اپلیکیشن شبکه سه
دریافت نسخه اندروید

مشاهده محتوا

1401-01-28-حجت الاسلام والمسلمین شریفیان- کرامت و محبت

شریعتی: بسم الله الرحمن الرحیم. اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم. امروز کسی آمده است که دریای کرامت است. کسی که اقیانوس سخاوت است. کریم اهل بیت امام مجتبی آمدن او بر همه شما مبارک و محنا باشد ان شاءالله. سلام می کنم خدمت عزیزان من، خانم ها و آقایان، عید شما مبارک باشد. خیلی خیلی خوش آمدید به این سمت خدا. امیدوارم به برکت نام و یاد امام حسن دست خالی هیچ کدام ما از ماه مبارک بر نگردیم و ان شاءالله توفیق درک شب های قدر به بهترین شکل ممکن داشته باشیم. حاج آقای شریفیان سلام علیکم و رحمۀ الله عید شما مبارک باشد و خیلی خیلی خوش آمدید.

شریفیان: سلام علیکم و رحمۀ الله عرض سلام و ادب و احترام و تبریک خدمت شما و همکاران شما و بینندگان خوب برنامه سمت خدا دارم. ان شاءالله که طاعات و عبادات همه عزیزان مورد قبول خداوند متعال قرار گرفته باشد و ان شاءالله به دعای امام حسن بهترین رزق های ماه مبارک رمضان در این نیمه ای که مانده است و فرصت ما است ان شاءالله به همه ما خداوند متعال عنایت کند و از آن هزینه کریمانه خود حضرت امروز ان شاءالله به همه ما یک حبه و عطیه و هدایای بزرگی ان شاءالله عنایت کنند.
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم. بسم الله الرحمن الرحیم. الحمدلله رب العالمین و صل الله علی سیدنا محمد و آله الطاهرین و لعن الدائم علی اعدائهم اجمعین. اللَّهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ حجۀ بن الحسن صلواتک علیه و علی آبائه فِي هَذِهِ السَّاعَةِ وَ فِي كُلِّ سَاعَةٍ وَلِيّاً وَ حَافِظاً وَ قَائِداً وَ نَاصِراً وَ دَلِيلًا وَ عَيْناً حَتَّى تُسْكِنَهُ أَرْضَكَ طَوْعاً وَ تُمَكِّنَهُ فِيهَا طَوِيلا
بحث ما در باب مسئله اخوت بود و یک سرفصلی را از قبل به دوستان وعده داده بودیم که روابط ایمانی بین برادران و جمع حول امیرالمؤمنین سر آن حب است، محبت است، و اصل این محبت نسبت به حضرات معصومین است و این به روابط حب بین ما تبدیل می شود. این بحثی است که ما وعده داده بودیم و یک مقداری امروز و ان شاءالله اگر توفیقی بود و خدمت بزرگوران بودیم جلسه بعد در مورد این بحث گفتگو کنیم. ولی قبل از این که این بحث را من شروع کنم و مفصل بخواهیم یک مقدار به آن بپردازیم یک جمله ای را می خواهم در باب وجود مبارک امام حسن مجتبی عرض کنم که آقا و مولای ما هست. ان شاءالله به مدد این چند لحظه ای که از حضرت می گوییم و گفتگو می کنیم ان شاءالله حضرت به ما نظری کنند. همان طور که حضرتعالی فرمودید از اسماء و القاب معروف وجود مقدس امام حسن مجتبی کریم است. این در روایات ما مکرر آمده است هم نسبت به امام حسن مجتبی و هم نسبت به سیدالشهداء امام حسین. و در بعضی از روایات دارد که مولودی با کرامت و کریم تر از امام حسن و امام حسین در عالم متولد نشد به جزء نبی اکرم و امیرالمؤمنین. یعنی این سلسله، سلسله کرامت و کریم هستند. کریم را خیلی اوقات بزرگواران با اعطا و انفاق و دست دهنده و کسی که سفره او پهن است و اینها می شناسند. این غلط نیست ولی معنای کرامت این نیست. خداوند متعال در قرآن جاهای مختلفی از کریم حرف زده است. «زوج کریم» «رزق کریم» خود قرآن کریم است. یکی از اسماء خود قرآن کریم است و از همه بالاتر «رب کریم»، خود خداوند متعال کریم است. این حقیقت چیست که این قدر در مورد آن گفتگو شده است و روایات مکرری هم ما در مورد آن داریم. معنای اصلی کرامت بزرگی است ولی با عظمت، عزت فرق می کند. بزرگی ای که کسی که بزرگ باشد. چیزی که مقام عظیمی داشته باشد ولی یک نکته ای دارد و آن این که خیرات از مقام بزرگی او سرازیر است. مثل چشمه ای که آن قدر بزرگ است و همه جا را می پوشاند. و یک نکته ای دارد و آن این که این خیررسانی در آن خلل و آلودگی و آسیب نیست. بعضی درخت ها اصلاً میوه نمی-دهند. هیچ ثمره ای ندارند. بعضی درخت ها مثمر هستند ولی یک جوری هستند که دست ما به آن نمی رسد یا اگر بخواهید از میوه آن استفاده کنید شما را اذیت می کند. خارهای بزرگی دارد. بعضی درخت ها هستند بهترین رزق را به سهولت می دهند. دم دست شما هستند. کریم به کسی می گویند که بزرگ است ولی بزرگی بر آدم نمی کند. شما را نمی شکند. شما را حقیر نمی کند. اگر چیزی به آدم می دهد یک جوری به آدم می دهند که آدم احساس کوچکی نکند. کسی که اعطا می کند دست او دست بالا است ولی یک جوری اعطا می کند که دست برتر خود را نشان ندهد. یکی در خانه امام حسن مجتبی را زد. وجود مقدس امام حسن مجتبی در را باز کردند از لای در دست طرف را پر کردند. بعداً از حضرت سوال شد که آقا چرا شما این جوری انفاق می کنید. به نظر من این سیره حضرت بوده است. یعنی برخورد حضرت با کسی که درب خانه می-آمده است این جوری بوده است. حضرت فرمودند چشم در چشم با او نشوم. خجالت می کشد. در فارسی شاید بهترین واژه ای که برای کریم بشود پیدا کرد بزرگوار است. بزرگواری غیر از بزرگی است. بعضی ها بزرگ هستند ولی بزرگوار نیستند. یک وقت-هایی بزرگی آنها آدم را اذیت می کند. یک جمله ای، یک روایت معروفی هست از وجود مقدس حضرات معصومین از جناب موسی (س) پیامبر اولوالعزم نقل شده است. حضرت موسی به خداوند متعال عرض کرد خدایا «بَعِيدٌ أَنْتَ فَأُنَادِيَك‏» دور هستی که صدا بزنم، ندا یعنی با صدای بلند آوا دادن، از دور صدا زدن، (10:38 قطعی صدا) یا نزدیک هستی که با تو نجوا کنم. نجوا گفتگوی خلوت است. خداوند متعال فرمود «أَنَا جَلِيسُ مَنْ ذَكَرَنِي‏» اگر من را یاد کردی من همنشین تو هستم. خدایا ما که هستیم که تو همنشین ما باشی؟ این کرامت است. خدای بزرگ در کنار انسان بنشیند و بگوید من همنشین تو هستم. یک نکته لطیفی وجود دارد و آن هم این است که آدم را حقیر نکند. آدم را نشکند. به آدم آسیب نزند. ما خیلی اوقات کارهایی که می کنیم کار خوبی است ولی طرف را اذیت می کنیم. بعضی بچه ها هستند بچه های بدی در خانواده نیستند ولی شکل تعامل آنها با پدر و مادر خود گزنده است. آسیب زا است. کار خوب را می کنید آن اخم آخر آن چیست. کریم این جور است. رزق کریم این است. قرآن کریم با همه عظمت خود در اختیار من و شما است. همه ما در خانه خود می توانیم قرآن را باز کنیم و بخوانیم، انس پیدا کنیم، رفیق او شویم، انیس او شویم، همراه او شویم. این قرآن کریم است، این بزرگوار آمده است و این جور دم دست ما قرار گرفته است بدون هیچ توقع و منتی. الان یک کسی یک مقدار به یک جایگاهی می رسد هر یک ساعت خود را قیمت می گذارد. من این قدر می آیم، این قدر می گیرم. قرآن کریم که همه حقیقت توحید است در اختیار شما است، هر چه می خواهید از وجود من بردارید. قرآن کریم است، همین است. دستگاه انبیاء الهی، دستگاه کرامت است. خدا کریم است و اکرام هم می کند. یک موقع ما خود کریم هستیم، یک موقع دیگران را هم به مقام کرامت می رسانیم. آنها را بزرگ می کنیم. قرآن در باب یتیم نگفته است اطعام کنید، انفاق کنید. گفته است: «كَلاَّ بَلْ لا تُكْرِمُونَ الْيَتيم‏» (فجر/8) یتیم ممکن است نیاز مالی حتی نداشته باشد. دست او دست ضعیف است. حامی ندارد. پدر ندارد. یک جوری با او برخورد کنید که کمبود آن را احساس نکند. او را بزرگ بدارید. چه قدر قرآن لطیف گفته است قرآن می گوید فراعنه عالم کسانی هستند که «وَ فِرْعَوْنَ ذِي الْأَوْتاد» (فجر/10) کسانی هستند که اهل اکرام نیستند. اینها انسان ها را می شکنند. خود آنها حقیر هستند و دیگران را هم حقیر خواهند کرد. اول حقیر عالم شیطان است. در سوره اعراف قرآن فرموده است که «ما مَنَعَكَ أَلاَّ تَسْجُدَ إِذْ أَمَرْتُكَ» (اعراف/12) وقتی تو را امر کردم چرا سجده نکردی. بهانه آورد «أَنَا خَيْرٌ مِنْهُ خَلَقْتَني‏ مِنْ نارٍ وَ خَلَقْتَهُ مِنْ طين‏» (اعراف/12) من از آتش خلق کردی، او را از گل خلق کردی. خداوند متعال جواب داده است «لَكَ أَنْ تَتَكَبَّرَ فيها» (اعراف/13) در دستگاه الهی که جای تکبر نیست. شاخ و شانه کشیدن و بزرگی کردن نیست. «فَاخْرُجْ إِنَّكَ مِنَ الصَّاغِرين‏»  (اعراف/13) کوچک شدی. شیطان می خواست بزرگ شود. خیال می کرد اگر در مقابل ولی الهی سجده کند کوچک می شود. نفهمید رمز بزرگی همین است. نفهمید که بزرگ می شود و می تواند بقیه را هم بزرگ کند. اما اگر تکبر ورزیدید پرستنده نفس می شوید. «أَ فَرَأَيْتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلهَهُ هَواه‏» (جاثیه/23) انسان بر محور هوای خود است و انسان دیگر خوار می شود. انسانی که در مقابل خدا و اولیاء الهی استکبار می کند خوار است و بقیه را هم خوار می کند. خیلی ما باید مراقب باشیم که خوار کردن و تحقیر دیگران خیلی آسیب زا است و ریشه آن در خواری خود انسان است. کسانی که دیگران را می شکنند، خود شکسته هستند. خود آنها حقیر هستند با حقارت دیگران می توانند زندگی کنند. این استکبار است. استکباری است که اصل آن در برابر خدا است و آرام آرام به روابط استکبار تبدیل می شود. تبدیل به کبر در مقابل نبی اکرم می شود. در مقابل حضرت بخواهید شاخ و شانه بکشید. دستگاه الهی دستگاه کرامت است. (15:14 قعطی صدا) می-بینم در جمع مؤمنین یک جوری با هم برخورد می کنیم که دلی را می شکنیم. تحقیر می کنیم. یکی از مهمترین آداب اخوت تکریم برادر خود است. او را بزرگ بدارم. نه خود را حق دارید بشکنید نه دیگران را. یک جوری برخورد کنید که خود از خود حقارت نشان دهید و خود را حقیر کنید، نفس مؤمن را حقیر کنید یا برادر خود را حقیر کنید. حتی در قالب شوخی باشد. شوخی می کنید حتی خود او خندید ولی ته دل او ناراحت است. دوست دارید با خود شما چنین شوخی کنند. دستگاه اهل بیت دستگاه تکریم است. هم خود آنها کریم هستند، گزنده نیستند و هم تکریم می کنند. شما را هم بزرگ می کنند. شما را هم بزرگ می دارند و به مقام کرامت می رسانند. شما هم کریم می شوید. ذیل امام حسن مجتبی انسان کریم می شود. یعنی برخوردها واقعاً برخوردهای گزنده نیست. دنبال تحقیر نیست که من شما را بشکنم، چرا من شما را بشکنم؟ چه سودی برای من دارد؟ کسانی که منطق مسخره کردن و همز و لمز و شکاندن آدم ها را برپا کردند نگاه کنید می بینید در یک منطقی گرفتار هستند که خود آنها در آن مسخره هستند. شما الان این را مسخره کردید، برادر خود را تحقیر کردید، مبتنی بر چه او را تحقیر کردید؟ مبتنی بر ایمان یا روابط دنیا. شما فلان چیز را ندارید. قیافه شما این جوری است. مال شما این جوری است. سر این چیزها همدیگر را مسخره می کنند. این جور مسخره کردید خود شما در دنیا دست برتر همه هستید. من بخواهم شما را مسخره کنم از این جنس چیزی که شما دیگری را مسخره کردید خود شما انواع و اقسام بهانه برای مسخره شدن دارید. آن کسانی که انبیاء را مسخره می کردند، انبیاء عبور می کردند، انبیاء را تحقیر می کردند، فکر می کنید برخورد انبیاء نسبت به اینها چه بوده است؟ حرف آنها این بود که برادر من شما که من را مسخره کردید نفهمیدید دارید کاری می کنید که خود شما در آن مسخره می شوید. من آمدم بساط مسخره کردن را در عالم بردارم. شما وقتی من را دارید مسخره می کنید، دستگاه الهی را دارید مسخره می کنید. معنی آن چیست؟ معنی آن این است که ارزش های دنیا، ارزش است، و تو حتماً در این مسابقه بازنده هستید. اصلاً دنیا برنده ندارد. مسابقه دنیا برنده ندارد. امروز برنده هستید، فردا در این مسابقه می بازید. به زیبایی خود می نازید بیست سال دیگر خواهید دید که یک عده شما را مسخره می کنند. به اموال خود می نازید، یک کسی بالا دست شما است شما را مسخره می کند. امروز در جوانی برای خود مستانه حرکت می-کنید یک دوره ای می رسد که ابتدائیات خود را نمی توانید نگه دارید، یک عده باید شما را تر و خشک کنند. خوب است که آن روز انسان تحقیر شود یا نه دستگاه، دستگاه کرامت باشد خوب است. دستگاه تکریم باشد، دستگاه بزرگداشت باشد. یکی از آثار کرامت محبت است. آدم هایی که گزنده نیستند، دست دهنده دارند ولی بزرگی نمی کنند، تفوق ندارند، استعلاء نمی کنند، آدم می پسندد، چه کسی است که نپسندد. این خیلی در امام حسن مجتبی دیده شده است. آقای عالم دارد راه می رود یک عده مریض فقیر کنار خیابان او را دعوت کنند با تواضع بنشیند بگوید برادر من، من را سر سفره دعوت کرده است، می نشینم اطعام می-شود بعد هم می گویم حالا که این جور بود باید مهمان من شوید. سفره ای پهن می کنم و آنها را اطعام می کنم این برخوردها جلب محبت می کند. ما می خواهید روابط حب بین اخوان ایجاد کنیم یکی از مهمترین ارکان آن کرامت است. با برخوردهای کریمانه. ببینید خدا چه جوری عفو می کند. دوست داریم همین جور که خدا ما را می بخشد و ما را تکریم می کند این صفات در ما هم متولد شود و این روابط بین ما جاری شود. مگر خدا عفوف نیست، غفور نیست، ندید نمی گیرد. ما گاهی اوقات در روابط بین انسان ها می بینیم گاهی یک کدورتی بین دو نفر ایجاد شد ته آن را در می آورید می گویید نمی توانم او را ببخشم. این صفت از کجا آمده است. یک موقع نبخشیدن یک نکته ای دارد که آن سر جای خود باید بحث شود. خداوند متعال ستار است، ولی جمیل الستر است. یک جایی هم عیوب را برملا می کند. یک جایی پوشاندن اصلاً خوب نیست. ولی خداوند متعال جمیل الستر است، ستر دارد، عفو دارد. غفران دارد، کرامت دارد، این اوصاف الهی را ببینیم. اینها جنود عقل است. اینها صفات حمیده است. اگر این صفات حمیده در جمع ما ساری و جاری بشود روابط ما روابط ایمانی می شود.
شریعتی: و اساساً جنس این صفت و این فضیلت کاملاً واضح و مبرهن است که از پیش خود خدا آمده است.
شریفیان: صفات حمیده همین طور است. صفات حمیده از آن طرف است. صفات نبی اکرم است. اصلاً صفات حمیده به نبی اکرم داده شده است. اعطای خدا به نبی اکرم است، از آن جا با تولی ما به ما داده می شود. آن هم با کرامت سمت ما سرازیر می شود. خدایا به آبروی امام حسن مجتبی کریم اهل بیت کسی که جان همه عالم فدای آقای ما امام حسن، کسی که خیلی مظلوم و غریب هم هست، کمتر مردم او را می شناسند.
شریعتی: ما الحمدلله روزهای سه شنبه با حاج آقای کاشانی سعی کردیم در حد وضع و بضاعت و توان خود این گرد غربت را از ساحت نورانی حضرت برداریم.
شریفیان: خیلی این مهم است ولی بدانید غربت امام یک غربت تاریخی است. امام پذیرفت که غریب باشد. که امر ظهور واقع شود. چه طور امام حسین پذیرفت که تا گودی قتلگاه برود که ظهور واقع شود. امام حسن مجتبی پذیرفت که غریب شود. که ظهور واقع شود. ما درست است باید برای برداشتن پرده های غربت امام حسن تلاش هایی کنیم. ولی امام حسن غریب خواهد ماند. این جایگاه امام است. کما این که امام حسین شهید خواهد ماند. ما هر چه هم در مورد حضرت حرف بزنیم امام حسن غریب است. امام حسن کنه اوصاف حضرت، شناخت حضرت، اقدامات حضرت، ما اصلاً چیزی از امام حسن نمی دانیم. چیزی ما از حضرت نمی دانیم.
شریعتی: امام باید غریب باشد تا مأموریت خود را در طول تاریخ انجام بدهد.
شریفیان: یک جاهایی تعبیرهای عجیبی داریم. آدم تعجب می کند امام حسین چه طور فدای امام حسن شد. غارت زده آن نیست که دنیا را از دست داده است. غارت زده من هستم که تو را دارم دفن می کنم. این ابیات را امام حسین وقتی امام حسن را دفن می کرد می خواند. غارت زده من هستم که تو را از دست دادم. خدایا به آبروی امام حسن مجتبی دست های ما را پر از رزق های کریمانه خود در ماه مبارک رمضان از قرآن کریم بگردان و ظهور حضرت را برسان. یک نکته ای را دوستان گفتند. گفتند برای ظهور کم دعا می کنید. من می خواهم یک چیزی را به همه عزیزان بگویم. همه دعاها، دعای ظهور است. با هر چه دعا می-کنیم برای حضرت داریم دعا می کنیم. برای شیعیان حضرت، امر حضرت، جلو رفتن حضرت، احیای امر حضرت، هر چه دعا می کنیم برای امام است. دعای دیگری ما نداریم. ما هر دعایی می کنیم بر محور امام داریم دعا می کنیم منتها شاخ و برگ درخت حضرت است.
بحث ما از این وارد بحث محبت بین اخوان می شود. بحث محبت در قرآن آیات مکرر، روایات مفصل از آن بحث های کلیدی معارف ما است. سر دینداری انسان است. «هل الدین الا الحب و البغض» فضیل ابن نصار نقل می کند که حضرت فرمودند اصل دین حب و بغض است. تعلق تو به خدا و رسول است. اصل دین همین است. مابقی فروعات آن است. تا تعلق دارید حرکت می کنید. محبت دارید راه می افتید. محبت امام حسین دارید می توانید در عاشورا بروید. بی محبت اصلاً آدم کاری نمی تواند بکند. خیلی بحث پردامنه ای است. به سوره حجرات برگردیم. سوره حجرات که «إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَة». بحث اخوت که در سوره مطرح شده است بحث حب و ایمان مطرح شده است. در آیه 6 فرموده است «يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا إِنْ جاءَكُمْ فاسِقٌ بِنَبَإ فَتَبَيَّنُوا» (حجرات/6) اگر فاسق خبر آورد دنبال نکنید. حق ندارید دنبال منطق کفار بروید. منطق فساق بروید. آنها هم برای خود خبری دارند خبر را باید از دهان نبی اکرم بگیرید. خبردار عالم نبی اکرم است. کافر از کجای عالم خبر دارد که برای من و شما خبر آورده است. چه چیزی را دیده است. آدم باید در عالم یک چیزی را ببیند و خبر بیاورد. کسی که در عالم سر او پایین است و عوالم را نمی-بیند چه خبری برای من و شما دارد. می گوید این کار را بکنید سعادت است شما کجای عالم را دیدید که این سعادت است. چه چیزی را شما دیدید؟ یک توصیه می کنم این جور غذا بخورید. چرا من این جوری باید غذا بخورم؟ چه چیزی را باید حفظ کند؟ من غذا باید بخورم که فقط بدن من سالم بماند همین. غذایی که بخورم و نماز شب من خواب بمانم غذا است؟ ما خیلی واقعاً ساده به دنیا نگاه می کنیم. هر کسی هر حرفی می زند، در و دکان هم تا دل شما بخواهد زیاد است. در قسمت های مختلف زندگی شما برای شما نسخه می پیچند، منطق دارند، توصیه می-کنند. کجای عالم را ما دیده ایم؟ این آیه خیلی کلیدی است اگر فاسق خبر آورد «فَتَبَيَّنُوا أَنْ تُصيبُوا قَوْماً بِجَهالَةٍ فَتُصْبِحُوا عَلى‏ ما فَعَلْتُمْ نادِمين‏» (حجرات/6) سوره، سوره حجرات، سوره شکاف بین امت است. نبی اکرم یک امت درست کرده است شکاف های امت را می خواهد درست کند. اخوت درست شود. قرآن می گوید خبر فاسق می آید شما را از هم جدا می کند. منطق دستگاه کفر می آید شما را از هم جدا می کند. صفات دنیا، صفات رذیله در شما دمیده می شود از هم جدا می شوند. ما چرا از هم جدا می شویم؟ یک جا یک مشکلی ما داریم که از هم جدا می شویم. دو تا نبی از هم جدا می شوند؟ نه. چرا؟ چون در آنها صفت رذیله نیست. جدا شده ما از هم حسد است، بخل است، حرص است، حب الدنیا است، همین ها است. همین ها است که ما را از هم دور می کند. حرفی بیجا می زنند او می رنجد. حرفی می زنند درست بیخود می-رنجد، توقع بیجا دارد. این صفات رذیله است. خبر فاسق منطق دستگاه فسق است. وقتی در ما دمیده می شود ما را از هم جدا خواهد کرد. دنبال آن خبر نروید. آیه فرموده است که اگر دنبال خبر فاسق بروید با هم درگیر می شوید. بعد هم خود شما پشیمان می شوید. این در ساحت ارتباط دو آدم است، بین دو تا امت از اسلام هم هست. یک جایی امیرالمؤمنین با یک عده ای از مسلمان ها درگیر شد و جنگ جمل بر پا شد حضرت اشک می ریخت و شمشیر می زد. چرا؟ چون خبر فاسق وسط من و شما آمده است. معاویه دمیده است، امت دو تکه شده است. ما گاهی خیال کردیم کسانی که مقابل امیرالمؤمنین بودند همه آنها کافر و فاسق بودند. ما نفهمیدیم خبر فاسق وقتی بیاید چه بلایی سر آدم می-آید. یک عده ای در بعضی جنگ ها مقابل امیرالمؤمنین بودند، بعداً با امام حسین همراه شدند یک عده ای در سپاه علی (ع) بودند بعداً در جبهه طرف مقابل رفتند. خبر فاسق ما را بیچاره کرده است. ما را از هم جدا کرده است. البته در این جدا شدن بعضی ها باقی هستند. باقی یعنی دیگر گردنکش می شوند. مستضعف نیستند. پای صفات رذیله و جریان فسق خود می ایستند. آنها دیگر بحث دیگری است. ولی این جریان، جریان شکاف بین امت اسلام بود. نبأ فاسق اصل آن، آن نبأیی بود که امیرالمؤمنین را خانه نشین کرد و امت را به افترا کشید. یک خبری وارد این امت شد که امت پاشیده است. اگر به دنبال خبر نبی اکرم می رفتیم این جور نمی شد. آیه بعد «وَ اعْلَمُوا أَنَّ فيكُمْ رَسُولَ اللَّهِ» (حجرات/7) رسول بین شما است. چرا گوش شما به حرف ها دیگران است. چرا دیگران در گوش شما نجوا می کنند. چرا حرف از غیر از دستگاه نبی اکرم می شنوید. ما را جدا می کنند. اول سوره همین را می گوید «یا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا لا تَرْفَعُوا أَصْواتَكُمْ فَوْقَ صَوْتِ النَّبِي‏» (حجرات/2) صدای خود را بالاتر از صدای حضرت نبرید. اگر صدا بالاتر از صدای حضرت رفت دیگر حضرت محور ما نیست. «وَ اعْلَمُوا أَنَّ فيكُمْ رَسُولَ اللَّهِ» (حجرات/7) رسول الله وسط شما است. از کس دیگری نگیرید. کس دیگری را دنبال نکنید. ما اگر دنبال نبی اکرم بودیم این اتفاق ها نمی-افتاد. قبول نکردیم که حرف حضرت وسط باشد. یک عده ای می-گفتند او رفت ما چیزی می بینیم که غایب نمی بیند. خیال کردند نبی اکرم غایب است. وقتی حضرت به ما توصیه ای کرد. «إنّي تاركم فيكم الثّقلين ما إن تمسّكتم بهما» دست شما از دامان امیرالمؤمنین جدا نشود. بعد فرموده است همه وجود خود را می-خواهید خرج نبی اکرم کنید، ما فقط و فقط به دنبال دستگاه الهی باید برویم. قرآن فرموده است که اولاً «لَوْ يُطيعُكُمْ في‏ كَثيرٍ مِنَ الْأَمْرِ لَعَنِتُّمْ» (حجرات/7) بدانید قرار نیست رسول الله دنبال ما حرکت کند. قرار است ما دنبال حضرت حرکت کنیم. ما رسول فرستادیم حرف های دیگران را ول کنید، حرف درست نکنید. ما در مقابل حضرت باید گوش باشیم نه زبان. یکی از اسماء امیرالمؤمنین در قرآن اذن است، «وَ تَعِيَها أُذُنٌ واعِيَة» (حاقه/12) از اسماء امیرالمؤمنین در قرآن گوش است. در مقابل نبی اکرم گوش بود. «إِنَّ الَّذينَ يَغُضُّونَ أَصْواتَهُم‏» (حجرات/3) کسانی که صداهای آنها در مقابل رسول پایین بود. آدم صدای خود را که پایین می آورد یعنی این جا مقام حرف زدن من نیست. این جا مقام حرف زدن شما است. من آمدم بشنوم نیامدم حرف بزنم. الان شما دیدن یک مرجع تقلید می روید آن جا نمی روید شلوغ کنید، ما قرار است آن جا بشنویم. شما قرار است حرف نبی اکرم را برای ما عبور بدهید. این جا مقام حرف زدن من نیست، مقام شنیدن است. ما آمدیم که نسیم نبی اکرم از دهان شما به ما بخورد. امیرالمؤمنین در مقابل رسول خدا گوش بود. ذیل همین سوره حجرات یکی از اسماء امیرالمؤمنین خاسف النحل است. بعد از این که این آیات نازل شد اصحاب پرسیدند یا رسول الله چه کسی صدای او در مقابل شما خاضع خاضع است؟ حضرت فرمودند بروید ببینید چه کسی دارد کفش من را پینه می زند؟ از خیمه بیرون آمدند دیدند امیرالمؤمنین نشسته است و دارد کفش های رسول الله را می دوزد. آقای عالم بزرگی او به این است که در مقابل نبی اکرم خود را زمین بزند. مشکل شیطان همین است خیال کرده است که بزرگی با گردن کشی است. بزرگ شدن در این عالم با خضوع در مقابل بزرگ عالم است. با او که نباید حسادت کنید. خضوع کنید شما را بزرگ می کنند. رمز بزرگی وجود مقدس امیرالمؤمنین که در عرش الهی خدا با صدای امیرالمؤمنین با نبی اکرم صحبت کرده است چیست؟ این که در مقابل او صدا نبود، گوش بود. خضوع بود. این بزرگ مرد عالم امیرالمؤمنین در مقابل نبی اکرم می گوید من پینه زننده کفش شما هستم از من قبول می کنید آقا. ما گاهی اوقات یک ذره که به یک جایی می رسیم این کارها را به 4 نفر دیگر بدهید مأموریت های اصلی را به ما بدهید. برای خود یک شأن و شئونی قائل می شویم. کأن کوچک من است. من اگر بخواهم این تواضع را در مقابل شما کنم برای من کم است. همان جا آدم زمین می-خورد. بعد فرموده است که بدانید رسول الله دنبال شما حرکت کند شما اذیت می شوید. خود شما اذیت خواهید شد. لعنتم، عنت یعنی رنج، رنجی که رنج آن را می فهمید. اذیتی که شما را اذیت می-کند. قرار است شما دنبال حضرت بروید. آرامش شما، سکونت شما، اطمینان شما، همه خیرات در عالم با تبعیت شما از حضرت است، دنبال حضرت بروید. بعد فرموده است می خواهید دنبال نبی اکرم بروید خود ما می دانیم خیلی کار سخت است. بدر دارد، احد دارد، خندق دارد، پیچ و خم دارد، ابتلا دارد. «وَ لكِنَّ اللَّهَ حَبَّبَ إِلَيْكُمُ الْإيمانَ» (حجرات/7) ما ایمان را محبوب شما قرار دادیم. رسول الله شما را کجا می خواهد ببرد؟ وادی ایمان. ما ایمان را محبوب قرار دادیم. آن را دوست دارید. می خواهید با رسول بروید ما به شما محبت دادیم بروید. اصلاً بدون سوخت محبت نمی شود رفت خود ما می دانیم دنبال نبی اکرم این که طوع محض باشید. «وَ اعْلَمُوا أَنَّ فيكُمْ رَسُولَ اللَّه‏» (حجرات/7) به دنبال جریان فسق نروید، همه وجود را تسلیم نبی اکرم کنید نیاز به یک سوخت دارد. سوخت آن محبت نبی اکرم و حضرات معصومین است. محبت ایمان است، که ایمان خود آنها هستند. حقیقت ایمان خود آنها هستند با تولی آنها ایمان به ما داده می شود. ما ایمان را دوست داریم از دریچه حب امیرالمؤمنین ما ایمان را دوست داریم. ما اصلاً ایمان را در حضرت می بینیم و شناختیم، از او می گیریم. قوای او در ما جاری خواهد شد. آن نور را شما دوست دارید که اجازه می دهید در قلب شما بیاید. من وقتی سخاوت علی را می بینم خضوع می کنید سخاوت حضرت در شما جاری می شود. کرامت حضرت را می بینید همین طور است. نماز حضرت را می بینید همین طور است. نماز انسان شعاع نماز امام است. نماز انسان زمانی نماز است که شعاعی از نور نماز امام در نماز انسان بیفتد. آن نماز، نماز است، نماز ما که نماز نیست، نماز امیرالمؤمنین نماز است. به مقداری که نماز حضرت در نماز ما جاری شود نماز ما اینها می شود. تولی یعنی همین دیگر. قرآن می گوید سوخت حرکت شما حب است. «وَ لكِنَّ اللَّهَ حَبَّبَ إِلَيْكُمُ الْإيمانَ وَ زَيَّنَهُ في‏ قُلُوبِكُم‏» (حجرات/7) تازه برای شما زینت هم دادیم. بدون محبت امام حسین می شد در عاشورا رفت؟ واقعاً با استدلال می شود رفت؟ من استدلال می کنم این کار خوبی است ولی هیچ علاقه-ای به این کار ندارم می شود رفت؟ شما یک پدر و مادر مریض در خانه دارید، 5 سال روی تخت افتاده است با استدلال می شود 5 سال پدر و مادر را تر و خشک کرد؟ چه چیزی من و شما را می-کشد؟ محبت ما. سوخت حرکت ما، تعلقات ما است. یک دستگاه از تعلق دنیا است می کشد و می برد. حب الدنیا است. «و هو رأس کل خطیئه» ریشه همه خطاها است. حب الدنیا دارد انسان را در دنیا می کشد و می برد. سوخت حرکت دنیا حب الدنیا است. و سوخت حرکت در وادی توحید حب الله و تعلق به امام است. می بینید یک جوان 6 صبح بلند می شود و تا 12 شب چه طور برای دنیا حرکت می کند. چه چیزی را دنبال می کند؟ یک تعلقاتی دارد. این را برای چه در می آورد؟ یک آمال و آرزوهایی دارد. به یک جایی قلب او گره خورده است. یک همسری می خواهد، یک شهوتی دارد، یک دنیایی را می خواهد، یک شکلی از زندگی، یک تفریحاتی، دل او رفته است، دنبال می کند. این طرف هم دل آدم باید برود که شما ببرد. اگر حب امیرالمؤمنین در وجود انسان آمد انسان می-تواند با حضرت حرکت کند. آیه می خواهد شما را دنبال نبی اکرم حرکت بدهد از سوخت شما بحث کرده است، از بستری که می-توانید با او حرکت کنید. البته اختیار باید بکند. کسی محبت داشته باشید یعنی جبراً می رود؟ نه جبراً نمی روید، باز هم باید اختیار کنید، باز هم سنگین است، بلا دارد. محبت اقتضاء است، بستر است، کما این که من محبت به پدر و مادر را دارم جبراً اطعام می کنم، اکرام می کنم، نه لزوماً.
مشکل دارند، یک مشکلی دارد، یک هوای نفسی این وسط دارد بازی می کند و شما باید پای خود را روی گاز فشار دهید. سوخت که هست باید سوخت را مصرف کنید و به جریان بیندازید. اصلاَ من گاهی می گویم وقتی روی محبت اقدام می کنید این محبت را دارید جاری می کنید. به عمل صالح تبدیل می شود. اصلاً عمل صالح تبلور محبت و ایمان من و شما است. «وَ الْعَمَلُ الصَّالِحُ يَرْفَعُه‏» (فاطر/10) این عمل صالح است که محبت شما را بالا می برد. بعضی ها سوال می کنند ما محبت داریم چه کار باید بکنیم؟ می-گویم محبت خود را جاری کنید. بگذارید این محبت شما جاری شود. به پدر و مادر خود محبت دارید اگر ضد محبت خود زدید آرام آرام محبت شما کم می شود. اگر محبت خود را جاری کردید محبت شما به پدر و مادر خود بیشتر می شود. نسبت بین ایمان و عمل صالح است.
شریعتی: خیلی از شما ممنون هستم. خیلی بحث خوبی بود. حاج آقای بهشتی امروز یک هدیه ای برای ما فرستادند که خدمت شما معرفی کنیم. این مجموعه از مجموعه آثار منتشر شده در ستاد اقامه نماز هست. کار خوبی که کردند سیره حضرات معصومین (ع) را در نماز و عبادات و طاعات آنها به صورت مجزا جمع آوری کردند. این کتاب نماز در سیره و سخن معصومین است. آیات نورانی سوره مبارکه محمد از صفحه 508 مصحف شریف عزیزان ما تلاوت خواهند کرد.صفحه 508 قرآن کریم