شریعتی: بحث ما با آقای دکتر حجت الاسلام رفیعی سر جای خودش هست. شرح دعای هشتم صحیفه نورانی سجادیه بیماری های اخلاقی و نسخه های شفابخشی از قرآن کریم ان شاءالله منتها از حضرت زهرا بشنویم و فضای برنامه خود را متبرک کنیم و ان شاءالله وارد بحث مان شویم.
حجت الاسلام رفیعی: من قبل از ورود به بحث، اجازه می خواهم چند جمله ای راجع به این بانوی بزرگوار مطالبی را عرض کنم. اگر بخواهیم زهرای مرضیه (س) را معرفی کنیم شاید بتوان گفت از ده منبع و ده معرف می توانیم کمک بگیریم. البته این ده تا را، ده برنامه نیاز دارد بلکه بیشتر هر کدامش مستقلاً به آن پرداخته شود. منتها بنده در حد نام و در حد یک یادآوری این ده مورد را عرض می کنم. نخستین معرف برای شخصیت حضرت زهرا (س) قرآن است. خدا در قرآن است. آیاتی که به آن حضرت مربوط است و خانواده اش. مثل آیه تطهیر. آیه تطهیر در مورد ایشان امیرالمؤمنین و پیامبر و اهل بیت است. یا آیه 23 سوره شوری که همه ما هم شنیده ایم. «قُلْ لا أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْراً إِلاَّ الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبى» پیغمبر همه انبیاء الهی می گفتند ما مزدی نمی خواهیم، مزد ما بر خدا است. «إِنْ أَجْرِيَ إِلاَّ عَلى رَبِّ الْعالَمين» ولی تو به مردم بگو من یک مزد می خواهم. البته آن مزد هم به نفع خود شما است. «ما سَأَلْتُكُمْ مِنْ أَجْرٍ فَهُوَ لَكُم» آن مزد چیست؟ محبت به قربی. قربی یعنی نزدیک ترین آدم ها به پیغمبر. نزدیک ترین آدم به پیغمبر حضرت زهرا (س) است. ابن عباس می گوید وقتی این آیه نازل شد، پیامبر فرمود: «علی و فاطمه و اولادهما» منظور از این قربی حضرت علی (ع)، حضرت زهرا و بچه های آنها هستند. پس این بخش اول است که من فقط دو آیه را اشاره کردم. دیگر سوره کوثر و سوره هل اتی و اینها را عرض نکردم. دومین معرف برای حضرت زهرا (س) یعنی دومین منبع برای شناخت شان خود پیامبر است. چه روایاتی. چه روایاتی. بضعة منی. پاره تن من است. خشم او، خشم خدا، خشنودی او، خشنودی خدا. جالب است. نمی گوید اگر جایی خدا خشم کند یا راضی شود، فاطمه خشم می کند و راضی می شود. می گوید: ان الله یرضی لرضاها. فاطمه جایی راضی باشد، خدا هم راضی هست. فاطمه جایی خشمگین باشد، خدا هم خشمگین است. خیلی عظمت است. این یعنی عصمت، این یعنی خشم و خشنودی فاطمه فقط برای خدا است. این منبع دوم.
منبع سوم برای شناخت حضرت زهرا امیرالمؤمنین است. حرف های او را ببینید. در نهج البلاغه نامه 28. می فرماید: «مِنَّا خَيْرُ نِسَاءِ الْعَالَمِين» برترین زن های عالم از ما است. لی الفخر بفاطمه. من می بالم به خودم به خاطر این دختر پیامبر و پدرش. یک وقتی به یک آقایی در مدینه فرمود: فاطمه آنقدر در خانه من آسیاب کرد که دستش باد کرد. آنقدر مشک به دوش کشید و آب از بیرون آورد که جای این بند لباس بند مشک بر بدنش ماند. معلوم است دیگر. حالا عزیزان اگر می خواهند ببینند امیرالمؤمنین روزها چه کشیده است، خطبه 202 نهج البلاغه را ببینند. دیگر این را که نمی شود گفت در واقع متأخر و معاصر است. حد اقلش این نهج البلاغه هزار سال پیش جمع آوری شده است. این خطبه 202 اوج مصیبت است. «قَلَّ يَا رَسُولَ اللَّهِ عَنْ صَفِيَّتِكَ صَبْرِي» یا رسول الله صبرم تمام شد. «وَ رَق عَنْهَا تَجَلُّدِي» طاقتم طاق شد. «أَمَّا حُزْنِي فَسَرْمَدٌ» دیگر حزنم تمام شدنی نیست. «أَمَّا لَيْلِي فَمُسَهَّدٌإ» دیگر شب ها خواب ندارم. این بخش سوم در معرفی حضرت زهرا است. من اینهایی که عرض می کنم هر کدام موضوع چند سخنرانی هست. سرفصل می گویم.
چهارمین منبع برای شناختن حضرت زهرا (س) فرزندان او هستند. چه روایاتی دارند. چه روایاتی. امام باقر می فرماید: همه موجودات بر معرفت فاطمه خلق شده اند. «عَلَى مَعْرِفَتِهَا دَارَتِ الْقُرُونُ الْأُولَى» تعابیر عجیبی است. وجود مقدس امام جواد، امام هادی، همه ائمه. شما نگاه کنید همه آنها راجع به حضرت فاطمه یک مطلبی دارند. کسی آمده خدمت امام صادق، خدا دختری به او داده است، نام او را فاطمه گذاشته است. تا می گوید نام او را فاطمه گذاشتم، امام صادق چند مرتبه تکرار می کند. فاطمه، فاطمه، فاطمه. بعد می گوید مبادا او را بزنی. مبادا داد سر او بزنی. روایاتی که از وجود مقدس ائمه معصومین درباره حضرت زهرا. اصلاً یکی از افتخارات آنها این بود. خود امام حسین روز عاشورا می گفت من مادرم فاطمه است. امام سجاد بر فراز منبر شام: فاطمه از ما است. این چهارمین منبع برای شناخت حضرت زهرا (س).
پنجم سخنان اصحاب. خادمان، اطرافیان مثل فضه، مثل ام اَیمَن، اسماء، مثل سلمان، اینها که یک وقتی بلال می گوید من آمدم مسجد یک قدری دیر رسیدم. دیگر ظاهراً نماز جماعت پیامبر تمام شده است. حضرت فرمودند: بلال کجا بودی؟ گفت یا رسول الله از کنار خانه فاطمه عبور می کردم دیدم حضرت مشغول آسیاب کردن است، بچه ام خیلی گریه می کند. امام حسن بچه اول بود. رفتم جلو در زدم و گفتم که بانوی بزرگوار می توانم یک بخشی از این زحمت را من، یعنی کار را من برای شما انجام دهم. می خواهید بچه را من نگه دارم؟ فرمودند بچه به مادر مأنوس تر است. من نگه می دارم تو آسیاب کن. لذا اگر نماز دیر شد به خاطر این است که پیغمبر فرمود: فداها ابوها. ببینید نماز صبح وقتی دارد آسیاب می کند یعنی چه؟ 12 ظهر نیست، نماز صبح. یعنی حضرت نماز خوانده است و اول صبح دارد کار خانه و بچه داری می کند. بعضی نمونه ها را در کلمات اصحاب زیاد داریم. یک وقتی سلمان می گوید آمدم پیش پیامبر گفتم یا رسول الله خیلی زندگی فاطمه ساده است. اینها را عرض می کنم برای جامعه امروز ما که مواظب باشیم یک خورده از این تجمل گرایی دوری کنیم. نمی گویم آن زندگی، نه اصلاً به هر حال شرایط ما هم شاید آنطور نیست. ولی اصراف هم نکنیم. یک مقداری وقت های خود را برنامه ریزی کنیم. ایشان می گوید آمدم دیدم حضرت مشغول کار است، زندگی هم خیلی ساده است. لباس ساده، خانه ساده. آمدم پیش پیغمبر، سلمان، سلمان خودش خیلی زاهد است. گفتم یا رسول الله فاطمه خیلی اذیت می شود. این دختر شما است، یادگار شما است. فرمود: «سلمان إِنَّ ابْنَتِي فَاطِمَةَ مَلَأَ اللَّهُ قَلْبَهَا وَ جَوَارِحَهَا إِيمَاناً وَ يَقِينا» تو دنبال چی هستی؟ فاطمه اصلاً در این فازها نیست. تمام وجودش ایمان است، تمام وجودش تقوا است. بانوی بزرگواری که شب عروسی به امیرالمؤمنین عرض می کند امشب نماز یادمان نرود، چقدر آدم ها شب عروسی نماز نمی خوانند. حضرت فاطمه می گوید: نصلی فی هذه اللیل، نعبد الله فی هذه اللیل. بانوی بزرگواری که گاهی از سر شب تا عمود صبح به نماز ایستاده که جوان که به این زودی ها ایستادن پایش ورم نمی کند. جوان قدرتی دارد. یک بانوی جوانی که پای او ورم کرده است، خیلی باید روی پایش ایستاده باشد. حتی تورمت قدمها که حسن بصری می گوید من اعبد از فاطمه در میان امت نمی شناسم. این پنجمین منبع. خدا در قرآنش، پیامبر، امیرالمؤمنین، ائمه (ع)، اصحاب و همراهان و اطرافیان.
ششم، متفکران شیعه. کتاب هایی که راجع به حضرت زهرا (س) نوشتند و حتماً هم شما بعضی از آنها را در برنامه زیرنویس می کنید، اعلام می کنید. بعضی از آنها جدید است، رمان گونه است، بعضی از آنها کتاب های قدیمی است و مخصوصاً آن کتاب بهجت قلب المصطفی که ترجمه شده است شادمانی قلب پیامبر. بسیار کتاب خوبی است. از مرحوم آیت الله رحمانی همدانی است. کتابی که مرحوم آیت الله آ سید مهدی قزوینی نوشته اند. فاطمه از گهواره تا شهادت. کتاب های خوبی نوشته شده است. سخنانی که راجع به حضرت زهرا نویسندگان شیعه در واقع به قلم درآورده اند.
هفتم، کتاب های نویسندگان اهل سنت. چقدر کتاب راجع به حضرت زهرا دانشمندان غیرشیعه مثل احمد خلیل جمعه که حوزه کاری او بیشتر در حوزه زندگی نامه خانم ها است. مثلاً کتاب دارد نساء اهل البیت، نساء الملوک، زن های پادشاهان، زن های اهل بیت. در حوزه زنان قلم می زند. آنجا هم می گوید فاطمه جان ای کاش می توانستم زندگی شما را با ماء ورد یعنی گلاب روی برگ گل بنویسم. خودکار و کاغذ کم است. چه حرف های عجیبی بعضی از اینها راجع به حضرت زهرا دارند. هفتمین منبع اینها است.
هشتم، نویسندگان غیرمسلمان که من یک خاطره ای یک وقتی از مقام معظم رهبری حفظه الله دارم. یک فاطمیه ای خدمت ایشان بودم. ایشان به من فرمودند. فرمودند شما کتاب سلیمان کتانی را راجع به حضرت زهرا دیده اید؟ گفتم نه. بعد که ایشان فرمودند رفتم دیدم. سلیمان کتانی مسیحی است. کتاب نوشته راجع به حضرت زهرا. وطر فی غمد. یعنی زهی در نیام. غوغا کرده است. ایشان بیشتر ادبی است. رما ن نویس است. بعد دیدم راجع به امام حسین هم دارد، راجع به امام حسن هم دارد. راجع به امام صادق هم دارد. راجع به امام خمینی هم یک کتاب نوشته است. اینهایی که گاهی قدر امام و ارزش های انقلاب را نمی دانند، بروند این کتاب سلیمان کتانی را بخوانند. یک آدم مسیحی در لبنان، فوت هم کرد. یک کتابی دارد راجع به حضرت امام. آن وقت ایشان در این کتاب حضرت زهرایش چه تعابیری به کار برده است. در حدی این تعابیر زیبا است، در حدی این تعابیر هنرمندانه است. این هشت منبع در معرفی حضرت زهرا که همه را سرفصل گفتیم.
منبع نهم شعراء هستند. اشعاری که چه شیعیان، چه اهل سنت، چه فارسی زبان و چه عرب زبانان، چه سایر زبان. اردو و ... چه قدما و چه معاصرین. اشعاری که راجع به آن بانوی بزرگوار مخصوصاً مرحوم غروی اصفهانی دیده اید که چه شعرهای زیبایی راجع به حضرت زهرا گفته اند. خیلی چیزهای بلندی گفته شده است مخصوصاً گاهی در این اشعار عربی. تعابیری که شعرای فارسی زبان و عرب زبان و اردو و سایر افراد دارند. این شد نه منبع.
دهم که خود آن از همه مهم تر است، سخنان خود حضرت زهرا. آفتاب آمد دلی آفتاب. دو خطبه او را نگاه کنید. آن خطبه مسجد که خطبه فدک است و آن خطبه با زنان مهاجر و انصار که دو خطبه فاطمه زهرا در شناخت شخصیت ایشان کافی است. خدا رحمت کند مرحوم آیت الله سید عز الدین زنجانی. از علمایی بود که چند سال قبل فوت کردند. مراجع عالی مقام. ایشان یک شرحی بر این خطبه حضرت زهرا سلام الله علیها نوشته است. این ده منبعی که من اشاره کردم.
اتفاقاً قبل از این ایام، شاید چند ماه قبل، بعضی از رفقا به من پیشنهاد دادند که اینها را مکتوب کنیم. حرف هایی که الآن زدم. من دیدم در این سال هایی که در حسینیه امام خمینی محضر رهبر انقلاب منبر رفتم، دیدم به نوعی این ده تا را، من هر کدام را باز کرده ام، گفته ام. هم از قرآن و هم از روایات. رفتم مراجعه کردم در بایگانی ها، دیدم 15 تا سخنرانی است. از سال 92 تا 1400. حالا امسال که همین شب ها بوده است که شاید آماده نیست. اینها را ما پیاده کردیم و چاپ کردیم.
شریعتی: چکار خوبی.
حجت الاسلام رفیعی: بله، یک کتابی الآن در بازار هست، می دهم در سایت هم بگذارید. اسم کتاب این است: فاطمه سلام الله علیها راز ماندگاری امامت. یک جلد جامعة المصطفی حدود 20 روز پیش چاپ کرد تحت این عنوان: 15 سخنرانی در محضر رهبر انقلاب که این مباحث مختلفی است که من مطرح کردم. فقط من یادم هست دو جلسه راجع به این حدیث ان الله یغضب لغضبها و یرضی لرضاها صحبت کردم که در این کتاب هست. من می دهم دوستان هم تصویرش و هم فایلش را بگذارند. کتاب را هم جامعة المصطفی منتشر کرده است. شخصیت خیلی والا است. خیلی مقام عالی است. یک وقتی حضرت امام رهبر کبیر انقلاب، روز میلاد حضرت زهرا یک جمله ای فرمود. بالاخره امام با آن سابقه و آن علیت و حرفی که می زند حرف حساب شده است. یک حرف ساده ای نیست. فرمودند یک چیزی راجع به حضرت زهرا برای من خیلی شگفت انگیز است. حالا من عذر می خواهم چون عین عبارت امام جلوی من نیست، نقل به معنا می کنم. فرمودند و آن این است که روایت صحیح در کافی کلینی است که بعد از رحلت پیامبر، این 75 روز جبرئیل رفت و آمد خودش را به خانه حضرت زهرا قطع نکرد. می آمد خدمت ایشان می نشست و سه چیز را برای ایشان بیان می کرد که حالا سه تا را عرض می کنم. یک، تسلیت می گفت. دو، اخبار پدرش را در عالم برزخ به ایشان می داد. سه، خبرهای فرزندانشان را در آینده به ایشان می داد که مثلاً چه اتفاقاتی برای آنها می افتاد و همین شد یک منبعی برای کتابی به نام مصحف که این کتاب در اختیار ائمه (ع) بود. گاهی امام صادق وقتی کسی مراجعه می کرد، می فرمود مصحف مادرم فاطمه را بیاورید. خیلی حرف است. امام صادق می فرماید: مصحف مادرم یعنی یکی از منابع علمی ما اهل بیت مصحف مادرمان حضرت زهرا است و شما می دانید جبرئیل با مرگ پیامبر کار ندارد. کار او تمام است. چرا؟ چون ایشان باید قرآن می آورده، قرآن هم دیگر تمام شد. درست؟ اما این سه ماه یا این 75 روز رفت و آمدش را به خدمت حضرت زهرا قطع نکرد و این چیز ساده ای نیست. آن وقت امام خودش تحلیل کرد. فرمود جبرئیل یک فرشته کامل است جزء بر انسان کامل فرود نمی آید. جزء در محضر انسان کامل زانو نمی زند. و این در واقع نشان دهنده مقام و عظمت این بانوی بزرگوار است. کسی که خدا مدح او را در قرآن گفته است، پیامبر گفته است، ائمه گفته اند و این تحلیل و این تکریمی که امام جواد می آمد کنار قبر پیامبر زیارت، در تمام برگشت ها می رفت در خانه مادرش حضرت زهرا دو رکعت نماز می خواند. این محصور است. یعنی اگر الآن آن خانه باز بود، ما این کار را به عنوان یک کار مستحب انجام می دادیم. حالا بیرون انجام بدهیم به نیتش چون در بسته است ولی امام جواد در همه زیارت های قبر پیغمبر مقید بود دو رکعت نماز در خانه حضرت زهرا (س) بخواند. یک روایتی داریم که نقل دارد که ما حجت خدا بر مردم هستیم و مادرمان فاطمه زهرا (س) حجت خدا بر ما است. این بانوی بزرگوار که نسل امامت و نبوت، این تلفیق و استمرار آن از طریق ایشان است. این حلقه وصل است. و مادر چند شهید، شهدای کربلا، شهدایی که از ائمه هستند، همسر شهید، خود شهیده راه ولایت. و یک نکته ای که من اینجا عرض کنم. این خیلی نکته مهمی است. در دفاع از دین و در دفاع از حق و در دفاع از ولایت و امامت، دیگر بحث زن و مرد مطرح نیست. اینکه حالا بهتر است برای زن که در خانه کار کند، مرد بیرون، بهتر است بیرون نیاید. بهتر است. این تعابیری که می کنیم عرض می کنم جهاد برای مرد ها است، از زن برداشته شده است، این دیگر وقتی در بحث دفاع و تبیین حق بیاید این حرف ها نیست. فاطمه زهرا می آید در مسجد خطبه می خواند، درِ خانه مهاجر و انصار هم می رود و جناب آقای شریعتی بارها من اینجا این جمله را گفته ام. همه عزیزان بیننده را هم در این حرف مورد خطاب قرار می دهم. بینی و بین الله بدون تعصب این جمله من را بررسی کنید. ایشان با پیغمبر بزرگ شده است. 5 ساله بوده که مادر خود را از دست داده است. تا 18 که ما می گوییم 13 سال. آقایان اهل سنت و بعضی از نویسندگان می گویند 25 سال. می گویند نه، قبل از بعثت بوده است. قبل از بعثت هم که باشد می شود 25 سال، 28 سال. این را که نمی توانید منکر شوید که ایشان با پیامبر بزرگ شده است. یک آدمی با این تقوا، با این ایمان که همه اهل سنت و شیعه و مسیحی ها نوشته اند. به صداق ایشان قائل هستند. وقتی جان می داد، به حضرت علی گفت علی جان من نه به تو خیانت کردم و نه دروغ گفتم. یک آدمی با این مقام و جایگاه، صداقت، امانت، امامت، آشنای با سیره پیامبر. پدر او از دنیا رفته است. بینندگان عزیز مطمئن باشید اگر یک درصد حضرت زهرا احتمال می داد غدیر نباشد و جریانی که بعد از پیامبر آفریده شده برای حق باشد از آن دفاع می کرد. یعنی از آن جریان. اما شما در تمام این 75 روز یک کلمه پیدا نمی کنید از حضرت زهرا در تأیید قضایایی که مربوط به ثقیفه و قصد خلافت است. و این برای ما کافی است. این برای جوان ما کافی است که بگوید چرا من قائل به امامت امیرالمؤمنین هستم چون تنها یادگار پیامبر که اصدق الناس است، اعبد الناس است، اعبد الامه هست، ایشان در تمام این چند روز، بعد از پیامبر چند ماه، از امیرالمؤمنین دفاع کرد و همین کافی است. حالا شما بیا بگو فلان آیه دلالتش اینطور است. فلان دلیل سندش ضعیف است. اصلاً همه اینها را کنار بگذارید. کافی است فرزند بنده یا جنابعالی وقتی در صحنه جامعه می آید بگوییم یادگار رسول خدا در تمام این دوران دو کار کرد. هم کار ایجابی و هم کار سلبی. کار ایجابی دفاع از امیرالمؤمنین. کار سلبی عدم تأیید اتفاقاتی که بعد از پیامبر افتاده است. این در واقع راه را به ما نشان می دهد. این راجع به حضرت زهرا (س).
اگر اجازه بفرمایید ما باز با همین نگاه من وارد بحث هفته های گذشته شوم. بحث ما در دعای هشتم صحیفه سجادیه بود. در این دعا امام سجاد از 44 بیماری به خدا پناه برد. ما هم رسیدیم به یازدهمی آن. یازدهمین چیزی که امام سجاد به خدا پناه برده است. ما هم به یازدهمی آن رسیدیم. یازدهمین چیزی که امام سجاد به خدا پناه برده است اللهم انی اعوذ بک من سنه الغفله. خدایا من پناه می برم به تو از خواب غفلت. «لا تَأْخُذُهُ سِنَةٌ وَ لا نَوْم» سنه یعنی آن چرت، خواب های موقت، کوتاه. پس یکی دیگر از بیماری های روح غفلت است. بسیار هم خطرناک است. الغفلت اضر الاعداء. غفلت پرخطرترین دشمن است. غفلت جامعه بعد از پیامبر باعث این حوادث شد. باعث خانه نشینی امیرالمؤمنین شد. باعث ضربه دیدن حضرت زهرا (س) شد. غقلت غیر از جهل است. جنابعالی اسم من را بلد نیستید. این جهل است. یک سؤال می کنید یاد می گیرید. حضرتعالی الآن آدرش یک جایی را بلد نیستید. می پرسید. اما آدرس خانه پدر و مادرتان که بلد هستید، یک سال نمی روید به آنها سر بزنید. این دیگر جهل نیست. این ندانستن نیست. این غفلت است، این سهو است، این بی توجهی است. فرق است بین غفلت و جهل. در جهل نمی دانم اما در غفلت بی توجهی می کنم، بی دقتی می کنم، کوتاهی می کنم. یعنی آن نکته اصلی ای که در غفلت نهفته است، همین قصور و تقصیر است. بله، بنده شما را می شناسم، اسم شما را می دانم، با شما برنامه داشتم. این برنامه تمام می شود و بنده هم سراغ زندگی خودم می روم. پنج سال، شش سال، یک سراغی از شما نمی گیرم. بعد بگویم جهل؟ می گوید نه حاج آقا نگو جهل. ما ده برنامه، صد تا برنامه با هم داشتیم. کجا جهل؟ شما قصور دارید، تقصیر دارید و این غفلت است که انسان را در واقع به ضربه می اندازد و به لطمه و آسیب می رساند. لذا قرآن کریم می فرماید خیلی ها جهنمی می شوند. «وَ لَقَدْ ذَرَأْنا لِجَهَنَّمَ كَثيراً مِنَ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ لَهُمْ قُلُوبٌ لا يَفْقَهُونَ بِها وَ لَهُمْ أَعْيُنٌ لا يُبْصِرُونَ بِها وَ لَهُمْ آذانٌ لا يَسْمَعُونَ بِها أُولئِكَ كَالْأَنْعامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ أُولئِكَ هُمُ الْغافِلُون» ما دو جور غفلت داریم. غفلت مستمر و غفلت موقت. بعضی غفلت ها می آید، می آید، می آید تا دم مرگ. قرآن می گوید وقتی مرگ می رسد، می گویند ما در غفلت بودیم. آیه قرآن است. می فرماید که می گویند ما «لَقَدْ كُنْتَ في غَفْلَة» ما در غفلت بودیم. اما دیگر فایده ای ندارد. مثل فرعون. فرعون از غفلتش کی بیدار شد؟ وقتی در رود نیل داشت غرق می شد. دیگر برو. اما یک غفلت داریم غفلت مستمر نیست. مثلاً بنده و جنابعالی الآن از خواندن قرآن غفلت داریم. دو ماه است که هیچ قرائت قرآن نداشتیم. شما در برنامه تان یک سخنرانی یک تذکری به قرآن می دهد که این قرآن روز قیامت شکایت می کند. به خودمان می آییم می گوییم از امشب شروع به خواندن می کنیم. این می شود غفلت موقتی که با یک موعظه ای رد می شود. غفلت موقت با ذکر، با موعظه، با تذکر، با اینها رفع می شود. لذا زادوا الغفلة بالیقضه. غفلت را با بیداری با آن مبارزه کنید. این که ما می گوییم جهاد تبیین، آقا هم روی این واژه خیلی تأکید دارند، برای همین است. وقتی گفته می شود، مثلاً فرض کنید که بنده یک سفر کربلایی رفتم، مشهدی رفتم، حالا یک کسی پنج سال است، برای او امکانات هم بوده است ولی هیچ نرفته است. دیدن من می آید من می گویم نمی دانی چه صفایی داشت، چه دعاهایی، چه مجلس هایی در مشهد. عجب. ما پنج سال است که زیارت امام رضا نرفتیم. می گویم بلند شو برو امشب بلیط بگیر، فردا شب مشهد باش. بلند می شود می آید. این می شود غفلت زدایی در اثر تذکر من. و لذا یک دعایی دارد حضرت زهرا (س) اجازه بدهید برای شما عرض کنم. خیلی عجیب است. این دعاهای حضرت زهرا هیچ روی آن بحث نشده است. ایشان یک دعاهایی دارند به نام دعاهای روزانه. شنبه یکشنبه دوشنبه تا جمعه. این دعاها خدا رحمت کند مرحوم آقای صفایی را. ایشان یک دعایی دارند به نام شرحی بر دعاهای روزانه حضرت زهرا. یک جلد است. شرح دعاهای روزانه حضرت زهرا (س). من یک وقت این دعاها را نگاه می کردم دیدم که اینها در مفاتیح هم نیست. چه کلمات بلندی حضرت به کار برده است. اجازه بدهید به مناسبت ایام فاطمه من یکی از این دعاها را که دعای روز ظاهراً سه شنبه است اما من دوشنبه برای شما بخوانم. عزیزان فردا که شهادت حضرت زهرا است بخوانند. خیلی قشنگ است. جامعه را به سه بخش تقسیم کرده است. می فرماید گاهی جامعه غافل است، گاهی ذاکر است و گاهی شاکر. یک جامعه ای دارید همه غافل هستند. یک جامعه ای دارید همه ذاکر هستند، یک جامعه ای دارید همه شاکر هستند. چکار کنیم؟ وظیفه ما در این سه جامعه چیست؟ یک، اللهم اجعل غفلة الناس لنا ذکرا. اگر در یک جامعه غافلی بودید، سعی کنید شما به رنگ آنها در نیایید. حر تو در یک جامعه غافل هستی. یعنی میان 30 هزار آدمی که از حق امام حسین غفلت کردند می خواهند او را به شهادت برسانند. تو بشو ذاکر. در جامعه غافل وظیفه ما چیست؟ ذاکر باشیم. یعنی یک پله بالاتر. خیلی عبارت قشنگی است. جناب ابراهیم تو در یک جامعه بت پرست هستی. یکی خورشید می پرستد، یکی ستاره می پرستد. تو همرنگ اینها نشو. بگو لا احب الآفلین. من این خورشید و ستاره ای که افول می کند را دوست ندارم. من موحد هستم. خیلی از این نمونه ها داریم. جناب آسیه، تو در یک جامعه غافل هستی. تو زن فرعون هستی. تو در کاخی زندگی می کنی که همه می گویند فرعون خدا است اما تو بگو رب ابن لی عندک بیت فی جنة. خودت را از این جامعه جدا کن. کار سختی است. یعنی شما یک دانشجویی، در یک اتاقی باشد، همه بی نماز، همه غافل، تو صبح بلند شوی بگویی حی علی الصلاه. یک کسی به امام صادق گفت آقا من را یک جایی فرستادی. آقا او را به تبلیغ فرستاده بود. گفت من را یک جایی فرستادی همه کافر هستند. خیلی سخت است. من اینجا چکار کنم؟ آقا من دلم تنگ نمی شود. باشد. می ترسم لای اینها بمیرم. آقا فرمود اگر بین این اینها مردی، تحشر امة واحده. تو یک امت محشور می شوی. تو به تنهایی یک امت محشور می شوی. این خیلی کلام بلندی است. اللهم اجعل غفلة الناس لنا ذکرا. دو تا نماینده فرستاده حضرت عیسی به التاکیه. سوره یاسین است. این دو آمده اند مردم را دعوت می کنند به توحید. هیچ کس هم به حرف آنها گوش نمی دهد. نه تنها گوش نمی دهد، اینها را می خواهند سنگباران کنند، بکشند. قرآن می گوید: «وَ جاءَ مِنْ أَقْصَا الْمَدينَةِ رَجُلٌ يَسْعى» یک حبیب نجاری در این جامعه غافل خودش را جدا کرد، آمد وسط جمعیت گفت: «يا قَوْمِ اتَّبِعُوا الْمُرْسَلين» بابا از اینها حمایت کنید. او را هم کشتند. بله، جامعه غافل وقتی در آن بلند شوی هزینه دارد. در جامعه غافل بلند شوی هزینه دارد. جوانان اصحاب کهف در جامعه غافل دقیانوسی زندگی می کنند. خودشان را از این جامعه جدا کردند، رفتند در یک غاری برای اینکه مبتلا به آن... من اگر وقت اجازه بدهد ده ها مثال برای شما می زنم که اللهم اجعل غفلة الناس لنا ذکرا. خدایا ما را در جامعه غافل ذاکر قرار بده. این یک. اما خب، حالا آمدیم در یک جامعه ای که ذاکر است. رفتیم مشهد شب بیست و یکم است، همه دارند می گویند بک یا الله. موج می زند نماز شب، عبادت. در این جامعه چه کنیم؟ در این جامعه شاکر باش. خدایا الحمدلله ما کشوری زندگی می کنیم که احیاء دارد، عرفه دارد، اربعین دارد. فاطمیه دارد. شما بلند شدی داری اربعین می روی کربلا، در مسیر، همه دارند یا حسین می گویند. این جامعه، جامعه ذاکر است. یاد ابی عبدالله است. خدایا ما را در این جامعه شاکر قرار بده. یک مرحله بروید بالاتر. این هم نکته دوم. در محیط غفلت ذاکر باشید. در محیط تذکر شاکر باشید. اما شد محیط سوم. محیط شکر. آقا در یک جامعه ای رفتیم همه ماشاءالله نماز شب خوان، ذاکر که چه عرض کنم، شاکر هم هستند. نه گله ای می کنند. ما افتاده ایم بین اصحاب صفه. افتادیم کربلا میان 72 تن. آقای یک حری آمده شده جزء یاران امام حسین. اینها ذاکر هستند، شاکر هستند، قاری هستند، عابد هستند. شما از این جامعه می خواهی یک مرحله بالاتر بروی باید چکار کنی؟ باید مجاهد شوی. اولین نفر بگویی به میدان می روم. واجعل صالح ما نقول بالسنتها نیت فی قلوبنا. در جامعه شاکر به ما توفیق بده قلب ما قوی باشد، استوار باشد، محکم باشد. در جامعه غافل ذاکر، در جامعه ذاکر شاکر، در جامعه شاکر استوار. این دعای روز سه شنبه حضرت زهرا سلام الله علیها است. بله، یکی از بیماری های خطرناک غفلت است. من چند تا از این خطراتی که غفلت دارد را برای بینندگان عزیز عرض می کنم و همین جا عرض کنم که برای اینکه این غفلت به شما عارض نشود، هر روز قرآن بخوانید. روایت داریم کسی روزی 50 آیه قرآن بخواند از غافلین نیست. شما 50 آیه قرآن که بخوانی، خدا در آن هست، قیامت هست، چهار تا نصیحت در آن هست دیگر غافل نیستی. این یک. دوم در روایت داریم اگر روزی 5 بار نماز بخوانید، غفلت زدوده می شود. بالاخره آدمی که ماه به ماه حمام نرود کثیف می شود، آدمی ده روز، پنج روز دست خود را نشوید دستش کثیف می شود. نماز یک نهر است جلوی خانه شما. روزی 5 بار شما بروی در این نهر و بیرون بیایی، تمیز نمی شوی؟ فرمود: وقتی وقت نماز می شود یک فرشته ای ندا می دهد. می گوید ایها الغافلون، آی غافلون، آی غفلت کننده ها. بلند شوید این غفلت را از خودتان بزدایید. آی کسانی که آتش گناه برای خودتان افروخته کرده اید. بلند شوید با این نماز آن آتش را خاموش کنید. پس دومین راه زدودن غفلت نماز است. سوم موعظه. آقا اصلاً، من انقدر خودم دوست دارم بروم پای منبر بنشینم. یعنی گاهی هم این کار را می کنم منتها فرصت من در این قصه خیلی کم است. یک وقتی به یک عزیزی گفتم. گفتم الآن از نمی دانم سال 64 تا الآن که مثلاً 1401 هستیم، من همه احیاها احیاء گرفتم. دوست داشتم یک جایی هم بروم یک گوشه ای بنشینم احیاء بگیرند، من هم مستمع باشم. نشده است تا به حال که یک سالی هم من خودم مستمع باشم پای احیای یک آقایی فقط گوش کنم. خیلی دوست دارم. به همین جهت هم گاهی تعمداً پای منبر بعضی از عزیزان حالا انسان اگر تشکر نکند پیش خدا مسئول است مخصوصاً سرور عزیز ما حاج آقا نظری منفرد. من هر کجا ایشان سخنرانی داشته باشد دوست دارم گوش بدهم چون عالمانه سخن می گوید. خیلی سخنان ایشان را دوست دارم. حاج آقای قرائتی عزیزمان بارها به ایشان گفته ام. گفته ام من هر آیه ای که در قرآن می خواهم تفسیر آن را ببینم، اول تفسیر صوتی ایشان را گوش می دهم. من به بینندگان می گویم از اول قرآن شروع کنید شبی ده آیه. صوت های ایشان را گوش بدهید. بعد از یک سال تفسیر سه هزار آیه را راحت، به قول ایشان مفت گوش داده اید. دو دقیقه سه دقیق است. آیه، تفسیر. آیه به قول خودشان می گویند تفسیر قطره ای. اینها حیف است. چطوری غفلت را زود از خودمان دور کنیم. قرائت قرآن روزانه. روزانه. بعضی ها می گویند سواد نداریم. باشد سواد ندارید. باز کن از روی آن قل هو الله بخوان. اصلاً هیچ سواد نداری، آل عمران باز کن قل هو الله بخوان از روی آن. به این آیات نگاه کن.
شریعتی: نفس این توجه خودش مهم است.
حجت الاسلام رفیعی: یک خاطره ای اینجا بگویم. یک سفری رفته بودیم یکی از این کشورها، آن مرکز اسلامی وین. اتفاقاً فاطمیه هم بود. یک آقایی از دوستان ما که به هر حال جامعة المصطفی هم درس خوانده است، ایشان هم آنجا روحانی است و مبلغ است. گفت چند تا سخنرانی برویم، من ترجمه می کنم. گفتم باشد. ما رفتیم دو سه جا سخنرانی و من هم طبیعتاً یک تکه می گفتم، قطع می کردم. خیلی هم سخت است. ترجمه می کرد، سخنرانی ما تمام شد. گفتند برای فاطمیه روضه بخوانید. ایشان گفت من روضه را نمی توانم ترجمه کنم. گفتم نمی خواهد ترجمه کنید. و من شروع به روضه خواندن برای حضرت کردم. دیدم عده ای گریه می کنند. بعد گفتم شما که متوجه نشدید. آخه من که زبان شما را بلد نیستم. گفتند ما فهمیدیم مصیبت فاطمه را داری می خوانی. فهمیدیم داری با اشاره به یک گونه ای می گویی که چه اتفاقاتی برای حضرت زهرا افتاده است. ببین شما خانمی که سواد ندارد می داند که این حرف خدا است. چون می داند حرف خدا است، وقتی نگاه می کند اثر دارد. قرآن، نماز پنجگانه، موعظه، یاد مرگ، اینها می تواند در واقع... یاد مرگ خیلی در روایات تأکید شده است که یاد مرگ غفلت را می میراند. لذا من در همین جزوه ای که در اختیار دوستان هم هست، این را عرض کرده ام. غفلت درمانی. این راه های غفلت درمانی است. یک خطبه ای هم در نهج البلاغه هست خطبه 174. این خطبه در ذم آدم های غافل است. در مذمت آنها است. خیلی جالب است. اینطوری شروع می شود. ایها الغافلون. بد نیست دوستان آن را هم ببینند. اینکه غفلت چه آثار منفی ای در زندگی ما دارد را من بعد از آیات قرآن اشاره می کنم.
شریعتی: بسیار خب. خیلی ممنون و متشکر هستم از همراهی شما. صفحه 165 قران کریم
حجت الاسلام رفیعی: علامت انسان های غافل را می خواستم بگویم. فقط یک روایت می خوانم که رسول خدا به شخصی فرمودند: اما علامة الغافله فاربعه. آدم غافل را می خواهی بشناسی از چهار طریق بشناس. الاما، کوری. یعنی آن بینایی لازم را ندارد. بصیرت ندارد. همش چراغ خاموش می خواهد حرکت کند. دو، والسهو. یعنی بی توجهی. توجه به امور ندارد. واللهو. چون غافل است دنبال لهو و لهب و کارهای در واقع ناپسند می رود. والنسیان. و فراموشی. در یک کلمه روایت می گوید. الغفله فقد. غفلت محرومیت است. از خیلی چیزها انسان خودش را محروم می کند. نداری است. الغفلة فقد. واقعاً نداری است. ان شاءالله خداوند ما را ذاکر و شاکر قرار بدهد. غفلت را از همه ما دور کند و به ما حس ارتباط گیری با عوامل ذکر مثل قرآن و نماز را عنایت کند و یک دعایی هم که امام سجاد دارند و خیلی مهم است، من گاهی اوقات به دوستان می گویم این دعا را داشته باشید. اللهم ارزقنی حلاوت ذکرک. شیرینی یادش را خدا ان شاءالله به همه ما بچشاند و در ظهور آن امام بزرگواری که خودش ذاکر است و غفلت ها را می زداید و عالم را پر از عدالت می کند حضرت حجت ارواحنا فدی ان شاءالله خدا تعجیل بفرماید.
شریعتی: اللهی آمین. خیلی ممنون و متشکرم.