اپلیکیشن شبکه سه
دریافت نسخه اندروید

مشاهده محتوا

1401-04-05-حجت الاسلام والمسلمین شریفیان -آشنایی با مفاهیم بنیادی قرآن کریم (اخوت ایمانی و ارتباط با امام)

شریعتی: بسم الله الرحمن الرحیم. اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم. سلام می کنم به تک تک عزیزان، خانم ها و آقایان، به این سمت خدا خیلی خیلی خوش آمدید. خوشحال هستیم که با هم و در کنار هم هستیم به همه مخاطبان خود شبکه افق، به همه شنونده های خوب رادیو معارف با دل و جان سلام می کنم خیلی خیلی خوش آمدید و امیدوار هستم این جلسه و این محفل برای همه ما مفید باشد در محضر حاج آقای شریفیان عزیز و نازنین سلام علیکم و رحمۀ الله.

شریفیان: سلام علیکم و رحمۀ الله. من هم خدمت شما و همه همکاران عزیز شما و بینندگان محترم و خوب و فرهیخته برنامه سمت خدا عرض سلام و ادب و احترام و قبولی طاعات دارم. ان-شاءالله که همه ما ذیل عنایات خداوند متعال و مشمول نظر لطف امام زمان باشیم و این قلب سلیمی هم که شما فرمودید دیدید جاء بقلب سلیم، گفت آقا من شیعه هستم. حضرت فرمودند حضرت ابراهیم شیعه بود. «إِذْ جاءَ رَبَّهُ بِقَلْبٍ سَلِيم‏» (صافات/84) قلبی بود که سلیم بود، هیچ ناخالصی در مقابل امیرالمؤمنین نداشت. جناب ابراهیم در مقابل امیرالمؤمنین «وَ إِنَّ مِنْ شيعَتِهِ لَإِبْراهيم‏ * إِذْ جاءَ رَبَّهُ بِقَلْبٍ سَلِيم» (صافات/83 و 84) این دعای شما خیلی دعای بزرگی بود ان شاءالله که خدا در مقابل امام زمان به ما یک قلب سلیم بدهد.

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم. بسم الله الرحمن الرحیم. الحمدلله رب العالمین و صل الله علی سیدنا محمد و آله الطاهرین و لعن الدائم علی اعدائهم اجمعین. اللَّهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ حجۀ بن الحسن صلواتک علیه و علی آبائه فِي هَذِهِ السَّاعَةِ وَ فِي كُلِّ سَاعَةٍ وَلِيّاً وَ حَافِظاً وَ قَائِداً وَ نَاصِراً وَ دَلِيلًا وَ عَيْناً حَتَّى تُسْكِنَهُ أَرْضَكَ طَوْعاً وَ تُمَكِّنَهُ فِيهَا طَوِيلا.
بحث ما در باب مسئله اخوت بود و به مسئله رفق و مدارا رسیدیم و از آن جا عرض کردیم که از ارکان صلاح ارتباط انسان با برادران دینی خود و تنظیم روابط، اتصال روابط ایمانی مسئله خلق حسن است. اخلاق حسن که یک معنای عرفی هم ما گاهی اوقات از آن اراده می کنیم ولی در روایات ما تعابیر خیلی بلندی در مورد آن گفته شده است که جلسه قبل شروع کردیم و این جلسه هم ان شاءالله ادامه می دهیم. قبل از این که این بحث را بگویم من فقط یک مقدمه مختصر عرض کنم آن هم این است که بزرگواران، بینندگان محترم، برادران عزیز خود، خواهران گرامی، همه این حرف هایی که داریم می زنیم یک نکته ای دارد آن هم فهم منطق روابط ایمان است. از این غفلت نکنیم. بعضی ها در هر مسئله ای ورود می کنند، بحث می کنند، تحلیل می کنند، حرف های آنها هیچ ربطی به ایمان و کفر ندارد. اینها قرآن نخواندند.
شریعتی: یعنی آنهایی که هیچ جهت گیری در روابط آنها لحاظ نمی شود.
شریفیان: اصلاً وارد هر بحثی می شوند، روابط اقتصادی خود، روابط اجتماعی خود، روابط خانوادگی خود، ازدواج خود، فرزند خود، آینده خود، صلاح و سعادت خود، در مورد شئون مختلف زندگی از درشت تا ریز وارد این بحث ها می شوند می بینید هیچ ربطی به ایمان و کفر بحث ندارد. علت آن این است که ما با ادبیات وحی انس نداریم یا انس ما خیلی کم است. اخوت، روابط اجتماعی، ما الان پای خود را از دایره ایمان و اسلام هم بیرون بگذاریم و برویم در بلادی که ادبیات آنها ادبیات کفر است از روابط اجتماعی بحث می کنند. از تلطیف روابط اجتماعی، تنظیم روابط اجتماعی، کفار هم بحث دارند، ما باید متوجه باشیم راجع به ایمان داریم بحث می کنیم. ما اصلاً هیچ بحث دیگری نداریم جزء بحث ایمان. هیچ بحثی ما دیگر نداریم. ما فقط شاخ و برگ ایمان را در ساحت های مختلف باید پیدا کنیم. ما یک کلام در عالم داریم آن هم قُولُوا لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ تُفْلِحُوا. بارها این را خدمت عزیزان عرض کردم، نبی اکرم وقتی آمد به مردم گفت مردم لا اله الا الله بگویید به فلاح می رسید معاذالله با مردم شوخی نکرد. نخواست سر مردم را کلاه بگذارد. واقعاً نبی اکرم یک کلمه آورده است و آن هم توحید است که ما باید مؤمن به همین کلمه شویم. یک کلمه را در عالم آورده است مابقی شاخ و برگ این است. ما اگر از روابط اجتماعی بحث می کنیم روابط بین اخوان بحث می کنیم از اول گفتیم إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَة، اصلاً ما در مورد ایمان داریم بحث می کنیم. این ایمان دارد ما را به هم پیوند می دهد. پیوندهای دیگری هم در عالم هست. در روایت داریم خلیلین مؤمنا و خلیلین کافراً، خلیل یعنی دو نفر که خیلی با هم ندار هستند. دو مؤمن با هم خلت پیدا می کنند دو تا کافر هم ممکن است با هم خلت پیدا کنند. ولی پیوندها جنس دیگری است، روابط دیگری است، آداب دیگری است، انتهای آن هم چیز دیگری خواهد بود. حضرت فرمودند وقتی که پرده ها کنار رفت آن روز می بینید که قرآن می گوید «الْأَخِلاَّءُ يَوْمَئِذٍ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ إِلاَّ الْمُتَّقين‏» (زخرف/67) قرآن می گوید در روز قیامت همه روابط خلت به عداوت تبدیل می شود، به دشمنی، الاً المتقین، فقط خلتی که بر روابط ایمان شکل گرفته است این در عوالم بعد هم خود را نشان می دهد. می گوید مؤمن در روز قیامت می ایستد خدایا تا برادر من را نفرستی من در بهشت نمی روم. می خواهم بگویم ایمان، ایمان، ایمان، ما در مورد ایمان باید بحث کنیم. می خواستم این آیه را بخوانم. این آیات معروفی است، در سوره مبارکه آل عمران «إِنَّ في‏ خَلْقِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ اخْتِلافِ اللَّيْلِ وَ النَّهارِ لَآياتٍ لِأُولِي الْأَلْباب‏» (آل عمران/190) این آیات معروفی است. تا این جا می رسد «رَبَّنا إِنَّنا سَمِعْنا مُنادِياً يُنادي لِلْإيمان‏» (آل عمران/193) خدایا ما صدای نبی اکرم را شنیدیم. ما ایمان آوردیم. ما گمان کردیم ایمان هم همین جوری است. یک منادی در این عالم آمده است در عین این که شما به اختلاف لیل و نهار و آیات دارید نگاه می کنید یک منادی دارد. بدون آن منادی شما به هیچ کدام از این آیات پی نمی برید. این نبی اکرم آمده «فَاصْدَعْ بِما تُؤْمَرُ وَ أَعْرِضْ» (حجر/94) که صدای خود را در عالم بلند کرده است که بشنوید منادی که در عالم آمده است نبی اکرم است. ندا هم می دانید صدایی از دور است. یعنی ما خیلی دور بودیم خدایا. ندا آمده است، ندا یعنی این. بَعِيدٌ فَأُنَادِيَك أَ قَرِيبٌ أَنْتَ فَأُنَاجِيَكَ، نجوا برای قرب است، ندا برای بعد است. ما بدون انبیاء فاصله ما با خدا بی نهایت است. آن أَنَ‏ الرَّاحِلَ‏ إِلَيْكَ قَرِيبُ الْمَسَافَۀ چون نبی اکرم مبعوث شده است. یک کسی آمده است که راه را نزدیک کرده است. و الا فاصله دور بود، اصلاً دست کسی به خداوند متعال نمی رسید. یک منادی آمد، ندا بلند کرد، «مُنادِياً يُنادي لِلْإيمانِ أَنْ آمِنُوا بِرَبِّكُم‏» (آل عمران/193) خدایا ما این صدا را شنیدیم حالا داریم آرام آرام دنبال می کنیم این لبیک که گفتیم تا کجا است؟ روابط من را چه طوری درست می کند. عرض من این جا است، خیلی این بد است که آدم می بیند آدم مذهبی وارد بحث های مختلف که می شود می بینید اصلاً نبی مبعوث نشده است، کأنه به نبی اکرم ربطی ندارد در مورد این مسائل صحبت کند. خود ما هستیم و سیره عقلاء. خود ما می رویم یک گلی بر سر می گذاریم.
شریعتی: یعنی از رفتارهای ما کسی نمی تواند بفهمد اهل ایمان هستیم یا نیستیم. اهل نور هستیم یا ظلمت هستیم؟
شریفیان: بد آن این است که آرام آرام انسان به این نتیجه برسد که اصلاً این چیزها ربطی به دین ندارد. اصلاً نیازی به دین نیست. انبیاء هم در مورد اینها نباید صحبت کنند. بعضی ها هم می گویند از متفکرین به اسم اسلامی. اصلاً می گویند انبیاء در مورد این چیزها نباید صحبت کنند. انبیاء باید بیایند بگویند ارتباط خود را با خدا تنظیم کنید. ما خود بلد هستیم روابط اجتماعی را تنظیم کنیم. به انبیاء چه ربطی دارد. این خیلی حرف خطرناکی است. این یعنی دین حداقلی، این یعنی بریدن دین، کأن به نبی اکرم ربطی ندارد که در مورد این مسائل ورود پیدا کند. اگر ورود هم بکند باید به او بگوییم آقا بی زحمت در مسائلی که غیر از رسالت شما است ورود نکنید. یک موقع یک عده ای همین را دنبال کردند به این نتیجه رسیدند خود یک راه منهای امیرالمؤمنین درست کنند. کأن به رسول الله ربطی ندارد در مورد این مسائل حرف بزند. خود ما بلند هستیم. یک کلمه است و آن حقیقت ایمان است و این ایمان منتشر در جمیع سطوح زندگی شما است. همه زندگی شما باید ایمان بشود. هر جایی که خدا، خدا است ما آن جا عبد هستیم. ما بنده هستیم و نسبت عبد با خدای خود بندگی است. ایمان است. باید آن جا بندگی کنید، پرستش کنید، ولو در روابط اجتماعی خود. روابط اجتماعی شما قسمتی از پرستش شما است. قسمتی از ایمان شما نسبت به خداوند متعال است. لذا وقتی انجام می دهید قصد قربت باید بکنید. باید به خاطر خدا این کار را انجام بدهید. باید قسمتی از خضوع خود در مقابل خدا و رسول این را ببینید. به حضرت نسبت بدهید. برای همین هم به شما ثواب می دهند. ثواب مال ایمان است. جلسات قبل عرض کردم، کفر که ثواب ندارد مال دنیا است. وادی کفر، وادی حیاۀ الدنیا است. «إِنَّمَا الْحَياةُ الدُّنْيا لَعِبٌ وَ لَهْوٌ» (محمد/36) همه آن در دنیا واقع می شود. خدا هم ثواب می دهد، ثواب دنیا را به او می دهد. یک چیزی در دنیا به شما می دهد. من می بینیم گاهی اوقات جوان است می آید سوال می کند می گوید حاج آقا همه چیز را می خواهید این جوری درست کنید؟ من عرض می کنم وقتی نبی اکرم گفت «لَكُمْ دينُكُمْ وَ لِيَ دين‏» (کافرون/6) یک نقطه مشترک با ابوجهل نبی اکرم نگذاشت. دین شما مال خودتان، دین من هم برای خود من است. دین من هم «لا أَعْبُدُ ما تَعْبُدُون‏» (کافرون/2) به پرستش من ربط دارد. پرستش شما هوای نفس است و دنیا، پرستش ما پرستش خدا است. دو تا دین درست می کند. این پرستش هم در جمیع زندگی انسان می آید. آن کسی که کافر است و نفس را پرستش می کند در جمیع سطوح زندگی او همین پرستش خواهد آمد. پرستش نفس است، روابط اجتماعی او هم پرستش نفس می شود. احترام می گذارد به خاطر نفس خود. به خاطر پرستش نفس روابط تنظیم می کند. به خاطر التذاذ در دنیا. احترام می گذارد که به او هم احترام گذاشته شود. معامله می کنید. یک نفعی را در دنیا دارید دنبال می کنید دارید سر آن معامله می کنید. انسان زور هم بتواند بگوید یک منفعتی را می برم به کسی هم احترام نمی گذارم. برای چه باید به دیگری احترام بگذارم، این خود و منافع خود من است.
شریعتی: یعنی در خوشبینانه ترین حالت دین در حاشیه زندگی ما است.
شریفیان: می رود حاشیه می شود. آن را قیچی می کنیم. این جا که نیست این هم در حاشیه، اول و آخر آن چهار تا حکم شرعی می ماند. که آخر آن هم می گوییم مثل اینها خیلی، اینها هم لزومی ندارد. دل شما پاک باشد خلاص کنید برویم. این می شود.
شریعتی: آن نیت و قصد قربتی که در اعمال مختلف ما در ساحت های مختلف رفتار ما می آید به نظر من مؤید همین نکته شما است.
شریفیان: این که حضرت فرمودند نیۀ المؤمن اشد من عمل، اصل عمل شما نیت شما است که چه کار دارید می کنید. دو نفر هستند به هم در یک منطقه احترام می گذارند. این احترام خضوع در برابر خدا است و نور ایمانی که نور امیرالمؤمنین است در قلب او است. یک جای دیگر هم احترام می گذارم منافع خود من است، دنیا است، با آن را تنظیم کنیم. یعنی پالایش کنیم. گاهی اوقات ما خیال می کنیم بعضی چیزها شبیه هم است. حالا مؤمن هم این کار را کرد، کافر هم این کار را کرد. مستضعفین یک داستان دیگری دارد. کسانی که کافر نیستند ولو از جهت فقهی کافر هستند، ولی نور انبیاء را ندیدند انکار نکردند. جهد به تعبیر روایات ما ندارند. انکار نیست، بغض نیست نسبت به انیباء. مستضعف است. ولی آن کسی که در مقابل جریان حق، در مقابل جریان انبیاء می بیند و انکار می کند و مسیر دیگری را می رود، «وَ الَّذينَ كَفَرُوا أَوْلِياؤُهُمُ الطَّاغُوتُ يُخْرِجُونَهُمْ مِنَ النُّورِ إِلَى الظُّلُمات‏» (بقره/257) من یک جلسه این روایت را عرض کردم يُخْرِجُونَهُمْ مِنَ النُّورِ إِلَى الظُّلُمات به این معنا نیست که روز به روز کارهای بدتری می کند، فقط این نیست. آن کار خوبی که ظاهراً کار خوبی است باطن بدی پیدا می کند. بچه خود را دوست دارد، ولی آرام آرام حب انسان که در فطرت انسان خداوند متعال نهادینه کرده است آن که «فَأَلْهَمَها فُجُورَها وَ تَقْواها» (شمس/8) آن نفس ملهمه را «قَدْ أَفْلَحَ مَنْ زَكَّاها *وَ قَدْ خابَ مَنْ دَسَّاها» (شمس/9 و 10) در آن دسیسه می شود. محبت خود نسبت به فرزند خود هم آرام آرام می رود در حب الدنیا تعریف می شود. بچه خود را برای دنیا می خواهد. بچه خود به دنیا هل می دهد. بچه خود را به سمت دنیا تشویق می کند. خود اهل دنیا است بچه خود را هم در دنیا فرو می برد. آن حب نسبت به فرزند در دستگاه طواغیت آرام آرام یک چیز دیگر از آن در می آید. یک چیز دیگری متولد می شود. ولو در ظاهر بچه او هم مریض می شود ممکن است برای او شب بیداری هم داشته باشد. ولی این با حب مادری که در محیط ایمان برای بچه خود دارد شب بیداری می کند یک چیز نیست. دو تا اتفاق دارد می افتد. پالایش کنید، ریشه های آن را پیدا کنید ببینید آرام آرام متفاوت می شود. یک نقطه وسطی هم دارد، نفس ملهمه، فطرت ها. ولی وقتی تحت ولایت جریان ایمان و کفر قرار می گیرد آرام آرام از هم دور می شوند. هر چه قدر هم جلوتر می روند از همدیگر دورتر می شوند. از یک جایی زاویه شروع می شود. این همین را می گوید وَ الَّذينَ كَفَرُوا کفر که ورزدید دیگر در یک جریان دیگر می افتید. أَوْلِياؤُهُمُ الطَّاغُوتُ، دیگر آنها دارند سرپرستی می کنند. آرام آرام احوال انسان عوض می شود. ریشه های اخلاقی انسان عوض می شود. می رود می بیند این آدم، یک آدم دیگر است. ظاهراً حرف از اخلاق می زند ولی می بینید در مقابل امام حسین می ایستد. ما خیال می کنیم کسانی که در مقابل امام حسین ایستاده بودند یک مشت آدم بد اخلاق بودند. ابوجهل همه چیز او بد اخلاقی بود. این جوری است؟ نه، اخلاق عرفی داشته است. بچه خود را دوست نداشته است؟ واقعاً خلق حسن در ابوجهل بوده است؟ خلق حسن در او است، عمل نیک در او است، حب فرزند او هم یک معنای دیگری پیدا می کند. «وَ الَّذينَ كَفَرُوا أَوْلِياؤُهُمُ الطَّاغُوتُ» (بقره/257) این طرف «اللَّهُ وَلِيُّ الَّذينَ آمَنُوا» (بقره/257) همین که لبیک گفتید ان آمنوا بربکم فآمنا، این که به نبی اکرم لبیک گفتید. گفتید من دست شما هستم. شما من را حرکت بدهید. از این جا یک مسیر دیگر است. حتی ممکن است یک رذیله اخلاقی در مؤمن باشد ولی شکل مواجهه این انسان با آن رذیله حسن است. مثلاً پشیمان است از این که این حالت را دارد. توبه می کند. لذا در روایت دارد گاهی اوقات یک کار خوب انجام می دهید ولی عجب می آید. نسبت شما با خدا دچار یک تزلزلی می شود خدا می گوید نمی خواهد آن را انجام بدهید. در روایت است، خداوند متعال یک کاری می کند که نماز صبح شما قضا شود. نادم شوید، ماقط شوید، نسبت به نفس خود، بگویید من چه دارم، من آدم هستم. من اصلاً بنده هستم. خدا می گوید من این حالت تو را بیشتر دوست دارم تا آن جایی که یک کار نیک می کنید خیال می کنید ما کاری کردیم. ببینید چه قدر بحث دقیق می شود. ایمان را دارم عرض می کنم. منطق ایمان باید بیاید ساری شود، جاری شود، تعریف کند، روابط ما را تنظیم کند. روابط اجتماعی را بر محور ایمان ببینید. چون بحث حسن خلق و اینها می کنم اخلاق شما خوب باشد حاج آقا، کلی آدم هستند مؤمن هم نیستند حسن خلق دارند. این از آن بحث های خطرناک است. مستضعف ممکن است یک جاهایی برخورد فطری کند، بله. ولی از آن جایی که انکار کرد تحت سرپرستی دیگران می رود آن خلق حسن حتی اگر ظاهر خلق حسن را هم داشته باشد یک باطن ... البته به شما بگویم آرام آرام شکل خود را هم متفاوت می کند. خود را نشان می دهد، یک مدل دیگری پیدا می کند.
بحث ما در مورد خلق حسن بود. روایاتی را عرض می کردم. من یک آیه ای را می خواستم خدمت عزیزان بخوانم. این آیات از آیات قرر بحث خلق حسن نبی اکرم است. من یک آیه قبلاً خواندم، «فَبِما رَحْمَةٍ مِنَ اللَّهِ لِنْتَ لَهُم‏» (آل عمران/159) توضیح دادیم. این آیه را هم بزرگواران ببینند. ببینید آیات سوره مبارکه حجر است، در سوره مبارکه شعراء هم شبیه همین است چون ما فرصت نمی کنیم خود بزرگواران مراجعه کنند. شبیه اینها هست. قرآن فرموده است که در آیه 87 «وَ لَقَدْ آتَيْناكَ سَبْعاً مِنَ الْمَثاني‏ وَ الْقُرْآنَ الْعَظيم‏» (حجر/87) ای رسول ما به تو یک چیز بزرگی دادیم قرآن به تو دادیم. سَبْعاً مِنَ الْمَثاني‏ را مفسرین و بزرگان ما به سوره حمد تفسیر کردند. یعنی ما یک امکانات ویژه به شما دادیم. اینها یک بحث های جدی است. نبی اکرم را خدا می گوید بروید عالم را بنده کنید. بروید دعوت بزرگ خود را در عالم بر پا کنید. می گوید من به تو امکاناتی دادم. امکانات چیست؟ می گوید من به شما قرآن عظیم دادم. بعد فرموده است «لا تَمُدَّنَّ عَيْنَيْك‏» (طه/131) چشم تو به امکانات دیگران نباشد. «إِلى‏ ما مَتَّعْنا بِهِ أَزْواجاً مِنْهُمْ زَهْرَةَ الْحَياةِ الدُّنْيا» (طه/131) چشم شما به دنبال امکانات دستگاه کفر نباشد. اینها کار شما را جلو نمی برد. من امکانات را به شما دادم، امکانات چه بود؟ «سَبْعاً مِنَ الْمَثاني‏ وَ الْقُرْآنَ الْعَظيم‏» (حجر/87) من اینها را به شما دادم قرآن می گوید چیز دیگری لازم ندارید. شما با این می توانید کار را جلو ببرید. دستگاه کفر یک کاری می کند که آدم خیال می کند توحید را با امکانات کفر می شود جلو برد. خیال بعضی ها این جوری است. یک نگاه می اندازند می گویند حاج آقا این جوری که نمی شود بالاخره باید با کفار یک مذاکره ای بکنیم. این آیه این را می گوید، می گوید متعه است. یعنی یک امکاناتی هست. به یک عده ای دادم. به تعبیر قرآن فرموده است «زَهْرَةَ الْحَياةِ الدُّنْيا» (طه/131) اینها شکوفه های دنیا است. بله شکوفه هم یک چیزی است. ولی اینها میوه نمی شود. اینها در حد شکوفه است. یک جلوه ای دارد، ولی شکوفه ها همه که میوه نمی شوند. «لا تَمُدَّنَّ عَيْنَيْك‏» (طه/131) چشم خود را دنبال این چیزها نکشید. چشم کشیدن دیدید در روایت دارد نظرۀ العبد نظر یورث الشهوۀ، به نامحرم نگاه کردید چشم خود را بندازید. ادامه ندهید. این چشم کشیدن در مقابل دنیا است. اگر چشم کشیدید از آن جا وارد قلب شما می شود. دیگر نمی توانید رها کنید. رزق های سفره شیطان را دیگر نمی توانید ول کنید. از کجا قلب انسان تسخیر می شود؟ از چشم کشیدن. چشم خود را کوتاه کنید.
شریعتی: یک مثال ساده مثلاً شما یک آسمانخراش رنگ رنگ می بینید همین جور مات و مبهوت آن را نگاه می کنید دل شما را نبرد.
شریفیان: دنیا را تحقیر کنید. اینها چیزی نیست خدا آن را که برای ما لازم بود به نبی اکرم داده است. چه بوده است؟ می گوید من شما را هدایت کردم. داخل این هدایت امکاناتی به شما خواهد رسید. ذیل این قرآن به شما امکانات می رسد. شما آن را رها کنید. خیلی این تعبیر مهمی است. بعد فرموده است که یک عده ای دنبال شما نمی آیند «وَ لا تَحْزَنْ عَلَيْهِمْ» (حجر/88) غصه اینها را نخور، اینها اهل تو نیستند. حالا حضرت می خواهد یک کاری کند، از آن طرف می خواهد یک خط کشی سفت در مقابل کفار انجام بدهد. یک عده هم نمی آیند. «وَ اخْفِضْ جَناحَكَ لِلْمُؤْمِنين‏» (حجر/88) برو روی آنهایی سرمایه گذاری کن که به تو لبیک گفتند. و با آنها چه طوری باش؟ اخْفِضْ جَناحَكَ بالهای خود را باز کن آنها در وجود تو بنشینند. مفسرین به تواضع معنا کردند. درست است ولی تواضع را ما بعد باید بحث کنیم. تواضع یکی از سرفصل های ما است، که اصلاً تواضع یعنی چه؟ آدم در مقابل برادر مؤمن خود باید متواضع باشد یعنی چه کار باید بکند؟ خود را مثلاً تحقیر کند. تواضع چیست؟ قرآن می گوید اخْفِضْ جَناحَكَ، آن هم رسول خدا که آقای عالم است می گوید باید نسبت به مؤمنین این جوری باشید. خیلی این آیات، آیات مهمی است. ادامه آیه را بخوانم. بعد فرموده است و قل، به آنها بگو، «قُلْ إِنِّي أَنَا النَّذيرُ الْمُبين‏» (حجر/89) من آن هشدار دهنده آشکار عالم هستم. یعنی تو آمدی انذار می کنی هر کسی هم قبول نمی کند. مؤمنینی از تو می پذیرند، به تو لبیک می گویند اگر بخواهی انذار خود را نسبت به این مؤمنین ادامه بدهید اینها را در وادی انذار ببری تا به سر مقصد برسانی، به سر منزل نهایی، اگر بخواهی ببری باید چه کار کنی؟ باید در مقابل آنها اخْفِضْ جَناحَكَ کنی. بال های خود را باید باز کنی. حسن خلق یعنی این. روایات حسن خلق به این آیه اشاره کرده است. می گوید نبی اکرم نسبت به مؤمنین این جوری بود و اخْفِضْ جَناحَكَ. ولی باز چه کسی للمؤمنین، در دایره ایمان. این که می گویم قرآن، کسانی که با این ادبیات نمی توانند تحلیل کنند چون قرآن نخواندند. متوجه نیستند، ببینید چه جوری با نبی اکرم دارد صحبت می کند. در جریان جنگ احد، سوره مبارکه آل عمران، بعد از خطاهای بزرگ قرآن می گوید باید آنها را ببخشید. «فَاعْفُ عَنْهُمْ وَ اسْتَغْفِرْ لَهُمْ» (آل عمران/159) تازه «وَ شاوِرْهُمْ فِي الْأَمْر» (آل عمران/159) باید بیاورید بزرگ کنید، و مشورت هم با آنها بکنید. امت سازی است. گاهی اوقات بزرگان یک تعبیری می کنند، می گویند نبی اکرم امت ساخته است. امت سازی این جوری است. ما خیال کردیم دو تا وزیر می گذاریم، دو تا وکیل می گذاریم، امت ساختیم. این جوری امت ساخته نمی شود. حوصله باید بکنید تا آرام آرام یک بلوغی در اجتماع ساخته شود. یک کسانی بیایند و لبیک بگویند. این هم یک آیه خیلی لطیفی است که عرض می کنم. آیه 88 وسط آن جایی که می گوید چشم تو به امکانات کفار نباشد آدم احساس می کند که چشم رسول به امکانات آنها نیست. ولی امت او یک جاهایی چشم آنها می رود. تو باید با سعه صدر خود آرام آرام اینها را بزرگ کنید و چشم اینها را در مقابل امکانات آنها ببندید. پوست حضرت کنده شد برای این که آرام آرام به ما بگوید در دستگاه بنی امیه چیزی را دنبال نکنید. آنها هم یک بر و رویی دارند. ما خیال می کنیم حکومت معاویه به معنی عرفی آن همه ظلم و جور بوده است. خیلی ها امیرالمؤمنین و امام حسن و امام حسین را رها کردند و سمت بنی امیه رفتند. حتی دل آنها در گرو معاویه نبود، ولی چشم آنها به امکانات معاویه بود. وقتی که رسول می خواهد چشم شما را از دستگاه کفر جدا کند با امکانات دنیا این کار را نمی کند. یک موقع شاید اشاره کردم، در روایت هست به نظر من در کافی بود یک روز این روایت را می دیدم می گوید روزی نبی اکرم محزون بودند ملکی از ملائکه خدا نازل شد خداوند متعال به او گفت کلیدهای خزائن همه عالم را ببر به رسول من بده. می گوید آمد، رسول خدا فرمود امت خود را برای دنیا نخواسته بودم. در روایت معلوم است، حزن و نگرانی نبی اکرم از مردمی است که به خاطر فشارها و مشکلاتی ممکن است ول کنند و بروند. چشم آنها به امکانات دیگران است. حضرت فرمودند امکانات عالم برای من آوردید من می گیرم ولی بدانید این جوری نیست که من همین جوری در امت خود بریزم. امت را برای دنیا من نخواستم. به یک مدل خاصی قرار است امکانات به این امت داده شود. ببینید پدر و مادر چه جوری به بچه خود امکانات می دهد همین جوری به بچه های خود امکانات می دهند؟ قطعاً همین جوری به بچه امکانات بدهید بچه خراب می شود. غرضی هست او باید برای یک کارهایی ساخته شود، امکانات متناسب با آن غرض به او داده می شود. اگر احساس کنید با امکانات می رود خود را آلوده می کند، پدر و مادر می دهند؟ نه. هرگز نمی دهند. خداوند متعال ارحم الراحمین است. امکانات را نبی اکرم این جوری در عالم در امت خود می ریزد. یک عده ای می آمدند می گفتند ای رسول خدا اگر تو بر حق هستی چرا خدا تو را ول کرده است؟ سوره نازل شد، «وَ الضُّحى‏ * وَ اللَّيْلِ إِذا سَجى‏ * ما وَدَّعَكَ رَبُّكَ وَ ما قَلى» (ضحی/1 تا 3) خدا او را ول نکرده است. «ما وَدَّعَكَ رَبُّكَ وَ ما قَلى * وَ لَلْآخِرَةُ خَيْرٌ لَكَ مِنَ الْأُولى‏ * وَ لَسَوْفَ يُعْطيكَ رَبُّكَ فَتَرْضى‏» (ضحی/3 تا 5) آن قدر به تو بدهم تا تو را راضی نکنم تو را ول نمی کنم. ولی این جوری نیست که خیال کنید همین جوری امکانات دنیا ... این جوری نیست.
شریعتی: البته آن يُؤْمِنُونَ بِالْغَيْبِ این جا باید خیلی پر رنگ باشد.
شریفیان: بله. باید ببینید نبی است، رسول است، مشرف بر عالم است، خزائن عالم دست او است. همین رسول، همین امام با خزائن عالم در گودی قتلگاه است. زیر سم اسب ها رفت. آدم این را ببیند. دست او بسته نیست، قرار است یک کاری در عالم انجام بدهد. با ریخت و پاش، با جمع کردن کیلویی، این جوری نیست. عنایت دارید چه عرض می کنم. طرح انبیاء خیلی بزرگتر از طرح دنیا است. سراغ روایت برویم.
روایت اولی که جلسه قبل خواندم. کمال ایمان حسن خلق است. إِنَّ أَكْمَلَ الْمُؤْمِنِينَ إِيمَاناً أَحْسَنُهُمْ خُلُقا. روز قیامت بهترین چیزی که می توانید در ترازو بگذارید به خداوند عرضه بدارید حضرت فرمودند بعد از فرائض حسن خلق است.
روایت سوم: روایت در کافی شریف است عبدالله بن سنان نقل می کند از کسی از اصحاب اهل مدینه از وجود مقدس امام سجاد (ع). حضرت فرمودند: رسول خدا این جور فرمود مَا يُوضَعُ فِي مِيزَانِ امْرِئٍ يَوْمَ الْقِيَامَةِ أَفْضَلُ مِنْ حُسْنِ الْخُلُق‏. روز قیامت می خواهید یک چیزی را در ترازو بگذارید بگویید خدایا ترازوی ما هم سنگین است. چه چیزی می خواهید بگذارید؟ حضرت فرمودند بالاترین چیز حسن خلق است. البته در روایت دیگر فرمودند بعد الفرائض.
از وجود مقدس امام صادق إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى لَيُعْطِي الْعَبْدَ مِنَ الثَّوَابِ عَلَى حُسْنِ الْخُلُقِ خدا می دانید چه جوری به حسن خلق ثواب می دهد؟ می خواهید بدانید، احساس کنید که چه قدر برای خدا مهم است؟ كَمَا يُعْطِي الْمُجَاهِدَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ يَغْدُو عَلَيْهِ وَ يَرُوح‏ خیلی این حرف بزرگی است. این نشان می دهد که چه قدر تنظیم روابط بر محور حسن خلق ایمانی با برادران دینی امر مهم، سنگین و با مصیبتی است. خود دل باید بخورید. برای همین است که خدا می گوید من مثل مجاهد فی سبیل الله ثواب می دهم.
شریعتی: یعنی حسن خلق که می گوییم نه فقط گشاده رویی. یک جاهایی باید تواضع کنیم، یک جاهایی از غیبت دوری کنیم، یک جاهایی دروغ نگوییم، یک جاهایی کمک کنیم.
شریفیان: کسانی که خیال می کنند در حسن خلق خیلی نمره بالایی دارند، این کاری ندارد یک هفته یادداشت کنند. امروز واقعاً کارهای من با حسن خلق با مردم، با اطرافیان خود، در فضای کار خود، ارباب رجوعی که آمده است، خانواده خود، فرزند خود، حرف تندی که فلانی در صحنه های مختلف، ببینید ادبیات حسن خلق می تواند جاری شود. حسن خلق صرفاً لبخند زدن نیست. حسن خلق هزار و یک نکته دارد. آرام آرام روایت ها را می خوانیم معلوم می شود که کجاها، در چه موطن هایی از ما چه خواستند. در روایت دارد یک ذره خیال کنید از برادر خود بالاتر هستید این حسن خلق نیست. این عجب است. با عجب مگر کسی می تواند حسن خلق داشته باشد. آرام آرام خودبرتر بین می شوید. خودبرتربین شوید در مقابل خطاها خیال می کنید می توانید سکوت کنید؟ من آقای فلانی هستم شما دارید این حرف را به من می زنید. یک ذره عجب در شما بیاید ... خیلی تعبیر لطیفی است، حضرت فرمودند مجاهد فی سبیل الله. يَغْدُو عَلَيْهِ وَ يَرُوح. چه طور مجاهد فی سبیل الله یک دفعه یک جنگی است 3 ماه طول می کشید جنگ صفین بنا بر نقل های مختلف حداقل 3 ماه طول کشیده است. لشکرکشی و بروید و بایستید، 3 ـ 4 ماه جهاد، حضرت می گویند صبح و شب یک آدم در جهاد بوده است، حسن خلق این جوری است. از صبح تا شب در جهاد فی سبیل الله هستید. و می توانید از صبح تا شب ثواب جمع کنید. کسی که با حسن خلق است هر مواجهه ای برای او یک محرکه جدید است. رسیدن به یک فیض بزرگتر است.
عبدالله بن سنان از وجود مقدس امام صادق نقل می کند حضرت فرمودند أَوْحَى اللَّهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى إِلَى بَعْضِ أَنْبِيَائِهِ، امام صادق دارند می گویند خداوند متعال به یکی از انبیاء خود این جور وحی کرد الْخُلُقُ الْحَسَنُ يَمِيثُ الْخَطِيئَة، خطاهای انسان را محو می کند. كَمَا تَمِيثُ الشَّمْسُ الْجَلِيد، همان طور که خورشید یخ را آب می کند. کوه خطا است، کوه یخ، جلوی خورشید بگذارید، با چه چیزی؟ با حسن خلق. دارم دستور العمل می دهم، دستور العملی که امام صادق به ما گفتند. گاهی اوقات انسان احساس می کند قلب او تیره شده است، زنگار دارد، ارتباط من با خدا خوب نیست. خیلی اوقات جوان ها می گویند حاج آقا حال معنوی ما خوش نیست. یک گیری افتاده است. یک مشکلی هست. «كَلاَّ بَلْ رانَ عَلى‏ قُلُوبِهِمْ ما كانُوا يَكْسِبُون‏» (مطففین/14) زنگار، یک چیزی که روی قلب نشسته است. حضرت فرمودند با خلق حسن آن را محو کن. دیدید گاهی اوقات در این تبلیغات تلویزیونی یک مایع ظرفشویی نشان می دهد یک دست می کشید تمام می شود. ولی واقعاً خلق حسن با قلب انسان این کار را می کند. دل را جلا می دهد. خیلی این تعبیر مهمی است. اگر دیدید امروز حال معنوی شما خوش نیست یک طرحی که امروز یک ارتباط خوبی با عزیزان و مؤمنین برقرار کنید، یک کاری انجام بدهید، یک صدقه خوب کنار بگذارید. امروز بروید یک کاری برای کسی انجام بدهید. یک زنگی بزنید به کسی که مدتی است احوال او را نگرفتید، احوال او را بگیرید. اثر آن را در قلب خود ببینید. اینها راهکار است. ما به اینها ساده نگاه می کنیم. الان کلی کلاس و متد طراحی می کنند برای این که حال خوش ایجاد کنند. امام صادق دارند می گویند این روش آن هم حال ایمانی خوش، مؤمنی که حال خوش ایمانی را چشیده است، می داند که چه چیزی از دست داده است ولی حال او خوب نیست. این روایت از آن طرف خرق و تنظیم نبودن روابط با مؤمن قلب را گرفتار می کند. همان طور که این «إِنَّ الْحَسَناتِ يُذْهِبْنَ السَّيِّئاتِ» (هود/114) این وعده قرآن است. یکی از مهمترین حسناتی که سبب می شود سیئات برود حسن خلق است. این را به عنوان یکی از ارکان سلوک ببینیم، برای آن برنامه ریزی کنیم، اگر یک جا خطا کردیم از آن توبه کنیم. خدا این جا کم گذاشتم با همسر خود، با فرزند خود، با دوست خود، با هم محله ای خود که مؤمن است، ایمان انسان در آنها می بیند. همان طور که این حسن خلق حسنات است و سیئات را می برد آن طرف هم بدخلقی و خرق و روابط گزنده و اینها آسیب زا است. قلب انسان را کدر می کند. این هم تجربه شده است. این خیلی روایت مهمی بود.
روایت اعلی بن کامل، امام صادق می فرماید: (37:22 قطعی صدا) حسن خلق آن جایی است که دست تو دست برتر باشد. تو در احسان جلوتر هستی، تو در شروع روابط جلوتر هستی. تو در الفت جلوتر هستی، تو در حفظ کلام جلوتر هستی. ید اولیاء چه قدر ما به دنبال برتری جویی هستیم. برتری جویی مال این جا است. شما این جا یک قدم جلوتر باشید. می گوید فلانی آمد به امام صادق توهین کرد از خانواده حضرت، حضرت رفتند در خانه او را زدند گفتند یاد یک آیه ای از قرآن افتادم که قرآن فرموده است «أَمَرَ اللَّهُ بِهِ أَنْ يُوصَلَ» (رعد/21) خدا به صله رحم دستور داده است. یاد این آیه افتادم آمدم گفتم من با تو یک دفعه قطع رحم نباشم. به پای حضرت افتاد و گریه می کرد. از فامیل های حضرت و چهره های بنی هاشم بود. این دست برتر است. ید اولیا است. چه قدر ما روایت در این مورد داریم. کسی یک نیکی به اهل بیت کرده باشد چند برابر امام جواب او را می داده است. ید اولیا و هیچ کسی در روابط ایمانی در ید اولیا، دست برتر، در احسان از حضرات معصومین نداشته است. هیچ کس به پای حضرات نرسیده است. داریم وارد ایام ذی الحجه می شویم که دیگر مکرر ایام توسل و فرصت انس انسان با ائمه است. یک کار برای امام انجام بدهید امام شرمنده کسی نخواهد ماند و با دست برتر به شما پاسخ می دهد، معامله کنید، آن را تجربه کنید. چند روز دیگر شهادت امام جواد است یک کاری برای امام جواب کنید. بزرگواران یک کاری برای حضرت در این ایام انجام بدهید. ببینید دست برتر حضرت را در زندگی خود می بینید یا نمی بینید. امام جوری به شما نمی دهد که نفهمید. یک جوری به شما احسان می کند که جود امام جواد را بچشید، لمس کنید. تجربه کنید. خیلی اوقات ما یک حرفی می زنیم پیام می آید که این حرفی که شما می زنید تجربه هم شده است. تجربه کنید. ببینید در حسن خلق کسی به پای ائمه رسیده است یا نرسیده است؟ و ببینید دست برتر این هم یک رمزی بود که عرض کردم. در روابط ایمانی به دنبال این نباشید که او چه کرده است به دنبال این باشید که دست برتر چیست. ید اولیا با کیست. بعد حضرت فرمودند فَإِنَّ الْعَبْدَ کسی که می خواهد بندگی کند يَكُونُ فِيهِ بَعْضُ التَّقْصِيرِ مِنَ الْعِبَادَة، گاهی اوقات عبادت های ما نسبت به خداوند متعال کم است، گیر دارد، ناخالصی در آن است. وَ يَكُونُ لَهُ حُسْنُ خُلُق‏، ولی این عبد حسن خلقی دارد فَيُبَلِّغُهُ اللَّهُ بِحُسْنِ خُلُقِهِ دَرَجَةَ الصَّائِمِ الْقَائِم‏، ما گاهی اوقات در بندگی های خود، عبادات خود نسبت به خداوند متعال، گاهی اوقات نقص دارد. خَلَلٌ مِنْ رُكُوعِهَا أَوْ سُجُودِهَا، نماز هم انسان می خواند به خاطر چه بود؟ ولی حضرت فرمودند با حسن خلق شما را در درجه صائم قائم می برد. صائم قائم یعنی چه؟ یعنی روز روزه دار، شب شب زنده دار. با حسن خلق. این که حضرت می گویند ید اولیا، انتهای روایت ید اولیا را دارم می خوانم دست برتر در روابط ایمانی داشته باشید.
عبدالله بن سنان از امام صادق نقل می کند. حضرت فرمودند الْبِرُّ وَ حُسْنُ الْخُلُقِ يَعْمُرَانِ الدِّيَار نیکی و حسن خلق اجتماع را آباد می کند. وَ يَزِيدَانِ فِي الْأَعْمَار، عمر را طولانی می کند. این هم یکی از آثار آن است، آثار دنیوی دارد. سبب آبادانی شهرها می شود. جامعه ای که به سمت حسن خلق و روابط ایمانی برود حتماً یک عمران دیگری پیدا می کند.
شریعتی: خیلی از شما ممنون و متشکر هستیم. نکته های خوب ان شاءالله مدنظر ما باشد و به نظر من یک مراقبتی لازم دارد که هر لحظه حواس ما باشد که وسط یک محرکه ای هستیم و این خود خیلی می تواند به ما کمک کند. عمر آدمی خیلی زود می گذرد و امروز آخرین یکشنبه ماه ذی القعده است مثل برق و باد گذشت و این خاصیت فرصت های خوب است. امروز باز هم یادآوری می کنم نماز یکشنبه ماه ذی القعده فراموش شما نشود حتماً ما راه هم دعا خواهید کرد. صفحه 578 قرآن کریم را با هم تلاوت می کنیم. آیات پایانی سوره مبارکه قیامت و آیات ابتدایی سوره مبارکه انسان. بشنویم و با دل و جان همراه شما هستیم و در کنار شما.صفحه 578 قرآن کریم

شریعتی: اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم. سلام به حضرت شاهچراغ و سلام به شیرازی های عزیز و ممنون هستم از این قاری بزرگوار روشندل که یکشنبه های منور به قرائت ایشان و تلاوت آیات ایشان است. خیلی ممنون از همراهی و همدلی شما. نکته ای که حاج آقای شریفیان اشاره کردند که ما یک کاری، یک قدمی برای حضرت جوادالائمه (ع) برداریم به نظر من خیلی اتفاق مبارکی است. و می توانیم با هم قرار بگذاریم که همراه شویم. باز هم همدل شویم و در طرح فرزندان غدیر مشارکت کنیم. وقت ما تمام شده است نکته پایانی را حاج آقای شریفیان بفرمایند و ان شاءالله خداحافظی کنیم.
شریفیان: بسم الله الرحمن الرحیم. اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم. روایت حسن خلق را عرض می کردم من یک روایت کوتاه دیگر می خوانم و عرض خود را تمام می کنم.
در کافی شریف نقل می کند از وجود مقدس امام صادق (س). حضرت فرمودند: جد ما رسول خدا فرمود یا بنی عبدالمطلب یعنی به خاندان خود حضرت دارند می گویند. یعنی سفارش ویژه. إِنَّكُمْ لَنْ تَسَعُوا النَّاسَ بِأَمْوَالِكُم‏ برای این که ما مردم مواجهه خوب و درست و سالم و صحیح داشته باشید با مال نمی توانید این کار را بکنید. امکانات ظاهری جوابگوی این کار نیست. فَالْقَوْهُمْ بِطَلَاقَةِ الْوَجْهِ وَ حُسْنِ الْبِشْر، با خلق حسن باید این کار را بکنید. تعبیر این روایت این است، امکانات اصلی ما برای تنظیم روابط با هم حسن خلق است. اموال و امکانات کمک کار این کار است. در کنار این است.
شریعتی: هفته آینده اگر خاطر من بود حتماً از حاج آقا خواهم پرسید که چرا واقعاً حسن خلق برای بعضی سخت است و به نظر من با همین سوال هفته آینده بحث خود را شروع می کنیم. خیلی از شما ممنون و متشکر هستم.