حجت الاسلام عابدینی: سلام علیکم. و عرض ادب و سلام و احترام خدمت همه بینندگان و شنوندگان عزیز. و خدا را شاکریم که باز هم به ما توفیق داده است وارد ماه محرم الحرام بشویم و با یاد مولایمان اباعبدالله(ع) و مصائبی که بر حضرت وارد شده است و توحیدی که در وجود حضرت و خانواده حضرت محقق شده است و یک حرکت کاروانی عزیمی که حضرت ایجاد کردند ما را هم در این ماهی که دلها شکسته میشود، اشکها جاری میشود و ارتباطات متصل میشود و فطرتهای محجوب دوباره متصل میشود و از حالت حجاب درمیآید با اشک بر امام حسین(ع). انشاءالله که خدای سبحان این ماه محرم را ماه مغفرت، توبه، ماه تبدیل سیئات به حسنات، برای همه ما قرار بدهد انشاءالله.
ملایی: الهی آمین. امیدوارم سوار کشتی اوسع و اسرع آقا اباعبدالله بشویم و این فرصت ناب بندگی خدا را از مسیر معرفت به حسین بن علی(ع) از دست ندهیم. حاج آقای عابدینی ما در خدمت شما هستیم تا دوباره سیره تربیتی انبیا الهی را مرور کنیم، از شما نکتهای یا نکاتی جدید یاد بگیریم.
حجت الاسلام عابدینی: «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ/ اللَّهُمَّ کُن لِوَلیَّکَ الحُجَّةِ بنِ الحَسَن صَلَواتُکَ علیهِ و عَلي آبائِهِ في هَذِهِ السَّاعَةِ وَ فِي کُلِّ سَاعَةِ وَلِیاً وَ حَافِظاً وَ قَائِداً وَ نَاصِراً وَ دَلیلاً وَ عَیناً حَتَّي تُسکِنَهٌ أَرضَکَ طَوعاً وَ تُمَتعَهٌ فِیهَا طَوِیلا». انشاءالله خدای سبحان به همه ما توفیق بدهد که از یاران، یاوران و بلکه سرداران امام زمان(عج) باشیم و ماه محرم ماه آمادگی برای سربازی امام زمان است و انس گرفتن با مکتب امام حسین(ع) وارد شدن در سربازی امام حسین(ع) است. اتصال جریان خونخواهی امام حسین(ع) توسط امام زمان(عج) است. و هر چقدر سلام ما بر امام حسین(ع) با محبتتر و لعن ما نسبت به دشمنان حضرت موکدتر باشد سربازیمان در ولایت و دایره اطاعت امام زمان انشاءالله محققتر و ثابتتر خواهد بود انشاءالله. لذا در این ماه که ماه محبت و نفرت است، نفرت به دشمنان اهل بیت، نفرت به ظالمان و محبت به اولیا و اهل بیت و مومنان، تاکید کنیم روابطمان را با مومنان به برکت امام حسین(ع). ماهی است که همه افتخار میکنند در این ماه یا زائر امام حسین(ع) باشند و یا خادم امام حسین(ع) باشند که در هر صورت تعریفشان به ارتباط با امام حسین(ع) تعریف میشود، که خادم الحضرت باشند یا زائر الحضرت. تعبیر این است که دیگر حسن و حسین و اکبر و اصغر در این جا مطرح نیست بلکه زائر امام بودن و خادم امام بودن مطرح میشود. هستی ما، وجود ما، به ارتباط با امام حسین(ع) معنا پیدا بکند، وجود ما با ارتباط با آنها شکل بگیرد، تا روزی که «یَومَ نَدعُوا کُلَّ اُناسٍ بِاِمامِهِم» ما آن جا در حقیقت وقتی میگویند محبان امام حسین(ع)، زائران امام حسین(ع)، خادمان امام حسین(ع) بیایند با سرفرازی در آن جا قد علم کنیم و به دنبال مولایمان به سمت در حقیقت صحرای محشر و لقای خدای سبحان حرکت کنیم انشاءالله.
ملایی: الهی آمین. چقدر خوب است این اتفاق برای کسانی که در این ماه محرم چشمشان باز میشود، شاید پردههای غفلت از جلوی چشمانشان کنار میرود. شماها و بینندهها که کارتان درست است، در این بحثی نیست. من خودم را میگویم، برای من هم دعا کنید که انشاءالله در این ماه محرم یک حرکت تازه، یک اتفاق جدید را رقم بزند.
حجت الاسلام عابدینی: انشاءالله برای همه ما خدای سبحان ایجاد بکند و جذبههای حسینی و جذبههای یاران امام حسین(ع) همه ما را فرا بگیرد. این نکته را من عرض بکنم که در روایات گاهی ذکر شده است که یک قطره اشک برای امام حسین(ع) آمرزش همه گناهان را به دنبال دارد. تحلیل این مسئله این است که اگر بخواهیم تمثیلش بکنیم ببینید ترازوهایی که دیجیتال هستند یا پمپهای بنزینی که به صورت دیجیتالی کار میکنند هر چند گاهی یک وسیله دیگری را میآورند که آن میزان اینها است که اینها را میسنجد، آیا از اعتدال خارج شدند، یا زیاد نشان میدهند، یا درست نشان میدهند. آنها را که میآورند وقتی به اینها وصل میکنند درجه انحراف اینها یا اعتدال اینها را نشان میدهد. جریان امام حسین(ع) و اشک بر امام حسین(ع) و محرم بعد از این است که انسان در ایام دیگر رها بوده است، گاهی کم یا زیاد کرده است، عادتهایش، غفلتهایش، نعوذ بالله معاصی، انسان را از آن حالت اعتدال خارج کرده است. لذا وقتی در محرم ما میآییم آن اشک آن سیم ارتباط با میزان مطلق که امام میزان مطلق است که آن حقیقتی که هستی میزان شاهد مطلق ماست، شاخص تنظیم ماست، که وقتی آن اشک ارتباط را ایجاد میکند درجه انحراف ما معلوم میشود و تصحیح میشود چون ما جه پیدا میکنیم در اثر عادت به ان انحرافمان، ولی جریان امام حسین(ع) در هر سال وقتی میرویم در جلسات حضرات اشک میریزیم بر ظلمی که شده است و آن انحرافی که ایجاد شد آن وقت به خودمان منتقل میشویم که ما کجای کار هستیم. با این اشک رابطه با میزان مطلق محقق میشود. وقتی محقق شد مثل آن میزان که در بیرون عرض کردیم میآید تنظیم میکند اشک ما را تنظیم میکند، به تعبیری که آنها میگویند به تنظیمات کارخانه، ما میگوییم به تنظیمات فطرت. یعنی انسان را برمیگرداند به تنظیم فطرتش.
ملایی: ما را برمیگرداند به خط.
حجت الاسلام عابدینی: بله، به خط صحیح که همان فطرت الهی است ما را برمیگرداند. به تعبیر امام(رحمه الله علیه) که تعبیر خیلی زیبایی دارند، ایشان میفرمایند فطرت محجوبه، فطرتی که حجاب پیدا کرده است، انحراف پیدا کرده بود، برمیگردد به فطرت مخموره که فطرتی که خلقت پیدا کرده بود، خمیره خلقت انسان بر او بود. ارتباط با امام حسین(ع) برگشتن به آن فطرت اصلی است و با برگشتن به آن فطرت اصلی همه گناهها دیگر به این منصوب نیست. ببینید، تمام آن گناهها به فطرت محجوب منصوب بود، گناه از فطرت محجوب نشات میگیرد. وقتی که این فطرت تنظیم شد گناه به این منتصب نیست، لذا امام حسین(ع) مظهر مبدل سیئات به حسنات است. این اشک آن رابطه را ایجاد میکند و این گناهان را از انسان جدا میکند و اینها برمیگردد به ذات ناصالح، دیگر به ما برنمیگردد. انشاءالله قدر ایام محرم و مجالس امام حسین(ع) را بدانیم. این نکته را هم من ابتدای کلام حیفم میآید که نگویم. باتوجه به این که قطعاً گرانیها و سختیهای این جوری زیاد شده است حتماً کسانی که تا به حال نذر داشتند برای ادای نسبت به امام حسین(ع) و پذیرایی کردن از زائران و خادمان امام حسین(ع) حتماً مشکلاتی ممکن است برایشان در ادای نظرشان پیش بیاید. لذا دیگران کمک کنند در این ایام، سعی بکنیم حواسمان باشد هر کدام به اندازهای که میتوانیم و کم را هم کم نبینیم. هر کمی در درگاه الهی و با ضریب به نگاه الهی هر عددی ضرب در نامتناهی، نامتناهی است. لذا در درگاه حضرات سعی بکنیم انس خود را ایجاد کنیم. تعبیری هم که روایت زیبایی است که «قَلبُ الاِنسانِ حِیثُ مالِ» قلب انسان آن جایی است که مال او است. سعی بکنیم که، تعبیر روایتگر، قلوبتان را آسمانی کنید با این که اموالتان در آسمان سرمایهگذاری میکنید. پس اگر میخواهیم که قلب ما حسینی بشود، دل ما به سوی امام حسین(ع) جذب بشود، سعی بکنیم که از این جهت صرف بکنیم بعضی اموالمان را در این راه تا دلهایمان هم حسینی بشود انشاءالله. این مقدمهای بود برای عرضی که داشتیم. اما باز سلام میدهیم بر موسی و هارون، «سَلامٌ عَلی مُوسی وَ هارُون» و اذن میگیریم. ما باور داریم انبیا حیات دارند، باور داریم رابطه امکانپذیر است. پیغمبر اکرم(ص) در معراج با انبیا ملاقات کرد و هر آسمانی موکلش نبیای از انبیا بود، لذا امروز هم هر کسی میخواهد به باطن عالم سیر بکند انبیا(علیهم السلام) موکلان خدای سبحان در مراتب باطنی عالم هستند و این منافات ندارد که انبیا خودشان ظهورات و جلوههایی از پیغمبر اکرم و حضرات معصومین(ع) هستند که آن جلوه تام میشود پیغمبر اکرم و اهل بیت و اینها میشوند جلوههایی، ظهوراتی، از حضرات خدای سبحان در ایام مختلفی اینها را وارث کرد. لذا ما وقتی قصه موسی(ع) را میخوانیم داریم قصه نبی اکرم و اهل بیت را میخوانیم، این گونه نیست که این جدا باشد. اینها همه یک حقیقت واحده هستند که جلوه تام آنها حضرات معصومین هستند و جلوههای ظهورات تفصیلی اینها در هر زمانی به مناسبتی انبیای گرامی میشوند.
ملایی: فروضات... .
حجت الاسلام عابدینی: بله دیگر، مناسبتهای خاص، نیازهای خاص، اینها میشوند.
ملایی: سلام خدا بر همه آنها.
حجت الاسلام عابدینی: در محضر آیات سوره بقره و آیه 54 بودیم. «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ/ وَإِذْ قَالَ مُوسَىٰ لِقَوْمِهِ يَا قَوْمِ إِنَّكُمْ ظَلَمْتُمْ أَنْفُسَكُمْ بِاتِّخَاذِكُمُ الْعِجْلَ فَتُوبُوا إِلَىٰ بَارِئِكُمْ فَاقْتُلُوا أَنْفُسَكُمْ ذَٰلِكُمْ خَيْرٌ لَكُمْ عِنْدَ بَارِئِكُمْ فَتَابَ عَلَيْكُمْ ۚ إِنَّهُ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِيمُ». این آیه شریفه نکته اول آن که جلسه گذشته اشاره کردیم بحث بارع بود. بارع یک کلمه بسیار عمیق است، آن حقیقتی که، اسمی که، هر شی را به غایتاش تنظیم میکند، یعنی به تعبیر حالا امروز ریلگذاری یا هر چیزی، ایجاد استعداد هر چیزی را قرار دادن برای رسیدن به نهایت آن، با بارع محقق میشود. بارع یک اسم لفظی فقط نیست، بارع یک حقیقت است. لذا توسل به بارع یعنی توسل به آن حقیقتی که استعداد را ایجاد میکند تا این موجود به نتیجهاش برسد که «اَعطی کُلَّ شَیءٍ خَلقَهُ ثُمَّ هَدی» خدای سبحان خلقت هر چیزی را اعطا میکند و بعد از آن، این کمال اولی است، کمال ثانویاش هم این است که با استعدادی را به سمت آن غایتی که دارد هدایت میکند، «ثُمَّ هَدی».انسان هم با بارع همین نسبت را دارد که باری که از اسما الهی است بعد از خالق، خالق خلقت اولیه است، باری آن هدایت در حقیقت این انسان است به سمت آن کمالاتش. لذا این جا که ظلم اینها بود و بعد توبه اینها بود هر دو ظلم اینها و توبه اینها با اسم باری ارتباط پیدا میکند چون استعداد هدایتی اینها بوده است که باید اینها دنبالش را میگرفتند و به مقصود میرساندند. چون به گوساله پرستی روی آوردند آن استعداد را ضایع کردند. ببینید، هر عملی که من انجام میدهم این سنت الهی است، یک استعداد کمالی برای هر انسانی به سمت نامتناهی قرار داده شده است و هر انسانی در طول عمرش که برایش قرار داده شده است ممکن است 10 سال باشد، 20 سال باشد، 100 سال باشد، این طول عمر کفاف دارد و کفایت میکند برای این که انسان این کمالش را پیدا بکند. اگر هر لحظهای را از دست بدهد به همان نسبت در رسیدن به آن مقصود نهایی این اختلال ایجاد میشود و کوتاهی و تقصیر ایجاد میشود. لذا گاهی راه جبران این را با نحوه توبه برای ما قرار دادند. هر عملی که از ما صادر میشود اگر در جهت فعلیت صحیح آن استعداد باشد این حرکت به سمت نهایت همین جور ادامه پیدا میکند، زمینه، مسئله، استعداد بعدی، فعلیت بعدی، امکانپذیر میشود. اما اگر نعوذ بالله، انسان در مسیر حرکتش دچار معصیت یا غفلت یا در حقیقیت یک امور غلطی شد، این استعداد آن مرتبه ضایع میشود چون در این فعلیت به فعلیت نرسیده است و سد در حرکت آن استعدادهای سابق هم به سمت لاحق میشود. یعنی نه فقط خودش را ضایع میکند آن جایی که انسان نعوذ بالله به معصیت چنگ بزند یا در حقیقت غفلتی از او صورت بگیرد نه فقط آن لحظه را از دست داده است بلکه نتیجه کل سابق از این را از دست داده است و بلکه نتیجه آن چه که بعد از این میخواست از دست بیاید را از دست داده است. یک بزرگی کلامی دارد، خیلی کلام دقیق و عمیقی است. میفرماید اگر انسان عمری را به توجه و تذکر خدای سبحان بگذراند و یک لحظه غفلت برای بعد از این مراقبه ایجاد بشود این لحظه غفلت ضررش برای این بیش از همه آن دورانی است که مراقبه کرده است. علتش چیست؟
ملایی: یک لحظه.
حجت الاسلام عابدینی: مثلاً شما ده لحظه عمر را، مثال میزنیم، انسان به مراقبه گذرانده است، لحظه یازدهم نعوذ بالله غافل شده است. میگوید این لحظه یازدهم از تمام آن ده لحظه سابقی که مراقبه داشت خسارتی که بر این عارض میشود بیشتر است. میگوید چرا؟ میگوید علتش این است که هر لحظه قبل انسان را آماده میکند برای گرفتن لحظه بعد. و لحظه بعد این گونه نیست که اگر لحظه قبل را لحظه یک گرفتیم، لحظه بعد یک به اضافه یک باشد. نه.
ملایی: تصاعدی است.
حجت الاسلام عابدینی: لحظه بعد یک امر بسیطی است. مثلاً لحظه سوم دوباره دو به اضافه یک نیست که یکی بخواهند بدهند، نه لحظه بعد سه را میخواهند بدهند که این سه به اضافه دو به اضافه یک میشود شش. دقت میکنید؟ یعنی آن یکی است، دو هم اضافه شده است در لحظه بعد، این سه خودش را یک جا میخواهند بدهند نه یک دانه بدهند بشود سه.
ملایی: دارم آرام آرام میفهمم آن لحظه غفلت چه بلایی میخواهد بیاورد.
حجت الاسلام عابدینی: بعد الان اگر من ده لحظه به مراقبه گذرانده باشم لحظه یازدهم ده را از دست ندادم، یکی را از دست ندادم، تمام اینها مقدمه بود، تمام اینها استعداد ایجاد کرده بود، ظرفیت ایجاد کرده بود، که من لحظه یازدهم را بگیرم که همه اینها مقدمه بود. اگر آن لحظه یازدهم را به غفلت گذراندم یک دفعه عظمت از دست دادن این لحظه با تمام قبلیها اعظم از آنهاست. لذا خدای سبحان به اینها وقتی که خطاب صورت میگیرد که «يَا قَوْمِ إِنَّكُمْ ظَلَمْتُمْ أَنْفُسَكُمْ بِاتِّخَاذِكُمُ الْعِجْلَ»، شما بعد از این مراقبهای که موسی برای شما ایجاد کرده بود، بعد از این که با دریا مواجه شدید، عبور از دریا کردید، ایمانتان مضاعف شد، مراقبه الهی را داشتید، شاکر خدای سبحان بودید، غرق فرعون را دیدید، نعمتها و میراث او را به ارث بردید، همه اینها که شما را به یاد خدا میانداخت اما با این لحظه که باید بالاتر را میگرفتید، یک دفعه با «بِاتِّخَاذِكُمُ الْعِجْلَ» که آن هم اتخاذ، یعنی یک لحظه غفلت نشد پرده برود و بیاید، اتخاذ عجل یعنی عجل و گوساله را برای خودتان محبتش را تثبیت کردید.
ملایی: تصمیم گرفتید که او را بپرستید.
حجت الاسلام عابدینی: عزم بر این ایجاد شد، اتخاذ است. با این نگاه شما یک دفعه با بارهای که باری شما بود و هدایت شما را برای مقادیر بعدی و هدایتهای بعدی تقدیر کرده بود شما آن را منقطع کردید، ارتباطتان را قطع کردید با باری. لذا «فَتُوبُوا إِلَىٰ بَارِئِكُمْ».
ملایی: برگردید سمتش.
حجت الاسلام عابدینی: برگردید به سمت بارع شما که آن بارع شما استعداد شما را در این طریق محقق میکرد. ببینید چقدر تعبیر لطیف، زیبا، هر یک لفظی که میآید چقدر دقیق است. بعد هم تعبیر این جا آورده است: «فَتُوبُوا إِلَىٰ بَارِئِكُمْ»، نمیگوید «فَتُوبُوا إِلَىٰ بَارِئِ». اگر میفرمودید «فَتُوبُوا إِلَىٰ بَارِئِ» به باری برگردید، یعنی اسم باری حق که در حقیقت آن پراکنده شما و استعداد ایجاد کننده ایجاد در شما. «فَتُوبُوا إِلَىٰ بَارِئِكُمْ» خدای خودتان، باری خودتان.
ملایی: یک لطفی.
حجت الاسلام عابدینی: خیلی لطافت داشت این حرف.
ملایی: تعبیر عجیب است.
حجت الاسلام عابدینی: آن حالی که برای انسان ایجاد میشود.
چنان لطف او شامل هر تن است
که هر بنده گوید خدای من است
این جا خدا با این که اینها اتخاذ عجل کردند، گوساله پرستی کردند، از همه نعمتهای خدا به اینها نشان داده و ایجاد کرده پشت کردند و موسی(ع) نبی لطیف الهی را به غضب واداشتند، اما در عین حال «فَتُوبُوا إِلَىٰ بَارِئِكُمْ»، «بَارِئِكُمْ» که این لطافت خداست، خدا در عینی که ما پشت میکنیم باز هم رحمتش بر غضبش غلبه میکند. اگر هم غضبی بر ما میکند آن غضبش برای برگرداندن به سمت رحمت است. امام سجاد(ع) میفرماید خدا جهنم را خلق کرد تا تازیانه الهی باشد برای این که مردم را به سمت بهشت ببرد. یعنی میخواهد ما را با ترساندن از جهنم سوق به بهشت بدهد. نمیگوییم جهنم نیست، اما جهنم یک لطفی از جانب خداست که ترسی ایجاد بشود بر ما که بیباک و غافل نشویم. از این منظر جهنم مظهر لطف و رحمت است، «عَذابٌ مِنَ الرَحمان» است. که در حقیقت «بِسُورٍ لَهُ بابُ باطِنُهُ فیهِ الرَّحمَةٌ وَ ظاهرِهُ مِنَ قِبَلِهِ العَذاب» که این ظاهر یک ظاهر عذاب است اما «باطِنُهُ فیهِ الرَّحمَةٌ» که این باطنش رحمت الهی است، برای همه خوب است. لذا اینها «فَتُوبُوا إِلَىٰ بَارِئِكُمْ»، این بارع شما که آن اندازهگیری، حسابگری، استعداد ایجاد کردن، همه اینها با این باری محقق میشود و شما ارتباطتان را قطع کردید با این اتخاذ عجل، شما کوتاه آمدید، میفرماید که برگردید و در حقیقت «فَاقْتُلُوا أَنْفُسَكُمْ». این «فَاقْتُلُوا أَنْفُسَكُمْ».
ملایی: این بزنگاهی است که برنامه قبلی قرار شد بیان کنید.
حجت الاسلام عابدینی: بله. که این باری با این «فَاقْتُلُوا أَنْفُسَكُمْ» چه کار میکند. میخواهد بگوید آن توبه که «فَتُوبُوا إِلَىٰ بَارِئِكُمْ»، یک توبه، یک حق اللهای دارد که این حق الله این است که انسان وقتی توبه درگاه خدا میکند خدای سبحان میبخشد، میآمرزد. اما در عین حال یک آثار هدایتی، آثار دنیایی، در کار است، مثلاً اگر کسی مرتد شده است، مرتدی که مرتد فطری باشد و ملی باشد این مرتد فطری اگر توبه کرد و در حقیقت این توبهاش پذیرفته میشود اما حکم قتل او هم انجام میشود. در عینی که توبهاش پذیرفته میشود. یعنی این جور نیست که اگر کشته میشود جهنمی باشد، اگر کشته میشود توبه کرده توبهاش پذیرفته شده است. اما این تطهیرش و آن نظام تطهیریاش از این مسیری که خضوع پیدا میکند، خاضع میشود، مطیع میشود در برابر امر خدا، تا در حقیقت چه میشود؟ حکم قتل راجع به او محقق میشود، انجام میشود. البته با شرایط و اقتضائی که در کار است، آن شرایطی که باید پیش بیاید. این جا میفرماید «فَتُوبُوا إِلَىٰ بَارِئِكُمْ» توبه کنید یه سوی آن اسم الباری حق، چون انسان در هر لحظه و کار و فعلی با اسمی از اسماع خدا رابطه برقرار میکند. یعنی وقتی انسان غذا میخورد با اسم رازق حق مرتبط است، وقتی انسان مریض است، دنبال درمان است، با اسم شافی حق در ارتباط است، وقتی انسان مثلاً به یک کسی دارد عطوفت و رحمت میکند با اسم رئوف و رحمان حق دارد در حقیقت ارتباط برقرار میکند، یا دارد سخاوتی به خرج میدهد با اسم جواد حق دارد، یا اگر کسی به او بدی کرده است این دارد میگذرد با اسم غفور حق دارد مرتبط میشود، عفو و غفور حق. با این نگاه انسان تمام افعالش که توجه در آن است و با علم محقق میشود محضر اسمی از اسما حق است. با این نگاه ببینید اگر ما به ما میگویند که خدای سبحان هزار اسم دارد، یا صد اسم در بعضی نقلها میشود، که «مَن اَحصاها دَخَلَ الجَنَّة» کسی که اینها را احصا بکند داخل در بهشت میشود. احصا اسما الهی، تخلق به اسما خداست، یعنی اگر ما دعای جوشن کبیر را میخوانیم هر اسمی از اسما الهی بابی از ابواب رابطه و تخلق انسان به اوست. و هر اسمی یک عالمی است، عالم با آن اسم یک رنگ دیگری دارد و با اسم دیگر رنگ دیگری دارد. عالم با اسم جواد حق یک رنگ و رو دارد، عالم با اسم غفور حق یک رنگ و رو دارد. و انسان مظهر اسم جامع حق میتواند باشد، یعنی مظهر اسم الله که همه اسما الهی در وجود این است، لذا خلیفه میشود؛ «إِنِّي جَاعِلٌ فِي الأَرضِ خَلِیفَةً».
ملایی: باید شبیه باشد دیگر.
حجت الاسلام عابدینی: بله. خلیفه مظهر اسم جامع است. لذا هر فعلی از افعال ما مظهر اسمی از اسما خداست و هر موجودی از موجودات در عالم مظهر اسمی یا اسمائی از خداست. ببینید اینها چقدر زیبا میشود. عالم را با اسم دیدن، عالم را، عمل را با اسم دیدن، آیات قرآن را با اسم خدا دیدن که جلسه قبل عرض کردیم. ببینید، تمام اینها نگاه اسمائی به عالم داشتن است که این میشود تعبیری که امام خمینی(رحمه الله علیه) داشتند. ایشان فرمودند که قرآن کریم زبانش زبان اسما است، یعنی خدا را، عالم را با اسما الهی معرفی میکند و زبان عرفان هم زبان اسما الهی است چون در عرفان خدا است و خدا، یعنی موضوع عرفان خداست، یعنی خداست و تجلیاتش، خداست و ظهوریاتش، نه خداست و دیگران، نه خداست و اغیار. خداست و تجلیاتش، خداست و ظهوراتش. قرآن کریم همین نگاه را در نظام قرآنی دارد. این جا ما به بارع داریم متوسل میشویم که «فَتُوبُوا إِلَىٰ بَارِئِكُمْ» به اسم الباری حق، «فَاقْتُلُوا أَنْفُسَكُمْ». این «فَاقْتُلُوا أَنْفُسَكُمْ» که دنبالش میآید که «ذَٰلِكُمْ خَيْرٌ لَكُمْ عِنْدَ بَارِئِكُمْ» این بهترین است برای شما نزد بارع. نزد باری بهترین است یعنی چه؟ یعنی اگر میخواهید برگردید به تنظیمات فطرت و ان استعداد عظیم خلافت الهی در انسان، این «فَاقْتُلُوا أَنْفُسَكُمْ» باید محقق بشود. خیلی دقیق است که این ارجاع «ذَٰلِكُمْ خَيْرٌ لَكُمْ عِنْدَ بَارِئِكُمْ». تعبیری که در این جا است «فَاقْتُلُوا أَنْفُسَكُمْ» چیست. در روایات متعددی که وارد شده است که حالا من در محضر بعضی از این روایات انشاءالله قرار میگیریم، در روایات متعددی که وارد شده است خیلی مباحث زیبایی آمده است. مثلاً در این کتابی که الان در محضرش هستیم، کتاب تسلیم حضرت آیت الله جوادی، تفسیرشان است و جلد چهارم تفسیر است که تا الان شاید نزدیک 60 جلد از تسلیم چاپ شده است و ادامه هم دارد. از برکات وجودی حضرت آیت الله جوادی است که ما خیلی بهرهمند میشویم. «حَفَظَهُ الله وَ اَدامَهُ الله» از وجودشان و فیضشان انشاءالله بر همه شیعیان عالم انشاءالله. در این جا روایتی را نقل میکنند. من به خاطر این که روایات نورانیتش تاثیر بیشتری بگذارد اصل مسئله را از خود روایات نقل میکنم. چندین روایت در این جا آمده است، حدود 6 روایت در این جا ذکر شده است. روایت اول این است، از امیرمومنان(ع). وقتی که از موسی کلیم سوال کردند که اگر ما «فَتُوبُوا إِلَىٰ بَارِئِكُمْ» آمد توبه ما چگونه باشد. «قالُوا لِمُوسی: ما تُوبَتُنا» توبه ما چگونه باشد. «قالَ»، باید «یَقتُلُ بَعضُهُم بَعضی» باید بعضی از شما بعضی دیگر را بکشید. «فَأَخذُ سَکَّاکین» چاقو را باید بگیرند، «فَجَعَلَ الرَجُل» و اینها مردان. اولاً این «فَاقْتُلُوا أَنْفُسَكُمْ» نسبت به مردان بود، یعنی این مسئله در رابطه با کودکان و خانمها محقق نشده است، در روایت هم داریم. آن جا دارد، همین جا هم اشاره میکند، که آنهایی که گوساله پرستی کردند و مرتد شدند با این که توبه آنها قبول شد و خدا قبول کرد اینها آن جرم دنیاییشان هم باید محقق بشود و تا حد دنیایی باید جاری بشود. حدش چه بود؟ یکی از سختترین حدود الهی است. چرا این قدر این حد سخت است؟ یک موقع است یک کسی را میخواهند بکشند، این سخت است اما سختی آن جا است که به یک نفر دیگر بگویند که تو که هم قوم این هستی، هم خویش این هستی، شما باید خودتان خودتان را با همدیگر بکشید، آن هم یک جمع زیاد. حالا روایت را بگذارید بخوانم. آن جا دارد که «فَجَعَلَ الرَجُل فَاقْتُلُوا أَنْفاها وَ أَباهُ وَ إِبنَهُ» گاهی یک کسی پدرش را یا پسرش را یا برادرش را کشته بود. و وقتی که این جریان محقق شد دارد که، من دارم روایات را با همدیگر تلفیق میکنم تا وقت کمتری بگیرم. بعد آن جا دارد که خطاب شد به آنها که «أُغدُوا کُلَّ واحِدٍ مِنکُم» صبح کنید فردا صبح همه شما «إِلی بِیتِ المُقَدَّس وَ مَعَهُ سِکینُ اُوحَدیدَةِ سِیف» هر کدام یک چیز تیز مثل شمشیر. «فَإِذا سَعَدتُم» موسی کلیم فرمود وقتی که من بالای منبر رفتم «فَکُونوا أَنتُم مُتِلَسِّمین» همه نقاب زده باشند به طوری که همدیگر را نبینند و نشناسند. «لایَعرِف اَحَدٌ صاحِبَهُ، فَقتُلوا بَعضُهُم بَعضا، فَاَجتَمَعُوا سَبعینَ الرَجُلُ مِمَّن کانُوا اَبَدٍ عِجل» هفتاد هزار نفر از گوساله پرستها آمدند در بیت المقدس که توبه کرده بودند. «فَلَّما صَلی بِهِم مُوسی» نماز را خواندند در آن جا، «فَصَعِدَ المِنبَر» وقتی رفت «أَقبَلَ بَعضُهُم یَقتُلُ بَعضاً حَتِّی نَزَلَ جِبرِئیل فَقالَ قُول لَهُم یامُوسی» و جبرئیل نازل شد و آن جا خطاب کرد: «یا إِرفِعُ القَطع فَقَد تابَ الله عَلَیکُم» خدا پذیرفت.
ملایی: تمامش کنید.
حجت الاسلام عابدینی: «فَقُتِلَ اَشتَتَ آلاء» ده هزار نفر کشته شدند، «وَ أَنزَلَ الله ذلِکُم خَیرٌ لَکُم إِن وَ بارِئُکُم». جرم و جریمه، جریمه به اندازه جرم است. جرم اینها بعد از دیدن آن همه آیات امتنانی حق و رحمت حق به آنها، با آن همه عظمت برگشتن اینها در آن لحظات از خدا جرم سنگینی است. لذا به غیر از یک جریمه سنگین کشش این را نداشت. اینها وقتی که از دریا عبور کردند آن قوم گوساله پرست را دیدند گفتند «إِجعَل لَنا الههً کمالُ آلِهَ» اینها ببین یک چیز محسوس دارند، آن را خدا گذشت چیزی بر آن قرار نداد چون یک حرف بود. اما این جا موسی آمده رفته برای اینها کتاب بیاورد، و اینها موسیای که پیششان بوده و در کنار کوه طور هستند و برای اینها حالا بعد میگوییم «مَن نُصَلی» و در حقیقت آن هجر را برای استسقا قرار داد که آن سنگی که از آن دوازده چشمه جوشیده است همه اینها را دیدند آن وقت اتخاذ عجل کردند. لذا این جا یک جریمه بسیار سنگینی میخواهد که بینظیر باشد. پس شدت جریمه نشان میدهد لطف حق در آن جایی که برای آنها بوده است لطف در اوج بوده است تا جریمه این قدر سنگین محقق شده است. اولاً اگر خود این هم یک لطف حق است چون آن الطاف حق وقتی ایجاد شد کسی که در مقابل آن الطاف بایستد دیگر نباید راه بازگشت داشته باشد، دیگر باید رها میشد، دیگر باید حلول در عذاب برای اینها محقق میشد. چنانچه بعضی از اقوام گذشته به عذاب الهی در دنیا هم محقق شد برایشان. اما خدا باز هم این را لطفی برای اینها قرار داد که توبه اینها را بپذیرد اما جریمهای را قرار داد که اگر «فَاقْتُلُوا أَنْفُسَكُمْ» با این که خیلی سخت بود اما عمر دنیای اینها راهش بسته شد. اما آخرت اینها چه شد، ابدیت اینها چه شد؟ ابدیت اینها باقی ماند و اینها در رحمت حق قرار گرفتند چون توبه اینها قبول شد. حتی تعبیر این که «فَتُوبُوا إِلَىٰ بَارِئِكُمْ ذَٰلِكُمْ خَيْرٌ لَكُمْ عِنْدَ بَارِئِكُمْ»، این عندیت بعضی بزرگان در تفاسیر تا این حد جلو رفتند، از بعضی روایات هم بهم دست میآید، که کسانی که در این جا با این حکم برای آنها اجرا شد مثل «فَلاتَحسَبَنَّ الَّذینَ قُتُلُوا فِي سَبیلِ الله اَمواتاً بَل اَحیاءٌ عِندَ رَبِّهِم»، این «عِندَ رَبِّهِم یُرزَقُون» با «عِنْدَ بَارِئِكُمْ». یعنی اینها چون توبه کردند پاک شدند. و چون اختیاراً مطیع شدند که امر حق را اطاعت بکنند، بایستند کشته بشوند، حتی مقاومت نکنند. اینها با این اطاعتشان به مقام «عِنْدَ بَارِئِكُمْ» رسیدند. خیلی تعبیر زیبایی است. جرم مرتکب شده است اما جرمش را با توبه تطهیر کرده است و با یک جریمه او را به مقام در حقیقت «عِنْدَ بَارِئِ» رسانده است. این خیلی عجیب است. در روایت میفرماید که، تعبیر این است آنهایی که داشتند میکشتند گفتند خدایا این عقاب که مومنان بودند، برای ما سختتر از آنهایی است که کشته شدند. ما برادران و خواهران را به دست خودمان کشتیم، این برای ما خیلی سختتر است تا آنهایی که کشته شدند. آنها کشته شدند ولی ما چه کنیم عمری باید حواسمان به این باشد که ما برادرمان را کشتیم، ما پدرمان را کشتیم، ما فرزندمان را کشتیم، این خیلی عذاب سختی است. آن جا دارد که وقتی که اینها گفتند، گفتند: «فَقالَ یُقاتِلُون» اینهایی که باید میکشتند، «نَحنُ اَعظَمَ مُصیبَتاً مِنهُم نَقتُلُ بِأَیدینا آبائَنا» پدرانمان را کشتیم، «أَبنائنا» فرزندانمان را، «إِخواتَنا، قراباتَنا» فامیلمان را، «وَ نَحنُ لَم نَعبُد» ما در حقیقت عبادت عجل هم نکرده بودیم که مجرم باشیم ولی این چه مصیبتی بود برای ما، ما که مومن بودیم، «فَقَد سابا بَینَنا بَینَهُم فِي المُصیبَة» مصیبت برای آنها قتل بود، برای ما کشتن بود، این هم مصیبت است که آدم به این مبتلا شده است. «فَاوحَی الله تَعالی إلی مُوسی: یامُوسی» وقتی اینها این را گفتند خدا وحی کرد بر موسی که ای موسی، «إِنِّي إِن مَمتَحَنُ ذلکَ» این هم یک امتحانی بود برای اینها بلکه یک جریمهای بود برای آنها. چرا؟ «لِأَنَّهُم مَعتَزَلُوهُم لَمَّا عَبَدُ العجل» وقتی که آنها گوساله پرستی کردند اینها امر به معروف و نهی از منکر نکرده بودند.
ملایی: ایستادند تماشا کردند.
حجت الاسلام عابدینی: اینها هم کنار کشیده بودند اما کنار فعال نبودند. یک موقع آدم میکشد کنار میگوید به من چه ربطی دارد، اما یک موقع است کنار کشیدن فعال است، یعنی جلو میگیرد، نمیگذارد، سعیاش را میکند حتی ممکن است موفق هم نشود اما سعی خود را کرده است.
ملایی: همان فعالیت.
حجت الاسلام عابدینی: این میگوید جریمه اینها این بود که آن جا نگاه کردند، سکوت کردند، حالا این جا باید جریمه اینها با کشتن تطهیر بشود. آنها جریمهشان اتخاذ عجل بود با کشتهشدن پاک شدند، اینها با کشتهشدن. کشتن خیلی سخت است، کشتن هم از اقوام و اینها. بعد دنبالش میفرماید. این خیلی زیباست. «وَ لَمّ یَحجُرُوهُم» اینها را جدا نشدند از اینها، «وَ لَم یُعادُهُم» با اینها دشمنی نکردند که این کار را کردند، نشان ندادند که کار را ما با آن مخالف هستیم. «قُل لَهُم» ولی حالا به اینها بگو با این که این سختی الان برای شما است «مَن دَعَ الله بِمُحَمَّدٍ صَلی الله عَلیهِ وَ آلِه وَ سَلَّم، أَن یُصَحِحَ عَلیهِ قَتلُ المُستَحِبّینِ لِلقَتل بِذُنُوبِهِم» بگو با توسل به محمد(ص) میتوانید با این توسل این مصیبت را در وجودتان راحتتر بکنید. «فَقالُوها» وقتی این توسل را پیدا کردند «صَحَحَ الله عَلَیهِم ذلکَ» دیدند که الان برایشان تحمل این مصیبت آسان شد. «وَ لَم یَجِدُوا لِقَتلِهُم لَهُم عَلَما». بعد دنبالش در یک روایت دیگری دارد که این تتمیم هم بکنیم که میفرماید که کسانی که مستحق قتل شده بودند که کشته بشوند میگوید بعضی از آنها آن جا گفتند که موسی(ع) دائماً به ما یاد میداد که هر جا دوران اسارت فرعون، که هر جا کارتان خیلی سخت میشود توسل به پیغمبر اکرم و اهل بیتاش تسهیل کننده و نجاتدهنده است. که این را چند بار تا حالا علتش را هم گفتیم، بیان علتش هم کردیم. این جا مصداقش است. بعد این جا دارد که اینها یادشان افتاد در همان حینی که هنوز کشته نشده بودند و در حال در حقیقت آن صحنه به اصطلاح آن صحنه آماده بود. میگوید اینها «قالَ: أَوَ لَیسَ الله قَد جَعَلَ تَوَّسُل بِمُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَیِّبین أَمراً لاتَخیبُ مَعَهُ طَلِبَ» میگوید موسی به ما یاد نداده بود که وقتی در فشارها و سختیها و گرفتاریها قرار میگیریم توسل به محمد و آل محمد(صلوات الله و صلواتهم اجمعین) گشایش کار را ایجاد میکند، میگوید در همان حالت اینها در حالتی که آماده شده بودند برای این که کشته بشوند توسل پیدا کردند به پیغمبر اکرم و در حقیقت اهل بیت(علیهم السلام). این گونه صدا زدند: «یا رَبَّنا بِجاهِ مُحَمَّدٍ الاَکرَم وَ بِجاهِ عَلیٍ الاَعظَم وَ بِجاهِ فاطِمَةَ الفُضلی وَ بِجاهِ الحَسَنِ وَ الحُسَین سِبتَ سَیِّدِ المُرسَلین وَ سَیِّدَ شَبابِ اهلِ الجَنانِ اَجمَعین وَ بِجاهِ ذُریَّةِ الطَیِبَّةِ الطاهِرَ مِن آلِ طاها وَ یاسین لَمّا غَفَرتَ لَنا ذُنُوبَنا وَ غَفَرتَ لَنا عُقُوبَتَنا وَ اَزَلتَ هذه القَتل عَنَّا». میگوید تا این توسل را کردند «فَذکَ حینَ مُوسی عَلَیهِ السَلام أَن کُفوَ» دست نگه دارید از قتل، دیگر در حقیقت... . «فَقَد سَأَلَنی بَعضُهُم مَسئَلَةً» توسلی ایجاد شده است و قسمی داده شده بر کسانی که آن کسان اگر، چقدر زیباست که خدا به موسی خطاب میکند موسی، توسل پیدا کردند از قوم تو عدهای از اینها، با شفاعت و وساطت عدهای که اگر فرعون و نمرود هم اینها را واسطه میکردند ما آنها را میبخشیدیم، اگر شیطان هم اینها را واسطه میکرد ما مبتلا به رجم نمیکردیم، و چون اینها این توسل را پیدا کردند آن عذاب از همه برداشته شد. اگر ما این باورمان ایجاد بشود کسانی که پیغمبر و اهل بیت را اسمی از آنها میدانستند، موسی به اینها نوید داده بود که اینها مقربان «عِندَ الله» هستند، آنها با اسمی که میشناختند فقط، حقیقتی ندیده بودند، با اسمی که به آنها بشارت داده بود توسل میکردند نتیجه میدیدند. ما دیدیم، ما سرگذشت پیغمبر اکرم و اهل بیت را میدانیم، ما زندگی میکنیم.
ملایی: ما الان با فرزند او زندگی میکنیم.
حجت الاسلام عابدینی: ما الان در زمان این فصلی که در محرم هستیم شب و روزمان نفس با یاد آنها میکشیم، ما زیر سایه امام زمان(عج) و ماموم آنها هستیم. چگونه غافل باشیم از این که...
ملایی: چه خسرانی است ما در این شرایط محمد و آل محمد(ص) را بهره نبریم از ایشان و دور باشیم.
حجت الاسلام عابدینی: انشاءالله یاد بگیریم که این درسی باشد برای ما که قدردان باشیم، بدانیم چه نعمتی خدا ما را قرار داده در این زمان باشیم که دوره پیغمبر اکرم و اهل بیت است، آن هم خاتم اهل بیت که افضل دوران بشریت است، افضل دوران بشریت است به تعبیری که خود حضرات داشتند بتوانیم از این محرم طلب شفاعت بکنیم که ما را سربازیمان را امضا بکنند نسبت به امام زمان(عج). اشکهای ما مهر امضای سربازی ما و قبول سربازی ما باشد. «فَتَقَبَّلَهَا رَبَّها بِقَبُولٍ حَسَن» که خدا ما را در این ماه انشاءالله به قبول حسن بپذیرند و این توبهای که آنها محقق کردند و با این توسل این توبهشان امضا شد این توبه را از ما بپذیرند و برای ما هم انشاءالله امضا بکنند و رقم بزنند.
ملایی: الهی آمین. در این قسمت بحثتان کامل شد؟
حجت الاسلام عابدینی: دیگر تا این قسمت چون اگر بخواهم ادامه بدهم وقت نیست. سعی کردم این روایات را مجموعش را در چند جمله با همدیگر تلفین بکنم و بیان بکنم.
ملایی: تفسیر و تصویر حضرت آیت الله جوادی آملی حفظه الله تعالی. ما منتظر میمانیم برای ادامه این مطالب حاج آقای عابدینی، ولی حالا ممکن است یک هفته طول بکشد.
حجت الاسلام عابدینی: انشاءالله که خدای سبحان ما را با این اهل بیت(ع) نفس به نفس، لحظه به لحظهمان را حشرمان را قرار بدهد و لحظهای ما را از زیر سایه اینها و توجه اینها دور نکند.
ملایی: الهی آمین. خیلی متشکرم تا این جای کار.
حجت الاسلام عابدینی: سلامت باشید.
ملایی: بینندههای عزیز برنامه سمت خدا قدم برمیداریم آرام آرام به سمت خدای متعال و این قدم برداشتن ما با توسل به اهل بیت، با استمداد از رسول خدا(ص) و از مسیر روضه، اشک و توجه و التجا در همین مجالس عزای آقایمان امام حسین(ع) است و همین طور فراموش نمیکنیم کلام خدا، کلام وحی را، که این دو یادگار ارزشمند پیامبر اکرم(ص) است. قرآن اگر در محضرش هستید که این صفحه 19 را باز بفرمایید، اگر نه همراهی بفرمایید با تلاوت آیات 120 تا 126 از سوره مبارکه بقره، صفحه 19. «اعوذُ بِالله مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیم».صفحه 19قرآن کریم
ملایی: «اللهُمَّ صَلَّ عَلَی مُحَمَّد وَ آلِ مُحَمَّد وَ عَجِّل فَرَجَهُم». خدا ما را از قاریان قرآن، از خادمان قرآن و از عاملان به قرآن قرار بدهد به حق قرآن ناطق امیرالمومنین و فرزندان پاک و مطهر ایشان. برویم برای این که چند دقیقه پایانی خدمت حاج آقای عابدینی باشیم همچنان و نکات قرآنی هم اگر داشته باشند از مظهر ایشان بهره ببریم یا تکمیل بحثی که تا این جای کار داشتند.
حجت الاسلام عابدینی: «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ». آیهای که در محضرش بودیم که «إِنَّكُمْ ظَلَمْتُمْ أَنْفُسَكُمْ بِاتِّخَاذِكُمُ الْعِجْلَ فَتُوبُوا إِلَىٰ بَارِئِكُمْ فَاقْتُلُوا أَنْفُسَكُمْ» یک آیهای است که حالا تفسیرش ادامه دارد و مجموعش معلوم میکند که این مسئله چیست. اما از جهت این که یک موقعی شنوندگان و بینندگان عزیز ما در «فَاقْتُلُوا أَنْفُسَكُمْ» که این جریمهای که خدای سبحان برای قوم موسی قرار داد به خاطر شدت جرمی که محقق کردند در مقابل آن شدت الطاف الهی که بود این در حقیقت در امت ختمی خدای سبحان وعده داده است که تا وقتی که پیغمبر اکرم در بین مسلمانها بود و تا وقتی که استغفار است خدای سبحان آن عذاب خودش را بر این امت وارد نمیکند. لذا این جرم و این جریمه که مربوط به آن جرم بود مربوط به اقوام گذشته است. هر چند که به اصطلاح اخطارش، هشدارش، در آیات دیگری داده شده است که حالا بعداً آن آیات را ذکر میکنیم که ولی باید انسان بترسد. اگر در مقابل نعمتهای الهی قرار گرفت زودی نعمتشکنی و ظلم و غیرشاکر نباشد. هر جرمی مقابلهاش مطابق با همان در حقیقت، جریمهاش مطابق با جرم است ولی چون خدای سبحان رحمتش را در این امت به واسطه وجود حضرات معصومین و اهل بیت و پیغمبر اکرم قرار داده است این نوع عقاب را از ما برداشته است اما این گونه نیست که بگوییم عقاب نمیکند، این شدت عقاب برداشته شده است.
ملایی: یعنی امتحانهای سختی را در قرون و اعصار و در دورانهای گذشته...
حجت الاسلام عابدینی: مربوط به امتهای سابق بوده است لذا عذابهای مطلقی که در قوم هود و ثمود و لوط و نوح و اینها آمد این عذابها در امت ختمی به برکت وجود اهل بیت برداشته شده است، و از جمله همین نوع عذابی که در این جا بوده است.
ملایی: میخواهیم از محضر بینندههایمان کم کم خداحافظی بکنیم. اگر فکر میکنید نکتهای است در حد 20-30 ثانیه.
حجت الاسلام عابدینی: نه. فقط دعا میکنیم که انشاءالله محروم از برکات این ایام نباشیم. برای همدیگر خیلی دعا کنیم، برای اجتماع مومنین، برای محور مقاومت در جهان، دعا خیلی بکنیم. همه ما محتاج به دعا هستیم، دعاهای ما برای همدیگر زودتر مستجاب میشود. از زبانی که گناه نکردی امام فرمودند دعا کنید که آن زبانی که گناه نکردیم زبان دیگران است که نسبت به همدیگر اگر دعا کنیم این دعاها در حق همدیگر انشاءالله گره میخورد و مصائب و مشکلات را انشاءالله برمیدارد.
ملایی: انشاءالله. یا نمیدانم آن موقعهایی که گریه کردیم و سینه زدیم، مجلس روضه بودیم، آن موقع هم خیلی برای همدیگر دعا کنیم.
حجت الاسلام عابدینی: انشاءالله مجالس روضه را قدر بدانیم.
ملایی: متشکرم آقای عابدینی عزیز، سلامتی شما آرزوی ماست و دیدار دوباره شما.
حجت الاسلام عابدینی: سلامت باشید، در پناه خدا.
ملایی: ممنونم. بینندههای محترم شبکه سه سیما، شبکه محترم افق، شبکه جهانی ولایت، دوستهای خوبم پای رادیو معارف، شنوندههای نازنین، آقایان و خانمها، در روضهها همدیگر را دعا میکنیم و این لحظهها هم همه با هم محضر ارباب بیکفن حضرت اباعبدالله الحسین(ع) عرض ادب میکنیم. و این خداحافظی سمت خدای امروز با شما خوبان است. «السَّلامُ عَلَیکَ یااباعَبدِالله وَ عَلَی الاَرواحِ التي حَلَّت بِفِنائِک عَلَیکَ مِنِّی سَلامُ اللهِ اَبَدا ما بَقیتُ وَ بَقِیَ اللَّیلُ وَ النَّهارُ وَ لاجَعَلَهُ اللهُ آخِرَ العَهدِ مِنِّی لِزیارَتِکُم».