکر منتشر بکند، معلوم است دارد به جا حرف می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌زند الذاکر فی الغافلین، محیط محیط غفلت است یک کسی حرفی دارد از جنس ذکر، اگر کسی این کار را بکند کالمقاتل فی الفارین، یعنی مثل کسانی می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌مانند اینها که اینجوری حرف می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌زنند مثل کسانی که در میدان جنگ کنار رسول خدا یک عده فرار کردند اینها فرار نکردند ایستادند می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌جنگند کالمقاتل فی الفارین، خدا رحمت کند حاج قاسم سلیمانی در ایام سیل و اینها یادم است رفته بود منطقه جنوب، بچه‌‌ها می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌گویند ما دلمان می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌خواهد بیاییم سوریه یا لبنان یا عراق مقابل داعش و فلان بجنگیم، ایشان فرموده بود دنبال جهاد فی سبیل الله هستید این میدانش بسم الله الرحمن الرحیم این روایت را عرض می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌کنم به دنبال جهاد کنار رسول خدا در صحنه احد که همه فرار کردند می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌خواهید در این صحنه مشارکت کنید، حضرت فرمودند الذاکر فی الغافلین، این جا عرصه و میدان است یعنی حرف زدن اینجاهایی که سخت است جایی که ادبیات ادبیات غفلت است بتوانی ذکر درست کنی.
شریعی:  مثال خوبی زدید در ایام دهه فجر انقلاب اسلامی یاد کنیم از همه شهدا، از امام، از حاج قاسم عزیزمان، که درست تشخیص می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌داد کجا باید باشد و کجا به حضورش نیاز است.
حجت الاسلام شریفیان:‌ پرچم امیر المومنین ببینی ببینی یک باری از امیر المومنین، از خون شهدا روی زمین است بروی بایستی عرق بریزی پدر خودت را در بیاوری، جهاد بکنی آخرش خدا ما کاری نکردیم شک نکنید ملحقتان می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌کنند ٍ أَلْحَقْنا بِهِمْ ذُرِّيَّتَهُمْ وَ ما أَلَتْناهُمْ مِنْ عَمَلِهِمْ مِنْ شَيْ‏ءٍ كُلُّ امْرِئٍ بِما كَسَبَ رَهين‏. خدا ملحق می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌کند این یک عبارت این ادامه دارد انشاءالله عرض می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌کنم.
شریعتی:‌ انشاءالله خیلی ممنون و متشکرم خیلی نکته‌‌های خوبی شنیدیم البته عمیق و دقیق امیدوارم دوستان بهره مند بشوند و تکلیف و وظیفه و مسئولیتمان بتوانیم تشخیص بدهیم امروز دوستان صفحه دویست و شش را تلاوت خواهند کرد آیات نورانی سوره مبارکه توبه آیات صد و هیجده تا صد و بیست و دو از صفحه دویست و شش قرآن کریم در سمت خدای امروز تلاوت می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌شود، ثواب این تلاوت را هدیه کنیم به روح بلند امیر المومنین و همه پدرانی که آسمانی شدند.
صفحه206 قرآن کریم
شریعتی:‌ ارادتمندیم انشاءالله  که حال دلتان خوب باشد زیر سایه امیر المومنین باشیم و باشید امیدوارم بهترین اتفاقات برای شما رقم بخورد، دو سه دقیقه فرصت داریم تا پایان، حاج آقا حجت الاسلام شریفیان حسن ختام فرمایشات خود را بفرمایند انشاءالله خداحافظی کنیم
حجت الاسلام شریفیان:‌ بسم الله الرحمن الرحیم اللهم صل علی محمد و آل محمد بحثمان در باب روایت وصیت جناب ابی ذر بود که از رسول خدا به یادگار برای ما گذاشتند، چند تا فرقه دارد در باب تکلم و آداب در ادامه حضرت فرمودند که و املا الخیر خیر من السکوت، انسان اگر بتواند دست کسی را از خیرات پر کند این بهتر از سکوت است و سکوت خیر من املا الشر، سکوت بهتر از این است که آدم حرف بزند شر درست کند، به هم بریزد روابط را خراب کند، بعد حضرت فرمودند یا اباذر اترک فضول الکلام از زیاده‌‌های کلام دوری کن، یعنی کلام وقتی زیاد شد دیگر املا الخیر نیست خرابکاری می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌کند، اترک فضول الکلام شک ندارم کسانی که زیاد حرف می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌زنند آسیبشان بالاست تصریح روایات ماست و حسبک من الکلام بسنده کن در حرف زدنت ما تبلغ به حاجتک یعنی مأموریتی به حرف زدن نگاه کن، مأموریت محور نگاه کن، بعد حضرت فرمودند انه ما من شیء‌ احق بطول السجن من اللسان خوب است آدم زبانش را در دهانش زندانی کند روایت که می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌گوید حرف بزن دارد این را می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌گوید یعنی آدم باید مراعات بکند به جا بتواند املا الخیر بکند، بعد یا اباذر ان الله عند لسان کل قائل خدا در نزد زبانت نشسته، یعنی مراقبت می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌کنی، خدا در زبانت نشسته فلیتق الله، پس تقوا پیشه کن و الیلعم ما یقول آدم باید بداند چی می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌گوید، این آدم می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌خواهد چی بگوید چی باید بگوید این باشد وعده ما انشاءالله جلسه بعد سرفصلها را اشاره می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌کنیم آدم به چی‌‌ها باید توجه کند تا کلامش بشود املا الخیر.
شریعتی:‌ خیلی ممنون و متشکرم از شما، خیلی ممنونم از حاج آقا حجت الاسلام شریفیان عزیز، دعا بکنید خیلی‌‌ها چشم به راه دعای شما و آمین عزیزانمان هستند، خاصه آنها که مریض دارند، گرفتاری دارند مشکلات دارند دعا کنید انشاءالله به حق امیر المومنین حاجات روا بشوند.
حجت الاسلام شریفیان:‌ خدایا به آبروی امیر المومنین محبت امیر المومنین در قلب‌‌های ما مالامال بگردان خدایا دست ما را در دنیا و آخرت از امیر المومنین جدا نکن خدایا فرزند امیر المومنین بقیه الله الاعظم را به ما برسان.
شریعتی:‌ خیلی ممنون و متشکرم صاحب بن عباد می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌گوید انا و جمیع من فوق التراب فدا تراب ان ابی تراب تا سلامی دوباره خیلی از شما ممنونم.