اپلیکیشن شبکه سه
دریافت نسخه اندروید

مشاهده محتوا

1401-08-15- حجت الاسلام شریفیان-آشنایی با مفاهیم بنیادی قرآن کریم. (اخوت ایمانی و ارتباط با مؤمنین)

کارشناس برنامه: حجت الاسلام شریفیان شریعتی: بسم الله الرحمن الرحیم. اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم. سلام علیکم و رحمه الله و برکاته. سر بر شما، سلام به دل‌های سرشار شما، سلام به ایمان ناب‌تان، سلام به تن سالم و قلب سلیم‌تان. خیلی خیلی خوش آمدید. خوشحال هستیم که در کنار هم هستیم. «محمد رسول الله و الذین معه اشداء علی الکفار رحماه بینهم» این رحماه بینهم یک سری اقتضائات و الزاماتی دارد که اشاره کردید و امروز هم سر تا پا گوش هستیم.

حجت الاسلام شریفیان: بسم الله الرحمن الرحیم. الحمدلله رب العالمین و صل الله علی سیدنا محمد و آله الطاهرین. و لعن دائم علی اعدائهم اجمعین. اللهم کل ولیک الحجه ابن الحسن. صلواتک علیه وعلی آبائه. فی هذه الساعه و فی کل الساعه، ولیا و حافظا و دلیلا و عینا حتی تسنکه ارضک طوعا و تمتعه فیها طویلا.
بحث ما در باب آیات سوره مبارکه فتح بود و به تناسب اخوت و رحمانی بین مؤمنین به آیه رحماه بینهم رسیدیم و یک مقداری راجع به این آیه و لوازم آن بحث می‌کردیم. یک نکته‌ای را در باب خانم حضرت معصومه عرض کنم که یک بحثی را ما در قران داریم که جناب موسی (س) وقتی که بنی اسرائیل را از دریا عبور داد و ایشان به کوه طور رفت و کتاب و قرآن گرفت و آمد و دید که این قوم دچار گوساله پرستی شدند و آن اتفاقات، این قضیه را ایشان جمع کرد و بعد یک عهدی از بنی اسرائیل گرفت که پای دستورات باید بایستید و پای آن کتاب و فرقانی که جناب موسی به میقات چهل روز رفت این میقاتی بود که جناب موسی رفت کتاب فرقان گرفت و آمده است با این کتاب فرقان قوم خود را حرکت بدهد به سمت ارض مقدس. آن ارض موعود که در روایات ما می‌گوید که عصر ظهور شما همین است. پیغمبر شما یک حقیقتی را خدا به او می‌دهد و از شما یک عهدی می‌گیرد که شما حرکت کنید و مبتنی بر این عهد بروید به آن موعود برسید و آن سرزمین مقدس برسید. این بنی اسرائیل باید این مسیر را می‌رفتند و بنی اسرائیل یک پیچ و خمی داشت. دوره‌ بیابانی این‌ها است و خدا می‌گوید که من رزق شما را در بیابان تضمین می‌کند. خدا برای اکل شما من و سلوی می‌دهم و برای شرب شما هم از سنگ برای شما آب در می‌آورم که این تصریح قرآن است. این‌ها رزق‌های دوره‌های حرکت انسان به سمت ارض مقدس است. روایات ما می‌گوید این همان اتفاقی که به سمت عصر ظهور دارید می‌روید همین است و دوره‌ای که رزق شما به این راحتی به دست نمی‌آید. این رزق فقط مادی نیست. رزق انسان برای سلوک به سمت عصر ظهور است. در این سیر خدا باید رزق من و شما را تضمین کند ولی این رزقی که خدا داشت می‌فرستاد که ویژه هم بوده است که من و سلوی که من که این‌ها بین طلوعین که بلند می‌شدند روی سنگ‌ها و برگ‌های درخت‌ها یک شیره‌ای می‌نشست ترنجبین یک کسانی گفتند که یک چیز ویژه‌ای بوده است. در هنگام طلوع خورشید یک پرنده‌های خاصی خود را به این‌ها نزدیک می‌کردند که صید این‌ها بسیار راحت می‌شده. خدا ببینید چه کار دارد می‌کند ولی این در بین الطلوعین می‌آمده است یعنی خدا رزق خاص می‌دهد با قواعد خاص و اگر کسی بین الطلوعین خواب می‌ماند ... در روایت دارد که تا شب انسان دیگر رزق او نمی‌رسید و تا شب مجبور بودند که دست خود را به دیگران دراز کنند، بنابراین حضرات فرمودند که بین الطلوعین بیدار باشید که رزق شما تقسیم می‌شود. نکته چی هست؟ یک حرکتی پیغمبر خدا یک امتی را دارد حرکت می‌کند با یک هدایتی برای رسیدن به یک میعادگاهی برای یک اتفاق بزرگی که ما به آن ظهور می‌گوییم. رزق شما هم به یک شکل خاصی که خدا می‌گوید که من آن را تضمین کردم. پای این بایستید. از این رزق تخطی نکنید. چشم شما به جای دیگر نباشد و اگر چشم شما به پیاز و عدس و این‌ها رفت که بنی اسرائیل برای همین دوره که بعد از یک مدتی  خسته شدند که به موسی گفتند که بس است. یک اتفاقی در بنی اسرائیل به اسم استبدال افتاد یعنی ما دیگر این رزق را نمی‌خواهیم. من و سلوی که خدا می‌گوید که ما نازل کردیم. این توضیح دارد که چه هست و بحث فقط تنوع طلبی نیست. این توضیح می‌خواهد که چه بوده است و چه طور می‌شود که از رزقی که نبی اکرم برای شما گذاشته است برای این‌که به عصر ظهور برسی، از این انصراف بدهی و بگویی یک چیز دیگری بیاورید. در روایات ما می‌گوید که اصل رزقی که نبی اکرم برای شما گذاشت که برسید به عصر ظهور امیرالمؤمنین بوده است که با این آقا شما می‌توانید برسید. اگر استبدال کنید و بگویید این را بردار و «بدلوا نعمه الله کفرا و احلوا قومهم دار دواما» اهبط مصرا بروید در مصر هبوط کنید و دیگر به این راحتی به ارض مقدس نمی‌رسید. گفتار می‌شوید. ما برای رسیدن به عصر ظهور خدا یک رزق‌هایی برای ما گذاشته است. ما قرار نیست برای رسیدن به ظهور برای خود یک رزق‌هایی طراحی کنیم، طراحی از آن طرف اتفاق افتاده. یک خانمی همراه به دستور امام رضا همراه با امامزاده‌ها به سمت خراسان حرکت کردند و در ایران ریختند که امروز ما به آن ایران می‌گوییم. حکومت آرام آرام حساس شد که این‌ها فرهنگ را برمی‌گرداند. همین طور هم بود. این‌ها به دستور امام رضا آمده بودند و دل‌ آن‌ها فقط تنگ نشده بود. امام رضا فرمودند که سادات بنی هاشم و علوی به دیدن من بیایند. با یک مأموریتی حضرت امامزاده‌ها را در ایران کشیدند. خانم حضرت معصومه که در روایات ما دارد که افضل از فرزندان موسی بن جعفر (س) بود بعد از امام رضا این خانم جلیل القدر مهاجرت کرد. آمد، خداوند متعال طرح او این بود که ایشان را این‌جا نگه دارد. مریض شدند و به قم آمدند که پایگاه شیعیان بود که این‌جا یک علمی به پا شد. قم، قم بود ولی قم یک سر و گردن بالا آمد با آمدن یک چنین امامزاده‌ای. آرام آرام این قم مرکزی شده است و جریان فقاهت و علم از این‌جا فوران کرده است. این رزق ما است برای رسیدن به عصر ظهور. اگر خیال کنید که از این رزق خود انصراف بدهید و بروید یک جور دیگری معارف خود را استبدال کنید استدلالی است که بنی اسرائیل کردند و هبوط در مصر از آن در می‌آید. یعنی انسان در زندگی منحرف می‌شود. حضرت موسی بعد از این‌که دید این قوم مشکل دارند دعا کرد که خدایا آن‌ها که به درد من و به درد عصر ظهور نمی‌خورند از من جدا کن. این‌ها باید جدا شوند و این‌ها به درد عصر ظهور نمی‌خورند. چه کسانی جدا می‌شوند؟ در همین دوره یک سری استبدال می‌کنند و هبوط می‌کنند. هبوط همین است و یعنی جدا شدن از حضرت موسی که جدا شدند، آن کسانی که از امام زمان جدا شدند. نکته این‌جا است که استبدال یعنی انسان بگوید که ما که با این رزق نمی‌توانیم برویم برسیم و ما باید یک کار دیگری کنیم و یک چیز دیگری را طلب کنیم. یعنی خیال کنید که انسان بدون شجره طیبه ولایت که وجود مقدس نبی اکرم آن را غرس کرده است انسان بدون رزق می‌تواند به عصر ظهور برسد. خیلی خیال باطلی است و از آن همان هبوط در مصر در می‌آید و این‌که بروی برای خود خوش باشی و چهار تا چیز بکاری و قرآن هم می‌گوید که ما ذلت و مسکنت برای شما زدیم و بیچاره شدند و گفتار شدند. خزلان و خاری برای آن‌ها آمد و سرگردان شدند و ارض تیه برای آن‌ها آمد و داستانی شد. جریان قم و آمدن خانم حضرت معصومه و اتفاقاتی که پشت سر این هجرت و اتفاقات افتاده است این برای طرح ما نیست و طرح اهل بیت است و ما باید از آن بهره ببریم. ما گاهی خیال می‌کنیم که کار فرهنگی را باید خود ما درست کنیم. نمی‌دانیم کار فرهنگی ریل‌های آن گذاشته شده. کار فرهنگی یعنی عزاداری سید الشهدا در محرم و صفر و در تاسوعا و عاشورا، ما این را درست کردیم؟ یک کسی رفته است همه وجود خود را خرج کرده است و شش ماهه خود را و سه ساله خود و زن و بچه خود را به اسارت گذاشته است که یک اتفاقی در عالم بیفتد، ما باید بهره‌مند شویم. این جریان را باید گسترش بدهیم. من شنیدم که امسال یک اتفاقات بزرگ‌تری در قم دارد می‌افتد که عزاداری و توجه به خانم حضرت معصومه کسانی که اهل این برنامه‌ها بودند گفتند که با سال قبل خیلی متفاوت شده بود. موکب‌هایی که زده شده بود و پذیرایی‌های که شده بود و این‌که اقامه عزا و تذکر بر مقام ایشان و توجه قلب‌ها به سمت مقام ایشان این‌ها وظایف ما است. اصل مسئله یک جای دیگر است و ما باید بهره‌مند از این رزق شویم. این‌ها ادبیات بهره‌مند شدن است. ان‌شاءالله خدا به ما کمک کند که محوریت حضرت معصومه و قم و بهره‌مندی ایشان از جریان علم و معرفتی که از دامن ایشان فوران کرده است در قم این مسئله بیش از پیش مورد عنایت عزیزان و مخاطبین و شیعیان امیرالمؤمنین در ایران و در خارج از ایران ان‌شاءالله واقع شود.
یاد من است آن اوایلی که به قم آمده بودم اصلاً قم این جوری نبود و موقعیت حرم و استفاده مردم از حرم و عنایت ایشان نسبت به حرم بی‌بی حضرت معصومه این طوری نبود و این کثرت رفت و آمد زوار که الان خیلی متفاوت شده است. ما گاهی اوقات می‌گوییم پیشرفت، پیشرفت را چه چیزی معنا می‌کنیم دنبال چه پیشرفتی هستیم؟ ما دنبال پیشرفت پرچم امیرالمؤمنین هستیم. این نشان جلو رفتن پرچم امیرالمؤمنین است و آن کسانی که در این زمینه نفس بزنند و کار کنند و پول خرج کنند و موکب بزنند و زوار بیاورند و بساط تربیتی و فرهنگی را تنظیم کنند این‌ها برای پیشرفت و جلو رفتن پرچم امیرالمؤمنین دارند کار می‌کنند. ان‌شاءالله خدای متعال از ما هم قبول کند و به ما هم توفیق این معنا را بدهد و بهره‌مند از این سفره باشیم.
بسم الله الرحمن الرحیم. بحثی که خدمت عزیزان تقدیم می‌کردیم آیات سوره مبارکه فتح بود که «محمد رسول الله و الذین معه اشداء علی الکفار رحماء بینهم» روایات ما ذیل رحماه بینهم می‌گوید که صله رحم که یک موقع تصویر ما این نباشد که در باب صله رحم فقط خصوص اقربا است. یک موقع که من بحث صله رحم را گذاشتم که یک موقع مفصل‌تر بحث کنیم که هم روایات صله رحم ظاهری و هم رحم باطنی و معنوی است. منتهی نکته‌ای که داشتیم عرض می‌کردیم این بود که این جریان رحامت و رحمتی که قرار است بین مؤمنین جاری شود فقط مسئله مؤمنینی که شما می شناسید نیست و شما باید درب رحمت را باز کنید در عالم و امکان الحاق را به مؤمنین فراهم کنید و روابط اخوت فقط این نیست که با کسی که مؤمن است ما باید یک روابط رحمانی داشته باشیم که خیلی هم مسئله مهمی است ولی یک مقداری جمع و جامعه حول محور امیرالمؤمنین را ببینید. روابط رحمانی یعنی همان رحمتی که امیرالمؤمنین در عالم داشت منتشر می‌کرد و شما باید آن را منتشر کنید. یک حدی نسبت به کسانی هستند که لبیک گفتند و آمدند و یک حدی هم نسبت به کسانی هستند که هنوز به شما ملحق نشدند ولی این‌ها به درد شما می‌خورند. شما باید دریچه رحمت را جوری باز کنید که این‌ها را بیاورید و انبیا بر سر این مسئله حوصله می‌کردند و صبر می‌کردند. ما یک موقعی بحث روایات رزق و مدارا را می‌خواندیم و می‌گفتیم که رزق و مدارا از ارکان سلوک انبیا بوده است. در روایات ما دارد که انبیا هیچ نبی نبود که مبعوث شود الا به رفق. رفق و مدارا برای چه هست؟ برای این‌که این دریچه رحمت باز شود و مردم بیایند. بیایند و از این رحمت بهره‌مند شوند و بشنوند و ببینند. یک حد مهم آن اتمام حجت است. از لوازم و اقتضائات رحماه بینهم این است که شما دریچه اتمام حجت را در عالم باز کنید. رهبری از آن تعبیر به جهاد تبیین کردند که این هم از قرآن در آمده است. آیات سوره مبارکه بینه همین بود که ما جلسه گذشته اشاره کردیم. «لم یکن الذین کفروا من اهل الکتاب و المشرکین منفکین حتی تأتیهم البینه» صف ایمان و کفر اگر بخواهد جدا شود بینه می‌خواهد. اقتضای رحمت خداوند متعال این است که اگر کسی نمی‌خواهد بیاید باید ببیند و نیاید و الا اصلاً ندیده است و کفر اصلاً محقق نمی‌شود. جهود و انکار بعد از رؤیت است و بعد از دیدن است و اگر ما بخواهیم رحمت در عالم منتشر کنیم و ذیل کلمه رحمه للعالمین که وجود مقدس نبی اکرم هست که اگر بخواهیم رحمت در عالم منتشر کنیم باید امکان رسیدن رحمت نبی اکرم را به طیف‌های مختلف فراهم کنیم. یعنی در واقع رحمت را نشان بدهیم و ارائه کنیم. یک نفر نمی‌خواهد دیگر. خود او می‌داند اما شاکرا و اما کفورا و اگر بخواهد «سد عن السبیل» کند حتماً ما با آن‌ها برخورد می‌کنیم انبیا برخورد هم دارند و همین را می‌خواستیم در جلسات عرض کنیم که «اشداء علی الکفار رحماه بینهم» باید با هم ببینید و یک طرح است و طرحی است که انبیا آمدند و وسعت رحمت را نشان می‌دهند. یک کسی هم نمی‌خواهد این رحمت را قبول کند، خودش می‌داند. اشداء علی الکفار جایی است که می‌خواهد جلوی انتشار رحمت را بگیرد. اصلا سد عن السبیل را با این توضیح دادیم. هر کسی  کافر است عدو است؟ نه، هر کسی که قبول نمی‌کند و حتی انکار هم می کند دشمن نیست، دشمن به کسی می‌گویند که انکار می‌کند و سد عن السبیل می‌کند. قرآن در سوره آل عمران فرموده است که چرا کفر می‌ورزید، این یک گناه است و چرا راه را می‌بیندید این گناه دوم است و ما با این باید برخورد کنیم. اصلاً سد عن السبیل یعنی مانع شدن از رحمت نبی اکرم که نمی‌گذارد رحمت نبی اکرم به یک عده برسد الان در یک عده کارشان همین است و مأموریت این‌ها این است که صدای نبی اکرم و دعوت نبی اکرم و نور نبی اکرم به کسی نرسد و کار ایشان همین است. اگر یک کسی یک چیزی از رسول الله شنیده باشد و قلب او دارد به سمت او جذب می‌شود یک بلایی بر سر دعوت حضرت بیاورند و او را منصرف کنند. آن کسانی که آمدند پراکنده شوند و آن کسانی که ممکن است که بیایند راه را ببندند. در قرآن دیدید که یک طرحی دارد که «سد عن المسجد الحرام» کسانی که راه مسجد الحرام را بسته بودند. مسجد الحرام راه آن باز بودن و یا بسته بودن آن به چه معنا است؟ آن موقع که راه را بر نبی اکرم بسته بودند یک عده می‌رفتند برای خود حج هم می‌رفتند و طواف جاهلی به جای می‌آوردند. راه که برای آن‌ها بسته نبود. اصل راه بسته شدن این است که نبی اکرم نمی‌تواند به مکه بیاید. مردم می‌خواهند به مکه بیایند  که نبی اکرم را ببینند. اصلا باطن حج این است که بیایید این آقا را ببینید و بیایید فرزندان ابراهیم را ببینید. وقتی حضرت ابراهیم خانه را برپا کرد گفت که خدایا من دارم یک کاری می‌کنم که من یک پاره‌ای از وجود خود را این‌جا گذاشتم که «ربنا لقیم الصلواه» اگر قرار است که پرچم توحید بلند شود حضرت ابراهیم ذریه مؤمن خود را این‌جا گذاشت و انبیا و اوصیا بودند که محور این خانه هستند. اگر نبی اکرم را از این خانه جدا کنید این خانه دیگر حج  نیست و طواف نیست. در روایات مکرر داریم که یک عده طواف می‌کردند و دشمنان امیرالمؤمنین و دستگاه اهل بیت بودند و حضرت فرمودند که این حج جاهلی است که کسی ناصبی باشد و بیاید حج به  جای بیاورد. این حج جاهلی است مگر دوره قبل از اسلام حج نداشتند؟ حج داشتند. حالا فکر کنید که دو تا نسک آن را عوض کنید مشکل حل می‌شود. روح حج که این نبود و روح حج نبی اکرم است که اضافه شده است. دور شدن از اولیاء الله بوده است که نبود و نبی اکرم این را احیا کرد. ترمیم نسک هم هست که نسک هم با حضرت ارتباطی دارد. «سد عن المسجد الحرام» اگر جرم بزرگی بود که خدا در سوره فتح هم به آن اشاره کرده است این جرم به این علت بود که محوریت نبی اکرم را به هم زده است. اشداء علی الکفار مواجه رحمانی است. بعضی‌ها خیال می‌کنند که دیگر ما آن‌جا اهل رحمت نیستیم. آن‌جا هم اهل رحمت هستیم حتی آن‌جایی که با دشمن ناصبی سد عن السبیل داریم برخورد می‌کنیم که چون این‌ها مانع رحمت هستند. چرا ما با دشمن می‌جنگیم چون دشمن مانع رحمت نبی اکرم است و می‌خواهد کفر را و شرک را و فساد را و آلودگی و ظلمات را در عالم منتشر کند من حتما باید در مقابل او بایستم این رحمت است. امیرالمؤمنین شمشیر او هم رحمت است. درگیری با معاویه رحمت است نسبت به همه عالم است. ما رحمت را باید چه طوری معنا کنیم؟ این مهم است که شما روابط رحمانی را در ساحت جهت‌گیری‌های سیاسی و اجتماعی معنا کنیم که ما رحمت را در این فضا باید معنا کنیم. یک جریانی در مقابل پرچمی از پرچم‌های امیرالمؤمنین ایستاده است. ایستادگی می‌کند و دارد دشمنی می‌کند و دارد درگیری ایجاد می‌کند مواجهه رحمانی با این مجموعه اقتضائاتی دارد و با همه آن‌ها تند باید برخورد کنم معلوم نیست. ما هم دنبال این نکته بودیم که این رحمت باید ضرب شود و برای ما ادبیات درست کند. اگر در این مجموعه‌ای که مقابل امیرالمؤمنین دارند یک کاری انجام می‌دهند کسانی هستند که فریب خورده داستان هستند شما باید این را جدا کنید. تفکیک یعنی این. تفکیک یعنی صف‌ها را جدا کردند. رهبری فرمودند که  همه این‌ها یک جور نیستند این‌ها خیلی حرف مهمی است. از برخواسته از منطق دین است. این برای ما تکلیف ایجاد می‌کند و بار ایجاد می‌کند. یعنی شما باید بروید وسط درگیری دشمن یکی را بردارید و بیرون بیاورید. وسط درگیری دشمن باید این کار را بکنید. این خیلی کار سنگینی است و این خیلی کار پر مشتقت و هزینه ایجاد کنی است. ما الان بچه‌های مؤمن به درد بخور طیبی را در این ایام از دست دادیم و شهید شدند. داغ این جوان‌ها به دل پدر و مادرها چه کسی پاسخگوی این داغ است الا این‌که این اتفاق، اتفاقی بود که ما یک عده را باید جدا کنیم و الا برخورد سفت با یک کسی که دارد دشمنی می کند کاری ندارد. ما برای این کار نیامدیم و اصلاً مأموریت انبیا این نیست و آن جایی که تفکیک شد و تمیز و صف‌ها جدا شد و مشخص شد که این‌ها تمام شدند و این‌ها دشمن مغرض ناصبی هستند. باقین علی امام، آن‌جا محل برخورد سفت است. من می‌دانم خیلی از عزیزان از یک چیزهایی خسته شدند ولی بدانید که اگر ما قرار است که به این راحتی نسبت به این فشاری که به ما می‌آورند رها کنیم و آن الزام و آن کلمه تقوایی که ما جلسه قبل عرض کردم که اگر ملزم به این نباشیم ما حتما یک عده را  از دست می‌دهیم و این به امت حضرت آسیب می‌زند. بحث فقط بر سر چهار تا جوان نیست و به امت حضرت آسیب می‌زند. این مرّ که خدا در سوره فتح می‌گوید. این‌جا باید ضرب شود در کاری که شما می‌گویید. این تفکیک رمزی در کار انبیا است. خدا پیغمبر بزرگ خود حضرت یونس را در قرآن داستان او را بر محور همین قضیه می‌گوید که مسئله همین است و شما این را در حضرت یونس ببینید که این پیغمبر خدا با این‌که اتمام حجت‌های سنگینی کرده بود یک ذره زودتر از قوم خود بیرون آمد و آن قوم نجات پیدا کرد و حضرت یونس گفتار دهان ماهی شده است. بعد هم با یک تسبیح و استغفار سنگینی که ما می‌بینیم که بعد هم ایشان برمی‌گردد و بعد خدا به ایشان مقامی می‌دهد. ما صد بار دهان خود را باید در باب مقام ایشان آب بکشیم که داریم صحبت می‌کنیم ولی خدا می‌گوید که من در مورد حضرت یونس برای شما پیغمبر خاتم وجود مقدس نبی اکرم که این قرآن را خدا اول به رسول اکرم داده است که «و لا تکن فصبر کما صبر اولی العزم من الرسل» صبر کن مثل صبری که پیغمبران اولی العزم کردند «و لا تکن کصاحب الحوت» مثل ایشان نشوید. ما اصلا نمی‌فهمیم که صبر حضرت یونس یعنی چی. ما خیال می‌کنیم که ما صابر هستیم و ایشان صبر نکرده است. نه خیر، صبری در مقیاس پیامبران اولی العزم نداشت و خدا می‌گوید ببینید چه شد و ببینید یک جا، آن جایی که نباید یک برخوردی کنید که این حجم از اتمام حجت انجام نشده است و هنوز باید صبر کنید و هنوز وقت آمدن آن عذاب نشده بود. این منطق دین است و این برای ما یک تکلیف ایجاد می‌کند و وظیفه  ایجاد می‌کند. یک نکته‌ای که این‌جا باید به آن توجه کنیم مسئله صبر است که الان به آن اشاره کردم. برای رسیدن به این حد از اتمام حجت‌ها نشان دادن نور نبی اکرم که یک عده از این بچه‌ها نور حضرت را ندیدند و معلوم است که فریب می‌خورد. نه این‌که خود او مقصر نیست خود او هم تقصیرهایی دارد ولی آیا ما کار خود را تمام کردیم؟ ما آن‌جایی که باید اتمام حجت کنیم و حرف بزنیم و من آقای شریفیان آمدیم و بعضی اوقات این بچه‌ها که مخاطب من نیستند و اصلاً شما باید یک فضایی را درست کنید که آن‌جا حرف شما را بشنوند. کف میدان آن روز بلبشو و فتنه و آتش محل شنیدن است؟ محل حرف زدن است؟ آن روزی که ما باید حرف‌های خود را می‌زدیم حرف‌های خود را نزدیم و کار را انجام ندادیم. ما اگر در این جور اتفاق‌ها این را متوجه نشویم که کجا کم گذاشتیم ما نفهمیدیم که رشدی که باید این وسط بکنیم چه بوده است. خداوند متعال این ابتلائات که از دست خدا در نرفته است. ما وسط بلاها قرار است که یک رشدهایی گیر ما بیاید. آن پختگی و رشدی که باید گیر ما بیاید کجا است. ما وسط بلاها قرار است که یک رشدهایی گیر ما بیاید. آن پختگی و رشدی که باید گیر ما بیاید کجا است. چی باید گیر ما بیاید. بهره ما چه هست این وسط؟ الان فرض کنیم که از فردا هیچ اتفاقی در خیابان نیفتد تمام شد و حل شد؟ مشکل حل شد؟ حل کردیم؟ متوجه نشدیم که یک جاهایی یک چیزهایی را خاموش کردیم و یک سری پرچم‌هایی زمین مانده است که یک سری اتفاقات دارد می‌افتد. اقتضای رحماه بینهم وسط این میدان این است که شما این مجموعه را ببینید. فرق‌ها را ببینید و عقبه‌ها را هم ببینید. دو سال مدارس را تعطیل می‌کنیم و بعد جوان را در فضای مجازی می‌فرستیم و خود ما هم به اسم انفاق دست آن‌ها می‌دهیم. ما هم که صاحب آن فضا نیستیم و بعد می‌گوییم که نباید این برخورد را بکنند. چرا نباید این برخورد را بکنند؟ او خطاکار است و ممکن است که خطاکار هم باشد ولی شما اتمام حجت کردی که به او بگوییم که نقطه عداوت است یا نه؟ این مهم است و بعضی وقت‌ها ما فکر می‌کنیم که همه تقصیر را می‌خواهیم گردن خود بیندازیم، نه ما سهم فهم تکلیف خود را برداریم. بحث ما که چند جلسه راجع به  دشمن حرف زدیم و بحث مسلمی است و دشمن که کار او دشمنی است و از دشمن توقعی نداریم. ما کمبودهای خود را ببینیم و متوجه این شویم. این حرف مهمی است. اقتضاء رحماه بینهم این است که اگر حرف از رحمت دارید می‌زنید کسی را قبل از این‌که اتمام حجت با او بکنید و رحمت نبی اکرم را به او نشان بدهید و با او برخورد  عداوت کنید خلاف اقتضای رحماه بینهم است. رحماه بینهم یک چیز دیگری می‌گوید. این صبر می‌خواهد و حوصله می‌خواهد و طراحی می‌خواهد و هوشمندی می‌خواهد و کار نخبگانی می‌خواهد. الان برای مدیریت ارض دولت به درستی اتاق بحران درست کرده است یعنی این مسئله کریتیکال است و نقطه حساس است و شما باید روزانه در مورد این نخبه‌ها رصد کنید و حرف بزنید و جلسه داشته باشید. راه حل بدهند. مسئله آموزش و پرورش ما این جوری است؟ الان اتاق بحران دارد؟ بهترین‌های ما و مغزهای ما برای حل یک معضل کوچک منطق کفر الان برای حل یک مسئله کوچه صدها بلکه هزاران مقاله در آن نوشته می‌شود که دو تا را ممکن است که بدرد بخورد. هزینه می‌کنند که فکرها بیایند این‌جا کار کنند و یک راه حلی از داخل آن در بیاید. ما حاضر هستیم برای آموزش و پرورش یک چنین کاری بکنیم؟ حاضر هستیم یک چنین هزینه ای بکنیم؟ تا آموزش  و پرورش می‌گوییم زود مسئله حقوق و مزایا و این مسئله‌ای است که ممکن است که درست هم باشد و ما منکر این مسائل نیستیم ولی مسئله آموزش و پرورش این است؟ دغدغه آن در حد وزارتخانه نیست. واقعاً در حد یک وزارتخانه نیست و حتماً باید فکرهای او در یک جای دیگری طراحی شود. آموزش و پرورش باید بازوی اجرای او باشد. من از شما یک سؤالی می‌کنم که آقای شریعتی شما یک ظرفیتی از ظرفیت پرچم امیرالمؤمنین هستید. آخرین باری که مدرسه رفتید کی بوده است؟ بروید با دانش آموزان جلسه داشته باشید. خود من شاید یک سال پیش یک مدرسه رفتم. به طور طبیعی از شما توقع نیست که شما بروید در یک مدرسه را بزنید و بگویید که سلام علیکم من شریعتی هستم مجری برنامه سمت خدا هستم و بعد بگویید که من آدم با دانش آموزان شما صحبت کنم. بعد بگویند که ببخشید آقا الان زنگ ریاضی است. شما که نمی‌توانید این کار را بکنید. یک سیستم و یک ظرفیتی ایمان و انقلاب ... یک ساختار و سیستمی وسط بیاید ظرفیت‌های ایمانی ما را در آموزش و پرورش بریزد. فیت‌های ایمانی بچه‌های ما که چه کسی را دیدند و با  چه کسی مواجه هستند؟ من دلم می‌سوزد که بچه‌های خوب و عالم و متدین ما در دانشگاه‌ها دارند کار می‌کنند دکتر شده است و پرفسور شده است و کار صنعتی می‌کند و نخبگانی می‌کند با مدارس هیچ ارتباطی ندارد. الان بسیاری از بچه‌های خوب ما هستند که این‌ها ظرفیت هستند و ما اصلاً بلد نیستیم که ظرفیت‌های ایمانی را به میدان بیاوریم. ما باید ظرفیت‌های خود را به میدان بیاوریم. رئیس جمهور محترم آقای رئیسی فرمودند که ما باید همان طور که راهیان نور داریم راهیان صنعت و پیشرفت و نخبگانی داشته باشیم و بچه‌های خود را به مراکز علمی ببریم که ببینند. این حرف، حرف درستی است ولی این ابتدای یک ایده است. برای این‌که شما می‌خواهید یک چیزی از انقلاب به این بچه‌ها نشان بدهید و اتمام حجت چیزی جز این نیست که شعاعی از نور نبی اکرم را به  جوان نشان بدهید. ما چه قدر روی این فکر کردیم که در ساحت‌های مختلف و ساختارهای مختلف چه طور نور حضرت را به این‌ها نشان بدهیم. چه طوری باید نشان بدهیم؟ ما چه در این زمینه کار کردیم؟ من الان از تکالیف فردی انصراف ندادم و ما باید یک حرف های ساختاری بزنیم و یک تکالیف فردی هم در این وسط داریم. من شریفیان را دعوت می‌کنند که آقای شریفیان شما فلان دانشگاه برو و فلان مدرسه برو، حوصله من نمی‌آید چرا؟ احساس ضرورت نمی‌کنم. احساس ضرورت نمی‌کنی پس باید بروی کف خیابان آن‌ها را جمع کنی. نمی‌شود. این اتفاق می‌افتد. این‌که می‌گویم ما برای اقتضاء رحماه بینهم این است که بیاییم صف‌ها را جدا کنیم و اتمام حجت کنیم و نور حضرت را در عالم نشان بدهیم و این لوازمی دارد و کار می‌خواهد و صبر می خواهد و حوصله می خواهد و مدارا می‌خواهد و کار اجتماعی می‌خواهد و ساختارسازی می‌خواهد. زنده کردن ظرفیت‌های ایمانی می‌خواهد. بعضی از معلم‌های خوب باسابقه ما یک سیستمی به اسم بازنشستگی  درست کردند، درست هم هست که بعد از یک مدتی ایشان باید بازنشست شوند ولی بازنشستگی به چه معنا است که این آدم تمام شد؟ یک ظرفیت برای شما است. در فضای اداری و ساختاری آموزش و پرورش نمی‌خواهید از او استفاده کنید باید یک فضایی برای او ایجاد کنید. بعضی از نیروهای تربیتی را می‌بینم که بازنشست شدند می‌بینم مثل این‌ها دیگر به این راحتی درست نمی‌شود و این‌ها جنگ را دیدند و انقلاب را دیدند و این دوره را درک کردند و بچه‌های ما باید این‌ها را ببینند. خیلی اشتباه می‌کنیم ما گاهی اوقات به این راحتی اگر نگویم بعضی از دست‌های خائنانه می‌خواهد که این جور آدم‌ها را از میدان به در کند، گاهی اوقات فکرهای اهل سهو و غفلت این‌ ظرفیت‌ها را نمی‌بینیم. اقتضاء رحماه  بینهم اتمام حجت است و اتمام حجت صبر می‌خواهد و حوصله می‌خواهد و کار نخبگانی می‌خواهد. ممکن است که خیلی از دوستان بگویند که آقای  شریفیان طرحی داری بگو. من طرح ندارم و ممکن است که ایده هایی داشته باشم ولی  از ایده تا طرح، راه است. عرض من این است که ما اصلاً این جوری به حل مسئله فکر می‌کنیم؟ احساس کنیم که چه طور در  اضطرارها ما تازه امکانات خود را می‌فهمیم، وقتی مضطر می‌شویم تازه متوجه  می‌شویم عجب ما امکاناتی داشتیم. ما الان در این شرایطی که نظام یک تکانی دارد می‌خورد و یک آسیبی است و حل کردن این آسیب معونه دارد. آسیب است و ما باید بپذیریم که این یک آسیب است و این آسیب را بخواهیم حل کنیم برگردیم یک بار دیگر خود را مرور کنیم. دشمن که دشمن است و یکی از مهم‌ترین  کارهایی هم که فضای آن دارد ایجاد می‌شود که آن لبه تیز را به سمت دشمن  اصلی باید ببریم. این بحث سر جای خود ولی آن‌جا که شما با یک مجموعه طرف هستید که آسیب دیده هستند و دچار فتنه شده است، توجه به این کنیم و یک توجیه المسائل برای خود نباید درست کنیم و نه خیر من یک تکالیفی دارم و خیلی هم درست دارم تکالیف خود را انجام می‌دهم. اگر مواجه من این است که هیچی و برو التماس دعا. این نکته را می‌خواستم عرض کنم که اقتضاء رحماه بینهم توجه به صفوف است و جدا کردن صفوف است و اتمام حجت می‌خواهد و اتمام حجت یک کار پر پیچ و خم و یک کار سنگین و پر معونه است و یک دسته‌ای را قرآن معرفی می‌کند به اسم مستضعفین در قرآن، «مستضعفین من رجال و النساء و الولدان» چند بار قرآن به این دسته پرداخته است. مستضعف یعنی چی؟ یعنی در چنگال فرعون گرفتار شده. نمی‌گذارند به آن‌ها برسد. کار ما این است که قرآن می‌گوید که باید به میدان بیایید که چه شود؟ در راه مستضعفین. دست دشمن را قطع کنید. این جوان را از دست دشمن بیرون  بکشید  این جهاد ما است. چند تا نکته در باب اتمام حجت دارم که بحث مفصلی است. رحماه بینهم ما می‌خواهیم روابط رحمانی داشته باشیم دست  این جوان را باید بگیریم و یک حرفی از امیرالمؤمنان نشان بدهیم. به او نشان بدهیم که ریشه‌های این انقلاب را به این  جوان نشان بدهیم، نشان بدهیم که این ولد طیب  بوده است و اگر دچار آسیب  شده است این ولد طیب است و باید تو او  را درست کنی. حلال زاده را  انکار نمی‌کنند، نفی نمی‌کنند و آن را درست می‌کنند. او را که خبیث است را از  ریشه می‌کنند. جوان متوجه نیست که می‌خواهد از ریشه بکند نمی‌داند که تو این را از ریشه بکنی تو چی می‌خواهی جای آن بکاری؟ غیر از این است که یک چیز طیب باید جای آن بکاری؟ برگردیم ببینیم که طیب کاشتن چه طوری است و چه باید بکاریم. تو باید از این مدل دست برداری و چه چیزی می خواهی جای آن بگذاری؟ می‌خواهی کفر و شرک را جای آن بگذاری. پس بگذار در باب نبی اکرم برای تو حرف بزنم که آیا منطق نبی  اکرم نسبتی با اصل انقلاب داشت یا نداشت؟ نزدیک به سیصد هزار شهید مؤمن به خاطر کلمه لا اله الا الله رفتند وسط صحنه، می‌توانیم نسبت به این بی‌تفاوت  باشیم. ما این را باید آرام آرام به این جوان منتقل کنیم. ریشه آن را ببیند تو نسبت به یک مجموعه انتقاد داری، من هم انتقاد دارم. منتهی فرق  من با تو این است که یک نسبتی بین این مجموعه با امیرالمؤمنین میبینم. من این را نداشته باشم چی می‌خواهم جای آن را بگذارم؟ می‌خواهیم دستگاه  فراعنه را  برپا کنیم؟ ما اگر اهل منطق فراعنه هستیم این یک منطق دیگر است. ما این کار را باید انجام بدهیم. اتمام حجت لوازمی دارد. از لوازم اتمام  حجت از بخواهیم بحث کنیم جلساتی لازم است و سرخط‌ها را  به نسبت وقت خود می‌گوییم. من یک نکته الان اشاره کنم یک بحثی دارد مرحوم شهید بزرگوار مطهری که می‌گوید که (خیلی نظر من را جلب کرد و ایشان خیلی دقت کرده است) ایشان یک بحثی دارد تحت این عنوان  که ما یک تکالیفی داریم، تکالیف شرعی داریم. نماز داریم، روزه داریم، حج داریم، زکات داریم. من اگر احساس کنم  که اگر این نمازی که می‌خوانم خیلی با کیفیت نیست و خیلی اثری که لازم است نمی‌گذارد، می‌توانم نخوانم؟ نه شما نماز خود را  بخوان. احساس می‌کنم که نماز  من، نماز باحالی نیست و به دل من نمی‌چسبد. آثار معنوی خاصی در این نماز نمی‌بینم. می‌توانم از جهت فقهی نخوانم؟ نه شما نماز خود  را بخوان. خود شارع مقدس برای این قصه اثر این نماز را در خواندن یا نخواندن دخالت نداده و گفته است که شما باید بخوانید و تلاش باید بکنید که اثر آن را بیش‌تر کنی ولی اصل آن قابل اغماض نیست. بعد ایشان می‌گوید که امر به معروف و نهی از منکر، ببینید چه طوری است. در انجام تکلیف امر به معروف و نهی از منکر دعوت مردم اثر این کار را برای شما دخالت دادن. گفتند که اگر شما یک جایی می‌بینید که هیچ اثری ندارد شما تکلیفی ندارید. چرا این جوری است؟ ایشان فرمود که این نشان می‌دهد که خداوند متعال (نکته این‌جا است) در انجام این فریضه الهی خردورزی شما را دخالت داده است. می‌گوید بنشین در مورد اثر آن فکر کن و بنشین دو دو تا چهار تا کن که این حرف را من چه طوری به این جوان بزنم که اثر بگذارد. من خیال می‌کنم که چون الان اثری ندارد الان انجام ندهم و یا اگر می‌توانی یک طرحی بریزی که مؤثر شود باز هم بر تو واجب است. ببینید ایشان با چه لطافتی دارد وارد می‌کند. خود خداوند متعال وقتی از این واجب الهی دارد حرف می‌زند چه طوری حرف زده است. این نشان می‌دهد که شما خردورزی خود را در این مسئله ضرب کنید. می‌خواهید یک حرفی به این جوان بزنید کجا باید بزنید و کی بزنید و چه طوری مقدمات آن را فراهم کنید. یک معلم می‌خواهد با این جوان‌ها برود سی جلسه در سال فرض کنید با این دانش آموز طرف هستید این سی جلسه، سی سرفصل درسی باید به این‌ها بگویید؟ که خیلی فکر ساده‌انگارانه‌ای است. جلسه اول توحید، جلسه دوم نبوت، جلسه سوم معاد، جلسه سوم شبهات معاد، کل  فکر ما در مواجه با جوان همین است؟ اصلا سؤال این بنده خدا دانش آموز که نمی‌خواهد به طرف انبیا برود به  او پاسخ هم  دادی  و شاید او یک چیز دیگر را می‌خواهد و توجه به آن نیاز او کردی، شاید یک نیازی دارد که روی زمین است. یک عده یک شبهاتی دارد که ما می‌گوییم که فکر نکنید که شبهه او این است، گیر او یک جای دیگر است. آن گیر را باید حل کنیم و مشکل این جوان ازدواج است و به ازدواج او کمک کنید شبهات علمی او برطرف می‌شود. این را خردورزی می‌گویند. فقط هم فکرهای فردی نیست و این‌که عرض کردم که هزاران مقاله نوشته می‌شود برای این‌که دو تا راه‌حل در بیاید این را قبول کنیم. ضرب  شدن اندیشه‌ها  است ذیل پرچم نبی اکرم و امیرالمؤمنین که از داخل آن قرار است که  یک چیزی متولد شود. نکته اول من در باب اتمام حجت چه هست؟ اتمام حجت نیاز به خردورزی و نیاز به پختگی و کار نخبگانی دارد. نیاز به این دارد که در ساحت‌های مختلف، شما اتاق فکرها و اندیشه‌ها و به  میدان آوردن ظرفیت‌ها داشته باشید و اگر این را نداشته باشید در امر به معروف و نهی از منکر لنگ می‌زنید و در دعوت خود حتماً لنگ می‌زنید. این یک نکته بود. توضیح دادن این باز خود بحث می‌برد.
حجت الاسلام شریفیان: قبل از این‌که دعا کنم با همه وجود برای شیعیان امیرالمؤمنین و مؤمنین و کسانی که تعلق به حضرت دارند دعا کنیم و برای بالا رفتن پرچم امیرالمؤمنین دعا کنید و برای حل شدن مصائب امت امیرالمؤمنین دعا کنید و برای تسلی خاطر کسانی که داغدار  در این ایام شدند دعا کنید. خدایا به آبروی حضرت محمد و آل محمد فرج امام زمان را برسان و ما را آشنای به وظایف خود بگردان و در اتمام حجت و رساندن نور نبی اکرم به کسانی که ندیدند و نشنیدند دست ما را هم دخالت بده و ما را هم در این امر شریک بگردان.