حجت الاسلام شریفیان: علیکم السلام و رحمه الله من هم خدمت شما برادر عزیزم آقای شریعتی همه دوستان و بینندگان خوب برنامه سمت خدا خدمت همه تان عرض سلام و ادب و احترام دارم. از خداوند متعال برای همهتان بهترین را آرزو میکنم انشاءالله در پناه خداوند متعال باشید. انشاءالله مشمول عنایات ویژه امام زمان باشید و بهترین را انشاءالله از سر سفره حضرت زهرا در این ایام برداشته باشید.
شریعتی: الهی آمین انشاءالله چه دعای خوبی. إِنَّ الَّذينَ قالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقامُوا تَتَنَزَّلُ عَلَيْهِمُ الْمَلائِكَةُ أَلاَّ تَخافُوا وَ لا تَحْزَنُوا وَ أَبْشِرُوا بِالْجَنَّةِ الَّتي كُنْتُمْ تُوعَدُون. در طریق عشق بازی امن و آسایش بلاست. ریش باد آن دل که با یاد تو خواهد مرهمی. امروز میخواهیم در مورد مجاهدت صحبت کنیم در بیان و کلام شیوا و رسای حاج آقا حجت الاسلام شریفیان
حجت الاسلام شریفیان: بسم الله الرحمن الرحیم الحمد الله رب العالمین و صلی الله علی سیدنا محمد و آله الطاهرین و اللعن الدائم علی اعدائهم اجمعین. اللهم کن لولیک الحجه بن الحسن صلواتک علیه و علی آبائه فی هذه الساعه و فی کل الساعه ولیاً و حافظاً و قاعداً و ناصراً و دلیلاً و عینا حتی تسکنه ارضک طوعا و تمتعه فیها طویلا.
خب بحثی که خدمت عزیزان و بزرگواران تقدیم میکنیم به یک معنا ادامه بحثی است که جلسه قبل خدمت عزیزان بودیم و عرض کردیم که به تناسب ایام شهادت حضرت زهرا یک بحثی را در باب فتنه و جلوهی فتنه و دستوراتی که در میدان فتنه قرآن کریم از ما طلب کرده و تکالیفی برای ما ایجاد کرده است یک مقداری در مورد این گفتگو کنیم. آیاتی را از سوره مبارکه عنکبوت خواندیم. سوره مبارکه شوری و آیات مرتبط به آن که خداوند متعال مدخل بحثم این بود که جریان انبیا با دشمنی طرف است. انبیا که آمدند از ابتدا که حضرت آدم پایش را گذاشت در زمین. به او وعده دادند دشمنی هست. دشمنی هم جریان کفر و شرک است که میتواند خیلی پیچیده بشود تبدیل بشود به نفاق که این به یک معنا مدل پیچده کفر است که میآید خودش را در قالب حتی طرفداری از انبیا نشان میدهد. با دشمنی پیچیدهای طرف هستند و این دشمنی در قالب فتنه خودش را نشان میدهد. فتنه جلوهی مختلفی دارد. یک مقداری جلسه گذشته در مورد این صحبت کردیم. نکتهای که جلسه قبل یک اشاره کردیم و موضوع این جلسه هست و میخواهیم در موردش بحث کنیم این است که خداوند متعال در میدان درگیری با جریان کفر و فتنه از یک دسته پرده برداری کرده که اینها مجاهدین صحنه فتنه هستند. فتنه صحنهای است که دو لبه دارد یک لبه آن رشد انسان است. اگر انسان به دنبال انبیا حرکت بکند و مسیر آنها را برود. آدم بزرگ میشود در فتنه. یک لبه دیگر فتنه زمین خوردن انسان است. انسان اگر در فتنه کم بیاورد و جدا بشود دستش از دست انبیا. زمینگیر میشود و میتواند خیلی عواقب بدی برای انسان داشته باشد که با سنت تفکیک و تمییز اینها از آن بحث شده قرآن
شریعتی : مثل پل صراط میماند.
حجت الاسلام شریفیان: صراط همین است اینکه در روایت دارد عبور از صراط پل جهنم یعنی همین. یعنی از یک محیطی شما باید عبور کنید ما هم یک طراحی کردیم عبور کنید. و هو جسو جهنم یعنی همین یعنی شما از وسط یک آتشی باید عبور کنید. اگر این مسیری که ما برایتان طراحی کردیم خوب دنبال بکنید بدون آسیب از این محیط عبور میکنید میشود عبور از صراط مثل برق. در روایت دارد یکی مثل برق عبور میکند چشم به هم زدنی. لحظه العین. اینها تعابیری است که خوب. یک عده هستند عبورشان با مصیبت همراه است افتان و خیزان هستند آسیب میبینند. مجاهدین وسط فتنه کی هستند. کسانی هستند که دو تا نکته باید در موردشان خوب توجه بشود یک اینکه عبورشان در این فتنه عبوری است که بدون آسیب رد میشوند. فوق العاده است حرکت اینها. این یک نکته است. نکته دوم در بحث یک مقداری بحث میکنیم این است که عبور اینها برای دیگران میشود مسیر عبور. یعنی برای بعدی اینها میشوند به تعبیر امروزی میگویند الگو اسوه مجاهد یک چنین آدمی است. مجاهد فقط خودش نمیرود. طی طریق فقط نمیکند. راه را برای بقیه باز میکند. به این میگویند شفاعت. شفاعت از جنس یک افق بلندی از پرستش است که راه بندگی و پرستش دیگران را باز کند. که من به تناسب حضرت زهرا همین را عرض کردم که خودشان میشوند محل عبور. حضرت زهرا مجاهد ولایت امیر المومنین بود ولی راه عبور را دارد برای بقیه باز میکند. بقیه میخواهند ببینند چه جوری باید دنبال امیر المومنین حرکت کرد. باید نگاهشان به حضرت زهرا باشد. این بحثی بود که جلسه قبل یک مقداری از آن گفتگو کردیم. یک مقداری در باب مولفهی جهاد اگر بخواهیم گفتگو کنیم که مجاهد به کی میگویند. چکار میکند چه ویژگییی را در اینها میشود برجسته دید. چرا این بحث را میخواستیم برویم سراغ موضوع بحث خودمان که بحث روابط اجتماعی بود. ولی ایام ایام شهادت سردار بزرگوار حاج قاسم سلیمانی. حیف است. ما در باب جهاد حرف زدیم و این هفته ایام سالگرد شهادت این سردار بزرگوار هست حیف است در باب مولفهی جهاد یک مقداری بحث نکنیم. لذا از این جهت این موضوع را این جلسه با عذرخواهی از همه عزیزانی که شاید مطالبه داشتند موضوع ادامه پیدا بکند ولی اجازه بدهید این بحث را ما
شریعتی: اینجا با تمام اقسامش
حجت الاسلام شریفیان: بله رهبری میگویند جهاد تبیین ما روی تبیینش ایستادیم. جهادش غفلت کردیم آن مأموریت جهاد میخواهد. جهاد میخواهد یعنی چی میخواهد یک مقداری در موردش میخواهیم صحبت کنیم. دو سه نکته بگویم. مجاهد را قرآن از آن تعبیر کرده است اینها به مقام رضوان میرسند. مقام رضوان یعنی چی. و رضوان من الله اکبر. قرآن در سوره توبه میگوید من به مومنین و مومنات وعده بهداشت میدهم جنات تجری من تحتها الانهار. خالدین فیها مساکن طیبه فی جنات عدن این یک نعمت وسیعی را برای مومنین دارد وعده میدهد و رضوان من الله اکبر. من یک چیز دیگر دارم میدهم رضوان که معلوم نیست به همه مومنین و مومنات بدهیم میگوید من به مومنین وعدهیی میدهم و رضوان از اینها بزرگتر است. حالا به همه اینها میدهند یا نمیدهند قرآن ساکت است. و در آیات سوره مبارکه توبه توضیح داده است که رضوان مال کسانی است که تبعیتشان از نبی اکرم میرود سراغ بارهای سنگین. تعبیر سبقت را به کار برده. السابقون. قرآن السابقون السابقون اولئک المقربون. آنجا فرموده است السابقون الاولون وَ الَّذينَ اتَّبَعُوهُم. کسانی که اهل سبقت هستند دورهیی دارند سابق اول داریم سابق دوم داریم. فرق میکنند با هم یک نسبتیی با هم دارند. ولی آن که قرآن فرموده است رضی الله عنهم و رضوا عنه میگوید اینها هستند. کی به رضوان میرسند. آن کسانی که اینجور در تبعیتشان از نبی اکرم وارد میدانیی میشوند. یکی از ویژگیی مجاهدین همین است. اهل سبقتند. سبقت یعنی در محیط هایی بروند که هر کسی نمیرود. بارهایی را بردارند که هر کسی بر نمیدارد. خود این هم چون یک موقعی من یک مقداری در موردش توضیح دادم عبور میکنم از این یکی دیگر از ویژگی اینها که قرآن شبیه به همین گفته است. یک جا قرآن فرموده است سوره حدید سابق الی مغفره من ربکم و جنه. در سوره آل عمران فرمودند سارعوا الی مغفره و ربکم و جنه. در عین اینکه سبقت از شما خواستند سرعت هم خواستند این یک چیز دیگر است سرعت یعنی انسان فرصت خودش را پیدا کند. ما گاهی اوقات یک فرصتی جلوی چشممان میآید به موقع حرکت نمیکنیم. مجاهد ببینید چی میخواهد. مجاهد این پا و آن پا نمیکند این فرصت میرود من امروز را دارم. چند نفر در همین ایام یک سری آدمی مختلفی که مسئولیتی دولتی داشتند. از ما پرسیدند یک حرفی به ما بزن یک توصیه بکن. حالا ما هم جایگاه توصیه نداریم ولی حالا از باب اینکه چند تا آیه قرآن من به ایشان گفتم فرصتتان را دریابید. چند روز دیگر این میز مال شما نیست میزی که قبلاً مال شما نبوده. امروز مال شماست بعداً مال شما نیست. نشان میدهد این میز یک داستان است یک فرصت است فقط. فرصتت را دریاب
شریعتی: از جنس آن نفقات
حجت الاسلام شریفیان: یک تعبیری دارد قرآن در سوره مبارکه مطففین فرموده است مزاجهم من تصمیم در باب عرض کنم يُسْقَوْنَ مِنْ رَحيقٍ مَخْتُوم ٌ وَ فِي ذلِكَ فَلْيَتَنافَسِ الْمُتَنافِسُون میگوید ابرار کسانی که به بهشت رسیدند و به نعمتهایی رسیدند. خدا دارد از نعمتی اینها حرف میزند میگوید محل نفس زدن اینجاست. تنافس میدانید یعنی چی. یعنی نفس نفس زدن دو طرفی. یعنی معلوم است مسابقه دارند میدهند. آدم بخواهد اگر عرق بریزد. نفس بزند. کار بکند برای اینها باید کار کند. این فرصتی است که انسان باید پیدایش بکند. این فرصت را اگر پیدا نکنید. اینجا اگر زحمت نکشید این فرصت خواهد رفت. یک تعبیری دارد سوره مبارکه حدید. قرآن فرموده است. آمِنُوا بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ أَنْفِقُوا مِمَّا جَعَلَكُمْ مُسْتَخْلَفين. مستخلف یعنی این امکانات مال تو نیست قبلاً مال یک عده بوده که الان دست تو است بعداً مال یک عده دیگر است. همه امکاناتی که ما داریم همینجوری است. این فرصتی است که به ما دادند. این فرصتی است که خودمان را برسانیم به نبی اکرم. مجاهدین مومنین همه شان همینجور هستند. بالاخره پیدا کردند این را. مجاهد به کسی میگویند که دانه دانه ذرهیش را میخواهد نقد کند. آدم عادی نیست. کسانی هستند که ذره ذره وجودشان را میخواهند همین جا خرج کنند. نمیگذارند چیزی هدر برود. من گاهی احوالات این شهید بزرگوار حاج قاسم را میبینم در خاطرات خانواده شان و بچهیشان و هم رزمیشان من شنیدم ما که از نزدیک فرصت انس و ارتباط با ایشان نداشتیم و از دستمان رفت. میگویند آقا این اواخر اصلاً بدن ایشان نمیکشید. نمیکشید این بدن. در ذهنم هست یک موقع دختر ایشان تعریف میکند میگوید شاید بار آخری بوده ایشان آمده یا بارهای آخر یک موقعی به من گفت بیا داخل اتاق. یک پمادی به ما داد گفت یک ذره پای من را ماساژ بده. میگوید من نگاه کردم. یک ذره پاچه شلوارش بالا بود به نظرم اینجور در ذهنم مانده که مثلاً پر تاول بود. یک چنین تعبیری. این بدن دیگر نمیکشد. چکار داری میکنی مرد مومن. یعنی ببینید ذره ذره وجود
شریعتی : این فضا همان فضای سبقت و سرعت است در واقع
حجت الاسلام شریفیان: میگوید من یک فرصتی دارم من چقدر دیگر مگر زنده ام. ایشان اگر در سوریه و لبنان نفس نمیزد. مگر چقدر دیگر خدا به ایشان عمر میداد. این بدن دیگر آسیب دیده است. حتی فیلمیی که از ایشان مانده. سفرهای اخیر ایشان با سرفه و با شرایط بسیار سنگین دارد میرود میآید. آقا چکار داری میکنی. که هنوز یک ذره دیگر دارم آن را باید خرجش کنم خیلی حرف بزرگی است. من گاهی به جوان میگویم تو را خدا جوان. جوانی که صدای ما را میشنوید. دست کم نگیرید خودتان. خدا داند که چه امکانات و فرصتی به شما داده شده. انبیا زحمت کشیدند این فرصت در اختیار ما قرار گرفته. بچسبید این فرصت. در میدان جهاد خرجش بکنید. جهاد جلوهای هم دارد. خب این یک نکته مقام رضوان. سبقت. سرعت. یک نکتهای که در بحث جهاد وجود دارد. خدا میگوید مجاهدین راه بقیه را باز میکنند. در سوره مبارکه آل عمران بعد از اینکه جنگ احد قرآن دارد تعریف میکند میگوید یک عده بودند که اینها به دنبال رضوان بودند. وسط جنگ احد. امیر المومنین دارد قرآن میگوید. چون همه فرار کرده بودند فقط علی علیه السلام مانده بود. یک عده این وسط جان گذاشتند. همه وجودش را گذاشتند یک عده فرار کردند. چی شد. خدا مقایسه شان میکند. ببینید چطور قرآن مقایسه شان میکند. میگوید آیا این دو دسته با هم یکی هستند. احد را ببینید افمن اتبع رضوان الله رضوان. بله مجاهدین دنبال مقام رضوان هستند و رضوان من الله اکبر افمن اتبع رضوان الله کمن باع بسخط من الله و مأواهم جهنم اینها با هم یکی هستند. کسانی که دنبال رضوان الهی میگشتند با کسانی که به دنبال سخط الهی رفتند یکی هستند؟ هم آیه بعد میدانید آنها که رفتند در مسیر رضوان کی هستند. هم درجات عند الله و خودشان صاحب درجه هستند. خودشان درجه هستند. یعنی شما از درجات اینها میروید بالا بعداً. امیر المومنین دیدید در احد. درجه ایمان شما دیگر تبعیت از این آقاست. شما دیگر دستتان به این راحتی به رسول الله که نمیرسد. برای شما این آقا میشود حبل میگوید واعتصموا بحبل الله دست ما کی به رسول الله میرسد. یک کسی رفته خودش را رسانده به رسول. برای شما این آقا دیگر مسیر است. این که رهبری میگویند مکتب حاج قاسم یعنی حاج قاسم محل سلوک شماست ببینید هم درجات عند الله اصل این آیه مال حضرات معصومین است. ذیلش میشود مومنین خاص میشود مجاهدین ویژه. هم خیلی این آیه در روایات ما هست. میگوید از حضرت سوال کردند. جناب عمار ساواتی است. در روایت کافی است از حضرت سوال میکند . میگوید یعنی چی هم درجات. خودشان درجه اند. حضرت فرمودند خودشان میشوند مسیر درجات شما. به مقداری که اهل تبعیت از این آقا باشید به شما درجه میدهند. به تو مقام میدهند. هم درجات عند الله و الله بصیر بما یعملون این هم یک نکته خیلی مهمی است مکتب. جوان امروز ممکن است خیلی سوال داشته باشد در زمینهی مختلف نسبتش با امام. انقلاب کاری که امروز باید انجام بدهد. حاج قاسم خیلی قله مهمی است برای ما. ببینید نگاه کنید. پیدایش بکنید. نکاتی دارم عرض میکنم. خوب این را من فقط اشاره میکنم. هر کدام اینها موضوع بحث یک جلسه است. من همینجور فقط اشاره میکنم عبور میکنم. خوب جهاد. خود جهاد. جهاد تلاش مستمر را میگویند جهاد. به کی میگویند مجاهد. جهد یعنی تلاش. وقتی شد جاهد جهد یعنی تلاش کردن. جاهد یعنی تلاش مستمر. تلاش مستمر. مجاهد به کسی میگویند که تلاشش در اوج است. جاهدوا باموالهم و انفسهم این خیلی برای قرآن مهم است. آقایان میگویند باب مفاعله باب استمرار است. معنای لطیفی دارد. پس مجاهد به کی میگویند یک تلاش مستمر میخواهد. آن ایامی سالی که شهید بزرگوار حاج قاسم سلیمانی به شهادت رسید خیلی جوان میآمدند سوال میکردند. آقا یادتان باشد بله ما میدانیم که شما علاقه دارید خیلی هم مهم است حاج قاسم آن موقع یک ولولهای بود. آن ایام اگر یادتان باشد من به جوانها گفتم یادتان باشد حاج قاسم سال تلاش کرده این را به او دادند. توقع نکنی امروز فردا چرا. اینطور نیست. هر چند آن صحنهی ابتدایی ایشان هم صحنهی خیلی فوق العادهای بوده ولی بدانید یک حرکت مستمر طولانی است که به این کمال رسیده. جهاد یعنی این. این هم یک نکته است. وقف شدن. تلاش سنگین. باید خودت را وقف امیر المومنین کنی. وقف مستمر شدن. تلاش مستمر داشتن. خستگی ناپذیر شدن. بخواهی استمرار بدهی خسته نباید بشوی. خسته آدم نمیتواند بشود. خوب یک نکته مهمی که در باب مجاهد وجود دارد این است که مجاهد به این نکته رسیده. هر چه اینجا سرمایه گذاری بکنی از دست نمیرود. کار سنگین دارد انجام میدهد. از خودش میزند. از خانواده زده. جوانیش را دارد خرج میکند. هزار و یک آسیب و بلا این وسط هست. احساس کنید هیچی از دست نمیرود اینجا. هر چه هست میماند اینجا دار بقا است. دار فنا نیست. سرمایه ات افزایش پیدا میکند. همین که عرض کردم فرصت. این که انسان احساس بکند به تعبیر قرآن فرموده است الَّذينَ كَفَرُوا وَ صَدُّوا عَنْ سَبيلِ اللَّهِ أَضَلَّ أَعْمالَهُم. دستگاه کفر که عملشان گم میشود اما این طرف آیه شش سوره مبارکه محمد صلی الله علیه و آله و سلم. قرآن فرموده است والذین قتلوا مقابل همان اضل اعمالهم میگوید اما آن کسانی که والذین قتلوا فی سبیل الله لم یضل اعمالهم. درباره شهدا دارد قرآن بحث میکند. هیچی اینجا از دست نمیدهد. جانش دیگر رفته. هیچی از دست نرفته. بل احیاء یعنی این هم یک نکته خیلی مهم است که انسان مجاهد معلوم است این تصویر را دارد والا انسان نمیتواند اینجوری برود وسط میدان.
شریعتی: افق نگاه و آن هدف خیلی مهم است
حجت الاسلام شریفیان: صراط که شما فرمودید. آدم اگر احساس کند هر آنچه من رویش صراط قرار بدهم از جهنم پیدا میکند والا خرج آتش میشود خاکسترش میماند ْ أَعْمالُهُمْ كَرَمادٍ اشْتَدَّتْ بِهِ الرِّيحُ في يَوْمٍ عاصِفٍ یک عده عملی داشتند در دنیا ولی در دستگاه کفر واقع شد چی شد میگوید به جز خاکستر هیچی گیرشان نمیآید چرا چون در وادی نار قرار دادند
شریعتی: و این طرف چقدر باید حب پررنگ باشد که این محبت تو را به این مجاهدت مستمر برساند.
حجت الاسلام شریفیان: حب هم یک نکته هست آن محبوب من چطور من را دیده. چه مسیری برای من طراحی کرده. محبوبی نیست امکانات من را هدر کند. گاهی اوقات ما یک محبوبی پیدا میکنید ولی نمیدانیم دنبال این داریم میرویم همه چیزمان هدر دارد میشود
شریعتی: یک وقت احساس میکنم شهدا. سید الشهدای ما. حاج قاسم سلیمانی سید الشهدای مقاومت. عجیب دلبری میکردند برای خدا میخواستند به چشم بیایند دیده بشوند.
حجت الاسلام شریفیان: بله. رضوان یعنی همین. رضوان نه من از فعل خدا راضیم. خدا میگوید من از فعل تو راضیم. این که میگوید رضوان من الله اکبر. در روایت هست جناب سویر نقل میکند از امام سجاد میگوید عرض کردم آقا رضوان یعنی چی. حضرت فرمودند اولیا الله در بهشت مدت هستند. بعد از مدتی خداوند متعال ندا میدهد میخواهید یک چیزی به شما نشان بدهم تا حالا ندیدید شبیه آن را. میگویند خدا مگر چیزی بالاتر از این هم هست. خدا میگوید و رضوان الله من الله اکبر من یک جلوهای از رضوان خدا میخواهم به شما نشان بدهم که تا حالا چنین چیزی ندیدید. خیلی حرف عجیبی است. بالاتر از جنات تجری مساکن طیبه. همه آن جلوهی بهشت. خدا میگوید میخواهم رضوان به شما بدهم. این میکشاند آنها را. افمن اتبع رضوان الله. میکشید اینها را این مقام رضوان که چی. که خدا میگوید پسندیدم تو را. مورد پسند. شهید بزرگوار ما در دست نوشته شان هست خدایا من را پاک بپذیر این رضوان میخواهد. خوب یک نکتهای قرآن در باب مجاهدین گفته است. در باب مجاهدین فرموده است بعد از اینکه سوره عنکبوت از فتنه حرف زده که أَ حَسِبَ النَّاسُ أَنْ يُتْرَكُوا أَنْ يَقُولُوا آمَنَّا وَ هُمْ لا يُفْتَنُون فتنهای خواهد آمد میگوید مجاهد صحنه فتنه من کو. فتنه جهاد میخواهد وقتی کار سنگین میشود. سخت میشود آتشی بر پا میشود حالا چه آتش را بیرون برپا کند چه دشمن درون برپا کند فرق نمیکند گاهی اوقات با هم حمله کنند. فتنهی پیچیده. چند وجهی به قول امروزی جنگی چند جانبه. چند ضلعی. خوب مجاهد. خدا میگوید مجاهد یک ویژگی دارد آن هم این است که آخرش میگوید خدایا باز هم خودت داری کار میکنی ما هیچ کاره ایم. فرموده است من جاهد فینا فانما یجاهد لنفسه. کسی که دارد جهاد میکند حواسش به این باشد. یک موقع تصور نکنید ایستادی اینجا داری جهاد میکنی ما بار امیر المومنین را برداشتیم. شما جهادت اول و آخر برای خودت است. خیلی این حرف مهمی است که آدم بزرگترین بارهای امیر المومنین. درگیر عجب نشویم حواست باشد واقعاً اینجوری است. حالا ما خیال کنیم ما کار امیر المومنین را داریم جلو میبریم نیست. امیر المومنینی که این بار را عنایتش را به من داده. والا کس دیگر هست این بار را بردارد. حالا آنها که نیامدند در عاشورا کمک نکردند چی گیرشان آمد. امام حسین گفت بعداً یک عده میآیند یک جور دیگر من را کمک میکنند. حالا خیال کردی تو برنده شدی رفتی در لشکر ابن زیاد یا رفتی غایب شدی. رفتی یک گوشه نشستی. اصحاب امام حسین ببین برنده شدند. خودشان برنده شدند. امام حسین که برنده بود. این که بیاید خودش را ملحق کند به امام حسین این برنده میشود. گیر خودش آمده. امام حسین همین است من یک موقع عرض کردم. سید الشهدا شب عاشورا خلاص کرد اصحاب را. گفت بروید میخواست همین را بگوید.
شریعتی: اگر سوار این کشتی شدی خودت را نجات دادی. این کشتی داشت میرفت
حجت الاسلام شریفیان: خودت میشوی قله عالم همه میایستند میگویند یا لیتنی کنت معه. ببینید قرآن چی میگوید. و من جاهد فانما یجاهد لنفسه. مجاهدت کردی. برای خودت کردی. یک موقع منت سر کسی نگذارد خیال کند ما هم فلان. ما بودیم انقلاب کردیم. این منم بیچاره میکند انسان را. ان الله لغنی ان العالمین. خدا به هیچ کس نیاز ندارد. خیلی این تصویر مهم است در میدان جهاد. انسان اگر طلبکار شد بعد آرام آرام از امام زمانش جدا میشود. یک عده که طلبکار انقلاب بودند از انقلاب جدا میشوند. خیال میکنند صاحب شدند. طلبکاری برای انسان توقع ایجاد میکند. که یک عده باید برای من بلند بشوند. یک عده باید فلان کنند بیسار کنند میدانید عرضم کجاست. ته اش یک جای دیگر خدای نکرده در میآید خیلی این حرف مهمی است. قرآن فرموده است که خدا به ما نیازی ندارد خودت بزرگ میشوی این هم یک نکته است. یک نکته دیگر در باب جهاد که بسیار فوق العاده است. جاهایی در قرآن هست مثل سوره حدید. قرآن فرموده است مجاهد باید از دنیا کنده بشود. بوی دنیا نمیتواند بدهد. اگر گیر دنیا افتادی نمیتوانی بروی در میدان آن کارها را انجام بدهی. نمیتوانی بروی بارهای سنگین را برداری گیری. إِذا قيلَ لَكُمُ انْفِرُوا في سَبيلِ اللَّهِ اثَّاقَلْتُمْ إِلَى الْأَرْضِ أَ رَضيتُمْ بِالْحَياةِ الدُّنْيا مِنَ الْآخِرَة قرآن میگوید یک عده وقتی میگویند: لَكُمُ انْفِرُوا في سَبيلِ اللَّه. بکنید. حرکت کنید با رسول الله چسبیدی اثقالکم الی الارض چسبیدی به زمین. یعنی مجاهد میخواهد جهاد کند. خدا میگوید مجاهدین اینجوریند
شریعتی: شاید همینجاست که حاج قاسم کلام بسیار نورانیش که تا شهید نباشی شهیدتان نمیکنند.
حجت الاسلام شریفیان: این دستور حدید است که مقام صابرین را آنجا توضیح میدهد. شروع کرده است میگوید اعْلَمُوا أَنَّمَا الْحَياةُ الدُّنْيا لَعِبٌ وَ لَهْوٌ وَ زينَةٌ وَ تَفاخُر. شروع میکند كَمَثَلِ غَيْثٍ أَعْجَبَ الْكُفَّارَ نَباتُهُ ثُمَّ يَهيجُ فَتَراهُ مُصْفَرًّا ثُمَّ يَكُونُ حُطاما. کل دنیا یک بارانی میآید یک چمن در میآید زرد میشود میریزد. وَ مَا الْحَياةُ الدُّنْيا إِلاَّ مَتاعُ الْغُرُور. یک موقع فریب این را نخوری. اگر این تصویر را نداشته باشی نمیتوانی مجاهد بشوی گیر میافتی. گیر دنیا میافتد آدم. زمین گیر میشود. نه اینکه جهنمی میشود لزوماً ولی مجاهد.
شریعتی: آن دل کندن و دل بریدن باید اتفاق بیافتد
حجت الاسلام شریفیان: فضل الله مجاهدین علی القاعدین. خوب اینها بوی دنیا نمیتوانند بدهند. اینها باید شکانند بت دنیا را. سوره حدید ادامه اش میرسد به آیات زهد میگوید مجاهدین حواسشان هست مصیبتیی در راه است این هم یک نکته دیگر است. مجاهدین خودشان را برای مصیبت آماده کردند. به شکلی مختلف. فقط مصیبت رنج جهاد ظاهری با اسلحه و کشته شدن و زخمی شدن نیست. گاهی اوقات طعنه. حرف. فشارها. خدا میداند که حاج قاسم من یک حرفیی در باب حاج قاسم شنیدم مجالش اینجا نیست برای گفتن چه سنگیی که جلوی پای ایشان افتاد و بعضاً آدمی که به ذهن میآید خودی باشد انداخته. گاهی بعضی خیال میکنند حاج قاسم خوشی زده زیر دلش. همین آدم است که میگوید جمهوری اسلامی حرم است. خودش هزار تا سنگ جلوی پایش بود. سنگ را بردارم چکار باید بکنم میدانید عرضم کجاست. نکته دیگرم این است قرآن فرموده است تعلق به دنیا. این تعلق به دنیا را نتوانی خودت را خلاص بکنی. نمیتوانی حرکت کنی. چرا این قدر حضرات معصومین میگویند مراقبت. مراقبت. مراقبت. جوان میآید سوال میکند حاج آقا فلان کار کردید چی میشود. میگویم آقا این حرف را نزن. رسول الله میگوید نکن. بابا تو یک جایی میمانی. یک جایی یک کار بزرگی تو باید بروی کمک کنی. نمیتوانی. جهنمی میشوم نه ممکن است جهنمی هم نشوی. ولی گرفتاریای برایت به وجود میآید. حیاه الدنیا متاع قلیل متاع الغرور. قرآن میگوید کالای فریب. کالای قلیل.
شریعتی: نسخه اش در روایات ما. در آیات ما موتوا قبل ان تموتوا نسخه اش است
حجت الاسلام شریفیان: در باب حب الدنیا بخواهیم بحث کنیم که دریایی از آیات و روایات ما داریم. اینقدر این مسئله مهم است. چون یکی از ارکان سلوک انسان است
شریعتی: اگر تعلق باشد یعنی واقعاً حاج قاسم از این تعلقات بریده بود که اینجوری توانست اوج بگیرد و پرواز کند
حجت الاسلام شریفیان: عرضمان همین است با حیات دنیا نمیگذارد انسان پرواز کند. حاج قاسم کنده شده. این که بزرگوار نقل میکند ما یک موقع به ایشان گفتیم برای فلان مسئله سیاسی شما خودت را به میدان بیاور. کاندید شو. گفت من کاندید شهادتم من دنبال یک چیز دیگرم. مکتب برای همین میگوییم مکتب این. عرض کنم شعبهی سلوک را بر انسان اینها باز میکند آدم تازه میفهمد عجب چقدر فاصله زیاد است. چقدر من کم در دستم جمع کردم. خوب عرض میکنم که یک نکته اشاره کنم. زهد جدا شدن از دنیا یعنی زهد. کنده شدن ادعا نیست آقای شریعتی از جنس ادعا نیست. خدا به خودت نشان میدهد به بقیه هم این را نشان میدهد. دیدید قرآن میگوید یک عده ادعای اولیاء اللهی میکردند. ان زعتم انکم اولیاء لله من دون الناس ادعا میکردند ما اولیاء الله هستیم کی بودند یهود. یهود ادعا میکردند مقابل رسول الله نبی اکرم آمده میگوید دنبال من بیایید میگویم چرا تو دنبال ما نمیآیی ما هم ولی الله هستیم. چرا تو دنبال ما نیایی. قرآن میگوید شاخص دارد. فتمن الموت ان کنتم صادقین. کسی که اولیاء الله است در این میدان صاحب قله است. صاحب درجه است. بوی دنیا نباید بدهد. شاخصه اش چیست میگوییم نگاه کند این زندگی را معلوم میشود. یهود میتوانستند ادعا کنند بله ما هم آرزوی مرگ میکنیم. میتوانستند چنین ادعایی بکنند نه. چرا چون از زیر و بم زندگیت معلوم است تو اینجوری نیستی. ادعا کردنی نیست. مدل زندگیت. مدل خرج کردنت. مدل تفریح کردنت. واقعاً تو متعلق به امیر المومنین. تو دنبال شهادت میگردی. آدمی که این به این معنا نیست که تفریح نداشته باشد نشود متن تفریحش یک رنگ و بوی دیگری دارد. ما گاهی اوقات نکته لطیفی است تعلق یک امر قلبی است ولی اینکه خیال کنم من هر کاری میکنم. میگویم من تعلق ندارم. نیست. رنگش متفاوت میشود معلوم است یک جور دیگر تصرف میکند. معلوم است این آدم عرض میکنم. مثل اینکه یک نفری بنشیند بگوید من یک سلطانی هستم تعلقی به دنیا ندارم میگویم اگر اینجوری است چرا صندلیت اینجوری است. چرا برایت مهم است فلان کیفیت و فلان. چرا اینها برایت مهم است. چرا اینجوری زندگی میکنی چرا اینها را عوض میکنی. فلان چیز را میگویی دکوراسیون خانه مان فعلاً زیر و بمش را کلاً عوض کنیم و امثال اینها. تصویری چند روز پیش از حاج قاسم بزرگوار دیدم یک جا ایشان نشسته روی صندلی. صندلی از این صندلی پلاستیکی پایه اش شکسته. کسی میتواند بگوید فتمنع الموت من آرزوی وصال دارم که برایش مهم نیست الان روی چی نشسته. باید کارم را الان انجام بدهم. خواستم بگویم خروجی دارد این تعلق به دنیا و زهد. خودش را نشان میدهد. با ادعا جمع کار کم نمیشود. خوب نکته بعدی که مجاهد با آن طرف است در سوره مبارکه حدید میگوید مصیبتست. اگر صحنه صحنه عادی باشد همه ادعای جهاد میکنند. من هم متهور میشوم چرا من مثلاً نه. خدا میگوید یک صحنهای از درجهای از جنس مصیبت در همین روایات ما میگوید بالاترین مصیبت مال انبیاست. هیچ پیغمبری به اندازه نبی اکرم مصیبت نکشیده. ما اوذی النبی مثلما اوذیت همین را میگوید. مسیر جهاد در سوره حدید باز همین را قرآن تذکر داده میگوید این کسانی که در این مسیر دارند قله را میزنند تصویری از مصیبت دارند. مصیبت را از دست خدا میدانند. خدای رحیم و رئوفی که مصیبت به من داده. میدانید خدای مهربان به من مصیبت داده. خدایی که میخواسته من را بزرگ کند به من مصیبت داده. خدایی که کار دست خودش است. عزیز است. قدرت دارد همه امکانات دست خودش است به من مصیبت داده. بعضی میگفتند وقتی کار سخت میشد. به رسول خدا میگفتند نکند خدا ولت کرده معاذ الله خیال میکردند اگر خدا مصیبتی به امت حضرت میدهد از باب این است که دست ما از دست خدا جدا شده. چون خدا دستش پر است. پس چرا مصیبت داد. خدا میگوید نه اینجوری نیست. ما ودعک وما غلی اینجور نبود و للاخره خیر لک فلسوف یعطیک ربک آنقدر میدهم تا راضیش کنم چی خیال کردید نکته. تصویر انا لله و انا الیه راجعون داشتن. بشر الصابرین. مصیبت را که سوره بقره دارد توضیح میدهد میگوید مجاهد اینجوری است. مجاهد موجی بلا به او میخورد چی میگوید انا لله اذا اصابتهم مصیبه. قالوا انا لله و انا الیه راجعون. أُولئِكَ عَلَيْهِمْ صَلَواتٌ مِنْ رَبِّهِمْ وَ رَحْمَةٌ وَ أُولئِكَ هُمُ الْمُهْتَدُون. در روایت از حضرت فرمودند سه تا اجر بزرگ خدا برای مجاهد صابر قرار داده. اگر یکیش را به ملائک داده بوده. ملائک به همه این مصیبت راضی شده بودند که توضیح دارد اینها. این هم عرض کنم یک نکته است. نکته بعدی مسئله اخلاص است. اخلاص وسط شلوغی و بارهای سنگین و کارهای بزرگ اینکه اول و آخر خداست. اول و آخر کار دست خداست اول و آخر آن کسی که باید من را ببیند خداست. اول و آخر کسی که راه را باز میکند خداست. گشایش ایجاد میکند خداست. همه چیز را بر میگرداند به خدا. اخلاص شدت اخلاص و ذهنش میشود شدت تعلق به اهل بیت و توسل. من گاهی تصاویر حاج قاسم را میبینم اینجور متضرعانه میرود در درگاه الهی. تو حرم امام رضا ایستاده. قنوت گرفته. شانهیش میلرزد میگوید این حد از خضوع و اضطرار را خدا میبیند که دستش را پر میکند یک چیزی به او میدهد چرا به من نمیدهد. چون من اینقدر مضطر نیستم اینقدر دست او را نمیبینم او یک کار بزرگ در مقیاس الهی دارد انجام میدهد. اول و آخر دست خدا را میبیند. خودت اگر یک کاری بکنی حل میشود میدهی به دست ما بده. نمیدهی هم صلاح ندیدی. و عاجزانه از خداوند متعال میخواهد. دردهای امت حضرت را ببیند. نگران باشد. نگران ایتام حضرت باشد. بچه شیعهای که دستشان از امیر المومنین جدا افتاده. گرفتار شدند به یک نحوی. دلسوزی حاج قاسم را میبینید برای جوان و حتی جوانی که یک موقع ایشان تعریف میکرد. سوسول. حالا ایشان مقصودش مشخص است چی بود جوانی که میبینم تفاوتی با من دارد. ولی این چی دیده از امیر المومنین. چون میگفت من ترجیح میدهم کنار این جوان بنشینم. شاید بتوانم چهار تا حرف به او منتقل کنم این دلسوزی انسان این اخلاص میخواهد. آن خضوع و تعلق به خدا را میخواهد که خداوند متعال یک کار بزرگی را به دستش میدهد و
شریعتی: یک نوری میخواهد که تو بتوانی اینها را تشخیص بدهی. اولویتت را بسنجی
حجت الاسلام شریفیان: بله جالب است یک روایت برایتان بخوانم این روایت در مورد اخلاص است. روایت را ببینید چیست. میگوید از حضرت سوال کردم در مورد این آیه فمن کان یرجوا لقاء ربه فلیعمل عملاً صالحاً و لا یشرک. اخلاص است. این آیه مربوط به اخلاص است کسانی که عمل صالح ولو هیچ شرکی در عملشان نمیآید. میگوید از حضرت سوال کردم حضرت فرمودند یک کسی هست عمل انجام میدهد به دنبال تزکیه الناس است. یشتهی ان یسمع به الناس کار انجام میدهد عبادت انجام میدهد میخواهد صدایش به مردم برسد این همان شرک در عبادت است ریا صمعه یک عده عباد هستند ما من عبد اثر خیراً کار خیر انجام میدهد تا میشود مخفیانه. تا میشود بی سروصدا. تا میشود خودش مطرح نباشد تا میشود اسم من نباشد. اثر خیراً. اینها هستند که مخلص هستند. وذهبت الایام ابداً حتی یظهر الله له خیرا. الله اکبر. خیر مخفیانه به دنبال اخلاص خدا میگوید من نمیگذارم عملش مخفی بماند یک جوری افشایش میکنم.
شریعتی: تو حسنت را مخفی کن خدا آشکارش میکند.
حجت الاسلام شریفیان: اینها باز هم به دنبال آشکار سازی نیستند بگوید من مخفی انجام بدهم خدا آشکارش کند. دنبال کار خدا هستند مجاهد اخلاص است خدا میگوید من فرق مخلص و حسناتش را در عالم منتشر میکنم.
شریعتی: یک إِنَّما نُطْعِمُكُمْ لِوَجْهِ اللَّه. میگویی در دلت آیه نازل میشود تاریخ فریاد میزند.
حجت الاسلام شریفیان: احسنتم. من این روایت را میخواندم. به خدا قسم اولین باری که این روایت را خواندم یاد حاج قاسم افتادم. بشر یک موقعی ما نمیدانیم بی سروصدا داشت کار میکرد خدا گفت من یک روزی آوازه ات را در عالم بلند میکنم. منتشرش میکنم خیر تو را. جالب است گفتم روایت خیلی خوب است سندش را نگاه کنم یک موقع روایت ضعیف السند. نگاه کردم دیدم راویش قاسم بن سلیمان است. گفتم این روایت مال حاج قاسم سلیمانی است. خیلی لطیف بود
شریعتی: آقا خیلی ممنون. بحث خوبی بود الحمد الله. نگاه به حاج قاسم و شخصیت عظیم او با نگاه به آیات و روایات و مباحثی که امروز شنیدیم. دوستان در سایت و کانال ما قرار میدهند. میتوانید مراجعه کنید انشاءالله بهره مند بشوید. چقدر خوب است ثواب تلاوت امروز را هدیه بکنیم به روح بلند همه مجاهدین مخلص در طول سالیان سال تا امروز خواسته این ایام که متعلق به حاج قاسم سلیمانی عزیز هست و همرزمانش همه شهدای واقعی سیزده دی. شهید ابو مهدی المهندس و همراهان حاج قاسم. انشاءالله بهره ببرند از ثواب تلاوت این آیات. آیات صفحه صد و هفتاد و یک قرآن کریم دوستان تلاوت خواهند کرد. آیات صد و شصت تا صد و شصت سه سوره مبارکه اعراف به اتفاق بشنویم همراه شما هستیم و در کنار شما
صفحه171 قرآن کریم
شریعتی: اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم باید خداحافظی کنیم وقتمان خیلی کم است نکتهی پایانی را حاج آقا حجت الاسلام شریفیان بفرمایند و دعا کنند انشاءالله قرار است کلامی از کلمات حاج قاسم عزیزمان را بشنویم.
حجت الاسلام شریفیان: بسم الله الرحمن الرحیم اللهم صلی علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم. بحثمان در باب صفات مجاهد بود با نظر به شهید بزرگوار حاج قاسم سلیمانی یک نکته پایانی عرض میکنم یک نکته بسیار ویژهای که به تلقی حقیر مجاهد امروز. قطعاً لازم است تعلق نسبت به انقلاب و خون شهداست. حاج قاسم سلیمانی حقیقتاً انقلاب را حرم میدید. حقیقتاً حرم میدید. این حرف و تعلق ایشان از باب بی اطلاعی و کم اطلاعی نبود. با اشراف از باب سانسور کردن مشکلات و ندیدن مشکلات نبود مشرف بر مشکلات بودند سه. خودشان وسط مشکلات دست و پا میزدند و کار میکردند این هم سه و چهار دیدن ریشه و بزرگی و عظمت انقلاب بود که حقیقت بزرگی در عصر غیبت برپا شده با همه مشکلاتی که وجود دارد آن اصل طهارت و طیب بودن این مسئله را میدید با اشراف. اطلاع. بدون اینکه خوشی زیر دلشان زده باشد ممکن است بعضی فکر کنند خوشی زده زیر دلشان مثل اینکه خیلی به ایشان خوش گذشته. کسانی که با این بزرگواران حشر و نشر داشتند میدانند این را. اینجور نبود. با این اشراف میگویند اینجا بایستید کار کنید مرضی خداست. کسی که به دنبال شهادت و اخلاص میگردد میگوید طریق را من اینجا پیدا کردم. اینها شیفتگان امیر المومنین بودند ولی دست رهبری را دنبال میکردند. نیابت میبینند. طریق میبینند. این خیلی حرف مهمی است در سلوک حاج قاسم این مهم است که ما این را سانسور نکنیم از شخصیت حاج قاسم سلیمانی سانسور شدنی نیست این تصویر برای جوان امروز ما بسیار تصویر مهمی است. حاج قاسم را از این جهت خوب بفهمد.
شریعتی: یک راهی را ایشان مشخص کرده و باری روی دوش ما گذاشته بسیار عالی خیلی ممنونم از توجه تان. خیلی ممنون از لطف و عنایت شما حاج آقا حجت الاسلام شریفیان کوتاه دعا کنید
حجت الاسلام شریفیان: خدا انشاءالله همه ما را از مجاهدین نبی اکرم انشاءالله قرار بدهد و ما را به مسیر شهدا و حاج قاسم سلیمانی انشاءالله ملحق کند.
شریعتی: انشاءالله. اهل کاب و ناز را در کوه رندی راه نیست رهرویی باید جهانسوزی نخواهی بی غمی تا سلامی دیگر.