اپلیکیشن شبکه سه
دریافت نسخه اندروید

مشاهده محتوا

1401-05-24-حجت الاسلام والمسلمین فرحزاد- شرح دعای چهل و دوم صحیفه سجادیه امام زین العابدین علیه السلام

ملایی: بسم الله الرحمن الرحیم و به نستعین و انه خیر ناصر و معین. همراهان گرامی برنامه سمت خدا سلام بر شما. به برنامه امروز دوشنبه خوش آمدید. شما بیننده های عزیز، شما شنونده-های عزیز امیدوار هستم تا پایان مثل همیشه وفادارانه و فعال همراه برنامه خود باشید دوشنبه ای که می دانم مثل من خیلی ها برای یک هفته دلتنگ کارشناس های عزیز می شویم و وقتی روز حضور آن کارشناس عزیز می رسد کلی خوشحال هستیم قند در دل ما آب می شود که دوباره می توانیم در محضر آنها باشیم و ببینیم و فیض ببریم. خیلی متشکر هستم از این که کنار ما خواهید بود. جناب حجت الاسلام و المسلمین حاج آقای فرحزاد عزیز سلام علیکم.

فرحزاد: علیکم السلام و رحمۀ الله. خدمت شما و همه بینندگان عزیز شبکه ولایت، شبکه افق که تکرار می بینند و عزیزان رادیو معارف سلام عرض می کنیم. و عزاداری ها ان شاءالله از همگی قبول باشد. عزیزانی که دچار سیل شدند، به عزیزانی که مشکل جانی به بستگان آنها وارد شده است واقعاً تسلیت عرض می کنیم. خدا ان شاءالله به همه صبر بدهد. همان طور که شما فرمودید بنده توفیق داشتم دهه اول محرم در تقریباً دورترین نقطه مرز افغانستان، زابل باشم. همین جا به مردم عزیز سیستان سلام ویژه عرض می کنم و از مهمان نوازی آنها خیلی تشکر می کنم. خیلی مردمان با محبت، ولایتمدار و با شور و حال. ولی من جا دارد چون از نزدیک آن جا را دیدم این نکته را به گوش هر کس که گوش شنوایی دارد و دغدغه ای برای دنیا و آخرت خود دارد واقعاً منطقه بسیار بسیار محرومی هستند. از اول انقلاب تا به حال واقعاً به آنها درست رسیدگی نشده است. بی آبی و خشکسالی بسیار آن جا غوغا می کند که عمده درآمد آن منطقه از طریق کشاورزی و دام است. که حالا اخیراً یک حق آبه ای افغانستان باز کردند اگر هم ادامه بدهند خدا کند و این خیلی جزئی است و واقعاً مسئولین یا عزیزان خیری که می توانند سرمایه گذاری کنند یا گروههای جهادی. در هر صورت آن منطقه واقعاً نیاز شدید دارند. من زندان آن جا سخنرانی رفتم واقعاً دل من خیلی سوخت. بسیاری از جوان هایی که به خاطر مشکل کار و شغل باعث شده است که مشکلی پیدا کنند و گوشه زندان بروند. خیلی ها هم که کوچ کردند. من خواهش دارم ما تز ما در این نظام این است که به مستضعفین و فقرا و پابرهنه ها که ولی نعمت ما هستند به آنها برسیم. حالا در بعضی از مناطق استان سیستان و بلوچستان بازار مرزی هست، متأسفانه سیستان و زابل ندارد. یا کارخانه ای که اشتغال زایی باشد، یا کمک هایی که می توانند یعنی واقعاً آنهایی که دغدغه دارند و بتوانند مدیریت کنند من از همین جا پیام مظلومانه و پیام عزیزانی که واقعاً در استضعاف و سختی جدی به سر می برند. یعنی به خاطر سرمایه-گذاری نشدن آن منطقه و خشکسالی فوق العاده من وظیفه خود دانستم که این پیام مظلومانه آن منطقه را به گوش همه برسانم. مخصوصاً از این دولت که مردم بیشتر امید دارند که به این مناطق رسیدگی ویژه شود یک کارگروه ویژه برای این کار بگذارند که دل امام زمان، دل اهل بیت، دل اولیاء خدا شاد شود و ذخیره آخرت ما ان شاءالله باشد. خیلی ولایی هستند. این هم شاید افتخار آن منطقه را عرض کنم تنها منطقه ای که بعد از این که معاویه لعنه الله علیه دستور سب و لعن صادر کرد که در همه استان ها و شهرها به حضرت اهانت کنند تنها استان سیستان که زیر بار نرفتند و مقاومت کردند. حتی جریمه دادند، جزیه دادند و حتی به ناموس آنها اهانت شد ولی زیر بار لعن و سب مولی امیرالمؤمنین (ع) نرفتند. من همین جا هم باز یاد کنم از مجری عزیز آقای شریعتی عزیز.
دعای چهل و دوم: بسم الله الرحمن الرحیم. الحمدلله رب العالمین. اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم. دعای چهل و دوم در موقعی که حضرت قرآن ختم می کردند تلاوت می فرمودند. در ابتدای دعا حضرت این طوری عرضه می دارد. اللَّهُمَّ إِنَّكَ أَعَنْتَنِي عَلَى خَتْمِ كِتَابِك‏، خدایا تو به من کمک کردی که من یک دور قرآن را ختم کردم. الَّذِي أَنْزَلْتَهُ نُوراً، که این کتاب تو نور و چراغ هدایت است. وَ جَعَلْتَهُ مُهَيْمِناً عَلَى كُلِّ كِتَابٍ أَنْزَلْتَهُ، این قرآن هم نگهبان و محافظ همه کتاب های آسمانی است. یعنی آن چه که در آنها است، در این جا هم هست به اضافه کامل تر. وَ فَضَّلْتَهُ عَلَى كُلِّ حَدِيثٍ قَصَصْتَهُ، این کتاب خود را بر حدیثی، قصه ای، مطلبی، خبری، برتری داد. یعنی مهمترین خبر قرآن است که کلام خدا است. وَ فُرْقَاناً فَرَقْتَ بِهِ بَيْنَ حَلَالِكَ وَ حَرَامِكَ، یعنی کارهای مهم قرآن این است که حلال و حرام، مباح و حرام را خدای متعال در این قرآن برای ما بیان کرده است. وَ قُرْآناً أَعْرَبْتَ بِهِ عَنْ شَرَائِعِ أَحْكَامِكَ، قرآنی برای ما فرستادی که احکام تو را برای ما ظاهر و آشکار سازد. وَ كِتَاباً فَصَّلْتَهُ لِعِبَادِكَ تَفْصِيلًا، یعنی بیان مفصل و واضح و روشن برای ما در این قرآن قرار دادی وَ وَحْياً أَنْزَلْتَهُ عَلَى نَبِيِّكَ مُحَمَّدٍ- صَلَوَاتُكَ عَلَيْهِ وَ آلِهِ- تَنْزِيلًا، وحی که بر قلب پیامبر خود حضرت محمد (ص) نازل کردی که بالاترین و برترین کتاب های آسمانی تو است. من چند نکته کوتاه راجع به قرآن عرض کنم و بعد هم راجع به معرفت نفس که بحث همیشگی ما است. ما از این نعمت بزرگ قرآن خیلی غافل هستیم. اگر به ما یک کسی بگوید یک کتابی است اگر بخوانید چنین است، چنان است، مثلاً یک کتابی خیلی الان در فضای مجازی پخش شده است معجزه شکرگذاری. یک نویسنده خارجی آن را نوشته است. خیلی ها می گویند افسردگی های خود، غم و غصه های خود، وسواس خود را با این کتاب برطرف کردیم. یک انسانی نوشته است ممکن است بعداً هم بهتر شود، فرق کند. خیلی واقع تزهای آن عوض شود. ولی اگر به ما بگویند یک کتابی است که در عالم بی نظیر است، معادل پیامبر است، معادل امام زمان است، چنین و چنان است، می گوییم آقا کجا است می خواهیم برویم تهیه کنیم؟ ولی چون راحت و آسان این گنج پر قیمت در دسترس ما قرار گرفته است ما قیمت آن را نمی دانیم و خیلی برای آن ارزش قائل نیستیم. مثل هوایی که تنفس می کنیم. اکسیژن چون همیشه هست. آب نعمت فراوانی است مثلاً می گوییم مباح است. ولی نعمتی که کم است مثل طلا چه جور ما برای یک مثقال طلا دغدغه داریم که تهیه کنیم و از دست ندهیم. قرآن بالاترین کلام در عالم هستی است. حالا من چند تا روایت بخوانم. برترین کتاب آسمانی، برترین کلام از خدای متعال، چون خدای متعال با خیلی از انبیاء هم صحبت کرده است. حدیث قدسی داریم. کتاب های آسمانی دیگر داریم ولی بالاترین و برترین آن، تجلی کامل آن در این کتاب آسمانی است. روایت زیبایی است می فرماید لَقَدْ تَجَلَّى اللَّهُ فِي كَلَامِهِ وَ لَكِنْ قوم لَا يُبْصِرُون‏. ما اگر کسی را نمی-بینیم با گفتار او و نطق او و کلام او به او می توانیم راه ببریم. حدیث هم در نهج البلاغه داریم الْمَرْءُ مَخْبُوءٌ تَحْتَ لِسَانِه‏، هر کسی زیر زبان خود مخفی شده است. یعنی با گفتار و کلام او می توانیم طرف را بشناسیم. خدای بزرگ در کلام خود تجلی کرده است. یعنی کسی خدا را می خواهد ببینید کلام خدا را ببیند، خدا در کلام خود تجلی کرده است وَ لَكِنْ قوم لَا يُبْصِرُون، مردمی که پرده جهل و نادانی روی چشم آنها افتاده است درست نمی بینند و درک نمی کنند. اگر این پرده ها را کنار بزنیم قشنگ خدا را در کلام او می بینیم. باز نهج البلاغه خطبه 147 حضرت می فرماید فَتَجَلّى‏ لَهُمْ سُبْحَانَهُ فِي كِتَابِهِ مِنْ غَيْرِ أَنْ يَكُونُوا رَأَوْه‏، بدون این که ما به چشم سر خدا را ببینیم با چشم دل می توانیم خدا را در کلام او ببینیم که در کلام خود تجلی پیدا کرده است. امام پنجم، امام محمد باقر (ع) فرمودند إِنَّ الْقُرْآنَ حَيٌّ لَا يَمُوت‏، قرآن زنده است. حیات دارد. یعنی اسمی که برای خدا است یا حی لا یموت اسم خدا است. صفات خدا است. قرآن کلام جاودانه است یعنی بوی خدایی که می دهد ماندگار است. همیشگی هست. حی لا یموت است. پیامبر ما دو یادگار مهم، بارها هم فرمودند حدیث ثقلین، همه مذاهب هم نقل کردند. که من از میان شما می روم دو یادگار سنگین و ارزشمند و گرانبها در میان شما می گذارم، یکی قرآن و یکی اهل بیت. که روایات اهل بیت خیلی زیاد است. محکم هم هست. چون بعضی ها به جای اهل بیت سنتی گفتند سنت ممکن است همان کلمات پیامبر هم بگیرند. نخیر، در روایات فراوان در منابع اهل سنت داریم. عدل قرآن اهل بیت هستند. دوازده امام هستند، نه فرمایشات پیامبر. فرمایشات پیامبر هم روی سر، قبول است. ولی این روایات اهل بیت خیلی قوی تر است که پیامبر فرمود من دو گوهر بسیار سنگین و ارزشمند در میان شما می گذارم بعد از خود، یکی قرآن است، یکی اهل بیت. یعنی قرآن تراز امام زمان است. ما اگر نمی توانیم خدمت امام زمان برسیم امام زمان می گوید خدا و من در این قرآن تجلی کردیم. امام زمان هم تجلی خدا است، قرآن هم تجلی خدا است. کسی که می تواند هم افق باشد، قرآن هم افق پیامبر است. یعنی در افق پیامبر بوده است که بر قلب پیامبر نازل شده است. چرا ما قدر آن را نمی دانیم، چرا ما اهمیت نمی دهیم. چرا ما فقط به لفظ آن اکتفا می کنیم. پس این که قرآن هم عدل و هم تراز پیامبر و معصومین است. یعنی به فرموده آیت الله بهجت آدم اگر نمی تواند حضور فیزیکی امام زمان را در ظاهر زیارت کند یا زیارت کند نمی شناسد ولی قرآن بوی امام زمان را می دهد. یعنی هم تراز او است. لذا این جمله پیامبر که دنبال آن فرمودند لن، یعنی نفی ابد، هرگز. لن یفترقا، هیچ وقت این دو از هم جدا نمی شوند و این هم بحث خوبی است که قرآن و اهل بیت از هم محال است که جدا شوند. حقیقت قرآن در سینه اهل بیت است. «بَلْ هُوَ آياتٌ بَيِّناتٌ في‏ صُدُورِ الَّذينَ أُوتُوا الْعِلْم‏» (عنکبوت/49) حقیقت قرآن اهل بیت هستند. قرآن کلام متنی خدا است اهل بیت تجسم اسماء و صفات خدا هستند. یک موقعی نقشه یک قالی را می کشیم یک وقت خود قالی را نشان می دهیم. یک وقت نقشه یک ساختمان است، یک وقت خود ساختمان است. یک وقت عکس طرف است، یک وقت خود طرف است. اهل بیت خود قرآن هستند. حقیقت قرآن هستند، قطب قرآن هستند، قرآن در وجود اینها تجلی پیدا کرده است. قرآن ناطق هستند و اصلاً این آیه که معمولاً در سر در دارالتلاوه و دارالقرآن ها می نویسند «إِنَّ هذَا الْقُرْآنَ يَهْدي لِلَّتي‏ هِيَ أَقْوَمُ» (اسراء/9) خیلی پیام قشنگی است. قرآن همیشه آن که از همه استوارتر، از همه محکم تر، از همه بهتر است. قرآن ما را به کجا می برد؟ به اقوم. ما روایات فراوان داریم اقوم ولایت امیرالمؤمنین و اهل بیت است. اقوم خود دوازده امام هستند. اگر کسی قرآن را واقعاً بدون تحریف، واقعاً به حقیقت قرآن بو ببرد می فهمد که حق با امیرالمؤمنین است. حق با اهل بیت است. «إِنَّ هذَا الْقُرْآنَ يَهْدي لِلَّتي‏ هِيَ أَقْوَمُ» (اسراء/9) فرمود به ولایت ما دعوت می کند. اقوم ولایت امیرالمؤمنین است، خود امیرالمؤمنین است و این که نور پیامبر در قرآن تجلی کرده است و قرآن هیچ وقت با اهل بیت جدا نمی شوند تا روز قیامت این ادامه دارد. یک روایتی داریم که ويل لمن شفعاؤه خصمائه. ما امید داریم که در دنیا و در آخرت از ما شفاعت شود. شفاعت هم من بارها عرض کردم از همین جا شروع می شود. از همین جا شروع می شود یعنی این جا ارتباط، اتصال، بذر آن کاشته می شود در آخرت نتیجه آن را درو می کنیم. اگر کسی در عمر خود با قرآن سر و کار ندارد اصلاً معنی ندارد که قرآن از او شفاعت کند. قرآن حی لایموت است. یعنی زنده است و با ما حرف می زند. باید از آن استفاده کنیم. پای صحبت های آن بنشینیم. می خواهم عرض کنم این شفاعتی که می گوییم امام حسین از ما شفاعت می کند، اهل بیت شفاعت می کنند از همین جا شروع می شود. آنهایی که در محرم و صفر نه زیارت می روند، نه مجلس شرکت می کنند، نه بانی می شوند، فقط دنبال دنیا است، به خاطر دنیا خود را به آب و آتش می زند. دنیا به اندازه نیاز واجب است که آدم برود هیچ شکی نیست. کسب حلال بالاترین عبادت است. اما ما نیاز به امام حسین و شفاعت او نداریم؟ امام حسین گلایه نمی کند، حضرت زهرا گلایه نمی کند، شما دو ماه محرم و صفر یک روز مغازه خود را تعطیل نکردید، یک مجلس روضه پسر من نرفتید. یک قدم برنداشتید، یک کار خیر برای اهل بیت نکردید. شفاعت از این جا است. یعنی الان کسی با قرآن و اهل بیت وصل شد آن جا هم قطعاً او را شفاعت می کنند. ولی اگر شما با قرآن بیگانه هستید، حتی روخوانی قرآن را نمی توانید بخوانید. انگلیسی را مثل بلبل حرف می زند، به او می گویید دو تا آیه قرآن بخوانید بلد نیست. این کتاب و کلام خدا است. برای آخرت خود، حتی برای دنیای خود. این حدیث خیلی تکان دهنده است. ويل لمن شفعاؤه خصمائه. یعنی وای به حال کسی که آنهایی که باید شفیع او باشند روز قیامت دادخواه او هستند. یعنی ادعای طلبکاری می کنند. یعنی قرآن است که باید از ما شفاعت کند روز قیامت یکی از دادخواه ها و طلبکارهای ما قرآن شود. امام حسین و اهل بیت بگویند به ما هیچ خدمتی نکردید، هیچ کمکی نکردید. یک کاری برای ولایت، برای اهل بیت، برای غدیر نکردید. مثلاً پدر و مادر خود را این قدر اذیت کنیم که پدر و مادری که باید شفیع ما باشند از ما دادخواهی کنند، شاکی باشند. مواظب باشید وای به حال کسانی که شفعاء آنها دادخواه آنها و خصماء و دشمن آنها باشند. روز قیامت این طوری می شود. لذا ما در روایت هم داریم که قرآن روز قیامت به شکل یک جوان زیبایی تجلی می کند و از کسانی که با قرآن سر و کار داشتند مخصوصاً آنهایی که معارف قرآن را درک کردند، به قرآن عمل کردند از آنها شفاعت می کند. و از یک عده ای هم شکایت می کند. یکی از علمای بزرگ ایشان توفیق پیدا کردند و مدینه رفتند. دلربایی و جذابیت مدینه بسیار فوق العاده است. یعنی شما هیچ کجا ندارید که 6 معصوم به فاصله کم، شاید 150 متر، حالا چه قدر از امامزاده ها و اصحاب و بنی هاشم در بقیع دفن هستند بماند. فقط یکی حضرت زهرا است. اگر آن طرف عالم بود ما می رفتیم خاک قبر او را توتیای چشم خود می کردیم. 6 معصوم یکی پیامبر خدا است. 4 امام. یک عالم برجسته ای مدینه مشرف می شود. می گوید من در مدینه که بودم یک سوالی به ذهن من آمد که آیا این پیامبر عظیم الشأن که رحمۀ للعالمین است، این همه حریص بر هدایت امت بوده است، از ما راضی هست یا راضی نیست؟ خدا از ما راضی هست یا راضی نیست؟ پیامبر از ما راضی هست یا راضی نیست؟ ما هم که معتقد هستیم و در اذن دخول می خوانیم، شهادت می دهیم، تسمع كلامي و ترد جوابي‏. سلام من را می شنوی و جواب می دهی. حرف من را می شنوی. می گوید من به پیامبر خدا توسل پیدا کردم کنار قبر خود آقا که آقا از ما راضی هستید یا نیستید؟ یک روز، دو روز، تا روزهای آخر. روز آخر گفتم یا رسول الله می خواهم بروم پاسخ من را بدهید. از ما راضی هستید یا راضی نیستید؟ بعد از این که این اصرار را کردم به قلب من الهام شد که قرآن را بگیرم و رو به قبله بنشینم تفأل به قرآن بزنم جواب سوال من از قرآن به من داده می شود. قرآن را گرفتم باز کردم، خیلی عجیب است بعضی استخاره ها هست یا آیات هست که واقعاً و دقیقاً همان که شما دنبال آن هستید را نشان می دهد. می گوید اول صفحه، سطر اول این آیه آمد. «وَ قالَ الرَّسُولُ يا رَبِّ إِنَّ قَوْمِي اتَّخَذُوا هذَا الْقُرْآنَ مَهْجُورا» (فرقان/30) این آیه چه می گوید؟ می گوید روز قیامت پیامبر پیش خدا شکایت می کند می گوید يا رَبِّ إِنَّ قَوْمِي قوم من از قرآن جدا شدند. هجرت کردند و فاصله گرفتند. قرآن را کنار گذاشتند. قرآن بین آنها مهجور است. ما آیاتی داریم که پیامبر ما به ابوذر فرمود ما آیه ای در قرآن داریم که اگر شرق و غرب عالم، همه ملت ها، به این آیه چنگ بزنند همه را کفایت می کند. شما کلیدی دارید که همه درها را باز کند؟ قرص یا دارویی که همه مریضی ها را خوب کند؟ یک چنین چیزی نداریم. ولی در امور معنوی داریم. پیامبر ما فرمود یا اباذر آیه ای در قرآن هست اگر شرق و غرب عالم به این آیه چنگ بزنند همه را کفایت می کند. آن آیه 2 سوره مبارکه طلاق است. خدای مهربان می فرماید «وَ مَنْ يَتَّقِ اللَّهَ يَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجاً * وَ يَرْزُقْهُ مِنْ حَيْثُ لا يَحْتَسِبُ وَ مَنْ يَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُه‏» (طلاق/2 و 3) یک موقع آیت الله بهاءالدینی این آیه را می خواندند می-فرمودند ما اگر مشکلی پیدا می کنیم هر دارویی، هر درمانی، هر پارتی ای، هر واسطه ای نمی گوییم نسخه خدا را هم عمل کنیم. مو لای درز نسخه خدا نمی رود، خیلی قرص و محکم است. خدا اصدق القائلین است. از خدا صادق تر کیست؟ بیننده های عزیز ما آیه-ای در قرآن داریم که پیامبر ما می فرمایند اگر به این آیه کسی پناهنده شود و عمل کند تمام مشکلات او حل می شود. بگوید خدایا من از امروز می خواهم حلال و حرام را مراعات کنم. خط قرمزها را مراعات می کنم. چراغ قرمز خدا را متوقف می شوم. زبان، چشم و گوش خود را کنترل می کنم. خدا می فرماید يَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجاً، خدا می فرماید من قول می دهم از آن بن بست شما را بیرون بیاورم. حالا ممکن است مثلاً فرض بفرمایید کسی قرض دارد، بدهی دارد، مریضی دارد، مشکلی دارد، بگوید حاج آقا من از امروز گناه نکردم. جواب او این است خدا می گوید که من به تو آرامش می دهم. مشکل حل کردن که فقط با پول نیست. ممکن است به شما یک آرامشی بدهد، سر این بی پولی را به شما بفهماند خیال شما جمع شود. بالحکمۀ تبطل البلایات. اگر به شما فهماند که این مریضی هزارها فایده دارد. ما حکمت ها را که نمی دانیم، می خواهم بگویم که گلایه نکنیم پس من ... اولاً متقی باید باشیم، متقی بودن خود خیلی مهم است. اگر متقی بودید خدا می گوید يَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجاً قول صد درصد. از هر بن بستی شما را بیرون می آورم. من از بن بست بیرون آمدم. از چاله در آمدم. وَ يَرْزُقْهُ مِنْ حَيْثُ لا يَحْتَسِبُ. رزق و روزی هم فقط پول نیست. رزق و روزی، سلامتی، امنیت، عافیت، راحتی، خوشی، آبرو، علم، معارف. می فرماید رزق و روزی می دهم نه از راه-هایی که شما فکر می کنید. ما یک راهی درست کردیم از همین راه. نه خدا هزارها راه دارد. هزارها در بسته می شود، هزارها در دیگر باز می شود. در این آیه ما 10 جلسه هم صحبت کنیم کم است. خدا وعده داده است. خدا می گوید به درد چه کنم چه کنم شما را نمی اندازم. از بن بست شما را بیرون می آورم. وَ يَرْزُقْهُ مِنْ حَيْثُ لا يَحْتَسِبُ. از راه هایی که فکر نمی کنید به شما رزق و روزی می دهم. بعد هم می فرماید وَ مَنْ يَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُه کسی که واقعاً تکیه به خدا کند خدا می گوید من برای تو بس هستم. یک نوازشی به شما می کنم که اصلاً ... گفت اگر من هزارها درد بکشم که امام زمان را ببینم، طبیب واقعی را ببینم، تمام دردها خوب می شود و فراموش می شود.
ملایی: شما پیش من بیایید من کار شما را راه می اندازم. خیلی عالی، متشکر هستم. این روزها به تناسب حادثه عظیم عاشورا بیشتر از وقت های دیگر ما نام کوفه را می شنویم یعنی در روضه-های ما می آید، در مقتل خوانی ما می آید. در منبرها اشاره می-شود. خلاصه به این کلمه و به این شهر توجه پیدا می کنیم. چه بسا سوال های بیشتری در مورد این منطقه خاص و تاریخ آن در ذهن ما باشد. با این توضیح کتاب کوفه و نقش آن در قرون نخستین اسلامی که استاد محمد حسین رجبی دوانی این کتاب را به رشته تحریر در آوردند. برویم صفحه 32 قرآن کریم را هم قرائت کنیم. قرائت شود و بشنویم و برگردیم حاج آقای فرحزاد این جا هستند بیشترین بهره را بعد از نوش جان کردن قرآن کریم از محضر ایشان می خواهیم باز هم ببریم.صفحه 32 قرآن کریم

ملایی: اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم. صلوات دعای مستجاب است، صلوات ذکر با فضیلت است و به نظر من حاج آقای فرحزاد مهمان کنند ما را یک مقدار در مورد فضیلت صلوات بشنویم و بعد نکات دیگر شما را.
فرحزاد: ذکر صلوات واقعاً فوق العاده است. هم یاد خدا است، هم یاد پیامبر، هم آل پیامبر و هم دعا است، هم توسل است. بازخورد این ذکر را ما در عالم بعد شهود می کنیم. پیامبر خدا فرمود: وقتی من را یاد کردید زیاد این ذکر را بگویید. فَإِنَّ الصَّلَاةَ عَلَيَّ نُورٌ فِي الْقَبْر وَ نُورٌ عَلَى الصِّرَاطِ وَ نُورٌ فِي الْجَنَّة، ما آیه و روایاتی داریم که افرادی که نور دارند در آتش جهنم نمی روند. اهل بهشت اهل نور هستند. اهل جهنم، اهل نار و آتش هستند. و نور و نار هم همین دنیا درست می شود. یکی از چیزهایی که نور ایجاد می کند فرمود صلوات بر من در عالم برزخ انسان را نورانی می کند. در آسایش است در موقع عبور از پل صراط. حدیث داریم من لم یکن نور دخل النار. کسی نور نداشته باشد وارد آتش می شود. انسان نورانی می شود از پل صراط عبور می کند و در بهشت هم نورانی خواهد بود. ان شاءالله با ذکر زیاد صلوات عالم بعد از این و قلب های خود را نورانی کنیم. اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم.
ملایی: اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم. حاج آقا یک جایی من از یک عزیزی شنیدم که برای کسانی که از بین شما رفته اند پدرها، مادرها، پدر بزرگ ها، مادربزرگ ها، عزیزان صلوات بفرستید و در هر روزی از ایام هفته که هستید و متعلق به معصوم یا معصومینی هست از آنها بخواهید که دست او برسانند. امروز دوشنبه است متعلق به سبط شباب اهل الجنه هست. صلوات های ما را بگوییم ببرند.
فرحزاد: این که شما فرمودید یادم آمدم مرحوم آیت الله بهاءالدینی، همه بزرگانی که ما محضر آنها بودیم روی صلوات پافشاری و تکیه داشتند آیت الله بجهت، آیت الله بهاءالدینی و دیگر بزرگان. خود هم این ذکر را بیشتر می گفتند. آیت الله بهاءالدینی می فرمودند من ذکر صلوات را کمتر از تلاوت قرآن نمی دانم و کمتر از قرائت حمد و قل هو الله نمی دانم. و غیر از این که روایت هم داریم چند روایت داریم که افضل اعمال است. چون صلوات عمل به قرآن است، ما داریم به قرآن «صَلُّوا عَلَيْهِ وَ سَلِّمُوا تَسْليما» (احزاب/56) عمل می کنیم و ایشان می فرمودند که یکی از آشناهایی که با ما در ارتباط بود از دنیا رفت و من او را خواب دیدم، در عالم رویا دیدم گرفتار سه نوع عذاب است. و مقداری صلوات نیت کردم بر او فرستادم بعد از مدتی به خواب من آمد گفت صلوات های شما من را نجات داد. قطعاً برای شهداء، برای اموات، برای خود هدیه به اهل بیت، بهترین ذکری است که همه وقت و همه جا با وضو، بی وضو، نشسته، خوابیده، رو به قبله، پشت به قبله، لباس و بدن آلوده باشد، حتی کسی بر او غسل واجب است، این روایت هم خوب است، پیامبر ما فرمود خیر العباده ما قل و سهل، من از این حدیث ها خیلی خوشم می آید. بهترین عبادت آن عبادتی است که کم و راحت باشد. ذکر صلوات یک عبادتی است که رکوع ندارد، سجده ندارد، بلند شدن ندارد، لباس، بدن، هر جور باشد. در هر شرایطی. دست به کار، دل به یار. اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم.
ملایی: اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم. باقی مانده زمان ما، تکمیل نکات حضرتعالی.
فرحزاد: بحث اصلی ما که ادامه داشته است و ان شاءالله هفته آینده هم ادامه خواهد داشت چون وقفه ای ایجاد شد هم به خاطر ماه ذی الحجه و مباحث غدیر و بعد هم دهه محرم، بحث خودشناسی یک مقدار تعطیل شد. به بحث خودشناسی بر می گردیم و مفصل آن را باز هفته آینده در خدمت هستیم. به این جا رسیدیم که خودشناسی موضوع بسیار بسیار مهمی است. یکی از مراجع بزرگ می گوید از اوجب واجبات است. از اوجب واجبات می-گوید خودشناسی است. خود را بشناسید. خود را شناختید عالم را می شناسید، خدا را می شناسید، پیامبر را می شناسید، کسی که خود را بشناسد به همه چیز راه پیدا کرده است. و حضرت امیر فرمودند الْجَاهِلَ مَعْرِفَةَ نَفْسِهِ جَاهِلٌ بِكُلِّ شَيْ‏ء. کسی که خود را نشناسد جاهل به همه عوالم و موجودات هست. وقتی خود که از همه نزدیک تر هستی خود را پیدا نکردید چه طور می خواهید بیرون از خود دیگران را پیدا کنید. یک چیز واضحی است. بحث ما راجع به راه های خداشناسی بود. یکی از راه های خداشناسی عرض کردیم، دعا و توسل و استغاثه است که ما روایات به این مضمون داریم که المعرفۀ صنع الله، ما تا پشت در می رویم اما در را چه کسی باید باز کند. این پرده و حجاب را چه کسی باید کنار بزند. کار خدا است. کار اولیاء خدا است. و در روایات ما هم این موضوع آمده است. امام صادق (ع) استدلال ایشان در جاهای مختلف، یک استدلال ایشان این است، فرمودند حضرت یوسف (ع) برادرها می آمدند از او گندم و حبوبات و کیل می گرفتند و می بردند اینها را مهمان می کرد سر سفره چهره به چهره روبه-روی همدیگر می نشستند ولی اصلاً فکر نمی کردند که این عزیز مصر برادر اینها است. تا وقتی که حضرت یوسف پرده بر نداشت. برادر او بوده است نمی شناخته است. تا وقتی حضرت یوسف پرده را کنار نزد و خود را معرفی نکرد آنها نمی شناختند. بعد که خود را معرفی کرد گفتند أ أنت یوسف؟ تو یوسف هستی؟ آمدی عزیز مصر شدی؟ ما فکر می کردیم مفقود شدی و از بین رفتی. و لذا در روایت داریم العرفۀ صنع الله. معرفت کار خدا است. اللهم أعرفنی، تو بشناسان. نفسک، رسولک، نبیک، خود من همه چیز را تو بشناسان. لذا دعا و استغاثه خیلی مؤثر است. مثلاً خود دعای عرفه همه آن عرفان و معرفت است. دعای جوشن کبیر، دعای مشلول که ما خیلی سفارش می کنیم. اینها خیلی تأثیر دارد. یکی از راهکارهای مهم معرفت نفس تفکر و اندیشیدن است که ما متأسفانه از این عبادت بزرگ خیلی غفلت داریم. تفکر و اندیشیدن، که اصلاً اگر انسانی تفکر نداشته باشد صریح قرآن است که یا حیوان است یا پست تر از حیوان است. حیوان می خورد و می آشامد، راه می رود. کاری به کسی ندارد. مدیریت ندارد، فکر ندارد، اندیشه ندارد. هر جوری که آن را برانند می رود. بخوابانند، آن را بلند کنند، بارش کنند، یا همین طور در بیابان ها می گردد. ولی انسان تمدن دارد، فکر دارد. اندیشه دارد. روح انسانیت دارد. روح ناطقه فکری دارد. اندیشیدن مال انسان است. اگر انسانی که اندیشه ندارد، اندیشیدن، ما واقعاً فراموش کردیم. ما می گوییم نماز عبادت است، دعا عبادت است، فلان کار عبادت است، فلان کار عبادت است، اما بنشینیم واقعاً یک فکر اندیشه سالم، یک گوشه خلوت کنیم، بعد از نماز صبح در بیابان، کنار دریا، جای خلوت، هر کجا فرق نمی کند. خدا می فرماید در آفاق و انفس. آفاق یعنی بیرون، انفس یعنی درون. در بیرون و اندرون، من میلیاردها نشانه و آیت و توحید گذاشتم چرا در اینها فکر نمی کنید. چرا در آیات قرآن فکر نمی کنید؟ چرا در آیات بیرونی فکر نمی کنید. «أَ فَلا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ أَمْ عَلى‏ قُلُوبٍ أَقْفالُها» (محمد/24) چرا در این کتاب آسمانی من تدبر نمی کنید. امیرالمؤمنین (س) یک جمله عجیبی دارند، می فرماید أَلَا لَا خَيْرَ فِي عِبَادَةٍ لَيْسَ فِيهَا تَفَكُّر، ما یک مشکل ما این است سرسری، روی همدیگر، نماز، عبادت، دعا، تند تند می خوانیم ولی روی آن تفکر و تدبر نداریم. حضرت می فرماید لا خیر، خیر نکره است، از نظر قاعده عربی در سیاق نفی قرار گیرد استفاده عام، عمومیت می کند. لا خیر یعنی هیچ خیری در آن نیست. نمازی که در آن فکر و اندیشه نباشد، عبادتی که در آن فکر و اندیشه نباشد، امیرالمؤمنین می-فرماید، بنده که نمی گویم، لا خیر، اول آن ألا هم دارد. عبادتی که در آن فکر نباشد خیری نیست. ابن ملجم عبادت می-کرد اما تفکر نداشت. 30 هزار نفر جمع شدند امام حسین را شهید کردند همه نماز می خواندند، روزه می گرفتند، حج می-رفتند، زکات می دادند، نماز جمعه هم شرکت می کردند، اما تفکر نداشتند. اگر فکر می کردند که به این جا نمی رسیدند. تفکر عبادت بزرگی است. حر از این تفکر خود استفاده کرد. در واقع در تفکر انسان گمشده را پیدا می کند. محبوب خود را پیدا می-کند. مشکلات خود را حل می کند. بیاییم روی فکر و اندیشیدن یک مقدار سرمایه گذاری کنیم.
ملایی: خیلی عالی. متشکر هستم حاج آقای فرحزاد. دل ما نمی-آید که برنامه را تمام کنیم، ولی آخر کار را با یکی ـ دو تا دعا شما ببندید. یک دقیقه زمان داریم دعا بفرمایید.