اپلیکیشن شبکه سه
دریافت نسخه اندروید

مشاهده محتوا

1401-07-17- حجت الاسلام والمسلمین شریفیان-آشنایی با مفاهیم بنادی قرآن کریم (اخوت و ارتباط با مؤمنین)

شریعتی: اللهم صلی علی محمد و عجل فرجهم. خانم ها و آقایان سلام. به سمت خدای امروز خیلی خوش آمدید. روز میلاد نبی مکرم اسلام است به روایت برادران اهل سنت. آغاز هفته وحدت بر همه شما مبارک باشد. امیدوارم که همه ما مشمول نگاه پر مهر رسول مهربانی ها باشیم. ان شاءالله تن شما سالم باشد، قلب شما سلیم باشد، دل هایتان آرام باشد. خوشحال هستیم که با هم هستیم و در کنار هم و در محضر و در معیت عزیز دلمان حاج آقای شریفیان.


آقای شریفیان: من هم تبریک عرض می کنم خدمت شما برادر عزیزم، خدمت همه بینندگان محترم برنامه خوب سمت خدا. عرض سلام و ادب و احترام و شادباش و از خداوند متعال بهترین ها را برای شما و همه بینندگان، از خداوند متعال مسئله می دانم. ان شاءالله سر سفره نبی اکرم این ایام مهمان باشیم.
شریعتی: ریشه اخوت و برادری و رحمت همدلی و مهربانی ما نبی مکرم اسلام است که سرچشمه تمام خوبی ها است که امروز هم می خواهیم با حاج آقای آقای شریفیان راجع به همین موضوع صحبت کنیم. با دل و جان بحث شما را خواهیم شنید.
آقای شریفیان: بسم الله الرحمن الرحیم. اللهم كن لوليِّك الحُجَّةِ بن الحسن، صلواتُكَ عليه و على آبائهِ، في هذه السّاعة و في كلِّ ساعةٍ، وليّاً و حافظاً، و قائداً و ناصراً، و دليلًا و عيناً، حتى تسكنه أرضك طوعاً، و تُمتّعَهُ فيها طويلا. من یک جمله فقط ابتدای جلسه عرض کنم. آن هم این است که این ایام برای ما حتماً، برای همه عزیزان و بینندگان محترم بهانه ای باشد که انس شان، محبت شان، تعلق شان، معرفت شان را نسبت به نبی اکرم محک بزنند، سنجه بزنند، عرضه کنند، بخواهند، طلب کنند، دنبال کنند. این ایام دیگر سفره نبی اکرم است و ایامی است که بر محور نبی اکرم انسان باید برود دست خود را پر کند. ان شاءالله که همه عزیزان و بزرگان نسبت به این مسئله دغدغه داشته باشند. همه دینداری ما ذیل نبی اکرم است. هر آنچه که ما از دست حضرت بگیریم ما را دیندار می کند. دین در دست کس دیگری نیست. اینطور نیست که حالا دین را آدم خودش می تواند به دست بیاورد، خدا هم یک رسولی فرستاده است دو تا نکته از دین به ما بگوید. باب یعنی همین. صراط یعنی همین. اینکه باب و صراط و وجه و سبیل و اینها به رسول و امام تفسیر می شود یعنی همین.
شریعتی: باب دین داری ما
آقای شریفیان: بله. اصلاً از دریچه عضو که یک اتفاقی می افتد. در بعضی از آیات قرآن، یک موقع هم تقدیم کردیم شاید به تناسبی که حقیقت وحی در خانه حضرت است. بیت النبوه یعنی این. «في‏ بُيُوتٍ أَذِنَ اللَّهُ أَنْ تُرْفَعَ وَ يُذْكَرَ فيهَا اسْمُهُ يُسَبِّحُ لَهُ فيها بِالْغُدُوِّ وَ الْآصال» آن بیتی که خدا اینجا اجازه داده است که تسبیح می شود، رفعتی هست، ذکری هست، بیت حضرت است. ان شاءالله که خداوند متعال دستان ما را پر کند و این ایام بهانه ای باشد که انس ما، تعلق ما، خصوصاً در پرتوی وحی، آنی که باید در باب رسول الله حرف بزند قرآن است والّا چه کسی می تواند در باب رسول حرف بزند که این آقا کیست؟ ویژگی او چیست؟ و بزرگواری حضرت. روی بزرگواری حضرت هم حساب کنید. روی کرم و جود و بزرگی اینها حساب کنید. یک موقعی نشود که آدم مثلاً بگوید ما حالا کجا و... نه، اینطور نیست. روی بزرگواری آنها حساب کنید و بدانید دست رد به سینه شما نمی زنند. واقعاً حضرت دست ما را پر می کند. من گاهی می گویم همانطور که از جانب خداوند آقایان می گویند فیض علی الدوام است، از جانب او هیچ بخلی نیست، هیچ منعی نیست، در واقع حضرات هم همینطور هستند. هر آنچه که خدا و ما هو علی الغیب بزنیم، که هر آنچه که خدا در اختیارشان قرار داده است، دستشان برای شما باز است تا شما ظرفیتش را ایجاد کنید.
شریعتی: همین دیگر. یک وقت هایی سر راه دریافت ما موانعی هست.
آقای شریفیان: بله. آن را انسان باید بردارد. نسبت به خداوند متعال هم همینطور است. ما نسبت مان با دریافت رحمت الهی، یک جاهایی خودمان یک کاری انجام بدهیم که یک دریچه هایی برای انسانبسته می شود. نسبت به حضرات معصومین هم همینطور است. یعنی ما اگر دست مان را نسبت ‏به وجود مقدس حضرت نبی اکرم دراز کنیم و از حضرت بخواهیم که «جِئْنا بِبِضاعَةٍ مُزْجاةٍ فَأَوْفِ لَنَا الْكَيْل»‏ ما می دانیم ما چیزی نیاوردیم. کالای ما بضاعت مزج شد یعنی کالای نپذیرفتنی. هدیه ای که آدم روش نمی شود تقدیمش کند. چیزی که نباید در مورد آن حرف زد. این است. ما آن چیزی که در خانه حضرت آوردیم اینطوری است. ولی آن طرف «أَوْفِ لَنَا الْكَيْلَ وَ تَصَدَّقْ عَلَيْنا» آنها «إِنَّ اللَّهَ يَجْزِي الْمُتَصَدِّقين» ‏شما که آقای عالم هستی، دست ما را پر کن. ان شاءالله این ایام واقعاً برای ما یک بهانه ای باشد، یک فرصتی باشد که انس مان، ارتباط مان، معرفت مان را نسبت به حضرت ان شاءالله بیشتر کند.
شریعتی: و دعا کنیم ان شاءالله برای ما، تک تک مخاطبان که زیارت مدینه بنویسند ان شاءالله. خیلی دلتنگ هستیم.
آقای شریفیان: ان شاءالله. یک بزرگی یادم هست که تعریف می کرد که من مدینه مشرف نشده بودم. ایشان می گفت که من خیلی دلم می خواست که به زیارت رسول الله بروم. یک شب خواب حرم حضرت را دیدم و تا حالا می گفت که من یکبار هم ندیده بودم اصلاً داخل این مسجد و آن محل زیارت در قبر نبوی چخبر هست. ولی می گفت من یک چیزی دیدم که تا حالا ندیده بودم. ایشان می گفت که من هیچ وقت شیرینی آن اتصالم در نقطه زیارت را در خواب هیچ وقت یادم نمی رود. ان شاءالله خداوند متعال رزق همه محبین و شیعیان حضرت ان شاءالله بکند.
شریعتی: ان شاءالله. شرح و تفسیر آیات سوره نورانی فتح را با هم مرور می کردیم و امروز هم ان شاءالله بینندگان هم مثل من منتظر هستند که فرمایشات شما را بشنوند.
آقای شریفیان: بسم الله الرحمن الرحیم. بحثی که خدمت بزرگواران تقدیم می کردیم، همانطور که فرمودید آیات پایانی سوره فتح بود و رسیدیم به اینجا که ویژگی همراهان با رسول در مسیر فتح که سوره فتح است، خدا دارد می گوید یاران فتح کی هستند. یک موقع ما می گوییم یاران و همراهان رسول کی هستند. خود این خیلی مهم است. در سوره فتح، مختصات یاران فتح است. یعنی کسانی که خدا می گوید اینها بودند که شدند حلقه اصلی. خدا می گوید من با دست این ها فتح را به رسول دادم. ما یک موقع بحث بیعت رضوان را که خدمت عزیزان کردیم، آنجا این را توضیح دادیم که «لَقَدْ رَضِيَ اللَّهُ عَنِ الْمُؤْمِنينَ إِذْ يُبايِعُونَكَ تَحْتَ الشَّجَرَةِ فَعَلِمَ ما في‏ قُلُوبِهِمْ فَأَنْزَلَ السَّكينَةَ عَلَيْهِمْ وَ أَثابَهُمْ فَتْحاً قَريبا» سطح مکه و صلح حدیبیه را خدا وقتی داد که به بیعت اینها راضی شد. حالا در آیات پایانی داریم بیعت را توضیح می دهیم. کسانی که این ویژگی ها را دارند در واقع با حضرت بیعت کردند. بیعت که الکی نیست. ما وقتی می گوییم ما با شما بیعت کردیم، یعنی یک چیزی در من بیعت شده است. یک قراری واقعاً در درون من متولد شده است. یک لفظ نیست. اگر می گویی «أَشِدَّاءُ عَلَى الْكُفَّارِ، رُحَماءُ بَيْنَهُمْ، تَراهُمْ رُكَّعاً، سُجَّداً» اینها مختصات بیعت است. یک بیعت کننده اینطوری است. «كَمثل زَرْعٍ، أَخْرَجَ شَطْأَه» رشد کردند به این بیعت بزرگ رسیدند. این آیات را داشتیم بحث می کردیم. آن نکته ای که دنبال آن هستیم، ما دو نکته اصلی جلسه قبل گفتیم که این جلسه ادامه می دهیم. این هست که اولاً که این آیه از رشد بیعت و رسیدن به حضرت دارد صحبت می کند. انسان رشد می کند. می رسد به یک بیعت رضوان، خدا فتح می دهد. و نکته دوم، این رشد یکی از مهمترین مختصات آن اشداء علی الکفار و ‏رحماء بینهما است. یعنی بیعت کننده های اصلی با رسول این ویژگی در آنها بارز است. در این صفت رشد می کنند و این صفت را در خودشان مستقر می کنند. به بلوغ این صفت می رسند. ببینید صفات هم بلوغ دارد. مثلاً حلم در انسان. انسان اینطوری نیست که یا حلم دارد یا ندارد. شروع می شود. این هم بلوغی دارد، رشدی دارد، می رسد به اینجا که می گویند این صفت در شما حالا کامل شد. حالا می شود به شما بگوییم حلیم. به شما می شود گفت صبور. نه اینکه قبلاً هیچ صبری نداشت ولی تا استقرار آن صفت در درون انسان یک راهی است. این آیات یک چنین چیزی را دارد می گوید. در عین اینکه از رشد دارد حرف می زند که انسان در معیت نبی اکرم دارد رشد می کند. آرام آرام می رسد به یک چنین چیزهایی. رحماء بینهم، ما بحث مان اخوت است، روابط رحمانی است، روابط ایمانی است. روابط اخوت و ایمانی و رحمانی ما بلوغ ما است. از آن چیزهایی که اگر دیدید در برون جامعه ما دارد پررنگ می شود، بدانید دارید به سمت عصر ظهور می رسید، دارید به فتح نزدیک می شوید. یاران فاتح اینطوری هستند. وقتی که چنین چیزی در انسان متولد می شود، می شود بیعت رضوان، می گویند اصابهم فتحاً غریبا. ما می خواهیم ظهور واقع شود؟ ظهور فتح الفتوح عالم است. بالاترین فتحی است که خدا به نبی اکرم خواهد داد به دست فرزندش. کی حاصل می شود؟ بیعت رضوان. آن بیعت فوق العاده با امام زمان. این بیعت چطوری است؟ پایان سوره دارد می گوید «اشداء علی الکفار رحماء بینهم» یک اوج رحمتی امام زمان خواهد آورد و یک شدت برخوردی هم با کفر خواهد آورد. جریان عداوت و دشمنی با انبیاء را امام زمان با آن صفت برخورد می کند. امام زمان در عین اینکه اوج رحمت است، شمشیر هم دارد. این مؤمنین دارند اینطوری بزرگ می شوند، دارند پرورش پیدا می کنند. حالا رفتیم سراغ بحث رحماء بینهم. گفتیم این آیه کلیدی است. روایاتی هم ذیل آن داریم. من دو سه روایت خواندم، دو سه روایت دیگر هم خواهم خواند. قبل از اینکه روایت ذیل این آیه را بخوانم، یک نکته ای است. بگذارید من این دو روایت را بخوانم. این روایت را حالا در جستجوها پیدا کردم دیدم خیلی روایت لطیفی است. حیفم آمد این روایت را نخوانم. حالا این از آن چیزهایی است که آدم دلش نمی آید نگوید. این روایت را عرض می کنم که در خصال مرحوم صدوق به سندش نقل می کند که جناب ابن عباس دارد از رسول خدا نقل می کند. این روایت البته از جهت سندی محل بحث است ولی محتوای آن خیلی محتوای لطیفی است و مؤیداتی در روایات دیگر هم دارد. روایت چیست؟ از وجود مقدس نبی اکرم در این روایت نقل شده است که حضرت فرمودند هفت دسته هستند که در روز قیامت در سایه عرش الهی زندگی می کنند. یعنی آن روزی که همه گرفتار هستند اینها در یک نقطه امن هستند. «سَبْعَةٌ فِي ظِلِّ عَرْشِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ يَوْمَ لَا ظِلَّ إِلَّا ظِلُّه‏» سایه بانی جزء عرش الهی آن روز نیست. کسی اگر بخواهد در یک پناهی باشد، آن روز در پناه عرش الهی باید قرار بگیرد. حضرت فرمودند 7 دسته هستند که آنجا در این پناه هستند. دسته اول، امامٌ عادل. کسانی که مسئولیتی دارند. امام یک امت هستند که اصل آن هم ائمه معصومین هستند و اینها در نقطه عدل هستند. امامٌ عادل. این یک. اینها توضیح دارد بماند. من فقط می خوانم ترجمه می کنم. دو، شَابٌّ جوانی که نَشَأَ فِي عِبَادَةِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ جوانی اش را در پرستش خدا دارد طی می کند. در دوره جوانی اش این اهل بندگی است. این هم دسته دوم. دسته سوم؛ رَجُلٌ تَصَدَّقَ بِيَمِينِهِ اهل صدقه و دستگیری از برادران دینی است، فَأَخْفَاهُ عَنْ شِمَالِهِ دست چپش خبردار نیست. انقدر مخفیانه دارد کار می کند. این قسمت از صدقه حرف نمی زند. از شدت خلوص دارد حرف می زند. اخلاص. که آدم یک چنین کارهایی انجام بدهد، دست راستت صدقه می دهد، دست چپ تو خبردار نمی شود.
شریعتی: یعنی قربت الی الله به معنای واقعی.
آقای شریفیان: انقدر آدم خالص و بی ریا و بدون اینکه... ریا یعنی به رؤیت کسی رساندن، سُمعه یعنی به سمع کسی رساندن. نه در آن ریا است، نه سُمعه در آن هست. یک چنین شکلی.
شریعتی: إِنَّما نُطْعِمُكُمْ لِوَجْهِ اللَّه‏.
آقای شریفیان: این هم سه. چهارم: رَجُلٌ ذَكَرَ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ خَالِياً هیچ کس نیست، یاد خدا است. فَفَاضَتْ عَيْنَاهُ مِنْ خَشْيَةِ اللَّهِ از خشیت خدا در دل شب، در خلوت ها اشک او جاری است. این هم دسته چهارم. روایت را برای همین انتخاب کردم که اینها ویژگی های خاص است. اینها مدال های خاص است که حضرت می گویند هفت دسته. جوانی، بندگی در، امامٌ عادل. ببینید اصلاً چه تعابیری کنار هم نشسته است. این دسته چهارم. دسته پنجم حضرت فرمودند رَجُلٌ خَرَجَ مِنَ الْمَسْجِدِ آدمی که می رود مسجد عبادت می کند، از مسجد دارد خارج می شود، وَ فِي نِيَّتِهِ أَنْ يَرْجِعَ إِلَيْهِ در نیتش این است که من باز هم برمی گردم. تشنه عبادت من در خانه خداست. آدمی که در نیتش این هست که من اگر رفتم دوباره برمی گردم. این یعنی انگار دارند او را از محبوبش جدایش می کنند.
شریعتی: در حرم ها ما این حس را خیلی زیاد تجربه کردیم. در مشاهد مشرفه.
آقای شریفیان: خَرَجَ وَ فِي نِيَّتِهِ أَنْ يَرْجِعَ إِلَيْهِ. این هم جایگاه مسجد و اینکه آدم یک چنین نسبتی با مسجد و خانه خدا داشته باشد. به تعبیر حضرتعالی مسجد را اگر ببری در اوج مسجد می شود مزاجع معظم و مسجد حرام و مسجد النبی و این هم دسته بعدی. رَجُلٌ آدمی که دَعَتْهُ امْرَأَةٌ ذَاتُ جَمَالٍ إِلَى نَفْسِهَا فَقَالَ إِنِّي أَخافُ اللَّهَ رَبَّ الْعالَمِين‏ جوانی که در معرض گناه یک زن صاحب جمال قرار می گیرد، دست رد به سینه او می زند. این هم نشان می دهد که این خیلی فوق العاده است که انسان در دام چنین مهلکه هایی نفسش باشد. وَ إِنِّي أَخافُ اللَّهَ رَبَّ. این ترجمه همان آیه سوره یوسف است. «قالَ مَعاذَ اللَّهِ إِنَّهُ رَبِّي أَحْسَنَ مَثْواي». دسته آخر. این روایل را برای این خواندم. «رَجُلٌ لَقِيَ أَخَاهُ الْمُؤْمِنَ برادر مؤمنش را ملاقات می کند فَقَالَ إِنِّي لَأُحِبُّكَ می گوید من او را دوست دارم، فِي اللَّهِ به خاطر خدا حب ایجاد شده و این را به هم می گویند. یعنی این روابط دارد تقویت می شود. روابط محبت بین اخوان، کسانی که این مأموریت را در زندگی شان دارند دنبال می کنند. رحماء بینهم. یک چنین مواجهه هایی با برادر دینی اش دارد. این ببینید کنار کجا آمده است. امامٌ عادل. کسی که در سنگین ترین دام های شیطان انی اخاف الله می گوید. کسی که در دل شب خلوتی با خدا دارد و اشکی از خشیت الهی می ریزد. کنارش آمده است کسانی که در روابط اخوتشان محبت فی الله دارند. به خاطر خدا روابط رحمانی و محبت بین آنها هست. این روایت خیلی مهم است. این روایت چه دارد می گوید؟ کنار چه کسانی اصلاً از این... این معلوم است. اصلاً این یک امر بسیار مهم، صقیل و صاحب پاداش های بسیار بزرگ خواهد بود. خیلی روایت لطیفی بود، دلم نیامد که این روایت را برای عزیزان نخوانم. دو روایت دیگر بخوانم. این روایات چه می گوید؟ این روایات من یک موقع گذاشته بودم روایت ها را بخوانم. حالا وقت آن شاید الآن است که آیات سوره فتح را داریم می خوانیم. کسانی که روابط رحمانی با برادران دینی خودشان دارند، دارند به سمت ظهور حرکت می کنند. از صفات منتظرین است و اگر این جنس روابط بین برادران دینی دارد تقویت می شود، بدانید بوی ظهور دارد می آید. رحماء بینهم، اگر دیدید یک روابط رحمانی بین جریان محبین امیرالمؤمنین است و کسانی که تعلق به دستگاه امیرالمؤمنین دارند. این روابط دارد در آنها پررنگ می شود، بدانید به سمت ظهور دارید می روید.
شریعتی: و شاید از همین جا است که اربعین مقدمه ظهور می شود.
آقای شریفیان: بله. حالا این دو روایت را خدمت عزیزان بخوانم. این روایت در کافی شریف است. نقل می کند جناب مرحوم کلینی به سندش از سعید بن الحسن، ابان بن عثمان نقل می کند از سعید بن الحسن قال: قال ابوجعفر. امام باقر فرمودند که راوی آمد. معلوم است. یک گفتگوهایی هم شده است در باب اینکه خلاصه ما آدم های خوبی هستیم و وضع ما خوب است و بالاخره از تشیع و... می دانم آدم گاهی اوقات احساس می کند خوب جایی قرار گرفته است. حضرت از او یک سؤال کردند. فرمودند که أَ يَجِي‏ءُ أَحَدُكُمْ إِلَى أَخِيهِ فَيُدْخِلُ يَدَهُ فِي كِيسِهِ فَيَأْخُذُ حَاجَتَهُ فَلَا يَدْفَعُهُ، روابط شما با هم اینگونه هست که دست تان در جیب هم باشد؟ روابط تان با هم مؤمنین. معلوم است از کسانی که تعلق به امام معصوم دارند. حضرت می گویند شمایی که حرف از تشیع و ایمان می زنید، به یک چنین چیزهایی رسیدید که دست شما در جیب هم باشد؟ دست کنید از اموال برادرت استفاده کنی آن موقع که تو نیاز داری و او تو را رد نکند و تو هم در مقابل همینطور باشی. بعضی اوقات بزرگان به آن جمع المال می گویند. با هم یکی شدن، به چنین چیزهایی هم رسیدید؟ تعبیر را یکبار دیگر بخوانم. يُدْخِلُ يَدَهُ فِي كِيسِهِ اخیه، دستش را در کبسه برادرش می کند، فَيَأْخُذُ حَاجَتَهُ الکی هم برنمی دارد. حاجتی دارد. نیازش را برمی دارد، آن هم فَلَا يَدْفَعُهُ آن هم بدش نمی کند. یک چنین روابطی با همدیگر دارند. اینطوری شدید؟ قُلْتُ مَا أَعْرِفُ ذَلِكَ فِينَا ما چنین چیزی خبر نداریم. فَقَالَ أَبُو جَعْفَرٍ ع امام باقر فرمودند فَلَا شَيْ‏ءَ إِذاً پس هنوز خبری نیست. یعنی خیلی راه مانده است. قُلْتُ می گوید سؤال کردند فَالْهَلَاكُ إِذاً یعنی ما هالک هستیم؟ ما از بین رفتیم؟ ما از دست رفتیم؟ حضرت فرمودند نه ولی إِنَّ الْقَوْمَ لَمْ يُعْطَوْا أَحْلَامَهُمْ بَعْد هنوز وقت آروزهایتان فرانرسیده است. آرزوهای شما چیست؟ ظهور. هنوز آروزیی که چشم به آن کشیده اید که در بعضی از روایات ما می گویند تمدون الیک اعینکم. چشم به آن می کشید. چشم انتظار او هستید. آن اتفاقات بزرگ ایمانی که شماها انتظارش را دارید می کشید، هنوز وقت آن نرسیده است. برای همین دارم عرض می کنم. اینها هم اینطوری نیست. اینطوری نیست که یکهو در قرب ظهور یکهو ما منتقل می شویم. این نیست. یک سیر است. «تَراهُمْ رُكَّعاً سُجَّدا كَزَرْعٍ أَخْرَجَ شَطْأَهُفَآزَرَهُ فَاسْتَغْلَظَ فَاسْتَوى‏ عَلى‏ سُوقِه‏» یک رشد است. هم مؤمن دارد رشد می کند، هم جامعه مؤمن دارد رشد می کند. دو تا رشد است. هم رشد من است و هم رشد جمع ما است. هر دو هم در همین آیه است. رحماء بینهم فقط از رشد من حرف نمی زند، جمع ما دارد بالغ می شود. ببینید حضرت چه دارند می گویند. چقدر این روایت مهم است؟
روایت دوم؛ مرحوم مفید نقل می کند در اختصاص از جناب بُرید. می گوید خدمت به حضرت عرض شد. قیل ابی جعفر. به امام باقر عرض شد. إِنَّ أَصْحَابَنَا بِالْكُوفَةِ جَمَاعَةٌ كَثِيرَةٌ ما در کوفه یک جمع بزرگی داریم. شیعیان شما. فَلَوْ أَمَرْتَهُمْ لَأَطَاعُوكَ وَ اتَّبَعُوكَ اگر شما دستور بدهی، اینها دنبال شما می آیند قیام. دنبال قیام هستند. دوره ای است که بالاخره قیام های دشمنان مقابلین بین امیه و قیام های بنی الحسن و زیدیه و اینها است. می گوید آقا کوفه اینطوری است. شما یک امر کنید ما هستیم. امام باقر فرمودند: يَجِي‏ءُ أَحَدُهُمْ إِلَى كِيسِ أَخِيهِ فَيَأْخُذُ مِنْهُ حَاجَتَهُ شبیه همان تعبیر. شاید این روایت حتی یکی هم باشد. چون جناب برید می گوید به حضرت گفته شد. و حضرت جواب دادند. راوی آن کی بوده نمی گوید کی بوده است. می گوید ولی ما می دانیم یک چنین گفتگویی بین اینها بوده است. من شاهد بودم. یا به خبر آن به ما رسید. حضرت فرمودند: این را می کنید؟ راوی می گوید که گفتم نه آقا، ما اینطوری نیستیم. حضرت فرمودند: فَهُمْ بِدِمَائِهِمْ أَبْخَلُ شما در اموالتان نسبت به هم بخیل هستید. چرا فکر می کنی حاضر هستی خون خود را پای من بدهی؟ تو می گویی من امر کنم شما قیام می کنی؟ خب خون خود را باید بدهی. شما اگر در اموال تان نسبت به مؤمنین، ما نمی گوییم به هر کسی، نسبت به کسانی که تعلق به امیرالمؤمنین دارند. ان المؤمنون اخوه فاصلحوا بین اخویکم. اگر در روابط ایمانی تان یک چنین چیزی بین شما دیده نمی شود، چرا فکر می کنید می توانید خون خود را به همین راحتی بدهید؟ تو وقتی در مالت بخل می ورزی، در خونت... فکر می کنی اهل جود و کرم هستی؟ ببینید حضرت چه جوابی می دهند. شما قرار است با امام زمان بیایید وسط صحنه. خیلی کارهای بزرگی قرار است انجام بدهید.
شریعتی: یعنی مال دادن مقدمه جان دادن شما است. فَهُمْ بِدِمَائِهِمْ أَبْخَلُ ثُمَّ قَالَ حضرت فرمودند إِنَّ النَّاسَ فِي هُدْنَةٍ. شما الآن در دوره گل هم هستید. دوست و دشمن غاطی هستند، نمی دانی رابطه ات را اصلاً با کی باید تنظیم کنی. دار الهدنه یعنی همین. یعنی آدم مثل زندگی نبی اکرم در مکه. با کفار هم معامله می کنند، می روند، می آیند. زندگی شان با کفار هم هست، با مؤمنین هم هست. غر و قاطی است. حضرت فرمودند شما الآن در دار هدنه دارید زندگی می کنید. حَتَّى إِذَا قَامَ الْحجه تا وقتی که حضرت از حجت خواهد آمد. جَاءَتِ الْمُزَايَلَةُ آن وقت صف های شما جدا می شود. تازه می فهمید رحمت را باید با کی داشت. رحماء بینهم یعنی چه. بینهم یعنی کی ها. حَتَّى إِذَا قَامَ الْحجه جَاءَتِ الْمُزَايَلَةُ وَ يَأْتِي الرَّجُلُ آن روز می بینید که دست می کند إِلَى كِيسِ أَخِيهِ فَيَأْخُذُ حَاجَتَهُ لَا يَمْنَعُهُ می بینید که آن وقت یک چنین روابطی دارید. یک نکته ای را بگویم. ممکن است که از این روایت بعضی ها بگویند پس معلوم است این صفات مال عصر ظهور است. نه، اینطور نیست. راوی از چی حرف زد؟ از اینکه آقا شما حرکت بکنید. حضرت پرسیدند این صفات در شما هست که من حرکت کنم؟ یعنی این صفات قبل از حرکت است. نه اینکه حضرت ظهور می کنند تازه این صفات در ما... آن روز که دیگر وقت درست کردن صفات نیست. آن روز، روز خرج کردن این صفات است.
شریعتی: یعنی یک مسیری است، امروز باید آن را تمرین کنیم، تجربه اش کنیم تا به آنجا برسیم.
آقای شریفیان: و در آن بالغ شوید. آن روز بله، ما در عصر ظهور هم رشدهایی داریم. ما منکر این نیستیم. آن آنجا است. ولی این روایت دارد مسیر را، شیب را به شما می گوید. این هم نشان می دهد که آن روایت دوم، سؤال کرد که یعنی اگر این چیزها در ما نیست، ما همه از بین رفته هستیم؟ می گویم نه، ولی مسیر خود را بفهمید.
شریعتی: این دامنه کوه را باید بالا بروی تا به قله برسی.
آقای شریفیان: بله. حالا ببینید سوره فتح، سوره فتحی که می خواهد از ظهور امام زمان به یک معنا حرف بزند که چطور شد رسول خدا، دیدید یک طرحی داشت 23 سال حضرت کاری انجام داد، دشمنانی داشت، مکه ای داشت، مدینه ای داشت، در یک نقطه ای دشمنان خود را جمع کرد. حجاز را تمام کرد. «يَدْخُلُونَ في‏ دينِ اللَّهِ أَفْواجا»، «إِذا جاءَ نَصْرُ اللَّهِ وَ الْفَتْح‏» سوره فتح در مورد قواعد همین فتح دارد بحث می کند. اگر بخواهیم آن فتح الفتوح حاصل شود، یاران اینطوری هستند. اگر خیال می کنی ما می خواهیم پرچم را دست امام زمان بدهیم و فلان، روی این چیزها سرمایه گذاری نکنیم اشتباه داریم می رویم. داریم عقب گرد می زنیم یا درجا داریم می زنیم. اینها صفات فتح است، صفات «وَ الَّذينَ مَعَهُ أَشِدَّاءُ عَلَى الْكُفَّارِ رُحَماءُ بَيْنَهُم»‏ این هم این دو روایتی که عرض شد.
یک روایتی را ما جلسه قبل خواندیم، برویم سراغ رحماء بینهم. این رحماء بینهم در روایات ما توضیحاتی داده شده است. این را من وعده می دهم. ان شاءالله اگر امروز رسیدیم رسیدیم نرسیدیم جلسات بعد در باب صله رحم و آن رشته رحمتی که رحماء بینهم. این رشته باید وصل شود. در باب صله رحم ما باید بحث کنیم. ما هر چه صله رحم تا حالا بحث کردیم آقای شریعتی نوعاً صله رحم همین اقرب ها هست و فک و فامیل و... غلط هم نیست. روایات مفصلی هم ما داریم. ولی روایات صله رحم، یک دسته ای از روایات آن در باب یک رحامت دیگر هست و توسعه پیدا می کنم و روایات آن بسیار فوق العاده است که اهل بیت گاهی اوقات اصلاً ناراحت می شدند که چرا شماها صله رحم را کوچک می کنید؟ چرا خیال می کنید صله رحم فقط رابطه با والدین است؟ حالا ما روایت های این را یک مقداری خواهیم خواند می بینید. و از آن طرف که اگر این صله رحم آسیب ببیند چه اتفاقاتی می افتد. قرآن هم روی این بحث کرده است. ما باورمان نمی شود که اگر روابط و اخوت ما به هم بریزد چه می شود. قرآن در مورد این بحث کرده است. به شما می گویم چه می شود. چه اتفاقی می افتد اگر این رشته ها قطع شود. «يَقْطَعُونَ ما أَمَرَ اللَّهُ بِهِ أَنْ يُوصَلَ وَ يُفْسِدُونَ فِي الْأَرْضِ» آرام آرام زمین خراب می شود. زمین را به هم می ریزید. روابط رحمانی اگر به هم خورد، گرفتار خواهیم شد. حالا ان شاءالله بعد عرض خواهم کرد. این روایت که خدمت شما عرض می کنم جلسه قبل هم اشاره کردم. روایتی که حضرت فرمودند که مؤمنین حقوقی نسبت به هم دارند. شما باید دست به دست هم این حقوق را برپا کنید. مواسات باید داشته باشید، تعاون کنید، تواصل کنید. یک روایت دیگری داریم شبیه به این تفاوت هایی دارید. این روایت را باز در کافی شریف نقل می کند به سند صحیح از جناب سماعه نقل می کند. نقل می کند از وجود مقدس امام صادق. حضرت می گوید من از حضرت سؤال کردم. گفتم قلت یابن رسول الله قَوْمٌ عِنْدَهُمْ فُضُولٌ وَ بِإِخْوَانِهِمْ حَاجَةٌ شَدِيدَةٌ یک عده هستند اموال زیادی دارند. زکاتش را داده است، خمسش را داده است، واجبات مالی اش را انجام داده است، ولی باز هم مازاد دارد. بخواهد دست بگیرد می تواند دست بگیرد. وَ بِإِخْوَانِهِمْ حَاجَةٌ شَدِيدَةٌ به برادران دینی اش نیاز دارند. نیازهای جدی ای دارند. وَ لَيْسَ تَسَعُهُمُ الزَّكَاةُ این آقایی که مال دارد، زکاتش را داده است. حق واجبی به گردن او نیست. آن که در قرآن از آن «خُذْ مِنْ أَمْوالِهِمْ صَدَقَة» را پرداخت کرده است. أَ يَسَعُهُمْ آیا حق دارند أَنْ يَشْبَعُوا سیر باشند و هنوز برادرانشان شیر نیستند. این چه روایت مهمی را سؤال کرده است، چه نکته ای را پرسیده است. سؤالش این است که من واجبات مالی ام را انجام ندادم ولی هنوز می توانم دست بگیرم و آیا حق دارم من سیر باشم و کسی گرسنه از برادران دینی یا نه؟ فَإِنَّ الزَّمَانَ شَدِيدٌ می گوید شرایط من بحرانی است. راوی دارد می گوید شرایط بالاخره شرایط بحرانی بوده است. یک عده ای گرفتار هستند. فَقَالَ حضرت فرمودند الْمُسْلِمُ أَخُو الْمُسْلِمِ از اخوت حضرت بحث می کنند که البته معلوم است در باب ایمان است. این المسلم گاهی اوقات به معنی مومن است. الْمُسْلِمُ أَخُو الْمُسْلِمِ لَا يَظْلِمُهُ. ظلم به او نمی کند. لَا يَخْذُلُهُ رهایش نمی کند. خذلان. ولش کنید. رهایش نمی کند. وَ لَا يَحْرِمُهُ محرومش نمی گذارد. بگوید به من چه. فَيَحِقُّ عَلَى الْمُسْلِمِينَ پس از حقوق شما است بین خودتان. این معلوم است یک لایه ای بعد از واجبات مالی تازه واجب حقوق می شود. تازه ما وارد وادی حقوق داریم می شویم. آن که یک امر واجب شرعی است که ابتدای کار شما است. تازه وارد حقوق می شوید. فَيَحِقُّ عَلَى الْمُسْلِمِينَ الِاجْتِهَادُ فِيهِ من این را چون جلسه قبل فقط اشاره کردم دارم توضیح می دهم. حضرت می گویند حق مسلمین بر هم، مؤمنین، این است که برای هم نه یک کمکی به هم بکنید. اجتهاد کنید. اجتهاد یعنی چه؟ یعنی نهایت جهد. نهایت تلاش. آنی که از دستت برمی آید انجام بده. ما نمی گوییم همه زندگی ات را برای دیگران بگذار ولی یک کاری است می توانی. در بعضی از روایت های ما تعابیر تندی دارد. می گوید از حضرت سؤال کردم گفتم آقا یک کسی خانه خالی دارد. می تواند نیاز برادرش را مرتفع کند ولی نمی کند. حضرت فرمودند به برادرت خانه نمی دهی؟ خدا به تو در بهشت خانه نمی دهد.
شریعتی: همین قدر تند؟
آقای شریفیان: همین قدر تند. حالا ممکن است بعضی ها از آن استحضار کنند حتی یعنی جهنمی بودن. من نمی دانم این تعبیر را می شود از آن استحضار کرد یا نه. این تعبیر تندی است. حالا بعضی از بزرگان را من دیده ام از آن بحث کرده اند که عرض می کنم که بعضی ها هستند که بهشتی هستند ولی سکنی ندارند.
شریعتی: آنجا هم مستأجر هستند.
آقای شریفیان: حالا این هم یک بحثی است دیگر. بهشت هم درجات دارد. ولی این تعبیر، تعبیر تندی است. ما خیلی روایت اینطوری داریم که انسان می تواند کاری انجام بدهد نمی دهد. اجتهاد یعنی این.یعنی کاری که می توانی برای برادرت انجام بدهی روز میز بگذار. از آن دریغ نکن.
شریعتی: که ما متأسفانه در این زمانه، حالا شرایط زندگی هم سخت شده و این سختی را هر کسی به اندازه خودش دارد می چشد ولی هر چقدر اوضاع سخت تر می شود، این به من چه ها پررنگ تر می شود.
آقای شریفیان: بله. تعبیر را یک بار دیگر می خوانم. فَيَحِقُّ عَلَى الْمُسْلِمِينَ. حق علی یعنی بار روی دوشت است. که چی؟ الاجتهادُ فیه.
شریعتی: نه اینکه دانه دانه بندها را باز کنیم.
آقای شریفیان: در این زمینه تلاش کنید. انسان برای خودش آقایان می گویند مراقبه کنید. مراقبه کنید. بنشینید دو دو تا چهار تا کنید ببینید تا حالا چکار کردیم. وجود مقدس امام حسن مجتبی تا حالا چند بار در زندگی شان دارد حضرت زندگی اش را ثلث یا نصف کرد. هر چه داشت گفت غیر از اینها، اینها واجبات شرعی آقا است. اینها را کنار بگذارید. و فی اموالهم حق للسائل والمحروم. که روایت ما می گوید این زکات واجب نیست. چیزی بیشتر از آن است. و فی اموالهم حق للسائل والمحروم. وجود مقدس امام حسن گفته سیره آقای ما است. ما نمی گوییم زندگی مان را ثلث کنیم. غیر از واجبات شرعی، تازه واجباتش را کنار بگذارید، حضرت زندگی اش را نصف کرد. چند بار. این مکرر در تاریخ آمده است. ما نمی گوییم ولی قله مان را ببینیم. گاهی اوقات می گوییم آقا برای فلان کار کمک کند، یک جوری کمک می کند آدم می گوید آقا شما چرا اینطوری کمک می کنید؟ این خوب نیست. الاجتهادُ فیه. من اجتهاد را دارم معنا می کنم. آدم باید تلاش کند. چطور برای افزایش درآمد کاسبی و کارم تلاش می کنم و دغدغه دارم، اجتهاد یعنی این. این خیلی تعبیر مهمی است. این یک. دو، حضرت فرمودند وَ التَّوَاصُلُ وَ التَّعَاوُنُ عَلَيْهِ یعنی اگر می خواهید به برادران دینی خود رسیدگی کنید، با همدیگر کار کنید. تواصل و تعاون. قرآن فرموده است: «أَنْ تَعْتَدُوا وَ تَعاوَنُوا عَلَى الْبِرِّ وَ التَّقْوى‏ وَ لا تَعاوَنُوا عَلَى الْإِثْمِ وَ الْعُدْوانِ» زندگی بشر با تعاون جلو می رود. ما امروز با تعاون است که می توانیم کارهای بزرگ انجام بدهیم. هم افزایی کنیم. حضرت می گویند هم افزا شوید در این. من می توانم این کار آن را انجام بدهم. یک کسی می گوید من آقا امکاناتش را دارم، تو به دست مستحق آن برسان. تو این کارش را که می توانی انجام بدهی.
شریعتی: می گفت دیدید وقتی ماشین در جوی می افتد چند نفر جمع می شوند با هم آن را بالا می کشند. می گفت کارهای بزرگ هم همینطور است.
آقای شریفیان: ببینید چقدر لطیف است. تواصل یعنی چه؟ اتصال های دوطرفه. دست به دست هم دادن و تعاون یعنی جایی که من یک نیرو دارم، او یک نیروی دیگری دارد. با اینکه شما می گویید هم افزایی، بحث جمع شدن نیرو نیست. جمع جبری نیست. من یک چیزی دارم که او ندارد، او یک چیز دارد که من ندارم. با همدیگر می توانیم تکمیل کنیم. این حرف خوبی است. تعاون یعنی من یک مهارتی دارم من می توانم. من مثلاً فرض بفرمایید آدم رسانه هستم. من در رسانه این را می توانم بگویم. شما می توانی آن را پشتیبانی کنی. من فلان کارش را انجام می دهم، شما آن کارش را انجام بده. و واقعاً هم به دنبال این نباشم که شانه خاله کنم بگویم حالا من دیگر این کار را انجام دادم، برای من بس است. من دارایی ام چقدر است؟ خب دارایی خود را باید وسط بگذارم. حرف های بزرگ داریم می زنیم. اینها حرف ها ظهور است. حرف های مسیر ظهور داریم می زنیم. یعنی می گوییم انتظار. افضل الاعمال امتی انتظار الفرج. شوخی نکنیم. انتظار الفرج اینها است.
شریعتی: برای همین هم هست که خیلی سخت است.
شریعتی: سنگین است. کسانی که این قله را می بینند و دارند آن مسیر را دنبال می کنند، آدم حسابی های عالم هستند. خبو تواصل، تعاون. حضرت فرمودند اجتهاد این یک. دو، با هم کار کردن یعنی آن تلاش ویژه تان بعد با هم هم می شود که... یعنی اجتهاد را هم اگر بخواهید بالا ببرید، با هم کار کنید. تلاش یک، با هم کار کردن دو و سه مواسات. مواسات یعنی چه؟ مواسات یعنی خودی دیدن طرف مقابل. ما گاهی اوقات می خواهیم کمک کنیم ولی طرف را خودی نمی دانم. یک آدمی افتاده دستو او را بگیرم. خودی دانستن یک چیز دیگر است. اینکه انسان تو برادر من هستی و اینها حرف های مهمی است. من امکاناتی دارم، مازاد امکانات خود را می خواهم به چهار نفر بدهم، خودمم هم راحت تر هستم. این نیست. می دانید بعضی اوقات ما انفاق که می کنیم، از جهت روانی خودمان آرام می گیریم. آدم زیاد بخورد حالش بد می شود. وقتی بین چهار نفر کار می کنی اصلاً آدم خودش راحت تر است ولی انفاق ایمانی اینها نیست. انفاق ایمانی آن برادر تو است. این نیست که حالا یک کسی، یک بازیگر فلانی در تیترهای دنیای که وضعیت او معلوم است، با هواپیمای شخصی خود بلند می شود می رود در آفریقا یک مقداری از دلارهای خود را می ریزد. اینها نیست. انفاق فی سبیل اینها نیست. اشتباه نشود. فی سبیل الله! خدایی هست، مسیری باز کرده است، آقایی آمده است، ما مؤمن به او شدیم، ما را کرده برادر، حالا دارد یک روابط بین ما ایجاد می کند. این است. بعد حضرت فرمودند والعطف. یا در آن روایت داشت و التعاطف. یعنی حواستان به هم باشد. به هم توجه کنید همانطور که نبی اکرم به شما توجه کرده است. توجه کنید به برادر دینی تان. يَكُونُونَ عَلَى مَا أَمَرَ اللَّهُ فِيهِمْ رُحَماءُ بَيْنَهُمْ این شد تفسیر رحماء بینهم. این روایت چیست؟ رحماء بینهم یعنی اینها.
شریعتی: بسیار خوب. خیلی ممنون و متشکرم. و خوش به حال آنهایی که سنگینی این بار را بعد از شنیدن این روایت ها روی دوش شان احساس می کنند. این خودش خیلی نکته مهمی است.
صفحه 87 قرآن کریم

آقای شریفیان: بسم الله الرحمن الرحیم. بحث ما در باب روابط رحمانی و ایمانی بود. اخوت، رحماء بینهم. یک نکته ای را من اشاره می کنم مفصل آن باشد ان شاءالله جلسه بعد. آن هم این است که در سوره مبارکه فتح وقتی می گوید اشداء علی الکافر، رحماء بینهم این دو امر بی ربط به هم نیست که بگوییم اشداء علی الکفار داریم، یک رحماء بینهم. هیچ ربطی هم به هم ندارد. نه، اینطوری نیست. اینها در هم تنیده شده و با هم دارند کار می کنند. اصلاً سوره فتح چه گفت؟ یکی از مهمترین نکات سوره فتح این است: می گوید رسول خدا رفت مکه را فتح کرد ولی بدون خونریزی. بعد قرآن می گوید می دانید چرا؟ چون یک عده مؤمن در مکه داشتند زندگی می کردند. شماها او را نمی شاختید. در همین سوره فتح قرآن می گوید اگر آن مؤمنین داخل مکه نبودند، من نمی گذاشتم این کفار قریش اینطوری داستان تمام شود. در دنیا هم آنها را عذاب می کردم. یعنی جنگ می شد. کف اید الناس عنکم و کیف ایدکم عنهم. این آیات دیگر. می گوید قرآن می گوید من نگذاشتم خونریزی شود. چرا؟ نه به خاطر اینکه حالا آنها یک احترامی داشتند. نخیر ولی مؤمنین وسط آنها بودند. جای شدت برخورد با کفار بود ولی مؤمنینی هم آن وسط بودند. آن رحمت سبب شد که جنگ نشود. رسول فتح کرد بدون جنگ. حوصله کرد. چند سال طول کشید. کار عقب افتاد. حوصله می کند که این جمع را از هم جدا کند. وقتی امام زمان می خواهد شمشیر بکشد، جمع را جدا کرده است. ما خیلی باید مراقبت باشیم. حالا این ایام هم ایامی است که بالاخره اغتشاشات هست و همه مردم هم در جریان هستند. خب یک عده که دشمن هستند. هیچی، بحث نیست. واقعاً یک عده انسان هایی هستند که در جریان دشمنی بار خود را بسته اند ولی یک عده هستند این وسط نوجوان هفده هجده ساله، به این راحتی با او اتمام حجت نشده است. یک جوری سفت برخورد کند که رحماء بینهم به هم بخورد مشکل است. خیلی باظرافت باید برخورد کرد. من می دانم الآن خیلی سؤالات و بحث ها این وسط هست. ولی یک نکته ای را می خواستم بگویم. این دو با هم کار می کند. با یک ظرافتی کار می کند. از آن نقطه ای که در فضای آموزش و پرورش تان دارید کار می کنید باید این دقت ها را داشته باشید تا آنجایی که حتی چند تا خیابان دارید با یک کسی برخورد می کنید. می خواهید اسم او را بگذارید ارشاد، می خواهید اسم آن را... اسم هر چه می خواهید بگذارید. اینها قواعد امر به معروف و نهی از منکر است. مگر کسی می تواند نهی از منکر را در دین انکار کند؟ نهی از منکر از اقدام امام حسین با یزید هست تا یک برخوردی که با یک جوان در خیابان شما دارید می بینید.
شریعتی: یعنی تمام روابط و تعامل ما با هم باید حول محور رحمت و معرفت باشد.
آقای شریفیان: باید بدانید که یک ترکیب پیچیده است. بی دقتی و بی ضابطگی اگر انجام شود ما آسیب می بینیم. من این نکته را گفتم توضیح آن مفصل باشد ان شاءالله جلسه بعد عرض خواهم کرد.
شریعتی: از شما خیلی ممنون و متشکر هستم