آن جلسه اول که حضرتعالی نبودید و ما خدمت آقای ملایی بودیم من آن روز خدمت بینندگان عرض کردم که آقای شریعتی اگر یک چند وقتی خدمت ما و دوستان نیست از دعای خود او را فراموش نکنید. برای آقای ملایی همین را از مردم و بینندگان محترم درخواست می کنیم که آقای رضا ملایی و همه دست اندرکاران محترم را از دعای خیر خود فراموش نکنید. در خدمت شما هستم.
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم. بسم الله الرحمن الرحیم. الحمدلله رب العالمین و صل الله علی سیدنا و نبینا محمد و آله الطاهرین و لعن الدائم علی اعدائهم اجمعین. اللَّهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ حجۀ بن الحسن صلواتک علیه و علی آبائه فِي هَذِهِ السَّاعَةِ وَ فِي كُلِّ سَاعَةٍ وَلِيّاً وَ حَافِظاً وَ قَائِداً وَ نَاصِراً وَ دَلِيلًا وَ عَيْناً حَتَّى تُسْكِنَهُ أَرْضَكَ طَوْعاً وَ تُمَكِّنَهُ فِيهَا طَوِيلا.
همان طور که حضرتعالی فرمودید بحث ما در این دو ماهی که ایام محرم و صفر بود بحث از اصحاب سیدالشهداء کردیم. این بحث، بحث پردامنه ای است. ما یک گوشه ای از این بحث را اشاره کردیم و الا همان طور که بزرگواران اگر یاد آنها باشد من آن جلسات اول آن اشاره کردم که در نقاط مختلفی از ادبیات وحی قرآن کریم و روایات ما نسبت به مسئله همراهان، صفات اهل معیت، حواریون، انصار، اینها ویژگی هایی است که اینها عناوینی است که در ادبیات وحی از آن گفتگو شده است و ویژگی هایی که از این دسته ها از آن قرآن گفتگو کرده است صفات یاران اهل بیت است که در روایات ما توضیح داده شده بود که همه اهل بیت ما یاران ویژه ای داشتند، سابقینی داشتند. ما در واقع به یک معنا به دنبال مقام اهل سبقت می گشتیم که در روایات ما گفته شده بود مثلاً اصحاب سیدالشهداء سابقین نسبت به امام حسین هستند. یک اصحاب المیمنه ای هم هستند، ولی سابقین یک چیز دیگر است.
شریعتی: یعنی در نزدیک تر شدن به حضرت از هم سبقت می گرفتند.
آقای شریفیان: اینها پیشگامان آن مسیر هستند، اینها قله ها هستند و مسیر پایین دست را باز می کنند یعنی اینها هستند که اصحاب المیمنه چشم آنها به سابقین است. حالا به تعبیری وجود مقدس نبی اکرم حرکت می کنند یک کسی نسبت به رسول خدا سبقت پیدا می کند آن امیرالمؤمنین است. چشم ما دیگر باید به این سابق باشد. این درجات سبقت می شود. «وَ السَّابِقُونَ الْأَوَّلُونَ مِنَ الْمُهاجِرينَ وَ الْأَنْصار» (توبه/100) یک عده هستند که سابق اول هستند. «وَ الَّذينَ اتَّبَعُوهُمْ بِإِحْسانٍ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُمْ وَ رَضُوا عَنْهُ» (توبه/100) و یک عده سابق آخر هستند. آنها هم اهل سبقت هستند ولی اینها راه خود را از تبیعت از سابق اول پیدا کردند. این است که در روایات ما گفته شده است امیرالمؤمنین أَسْبَقُ السَّابِقِين، یک نفر در عالم سبقت پیدا کرد و به دنبال رسول خدا رفت، بقیه به دنبال او هستند. اصحاب را از این جهت ما دنبال کردیم ولی یک مقداری از آیات سوره مبارکه فتح را خواندیم و ویژگی اصحاب ...
شریعتی: از این جهت هم تراز می شوند.
آقای شریفیان: تزار هستند. اصلاً وَ الَّذينَ اتَّبَعُوهُمْ یعنی این. یعنی شما آنها را دنبال کنید. این که امام رضا فرمودند اصحاب امام حسین را آرزو کنید یعنی همین. يا لَيْتَني كُنْتُ مَعَهُم، حضرت می گویند اگر می خواهید ثواب اصحاب امام حسین را به شما بدهند این آرزو را باید داشته باشید. یا لیت گفتن شوخی نیست. آرزوی رسیدن به اینها یک امر پردامنه ای است یک مقداری در مورد آن گفتگو کردیم. حالا اگر یک موقعی فرصت شد باز هم یک مروری به بعضی از آیات قرآن کریم خواهیم کرد و ان شاءالله روایت آن را به تناسب می خوانیم. یک نکته ای در باب آیات سوره مبارکه فتح بود که ما وعده آن را داده بودیم. هم مسئله ویژگی اهل سبقت و یاران است، و هم مسئله اخوت است. بحثی که ما قبل از محرم داشتیم از این جا پل می زنیم و بحث خود بر می گردیم. هم ویژگی سابقین، هم بحث اخوت خود ما. در سوره مبارکه فتح بعد از این که از بیعت می گوید و بیعت رضوان و همراهی با امام و شک نکردن به امام و اعتماد به حضرت و رسیدن به مقام توقیر و تعذیر و تسبیح و اهل سکینه شدن و در پیچیدگی ها و مجهولات به امام شک نکردن اینها بحث هایی بود که مفصل از آن گفتگو کردیم. در آیات پایانی سوره مبارکه فتح قرآن فرموده است ما این رسولی که فرستادیم یک عده ای با او همراه می شوند، همین همراهان. این جا به طور خاص از ویژگی این افراد که در سوره از آن رد پا داریم سوره یک جمع بندی به یک معنا می کند. اول فرموده است که «هُوَ الَّذي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدى وَ دينِ الْحَقِّ لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّه» (فتح/28) ما این رسول را فرستادیم کلمه دین با او اظهار خواهد شد. شما بیایید نصرت بدهید یا ندهید، یاران بشوید یا نشوید، ما کار این رسول خود را جلو می بریم. شما خود را به این کاروان برسانید. بعد فرموده است آن هُوَ الَّذي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدى آن رسول که فرستاده است کیست؟ در آیه بعد فرموده است «مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّه» (فتح/29) بعد فرموده است «وَ الَّذينَ مَعَه» (فتح/29) همراهان، «أَشِدَّاءُ عَلَى الْكُفَّارِ رُحَماءُ بَيْنَهُم» (فتح/29) ما قبلاً به این آیه یک اشاره کرده بودیم. من از قصد می خواهم این آیه را خوب توضیح بدهیم. ویژگی اصلی که قرآن در باب همراهی با نبی اکرم دارد صحبت می کند یاران، اهل سبقت، می گوید دو چیز در اینها پر رنگ است. اول هم شدت در مقابل کفر و دوم رحمت بین مؤمنین. این دو تا دو تا بال است، این که آقایان بحث از تولی و تبری می کنند این برگشت به همین آیه می کند. یک جای دیگر شبیه این را ما در سوره مبارکه مائده داریم اگر رسیدیم امروز آیات آن را می خوانیم نرسیدیم جلسه بعد باشد، آن هم از آیات مهم این بحث است که انسان دو چیز برای مؤمن، برای اهل سبقت، باید به وجود بیاید. در رشد و سلوک خود دو تا چیز باید برای آنها به وجود بیاید. اول شدت در مقابل کفر و کسانی که دشمن نبی اکرم هستند. دشمن انبیاء هستند. باید در مقابل آنها شدید باشند. أَشِدَّاءُ عَلَى الْكُفَّارِ. حالا همین جا یک اشاره کنم، گاهی اوقات یک صلح کلی است برای ما رخ می دهد، این غلط است. آقا با همه خوب، ما با همه باید رحمت باشیم. این حتماً تصویر غلطی است. این تصریح آیه قرآن است. شما باید در مقابل کفر شدت برخورد داشته باشید. این امیرالمؤمنین که رحمت واسعه خدا است، این نبی اکرم که رحمت واسعه خدا است جنگ بدر و احد دارد. شمشیر در مقابل ابوجهل دارد. اشتباه نشود ما گاهی اوقات، حتی بعضی اوقات بعضی روایات ما رهزن می شود. اشتباه می فهمیم. متوجه نمی شویم. مثلاً گاهی اوقات اهل بیت به ما می گویند حتی به دشمن خود اهل احسان باشید. آن روایات را باید در پرتو این آیات فهمید. آن دشمنی که می گویند مقصود کدام دشمن است؟ مقابل من است یا مقابل نبی اکرم ایستاده است؟ راه را دارد می بندد یا یک کدورتی بین من و او ایجاد شده است؟ یک جایی دارد ضد من می زند یا در مقابل رسول الله دارد طرح می ریزد؟ اینها با هم فرق می کنند. دوست و دشمن گاهی اوقات در روایات ما به معنی دوست و دشمنی که در مقابل رسول خدا صف کشی کرده است نیست. این یک دقتی است در فهم روایات ما، این تصویر که من خیال کنم ما در مقابل همه صلح کلی هستیم با همه خوب هستیم.
شریعتی: این جا یعنی یک جایی از کار ما می لنگد.
آقای شریفیان: بله این غلط است. اصلاً تصویر درستی از رحمت خدا نداریم. متوجه نیستیم رحمت خدا چیست. دستگیری خدا برای کیست. خداوند متعال یک عده را اضلال می کند. آنها را رها می کند. به آنها نگاه نمی کند. نظر خود را بر می گرداند. دست گیری و احسان تصویر درست می خواهد، جای آن را هم آدم باید بفهمد. اینها پیچیدگی ها است. ما گاهی اوقات خیلی دین را ساده می کنیم. خیلی دین را ساده انگارانه به آن نگاه می کنیم. ما بارها در جلسات عرض کردیم امیرالمؤمنین تا قهر جهنم حاضر است برود و یکی را بیرون بکشد. ولی در او یک چیزی باید باشد. همین جوری نیست. خیال کنیم امیرالمؤمنین به زور، به زور کسی را بهشت نمی برند، به زور هم کسی را جهنم نبردند. در او باید یک اتفاقی بیفتد تا این طرف یک دست گیری رخ دهد. برای همین ما یک موقع عرض می کردیم که صف کشی ها، صف بندی های جریان حق و باطل از اص و اساس معارف قرآن است. تولی آن طرف آن تبری هم هست. آن طرف آن هم یک أَشِدَّاءُ عَلَى الْكُفَّارِی هست. و عجیب این است که اول این آیه فرموده است وَ الَّذينَ مَعَهُ أَشِدَّاءُ عَلَى الْكُفَّار. یعنی واقعاً امیرالمؤمنین، علی (ع) که رحمت واسعه خدا است در صحنه جنگ ها أَشِدَّاءُ عَلَى الْكُفَّار بوده است به دستور رسول خدا. وَ لَا تَأْخُذُهُ فِي اللَّهِ لَوْمَةُ لَائِم این تعبیر را داشته باشید بعداً ما در سوره مبارکه مائده به آن بر می گردیم که همین جا است که اتفاقاً یک عده ای ملامت می کنند، سرزنش می کنند. حتی یک جایی سفتی و برخورد با نزدیکان خود ما است. یک جایی امیرالمؤمنین حضرت می گویند شما نمی دانید ما صدر اسلام با عموها و پسر عموهای خود جنگیدیم. سپاه اسلام بود و آن طرف سپاه کفر. درگیری بود.
شریعتی: مقیاس ها فرق می کند. در چه مقیاسی شما می خواهید به این قصه نگاه کنید.
آقای شریفیان: می خواهم بگویم این تصویر، تصویر مهمی است. شاید مرحوم شهید مطهری ایشان در بحث جاذبه و دافعه ایشان می خواهند از این گفتگو کنند که مؤمن هم جاذبه دارد، هم دافعه دارد. یک جایی باید در مقابل یک چیزی انسان خم به ابرو بیاورد. اگر انسان صلح کلیه است خدای متعال قوای غضبیه را بیخود در او قرار داده است. قوه غضبیه چیست که با آن چه کار کنم. معاذ الله از دست خدا در رفته است.
شریعتی: زمانی که غیرت در شما وجود داشته باشد خود به خود به این سمت حرکت می کنید.
آقای شریفیان: وقتی ببینید یک کسی در مقابل نبی اکرم است، بغض تمام نسبت به نبی اکرم است، بغض تمام نسبت به امیرالمؤمنین است حتماً انسان در مقابل او یک صف بندی و صف کشی دیگری خواهد داشت. البته این بحثی است که نسبت بین این رحمت و غضب چیست؟ اصل با رحمت است غضب عارضی است؟ یا عکس آن است؟ نسبت بین این دو تا چیست؟ تا کجا ما یک رحمت هستیم، به دنبال دست گیری هستیم، از یک جایی شما دیگر ممکن است «إِنَّا بُرَآؤُا مِنْكُمْ» (ممتحنه/4) حضرت ابراهیم دیگر اعلام برائت کرد. سوره مبارکه ممتحنه «إِنَّا بُرَآؤُا مِنْكُمْ وَ مِمَّا تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ كَفَرْنا بِكُمْ وَ بَدا بَيْنَنا وَ بَيْنَكُمُ الْعَداوَةُ وَ الْبَغْضاء» (ممتحنه/4) یعنی یک جایی دیگر نسبت عداوت و بغضا می شود آن جا دیگر به تعبیر سوره مبارکه ممتحنه «تُلْقُونَ إِلَيْهِمْ بِالْمَوَدَّةِ» (ممتحنه/1) نباید بشود. القاء مودت نباید بکنیم. ابراز محبت و مودت ما آن جا نداریم. این بحث جای خود، پیدا کردن نسبت به این دو تا یک بحث بسیار لطیف و دقیقی است که ما تا کجا، مرزی دارد، قواعدی دارد، پیدا کردن قواعد آن یک بحث بسیار مهم و لطیفی است. من یک موقع اگر فرصت شد شاید به این بحث بپردازیم. چون الان بحث ما این نیست. ولی ببینید قرآن دارد می گوید کسی با امیرالمؤمنین، حضرات معصومین همراه می شود و یاران می شود یاران این طرف اشداء علی الکفار باید در مقابل سپاه یزید و عمر سعد باید بغض داشته باشید. نسبت به قاتلین امام حسین باید نسبت شما لعن و برائت باشد. این طرف رحماء بینهم، اوج رحمت باید باشید. اوج روابط رحمانی باید باشید. این آیه یک نکته ای دارد. از این گفتگو کردیم. داخل این آیه یک بحثی است آن هم این است که مؤمن رشد دارد و برای رسیدن به چنین قله هایی آدم باید رشد کند. از نشانه های رشد یافتگی یک مؤمن این است که یک چنین چیزی در آن دیده می شود. حب و بغض او دارد با نبی اکرم تنظیم می شود. از رشد یافتگی انسان است. آیه در مورد رشد انسان دارد بحث می کند. می گوید آن کسانی که با رسول هستند این جوری هستند. بعد می گوید تراهم آنها را می بینید. به رسول خدا می گوید تو می بینی، هر کسی هم این را نمی بیند. این رسول و چشم های محترم عالم است که این رشدها را در انسان می بینند که چه؟ «رُكَّعاً سُجَّدا» (فتح/29) انسان اول رکوع می کند بعد سجده می کند. همین جوری آدم نمی تواند به سجده برود. آقا یک معنایی دارند در باب رکوع و سجده معنای لطیفی است. رکوع خضوع در مقابل خدا است، سجده هم خضوع در مقابل خدا است، فرق آنها چیست؟ بعضی ها اشاره کردند که رکوع مقدمه سجده است. کما این که در نماز هم همین طور است. شما اگر همین طوری سجده بروید اصلاً سجده شما قبول نیست. شما باید رکوع به جا بیاورید و رکن نماز همین است، رکوع و سجده است. صلاۀ رکوع و سجود. اگر انسان بخواهد به سجده برسد باید یک رکوعی داشته باشد. «وَ ارْكَعُوا مَعَ الرَّاكِعين» (بقره/43) انسان باید یک خضوعی داشته باشد. بعضی ها گفتند رکوع خضوع متوسط است. آن سجده که اوج خاکساری انسان است از یک تعظیم هایی عبور می کند. اگر بخواهید به سجده برسید مسیر آن رکوع است. این آیه چه می گوید؟ نمی خواهد بگوید اینها همین جور دارند نماز می خوانند. «تَراهُمْ رُكَّعاً سُجَّداً» (فتح/29) یک حساب و کتابی دارد. بعضی ها این جوری معنا کردند، خضوعی در قالب رکوع و در قالب سجده. بعضی ها این لطیفه را هم اشاره کردند خضوعی که از وسط رکوع به سمت سجده متولد می شود. انسان سیر می کند از رکوع به سجده. برای همین در حالت دارد بهترین حالت نماز سجده است. اوج خضوع انسان است. حتی این حالاتی که می گویند در حالت قیام دست های شما چه طوری باشد، چشم های شما چه طوری باشد، اینها دارند شما را آماده می کنند می خواهید سجده به جا بیاورید. مگر سجده شوخی است. انسان یک سجده درست به جا بیاورد دیگر درست شده است. من دیگر در مقابل خدا خاضع هستم.
همه پیشانی من که نقطه کانونی صورت من است من در مقابل خدا به خاک گذاشتم. چه کار باید بکنم. در سجده اگر واقع شود «تَراهُمْ رُكَّعاً سُجَّداً يَبْتَغُونَ فَضْلاً مِنَ اللَّهِ وَ رِضْوانا» (فتح/29) و قله آنها هم این جا است. به فضل و رضوان چشم دوختند. اینها همه کاری که با رسول دارند انجام می دهند فضل است. بعد قرآن فرموده است رشد انسان نشانه دارد. «سيماهُمْ في وُجُوهِهِمْ مِنْ أَثَرِ السُّجُود» (فتح/29) آن رشدی که کردید و به سجده رسیدید نشانه دارد. نشانه های شما آرام آرام در وجه شما دیده می شود. این وجه هم وجه ظاهری انسان است، هم وجوه باطنی انسان است. شما با یک نفر مواجه که می شوید
شریعتی: نورانیت او به شما می رسد.
آقای شریفیان: بوی ایمان می دهد. سکنات او، حتی نگاه کردن او بوی ایمان می دهد. قرآن از رشدی که دارد حرف می زند می گوید این رشد آرام آرام، گیاه ببینید رشد می کند حتی از لطافت برگ آن می توانید بفهمید که این دارد بزرگ می شود. هم برگ های بزرگ دارد، هم برگ های کوچک دارد. آن ساقه نحیف ابتدایی دارد آرام آرام یک تنه می شود. قرآن می گوید رشد نشانه دارد «سيماهُمْ في وُجُوهِهِمْ» (فتح/29) سیما یعنی وسمه، وسمه یعنی نشانه. می گویند این داغی که به حیوان می زنند که این حیوان گم نشود و مال چه کسی است، این گوسفند مال چه کسی است، به این وسمه می گویند. سیما یعنی آن نشانه که به انسان خورده است. یک چیزی است که دیگر مال شما شده است. این در وجه و مواجهه شما با او پیدا است. قرآن می خواهد ما را رحماء بینهم کند. من از کجا بفهمم کسی مؤمن است رحماء بینهم شویم. ما نسبت رحمت با مؤمنین باید داشته باشیم. قرآن می گوید نشانه دارد رشد می کنید نشانه هم دارد. نشانه های آن را دنبال کنید. بعد قرآن فرموده است «ذلِكَ مَثَلُهُمْ فِي التَّوْراةِ» (فتح/29) این حرف هایی که در مورد شما همراهان زدیم و رشد و فلان و اینها این جوری در تورات آمده بود. در انجیل یک جور دیگر آمده است. «وَ مَثَلُهُمْ فِي الْإِنْجيل» (فتح/29) چه طوری بود؟ ببینید چه قدر مؤمنین و رشد مؤمنین و صفات این همراهان مهم است که قرآن می گوید هم در تورات آدرس آن بوده است هم در انجیل. در مورد چه کسی؟ همراهان رسول الله نه همراهان انبیاء. همراهان پیامبر خاتم. این همراهی با آن محمد رسول الله است. این رسول الله است که چنین آدم هایی را درست می کند. با او همراه می شوید یک چنین اتفاقاتی برای انسان می افتد.
شریعتی: یعنی معیت یک چنین برکاتی را خواهد داشت
آقای شریفیان: معیت با جناب موسی حتماً رشد است. معیت با جناب عیسی حتماً ... ولی معیت با نبی اکرم رجعت یعنی این، یعنی شما باید برگردید بیایید مأموریت هایی انجام بدهید آن آقای عالم که می آید آن موقع می خواهد یک اتفاقاتی با او رقم بخورد. در روایات دارد دو دسته رجعت می کنند مؤمنین کمل، کفار کمل، کسانی که در کفر اشتداد داشتند، و کسانی که در ایمان اشتداد داشتند. اینها باید برگردند و یک سیر دیگری با امام خود انجام بدهند. وقتی رسول الله می آید یک فصل دیگری از توحید آغاز شده است، معیت دیگری، رشد دیگری، افق دیگری. رشدی که تورات و انجیل از آن حرف زده بود «وَ مَثَلُهُمْ فِي الْإِنْجيل» (فتح/29) این جا دیگر روشن روشن، «كَزَرْع» (فتح/29) اینها مثل یک دانه ای بودند، اینها یک کشتی بودند اول آن یک دانه است. «كَزَرْعٍ أَخْرَجَ شَطْأَه» (فتح/29) اول جوانه می زند، اول که نباید توقع داشته باشید که یک درخت باشد. ما گاهی اوقات جوان ها ابتدای جوانی خود توقع یک چیزهای خیلی بزرگ دارند. می گوییم آقا این جوری باید صبر کنید، حوصله کنید، می گوید حاج آقا من یک مدتی شروع کردم نماز اول وقت خواندن ولی اتفاق خاصی هنوز نیفتاده است. می گوییم چه توقعات عجیبی دارید آیه ببینید چه دارد به شما می گوید. مثال شما کزرع مثل یک دانه است أخرج شطأه، شطا به این اول جوانه ای می گویند که از دانه می زند، أخرج شطأهُ فَآزَرَهُ این کشت، این دانه خود را آرام آرام تقویت می کند. یک چیزی اول به شما دادند آن امکانات اولیه شما را بالا می برد. می گوید آن استعدادی که دارید که این استعداد از جانب آن زارع یک اتفاقی دارد برای آن می افتد که به زارع آن هم آیه توجه کرده است. حالا می رسد می گویم، أخرج شطأهُ فَآزَرَهُ، آزره یعنی یک مقدار یک رویشی می کند. یک جانی می گیرد. فَاسْتَغْلَظ، آرام آرام می بینید غلظت پیدا کرده است، دارد سفت می شود. أَشِدَّاءُ عَلَى الْكُفَّارِ رُحَماءُ بَيْنَهُمْ، دارد سفتی در او دیده می شود. این سفتی فقط سفتی در برخورد با کفار نیست. یک شدت برخوردی است که گاهی اوقات تبدیل به غضب می شود در مقابل کفار. و از آن طرف یک شدت محبتی می شود با مؤمنین. شدت رحمتی با مؤمنین می شود. فَاسْتَغْلَظ، حالا می بینید یک غلظتی، یک گیاه را قرآن دارد توضیح می دهد ولی آن رُكَّعاً سُجَّدا خود را دارد در آیه نشان می دهد. فَاسْتَغْلَظَ فَاسْتَوى عَلى سُوقِهِ، حالا می بینید این گیاه روی پایه خود، روی ساقه خود ایستاده است. روی ساقه خود مستوی شده است. قبلاً خود نمی توانست بایستد. الان خود روی پای خود یک چیزی شده است. یک شجره. مثل یک درختی که اول باید آن را ببندند، کنار آن چوب بزنند، آن را نگه دارند، آرام آرام که بالا آمد بقیه گیاهان را به این می بندند. آن کسانی که اول یک دانه بودند حالا یک درخت شدند. حالا خود یک محور می شود. من می گویم اصل این آیه مال امیرالمؤمنین است. رسول خدا آمد وَ الَّذينَ مَعَه یعنی امیرالمؤمنین. اصل آن که مال حضرت است. این رسولی که آمده است یک عده همراه شدند. چه کسی همراه شده است؟ اول کسی که همراه شده است امیرالمؤمنین بوده است. این آقا است که فَاسْتَوى عَلى سُوقِهِ می شود. يُعْجِبُ الزُّرَّاع، آن کسی که کاشته است نگاه می کند می گوید عجب چیزی شده است. چه کسی؟ آن زارع. چه کسی ما را کاشته است؟ رسول الله. مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ. ببینید آیه چه دارد می گوید. و الذین معه، یک زارعی بود، یک دانه ای کاشت، این دانه بزرگ شد حالا خود این زارع ایستاده است می گوید به عجب درختی شده است. رسول خدا امیرالمؤمنین را که نگاه می کند می گوید عجب چیزی شده است. می خواهم بروم می توانم جای خود بگذارم. این امت تنها دیگر نمی ماند. این دست پرورده خود او است. ببینید آیه چه می گوید يُعْجِبُ الزُّرَّاعَ لِيَغيظَ بِهِمُ الْكُفَّار، غیظ کفار هم در می آید که این آقا دارد آرام آرام دانه های خود را بزرگ می کند. رسول خدا دارد آرام آرام درخت می کارد. درخت هایی که جَنَّاتٌ تَجْري مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهار می شود. مؤمنین تازه می روند در این بهشت ها زندگی می کنند. اصل این بهشت که خود امیرالمؤمنین است. معلوم است آیه از رشد و رویش دارد بحث می کند. این رشد و رویش می شود کسانی که با حضرت همراه هستند اشداء علی الکفار رحماء بینهم. در رشد و رویش آدم به این چیزها می رسد. اصحاب اگر می بینید اصحاب شدند رشد کردند. به دست امام حسین رشد کردند. حضرت آنها را کاشت، بزرگ کرد، آرام آرام به یک جایی رسیدند. يُعْجِبُ الزُّرَّاعَ لِيَغيظَ بِهِمُ الْكُفَّار، اما این رشد انسان در آیه می گوید که این رشد باید این را به شما بدهد. می خواهید ببینید این درخت درست رشد کرده است این را باید به شما بدهد که روابط شما در مقابل کفار تنظیم، در مقابل مؤمنین هم تنظیم باشد.
شریعتی: حاج آقا این پیش نیاز هم می خواهد؟
آقای شریفیان: اصلاً رشد همین جور است. رشد همیشه با مقدمات و تهیه و ... شما یک گیاه را ببینید چه طوری است، زمین را باید شخم بزنیم.
شریعتی: ما برای خود باید چه کار کنیم؟
آقای شریفیان: ببینید یک رمز ساده در همین آیه هست و الذین معه، با حضرت همراه باشید. حضرت می گویند این جا چشم خود را ببندید، گوش خود را کنترل کنید، با اینها همنشین نشو و دستوراتی که به ما می دهند. دین که این دین یک شجره است. اصل دارد، فرع هم دارد. این دستوراتی که حضرت به ما می دهند محل رویش ما است. ما متوجه نیستیم، یک چیز بیخود به گوش من می خورد مثل یک ضربه ای که شما به گیاه زدید آن را قطع می کند؟ نه، با یک ضربه که درخت نمی افتد، ولی شما این را نباید ادامه بدهید. همین طور آرام آرام بزنید درخت را می اندازد. شما الان با یک تبر یک ضربه به درخت بزنید، درخت قطع نمی شود. اما اگر ادامه دادید چه می شود؟ قطع می شود، قطع هم نشود آسیب می بیند.
شریعتی: اینها آفت این باغ است.
آقای شریفیان: تو را خدا این مثال که شما زدید را بفهمیم. گاهی یک جوان می آید می گوید حاج آقا ما فلان کار را کردیم چه اشکالی دارد؟ می گویم تو را به خدا این قدر ساده به خود نگاه نکنید. به رشد خود این قدر ساده نگاه نکنید. این رسول عمق وجود شما را دارد می بیند. یکی از بحث هایی که ما در همین سوره کردیم، همین بود که ما وقتی می خواهیم با رسول خدا همراه شویم خیال ما باید راحت باشد که این آقا دیده است و ما داریم پشت آن می رویم. این آقا کور حرکت نمی کند. این همراهی و اصحاب رویش می کنند، رشد می کنند این هم صفات آنها است. ولی ببینید وقتی می خواهد از صفات آنها حرف بزند دو تا چیز را می گوید که حالا ما در بحث خود یک مقدار در مورد رحماء بینهم داریم بحث می کنیم. آن طرف هم اشداء علی الکفار هم خود یک بحث مفصلی است. اگر بخواهیم بحث کنیم این طرف ما داریم تولی بحث می کنیم، آن طرف تبری هم آدم باید مفصل بحث کند که چیست؟ تقیه می آید. چه می آید، به چه کسانی باید امیدوار باشید، صف ها را باید آرام آرام جدا کنید. صبر و حوصله کنید. حالا این تا این جا، یک چند تا روایت دارد ذیل همین آیه شریفه. من این دو ـ سه تا روایت را برای شما بخوانم. حیفم می آید این روایات را نخوانم.
روایت اول که دو تا روایت است ولی احتمال دارد که یک روایت هم باشد متن های آنها خیلی شبیه هم هست. روای آنها هم هر دو ابو حمزه ثمالی است. احتمال این که وحدت روایت باشد هست.شبیه آن در کافی هم هست. حالا من نقل محاسن مرحوم برقی را دارم می خوانم. جناب ابو حمزه نقل می کند که من از امام باقر شنیدم حضرت فرمودند که الْمُؤْمِنَ أَخُ الْمُؤْمِنِ، ما روایات اخوت را قبلاً خواندیم این روایت شبیه به همان روایات است. مؤمن با مؤمن روابط آنها اخوت است. این اخوت لِأَبِيهِ وَ أُمِّه، برادر پدر و مادری هم هستید. منتها پدر و مادر شما چه هستند و که هستند این در روایات ما توضیح داده است. ارجاع می دهم به جلسات اولی که أَبُوهُ النُّورُ وَ أُمُّهُ الرَّحْمَة، بعضی از روایات دارد شبیه همین روایت حضرت فرمودند طینت آنها واحد است روح آنها هم واحد است. اب و ام آنها را دارد توضیح می دهد. طینت آنها که کأن مادر آنها است، گل وجودی آنها. آن چیزی که دمیده می شود کأن پدر آنها است. که اینها توضیح هم می خواهد که مادر چه کار می کند، پدر چه کار می کند. آن طینت، طینت بهشتی است. یک تناسبات درست است. گل وجود درست بوده است. آن روحی که در اینها دمیده شده است که در روایت دارد که 5 روح انسان دارد. روح پنجم روح القدوس است و مال انبیاء است. چهار روح دیگر برای مؤمن هست. آن روح الایمان است. این روح الایمان شما را مؤمن می کند و روابط شما را اخوت می کند. از یک جا هستید و روابط شما هم روابط اخوت می شود. همین را حضرت می گویند إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ خَلَقَ طینتهما مِنْ طِينَةِ الْجِنَانِ. طینت بهشتی است وَ أَجْرَى فِيهِمْ مِنْ رِيحِ رُوحِه رحمه، این هم روح است، روح الایمان است. «وَ أَيَّدَهُمْ بِرُوحٍ مِنْه» (مجادله/22) که قرآن چند بار این را گفته است مؤمن روح الایمان دارد. یک چیزی دارد که کافر آن را ندارد. این طینت و این روح ما را برادر می کند. این را من قبلاً هم توضیح داده بودم. بعد حضرت این آیه را خواندند. ان الله تبارک و تعالی یقول رُحَماءُ بَيْنَهُم، ببینید حضرت رحماء بینهم را چه جوری معنا می کنند و کجا است؟ ما خیال می کنیم حالا ما با هم یک روابط خوبی داشته باشیم نمی دانیم این یک ریشه ای دارد. شما یک خانواده شدید، از شما رحمت خواسته شده است. اتصال رحمانی دارید و باید آن را حفظ کنید. من قبلاً این بحث را اشاره کردم که اصل صله رحم این است. اصل صله رحم این است. رشته رحمت از آن روح الایمان می آید. یک چیزی بین من و شما متصل شده است وقتی ما جفت به آقا امیرالمؤمنین متعلق شدیم. این محبت امیرالمؤمنین بین من و شما واقعاً یک چیزی ایجاد کرده است. ذهنی نیست. خیال می کنند من دارم فکر می کنم. کما این که رابطه من با برادر خود، من و برادر من یک نسبتی با پدر و مادرهای خود داریم. به این شما روابط نسبی می گویید. این روابط نسبی حقیقت دارد. یک چیزی بین من و برادر من هست. ولو این که بین من و او پدر و مادر من هم حاضر هستند. اگر این رابطه قطع شود آن رابطه هم قطع می شود. اگر من رابطه خود را پا پدر و مادر خود قطع کنم قطع این رحم، روابط من با برادر خود، رحمت قطع می شود. ممکن است با هم شیطنت کنیم، ولی روابط رحمت دیگر قطع می شود. این رشته رحمت را حضرت ببینید می گویند کجا است رحماء بینهم ریشه آن، آن جا است. یک نکته ای در این روایت وجود دارد این را اشاره کنم در بسیاری از روابط ما به ما گفتند اخوت، رحمت. اصلاً انگار روح اخوت رحمت است. کما این که در صله رحم ظاهری این جوری است. در صله رحم ظاهری اخوت ما روابط رحمانی ما است. حقیقت آن همین است. در روابط ایمانی هم همین طور است. بعد حضرت فرمودند فَهَلْ يَكُونُ الرَّحِم آیا رحم و روابط رحمانی غیر از این است که إِلَّا بَرّاً وَصُولا غیر از این است که باید روابط ما با هم بر و اتصال باشد؟ غیر از این است؟ روابط ایمانی را حضرت از پدر و مادر شروع می کنند ما را اخوت می کنند به رحمت تبدیل می کنند به بر و اتصال می رسانند. این روایت این را دارد می گوید.
شریعتی: اتصال از جنس صله رحم است
آقای شریفیان: منتها این صله رحم فقط سر زدن نیست.
شریعتی: بر هم به آن منزل می شود.
آقای شریفیان: براً وصولا. آیه رحماء بینهم ببینید به کجا حضرت دارند اشاره می کنند. می گویند روابط مؤمنین روابط اخوت است. روابط رحمت است ریشه ای دارد باید تبدیل به بر وصال شود. یعنی تکلیف و مسئولیت می آورد. حالا روایت را برای شما می خوانم می بینید. عین همین روایت است حضرت می گویند ببینید چه تکالیفی برای شما می آورد.
روایت بعدی در کافی نقل می کند. جناب ابی المقراء عن ابی عبدالله از امام صادق نقل می کند حضرت فرمودند يَحِقُّ عَلَى الْمُسْلِمِين، وظیفه مسلمین این است. حق علی یعنی تکلیف. تکلیف مسلمین، مسلمین هم در روایت خیلی وقت ها یعنی مؤمنین. و الا مسلمی که مؤمن نیست، رها کرده است، تکالیف خود را رها کرده است. در واقع یعنی مؤمنین این کارها را می کنند. يَحِقُّ عَلَى الْمُسْلِمِينَ الِاجْتِهَاد، یعنی اوج جهد و تلاش. الاجتهاد چه تلاشی کنیم؟ َ الِاجْتِهَادُ فِي التَّوَاصُلِ وَ التَّعَاوُنُ عَلَى التَّعَاطُفِ وَ الْمُوَاسَاة، دو تا کار باید بکنید. تواصل و تعاون، یعنی با هم باشید. با هم باشید که چه کنیم حضرت می گویند که حواس شما به هم باشد. با هم باشید که حواس شما به هم باشد. دست به دست هم حواس شما به هم باشد. بعضی اوقات ما امر به معروف و نهی از منکر را ما متوجه نمی شویم چیست. امر به معروف و نهی از منکر یعنی با هم دینداری کردن. یعنی حواس من به برادر خود هست. ریشه آن رحماء بینهم است. حالا می خوانم حضرت به همین آیه اشاره می کنند. که چه کنید؟ تعاطف، یعنی حواس شما به هم باشد و المواساۀ، و با هم مواسات داشته باشید. یعنی خود را جای برادر خود بگذارید. درد او درد شما بشود. وَ الْمُوَاسَاةُ لِأَهْلِ الْحَاجَةِ، اگر برادر شما حاجتی دارد، فقط مسائلی مالی هم نیست، حاجتی دارد، کاری با شما دارد. یک جوری برخورد کنید که برود. وَ تَعَاطُفُ بَعْضِهِمْ عَلَى بَعْضٍ حَتَّى تَكُونُوا، یک جوری حواس شما به هم باشد که این جوری بشوید. كَمَا أَمَرَكُمُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ: «رُحَماءُ بَيْنَهُم». ببینید آیه چه می خواهد بگوید. ما با نبی اکرم داریم رشد می کنیم که این در ما متولد شود. جمع رحمانی متولد شود. ما خیال می کنیم روابط من با شما فقط است. من با برادر خود است. جمع است.
شریعتی: و این به نظر من حاج آقا با این نکاتی که شما گفتید ما خیلی کم کار کردیم. یعنی در شهرسازی های ما این باید لحاظ شود، در مدارس ما باید لحاظ شود. در دانشگاه های ما، در بازار ما.
آقای شریفیان: الان افتخار مدل زندگی امروز می دانند که همسایه چه با همسایه دارد. یک حقوق همسایگی و شهروندی بین المللی تعریف کردیم خیال می کنیم کاری انجام دادیم.
شریعتی: یعنی زیرساخت های ما برای اخوت و برادری و برابری، نکاتی که روایات به ما فرمودند نیست.
آقای شریفیان: دو تا نکته داریم. یکی مسئله تکالیف و تعهد ما نسبت به تکالیف است. یکی مسئله زیرساخت ها است که شما می گویید درست هم هست. ما اگر بخواهیم تکالیف خود را انجام بدهیم زیرساخت ها را فراهم نکنیم چه می شود؟ کار را سخت می کند. اگر شما برای خانه در کوچک بسازید نمی شود رد شد؟ چرا می شود رد شد، ولی همه را اذیت می کنید. یک جوری شهر را بسازم که برای رحمت آماده نیست. برای رقابت بر سر دنیا آماده شده است. روابط رحمانی را سخت می کنیم. یک جوری ما بسازیم و شهر را عمران کنیم ... حالا من این بحث را فقط اشاره می کنم. بحث پردامنه است. شاید یک موقعی بر سر این ساختاری که شما گفتید بحث کنیم که اخوت ساختار می خواهد. یک تکلیف و توصیه نیست. فقط این نیست. هر چند ما توصیه و تکلیف باید بگوییم ولی بدانیم اگر بستر درست آن را فراهم نکنیم کار سخت تر می شود. شما الان یک خانه اگر سقف آن 3 متر، 4 متر باشد 2 متر کنید، آرام آرام می بینید این جا، جای زندگی نیست. همه دارند خفه می شوند. چرا؟ چون این ساختار متناسب با نیاز من و تکالیف من نیست. حتماً باید در مورد این بحث کنیم.
شریعتی: ان شاءالله حتماً. خیلی از شما ممنون و متشکر هستم. خیلی فرصت نداریم برویم آیات را بشنویم. صفحه 80 را به اتفاق خواهیم شنید از مصحف شریف، بر می گردیم همراه شما و در کنار شما. صفحه 80 قرآن کریم
شریعتی: اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم. خیلی ارادت داریم، ان شاءالله حال دل شما خوب باشد، لحظات زندگی منور به نور قرآن کریم. یکی ـ دو دقیقه تا پایان برنامه وقت داریمجمع بندی فرمایشات حاج آقای آقای شریفیان عزیز را بشنویم.
آقای شریفیان: بسم الله الرحمن الرحیم. اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم. بحث ما در این جلسه این بود که همراهی با نبی اکرم یک چیزی می سازد آن هم یک صف است. دو جبهه است. جبهه مؤمنین همراهی با صفات رحمت و اخوت. آن طرف هم در مقابل جریان کفر و اینها ایستادن. رشد انسان باید به این تبدیل شود. این آیات رحماء بینهم نکاتی را بیان می کند که من دو ـ سه تا روایت برای عزیزان خواندم روایات آن مانده است ان شاءالله جلسات بعد آن را تکمیل می کنیم. من فقط این روایت را تمام کنم. حضرت فرمودند که شما مؤمنین باید این جور باشید. دست به دست هم تعاون، با هم اخوت کردن، با هم دیگر روابط ایمانی ایجاد کردن، تواصل، مواسات، تعاطف، چه قدر این تعبیر مهم است. من فکر می کنم گاهی اوقات شاید تعاطف برگردان این معنای فارسی است که ما می گوییم حواس ما به هم باشد. عطف یعنی حواس انسان جایی رفتن. بعد حضرت فرمودند ببینید باید روابط شما مُتَرَاحِمِينَ مُغْتَمِّين بشود. که روابط شما روابط رحمت باشد و دل شما برای هم بتپد. مغتمین یعنی غصه دو طرفه. غمخوار هم باشیم. غصه همدیگر را بخوریم. بعد حضرت فرمودند عَلَى مَا مَضَى عَلَيْهِ مَعْشَرُ الْأَنْصَارِ عَلَى عَهْدِ رَسُولِ اللَّهِ ص. آن وقتی که مهاجرین مدینه آمدند، مهاجرین و انصار شدند یک روابطی ابتدای مدینه بین آنها شکل گرفت قرآن می گوید این برای شما تابلو است. این را بروید پیدا کنید که اول صدر اسلام اینها با هم چه طوری بودند. خانه های خود را برای هم خالی می کردند. زمین های خود را برای هم خالی می کردند. زندگی های خود را با هم نصف می کردند. بلکه جلوتر به تعبیر سوره حشر «وَ يُؤْثِرُونَ عَلى أَنْفُسِهِمْ وَ لَوْ كانَ بِهِمْ خَصاصَة» (حشر/9) ایثار درون آنها متولد می شد.
شریعتی: حتی اگر خود آنها به آن نیاز داشتند.
آقای شریفیان: حضرت می گویند الگو بگیرید. رحماء بینهم الگو هم دارد. حالا این را آرام آرام از آن گفتگو می کنیم.
شریعتی: حاج آقای آقای شریفیان خیلی ممنون هستم. خیلی سپاسگزار هستم از حضور گرم و پر مهر شما و همراهی شما. ان شاءالله که خداوند متعال پشت و پناه شما باشد.