اپلیکیشن شبکه سه
دریافت نسخه اندروید

مشاهده محتوا

1401-05-29-حجت الاسلام والمسلمین حسینی قمی-سیری در نهج البلاغه امیرالمؤمنین علی علیه السلام (خطبه 200)

ملایی: بسم الله الرحمن الرحیم و صل الله علی سیدنا محمد و آله الطاهرین. بینندگان محترم برنامه سمت خدا سلام علیکم. ارادتمند شما هستم. ببیننده های خوب شبکه سه سیما، شبکه محترم افق، شبکه جهانی ولایت و شنونده های بزرگوار شبکه معارف صدای جمهوری اسلامی ایران به شما هم سلام ویژه و خاص دارم. خوشحال هستیم از این که امروز هم می توانیم دقایقی روبه روی شما در سمت خدا باشیم. در محضر کارشناس ارجمند طبق روال شنبه ها حجت الاسلام و المسلمین حاج آقای حسینی قمی که حق استادی به گردن همه دارند به خصوص برای خود بنده تجربه درس آموزی محضر ایشان بوده است. سلام علیکم.

حسینی قمی: سلام علیکم و رحمۀ الله. عرض سلام و ارادت خالصانه دارم خدمت همه بینندگان عزیز. عزیزانی که برنامه را از شبکه ولایت می بینند، از شبکه افق می بینند، از شبکه جام جم می بینند. صوت برنامه را از رادیو معارف صدای فضیلت و فطرت گوش می کنند. عرض ارادت دارم خدمت همه آنها.
بسم الله الرحمن الرحیم. جلسه گذشته عرض کردیم مباحثی از نهج البلاغه امیرالمؤمنان (س) را با عنوان آداب معاشرت مطرح می کنیم. آن هفته به حمد الله خیلی استقبال فراوانی شده بود پیام های فراوانی من فقط برای این که عزیزان بدانند که تک تک پیام ها را مطالعه می کنم. باور بفرمایید ساعت ها وقت ما برای مطالعه پیام ها است. خیلی اظهار محبت کرده بودند. با بحث هماهنگ و همراه بودند. خیلی از پیام های عزیزان متشکر هستم و باز تأکید می کنم هر مقطعی از برنامه عزیزان پیام بدهند ما حتماً مطالعه می کنیم و در مباحث مدنظر داریم. آن جلسه عرض کردم خیلی زیبا است که نگاه دین با آداب معاشرت یک جامعه، مردم چه جوری باید با هم رفت و آمد داشته باشند، در جزئی ترین مسائل اجتماعی ما ده ها روایت داریم. آن هفته عرض کردم مثلاً ما فقط نزدیک 30 تا حدیث داریم عنوان آن این است. آداب العطاس و التسمیط، یکی عطسه کرد ما چه باید بگوییم، او چه باید بگوید. ما برای او طلب رحمت کنیم، او چه باید بگوید. 30 تا روایت فقط در عطسه. در بحار علامه مجلسی 3 جلد 71، 72، 73 عنوان آداب معاشرت هست. و ما خدا را سپاسگزار هستیم به آیینی اعتقاد داریم که در جزئیات مسائل فردی، مسائل اجتماعی، مسائل خانوادگی این همه دستور دینی دارد. در نهج البلاغه هم به همین شکل یک بخش عمده ای از نهج البلاغه امیرالمؤمنان (س) آداب اجتماعی هست. فرازی را که امروز می خوانم از نامه سی و یکم است. می دانید نامه سی و یکم نهج البلاغه طولانی ترین نامه تربیتی هست که امیرالمؤمنان (س) مخاطب ایشان، فرزند عزیز ایشان امام مجتبی (ع) است و خیلی هم این نامه بحث شده است، کتاب های مستقلی در شرح این نامه نوشته شده است. ما فقط در حد شاید یک صفحه نامه خیلی طولانی است، عزیزان اگر سوال کنند طولانی ترین نامه تربیتی نهج البلاغه همین نامه سی و یکم هست. یک فرازی که حضرت در بحث آداب معاشرت نحوه برخورد ما با برادران ایمانی خود است، با رفیق خود است، خیلی تعبیر عجیبی است. هم انسان لذت می برد از این بیان زیبای امیرالمؤمنان (س) هم آدم غصه می خورد که ما خود چه قدر از این دستور دور هستیم. حالا من یک مرتبه عبارت را ترجمه کنم بعد توضیح می دهم. احْمِلْ نَفْسَكَ مِنْ أَخِيكَ عِنْدَ صَرْمِهِ عَلَى الصِّلَةِ وَ عِنْدَ صُدُودِهِ عَلَى اللُّطْفِ وَ الْمُقَارَبَةِ وَ عِنْدَ جُمُودِهِ عَلَى الْبَذْلِ، احمل یعنی خود را وادار کن با هر زحمتی که هست این کار را حتماً انجام بده. اگر رفیق تو، برادر ایمانی تو، عِنْدَ صَرْمِهِ، او از تو قطع رابطه کرد تو با ارتباط را برقرار کن. وَ عِنْدَ صُدُودِهِ عَلَى اللُّطْفِ، او از دو فاصله گرفت تو با لطف و محبت به او نزدیک شو. وَ عِنْدَ جُمُودِهِ عَلَى الْبَذْلِ، اگر او بخل می ورزد تو جود و بخشش داشته باش. وَ عِنْدَ تَبَاعُدِهِ عَلَى الدُّنُوِّ، رفیق تو مدتی است از تو دارد فاصله می گیرد، تلفن شما را جواب نمی دهد، پیامک می فرستید جواب نمی دهد، او از تو فاصله گرفت تو به او نزدیک شو. نگذار رفیق خود را از دست بدهی. خیلی روایت داریم که مذمت شده است کسانی که رفیق خوبی داشته باشند و این رفیق خوب را به هر دلیل، حالا یک کدورتی پیش می آید آدم از دست می دهد. وَ عِنْدَ شِدَّتِهِ عَلَى اللِّينِ، او با تو تند برخورد می کند تو نرم برخورد کن. وَ عِنْدَ جُرْمِهِ عَلَى الْعُذْر، یک کار بدی کرده است که من رابطه خود را با قطع کردم. علی العذر، عذر پذیر باش. اگر عذر آورد تو نگو حَتَّى كَأَنَّكَ، با رفیقی که با تو قطع رابطه کرده است برخوردی کن حَتَّى كَأَنَّكَ لَهُ عَبْدٌ، گویا تو بنده او هستی. وَ كَأَنَّهُ ذُو نِعْمَةٍ عَلَيْكَ، او صاحب نعمت است. ما کسی را داشته باشیم که همیشه نعمت ما دست او باشد، روزی ما دست او باشد، چه جور رفتار می کنیم؟ او مولی است و تو عبد. البته ما در فارسی از این اصطلاحات خالی بندی داریم. به رفیق خود می گوید غلامت هستم، نوکرت هستم، اما همین رفیق رد که می شود ببین پشت سر او چه می گوید. حضرت امیر تعارف ندارد، نمی خواهد دروغ یاد ما بدهد. صادقانه یک جور رفتار کنید نمی خواهد به زبان بیاورید. حَتَّى كَأَنَّكَ لَهُ عَبْدٌ. رفیقی که با تو قطع رابطه کرده است یک جوری با او رفتار کن کأن تو بنده او هستی. آن وقت دیگر قهری باقی می ماند، اختلافی باقی می ماند، دعوایی باقی می ماند. الان می دانید چه قدر مؤمنینی که چه در میان بستگان و خویشاوندان و چه میان دوستان، گاهی می شنویم طرف می گوید یک سال است، دو سال است، آدم با این معارف تعجب می کند، با پدر خود قهر است، با مادر خود قهر است، با پدر خانم خود قهر است، با مادر شوهر خود قهر است، با برادر خود قهر است، با عمو و پسر عموی خود قهر است، این معارف می گوید آن که با شما قهر کرد یک جوری با او برخورد کنید که کأن شما بنده او هستید. وَ كَأَنَّهُ ذُو نِعْمَةٍ عَلَيْكَ و یک کاری کنید که به آشتی تبدیل شود. الان اگر بخواهیم آمار بگیریم بگوییم بینندگان عزیز پیام بدهند آقا آنهایی که با برادران خود قهر هستند یک پیام بدهند، حتماً دنبال آن یک توجیهی هم می کنند. آقا شما خبر ندارید ما باید با این قهر کنیم. کسانی که با پدر و مادر و مادر شوهر و پدر خانم قهر هستند، همه پیام بدهند، همه توجیه می کنند که این استثناء است. حق ما است که باید قهر کنیم، حضرت استثناء نکردند. احمل، جالب است اشاره نهج البلاغه و آن که حضرت می فرماید احمل یعنی کار سختی است، خود را وارد کنید. قطعاً سخت است، به این آسانی نیست. آشتی کردن مخصوصاً وقتی قهر طول می کشد آشتی خیلی کار سختی است. لذا حضرت می فرماید کار را به هر سختی انجام بده. حالا بحث ما برادران دینی و ایمانی هست. همین جا به خانواده ها عرض می کنم مواظب باشید در اختلافات زن و شوهر نگذارید طول بکشد. حالا دریایی است که بخواهیم وارد آن بحث بشویم. خواهش من این است بر اساس مبانی دینی دارم عرض می کنم خواهش می کنم، التماس می کنم، یک وقت آقا با خانم خود، عروس و دامادی، زن و شوهری، پسر شما، دختر شما، اختلافی دارند، نگذارید این اختلاف طولانی شود. وقتی طول کشید آشتی آن سخت است. هر چه طول بکشد آشتی دشوار می شود. در آمدن از آن شرایط سخت است. لذا حضرت می فرماید احمل، خود را مجبور کنید. آقا من نمی توانم آشتی کنم. اصلاً حرف آن را نزنید. در نهج البلاغه باز از امیرالمؤمنان (س) در وصیت نامه حضرت بخوانم. یک تعبیر خیلی عجیبی است. در بستر شهادت با پیشانی مجروح دارد نصحیت می کند. صَلَاحِ ذَاتِ بَيْنِكُمْ فَإِنِّي سَمِعْتُ جَدَّكُمَا، بین دو نفر را اصلاح کنید من از جد شما شنیدم به حسنین می فرمودند. صَلَاحُ ذَاتِ الْبَيْنِ أَفْضَلُ مِنْ عَامَّةِ الصَّلَاةِ وَ الصِّيَام‏، بین دو نفر را بتوانید اصلاح کنید از تمام نمازها و روزه ها برتر است. این نهج البلاغه نامه 47 است. صَلَاحُ ذَاتِ الْبَيْنِ أَفْضَلُ، بین دو نفر، یک زن و شوهری با هم اختلاف دارند، الان ما بخواهیم نماز بخوانیم، چه قدر می توانیم نماز بخوانیم. نماز شب بخوانیم چه قدر می توانیم نماز شب بخوانیم. روزه بگیریم، مگر عمر ما چه قدر است. تمام عمر خود را روزه بگیریم. تمام عمر خود شب زنده داری کنیم. أَفْضَلُ مِنْ عَامَّةِ الصَّلَاةِ وَ الصِّيَام، تمام نمازها و روزه ها یک طرف شما بتوانید دو جلسه، گاهی هم زحمت دارد یک زن و شوهر حتی شاید هزینه، من به یک داستانی اشاره کنم، امام صادق (ع) به اصحاب خود پول می دادند. مفضل از اصحاب درجه یک امام صادق (ع) بود. داشت رد می شد دید دو نفر دارند با هم دعوا می کنند یک دامادی با پدر خانم خود. مفضل ایستاد ببیند چه می شود این دعوا تمام می شود یا نمی شود؟ دید نه قصه ادامه دارد. نزدیک رفت. دعوا سر یک پولی بود، حساب مالی داشتند، گفتند بیایید برویم منزل ما. آنها را منزل برد و گفت دعوای شما سر چه مبلغی است؟ گفت من پول را می دهم. من پول بدهم دعوا تمام است؟ گفتند ما پول می خواهیم. پول را که داد گفت فکر نکنید از خود دادم، امام صادق (ع) پول را پیش من گذاشته است فرمود وقتی دو تا شیعه دیدی با هم دعوا کردند اگر توانستی یک جور بین آنها آشتی بر قرار کن، اگر نتوانستی پول بده و دعوا را تمام کن. یعنی امام صادق (ع) به اصحاب خود مأموریت می دادند، به شاگردان خود پول می دادند دعوایی هست دعوا را تمام کنید، ولو هزینه دارد شما هزینه بدهید. یک وقت می بینید هزینه هم ندارد، وقت می خواهد، هزینه می خواهد. گاهی باید ده جلسه بروید حرف عروس را بشنوید، حرف داماد را بشنوید. این برادر، آن برادر، این خواهر، آن خواهر. پدر زن را بشنوید، داماد را بشنوید، مادر شوهر چه می گوید، عروس را بشنوید به یک کلمه نیست. ولی یاد شما باشد اگر این کار را کردید چند سال می خواهید نماز شب بخوانید چه می خواهید روزه بگیرید فرمود صَلَاحُ ذَاتِ الْبَيْنِ أَفْضَلُ مِنْ عَامَّةِ. من این را بگویم از بس این روایت عجیب است من دیدم بعضی از عزیزانی که نهج البلاغه را ترجمه کردند عَامَّةِ الصلوه و الصیام را یک سال نوشتند، چرا؟ باور نمی کردند. عامه یعنی عموم، عام نیست، عام یعنی یک سال. عامّه یعنی تمام، همه نمازها و روزه ها. شارح و مترجم نهج البلاغه است، استاد است، ولی به این جا رسیده است خطا است، انسان است خطا می کند. باور نمی کرده است که اصلاح بین دو نفر از تمام نماز و روزه ها فکر کرده است یک سال. نوشته است یک سال. یک سال نه. حالا تمام نماز ها، نمازهای چه کسی؟ نماز و روزه های خود او یا همه نماز و روزه های نمازگزاران و روزه گزاران را یک طرف کاری که شما کردید یک طرف. این نهج البلاغه امیرالمؤمنان (س) است. پس بنابراین چون کار سنگینی است اولاً چنین پاداشی دارد چون کار سنگینی است حضرت می فرماید احمل، یعنی با زحمت، سخت است. من گاهی می ترسم دوستان فکر کنند من مبالغه دارم می کنم. بینی و بین الله یک جایی سخنرانی می کردم یک وقت یک حدیثی خواندم که امام صادق (ع) در تهذیب شیخ طوسی هست، امام صادق (ع) فرمود اگر سر نماز بودید، نماز مستحبی، پدر من، من را صدا کرد چه کار کنم؟ حضرت فرمود فلیسبح، یک سبحان الله بگویید پدر شما بداند دارید نماز می خوانید، بعد از نماز خدمت ایشان برو. گفت مادرم صدایم کرد چه؟ فرمود دیگر مادر سبحان الله نگویید، گفت چه بگویم مثلاً الله اکبر بگویم، فرمود نه، نماز مستحبی خود را بشکنید بروید بگویید لبیک، جان مادر، چه کار داشتی؟ فرمود آخرهای نماز بودم، فرمود می دانم. دو ساعت داشتی نماز می خواندی، مادر که صدای شما کرد نماز مستحبی خود را بشکنید بگویید لبیک جان من چه کارم داشتید؟ حق مادر و پدر فرق دارد. این حدیث را من آن جا خواندم، فردا شب یک آقایی آمد گریه می کرد گفتم حرف خود را بزنید. گفت باور می کنید که آن حدیثی که دیشب شما می خواندید گفت من 20 سال بود با پدر خود قهر بودم. اصلاً من وحشت کردم. 20 سال با پدر کسی اختلاف داشته باشد. احمل، کار سختی است. کار دشواری است. آقا اصلاً حرف آن را نزنید، یک چیز دیگر از ما بخواهید. هر چه بخواهید انجام می دهم، چه چیزی از شما بخواهم. نماز و روزه از شما بخواهم؟ چند سال می خواهید نماز و روزه بخوانید و بگیرید. من عامّۀ الصلوۀ و الصیام، من این را هم عرض کنم که حضرت می فرماید صَلَاحُ ذَاتِ الْبَيْنِ، بین دو نفر را اصلاح کردن از تمام نماز و روزه ها بالاتر است شاید معنای آن این نباشد که من بروم بین دو نفر را اصلاح کنم، من خود با کسی اختلاف داشتم خود قدم پیش بگذارم شامل این حدیث نمی شوم. من هم اصلاح کردم بین خود و دیگری صَلَاحُ ذَاتِ الْبَيْنِ شد. چون کار سختی است حضرت می فرماید خود را وادار کنید، چون کار سختی است چنین پاداشی هست. و چون کار مهمی است یک روایت دیگر داریم. در کافی مرحوم کلینی، خصال شیخ صدوق، تحف العقول، سه تا از منابع دست اول شیعه است، امام صادق (ع) فرمود وَ اللَّهِ لَا يَفْتَرِقُ رَجُلَانِ مِنْ شِيعَتِنَا عَلَى الْهِجْرَان‏، دو نفر وقتی با هم قهر کردند إِلَّا بَرِئْتُ مِنْ أَحَدِهِمَا وَ لَعَنْتُه‏، من لعنت می کنم و اعلام برائت می کنم از یکی از اینها، بالاخره در دعوا یکی مقصر است. از آن مقصر اعلام برائت می کنم خدا او را لعنت کند. نگویید آقا چرا این قدر تند حرف می زنید، امام است من نیستم. من نگفتم امام دارد می گوید. امام صادق می گوید دو نفر با هم قهر کردند من مقصر را لعنت می کنم خدا او را لعنت کند. از او اعلام برائت می کنم. ولی فرمود همیشه این جور نیست. وَ أَكْثَرُ مَا أَفْعَلُ ذَلِكَ بِكِلَيْهِمَا، بیشتر موارد هم هر دو را لعنت می کنیم. یک کسی گفت دست شما درد نکند دو نفر با هم دعوا کردند یک نفر مقصر است. شما آن مقصر را اعلام برائت کنید. مقصر را لعنت کنید. آن که ظالم است را لعنت کنید، مظلوم چرا؟ فرمود: هَذَا الظَّالِمُ فَمَا بَالُ الْمَظْلُوم، من از مظلوم هم راضی نیستم، مظلوم برود بگوید لِأَنَّهُ لَا يَدْعُو أَخَاهُ إِلَى‏، این برود بگوید اصلاً من مقصر آن را تمام کنید. چرا مظلوم قدم پیش نمی گذارد. فَلْيَرْجِعِ الْمَظْلُومُ إِلَى صَاحِبِه‏، مظلوم پیش رفیق خود برود بگوید أَنَا الظَّالِم‏، بگوید مقصر من، تمام کنید. مادر شوهر با عروس خود اختلاف دارید شما بروید بگویید من مقصر هستم، شما مقصر نیستید. حضرت فرمود خدا که می داند. انّ الله حکم عدل، خدا خود می داند شما غصه نخورید. إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى حَكَمٌ عَدْلٌ يَأْخُذُ لِلْمَظْلُومِ مِنَ الظَّالِم‏، خدا حق شما را می گیرد. اگر شما می بینید ولو طرف شما مقصر است. عروس شما مقصر بوده است شما بروید بگویید من مقصر هستم. عروس خانم مادر شوهر شما مقصر بوده است به احترام امام صادق برای این که امام صادق ما را لعنت نکند و اعلام برائت نکند شما بروید بگوید من مقصر هستم آن را تمام کنید. با برادر خود، با رفیق خود، با پدر خود، با مادر خود، با همسایه خود، با هر کسی، با این روایت تند. واقعاً ما چنین حدیثی داشته باشیم در جامعه باید یک نفر در جامعه دینی ما باشد یک نفر می ماند که بخواهد قهر باشد و مشکل داشته باشد. آیه قرآن سوره مبارکه مؤمنون، سوره مبارکه فصلت، دو تا تعبیر داریم. این قرآن را ما شب قدر روی سر می گذاریم بک یا الله، بک یا الله که فایده ندارد. این آیه قرآن است. «وَ لا تَسْتَوِي الْحَسَنَةُ وَ لاَ السَّيِّئَةُ ادْفَعْ بِالَّتي‏ هِيَ أَحْسَن‏» (فصلت/34) دو تا شعار قرآنی ما داریم. یک شعار قرآنی «هَلْ جَزاءُ الْإِحْسانِ إِلاَّ الْإِحْسان‏» (الرحمن/60) خوبی را با خوبی جواب بدهید. یک شعار دوم داریم. می گوید بدی را با خوبی جواب بدهید. خوبی را با خوبی جواب دادن که طبیعی است. بدی را با خوبی سوره فصلت آیه 34 و 35. «وَ لا تَسْتَوِي الْحَسَنَةُ وَ لاَ السَّيِّئَةُ ادْفَعْ بِالَّتي‏ هِيَ أَحْسَن‏» (فصلت/34)، شما بدی را با خوبی جواب دهید. «فَإِذَا الَّذي بَيْنَكَ وَ بَيْنَهُ عَداوَةٌ كَأَنَّهُ وَلِيٌّ حَميم‏» (فصلت/34)، حمیم یعنی چه؟ چرا می گویند حمام، چون داغ است. ولی حمیم، رفیق داغ و صمیمی تو می شود. تو بدی را با خوبی جواب بده، او به تو بدی کرد، هر کسی به تو بدی کرد تو با خوبی جواب بده «ادْفَعْ بِالَّتي‏ هِيَ أَحْسَن‏ فَإِذَا الَّذي بَيْنَكَ وَ بَيْنَهُ عَداوَةٌ كَأَنَّهُ وَلِيٌّ حَميم‏» (فصلت/34)، رفیق حمیم، داغ، گرم، صمیمی، البته کار آسانی نیست. حضرت نفرمود احمل، این جا هم می فرماید «وَ ما يُلَقَّاها إِلاَّ الَّذينَ صَبَرُوا وَ ما يُلَقَّاها إِلاَّ ذُو حَظٍّ عَظيم‏» (فصلت/35) کار سختی است به این آسانی نیست. ولی آثار آن این است. ولی برکت آن این است. ما داریم آداب معاشرت به بیان امیرالمؤمنان (س) داریم می گوییم. یک بار دیگر بخوانم. احْمِلْ نَفْسَكَ مِنْ أَخِيكَ وقتی برادر دینی با تو قطع کرد، عِنْدَ صَرْمِهِ عَلَى الصِّلَةِ، تو به او سر بزن. وَ عِنْدَ صُدُودِهِ عَلَى اللُّطْفِ قطع رابطه کرد تو لطف کن. وَ الْمُقَارَبَةِ، وَ عِنْدَ جُمُودِهِ عَلَى الْبَذْلِ بخل ورزید، وَ عِنْدَ تَبَاعُدِهِ عَلَى الدُّنُوِّ، آن حتی فاصله می گیرد در خانه او برو. موبایل من را مسدود کرده است درب خانه او برو. زنگ خانه را هم باز نمی کند یکی را واسطه قرار بده. وَ عِنْدَ شِدَّتِهِ عَلَى اللِّينِ، او تند است تو نرم باش. وَ عِنْدَ جُرْمِهِ عَلَى الْعُذْرِ عذرخواهی کرد بپذیر. حَتَّى كَأَنَّكَ لَهُ عَبْدٌ وَ كَأَنَّهُ ذُو نِعْمَةٍ عَلَيْك‏، فکر کن او آقای شما است، شما نوکر هستید، غلام هستید، بنده هستید. البته حضرت هشدار می دهند و مواظب باشید وَ إِيَّاكَ أَنْ تَضَعَ ذَلِكَ فِي غَيْرِ مَوْضِعِهِ أَوْ أَنْ تَفْعَلَهُ بِغَيْرِ أَهْلِهِ، ولی بعضی ها اهلیت چنین محبت و رابطه ای را ندارند. جنبه آن را ندارد. البته من گفتم توجیه نکنیم بگوییم ما هم مصداق همین استثناء هستیم. وَ امْحَضْ أَخَاكَ النَّصِيحَةَ، برای برادر خود خیرخواه باش، او را نصیحت کن. آن هم نصیحت خالصانه. محض یعنی خالص. حَسَنَةً كَانَتْ أَوْ قَبِيحَةً، رابطه برادری آداب معاشرت است. من با رفیق خود چه جوری باید برخورد کنم؟ اشتباهی داشت به او بگویید. حَسَنَةً كَانَتْ أَوْ قَبِيحَةً، یعنی بپسندد یا نپسندد. خوشش بیاید یا نیاید. شما آینه باشید. برای رفیق خود آینه باشید. اشکالات او را بگویید. عیب او را بگویید. خوبی های او را هم بگویید. وَ امْحَضْ أَخَاكَ النَّصِيحَةَ. سه تا تعبیر من بخوانم که هر سه قشنگ است دو تا حدیث است، یکی هم جمله و مثلی خیلی زیبا است. حدیث اول از یکی از اصحاب امام باقر (ع) در کافی مرحوم کلینی است. اتَّبِعْ مَنْ يُبْكِيكَ وَ هُوَ لَكَ نَاصِحٌ وَ لَا تَتَّبِعْ مَنْ يُضْحِكُكَ وَ هُوَ لَكَ غَاش‏، دنبال رفیق و دوستی باشید، دنبال کسی باشید که خیرخواه شما است ولو اشک شما را در بیاورد. بالاخره ما اشکال نداریم؟ اشتباه نمی کنیم؟ عیب نداریم؟ عیب برادر مسلمان خود را بگویید ولو اشک او در بیاید. شما هم دنبال چنین کسی باشید. اتَّبِعْ مَنْ يُبْكِيكَ وَ هُوَ لَكَ نَاصِحٌ، دنبال کسی باشید که اشک شما را در بیاورد ولی خیرخواه است. متأسفانه در جامعه ما فقط گاهی بادمجان دور قاب چین، تعریف و تمجید و دیگر مثل شما نظیر نداشته است، شما کجا بودید، در آسمان باز شده است شما آمدید، خوبی او را بگویید، بدی او را هم بگویید، در خوبی هم مبالغه نکنید. اتبع وَ لَا تَتَّبِعْ دنبال کسی نباش که مَنْ يُضْحِكُكَ وَ هُوَ لَكَ غَاش‏، تو را خوشحال می کند، می خندید، شاد می شوید، ولی خیرخواه شما نیست. به شما دروغ می گوید. خائن به تو است. این یک معیار. معیار دوستی و رفاقت حضرت فرمود وَ امْحَضْ أَخَاكَ النَّصِيحَةَ حَسَنَةً كَانَتْ أَوْ قَبِيحَةً، بپسندد و نپسندد برای برادر دینی و هر مسلمانی خیر بخواهد. این حدیث معروف است در کافی مرحوم کلینی از امام صادق (ع) است، من گاهی هم دیدیم روی در و دیوار تابلو می کنند. حدیث معروفی است. فرمود: أَحَبُّ إِخْوَانِي إِلَيَّ مَنْ أَهْدَى إِلَيَّ عُيُوبِي‏، فرمود بهترین برادر ایمانی آن است که عیب من را به من بگوید. یک تعبیر دیگر البته این در روایات نیست. در منابع قدیمی است یک ضرب المثل عربی است و خیلی لطیف است. گفت صدیقک من صدقک لا من صدقک، چه کسی رفیق تو است؟ صدیق. صادق با تو چه کسی است؟ من صدقک لا من صدقک فرق آن چیست؟ من صدقک یعنی به تو راست می گوید، لا من صدقک، نه این هر چه تو گفتی بگوید حق همین است که تو می گویی. تو را تصدیق کند. ای کاش این را در بحث برخوردهای اجتماعی داشتیم، برادران ایمانی داشتیم، در جامعه، در حکومت ها در مسئولیت ها، آقای رئیس، آقای مدیر کل، آقای مدیر عامل، آقای مقام بالا کدام روزنامه، کدام سایت، کدام ... چه کسی خیرخواه تو است؟ چه کسی با تو صادق است؟ من صدقک لا من صدّقک. آن که به تو راست بگوید. صدقک، صادقانه بگوید. لا من صدقک، هر چه شما می گویید، همین که شما می گویید. کلام شما وحی منزل است. پس بنابراین این هم یک جمله که حضرت می فرماید مواظب باشید وَ امْحَضْ أَخَاكَ النَّصِيحَةَ حَسَنَةً كَانَتْ أَوْ قَبِيحَةً، وَ تَجَرَّعِ الْغَيْظَ، غیظ خود را جرعه جرعه فرو ببرید. شارحین نهج البلاغه مثال زدند، گفتند دوای تلخ چه قدر سخت است. وَ تَجَرَّعِ الْغَيْظَ فَإِنِّي لَمْ أَرَ جُرْعَةً أَحْلَى مِنْهَا عَاقِبَةً وَ لَا أَلَذَّ مَغَبَّةً، هیچ جرعه ای بهتر از این نیست ناراحت شدید، کم کم فرو ببرید و آرام باشید. خیلی سخت نگیرید، خیلی خود را اذیت نکنید. وَ لِنْ لِمَنْ غَالَظَكَ، نرم باشید. او با شما تند صحبت کرد، فَإِنَّهُ يُوشِكُ أَنْ يَلِينَ، بالاخره او آدمیزاد است، او هم کم کم نرم می شود. وَ خُذْ عَلَى عَدُوِّكَ بِالْفَضْلِ، حضرت چه آدابی دارند یاد ما می دهند. دشمن شما است با دشمن خود به خوبی رفتار کنید. فَإِنَّهُ [أَحَدُ] أَحْلَى الظَّفَرَيْن، تو با دشمن خود می توانی یک موقع با جنگ پیروز شوید، یک موقع می توانید با خوبی و محبت پیروز شوید. حضرت می گوید شما با محبت پیروز شوید. بگذارید من دو ـ سه تا قصه چون در آستانه شهادت امام سجاد (ع)، علی بن حسین (س) هستیم، دو ـ سه تا قصه از همین امام سجاد به تناسب همین کلام امیرالمؤمنان بگویم. سه شنبه بیست و پنجم ماه محرم هست به روایتی شهادت امام سجاد (ع) است. دو ـ سه تا قصه واقعاً عجیب است. ببینید اهل بیت چه چیزی یاد ما دادند. باز هم عذر می خواهیم خیلی فاصله داریم. مرحوم تستری در این شرح نهج البلاغه خود که عرض کردم ما آداب معاشرت را با محوریت این شرح پیش می رویم در این شرح یک داستانی را از یکی از علمای اهل سنت ابن جوزی، تذکره ابن جوزی، نقل می کنند، می گوید امام سجاد (ع) از مسجد بیرون آمدند فتبعه رجل، یک آدم بی ادبی دنبال حضرت آمدند فسبه، سب گفت. آن جلسه گفتیم سب از لعنت بالاتر است. یک وقت می گویید خدا شما را لعنت کند. کار بدی است نباید بگویید. اما سب از لعنت بالاتر است. آنهایی که خدمت حضرت بودند رفتند که پدر او را در آوردند حضرت فرمود که کاری به او نداشته باشید. به این شخص که به امام دشنام داده بود گفتند. الان اگر کسی به ما دشنام بدهد حداقل آقا فوری خدا رحمت کند به قول یکی از آقایان اهل منبر می گفت چرا این قدر تند گفتید؟ گفت از کوره در رفتم. ایشان می گفت چرا در کوره رفتید که از کوره در بروید. الان چرا دعوا کردید حالا یک چیزی به شما گفت چرا سر او زدید. چرا ادامه دادید؟ امام سجاد (ع) گفت بایستید آن کسی که به او دشنام داد. فرمود مَا سَتَرَ اللَّهُ عَنْكَ مِنْ أَمْرِنَا أَكْثَر. آن که تو خبر نداری خیلی بیشتر از اینها است که تو خبر داری. البته امام است، معصوم است، می خواهد به او یاد بدهد به ما یاد بدهد. آقا یک کسی حرف تندی به شما زد، یک بدی به شما گفت آقای محترم، خانم محترم، بگویید شما خبر ندارید ما خیلی بدتر از این هستیم که شما فکر می کنید. یکی از اساتید من می گفت که گاهی بعضی از دوستان گلایه دارند. یک جا یک جلسه ای ما را دعوت کردند نرفتیم، یک جا یک برخوردی، حال و حوصله نداشتیم، خسته بودیم این پیامک می دهد، تند خیلی بد آقا اسم شما دین است، اسلام است، اگر اسلام این است گفت من زیر آن می نویسم آقا چیزهایی که شما از اوضاع ما خبر ندارید خیلی بیش از این است که شما خبر دارید. خدا آبرودار است، خبر ندارید که من چه آدم بدی هستم. امام سجاد (ع) دارد یاد ما می دهد. به این شخص فرمود مَا سَتَرَ اللَّهُ آن که خدا مخفی کرده است خیلی بیش از این است که تو خبر داری. چیزی می خواهی؟ او خجالت کشید. فَأَلْقَى عَلِيٌّ عَلَيْه‏ حضرت یک عبایی داشتند خود ایشان روی دوش این آقا انداختند یک پولی هم دادند از آن به بعد هر وقت حضرت را می دید می گفت أَشْهَدُ أَنَّكَ مِنْ أَوْلَادِ الرَّسُولِ. این یک داستان. داستان دوم که باز ایشان از امام سجاد (ع) نقل کردند یک کسی والی مدینه بود و خیلی امام سجاد را اذیت می کرد. عزیزان می دانند بعد از قضیه کربلا یزید یک جنایت بزرگی در مدینه کرد. چون مردم مدینه قیام کردند. واقعه حره، کشتار سنگینی از مردم مدینه. بعد از این قصه هم خیلی دوران سختی بر امام سجاد (ع) گذشت. دوران مروانی ها، دوران 35 ساله، برای حضرت خیلی سخت بود. یک کسی والی مدینه بود خیلی امام سجاد را اذیت می کرد بالای منبر به امیرالمؤمنان دشنام می داد. بالاخره حکومت دست یک روز دست این آقا است، یک روز دست آن آقا است، این را بر کنار کردند، حاکم بر او غضب کرد و والی مدینه را برکنار کرد. نه تنها برکنار کرد، گفت این را یک جایی در وسط شهر نگه دارید مردم هر چه می خواهند بروند به او بگویند. خود او می گفت من فقط ترس من از این است که این همه به امام سجاد (ع) بدی گفتم انه رجل صالح یسمع قول. امام سجاد آدم خوبی است اگر به مردم اشاره کند امروز در وسط میدان بروید که این ایستاده است به او دشنام بدهید تمام مردم مدینه می آیند آب دهان به صورت من می اندازند. وقتی امام سجاد (ع) قصه را شنیدید فرمود کسی به او کاری نداشته باشد. حضرت مخصوصاً فرمودند. آن وقت این خود امام سجاد را که می دید می گفت «أَعْلَمُ حَيْثُ يَجْعَلُ رِسالَتَه‏» (انعام/142) خدا بهتر می داند که خاندان رسالت باید چه کسانی باشند. چه کسانی شایستگی دارند. باز قصه سومی از امام سجاد (ع) بک کسی از بستگان امام (ع) هم بود. یک جمله بدی به آقا گفت. آقا ایستادند. فرمودند یا اخی، از بستگان حضرت بود. گفت ای برادر جان يَا أَخِي إِنْ كُنْتَ قُلْتَ مَا فِيَّ فَأَسْتَغْفِرُ اللَّهَ مِنْهُ. اگر آدم واقعاً تمرین کند خیلی هنر است. ما تمرین کنیم که کسی به ما یک تندی گفت، یک فحشی داد، یک بدی گفت همین جواب امام سجاد (س). اگر جامعه به این جا می رسید ما نباید این قدر دعواهای ... آمار را بروید ببینید، از پزشکی قانونی بپرسید. دعواهایی که به پزشکی قانونی کشیده می شود. یعنی به جرح و زدن و چاقو که باید بروند آن جا گواهی بگیرند، طول درمان بگیرند، بروید آمار را بگیرید، من نمی خواهم آمار آن را بگویم. آقا امام سجاد، پس ما برای چه امام سجاد می گوییم. می گوییم شهادت امام سجاد، عاشورا، کربلا، بیست و پنج محرم. همه اینها شعار است. به امام سجاد جمله تندی گفت حضرت گفت این حرفی که به من زدید دو حالت دارد، إِنْ كُنْتَ قُلْتَ مَا فی این که گفتی اگر در من هست استغفر الله. از خدا طلب آمرزش می کنم. اما اگر این که گفتی در من نیست إِنْ كُنْتَ قُلْتَ مَا لَيْسَ فِيَّ يَغْفِرُ اللَّه‏، خدا تو را بیامرزد. فَقَبَّلَ الْحَسَن‏، این آدم آمد پیشانی امام سجاد (ع) را بوسید گفت آقا نه. قُلْتُ مَا لَيْسَ فِيكَ، این گفتم خدا من را بیامرزد.
این داستان را مرحوم شهر آشوب در مناقب می نویسد. یک آدمی به امام سجاد یک حرف تندی زد. حضرت فرمود ان بیننا عقبۀ کعودا. ما یک گردنه هایی داریم از این گردنه ها باید عبور کنیم. یک قیامتی هست. اگر من از آن گردنه ها عبور کردم مهم نیست که تو چه می گویی، هر چه می خواهی بگو. یعنی من اگر آدم خوبی باشم و بتوانم از آن مراحل بگذرم هر چه می خواهی بگو. ان أتحیر، اگر آن جا متحیر باشم و نتوانم از آن گردنه ها رد شوم بدتر از این هستم که تو داری می گویی. دو حالت بیشتر ندارد. یا خدا من را می آمرزد و یک آدم خوبی هستم و از آن سختی ها عبور می کنم حالا تو هر چه می خواهی بگو. اگر آدم بدی هستم و نمی توانم از آن جا عبور کنم این که تو گفتی کم گفتمی باید بیشتر از اینها بگویی. اگر ما به طرف دو تا از این جمله ها بگوییم یک آب سرد روی او نریختیم؟ اگر به طرف بگوییم این که می گوییم در من هست خدا من را بیامرزد در من نیست خدا تو را بیامرزد. این برخوردهایی که اهل بیت (ع) داشتند. یک جمله هم از سید الشهداء (س) بگویم مرحوم علامه در بحار دارد و از کنز الفواید نقل می کند. کسی به امام حسین باز توهین کرد گفت آقا شما چه قدر آدم متکبری هستید. هزاران قصه از تواضع اهل بیت ما شنیدیم. گفت آقا چه قدر قیافه می گیرید، چه قدر متکبر هستید. حضرت یک جمله فرمود. فرمود مگر آیه قرآن نخواندید ما کجا؟ «وَ لِلَّهِ الْعِزَّةُ وَ لِرَسُولِهِ وَ لِلْمُؤْمِنين‏» (منافقون/8) عظمت همه مال خدا است. از خدا به رسول او آمده است. و از خدا به ما، ما کجا قیافه گرفتیم. ما کجا اهل تکبر بودیم. اگر این جور برخورد ما با افراد داشته باشیم امکان دارد ما با کسی ...
فرمود وَ إِنْ أَرَدْتَ قَطِيعَةَ أَخِيكَ فَاسْتَبِقْ لَهُ مِنْ نَفْسِكَ بَقِيَّةً، با برادر ایمانی خود اگر یک وقتی هم اولاً که نباید قطع رابطه کرد، قطع رابطه را باید به هم زد و دائم صلح و آشتی بود. ولی إن أردت، تصمیم گرفتی با برادر خود قهر کنید تصمیم گرفتید با عروس خود، با داماد خود، با پدر زن خود قهر کنی، اگر هم تصمیم گرفتی همه پل ها را خراب نکن. فَاسْتَبِقْ لَهُ مِنْ نَفْسِكَ بَقِيَّةً يَرْجِعُ، یک راهی برای بازگشت باقی بگذارید. إِنْ بَدَا لَهُ ذَلِكَ يَوْماً مَا وَ مَنْ ظَنَّ بِكَ خَيْراً فَصَدِّقْ ظَنَّهُ وَ لَا تُضِيعَنَّ. دیگر اگر بخواهیم معنا کنیم عجله می شود محضر قرآن شرفیاب شویم اگر فرصتی بود ادامه آن را عرض می کنم.
ملایی: خیلی ممنون هستم حاج آقای حسینی. ان شاءالله عامل باشیم به این چیزهایی که از شما یاد می گیریم. از شما ممنون هستم. سراغ قرآن کریم برویم، دوستان عزیز من، بیننده های محترم، شنونده های گرامی و از قرآن کریم صفحه 37 آیات مبارکه سوره بقره آیه 231 تا 233 را تلاوت کنیم و در محضر آن باشیم و برگردیم. ان شاءالله خدا ما را در محضر قرآن و در خدمت و عامل به آیات قرآن کریم قرار بدهد. الهی آمین.
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
بسم الله الرحمن الرحیم.
وَ إِذا طَلَّقْتُمُ النِّساءَ فَبَلَغْنَ أَجَلَهُنَّ فَأَمْسِكُوهُنَّ بِمَعْرُوفٍ أَوْ سَرِّحُوهُنَّ بِمَعْرُوفٍ وَ لا تُمْسِكُوهُنَّ ضِراراً لِتَعْتَدُوا وَ مَنْ يَفْعَلْ ذلِكَ فَقَدْ ظَلَمَ نَفْسَهُ وَ لا تَتَّخِذُوا آياتِ اللَّهِ هُزُواً وَ اذْكُرُوا نِعْمَتَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَ ما أَنْزَلَ عَلَيْكُمْ مِنَ الْكِتابِ وَ الْحِكْمَةِ يَعِظُكُمْ بِهِ وَ اتَّقُوا اللَّهَ وَ اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ بِكُلِّ شَيْ‏ءٍ عَليمٌ *
وَ إِذا طَلَّقْتُمُ النِّساءَ فَبَلَغْنَ أَجَلَهُنَّ فَلا تَعْضُلُوهُنَّ أَنْ يَنْكِحْنَ أَزْواجَهُنَّ إِذا تَراضَوْا بَيْنَهُمْ بِالْمَعْرُوفِ ذلِكَ يُوعَظُ بِهِ مَنْ كانَ مِنْكُمْ يُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ ذلِكُمْ أَزْكى‏ لَكُمْ وَ أَطْهَرُ وَ اللَّهُ يَعْلَمُ وَ أَنْتُمْ لا تَعْلَمُونَ *
وَ الْوالِداتُ يُرْضِعْنَ أَوْلادَهُنَّ حَوْلَيْنِ كامِلَيْنِ لِمَنْ أَرادَ أَنْ يُتِمَّ الرَّضاعَةَ وَ عَلَى الْمَوْلُودِ لَهُ رِزْقُهُنَّ وَ كِسْوَتُهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ لا تُكَلَّفُ نَفْسٌ إِلاَّ وُسْعَها لا تُضَارَّ والِدَةٌ بِوَلَدِها وَ لا مَوْلُودٌ لَهُ بِوَلَدِهِ وَ عَلَى الْوارِثِ مِثْلُ ذلِكَ فَإِنْ أَرادا فِصالاً عَنْ تَراضٍ مِنْهُما وَ تَشاوُرٍ فَلا جُناحَ عَلَيْهِما وَ إِنْ أَرَدْتُمْ أَنْ تَسْتَرْضِعُوا أَوْلادَكُمْ فَلا جُناحَ عَلَيْكُمْ إِذا سَلَّمْتُمْ ما آتَيْتُمْ بِالْمَعْرُوفِ وَ اتَّقُوا اللَّهَ وَ اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ بِما تَعْمَلُونَ بَصيرٌ *
به نام خداوند بخشنده مهربان
و چون آنان را طلاق گفتيد و به پايان عده خويش رسيدند پس بخوبى نگاهشان داريد يا بخوبى آزادشان كنيد و[لى] آنان را براى [آزار و] زيان رساندن [به ايشان] نگاه مداريد تا [به حقوقشان] تعدى كنيد و هر كس چنين كند قطعا بر خود ستم نموده است و آيات خدا را به ريشخند مگيريد و نعمت‏ خدا را بر خود و آنچه را كه از كتاب و حكمت بر شما نازل كرده و به [وسيله] آن به شما اندرز مى‏دهد به ياد آوريد و از خدا پروا داشته باشيد و بدانيد كه خدا به هر چيزى داناست *
و چون زنان را طلاق گفتيد و عده خود را به پايان رساندند آنان را از ازدواج با همسران [سابق] خود چنانچه بخوبى با يكديگر تراضى نمايند جلوگيرى مكنيد هر كس از شما به خدا و روز بازپسين ايمان دارد به اين [دستورها] پند داده مى‏شود [مراعات] اين امر براى شما پربركت‏تر و پاكيزه‏تر است و خدا مى‏داند و شما نمى‏دانيد *
و مادران [بايد] فرزندان خود را دو سال تمام شير دهند [اين حكم] براى كسى است كه بخواهد دوران شيرخوارگى را تكميل كند و خوراك و پوشاك آنان [=مادران] به طور شايسته بر عهده پدر است هيچ كس جز به قدر وسعش مكلف نمى‏شود هيچ مادرى نبايد به سبب فرزندش زيان ببيند و هيچ پدرى [نيز] نبايد به خاطر فرزندش [ضرر ببيند] و مانند همين [احكام] بر عهده وارث [نيز] هست پس اگر [پدر و مادر] بخواهند با رضايت و صوابديد يكديگر كودك را [زودتر] از شير بازگيرند گناهى بر آن دو نيست و اگر خواستيد براى فرزندان خود دايه بگيريد بر شما گناهى نيست به شرط آنكه چيزى را كه پرداخت آن را به عهده گرفته‏ايد به طور شايسته بپردازيد و از خدا پروا كنيد و بدانيد كه خداوند به آنچه انجام مى‏دهيد بيناست *
ملایی: اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم. خدا را شاکر هستیم که در برنامه سمت خدا هر بار فرصت نگاه کردن، تلاوت کردن، یا گوش کردن آیات قرآن کریم را به ما می دهد. محضر حاج آقای حسینی قمی هستیم. چند دقیقه باقی مانده از برنامه سمت خدا را همچنان. نکته قرآنی و بعد ان شاءالله نکات دیگری که نیت کردند آخر برنامه امروز به ما هدیه بدهند.
حسینی قمی: در آیات اول صفحه یک بحث بسیار مهم قرآنی هست که فقط اشاره می کنم و مجالی نیست. آیات پایاین همین صفحه هم باز یک بحث مهم قرآنی هست. حتماً عزیزان این آیات را با تفسیر با تأمل گوش کنند. بحث اول راجع به و إِذا طَلَّقْتُمُ النِّساءَ می دانید خیلی جالب است. قرآن کریم می گوید اگر می خواهید طلاق هم داشته باشید در سوره مبارکه طلاق هست مَنْ يَتَّقِ اللَّهَ، مؤمنین تقوا داشته باشید. در طلاق هم تقوا داشته باشید. طلاق می دهید منصفانه طلاق بدهید. حق زن را کامل بدهید. خدا آیت الله احمدی میانجی را رحمت کند. می گفت بعضی از آیات قرآن شانس ندارند. یک نفر به این آیه عمل نکرد. شما بینندگان عزیز پیدا کنید. هر کسی شنیده کسی به این آیه عمل کند یک پیام به ما بدهد. قرآن می فرماید «وَ لِلْمُطَلَّقاتِ مَتاعٌ بِالْمَعْرُوف‏» (بقره/241) همسر خود را طلاق می دهید مهر او را که می دهید یک چیز اضافه هم به او بدهید. «حَقًّا عَلَى الْمُتَّقين‏» (بقره/241) حالا دارید زندگی را به هم می زنید، نباید طلاق می شد. حالا که شد «وَ لِلْمُطَلَّقاتِ مَتاعٌ بِالْمَعْرُوف‏ حَقًّا عَلَى الْمُتَّقين‏» (بقره/241) شما اگر تقوا داشتید در طلاق هم تقوا را رعایت کنید. حقوق او را کامل بدهید. حقوق را که کامل دادید هیچی. یک چیز اضافه هم بدهید. آیت الله احمدی میانجی می گفت یک نفر را پیدا کنید به این آیه عمل کرده باشد. یک نفر پیام داده است می گوید من همسر خود را طلاق دادم مهر او را کامل دادم همه حقوقی که الان می دانید در این دوازده بندی که امضاء می کنند خیلی حق هست، همه اینها را که دادم، مهر او را هم دادم، یک چیز اضافه هم دادم رفته است. قرآن می گوید. قرآن می گوید «وَ لِلْمُطَلَّقاتِ مَتاعٌ بِالْمَعْرُوف‏ حَقًّا عَلَى الْمُتَّقين‏» (بقره/241) معلوم می شود غیر از آن، مهر که نشانه تقوا نیست. اگر متقی هستید و تقوا دارید اضافه باید بدهید. علاوه بر مهر، علاوه بر آن حق و حقوقی که دارید یک چیز اضافه هم به او بدهید. ما مهر را هم نمی دهیم. بلایی سر او در می آوریم که خود او بگوید مهرم حلال جانم آزاد. کاری می کنیم که حلال آن تا 7 آسمان برود. یعنی ما یک کار می کنیم که بگوید از همه چیز گذشتم. برای چه روز عقد، این دوازده تا عقدنامه را امضا می کنیم. باید ببینیم این دوازده تا چیست؟ آنها را که نمی دهد، مهر را که نمی دهد، تازه قرآن می گوید یک چیز اضافه هم بدهید. این تقوا در طلاق است. این آیات اول.
آیات پایانی هم باز راجع به شیر دادن بچه ها است. آن هم باز بحث بسیار مهمی است. خوشا به حال آن مادرانی که توفیق را دارند وَ الْوالِداتُ يُرْضِعْنَ أَوْلادَهُنَّ حَوْلَيْنِ كامِلَيْنِ لِمَنْ أَرادَ أَنْ يُتِمَّ الرَّضاعَةَ، کسی می خواهد شیر دادن بچه را تمام کند دو سال تمام. چرا الان این قدر بیماری در اطفال هست. چرا بچه از یک سال، دو سال، سه سال، هر روز بیمار است، چون شیر مادر را کامل استفاده نکرده است. آن اول، این هم آخر، آن تقوا در طلاق این هم تقوا در بچه داری.
ملایی: خیلی متشکر از شما حاج آقای حسینی. زمان داریم اگر نکته پایانی در بحث ما هست بفرمایید.
حسینی قمی: یک فراز دیگری از این بیان امیرالمؤمنان هر مقدار که رسیدیم من می خوانم. وَ مَنْ ظَنَّ بِكَ خَيْراً فَصَدِّقْ ظَنَّهُ، اگر کسی به شما امید خیری داشت او را تصدیق کن، نا امید نکن. ممکن است برادر دینی شما به شما یک امید خیری دارد هیچ کسی را ناامید نکنید. اگر کسی به شما رو زد آن را زمین نزنید. او را ناامید نکنید. این حدیث در امالی شیخ طوسی است، مفضل محضر امام صادق رفت از یک راه دوری خدمت امام در مدینه آمده بود حضرت فرمود یا مفضل من صحبک، از فلان شهر آمدی رفیق و همراه تو چه کسی بود؟ گفتم یک مؤمنی، یک مسلمانی بغل ما نشسته بود. فرمود وقتی مدینه رسیدید او کجا رفت؟ گفت نمی دانم کجا رفت؟ حضرت فرمود که نمی دانید کجا رفت؟ فرمود مفضل أَمَا عَلِمْتَ أَنَّ مَنْ صَحِبَ مُؤْمِناً أَرْبَعِينَ خُطْوَةً، سَأَلَهُ اللَّهُ عَنْهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ. کسی با یک مسلمانی چهل قدم همراه باشد قیامت خدا سوال می کند که این رفیق شما چه شد؟ کجا رفت؟ مشکل نداشت؟ کاری نداشت؟ آن موقع ما چهل سال پنجاه سال شما قوم و خویش هستید آن موقع می گویید من نمی دانم چه بود و که بود. فرمود مَنْ صَحِبَ مُؤْمِناً أَرْبَعِينَ خُطْوَةً، چهل قدم اگر کسی با یک کسی همسفر شد فرمود فردای قیامت سَأَلَهُ اللَّهُ عَنْهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ. خدا می گوید چهل قدم با هم همسفر بودید کجا رفته است؟ گرفتاری ندارد؟ مشکلی ندارد؟ دردی ندارد؟ الان در مجتمع ها ده سال، پنج سال می پرسیم، می گوید تازه آمدیم نمی دانم این بغلی کیست؟ تا به برادر و خواهر و رفیق چهل ساله برسد. مَنْ صَحِبَ مُؤْمِناً أَرْبَعِينَ خُطْوَةً.
ملایی: متشکر هستم حاج آقای حسینی. وقت به پایان رسیده است ولی همیشه حسن ختام دعا است.