اپلیکیشن شبکه سه
دریافت نسخه اندروید

مشاهده محتوا

1401-11-09-حجت الاسلام شریفیان-اهمیت سکوت و حفظ زبان

شریعتی: بسم الله الرحمن الرحیم اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم. خانم ها و آقایان سلام این جا سمت خداست که هر روز در کنار هم هستیم و همراه هم. خیلی خوش آمدید بهترین ها را برای همه شما از قادر متعال مسئلت می کنم ایام ماه رجب و ایام ماه بهمن بر همه شما مبارک باشد انشالله و امیدوارم که بهترین برکات نصیب تان شود با احترام و با افتخار خدمت حاج آقای حجت الاسلام شریفیان هستیم سلام علیکم خیلی خیلی خوش آمدید.

حجت الاسلام شریفیان: علیکم السلام و رحمة الله خدمت شما برادر عزیزم آقای شریعتی عرض سلام دارم انشالله که هر جا هستید در پناه خداوند متعال باشید و خدمت همه بینندگان خوبه عرض کنم که خوب و باصفا و مؤمن برنامه سمت خدا خدمت همه شان عرض سلام و ادب و احترام دارم و از خداوند متعال بزرگترین نعمت ها و رحمت های خداوند متعال را برای همه عزیزان مسئلت می کنم انشالله که در این ایام خداوند متعال به همه ی ما یک نظر ویژه‌ای بکند و این ماه رجب برای ما بستری باشد برای توسل به حضرات معصومین انس با خداوند متعال بهره‌مندی از ادعیه فوق العاده این ماه استفاده از اعتکاف بزرگ رجب و ایام البیض این ماه انشاالله خداوند متعال دست همه ما را پر کند انشالله.
شریعتی: خیلی خوب حالتان چطور است؟ حالا خوب است که راجع به اعتکاف هم صحبت کنیم حالا بعد از تلاوت انشاءالله.
صُمتُ‌ و جوعُ و سَهَر و عُزلت و ذکرِ به دوام
ناتمـامـان جهان را کنـد این پنـج تمـام
این هفته ها داریم راجع به صمت صحبت می کنیم و امیدوارم امروز هم دوستان همراه ما بابشند تا نکته های لطیف حاج آقای حجت الاسلام شریفیان را بشنویم.
حجت الاسلام شریفیان: اعوذ بالله من الشیطان رجیم بسم الله الرحمن الرحیم الحمدلله رب العالمین و صلی الله علی سیدنا محمد و آله طاهرین و لعنت الدائم الاعدا هم اجمعین.
اَللّهمَّ کُن لِوَلیِّکَ الحُجَّهِ بنِ الحَسَنِ صَلَواتُکَ علیهِ وَ عَلی آبائِهِ فی هذِهِ السّاعَهِ وَ فی کُلِّ ساعَهِ وَلیّاً و حافِظاً و قائِداً و ناصِراً و دلیلاً و عیناً حتّی تُسکِنَهُ أرضَکَ طَوعاً وَ تُمَتِّعَهُ فیها طَویلاً بِرَحمَتِکَ یا أرحم الراحمین.
خوب بحث مان در مورد مسئله قول حسن بود قولوا للناس حسنا آیات سوره مبارکه بقره در واقع قول حسن دار هدن است و رعایت قواعدی که ما به غیر از ارتباط و انسی که با برادران دینی بین خودمان می گیریم یک معنای عام تری از ارتباطات ما داریم که ممکن است حتی یک نفر عرض می کنم که نشانه های جدی ایمان در آن نباشد ولی ما مأمور به معاشرت هستیم و مسالمت هستیم و این یک ملاحظات دیگری ایجاد می کند روایت ما در مورد این مسئله بحث کرده است یک حدی از بحثها مربوط به حسن خلق است مربوط به أَنْ تَبَرُّوهُمْ وَ تُقْسِطُوا إِلَيْهِمْ سوره ممتهنه است یک موقعی که ما یک اشاره ای کردیم نشد و رد شدیم ولی بحث سوره ممتهنه مربوط به این بحث ها هست که حالا دوستان و عزیزانی که اهل این بحث‌ها هستند خودش ان دنبال کنند.
یکی از نکات جدی که ما در روابط اجتماعی مان داریم هم در رابطه با اخوان هم در رابطه با کسانی که مأمور به معاشرت هستیم تعبیر قرآن ناس است وقتی می خواهد بگوید اخوان می گوید مؤمن إنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إخْوَةٌ می شود روابط اخوتاما وقتی تعبیر می شود به ناس یعنی تعبیر عمومی تر است شما تکالیف عام تری دارید مثلاً فرض بفرمایید در مدینه نبی اکرم فقط ارتباط با مومنین که نبود ارتباط حتی با یهود و نصری هم بود در بعضی از روایات یک موقعی من اشاره کرده ام حضرات معصومین فرموده‌اند به شیعیان ما نسبت به عامه کسانی که مسلمان هستند و تکالیفی هم شما نسبت به آن ها دارید شما یک معاشرتی هم باید داشته باشید تا خداوند متعال تکلیف این مسئله را معلوم کند دار هدن است در مقابل دار مباینه به آن میگویند یکی از بحثهایی که در این یکی دو جلسه در موردش صحبت کردیم امروز هم در مورد همین باید بحث کنیم و انشاالله به یک جمع بندی برسیم مسئله قول حسن بود یکی از ارکان این مواجهه قول است حرف هایی که ما با هم می زنیم محتوای حرف ها و آداب این حرف ها دوتا در واقع عمود دارد دوتا یعنی آداب امور پیرامونی اش و محتوایی که در این قول است که حالا ما باید این بحث را اگر بتوانیم به یک جمع بندی برسانیم یکی از سرفصل هایی که روایت ما عرض می کنم که گفتگو کرده و از این جهت برای ما قابل استفاده است روایات مربوط به سکوت و حرف زدن است کی حرف بزنیم که حرف نزنیم چه جوری حرف بزنیم به کی حرف بزنیم روایاتی است من سعی کردم که این یکی دو جلسه یک تعدادی از این روایات را خدمت عزیزان تقدیم کنم و چند تا روایت دیگر مانده اینها را عرض می‌کنم انشاءالله اگر رسیدیم یک جمع بندی می کنیم این بحث از آن بحث ها که عرض می کنم که آقای شریعتی کثرت پرداخت اهل بیت به این مسئله نشان دهنده اهمیت این است ما بسیار آسیب میخوریم این جا یادتان هست که ما جلسه اول یک روایتی خواندم عرض می کنم که خداوند متعال در روز قیامت زبان انسان را از عذابی می کند که هیچ کدام از جوارح انسان را آن جور عذاب نمی شوند چون مسئولیت سنگین تر است چون تکالیف و مأموریت های محوری با زبان است و در روایات ما گفته شده که از این طرف یک حرف میزنی میرود شرق و غرب عالم از آن قتل در می آید از آن سفک دم در می آید از آن فضاحت در می آید عرض هایی که هتک حریم می شود یک موقع هم این طرف.
یک عده داشتند حرف می زدند حقیقت هدایت و ولایت با آن داشت جاری میشد که انبیاء بودند این طرف نبی اکرم دارد حرف می زند آن طرف فرعون دارد حرف می زنددارند حرف می زنند برای همین در روایات ما دیدید روایت هایی که می گوید گوشت را مگر حق داری بگذاری در دهان هر کسی دارد حرف می زند با تو اگر این طرف اصغاء، اصغاء یعنی با گوش دل شنیدن با همه وجود انسان بشنود حضرت فرمودند اگر کسی اصغاء کند مَن اَصغی إلی ناطِقٍ فَقَد عَبَدَهُ، ‌فَاِن کانَ النّاطِقُ یُؤَدّی عَنِ اللهِ عزّوجلّ فَقَد عَبَدَالله، ‌وَ إن کانَ النّاطِقُ یُؤَدّی عَنِ الشَّیطانِ فَقَد عَبَدَ الشَّیطانَ یعنی این را در  نقطه ی پرستش  قبول کردی اگر گوشت را سپردی در دهان نبی اکرم خدا را پرستش کردی چون این نطق نطق خودش نیست صدای الهی است وَ ما يَنْطِقُ عَنِ الْهَوى‌صدای خودش را حضرت در عالم بلند کرده است گوش دلتان را اگر بسپارید بر دهان نبی اکرم اصغاء به خدا کردید شما کلام الله دارید می شنوید هم آن طرف اگر از دستگاه شیاطین دارید می شنوید پرستش طواغیت است والذین کفرو اولیاهم الطاغوت یکی از ارکان آن والذین کفرو اولیاء یعنی چشمت را در مقابل منطق و صدای نبی اکرم می بندی چشمت را در مقابل یک دستگاه دیگر باز میکنی این تکلم و سمع قسمتی از . . .  قسمت عمده ای از تولی انسان است والذین کفرو اولیاهم الطاغوت شما داری سرپرست انتخاب می کنی اگر ما در روایات مان انقدر در باب کنترل زبان و مراقبت و این هاست چون مسئولیت داریم شما با زبانت حرکت می دهی کسی را حالا حرکت می دهی ممکن است در مسیر الهی حرکتش بدهی ممکن هم هست در مسیر شیطان حرکتش بدهی این است که انقدر این بحث مهم است و چه  قدر ما اینجا آسیب دیدیم چقدر ما لغزیدیم چقدر ما این وسط مفسده داریم قطع رحم درمی آید از داخلش به هم خوردن روابط رحمانی درمی آید از داخلش حالا عرض می کنم یک حدی اش می شود روابط اخوت و ایمان که پناه بر خدا ما روابط ایمانی مان را خراب می کنیم با این چیزها دوتا بچه هیئتی مسلمان به درد بخور به خاطر یک طرف بی جایی که به هم زدند دیگر به این راحتی اتصال شان برقرار نمی شود زبان حضرت فرمودند: میدانی این زبان وقتی بر وثاق تو است تا وقتی حرف نزدی کلام در وثاقت تو است کلام کف دست تو است وقتی حرف زدی تو دیگرکف دست کلامت هستی تو باید دنبالش بروی ببینی چه آسیبی به چه کسی می زند حالا ببینی جبران هم می شود کرد یا نه . . . شرق و غرب همین است دیگر حضرت فرمودند مشرق و غرب عالم می رود این را ما نمی دانیم خوب نکاتی را در باب مسئله زبان گفتیم من چند نکته را اشاره می کنم یک این مسئله در روایت فرمود رکن ایمان است بستر سلوک است درجات فضیلت عندالله است چی؟ اینکه چه کسی چه جوری دارد حرف می زند در روایت فرمود این مسئله تکلم شما سرمایه شماست مثل ذهب و فضه شما است مثل دارایی های شماست سرمایه های اجتماعی بزرگ شماست شما قرار است قبض و بست نظام اجتماعی تان را با این دنبال کنید ما اصلا از اول گفتیم دنبال این بحث هستیم من دنبال اخلاق  فردی نمی گردم من اصلاً غرض بحثم این نیست ما به دنبال این هستیم یک نظری به اجتماع خودمان بیاندازیم تفرق یک جریان بزرگ ایمانی را می بینی به خاطر دلخوری های زبانی است می بینی یک مجموعه بزرگ کارآمدی بزرگ ایمانی داشتند شکاف برداشتند.... همینجاست ما داریم خیلی ساده به آن نگاه می کنیم نمی دانیم وقتی امیرالمومنین داشت از آفات زبان می گفت دارد امتش را می بیند و حرف می زند بحث اخلاق فردی نیست توروخدا کوچکش نکنیم بحث را این است که در روایت داریم تو یک کلام می گویی دیگر نمیتوانی جمعش کنی ببینید این آسیب به خانواده امیرالمومنین زدی اینکه در روایت دارد که اگر کسی مَنْ كَسَرَ مُؤْمِناً فَعَلَيْهِ جَبْرُهُ اگر زدی مومنی را شکاندی خودت باید جبران کنی حالا اگر یک آسیب به امت به خانواده امیرالمومنین بزنی آسیب ها را چه کسی می تواند به این راحتی جبران کند چرا؟ زبانی که خداوند متعال به ما داده است که می توانی با آن پرستش کنی می توانی پناه بر خدا انسان قوایی از شیطنت در زبان من بیاید مومن که شیطان نمی شود ولی مومن ممکن است... شیطان میلغزاند آسیب است میخوری زمین این ممکن است بلند شوی و توبه هم بکنی ولی آسیب را زدی مشکل هم می شود آن وقت قرآن هم می گوید دیگر این جور گناه ها حالا خوب است که در ماه رجب بینندگان عزیز به این توجه کنند گناهی که حق الناس به این معنا که شما با یک کسی دیگر هم طرفی بین خودم و خدا دیگر نیست این جا که کار رسید قرآن می گوید تاب مَن بَعَده وَ أصلَحَ توبه کن ایمان بیاورید اصلاح کنید نمی توانید بگویید خدایا من آمدم در خانه خدا توبه کنم خدا بگوید خیلی کار خوبی کردی احسنتم ولی یک چیزهایی را خراب کردی بی زحمت برو درستش کن من خدا خودم می آیم وسط ممکن است بعضی عزیزان بگویند اوه خیلی کار سخت شد اگر به ما نگفتند حقیقت توبه ندامت است کَفی به توبة نِدامتاً بله حقیقت توبه ندامت است ولی این به این معنا نیست که پشیمان شدی تمام می شود سرتو به ندامت است از این جا به بعدش اگر آسیبی زدی به خانواده امیرالمومنین باید بروی جبران کنی و این کار را سخت می‌کند اینکه قرآن در سوره مبارکه نساء و آل عمران در سوره نساء هست و مشابه اش در سوره آل عمران خدا فرموده است عرض می کنم که وَالَّذِينَ إِذَا فَعَلُوا فَاحِشَةً أَوْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ ذَكَرُوا اللَّهَ فَاسْتَغْفَرُوا لِذُنُوبِهِمْ وَمَنْ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ إِلَّا اللَّهُ وَلَمْ يُصِرُّوا عَلَى مَا فَعَلُوا وَهُمْ يَعْلَمُونَ کسی غیر از خدا می‌تواند پر کند چه کسی غیر از خدا می تواند بیاید و این آسیب های که من زدم را پر کند خودم با دست خودم اصلا نمی توانم درست کنم؟ شرق غرب عالمی که شما دارید می گویید چه جوری می خواهی درستش کنی کجا را اصلاً می‌خواهی بگردی اگر خود خدا نیاید وسط و خودش بگوید تو بیا تو اقدام کن با هم ... من قرار است جمعش کنم ولی تو نمی توانی بی تفاوت شوی نسبت به این کار یعنی مسئولیتش را بپذیری و خودت برو درستش کن دیگر نه اینجوری نیست. اینکه حضرات می گویند آقا می رود این گناه منتشر می شود من گاهی اوقات عرض می کنم خصوصاً معاصی اجتماعی فرض کنیم بی عفتی به هم زدن جامعه حالا تو ساحت خردش یا ساحت کلانش فرق نمی کند من گاهی می گویم آقا این کاری که می کنی جمع کردنش سخت است تو را به خدا به انبیاء اعتماد کنید اگر نبی اکرم می گوید این جا نرو حضرت می بیند، می بیند چه اتفاقاتی پشت سرش است خطرناک هست برای ما.
خب نکته بعدی عرض می کنم که کنترل خطاها و آسیب های مکرر که لابه لای حرف ها گفتیم در روایات حضرت فرمودند کسی کثرت کلام پیدا کند، کثرت خطا دارد.  هزاران فساد و آفت در این مسئله بار است در روز قیامت می بیند یک چیزهایی نوشتند می گویی خدایا من اهل این کارها نبودم می گوید سهم شما از آن قصه است سهم است فعل مشاع است شراکتی انجام شده، من چه بوده سهم مشارکتم؟ زبانت، حرفش را زدی دفاع کردی ازش یا یک جایی سکوت کردی باید حرف میزدی نزدی. در روایت فرمود زبان شما دلیل شماست راهنمای شماست به سمت خیرات کلید خیرات برای شما باشد می تواند کلید اشرار برای شما باشد مراقبت کن عنایت دارید مثل یک سرمایه بزرگی هست که بهت می دهند می توانی با آن یک جریان بزرگ اجتماعی درست کنی و یک امتی را سر یک سفره ای  بنشانی می توانید با همین امکانات یک کاری کنی گره روی گره زندگی مردم بزنی می شود. امکانات بزرگ به قول آقا می گویند این آبی که پشت سد رفته بالا  اقتضاء دو طرف دارد هم می تواند برق درست کند هم می تواند سیل درست کند. یا یک امکان است دیگر این امکان بزرگ می‌تواند یک بستر پر خیر و پر برکت باشد می تواند از آن طرف آسیب‌زا این هم در روایات ما گفته شد من فقط دارم اشاره می کنم نکته بعدی که خیلی مهم است در روایات ما گفته شده است مسئله زبان است شماست و حرفی که داری میزنی و کنترلی که شما داری ایجاد می کنی برای خودت و کلامی که داری صادر می کنی بستر محبت اجتماعی است این خیلی مهم است یادتان است روایتی که می گفت حضرات فرمودند عرض می کنند که در روایت دارد در کلامتان محبت را به سمت خودتان به سمت امامتان بکشانید حالا اگر رسیدیم امروز روایتش را می خوانم حرف به جا زدن سکوت های به درد بخور کلام پخته و به جا این هم خیلی مسئله مهم است آدم‌هایی که دنبال کنید این را... آدم هایی که اهل مراقبت در زبانشان هستند آدمهایی هستند که قلوب به سمتشان جلب می شود من خیلی این را دیدم نه اینکه آدم حرفی برای زدن ندارد دارد ولی متوجه است که حرف به جا به اندازه با پختگی این جور آدم ها فقط حیث علمی شان دیده نمی شود که چه حکیم چه پخته این نیست محبت درست می کند یک جذبه ای که دیگران را جذب می کند گاهی اوقات عرض می‌کنم که می آیند سوال می کنند محبتی که در خانواده لازم داریم با فرزند لازم داریم در فضای ارحام لازم داریم رمزش دارد گفته می شود در روایات خوب این هم یک نکته در روایات گفته شده بود سلب نعمت، سلب نعمت معنی زبان می تواند خیلی از رحمت ها را از شما دور کند یک چیزهایی داری ازت گرفته می شود بعد شاکی می شوند که چرا خدا از ما می گیرد چرا سلب نعمت می کند از ما این زبان گاهی خداوند متعال کفاره آن است رحمت خدا که یک جایی یک چیزی را از تو می‌گیرد و می‌گوید جمعش کردم برایت زبانی که شرق و غرب می رود خدا به رحمتش می گویند این نعمت را از تو گرفتم کفاره آن حرف بی جایی که زدی نگذاشتم برود تا شرق و غرب عالم اگر می رفت کاریش نمی‌توانستی بکنی هوایت را داشتم عنایت دارید چه می‌خواهم عرض کنم حضرت فرمودند بدانید خطاهای زبانی شما بی جا حرف زدن شما شکاندن های شما عرض می کنم تحقیر و انواع آفاتی که در زبان برای ما شمردن سلب نعمت می کند و از آن طرف کنترل ها سبب وفور نعمت می شوند دریچه رحمت را باز می کند خداوند یک نکته بسیار مهمی که در روایات گفته شده ندامت طویل و مستمر برای کسی که حواسش نیست چی دارد می گوید ببینید این روایت را بخوانند در کافی این روایت را نخوانده بودم حالا گفتی دارم می خوانم اِعلَمُوا اَيُّهَا النَّاسُ اَنَّهُ مَن لَم يَملِكُ لِسانَهُ، يَندَمکسی اگر مالک زبانش نباشد حتماً به پشیمانی می رسد چه کسی است که دنبال این باشد که کاری کند که پشیمان باشد رمزش چیست؟ حضرت فرمود ای مالک زبان تان باشید مالک زبان بودن می دانید این حرف آقای شریعتی یعنی چه؟ یعنی خیلی اوقات ما مالک زبان مان هستیم خیال می‌کنیم این زبان را من دارم می چرخانم اینکه در روایت میفرماید یک عده‌ای هستند عقل شان قبل از کلام شان است یک عده‌ای هستند عقل شان بعد از کلام شان است حرف می زند تازه می نشیند فکر می کند چه گفتیم حالا چه کارش باید بکنیم یک عده هستند تفکر و خردشان قبل از کلام شان که حالا می رسیم یکی از ارکان بحث مان همین است اصلا اینکه می گویند روز قیامت خدا زبان را شدید عقاب می کند یعنی مسئولیت مسئول به مقداری که مسئولیت افزایش پیدا می کند چه می خواهد؟ مراقبت، مراقبت می خواهد نکته بعدی در روایات ما فرمود سکوت کنترل زبان تنه به تنه چی می زند؟ حلم چقدر ما روایت در باب حلم داریم باشد یک موقعی اگر عمری بود و توفیق در باب روابط بین مومنین از حلم باید صحبت کنیم که مومنین یک صفاتی که در ارتباط با هم باید داشته باشند حلم شان است حلیم باشند حلیم یعنی چه؟ من چند بار هم اشاره کردم یعنی موقعیت سنج یعنی به جا عمل کن نه دیر نوع نه زود یک موقعه هایی زود است مثل میوه چیدن میوه را زود بچینی کال است و دیر بچینی فرصت تمام شده است یک موقعی دارد این را باید بچینی اینکه در روایت دارد سرعت در قرآن در سوره آل عمران می گوید وَسَارِعُوا إِلَى مَغْفِرَةٍ مِنْ رَبِّكُمْ وَجَنَّةٍ عَرْضُهَا السَّمَاوَاتُ وَالْأَرْضُ أُعِدَّتْ لِلْمُتَّقِينَ سرعت را بعضی ها با عجله اشتباه می‌گیرند سرعت به معنای عجله نیست سرعت یعنی آن فرصتی که به شما می گوید الان وقت میوه چیدن است دیگر نباید دست دست کنی فرصت ها را دریافت نکردن چه کسی منتها خیلی خوب ما برویم سرعت پیدا کنیم در وقت خودش وقت خودش کی هست حلیم این را می فهمد انسانی که به حلم رسیده متوجه این هست که الان وقت این برخورد است حالا این بحث من فقط دارم اشاره می کنم حتما این عزیزان می توانند این را از ما مطالبه کنند این های که حاج آقا دارید می گویید چه نکاتی یک ضوابطی را باید ایجاد بکنید که موقعیت سنجی فهمیده بشود چی است این فقط سرفصل هست که ما می گوییم تا حالا انشالله رسیدیم از این نکاتی است که در بحث زبان ما حتماً یک جلسه باید در مورد این بحث کنیم که اندیشه و سنجش های ما روی چه مواردی باید برود که بتوانند بسنجم همه را برآیند بگیرم بگویم الان وقتش است این خیلی بصیرت است، واقعاً بصیرت است نگاه نافذ است این یک نکته دیگری که در روایات بود ادامه این بحث حلم است این است که اگر کسی این کنترل‌ها را نداشته باشد حرفی که می خواهد منتقل کند منتقل نمی شود لذا گفته شده است از آداب علم و فقه سکوت است اگر ندانید کی حرف بزنیم و ندانی کی سکوت کنی علمی که داری به دردت نمی خورد آن علم را می خواهید چه کارش کنید در روابط مان خیلی اوقات می خواهیم یک چیزی را به هم منتقل کنیم دیگر انتقال علم و معارف مان برای همین هی روایات ما می گویند زَينُ العِلمِ بللحِلم زینت عالم حلیم بودنشان است این همان است که... منتها چه می‌خواهد روایت فرمود علم حلم زبان اگر کسی کسی مالک زبان نیست از حلم حرف زدن شوخی است حلم که صفت درونی که فقط نیست که آن ابزار کنترل آخر زبان است. دریچه آخری که می‌گویند الان صادر شود یا الان وقت صدور نیست زبان است برای همین در روایات ما ردپای بحث زبان و سکوت به حلم می رسد این حالا کسانی که دوست دارند در بحث حلم کار کنند این را سرخطش را دادم خودتان دنبال کنید. خوب این هم یک نکته. نکته بعدی که در روایات فرمود سطر جهل و عیوب ما چه کسی می تواند ادعا کند که دستم پر است چه کسی می تواند ادعا کند که عالم دهر است چه کسی می تواند ادعا کند که نواقص و عیوب ندارم در روایت سکوت شما کنترل زبانی شما ضربه‌گیر این نواقص شماست چرا اجازه می دهید جهلت افشاء شود خوب چه کار کنم؟ ساکت باش به جا حرف بزن بسنج ببین این جا وادی علم من است یا جهل من است خیلی انسان باید اعتماد به نفس داشته باشد که به همین راحتی زبانش اجازه صدور بدهد خود خیلی جاها جهل روایت می گوید کنترل زبانی ساتر جهل توست ساتر عیوب توست یک نکته‌ای دارد و آن این است که کسانی که می توانند این جاها ستر درست کنند برای عیوب خودشان خدا آرام آرام توفیق رفع آن عیوب هم به آن می دهد انسان اگر هی عیوبش افشاء شود در مهالک فرو می رود اصلاً تدرج می کند کند حالا به قول آقایان درجاتش پایین می رود اگر می خواهید سیر کنی صعود کنی باید نگذارید این عیوب افشاء شود افشاء عیوب در روایت همین سکوت است. من دیگر روایتش را نخواندم برای عزیزان کثرت کلام کثرت خطاآور است که کثرت خطا قلت حیاآور است آرام آرام بی حیا می شود و بی حیا شدن انسان را در وادی معاصی و فسق فرو می برد. مثل لباس می ماند که انسان بعد از یک مدتی آدم بی حیا می شود انقدر چرک شده حالا بیندازیم شان در فاضلاب اصلاً چه فرقی می کند خطوات شیطان لا تَطَبِعوا خُطُواتِ الشیطان یک جایی شروع می کند آرام آرام انسان را تا منجلاب فساد می برد شیطان این جا باید جلوش را گرفت خطاهای کوچک خوب یک نکته دیگری که مانده در این بحث که یک اشاره اش را من کرده ام حالا می خوانم روایتش را چرا می بینید انبیاء دارایی اصلی شان کلام بود اصلاً خدا می گوید من قرآن به شما دادم همه ی حقیقتی که به شما دادم قران بوده است هدایت الهی بوده است کلام الله اگر می خواهیم از اینجا داریم وارد بحث بعدی می شویم اگر می خواهم در منطق انبیاء سیر کنیم باید ادب تکلم مان آرام آرام منطق انبیاء پیدا کند شکل مواجه مان تکلم مان اگر این را پیدا نکنیم همینطوری زمین می خوریم. چی دارم عرض می کنم کنم می خواهم بگویم سرمان را بالا بیاوریم یک نگاه به امیرالمومنین بیاندازیم یک نگاهی به وجود مقدس قصه اکرم بیندازیم تبعیت کنیم در شکل حرف زدن ببینیم چقدر لطیف حرف می‌زنند چقدر به جا هست می زند چقدر دقیق حرف می زنند با کی حرف می زند دیدید بعضی ها می گویند چهار هزار شاگرد امام صادق تربیت کردند غلط هم نیست مرحوم مفید رحمت الله علیه ایشان فرمودند در ارشاد به نظرم در ذهنم مانده ایشان فرمودند یا یکی از کتاب شان فرمودند نقل شده است که حالا در کوفه یا مدینه ۴ هزار نفر اسم برده شد که قال صادق می گفتند درست حرف غلطی هم نیست بلکه این عدد کثرت را نشان می دهد شاید بیشتر از این ها هم بودند هیچ بحثی نیست اما عمده ی روایاتی که از وجود مقدس امام صادق داریم دنبال می کنید انباشت اش از یک مقدار اندکی بوده یک افراد خاصی بودند که این ها معلوم امام بیشتر وقتش را با این ها بوده است این یعنی پیدا کن با چه کسی باید حرف بزنی مأموریت خودش را امام می بیند کلام خودش را در مأموریت خودش تنظیم می کند اینکه در روایت جلسه قبل هم عرض کردم ببینید این روایت جعفر بن ابراهیم در جلسه قبل اشاره کردم مَن رَأى مَوضِعَ كلامِهِ مِن عَمَلِهِ قَلَّ كلامُهُ إلاّ فيما يَعنيهِ یعنی مأموریت اگر کسی بفهمد که کلام چقدر چیز مهمی در اعمال من حرف زدن اش کم می شود الا در جاهایی که مأموریت اش را می بیند ببینید چقدر این تعبیر مهم است یعنی ما اگر میبینیم ضابطه‌ای در حرف زدن من نیست چون نگاه کلام را در فضای اعمال خودم فهمیدم و نه مأموریت‌های خودم را می شناسم کسی که جایگاه حرف زدنش را در اعمال خودش پیدا کرد حرف زدنش دیگر با کنترل می شود ضوابط پیدا می‌کند الا در جایی که شأن اوست مأموریت اوست یک خطبه ای متقین هم می خواند امیرالمومنین با آن دعای شریف ابوحمزه است با این تطویل این جا جای حرف زدن است مأموریت امام است که بگوید این دعا را انشاء کند یک بزرگی یک عزیزی مثل ابوحمزه بنویسد این مأموریت امام است نکته ام...  ببینید عرضم کجاست انبیاء با یک چیزی آمدن این را ببینیم انبیاء با یک سرمایه بزرگ ما حضرت را ساختار اجتماعی امیرالمومنین را می خواهیم ببینیم و در این مقیاس می خواهیم یک کاری انجام بدهیم باید این منطق را بفهمیم لذا همش می شود حکمت اصلاً یکی از بحث های که اشاره یک فرد بالاتر هم فرمودند اشاره کردیم که اصلاً باب رسیدن به حکمت کنترل زبان است کسی که زبانش بی جا می چرخد اصلا حکمت به آن می گویند اصلاً نمی رسد به حکمت خوب این هم از این نکته دو سه تا روایت مانده من این ها را عرض کنم و اگر اجازه بدهید برویم قرآن کریم و چند تا نکته... خوب ببینید این روایت من هرچی این روایت را می بینم خدایا چقدر این حکیمانه است چقدر فوق العاده است این روایت را نمی دانم مقدور است دوستان زیرنویس کنند دوستان اگر میخواهند این را برجسته کنند که بین متون گم نشود این روایت خیلی کلیدی است ببینید توروخدا جُمِعَ الْخَيْرُ كُلُّهُ فِي ثَلَاثِ خِصَالٍ النَّظَرِ وَ السُّكُوتِ وَ الْكَلَامِ فَكُلُّ نَظَرٍ لَيْسَ فِيهِ اعْتِبَارٌ فَهُوَ سَهْوٌ وَ كُلُّ سُكُوتٍ لَيْسَ فِيهِ فِكْرَةٌ فَهُوَ غَفْلَةٌ وَ كُلُّ كَلَامٍ لَيْسَ فِيهِ ذِكْرٌ فَهُوَ لَغْوٌ فَطُوبَى لِمَنْ كَانَ نَظَرُهُ عِبْرَةً وَ سُكُوتُهُ فِكْراً وَ كَلَامُهُ ذِكْراً وَ بَكَى عَلَى خَطِيئَتِهِ وَ أَمِنَ النَّاسُ شَرَّهُ خداوند فرمودن همش را جمع کرده در سه تا خصلت این سه تا را توجه کنید نگاه کردن سکوت کردن حرف زدن حالا این سه تا یعنی چه؟ چه نسبتی باهم دارند خود حضرت توضیح می دهند من از قصد این تعابیر این کلام امام است واژه به واژه اش محل بحث و گفت وگو است هر نظری که اول چیزی که شما باید داشته باشی چیست نگاه کردن خوب انسان نگاه کند که چه کار کنم حضرت فرمودند نگاه کردن اعتبار است اعتبار یعنی چه یعنی عبرت گرفتن اصلاً عبرت یعنی چه چه یعنی یک پدیده ای است شما باید به آن مغز داستان عبور کنی اصلا عبرت یعنی همین یعنی کسی توانسته معبری بزند از این واقعه به آن حالا پندی نکته‌ای که در این قصه است اگر تو این را گرفتی تو حل اعتباری اعتبار اصلا یعنی همین اولوالابصار کسانی که اگر چشمی برای دیدن و بصیرت داری اعتبار کنید اعتبار یعنی چه و همینجوری کسی به تعبیر استاد بزرگوارمان ایشان فرمودند که یک عده ای می روند حرم امام رضا نگاه می کنند کاشی می شمارند اصلاً متوجه نیست این جا چه خبر است آن اتفاقی که دارد می افتد این نکته را تو نفهمیدی تو درگیر بازی دیگر قرآن می دانید به این می گوید لعب بازی داری می کنی آدم برود در حرم امام رضا بازی کند خدا رحمت کند مرحوم آقای صفایی را ایشان فرمود خدای متعال عرض کنم دارایی های بزرگی را به ما داده که ما را از بازیگری دربیاورد ما گاهی اوقات با همان هاهم  بازی می کنیم رفتی حرم امام رضا این جا محلی است که اگر کسی بخواهد از بازیگری دربیاید این جاست از لعب در بیاید بزرگ شود بالغ شود آن جا هم رفتیم داریم با حرم امام رضا هم بازی می کنیم. حضرت می گوید نظر برای چیست؟ نظر برای اعتبار است شما باید خوب نگاه کنید شما اطراف تان را ببینید در مواجهه با پدیده های اطراف تان هستید خصوصاً روابط اجتماعی اجتماع بخش روابط اجتماعی است نمی خواهد بگوید مثلاً خیر دیگری ما نداریم اعتکاف نداریم توجه به امام نداریم این ها خیرات عالم نیست این روایت جهت دارد جهتش چی است؟ در مواجهه با روابط اجتماعی تان سه تا چیز کلید است برای شما نگاه کردن و دقت کردن است که چه شود؟ که اتفاقاتی که پیرامون شماست آیات الهی است باید بگیری این ها را و عبور کنی در واقع از ظاهرش عبور کنی و به آن لب قرآن می گوید لب اصلاً لب یعنی همین فرض کنید یک میوه خوردنی که این را می گیرند می رسند به آن مغزش به آن لب یعنی آن حواشی را بگیر بگذار کنار آن اصل را دربیاورد لب یعنی این انسان باید به آن لب قصه برسد به آن نکته خدای متعال در آن نهاد است برسد در شیطنت شیطان باشد اینکه بزرگان می گویند شیطان کلب معلم است یعنی اینکه خب از دست خدا در نرفته ها در شیطنت شیطان برای شما درس است برای کی؟ برای کسی که اهل اعتبار است برای کسی که از این پوسته عبور می کند و به مغز می رسد شیطنت شیطان را می بینی بزرگ می شوی همینطور است اصلا شما باید آن نکته ای که خداوند متعال برای شما قرار داده عرض می کنم آن شاید این تعبیر گزاف نباشد گفتنش آیه و نشانه ای که خدا در این پدیده برای تو گذاشته ببینش. بعضی این افلاک را می بینند هیچی مثل یک سفری که می توانیم برویم بالا می توانیم بیاییم پایین از داخلش در نمی آید یک عده هستند إِنَّ فِي خَلْقِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ اخْتِلافِ اللَّيْلِ وَ النَّهارِ لَآياتٍ لِأُولِي الْأَلْبابِ ‌کسانی که دنبال این لب ها هستند و این پندها هستند برای ای نها نشانه های بزرگی است و اولوالباب جور دیگر هم معنا شده خداوند متعال آیات برای شما گذاشته ببیند در  مواجه اجتماعی مان با برادرم با همسایه ام اصلا توجه ندارم نظر توجهات من است که پیدا کنم موقعیت را حرف را دقت را کسی که خوب توجه نمی کند نمی تواند اهل خرد باشد نمی‌تواند برخورد پخته انجام دهد یک خوب نظر کردن و حضرت ببینید نظر باید چی داخلش باشی اگر عبرت داخلش نباشد فهو سهوا  غفلت است داری می بینی ولی غافلی این یک دومین چیزی که باید داشته باشی چی خوب نگاه کنی دو خوب سکوت داشته باشی چه باید در سکوت باشد؟ در سکوت باید چه گیرتان بیاید؟ فکر سکوت فرصتی است که به خودت می دهی باشد این نکته را من بعدا از ارکان سکوت صمت و کنترل زبان تفکر است ما به خودمان مهلت نمی دهیم آقای شریعتی فکر کنیم حرف می زنم پشیمان می شوم چرا پشیمان شدیم چون فکر نکرده بودیم این که روایت می گوید عقلش پس زبانش است پس زبانش حرکت می کند یعنی همین یعنی فکر نکرده است حالا این همان وعده ای که به چه چیزهایی فکر کنم کسانی من میخواهم حرف به جا بزنم به چی باید فکر کنم حضرت می گوید می تواند سکوت اتفاقاً وقت مرده بشود کی؟ آن وقت که فکر در آن نیست و فقط داری تلف می کنی آن وقتی که تلف می شود سکوت سکوت به جایی نیست کمااینکه آن نظری که در آن اعتبار نیست نظر به جایی نیست این هم دو و سه حالا نظر خوب توجه کنید دو خوب سکوت کنی سه والکلام حالا می خواهیم حرف بزنیم این روایت معلوم است دارد می آورد برساند به کلام به جا این جا فرمود نظر سکوت حالا کلام کلام چه جوری باشد؟ حضرت فرمودند کلام باید چه چیز چیزی داخلش باشد؟ ذکر باشد غافل نباشید در آن باید حقیقت موجود باشد این یک مکملی می خواهد انشالله اگر رسیدیم... این توضیح می خواهد ذکری که می آید وسط بازار یعنی چی؟ اینجا دارد آرام آرام سرخط می دهد کلامی شما باید مشخص شود تفکر شما باید مشخص شود به چه فکر می کنم اصلاً که کلام ذکر در داخلش حقیقت ذکر نیست این چیست؟حرف زدن لغو است نظر سکوت کلام این ۳تا چه باید محقق کند نظرت عبرت سکوتت تفکر کلامت ذکر چقدر این روایت لطیف است.
شریعتی: آقا ما خیلی وقت نداریم دو سه دقیقه  فکر می کنم سه دقیقه در ۳دقیقه انشاالله مخاطبان قرآن را پایان خواهند شنید در این دو سه دقیقه نکته های اعتکاف شما را می شنویم و مراقبت های این ایام را.
حجت الاسلام شریفیان: بسم الله الرحمن الرحیم من دو سه نکته چون وقت گذشت از دست ما هم در رفت خیلی درخواست بود در مورد اعتکاف ببینید آقای شریعتی حالا ما بحث مان در باب مراقبت است اعتکاف چی است روحش ؟ مراقبت یک مراقب بسیار ویژه اصلاً نگاه کنید روایات اعتکاف را نگاه کنید خیلی اوقات تنه می زند به بحث احرام انگار محرم شدی می دانید محرم کسانی که آداب حج می دانند به تعبیر قرآن فَلَا رَفَثَ وَلَا فُسُوقَ وَلَا جِدَالَ این ها احکام اعتکاف است می گویند جدل نکنید حتی به حق به حق هم نکنید شروع کنید بحث کنید و فلان احکام احرام یک چیزهایی که حتی مجاز است ولی خدا می‌گوید محرم شدی فعلاً این ها را بگذار کنار الان وقت این چیزها نیست این جا فقط و فقط محل برداشتن توشه تقوا باید مراقبت کنیم من آیه اش را بخوانم این آیه سوره مبارکه بقره است در باب حج  الْحَجُّ أَشْهُرٌ مَعْلُومَاتٌ فَمَنْ فَرَضَ فِيهِنَّ الْحَجَّ فَلَا رَفَثَ وَلَا فُسُوقَ وَلَا جِدَالَ فِي الْحَجِّ وَمَا تَفْعَلُوا مِنْ خَيْرٍ يَعْلَمْهُ اللَّهُ وَتَزَوَّدُوا فَإِنَّ خَيْرَ الزَّادِ التَّقْوَى وَاتَّقُونِ يَا أُولِي الْأَلْبَابِآن ایامی که محرم هستی حواست به خیرات باشد و بدون خدا خبر دارد علامه فرمودند یعنی اخلاص یعنی خدا به کنه اعمالتان خبردارد بعد فرموده است معتکفین  عزیز من همه شما را توصیه می‌کنم که هر جوری شده در ایام رجب ماه شعبان ماه مبارک رمضان یک‌جوری اعتکاف برای خودتان فراهم کنید که می دانید اصل اعتکاف دهه آخر ماه مبارک رمضان است که نبی اکرم سیرشان این بوده حتی در جنگ بدر که حضرت نتوانسته معتکف شوند چون ایام جنگ بود حضرت سال بعد دو دهه را معتکف شد که قضای آن دهه را انقدر مهم است این اعتکاف قرآن فرموده است توشه بردارید اعتکاف چه خبر است؟ اگر اینجا توانستم زبان ام را در این سه روز کنترل کنم در وسط میدان خانواده ام و فلان و صفحه های مختلف می توانم یک کنترلی شاید یک کنترلی بکنم. کنترل های ویژه است اصلا حتی جدل به حق می دانید در ایام احرام است جدل به حق کسی نکند در احرام. وقت این حرف ها اصلا نیست اگر این جا توانستی این ترمز را بکشی جای دیگر یک انضباطی برای اقدام حاصل می شود. حتی جدل به حق کسی جدل به حق را سه روز حتی به حق حرف زدن را کنترل کند...
شریعتی: آقا باید خداحافظی کنیم کوتاه دعا کنید انشاءالله دوستان آمین بگویند.
حجت الاسلام شریفیان: الهی به حق محمد و آل محمد همه ی ما را بهره مندهای این رزق های بزرگ این ایام خصوصا اعتکاف قرار بده و یک رزق بزرگ برای همه ی جوان های ما در این ایام مهیا بگردان.
شریعتی: الهی آمین. خیلی ممنون و متشکر از توجه تان. آیات را بشنویم لحظات زندگی مان و زندگی تان انشاءالله منور به نور قرآن باشد دوباره می آییم و سیره ی عشق به کرمان دلتان می آوریم تا سلامی دوباره ممنون و متشکر از شما.