اپلیکیشن شبکه سه
دریافت نسخه اندروید

مشاهده محتوا

1401-06-27- حجت الاسلام شریفیان -نکاتی پیرامون اصحاب امام حسین علیه السلام و زیارت اربعین

ملایی: «بِسمِ رَبِّ الحُسَین وَ سلامُ عَلَی الحُسَین وَ عَلی عَلی بنِ الحُسَین وَ عَلی اَولادِ الحُسَین وَ عَلی اَصحابِ الحُسَین وَ عَلَی العَباس اَخِی الحُسَین وَ سَلامُ عَلی زُوارِ الحُسَین وَ عَلی عَشاقِ الحُسَین». سلام و درود به پیشگاه شما همراهان خوب برنامه سمت خدا، شما آقایان و بانوان، بینندگان جان و شنوندگان گرامی که از شبکه‌های مختلف تلویزیون و از طریق رادیو معارف سمت خدا را این بار هم از کربلای معلی، از جنت الله فی الارض، از بین الحرمین و از نزدیک‌ترین نقطه جغرافیایی ممکن به حرم ارباب بی‌کفن سیدالشهدا (ع) نگاه می‌کنید و می‌شنوید. خیلی خوش آمدید به کربلای معلی. نایب الزیاره شما بودیم و هستیم

حجت الاسلام شریفیان: علیکم السلام و رحمه الله. خدمت شما برادر عزیزم حاج آقای ملایی، همه بینندگان محترم، شنوندگان خوب برنامه سمت خدا، عرض سلام و ادب و احترام دارم. سلام الله علیکم و رحمت خدا، غفران الهی و نعمت‌های بیکرانش بر همه شما عزیزان و بزرگواران که در عتبات هستید، تصویر ما را می‌بینید یا این که از دور از اقصی نقاط کشور عزیزمان ایران، تصویر ما را دارید. ما آقای ملایی، اول حرفی که باید خدمت عزیزان بزنیم این است که نایب الزیاره شما هستیم. جای شما خالی و ما حقیقتاً عرض می‌کنم که همین الان هم داشتم می‌آمدم اول رفتم یک زیارت خیلی مختصری از جانب همه بینندگان خوب برنامه سمت خدا کردم که می‌دانم شاید برای آن‌ها مهم‌تر از شنیدن بحث‌های امروز ما این باشد که این دوستانی که آن جا هستند یاد ما بکنند. و واقعاً هم جای شما عزیزان و بزرگواران این جا خالی است و ان‌شاءالله یک روزی به زودی زود خداوند متعال نصیب همه شما این زیارت مقدس را بگرداند. در خدمت شما هستیم.
ملایی: الهی آمین. به نظرم می‌رسد که فردای اربعین سزاوار است که یک مقداری به همین ایام و مناسبت‌ها پرداخته بشود. حالا یا به عنوان مقدمه بحث یا این که کلاً، حالا هر جور که صلاح می‌دانید.
حجت الاسلام شریفیان: «اعوذُ بِاللهِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیم/ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ/ الحَمدُللهِ رَبِّ العالَمین و صَلَّی اللهُ عَلی سَیِّدِنا مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطاهِرینَ وَ لَعنَةُ عَلَی اَعدائِهِم اَجمَعینَ». «اللَّهُمَّ کُن لِوَلیَّکَ الحُجَّةِ بنِ الحَسَن صَلَواتُکَ علیهِ و عَلي آبائِهِ في هَذِهِ السَّاعَةِ وَ فِي کُلِّ سَاعَةِ وَلِیاً وَ حَافِظاً وَ قَائِداً وَ نَاصِراً وَ دَلیلاً وَ عَیناً حَتَّي تُسکِنَهٌ أَرضَکَ طَوعاً وَ تُمَتعَهٌ فِیهَا طَوِیلا». همان طور که حضرتعالی فرمودید چند تا نکته می‌خواستم خدمت عزیزان و بزرگواران در باب اربعین و زیارت امام حسین عرض کنم. می‌دانم که این ایام هم به شکل‌های مختلف دوستان بحث‌هایی را در باب زیارت امام حسین و اهل بیت خصوصاً امام حسین سیدالشهدا سلام الله علیه و مختصات زیارت اربعین شنیده‌اند. من 2-3 تا نکته فقط عرض می‌کنم خدمت دوستان. نکته اولم خدمت بزرگواران این است که زیارت اربعین برای ما یک تجمع بزرگ حول امام معصوم است و این تجمع هم حول سیدالشهدا است، این هر دو مهم است. و نکته سوم‌اش هم این است که در کربلا است. 1) جمع شیعیان، 2) زیارت امام، 3) امام حسین. که این سه موردی که عرض کردم هر سه در روایات ما به عنوان ارکان هویت تشیع و وظایف ایمانی شناخته شده است. یعنی زیارت امام حسین که اصلاً گفتنی نیست در روایات ما که چه مختصاتی مرحوم محدث قمی در مفاتیحی که عزیزان بزرگواران مطالعه کنند ابتدای بحث زیارات، بحث زیارت امام حسین را که شروع می‌کنند اصلاً می‌گویند از ثواب زیارت امام حسین ما چه بگوییم. فقط بگذارید من یک اشاره کنم. شروع می‌کند ایشان یک نکاتی را که از روایات استیاد کرده است آن جا ردیف کرده است که خواندنی است واقعاً. 2-3 صفحه است خواندنی است، 2-3 صفحه‌ای که ایشان تجمیع کرده است بسیاری از روایات ما را. این که بحث زیارت امام حسین است. نکته دوم این است که جمع شیعیان بر محور امام حسین. یک تجمع بزرگ حول امام حسین داریم شکل می‌دهیم. و البته طبیعی است، وقتی یک تجمع بزرگ شکل می‌گیرد مختصاتی دارد دیگر. بالاخره این جمعیت وقتی می‌خواهد بیاید حتماً باید یک همدلی و مواسات و ایثار و فداکاری و یک نظم دیگری لازم است که این جمعیت مدیریت بشود. واقعاً ما به شکل عادی ما این جمعیت را نمی‌توانیم مدیریت کنیم.
ملایی: معادلات و مناسبات خودش را می‌خواهد.
حجت الاسلام شریفیان: خودش را دارد. و اصلاً این که خیال بکنیم دو تا دولت می‌نشینند تصمیم می‌گیرند مسئله حل می‌شود اصلاً چنین حرف‌هایی نیست. اگر این همدلی و مواسات و بزرگواری و اکرام مردم عزیز شیعیان امیرالمومنین در کشور عراق نباشد این کار شدنی نیست اصلاً، اصلاً شدنی نیست. این‌ها مختصات زیارت اربعین است که ویژه‌اش می‌کند. نکته‌ای که من دارم عرض می‌کنم چیست؟ این تجمع مورد دقت علمی و معارفی ما باید قرار بگیرد. یعنی چه؟ یعنی شما از بیرون هر کسی که می‌آید در این سفر احساس می‌کند که یک چیز دیگر است، یک چیزهای بزرگی دارم می‌بینم، یک زیبایی‌هایی دارم می‌بینم. هر کسی هم بگوید هیچ نقصی در آن نیست اشتباه کرده است، روشن است. یک نقص‌هایی هم حتماً این دارد و قابل ارتفاع است. ولی آن چیزی که برای هر عزیزی می‌آید این جا نوعاً می‌ماند ما همین طور هم شنیدیم از دیگران دریافت خودمان هم همین طور بوده است که خیلی حرکت، حرکت عظیمی است این است که مولفه‌های عظمت این حرکت دربیاید، جای آن در معارف دینی دیده بشود، ببینید که معارف به این پرداخته است. ما گاهی اوقات یک روایت می‌خوانیم، آقای ملایی متوجه نمی‌شویم که این روایت چه دارد می‌گوید. وقتی می‌آیید آن را می‌بینید می‌گوییم امام این را داشت می‌گفت.
ملایی: تازه تطبیق می‌دهیم.
حجت الاسلام شریفیان: تازه می‌فهمیم که وقتی امام مثلاً می‌‌گوید که مومن برادر مومن‌اش را که رها نمی‌کند. وقتی می‌آیید این جا ناگهان یک موجی از تجلی این روایت را شما دارید می‌بینید. احساس می‌کنید قبلاً خیال می‌کردم از رابطه من با برادرم فقط دارد حرف می‌زند. حالا ما رعایت می‌کنیم یا نمی‌کنیم، یک آدابی است. می‌آیید جلو می‌بینید این چیزی که حضرت دارند می‌گویند می‌خواسته است یک جمع درست کند. شما اگر بخواهید این جمع 20 میلیونی را مثلاً بخواهید درست بکنید اگر به این روایت عمل نکنید اصلاً نمی‌شود. ببینید می‌گویم یک چیزهایی می‌آید وسط، تحلیل می‌خواهد این. ما الان در باب جمع حول امام زمان می‌خواهیم حرف بزنیم. عصر ظهور، عصر ظهور تجمع حول امام است. این نیست که حالا امام می‌آیند یک برخوردی با دستگاه می‌کنند و ما هم به همین روابط عادی زندگی که الان داریم ادامه می‌دهیم. این که قطعاً نیست عصر ظهور. عصر ظهور یک اتفاقاتی، به تعبیر روایات ما «یومَ یُبَدَّلُ الاَرض غَیرَ الاَرض» یک زمین دیگری را شما خواهید دید. واقعاً یک چیز دیگری از عالم می‌بینید. و اصل اتفاق در درون انسان‌ها افتاده است، و بعد هم طبیعت هم یک واکنش‌های دیگری هم نشان خواهد داد، آن گونه است. «یَظهَرُ الماءِ عَلی وَجهِ الاَرض» برکات آسمان و زمین نازل می‌شود. ولی به تبع اتفاقی است که در جمع دارد می‌افتد. نه این که خدا گفته است این آقا آمد، حالا دیگر آسمان درهایش باز بشود، نمی‌دانم زمین... . این گونه نیست.
ملایی: جامعه باید.
حجت الاسلام شریفیان: در واقع این انسان‌ها هستند که حول امام قرار است یک اتفاقی برای آن‌ها رقم بخورد. طبیعت پشت سر است. کما این که اگر شما تخلف از امام بکنید طبیعت یک برخورد دیگر با شما می‌کند. عرضم این است آن مختصاتی که در روایت ما است و ما یک جاهایی تجلی‌اش را داریم می‌بینیم در این حرکت ما این‌ها را باید پیدا کنیم، به قول امروزی‌ها بولد کنیم، برجسته کنیم، از آن بحث بکنیم که این چیست، لوازمش چیست. دشمن آیا به این حساس است یا نیست، آیا می‌خواهد این را بزند یا نمی‌خواهد بزند، آیا می‌شود با بخل این تجمع جمع کرد، این تجمع با بخل جمع می‌شود؟ نه. پس یک صفات حمیده‌ای است که دارد یک جمعی را می‌سازد. آن صفات حمیده را ما به عنوان یک اخلاق فردی تا به حال به آن نگاه کردیم، یک آدابی است بالاخره. نیست، آن صفات قرار بوده یک جمع را بسازد. مثل پیچ و مهره که ما تا به حال نمی‌دانستیم این پیچ به چه درد من می‌خورد. حالا شاید دیدید بچه‌ها یک وسایل خیلی پیچیده‌ای را برمی‌داند یک نگاهی می‌کند خیال می‌کند مثل اسباب بازی می‌تواند در مجموع اسباب بازی‌هایش یک جایی به آن بدهد. این تصویر ما گاهی اوقات از اخلاق است. متوجه نیستیم اخلاقی که امام دارد از آن حرف می‌زند قرار است چه بسازد. عرضم آن جا است، ببینید.
ملایی: یک برداشت را من بگویم، ببینید اصلاً درست داریم پیش می‌رویم. من الان قبل از برنامه با جمعیت دوستانمان یک ارتباط اینترنتی داشتم عرض می‌کنم که مثلاً اگر در خیابان، در بازار، در شرایط عادی، در ازدحامی، در پیاده‌رو، یکی یک آرنج به ما بزند فوری برمی‌گردیم آقا حواست را جمع کن، یعنی چه، خانم این چه وضع‌اش است. اما این جا تنه به تنه می‌خورد، آرنج‌ها به همدیگر می‌خورد، پای همدیگر را له می‌کنیم، کفشمان گم می‌شود پا برهنه تا آن سر کربلا باید پیاده و پا برهنه مثلاً برویم، کوله‌مان گم می‌شود. اعتراضی نیست، گذشت می‌کنیم، عرب مثلاً می‌گوید لامشکل، ما می‌گوییم بیخیال، یاعلی. یک چنین چیزی را در مقیاس خیلی خیلی بزرگ‌تر شما دارید می‌گویید؟
حجت الاسلام شریفیان: بله. صفات دیگر. یعنی شما ببینید این تجمع در این یک کثرت و یک موجی از جود و کرم است، احترام است، غمزه و ندیدن یک خطاها و عیوبی است. بالاخره این زائر خسته است، آن خادم خسته است، جمعیت بزرگ است، شلوغ است، هوا گرم است، اتفاقاتی می‌افتد. شما می‌بینید بسیار اصطکاک کم است. نمی‌گویم یک جاهایی شما ممکن است یک نفر را ببینید بگویید یک جایی هم من یک اصطکاکی هم دیدم، طبیعی است در این حجم از جمعیت. ولی شما کلیت جمع، فضا را که نگاه می‌کنید می‌بینید. باز این نکته مهم است، یک جوری از آن بحث کنیم خیال کنیم ما قله را زدیم. این جوری نیست، خیال کنیم ما قله زدیم. نه، تا رسیدن به قله‌ها راه‌ها مانده است، فاصله‌ها مانده است. ولی ببینید. اصلاً ما گاهی اوقات تصویری نداریم که یک چیزی باید بسازیم. ببینید شما وقتی می‌خواهید یک چیزی بسازید یک تصویر لازم دارید، این خیلی مهم است. احساس می‌کنم من اگر بخواهم یک افقی را برای جامعه خودم افق گشایی بکنم، یک چیزی را ببینم و جامعه را به سمت ریل‌گذاری بکنیم، حرکت بکنیم، آن چیست. آرمان شهر ما چیست. ما می‌گوییم ظهور. ما تصویری از ظهور اصلاً نداریم. چه تصویری؟ چه اتفاقی قرار است بیفتد؟ در این حرکت‌ها است شما یک موقعی یک نمادهایی‌اش را دارید بو می‌کشید. در روایات، حالا همین را عرض می‌کردم، در روایات دنبال می‌کنید می‌بینید دارد سرخط‌هایش پیدا می‌شود، داشتند می‌گفتند به ما، ما متوجه نمی‌شویم چه دارد می‌گوید امام. می‌دانید عرضم کجاست؟
ملایی: درست شد.
حجت الاسلام شریفیان: این از این جهت برای ما خیلی اهمیت دارد که یک توجه. حالا من دلم می‌خواست که حتماً کسانی که اهل معارف هستند، کار جدی معارف قرآن و روایت دارند و کسانی که در فضای رسانه زحمت می‌کشند، نشود که حالا بالاخره فردای اربعین آرام آرام پرونده اربعین دارد جمع می‌شود. این پرونده را باز نگه دارید، به عنوان یک چیزی که دارد یک نشانه‌های جدی از تجمع حول امام دارد معنا می‌شود، حول سیدالشهدا دارد معنا می‌شود. این‌ها را دنبال کنید، از آن بحث کنید. نشود که ما اگر در همین حرکت مگر ما خطا نداریم؟
ملایی: داریم.
حجت الاسلام شریفیان: داریم. خطاهایی است، نقص‌هایی است. وقتی ما می‌گوییم به قله نرسیدیم یعنی خیلی خطاها هنوز هست. در طول سال از این خطاها بحث کنید، بحث بشود. نه این که پرونده‌اش بسته بشود دوباره سال بعد که بشود پرونده‌اش را می‌خواهید باز بکنید دوباره بیایید. این جوری نیست. من یادم است در همین مسیری که می‌آمدم یک روز وارد یک موکبی شدم در مسیر پیاده‌روی، مشاعه به قول خودشان. وارد یک موکبی شدم، صاحب موکب آمد احترام کرد، نشستیم یک چایی با هم خوردیم. بعد به من گفت حاج آقا به من بگو که برای سال آینده چه کار کنم. خیلی خوشم آمد که از الان دارد برای سال آینده‌اش فکر می‌کند. خیلی حرف مهمی است. اگر یک چیز بزرگ دارید می‌بینید باید عیوب آن را ببینید، نقص‌هایش را ببینید، آن را هرس بکنید، درستش بکنید، نقاط مثبتش را مضاعف کنید، در آن بدمید، تا ان‌شاءالله آرام ارام امر بزرگ‌تری را از این حقیقت ببینید. این یک. دو این که ما در مسئله زیارت اربعین و مختصات زیارت امام حسین یک چیزی که انسان به چشم من حداقل می‌آید این است که واقعاً یک شور و یک تعلقی را به امام از جانب جمعیت، خصوصاً جوان‌ها انسان می‌بیند. ولی این زیارت، این تجدید عهدی که ما با امام باید انجام بدهیم، باید تبدیل بشود به یک بررسی‌ها و تصمیم‌ها. این نیست که من بیایم یک لبیک یاحسین بگویم، برگردم، خیال کنم که تا حالا که مشکلی نداشتم، از الان هم ادامه می‌دهیم همان مسیری که داشتیم می‌رفتیم. این حال، حال خطرناکی است. در روایات ما بعضاً تعبیر شده است به عُجب. عُجب یعنی خودشگفتی، خیال می‌کنم خیلی باحالم، خیال می‌کنم مشکلی ندارم، خیال می‌کنم این که به این جا رسیدم بعد از یک لبیک یاحسین می‌گویم لبیک هم از قلبم است، هیچ بحثی از این جهت من نمی‌کنم. واقعاً اگر نگوییم همه، بسیاری از کسانی که آمدند تعلق قلبی‌شان بوده است، حرفی نیست. ولی این تعلق قلبی خیال کنید که بیعت رضوان، بحث‌های جلسات قبل، خیال کنم بیعت من با امام تمام شده است، من بیعتی که باید با امامم می‌کردم، کردم، بارم را بستم. این عُجب است، آن جایی است که انسان خیال می‌کند خیلی کارم درست است. این زمین می‌زند انسان را. در بعضی روایات دارد خداوند متعال اگر این حالت در انسان به وجود بیاید شک نکنید می‌زند زمین، یک جایی به تو نشان می‌دهد، می‌بینی مشکلاتت خیلی بزرگ‌تر از آن است که فکر می‌کنی، مشکلت را به چشمت می‌آورد خدا. برای چه؟ نکته‌ام این جا است. ما اگر این جا آمدیم یک لبیک یاحسین می‌گوییم و همه عاشقانی که از دور دارند لبیک یاحسین می‌گویند لبیک یاحسین بیعت من و شما است. این بیعت تا رسیدن به بیعت رضوان کار دارد. چه می‌خواهد؟ 1) بررسی، 2) تصمیم. بررسی می‌خواهد. این حال خطرناکی است در انسان که خیال بکنم بارم را بستم با امام حسین و خلاص. حال خطرناکی است. 1) بررسی، 2) تصمیم. بررسی یعنی چه؟ یک نگاهی بیندازم، واقعاً من مشکلی ندارم، ارجاع بدهم به یک کارشناس. از این احوالات بزرگان ما مثل جناب عبدالعظیم حسنی و دیگران، از بزرگان، به ما نقل شده است که می‌رسیدند خدمت اهل بیت می‌گفتند آقا من این جوری می‌بینم دین را، درست است.
ملایی: عرضه می‌کردند.
حجت الاسلام شریفیان: عرضه می‌کردند دینداری خودشان را به امام. این همین است؟ ما گاهی اوقات، پناه بر خدا، یک جوری انسان دهانش را پر و خالی می‌کند از حقانیت خودش که آدم احساس می‌کند امیرالمومنین یک حرف دیگر بزند قبول نمی‌کند. این قدر سفت آدم نباید حرف بزند. بزرگان ما در مسائلی که عده‌ زیادی حرف زده بودند و فلان، می‌خواستند یک نظر بدهند کلی بالا پایین می‌کردند که یک نظر از آن دربیاورند. این که انسان چنین اعتمادی به خودش داشته باشد این برای ما خطرناک است. نکته دوم؛ این زیارت و این بیعتی که ما با امام داریم می‌کنیم این باید تبدیل بشود به یک بررسی، تبدیل بشود به یک جستجو در وجود خودم، اعمالم، کارنامه‌ام، مراقبه‌ای که باید انجام بدهم و تصمیم‌هایی. اگر امسالم با سال دیگر که من می‌آیم زیارت امام حسین از داخل آن کشف عیوب و تصمیم جدید درنیاید شک نکنید زیارت ناقص است. نمی‌گویم زیارت رخ نداده است.
ملایی: ماهیت زیارت خیلی با این‌ها متفاوت است.
حجت الاسلام شریفیان: اصلاً یعنی همین تجدید عهد است. من آمدم میثاق خودم را تحکیم کنم با امام. این تعبیری است که در روایات ما آمده است. تحکیم میثاق من با امام است، یک گره‌ای من به امام خوردم، قرار است بیایم این جا این گره را تقویت کنم. خیال کنم این طناب پاره شدنی نیست این عُجب است، خطرناک است. این هم نکته دومی بود که می‌خواستم عرض بکنم که ان‌شاءالله همه عزیزانی که این جا هستند موفق به زیارت می‌شوند و کسانی که از راه دور به تعبیر شما دستشان را به سینه می‌گذارند و سلام می‌دهند و این‌ها، این نکات را حتماً ملاحظه کنند، دقت کنند و برایشان فزاینده و پرثمر است ان‌شاءالله.
ملایی: ان‌شاءالله.
حجت الاسلام شریفیان: بحثی که خدمت عزیزان تقدیم می‌کردیم این جلسه دیگر به نظرم جلسه آخری است که ما در باب اصحاب امام حسین بحث می‌کنیم. دیگر جلسه بعد علی القاعده 28صفر است و باید از رسول الله حرف بزنیم، شاید از اصحاب رسول خدا. یعنی نرسیم بحث جدی بکنیم.
ملایی: یکشنبه آینده.
حجت الاسلام شریفیان: آینده. همین جلسه، جلسه پایانی بحث اصحاب برای ما است. ما در بحث اصحاب امام حسین دنبال چه بودیم آقای ملایی؟ ما به دنبال این بودیم که اصحاب به ما گفتند آرزوی اصحاب کنید؟ «یا لَیتَني کُنتُ مَعَهُم فَأَفُوزَ فَؤزًا عَظِیمًا» کاش که ما با این‌ها بودیم. این آرزو باید تبدیل بشود به این که این آدم قله‌ها را که می‌خواهد ببیند به عنوان آرزو بحث کند یک تصویری از این اصحاب داشته باشد که این‌ها چه هستند، از چه مسیری عبور کردند. نشود یک جوری که من می‌خواهم در مسیر اصحاب بروم دو تا گام که می‌خواهم بردارم بگویم این چه وضعش است، از مسیر انصراف بدهم. این نشان می‌دهد آن آرزویی که ما داشتیم آرزوی خام بوده است، ما متوجه نشدیم این‌ها چه چیزی را دارند انتخاب می‌کنند، چه مسیری را دارند می‌روند. در بحث اصحاب به دنبال این می‌گردیم. نکاتی را عرض کردیم، عمودش هم دیگر سوره مبارکه فتح بود، یک نکاتی را از سوره فتح گفتیم.
ملایی: و چه حسن ختامی پیدا کرد بحث اصحاب با... .
حجت الاسلام شریفیان: محضر سیدالشهدا، «عَلَی الاَرواحِ الَّتی حَلَّت بِفِنائِک».
ملایی: «اَلسَّلامُ عَلَی الحُسَینِ وَ عَلَی عَلِیِّ بنِ الحُسَینِ وَ عَلی اَولادِ الحُسَین وَ عَلی اَصحابِ الحُسَینِ».
حجت الاسلام شریفیان: سلام الله علیهم اجمعین. نکاتی را گفتیم. بیعت، رشد ایمان، رسیدن به مقام رضوان، صاحب سکینه شدن، این‌ها همه عناوینی بود که در جلسات قبلی بحث کردیم. از وسط اطلاعات و بارهای سنگین عبور کردن، عبور از وادی مجهولات و اعتماد به امام کردن، رسیدن به اسماء الحسنی و دست خدا و ولی الهی را پر دیدن. این‌ها عناوینی بود که... . سو ظن به امام نداشتن، «الظانَینَ بِاللهِ ظَنَّ السُوءِ»، رسیدن به بلوغی که امانتدار امام شدن، این امام وقتی می‌خواهد یک کاری را انجام بدهید یک بارهایی را می‌خواهد به شما بسپارد، شما امین امام باید بشوید، دستت دست امانت بشود، تصدیق خدا و رسول کردن، «صَدَقَ الله وَ رَسُولُه»، رسیدن به این که خدا و رسول راست گفتند به ما. وسط معرکه‌ها انسان به این تصدیق‌ها می‌رسد که سنگین می‌شود کار. این‌ها نکاتی بود که ما در این چند جلسه ایام محرم و صفر خدمت عزیزان بودیم. یک نکته‌ای آخر ماند، من این را می‌خواهم تکمیل کنم. هدیه هم بکنیم ثواب این جلسه را به روح اصحاب امام حسین. نکته آخری که در جلسات داشتیم این بود که امام وقتی که صدای «هَل مِن ناصِر» بلند می‌کند از باب ضعف و از باب این که دستش خالی است، می‌خواهد از آن بکند، خودش را پر کند، این نیست. امام آمده است دست بگیرد وقتی می‌گوید «هَل مِن ناصِر». «مَن جاهَدَ فَإِنَما یُجاهِدُ لِنَفسِه»، سوره مبارکه عنکبوت. در سوره مبارکه محمد (ص) این آیه را داشتیم که اگر خدا یک جایی به شما می‌گوید شما بیایید وسط میدان کاری انجام بده «واللهُ الغَنِي وَ اَنتُمُ الفُقَراء»، اگر یک امامی را فرستاده است بساطی را برپا کرده است شما را می‌خواهد حول امام جمع بکند، شما نصرت بدهید، انفاق کنید، امداد کنید، بایستید، اصحاب می‌خواهند بایستند، از باب این نبود که خدا نمی‌توانست جور دیگری امامش را نصرت کند، امدادش کند. «فَلِلَّهِ جُنُودُ سَماواتِ وَ الاَرض» لشکر آسمان و زمین دست خداست. می‌شد با یک طوفان این کار را جمع کرد، می‌شد با صاعقه عاد و صمود دشمن را جمع کرد. در امت نبی اکرم و دستگاه اهل بیت امت خاتم مسئله جور دیگری است. این‌ نکته‌ای بود که جلسه قبل داشتیم خدمتتان عرض می‌کردیم. قرآن فرموده است اگر بخل ورزیدی، «فَإِنَّما یَبخَلُ عَن نَفسِهِ» خودت ضرر می‌کنی. اصحاب امام حسین پیدایش کردند این را.
ملایی: فهمیدند.
حجت الاسلام شریفیان: فهمیدند این را. حالا این نکته را هم ما فی الجمله جلسه قبل اشاره کرده بودیم. چند تا تعبیر از اصحاب امام حسین می‌خواهم برای شما بخوانم.
ملایی: شاهد بر این قصه؟
حجت الاسلام شریفیان: شاهد بر همین قصه. حیف که وقتمان کم است، مفصل نمی‌شود این را بررسی کرد.
ملایی: تا هر جا رسیدیم.
حجت الاسلام شریفیان: ان‌شاءالله کسانی که اهل خطابه هستند و صاحب تریبون هستند و این‌ها، در باب اصحاب امام حسین بیشتر بحث کنند. این که به ما گفتند گریه امام حسین، زیارت امام حسین، آرزوی اصحاب امام حسین. خیلی حرف مهمی است که کنار گریه برای امام حسین به ما گفتند. یک 2-3 تا تعبیر آوردم. هر چقدر فرصت شد می‌خوانم.
ملایی: بسم الله.
حجت الاسلام شریفیان: این نقل نقلی است که در باب جناب مسلم بن عوسجه است. مسلم بن عوسجه از قرا کوفه است، یک پیرمرد نورانی است. معلم معارف و قرآن کوفیان بوده است، مثل جناب حبیب. و این‌ها می‌دانید مثل دو برادر نزدیک بودند. رحمت خداوند بر جناب مسلم بن عوسجه. تعبیر را ببینید چیست. جناب مسلم بن عوسجه یا فرمانده میمنه امام حسین بود یا از ارکان میمنه حضرت بود. حضرت یک میمنه و میسره داشتند. این‌ها می‌دانید حمله‌های دسته جمعی هم رخ داد، فقط نبردهای تن به تن نبوده است. در یک حمله دسته جمعی به سمت میمنه امام حسین می‌گوید میدان شلوغ شد، «فَضطَرَبُ ساعَتاً» اضطرابی شد دقایقی. می‌گوید غبار خوابید، «فَسَرَءَ مُسلِم بنِ عوسَجه» یعنی مسلم بن عوسجه افتاده بود روی زمین. یعنی معلوم شد که ایشان دیگر لحظات آخرش است، زخم برداشته است و دارد به شهادت می‌رسد. «فِإِذا مُسلِمٌ سَری» افتاده است روی زمین. «فَسَقَطَ إِلی الاَرضِ وَ بِه رَمَقٌ» لحظات آخرش است، رمق آخرش در تنش. «فَمَشاعِ اِلَیهِ الحُسَین وَ مَعَهُ حَبیب» می‌گوید جناب اباعبدالله الحسین و حبیب که این‌ها عقد اخوت با هم داشتند و دوستان دیرینه، با امام حسین آمدند بالاسر مسلم. حالا لحظات آخر یک شخصیتی است که قله است. «فَقالَ لَهُ الحُسِین(ع)» می‌گوید امام حسین فرمود «رَحِمَکَ الله» خدا بر تو رحمت کند. «یا مُسلِم فَمِنهُم مَن قَضی نَحَبَه وَ مِنهُم مِن یَنتَظِر» یک عده‌ای رفتند، یک عده هم منتظرند. یعنی شما جزو آن کسانی هستید که دارید می‌روید، انتظارت تمام. یک عمری منتظر این لحظه بودی. واقعاً این جوری است. یک پیرمردی بوده است که اصلاً مشکوک است که ایشان چطور از کوفه فرار کرد خودش را به امام حسین رساند چون کوفه محاصره بوده است، چند لایه هم محاصره بوده است. چطور از کوفه فرار کرد خودش را به امام حسین رساند، این معماست. یک عمری منتظر این لحظه است. این امام حسین، این که حالا خودش یک عالم حرف است که این آیه چه می‌خواهد بگوید، از چه کسانی بحث می‌کند. آیه سوره احزاب است.
ملایی: «وَ مِنَ المُؤمِنینَ رِجال صَدَقُوا».
حجت الاسلام شریفیان: بله. «ثُمَّ دَنا مِنهُ حَبیب» حالا حبیب آمده است جلو. «فَقال عَلَیَ مَسرَعُک» وقتی می‌بینم داری جان می‌دهی برایم دردآور است. «یا مُسلِم! اَبشِر بِالجَنَه» بشارت باد بر تو بهشت. «فَقالَ لَهُ قَولاً ضَعیفا» می‌گوید دیگر صدای آخرش بود. «بَشَرَکَ الله بِخَیر» خدا به تو هم بشارت بدهد، یعنی تو هم شهادت نصیبت بشود. روابط را ببینید. اصحاب داریم بحث می‌کنیم، روابط ایمانی را ببینید. «فقالَ لَهُ حَبیب» جناب حبیب فرمود «لَؤلا اَعلَم أَنی فِي الاعسَر یا عَسر لِاَحبَبةُ عَن طُوسی عَلَیهِ بِکُلِّ ما اَهُمَّک» دلم می‌خواست بگویم من هم پشت سر تو نبودم، من هم فرصتی ندارم، می‌نشستی وصیت می‌کردی من می‌رفتم دنبال وصیت‌ها. از آداب برادری است دیگر، بروم دنبال وصیت‌های برادرم. «فَقالَ مُسلِم» با همان صدای ضعیفش، «فَقال اوصیکَ بِهذا» وصیتت می‌کنم به این آقا.
ملایی: امام حسین.
حجت الاسلام شریفیان: «فَأَشارَ اِلَی الحُسَین» اشاره کرد به امام حسین. ببینید چطوری این‌ها به امام پیوند می‌خورند. لحظات آخر او چه می‌گوید، این چه جوابش را دارد می‌دهد. «فَقاتِل دونَ حَتَّی تَموت» نشود زنده بمانی امام حسین شهید بشود. جلوی امام حسین بایست بجنگ. می‌دانید ممکن است در میدان دیگر، آن جا هم جنگ بود ولی یک جوری بجنگ که مطمئن باشی که همه وجودت حامی از رسول الله و فرزند رسول الله.
ملایی: فدایی او هستی.
حجت الاسلام شریفیان: فدایی او باش. جناب حبیب دارد جواب می‌دهد. «فَقالَ حَبیب: لَأَنعَمتُکَ عینَین» چشمت را روشن می‌کنم. یعنی این را که گفتی را انجام می‌دهم.
ملایی: به قول خودمان رو سفیدت می‌کنم.
حجت الاسلام شریفیان: رو سفیدت می‌کنم. دو تا پیرمرد. من خیال می‌کنم این پیرمردهای ریش سفیدی که در ایام دفاع مقدس یا دفاع از حرم، حاج قاسم سلیمانی، این‌ها در دوره پیری‌شان این جور واله شیدا بودند. این‌ها این‌ها را دیدند، این جور امام را دیدند، این جور لحظات آخر ببینید لحظات آخر، یک وصیت اگر داشته باشد می‌گوید الان درست است، نمی‌توانم وصیت کنم تو ولی یک وصیت دارم می‌توانی آن را انجام بدهی. برو دنبال این آقا. چقدر این بزرگ است، چقدر این عظیم است.
ملایی: حالا ما داریم «یا لَیتَنی کُنتُ مَعَهُم» می‌گوییم، ما کجای این ایستاده‌ایم.
حجت الاسلام شریفیان: انسان همه وجودش خرج امام بشود و خیال نکند دست امام خالی است. می‌گوید این را گفت، «ثُمَّ ماتَ رِضوانُ الله عَلَیه» از دنیا رفت و به شهادت رسید. این یک صحنه است. حالا من دارم عبور می‌کنم. این‌ها را بخواهید بایستید بحث کنید آقای ملایی، این‌ها بحث دارد.
ملایی: دیگر حالا خوشه چینی می‌کنیم.
حجت الاسلام شریفیان: که روابط ایمانی حبیب با مسلم، روابط ایمانی دارند ولی ببینید ایمانشان حول چه شکل گرفته است.
ملایی: در چه سطحی.
حجت الاسلام شریفیان: وسط آن امام حسین است. باز کنی روابطشان را امام است. محبت دارند به هم، وسط محبتشان امام‌شان حاضر است. یک موقعی من این را عرض کردم. این که در روایت داریم دو تا مومن دست می‌دهند دستی که وسط دستشان است دست خداست. یعنی وسط ارتباط من با برادر ایمانی‌ام محبت امام حسین نشسته است. من این آقای ملایی را دوست دارم چون محب امام حسین است، متعلق به امام حسین است. این محبت من به برادر دینی‌ام باطن‌اش حب امام است، محوریت آن امام است. ببینید این نقل چه دارد می‌گوید. نقل بعدی. این نقل در باب جناب عمر بن قرظه انصاری است. اصلاً از آن ناشناخته‌های کربلا است. مرحوم سید این را نقل می‌کند. می‌گوید ایشان رفت به میدان «فَستَأذَنَ الحُسَین» از امام اجازه گرفت، حضرت اجازه دادند. «فَقاتَلَ المُشتاقینَ الجَزاء» یک جوری می‌جنگید که دارد پر می‌کشد. می‌دانید این تصویر می‌خواهد، آدم احساسش کند که چگونه جنگیدن را به این می‌گوید.
ملایی: شاعرانگی در این تعبیر است.
حجت الاسلام شریفیان: خیلی لطیف است. اشتیاقش در جنگیدنش پیدا بود. «وَ بالَغَ فِي خِدمَتِ سُلطانَ السَماء» و در خدمتگذاری به امام حسین هر چه داشت گذاشت وسط. حالا تعبیر این است، می‌خواهد این را توضیح بدهد که این چه بود. می‌گوید یک عده‌ای را کشت، جنگید و به درک واصل کرد. «وَ کانَ لایَأتی إِلَی الحُسَینِ سَهمٌ إِلَّا اِتَّقاهُ بِیَدِه» تیری نبود به سمت حسین(ع) بیاید این با دست و سینه‌اش نگیرد. یعنی به غیر از این که دارد می‌جنگد شکل جنگیدنش این طور بود که من سپر این آقا هستم. «وَ لا سَیفٌ اِلَّا تَلَقاهُ بِمُحجَتِ» اگر یک شمشیری به سمت امام حسین حرکت می‌کرد، کسی می‌آمد به سمت امام حسین، این حرکت می‌کرد به سمت او و دفاع می‌کرد از امام حسین. «فَلَم یَکُن یَصِلُ اِلَی الحُسَینِ سُوءٌ حَتّی اُسخِنَ بِالجِراح» یعنی تا این زنده بود یک زخم به امام حسین نخورد. «حَتّی اُسخِنَ بِالجِراح» یعنی چه؟ یعنی خون از او رفت دیگر افتاد. «فَلتَفَت إِلَی الحُسِین» رو کرد به امام حسین. حالا دیگر لحظات آخرش است. «فَقال یَابنَ رَسُولِ الله اَوَفَیت» وفا کردم بیعتم را. ببینید اصحاب چه هستند، بیعت معنایش چیست. همه وجودت را می‌گذاری وسط، آخرش هم می‌گویی من قبول داری این را. ما گاهی اوقات دو تا کار می‌کنیم طلبکار امام می‌شویم که ما این کارها را کردیم، ما فلان بودیم، ما بیسار بودیم، ما بودیم انقلاب کردیم و امثال این حرف‌ها.
ملایی: ما آمدیم زیارت.
حجت الاسلام شریفیان: طلبکار می‌دانیم خودمان را.
ملایی: یک چیزی این وسط است همین جاها بوده است این اتفاق.
حجت الاسلام شریفیان: بله. «اَوَفَیت» آقا قبول کردی این بیعت من را. وفا می‌دانید اصلاً یعنی چه؟ وفا یعنی پیمانه را پر کردن، کم نگذاشتن. آیا من کم نگذاشتم.
ملایی: «اوفِی الکَیل» به قول معروف.
حجت الاسلام شریفیان: حضرت نفرمودند تمام کردی، فرمودند «اَنتَ اَمامی فِي الجَنَة» یعنی داری می‌روی بهشت، من هم پشت سر تو می‌ایم دنبالت، یعنی دستت را آن جا می‌گیرم. «اَنتَ اَمامی فِي الجَنَة فَأَقرِ رَسُولَ الله مِنِّ سَلام» به رسول الله سلام من را برسان.
ملایی: تو زودتر از من می‌بینی آقا را.
حجت الاسلام شریفیان: چقدر این تعبیر لطیف است. و به جدم رسول الله بگو که «أَنِّی فِي الاَصل» حسین دارد می‌گوید من هم دارم می‌آیم.
ملایی: «فِي الاَصَل» دنبالش هستم.
حجت الاسلام شریفیان: دنبالش هستم. یعنی اصحاب چطوری هستند. انسان باید چه معرفتی به امامش پیدا بکند که این آقا من نیامدم پرش کنم معاذ الله، من نیامدم دستش را بگیرم، من آمدم این جا من بردارم، من با بیعتم دارم پر می‌شوم، من با انفاقی که دارم انجام می‌دهم، با دستی که دارم می‌گیرم، با نصرتی که دارم می‌دهم، من دارم جلو می‌روم، برنده این بازی من هستم. بروم نقل بعدی. قال سید، این هم نقل مرحوم سید است. «تَقَدَّمَ جُون» غلام سیاه امام حسین. «فَکانَ عَبداً اَسوَد» یک برده سیاه چرده بود، خادم حضرت است. «فَقالَ لَهُ الحُسَین اَنتَ فِي اِذنِ مِنِّي» به تو اذن دادم، برو. «فَإِنَ تَبِعتَنا طَلَبً عافیه» بالاخره یک کسی که می‌آید کارگر یک کسی می‌شود نیامده است جانش را بدهد که.
ملایی: می‌آید یک نانی ببرد.
حجت الاسلام شریفیان: «فَلا طَلَبِ طَریقِنا» لزومی ندارد ابتلا من پَر آن تو را بگیرد. «فَقال یَابنَ رَسُولِ الله أَنا فِي الرِخاءِ ؟؟» من در آسایش سر سفره شما بزرگ شدم، در دوره آسایش شما من سر سفره شما بزرگ بودم. «وَ فِي الشِدَّةِ أَخذُلُکُم» حالا که کار سخت شده است رهایت کنم؟! «وَالله» دارد قسم می‌خورد، «وَالله إنَّ ریحیلَ مُونطِن» من می‌دانم یک کارگر شاید بوی خوش نمی‌دهد. «وَ إِنَّ حَسَبی لَعین» و حسب و نسب من از خاندان‌های با شرافت عالم نیستند که خاندان رسالت باشند و فلان. «وَ لَؤنی لَاَسوَد» رنگ من هم تیره است. «فَتَنَفَّس عَلَیَ بِالجَنَّة» ساده‌اش این است: من را از بهشت محروم نکن، من می‌دانم کسی نیستم، بگذار من هم این جا بایستم. «فَتَنَفَّس عَلَیَ بِالجَنَّة» بگذار من هم در بهشت یک نفسی بکشم.
ملایی: من هم پیش تو باشم.
حجت الاسلام شریفیان: «فَتَطیبَ ریحِی» من هم صاحب بوی خوش بشوم. «فَیَشرُبُ حَسدی» کسی که وارد بهشت بشود صاحب این شرافت شده است. «وَ یَبیَضَ وَجهی» صورتم سفید بشود. «لا وَالله» دوباره قسم دارد می‌خورد، «لا وَالله لا اُفارِقُکُم حَتِّي یَختَلِطَ هذه الدَمعُ الاَسوَد مَعَ دِمائِکُم» من تا خونم با خون تو قاطی نشود من دست برنمی‌دارم.
ملایی: جان به این وفاداری.
حجت الاسلام شریفیان: قله را ببینید چگونه است، چگونه انسان کنار امام به این معرفت از امام برسد و این جا را ببیند، دنبال این نکته باشد که من تا با شما قاطی نشوم من رها نمی‌کنم، من تا خودی این اهل البیت، وارد این بیت نشوم من رها نمی‌کنم، من آمدم که از طریق اهل این بیت به این بیت برسم. این بیت، بیت نبوت است، این اهل بیت هم اهل بیت پیغمبر هستند. آمدند در این خانه را برای ما باز کردند، «بُیُوتِ مِن اَبوابِها» حالا ما می‌خواهیم وارد این خانه بشویم. می‌گوید من رها نکنم تا خونم با خون تو یکی بشود. «ثُمَّ قاتَلَ» می‌گوید رفت به میدان جنگید، «حَتّي قُتِل» تا این که به شهادت رسید. می‌گوید امام حسین رفت بالا سر او. «وَ قال اللّهُمَّ بَیِّض وَجهَ» خدا صورتت را سفید کند، «وَ طَیِّب ریحَ» خدا بوی خوش به او بدهد، «وَحشُر مَعَ الاَبرار» با نیکان عالم محشورت کند، «وَ عَرِّف بَینَهُ وَ بَینَ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمِّد» بین محمد و آل او صلی الله علیه و آله و سلم او را به آن‌ها متصل کند. این معرفت یعنی همین، مقام اعراف می‌گویند همین است. از امام باقر روایت. «رُویَ عَنِ الباقِر» از امام باقر روایت شده است. «عَن عَلی بنِ الحُسَین» از امام سجاد. «عَنَ النَّاسِ کانُ یَحضُرونَ المَعرَکَه» بعد از چند روز بدن مطهر شهدا روی زمین ماند یک عده آمدند برای دفن این شهدا. «السَّلامُ عَلی مَن دَفَنَهُ اَهلُ القُری». آمدند برای دفن این بدن‌ها. «فَوَجَدُ جونً بَعدَ ایامٍ» بعد از چند روز جون را یافتند. «یَعفُ مِنهُ راحَطُ المِصر» بوی مشک می‌داد بدنش. امام برایش دعا کرده بود دیگر. این دنبال این بود که سعادتمند بشود. امام بالا سر او ایستاد من دعایت می‌کنم. این دعاها آرزوی انسان‌ها است. اصحاب به دنبال همین یک کلمه هستند که یااباعبدالله حاضری برای ما دعا کنی. ما خیال می‌کنیم همین جوری امام برای انسان هر دعایی را می‌کند. این جوری نیست. از جانب ما یک اتفاقی باید بیفتد، حالا امام برای ما... .
ملایی: یک قابلیتی باید باشد.
حجت الاسلام شریفیان: و دعا کند. این که امام همین جوری دعا بکنند که خدایا او را با ابرار محشور کن. دعای امام مستجاب است، منتها امام برای چه کسی دعا می‌کند.
ملایی: در این مکثی که داریم دوستان خوبم به ما بگویند که تا قبل از تلاوت قرآن چقدر ما زمان داریم. 2-3 دقیقه تا قبل از تلاوت قرآن هنوز فرصت است. من یک جمله فقط بگویم، نمی‌دانم. حال خوبی این لحظه‌ها دارند بینندگان ان‌شاءالله، یکی این وسط من هستم که خیلی نمی‌فهمم. ولی می‌دانم ما الان این جا کجا داریم قدم می‌زنیم. ما داریم می‌رویم از کربلا ولی مثلاً الان این جا بین الحرمین است، بعد از آن سمت اگر برویم می‌رسیم مثلاً به تل زینبیه و بعد خیمه‌گاه و بعد همین جوری از هر طرفی که می‌رود. ما داریم قدم می‌گذاریم جایی که مثلاً جون گفت می‌خواهم خون من با خون تو قاطی بشود، بعد جایی داریم قدم می‌زنیم که مثلاً مسلم بن عوسجه افتاده است، آقا اباعبدالله و حبیب بالا سر او هستند. ما باید چه کار بکنیم؟ یعنی الان کار ما سخت است، اصلاً نمی‌دانم.
حجت الاسلام شریفیان: من آن جلسات ابتدایی بحث اصحاب این نکته را عرض کردم که اصحاب قله هستند، فقط ما گاهی اوقات قله را درست ببینیم. که ابتدای جلسه گفتم بررسی و بعد تصمیم. ما اگر نبینیم این قله را اصلاً بررسی نمی‌توانیم بکنیم، اصلاً نمی‌توانم بفهمم من چقدر کم دارم، چقدر کم گذاشتم.
ملایی: منبع علمی مطالعاتی در ذهنتان الان هست. من حضور ذهن ممکن است نداشته باشم.
حجت الاسلام شریفیان: در باب تاریخ عاشورا کم کتاب نوشته نشده است. بعضی از کتاب‌ها کتب متصل هستند که یک داستان کانه دارند تعریف می‌کنند، بعضی کتب فیش برداری شده و قطعاتی از تاریخ واقعه عاشورا در زمینه برای شما جمع کردند می‌توانید ببینید.
ملایی: ما یک قولی می‌گیریم. یک سری منابع را هم شما کمک کنید و هم تهیه کننده آقای رکنی، بعد در فضای مجازی برنامه کمک بکند به این قصه.
حجت الاسلام شریفیان: دیدن خود متون قدمایی، دیدن متون اولیه، خودش از ارزش ویژه‌ای برخوردار است که این‌ها را ببیند. ولی دیدن و مطالعه اصحاب، حالا شاید عزیزان احساس کرده باشند، من بارها جلساتی که در باب اصحاب امام حسین بحث می‌کنم بسیاری از مخاطبین به من می‌گویند که یک نورانیت عجیبی دارد. من احساس می‌کنم که اصحاب برای ما دریچه‌ای از وصول شعاع امام حسین به ما است. ما گاهی اوقات بزرگی امام را نمی‌فهمیم ولی اصحاب برای ما قابل دسترس‌تر هستند، آدم احساس می‌کند که بله، تکلیف امام معصوم با تکلیف من یک عالم متفاوت است. ولی تکلیف اصحاب تکلیفی است که انسان برای خودش می‌تواند ببیند که بله، وظیفه نصرت، ماندن، این جور بلا را دیدن، احتساب کردن، پای امام ایستادن، همه این خانواده و زندگی را حول امام حسین تعریف کردن و دیگر حالا... .
ملایی: متشکرم حاج آقا، خیلی ممنونم از شما. برمی‌گردیم.
حجت الاسلام شریفیان: ان‌شاءالله. هستیم خدمت شما.
ملایی: جانم برایتان بگوید که ما می‌خواهیم برویم محضر قرآن کریم باشیم. صفحه 66، سوره مبارکه آل عمران، آیات 122 تا 132. بخوانیم و برگردیم. ثوابش را تقدیم کنیم به اصحاب امام حسین(ع)، همین سه بزرگواری که اسمشان را در برنامه چندین بار بردیم و شنیدیم و بقیه اصحاب اباعبدالله. من یک تمنای شخصی هم دارم، بی‌ادبی است. خیلی عذرخواهی می‌کنم از محضر استاد شریفیان، از آقای رکنی عزیزم تهیه کننده محترم و از همه شما خوبان. یک تمنا است، یک خواهش است، اصلاً هیچ تعهدی برای شما نمی‌آورد ولی من اسفند 1400، اول اسفند، مادرم را از دست دادم. آرزو داشت قبل از فوتش کربلا بیاید، نشد. یک مشهد رفتیم 2 روزه و برگشتیم ولی کربلا ماند. و من امسالم را بودنم را صفر تا صدش را نیت مادرم را کردم، یعنی گفتم امام حسین من کنار، این بانوی کنیزه حضرت زهرا را ببین این جا دارد قدم می‌زند. اگر امکانش برایتان باشد، دوست داشتید، حالش را دارید، دلتان می‌خواهد، یک فاتحه‌ای برای مادر من تمنا کنید. من قول دادم به شما نایب الزیاره بوده‌ام و همچنان هم این جا بودن ما وقف شما مردم عزیز است. برویم محضر قرآن کریم و برگردیم.صفحه66 قرآن کریم
ملایی: «اللهُمَّ صَلَّ عَلَی مُحَمَّد وَ آلِ مُحَمَّد وَ عَجِّل فَرَجَهُم». «السَّلامُ عَلَیکَ یااباعَبدِالله». این هم تلاوت آیات قرآن، نوش جانتان. و چند دقیقه پایانی باز هم خدمت حاج آقای شریفیان در حالی که در نزدیک‌ترین نقطه جغرافیایی حرم اباعبدالله الحسین(ع) هستیم.
حجت الاسلام شریفیان: «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ» «اللهُمَّ صَلَّ عَلَی مُحَمَّد وَ آلِ مُحَمَّد وَ عَجِّل فَرَجَهُم». من در این لحظات پایانی این جلسه که به اسم اصحاب امام حسین بود در محضر وجود مقدس اباعبدالله الحسین دلم می‌خواست این روایت را تقدیم کنم به همه بینندگان عزیزی که از پای گیرنده‌هایشان، تلویزیون‌هایشان یا بعداً صوت برنامه را می‌شنوند، این روایت را تقدیم کنم به همه این عزیزان. این روایت، روایت خیلی لطیفی است. یکی از اصحاب خوب وجود مقدس امام صادق، اباعبدالله امام صادق سلام الله علیه، می‌گوید من رسیدم خدمت آقا به نام جناب مسمع کردین یا مسمع بن عبدالملک. می‌گویم رسیدم خدمت حضرت، عرض کردم یابن رسول الله در باب زیارت امام حسین. حضرت فرمودند که شما که عراق زندگی می‌کنید، عراقی بوده است، شما باید زیاد زیارت امام حسین بروید. می‌روید این کار را می‌کنید یا نه؟ گفتم که آقا من بصری هستم و شهر بصره محل دشمنان امیرالمومنین است بعضاً. آن موقع این طور بوده است، سابقه جنگ جمل و این‌ها. «وَ أَنَا رَجُلٌ مَشهُور» من هم یک آدم سرشناسی هستم به این راحتی نمی‌توانم بروم. تقیه بوده است. حضرت فرمودند که، این روایت از این جهت مهم است کسی که به این راحتی نمی‌تواند برود زیارت امام حسین حال بسیاری، اگر نگویم همه عزیزان، بسیاری از کسانی که الان پای گیرنده‌ها هستند دلشان می‌خواسته این جا باشند. مجالش نشده است. حضرت فرمودند آن کسی که زیارت امام حسین مقدورش نمی‌شود یک بدل دارد. بدلش چیست؟ حضرت فرمودند مصیبت جدم حسین تو را مصیبت‌زده می‌کند؟ غصه امام حسین تو را غصه‌دار می‌کند.
ملایی: 30 ثانیه هم زمان داریم حاج آقا.
حجت الاسلام شریفیان: گفتم بله آقا، همین جوری است. حضرت فرمودند: «اَنتَ یُعَطونَ مِن اَهلِ الجَزَ لَنا» تو مدال افتخار گریه‌کن امام حسین داری. بعد می‌گوید حضرت خودشان گریه کردند، من هم گریه‌ام گرفت. بعد حضرت شروع کردند گفتند زیارت. زیارت امام حسین و گریه بر مصیبت امام حسین چه آثار و برکاتی دارد که در آن روایت حضرت اشاره می‌کنند. بینندگان محترم و عزیزمان، بدانید با پیوند قلبی‌تان و قطرات اشکی که الان پای رسانه و تلویزیون دارید می‌ریزید متصل به زیارت امام حسین هستید.
ملایی: ان‌شاءالله. ممنونم حاج آقای شریفیان، خیلی محبت کردید، ببینیم شما را باز هم.
حجت الاسلام شریفیان: بزرگوارید.
ملایی: ثوابی از این گفتن و شنیدن و دیدن تقدیم به همه مادران شهدا، همه مادران آسمانی، همه کسانی که آرزومند کربلا بودند و هستند. تشکر از همکارهای نازنین و عزیزم در استدیو اوج، همین جای نورانی که هستیم، از همکارهای خوبم در شبکه سه سیما به ویژه دوستان پخش و هر کسی که کمک کرد سمت خدا را این دو روز از کربلا ببینید. در پناه حسین باشید. «السَّلامُ عَلَیکَ یااباعَبدِالله وَ عَلَی الاَرواحِ التي حَلَّت بِفِنائِک».