اپلیکیشن شبکه سه
دریافت نسخه اندروید

مشاهده محتوا

1401-08-18- حجت الاسلام والمسلمین نظافت- اصول ارتباط مؤثر در خانواده

شریعتی: بسم الله الرحمن الرحیم. اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم. سلام می کنم به تک تک مخاطبان جان. به همه بینندگان شبکه سه سیما، بینندگان شبکه محترم افق، بینندگان شبکه جهانی ولایت، بینندگان شبکه جام جم و شنوندگان شبکه معارف صدای جمهوری اسلامی ایران با دل و جان سلام می کنم. حاج آقای نظافت سلام علیکم و رحمۀ الله خیلی خیلی خوش آمدید. نظافت: سلام عرض می کنم خدمت شما و همه بینندگان عزیز.

بسم الله الرحمن الرحیم و به نستعین. اصل بحث قناعت، بحث عزت بود. که عزت خود یک ثروت است و خدا دوست دارد که مؤمنین در چشم های خوار نباشند.

شریعتی: و اگر بنا است عزتمند باشید باید قانع باشید.
نظافت: اگر قانع نباشیم یک ثروت بزرگتر از این ثروت مادی را از دست دادیم که آن قناعت است. بعضی از عزیزان پیام دادند که ما پدرها، مادرها قانع هستیم ولی فرزندان خود را چه کار کنیم؟ اینها امکانات می خواهند. این را کجای دل خود بگذاریم. این تعبیر یک پدر عزیزی است. چند تا نکته بگویم. اولاً باید بچه ها آموزش ببینند و اگر کسی از ابتدا حواس او نبوده است به فکر تربیت و آموزش نبوده است. یک مقدار قبول کند که با یک سختی هایی الان مواجه هست. دقیقاً مثل این اتوبان های تهران می ماند. اشتباه رفتید دیگر دنده عقب نداریم. حالا اگر کسی در کودکی باید مراقبت می کرد نکرده است یک دردسرهایی هست ولی نباید ناامید شود. پس یک نکته این است که تربیت و آموزش می خواهد. دوم این که دوستان خیلی مهم هستند. دوستان قانع اگر بچه ها داشته باشند. اگر پدری برای بچه خود دوست خوب پیدا کند این خیلی مهم است. دوست خوب کجا پیدا می شود؟ در مسجد. در روایت داریم فایده مسجد رفتن، چند تا خاصیت دارد یکی این که دوست خوب پیدا می شود. برای بچه خود دوست خوب پیدا کنیم که او ثروت خود را به رخ نکشد. او با ثروت خود او را تحقیر نکند. این هم یک نکته هست. فرزند خود را با شخصیت تربیت کنیم. وقتی فرزندی ببیند پدر او، مادر او سر مال، سر پول با هم دعوا دارند یا ناراحت هستند یا احساس خود کم بینی دارند این هم تحت تأثیر قرار می گیرد. باید بچه ها ببینند که پدر آنها، بزرگترهای آنها مناعت طبع دارند و احساس ننگ ندارند و به ثروت های معنوی توجه دارند. ثروت های معنوی سلامتی است، امنیت است، عقل است، معرفت است، اخلاق است، اخلاق خود ثروت بسیار عالی است که واقعاً آنهایی که خوش خلق هستند در بهشت هستند ولو خانه های کوچکی داشته باشند و لذت دنیا را دارند می برند. زن و شوهرهایی که قربان و صدقه هم می شوند. مثل امیرالمؤمنین و حضرت زهرا (س) قربان صدقه هم می شدند. با این که امیرالمؤمنین امکانات اقتصادی بالایی برای حضرت زهرا فراهم نکرد. می خواهم بگویم بچه های ما چه الگوهایی دارند. اگر تربیت را به رسانه ها واگذار کردیم رسانه ها بچه ها را بد تربیت می کنند. رسانه ها ثروت را بت می-کنند که حالا رسانه خود ما هم یک جایی ممکن است حواس آنها نباشد. ما باید بچه های خود را از فضای مجازی نجات بدهیم. فضای مجازی زمینی است که برای دشمن است. پس با چه کسی رفت و آمد می کنیم. یک خواهر محترم یا برادری پیام داده بودند که آقا شما می گویید رفت و آمد نکنید، من نگفتم رفت و آمد نکنید، ما به صله رحم تأکید می کنیم. گفتیم با پولدارتر از خود اگر برای فرزند شما آسیب دارد رفت و آمد نکنید. آن را چه کار کنیم؟ ایشان گفتند دو سال کرونا نرفتیم. گفتم الان شما بروید آسیب می بیند. یا اگر خانواده پولدار می روید خانواده پولداری بروید که بچه شما تحقیر نمی شود. و یا حداقل دو برابر آن به مستضعفان سر بزنید اشکال ندارد. تعدیل می شود. یکی از مشکلات ما این است که می شنویم ولی تصمیم نمی گیریم که عمل کنیم. یک بیانی هست در نامه 69 نهج البلاغه امیرالمؤمنین به حارث حمدانی می گویند. می گویند أَكْثِرْ أَنْ تَنْظُرَ إِلَى مَنْ فُضِّلْتَ عَلَيْه‏، می گویند زیاد به فرو دستان نگاه کن، این دری از درهای شکر است. یعنی نعمت ها را به این وسیله می بینید وقتی به مستضعف تر از خود نگاه می کنیم یاد وضع خوب خود به نسبه او می افتیم می گوییم الحمدلله. بعد لذت آن را هم می بریم شاد می شویم از این که داریم. برویم این کار را بکنیم. من دیدم بعضی از خانواده ها یک کیسه برنج گرفتند، یک مقدار عدس و چه و چه گرفتند با هم بچه ها بسته بندی کردند. این بچه های کوچک را در بسته بندی مشارکت دادند. سوار ماشین کردند، با هماهنگی یک خیریه آدرس گرفتند و خانه آن فقیر رفتند. و رفتند محترمانه نشستند برای بچه ها دفتر نقاشی، چیزی. بعد این بچه ما که می بیند وقتی بر می گردد هم روح او لطیف شده است، خیلی خوب است که روح بچه ها با حالت انسان دوستی پرورش پیدا کند. رقت قلب، انکسار، فقیردوستی، مستضعف نوازی و بعد هم راضی بر می گردد. این خاصیت آن است. حالا باز یک عزیزی، حرف ها یک جنبه آن را ممکن است بعضی از عزیزان متوجه نشوند من گفتم این شادی ایجاد می کند وقتی به نعمت ها توجه می کنیم. گفتند آقا چه شادی ای؟ این قدر اختلاس، این قدر ظلم، من هم از این غم ها دارم. این غم خوب است. الان بحث زندگی فردی از این جهت بود. جهت فرق می کند.
شریعتی: یعنی در واقع چند تا دوربین است، حالا زاویه دوربین را بگذاریم
نظافت: از این زوایه اگر کسی غم مستضعفان را دارد، اگر کسی ناراحت است. در این نظام مقدس چرا عده ی چوب لای چرخ می-گذارند؟ بد عمل می کنند؟ ظلم می کنند؟ اختلاس می کنند؟ این غم ثواب دارد. خیلی خوب است بارک الله. در همین ماه رمضان نمی-گویند بگویید اللَّهُمَّ أَغْنِ كُلَّ فَقِير، أَصْلِحْ كُلَّ فَاسِدٍ مِنْ أُمُورِ الْمُسْلِمِين‏، این درد است. درد بزرگ بی دردی است. بی دردی درد بزرگی است. اما اگر ما از این جهت شاد هستیم که الحمدلله ما اگر مشکل داریم این نعمت را داریم، آن نعمت را داریم، نعمت-های دیگر هم شکر می کنیم خدای متعال گشایش ایجاد می کند. اگر شاد می شویم به خاطر این که خدا به ما لطف کرده است از ته دل الحمدلله می گوییم این شادی خوب است.
بحث ما در مورد دلایل اسراف بود. اسراف یعنی چه؟ یعنی قناعت در میدان عمل نداشتن. یک وقت در دل خود قناعت نداریم، ناراضی هستیم، زیاده طلب هستیم، یک وقت در عمل قناعت نداریم. که این اسراف می شود. دلایل اسراف چیست؟ یکی از آنها چشم و همچشمی است. رقابت ناصواب. عقده حقارت. خدا نکند کسی بخواهد شخصیت پیدا کند به وسیله یک امکاناتی. این بد است. شخصیت خود را وابسته به یک ماشین بهتر نکنیم. شخصیت خود را وابسته به یک کالا نکنیم. ارزش انسان در وجود او است، در عقلانیت او است، در یک سبک زندگی معقول و عاقلانه است. البته نمی خواهیم بگوییم که زندگی خود را فقیرانه کنیم. اتفاقاً در آینده بحث خواهیم کرد تجمل چیز خوبی است. آراستگی، شیک پوشی، اصلاً یکی از مولفه های عزت این آراستگی و شیک پوشی است. ولی رقابت های ناصواب، اسراف به خاطر عقده حقارت است. در یکی از خطبه های نهج البلاغه داریم، خطبه 99 حضرت فرمود فَلَا تَنَافَسُوا فِي عِزِّ الدُّنْيَا وَ فَخْرِهَا، فرمود چشم و همچشمی نکنید در مورد عزت ناشی از دنیا. یعنی مثلاً یک کسی در یک اداره پست او بالاتر رفت همه چشم و همچشمی کنیم زیرآب او را بزنیم او را پایین بیاوریم ما بالا برویم، این عزت دنیا می-شود. یا یک کسی بیشتر دیده می شود، فالوور بیشتر دارد باید یک کاری کنیم ما هم بالا برویم. این رقابت ها ناصواب است. یا یک کسی ماشین او برتر است، خانه او برتر است، فرمود چشم و همچشمی نکنید و فخرفروشی هم نکنید. آنهایی که اتفاقاً چشم و همچشمی می کنند وقتی به آن دست پیدا کنند فخر می فروشند. اینها با هم ارتباط دارد. فِي عِزِّ الدُّنْيَا وَ فَخْرِهَا. در قرآن دارد، قرآن وقتی شراب های بهشتی و نعمت های بهشتی را می گوید جزء 30 هست می فرماید «وَ في‏ ذلِكَ فَلْيَتَنافَسِ الْمُتَنافِسُون‏» (مطففین/26) می گوید اگر بخواهید رقابت کنید چشم و هم چشمی کنید سر این چیزها باشد. سر نعمت های برتر بهشتی. برای آن زندگی که اصلاً با این جا قابل مقایسه نیست. این زندگی نیست. اگر ما به آن زندگی که در بهشت داریم توجه کنیم می فهمیم این زندگی چیزی نیست. کما این که در رحم مادر، آن جا هم زنده بودیم، آن چه جور زندگی است نسبت به این جا، هیچ است. بچه آن جا زنده است ولی هیچ است، نسبت آن عالم را با این عالم بسنجیم این عالم کوچک می شود. بعد فرمود لَا تَعْجَبُوا بِزِينَتِهَا وَ نَعِيمِهَا، حضرت فرمود از زینت دنیا شگفت زده نشوید، از نعمت دنیا. یعنی اگر دارید وقتی شگفت زده می شوید فخر می-فروشید. چرا شگفت زده نشویم؟ خود حضرت دلیل می آورند. هم می-گوید شگفت زده نشوید، هم می گوید اگر مشکل مالی پیدا کردید لَا تَجْزَعُوا، بی تابی نکنید. لَا تَجْزَعُوا مِنْ ضَرَّائِهَا وَ بُؤْسِهَا، از گفتاری ها و سختی های دنیا جزع و فزع نکنید. آنهایی که وقتی دارند پز می دهند، فخر می فروشند، رقابت و چشم و همچشمی ناصواب می کنند وقتی ندارند بی تابی می کنند. اینها با هم ارتباط دارد. چون اندازه شما همین است. سطح آنها همین است. مثل این که قرآن می گوید «إِنَّ الْإِنْسانَ خُلِقَ هَلُوعا * إِذا مَسَّهُ الشَّرُّ جَزُوعاً * وَ إِذا مَسَّهُ الْخَيْرُ مَنُوعا» (معارج/19 تا 21) وقتی که پول دارد به دیگران نمی دهد، مثل بچه ای که می گوید مال خود من است، منوع می شوند. یعنی آن بچه ای که به دیگران نمی-دهد از او بگیرند گریه می کند. حالا امیرالمؤمنین می گوید که از زینت دنیا شگفت زده نشوید و بی تابی نکنید از مشکلات دنیا. می گوییم به چه دلیل؟ حضرت می فرماید فَإِنَّ عِزَّهَا وَ فَخْرَهَا إِلَى انْقِطَاع‏ می گوید عزت دنیا، فخر به دنیا، رو به پایان است. دوام ندارد. چرا؟ چون دنیا ناپایدار است. چون زلزله هست، چون تصادف هست، اصلاً هیچ دست نخورد دمده می شود. خیلی رنج می برند آنهایی که می خواهند پز بدهند. چون دائم کارهای جدید می آید. یعنی یک کسی باز یک چیز جدیدی خریده است. این دستورها برای زیبا زندگی کردن، شاد زندگی کردن، آرام زندگی کردن، آن کسی که آرایش می کند و بیرون می آید باز آرایش جدید، آرایش جدید، بالاخره آدم پیر می شود. یعنی دائم آدم باید تلاش کند که دیگران او را زیبا ببینند. ما با همدیگر هستیم. پیری هم یک زیبایی خاص خود را دارد. صورت پر از چین و چروک یک زیبایی خاص خود را دارد. از نظر فرهنگ اسلامی پیرمردها تاج سر هستند، پیرزن ها تاج سر هستند. فرمود وَقِّرُوا كِبَارَكُمْ، بزرگترها را احترام کنید. پیرمردها عزیز و محترم هستند. احترام دارند. پس فرمود رو به انقطاع است. بعد فرمود زینت و نعمت هم رو به زوال است. اینها دوام ندارد. یعنی چشم به هم بزنیم پیر می شویم و تمام می شود و می رود و در همین دنیا گرفتاری هایی پیش می آید. بعد فرمود گرفتاری های آن هم رو به اتمام است. چرا بی تابی نکنید؟ برای این که همیشه این جور نمی ماند. بالاخره بیماری ها تمام می شود. می-چرخد، مثل چرخ فلک. این در نهج البلاغه هست فرمود الدَّهْرُ يَوْمَانِ فَيَوْمٌ لَكَ وَ يَوْمٌ عَلَيْك‏، دهر یعنی روزگار. یعنی دوران زندگی فرض کنیم یک کسی صد سال عمر کند، حضرت می گوید اگر صد سال او را بخواهید به دو روز تقسیم کنید صد سال هر کسی از این دو حالت خالی نیست. برای تو بوده است، به کام شما بوده است، فرمود آن جا مواظب باشید سرمست نشوید مثل ماشینی که در سرپایینی است. در سرپایینی ماشین نباید سرمست شود. باید با ترمز حرکت کند و الا چپ می کند. از نظر معنوی آدم ها این جوری هستند. وقتی در رفاه و سرپایینی هستند باید مواظب باشند. خود را گم نکنند. اگر ثروتمند شد تواضع او بیشتر شود. اگر مسئولیت آنها بالاتر رفت مسئولیت آنها بیشتر شود. خیلی مهم است وقتی شهرت ما بیشتر می شود، وقتی که ثروت ما بیشتر می شود، وقتی مقام ما بالا می رود، افتاده تر می شویم. این مراقبت می خواهد، بعد فرمود یوم علیک، یک روز آن هم بیماری و گرفتاری و سختی است، فرمود صبر کنید. این هم تمام می شود. اینها ادامه ندارد. بعد فرمود كُلَّ مُدَّةٍ فِيهَا إِلَى انْتِهَاءٍ، هر زمانی رو به پایان است. هزار سال آن هم چون دارد شمرده می شود رو به پایان است. کنتور می اندازد. ثبات ندارد. آن را نگه نمی دارند. باز در نهج البلاغه داریم نَفَسُ الْمَرْءِ خُطَاهُ إِلَى أَجَلِه‏، نفس هر کسی گامی است به سوی مرگ. با نفس داریم می رویم. یعنی الان که نشستیم داریم می رویم. همین الان داریم می رویم چون با نفس داریم می رویم. یعنی ما را سوار قطار زمان کردند. قطاری به نام زمان. زمان نمی ایستد، با هر نفس می رود. چون عمر کوتاه است اولیاء خدا حرص دارند از ثانیه ها استفاده کنند. چون می دانند وقت کم است. می دانند آن ابدیت را باید با همین شصت سال آبا کنند. لذا می گویند «أَمَّنْ يُجيبُ الْمُضْطَرَّ إِذا دَعاهُ وَ يَكْشِفُ السُّوء» (نمل/62) خدایا چه جوری با شصت سال ابدیت را آباد کنم؟ هر ثانیه ای که می-گذرد می دانید مثل چیست؟ فرض بفرمایید 100 هزار میلیارد دلار از ما بگیرند که ثانیه ارزش آن از اینها بیشتر است. از ما بگیرند و چیزی به ما ندهند. اما آن کسی که ثانیه می رود می-گوید اللهم صل علی محمد و آل محمد این هدر نرفت. ثانیه می-رود به جای این که سر او در موبایل باشد به فرزند خود نگاه مهربانانه یا به همسر خود نگاه مهربانانه می کند این هدر نرفت. این می ماند. کارهای خیر می ماند. دستی بر سر یتیم می-کشد. این هدر نرفت. هر چه که باشد یعنی می شود یک کاری کرد ولی منتها که حواس ما پرت است. گوینده از همه بدتر. غفلت زیاد است. و لذا از این جهت باید قدر این برنامه ها را بدانیم که الحمدلله خیلی تشکر می کنند واقعاً ما شرمنده می-شویم. كُلَّ مُدَّةٍ فِيهَا إِلَى انْتِهَاءٍ وَ كُلَّ حَيٍّ فِيهَا إِلَى فَنَاء، فرمود هر زنده ای رو به فنا است. بعد حضرت سوال می کند می-گوید أَ وَ لَيْسَ لَكُمْ فِي آثَارِ الْأَوَّلِينَ مُزْدَجَرٌ، می گوید تخت جمشید را بروید و نگاه کنید چه تمدنی بوده است و چه قدرتی بوده است، چه شکوهی بوده است. تمام شد و رفتند. سازندگان آن کجا هستند. اصلاً این تفکر که می گویند هر لحظه آن از هفتاد سال عبادت در بعضی از روایات از هزار سال عبادت ارزش آن بیشتر است یعنی چه؟ یک لحظه فکر کردن از هزار سال عبادت ارزش آن بیشتر است. یک جنبه آن این است. فرمود وقتی خانه ای را می-بینید، آثار باستانی را می بینید، تخت جمشید می روید، یک جایی که قدیمی تر است، بگویید أین بانوک، أین ساکنوک، کجا هستند سازندگان تو، کجا هستند آنهایی که سکونت می کردند. بنده ها کجا هستند. و لذا قرآن می گوید «وَ سَكَنْتُمْ في‏ مَساكِنِ الَّذينَ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُم‏» (ابراهیم/45) شما در خانه کسانی ساکن هستید که آنها به خود ظلم کردند. به خود ظلم کردند یعنی چه؟ کف آن این است که عمر هدر دادند. حالا بگیرید گناه نکردند چون گناه یعنی ظلم به خود. عمر هدر دادن هم ظلم به خود هست. حضرت فرمود آیا در آثاری که باقی مانده است عبرت نیست. مایه پند نیست. وَ فِي آبَائِكُمُ الْمَاضِينَ تَبْصِرَةٌ، بعد می-گوید پدربزرگ های شما که رفتند اینها شما را بیدار نمی کنند، تبصره مایه بیداری نیست. مایه عبرت نیست. و لذا یکی از کارهای خوب که حال آدم ها را خوب می کند قبرستان رفتن است. بعضی ها دیدم مقید هستند. پنج شنبه ها می روند و چه قدر خوب است زیارت اهل قبور به ویژه پدر و مادر و برویم و با اینها حرف بزنیم. دعاهایی نقل شده است بگویید سلام پدرجان، سلام مادرجان. شما جلوتر از من رفتید. من هم به شما محلق می شوم. ببینید دائم آدم مرگ را یادآوری می کند. دیگر جایی برای پز دادن نمی ماند. من قرار است زیر خاک بروم جایی برای دل دیگران را شکاندن نمی ماند. بعضی جاها که مهمانی می خواهند بروند باید بعضی از زیورهای خود را استفاده نکنند. بهترین لباس های بچه های خود را نپوشانند. دارید یک جایی می روید که سطح آنها پایین تر است. اشک دیگران را در بیاوریم خوب است. مایه آرامش دیگران باشیم. چه قدر لطافت خوب است. چه قدر قساوت بد است. وقتی ما سنگدل هستیم ظرایف را درک نمی کنیم. یعنی گاهی حواس ما نیست دل می شکنیم. خیلی مهم است که مثلاً اگر ما یک شادی داریم یک بچه یتیمی دارد نگاه می کند خیلی باید مواظب باشیم. اگر داریم می خندیم و خوشحال هستیم حتماً باید دیگران را شاد کنیم. از امام رضا (ع) یک روایت قشنگی نقل شده است که از ایشان سوال کردند که إِنَّ أَحْسَنَ النَّاسِ عَيْشا، زندگی چه کسی از همه قشنگ تر است. خیلی این روایت قشنگ است. حالا از ما سوال کنند می گوییم خانه ما بزرگتر باشد، ماشین ما بهتر باشد، پول بیشتر که اینها هم در جای خود بد نیست. آقا فرمود إِنَّ أَحْسَنَ النَّاسِ عَيْشاً مَنْ حَسُنَ عَيْشُ النَّاسِ فِي عَيْشِه‏، کسی که زندگی دیگران در زندگی او حسن پیدا کند یعنی همیشه فکر کنیم سهم دیگران از ماشین ما چیست؟ سهم دیگران از خانه ما چیست؟ سهم دیگران از علم و آبروی ما چیست؟ خوش به حال کسی که با این امکانات دیگران را شاد بکند. این خطبه ای بود که عرض کردیم. یکی از دلایل اسراف ریا هست. یعنی آدم ها می خواهند با امکانات فخر بفروشند. خودنمایی کنند که دیده شوند. ریا گاهی در عبادات است که نماز را باطل می کند. شرک است. ولی متأسفانه بعضی ها در نماز خود مواظب هستند ولی در ریا با امکانات گرفتار هستند. در روایت داریم که اگر کسی هدف او خودنمایی است این خیلی آثار بدی دارد. فرمود اگر کسی ساختمانی بسازد ریایی، مَنْ بَنَى بُنْيَاناً رِيَاء، یک وقت حکمت دارد، نیاز دارد، خدا بدهد. چه قدر خوب است یک پدری چهار طبقه بسازد بچه های خود را پیش خود بیاورد. داماد خود را هم پیش خود بیاورد. الان ما نیاز داریم در این شهرهای بزرگ که با هم باشیم. چون صله رحم سخت است. همه هوای هم را داشته باشند. یک نفر در صف نان می رود نه ده نفر. خیلی خوب می شود. الان صله رحم خیلی سخت شده است. یعنی این با هم بودن خوب است. اگر کسی دارد این کار را بکند. فرق ریا و سمعه را می دانید، گاهی ما به گوش دیگران می رسانیم. ریا اگر از مدل کلام باشد سمعه می شود. اگر از مدل رویت باشد ریا می شود. سُمْعَةً حُمِّلَهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ مِنَ الْأَرْضِ السَّابِعَةِ، فرمود خدا او را در طبقه هفتم جهنم می برد. بعد فرمود از او آتش شعله ور می شود. و آتش به گردن او طوقی می-شود. مگر این که توبه کند. چرا؟ چون دل هایی را شکانده است. چون آه دیگران را در آورده است. این کار چه فایده ای دارد. اگر حکمت دارد خوب است. بعد می بینید یک تعداد زیادی خانه خالی به مستأجرها رحم نمی کنند. بعد گفته شد قِيلَ يَا رَسُولَ اللَّهِ ص كَيْفَ يَبْنِي رِيَاءً وَ سُمْعَةً، بنای ریایی، ساختمان ریایی چیست؟ فرمود نیاز ندارد و می سازد. بیشتر از نیاز خود. فَضْلًا عَلَى مَا يَكْفِيه‏ اسْتِطَالَةً مِنْهُ عَلَى جِيرَانِه‏، می خواهد ساختمان این از همسایه های بلندتر باشد. می خواهد ماشین او بلندتر باشد. ببینید اگر هدف کسی این است می گوید من ماشین شاسی بلند که وقتی نشستم آنها پایین تر هستند. من برتر هستم. اگر هدف او این است بد است. اما اگر می گوید کیفیت این ماشین بهتر است من مسافرت زیاد می روم خدا هم که داده است می خواهم امنیت داشته باشم. این نیت این جا خیلی مهم است. بعد فرمود بنای ریایی مُبَاهَاةً لِإِخْوَانِهِ. اصلاً می خواهد مباهات کند. می خواهد این را داشته باشد که بگوید، به رخ بکشد. یکی از دلایل اسراف هوس است. زندگی هوسی چیز بدی است. فرمود إِنَّ أَخْوَفَ مَا أَخَافُ عَلَيْكُمُ [اثْنَتَانِ‏] اثْنَانِ اتِّبَاعُ الْهَوَى وَ طُولُ الْأَمَل‏، امیرالمؤمنین چند جا دارد که فرمود دو چیز را خیلی بر شما می ترسم. هم پیامبر فرمودند، هم امیرالمؤمنین (س). از هوا و هوس خود پیروی کنید و آرزوی طولانی داشته باشید. بعد فرمود آن کسی که از هوا و هوس پیروی می کند این مانع دست یابی به حق می شود. یعنی هوسرانان گرفتار باطل می شوند. حالا هوس به اشکال مختلف یکی هم همین است که مایه اسراف می شود. و اموال خود را هدر می دهد. در روایت داریم مَنْ أَكَلَ مَا يَشْتَهِي‏، اگر کسی می خورد از باب میل است، هفته قبل عرض کردیم که وقتی که خوردن باب میل باشد بدن انسان آسیب می بیند، گرفتار می شود. آخر این بدن یک حدی دارد. بعد فرمود وَ لَبِسَ مَا يَشْتَهِي‏، لباس-های او هم از باب هوس است. وَ رَكِبَ مَا يَشْتَهِي، مرکب او هم از باب هوس است. فرمود خدا به این اصلاً نگاه رحمت نخواهد کرد مگر این که دست از این کار خود بردارد و توبه کند و این مدل را ترک کند. و چه قدر جامعه قشنگ می شود. یعنی جامعه وقتی آرام است که آدم ها اگر هم قرار است پز بدهند به اخلاق پز بدهند. امیرالمؤمنین می گوید فان كان و لا بدّ من العصبيّة فليكن تعصّبكم لمكارم الأخلاق‏، اگر چاره ای ندارید که باید تعصب داشته باشید تعصب برای مکارم الاخلاق داشته باشید.
شریعتی: یک وقت هایی ما الفبای دینداری را کلاً یاد نگرفتیم. ما متأسفانه زندگی خود را بر پایه این معارف نساختیم.
نظافت: هر کسی باید خراب کند و از نو بسازد. چون ما ترکیبی هستیم از اولاً ژنتیک. یعنی آن چه که به ارث گرفتیم بالاخره اگر در اجداد ما آدم هایی بودند بد اخلاق بودند بخشی را به ما دادند. یک جنبه شخصیت ما همین معلم ها، همین سریال ها، همین محیط ها، جامعه، حالا بزرگ شدیم، به ما تحمیل شده است، وقتی بچه است به او تحمیل می شود، حالا که بزرگ شدیم چه کار باید بکنیم؟ باید خراب کنیم و بسازیم. و اصولی اخلاق خود را بسازیم. و به ما گفتند خود را بسنجید با این شاخص ها. من همین جوری نمی توانم بگویم دیابت دارم یا ندارم، فشار خون دارم یا ندارم، یک شاخصی دارد. با شاخص ها آدم ها باید خود را به فکر بیاورند. در روایت داریم که «وَ لا تُطيعُوا أَمْرَ الْمُسْرِفينَ * الَّذينَ يُفْسِدُونَ فِي الْأَرْضِ وَ لا يُصْلِحُون‏» (شعراء/151 و 152) می گوید به آدم های مسرف پست ندهید. اینها مفسد هستند، اینها مصلح نیستند، ولو بگویند ما مصلح هستیم. چون کسی که مسئول می شود باید از او اطاعت کنیم. یکی از معیارها این است. وزرا و خود شخص رئیس جمهور باید این جور آدم ها را سریع حذف کنند. آدم هایی که از بیت المال بریز و بپاش می-کنند. باید یک ضد ارزش باشد. یک گناه کبیره که هیچ، اکبر الکبائر باشد کسی از بیت المال اسراف کند. در یکی از خطبه-های نهج البلاغه داریم امیرالمؤمنین در شهر بصره دیدن یکی از دوستان خود رفتند دیدند که خانه او بزرگ است. حضرت اول انتقاد کردند، فرمودند این خانه بزرگ را می خواهید چه کار کنید؟ شما در آخرت به آن محتاج تر هستید. بعد فرمود بَلَى إِنْ شِئْتَ بَلَغْتَ بِهَا الْآخِرَةَ، آره می شود با خانه بزرگ بهشتی شوید. چه کار کنیم؟ فرمود فقرا را بیاور، مستضعف ها را بیاور. اقوام خود را بیاور. آن کسی که خانه 40 متری و 70 متری دارد که نمی تواند همه اقوام را بیاورد. پس غرامت آن را بپرداز. غرامت خانه بزرگ را و الا مایه حسرت می شود. بعد او گفت به شما از برادر خود شکایت می کنم. حضرت فرمودند برادر تو چه مشکلی دارد؟ گفت لَبِسَ الْعَبَاءَةَ [الْعَبَاءَ] او دنیا را ترک کرده است. یعنی یک مقدس مآب نفهم. فکر کرده است وقتی می گویند دنیا بد است یعنی به خانواده خود سخت بگیرید. حضرت گفتند بگویید بیاید. او را آوردند، فرمود يَا عُدَيَّ نَفْسِه‏، عدی تصغیر است، گفتند این دشمن کوچک نفس. يَا عُدَيَّ نَفْسِهِ لَقَدِ اسْتَهَامَ بِكَ الْخَبِيث، آن شیطان خبیث تو را سر کار گذاشته است. أَ مَا رَحِمْتَ أَهْلَكَ وَ وَلَدَك‏، به خانواده رحم نمی کنی، به زن و بچه خود رحم نمی کنی؟ او جواب داد: گفت علی خود شما چه؟ این لباس شما از همه فقیرانه تر. غذای شما از گلوی هیچ کس پایین نمی رود. حضرت فرمودند: وای بر تو من مثل تو نیستم. من مسئول هستم. خدا بر پیشوایان عادل واجب کرده است که بر خود تنگ بگیرند مطابق با ضعفاء. اگر وزرای عزیز احیاناً صدای من را می شنوند که علی القاعده نمی شنوند غرامت این مسئولیت این است که حداقل در دوران مسئولیت خود، خود را نزدیک کنند. حالا حضرت دلیل آوردند. فرمودند خدا بر پیشوایان عادل واجب کرده است كَيْلَا يَتَبَيَّغَ بِالْفَقِيرِ فَقْرُهُ. تا فقر فقیر او را به هیجان نیاورد. یعنی چه؟ یعنی وقتی به پولدار نگاه می کند به هم می-ریزد. حالا به مسئول که نگاه می کند آرامش پیدا می کند. یعنی مسئولان الگوی زندگی سخت باشند. این در نامه 45 هست. الگو باشند ولی از آن طرف. الگوی زندگی سخت به مردم آرامش می-دهند. واقعاً وضع کشور هم بهتر می شود. اگر مثلاً مسئولی استخر اختصاصی برود، این مشکلات مردم را درک نمی کند. حالا اگر مردم ببینند که وزیر هم استخر آمده است اولاً درد دل می کنند، بعد می گویند این استخر این مشکلات ر ا دارد. اگر از خط ویژه بروند به فکر حل ترافیک نمی افتند. نمی خواهم بگویم اصلاً از خط ویژه نروند چون گاهی جلسه ای هست، مهمانی آمده است ولی گاهی در ترافیک گیر کنند. گاهی در اتوبوس باشند. بعضی ها اگر مسئولین این کارها را بکنند می گویند اینها اقدامات پوپولیستی است. درک کردن وضع مردم کمک می کند که دنبال راه حل بگردد. ما طبیعتاً این جوری هستیم. تا خود ما سرما را حس نکنیم دنبال راه حل نمی گردیم. ما نمی توانیم دیگران را درک کنیم. انسان این جوری است. قدیم می گفتند یک سوزن به خودت بزن، یک جوال دوز به دیگران. یعنی مسئول راه او این است که درک کند و این ساده زیستی بسیار کمک می کند. پس شرط پست دادن این است که او اهل اسراف و بریز و بپاش نباشد. در آمارها داریم میزان هدر رفت آب در ژاپن صفر است. چه جور به بچه های خود آموزش دادند، از کودکی به آنها آموزش صرفه جویی می دهند. کاهش مصرف برق با کم کردن کت و کروات. یعنی تابستان که هوا گرم است می گویند دیگر کسی کت نپوشد. زمستان سرد است لباس خود را گرم کنید. یعنی اصلاً مدل طراحی کردند. گفته شده است که توالت ها طوری طراحی شده است که از آب شستن دست ها برای سیفون استفاده می شود. اگر فکر کنیم راه حل را پیدا می کنیم. قرآن وعده داده است. تجربه هم این را می گوید. قرآن چه می-گوید؟ قرآن می فرماید «وَ الَّذينَ جاهَدُوا فينا لَنَهْدِيَنَّهُمْ سُبُلَنا» (عنکبوت/69) می گوید اگر کسی جهاد کند یعنی تلاش کند. جهاد مخلصانه خدا می گوید ما راه ها نشان می دهیم. وقتی می گوید راه-ها نشان می دهیم یعنی یک چیزهایی را کشف نکردید. ابتکار می-توانید بکنید. من همیشه می گویم این آیه، آیه خلاقیت است. آیه «وَ الَّذينَ جاهَدُوا فينا لَنَهْدِيَنَّهُمْ سُبُلَنا» (عنکبوت/69) سبل، جمع سبیل است. می گوید راه ها نشان می دهیم. هر کس خلاق است او دارد تلاش می کند. وقتی خدا به ذهن کافر می رساند به ذهن مؤمن نمی رساند؟ حتماً ده برابر. منتها این دغدغه باید بیاید. دغدغه صرفه جویی اگر در ذهن نمایندگان مجلس بیاید راه حل پیدا می کنند. هم خود نمایندگان مجلس اول بگویند در این مجلس چه کار می توانیم بکنیم که خرج مجلس را پایین بیاوریم. سالن غذاخوری شما هست، ماشین شما هست، هر چه. ولو ده درصد. این را به همه دستور بدهند. این را اگر به عنوان یک راهبرد تلقی کنند به نظر من راه حل پیدا می کنند. تهران 8 میلیون جمعیت دارد. سالانه حدود 250 میلی متر بارندگی دارد. یکی از شهرهای انگلستان 800 هزار نفر جمعیت دارد سالانه حدود 600 میلی متر بارندگی دارد. یعنی بارندگی آنها زیاد است. اما تهران آب شرب و مصرف عادی آن با آن شهر یکی است. بعد آنها دو نوع لوله کشی دارند، آب آشامیدنی خیلی گران، آب بهداشتی برای مصارف معمولی ارزان تر. یعنی ما یک کاری کردیم که طرف در خانه خود هم استخر داشته باشد با همین آب، با همین یارانه، بعد باید به این خانه های 40 متری بگوییم شما صرفه-جویی کنید. اینها هم باید بکنند، می کنند، ولی جلوی آن طرف هم بگیرید. آب آنها را قطع کنید. اگر می گویید بارندگی است خب قطع کنید. همیشه هم حکومت داری با موعظه و خواهش و التماس که نمی شود. حکمرانی قاطعیت هم می خواهد. همیشه قاطعیت برای مظلوم باشد. مثل مالیات است. مالیات کارمند را اول می گیریم بعد مالیات دیگران را نتوانیم بگیریم. منازل بعضی ها مثل نمایشگاه است. اسراف است. چرا؟ لوازم غیر ضرور. چشم و هم چشمی مسابقه ای است که پیروز ندارد. جالب است بعضی-ها هم شوهر خوش اخلاق می خواهند، هم می گویند شوهر ما جیب پر پول داشته باشد. وقتی قرار باشد جیب پر پول باشد باید دو شیفته کار کند پس طبیعتاً اخلاق او به هم می ریزد. خسته می-شود. اگر قانع باشیم آن ثروت اخلاق در زندگی ما می آید. اگر می توانیم یک کاری کنیم، کار عبادت است. ولی کار باید به اندازه باشد. کار نباید به اندازه ای باشد که پدر بچه خود را نبیند. نتوانند دور هم باشند. این را برای آنها که مجبور هستند دو شیفته کار کنند که خدا قبول کند، ولی اگر کسی می تواند با کاهش مصرف کار اضافی نکند به خانواده رسیدگی کند بیست سال دیگر اثر آن آشکار می شود. چون وقتی بابا با بچه حرف نزند ...
شریعتی: این مستلزم این است که ما یک خط کشی داشته باشیم یک تراز و معیاری داشته باشیم بر اساس آن معیار و تراز متناسب با شرایط خود بتوانیم تصمیم بگیریم.
نظافت: دیگر الان نمی شود برای همه نسخه پیچید. ما قاعده کلی را می گوییم تطبق کنند. می گوییم اگر می تواند کاهش بدهد که بعد وقت کند برای بچه خود، برای خانواده خود، وقت بگذارد با بچه خود حرم برود، با بچه خود مسجد برود، با بچه خود کوه برود، یعنی واقعاً بعضی ها بچه های خود را رها می کنند. بعد از 5 سال دیگر متوجه می شود که ای بابا چه سخت است. یک آقایی یک وقت دست به دامن بنده شد. گفت بچه من، گفتم چند سالش هست؟ گفت بیست سال. در روایت داریم بچه باید جست و خیز کند. در خانه های آپارتمانی که نمی شود جست و خیز کرد حالا همین مقدار هم که می شود تحرک داشته باشد باز پای کامیپوتر و پای گوشی است.
شریعتی: خدا عاقبت همه ما ختم به خیر کند. حاج آقا خیلی از شما ممنون و متشکر هستم. آیات را بشنویم بر می گردیم با حاج آقای نظافت و شما دوستان و عزیزان خداحافظی خواهیم کرد. صفحه 118 قرآن کریم را با هم تلاوت می کنیم. در لحظات پایانی هم همراه ما باشید باز می گردیم با احترام همراه شما و در کنار شما.
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
بسم الله الرحمن الرحیم
وَ إِذا نادَيْتُمْ إِلَى الصَّلاةِ اتَّخَذُوها هُزُواً وَ لَعِباً ذلِكَ بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لا يَعْقِلُونَ *
قُلْ يا أَهْلَ الْكِتابِ هَلْ تَنْقِمُونَ مِنَّا إِلاَّ أَنْ آمَنَّا بِاللَّهِ وَ ما أُنْزِلَ إِلَيْنا وَ ما أُنْزِلَ مِنْ قَبْلُ وَ أَنَّ أَكْثَرَكُمْ فاسِقُونَ *
قُلْ هَلْ أُنَبِّئُكُمْ بِشَرٍّ مِنْ ذلِكَ مَثُوبَةً عِنْدَ اللَّهِ مَنْ لَعَنَهُ اللَّهُ وَ غَضِبَ عَلَيْهِ وَ جَعَلَ مِنْهُمُ الْقِرَدَةَ وَ الْخَنازيرَ وَ عَبَدَ الطَّاغُوتَ أُولئِكَ شَرٌّ مَكاناً وَ أَضَلُّ عَنْ سَواءِ السَّبيلِ *
وَ إِذا جاؤُكُمْ قالُوا آمَنَّا وَ قَدْ دَخَلُوا بِالْكُفْرِ وَ هُمْ قَدْ خَرَجُوا بِهِ وَ اللَّهُ أَعْلَمُ بِما كانُوا يَكْتُمُونَ *
وَ تَرى‏ كَثيراً مِنْهُمْ يُسارِعُونَ فِي الْإِثْمِ وَ الْعُدْوانِ وَ أَكْلِهِمُ السُّحْتَ لَبِئْسَ ما كانُوا يَعْمَلُونَ *
لَوْ لا يَنْهاهُمُ الرَّبَّانِيُّونَ وَ الْأَحْبارُ عَنْ قَوْلِهِمُ الْإِثْمَ وَ أَكْلِهِمُ السُّحْتَ لَبِئْسَ ما كانُوا يَصْنَعُونَ *
وَ قالَتِ الْيَهُودُ يَدُ اللَّهِ مَغْلُولَةٌ غُلَّتْ أَيْديهِمْ وَ لُعِنُوا بِما قالُوا بَلْ يَداهُ مَبْسُوطَتانِ يُنْفِقُ كَيْفَ يَشاءُ وَ لَيَزيدَنَّ كَثيراً مِنْهُمْ ما أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ طُغْياناً وَ كُفْراً وَ أَلْقَيْنا بَيْنَهُمُ الْعَداوَةَ وَ الْبَغْضاءَ إِلى‏ يَوْمِ الْقِيامَةِ كُلَّما أَوْقَدُوا ناراً لِلْحَرْبِ أَطْفَأَهَا اللَّهُ وَ يَسْعَوْنَ فِي الْأَرْضِ فَساداً وَ اللَّهُ لا يُحِبُّ الْمُفْسِدينَ *
به نام خداوند بخشنده مهربان
و هنگامى كه [به وسيله اذان مردم را] به نماز مى‏خوانيد آن را به مسخره و بازى مى‏گيرند زيرا آنان مردمى‏اند كه نمى‏انديشند *
بگو اى اهل كتاب آيا جز اين بر ما عيب مى‏گيريد كه ما به خدا و به آنچه به سوى ما نازل شده و به آنچه پيش از اين فرود آمده است ايمان آورده‏ايم و اينكه بيشتر شما فاسقيد *
بگو آيا شما را به بدتر از [صاحبان] اين كيفر در پيشگاه خدا خبر دهم همانان كه خدا لعنتشان كرده و بر آنان خشم گرفته و از آنان بوزينگان و خوكان پديد آورده و آنانكه طاغوت را پرستش كرده‏اند اينانند كه از نظر منزلت بدتر و از راه راست گمراه‏ترند *
و چون نزد شما مى‏آيند مى‏گويند ايمان آورديم در حالى كه با كفر وارد شده و قطعا با همان [كفر] بيرون رفته‏اند و خدا به آنچه پنهان مى‏داشتند داناتر است *
و بسيارى از آنان را مى‏بينى كه در گناه و تعدى و حرامخوارى خود شتاب مى‏كنند واقعا چه اعمال بدى انجام مى‏دادند *
چرا الهيون و دانشمندان آنان را از گفتار گناه[آلود] و حرامخوارگى‏شان باز نمى‏دارند راستى چه بد است آنچه انجام مى‏دادند *
و يهود گفتند دست ‏خدا بسته است دستهاى خودشان بسته باد و به [سزاى ] آنچه گفتند از رحمت‏خدا دور شوند بلكه هر دو دست او گشاده است هر گونه بخواهد مى‏بخشد و قطعا آنچه از جانب پروردگارت به سوى تو فرود آمده بر طغيان و كفر بسيارى از ايشان خواهد افزود و تا روز قيامت ميانشان دشمنى و كينه افكنديم هر بار كه آتشى براى پيكار برافروختند خدا آن را خاموش ساخت و در زمين براى فساد مى‏كوشند و خدا مفسدان را دوست نمى‏دارد *
شریعتی: اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم. از همه زائران و مجاوران حضرت رضا، آنهایی که مشرف شدند محضر حضرت عاجزانه تمنا می کنم که ان شاءالله برای من، همه بر و بچه های خوب سمت خدا دعا کنند. حاج آقای نظافت هم حتماً سلام ما را محضر حضرت ابلاغ خواهند کرد مخصوص برای رفع گرفتاری ها و مشکلات مردم عزیز ما. آنهایی که بیمار دارند، آنهایی که جوان دارند، برای عاقبت بخیری آنها حتماً دعا کنید و ان-شاءالله محضر حضرت ابلاغ کنید. حسن ختام فرمایشات حاج آقای نظافت را خواهیم شنید و از خدمت شما مرخص می شویم.
نظافت: بحث ما در رابطه با قناعت بود. روایات اهل البیت (ع) دوای دردها است و حقیقت آن این است که گاهی چوب بی اعتنایی می خوریم. یعنی کفر گاهی زبانی است، گاهی عملی است. کفر عملی. یعنی بی اعتنایی کردن. تکذیب عملی. گاهی به زبان می گوییم دروغ است. گاهی رفتار ما نشان می دهد که می گوییم دروغ است. مثل این که مثلاً فرض بفرمایید یک کسی دارد می گوید که آتش است، آتش است دارند فرار می کنند ما فرار نکنیم. ما نمی گوییم دروغ می گویید ولی این که فرار نمی کنیم یعنی شما دارید دروغ می گویید. ما باید مواظب باشیم که بی اعتنایی به فرمایشات ائمه معصومین نکنیم. من گاهی بعضی ها می گویند بیایید توصیه کنید. می گویم آقا قرآن را یک دور بخوانید نگاه کنید ببینید کدام آیه را عمل نکردید. گفتم اصلاً قرآن نه، شما یک اطلاعاتی نسبت به اخلاق خوب و دین خوب دارید، مسائل دینی، شما همان اطلاعات را بررسی کنید ببینید کدام را عمل نمی کنید. مَنِ ازْدَادَ عِلْماً وَ لَمْ يَزْدَدْ هُدًى لَمْ يَزْدَدْ مِنَ اللَّهِ إِلَّا بُعْدا، اگر کسی یک مطلب دینی و اخروی و خوب یاد بگیرد ولی عمل نکند به هدایت او افزوده نشود فرمود این آیه و روایت او را از خدا دور می کند. دقیقاً مثل غذایی که بخوریم و هضم نشود. دل آدم گرسنه درد می کند. غذا می خورد که دل درد برطرف شود. ولی غذا اگر هضم نشود خود مایه دل درد می شود.
شریعتی: به نظر من می رسد که فرمایش حضرت امیر باشد که شما به عمل کردن محتاج تر هستید تا دانستن.
نظافت: اصلاً خود عمل یکی از گام های دانستن است. یعنی وقتی می شنویم یک حدی از آن را یاد می گیریم، وقتی عمل می کنیم به جان ما می نشیند.
شریعتی: حاج آقا خیلی از شما ممنون هستم. دعا کنید و ان-شاءالله آمین بگوییم.موضوع برنامه: اصول ارتباط مؤثر در خانواده و جامعه
کارشناس برنامه: حجت الاسلام والمسلمین نظافت
تاریخ پخش: 18/08/1401
شریعتی: بسم الله الرحمن الرحیم. اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم. سلام می کنم به تک تک مخاطبان جان. به همه بینندگان شبکه سه سیما، بینندگان شبکه محترم افق، بینندگان شبکه جهانی ولایت، بینندگان شبکه جام جم و شنوندگان شبکه معارف صدای جمهوری اسلامی ایران با دل و جان سلام می کنم. حاج آقای نظافت سلام علیکم و رحمۀ الله خیلی خیلی خوش آمدید.
نظافت: سلام عرض می کنم خدمت شما و همه بینندگان عزیز.
بسم الله الرحمن الرحیم و به نستعین. اصل بحث قناعت، بحث عزت بود. که عزت خود یک ثروت است و خدا دوست دارد که مؤمنین در چشم های خوار نباشند.
شریعتی: و اگر بنا است عزتمند باشید باید قانع باشید.
نظافت: اگر قانع نباشیم یک ثروت بزرگتر از این ثروت مادی را از دست دادیم که آن قناعت است. بعضی از عزیزان پیام دادند که ما پدرها، مادرها قانع هستیم ولی فرزندان خود را چه کار کنیم؟ اینها امکانات می خواهند. این را کجای دل خود بگذاریم. این تعبیر یک پدر عزیزی است. چند تا نکته بگویم. اولاً باید بچه ها آموزش ببینند و اگر کسی از ابتدا حواس او نبوده است به فکر تربیت و آموزش نبوده است. یک مقدار قبول کند که با یک سختی هایی الان مواجه هست. دقیقاً مثل این اتوبان های تهران می ماند. اشتباه رفتید دیگر دنده عقب نداریم. حالا اگر کسی در کودکی باید مراقبت می کرد نکرده است یک دردسرهایی هست ولی نباید ناامید شود. پس یک نکته این است که تربیت و آموزش می خواهد. دوم این که دوستان خیلی مهم هستند. دوستان قانع اگر بچه ها داشته باشند. اگر پدری برای بچه خود دوست خوب پیدا کند این خیلی مهم است. دوست خوب کجا پیدا می شود؟ در مسجد. در روایت داریم فایده مسجد رفتن، چند تا خاصیت دارد یکی این که دوست خوب پیدا می شود. برای بچه خود دوست خوب پیدا کنیم که او ثروت خود را به رخ نکشد. او با ثروت خود او را تحقیر نکند. این هم یک نکته هست. فرزند خود را با شخصیت تربیت کنیم. وقتی فرزندی ببیند پدر او، مادر او سر مال، سر پول با هم دعوا دارند یا ناراحت هستند یا احساس خود کم بینی دارند این هم تحت تأثیر قرار می گیرد. باید بچه ها ببینند که پدر آنها، بزرگترهای آنها مناعت طبع دارند و احساس ننگ ندارند و به ثروت های معنوی توجه دارند. ثروت های معنوی سلامتی است، امنیت است، عقل است، معرفت است، اخلاق است، اخلاق خود ثروت بسیار عالی است که واقعاً آنهایی که خوش خلق هستند در بهشت هستند ولو خانه های کوچکی داشته باشند و لذت دنیا را دارند می برند. زن و شوهرهایی که قربان و صدقه هم می شوند. مثل امیرالمؤمنین و حضرت زهرا (س) قربان صدقه هم می شدند. با این که امیرالمؤمنین امکانات اقتصادی بالایی برای حضرت زهرا فراهم نکرد. می خواهم بگویم بچه های ما چه الگوهایی دارند. اگر تربیت را به رسانه ها واگذار کردیم رسانه ها بچه ها را بد تربیت می کنند. رسانه ها ثروت را بت می-کنند که حالا رسانه خود ما هم یک جایی ممکن است حواس آنها نباشد. ما باید بچه های خود را از فضای مجازی نجات بدهیم. فضای مجازی زمینی است که برای دشمن است. پس با چه کسی رفت و آمد می کنیم. یک خواهر محترم یا برادری پیام داده بودند که آقا شما می گویید رفت و آمد نکنید، من نگفتم رفت و آمد نکنید، ما به صله رحم تأکید می کنیم. گفتیم با پولدارتر از خود اگر برای فرزند شما آسیب دارد رفت و آمد نکنید. آن را چه کار کنیم؟ ایشان گفتند دو سال کرونا نرفتیم. گفتم الان شما بروید آسیب می بیند. یا اگر خانواده پولدار می روید خانواده پولداری بروید که بچه شما تحقیر نمی شود. و یا حداقل دو برابر آن به مستضعفان سر بزنید اشکال ندارد. تعدیل می شود. یکی از مشکلات ما این است که می شنویم ولی تصمیم نمی گیریم که عمل کنیم. یک بیانی هست در نامه 69 نهج البلاغه امیرالمؤمنین به حارث حمدانی می گویند. می گویند أَكْثِرْ أَنْ تَنْظُرَ إِلَى مَنْ فُضِّلْتَ عَلَيْه‏، می گویند زیاد به فرو دستان نگاه کن، این دری از درهای شکر است. یعنی نعمت ها را به این وسیله می بینید وقتی به مستضعف تر از خود نگاه می کنیم یاد وضع خوب خود به نسبه او می افتیم می گوییم الحمدلله. بعد لذت آن را هم می بریم شاد می شویم از این که داریم. برویم این کار را بکنیم. من دیدم بعضی از خانواده ها یک کیسه برنج گرفتند، یک مقدار عدس و چه و چه گرفتند با هم بچه ها بسته بندی کردند. این بچه های کوچک را در بسته بندی مشارکت دادند. سوار ماشین کردند، با هماهنگی یک خیریه آدرس گرفتند و خانه آن فقیر رفتند. و رفتند محترمانه نشستند برای بچه ها دفتر نقاشی، چیزی. بعد این بچه ما که می بیند وقتی بر می گردد هم روح او لطیف شده است، خیلی خوب است که روح بچه ها با حالت انسان دوستی پرورش پیدا کند. رقت قلب، انکسار، فقیردوستی، مستضعف نوازی و بعد هم راضی بر می گردد. این خاصیت آن است. حالا باز یک عزیزی، حرف ها یک جنبه آن را ممکن است بعضی از عزیزان متوجه نشوند من گفتم این شادی ایجاد می کند وقتی به نعمت ها توجه می کنیم. گفتند آقا چه شادی ای؟ این قدر اختلاس، این قدر ظلم، من هم از این غم ها دارم. این غم خوب است. الان بحث زندگی فردی از این جهت بود. جهت فرق می کند.
شریعتی: یعنی در واقع چند تا دوربین است، حالا زاویه دوربین را بگذاریم
نظافت: از این زوایه اگر کسی غم مستضعفان را دارد، اگر کسی ناراحت است. در این نظام مقدس چرا عده ی چوب لای چرخ می-گذارند؟ بد عمل می کنند؟ ظلم می کنند؟ اختلاس می کنند؟ این غم ثواب دارد. خیلی خوب است بارک الله. در همین ماه رمضان نمی-گویند بگویید اللَّهُمَّ أَغْنِ كُلَّ فَقِير، أَصْلِحْ كُلَّ فَاسِدٍ مِنْ أُمُورِ الْمُسْلِمِين‏، این درد است. درد بزرگ بی دردی است. بی دردی درد بزرگی است. اما اگر ما از این جهت شاد هستیم که الحمدلله ما اگر مشکل داریم این نعمت را داریم، آن نعمت را داریم، نعمت-های دیگر هم شکر می کنیم خدای متعال گشایش ایجاد می کند. اگر شاد می شویم به خاطر این که خدا به ما لطف کرده است از ته دل الحمدلله می گوییم این شادی خوب است.
بحث ما در مورد دلایل اسراف بود. اسراف یعنی چه؟ یعنی قناعت در میدان عمل نداشتن. یک وقت در دل خود قناعت نداریم، ناراضی هستیم، زیاده طلب هستیم، یک وقت در عمل قناعت نداریم. که این اسراف می شود. دلایل اسراف چیست؟ یکی از آنها چشم و همچشمی است. رقابت ناصواب. عقده حقارت. خدا نکند کسی بخواهد شخصیت پیدا کند به وسیله یک امکاناتی. این بد است. شخصیت خود را وابسته به یک ماشین بهتر نکنیم. شخصیت خود را وابسته به یک کالا نکنیم. ارزش انسان در وجود او است، در عقلانیت او است، در یک سبک زندگی معقول و عاقلانه است. البته نمی خواهیم بگوییم که زندگی خود را فقیرانه کنیم. اتفاقاً در آینده بحث خواهیم کرد تجمل چیز خوبی است. آراستگی، شیک پوشی، اصلاً یکی از مولفه های عزت این آراستگی و شیک پوشی است. ولی رقابت های ناصواب، اسراف به خاطر عقده حقارت است. در یکی از خطبه های نهج البلاغه داریم، خطبه 99 حضرت فرمود فَلَا تَنَافَسُوا فِي عِزِّ الدُّنْيَا وَ فَخْرِهَا، فرمود چشم و همچشمی نکنید در مورد عزت ناشی از دنیا. یعنی مثلاً یک کسی در یک اداره پست او بالاتر رفت همه چشم و همچشمی کنیم زیرآب او را بزنیم او را پایین بیاوریم ما بالا برویم، این عزت دنیا می-شود. یا یک کسی بیشتر دیده می شود، فالوور بیشتر دارد باید یک کاری کنیم ما هم بالا برویم. این رقابت ها ناصواب است. یا یک کسی ماشین او برتر است، خانه او برتر است، فرمود چشم و همچشمی نکنید و فخرفروشی هم نکنید. آنهایی که اتفاقاً چشم و همچشمی می کنند وقتی به آن دست پیدا کنند فخر می فروشند. اینها با هم ارتباط دارد. فِي عِزِّ الدُّنْيَا وَ فَخْرِهَا. در قرآن دارد، قرآن وقتی شراب های بهشتی و نعمت های بهشتی را می گوید جزء 30 هست می فرماید «وَ في‏ ذلِكَ فَلْيَتَنافَسِ الْمُتَنافِسُون‏» (مطففین/26) می گوید اگر بخواهید رقابت کنید چشم و هم چشمی کنید سر این چیزها باشد. سر نعمت های برتر بهشتی. برای آن زندگی که اصلاً با این جا قابل مقایسه نیست. این زندگی نیست. اگر ما به آن زندگی که در بهشت داریم توجه کنیم می فهمیم این زندگی چیزی نیست. کما این که در رحم مادر، آن جا هم زنده بودیم، آن چه جور زندگی است نسبت به این جا، هیچ است. بچه آن جا زنده است ولی هیچ است، نسبت آن عالم را با این عالم بسنجیم این عالم کوچک می شود. بعد فرمود لَا تَعْجَبُوا بِزِينَتِهَا وَ نَعِيمِهَا، حضرت فرمود از زینت دنیا شگفت زده نشوید، از نعمت دنیا. یعنی اگر دارید وقتی شگفت زده می شوید فخر می-فروشید. چرا شگفت زده نشویم؟ خود حضرت دلیل می آورند. هم می-گوید شگفت زده نشوید، هم می گوید اگر مشکل مالی پیدا کردید لَا تَجْزَعُوا، بی تابی نکنید. لَا تَجْزَعُوا مِنْ ضَرَّائِهَا وَ بُؤْسِهَا، از گفتاری ها و سختی های دنیا جزع و فزع نکنید. آنهایی که وقتی دارند پز می دهند، فخر می فروشند، رقابت و چشم و همچشمی ناصواب می کنند وقتی ندارند بی تابی می کنند. اینها با هم ارتباط دارد. چون اندازه شما همین است. سطح آنها همین است. مثل این که قرآن می گوید «إِنَّ الْإِنْسانَ خُلِقَ هَلُوعا * إِذا مَسَّهُ الشَّرُّ جَزُوعاً * وَ إِذا مَسَّهُ الْخَيْرُ مَنُوعا» (معارج/19 تا 21) وقتی که پول دارد به دیگران نمی دهد، مثل بچه ای که می گوید مال خود من است، منوع می شوند. یعنی آن بچه ای که به دیگران نمی-دهد از او بگیرند گریه می کند. حالا امیرالمؤمنین می گوید که از زینت دنیا شگفت زده نشوید و بی تابی نکنید از مشکلات دنیا. می گوییم به چه دلیل؟ حضرت می فرماید فَإِنَّ عِزَّهَا وَ فَخْرَهَا إِلَى انْقِطَاع‏ می گوید عزت دنیا، فخر به دنیا، رو به پایان است. دوام ندارد. چرا؟ چون دنیا ناپایدار است. چون زلزله هست، چون تصادف هست، اصلاً هیچ دست نخورد دمده می شود. خیلی رنج می برند آنهایی که می خواهند پز بدهند. چون دائم کارهای جدید می آید. یعنی یک کسی باز یک چیز جدیدی خریده است. این دستورها برای زیبا زندگی کردن، شاد زندگی کردن، آرام زندگی کردن، آن کسی که آرایش می کند و بیرون می آید باز آرایش جدید، آرایش جدید، بالاخره آدم پیر می شود. یعنی دائم آدم باید تلاش کند که دیگران او را زیبا ببینند. ما با همدیگر هستیم. پیری هم یک زیبایی خاص خود را دارد. صورت پر از چین و چروک یک زیبایی خاص خود را دارد. از نظر فرهنگ اسلامی پیرمردها تاج سر هستند، پیرزن ها تاج سر هستند. فرمود وَقِّرُوا كِبَارَكُمْ، بزرگترها را احترام کنید. پیرمردها عزیز و محترم هستند. احترام دارند. پس فرمود رو به انقطاع است. بعد فرمود زینت و نعمت هم رو به زوال است. اینها دوام ندارد. یعنی چشم به هم بزنیم پیر می شویم و تمام می شود و می رود و در همین دنیا گرفتاری هایی پیش می آید. بعد فرمود گرفتاری های آن هم رو به اتمام است. چرا بی تابی نکنید؟ برای این که همیشه این جور نمی ماند. بالاخره بیماری ها تمام می شود. می-چرخد، مثل چرخ فلک. این در نهج البلاغه هست فرمود الدَّهْرُ يَوْمَانِ فَيَوْمٌ لَكَ وَ يَوْمٌ عَلَيْك‏، دهر یعنی روزگار. یعنی دوران زندگی فرض کنیم یک کسی صد سال عمر کند، حضرت می گوید اگر صد سال او را بخواهید به دو روز تقسیم کنید صد سال هر کسی از این دو حالت خالی نیست. برای تو بوده است، به کام شما بوده است، فرمود آن جا مواظب باشید سرمست نشوید مثل ماشینی که در سرپایینی است. در سرپایینی ماشین نباید سرمست شود. باید با ترمز حرکت کند و الا چپ می کند. از نظر معنوی آدم ها این جوری هستند. وقتی در رفاه و سرپایینی هستند باید مواظب باشند. خود را گم نکنند. اگر ثروتمند شد تواضع او بیشتر شود. اگر مسئولیت آنها بالاتر رفت مسئولیت آنها بیشتر شود. خیلی مهم است وقتی شهرت ما بیشتر می شود، وقتی که ثروت ما بیشتر می شود، وقتی مقام ما بالا می رود، افتاده تر می شویم. این مراقبت می خواهد، بعد فرمود یوم علیک، یک روز آن هم بیماری و گرفتاری و سختی است، فرمود صبر کنید. این هم تمام می شود. اینها ادامه ندارد. بعد فرمود كُلَّ مُدَّةٍ فِيهَا إِلَى انْتِهَاءٍ، هر زمانی رو به پایان است. هزار سال آن هم چون دارد شمرده می شود رو به پایان است. کنتور می اندازد. ثبات ندارد. آن را نگه نمی دارند. باز در نهج البلاغه داریم نَفَسُ الْمَرْءِ خُطَاهُ إِلَى أَجَلِه‏، نفس هر کسی گامی است به سوی مرگ. با نفس داریم می رویم. یعنی الان که نشستیم داریم می رویم. همین الان داریم می رویم چون با نفس داریم می رویم. یعنی ما را سوار قطار زمان کردند. قطاری به نام زمان. زمان نمی ایستد، با هر نفس می رود. چون عمر کوتاه است اولیاء خدا حرص دارند از ثانیه ها استفاده کنند. چون می دانند وقت کم است. می دانند آن ابدیت را باید با همین شصت سال آبا کنند. لذا می گویند «أَمَّنْ يُجيبُ الْمُضْطَرَّ إِذا دَعاهُ وَ يَكْشِفُ السُّوء» (نمل/62) خدایا چه جوری با شصت سال ابدیت را آباد کنم؟ هر ثانیه ای که می-گذرد می دانید مثل چیست؟ فرض بفرمایید 100 هزار میلیارد دلار از ما بگیرند که ثانیه ارزش آن از اینها بیشتر است. از ما بگیرند و چیزی به ما ندهند. اما آن کسی که ثانیه می رود می-گوید اللهم صل علی محمد و آل محمد این هدر نرفت. ثانیه می-رود به جای این که سر او در موبایل باشد به فرزند خود نگاه مهربانانه یا به همسر خود نگاه مهربانانه می کند این هدر نرفت. این می ماند. کارهای خیر می ماند. دستی بر سر یتیم می-کشد. این هدر نرفت. هر چه که باشد یعنی می شود یک کاری کرد ولی منتها که حواس ما پرت است. گوینده از همه بدتر. غفلت زیاد است. و لذا از این جهت باید قدر این برنامه ها را بدانیم که الحمدلله خیلی تشکر می کنند واقعاً ما شرمنده می-شویم. كُلَّ مُدَّةٍ فِيهَا إِلَى انْتِهَاءٍ وَ كُلَّ حَيٍّ فِيهَا إِلَى فَنَاء، فرمود هر زنده ای رو به فنا است. بعد حضرت سوال می کند می-گوید أَ وَ لَيْسَ لَكُمْ فِي آثَارِ الْأَوَّلِينَ مُزْدَجَرٌ، می گوید تخت جمشید را بروید و نگاه کنید چه تمدنی بوده است و چه قدرتی بوده است، چه شکوهی بوده است. تمام شد و رفتند. سازندگان آن کجا هستند. اصلاً این تفکر که می گویند هر لحظه آن از هفتاد سال عبادت در بعضی از روایات از هزار سال عبادت ارزش آن بیشتر است یعنی چه؟ یک لحظه فکر کردن از هزار سال عبادت ارزش آن بیشتر است. یک جنبه آن این است. فرمود وقتی خانه ای را می-بینید، آثار باستانی را می بینید، تخت جمشید می روید، یک جایی که قدیمی تر است، بگویید أین بانوک، أین ساکنوک، کجا هستند سازندگان تو، کجا هستند آنهایی که سکونت می کردند. بنده ها کجا هستند. و لذا قرآن می گوید «وَ سَكَنْتُمْ في‏ مَساكِنِ الَّذينَ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُم‏» (ابراهیم/45) شما در خانه کسانی ساکن هستید که آنها به خود ظلم کردند. به خود ظلم کردند یعنی چه؟ کف آن این است که عمر هدر دادند. حالا بگیرید گناه نکردند چون گناه یعنی ظلم به خود. عمر هدر دادن هم ظلم به خود هست. حضرت فرمود آیا در آثاری که باقی مانده است عبرت نیست. مایه پند نیست. وَ فِي آبَائِكُمُ الْمَاضِينَ تَبْصِرَةٌ، بعد می-گوید پدربزرگ های شما که رفتند اینها شما را بیدار نمی کنند، تبصره مایه بیداری نیست. مایه عبرت نیست. و لذا یکی از کارهای خوب که حال آدم ها را خوب می کند قبرستان رفتن است. بعضی ها دیدم مقید هستند. پنج شنبه ها می روند و چه قدر خوب است زیارت اهل قبور به ویژه پدر و مادر و برویم و با اینها حرف بزنیم. دعاهایی نقل شده است بگویید سلام پدرجان، سلام مادرجان. شما جلوتر از من رفتید. من هم به شما محلق می شوم. ببینید دائم آدم مرگ را یادآوری می کند. دیگر جایی برای پز دادن نمی ماند. من قرار است زیر خاک بروم جایی برای دل دیگران را شکاندن نمی ماند. بعضی جاها که مهمانی می خواهند بروند باید بعضی از زیورهای خود را استفاده نکنند. بهترین لباس های بچه های خود را نپوشانند. دارید یک جایی می روید که سطح آنها پایین تر است. اشک دیگران را در بیاوریم خوب است. مایه آرامش دیگران باشیم. چه قدر لطافت خوب است. چه قدر قساوت بد است. وقتی ما سنگدل هستیم ظرایف را درک نمی کنیم. یعنی گاهی حواس ما نیست دل می شکنیم. خیلی مهم است که مثلاً اگر ما یک شادی داریم یک بچه یتیمی دارد نگاه می کند خیلی باید مواظب باشیم. اگر داریم می خندیم و خوشحال هستیم حتماً باید دیگران را شاد کنیم. از امام رضا (ع) یک روایت قشنگی نقل شده است که از ایشان سوال کردند که إِنَّ أَحْسَنَ النَّاسِ عَيْشا، زندگی چه کسی از همه قشنگ تر است. خیلی این روایت قشنگ است. حالا از ما سوال کنند می گوییم خانه ما بزرگتر باشد، ماشین ما بهتر باشد، پول بیشتر که اینها هم در جای خود بد نیست. آقا فرمود إِنَّ أَحْسَنَ النَّاسِ عَيْشاً مَنْ حَسُنَ عَيْشُ النَّاسِ فِي عَيْشِه‏، کسی که زندگی دیگران در زندگی او حسن پیدا کند یعنی همیشه فکر کنیم سهم دیگران از ماشین ما چیست؟ سهم دیگران از خانه ما چیست؟ سهم دیگران از علم و آبروی ما چیست؟ خوش به حال کسی که با این امکانات دیگران را شاد بکند. این خطبه ای بود که عرض کردیم. یکی از دلایل اسراف ریا هست. یعنی آدم ها می خواهند با امکانات فخر بفروشند. خودنمایی کنند که دیده شوند. ریا گاهی در عبادات است که نماز را باطل می کند. شرک است. ولی متأسفانه بعضی ها در نماز خود مواظب هستند ولی در ریا با امکانات گرفتار هستند. در روایت داریم که اگر کسی هدف او خودنمایی است این خیلی آثار بدی دارد. فرمود اگر کسی ساختمانی بسازد ریایی، مَنْ بَنَى بُنْيَاناً رِيَاء، یک وقت حکمت دارد، نیاز دارد، خدا بدهد. چه قدر خوب است یک پدری چهار طبقه بسازد بچه های خود را پیش خود بیاورد. داماد خود را هم پیش خود بیاورد. الان ما نیاز داریم در این شهرهای بزرگ که با هم باشیم. چون صله رحم سخت است. همه هوای هم را داشته باشند. یک نفر در صف نان می رود نه ده نفر. خیلی خوب می شود. الان صله رحم خیلی سخت شده است. یعنی این با هم بودن خوب است. اگر کسی دارد این کار را بکند. فرق ریا و سمعه را می دانید، گاهی ما به گوش دیگران می رسانیم. ریا اگر از مدل کلام باشد سمعه می شود. اگر از مدل رویت باشد ریا می شود. سُمْعَةً حُمِّلَهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ مِنَ الْأَرْضِ السَّابِعَةِ، فرمود خدا او را در طبقه هفتم جهنم می برد. بعد فرمود از او آتش شعله ور می شود. و آتش به گردن او طوقی می-شود. مگر این که توبه کند. چرا؟ چون دل هایی را شکانده است. چون آه دیگران را در آورده است. این کار چه فایده ای دارد. اگر حکمت دارد خوب است. بعد می بینید یک تعداد زیادی خانه خالی به مستأجرها رحم نمی کنند. بعد گفته شد قِيلَ يَا رَسُولَ اللَّهِ ص كَيْفَ يَبْنِي رِيَاءً وَ سُمْعَةً، بنای ریایی، ساختمان ریایی چیست؟ فرمود نیاز ندارد و می سازد. بیشتر از نیاز خود. فَضْلًا عَلَى مَا يَكْفِيه‏ اسْتِطَالَةً مِنْهُ عَلَى جِيرَانِه‏، می خواهد ساختمان این از همسایه های بلندتر باشد. می خواهد ماشین او بلندتر باشد. ببینید اگر هدف کسی این است می گوید من ماشین شاسی بلند که وقتی نشستم آنها پایین تر هستند. من برتر هستم. اگر هدف او این است بد است. اما اگر می گوید کیفیت این ماشین بهتر است من مسافرت زیاد می روم خدا هم که داده است می خواهم امنیت داشته باشم. این نیت این جا خیلی مهم است. بعد فرمود بنای ریایی مُبَاهَاةً لِإِخْوَانِهِ. اصلاً می خواهد مباهات کند. می خواهد این را داشته باشد که بگوید، به رخ بکشد. یکی از دلایل اسراف هوس است. زندگی هوسی چیز بدی است. فرمود إِنَّ أَخْوَفَ مَا أَخَافُ عَلَيْكُمُ [اثْنَتَانِ‏] اثْنَانِ اتِّبَاعُ الْهَوَى وَ طُولُ الْأَمَل‏، امیرالمؤمنین چند جا دارد که فرمود دو چیز را خیلی بر شما می ترسم. هم پیامبر فرمودند، هم امیرالمؤمنین (س). از هوا و هوس خود پیروی کنید و آرزوی طولانی داشته باشید. بعد فرمود آن کسی که از هوا و هوس پیروی می کند این مانع دست یابی به حق می شود. یعنی هوسرانان گرفتار باطل می شوند. حالا هوس به اشکال مختلف یکی هم همین است که مایه اسراف می شود. و اموال خود را هدر می دهد. در روایت داریم مَنْ أَكَلَ مَا يَشْتَهِي‏، اگر کسی می خورد از باب میل است، هفته قبل عرض کردیم که وقتی که خوردن باب میل باشد بدن انسان آسیب می بیند، گرفتار می شود. آخر این بدن یک حدی دارد. بعد فرمود وَ لَبِسَ مَا يَشْتَهِي‏، لباس-های او هم از باب هوس است. وَ رَكِبَ مَا يَشْتَهِي، مرکب او هم از باب هوس است. فرمود خدا به این اصلاً نگاه رحمت نخواهد کرد مگر این که دست از این کار خود بردارد و توبه کند و این مدل را ترک کند. و چه قدر جامعه قشنگ می شود. یعنی جامعه وقتی آرام است که آدم ها اگر هم قرار است پز بدهند به اخلاق پز بدهند. امیرالمؤمنین می گوید فان كان و لا بدّ من العصبيّة فليكن تعصّبكم لمكارم الأخلاق‏، اگر چاره ای ندارید که باید تعصب داشته باشید تعصب برای مکارم الاخلاق داشته باشید.
شریعتی: یک وقت هایی ما الفبای دینداری را کلاً یاد نگرفتیم. ما متأسفانه زندگی خود را بر پایه این معارف نساختیم.
نظافت: هر کسی باید خراب کند و از نو بسازد. چون ما ترکیبی هستیم از اولاً ژنتیک. یعنی آن چه که به ارث گرفتیم بالاخره اگر در اجداد ما آدم هایی بودند بد اخلاق بودند بخشی را به ما دادند. یک جنبه شخصیت ما همین معلم ها، همین سریال ها، همین محیط ها، جامعه، حالا بزرگ شدیم، به ما تحمیل شده است، وقتی بچه است به او تحمیل می شود، حالا که بزرگ شدیم چه کار باید بکنیم؟ باید خراب کنیم و بسازیم. و اصولی اخلاق خود را بسازیم. و به ما گفتند خود را بسنجید با این شاخص ها. من همین جوری نمی توانم بگویم دیابت دارم یا ندارم، فشار خون دارم یا ندارم، یک شاخصی دارد. با شاخص ها آدم ها باید خود را به فکر بیاورند. در روایت داریم که «وَ لا تُطيعُوا أَمْرَ الْمُسْرِفينَ * الَّذينَ يُفْسِدُونَ فِي الْأَرْضِ وَ لا يُصْلِحُون‏» (شعراء/151 و 152) می گوید به آدم های مسرف پست ندهید. اینها مفسد هستند، اینها مصلح نیستند، ولو بگویند ما مصلح هستیم. چون کسی که مسئول می شود باید از او اطاعت کنیم. یکی از معیارها این است. وزرا و خود شخص رئیس جمهور باید این جور آدم ها را سریع حذف کنند. آدم هایی که از بیت المال بریز و بپاش می-کنند. باید یک ضد ارزش باشد. یک گناه کبیره که هیچ، اکبر الکبائر باشد کسی از بیت المال اسراف کند. در یکی از خطبه-های نهج البلاغه داریم امیرالمؤمنین در شهر بصره دیدن یکی از دوستان خود رفتند دیدند که خانه او بزرگ است. حضرت اول انتقاد کردند، فرمودند این خانه بزرگ را می خواهید چه کار کنید؟ شما در آخرت به آن محتاج تر هستید. بعد فرمود بَلَى إِنْ شِئْتَ بَلَغْتَ بِهَا الْآخِرَةَ، آره می شود با خانه بزرگ بهشتی شوید. چه کار کنیم؟ فرمود فقرا را بیاور، مستضعف ها را بیاور. اقوام خود را بیاور. آن کسی که خانه 40 متری و 70 متری دارد که نمی تواند همه اقوام را بیاورد. پس غرامت آن را بپرداز. غرامت خانه بزرگ را و الا مایه حسرت می شود. بعد او گفت به شما از برادر خود شکایت می کنم. حضرت فرمودند برادر تو چه مشکلی دارد؟ گفت لَبِسَ الْعَبَاءَةَ [الْعَبَاءَ] او دنیا را ترک کرده است. یعنی یک مقدس مآب نفهم. فکر کرده است وقتی می گویند دنیا بد است یعنی به خانواده خود سخت بگیرید. حضرت گفتند بگویید بیاید. او را آوردند، فرمود يَا عُدَيَّ نَفْسِه‏، عدی تصغیر است، گفتند این دشمن کوچک نفس. يَا عُدَيَّ نَفْسِهِ لَقَدِ اسْتَهَامَ بِكَ الْخَبِيث، آن شیطان خبیث تو را سر کار گذاشته است. أَ مَا رَحِمْتَ أَهْلَكَ وَ وَلَدَك‏، به خانواده رحم نمی کنی، به زن و بچه خود رحم نمی کنی؟ او جواب داد: گفت علی خود شما چه؟ این لباس شما از همه فقیرانه تر. غذای شما از گلوی هیچ کس پایین نمی رود. حضرت فرمودند: وای بر تو من مثل تو نیستم. من مسئول هستم. خدا بر پیشوایان عادل واجب کرده است که بر خود تنگ بگیرند مطابق با ضعفاء. اگر وزرای عزیز احیاناً صدای من را می شنوند که علی القاعده نمی شنوند غرامت این مسئولیت این است که حداقل در دوران مسئولیت خود، خود را نزدیک کنند. حالا حضرت دلیل آوردند. فرمودند خدا بر پیشوایان عادل واجب کرده است كَيْلَا يَتَبَيَّغَ بِالْفَقِيرِ فَقْرُهُ. تا فقر فقیر او را به هیجان نیاورد. یعنی چه؟ یعنی وقتی به پولدار نگاه می کند به هم می-ریزد. حالا به مسئول که نگاه می کند آرامش پیدا می کند. یعنی مسئولان الگوی زندگی سخت باشند. این در نامه 45 هست. الگو باشند ولی از آن طرف. الگوی زندگی سخت به مردم آرامش می-دهند. واقعاً وضع کشور هم بهتر می شود. اگر مثلاً مسئولی استخر اختصاصی برود، این مشکلات مردم را درک نمی کند. حالا اگر مردم ببینند که وزیر هم استخر آمده است اولاً درد دل می کنند، بعد می گویند این استخر این مشکلات ر ا دارد. اگر از خط ویژه بروند به فکر حل ترافیک نمی افتند. نمی خواهم بگویم اصلاً از خط ویژه نروند چون گاهی جلسه ای هست، مهمانی آمده است ولی گاهی در ترافیک گیر کنند. گاهی در اتوبوس باشند. بعضی ها اگر مسئولین این کارها را بکنند می گویند اینها اقدامات پوپولیستی است. درک کردن وضع مردم کمک می کند که دنبال راه حل بگردد. ما طبیعتاً این جوری هستیم. تا خود ما سرما را حس نکنیم دنبال راه حل نمی گردیم. ما نمی توانیم دیگران را درک کنیم. انسان این جوری است. قدیم می گفتند یک سوزن به خودت بزن، یک جوال دوز به دیگران. یعنی مسئول راه او این است که درک کند و این ساده زیستی بسیار کمک می کند. پس شرط پست دادن این است که او اهل اسراف و بریز و بپاش نباشد. در آمارها داریم میزان هدر رفت آب در ژاپن صفر است. چه جور به بچه های خود آموزش دادند، از کودکی به آنها آموزش صرفه جویی می دهند. کاهش مصرف برق با کم کردن کت و کروات. یعنی تابستان که هوا گرم است می گویند دیگر کسی کت نپوشد. زمستان سرد است لباس خود را گرم کنید. یعنی اصلاً مدل طراحی کردند. گفته شده است که توالت ها طوری طراحی شده است که از آب شستن دست ها برای سیفون استفاده می شود. اگر فکر کنیم راه حل را پیدا می کنیم. قرآن وعده داده است. تجربه هم این را می گوید. قرآن چه می-گوید؟ قرآن می فرماید «وَ الَّذينَ جاهَدُوا فينا لَنَهْدِيَنَّهُمْ سُبُلَنا» (عنکبوت/69) می گوید اگر کسی جهاد کند یعنی تلاش کند. جهاد مخلصانه خدا می گوید ما راه ها نشان می دهیم. وقتی می گوید راه-ها نشان می دهیم یعنی یک چیزهایی را کشف نکردید. ابتکار می-توانید بکنید. من همیشه می گویم این آیه، آیه خلاقیت است. آیه «وَ الَّذينَ جاهَدُوا فينا لَنَهْدِيَنَّهُمْ سُبُلَنا» (عنکبوت/69) سبل، جمع سبیل است. می گوید راه ها نشان می دهیم. هر کس خلاق است او دارد تلاش می کند. وقتی خدا به ذهن کافر می رساند به ذهن مؤمن نمی رساند؟ حتماً ده برابر. منتها این دغدغه باید بیاید. دغدغه صرفه جویی اگر در ذهن نمایندگان مجلس بیاید راه حل پیدا می کنند. هم خود نمایندگان مجلس اول بگویند در این مجلس چه کار می توانیم بکنیم که خرج مجلس را پایین بیاوریم. سالن غذاخوری شما هست، ماشین شما هست، هر چه. ولو ده درصد. این را به همه دستور بدهند. این را اگر به عنوان یک راهبرد تلقی کنند به نظر من راه حل پیدا می کنند. تهران 8 میلیون جمعیت دارد. سالانه حدود 250 میلی متر بارندگی دارد. یکی از شهرهای انگلستان 800 هزار نفر جمعیت دارد سالانه حدود 600 میلی متر بارندگی دارد. یعنی بارندگی آنها زیاد است. اما تهران آب شرب و مصرف عادی آن با آن شهر یکی است. بعد آنها دو نوع لوله کشی دارند، آب آشامیدنی خیلی گران، آب بهداشتی برای مصارف معمولی ارزان تر. یعنی ما یک کاری کردیم که طرف در خانه خود هم استخر داشته باشد با همین آب، با همین یارانه، بعد باید به این خانه های 40 متری بگوییم شما صرفه-جویی کنید. اینها هم باید بکنند، می کنند، ولی جلوی آن طرف هم بگیرید. آب آنها را قطع کنید. اگر می گویید بارندگی است خب قطع کنید. همیشه هم حکومت داری با موعظه و خواهش و التماس که نمی شود. حکمرانی قاطعیت هم می خواهد. همیشه قاطعیت برای مظلوم باشد. مثل مالیات است. مالیات کارمند را اول می گیریم بعد مالیات دیگران را نتوانیم بگیریم. منازل بعضی ها مثل نمایشگاه است. اسراف است. چرا؟ لوازم غیر ضرور. چشم و هم چشمی مسابقه ای است که پیروز ندارد. جالب است بعضی-ها هم شوهر خوش اخلاق می خواهند، هم می گویند شوهر ما جیب پر پول داشته باشد. وقتی قرار باشد جیب پر پول باشد باید دو شیفته کار کند پس طبیعتاً اخلاق او به هم می ریزد. خسته می-شود. اگر قانع باشیم آن ثروت اخلاق در زندگی ما می آید. اگر می توانیم یک کاری کنیم، کار عبادت است. ولی کار باید به اندازه باشد. کار نباید به اندازه ای باشد که پدر بچه خود را نبیند. نتوانند دور هم باشند. این را برای آنها که مجبور هستند دو شیفته کار کنند که خدا قبول کند، ولی اگر کسی می تواند با کاهش مصرف کار اضافی نکند به خانواده رسیدگی کند بیست سال دیگر اثر آن آشکار می شود. چون وقتی بابا با بچه حرف نزند ...
شریعتی: این مستلزم این است که ما یک خط کشی داشته باشیم یک تراز و معیاری داشته باشیم بر اساس آن معیار و تراز متناسب با شرایط خود بتوانیم تصمیم بگیریم.
نظافت: دیگر الان نمی شود برای همه نسخه پیچید. ما قاعده کلی را می گوییم تطبق کنند. می گوییم اگر می تواند کاهش بدهد که بعد وقت کند برای بچه خود، برای خانواده خود، وقت بگذارد با بچه خود حرم برود، با بچه خود مسجد برود، با بچه خود کوه برود، یعنی واقعاً بعضی ها بچه های خود را رها می کنند. بعد از 5 سال دیگر متوجه می شود که ای بابا چه سخت است. یک آقایی یک وقت دست به دامن بنده شد. گفت بچه من، گفتم چند سالش هست؟ گفت بیست سال. در روایت داریم بچه باید جست و خیز کند. در خانه های آپارتمانی که نمی شود جست و خیز کرد حالا همین مقدار هم که می شود تحرک داشته باشد باز پای کامیپوتر و پای گوشی است.
شریعتی: خدا عاقبت همه ما ختم به خیر کند. حاج آقا خیلی از شما ممنون و متشکر هستم. آیات را بشنویم بر می گردیم با حاج آقای نظافت و شما دوستان و عزیزان خداحافظی خواهیم کرد. صفحه 118 قرآن کریم را با هم تلاوت می کنیم. در لحظات پایانی هم همراه ما باشید باز می گردیم با احترام همراه شما و در کنار شما. صفحه 118 قرآن کریم
شریعتی: اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم. از همه زائران و مجاوران حضرت رضا، آنهایی که مشرف شدند محضر حضرت عاجزانه تمنا می کنم که ان شاءالله برای من، همه بر و بچه های خوب سمت خدا دعا کنند. حاج آقای نظافت هم حتماً سلام ما را محضر حضرت ابلاغ خواهند کرد مخصوص برای رفع گرفتاری ها و مشکلات مردم عزیز ما. آنهایی که بیمار دارند، آنهایی که جوان دارند، برای عاقبت بخیری آنها حتماً دعا کنید و ان-شاءالله محضر حضرت ابلاغ کنید. حسن ختام فرمایشات حاج آقای نظافت را خواهیم شنید و از خدمت شما مرخص می شویم.
نظافت: بحث ما در رابطه با قناعت بود. روایات اهل البیت (ع) دوای دردها است و حقیقت آن این است که گاهی چوب بی اعتنایی می خوریم. یعنی کفر گاهی زبانی است، گاهی عملی است. کفر عملی. یعنی بی اعتنایی کردن. تکذیب عملی. گاهی به زبان می گوییم دروغ است. گاهی رفتار ما نشان می دهد که می گوییم دروغ است. مثل این که مثلاً فرض بفرمایید یک کسی دارد می گوید که آتش است، آتش است دارند فرار می کنند ما فرار نکنیم. ما نمی گوییم دروغ می گویید ولی این که فرار نمی کنیم یعنی شما دارید دروغ می گویید. ما باید مواظب باشیم که بی اعتنایی به فرمایشات ائمه معصومین نکنیم. من گاهی بعضی ها می گویند بیایید توصیه کنید. می گویم آقا قرآن را یک دور بخوانید نگاه کنید ببینید کدام آیه را عمل نکردید. گفتم اصلاً قرآن نه، شما یک اطلاعاتی نسبت به اخلاق خوب و دین خوب دارید، مسائل دینی، شما همان اطلاعات را بررسی کنید ببینید کدام را عمل نمی کنید. مَنِ ازْدَادَ عِلْماً وَ لَمْ يَزْدَدْ هُدًى لَمْ يَزْدَدْ مِنَ اللَّهِ إِلَّا بُعْدا، اگر کسی یک مطلب دینی و اخروی و خوب یاد بگیرد ولی عمل نکند به هدایت او افزوده نشود فرمود این آیه و روایت او را از خدا دور می کند. دقیقاً مثل غذایی که بخوریم و هضم نشود. دل آدم گرسنه درد می کند. غذا می خورد که دل درد برطرف شود. ولی غذا اگر هضم نشود خود مایه دل درد می شود.
شریعتی: به نظر من می رسد که فرمایش حضرت امیر باشد که شما به عمل کردن محتاج تر هستید تا دانستن.
نظافت: اصلاً خود عمل یکی از گام های دانستن است. یعنی وقتی می شنویم یک حدی از آن را یاد می گیریم، وقتی عمل می کنیم به جان ما می نشیند.
شریعتی: حاج آقا خیلی از شما ممنون هستم. دعا کنید و ان-شاءالله آمین بگوییم.