حجت الاسلام شریفیان: علیکم السلام و رحمه الله، من هم خدمت شما آقای شریعتی عزیز برادر خوب و دوست داشتنی خودم عرض سلام و ادب و احترام دارم، خدمت همه بینندگان خوب برنامه سمت خدا به هر نحوی که صدای ما را، تصویر ما را دارند، خدمتشان التماس دعا دارم برای همه تان بهترینها را از خداوند متعال مسئلت میدارم، انشاءالله عنایات ویژه حضرت زهرا در این ایام نصیب همه تان انشاءالله باشد.
شریعتی: حالتان چطور است من اول برنامه از مردم عزیز و نازنین مان در سراسر کشور پهناورمان با توجه به موج سرمایی که آمده که خواهش میکنم و تمنا میکنم که در مصرف گاز و مصرف انرژی صرفه جویی بکنید بخشی از هموطنان ما متأسفانه مشکل دارند خواهش میکنم که این نکته را رعایت کنید، هوای هم را داشته باشیم، همه ما عضو یک خانواده هستیم امیدوارم اتفاقات خوبی رقم بخورد البته با حسن مدیریت مسئولین ما، از ایام ولادت حضرت زهرا خیلی فاصله نگرفتیم، مقدمه شما را در مورد لیله القدر این عالم حضرت صدیقه بشنویم، انشاءالله وارد بحثمان بشویم.
حجت الاسلام شریفیان: اعوذ بالله من الشیطان الرجیم بسم الله الرحمن الرحیم، الحمد الله رب العالمین و صلی الله علی سیدنا محمد و آل الطاهرین و اللعن الدائم علی اعدائهم اجمعین اللهم کن لولیک حجه بن الحسن، صلواتک علیه و علی آبائه فی هذه الساعه و فی کل الساعه ولیاً و حافظاً و قاعداً و ناصراً و دلیلاً و عینا حتی تسکنه ارضک طوعا و تمتعه فیها طویلا.
عرض کنم خدمت شما یک نکته اشاره کنم فرمودید برف، آقای شریعتی ما خوب مدل زندگی امروز گاهی اوقات یک ذره برف و باران زیاد میشود همه زندگی ما میریزد به هم، چون ما یک مدلی طراحی کردیم آرام آرام اتفاقاتی که قبلاً میافتاده برفهای سنگین امروز بیاید همه زندگی ما مختل میشود. ولی من گاهی اوقات واقعاً میگویم با همه وجود دعا میکنم آن شئوناتی که ما قبلاً داشتیم و لطافتهایی که در زندگیها بود به ما برگردد، مثل برفهایی که یک دفعه یک متر برف میآمد، بچهها تونل میکندند از وسط برفها، سرمایی که از تویش کرسی و جمع شدن خانواده و یک اقتضائاتی داشت من عرض میکنم در این جور شرایط گاهی آدم میگوید برف و باران، بعد یک ذره خدا میخواهد دریچه زندگی را باز کند خدایا زندگی ما جوابگو نیست! در صورتی که از آن طرف ما باید برش گردانیم، آرام آرام، در حالی که ما جلوی تغییرات را نمیتوانیم بعضیهایش را بگیریم، ولی باید سعی کنیم آن چیزهایی که موجود بوده، حفظ کنیم اقامه اش کنیم، نگه اش داریم و عرض کنم که با همه وجود واقعاً برای نزولات آسمانی دعا کنیم و من این اتفاقاتی که میبینم در کشور من چون این ایام این طرف آن طرف ایران رفتم دیدم برفها را خیلی خوشحال شدم، دل کشاورزها مردم هم حقیقتاً خوشحال بود، انشاءالله خداوند متعال به عنایت حضرت زهرا عنایات ویژه خودش، رحمت ویژه خودش بر مردم مومن و شیعه امیر المومنین انشاءالله باز کند و دریچه را انشاءالله برای آنها بگشاید و سبب رحمت و برکت بشود. بحثی که خدمت عزیزان عرض میکنم چند جمله در باب حضرت زهرا میخواهم عرض کنم یک نکته ای در آیات قرآن بعد برگردیم به بحث خودمان، آیات سوره مبارکه انسان میدانید همه عزیزان این آیات خوب به طور ویژه در باب حضرت زهراست در منقبت و بزرگی و عظمت حضرت زهرا حرف زدن واقعاً کار مشکلی است آنقدر این شخصیت والامقام است و اهل بیت خیره شدند به مقام حضرت زهرا، امیر المومنین نظر میکند به نور حضرت زهرا دیدید در روایت که در روز چند بار حضرت زهرا میدرخشید در چشم امیر المومنین سوره مبارکه انسان یکی از جاهایی است که قرآن در باب حضرت زهرا حرف زده، آیات معروفی که یوفون بالنذر و یخافون یوم کان شرهم مستطیرا و یطعمون الطعام علی حبه مسکین و یتیماً و اسیرا، این آیات معروف است که در شأن امیر المومنین و حضرت زهراست، داستان همه عزیزان میدانند یک نذری بود سه روز روزه گرفتند حضرات هر شبی یکی در زد و قرص نانی که داشتند میخواستند افطار کنند اطعام کردند و با آب افطار کردند. در آیات مبارکه سوره انسان این آیات یک مختصاتی را در باب امیر المومنین و حضرت زهرا گفته که داستان از این داستان شأن نزول که خیلی واقعی عظیم و بزرگی بوده، ولی معنا خیلی وسیعتر است من دو سه نکته میخواهم خدمت عزیزان عرض کنم. نکته اول این است که این آیات معلوم است، آیات وفای به نذر و اطعام است، روایات ما توضیح میدهد این نذر یک نذر ویژه ای بود که بین حضرات معصومین با خداست یک عهدی با خدا داشتن، آیا آن ایستادن همین الان هم ایستادن یوفون بالنذر یعنی مستمراً دارند به این نذر وفا میکنند نه یک واقعه تاریخی بود تمام شد نه، نه یوفون بالنذر این استمرار دارد، یک نذری است، در آیات سوره مبارکه شوری روایت معروفی هست، شبیه این در جاهای دیگر هم هست، از عهد و میثاقی که اهل بیت سپردند در نزد خدا در محضر رسول الله یعنی رسول الله از اهل بیت یک عهدی گرفته، مأموریتی از آنها خواسته و آنها لبیک گفتند که ما میایستیم به شکلهای مختلف از اهل بیت این نقل شده است، در روایات مبارکه شوری ذیل این آیات قرآن وَ جَعَلْنا بَعْضَكُمْ لِبَعْضٍ فِتْنَةً أَ تَصْبِرُونَ وَ كانَ رَبُّكَ بَصيرا، که ما یک فتنه ای بر پا خواهیم کرد، صبر میکنیم روایات ذیلش میگوید رسول خدا، امیر المومنین حضرت زهرا را جمع کردند، امام حسن اصحاب الکسا، رسول خدا فرمودند آیات نازل شده، فتنههایی خواهد بود صبر میکنیم سوال قرآن را، رسول خدا میگویند خدا از شما اول دارد میپرسد، شما باید صبر کنید میکنید این کار را، این آن نذری است که یوفون بالنذر، امیر المومنین و حضرت زهرا یا رسول الله ما یک عهدی سپردیم پایش هستیم این همان عهدی است که میگویند امیر المومنین در فلان جا من مأمور به سکوت شدم، من باید ساکت باشم، حضرت زهرا باید یک اقداماتی انجام بدهد، این عمق آن وفای به نذر است. يُوفُونَ بِالنَّذْر بعد ادامه آیه فرموده است این نذر ببینید چیست و َ يَخافُونَ يَوْماً كانَ شَرُّهُ مُسْتَطيرا، یعنی اینها نگران یک روزی هستند که شر خیلی فراگیر است، حضرت امت خودش را میبیند که این آتش فراگیر خیلیها را غرق میکنند، خیلیها را میسوزانند، جهنم همینجوری میبلعد، تازه میگویند هل تملأت پر شدی میگوید هل من مزید باز هم داری اینجوری جهنم میبلعد. این یوفون بالنذر در مقیاس آن شر باید دیده بشود، یک عهدی سپردند عهد خودشان فقط با خدا نیست ناظر به امت است، ادامه این نگرانیشان میشود و یطعمون الطعام حالا میخواهند دست بگیرند علی حبه که در واقع دیدید دو جور معنا کرده علی حبه را یک معنا که در روایت شده علی حبه یعنی از خودشان گذشتند، ایثار کردند، صدیقه طاهره امام حسین را داد، راه باز بشود یطعمون الطعام علی حبه، وقتی داشت دست میگرفت از خودش داشت عبور میکرد از خودش کند، دیدید در روایات هست میگوید وقتی امام حسین به دنیا آمدند رسول خدا گرفتند بوییدند، بوسیدند گریه کردند تحویل حضرت زهرا دادند حضرت زهرا لحظه مسرت و خوشحالی است که خدا فرزندی به او داده او هم کیست امام حسین ارواحنا له الفدا، رسول خدا فرمودند این پسرت شما را خوشحال کرده، ولی این امت او را شهید میکنند حضرت زهرا گریه کرد فرمود، در پسرم که امت اسلام او را شهید میکنند چه خیری هست یا رسول الله رسول خدا فرمود راه ظهور را این باز میکند، مهدی این امت به او داده شده قبه او محل استجابت دعاست، تربت او شفای این امت است، حضرت زهرا فرمود اشک میریخت والله لقد رضیت، به خدا راضی شدم، علی حبه وقتی که عبور میکرد راضی بود امام حسین را داد که این راه باز میشود. ببینید عرضم چیست، این آیات خیلی آیات فوق العاده ای است، یوفون بالنذر و یخافون نگرانی حضرت زهرا ببینید و یخافون این نگرانی مستمر حضرات است و برای حرکت ما حضرت باید این اطلاعات را تأمل کند، و یطعمون الطعام حالا معلوم است که باید کی را دست بگیرند علی حبه مسکیناً یتیماً اسیرا، مسکین یعنی زمین گیر، زمین گیر میگویند مسکین اشد فقر از فقیر است، کسی است فقیر میدانید حرکتی دارد ولی حرکتش دچار اختلال است مشکل دارد در رفتنش باید کمکش کرد ولی مسکین اینجور نیست مسکین به کسی میگویند که به سکنی رسیده میگویند زمین گیر، بعضیها قدرت هیچ حرکتی ندارد باید این را دستش را بگیرند چکار کنند از زمین بلندش کنند، ابتداییات حرکت را به او بدهند، اینها را فقط مادی نبینید، معنوی به آن نگاه کنید، زمین گیر بوده، امیر المومنین اول گفته مسکین یعنی اول جایی که ما هستیم چسبیدیم به زمین، حضرت زهرا تازه آمده ما را از زمین بلند کند، بلند میشوید میشود و یتیماً بلند شدی ولی سرپرست میخواهی شما بدون سرپرست گم میشوی، میدانی یتیم گاهی امکانات دارد فقیر لزوماً نیست یتیم ولی سرپرست ندارد یتم یک چیز دیگر است. حضرت زهرا آمده اینجا سرپرستی کند. و یطعمون الطعام علی حبه مسکین، یتیماً حالا راه افتادی بلند شدی بالغ هم هستی، داری حرکت میکنی اسیراً گیر میافتد آدم، یک جاهایی آدم در سلوکش گیر میافتد باید بیایند بازت کنند آزادت کنند. این ظاهرش مسکین و یتیم و اسیر عرفی است ولی باطن این آیات معانی خیلی لطیفی دارد اسارت، انسان یک جوان همه زندگیش شهوت است هیچی بیشتر از آن نیست.
شریعتی: او اسیر است. اسیر یعنی چی، یا اسیر ثروت است است یا اسیر شهوت است یا اسیر قدرت است.
حجت الاسلام شریفیان: َ يَضَعُ عَنْهُمْ إِصْرَهُمْ وَ الْأَغْلالَ الَّتي كانَتْ عَلَيْهِمْ یعنی همین. یعنی غل و زنجیر بستیم به پای خودمان، یک نفر باید این را باز کند کی باید باز کند، حضرت زهرا آمده پشت در باید یک کاری انجام بدهد. حالا این را دیدید، این بحث مفصلی دارد توضیحش و روایاتش. ابتدای آیات سوره مبارکه انسان ببینید قرآن فرموده چی، ان الابرار یشربون من کأس کان مزاجها کافورا عینا یشرب بها عباد الله، ابرار مینوشند، از چی از چشمهها، آن چشمه دست کیه، ان یشرب بها عباد الله، و یکفرونها تأثیرا، در بهشت هم اینها چشمه را در میآورند، یک عده مینوشند، یک عده چشمه را در میآورند. حالا عباد الله را میخواهد توضیح بدهد میگوید یوفون بالنذر، آن اطعام را دیدید، د بهشت هم اطعام از چشمهها باز دست خودشان است نسبت دنیا و آخرت در این سوره با هم جمع کرده قرآن، میخواهد بگوید میدانید ابرار و عباد الله یک نسبتی با هم دارند اینها یکی نیستند. میدانید عباد الله جاهای دیگر قرآن میگویند السابقون، السابقون اولئک المقربون این دسته ای که میگویند عباد الله چشمهها دست اینهاست ابرار سر سفره اینها هستند، آنهایی هستند که در دنیا یطعمون الطعام علی حبه از خودشان زدند راه باز کردند، داستان حضرت زهرا ببینید اینجا چطور دارد گفته میشود، ظاهرش همان واقعه اطعامی بود، ولی باطنش دست امت را اینها میخواهند بگیرند از خودشان هم زدند، در روایت هست بعد سه روز با آب، نمیدانم آدم چه تصویری دارد میگوید امام حسن و امام حسین روزه بودند میگوید رسول خدا نگاه کردند دیدند خودشان میلرزند این بچهها، رسول خدا فرمود چه خبر است یا علی، حضرت فرمودند داستان این است انما نطعمکم لوجه الله هیچی هم از هیچ کس نخواستند، رسول خدا فرمود چکار میکنید از بهشت مائده آمد بر امیر المومنین با آن نشستن سر سفره بهشتی.
شریعتی: آن هدف خیلی بزرگ بوده که این ایثار را میطلبیده.
حجت الاسلام شریفیان: بله شفاعت است من این آیات را شفاعت میفهمم، کسانی که در بهشت چشمهها را در میآورند در دنیا چشمه در میآوردند، شفاعت همین جوری است، به کسی مقام شفاعت را میدهند که اینجا مشغول یک کاری بوده، راه باز میکرده، چشمهها را در میآورند، آب حیات مینوشانند و جعلنا من الماء کل شیء حی که در روایت آب به ولایت تفسیر شده، حضرت زهرا آمده حقیقت ولایت امیر المومنین را در بیاورد برای شما، وقتی میخواست دشمن ببندد حضرت زهرا فرمود من بازش میکنم این آیات خیلی فوق العاده است.
شریعتی: یا ممتحنه امتحنک الله الذی خلقک قبل ان یخلقک فوجدک لمن تحنک صابراً یعنی این صبر اتصبرون
حجت الاسلام شریفیان: اتصبرون که میگوید همین است این شفاعت هم ابتلائاتی دارد صبری دارد، و جعلنا منهم ائمه یهدون بامرنا لما صدروا میگوید امام ویژگیش صبر است، حضرت زهرا صبر کردند برای اینکه آن راه باز بشود اطعام رخ بدهد به یتیم چیزی برسد اسیر باز بشود، مسکین بلند بشود، امروز همین هستیم اگر میبینید ما بلند شدیم، بر حضرت معصومین لیقوم الناس بالقسط یک قیامی انجام دادیم این جوانهایی که سیصد هزار شهید شوخی است این عدد یک دانه شان را آدم به همین راحتی نمیتواند بگذرد.
شریعتی: این دستگیری مستلزم استمداد ماست.
حجت الاسلام شریفیان: باید تولی از ما باشد من همیشه میگویم میگویم آن کسی که دارد از دره پرت میشود، گاهی در فیلمها نشان میدهند کسی دستش را گرفته لحظات آخرش است یک کسی دستی دراز میکند آن کسی که میکشد بالا کیست منم، من دارم میکشم، دستی که دراز شده همه فشار روی اوست، اوست که باید شما را بکشد بالا، تو باید قبول کنی که دست تو را بدهی به این آقا، اگر دستت را بدهی، بعضی اوقات اینقدر کار به لجبازی و عداوت میکشد میگوید پرچم بهتر است تا تو بخواهی من را نجات بدهی اینها که میشوند اولئک اصحاب النار هم فیها خالدون همین هستند، امیر المومنین تا قعر جهنم دستش را دراز میکند تا بکشد بیرون او نمیآید نمیخواهد دست امیر المومنین را بگیرد ولی نقطه اتصال، تولی یعنی همین از آن طرف هم اتفاقات دارد میافتد، نسبتی ایجاد میشود، در روایات ما میگوید اصل آن نسبت محبت است اصلش این است که دلم رفته، دلم گیر این آقا افتاده، با او میروم، بارها این را در جلساتی عرض کردیم، تا محبت انسان به حضرت زهرا شکل نگیرد، من دنبال ایشان نمیروم دستم به دست ایشان نمیدهم، چون محبت نیست، این طرف میشود بغض آدم نسبت به کسی بغض داشته باشد میگوید پرچم بهتر است تا تو دستم را بگیری، اما اگر شد حب، دلسوزی او را دیدی شفقت او را دیدی دست خودت را دادی حرکت میکنی، آسیب ممکن است ببینی ولی حضرت دستت را آخر میگوید، برای همین کسی اگر محبت را داشته باشد زمین میخورد ولی حضرات دوباره بلندش میکنند میشویند تطهیرش میکنند، طیب لخلقنا طهاره لانفسنا، تزکیه لنا، اینها همین است.
شریعتی: آخر همین زیارت میگوید بانا قد طهرنا بولایتنا.
حجت الاسلام شریفیان: این مقام شفاعت حضرت زهراست آن کسانی که از این جنست مأموریتها برای خودشان میبینند ذیل حضرت زهرا، لوازمش را باید ببینند، یطعمون الطعام، مسکینها را ببینند، یتیمها را ببینند، اسیرها را ببینند، ببینند جوان ممکن است یک جایی گیر افتاده باشد درش بیاورند، این روح جهاد تبیین است که رهبری میفرمایند، جهاد تبیین یک روحی دارد، در آن یک شفقتی است، علی حبه است میخواهی جهاد کنی باید خودت بزنی انما نطعمکم لوجه الله لا نرید منکم جزائاً و لا شکورا، نه مقابل نمیخواهم حتی تشکر تو را نمیخواهم چیزی به من بخواهی بدهی در وادی شکرت، بگیر حرکت کن، اینها لوازم کار کردن است، آدم میخواهد کار بزرگ برای امیر المومنین بکند لوازمش در این آیات گفته شده، لوازمش گفته شده آیات بحثش مفصل است انشاءالله خود عزیزان عنایت کنند، انشاءالله خداوند متعال همه ما را از سر سفره شفاعت بزرگ حضرت زهرا انشاءالله قرار بدهد.
شریعتی: انشاءالله و خوش به حال آنهایی که نسبتی پیدا میکنند با حضرت زهرا و سعی میکنند با محبت و با آن تولی که حاج آقا حجت الاسلام شریفیان فرمودند خودشان را نزدیک بکنند و امیدوارم حضرت زهرا نگاه مادرانشان را از ما دریغ نکند این خواسته همیشگی من بوده، خوب ما جلسه گذشته در ذیل بحث حسن معاشرت آداب اجتماعی و نکتههایی که شما فرمودید به قولوا للناس حسنا رسیدیم و نکاتی که فرمودید ناتمام ماند انشاءالله امروز ادامه اش.
حجت الاسلام شریفیان: بسم الله الرحمن الرحیم بحثمان همین طور که فرمودید دربحث روابط اجتماعی و آداب و تنظیم روابط اجتماعی مومنین درجه دوم کسانی که تفاوتهایی با ما دارند ما مأمور به حسن معاشرت هستیم با آنها، بحث آداب زبانی است، آداب زبانی فقط آداب پیرامونی نیست محتوای قول به موقع حرف زدن موقعیتها و امثال اینها که آرام آرام میرسیم، یک سرفصلی که ورود کردیم فعلاً روایتهایش را بخوانیم لطایفش در بیاید مسئله آداب حرف زدن و سکوت است، ما اینها را خیلی در مستحبات و اینها میبینیم اینها چسبهای روابط اجتماعی ماست، پیوندهای ماست، در روایات ما مفصل یک مقداری خواندیم یک مقداری امروز انشاءالله میخوانیم که میشکاند روابط را یا برقرار میکند در بعضی از روایات اگر عزیزان خاطرتان باشد، روایت فرمود این سرمایه شماست زبانتان، کلامتان، سرمایههای شماست، باید بدانید چطوری خرجش میکنید، چه جوری دارید مصرفش میکنید بحث از لزوماً کم حرف زدن نیست، ما این را باید توجه کنیم، ولی حتماً ما یک جاهایی به سکوتهایی نیاز داریم نیاز به دقتها و مراقبتهایی داریم این را همین جا یک نکته ای تذکر بدهم بعضی از عزیزان پیام دادند من میدانم این بحث خیلی عزیزان این قصه حرف دارند، سوال دارند درد دل دارند ما در این مسئله سوالات عزیزان را دسته بندی میکنیم یک جلسه من فقط سوال میخوانم جواب میدهم انشاءالله. در مسائل روابط خانوادگی این بحثها یک مختصاتی پیدا میکند در روابط اجتماعی ما یک مختصاتی پیدا میکند ولی یک روحی دارد که در همه اینها یک جور خودش را نشان میدهد که ما اینها را حالا یک مقداری شاید سوالات بعضی عزیزان خانوادگی بود یک موقعی به این سوال میپردازیم. ولی این یک واقعیتی است که گاهی اوقات حتی سکوت ما هم میشود بیجا میخوانم روایتهایش، را، سکوت میشود بیجا، از آن طرف میتواند کلام بشود بیجا، این که در روایت عرض کردم حضرت فرمودند این زبان مثل یک کلب است مثل حیوانی است که میتواند بیجا اگر برخورد کنی بدرد آسیب بزند، کلب معلم دیدید در قرآن یک عده ای حیوان شکاری را تعلیم میدهند این میداند چی را بگیرد و چی را نباید بگیرد اگر آموزشش ندهی میتواند بیجا یک کسی را آسیب بزند، روایات ما اصلاً تشبیه کرده همین را به کلب اقور، زبان اگر معلم نباشد یعنی آموزش دیده نباشد، آسیب میزند، حتی سکوتش میتواند آسیب زا باشد. سکوتش هم آسیب زاست مثالهایش خود عزیزان شاید یک مقداری متفتن این باشند میرسیم عرض میکنم. اینها مراقبتهایی میخواهد که انشاءالله یک مقداری رسیدیم عرض خواهم کرد. خوب چند تا نکته ما در روایت اشاره کردیم من فقط یک عرض میکنم اشاره میکنم عبور میکنم از ارکان دین و ایمان کنترل زبان است کسی که مالک زبان خودش نیست در وادی ایمان حتماً آسیب جدی میبیند یک نکته، روایات ما در باب کنترل و مراقبت زبان لسانش خیلی سنگین و ثقیل است، معلوم است اهل بیت اینجا ایستادند سرمایه گذاری کردند، نکته دوم نکته سوم روایات ما در آن گفته شده سکوت شما، سکوتهای طلایی است، دنبال سکوتهای طلایی بگردید از آن طرفش هم حرفهای طلایی، حرفهایی که راه باز میکند، در بعضی روایات دارد مفتاح است کلیدتان است. کلید کارهایتان است دقت کنید این هم چهار، نهی از کثرت کلام، کثرت کلام در روایت کثرت خطا، زیاد حرف زدن، اشتباهات زیاد در آن دارد آسیب زا میشد، این هم نکته چهارم، نکته پنجم در روایات ما فرموده است زبان همین که عرض کردم سرمایههای شماست نمیبینید انبیا با چه سرمایه ای آمدند، بعثهم الله بالکلام، ما الان این بحثها را برای تنظیم روابط اجتماعی داریم میگوییم تنظیم روابط اجتماعی یعنی چی، یعنی روابط بشود آرام آرام روابط ایمانی، بشود آداب آداب ایمانی، بشود اخوت بشود رحمت بشود دستگیری، چی میخواهد از جنس ادبیات انبیا را میخواهد، انبیا یک جاهایی حرف زدند، یک جاهایی سکوت کردند، یک جاهایی حوصله کردند. سالها رسول الله صبر میکند میگوید الان وقتش است این حرف را بزنم الیوم اکملت لکم دینکم الان وقت این بود که ولایت امیر المومنین را بگویم، قبلش نمیشد، نمیشد در باب وسعت مأموریت امیر المومنین به این امت بگوییم ظرفیتش نبود، خدا ظرفیت ساخته، نماز آمده، روزه آمده، زکات آمده، حج آمده، ولایت امیر المومنین خیلی خدا این امت را جلو برد یک ظرفیتی ایجاد بشود، حالا امروز میخواهم بگویم. عرضم کجاست، خوب این هم نکته پنجم، نکته ششم در روایت فرمود، وثاق، زبان در کنترل، اگر در کنترل شما نباشد شما دیگر دنبال زبانتان باید حرکت کنید، حرف میزنید حالا دنبالش بروید ببینید کجا رفته این حرف، در روایت هست، روز قیامت میآیند سهم خون فلانی را به شما نشان میدهند میگویند این قطرات خون قتل فلانی مال تو است، من قتل نکردم، حرف زدی، حرفت رفت یک جاهایی اثر قتل داشته، بالمباشر نبودی، مباشرتاً یکی قتل را انجام داده تو حرف زدی. بعضیها خیلی راحت یک حرفهایی میزنند یک فتنههای بزرگ اجتماعی بر پا میکنند خون ریخته میشود این وسط کی پاسخگو است اینها حساب کتابهای سنگینی دارد، خب این تا اینجا برویم سراغ بقیه روایات. این روایت میخوانم در قرب الاسناد نقل میکند جناب مسعده از امام صادق علیه السلام آبائه قال داود لسلیمان علیهم السلام جناب داود به فرزندانشان جناب سلیمان دارند وصیت میکنند یا بنی علیک بطول الصمت، بر تو باید به سکوتهای طولانی فان الندامه علی طول الصمت یک جاهایی آدم سکوت میکند ممکن است پشیمان بشود چرا سکوت کردن، ممکن است حضرت فرمودند پشیمانی بر سکوت مره واحده، این خیر من الندامه علی کثره الکلام مرات، انگار خرابی حرف زدن زیادتر است که ندامتش زیادتر است میدانید این روایت یعنی چی، یعنی اگر یک جایی شک میکنم بگویم آسیب زاست یا سکوت کنم، حضرت میفرمایند بدانید سکوت نوعاً آسیبش کمتر است، چقدر این روایت کلیدی است برای انسان راهگشا است.
شریعتی: این همان مقایسه طلا و نقره حرف زدن و سکوت است.
حجت الاسلام شریفیان: اگر ما فکر نمیکنیم برای حرف زدن این روایت به درد ما نمیخورد و اصلاً این زبان در کنترل من نیست. این روایت به درد چه کسی میخورد، کسی که قبول دارد اینجا جزئی از اعمال من است، از مهمترین اعمال من است، و اینجا باید دقتها و مراقبتها، بعضی این وادی را وادی مراقبت نمیدانند خلاص است، آدم اگر احساس نکند اینجا محل تقوا و مراقبت است دیگر این کلب اقور رها میشود. اما اگر احساس کنم اینجا محل مراقبت است میشود آداب مراقبت میشود قواعد مراقبت، خوب این یک روایت، جالب است ذیل روایت حضرت همین را فرمودند اگر کلام از فضه است الصمت من الذهب طلا، این یک روایت، روایت بعدی روایتی است که مرحوم صدوق در فقیه شان نقل کرده است از امام صادق سلام الله علیه، روایت معروف است نقلهای دیگر هم دارد، الصمت یعنی سکوت کنز وافر، گنج بی منتها است، در روابط اجتماعی سکوت شما خیلی کار میتواند بکند از سکوت استفاده کنید کنز وافر، گنج بی منتهاست، گنجی که بالوفور است وافر یعنی، این یک دو، اینها همه در مورد سکوت است و زین حلیم، زینت انسان حلیم سکوتش است، انسان حلیم یعنی چی، یعنی انسان بردبار، حلیم یک بار دیگر عرض کردم به کسی میگویند اهل حلم که موقعیت شناس است حلیم یعنی این یا حلیم لا یعجل، حلم در مقابل عجله است، عجله به معنی سرعت نیست اشتباه نشود، خدا گاهی فرموده سارعوا، سرعت داشته باشید، شتاب یک جاهایی باید داشته باشید عجله یعنی چی، کار بیجا، ده سال صبر کنم بعد عمل کنم، ولی بیجا باشد باز هم میگویند عجله،
شریعتی: یعنی تو یک سرمایه ای داری این سرمایه را کجا خرجش کنم.
حجت الاسلام شریفیان: حلم یعنی موقعیت شناسی، بردباری یعنی این دیدید یک عده ای دنبال فرصت میگردند که این کار به درد چه موقعیتی میخورد الان این حرف را به همسرم میخواهم بزنم کی بزنم الان، الیوم امروز این حرف را باید بزنم به این میگویند حلیم حضرت فرمودند سکوت از ابزارها و زینت انسان حلیم است، انسان حلیم را از دور میبینی این را میبینی، خیلی حرف مهمی است این هم دو، سه و ستر الجاهل، سکوت پوشش جایی است که من نمیدانم، جهلهای من با یک چیزی پوشیده خواهد شد با چی با سکوتم، یک چیز را نمیدانم، لزومی دارد حرف بزنم، آن که میگوییم کثرت کلام آسیب زاست چرا، چون کثرت کلام خیلی اوقات از وادی علم من دیگر بیرون میشود میرود در وادی جهل در مورد چیزی حرف میزنم که نمیدانم مشرف نیستم آسیب زا میشود. ببینید چقدر این تعبیر نمیخواهد بگوید این آدم کلاً آدم جاهلی است، ستر الجاهل یعنی جهلهایتان را با سکوت بپوشانید .
شریعتی: میگویند تا مرد سخن نگفته باشد عیب و هنرش نهفته باشد.
حجت الاسلام شریفیان: بله همین است اینکه در روایات دارد کثرت کلام تبدیل به کثرت خطا میشود چرا، چون جهلهای ما زیاد است ما زیاد حرف میزنیم میرود در وادی جهل،
شریعتی: یک جاهایی طرف زبان که میگشاید کاملاً مشخص است چند مرده حلاج است.
حجت الاسلام شریفیان: معلوم است اینجا یک چیزی شنیده، هیچ کدام از ابعاد مسئله اش نمیتواند این خیلی روایت مهمی است، جهلهای ما آسیب میزند به ما زبانم را باز میکند دیگر زبان زبان جاهلانه است، زبان جاهلانه از توی آن التیام در نمیآید.
شریعتی: چقدر اطرافیان اذیت میشوند.
حجت الاسلام شریفیان: این هم روایت لطیفی است که سه تا نکته ویژه را در باب صمت قرآن بیان کرده است خوب این هم یک روایت، روایت بعدی روایت خیلی روایت مهمی است، روایتی است که در کافی جناب بزنطی نقل میکند از امام رضا سلام الله علیه به نظرم روایت شاید صحیح السند باشد، چون بقیه اش را ننوشتم جناب بزنطی که از اجلای اصحاب است وجود مقدس امام رضا فرمودند من علامات الفقه فقه گاهی اوقات امروز اصطلاحش به کسی میگویند که فتوا میدهد و اینها غلط هم نیست من نمیخواهم ولی فقه در روایات ما به کسی میگویند انسانی است که درکهای عمیق و لطیف از دین دارد، به چنین کسی میگویند فقیه فقیه یعنی فهمهای عمیق، دقیق، فقط مربوط به امور فقهی مصطلح امروز نیست، آدمهایی که صاحب بصیرتند در دین، از علامات فقه است این چیست حضرت فرمودند العلم از نشانههای فقه علم است، ژرف نگر است منتها در امر دین یعنی از منظر الهی در عالم بصیرت، بصیرت یعنی علم، یعنی از منظر الهی دیدن، اتقوا من فراسه المومن و انه ینظر بنور الله، علامتها را ببنید سه تا علامت را، یک علم، فقه از علامتهایش این است که انسان در وادی علم است علم از او میبینید این یک، دو میخواهید ببینید بصیرت دارد حلم که در روایت مکرری ما داریم زینت علم حلم است، این همین که بحث ماست چرا زینت علم حلم است موقعیت سنجی، چون آدم اگر عالم باشد میداند ولی نمیداند کجا علمش را باید خرج کند نمیداند به کی چی بگوید مسائلی را میداند، ولی نمیداند این جایش کجاست، حلم اگر نداشته باشی علم به کارت نمیآید، خراب میکند حرف خوب را به یک جای بی ربط میزنی، خراب هم میکند در روایت هم ما داریم. یک عده ای چیز بلد بودند ولی موقعیت شناس نبودند اهل بیت مذمتشان میکردند میگفتند با کسی گفتگو نکن، شما تکلم نکنید، مجادله علمی نکنید، مناظره نکنید، تو نمیدانی، مقتضای حال، مفقود زندگی ماست آقای شریعتی نمیدانم چه جوری این حرف را بزنم خدا شاهد است من بعضی حرفها گاهی اوقات به زبانم میآید میگویم یک ذره صبر کن میگویم این را، بعد میگویم چقدر خوب شد نگفتم، این حرفش اینجا نبود بعداً متوجه میشوم اطلاعاتی دستت میآید.
شریعتی: همینجا از زبان کارشناسانمان زیاد شنیدیم، این آشناست برای همه مخاطبان ما ان لم تکن حلیما فتحلم این هم فکر کنم اینجا باز ابعادش مشخص میشود.
حجت الاسلام شریفیان: تمرین میخواهد این را میرسیم بعداً ما همین طور که مزاجمان، قوای هاضمه مان حتی احوالات اخلاقی مان عادت میکند به یک چیزی، کنترل زبان یک جاهایی از دست انسان اگر در رفت آرام آرام عادت میکند زبانش، هرزه بچرخد رها باشد این چی میخواهد یک باشگاه تمرین میخواهد، باید بروی باشگاه،
شریعتی: یعنی اگر نمیتوانی سکوت کنی خودت را به سکوت بزن.
حجت الاسلام شریفیان: یک محیط تمرین لازم دارد فتحلم یعنی این را بعداً ما عرض خواهیم کرد، ما اگر بخواهیم در این قصه برای خودمان یک باشگاه ثبت نام کنیم، تمرین کنیم چکار کنیم. خیلی نکته مهمی است، انسان آرام آرام در وادی موقعیت شناسی و کنترل زبان از یک سری ولنگاریهایی که عادت به آن کردم بتوانم در بیایم، حتماً عزیزان این حرف من را تصدیق میکنند که به خودم نگاه میکنم احساس میکنم دست خودم نیست، این همین است اگر بخواهی دستت بیاید باید ببری در کارگاه آموزشی یک محیط برای خودتان فراهم کنید انشاءالله اگر رسیدیم قبل از اینکه به ماه رجب برسیم این بحث را عرض میکنم چون ماه رجب و شعبان و ماه مبارک رمضان کارگاه آموزش است
شریعتی: خیلی خوب است دو دقیقه وقت داریم تا قرآن
حجت الاسلام شریفیان: بعد حضرت فرمودند علامات فقه، علم، دو حلم، سه سکوت، علم حلم این سه تا در طول همند، فقیه باید علم داشته باشد ولی یک چیز جلوتر، حلم میخواهد، خوب فهم بوده، فقیه بوده، حلم چی میخواهد سکوت میخواهد شد علم شد، شد حلم، شد سکوت اینها در عرض هم نیست یک جور در طول همند با سکوت انسان در وادی حلم حرکت میکند با حلم انسان میتواند علمش را به کسی درست منتقل کند، این از علامات فقه یک انسان است اگر یک آدم خوب بفهمد معارف را، کجا و چطور به جوانها منتقل کند این فقیه است، بعد حضرت فرمود ان صمت سکوت باب من ابواب الحکمه دری از درهای حکمت الهی است، مکرر این نکته را داریم آدمهایی که زبانشان را کنترل نمیکنند، خدا به آنها حکمت نمیدهد، حالا یک موقع رسیدیم عرض میکنم چرا اینجوری است چیه مگر حکمت این یک دو ان الصمت یکسب المحبه، محبت کسب میکند آدمهایی که زبانشان در کنترلشان باشد بسیار روابط درستی دارند، اگر دیدید یک آدمی سکوتش روابط را میریزد به هم بدانید این سکوت به جایی نیست چون سکوت روابط ایجاد کن باید باشد بعضی اوقات آقا صبح میرود سر کار شب میآید هشت شب دو سه ساعت تا خواب وقت دارد، سرش تو موبایل است خانم میگوید با ما کاری ندارد این سکوتی که ما میگوییم نیست این حرف زدنی نیست که در آن موقعیت سنجی و حلم و درایت و بصیرت باشد این سکوت از قبل بی توجهی است قطعاً روایات مقصودش این نیست، اصلاً سکوت این روایت دارد فریاد میزند این را، سکوتی که ما از آن حرف میزنیم، چی ایجاد میکند، محبت، از توی آن التیام به دست میآید نه فاصله گذاری، خیلی این روایت.
شریعتی: این سکوت فاصله ایجاد میکند.
حجت الاسلام شریفیان: بعد حضرت فرمودند انه دلیل علی کل خیر، سکوتهای شما راهنمای شما به سمت همه خیرها باید باشد، الله اکبر این چیست، این زبان، انشاءالله یک موقعی بیشتر عرض خواهم کرد.
شریعتی: خیلی ممنون و متشکرم از شما انشاءالله حرفهای ما، سکوتهای ما محبت ایجاد بکند و انشاءالله این همدلی را بیشتر بکند، قصه مصرف گاز و افت فشار این حرفهایی که سرمای زمستان جدای از بحث صرفه جویی و اسراف به نظرم قصه همدلی است انگار یک وقتهایی شما در اتاقی فرزندتان یکی از اعضای خانواده تان قرنطینه است سرما گرمای آن اتاق به مصرف ما در پذیرایی بستگی دارد، آن طرف ما مدیریت کنیم میتوانیم دمای آن اتاق که عزیزمان آنجاست در واقع تنظیم بکنیم هموطنان ما در شمال شرق کشور متأسفانه مشکل افت فشار گاز دارند من احساس میکنم از روی همدلی تمام هموطنان با رعایت این نکته کمک بکنند امیدوارم از این مشکل هم عبور بکنیم مشرف بشویم به ساحت نورانی قرآن کریم صفحه صد و هشتاد و پنج دوستان تلاوت میکنند، آیات نورانی سوره مبارکه انفال باز میگردیم همراه شما و در کنار شما.
صفحه 185 قرآن کریم
شریعتی: خیلی ارادت داریم انشاءالله دلتان گرم باشد با احترام با افتخار همراه شما هستیم کمتر از دو دقیقه فرصت داریم دو دقیقه تقدیم میکنیم با دل و جان به حاج آقا حجت الاسلام شریفیان که نکتههای پایانی را بفرمایند انشاءالله خداحافظی کنیم.
حجت الاسلام شریفیان: بسم الله الرحمن الرحیم اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم، بحثمان در باب مسئله زبان و قول حسن و نکاتی که در مورد این مسئله داریم مانده انشاءالله جلسات بعد این بحث را تکمیل میکنیم جمع بندی میکنیم سوالات عزیزان انشاءالله پاسخ خواهیم داد. من یک نکته در باب این مسئله عرض کنم اختلالی که در سرمایش و گرمایش مردم رخ داده عرض کنم مشکلی که در باب گازرسانی هست عرض کنم ببینید ما گاهی اوقات مسئله خلط میشود، بالاخره یک جاهایی ممکن است قصور از جانب یک عده ای باشد قابل انکار نیست حتی تقصیر باشد گاهی اوقات خلط میکنیم از این جهت خلط میشود متوجه نیستیم این که یک جایی یک عده کم گذاشتند یا نگذاشتند این از من سلب مسئولیت نمیکند تفکیک این مسئله در ساحتهای مختلف در زندگی ما آقای شریعتی به دردمان میخورد الان این کسی جوانی که دچار اختلال فرهنگی هست ممکن است یک عده ای کم گذاشتند، این از من که سلب مسئولیت نمیکند، یک مسئولیتهایی دارم باید دنبالش کنم این جور فرصتها در واقع بارهای زمین مانده ای است ولو بالقصور یا تقصیر، بارهای زمین مانده ای است که خداوند متعال برای ما قرار داده، برای حسنات ما، برای بزرگ شدن ما، اینجا محل به قول مرحوم خدا رحمت کند آقای مجتهدی لقمههای چرب و نرم به راحتی انسان میتواند نیکی کند به برادران دینی خودش، این دو تا با هم قاطی نشود در عین اینکه کسانی که مسئولیتی دارند باید دنبال کار خودشان بروند آنها که کم گذاشتند باید استغفار بکنند آنها که قابل هدایت نیستند خود خدا میداند چه کند اما این سلب مسئولیت از ما نمیکند آتش به اختیاری که رهبری فرمودند، در امور فرهنگی فقط نیست، میتواند تبدیل به مواسات بشود، جنبش مومنانه و ساحتهای مختلفی که امت ایمانی کار دارند انجام میدهند، انشاءالله این فرصتها برای همه ما بستری باشد برای خیرات و مبرات و احسان همه ما.
شریعتی: انشاءالله هوای هم را داشته باشیم تا حال دلمان بهتر و بهتر بشود انشاءالله باید خداحافظی کنیم تا فردا انشاءالله با حضور آقای دکتر رفیعی به شما سلام خواهیم کرد، حاج آقا دعا کنید و خداحافظی.
حجت الاسلام شریفیان: خدا به آبروی محمد و آل محمد دلهای ما را روزبروز به همدیگر نزدیکتر بگردان و بین ما رأفت و رحمت و شفقت و محبت و ایثار و فداکاری جاری و ساری بگردان در امر فرج بقیه الله الاعظم تعجیل بدار
شریعتی: ما مثل قطره دست به دامن کوثریم دریاست قطره ای که به دریا رسیده است تا فردا و سلامی دوباره.