اعوذ بالله من الشیطان الرجیم. بسم الله الرحمن الرحیم. الحمدلله رب العالمین و صل الله علی سیدنا و نبینا محمد و آله الطاهرین و لعن الدائم علی اعدائهم اجمعین. اللَّهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ حجۀ بن الحسن صلواتک علیه و علی آبائه فِي هَذِهِ السَّاعَةِ وَ فِي كُلِّ سَاعَةٍ وَلِيّاً وَ حَافِظاً وَ قَائِداً وَ نَاصِراً وَ دَلِيلًا وَ عَيْناً حَتَّى تُسْكِنَهُ أَرْضَكَ طَوْعاً وَ تُمَكِّنَهُ فِيهَا طَوِيلا.
همان طور که فرمودید بحث ما در باب اصحاب امام حسین بود و آیات سوره مبارکه فتح. من جلسه قبل یک نکته ای را در باب زیارت اربعین عرض کردم. این را یک توضیحی می دهم و ان شاءالله سراغ بحث خود می رویم. عرض کردم زیارت اربعین یک زیارت عادی از وجود مقدس ابا عبدالله الحسین نیست. به غیر از این که در روایات ما از ویژگی خاص شیعیان زیارت اربعین شمرده شده است و به گمان من این تعبیر امام حسن عسکری که حضرت فرمودند شیعیان ما ویژگی هایی دارند یکی از آن ویژگی ها زیارت اربعین است و حضرت با این جمله خود این جریان تاریخی را در عصر غیبت دارند رقم می زنند این جریان تبدیل شده است به یک تجلی ویژه از صفات مؤمنین، محبین سیدالشهداء و جمع محبین حول امام حسین. یعنی یک اتفاق بزرگی حول امام دارد می افتد. ما ویژگی هایی در باب قرب ظهور داریم که جمع مؤمنین و شیعیان یک چنین صفاتی در آنها دیده می شود. یکی از مهمترین جاهایی که ما چنین چیزی را از صفات قرب ظهور داریم می بینیم واقعه اربعین است. جمع محبین امیرالمؤمنین بر محور قیام عاشورا و رسیدن به زیارت امام حسین و لعن قتله امام حسین یک تجمع بزرگ شکل دادند و یک حیات دیگری را دارند نوید می دهند. واقعاً گوشه گوشه این صحنه و این سفر انوار امام حسین دارد دیده می شود. محبت امام حسین دارد دیده می شود. شکل روابط حول امام دارد دیده می شود. نکته ای که خدمت عزیزان می خواستم عرض کنم و جلسه قبل هم یک اشاره ای کردم این است که خیلی مهم است که انسان برود این را ببیند. ما نیاز به دیدن داریم، نیاز داریم که برویم و ببینیم. بعضی چیزها شنیدنی نیست، خواندنی نیست، باید بروید این را ببینید. مواجه شوید با این صحنه ای که امام حسین دارد از خود یک چیزی نشان می-دهد. ببینید چه قدر برای ما مهم است که یک جایی امام حسین یک چیزی به ما نشان دهد. خیلی برای ما مهم است. یک جایی امام یک شعاع و یک نوری از خود به ما نشان دهد، قلب ما گرم می شود، دل ما قرص می شود. ثبات قدم پیدا می کنیم. اتمام حجت می شود. اتمام حجت یعنی یک جایی انسان نور امام را ببینید و برای خود تعیین تکلیف کند. «إِنَّا هَدَيْناهُ السَّبيلَ إِمَّا شاكِراً وَ إِمَّا كَفُورا» (انسان/3) یک جایی نور امام دیده شود انسان آن موقع می تواند اختیار کند. می گوید من با این امام می خواهم بروم یا نه می شود «وَ الَّذينَ كَفَرُوا أَوْلِياؤُهُمُ الطَّاغُوتُ يُخْرِجُونَهُمْ مِنَ النُّورِ إِلَى الظُّلُمات» (بقره/257) یکی از مهمترین کارهایی که ما باید بکنیم این است که این اتمام حجت را در عالم فریاد بزنیم. امکان انتقال این نور را فراهم کنیم. عده زیادی که ندیدند بیایند و ببینند. بیایند و ببینند یک جوری دیگری هم می شود در عالم به دنیا و امکانات نگاه کرد. من گاهی اوقات واقعاً لذت می برم در این سفر اربعین می بینم سنگین ترین چیزهایی که به عنوان تکنولوژی بشر امروز ساخته شده است و نوعاً ساخت دست ما هم نیست به شکل حقیرانه ای در خدمت امام حسین است. امکانات را تحقیر می کنند و در مسیر امام حسین استفاده می کنند. شما فرض کنید یک کسی یک ماشین میلیاردی می خرد این یک خط به ماشین او بیفتد برای او مهم است. در مسیر اربعین من یک صحنه هایی را دیدم که این ماشین تا خرخره هویج بار زده بود. نه خیال کنید با پلاستیک شیک، هویج را در ماشین ریخته بودند. مثل وانت. من این امکانات را استفاده می کنم، این امکانات را بر می دارم ولی خرج امام حسین می کنم. آن جایی هم که به درد امام حسین نخورد همان جا است که فاصله من با این ابزار است. دیگر آن را کنار می-گذارم. این اتمام حجت است. این یک شکل دیگری از نگاه انسان به دنیا است که حالا یک موقع اگر فرصت شد این بحث را باید عرض کنیم که نبی اکرم آن چه که برای شما آورده است یک چیزی غیر از حیاۀ الدنیا است. در سفر اربعین این را انسان می-بیند. دنیا هست، امکانات هست، طعام هست، سفره هست، پذیرایی هست، خانه هست، استراحت هست ولی همه اینها یک چیز دیگر است. یک معنای دیگری دارد و یک آداب دیگری هم پیدا می کند. خوردن شما هم یک رنگ و بوی دیگری پیدا می کند. پذیرایی کردن هم یک رنگ و بوی دیگری دارد. یک جوانی را سال ها قبل بار اولی که برای زیارت اربعین مشرف شدم یاد من هست که تا رسیدم به آن خیابانی که ... حالا دوستانی که رفتند می دانند شما پیاده روی که می کنید به یک جایی می رسید که یک خیابان است، حالا اسم آن چیست من نمی دانم، به نظر من باب القبله حضرت عباس (س) است، تا می رسید گنبد حضرت اباالفضل از دور پیدا است. من تا سر این خیابان رسیدم همین طور شروع به زمزمه کردن کردن و یک اذن دخولی بگیرم. واقعاً هم هر کس آن جا می آید بعد از این سفر منقلب است. چند تا جوان به پای ما افتادند. من یک لحظه جا خوردم که اینها چه کار دارند. اینها با اصرار می گفتند که ما خاک کفش شما را می خواهیم. و آن جا یک مقدار خاک ابتدا بود آنها را جارو می کردند و در کیسه می ریختند و با خود می بردند. خاک کفش زائر امام حسین. آن که برای من لطیف بود این بود که این جوان را یک جای دیگر اگر ببینید برای خود برو و بیایی دارد، کسی است، چهار شانه، بازوی فلان، این چرا این جوری خود را زمین می زند؟ این یک چیزی دیده است. این آن چیزی است که انسان باید برود ببیند و درک کند و احساس کند. من به همین تهیه کننده برنامه سمت خدا و عزیزانی که دست اندرکار این کار هستند جریان زیارت اولی ها، من به دوستان خود گفتم، گفتم شما کارهای خیلی زیادی کردید خیلی هم کارهای بزرگی کردید، ولی این که یک جوانی که تا به حال زیارت اربعین نرفته است شما دست اندرکار شوید و او را زیارت اربعین بفرستید این اگر نگویم بهترین کار شما است حتماً یکی از مهمترین کارهایی است که تا به حال کردید. ما ساعت ها باید جلسه بگذاریم، سخنرانی، گفتگو، این طرف شما برنامه بسازید، تا یک چیزی را به یک جوان نشان دهید. شما برای چه برنامه می سازید؟ برای همین کارها. یک جایی نور امام حسین را به جوان نشان دهید. این آن جا می رود یک شعاع نور نمی بیند آن جا انواری از امام حسین را دارد می بیند. شما فقط به آن جا او را برسانید. به آن جا برسانید امام خود آن جا کار می کند. این خیلی برای ما مهم است. الان خانواده های ما هزینه هایی برای بچه های خود می-کنند، هزینه های زیاد، حتی قرض و قوله می کنند ولی ما این جا که می رسیم گاهی اوقات دو دو تا چهار تای بیخودی در حساب و کتابهای ما می آید. که ما این قدر هزینه کنیم بچه برود، تازه سختی هم بکشد، گرما هم بخورد. یکی از بالاترین اتمام حجت هایی که می شود با یک جوان بشود در همین سفر است. لزوماً انسان آن جا برود هدایت می شود؟ نه. یک کسی طالع عالم وجود مقدس نبی اکرم را هم ببیند ممکن است هدایت نشود. خود حضرت را می دیدند و هدایت نمی شدند. جلوه های مختلف انوار حضرت را می دیدند، دست پر بودن حضرت را می دیدند، هدایت نمی شدند. انسان مختار است، إِمَّا شاكِراً وَ إِمَّا كَفُورا. ولی شما این کار را بکنید بگذارید این را ببیند. بگذارید برود و این را درک کند. متوجه شود که یک جور دیگر هم می شود به دنیا نگاه کرد. می شود به امکانات جور دیگری نگاه کرد. می شود انسان بخیل نباشد. می شود یک جوری اطعام کنید تازه حسرت بخورید ای کاش بیشتر داشتم، بیشتر اطعام می کردم. از همین الان آماده سال دیگر باشد. بارها و بارها من این را از بچه های عراقی شنیدم در طول سال برنامه ما برای محرم و صفر است. زندگی ما این است که خود را برای آن موقع آماده کنیم. یک نکته ای را اینها دارند دنبال می کنند می گویند این عالم، عالمی است که وادی پرستش است، این امام هدی آمده است ما را هدایت کند. این مردم هم آمدند خود را به امام برسانند. من هم این وسط باید یک خدمتی بکنم. چه چیزی بالاتر از این. اصلاً ما در این عالم غیر از این چه کاری داریم. بعضی ها یک جوری حرف می زنند که اربعین کارهای ما را تعطیل کرده است. البته حتماً ما یک جایی شئون مردم را باید رعایت کنیم. کسی که کار اداری دارد قرار نیست اداره را تعطیل کند. اینها روشن است بحث ما این نیست. البته این حرف ها را در ماهواره ها می زنند، از دهان های دیگر این حرف ها در می آید که این هزینه هنگفت را شما برای چه می کنید؟ شما نمی فهمید که برای چه. در این بازی نیستید. در این جریان نیستید. شما متوجه این جریان نمی شوید که امام حسین چه کار دارد می کند. شما خود هستید و دنیا و یک شکم و بند و بساط متعلق به همان. زندگی شما همین است معلوم است که این را متوجه نمی شوید. متوجه نمی شوید که یک کسی که در طول سال این همه امکانات خود را جمع می کند و برای امام حسین هزینه می کند یعنی چه. معلوم است که این را متوجه نمی-شوید. واقعاً تجلی محبت امام حسین را به جلوه های مختلف آن می بینید. جوانی که دلا می شود و خاک کف کفش ما را بر می دارد که مال من نیست، آن کفش من نیست، آن امام حسین و زوار امام حسین را می بیند. من دیگر شریفیان نیستم، او اصلاً اسم من را چه کار دارد. می گوید شما زائر امام حسین هستید، با این کار دارد. و حالا آرام آرام خواهیم دید اتفاقات بزرگ بر محور امام حسین این که حضرت حجت می آیند ان جدیّ الحسین قتل مظلوماً، امام زمان می آید خود را به امام حسین معرفی می کند که چه؟ صدای امام حسین در عالم بلند خواهد شد. این فرزند او است که آمده است. زیارت اربعین برای ما خیلی نقطه مهمی است. عرض من این بود خانواده های عزیز، بزرگواران کسانی که می توانند در شرایط آن، در قاعده آن، با رعایت احترام و آداب و موازین آن اگر می توانند که در این زمینه یک کاری انجام بدهند، انجام بدهند. نکته دوم، زائر امام حسین محترم است. احترام دارد. کسانی که دست آنها می رسد از مسئولین و غیر مسئولین، هر کسی که در این زمینه به یک نحوی دخالتی دارد احترام زائر امام حسین را باید نگه دارد. یک جوری تدبیر نشود که زائر امام حسین تحقیر شود. یک جوری تدبیر نشود که یک کسی در یک شرایطی قرار بگیرد که خدای نکرده بی احترامی به او شود. یک جایی برود و چندین ساعت معطل شود. این نیاز به تدبیر دارد. زائر امام حسین را باید تکریم کنیم. من از همه عزیزانی که به یک نحوی می توانند و امکان این را دارند که تکریم کنند زوار امام حسین را با همه وجود این کار را انجام دهند. یک جوری نباشد که حالا کار این جلو می رود. این جوری نه. زوار امام حسین را احترام کنند. این هم از این جهت مهم است و از آن طرف هم مؤمن باید عزت خود را حفظ کند. یک جوری نباید برخورد کند که از داخل آن حفظ حریم و اینها در نیاید. آن طرف میزبان شما با یک وسعت و کرامت و دید بلندی دارد سفره پهن می کند. این طرف زائر دارد می رود مهمان شود باید یک جوری مهمانی برود که عزت خود را حفظ کند. من گاهی اوقات یک چیزهایی می شنوم حالا شیوع ندارد ولی اینها گاهی اوقات از بی دقتی است. مثلاً طرف نجف رفته است 15 روز در خانه یک کسی مانده است. این بنده خدا درست است میزبانی می کند، احترام می کند وظیفه او تکریم و احترام زائر است ولی آن طرف ما باید یک جوری برخورد کنیم که عزت خود را باید حفظ کنیم. یک جور نباید باشد که صورت خوشی برای زائر امام حسین نداشته باشد. آن جا خود آنها می دانند که این سفر، سفر سختی است، قرار است به شما یک کمکی کنند ولی به مقداری که عبور کنید از این مهمانی استفاده کنید و عبور کنید. یک جوری نشود که بر میزبان فشار بیاید. این احترامی است که انسان برای خود باید قائل باشد. در روایت دارد مؤمن را خدا برای او احترام ایجاد کرده است و خود حق ندارید احترام خود را بشکنید. انسان باید با احترام حرکت کند و اگر یک جایی انسان احساس می کند که احترام او حفظ نمی-شود عبور کند، رد شود. انسان لازم است سفر خود را کوتاه کند. این که بزرگان مثل حضرت آیت الله سیستانی می گویند بروند یک سلام بدهند و برگردند. اگر می بینید ازدحام شدیدی است، یک تداخلی است، احترام حفظ نمی شود، محرم و نامحرم است و امثال این نکاتی که هست حتماً ما اینها را باید رعایت کنیم. یعنی در عین این که ما حتماً باید برای زیارت اربعین تشویق کنیم، در زیارت اربعین بدمیم، ولی از آن طرف احترام زائر و احترام میزبان زوار امام حسین حتماً باید حفظ شود. دقت شود، مراعات شود. یک جور نشود که طرف مقابل احساس کند که حالا ما یک دری را باز کردیم آن طرف سنجیده برخورد نمی شود. آن مراعاتی است که ما حتماً باید انجام بدهیم. خداوند متعال ان-شاءالله به آبروی ابا عبدالله الحسین به همه توفیق زیارت اربعین امام حسین، روابط ایمانی و اخوت با برادران خود از دستگاه امام حسین به همه عنایت کند و کسانی که توفیق آنها نشده است به زودی زود ان شاءالله به این امر نائل شوند.
بحثی که خدمت عزیزان تقدیم می شد در باب آیات سوره مبارکه فتح بود. اگر خاطر عزیزان باشد بحثی که خدمت عزیزان از آن گفتگو می کردیم مسئله تسبیح بود. در سوره مبارکه فتح فرموده بود که ما این رسول را فرستادیم که شما حول او به تسبیح برسید. صحنه های پیچ و خمی را از آن عبور می کنید ولی شما نباید به خدا و رسول سوء ظن داشته باشید. آیات ببینید چه بود «الظَّانِّينَ بِاللَّهِ ظَنَّ السَّوْءِ» (فتح/6) سوء ظن به خدا و رسول یک موقع پیدا نکنید. اصحاب امام حسین کسانی هستند که سوء ظن به خدا و رسول ندارند. دست خدا را پر می بینند. دست نبی اکرم را پر می بینند. اگر یک جایی در ظاهر دستی به سمت ما دراز کرده است که بیایید این دست، دست گیرنده نیست. دست دهنده است. رسول برای این در عالم آمده است. خدا فرموده است که وقتی در فتح مکه کار پیچیده شد، در جریان حرکت به سمت مکه طرح پیچیده شد، جوری بود که خیلی زمزمه ها بود، خیلی حرف ها بود. یک عده می گفتند این چه تصمیمی است، این چه شکل از مسیر است، این چه شکل از طرح است. به رسول خدا به یک معنا اعتراض دارند خدا فرموده است یک عده مخلف شدند، یک عده ماندند. اینها که ماندند را ما به آنها اصحاب می گوییم. در صحنه سنگین اینها که با امام می مانند، دست امام را پر می بینند، سوء ظن به امام ندارند ما به اینها اصحاب می-گوییم. خدا اینها را با هم مقایسه کرده است. گفته است یک طرف «لِيُدْخِلَ الْمُؤْمِنينَ وَ الْمُؤْمِناتِ جَنَّاتٍ تَجْري مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ» (فتح/5) ما اگر شما را در این مسیر عبور می دهیم می-بینید پیچ و خم دارد یک جایی از آن را نمی فهمید، مجهولات دارد که در جلسات قبل از آن گفتگو کردیم اگر اینها را متوجه نمی شوید بدانید که این طرح، طرح ورود شما به بهشت است. شما با همین طرح آماده بهشت می شوید. شما با همین طرح آماده ظهور امام زمان خود می شوید. شما با همین طرح به امام خود می رسید. امام خود را باور می کنید. مؤمن به امام خود می-شوید. اسماء الحسنی خدا را می بینید. آن جا که کار سخت می-شود ما می توانیم بگوییم که خدا حکیم است. خدا عزیز است، خدا غدیر است، خدا غفور است. اگر کار آسان باشد می گوید که دست خدا که پر است. آن جا که رسول خدا محاصره می شود باید بگویید دست خدا پر است. تسبیح یعنی این. تسبیح یعنی در این صحنه ها انسان سوء ظن به خدا و رسول پیدا نکند. این طرف خدا می گوید شما که با رسول دارید همراه می شود ما مسیر بهشت را داریم برای شما باز می کنیم. آن طرف قرآن فرموده است «وَ يُعَذِّبَ الْمُنافِقينَ وَ الْمُنافِقاتِ وَ الْمُشْرِكينَ وَ الْمُشْرِكاتِ الظَّانِّينَ بِاللَّهِ ظَنَّ السَّوْء» (فتح/6) این طرف اینها قرار است عذاب شوند. بهشت است، آن طرف آن هم جهنم است. این طرف یک مسیر می شود، مسیر آماده شدن برای بهشت و از آن طرف همین صحنه ... اصلاً دنیا یعنی همین. دنیا محلی است که تداخل بهشت و جهنم است. محلی است که شما دو تا در می بینید. از این جا اگر عبور کردید دیگر با دو تا در طرف نیستید که بخواهید اختیار کنید که من بخواهم به سمت بهشت بروم یا به سمت جهنم بروم، این جور نیست. این جا است که شما می توانید انتخاب کنید آیا با طرح رسول می خواهید حرکت کنید که می شود «لِيُدْخِلَ الْمُؤْمِنينَ وَ الْمُؤْمِناتِ جَنَّاتٍ تَجْري مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ» (فتح/5) اگر خلاف طرح حضرت رفتید، سوء ظن دارید که کجا من را می خواهد ببرد قرآن می گوید اگر مسیر دیگر را رفتید مسیر عذاب را دارید می روید. «وَ يُعَذِّبَ الْمُنافِقينَ وَ الْمُنافِقاتِ وَ الْمُشْرِكينَ وَ الْمُشْرِكاتِ الظَّانِّينَ بِاللَّهِ ظَنَّ السَّوْء» (فتح/6) هم شرک، هم نفاق هر دو، فرقی نمی کند. چه کسانی که در ظاهر شرک ورزیدند، چه کسانی که در ظاهر اسلام آوردند ولی منافق بودند. خدا می گوید همه اینها یکی هستند. مسیر عذاب را دارند می روند مشکل آنها هم این است «الظَّانِّينَ بِاللَّهِ ظَنَّ السَّوْء» (فتح/6) بعد ادامه آن را ببینید، «عَلَيْهِمْ دائِرَةُ السَّوْءِ» (فتح/6) آدم آقای ملایی، طرح رسول را که می بیند اگر احساس کردید این جا طرح سوء است، بدی است، آسیب است، رنج است، آمده است از من بکند خدا می-گوید اگر این جوری فکر کردید در یک مسیر دیگری می روید آن وقت می بینید که سوء در عالم دور می زند و می آید به خود شما می خورد. دائره السوء یعنی این. خیال می کنید اگر از مسیر انبیاء جدا شدید به شما حسنه می رسد. خیال می کنید برنده می-شوید؟ این عاشورا چه کسی برنده شد؟ ابن زیاد که زد و کوبید و برای خود یک بساطی بر پا کرد می بینید «عَلَيْهِمْ دائِرَةُ السَّوْءِ» (فتح/6) چند سال بعد جنگیدند، او را گرفتند و کشتند می گوید با چکمه خود پا روی سر ابن زیاد گذاشته بود. این هم آخر ابن زیاد است. چه کار کردید؟ دست خود را به خون فرزند رسول خدا آلوده کردید برای حطام حقیر دنیا، این هم آخر آن. «عَلَيْهِمْ دائِرَةُ السَّوْءِ» (فتح/6) شیطان این کار را با آدم می-کند. رسول خدا شما را یک مسیری می خواهد ببرد و اصحاب آنهایی هستند که می گوید سوء ظن ندارند و درست است، هر جا برود درست است. تسبیح می کنند، طرح درست است، این طرح به جا است، این آقا سر جای خود است، این امام حق است. دست او پر است. خداوند متعال او را رها نکرده است. «ما وَدَّعَكَ رَبُّكَ وَ ما قَلى» (ضحی/3) این مسیر را انتخاب می کند. آن طرف هم یک وسوسه ای می آید که این آمده است از ما بکند. خود هم معاذ الله نمی داند چه کار دارد می کند. یک عده ای همین جور شدند که از امام حسین جدا شدند. گفتند آقا کجا می روید؟ این چه مسیری است؟ عراق، بیعت که شکسته است، مسلم که به شهادت رسیده است، هانی بن عروه را که جنازه او را روی زمین انداختند و کشیدند. شما کجا دارید می روید؟ انسان اگر سوء ظن به خدا و رسول پیدا کند حتماً از امام خود جدا می شود. تسبیح یعنی این. تسبیح یعنی دست خدا را پر دیدن. خدا را بی نیاز دیدن. در این طرح بداند خداوند متعال به تعبیر سوره مبارکه حدید حتی اگر یک مصیبتی به شما رسیده است این سوء نیست، این بدی نیست، «فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا» (غافر/45) خدا به شما بدی نمی رساند. مصیبت به شما می رسد ولی بدی به شما نمی رسد. از مصیبت او نگران نشوید، این مصیبت، مصیبت شهد است. احلی من العسل باید برای شما بشود. مَا رَأَيْتُ إِلَّا جَمِيلًا می شود. خدا به ما ضمانت نداده است که به ما مصیبت نمی رسد ولی به ما ضمانت داده است که به ما سیئه نمی رسد. به شما بدی نمی رسد. ما شما را نجات می دهیم. خیلی این حرف مهمی است. این است که خداوند متعال در سوره مبارکه حدید می فرماید خداوند متعال می گوید «ما أَصابَ مِنْ مُصيبَة» (حدید/22) یک جاهای به شما مصیبت می رسد ولی بدانید اگر مصیبت رسید در دستگاه خدا نبود «ِالاَّ في كِتابٍ مِنْ قَبْلِ أَنْ نَبْرَأَها إِنَّ ذلِكَ عَلَى اللَّهِ يَسير» (حدید/22) خداوند متعال یک جایی مکتوب کرده است با حساب و کتاب و با یک دو دو تا چهار تا این مصیبت به شما رسیده است. خیال کنید معاذ الله یک دست کوری است رها شده است، همین جور ما را وسط این طوفان ها رها کرده است. اصلاً این جوری نیست. «ِالاَّ في كِتابٍ مِنْ قَبْلِ أَنْ نَبْرَأَها» قبل از این که مصیبت به تو بخواهد بخورد یک جایی مکتوب شده است، مضبوط شده است، دو دو تا چهار تای آن شده است، از حساب و کتاب الهی رد شده است. از قدرت الهی رد شده است، از عزت الهی رد شده است، از حکمت الهی رد شده است، برای همین خدا می گوید من را وسط صحنه ببین. من این رسول را فرستادم. من این طرح را دارم جلو می برم.
ملایی: یقیناً آن چیزی که شما دارید می فرمایید اگر من درست فهم کنم تسبیح در اندیشه و قلب و در نگاه است، نه صرفاً تسبیح به زبان ولی تسبیح گویی زبانی من می تواند به من کمک کند که آرام آرام ...
شریفیان: اصلاً زبان شروع به حرکت می کند که آرام آرام زمزمه-ای در درون شما متولد کند. ما از آن طرف هم نیفتیم. ما می-گوییم اصل تسبیح، تسبیح قلبی انسان است، انسان دائم تسبیح بگوید ولی آن جایی که وسط محرکه است به خدا و رسول سوء ظن داشته باشیم. این چه تسبیحی است. اما این زبان شما وقتی شروع به کار کردن می کند قوای وجودی شما را آرام آرام با این زمزمه دارد تنظیم می کند. به آن جهت می دهد. الان تذکر زبانی ما مهم است یا مهم نیست؟ می گوییم مهم نیست، تذکر زبانی است. ولی از همین دریچه زبان است که اگر حرف به جا باشد و در آداب آن باشد، وارد قلب شما می شود. الْكَلَامُ إِذَا خَرَجَ مِنَ الْقَلْبِ وَقَعَ عَلَى الْقَلْب. این تسبیح زبان واقعاً این جوری است. این که نه بزرگان ما، سیره مستمره حضرات معصومین و روایات مکرری که فلان جا این ذکر را بگو، در این وقت این اذکار را بر لب زمزمه کنید. خیلی اینها مهم است. اذکار نماز ما است. یکی از مهمترین کارهای ما در نماز تسبیح است. اصلاً رکوع و سجده شما با تسبیح گره خورده است. تسبیح می-کنید. در روایت معراجیه است. وجود مقدس نبی اکرم دارد حقیقت نماز و اذکار آن را از خداوند متعال به یک معنا کأن تلقی می کند. خداوند متعال فرمود «سَبِّحِ اسْمَ رَبِّكَ الْأَعْلَى» (اعلی/1) رسول خدا فرمود: سبحان ربی الاعلی و بحمده. «فَسَبِّحْ بِاسْمِ رَبِّكَ الْعَظيم» (واقعه/74) سبحان ربی العظیم و بحمده. از آن طرف خدا یک دستور تسبیح می خواهد، نبی اکرم یک ذکر متولد می کند. اینها اذکاری است که نبی اکرم در مواجهه با خداوند متعال آنها را متولد کرده است. «سَبِّحِ اسْمَ رَبِّكَ الْأَعْلَى» (اعلی/1) نبی اکرم پاسخی داد به این دستور الهی. این ذکر نماز من و شما شده است. تبدیل به ادب سجده انسان می شود که با خضوع ... انسان در آن جایی که در مقابل خدا خضوع می کند باید تسبیح کند که خدا نیاز به سجده من و شما ندارد. ما نیاز داریم که به خاک بیفتیم نه این که او می خواسته است ما را تحقیر کند. شیطان این کار را با آدم می کند. می گوید این رسول آمده است می گوید «وَ ما أَرْسَلْنا مِنْ رَسُولٍ إِلاَّ لِيُطاعَ بِإِذْنِ اللَّهِ» (نساء/64) آمدی می خواهی ما را طوع خود کنید. ما را می-خواهی تحقیر کنید. نفهمیدند دنبال نبی اکرم رفتن عزت است. عظمت است، بزرگی است، از آن طرف استکبار در مقابل حضرت حقارت است. کوچک شدن است. سوره اعراف ببینید «فَما يَكُونُ لَكَ أَنْ تَتَكَبَّرَ فيها فَاخْرُجْ إِنَّكَ مِنَ الصَّاغِرين» (اعراف/13) شیطان وقتی سجده نکرد کوچک شد. قرآن می گوید می خواستی بزرگ باشی تکبر این است که انسان بیخودی دنبال بزرگی است. گردن کشی می کند. خدا می گوید بیرون شدید، کوچک شدید، خیال کردید راه بزرگ شدن استکبار است. راه بزرگ شدن خضوع در مقابل این ولی الله است. این که دنبال امام حسین بروید، همه وجود خود را خرج حضرت کنید بزرگ می شوید. اصحاب امام حسین. یکی دیگر از ویژگی های امام حسین اصحاب امام حسین هستند. رمز بزرگی را پیدا کردند. این آقای ما اباالفضل العباس که آقای عالم است رمز بزرگی او طوع نسبت به سیدالشهدا است. هیچی برای خود در مقابل امام حسین قائل نیست. اباالفضل العباس، یک شخصیتی است که قمر بنی هاشم، در بنی هاشم به او ماه می گفتند. شخصیت ویژه است. حضرت فرمودند رحمه الله عمی عباس. خدا عموی من عباس را رهبر کند، یک ابلا بلاء حسنا، یک امتحان هایی پس داد. این عباس که آقای عالم است، رمز آقایی این آقا را پیدا کنید. رمز آن با گردنکشی نیست. با خضوع است، با سجده است. سجده حضرت آدم را ببینید. با خضوع در مقابل ولی الله انسان بزرگ می شود. این خضوع در مقابل خدا است. خدا فرموده است اصحاب آن کسانی که در مسیر فتح مکه با رسول همراه شدند و به بیعت رضوان رسیدند اینها هستند. اینها سوء ظن ندارند، ولو رسول خدا با خواب خود می خواهد من و شما را حرکت بدهد، «لَقَدْ صَدَقَ اللَّهُ رَسُولَهُ الرُّؤْيا بِالْحَقِّ» (فتح/27) خدا راست گفته است ولو در رویا، رویای رسول خدا از بیداری من و شما واضح-تر است. می دانید که رویا یکی از قوای نبوت است. در روایات ما مکرر آمده است. خداوند متعال این ایمان و این عدم سوء ظن به رسول که اگر رسول خدا یک جایی شما را دارند حرکت می-دهند قبول کنید، آقا دیده است. رویت او در خواب هم رویت است. دیده است. شاهد است. سوء ظن نداشته باشید. در سوره مبارکه رسول یک تعبیری قرآن آن جا دارد، وقتی که خداوند متعال از ما طلب می کند که به دنبال رسول حرکت کنیم ابتدای سوره این است یک عده کفر ورزیدند یک عده ای «آمَنُوا بِما نُزِّلَ عَلى مُحَمَّد» (محمد/2) یک عده ای این آقا را قبول کردند، آن حقیقتی که به او داده شده است را قبول کردند، یک عده هم کفر ورزیدند. آن کسانی که کنار رسول خدا آمدند و لبیک گفتند قرآن می گوید بدانید اگر این رسول از شما چیزی می-خواهد از باب فقر نیست. این نکته ای است که ما گفتیم. این آیات مربوط به همین است. خدا فرموده است این اسباب نداری نیست. آن جایی که شما می روید نصرت می دهید، کمکی دارید انجام می دهید این شما هستید که بزرگ می شوید. یک موقع منت سر خدا و رسول نگذارید که ما بودیم این کارها را کردیم. آخر هم دست حضرت دست گیرنده است. او دارد دست ما را می-گیرد. وسط صحنه ای که من را حضرت به میدان دعوت می کند او دارد دست من را می گیرد. وسط محرکه عاشورا وقتی امام حسین برای اصحاب خود یک مسیری را باز می کند او دارد دست شما را می گیرد. ولو آن جایی که صدای حضرت بلند می شود هَلْ مِنْ ذَابٍّ يَذُبُّ عَنْ حَرَمِ رَسُولِ اللَّهِ ص، این جا حضرت از شما از باب فقر چیزی نمی خواهد. از اول هم به من و شما نیاز ندارد. دست این امام پر است. کار خود را جلو می-برد ولو با خون شش ماهه خود. کار خود را جلو می برد، اگر صدا بلند می کند برای این که شما موظف هستید این کار را بکنید. مسیر رشد و ایمان شما همین است. شما دارید جهنم می روید. من هستم که اگر خلاف او عمل کنم دارم گرفتار می شوم. دارد دستگیری می کند. این دستگیری هم فقط با آن لشکر مقابل نیست. هل من ذاب صدایی است که امروز به من و شما هم رسیده است. حضرت صدا بلند کردند، امروز شما می شنوید می گویید انی سلم لمن سالمکم و حرب لمن حاربکم. من صدای شما را شنیدم. این جا خدا در آیه 36 و 37 فرموده است «إِنَّمَا الْحَياةُ الدُّنْيا لَعِبٌ وَ لَهْو» (محمد/36) یک موقع به خاطر دنیا نیایید از امام حسین جدا شوید. این یک بازی بیشتر نیست. «وَ إِنْ تُؤْمِنُوا وَ تَتَّقُوا يُؤْتِكُمْ أُجُورَكُمْ» (محمد/36) اگر باور کنید این رسول را، این مسیر را دنبال کنید، و تقوا پیشه کنید، در این مسیر مراقبت کنید، اصحاب در معیت خود با امام حسین مراقبت کردند. مراقبت می خواهد. انسان خیال کند خود را همین جوری در دنیا رها کند می تواند با امام حسین بماند این جوری نیست. اصلاً این جوری نیست. یک عده ای بودند یک محبت هایی هم داشتند ولی اصحاب امام حسین نشدند. نه این که کافر شدند ولی آن جایی که در بزنگاه باید بروید و بکنید و کاری انجام بدهید دیگر نمی توانید. قرآن فرموده است: وَ إِنْ تُؤْمِنُوا وَ تَتَّقُوا اگر باور کردید این مسیر را و مراقبت کردید يُؤْتِكُمْ أُجُورَكُمْ خدا اجر شما را می دهد. «وَ لا يَسْئَلْكُمْ أَمْوالَكُم» (محمد/36) خدا اموال شما را نمی خواهد. خیال می کنید دست خدا خالی است، از شما سوال می کند، از شما درخواست می کند؟ امکانات تو به چه درد خدا می خورد. شما گفتید بیایید وسط میدان انفاق کنید، نصرت کنید، بجنگید. خدا می گوید بدانید اگر اموال شما را بخواهم که نخواستم، شما بخل می ورزیدید ولی من یک چیز دیگر از شما خواستم. «ها أَنْتُمْ هؤُلاءِ تُدْعَوْنَ لِتُنْفِقُوا في سَبيلِ اللَّهِ» (محمد/38) من از شما این را خواستم. نگفتم امکانات خود را بیا به من بده. گفتم بیا در مسیر من جاری کن، من به خود تو بر می گردانم. بعد فرموده است «فَمِنْكُمْ مَنْ يَبْخَلُ» (محمد/38) بخل می ورزید. «وَ مَنْ يَبْخَلْ فَإِنَّما يَبْخَلُ عَنْ نَفْسِهِ» (محمد/38) به خود دارید ضرر می-رسانید. اصحاب امام حسین ببینید به چه درک هایی رسیدند که من اگر این جا از آقای خود جدا شوم خود من ضرر می کنم. این آقا نیامده است از من بکند. «وَ اللَّهُ الْغَنِيُّ وَ أَنْتُمُ الْفُقَراءُ» (محمد/38) شما نیاز دارید بروید اصحاب الحسین شوید. وَ اللَّهُ الْغَنِيُّ، اگر خدا رسولی فرستاده است، مسیری را باز کرده است دست خدا پر بوده است می توانست جور دیگری به رسول خود کمک کند. تو را خواسته است، تو بیایی. «وَ اللَّهُ الْغَنِيُّ وَ أَنْتُمُ الْفُقَراءُ وَ إِنْ تَتَوَلَّوْا» (محمد/38) وای اگر پشت کنید، اگر پشت کنید «يَسْتَبْدِلْ قَوْماً غَيْرَكُمْ» (محمد/38) فرصت شما تمام می شود. «ثُمَّ لا يَكُونُوا أَمْثالَكُم» (محمد/38) خدا یک عده دیگر را می-آورد و امام زمان را کمک می کند. کار خدا روی زمین نمی ماند. فرصت خود را دریاب.
ملایی: متشکر هستم حاج آقای شریفیان. خیلی ممنون هستم از شما. بیننده های محترم، شنونده های عزیز من یک کوچولو به اول صحبت های حاج آقا شریفیان عزیز برگردم زیارت اولی ها و بحث ارزش زیارت اربعین و اینها. می دانید و خبر دارید مخصوصاً آنهایی که در فضای مجازی سمت خدا را همراهی می کنید اتفاق زیبای اعزام زیارت اولی ها 1313 نفر به قید قرعه از میان هزاران زائر اولی متولد بین 1375 تا 1385 و هزینه سفر آنها را توسط برنامه سمت خدا تأمین کردن، نکته ای که می ماند این است که راه همراهی با ابا عبدالله (س) بسته نیست. اما شما اگر می خواهید مشارکت کنید به نیت پذیرایی از زائرین ابا عبدالله، تکریم و احترام زائرین که حاج آقای شریفیان فرمودند. در محضر قرآن کریم هستیم ان شاءالله سوره مبارکه آل عمران، صفحه 59 آیات 71 تا 77 تلاوت می شود و بر می گردیم پیشنهاد این لحظه های سمت خدا این است ثواب تلاوت این آیات را تقدیم کنیم به محضر همه شهدا به ویژه دومین شهید محراب آیت الله مدنی (ره) که در چنین روزی سال 60 به شهادت رسیدند. صفحه 59 قرآن کریم
ملایی: اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم. سپاسگزار هستم از توجه شما تا این لحظه برنامه سمت خدای امروز با حضور حاج آقای شریفیان عزیز. واپسین دقیقه یا دقایق را هم با حاج آقا باشیم.
شریفیان: بسم الله الرحمن الرحیم. اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم. ما این چند جلسه خدمت دوستان صفاتی را از اصحاب امام حسین عرض کردیم. رسیدن به بلوغ ایمان، بیعت رضوان، رسیدن به سکینه و آرامش، رسیدن به تسبیح، دور شدن از سوء ظن، دست های محترم و امانتدار نسبت به امکانات بعد از فتح. اینها ویژگی های اصحاب فوق العاده اولیاء الهی است که خداوند متعال حول انبیاء و اولیاء الهی این حواریون را همیشه دارد و کار به یک معنا با اینها جلو رفته است. یک جمعی را شکل می دهند و حالا این بحث یک تکمله ای هم ان شاءالله دارد.