اپلیکیشن شبکه سه
دریافت نسخه اندروید

مشاهده محتوا

1401-03-18- حجت الاسلام والمسلمین تراشیون - هنر بهتر زیستن (تلاش در جهت بهبود روابط خانواده)

شریعتی: «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحيم. اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ مُحَمَّد وَ عَجِّل فَرَجَهُم». سلام می‌کنم خدمت عزیزانم، خانم‌ها و آقایان به سمت خدای امروز خیلی خیلی خوش آمدید. ان‌شاءالله هر کجا که هستید تنتون سالم باشد، قلبتون سلیم باشد و ان‌شاءالله خداوند متعال پشت و پناهتون باشد. با احترام و افتخار همراه شما هستیم و در محضر حاج آقا تراشیون عزیز سلام علیکم و رحمت الله خیلی خوش آمدید. تراشیون: سلام علیکم و رحمت الله عرض ادب و احترام دارم وقت بخیر محضر بینندگان خوب برنامه خدمت حضرت عالی همکاران محترمتان تبریک و تهنیت هم عرض می‌کنم دهه کرامت را و خصوصاً ایام ولادت آقا علی ابن موسی الرضا را که پیش رو داریم.


شریعتی: خدا انشاالله حفظتان بکند امیدوارم که همه ما مشمول الطاف امام رئوف و زیارت مشهد الرضا بشویم. دوستانی که مشهد مشرف هستند حتماً برامون دعا بکنند برای ما و همه مخاطبین خوب سمت خدا برای تمام مردم نازنین ایران اسلامی و امیدوارم که حضرت رضا هم توجهات خاصه شون نصیب تک، تک ما بشود داشتیم راجع به راه کار های تقویت سلامت شخصیت صحبت می کردیم نکته های خیلی خوبی را شنیدیم و بی صبرانه منتظریم و متوسل که ادامه فرمایشات شما را بشنویم.
تراشیون: خواهش می کنم چشم حتماً بسم الله الرحمن الرحیم الحمدلله رب العالمین درود می فرستم بر نبی مکرم اسلام و اهل بیت آن پیامبر بزرگوار عرض ادب و احترام هم دارم به محضر ولی نعمتمان حضرت ولی عصر روحی به ارواح العالمین و بمقدمه الفدا همان طوری که حضرت عالی اشاره فرمودید ما چند برنامه ای که در ارتباط با سلامت شخصیت در خانواده داریم صحبت می کنیم و گفتیم که اگر هر یک از زن و مرد از سلامت شخصیت برخوردار باشند می توانند تراز آن خانواده را بالا بیاورند روابط بینشون به آن سلامت و انشاالله آرامشی که ما دنبالش هستیم برسد چون می دانیم واقعاً جناب آقای شریعتی ما امروز در موضوع خانواده وقتی که مباحثی را بیان می کنیم برخی از مشکلاتی که بین زوجین وجود دارد به نوعی برمی گردد به آن ویژگی های فردی که بخشی از آن همین شخصیت است. شخصیت هم به نوعی آن خمیر مایه وجودی انسان است. چیزی که انسان واقعاً هست و شاید جالب هم باشد بینندگان خوبمون این را هم بدانند که اتفاقاً شخصیت آدم ها را فرد حقیقتش را همسر ها بهتر آن را درک می کنند تا در فضا های بیرونی، شغلی کاری دلیلش این است که چون معمولاً شخصیت می گویند یکی از جا هایی که آنجا بروز می کند آنجایی که آدم ها راحتترند یعنی خودشون بیشتر هستند تا بخواهند ادای دیگران را دربیارند مثلاً ممکن است ما ها در یک محیط شغلیمون یک جا هایی مجبوریم بخاطر آن جایگاه شغلیمون یک سری رفتار هایی را تصنعی حتی انجام بدهیم که اگر انجام ندهیم ممکن است بیرونمون کنند ممکن است مقبولیت نداشته باشیم ممکن است نتوانیم مشتری جذب بکنیم یا مجبوریم یک سری رفتار ها را به صورت تصنعی دربیاریم که دیگر پسند باشد ولی تو محیط خانه دیگر نه معمولاً راحتیم پسندیده شدیم زن و شوهر قبلاً هم دیگر را انتخاب کردند لذا راحتم هستند و لذا آنجا شخصیتشون را بیشتر بروز می دهند و اتفاقاً آسیب های شخصیتمون آنجا بیشتر خودش را نشان می ذدهد حتی شاید خیلی جالب باشد من این را عرض می کنم حالا این ها به تجربه مشاوره ای بیان می کنم خیلی مواقع حتی پدر و مادر شخصیت فرزندشون را همه ابعادش را آگاهی ندارد این بود که پدر و مادر این فرزندند یعنی فرزند ممکن است در حضور آنها تصنعی یک سری رفتار هایی را انجام بدهد و دلیلش این است که آن صمیمیت و نزدیکی بین فرزند و والدین وجود ندارد یعنی آن یک مراتبی شاید وجود داشته باشد بعد این زن و شوهر نه دیگر حالا به تعبیر غو اند برای هم دیگر یعنی همه ویژگی هاشون را میارند وسط زندگی مشترک لذا حتی برخی از مشکلات و اختلالات روحی و روانی در زندگی مشترک نشان داده می شود ما فکر می کنیم آنجا به وجود آمده می گوییم نه به وجود نیامده می گوییم بوده ولی تا حالا جایگاهی برای بروزش وجود نداشته و دیده می شود اینجا و لذا اگر ما بتوانیم کاری بکنیم که انشاالله همسران بزرگوار زن ها و مرد های بزرگوار در زندگی مشترکشون روی شخصیت خودشون یک مقداری کار بکنند و حقیقت امر هم اینه جناب آقای شریعتی که هیچ کس مثل خود فرد نمی تواند رو شخصیتش کار کند یعنی حتی من یک اعترافی بکنم یعنی حتی مشاورین نهایت کاری که می توانند بکنند راهنمایی کنند ولی آن عظم آن خواسته در طرف خود مراجع باشد او برود دنبالش برای حلش لذا می بینیم برخی از افراد مشاوره هم می روند ولی مشکلشون حل نمی شود چون عظم برای حلش را ندارند مشاور که قرار نیستش مثلاً طرف مقابل را یک اجی، مجی بکند بگوییم باید خوب بشوی بله قرار نیست این کار را بکنی.
شریعتی: معجزه بکنی آدم باید بخواهد تا خوب بشود.
تراشیون: دقیقاً همین است یعنی ما بدانیم یک نکته دیگر هم که وجود دارد بد نیست این را هم به عنوان مقدمه بیان بکنم این است که ما گاهی اوقات باور هم باید داشته باشیم که ممکن است هر کدام از ما ها شخصیت هامون یک نقصان هایی دارد واقعاً آدم های کاملی نیستیم یعنی همه عیب ها را به طرف مقابلمون نبینیم یعنی ما اگر می بینیم یک اشتباهی دارد اتفاق می افتد دیگران اما یک دلخوری دارند مشکلاتی وجود دارد ببینیم ممکن است یک بخشی هم خود ما ممکن است خود ما هم باشیم و آن را بریم حتماً به سمت اصلاحش و بدترین حالت این است که انسان خودش را بی عیب بداند یعنی این بدترین حالت یعنی در کنار این آدم ها خیلی سخت می شود زندگی کرد.
شریعتی: اصلاً غیر قابل تحمل می شود واقعاً.
تراشیون: حالا ما همه عیب داریم ممکن است اندازه هاش در افراد مختلف متفاوت باشد اما بعد این که بدانیم چطور می شود این سلامت شخصیت را برای خودمون انشاالله داشته باشیم چند راه کار را گفتیم عموماً در برنامه قبلی که این موضوع را بررسی می کردیم راه کار هایی را گفتیم مثل ارتباط با خدا، ارتباط با اهل بیت، ارتباط با ادعیه دعا ها خب این ها خیلی می تواند به سلامت شخصیت انسان کمک بکند یک قانون کلی وجود دارد من این قانون کلی را بگویم از یک روایتی هم استفاده بکنم که حضرت فرمودند: المَرُ علی دین خلیلِه و قرین یعنی آدم ها بر مرام و منش همنشینان خودشانند یعنی وقتی انسان با افرادی که از سلامت شخصیت برخوردارند نشست و برخواست بکند کمک می کند به صلاحیت شخصیت ما و نقطه مقابلش هم هست با آدم هایی که از صلاحیت شخصیت برخوردار هستند اگر بروند با یک عده آدم هایی بنشینند خصوصاً اگر منفعل هم باشند و طرف مقابل دارای صلاحیت شخصیت نباشد به تدریج به انسان اثر خودش را میگذارد و زیاد هم ما دیدیم این موارد را مثلاً شما ببینید شما یک بچه ای که وسواس ندارد این سه ماه تابستان بفرستیم پیش مادربزرگ وسواسی بعد از تابستان یک بچه وسواسی تحویل شما می گیرید یک همکاری داشته باشید تو محیط کاریتون آدم بدبینی باشد مثلاً این بدبینیش هم بروز بدهد به همه چی بدبین باشد بعد یک مدت می بینید ای داد بیداد ما هم داریم بدبینی هم رومون اثر می ذاره ما هم داریم بدبین می شویم یک موقعی ممکن است حتی آدم فردی که افسردگی دارد دائم نشست و برخواست بکنیم به تدریج دچار افسردگی می شود.
شریعتی: نقطه مقابلش هم هست بله اگر خوب باشد یک بچه خوب تحویل می گیری.
تراشیون: دقیقاً همینطور است/ حالا تو خود ما بزرگتر ها باید این را بدانیم یعنی تلاش بکنیم بریم کنار آدم هایی که از سلامت شخصیت برخوردارند ولی عنوان پندآموزی و درس آموزی از شخصیت کنار آنها قرار بگیرد نه این که ما برویم آنها را هم مریض بکنیم یک موقعی مثلاً می گویم یک آدم افسرده می نشیند کنار یک آدم سالم آن آدم سالم هم بنده خدا منفعل است کله اش را پایین می اندازد این هم افسردگی را به آن انتقال می دهد و یک موقعی نه واقعاً بدانیم که باید بریم کنار افراد قرار بگیریم که از آنها انشاالله سلامتی شخصیت را به ارمغان ببریم.
شریعتی: تاثیر بگیریم نه تاثیر بگذاریم.
تراشیون: بله بعد حالا ببینید یکی از نکاتی که در موضوعاتی مثل ارتباط با اهل بیت ارتباط با قرآن، ارتباط با خدا می گوییم همین است یعنی وقتی ما این همنشینی را با اهل بیت داریم همنشینی را با قرآن داریم، همنشینی را با خدا داریم در قالب دعا و راز و نیاز و این ها می تواند کمک بکند که سلامت شخصیت ما انشاالله به دست بیاد خب این را صحبت کردیم مقداری درباره آن اما نکته دومی که می خواهم امروز اشاره بکنم این است که ما نسبت به خودمون، خانواده مون و جامعه مون مسئولیت پذیر باشیم یعنی می تواند سلامت شخصیت ما کمک بکند یعنی اولاً بدانم من نسبت به خودم مسئولم یعنی باید هوای خودمم داشته باشم یک برنامه هایی برای خودم داشته باشم که این برنامه ها بتواند حال من را خوب بکند حالا یکیش همان دعا است یک موقع رفتن حرمی، رفتن به نماز جماعتی، یک موقع مطالعه کردن، یک موقعی افکار خوبه، فکر های خوب داشته باشم، یک موقع سعی بکنم که جملات منفی را بر زبان نیاورم لذا شما می دانید معمولاً حالا نمی دانم این را دیدید یا نه این که مثلاً منتقدین حالا تو رسانه هستند دیگر افرادی که مثلاً می گویند آقا این منتقد سینما این منتقد نمی دانم فوتبال، منتقد اجتماعی، منتقد سیاسی آدم وقتی نگاه می کند آن آدم ها را حالش خوب نمی شود واقعاً یعنی معلوم است در خود این آدم هایی که منتقدند روی روح و روان خودشون هم دارد تاثیر منفی می گذارد یعنی حتی گاهی اوقات آن بشاشیت، شادابی را ممکن است در چهره این ها نبیند.
شریعتی: به اقتضای شغل ناچاری که آن نقش ها را ببینی، آن خلق ها را ببینی.
تراشیون: بله روی شما اثر می گذارد ولی این را باید خیلی دقت بکنی یعنی حتی آن افراد باید یاد بگیرند یک جایی خوش بین باشند و لذا ما تو فرمول نقد یادتون هست در بحث های اولیه که داشتیم گفتیم عیب ندارد آدم نقد بکند ولی اول خوبی را ببیند یعنی یک چند تا خوبی طرف مقابل را ببین حالا کنارش یک نقد هم بکن می خواهی یک فیلمی را نقد بکنی اول نرو سراغ بدی آن فیلم اول یک ده تا خوبیش هم بگو برا حال خودت حتی حتی این نگاه من کاریم به آن فیلمساز، کارگردان و این ها هم ندارم ولی حتی برای خودت بعد برو سراغ عیب آن توی زندگی هم همین است یعنی ما باید حواسمون به این باشد که خودمون را هم باید حالمون را خوب بکنیم یعنی لذا با آدم های خوب نشستن، فکر خوب داشتن، یک جایی ادعیه، نماز تو جماعت، قرآن این ها حال انسان را خوب می کند یک موقع هایی حتی برنامه هایی داشته باشیم که نشاط آفرین برای ما باشد ولی وقتی هم که می گوییم نشاط از جنس سالم، پاک و مطهرش چون می دانید نشاط آلوده آدم را هم آلوده می کند یعنی گاهی اوقات ما ها هم بگوییم فلان شادی را انجام بدهیم خوش باشیم یک شبه بیشتر نیست ولی همان یک شب می بینی یک عمر نکبت زندگیمون را می گیرد آسیب ها را به ما وارد می کند یک موقع باید نسبت به خانواده مون مسئولیت پذیر باشیم یعنی این هم خیلی کمک می کند به سلامت شخصیت معمولاً دیدین آدم هایی که توجه ویژه ای به خانواده شون دارند مثلاً نمی دانم به همسرش به فرزندانش، به پسرش، به دخترش، پدر، مادر، اطرافیان این ها آن به تدریج انگار آدم هایی می شوند که یک روحیه خوبی دارند آدم هاییند که از سلامت شخصیت برخوردار می شوند مثلاً آدم هایی که با یک نگاه خیراندیشی نگاه می کنند به خانواده اشون و اطرافیانشون نه این که آنجا دوباره دنبال نقطه ضعف برای اطرافیان باشند حتی آن ضعف را بخواهد حلش بکند کمک به حلش بکند لذا پدر و مادری که زن و شوهری که برا هم دیگر وقت می گذارند این خیلی خوبه یعنی ببینین گاهی اوقات مثلاً ما می بینیم یک مردی که صبح بلند می شود برود برای به دست آوردن یک لقمه نان حلال برای خانواده اش آن موقع مثلاً صبح بلند می شود از خانه می رود بیرون می گوید بروم دنبال بدبختی این حس بدی پیدا می کند یک موقع می گوید نه حرکت می کنم یک لقمه نان حلال به دست بیاورم برا این که بتوانم خانواده ام را خوشحال بکنم برای این که چرخ زندگیم را بچرخانم این آدم وقتی وارد محیط کارش هم می شود می بینین رفتارش خوبه، کلامش هم خوبه ولی آن آدمی که از اول صبح می گوید بروم دنبال بدبختی یا خانمی که صبح بلند می شود می خواهد کار های مثلاً روزانه اش را شروع بکند مثلاً از صبح بلند بشود می گوید حالا باید به فکر این باشم مثلاً شکم این بچه ها را چه جوری پر بکنم این نگاه به زندگی نگاه بدی است یعنی حال خود فرد را خراب می کند به تدریج می بینیم شخصیتشون آسیب می پذیرد و لذا اینجا هم باید دقت بکنیم که نگاهمون مثبت باشد مثلاً من امروز صبح که بلند می شوم می گویم امروز چه کار خوبی می توانم برای بچه هام بکنم به عنوان مادر خانه این خیلی می تواند کمک بکند انرژی به من بدهد تو رفتارم با بچه ها رفتار خوبی داشته باشم از آن ور نقطه منفیش را وقتی آدم نگاه می کند شما می بینید مثلاً خیلی هم مادر ها صبح بلند می شوند تا شب سر بچه ها داد و بیداد می کنند غر و لُند می کنند همه اش امر و نهی می کنند بدترین حالت برای خودشان یعنی شب این با حال بد می رود می خوابد بعدم می گوید چرا شب دارم کابوسم می بینم خب این روزت را خوب شروع نکردی و ادامه ندادی لذا این نگاه مثبت خیلی می تواند کمک بکند نکته سوم به جامعه امون هم این نگاه مثبت و مسئولیت پذیری را داشته باشیم ببینید توی جامعه هم همین است اتفاقاتی ممکن است ناگوار بیفتد اتفاقات خوبی بیفتد و شما ماجرای مثلاً متروپُل می بینید خب جریحه دار کرد واقعاً قلوب همه انسان ها یا ماجرای امروز قطاری که بود خب این ها آدم نگران می شود و ممکن است اذیت هم بشود وقتی این خبر ها را می شنود ولی من عرضم این است که خبر های خوب را هم به هم بگوییم ببینید الان وقتی آدم گاهی اوقات رصد می کند دشمنانمون را می بینیم روی مشکلات جامعه عین یک مگسی که دنبال کثیفی می گردد میره می شینه می خواهد این را آسیب را هی معرفی بکند ولی خوبی را مثل یک عسلی که میره رو شهد گل می شینه این را نمی بیند ما می گوییم خودمان باید هوای خودمان را داشته باشیم خودمان را اگر بخواهیم بسپاریم به آنها یک جامعه ناامید را به ما تحویل می دهند ولی ما بدانیم در یک جامعه نه اینجا تو همه دنیا همینطور استشما الان می توانید کشوری را پیدا بکنید که همه اش خوش باشند هیچ اتفاق ناگواری براشون نیفته ولی خب باید مدیریت بشود من می گویم این ور خوبی ها را هم ببینیم یعنی مثلاً یک پدر وقتی وارد یک خانه می شود چه اشکالی دارد به خانمش به بچه هاش اتفاقات خوبی را که امروز مطلع شده بگویند نه این که دوباره وارد بشود دیدید امروز دوباره چه خبری شده منفی ها را بخواهد بگوید خبر های ناگوار را بگوید این حالشون بد می شود بالاخره انسان چون یک روحیه لطیف و پاکی دارد معمولاً مصیبت ها آزارش می دهد و لذا باید تعادل را برقرار کرد یعنی اگر آن را می گویی این هم را بگو حالا نسبت به جامعه هم همین است من یک موقعی یک بزرگواری را توی یک میوه فروشی دیدم حالا سن و سالی هم از او گذشته بود و یک جوانی هم پشت خدخل بول بود و داشت میوه می کشید دیدم دارد می گوید آره نمی دانیم فلان، بهمان هی یک بعد ناامیدی من وقتی میوه اش را خرید یک گوشه ای بهش گفتم ببین طرف مقابلت یک جوان هزار امید دارد تو حالا مثلاً حالا عمری گذراندی خوشی، سردی، گرمی زندگی را چشیدی این را باید بهش امید داد این را نباید با یک جمله صبح اول صبح پشت این دخل ناامیدش کرد نسبت به زندگی و واقع امر هم می دانید جناب آقای شریعتی اجازه بدهید یک واقعیتی را بگویم شاید برخی هم دلخور بشوند ولی ظاهراً ذهن های ما به سمت منفی هم خودش علاقه اش بیشتره به سمت مشکلات علاقه اش بیشتره البته این یک فرمولی هم دارد ها یعنی کسانی که در الگوی تفکر کار می کنند تعبیرشون این است که افکار منفی را انسان ها بیشتر بهش توجه می کند تا افکار مثبت.
شریعتی: شاید هم افکار منفی قوی تر هست بله و بیشتر دیده می شود برجسته تر هست.
تراشیون: دیده می شود روح و روان را آسیب می زنه آزار می دهد برا همین بیشتر ذهن را درگیر خودش می کند یک موقعی یادم نمی رود هیچ وقت یک خانمی آمده بود مشاوره می گفت آقای تراشیون من از روزی که بله گفتم بدبختی کشیدم گفتم خب چرا این بله ات بدبختی کشید گفت باورتون می شود سر سفره عقد خواهر شوهرم به من یک متلک گفت من گفتم خب سر سفره عقد چند نفر بودند اونجا خانم گفت یک صد نفر گفتم نود و نه نفر دیگر چی گفت همه تبریک گفتند، گفتم تو آن نود و نه نفر را ول کردی به این یکی گرویدی البته خب اینطور آدم ها توجیه دارند گفت آقای تراشیون آن یک نفر از یک کشور بالاتره یعنی یک نفر اندازه یک کشور می دانه این را خودمون بزرگ می کنیم در ذهنمون ولی حقیقت امر این نیست پس بهش گفتم تا حالا شده فکر کنی آن لحظه ای که مثلاً دختر خاله ات، دختر داییت، عمه ات، خاله ات اومد بهت تبریک گفت چه حس خوبی داشتی رفت تو فکر گفت اصلاً تا حالا بهش فکر نکرده بودم گفتم فکر کن بهش ما باید به خوبی ها فکر بکنیم و آنها را به نوعی به استخدام خودمون دربیاریم که حالمون خوب بشود آن شخصیتمون آسیب نبیند.
شریعتی: ولی خیلی کار سختی مهارت می خخواهد واقعاً و حتماً فرمول هایی دارد که باید آدم بالاخره بهش توجه کنه.
تراشیون: تمرین می خخواهد می دانید این می تواند تبدیل به یک ملکه بشود ما ببینیم برای مهارت یک فرمولی داریم فرمولش سه وجح شما وقتی می خواهید یک مهارتی را کسب بکنید اول باید دانشش را داشته باشید، دوم باید تمرین بکنید که حالا دوم را بگوییم تجربه که بخواهیم نظم بهش بدهیم سوم تمرین یعنی دانش تجربه، تمرین حالا مثال بزنم الان ما داریم دانشش را محضر بینندگان خوب خودمون داریم می دهیم دانش چیه که باید دنبال اتفاقات خوبم در زندگی بگردیم حالا داریم براشون تجربه را هم انتقال می دهیم می گوییم آن تجربه هم از جانب ما دیگر ولی حالا تجربه چیه مثلاً تو آن روز عروسی بشین فکر کن ببین آدم هایی که نزدیک تو بودند بالاخره کلام خوبی داشتند آنها به تو چه جملاتی را گفتند ببینید این را دارید تجربه می کنید حالا این تمرین مال خودشه حالا این باید برود ده روز بشیند روزانه یک موقع قلم و کاغذ بردارد بگوید دختر خاله ام این را گفت، دختر عمه ام این را گفت، خاله ام این را گفت نمی دانم عمه ام این را گفت این ها را شروع کند یادداشت کردن تمرین کنه بعد می دانیم به مرور برای آدم ملکه می شود یعنی فکر انسان راه و مسیر خودش را پیدا می کند لذا دیدین آدم های خوش بین واقعاً خوش بینند یعنی وقتی حتی یک موضوعی را نگاه می کنیم یک موقعی یک خانمی آمده بود می گفت آقای تراشیون من شوهرم اعتیاد دارد همه هم می گویند از او جدا شو و دیدم تعبیرش این بود میگفت آقای تراشیون من شوهرمه یک بچه از او دارم نمی توانم از او جدا بشوم همه به تو می گویند چقدر مثلاً خوش بینی و نمی دانم ساده لوحی و باورتون می شود چون حالا ایشان می آمد مدتی برای مشاوره پای این زندگی وایساد مشکل شوهرش را حل کرد یعنی ببینید نگاه خوشبینانه همین تعبیری که این شوهرمه من وقتی این جمله را از ایشان شنیدم گفتم این می تواند مشکلش را حل کند و از اول نگاهی به همسرش مثبته ببین عین پدر و مادری که خدای ناکرده فرزند معتادی داشته باشند گاهی اوقات می بینی این ها را می خواهند کمپ هم ببرند می آیند آدم را می گیرند این بچه را مثلاً دست و پاش را هم می بندند می برند به آن کمپ اذیتم هستند پدر و مادر ولی می گوید این بچه باید خوب بشود یعنی پاش وای می ایستند ببین وقتی آدم نگاهش مثبت باشد به یک موضوعی میره پای همه سختی هاش هم وای می ایستند ما می گوییم این را باید تلقین بکنیم یعنی آن نگاه را باید تو خودمون ایجاد بکنیم یعنی ما اگر می گفتیم همه آدم ها بد بینند می گفتیم خب این ویژگی انسانی کاریش نمی شود کرد ولی وقتی می گوییم بخشی از جامعه آدم های خوش بینیند نگاه امیدوار کننده نسبت به آینده دارند نسبت به خانواده اشون، نسبت به فرزندانشون.
شریعتی: مثبت اندیشی و مثبت نگری الزاماً به معنای این نیست که همه جا را گل و بلبل ببینند.
تراشیون: بله نه گاهی اوقات مشکل را هم خوب می بینند.
شریعتی: و از او استفاده می کنند و بهره می برند.
تراشیون: بله مثلاً شما حضرت آقا را ببینید مثلاً ایشان نگاه مثبت دارد مشکل را می بینه ها ولی می گوید جوانان ما می توانند این مشکل را حل کنند نه این که مشکلی وجود ندارد همه چی گل و گلاب دارد همه چیز خوب پیش می رود نه مشکلات را واقفند ولیکن می توانیم این نگاه خوشبینانه است من وقتی در خانه مثلاً همسرم بد خلق من می گویم همین است دیگر مردم سر تا پا یک کرباسند همه شون همینند این نگاه بدبینانه است این نوع نگاه خوشبینانه است می گویم درسته همسر من اینجور هست ولی آدم هایی هستند خوش اخلاقند من می توانم پس کمک کنم به همسرم این رفتارش را اصلاح بکنم.
شریعتی: برای عبور از مشکلات و برداشتن این موانع باید این نوع نگاه را داشت و تمام.
تراشیون: اگر نداشته باشی بن بست یعنی دیگر نمی توانیم به سمت جلو حرکت بکنیم لذا پس این برا خودمون هم خوبه بعد می دانید وقتی آدم ها روی دیگران اثر مثبت می گذارند اصلاح می کنند رفتار دیگران را اصلاً خودشون یک بالندگی پیدا می کنند یک عزت نفسی پیدا می کنند امروز صبح بود رادیو معارف را داشتم در ماشین گوش می کردم یک سوالی را مطرح کرده بودند در رادیو که چیکار بکنیم که حال روزمان خوب بشود چه کار هایی کردیم که حال روزانه اتون دیدم یک خانمی پیام صوتی گذاشته بود من روز هایی که به دیگران کمک می کنم آن روز تا شب حالم خوبه یعنی وقتی می بینید آدم به یک کسی کمک می کند و لذا ما می گوییم سلامت شخصیت یکیش اینه یعنی آدم برود دستگیری بکند کمک به دیگران بکند نه این که نمک رو زخم دیگران بپاشد ما گاهی اوقات می بینیم تو جامعه نمک رو زخم دیگران می پاشیم مشکلات هست ما هم می شویم آتیش بیار معرکه ما می شویم خودمون جزئی از آن مشکل خودمون می شویم بلندگوی آن مشکل بدون این که بتوانیم اثری بگذاریم بدون این که بتوانیم کمکی در حل و عبور از آن مشکل داشته باشیم ما می گوییم آدم هایی که دنبال صلاحیت شخصیت هستند حتماً باید این نکته را توی زندگی مشترکشون رعایت کنند یک نسبت به خودشون دو نسبت به خانواده، سه نسبت به جامعه پیرامونیشون حتماً کمک بکنند و این مسئولیت را داشته باشند نکته دومی که باید بگوییم این است که شاد باشیم و در کنارش آن مثبت اندیشی را هم داشته باشیم این شادی ما گاهی اوقات فکر می کنیم دیگران باید به ما مثلاً هدیه بدهند دیگران باید دو دستی توی طَبَقی به سمت ما شادی.
شریعتی: تعریف آقای تراشیون از شادی چیه؟
تراشیون: ببینید شادی حس رضایت از عملکرد یعنی وقتی ما از عملکرد خودمون راضی باشیم کار هایی که انجام می دهیم آدم های شادی می شویم شادی لزوماً به این نیستش که ما فکر کنیم که نمی دانم باید دور از جون خدای ناکرده نمی دانم رقاص خانه راه بیاندازیم کاباره راه بندازیم نمی دانم فلان کار ها را انجام بدهیم یعنی فکر کنیم این ها می تواند شادی ایجاد بکند نمی تواند ببین شادی قدیمیترین تعریفش را شاید ارسطو دارد جناب ارسطو در مورد شادی می گوید شادی حس رضایتمندی از عملکرد هست یعنی شما وقتی که خودت را قوی کردی در کار ها گره های مشکلات زندگیتون که توانستید بازگو کنید آدم شادی هستید ولی اگر بگویید نه اینجا یک مشکلی دارید اینجا یک گرهی دارید اینجا یک پیچی تو زندگی دارید خب شب می روی بخوابی بار غم میاد رو سرت دیگر غمگینی ولی ساعت ها بنشیند مثلاً خنده وانه ببیند اونجا هم یک ساعت و نیم بخندی ولی نمی تواند به تو یک شادی پایدار بدهد.
شریعتی: یعنی حس عمیق قلبی؟
تراشیون: بله و این را خود انسان می تواند در خودش ایجاد بکنند البته دیگران هم تو این زمینه کمک و بسترسازی بکنند ولی به نظرم تو این زمینه اگر ما دنبال این هستیم که آدم های شادی باشیم باید اولین کاری که می کنیم باید خودمون بنشینیم ببینیم چیکار بکنیم بعد به نظرم یک روندی دارد حالا اگر اجازه بدهید بفرمایید من یکی، دو نکته را اینجا می گویم ولی این طلب بینندگان بزرگوارمون باشد من اصلاً کلاً یکی، دو جلسه در باب خود شادی و نشاط صحبت بکنیم که چطور می توانیم این را در خانواده امون در بین فرزندانمون بتوانیم این را تعمیم بدهیم این را.
شریعتی: واقعاً در این دوره و زمانه ما شاد زیستن خودش یک هنر است و یک مبحث مجزایی را واقعاً باید بهش اختصاص بدهیم.
تراشیون: بله اصلاً به نظر من باید واحد های درسی را برای این کار بگذاریم ببینید انسان هایی شما ببینید ممکن است الان افرادی را شما ببینید ما هم سراغ داریم بالاخره ما کارمون همین است با مردمیم می آیند مراجعه می کنند مشکلاتشون را می گویند این گاهی اوقات از همه امکانات برخورداره ها ولی آدم دل غمینی آدم افسرده ای خب چرا این اتفاق می افتد خب اینی که یک جایی یک گرهی تو زندگیش هست این را نرفته سراغش باز بکند و لذا ما اصلاً چون مشاور ها وقتی مواجه می شویم با آدم هایی که دچار افسردگی اند و این نکته ای که به ذهنمون می آید می دانید چیه این دچار یک مشکلاتی که نتوانسته مشکلاتش را حل بکند ما الان باید آن را کمک بکنیم که یک این مشکلات شناسایی بشود، دوم راهکار بدهیم برای حل این مشکلات یعنی راه حل بهش بدهیم با این راه حل بتواند برود آن گره گشایی بکند حالا تو این زمینه اگر ما بخواهیم آدم های شادی باشیم حالا این یکی، دو نکته را عرض بکنم اولیش این است که خوبه ما قلم و کاغذی برداریم اصلاً ضعف های خودمون را بیاوریم روی کاغذ مثلاً خانم بنشیند بنویسد که فرزند من الان نوجوان شده است مشکل است، با همسرم دعوا دارم، با مادر شوهرم قهرم، نمی دانم هر موقع که می روم خانه خواهرم را می بینم حالم بد می شود بخاطر این که زندگی آن خیلی خوبه زندگی من در حد آن نیست من بنویسم و برای هر کدامش دنبال راه کار باشم ببینم اگر با نوجوانم مشکل دارم خب چیکار کنم همه اش که داد و بیداد بکنم که روز به روز حالم بدتر می شود شاید نیاز باشد یک کتاب بروند بشینند بخوانند یک سیر مطالعاتی داشته باشند برای نوجوان من یک نکته ای را خدمت مادران بزرگواری که نوجوانانی دارند عرض بکنم واقعاً نوجوانان خیلی خوبند و مظلومند برای این که ما نشناختیمشون ما نوجوان را نتوانستیم بیایم رمزگشایی بکنیم ویژگی هاش را خصوصیت هاش را که بدانیم چطوری با یک نوجوان ارتباط برقرار بکنیم یعنی شما وقتی نگاه می کنید می بینید عمدتاً وقتی بین یک مادر و نوجوان یا پدر نوجوان مشکلاتی وجود دارد همه را نگذارید پای نوجوانی ها حالا آن بچه است نمی فهمد من عذر می خواهم این را محضر بینندگان می گویم شاید ما خودمان نمی فهمیم چطوری با یک نوجوان برخورد بکنیم و این چالش را داریم ایجاد می کنیم برویم این فهم را این مهارت را ایجاد بکنیم من همیشه توی ارتباط یک کلید واژه ای را مطرح می کنم و آن کلید واژه این است که هر وقت شما دیدید بین شما و فرزندتان مشکلاتی وجود دارد ببینید نه او بده نه شما بد یک حلقه مفقوده ای وجود دارد و آن حلقه مفقوده آن شیوه های ارتباط موثر و صحیح این ها نتوانستند پیدا بکنیم نباید مطالعه بکنیم یکی از انتشاراتی که توی کشور ما هست و تخصصی در حوزه خانواده و کودک و نوجوان کتاب چاپ می کند انتشارات انجمن اولیا و مربیان و خب شاید دیویست عنوان کتاب هم شاید بیش از این هم چاپ کرده حالا از کودک و نوجوان و جوان بالاخره تو تمام ؟؟گاهی اوقات یک ارتباطی داشتم من کتاب هاشون را که استفاده می کردم گاهی اوقات معرفی می کردم مثلاً دیدم این انتشارات انجمن اولیا و مربیان مثلاً یک کتاب در حوزه نوجوان مثلاً دارد این تا حالا پنج تا چاپ خورده و هر چاپش هم مثلاً دو هزار می بینم سر جمع این کتاب در حوزه نوجوان ده هزار تا چاپ نسخه از او منتشر شده حالا شما که خودتون اهل مطالعه اید می دانید یعنی این ده هزار تا شاید تو معادلات پانصد تاش مطالعه نشده باشد بله شایدم کمتر معمولاً توی چاپ کتاب این ها را می گویند یک فرمول هایی برای خودشون دارند یعنی شما یک انتشارات تخصصی در حوزه دانش آموزی، کودک و نوجوان وقتی شما می بینید پانصد تا کتاب مطالعه شده تو یک جامعه چهارده میلیونی دانش آموز دیگر خود شما ببینید دیگر بله ما نباید آنوقت با بچه ها ممشکل داشته باشیم نباید تو خانه تنش داشته باشیم ولی خب واقعاً باید اهل مطالعه باشیم اهل مشورت باشیم وگرنه این چالش ها را ما داریم خب وقتی که مادری دائم با نوجوانش درگیره و دعوا می کند و تنش دارد فکر می کنید مثلاً با دیدن یک برنامه طنز شبانگاهی می تواند به خودش آرامش بدهد نمی شود آن باید برود مطالعه کند یعنی تو به جایی که یک ساعت و نیم وقت می گذاری برنامه طنز ببینی آن وقتت را وقت مطالعه کن تو مطالعه بکند بگو من الان با نوجوانم مشکل دارم سر تیتر مشکلاتم اینه الان باید دو، سه تا کتاب مطالعه بکنیم پروژه (34:33 قطع صدا) بعد ببینم اِه یک بخشی از مشکلاتم حل شد این بار غمی که انقدر بود حالا شده انقدر حالا بروم سراغ شوهر پروژه دوم بروم سراغ مادر شوهرم من یک موقعی باورتون نمی شود جناب آقای شریعتی حالا من عذرخواهی می کنم محضر همه مادرزن ها و مادرشوهر های بزرگوار من یک موقعی تو جمع خانم ها شاید این سوال را باورتون نشود بیش از هزار نفر خانم این سوال را پرسیدم یا انفرادی در جمع ها بعد گفتم راستی آزمایی هم می کنم یکی از سوالاتم اینه معمولاً خانم ها با مادرشوهر هاشون مشکل دارند معمولاً حالا اقلشون را کار نداریم بهشون می گویم تا حالا شده یک کتاب بیست صفحه کتاب بخوانید مهارت ارتباط با مادرشوهر باورتون می شود توی این هزار نفر شاید عدد انگشت یک دست نگفتند آره چون گفته بودم راستی آزمایی هم می کنم یعنی هر کی بگوید خواندم می گویم نام کتاب را هم بفرمایید بعد تازه این تو ذهنشون میره مگه کتاب هم تو این زمینه هست. ؟
شریعتی: مثلاً مگه باید می رفتند چیزی می خواندند؟
تراشیون: بله خب ببینید معلوم است مشکل داریم تو با یک انسان مواجهی با یک پیچیدگی هایی مواجهی.
شریعتی: حاج آقا هر چقدر مشکلات سختتر می شود ارتباط گرفتن سختتر می شود، زندگی سختتر می شود من تلقیم این است حالا نمی دانم احساس می کنم باید همه مون به سمت فرهیختگی برویم؟
تراشیون: قطعاً خصوصاً اینه اصل یعنی چون قدیم ببینید آدم ها تو یک تنگ زندگی می کردند ما هم تو تنگ مثلاً خیلی مواقع من این مباحث را تو جلسات حضوری می گویم بعد می گویند اِه حاج آقا قدیم که این را نمی دانستند داشتند زندگیشون را هم می کردند من معمولاً در پاسخ دو، سه تا نکته می گویم، می گویم ببینید دو، سه تا نکته من اینه نکته اولم این است که اولاً معلوم هست زندگی می کردند یعنی شما باید بروید رصد بکنید یک زندگی هم می کردند.
شریعتی: بله معنی آنها و تلقی آنها از زندگی چی بوده؟
تراشیون: با لباس سفید برو با کفن بیا یعنی اینجوری زندگی می کردند مجبور بودند تو اونجا طلاق بد بوده از مرگ سختتر بوده بالاخره باید می رفتند اونجا یک سازگاری پیدا می کرد تو زندگیش نکته دوم این است که چیزی نمی دیدند قدیمی ها مثلاً شما ببینید قدیم بالاخره خانم ها یکی از ویژگی هاشون زیبادوستی حقیقتاً زن ها ویژگی زیبادوستی دارند دیگر به قول یک بزرگواری می گفت اگر این خانم ها نبودند ما مرد ها هنوز غارنشین بودیم یعنی این گستره زیبایی ها اصلاً براساس آن ذهنیت زن ها شکل می گیرد خب شما الان نگاه کنید حالا آقایان بدشون نیاید این جمله را عرض کردم ببینید قدیم مثلاً خانم بلند می شد شوهرش را می دید مثلاً یک پیژامه پوشیده کشش شل این را تا زیر گردن می کشید بالا سر زانوش سوراخ زیرپوش جلوش سوراخ پشتش سوراخ جلو زنش می رفت می آمد حال این زنه به هم می خورد ولی دنیاش کوچیک بود کی را می دید این خانم یک ذره نگاه می کرد اونطرف تر باباش را می دید باباش که بدتر از شوهرش بود یک کم آنورتر نگاه می کرد دایی را می دید دایی هم بدتر از بابا و شوهرش بعد چه اتفاقی می افتاد می گفت مرد ها سر تا پا یک کرباسند همه اشون مثل هم اند ولی حالا الان اینجوری الان مرده با آن پیژامه و زیرپوش می شینه کنار خانمش، خانمش هم تلویزیون را روشن می کند برنامه سمت خدا را دارد می بیند یک نگاه می کند به شوهرش یک نگاهی می کند به آقای نجم الدین شریعتی می بیند خوش پوش، خوش تیپ نشسته بعد می بیند فاصله خیلی زیاده دیگر مرد ها سر تا پا یک کرباس نیستند ببین دنیا بزرگ شده ببینید این مرد امروز باید مهارتش نه مهارت پدر بزرگش باشد باید مهارت متناسب با زمان حاضر باشد اگر نباشد زندگی مشکلاتش بیشتر برا همین برخی از ما ها می گوییم آقا چرا زندگیمون مشکلاتش زیاد شده دلیلش اینه همین الان امروز صبح رفته بودم نانوایی قم نان بخرم یک آقایی طلبه ای آمد از من پرسید این که آقا امیرالمومنین می فرمایند: فرزندانتون برا یک زمان دیگر ای هستند این ها را برا آن زمان تربیت کنید یعنی چی؟ گفتم خب معلومه روایت ولی اجازه بدهید من این را با نگاه تربیتی بگویم ببین فرزند شما قراره بیست سال آینده وارد جامعه بشود فرزندی که الان دو، سه سالشه بیست سال دیگر وارد جامعه می شود شما ببین بیست سال آینده می گویند تکنولوژی قالب هوش مصنوعی در جوامع بشر این که الان تو باید پیش بینی آن موقع را بکنی ببین ما رکب خوردیم یک جا هایی دیگر می دانید کجا بچه هامون را با عصر آتاری بزرگ کردیم آتاری بازی های قدیمی بعد حواسمون نبود که قرار است بیست، بیست و پنج سال بعد موبایل بیاد بازی های کامپیوتری بیاد بازی های پیشرفته بالاخره تلویزیون های مختلف بیاد، کنسول های بازی این ها را آماده نکردیم بعد الان میایم تازه این سوال پیامک ها را من می خوانم یک موقعی حالا همیشه می خوانیم لا به لاش یک پیامک کی برا بچه ها موبایل بخریم یعنی ما ماندیم کی بخریم یا نخریم یعنی نتوانستیم چون می دانید الان بخریم بچه ها را برا آن زمان آماده نکردیم این گوشی ها موبایل دستشون خراب می شود نخریم می بینیم همه دارند خب ببینید نتوانستید متناسب با زمان تربیتش بکنید و لذا این نگاه آینده نگرانه باید باز وجود داشته ما این نگاه را نداشتیم در تربیت در خانواده نداشتیم ما واقعاً پسر هامون را دختر هامون را تو خانه داریم متناسب با زمان خودشون و زمان آینده تربیت می کنیم یعنی امروز مادره که مثلاً تو خونه دخترش باید نصیحتش بکند مادرجون تو رو خدا یک ذره به سر و وضعت برس بابا گناه دارد تو را با این ریخت و قیافه تو خونه باید ببینه ها یعنی دختر دارد مادر را نصیحت می کند آیا این مادر توجه به این دارد که تو داری دخترت را می فرستی خانه یک جوانی که این باید بداند که در حضور آن جوان در عصر معاصری که عصر تکنولوژی ارتباطات دنیا توی گوشی موبایلش هستش این چطور باید توی خونه خوش پوش و خوش تیپ باشد آیا ما روی این کار کردیم آیا اصلاً این ها را دیدیم توی معادلات تربیتی ندیدیم خب کم میاریم بعد می بینیم با بچه امون مشکل داریم با شوهرمون مشکل داریم خب معلومه یک برنامه شاد هم نمی تواند ما را شاد بکند نهایتش عین یک مسکن کوتاه مدتی که تا می بینیم تا همه چی را فراموش می کنیم حس می کنیم که دیگر غمی نداریم ولی همین که همه چی دوباره به حالت عادیش برمی گردد می بینیم نه مشکلاتمون سرجاش هستش پس ببینید این مشکلات باید حتماً برای شادی لیست بشود برای هر کدامش هم دنبال یک راه کاری باشیم.
شریعتی: انشاالله خیلی ازتون متشکرم خیلی سپاسگزارم از لطف و عنایت و مرحمتتون حادثه امروز این واژگونی قطار جان باختن به نظرم هفده تن از هم وطنان و تعدادی هم مصدوم شدند خیلی خاطرمان را تلخ کرد ما همچنان برای مشارکت در قربانی ماه ذی القعده چشم به راه کمک و مساعدت و هم دلی شما هستیم می گویم چقدر خوبه به عشق حضرت رضا به عشق حضرت معصومه این ایام برای سلامت تک، تک مردم عزیز و ایران اسلامی بیایم در این طرح شرکت بکنیم.
تلاوت سوره تحریم صفحه 560
صفحه 560قران کریم
اشاره قرآنی: بنده هم جا دارد که تسلیت عرض کنم درگذشت این هم وطنان بزرگ و عزیزمان را. حتماً خیلی از آنها هم زائر آقا علی بن موسی الرضا بودند که ان شاءالله با این وجود مبارک و نازنین ان شاءالله همنشین شوند.
من یک نکته ای را درباره آیه ششم عرض کنم از این آیاتی که تلاوت شد، اینکه ما در آیات و روایات زیاد به این تأکید می شود که در سلسله مراتب هایی که می خواهیم زمینه اصلاح کنیم، از خودمان و خانواده مان شروع کنیم. به نوعی یک نوع شبکه سازی است. یک تعبیری را ما در حوزه اجتماع و خانواده داریم، می گویند که جامعه مثل یک کندوی عسل است. سلول های این کندوی عسل خانواده است. یعنی هر خانواده ای درست شود این کندو سالم می ماند و اگر این سلول ها آسیب ببیند به همان میزان این کندو آسیب پذیر می شود و آسیب می بیند. و لذا به نظر من این یک تدبیر خیلی زیبایی است که خداوند برای بشر قرار داده است. یعنی هر کسی از خانواده خودش و خودش شروع بکند تا زمینه اصلاح جامعه را هم فراهم بیاید ان شاءالله.
ما در بحث سلامت شخصیت دنبال این هستیم که آن آیات قرآن محقق شود. چون می دانید انسانی که از سلامت شخصیت برخوردار است منجر به این می شود که هم ایمان خوبی داشته باشد و هم عمل صالح انجام بدهد. افرادی که شخصیت شان آسیب می بیند به تدریج ایمانشان هم تضعیف می شود. عمل صالح شان هم کمرنگ می شود. پس ما اگر می خواهیم در مسیر تکامل قرار بگیریم، این را باید حتماً به عنوان یک رویکرد تربیتی در خانواده مان مورد ملاحظه قرار بدهیم. این شادی را ما بیان کردیم و در بحث شادی گفتیم یک چند نکته ای را می خواهیم بگوییم که اولین نکته اش این شد که حتماً یک رصد بکنیم، ببینیم که ما آن مشکلاتی که دارد به روح و روان ما آسیب می زند چه چیزهایی است. به دنبال اصلاح آنها باشیم. حالا یک نکته ای به عنوان تکمیل بحث عرض کنم و آن این است که برخی اینها را خودمان می دانیم. یعنی به نوعی برخی مشکلات، مشکلات آشکار زندگی است. یعنی من با بچه ام مشکل دارم، با شوهرم، با مادرزنم، با مادرشوهرم، این را بروم چکار بکنم؟ دنبال حل آن که ببینم باید چه کار کنم. اما یک سری مشکلات هست، مشکلات پنهان است. ممکن است من به خوبی خودم نتوانم اینها را به دست بیاورم. دو تا راهکار وجود دارد. یک راهکار این است که آدم از یک کسی نزدیک به انسان هست مثل همسرش، گاهی اوقات بخواهد که اگر در من مشکلی می بینی، ضعفی می بینی، به من بگو. مقاومت هم نکن، توجیه هم نکنی، بشنویم و یادداشت بکنیم. بعد می رویم روی آن فکر کنیم. حالا از دو حالت خارج نیست. یا واقعاً آن حرفش درست است یا غلط است. اگر درست است اصلاحش بکنیم. یکی دیگر از نکات این است که اگر مشاورین خبره ای را می بینیم با آنها هم به مشورت بنشینیم. با آنها هم صحبت کنیم. آنها هم راه کارهایی دارند برای اینکه بتوانند ضعف شخصیت ما را به دست بیاورند.
شریعتی: خیلی از شما ممنون و متشکرم.