بسم الله الرحمن الرحیم. بحث ما پیرامون اصول رابطه صحیح چه در خانواده و چه در اجتماع هست و چه قدر محتاج این بحث هستیم. یعنی این اغتشاشات و این مسائل و این اختلافات نشان می دهد که خیلی محتاج هستیم. و ائمه معصومین (ع) روی این قضیه خیلی تأکید کردند. و ما چند ذره فاصله داریم با آن ایده آل. ما که مدعی هستیم فاصله داریم. باید بگوییم و بشنویم و تصمیم بگیریم و تمرین کنیم و تواصی کنیم. یعنی دائم به یکدیگر سفارش کنیم. حقیقتاً من محتاج سفارش شما هستم. نگاه کنید ما در میدان عمل گاهی حواس ما نیست یکی به من بگوید نظافت آن چه می گفتید الان جای آن است. من هم بپذیرم. یعنی تواصوا بالحق راه نجات است. سفارش طرفینی. البته در کسوت معلمی آموزش گاهی یک طرفی است. اما در میدان عمل همه محتاج تواصی هستیم که مقام معظم رهبری هم اخیراً به این نکته سفارش کردند. یکی از اصول رابطه این بود که رابطه باید عزت مندانه باشد. و ما عوامل عزت را بیان کردیم و گفتیم. و عوامل ذلت که از آن هم باید پرهیز کرد. امروز می خواهم این بحث را در ذیل بیانات امام حسن عسکری (ع) مطرح کنم. چون امام حسن عسکری (ع) غریب هستند. ما مدیون تک تک ائمه معصومین (س) هستیم. هر کدام در عصر خود اگر آن جوری عمل نمی کردند اسلام به دست ما نمی رسید. فرقی نمی کند یعنی هر کدام در عصر خود بهترین تصمیم ها را، بهترین موضع گیری ها را داشتند و بهترین سفارشات را. حالا در رابطه با عزت داریم که امام حسن عسکری (ع) فرمود مَا تَرَكَ الْحَقَّ عَزِيزٌ إِلَّا ذَل خیلی وقت ها یک کسی عزیز است ولی در یک شرایطی حق را رها می کند فرمود این ذلیل می شود. عزت دائر مدار حق است. چون ما دنبال عزت پایدار هستیم، نه عزت پوشالی، نه عزت مقطعی. عزتی که با یک ماشین مدل بالا به دست می آوریم مقطعی است. عزتی که با یک خانه به دست می آوریم اینها مقطعی است. ریاست مقطعی است. عزت ماندگار دائر مدار حق. حضرت فرمود اگر کسی همه عوامل عزت را داشته باشد ولی عیب او این باشد که در یک روزگاری به یک جهتی از حق جدا شود، این ذلیل می شود. از آن طرف فرمود وَ لَا أَخَذَ بِهِ ذَلِيلٌ إِلَّا عَز. اگر یک کسی به دلایلی ذلیل است یعنی مثلاً مردم او را تحویل نمی گیرند چون بعضی از مردم پول پرست هستند مستضعف ها را تحویل نمی گیرند، رؤسا را تحویل می گیرند کارمندهای عادی را تحویل نمی گیرند. به دلیلی در یک شرایطی ذلت دارد. فرمود اگر این بر حق پافشاری کند و از حق جدا نشود حتماً به عزت دست پیدا خواهد کرد. بنابراین خیلی مهم است که ما حق مدار باشیم. بنا را بر این بگذاریم. راه آن چیست؟ راه آن این است که حق را بشناسیم. باطل را بشناسیم. در آن بیان بلند امیرالمؤمنین هست اعْرِفِ الْحَقَّ تَعْرِفْ أَهْلَه. من همین جوری نمی توانم بگویم یک کسی قد او چه قدر است، باید متر داشته باشم. ملاک و معیار می خواهد. حق را باید شناخت. معیارهای حق. باطل را هم باید شناخت. فرمود حق را بشناسید تا اهل حق را بشناسید، باطل را بشناسید تا اهل باطل را بشناسید. گاهی حق و باطل با هم آمیخته می شود. این خیلی سخت است. کار را سخت می کند و این مال فتنه است. یعنی همین درگیری های اجتماعی که پیش می آید برای عده ای حق و باطل آمیخته می شود. در خطبه 50 داریم امیرالمؤمنین فرمود إِنَّمَا بَدْءُ وُقُوعِ الْفِتَنأَهْوَاءٌ تُتَّبَعُ وَ أَحْكَامٌ تُبْتَدَعُ. اولاً این فتنه ها که می بینید همین جور یک باره پیش نمی آید. ریشه دارد. ریشه ها دو چیز است. ریشه فتنه ها هوس هایی که پیروی شده است، بدعت هایی که گذاشته شده است. حالا از ناحیه جبهه حق باشد یا از ناحیه جبهه باطل باشد. چون جبهه حق ما گاهی اشتباه می کند. ما که معصوم نیستیم. گاهی بدعت هایی می گذاریم. یا گاهی دنبال هوس هایی می رویم. به هر حال حضرت می گویند آغاز فتنه ها دو چیز است. هوس های پیروی شده و احکامی که بدعت گذاشته شده است. بعد فرمود اگر باطل رهایی پیدا می کرد از آمیختگی با حق یعنی حق و باطل گاهی با هم آمیخته می شد لَمْ يَخْفَ عَلَى الْمُرْتَادِين، مرتاد یعنی حق طلب. حق طلب ها دیگر حق برای آنها مخفی نمی شد. یعنی حضرت دارند می گویند گاهی حق و باطل با هم آمیخته می شود. وَ لَوْ أَنَّ الْحَقَّ خَلَصَ مِنْ لَبْسِ الْبَاطِل، فرمود اگر حق رهایی پیدا می کرد از پوشیده شدن توسط باطل، مخلوط شدن با باطل، زبان معاندان از حق قطع می شود یعنی گاهی اوقات مظلومیت حق سر این است که حق و باطل را با هم آمیخته کردند بعد دارند حق را می کوبانند به بهانه آن پیرایه هایی که به آن حق بسته شده است. یعنی یک جاهایی حق را آلوده می کنند. حق در ذهنیت مردم این جوری می شود. آن هایی که کارشناس نیستند، آنهایی که سر آنها در زندگی خود است، وسط یک دعوا نگاه می کنند بعد می بینند یک پیرایه هایی هست. من ضمناً بگویم باطل با فطرت انسان سازگاری ندارد. حق با فطرت سازگاری دارد. شیطان که سردمدار باطل است باطل را عریان عرضه نمی کند. چون می داند خریدار ندارد. می آید از یک تکه هایی از حق قاطی آن می کند که یک عده ای را همراه کند. این روش فریب شیطان است. بنابراین در خطبه 93 هم داریم امیرالمؤمنین می فرمود که فتنه ها وقتی که می آیند آدم ها را گیج می کنند وقتی می روند همه بیدار می شوند. الان اگر به فتنه ها سال های پیش مراجعه کنید می بینید در متن فتنه یک چیزهایی ابهام داشت. الان دیگر نه.
شریعتی: از بیرون و از بالا که نگاه می کنید وقتی گذشتید نگاه می کنید می بینید که ...
نظافت: فرمود إِنَّ الْفِتَنَ إِذَا أَقْبَلَتْ شُبِّهَت وقتی می آید شبهه ایجاد می کند وَ إِذَا أَدْبَرَتْ نَبَّهَت، وقتی می رود بیدار می کند. یعنی الان کسی نمی گوید سال 88 تقلب شد. ولی آن جا یک عده باورشان شده بود. چرا؟ چون از آن حالت بیرون آمدیم. بنابراین درس آن چیست؟ درس آن این است که در فتنه ها اول توقف کنید. اگر گیج هستیم توقف کنیم. اگر گیج هستیم نظر ندهیم. شتاب زده نظر ندهیم. این مال مسائل سیاسی هم نیست در دعواهای خانوادگی. ما الان می بینیم یک زن و شوهری با هم دعوا دارند یک کسی هم دارد مظلوم نمایی می کند حق نداریم جانب او را بگیریم. صبر کنیم. ابعاد دارد. همیشه یک طرف مظلوم نیست. گاهی آن طرف هست، گاهی این طرف هست.
شریعتی: خود ما خیلی چیزها را ساده می بینیم ولی واقعاً ساده نیست یک جاهایی در عین سادگی خیلی پیچیده است.
نظافت: یک جاهایی ما ده درصد اشتباه می کنیم، بعد دشمن از ده درصد اشتباه ما صد درصد، هزار درصد بهره برداری می کند. بعد بعضی ها به آن ده درصد گیر می دهند، به آن صد درصد توجه نمی کنند. وزن اشتباهات را باید مشخص کرد. باید اولویت بندی کرد. حقیقت این است که هر کسی باید سهم اشتباه خود را بپذیرد. این یک مطلب که امیرالمؤمنین می گویند فتنه ها این جوری است. در روایت داریم که شما اگر می خواهید حق را بشناسید باید باطل را بشناسید. یعنی دو طرف است. یعنی اینها دو روی یک سکه است. یکی از معیارها این است اولاً حق را بشناسید، حق کیست؟ حق خود اهل البیت است. حق امیرالمؤمنین است. حق خدا است. باطل کیست؟ باطل شیطان است. سردمدار جبهه باطل شیطان است. شیطان هم دو قسم است. شیطان جن داریم، شیطان انس داریم. شیطان جن را که نمی بینیم. از کجا شیطان جن را بشناسیم. نه می بینیم، نه می شنویم ولی مؤثر است. اصلاً قرآن می گوید «إِنَّ الشَّياطينَ لَيُوحُون» (انعام/121) شیاطین جنس پشتیبان شیاطین انس هستند. پس بهترین راه شناخت شیاطین انس است. اگر بخواهیم حق را بشناسیم شیاطین انس را بشناسیم از طریق موضع گیری های آنها، از موضع گیری های آنها فرار کنیم، از رضایت آنها به حق نزدیک می شویم. به اندازه ای که از حق دور می شویم به باطل نزدیک می شویم. به اندازه ای که از باطل دور می شویم به حق نزدیک می شویم. پس باید هر دو شناخت. در خطبه 140 داریم حضرت می گوید لَنْ تَعْرِفُوا الرُّشْدَ حَتَّى تَعْرِفُوا الَّذِي تَرَكَه، امکان ندارد رشد را، یعنی حق را بشناسید مگر این که بدانید چه کسانی تارک آن هستند. خیلی معیار قشنگی است. می گوید امکان ندارد شما حق را بشناسید، مگر این که باطل را بشناسید. امکان ندارد شما بدانید چه کسانی اخذ به قرآن می کنند مگر این که بدانید چه کسانی قرآن را نقص کردند. جبهه باطل. حالا جبهه باطل را معرفی کردند. قرآن می گوید «إِنَّ الشَّيْطانَ لَكُمْ عَدُو» (فاطر/6) شیطان دشمن است. شیطان جن را نمی بینید شیطان انس را معرفی کرده است گفته است «أَشَدَّ النَّاسِ عَداوَةً لِلَّذينَ آمَنُوا الْيَهُود» (مائده/82) اسرائیل. ما نگاه کنیم وقتی در فتنه ها گیج می شویم ببینیم آنها دارند کدام طرف را می زنند. ولو ممکن است این طرف یک بهانه هم دست آنها داده باشند. یک چند درصدی اشتباه کرده باشند. همان ده درصد. ولی حواس ما جمع باشد آب به آسیاب آن نریزیم. این یک معیار خیلی قشنگی است. روی همین مبنا می گویند که حضرت امام که خدا ایشان را رحمت کند، رادیو بی بی سی زیاد گوش می کردند یعنی امام برای این که برای مصادقی بفهمد که چه کار باید بکند که ببینند آنها کجا را نشانه گرفتند. همچنان که شنیدیم یکی از سرداران شهید گفته بودند که هر موقع گیج شدید همان جور که در میدان جنگ نگاه می کنید توپخانه دشمن کجا را می زند راه را پیدا می کنید. چون در جبهه گاهی آدم گم می شود. اینها که شناسایی می روند گاهی گم می شوند. آدم گیج می شود بالاخره از این در برود، از آن در برود، می گوید نگاه کنید کجا دارند آتش می ریزند. این معیار خیلی مهمی است که متأسفانه از آن غفلت می شود و به نظر من خیلی به کمک ما خواهد آمد. نکته دیگر امام حسن عسکری می گویند که مَا أَقْبَحَ بِالْمُؤْمِنِ أَنْ تَكُونَ لَهُ رَغْبَةٌ تُذِلُّه، می گویند اگر رغبتی دارید که این شما را ذلیل می کند این خیلی بد است. آدم میل به تفریح دارد، همه دوست دارند ماشین داشته باشند. خوب است اشکال ندارد. یعنی اسلام نمی گوید بر خانواده خود توسعه ندهید. نمی گوید فقیر و ذلیل و در تنگنا زندگی کنید. این رغبت ها طبیعی است. ولی می گوید حواس شما جمع باشد که این رغبت ها شما را ذلیل نکند.
شریعتی: چه جوری رغبت آدم ها را ذلیل نکند؟
نظافت: مثلاً فرض کنید بنده اگر پولکی باشم با یک پولدار که برخورد کنم به خاطر پول او به او سلام چرب و نرم می کنم. دائم سعی می کنم خود را به او وصل کنم و او هم چون می فهمد من در چشم او ذلیل می شوم. خوار می شوم. دقیقاً می فهمند. گفتند آقا مناعت طبع داشته باشید. و به همین دلیل ساده زیستی خوب است. چون وقتی انسان زندگی اشرافی داشته باشد عادت می کند. نفس خود را بد عادت نکنیم. امیرالمؤمنین در حکمت 289 نهج البلاغه از یک دوستی به عظمت و نیکی یاد می کنند، یک سری صفات برای ایشان می گویند. یکی این است که می گویند كَانَ خَارِجاً مِنْ سُلْطَانِ بَطْنِه، اسیر شکم نبود. یعنی وقتی من ذلیل شکم باشم آن جا سفره رنگین است آن جا را سر می روم بعد چه بسا ذلیل هم می شوم.
شریعتی: آنهایی که از بدن خود بزرگ تر هستند، از دنیا بزرگتر می شوند اینها مناعت طبع می کنند.
نظافت: حالا رغبت ها متفاوت است. ممکن است یک کارمندی در اداره رغبت دارد که به آن بالا برسد. بعد مجبور است خود را ذلیل کند. مجبور است انتقاد نکند. آن جا حرف حق نزند. حضرت می گوید زشت است امام حسن عسکری رغبتی داشته باشید که شما را ذلیل کند. رغبت داشتن اشکال ندارد. شرط آن و خط قرمز آن ذلت است. در روایت داریم احْتَجْ إِلَى مَنْ شِئْتَ تَكُنْ أَسِيرَه، می خواهید اسیر آدم ها شوید بدون این که دست بند بزنند و دست و پای شما را در قول و زنجیر کنند احتیاج داشته باش. احتیاج داشته باش اسیر آن می شوید. بعد فرمود وَ اسْتَغْنِ عَمَّنْ شِئْتَ تَكُنْ نَظِيرَه أمیره، می خواهید بدون این که پست ظاهری داشته باشید شما امیر باشید آن ته دل خود از خلق خدا بی نیاز باشید. خود را محتاج خدای متعال بدان.
شریعتی: حالا باید نگاه کنیم ببینیم دوست داریم امیر باشیم یا اسیر باشیم.
نظافت: به نظر من خیلی از اختلافات خانوادگی حل می شود. یعنی گاهی بعضی از خانم ها گله دارند. می گویند که چرا این را نمی خرید، چرا آن را نمی خرید، هم زمان دوست دارد که شوهر او هم آقا باشد. نمی فهمد که در تناقض گیر کرده است. اگر آقایی و عزت را می خواهیم باید دل ما بی نیاز باشد. یک آقایی می گفت که موقع ازدواج می خواستیم خرید عقد برویم مانده بودم که با این پول کم چه کار کنم و چگونه آن جمعی که حاضر و ناظر هستند، چون دسته جمعی، مشهد این جوری است، با هم خرید می روند، بعد دامادها خیلی تحت فشار روانی قرار می گیرند. خیلی کار سختی است یعنی هر کسی می خواهد یک نظری بدهد. این بنده خدا می خواست روی پای خود بایستند و درآمد بالایی هم نداشت مانده بود چه کار کند که ذلیل هم نشود. می گوید من روز قبل رفتم خانم خود را دیدم و گفتم خانم از شما یک سوال دارم گفت سوال شما چیست؟ گفتم فردا می خواهیم برویم خرید عقد. شما دوست دارید شوهر آینده شما عزیز باشد یا در چشم ها خوار و ذلیل باشد؟ گفت من دوست داریم عزیز باشد. گفتم پول من این قدر است، فردا اگر جنس های گران بردارید من جلوی جمع خراب می شوم. خود می دانید. می گفت این جمله من اثر گذاشت به حدی که در هر کالایی می رفت روی آن ارزان ترین آن. بعد گفت مبلغی هم اضافه آوردیم و آن حلقه ای هم که می خواستیم بگیریم این را همان جا خریدم. این خیلی زندگی را شیرین می کند و از این بحران ها می توانند خانواده ها عبور کنند. چشم و همچشمی نکنیم. خود را خوار می کنیم. اصرار زندگی خود را نگوییم خود را خوار می کنیم. نان و پنیر می خوریم با هم هستیم. کباب می خوریم با هم هستیم. و در چشم ها و نگاه ها هم عزیز هستیم. نباید بگوییم. یعنی حتی اگر پدر یک دختر می گوید چه خبر؟ چه طور هستید؟ می گوید خوب. نباید بگوییم. پدر و مادر را اصلاً نباید غصه بدهید. من معمولاً به این عروس و دامادها می گویم آقا یک امری غصه دادید بس است دیگر. حالا داماد شدید مشکلات خود را به اینها نگویید. به مشاور آگاه امین دلسوز بگویید. ما دفعات قبل هم گفته بودیم. هم عزیز باشیم، هم دیگران را عزیز کنیم. این مدل اهل البیت است که حاضر نبودند کسی را ذلیل کنند. منتها گاهی بلد نیستیم. در بیانات امام حسن عسکری (ع) است لَا تُكْرِمِ الرَّجُلَ بِمَا يَشُقُّ عَلَيْه، اگر بخواهید کسی را عزیز کنید، احترام بگذارید یک جوری احترام نگذارید که به مشقت بیفتد. خود من یک خاطره دارم. خانه یکی از بستگان که می رفتیم ایشان خیلی کریم بود. خیلی سخاوتمند بود. خوب پذیرایی می کرد. ولی آن قدر اصرار می کرد برای خوردن که من واقعاً نمی توانستم بخورم ولی در رودربایستی مجبور بودم بخورم، به مشقت می افتادم. گاهی اکرام ها موجب مشقت است. وقتی خیلی کسی را احترام می گذارید طرف مجبور است ... یک وقت من با یکی از بزرگان همسفر شدم دیدم خیلی احترام می گذارد. مبادی آداب را رعایت می کرد. من هر موقع وارد اتاق می شدم می دیدم جلوی پای من بلند می شد. آن سفر برای ما خیلی بد شد. چون ایشان هم می آمد من مجبور بودم بلند شوم. آدم این جوری معذب می شود. چه قدر اهل البیت ظریف بودند. چه قدر روانشناس بودند.
شریعتی: بعضی وقت ها که شما این روایت ها را می خوانید آدم واقعاً پی به عظمت و بزرگی امام معصوم می برد که فقط باید معصوم باشید، فقط باید امام باشید که بتوانید این جوری با تمام این لطایف و ظرافت آداب معاشرت را یاد بدهید.
نظافت: لَا تُكْرِمِ الرَّجُلَ بِمَا يَشُقُّ عَلَيْه، یک کسی، یک دامادی تازه داماد می شود و وارد یک خانواده می شود. در پذیرایی ها سنگ تمام می گذارند. برای این سخت است که بیاید، شما هم دیگر دوست ندارید که بیاید. اما اگر تکلف نداشته باشیم با هم روان باشیم، یک جوری باشد که هر دفعه که آمد نه خانواده عروس اذیت بشوند و نه داماد. اصلاً همین جوری باشد. بر هم سخت نگیریم. بنابراین اکرام دیگران هم گفتند مرز آن این است. در روایت داریم آدم کریم از دیگران می گیرد تا آنها روی شان شود که از او بگیرند. و بخیل نمی گیرد که دیگران نگیرند. یعنی گاهی آدم خود را کوچک می کند می گوید آقا به من پول بده، کریم این جوری است. اهل البیت این جوری بودند. کریم بودند و دیگران را کریم می کردند. چون خدا «وَ لَقَدْ كَرَّمْنا بَني آدَم» (اسراء/70) گفته است. خدایی باید رفتار کرد. نکته دیگر امام حسن عسکری (ع) فرمود مَنْ وَعَظَ أَخَاهُ سِرّاً فَقَدْ زَانَهُ وَ مَنْ وَعَظَهُ عَلَانِيَةً فَقَدْ شَانَه، اگر قرار است زینت بخش دیگران باشید به دیگران آبرو بدهید آنها را خار نکنید که مؤمن احترام دارد، احترام مؤمن از ضریح امام حسین بالاتر است. احترام مؤمن از کعبه بالاتر است. از ضریح امام رضا بالاتر است. از حرم بالاتر است. «لا أُقْسِمُ بِهذَا الْبَلَد * وَ أَنْتَ حِلٌّ بِهذَا الْبَلَد» (بلد/ 1 و 2) انسان گل سرسبد هستی است. اهل البیت گفتند حُرْمَةُ الْمُؤْمِنِ أَعْظَمُ مِنْ حُرْمَةِ هَذِهِ الکبعه، به همین راحتی آدم ها را تحقیر نکنید. بعد می گوید اگر شما علناً جلوی دیگران کسی را موعظه می کنید او را خار کردید. او را صدا بزنید. این جوری بهتر نیست. تازه می شود همان را هم با کنایه گفت. یعنی حتی خصوصی هم می شود باز یک کاری کنیم که طرف خیلی جلوی ما شرمنده نشود. می گویند امام صادق (ع) یک آقایی بود با امام صادق ارتباط داشت، محب بود ولی گرفتار گناه هم بود. شقرانی، یک روز او را دیدند گفتن يَا شُقْرَانُ إِنَّ الْحَسَنَ مِنْ كُلِّ أَحَدٍ حَسَنٌ وَ إِنَّهُ مِنْكَ أَحْسَنُ لِمَكَانِكَ مِنَّا، خوبی از هر کس خوب است، از تو بهتر است. به خاطر این که خانه ما می آیید. با ما ارتباط دارید. وَ إِنَّ الْقَبِيحَ مِنْ كُلِّ أَحَدٍ قَبِيحٌ وَ إِنَّهُ مِنْكَ أَقْبَحُ لِمَكَانِكَ مِنَّا، گاهی برای دفاع از دین بعضی ها فحش می دهند. این چه روشی است عزیز من. آبروریزی نکن. روش دفاع را باید یاد بگیرید. یک جا را درست می کنید، یک جا را خراب می کنید. «أَ فَمَنْ زُيِّنَ لَهُ سُوءُ عَمَلِه» (فاطر/8) نیت شما خوب است، روش شما غلط است. روش باید درست باشد. بنابراین می گوید آقا می خواهید انتقاد کنید جلوی جمع انتقاد نکنید. هیچ خانمی جلوی جمع به شوهر خود ... بعضی خانم ها جلوی جمع محمود آقا این جوری کن. این هم برای خود شخصیتی دارد. خانم این جوری کن. یا بچه های خود را گاهی. گاهی نه، این موعظه، این تذکر است. تذکر تحقیر آمیز نیست. گاهی نه مشخص است که خرد می شود. جلوی جمع موعظه کردن خوب نیست. مگر این که کلی داریم می گوییم، آن هم وسط جمع خود متوجه می شود. یکی از چیزهایی که امام حسن عسکری (ع) گفتند گفتند تواضع است. گردن فرازی آدم را ذلیل می کند. مَنْ تواضَعَ رَفَع اللّهُ، بعد مصداق های آن را هم گفتند سلام کنیم. در روایت داریم سلام را در جامعه رواج بدهید. در پرواز خیلی خوشم آمد. امروز دیدم که تک تک این مهماندارها به همه می گفتند سلام، سلام. خوش آمدید. چه قدر با حال. انرژی مثبت دارد می دهد. اصلاً آدم وقتی وارد یک جمعی دارد می شود که از قبل آن جمع بودند یک احساس غربتی دارد. آن که زودتر آمده است آن غربت را ندارد. آن که وارد بر یک جمعی می شود غریب است. راه آن چیست؟ آنهایی که از قبل آن جا هستند با چهره گشاده مواجه شوند. ولی معمولاً همه روی صندلی یک جوری نشستند. یکی که پیدا می شود لبخند می زند می بینید آدم احساس غربت او می رود. فرمود از نشانه های تواضع این است که بر همه سلام کنید. ما می خواهیم سلام کنیم به خود می گوییم که شأن این هست که ما به او سلام کنیم. امام رضا (ع) فرمود وقتی عاقل هستید که هر کسی را از خود بهتر بدانید. ولو یک جلوه گناه داشته باشد ولی یک جلوه گناه او را دیدید. بقیه عیب های او را ندیدید. من از همه عیب های خود باخبر هستم ولی از یک عیب او باخبر هستم. چه قدر خوب است قشر حزب اللهی جامعه، قشر مذهبی، قشر انقلابی، ما باید این جوری انقلاب را ترویج کنیم. انقلاب ما، انقلاب فرهنگی بوده است. ما با مشت و شعار پیروز شدیم، نه با اسلحه. با کودتا که نکردیم. 17 شهریور شاه 4 هزار نفر را در همین تهران کشت. از اسرائیل آمدند ما با خون پیروز شدیم. با شعار، با حرف حق. و این با اخلاق باید ادامه پیدا کند.
شریعتی: همان کاری که پیامبر ما کرد.
نظافت: همان کاری که پیامبر کرده است. با اخلاق آدم ها جذب می شوند بعد حرف حق را می شنوند. بد اخلاقی ها آدم ها را از اسلام دور می کند. بداخلاقی نکنید. بعد امام حسن فرمودند یکی از نشانه های تواضع وَ الْجُلُوسُ دُونَ شَرَفِ الْمَجْلِس، همیشه نگویید من باید بروم ردیف جلو بنشینم. ردیف جلو می نشینید می گویند بی زحمت بلند شوید آقای فلان آمده است. بعد ردیف دوم هم می گویند آقا بلند شوید، اولاً این کار بدی است. ولی این کارها را می کنند. پس خود ما ردیف جلو نشینیم. یک کتابی هست به نام مسجد رهبر. خاطرات امام جماعتی مقام معظم رهبری در مسجد کرامت چهارراه شهدای مشهد است. خیلی قشنگ است. آن موقع آقا که امام جماعت بودند تمام فرهیختگان می آمدند، تمام دانشجویان می آمدند و چه قدر مایه غصه است که آن شیوه بعد از انقلاب عمل نشد. آن جا دارد که یک وقت آقا داشتند اقامه می گفتند شنیدند که یکی از نمازگزارها گفت بچه بیا عقب. یک نوجوانی صف جلو بود. آقا برگشتند گفتند نه بیا جلو. نگذاریم کسی تحقیر شود. نگذاریم کسی را بلند کنند کس دیگر بنشیند مگر این که خود بلند شود. هر کسی یک تکلیفی دارد. اگر یک کسی به احترام یک عالمی بلند می شود آن ادب است، ولی اگر او خود بلند نشده است ما او را بلند می کنیم این عالم بنشیند این توهین به علم است. چون او را بدبین کردیم. جلوی جمع بگوییم شما بلند شوید ایشان بنشیند حالا اگر دم گوش او بگوییم باز شاید، ظرافت دارد. شخصیت انسان های خیلی مهم است. عزت آدم ها خیلی مهم است. کرامت انسان ها خیلی مهم است. امام حسن عسکری (ع) بعد فرمود تواضع نعمتی است که کسی بر آن حسادت نمی کند. چه قدر بلند و دقیق. هر نعمتی ممکن است مورد حسادت واقع شود. و لذا نعمت های خود را نباید به رخ دیگران بکشیم. یکی از فواید حجاب همین است. زیبایی خود را به رخ دیگران نکشید گرفتاری درست می شود. اصلاً این چشم یک واقعیت است. «وَ إِنْ يَكادُ الَّذينَ كَفَرُوا لَيُزْلِقُونَكَ بِأَبْصارِهِمْ لَمَّا سَمِعُوا الذِّكْرَ وَ يَقُولُونَ إِنَّهُ لَمَجْنُون» (قلم/51) این سبب چشم می شود. زیبایی مال همسر است. حجاب فوایدی دارد، منافعی دارد. ما در توضیح دادن درست حجاب کوتاهی کردیم. حجاب یک مسئله فرهنگی است آمدیم دست نیروی انتظامی دادیم. چه کاری است. کم کار کردیم. از آن طرف خباثت هایی هم بوده است. خیانت هایی هم بوده است. یعنی مثلاً سریال هایی ساختند که موذیانه حجاب را تخریب کرده است. یک وقت دیدم یک خانمی را از اینها که مجرم هستند این را دستگیر کردند بعد چادر سر او کردند و آوردند این که چادر ندارد چرا سر او چادر می کنید. یک اشتباه های این جوری هم می شود. سر جمع اینها بالاخره ...
شریعتی: حاج آقا به نظر من تمام اندیشمندان، نخبه های جامعه، نخبه های فرهنگی، دانشگاهی ها باید بنشینند طبق همین روایات ... ما اصلاً منبع کم نداریم،
نظافت: اصلاً عجیب است یک دعایی هست من گاهی می گویم این را بخوانید مناجات المحبین آخر آن یک جمله قشنگی دارد. می گوید أَسْأَلُكَ حُبَّكَ وَ حُبَّ مَنْ يُحِبُّكَ وَ حُبَّ كُلِّ عَمَلٍ يُوصِلُنِي إِلَى قُرْبِك اول می گوید خدایا من را عاشق خود کن، بعد می گوید من را عاشق خوبان خود کن، کسانی که تو را دوست دارند، بعد می گوید من را عاشق عملی کن که من را به تو نزدیک می کند. یعنی اگر ما مردم را عاشق خدا و اهل البیت کنیم حجاب درست می شود. همه چیز با هم درست می شود. نماز هم درست می شود. ولی ما از این طرف شروع می کنیم. از حجاب شروع می کنیم. الان بحث من این نیست که اجبار باشد یا نباشد. چون ممکن است ادله الزامی بودن به حق باشد، ولی من می گویم خدا می گوید الزام ها را شیرین کنید. یاد شما هست یک زمانی کمربند ایمنی بستن در ایران رایج نبود دو ـ سه تا کارتون ساختند. آن قدر آنها پخش شد واقعاً فرهنگ سازی شد بعد الزام شد. همه پذیرفتند. اکثریت پذیرفتند. این خیلی مهم است.
شریعتی: بعد از آن کار فرهنگی که پلیس راهنمایی و رانندگی کرد بعد از آن 90 درصد جامعه خود می بستند آن ده درصد الزام شد. یعنی واقعاً در این جهت باید توجه کرد که ما یک کاری کنم که ارزش ها محبوب بشود. بعد حالا حجاب درست است که دشمن در این جهت خیلی توجه دارد ولی دقت کنید یک زمینه هایی باید داشته باشد. به آن زمینه ها توجه نکنیم گرفتار می شویم و سوء تفاهم به دست می آید. ما حق نداریم حجاب را منفور کنیم. ما حق نداریم به حجاب ظلم کنیم. به بهانه دفاع از حجاب به حجاب ظلم نکنیم. از حجاب دفاع کنیم، خوب توضیح بدهیم. ولی باید محبوب بشود. یک آیه ای در قرآن هست می گوید به نظر من راهبرد تربیت است، در سوره حجرات، وقتی خدا می خواهد بگوید که خیلی به خود ننازید ای مؤمنین می گوید «وَ لكِنَّ اللَّهَ حَبَّبَ إِلَيْكُمُ الْإيمانَ وَ زَيَّنَهُ في قُلُوبِكُم» (حجرات/7) می گوید خدا ایمان را محبوب دل شما کرد، خدا ایمان را زینت دل شما کرد. از آن طرف «وَ كَرَّهَ إِلَيْكُمُ الْكُفْرَ وَ الْفُسُوقَ وَ الْعِصْيان» (حجرات/7) خدا یک کاری کرد که شما از گناه بدتان می آید. پس خدا دارد خط می دهد، می گوید خدایی رفتار کنید. یک کاری کنید که با به کار گرفتن همه نکات ظریف که مردم از گناه بدشان بیاید مسئله حل است. حالا اگر یک کسی با حجاب است و اختلاس کرده است، اگر یک کسی ریش دارد و اختلاس کرده است، این ضربه را زده است. مردم نباید فکر کنند که تأکید ما بر حجاب بیشتر است از تأکید بر مبارزه با اختلاس است. درجه درجه است، همه در یک درجه نیست. ما مگر نمی گوییم گناه کبیره داریم، گناه صغیره داریم. باید این را توجه داد که کلیدی ها مهم تر است. مثلاً دروغ گناه کبیره است. در روایت داریم از امام حسن عسکری (ع) است که اگر همه بدی ها در یک اتاقی باشد در آن بسته باشد کلید آن دروغ است. به ویژه دروغ مسئولان. خیلی ضرر دارد. و اتفاقاً در بیانات امام حسن عسکری (ع) است حضرت می گویند چند تا سفارش به شیعیان می کنند، یکی از اینها این است که صِدْقِ الْحَدِيثِ، راستگویی. در نهج البلاغه داریم، کسی که دروغ می گوید در لبه سقوط است. کسی که راست می گوید نجات پیدا می کند. من گاهی به شاگردهای خود می گویم. می گویم گاهی آزمایش می شوید آن جاهایی که اگر راست بگویید یک غرامتی باید بپردازید ولی تمرین کنید غرامت صداقت را بپردازید اگر خدا شما را عزیز نکرد. ولی دروغ نگوییم. مثلاً فرض کنید اگر دیر بیایید اگر بگویید که ترافیک بود یا دروغ بگویید می گویند حالا برای امتحان دیر آمدید بیا. ولی اگر بگویید من کوتاهی کردم، تنبلی کردم می گویند برو. ممکن است از شما امتحان را نگیرند. بهای آن را پرداختید ولی افتخار دارید. و در روایت داریم اتفاقاً خدا نجات می دهد. گفتند یک وقت یک کسی ورود ممنوع رفته بود از قضا دید ماشین پلیس آن جا است. افسر آمد گفت چرا ورود ممنوع آمدید؟ گفت جناب فکر نمی کردم شما این جا هستید. خنده اش گرفت گفت بیا برو. نباید دروغ بگوییم بله یک وقت هست اگر راست بگوییم فتنه انگیزی می کنیم، اصرار دیگران را فاش می کنیم. آبروی دیگران را می بریم. داستان آن فرق می کند. ولی نقل و نبات نباید دروغ باشد. صداقت خیلی مهم است. هم صداقت در گفتار، هم صداقت در برخورد. باز از امام حسن عسکری (ع) روایت داریم که حضرت فرمود بد دوستی است که جلوی رو ستایش می کند پشت سر غیبت می کند. جلوی رو عیب را بگویید، پشت سر دفاع کنید. جلوی مسئول که می رسید عیب او را بگویید. البته او هم ظرفیت داشته باشد. پشت سر آن را درست کنیم. یعنی نگذاریم غیبت بشود. یعنی آن معذورات آن را هم بگوییم. امام حسن عسکری (ع) در یک روایت طولانی می گویند أُوصِيكُمْ بِتَقْوَى اللَّه، اول تقوا. در هر کاری که می خواهیم بکنیم تقوا. ولو می خواهیم به اسلام خدمت کنیم با گناه نمی شود به اسلام خدمت کرد. در نهج البلاغه داریم وَ الْغَالِبُ بِالشَّرِّ مَغْلُوب، فرمود کسی که غلبه می کند بر دشمن خود با شر او باخته است. هدف اصلی چه بود؟
شریعتی: به نظر من در همین سحرها بود از شما من شنیدم که حضرت خطاب به مالک می فرمایند أَ تَأْمُرُونِّي أَنْ أَطْلُبَ النَّصْرَ بِالْجَوْر،
نظافت: أَ تَأْمُرُونِّي أَنْ أَطْلُبَ النَّصْرَ بِالْجَوْر، پیروزی با ستم به دست نمی آید. پیروزی نیست. چون هدف اصلی ما اقامه حق است. و لذا الان به نظام اسلامی خیلی دارند دروغ می بندند جبهه مقابل. شبکه های معاند. ولی «إِنَّ اللَّهَ يُدافِعُ عَنِ الَّذينَ آمَنُوا» (حج/38) ما نمی توانیم از آن وسیله ها استفاده کنیم. اصلاً یکی از مشکلات حکومت اسلامی همین است. امیرالمؤمنین می گوید آن کارهایی که معاویه بلد هست من هم بلد هستم بهتر از آن هم بلد هستم. چون هر کس تقوا را می فهمد، فسق و فجور را هم می فهمد. «فَأَلْهَمَها فُجُورَها وَ تَقْواها» (شمس/8) خدا نمی شود که زشتی ها را به مؤمنین یاد ندهد. ولی فرمود من مانعی دارم به نام امر خدا. مانعی به نام نهی خدا دارم. نمی توانم. آن دارد فحش می دهد ما نمی توانیم فحش بدهیم. این جا دست ما بسته است. حتی در جنگ هم امیرالمؤمنین می گوید فحش ندهید. می گوید عیب ندارد شمشیر می زنید، فحش ندهید. إِنِّي أَكْرَهُ لَكُمْ أَنْ تَكُونُوا سَبَّابِينَ، من دوست ندارم اهل دشنام باشید. توضیح بدهید بعد اگر فحش می دهید طرف را دون می کنید. بعضی ها به بهانه خدمت کردن به اهل البیت فحش می دهند، دشنام می دهند، آن گروه دیگر از مسلمان ها آنها هم مقدساتی دارند. نباید هیجانات آنها را تحریک کنیم. نباید آنها را عصبی کنیم.
شریعتی: آن مکانک که شما در ابتدای فرمایشات خود در کلام امام عسکری به نظر من این جا خیلی باید به داد ما برسد. یعنی ما این نسبت خود را با اهل بیت باید حفظ کنیم و حواس ما به آن باشد.
نظافت: در همین بیان امام حسن عسکری (ع) هست که فرمود زینت ما باشید، ننگ ما نباشید، دوستی ها را به سمت ما اهل بیت بکشانید، همه خوبی ها مال ما است. بعد فرمود زشتی ها را از ما دفع کنید. چه جوری زشتی دفع می شود؟ وقتی که من که شعار اهل البیت را می دهم کار زشت انجام ندهم. چون اگر انجام بدهم می گویند از آنها یاد گرفتند. به آنها می چسبد. بعد بعضی به بهانه برائت چه آبروریزی هایی می کنند. آن وقت در آن روایت دارد امام حسن عسکری (ع) می فرماید اگر شما اهل صداقت باشید، اهل ادای امانت باشید، اهل خوب همسایه داری باشید، اهل تقوا باشید، ورع باشید، می گویند اگر این کارها را انجام بدهید و خوش اخلاق باشید وقتی می گویند فلانی شیعه است فَيَسُرُّنِي ذَلِك، من خوشحال می شوم که شما را شیعه گفتند. می گوید شادی دل حضرت زهرا این فحش را بدهیم. این شیعیان تندرو من ندیدم هیچ موقع دنبال این باشند که بگویند امام حسن عسکری چه گفته است. و پیشاپیش گفتند عده ای از ما جلو می زنند الْمُتَقَدِّمُ لَهُمْ مَارِق، در زیارت جامعه کبیره. نه جلو بزنید و نه عقب بمانید. این مشکلات روزگار ما هست. ما اگر کسی را دیدیم مثل من بی معرفت، اشتباه می کند. باز گفتند دوستانه به او تذکر بدهیم. باز به خاطر یک اشتباه کلاً این را دفع نکنید. یعنی اگر ما دیدیم یک نفری اشتباه می کند گفتند آقا با لطافت بروید به او بگویید آبروریزی نکن. این تعبیر لطافت در بیان امام صادق است. فرمود شما برای حوائج خود اگر بخواهید برسید چه جوری با لطافت رفتار می کنید، اگر دیدید یک کسی دارد تندروی می کند در مخالفت با مخالفان آنها را از در خانه اهل البیت دور می کند، فرمودند بروید با لطافت به او بگویید این کارها را نکنید. آبروی اسلام می رود، آبروی اهل البیت می رود.
شریعتی: حاج آقا خیلی ممنون و متشکر هستم. نکته های لطیفی را شنیدیم. الحمدلله به برکت کلام اهل بیت (ع) ممنون و متشکر هستم از شما. ثواب تلاوت آیات امروز را هدیه کنیم به روح بلند امام عسکری و ان شاءالله از ثواب و برکات آن تک تک ما بهره مند شویم. صفحه 83 آیات نورانی سوره مبارکه نساء را به اتفاق تلاوت می کنیم و می شنویم و در بخش دوم گفتگوی ما که احتمالاً خیلی کوتاه خواهد بود همراه شما هستیم و در کنار شما. بفرمایید خواهش می کنم.صفحه 83قرآن کریم
شریعتی: اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم. ما یک طرحی در ایام ربیع به یوم میلاد مبارک نبی مکرم اسلام داریم بحث رد مظالم هست.
نظافت: ما اگر نماز شب بخوانیم برای رد مظالم فایده ندارد. اگر هر کاری انجام بدهیم باید مظلمه بر گردن ما نباشد. باید مدیون کسی نباشیم. دین گاهی دین مالی است. این را نمردیم جبران کنیم. و الا روز قیامت کسی نخواهد گذشت. این برنامه که شما طراحی کردید و از مراجع اجازه گرفتید مدیریت آن را دست خود ما دادند این خیلی خوب است. گاهی کمیته امداد می دهیم. دست خود ما است. وقتی دست خود ما است ما بهتر می شناسیم. و ما اولویت با اقوام ما است. دو، همسایه ها. همسایه ها هم اول نزدیکان. قرآن می گوید همسایه نزدیک بعد همسایه دور. سه، دوستان، «وَ أَنْذِرْ عَشيرَتَكَ الْأَقْرَبين» (شعرا/214) سه گروه اقربین ما هستند. اقوام، همسایه ها، دوستان. در اینها اگر مستضعف می شناسید می توانیم به اینها کمک کنیم. البته همه نفهمند. به نظر من این کار بسیار ارزشمندی است. امام زمان خوشحال می شوند، روابط تلطیف می شود. مشکلات اقتصادی منشأ مشکلات فرهنگی هم هست. مشکلات فرهنگی منشأ مشکلات اقتصادی هم هست. همه چیز روی هم اثر دارد.
شریعتی: بسیار خوب. ان شاءالله. تا پایان ماه ربیع این فرصت هست و ان شاءالله که عزیزان اقدام کنند. ما دو دقیقه فرصت داریم حسن ختام فرمایشات حاج آقای نظافت را بشنویم و جمع بندی کنیم و ان شاءالله خداحافظی کنیم.
نظافت: جمع بندی بحث این بود که امام حسن عسکری (ع) می گویند که به اخلاق توصیه می کنند. از آن طرف هم توصیه می کنند به این که عقاید خود را محکم نگه دارید. فکر نکنید اگر ما گفتیم که بد اخلاقی نکنید، حفظ وحدت داشته باشید حالا دیگر دست از عقاید خود برداریم. نه. اتفاقاً در سفارشات امام حسن عسکری (ع) هست که حق با اهل البیت است. فرمود لَنَا حَقٌّ فِي كِتَابِ اللَّه، «أَطيعُوا اللَّهَ وَ أَطيعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِي الْأَمْرِ مِنْكُم» (نساء/59) هر شیعه ای باید عقاید خود را بشناسد و مستحکم کند. شب اول قبر از عقاید می پرسند. اگر ما می گوییم با برادران اهل سنت، با هر کسی که مخالف ما است، درست رفتار کنیم، منظور این نیست که ما عقاید خود را ترویج نکنیم. اتفاقاً با اخلاق بهتر می شود ترویج کرد. حتی آن برادر اهل سنت هم همین جور. آن هم نباید تندروی کند. اگر دوست دارد عقاید خود را ترویج کند در یک فضای دوستانه من حرف او را گوش می دهم نه در فضای تکفیر. تکفیر به ضرر همه است. بنابراین افراط و تفریط ممنوع. اعتدال. اعتدال چیست؟ با مخالفان اخلاقی رفتار می کنیم، عقاید خود را هم مستحکم می کنیم و به نحو صحیح ترویج هم می کنیم.
شریعتی: خیلی خوب باید خداحافظی کنیم. خیلی ممنون و متشکر هستم از شما. دعا کنید روز شهادت امام عسکری و ان شاءالله عزیزان ما آمین بگویند و ان شاءالله همه آنها حاجت روا شوند.