اعوذ بالله من الشیطان الرجیم. بسم الله الرحمن الرحیم. الحمدلله رب العالمین و صل الله علی سیدنا و نبینا محمد و آله الطاهرین و لعن الدائم علی اعدائهم اجمعین. اللَّهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ حجۀ بن الحسن صلواتک علیه و علی آبائه فِي هَذِهِ السَّاعَةِ وَ فِي كُلِّ سَاعَةٍ وَلِيّاً وَ حَافِظاً وَ قَائِداً وَ نَاصِراً وَ دَلِيلًا وَ عَيْناً حَتَّى تُسْكِنَهُ أَرْضَكَ طَوْعاً وَ تُمَكِّنَهُ فِيهَا طَوِيلا.
همان طور که حضرتعالی فرمودید بحث ما در باب آیات سوره مبارکه فتح بود. به چه تناسبی؟ به تناسب بحث رحهماء بینهم ما سراغ این آیات آمدیم و عرض کردیم این آیات، آیات ویژگی-های همراهان رسول است. «مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ وَ الَّذينَ مَعَه» (فتح/29) یک کسانی با حضرت همراه شدند. از ویژگی های همراهان دارد بحث می کند که ما ادامه بحث اصحاب امام حسین این بحث را اتصال دادیم به مسئله اخوت و روابط ایمانی که ذیل آن بحث رحهماء بینهم را بحث کنیم. این معلوم است که در این آیات از ویژگی مهم همراهان بحث رحمت و روابط رحمانی و ایمانی و اخوت ذیل نبی اکرم است. یک جامعه حول حضرت دارد شکل می گیرد. اما به تناسب ایام و اتفاقاتی که افتاده است و نیازی که خیلی ها درخواست کردند که در این مسئله یک مقدار گفتگو شود این ذیل اشداء علی الکفار را یک مقدار از آن بحث کنیم. بسیار بحث مهمی است، یعنی اگر این طرف یک رسولی آمده است، یک جریانی را درست کرده است، حول آن یک جامعه شکل می-گیرد که به آن جامعه مؤمنین، جامعه مسلمین می گویید آرام آرام مؤمنین روابط رحمانی و اخوت و آن طرف هم یک جامعه ای بر محور کفر شکل می گیرد. و محور دارد. اگر این طرف محور آن محمد رسول الله هست، آن طرف آن هم محور دارد. محور آن هم اصل جریان طواغیت و فراعنه هست، این داستان تاریخ انبیاء است که دو جامعه شکل می گیرد و این دو جامعه حتی ممکن است گاهی لابه لای هم، هم زندگی کنند. ولی این جریان آن قدر جلو می رود که تبدیل می شود و به آن مباینه یا مضایله می گویند. یعنی دو تا صف جدا، کما این که نبی اکرم همین طور بودند. 13 سال در مکه وسط دشمن ها زندگی می کردند. این جریان آن قدر اصطکاک آن زیاد می شود که به هجرت تبدیل می شود. مهاجرت می کنند و یک امتی برای خود درست می کنند. مدینه پایگاه حضرت می شود و از آن جا ما دیگر دوره مدنی حضرت را می بینیم. مختصات این دو دوره مکی و مدنی هم هر کدام مختصات خود را دارد. آداب مواجهه حتی با دشمن در مکه با دوره مدینه فرق می کند. یک چیزی دیگر از آن در می آید که حالا اینها بحث های مفصلی است که ما الان فرصت ورود به این مباحث را نداریم. اما آن که می-خواستیم عرض کنیم این بود که در این آیات از ما خواسته است دشمن را بشناسیم. در آیات سوره مبارکه فاطر عرض کردیم قرآن فرموده است شیطان عدو لکم، این دشمن شما است، «لَكُمْ عَدُوٌّ فَاتَّخِذُوهُ عَدُوًّا» (فاطر/6) او را دشمن بگیرید. دست دشمن را انسان باید ببیند. بشناسد. یک مسئله ای که ما در باب دشمن داریم که من جلسه قبل مفصل در باب این صحبت کردم که اول موضوع دشمنی را پیدا کنیم. این درگیری بر سر چیست؟ در سوره مبارکه ممتحنه فرموده بود «أَنْ تُؤْمِنُوا بِاللَّهِ رَبِّكُمْ» (ممتحنه/1) جرم شما این است که مؤمن هستید. شما می خواهید مؤمنانه زندگی کنید. این جرم شما است. دشمن با دشمنی می کند بر سر همین. اصل دشمن او هم خدا و رسول هستند. دشمن ما را دشمن نگرفته است. دشمنی بر سر ایمان است. پایان این دشمنی هم کفر است. یعنی تا شما دست سر ایمان خود بر ندارید و یکی شبیه خود آنها نشوید پایان این درگیری نیست. سنگرهایی خواهد داشت در هر صحنه ای با شما جلوه هایی خواهند داشت. این که موقع رهبری می فرمودند دعوا بر سر هسته ای نیست دعوا بر سر چیزی دیگر است و این آرام آرام جلو خواهند آمد همین مسئله است. موضوع درگیری را ما باید بشناسیم.
شریعتی: این جا است که پیامبر عظیم الشأن ما می فرمایند که «لا أَعْبُدُ ما تَعْبُدُون» (کافرون/2)
شریفیان: دعوا بر سر پرستش است. من یک پرستشی دارم، شما پرستش دیگری دارید. «لَكُمْ دينُكُمْ وَ لِيَ دين» (کافرون/6) دو تا دین هم دارد، دین ایمان، دین کفر. دو تا دین دارند، دو تا آیین دارند.
شریعتی: ولی من هیچ وقت مثل شما نمی شوم.
شریفیان: اصلاً توحید یعنی همین. ما آمدیم موحد باشیم، شما می خواهید مشرک باشید. شرک و توحید با هم جمع می شوند؟ نقطه مشترک ما با هم نداریم. «لا أَعْبُدُ ما تَعْبُدُون» (کافرون/2) یعنی یک نقطه مشترک من با شما ندارم. همه زندگی من پرستش خدا است. همه زندگی شما هم شرک است. این در شئون زندگی انسان جاری می شود. این دین همین طور است، از یک نقطه آغاز می شود جمیع شئون زندگی انسان را می گیرد. یک مسئله ای ما در مواجهه با دشمن داریم کسی که می خواهد صد عن سبیل کند، این هم نکته ای بود که من جلسه قبل اشاره کردم، دشمن کار آن بستن راه است. کسی می خواهد خود کافر باشد، باشد. ولی این که بخواهد بیاید ورود کند، بخواهد راه را بندد. فضایی را فراهم کند آلوده. فضای آلوده فراهم کند. این یک دشمنی است، در مقابل دشمنی باید شما برخورد کنید. نسبت ما دیگر بر و قسط نیست. یک عده هستند راه را نمی خواهند ببندند، خود قبول ندارند. خود آنها می دانند. از آن جایی که وارد صد عن سبیل می شوند دیگر داستان دشمنی است. در این فضای دشمنی ما یک چیزی داریم، آن هم این است که اینها صاحب یک خبر هستند، اخبار خود را وارد جامعه شما می کنند. قرآن می گوید اینها هم یک خبرهایی دارند، خبری می سازند. کما این که نبی اکرم واجد یک خبر است، منتها خبر خود را از حقیقت وحی گرفته است. اینها هم یک اخباری دارند، این اخبار خود را در درون شما منتشر می کنند. اگر دل به این اخبار بدهید، شما را می برد. تعبیر روایات ما اسقاء می گوید. اسقاء یعنی با گوش دل شنیدن. ما گاهی اوقات گوش می دهیم، ولی گوش من در اختیار او نیست. فقط صدای او دارد به من می خورد. می گویند دل بدهید. گاهی اوقات من گوش می دهم می بینیم این هم مثل این که یک حرفی دارد. من حرف اینها را هم بشنوم. از آن جایی که انسان گوش خود را دست نبأ فسق بدهد، کسانی که فاسق هستند، معنای فاسق یک معنای اعمی است، یک حدی از آن جریان نفاق است، یک حدی از آن هم جریان کفر است. «جاهِدِ الْكُفَّارَ وَ الْمُنافِقين» (توبه/73) هر دو فاسق هستند. حالا فاسق هم قرآن توضیح داده است که نقض عهد می کنند، قطع رحم می کنند، فساد می کنند. در آیات سوره مبارکه بقره و رعد این بحث فسق توضیح داده شده است، من الان وارد این هم نمی شوم. ولی بدانید اینها اخباری دارند این اخبار اینها اگر بیاید اجازه بدهید در گوش شما نجوا کند، اگر اجازه بدهید، گوش خود را در اختیار اینها قرار بدهید، نجوا کنند، آسیب می بینید. در یک کلام دل به دل آنها بدهید. بالاخره اینها هم یک حرفی دارند، یک رسولی آمده است یک منطقی آورده است، یک حقیقتی با خود آورده است. اگر از این جا احساس کنید که یک چیز دیگر هم هست، یک خبر دیگر هم هست. بگذارید ما ببینیم خبرها چیست. یک دفعه می بینید رفتید. در سوره مبارکه حجرات، سوره حجرات بحث امت سازی حضرت است. رسول الله آمده است یک امت بسازد. این «إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ» (حجرات/10) برای سوره حجرات است. آمده است یک جامعه ایمانی درست کند یک روابطی با این جمع با روابط ایمانی حول نبی اکرم. این جمع در سوره حجرات می گوید پاشید. جمع حول نبی اکرم پاشید. چه شد؟ قرآن می گوید خبر فاسق وسط اینها آمد. یک فاسقی آمد شروع کرد اخبار خود را در امت منتشر کرد. این هم تا این جا قابل قبول است که بالاخره آنها هم یک کارهایی می کنند. ما که دست فاسق را به این راحتی نمی-توانیم ببندیم. شما به اخبار اینها دل دادید. رفتید آرام آرام نجوای اینها در شما اثر کرد. يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا، بعد از این که یک امتی دارد شکل می گیرد «يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا إِنْ جاءَكُمْ فاسِقٌ بِنَبَإٍ فَتَبَيَّنُوا» (حجرات/6) چرا دنبال خبر اینها می روید؟ می گوید حاج آقا بالاخره به گوش من که می-خورد. بله می دانم به گوش شما می خورد. ولی اگر همین که به گوش ما خورد رفتید نشان می دهید که دل به حرف اینها دادید. قرآن می گوید حق ندارید دنبال حرف اینها بروید. قرآن فرموده است فَتَبَيَّنُوا. فَتَبَيَّنُوا یعنی چه؟ یعنی اگر هم به گوش شما خورد دیدید یک جایی یک سوالی برای شما ایجاد شده است، اخبار اینها برای شما یک سوالی ایجاد کرده است قرآن می گوید با خبر فسق راه نیفتید. فَتَبَيَّنُوا اگر این کار را نکنید، فَتَبَيَّنُوا یک توضیحی عرض می کنم چه کار من باید بکنم. تبین یعنی چه؟ تبیین نیست، تبین است، قرآن فرموده است اگر تبین نکنید «أَنْ تُصيبُوا قَوْماً بِجَهالَةٍ» (حجرات/6) با همدیگر از روی جهالت درگیر می شوید. «فَتُصْبِحُوا عَلى ما فَعَلْتُمْ نادِمين» (حجرات/6) آخر خود شما پشیمان می شوید. پشیمان می شوید که بازی یک عده ای را خوردید. اصلاً اینها مجموعه شما نیستند. خیال می کنید که اینها دلسوز شما هستند. بعد می روید می بینید عجب با یک کسی برخورد کردم که اگر یک جای دیگری با او مواجه شده بودم با او رفاقت می کردم. یک خبری در امت اسلام آمد یک عده ای را از سر سفره امیرالمؤمنین بلند کرد. به دشمنان امیرالمؤمنین تبدیل کرد. 3 تا جنگ بزرگ بر امیرالمؤمنین تحمیل کردند. «أَنْ تُصيبُوا قَوْماً بِجَهالَةٍ فَتُصْبِحُوا عَلى ما فَعَلْتُمْ نادِمين» (حجرات/6) یعنی یک کسانی در این جنگ-ها پیاده نظام یک جریانی شدند که آنها دشمن بودند. شما پیاده نظام آنها شدیم و خود شما متوجه نبودید. آن جایی که خبر فاسق آمد متوجه نشدید که این خبر، خبر فسق است، نشانه هم دارد. فسق نشانه دارد. در روایات ما بحث از عدالت و فسق می کنند. یک کسی عادل است، یک کسی فاسق است. و نشانه های این را برای شما بیان می کنند. می گویند این نشانه ها را دیدید نباید دنبال این بروید.
شریعتی: آن فتبینوا یعنی چه؟
شریفیان: اول این نکته آن روشن شود که ما حق نداریم دنبال هر خبری برویم. ما امروز در طوفان اخبار داریم زندگی می-کنیم. در همین واقعه اوین از سر شب تا صبح این جور گزارش آن به ما رسید که نزدیک 40 ـ 50 تا خبر جدی رسانه های دشمن کار کردند. در فاصله نصف شب. این طوفان اخبار است. جریان فسق به شما رسید فتبینوا، یک دفعه همین جوری راه نیفتید. خیال کنید این هم یک خبری است، مدام گوش بدهیم، مدام گوش بدهیم، آخر این گوش دادن آدم یک جای دیگر سر در می آورد. تبین، فتبینوا، بعضی ها تبین را این جوری معنا می کنند، می-گویند بروید ته و توی اخبار را در آورید. اگر یک کسی یک خبری آورد برویم ته و توی اخبار را در بیاوریم. این معنا، معنای غلطی نیست ولی ته و توی مسئله را در آوردن چه جوری است؟ چه کار باید بکنم که ته و توی این را در بیاورم؟ می-خواهید دوباره به همان هایی که این خبر را درست کردند مراجعه کنید. به چه کسی من باید مراجعه کنم؟ یک مرجعی وجود دارد، یک دستگاهی وجود دارد که خبر را که به من رسیده است، من اهل اسقاء نبودم، من اهل نجوای دستگاه شیطان نیستم، ولی یک خبری به من رسیده است، من این خبر را به کجا ارجاع بدهم؟ از آن جا پاسخ بگیریم؟ به چه کسی باید ارجاع بدهم؟ قرآن بعد از این که فرموده است فتبینوا مراقب باشید، فرموده است «وَ اعْلَمُوا أَنَّ فيكُمْ رَسُولَ اللَّه» (حجرات/7) تبین یعنی اخذ تبیین. یعنی یک کسی دارد تبیین می کند این که رهبری فرمودند جهاد تبیین که ما در این زمینه الحمدلله خیلی عقب هستیم، نمی خواهم بگویم هیچ کاری نکردیم، بعضی ها یک غلوهایی می کنند این غلط است. این جور نیست. ولی ما در این زمینه خیلی راه مانده داریم.
شریعتی: من باید تبین کنم دیگران باید بیایند تبیین کنند.
شریفیان: آن کسی که اهل تبیین است، قرآن می گوید چه کسی اهل تبیین است؟ رسول الله. ممکن است خیلی از مخاطبین بگویند الان که عصر رسول الله نیست. منطق رسول الله، ما منطق برای تحلیل لازم داریم. یک خبری به من می خورد من در یک دستگاهی باید این خبر را تحلیل کنم. آن دستگاه قرآن می گوید دستگاه معرفتی نبی اکرم است. اگر به او ارجاع ندهید یک دستگاه دیگر وجود دارد، آنها هم یک حرف هایی دارند. حالا به قول امروزی ها در کانتکس آنها می فهمید. در فضای فکری آنها می فهمید. خبر می-آید در فضا تحلیل می شود. الان به شما می گویند شریفیان یک جایی فلان حرف را زده است. شما چون از من یک فضا دست شما است آن گزاره را در آن فضا می برید به آن می پردازید.
شریعتی: حاج آقا غالباً اهل تحلیل نیستیم متأسفانه.
شریفیان: یعنی آن جایی که ما عرض می کنیم، یک موقعی بحث قرآن بود من عرض کردم در روایت حضرت فرمودند مَنْ قَرَأَ الْقُرْآنَ وَ هُوَ شَابٌّ مُؤْمِن، جوانی اگر در دوره جوانی خود اهل قرآن شود اخْتَلَطَ الْقُرْآنُ بِلَحْمِهِ وَ دَمِهِ، قرآن با گوشت و پوست او آمیخته می شود. صاحب منطق می شوید. خبر را می آورید در قرآن تحلیل می-کنید. این قرآن در مورد این حرف ها حرف دارد. قرآن در مورد مواجهه با این اخبار منطق دارد. ما را رها نکرده است. ما قرآن را گذاشتیم برای روی سر و سفره عقد با آن بر پا کنیم.
شریعتی: در هجوم اخبار حالا نه الزاماً اخباری که این روزها به ما می رسد در مقیاس وسیع تر در طول تاریخ همه اخبار تا وقتی می توانید موفق باشید و آن تبین اتفاق بیفتد که یک ملاک-هایی داشته باشید و ما متأسفانه آن ملاک را نداریم. همان منطقی که شما اشاره کردید.
شریفیان: بینه، قرآن می گوید «لَقَدْ أَرْسَلْنا رُسُلَنا بِالْبَيِّنات»(حدید/25) ما اول چیزی که به انبیاء خود می دادیم بینه بود. بینه یعنی چه؟ یعنی زمین بیندازم فضا را روشن کنم. عصای موسی. وقتی عصا را انداخت یک فضایی را دارد روشن می کند. ورق بر می گردد. منتها برای چه کسی؟ برای این که اهل این باشد که به بینه رجوع کند. سوره مبارکه بینه را ببینید. سوره بینه همین است. «لَمْ يَكُنِ الَّذينَ كَفَرُوا مِنْ أَهْلِ الْكِتابِ وَ الْمُشْرِكينَ مُنْفَكِّينَ حَتَّى تَأْتِيَهُمُ الْبَيِّنَة» (بینه/1) بینه چیست؟ «رَسُولٌ مِنَ اللَّهِ يَتْلُوا صُحُفاً مُطَهَّرَة» (بینه/2) یک حقیقتی دست او است ولی این رسول بینه شما است. این صحف مطهره که دست انبیاء بود از دهان انبیاء منتشر می شد. پشت سر اولیاء الهی که وحی در دست آنها است این بینه می شود. بینه یعنی کسی بوی نبی اکرم باید بدهد. همین جوری هر کسی بینه نیست، شما باید یک کسی، شریفیان را وسط می گذارید بینه نیست چرا؟ ما هر چه دنبال می کنیم جنس حرف آنها جنس حرف نبی اکرم نیست. باید انسان یک ملاکی داشته باشد. باید دنبال کنید که چه کسی حقیقت قرآن و رسول را برای شما منتقل می کند. ما اگر نمی-خواهیم با این منطق زندگی کنیم، یک منطق دیگر است، می-خواهیم جور دیگری زندگی کنیم. حرفی نیست. ولی درد آن جا است که جوانی که نماز می خواند، روزه می گیرد، حتی هیئت امام حسین می رود، اهل عزاداری امام حسین و شادی اهل بیت است. غصه اهل بیت و اینها هست، ببینیم خیلی دست او خالی است. چرا سر سفره نبی اکرم یک ذره بزرگ نشویم. چرا نگیریم. چرا یک جوری نشود که من 30 سالگی، 35 سالگی حداقل 20 سال، 25 سال من از خدا عمر گرفتم، عمر همراه با بلوغ یعنی دیگر از آن جایی که آدم عقل رس می شود. یک مقداری انسان در منطق وحی حرکت کند. بگیرد، بشناسد، گفتگو کند، آدم ببیند. قرآن می-گوید ببینید اگر نبأ فاسق وسط شما آمد گرفتار می شوید. بعد قرآن در آیات بعد از آن می گوید «وَ إِنْ طائِفَتانِ مِنَ الْمُؤْمِنينَ اقْتَتَلُوا» (حجرات/9) دو طایفه مؤمن شروع کردند با هم جنگیدن. طائِفَتانِ مِنَ الْمُؤْمِنينَ اقْتَتَلُوا، جنگ شد. «إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ فَأَصْلِحُوا بَيْنَ أَخَوَيْكُمْ» (حجرات/10) خبر شیطان معلوم است، این فَأَصْلِحُوا بَيْنَ أَخَوَيْكُمْ شیطان می آید این روابط را دارد به هم می ریزد. آن نبأ فاسق روابط را به هم می ریزد. یک جوان نسبت به هم دانشگاهی خود دیگر نگاه درستی ندارد. می گوید این فلان حرف را در فلان جا به فلان آقا زده است. می-گوییم خب زده که زده، شما چه می دانید نبأ فاسق چه بلایی سر این آورده است. نبأ فاسق او را که گرفتار کرده است، روابط شما را هم با آن دارد می پاشاند. شما چه می دانید الان در کدام نقطه است. اصلاً چه ارتباطی با او داشتید. کما این که یک نفر در خیابان من حاج آقا را می بیند ممکن است از من خوشش نیاید. شما هم به یک علتی از او خوشت نیامده است. یک مقداری با آن مواجه شوید. می بیند خیلی هم مثل آن جوری نیست. ممکن است یک جایی آسیب دیده است. دست او خالی بوده است. امکاناتی که شما داشتید نداشته است. خانواده ای شما داشتید، فضای تحصیلی که شما داشتید، این امکانات را نداشته است. یک مقدار استمزاج کنید، یک مقدار بررسی کنید، شاید دیدید همین که این حرف را زد آدمی باشد که متعلق به شما است. این دشمن نیست. می خواهم بگویم چرا ما بحث دشمن را داریم مطرح می کنیم؟ چون از آن جا این نبأ دارد منتشر می شود که ما را از هم بپاشاند. ببینید قرآن چه می گوید. بعضی بزرگواران پیام دادند حاج آقا شما از دشمن حرف زدید یک مقدار از فضای داخلی هم حرف بزنید. درست است من این حرف را قبول دارم ولی یک نکته ای را متوجه باشید. حتی فهم فضای داخلی در پرتو ورود نبأ فاسق غلط در می آید. می خواهید فضای داخل را بشناسید بعضی ها خیال می کنند ما خیلی راحت فضای داخلی خود را می شناسیم. این هم از آن جاها است که جهاد تبیین ما لنگ می زند. ما چه می فهمیم الان وضعیت مملکت ما چه هست. چه کسی اطلاعات درست در مورد این دارد؟ اصلاً فقط از جنس اطلاعات ظاهری است؟ یا تحلیل هم می خواهد؟ رهبری می گویند ما جلو رفتیم. دارند می گویند آقا فلان مشکل اقتصادی را ما داریم می بینیم. می گویم آقا جلو رفتن یک ملاک یا میزانی هم می خواهد یا نمی خواهد؟ شما اگر یک چیزی را دیدید پشت صحنه-های آن را هم می بینید؟ لایه های پشت آن را می بینید؟ بعضی ها می گویند حاج آقا اگر حق بودیم که این مشکلات را نباید ببینیم. این همان جا است که ما تحلیل نداریم. می خواهید از صدر اسلام بحث کنیم. ما مشکل ندیدیم. جامعه امیرالمؤمنین در عرض 4 سال پاشید. آن حکومت امیرالمؤمنین پاشید. امیرالمؤمنین یک جمله از حضرت نقل شد، حضرت فرموند الان وضعیت من یک جوری است که فقط من ماندم و کوفه. همه شهرها از دست رفت. آن حکومت حجاز و عراق، شام که دست معاویه بود. ولی حجاز و عراق کلاً از دست رفت. امیرالمؤمنین بود و یک کوفه. مالی الا الکوفه. حضرت بر می گردند به سپاه خود می-گویند این سپاه را می بینید وضعیت آنها یک جوری است که عده اندکی از آنها هستند که حق علی را قبول داشته باشند. بعضی اوقات ما می گوییم وضعیت ما خوب است یا بد است؟ با چه چیزی آن را مقایسه می کنیم. در کدام شرایط دارید آن را مقایسه می-کنید. می گویند تحلیل می خواهد، بینه می خواهد، نیاز به این دارد که ما به دستگاه نبی اکرم ارجاع بدهیم. قبول دارید ما مشکل داریم. هر کس منکر این باشد که ما مشکل داریم انکار واضحات دارد می کند.
شریعتی: کلاً در مواجهه با اخبار ما یک سنجه ای می خواهیم که تمام اخبار را با آن بسنجیم.
شریفیان: به آن سنجه چه می گوییم؟ بینه می گوییم. چه طور به دست می آید قرآن می گوید «وَ اعْلَمُوا أَنَّ فيكُمْ رَسُولَ اللَّه» (حجرات/7) حول و حوش دستگاه نبی اکرم بروید آرام آرام این بینه را بگیرید. موازین حضرت را بگیرید. تا بتوانیم در آن موازین حالا بکشم. شما ملاک می گویید، ملاک یعنی ترازو داشتن. من یک ترازویی می خواهم این فعل را در آن بگذارم بکشم نمره بدهم. فرقان می خواهید؟ فرق بین حق و باطل را می خواهید پیدا کنید؟ فرقان را همین جوری به آدم نمی دهند.
شریعتی: و البته خدا کند که خدای متعال عنایت کند یک نوری در قلب ما بیندازد که دیگر راحت بتوانیم حق و باطل را تشخیص بدهیم.
شریفیان: آن نوری که شما می خواهید قبل از این که خدا به ما نور بدهد، احساس اضطرار من به نور است. یکی از بدترین چیزهایی که در روایات ما گفته شده است عجب است. عجب یعنی چه؟ خودشگفتی. ما خیال می کنیم خودشگفتی بحث قیافه و مو و اموال اقتصادی و این چیزها است. خودشگفتی اصل آن این است که خیال کنید خیلی چیز حالی شما است. خیال کنید من نیاز به رسول الله ندارم. یک فقیهی مثل مرحوم آقای خوئی، مثل حضرت امام، مثل آقای بروجردی، 50 سال استخوان خرد می کنند آخر وقتی یک مسئله از ایشان می پرسند می گویند من باید دوباره مراجعه کنم. من باید دوباره مراجعه کنم و ببینم. مگر الکی است. ما می خواهیم منطق نبی اکرم را جاری کنیم. این فقط مربوط به آن کسی نیست که یک موقع اعتراض یا حرفی دارد. دستگاه این طرف هم همین طور است. من می خواهم یک جایی یک حرفی بزنم، تبیینی کنم، گفتگویی انجام بدهم، با جوان ها مواجه شوم، من هم بینه لازم دارم. من بروم به این جوان بگویم این حرف را بزن، بعداً روز قیامت از من نمی پرسند برای چه الان این حرف را به این جوان زدید. شما بینه داشتید، ملاکی داشتید که الان این حرف را بزنید؟ نبأ فاسق یک دفعه ما را درگیر خود می کند، شوخی ندارد. حالا به تعبیر امروزی ها می-گویند برای شما هم نقش تعریف می کند. دشمن این کار را می-کند. یا حرف بیجا زدن، یک حرف بی ربط زدن. یک حرفی که ظرفیت برای شنیدن آن نیست. گوشی برای شنیدن این حرف نیست. قرآن فرموده است «فَأَصْلِحُوا بَيْنَهُما» (حجرات/9) وسط بروید، باید بروید و آن را درست کنید. بعد در آیه 10 فرموده است «إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ فَأَصْلِحُوا بَيْنَ أَخَوَيْكُمْ وَ اتَّقُوا اللَّهَ» از خدا پروا کنید، اگر دیدید شکافی بین کسانی که اهل شما هستند و به درد شما می خورند، اینها اهل دشمن نیستند، الان هنوز شیطان اینها نبلعیده است، الان وقتی است که بروید او را بگیرید. وَ اتَّقُوا اللَّهَ یعنی چه؟ یعنی از خدا پروا کنید. از خدا بترسید. یک جایی لازم است بروید و حرفی بزنید. ممکن است دو تا حرف هم بشنوید. وَ اتَّقُوا اللَّهَ می دانید یعنی چه؟ وَ اتَّقُوا اللَّهَ یعنی محل تکلیف های سنگین. محل لغزش های بزرگ. آیات اخوت و اصلاح ذات بین خدا می گوید وَ اتَّقُوا اللَّهَ خیلی مراقب باید باشید.
شریعتی: این جا آن رحهماء بینهم باید به داد شما برسد.
شریفیان: هنوز طرف یک حرفی نزده است دو تا برچسب به آن بچسبانم و آن را کنار بگذارم. نکته اصلی این بود جریان نبأ فسق و دشمنی که ورود می کند با نبأ و خبر خود جامعه را به هم می ریزد را ببینید. این را ببینید. حتی عزیز دلی که می-گوید حاج آقا شما از مشکلات و کمبودها و قصور و تقصیرهایی که یک عده ای دارند بگویید من می گویم یاد شما باشد حتی از تقصیر می خواهید گفتگو کنید در پازل و نقشه دشمن نباید بازی کنید. این را باید بگیرید. این جمع حول امیرالمؤمنین که اینها ناله امیرالمؤمنین را در آورده بودند. این جور نبود. کوفیان ناله امیرالمؤمنین را در آوردند. در بعضی از نقل ها است که امیرالمؤمنین روی منبر ایستاده بود بر صورت خود می-زد و گریه می کرد. این وضعیت کوفه است با امیرالمؤمنین. اینها را امیرالمؤمنین چه کار کرد؟ طرد کرد؟ حضرت با آنها چه کار کرد؟ اینها قصور و تقصیر ندارند. مجموعه علی همین است. جامعه با این باید خود را بسازد. از خود حضرت نقل شده است که امیرالمؤمنین می گوید من حاضر هستم یک دانه از دستگاه معاویه را بگیرم ده تا از شما را بدهم. این یعنی چه؟ یعنی حضرت واقعاً می خواهد مبادله کند؟ نه حضرت می خواهند بگویند آنها در دشمنی خود سفت هستند. در ایمان خود سفت باشید. آن یار معاویه به چه درد امیرالمؤمنین می خورد. آن سفت است ولی در کفر خود سفت است به چه درد امیرالمؤمنین می-خورد. آن که حضرت می گوید حاضر هستم مبادله کنم چیست؟ ما گاهی اوقات متوجه نیستیم که این دستگاه دشمن چه کار دارد می کند و من با مجموعه خود باید چه کنم. آنها در باطن خود متحد هستند، خلاصه عرض من این بود. آن جریانی که دارد می آید این دشمنی را یکی از بحث های جدی در دشمنی دشمن نبأ است. خبر است، شایعات است. صلح امام حسن، سپاه امام حسن با یک نکته، شایعه پاشید. منتها شایعه جلسه قبل هم عرض کردم یک مجموعه که بینه دست آن نیست شایعه می پکاند. مجموعه وقتی مریض است شایعه روی آن اثر می کند. آن طرف مدائن را یک جور زمین زد، این طرف سپاه ابن عباس و قیس را جور دیگری زمین زد. آن طرف می گفتند اینها دارند این کار را می کنند، آن طرف می گفتند آنها دارند این کار را می کنند. این اخبار سپاه حضرت را پکاند.
شریعتی: باران شبهه و شیوع شایعات همین جا اتفاق می افتد.
شریفیان: و چه قدر بد است و نکته هم همین یک کلمه است. چه قدر بد است که انسان احساس نکند یک طرف جریان دشمن خبیثی که دست آنها به شما برسد دشمنی و تیزی دشمنی آنها را خواهید دید که چه طور زبان در مقابل رسول الله دراز می کنند، آنها برای ما منبع بشوند. آنها برای ما مأخذ شوند. خیال کنیم با آن اخبار و با آن نبأ می توانیم زندگی کنیم و حرکت کنیم. مکمل این بحث یک نکته ای وجود دارد این هم از بحث های بسیار لطیف قرآن است. در سوره مبارکه مجادله یک نکته ای هست آن هم این است که دو تا سپاه دو تا نجوا دارند. سپاه رسول الله نجوای خود را دارد، دستگاه کفر و فراعنه هم نجوای خود را دارد. نجوا یعنی چه؟ یعنی همان حرف درگوشی. منتها بحث سر در گوش و اینها نیست. نجوا یعنی خلوت. یعنی مجال را پیدا کند که این قدر به شما نزدیک شود. چه نزدیکی؟ وقتی آن که باید به شما نزدیک باشد نباشد. ما وقتی می خواهیم با یک کسی خلوت کنیم می گوییم اغیار بروند. ممکن است شما یک جلسه 100 نفره داشته باشید می گویید این جلسه نجوا است. چرا؟ چون اغیار در آن نیستند. همه خودی هستند. چرا ما جلسه خودی درست می کنیم دو تا نکته وجود دارد. یک غرض دارد. یک نکته. غرض آن این است که می خواهم حرف بزنم. می خواهم جلسه محرم درست کنم. چرا آن اغیار نباید باشند؟ چون اگر بیایند آنها نمی گذارند من حرف خود را بزنم. ما چرا خلوت درست می کنیم؟ چون بعضی از حرف ها را جلوی بعضی ها نمی توانیم بگوییم. اصلاً نجوا یعنی همین. مناجات یعنی یک حرف هایی که این بین من و خدا است. می گویند مناجات کنید فضای خلوت انسان است. من ممکن است این حرف ها وقتی دیگران هستند نزنم. این حرف بین من و خدا است. نجوا خیلی چیز خوبی است. منتها با چه کسی و کجا؟ نجوا محیطی است که کسی با شما گفتگو کند در واقع دارد اسرار می گوید اغیار نیایند. چون اغیار مانع انتقال اسرار هستند. خدا می گوید جریان ایمان نجوا دارد جریان کفر هم نجوا دارد. حالا چرا این بحث را دارم می گویم ما گاهی اوقات خیال می کنیم نجوا ... من نبأ فاسق را گفتم، ادامه نبأ فاسق را دارم می گویم که اخبار چیست؟ گای اوقات اخبار می آید ولی متوجه نمی شویم که این نجوا است. چرا؟ یک فضایی اگر شما درست کنید که حرفی را که دارید می زنید مخاطب شما امکان شنیدن آن کسی که قرار است پاسخ این شبهه را بدهد ندارد. این محیط نجوا می شود. من یک فضایی را فراهم کنم یک حرف باطلی را بخواهم بزنم کسانی نیستند که آن بطلان من را رو کنند. یک فضایی فراهم کنم که امکان ورود آنها نباشد. این محیط نجوا می شود.
شریعتی: یعنی شما را تنها گیر بیاورم.
شریفیان: منتها این تنها گاهی اوقات تنهای فیزیکی ممکن است نباشد یک فضا درست می کنند حالا می تواند مثل فضای مجازی. یک فضا درست کنم یک کاری هم در این فضا بکنم که صدای رسول الله اصلاً شنیده نشود. تا صدای ایشان می خواهد بلند شود و منطق نبی اکرم، هو شود. هو کنند. هلهله کنند صدای حضرت شنیده نشود. صدای آنها دیگر دارد می آید. نجوا دارید می کنید. اجازه دادید جایی که صدای نبی اکرم منتشر نمی شود صدای کفر بپیچد. خود شما هم جرأت کردید بروید در این فضا بروید بنشیند گوش بدهید. ما می گوییم نبأ فاسق این کار را می کند. نبأ فاسق وقتی امت را خراب می کند که این نبأ در فضای نجوا به من می خورد. من اگر در معرض نبی اکرم باشم خبر آن طرف که به من می خورد خبر نبی اکرم هم به من می خورد. خود من دیگر مخیر می شوم. آن جایی انسان فریب می خورد که صدای حضرت دیگر نیست. صدایی شنیده نمی شود. چه کار باید بکنیم؟ صدای حضرت بلندتر شود. این راه آن است. جهاد تبیین یعنی همین. صدای حضرت را در عالم بلند کنید. این یک حرف است. یک حرف دیگر هم این است که شما هر چه قدر هم صدای حضرت را بلند کنید یک جاهایی آنها یک فضایی فراهم می کنند صدای حضرت نمی آید. آن جا نخواهد رفت. حالا چه کار باید بکنیم؟ در آن جلسه نباید بروید. آیات سوره مجادله را حالا بروید و ببینید. قرآن می-گوید وقتی به شما می گویم مجلسی را ترک کنید، ترک کنید. وقتی می گویم یک مجلسی را بنشینید جا باز کنید بقیه هم بیایند بنشینند این کار را بکنید. سوره مجادله مدیریت جلسات را دارد می گوید. دارد می گوید جمع مگر شما حق دارید بروید یک جایی بنشینید آن جا آقای فلانی دارد حرف می زند. آن جا محیط نجوای شیطان نیست. خیال می کنید می توانید آن جا بروید شیطان با شما نجوا کند. مَنْ أَصْغى إِلى نَاطِقٍ فَقَدْ عَبَدَه. اگر گوش خود را در اختیار آنها قرار دهید پرستش شیطان است. إِنْ كَانَ النَّاطِقُ يُؤَدِّي عَنِ الشَّيْطَانِ فَقَدْ عَبَدَ الشَّيْطَان. خیلی این روایت مهمی است. حالا بحث نجوا بحث مفصلی است. آن طرف هم رسول الله یک نجوا دارد. نجوای نبی اکرم است. خلوتی است که حضرت یک کاری می کنند که صدای شیطان نیاید. نفوذ شیطان نیاید. و آن جا حضرت دارند اسرار می گویند. سوره مجادله را ببینید می گوید رسول خدا می خواست نجوا کند یک نفر بود که گوش نجوای رسول الله شد و آن امیرالمؤمنین بود. کسی که یک فضایی با رسول دارد که ذره ای صدای شیاطین آن جا نیست، اغیار نیست، آن جا همه حقیقت وحی به ایشان دارد منتقل می-شود. کما این که آنها حقایق خود را دارند منتشر می کنند با نبأ خود در فضای نجوا نبی اکرم همین کار را می کند. برای همین به ما گفتند که افشای سر نکنید. یعنی یک ظرفیتی را ببینید فضایی را فراهم کنید و منتقل کنید. یعنی نجوا کنید با کسی که می بینید ظرفیت آن هست. نبأ فاسق را در فضای نجوای آن قرار بگیرید انسان زمین می خورد.
شریعتی: خیلی ممنون و متشکر هستم. خدا ان شاءالله شما را حفظ کند. خیلی ممنون از توجه شما، از آن بحث های دقیق بود و یک افقی را در واقع پیش روی ما باز می کند. و امیدوار هستم که با همان معیار، با همان سنجه، با همان نکاتی که حاج آقای شریفیان عزیز فرمودند پیش برویم. بسیار بسیار سپاسگزار هستم. این هم جزء فتنه های آخرالزمان است.
شریفیان: آیات سوره ممتحنه که جلسه قبل عرض کردم همین بود. «رَبَّنا لا تَجْعَلْنا فِتْنَةً» (ممتحنه/5) جریان عداوت با فتنه خود عمل می کند.
شریعتی: و هر چه قدر پیشتر می رویم این فتنه ها عجیب و غریب-تر می شود.
شریفیان: ولی بدانید امت با همین فتنه ها بزرگ می شود. سطح ایمان جوانی که از این فتنه عبور می کند با کسی که صد سال پیش زندگی می کرده است اصلاً قابل قیاس نیست. بعضی ها من دیدم دینداری 150 سال قبل را با جوان امروز مقایسه می کنند. اصلاً قابل مقایسه نیست. این جوان از فتنه هایی عبور کرده است. این جوانی که در طوفان فتنه های شیطان عبور می کند یک سطح دیگری از پرستش را دارد رقم می زند. اصلاً چرا آخرالزمان فتنه-ها زیاد می شود؟ چه ارتباطی به ظهور دارد؟ شیطان هر آن چه شما به سمت ظهور می روید فتنه های ... هر چه جلوتر می روید به قول ما ورژن جدیدتر، بالاترین درجه شیطنت خود را دارد رو می-کند و کسی اگر از این فتنه عبور کند، از فتنه های آخرالزمان عبور کند این به درد امام زمان می خورد.
شریعتی: خدا کند از این امواج ان شاءالله به سلامت عبور کنیم. ما امروز صفحه 101 قرآن کریم را تلاوت خواهیم کرد. آیات نورانی سوره مبارکه نساء است، اگر موافق باشید آیات را بشنویم، ان شاءالله بر می گردیم در بخش دوم همراه شما هستیم و در کنار شما، لحظات زندگی شما منور به نور قرآن کریم باشد و مزین به ذکر صلوات بر محمد و آل محمد. بفرمایید خواهش می-کنم.صفحه 101 قرآن کریمشریعتی: اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم. وقت در اختیار شما هست حاج آقای شریفیان نکته های پایانی و جمع بندی شما را بشنویم.
شریفیان: بسم الله الرحمن الرحیم. اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم. یک روایت اشاره کنم، به نظر من وجود مقدس امام صادق است می گوید من در یک راهی با حضرت می رفتم گاهی اوقات یک مقدار مرکب ما از هم دور می شد بعد از یک مدتی دوباره همدیگر را می دیدیم. می گوید حضرت پیاده می شدند من را بغل می کردند، دست می دادند، معانقه می کردند گفتند آقا ما یک کسی را که خیلی وقت است ندیدیم این جوری هستیم. حضرت فرمود نه آداب ایمان این جوری است. بحثی که خدمت عزیزان تقدیم کردیم نمی خواستیم این قدر مفصل صحبت کنیم ولی چون احساس کردم خیلی هم مخاطبین سوال کردند و درخواست داشتند بیشتر گفتگو شود و اینها ما به احترام مخاطبین این بحث را یک مقداری ادامه دادیم مسئله ما بر سر دشمنی دشمن بود و اشداء علی الکفار، این که انسان دست دشمن را ببیند و دست دشمن را دشمنی بگیرد. دست دشمن را دست خبث، عداوت و تعدی نسبت به خود بداند. خدا آقای صفایی را رحمت کند ایشان یک جمله ای داشت، به فرزندان خود می گفت فرزندم مراقب باش زیر دست و پای شیطان له نشوید. واقعاً شیطان همین جور است. «هَلِ امْتَلَأْت» (ق/30) قرآن می گوید به جهنم گفته می شود پر شدی؟ می-گوید «هَلْ مِنْ مَزيد» (ق/30) باز هم داری؟ جهنم این جور است. شیطان واقعاً می بلعند. انسان این نکته را داشته باشد بحث ما هم بر محور این بود که در فضای نبأ و اخبار و طوفان و اخباری که دستگاه دشمن درست می کند یکی از پاشنه آشیل های ما شده است. یعنی امروز یک بحث بسیار جدی شده است که ما بتوانیم با یک دستگاه معرفتی جای اخبار را پیدا کنیم. ما حتماً باید یک جایی صدای دشمن را قطع کنیم. ولی قطع بشو نیست. به گوش شما می خورد. ما اگر صاحب یک دستگاه تحلیلی نباشیم طوفان اخبار ما را خواهد برد. نجوا و فلان می شود و همان بحثی که توضیح دادیم. یک نکته را عزیزان تذکر دادند عرض می کنم حتماً مقصود ما این نبود که تک تک اخبار بخواهیم به یک جایی، به یک سایتی ارجاع بدهیم آن صحت و سقم این اخبار را ... بحث بر سر این نیست ولو ما در باب تک تک اخبار هم باید با یک دقت و ملاحظه ای برخورد کنیم. ولی این را بدانیم که مقصود ما این بود که انسان باید از یک بن مایه معرفتی جدی و قرآنی و وحیانی برخودار باشد که اخبار مختلفی که به او می رسد در یک تحلیلی بتواند اینها را جا بدهد تا بفهمد چه موضع گیری باید بکند. این که در بعضی از روایات دارد فتنه این جوری است مراقب باشید کولی از شما نگیرند كُنْ فِي الْفِتْنَةِ كَابْنِ اللَّبُون، حضرت همین را می خواهند بگویند. می خواهند بگویند در فتنه این جوری است. اگر یک دستگاهی نداشته باشید از شما کولی می گیرند. سوار انسان می-شوند همه امکانات انسان را هم شیطان هدر خود می کنند. آخر هم مثل یک دستمال چرک انسان را کنار می اندازد. این کار را با آدم می کند. ما نیاز به یک بن مایه معرفتی جدی داریم که خدا و رسول و جمع حول حضرت و جامعه حضرت را و مأموریت های خود من را، آسیب های درون و دیدن جریان کفر، دیدن جریان نفاق، دیدن جریان مریض القلب ها، ما خیلی نسبت به این مسائل ... گاهی اوقات آن هم جوان دیگر از جوانی هم گذشته است، اصلاً با این مباحث آشنا نیست. که امت حضرت، حرکت حق کفر دارد، نفاق دارد، مریض القلب دارد، کسانی که می ترسانند، می-لرزانند، شهر را به هم می ریزند، درس در امت حضرت، اینها یک تحلیل برای انسان ایجاد می کند.
شریعتی: نکته های خوبی را شنیدیم خدا ان شاءالله شما را خیر بدهد. دعا کنید خداحافظی کنیم.