اعوذ بالله من الشیطان الرجیم. بسم الله الرحمن الرحیم. الحمدلله رب العالمین و صل الله علی سیدنا و نبینا محمد و آله الطاهرین و لعن الدائم علی اعدائهم اجمعین. اللَّهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ حجۀ بن الحسن صلواتک علیه و علی آبائه فِي هَذِهِ السَّاعَةِ وَ فِي كُلِّ سَاعَةٍ وَلِيّاً وَ حَافِظاً وَ قَائِداً وَ نَاصِراً وَ دَلِيلًا وَ عَيْناً حَتَّى تُسْكِنَهُ أَرْضَكَ طَوْعاً وَ تُمَكِّنَهُ فِيهَا طَوِيلا.
قبل از این که بحث را ادامه دهیم و خدمت عزیزان مطالبی که گذشته بود را مرور کنیم و بحث را تکمیل کنیم یک روایت را دیدم دل من نیامد که ابتدای این جلسه نخوانیم. چون روایت مفصل است من متن آن را دیگر نمی خوانم. راوی می گوید من خدمت امام صادق (س) رسیدم در کافی شریف هم هست، یک مدت بود حضرت را ندیده بودم. خدمت حضرت رفتم و حضرت فرمودند یک مدتی است به ما سر نزدید؟ عرض کردم خدا یک فرزندی به من داده است. دست ما بند بچه است. حضرت فرمودند که خدا ان شاءالله در این بچه برای تو برکت قرار دهد. اسم او را چه گذاشتید؟ گفتم آقا اسم او را محمد گذاشتم. راوی می گوید تا من اسم رسول الله را بردم امام صادق فرمودند محمدٌ محمدٌ محمد، كَادَ يَلْصَقُ خَدُّهُ بِالْأَرْض، می گوید حضرت با صورت به سمت زمین نزدیک شدند، حالت خضوع به ایشان دست داد که اسم حضرت برده شده است. بعد فرمودند خودم، فرزندانم، پدران من، هر آنچه که در عالم هست الْفِدَاءُ لِرَسُولِ اللَّه، همه عالم فدای رسول خدا. بعد حضرت فرمودند اسم خیلی بزرگی برای فرزند خود گذاشتید. خیلی باید مراقب باشید برای بچه خود که در خانه ذره ای هتک حریم از او نکنید. غیر از این که انسان نسبت به بچه خود احترام را باید رعایت کند این اسم یک احترام مضاعفی برای فرزند شما ایجاد کرده است بعد حضرت فرمودند اگر خانه ای اسم رسول خدا در آن خانه باشد ملائکه نظر ویژه ای به این خانه دارند که اسم وجود مقدس نبی اکرم محمد مصطفی (ص) در این خانه هست. حالا من می دانم که خیلی از عزیزها این عنایت را دارند ولی از باب این که حالا ما هم یک نکته ای عرض کرده باشیم اگر عزیزان خداوند متعال یک پسری به آنها داد و شرایط آن در فضای خانواده بود که یک چنین اسامی برای فرزندان خود بگذارند از اسم محمد خلاصه عبور نکنید. خیلی این نام پر خیر و برکتی است و ان شاءالله برای خانه های ما ...
شریعتی: اسم دلنشینی هم هست محمد. و چه قدر زیبا می شود بچه-ها را با این اسم صدا کرد.
آقای شریفیان: و ان شاءالله که خدا به عنایت وجود مقدس نبی اکرم درهای رحمت و عطوفت را و عنایت خود را برای همه ما باز کند. بحثی که خدمت عزیزان داشتیم در باب آیات سوره مبارکه فتح بود. اگر عزیزان یادشان باشد عرض کردیم از همراهان رسول که دارد حرف می زند با دو ویژگی «أَشِدَّاءُ عَلَى الْكُفَّارِ رُحَماءُ بَيْنَهُم» (فتح/29) این دیگر باید برای عزیزان کلیدواژه شود. در باب این مسئله رحمت بین مؤمنین داشتیم بحث می-کردیم. یک اشاراتی ما در بحث خود به مسئله اشداء علی الکفار کردیم در پیام ها که توضیح این اشداء علی الکفار چیست؟ بعضی ها حتی یک شبهه این جوری دارند نسبت به اشداء علی الکفار که این یک امر آن قدر جدی شاید نباشد. یک نکته-ای را من می خواهم این جلسه اشاره کنم آن هم این است که ما یک تصور درستی نسبت به دشمن نداریم. این که رهبر معظم در این ایام یکی از کلیدواژه های ایشان توجه به مسئله دشمن است. اگر ما تصور درستی نداشته باشیم من دیدم گاهی اوقات یک عده می آیند می گویند دشمن، خود را بروید و کنترل کنید. نفس شما مثلاً فلان. بله این درست است که یک جایی نفس همین طور است. نفس انسان می تواند دشمن انسان باشد. ولی ادبیات قرآن و روایات ما در باب مسئله فراعنه، در باب مسئله دشمنان انبیاء بحث بسیار جدی و پر دامنه ای دارند. ما اگر خود را تبع انبیاء می دانیم و خود را در یک مسیری پشت سر حضرت داریم می بینیم باید بدانید که شما با این مسئله طرف هستید.
شریعتی: و دشمن را باید بشناسید.
آقای شریفیان: این که می گویند دشمن شناسی ما حرف آن را می زنیم. ولی واقعاً ما دشمن شناسی جدی نداریم. دشمن، عدو، این مکرر در قرآن آمده است، «لا تَتَّخِذُوا عَدُوِّي وَ عَدُوَّكُمْ أَوْلِياء» (ممتحنه/1) اصلاً یکی از مسائلی که قرآن به آن پرداخته است این است که یک عده دشمن را دوست می گیرند. اولیاء یعنی یک نسبت ولی با آنها برقرار می شود. ما در این آیات داشتیم می-گفتیم اشداء علی الکفار رحهماء بینهم. این تولی و تبری است که آقایان در باب فروعات گفتند. بلکه یکی از مهمترین ارکان دین اسلام، حالا شاید این فروعات تعبیر خوبی نباشد اشداء علی الکفار رحهماء بینهم. در آیات سوره مبارکه ممتحنه فرموده است «لا تَتَّخِذُوا عَدُوِّي وَ عَدُوَّكُمْ أَوْلِياء» (ممتحنه/1)، اینها اول دشمن من و خدا هستند، اینها با من دشمن هستند. بعد هم به تبع این که شما به دنبال پرچم انبیاء دارید حرکت می کنید با شما دشمن هستند. عدوی و عدوکم. مراقب باشید لا تتخذ اولیاء، یک موقع رابطه ولا با اینها نداشته باشید. «تُلْقُونَ إِلَيْهِمْ بِالْمَوَدَّةِ» (ممتحنه/1) یک جوری برخورد کنید که انگار ما مشکلی با همدیگر نداریم. القای مودت کنید. نه این که مودت داشته باشید. یک جوری برخورد کنید که القاء مودت کند. حتی قرآن می گوید این هم قبول نیست.
شریعتی: یعنی احساس کنند که ما با شما هیچ مشکلی نداریم، ولو مشکل دارید. ولی به خاطر یک ملاحظاتی یک جوری برخورد کنید که ما با شما هیچ مشکلی نداریم. قرآن می گوید حتی القای مودت هم نباید بکنید. این خط را باید پر رنگ بکشید. این بحث، بحث مهمی است. دل من می خواست یکی ـ دو تا نکته اشاره کنم، اما این بحث مهمی است. گاهی اوقات جوان یک چیزی می بیند متوجه نیست که دست پشت پرده چیست. طراحی پشت را نمی-بیند. حالا من چند آیه قرآن می خوانم که قرآن می گوید دشمن را باید دشمن گرفت. آقا دشمن را دیگر باید دشمن گرفت. این قدر این مسئله پیچیده است قرآن می گوید من باید این را به شما بگویم. شما یک جاهایی دشمن را دشمن نمی گیرید. جدی نمی-گیرید. نکته اول در این مسئله این است که ادبیات وحی در باب عداوت و دشمنی با انبیاء پر رنگ پر رنگ است. بعضی ها فکر می کنند دین این جوری نیست، دین یک جوری است واقعاً نبی اکرم رحمۀ للعالمین است. «فَبِما رَحْمَةٍ مِنَ اللَّهِ لِنْتَ لَهُم» (آل عمران/159) این آقا که مجسمه رحمت خدا در عالم هست اشتباه نگیریم چون خیال کنیم رحمت واسعه خدا است دشمن ندارد. ما خیال می کنیم یک آدمی که خوب است این دیگر دشمن ندارد. اصلاً این جوری نیست. این آقایی که مجسمه رحمت عالم است، قرآن چه قدر در باب دشمنان ایشان بحث کرده است، با عداوت با ایشان.
شریعتی: با این که آزار حضرت به کسی نمی رسید.
آقای شریفیان: اصلاً آزار نیست. وجود او همه رحمت است. ولی این رحمت یک مسیری است که خیال کنم هر جوری بخواهم حرکت کنم وادی رحمت است نیست. یک جوری حرکت می کند که یک عده ای می -گویند ما که با تو نمی توانیم جمع شویم. در واقع وادی رحمت حضرت را نمی خواهند. آرام آرام کار به یک جایی می کشد که به قتال می کشد. اول پیشنهاد قتال نیست، طرح قتال و درگیری با حضرت نیست. طرحی است که شما بیایید بت های ما را یک تحویلی بگیرید، ما هم خدای شما را یک تحویلی می گیریم. قرآن در سوره کافرون فرموده است «لا أَعْبُدُ ما تَعْبُدُون» (کافرون/2) این جوری نیست، اینها نمی شود. رسول در باب شرک و شئون شرک که نمی تواند بایستد. شما می خواهید در این عالم شلنگ و تخته بیندازید با رحمت حضرت که جمع نمی شود. این حتماً نیست، نمی-شود. بحث بر سر کسی است که مسیر رحمت را نمی خواهد. یک کسی هست، یک جایی خطایی دارد، می خواهم بگویم، مسیر دو تا مسیر است. غیر از این است که یک کسی خطایی دارد. غیر از کسی که یک خطایی از دست او در می رود، یک جایی یک مشکلی دارد متفاوت است که مسیر او مسیر دیگری است. این جا دیگر آرام آرام مسیرها خود را روشن می کنند، مشخص می کنند و از هم جدا می شوند. درگیری می شود. حضرت نمی خواهد درگیر شود ولی درگیری می شود. حالا توضیح می دهم که چرا درگیری می شود. دیگر این دو تا راه با هم جمع نمی شوند و مسئله بر سر این نیست که شما می خواهید راه خود را بروید. نکته دوم این است که قرآن یک تعبیری دارد که مکرر این تعبیر را در قرآن خواندیم. اهدنا الصراط، غیر المغضوب، و لا الضالین. ما وقتی راه را می-خواهیم، راه، راه رحمت است، راه نبی اکرم است. صراط خود حضرت است. شئون خود حضرت است. وقتی موثرات حرف می زند که خدایا دست ما را بگیر، خدایی که رب العالمین است و از رحمت خود دارد حرف می زند. رب العالمین، الرحمن الرحیم. این ربوبیت و طرح خدا مبتنی بر رحمت است. ما هم صراط می خواهیم برای این که در مسیر رحمت بتوانیم حرکت کنیم. مسیر محبت و رحمت خدا است. اما بدانید دو دسته در مقابل حضرت نمی آیند ولی این دو دسته با هم فرق می کنند. کدام ها نمی آیند؟ مغضوب و و الضال. اینها با هم فرق می کنند احکام آنها هم با هم فرق می کند. ما با دو دسته طرف هستیم. هر دو دسته دشمن نیستند. یک کسی طرح حضرت را قبول نمی کند. خود می داند می-خواهد در وادی ضلال حرکت کند. حضرت وادی هدایت و نور است. نمی خواهد در وادی ظلمات بیاید. خود می دانید. اما یک دسته مغضوب هستند. مورد غضب هستند. اینها چه کسانی هستند؟ غیر از این که نمی آیند راه را می خواهد خراب کند. قرآن به آن می-گوید صد عن سبیل الله، می خواهد راه را ببندد. یک کسی اهل فحشا است. خود می دانید. اما اگر یک جوری فحشا انجام بدهید که «يُحِبُّونَ أَنْ تَشيعَ الْفاحِشَة» (نور/19) می خواهید فحشا را شیوع بدهید. حتماً انبیاء در مقابل شما می ایستند. این ایستادگی البته سطوحی دارد. درجاتی دارد. ولی حتماً با شما برخورد می-کنند نمی گذارند شما در مقابل راه خدا بایستید. می خواهید راه خدا را گل آلود کنید. شما یک خطایی دارید خود می دانید و خدا. اما اگر بخواهید شیوع این آیه ای که خواندم خیلی مهم است. «يُحِبُّونَ أَنْ تَشيعَ الْفاحِشَة» (نور/19)، می خواهید شیوع ایجاد کنید می خواهید این مرضی که خود دارید را به دیگران سرایت بدهید. این دیگر مغضوب می شود، دیگر مورد غضب است. در سوره مبارکه آل عمران یک جور دیگری قرآن فرموده است. بعد از این که خدا و رسول دارد با کفار محاجه می کند قرآن فرموده است شما دو تا جرم دارید. کسانی که مقابل رسول ایستادند. اول فرموده است «لِمَ تَكْفُرُون» (آل عمران/98) برای چه کفر می ورزید؟ چرا مسیر این آقا را قبول نمی کنید؟ چه کم دارید؟ مسیر نبی اکرم که از صد کیلومتری آدم این آقا را می-بیند معلوم است مورد پسند است. من گاهی اوقات می گویم واقعاً آدم امام حسین را از صد کیلومتری می بیند، ابن زیاد را هم می بیند معلوم است که این آقا را باید انتخاب کنید. معلوم است دست این چیزی نیست، هر چه هست این طرف است. این که شما نمی خواهید امام حسین را انتخاب کنید، این یک حرف است. «لِمَ تَكْفُرُون» (آل عمران/98) این یک جرم است که شما این آقا را قبول نمی کنید. نبی اکرم را قبول نمی کنید. این جرم اول شما است. جرم دوم فرموده است «لِمَ تَصُدُّونَ عَنْ سَبيلِ اللَّهِ» (آل عمران/99) چرا راه را می بندید. این دیگر قابل اغماض نیست. جایی که کفر می ورزید خود می دانید و خدا که چه با تو خواهد کرد. اما آن جایی که راه را می بندید این جا است که انبیاء درگیر می شوند. نبی اکرم با قریش درگیر شد. چه زمانی درگیر شد؟ حضرت سیزده سال که در مکه وسط اینها با هزار و یک مشکل زندگی می کردند. از آن جایی که این قدر کار را بر حضرت سخت کردند حضرت مدینه رفتند. وقتی مدینه رفتند باز هم حضرت جنگ نکرد. شروع به کار خود کرد. مانع شدند. حضرت عده ای را در جمع ها و فضاهای مختلف می فرستاد برای تبلیغ و حرف از قرآن و اسلام. مانع شدند. حضرت این جا دیگر نمی تواند ساکت بماند. شما دست خود را باید بردارید لذا مفاد صلح حدیبیه چه بود؟ پیمان صلح حدیبیه این است که شما برای خود یک اعتقادی دارید، خود می دانید، ولی مانع ما نباید بشوید. ما یک کاری دارم انجام می دهیم، مأموریتی داریم، این که خیال کنید می-توانید هر بلایی سر یک جوان بیاورید من جلوی این را باید بگیرم که شما بیایید یک جوری این جوان را دوره کنید و نگذارید که حرف انبیاء ... ما می خواهیم نگذاریم بلندگو را قطع می کنیم. یک موقع یک بساطی بر پا می کنید که صدای انبیاء در عالم شنیده نمی شود. به قول امروز می گویند سیاستگذاری های خبری. یک جوری اخبار را تنظیم می کنید که دیگر صدای حضرت شنیده نمی شود. طرح پیچیده هلهله در مقابل حضرت همان است که در سوره حجرات قرآن فرموده است «لا تَرْفَعُوا أَصْواتَكُمْ فَوْقَ صَوْتِ النَّبِي» (حجرات/2) صدای خود را بالاتر از صدای حضرت می برند که صدای حق شنیده نشود. این حتماً باید با آن برخورد شود. دشمن ضال نیست. دشمن ها آن مغضوب هایی هستند که راه را می-بندند. قرآن می گوید باید با این برخورد کنید. این دیگر دشمن شما است. اصلاً دشمنی یعنی همین. دشمنی مقیاس آن فرق می-کند. نکته آن هم آن جا است، یعنی حضرت را باید ببینید، سبیل حضرت را باید ببینید، صد عن سبیل را هم ببینید. دشمن یعنی این. بوی این را اگر جوان احساس کند که یک جایی بوی این می آید که اینها به دنبال طرح انبیاء نیستند، اینها پرچم انبیاء را پایین می کشند باید از آن فضا جدا شود. ولو در قالب لباس من حاج آقا باشد. دیگر احساس می کنید پرچم رسول الله را دارد پایین می کشد. باید با او برخورد کنید. باید خود را از او جدا کنید، برائت یعنی همین. باید این را بگیرند که یک کسی اگر یک جوری دارد تنظیم می کند که نبی اکرم را دارد تحقیر می کند، حضرت را دارد آسیب می زند، شما باید در مقابل این کسی که آسیب می زند بایستید و از آن طرف پرچم حضرت را بالا ببرید. این معیار و میزان وسط بگذارید. اگر بینی و بین الله به دنبال این هستید که پرچم حضرت را بالا ببرید، اقدام باید بکنید. دشمن یعنی این. و انبیاء دشمن داشتند. «جاهِدِ الْكُفَّارَ وَ الْمُنافِقينَ وَ اغْلُظْ عَلَيْهِمْ» (توبه/73) قرآن می گوید با غلظت با اینها برخورد کنید چون اینها دشمن هستند. من یک موقع یک وعده ای داده بودم که آیات سوره مبارکه ممتحنه را یک نگاهی به آن بیندازیم از ابتدا همین آیه بود که حالا یک اشاره هم به آن کردم «يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا لا تَتَّخِذُوا عَدُوِّي وَ عَدُوَّكُمْ أَوْلِياءَ تُلْقُونَ إِلَيْهِمْ بِالْمَوَدَّة» (ممتحنه/1) مراقب باشید اگر می بینید کسی در مقابل انبیاء حرف می زند، طرح او طرح رسول نیست، بوی حضرت را نمی دهد، حرف او اقامه دین نیست. حرف او اقامه حقیقت توحید و پرستش و خضوع در مقابل خدا نیست. حرف او چیز دیگری است. حتی نگذارید احساس کند که شما با او مشکلی ندارید. باید شما این جوری باشید. بعد فرموده است اینها کسانی هستند که با شما برخورد می کنند، با رسول برخورد کردند، با کسانی که پیروان انبیاء هم باشند برخورد می کنند عدو یعنی همین. به جرم این که «أَنْ تُؤْمِنُوا بِاللَّهِ رَبِّكُم» (ممتحنه/1) جرم شما این است که مؤمن هستید. جرم شما این است که می خواهید مؤمنانه زندگی کنید. جرم شما این است که می خواهید جامعه شما بوی ایمان بدهد. با شما برخورد می کنند. دشمن آن کسی است که مشکل او با ایمان شما است. مسئله بر سر حجاب نیست. تو را به خدا شوخی نکنیم. ممکن است که من هم یک انتقادی در مورد یک مسئله ای داشته باشم. این درگیری بر سر این نیست. درگیری بر سر یک چیز دیگر است. دوباره آیه را بخوانم. «وَ قَدْ كَفَرُوا بِما جاءَكُم» (ممتحنه/1) اینها به آن حقیقتی که خدا به رسول خود داده است و به دست شما رسیده است کافر هستند. آن چیزی که حق بود من الحق، کسانی که «يُخْرِجُونَ الرَّسُولَ وَ إِيَّاكُمْ» (ممتحنه/1) حضرت را از مکه بیرون کردند. کسانی که آن قدر با شما دشمن هستند که شما را تحمل نمی کنند. شما را بیرون کردند. جرم شما چه بود؟ «أَنْ تُؤْمِنُوا بِاللَّهِ رَبِّكُم» (ممتحنه/1) جرم شما هم این است. چه زمانی دشمنی خود را با شما تمام می-کنند همین آیات توضیح داده است. فرموده است اینها دست آنها به شما برسد «إِنْ يَثْقَفُوكُم» (ممتحنه/2) همین کسانی که حرف می-زنند و ادای دلسوزی در می آورند و اینها دست آنها به شما برسد «يَكُونُوا لَكُمْ أَعْداءً» (ممتحنه/2) آن روز لبه تیز دشمنی آنها را می بینید. «وَ يَبْسُطُوا إِلَيْكُمْ أَيْدِيَهُمْ وَ أَلْسِنَتَهُم» (ممتحنه/2) دست و زبان آنها بر شما دراز است. امروز حرف از دلسوزی می زند بگذارید کار دست آنها بیفتد آن روز می بینید کسی که حرف از آزادی می زد چه حرفی از آزادی را دارد طراحی می کند. خدا می گوید با شما دشمنی می کنند به بدی دست و زبان دراز می کنند «وَ وَدُّوا لَوْ تَكْفُرُون» (ممتحنه/2) انتهای طرح آن این است که شما عین خود آنها شوید. انتهای طرح آن همین است. با شما درگیر هستند بر سر چه چیزی؟ بر سر ایمان شما. چه زمانی درگیری تمام می شود وقتی کافر شوید. مثل خود آنها باشید. مثل خود آنها به دنیا نگاه کنید. تا این جا درگیری ادامه دارد. می گوید خیال کردید درگیری بر سر این موضوع و آن موضوع است، اینها نیست، اینها سنگر است. حرکت می کنند آرام آرام می خواهند سنگر را فتح کنند. در آیه 4 قرآن فرموده است «قَدْ كانَتْ لَكُمْ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ في إِبْراهيمَ وَ الَّذينَ مَعَهُ» (ممتحنه/4) خدا در این مسئله به شما الگو داده است. جناب ابراهیم و کسانی که کنار جناب ابراهیم بودند که اندکی هم بودند. وقتی که در مقابل کفار و مشرکین قد علم کردند. جناب ابراهیم وقتی رفت و با پت پرست ها درگیر شد تا رجم در آتش رفت. در غربتی اینها در مقابل دشمنی اینها ایستادند «إِذْ قالُوا لِقَوْمِهِم» (ممتحنه/4) حتی گاهی اوقات خودی های آنها بودند. «إِذْ قالُوا لِقَوْمِهِمْ إِنَّا بُرَآؤُا مِنْكُمْ وَ مِمَّا تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّه» (ممتحنه/4) ما از شما اعلام برائت می کنیم. ما با شما نیستیم. «بَدا بَيْنَنا وَ بَيْنَكُمُ الْعَداوَةُ وَ الْبَغْضاءُ أَبَداً حَتَّى تُؤْمِنُوا بِاللَّهِ وَحْدَه» (ممتحنه/4) ما هم نمی توانیم با شما جمع شویم تا وقتی که مؤمن شوید. بعد فرموده است که این درگیری به فتنه کشیده خواهد شد. جناب ابراهیم دست بلند کرد آن قدر فشار وارد می کردند که از ادعای خود دست بردارید. از مسیری که دارید می روید دست بردارید. آن قدر فشار زیاد شد که جناب ابراهیم دست بلند کرد می گفت «رَبَّنا لا تَجْعَلْنا فِتْنَةً لِلَّذينَ كَفَرُوا» (ممتحنه/5) خدایا فتنه کفار روی ما اثر نکند. آیات دشمنی را دارد توضیح می دهد. «لا تَتَّخِذُوا عَدُوِّي وَ عَدُوَّكُمْ» (ممتحنه/1) دشمنی اینها این جوری است. چه جور دشمنی خود را بر ما هجمه می کنند. چه جور دشمنی خود را بر ما وارد می کنند برای این که برسند به آن نقطه ای که ما دست برداریم. جناب ابراهیم دست بلند کرد دارد دعا می کند «رَبَّنا لا تَجْعَلْنا فِتْنَةً لِلَّذينَ كَفَرُوا» (ممتحنه/5) خدایا ما را تحت فتنه اینها قرار نده. «وَ اغْفِرْ لَنا رَبَّنا» (ممتحنه/5) خدایا ما اگر خطایی کردیم بر ما پر کن. یعنی فتنه وقتی روی انسان اثر می کند که من خود یک گیری دارم. هر چه فتنه معاویه و دستگاه بنی امیه سنگین شود در امیرالمؤمنین اثر می کند؟ نه. چرا؟ چون در درون او ایرادی نیست. شیطان از ایراد من استفاده می کند و نفوذ می کند. من یک جایی خطا دارم. ببینید چرا ایشان دارد می گوید خدایا من را در فتنه حفظ کن؟ می گوید خدایا پر کن بر من. یعنی وقتی فتنه اثر می کند که من یک جایی راه نفوذ باز می کنم. رهبری می فرمایند نفوذ، درست است نفوذ، ولی ریشه نفوذ در درون رخ می دهد. یک جایی نشتی دارد. این نشتی را اگر انسان نگیرد آن طرف که دشمن است این جا باید یک اتفاقی بیفتد چه در ساحت اجتماعی ما، چه در ساحت فردی ما. یک جاهایی اساساً خالی می شویم. واقعاً دشمن روی ایراد من و شما دارد موج سواری می کند. یک چیزی که ممکن است قابل اغماض هم باشد آن است که بزرگنمایی می کند. ولی این طرف یک چیزی از دست من در می رود ببینید چه بساطی آن طرف بر پا می شود. ما کوچک ترین خطا را نمی توانیم ... پسندیده نیست، آسیب می زند. ما گاهی اوقات در باب دشمن تصویر درستی اگر پیدا کنیم متوجه می شویم که چرا کوچک ترین خطا از تو پسندیده نیست. چون آن طرف یک جریان فتنه است. آن سیلی که دارد می آید یک شکاف در این سد می تواند این سد را بشکند. «وَ اغْفِرْ لَنا رَبَّنا إِنَّكَ أَنْتَ الْعَزيزُ الْحَكيم» (ممتحنه/5) خدا فرموده است که ما می-گوییم با دشمن اعلام برائت کنید، صف خود را جدا کنید، دشمن را دشمن بگیرید. خدا فرموده است «لا يَنْهاكُمُ اللَّهُ عَنِ الَّذينَ لَمْ يُقاتِلُوكُمْ» (ممتحنه/8) بعضی ها کافر هستند، ولی با شما درگیر نیستند. خدا نهی نکرده است با اینها کسانی که «لَمْ يُقاتِلُوكُمْ فِي الدِّينِ وَ لَمْ يُخْرِجُوكُمْ مِنْ دِيارِكُمْ أَنْ تَبَرُّوهُمْ وَ تُقْسِطُوا إِلَيْهِم» (ممتحنه/8) یک عده کافر هستند، حتی با اینها اتمام حجت شده است، نپذیرفتند، ولی دشمنی نمی کنند. شما با اینها نسبت بر و قسط داشته باشید، نه رحهماء، بر و قسط. نیکی و قسط. قسط یعنی اینها هم یک حقوقی دارند حقوق آنها به آنها پرداخت کنید. پای پیمان ها بایستید. «إِنَّما يَنْهاكُمُ اللَّهُ» (ممتحنه/9) آن که خدا می گوید از آن جدا شوید کسانی هستند که «قاتَلُوكُمْ فِي الدِّينِ» (ممتحنه/9)، در مسئله دین با شما درگیر هستند. «وَ أَخْرَجُوكُمْ مِنْ دِيارِكُمْ» (ممتحنه/9)، کار به یک جایی می کشد که شما اگر بخواهید دین داری کنید شما را از سرزمین های خود بیرون می کنند. «وَ ظاهَرُوا عَلى إِخْراجِكُمْ» (ممتحنه/9) دست به دست هم می دهند که شما وسط بازی نباشید. اینها را خدا نهی می کند، «أَنْ تَوَلَّوْهُمْ» (ممتحنه/9)، مراقب باشید با اینها نسبت ولا نداشته باشید. نسبت با اینها برائت است. اینها ادبیات قرآن است در مورد دشمن. دشمنی که در مقابل رسول است، جرم شما ایمان شما است. با فتنه به شما حمله می کند. دعوا بر سر ایمان است. بر سر رسول الله است. یک آیه ای در سوره مبارکه فاطر این را هم بخوانم. در سوره مبارکه فاطر، قرآن فرموده است که شیطان، دستگاه شیاطین دشمن است، شما مراقب باشید دشمن را دشمن بگیرید. یک جاهایی هست که ما دست دشمن را دست دوست می گیریم. «فَاتَّخِذُوهُ عَدُوًّا» (فاطر/6) و این آیات خیلی لطیف است. فرموده است اینها روی حیاۀ الدنیا کار می کنند. یک بساطی بر پا می کنند شما را سر آن سفره می نشانند آن جا است که شما را گیر می اندازند. همین که می گویم من یک مشکلی باید داشته باشم اگر آن مشکل را انسان برطرف نکند از گیر شیطان و دستگاه شیاطین و فتنه اینها به این راحتی آدم در نمی آید. من اگر گیر شهوت خود باشم، دیگر نمی توانم با امام شهوت بجنگم. اگر گیر حیاۀ الدنیا افتادم آن کسی که حیاۀ الدنیا را دارد طراحی می کند من نیستم. یک کسی دارد آن را طراحی می کند. من گیر او می-افتم. من اگر یک جا به یک گناهی عادت کنم رئیس این گناه من نیستم. طاغوت است. آن طاغوت دیگر من را در دست خود می گیرد. فرض کنید یک کسی که اعتیاد پیدا می کند مشکل اعتیاد او است، ولی آن کسی که بساط اعتیاد را بر پا کرده است اقتصاد آن را می گرداند، رزق او را تنظیم می کند، ماده آن را جور می کند، این که من نیستم. آن این جوان نیست. آن دستگاه است. اگر بخواهید از گیر آن دستگاه نجات پیدا کنید آن که دشمنی می-کند شما باید مشکل خود را حل کنید. اگر این مشکل حل نشود ما نمی توانیم دیگر شیطان را دشمن بگیریم.
شریعتی: یعنی یک جایی باید یک بندی را پاره کنیم و بعد بپیوندیم.
آقای شریفیان: این است که در روایات ما دارد اگر کسی زهد نداشته باشد اصلاً به حلوات ایمان نمی رسد. همیشه درگیر است. در جا می زند.
شریعتی: در دعای ابوحمزه دارد، سَيِّدِي أَخْرِجْ حُبَّ الدُّنْيَا مِنْ قَلْبِي وَ اجْمَعْ بَيْنِي وَ بَيْنَ الْمُصْطَفَى. یعنی از این طرف باید رها شوید و از آن طرف باید بپیوندید.
آقای شریفیان: اگر این تعلق خود را پاره نکنم شیطان با این تعلق دائم من را بازی می دهد. من یک موقع می گویم اگر واقعاً کسی الان زندگی خود را در دستگاه و کشورها کفر طراحی کرده است، حساب بانکی های او آن جا است شما می توانید با آنها درگیر شوید؟ می توانید اصلاً دیگر آنها را لعن کنید؟ رزق شما دست آنها است. زندگی خود را دست آنها دادید. گیر هستید. نمی-توانید دیگر به لعن و عداوت برسید.
شریعتی: یعنی حتی یک جاهایی بدون این که آدم خود متوجه شود وقت در آمدن و پیوستن احساس می کند گیر باتلاق است. قرآن فرموده است که این رسول یک طرحی برای شما آورده است. یک وعده هایی برای شما، بدانید شما با این وعده ها طرف خواهید شد. یک رسول یک سری طرحی آورده است، روز ملاقاتی هست، روز قیامتی هست، وعده هایی رسول به شما داده است. پای این وعده-ها باید بایستید. بعد فرموده است در آیه 5 «يا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَق» (فاطر/5) وعده ای که رسول به شما داده است حق است. «فَلا تَغُرَّنَّكُمُ الْحَياةُ الدُّنْيا» (فاطر/5) اگر می خواهید از آن وعده غفلت نکنید مراقب باشید گیر دنیا نیفتید. مراقب باشید در حیاۀ الدنیا گیر نیفتید. «وَ لا يَغُرَّنَّكُمْ بِاللَّهِ الْغَرُور» (فاطر/5) یک عواملی هم هست آنها شما را از خدا غافل می کند. یک دنیا است، حیاۀ الدنیا یک غرور. غرور یعنی چه؟ غرور یعنی آن چیزی که بساط فریب را فراهم می کند. آن است که بساط را فراهم می کند. در آیه بعد فرموده است «إِنَّ الشَّيْطانَ لَكُمْ عَدُو» (فاطر/6) این شیطان است که آن بساط را بر پا می کند. حیاۀ الدنیا را که ما بر پا نمی کنیم. شیاطین بر پا می کنند. آنها هستند که زینت می دهند. آنها هستند که آن را بزک می-کنند. آنها هستند که تبلیغ آن را می کنند. شما مراقب باشید گیر این نیفتید. «إِنَّ الشَّيْطانَ لَكُمْ عَدُوٌّ فَاتَّخِذُوهُ عَدُوًّا» (فاطر/6) تو را خدا اینها را دشمن بگیرید. «إِنَّما يَدْعُوا حِزْبَه» (فاطر/6) دعوت می کند ولی دعوت را روی حزب خود عمل می-کند. یعنی اگر آن را دشمن نگیرید در حزب شیطان گیر می-افتید. دعوت شیطان به سمت حزب خود او است. حزب الشیطان مجموعه خود را دارد دعوت می کند. اگر گیر دنیا افتادید آرام آرام یک بلایی سر شما می آورد در دعوت شیطان می روید. همان باتلاق است. «لِيَكُونُوا مِنْ أَصْحابِ السَّعير» (فاطر/6) آن وعده ای که رسول داده است که مراقبت کنید انتهای آن باتلاق همین سعیر است. بعد هم فرموده است «الَّذينَ كَفَرُوا لَهُمْ عَذابٌ شَديدٌ» (فاطر/7) کسی اگر در این وادی رفت گرفتار خواهد شد. بگذارید یک روایت برای شما بخوانم، این روایت ذیل همین آیات است که شیطان را دشمن بگیرید. این روایت را احمد بن محمد عیسی اشعری در نوادر خود از پدر خود نقل می کند از وجود مقدس امام صادق (س). روای می گوید من خدمت حضرت رسیدم در مورد یک گناهی سوال کردم. حضرت فرمودند این گناه بزرگی است. گفتم آقا بیشتر توضیح بدهید. حضرت فرمودند در آیه قرآن این جور در باب این گناه توضیح داده است، بعد می گوید من از حضرت سوال کردم، گفتم آقا این گناه بزرگتر است یا فحشا؟ حضرت فرمودند این گناهی که به شما گفتم گناه بزرگی است، این دنبال چیست؟ می خواهد ببیند این کوچکتر است؟ حضرت می گویند این چه مقایسه ای است که می کنید دنبال چه می گردید؟ بعد حضرت فرمودند یک عده ای دائم دنبال این هستند که بعض الذنب اهون من الذنب، بعضی از گناه ها کوچکتر هستند بعضی ها بزرگتر هستند. ما یک جاهایی آثاری هم برای این مسئله داریم. یک عده کبائر هستند، یک عده صغائر هستند. بحث فقهی هم دارد، حرفی نیست. ولی یک جاهایی ما این گناه ها را دائم مقایسه می کنیم برای این که بگوییم این که اشکال ندارد. بعد حضرت فرمودند الذُّنُوبُ كُلُّهَا عَظِيم، همه آنها بزرگ هستند. چرا؟ لِأَنَّهَا مَعَاصِي، برای این که بالاخره عصیان در مقابل خدا است. بعد حضرت فرمودند وَ أَنَّ اللَّهَ لَا يُحِبُّ مِنَ الْعِبَادِ الْعِصْيَان، خدا سرکشی را نپسندیده است. وَ قَدْ نَهَانَا اللَّهُ عَنْ ذَلِكَ لِأَنَّهَا مِنْ عَمَلِ الشَّيْطَان، عصیان کار شیطان است. اینها هم دم و دستگاه شیطان هستند. از آن دور شوید. ما می خواهیم شیطان را دشمن بگیریم چه کار باید بکنیم؟ حضرت می گویند حتی معاصی کوچک را نمی-توانید از آن بگذرید. این عمل شیطان است، دستگاه شیطان است. می خواهید از شیطان جدا شوید؟ می خواهید شیطان روی شما اثر نگذارد؟ این که می گویم آدم یک مشکلی دارد که شیطان ... یک جایی است آدم خطایی می کند، یک نقصی در وجود انسان هست، بعد حضرت فرمودند وَ قَدْ قَالَ خداوند متعال فرموده است لا تَعْبُدُوا الشَّيْطانَ، اگر در وادی دستگاه شیاطین رفتید به پرستش شیطان می افتید. پرستش آن جایی است که من احساس می کنم دستگاه شیطان رزق من را تأمین می کند. آن جایی است که احساس می کنم من نیازی دارم شیاطین دارند آن را تأمین می کنند. چرا آن را پرستش نکنم؟ بعد قرآن فرموده است إِنَّ الشَّيْطانَ لَكُمْ عَدُوٌّ فَاتَّخِذُوهُ عَدُوًّا، ببینید حضرت آیه را کجا دارند می خوانند. آن جایی که آمدید سوال از یک گناه دارید می کنید و بعد می گویید آقا کوچک است دیگر. حضرت می گویند شیطان را دشمن بگیرید. دشمنی شیطان را ببینید. از این جا شروع می شود «رَبَّنا لا تَجْعَلْنا فِتْنَةً لِلَّذينَ كَفَرُوا» حضرت ابراهیم دارد دعا می کند. خود ما گیر اینها نیفتیم. از این جا شروع می شود و به یک جای دیگر ختم می شود. این روایت هم برای شما بخوانم. این روایت در علل مرحوم صدوق نقل شده است. مرسله ای است از وجود مقدس نبی اکرم، در باب استبدال رزق، روایت آن کجا است؟ این روایت ذیل آیات سوره مبارکه بقره است. آن جایی که بنی اسرائیل به آنها گفتند با من السلوی بروید. بعد از یک مدتی گفتند خسته شدیم ما را ول کنید. چه خواستند؟ گفتند ما یک جا بروید عدس و پیاز و اینها را بکاریم. استبدال کردند، استبدال یعنی چه؟ این رزقی که پیامبر آنها برای آنها آورده بود گفتند این دیگر جواب نمی دهد. این را بردارید و یک چیز دیگر به ما بدهید. از این جا شروع شد تا حبوط به مصر تا جایی که آرام آرام با پیامبر خود فاصله پیدا کردند. کجا؟ آن جایی که از یک جایی شروع می شود و به یک جایی ختم می شود. از آن جایی که یک رزقی پیامبر برای شما آورده است این را بگیرید. استبدال نکنید. استبدال یعنی چه؟ یعنی این را ببرید یک چیز دیگر جای آن بیاورید. یک چیزی حضرت به ما می-گویند آن را استبدال می کنیم، می گوییم این را کنار بگذارید یک چیز دیگر جای آن بگذارید. آن جا حرف حضرت را گوش نمی-دهید. گرفتار می شوید می روید به یک چیزی می افتید که آخر آن عداوت با پیامبر خدا است. ببینید روایت چه قدر لطیف است. این روایت از وجود مقدس نبی اکرم (ص) است. حضرت فرمودند يَا عِبَادَ اللَّهِ، ای بنده های خدا، فَاحْذَرُوا الِانْهِمَاكَ فِي الْمَعَاصِي، مراقب باشید در گناه ها به باتلاق نروید. تعبیر خوب شما باتلاق است. در معاصی غرق نشوید. مراقب باشید. وَ التَّهَاوُنِ بِهَا، و این که جایی خیال کنید این گناه که چیزی نیست. این خطا که چیزی نیست.
شریعتی: حواس شما به روح عمل خود نیست.
آقای شریفیان: مراقب باشید. فَإِنَّ الْمَعَاصِيَ يَسْتَوْلِي بِهَا الْخِذْلَانُ، معصیت این جوری است، آدم را آرام آرام کوچک می کند. یک جوری می شوید حَتَّى يُوقِعَهُ فِيمَا هُوَ أَعْظَمُ مِنْهَا، از یک گناه در گناه بعدی می روید. می روید در بزرگه می افتید. خذلان یعنی این، یعنی یک حقارتی برای آدم درست می کند اول آدم این جور حقیر نیست که بخواهد برود آن گناه بزرگتر را انجام بدهد به یک جایی می رسید که دیگر هیچی برای شما مهم نیست. حضرت می-فرمایند خذلان یعنی این. تهاون یعنی سستی. اگر انسان سستی بورزد در چنگ شیطان می افتد. حضرت می گوید مراقب این باشید. شیطان نمی آید یک جایی انسان را در مقابل ولی خدا بنشاند. نمی تواند اول این کار را با شما کند. از یک جایی شروع می-کند انتهای آن یک جایی است که انسان پیامبر خدا را هم منکر می شود. حضرت فرمودند مراقب باشید فَلَا يَزَالُ يَعْصِي وَ يَتَهَاوَن، همین جوری آدم گناه می کند. سست می انگارد وَ يَخْذُلُ، خوار می-شود وَ يُوقِعُ فِيمَا هُوَ أَعْظَم حَتَّى يُوقِعَهُ فِي رَدِّ وَلَايَةِ وَصِيِّ رَسُولِ اللَّهِ ص، تا جایی که یک دفعه جناب هارون را انکار می کنید. یعنی پیرو حضرت موسی است، هارون را دیگر کنار می زند. کار این جا هم ختم نمی شود. جلو می روید تا دَفْعِ نُبُوَّةِ نَبِيِّ اللَّه، تا جایی که نبوت انبیاء را دیگر انکار می کنید. کار به این جا ختم نمی-شود. وَ لَا يَزَالُ أَيْضاً بِذَلِكَ حَتَّى يُوقِعَهُ فِي دَفْعِ تَوْحِيدِ اللَّه، خدا را هم دیگر انکار می کنید. فکر می کنید انکار خدا همین جوری الکی است. کسی که می بینید و انکار می کند، یک عده ای خداپرست نیستند، چون چیزی ندیدند. این بحث جدا است، اینها مستضعف هستند. اما انسان به انکار خدا برسد، خدا را بخواهد انکار کند یک مسیر طی شده است. قرآن فرموده است «إِنَّ الشَّيْطانَ لَكُمْ عَدُوفَاتَّخِذُوهُ عَدُوًّا» (فاطر/6) این که به ما می گویند اشداء علی الکفار، مقابل آنها سفتی کنید، این سفتی و برخورد با دستگاه شیاطین اگر این را نداشته باشید خیال نکنید حالا یک جایی هستید. یک جایی وسطی می ایستید برای خود یک ارتباطی با خدا برقرار می کنید. این دستگاه شیاطین که به شما گفتند با آنها برخورد کنید چون کار آنها صد عن السبیل است. کار آن این است که راه را ببندد و راه بستن یعنی این. یعنی یک طرح بزرگ می ریزد آرام آرام انسان را می برد در وادی حیاۀ الدنیا او را در جهنم دفن می کند. این بلا را سر انسان می آورد. انسان اگر دست دشمن را نبیند، طرح او را نبیند، عداوت او را نبیند، نبیند که اینها با چه کسی درگیر هستند، اگر با من درگیر هستند، با من درگیر نیستند، با خدا و رسول درگیر هستند. اگر انسان این را نبیند فریب شیطان می خورد.
شریعتی: ان شاءالله که با پیامبر باشیم. فرمود «مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ وَ الَّذينَ مَعَهُ أَشِدَّاءُ عَلَى الْكُفَّارِ رُحَماءُ بَيْنَهُم» (فتح/29)، ان شاءالله با هم مهربان باشیم که با همدلی در کنار نبی مکرم اسلام به آن جایی که باید برسیم. خیلی از شما ممنون و متشکر هستم. خیلی بحث خوبی بود. از شما سپاسگزار هستم. صفحه 94 قرآن کریم را با هم تلاوت می کنیم آیات نورانی سوره مبارکه نساء بر می گردیم همراه شما و در کنار شما.
شریعتی: اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم. خیلی خوشحال هستیم که در کنار شما هستیم. به همه شنونده های خوب رادیو معارف، به همه عزیزانی که از طریق شبکه محترم افق تکرار برنامه را می بینند، بیننده های خوب شبکه جهانی ولایت، شبکه جهانی جام جم، به همه آنها با دل و جان سلام می کنم، وقت در اختیار حاج آقای آقای شریفیان و ان شاءالله جمع بندی و حسن ختام فرمایشات ایشان را بشنویم.
آقای شریفیان: بسم الله الرحمن الرحیم. اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم. ما نمی خواستیم این قدر مفصل در باب این مسئله بحث بگوییم ولی دیگر اقتضاء آن بود و شاید هم خیر بود. این آیاتی که خواندیم خیلی آیات مهمی بود و یک مقدار غرض من این بود که بینندگان محترم در این بحث مواجهه با مسئله دشمن یک تصویری اصلاً از این مسئله داشته باشند که انبیایی آمدند، یک طرحی دارند، یک عده می ایستند، قبول نمی-کنند، یک عده صد می کنند. شیوع می دهند، کار انجام می دهند. طرح می ریزند و شما باید اعلام برائت کنید. خود را جدا کنید. درگیری ایجاد خواهد شد و امثال این. این که خیلی این تصویر مهمی است که مسئله فتنه که من آیات سوره ممتحنه را خواندم مسئله فتنه را با مسئله دشمن انسان بفهمد. فتنه دو بال دارد. از آن طرف جریان دشمنی دشمن است، از یک طرف هم آن نقص ها و کمبودهایی است که خود ما داریم، البته یک نکته ای را عرض می کنم که این دشمنی که می گوییم می تواند تبدیل شود به گاهی اوقات منهای جهالت ها و قصورهایی که گاهی اوقات در امت حضرت هست، بوده و هست. در طول تاریخ بوده و هست می-تواند گاهی اوقات تبدیل به یک دشمنی هایی هم بشود از درون خود این امت. به آن نفاق می گویند. بعضی ها این را هم متوجه نمی شوند. متوجه نیستند پرچم نبی اکرم دو تا دشمن دارد. کفر، نفاق. این هر دو هست. هر دو با هم، هم کار می کند. یک حشری هم با هم دارند. یک جایی با هم، هم کار می کنند که سوره مبارکه حشر از همین گفتگو کرده است. «لِأَوَّلِ الْحَشْر» (حشر/2) این تصویر، تصویر مهمی است. منتها این نکته را حتماً عزیزان به آن توجه کنند که مسئله دشمن با نقص های درون کار می کند. این که رهبر معظم همیشه این دو بال را با هم از آن گفتگو می کنند. می گویند دشمن را ببینید از درون باید یک کاری انجام بدهید. دشمن که کار آن دشمنی است. ولی باید بینید از درون شما این که دائم رهبری در این ایام می گویند بدانید به دنبال این هستند که شما را کند کنند. شما دارید یک کاری انجام می دهید. در مأموریت های خود منفعل نشوید. بار روی دوش شما است. تمام این طرح برای این است که یک جوری بار شما را کند کنند، رفتن شما را کند کنند. بار خود را زمین بگذارید.
شریعتی: حاج آقا خیلی از شما ممنون و متشکر هستم.