بسم الله الرحمن الرحیم والحمدلله رب العالمین. درود می فرستم بر نبی مکرم اسلام و اهل بیت آن پیامبر بزرگوار. عرض ادب و احترام هم دارم به محضر ولی نعمت ما حضرت ولی عصر روحی و ارواح العالمین لمقدمه الفداء. ما در چند برنامه گذشته بحث شخصیت سالم را در محیط خانواده داشتیم. شاخصه هایی را برای آن بیان می کردیم که به نظر من حدود 12 شاخصه را ما در 3 برنامه قبلی درباره آن صحبت کردیم و با بینندگان خوب خود به گفتگو نشستیم. من قبل از این که به شاخصه سیزدهم اشاره کنم یک مقدمه کوتاهی را عرض کنم. ما الان یک فرصتی به نام ماه مبارک رمضان را داریم. ماه مبارک رمضان مردم نسبت به مباحث فردی خیلی خوب عمل می کنند. بالاخره نماز، روزه، تلاوت قرآن، حضور در جلسات. به نظر می آید ما یک مقداری باید یک نگاه کلان تری هم در ماه مبارک رمضان داشته باشیم. یک گام بالاتر الحمدلله سالیانی است سنت شده است کمک به نیازمندان، سفره های افطاری برای نیازمندان، دستگیری نیازمندان، مواسات و همدلی با نیازمندان. این هم باید همین جوری باشد، گسترده-تر هم اتفاق بیفتد. ولی به نظر من یک نکته ای که ما باید به آن توجه (4:20 قطعی صدا) یعنی ببینیم در روابط بین همسران قبل از ماه مبارک رمضان چگونه بودیم، پایان ماه مبارک رمضان چگونه خواهیم بود. آیا ارتقا پیدا کردیم؟ چون بالاخره محیط خانه واقعاً یک محیط بسیار پر اهمیتی است. یعنی ما اگر بتوانیم محیط خانه را به خوبی شکل بدهیم، بسازیم. روابط بین همسران، روابط والدین با فرزندان، روابط فرزندان با والدین اصلاح شود می توانیم گام های خیلی خوبی را در سلامت جامعه برداریم. در همه عرصه ها کمک کنیم. همین چند روز پیش بود یک بزرگواری به بنده مراجعه کرده بود، می گفت یک دور واقعاً تمام کسب و کار من به هم ریخت، ورشکسته شدم. گفتم چرا؟ گفت از بس که ذهن من درگیر اختلافات درون خانواده بود. یعنی با همسر خود مشکلات جدی داشتم و می گفت همین منجر به این شد که اصلاً راندمان کار من، آن بازدهی و بهره وری کار من در محیط های شغلی من به شدت پایین آمد و همین منجر به ورشکستگی من شد. گاهی اوقات این آسیب ها را می زند. مدارس الحمدلله باز شده است، بچه ها مدرسه می روند اگر ما بخواهیم فرزندان ما در محیط مدرسه توجه علمی و تربیتی آنها زیاد بشود باز آن به سلامت خانواده بستگی دارد. دانش آموزی که شب قبل ببیند پدر و مادر با همدیگر اختلاف دارند، دعوا می کنند در طول روز نمی تواند واقعاً با یک تمرکز و توجه خوبی پای کلاس درس خدمت شما حضور پیدا کند. این را باید یک مقدار خود ما به فکر باشیم که حالا آن چیزی که بر می آید ظاهراً مسئولین ما خیلی نسبت به نظام خانواده جدیت لازم را ندارند. روی آن فکر نمی کنند، برنامه ریزی نمی کنند، این ملموس نیست، ما چیزی را واقعاً نمی بینیم، خصوصاً ما در حوزه خانواده کار می کنیم. این هم خطا است. یعنی واقعاً خطا است. من یک موقعی هم عرض کردم گفتم ما باید کاربردهای خیلی قوی در حوزه خانواده داشته باشیم. مثلاً حالا یک کمیسیون فرهنگی در مجلس هست یکی از مأموریت های آن خانواده است یا یک معاونت امور زنان و خانواده داریم. من اتفاقاً همین امروز صبح چون می خواستم بحث را ارائه بدهم رفتم سایت آنها را یک بررسی کردم دیدم بیشتر تمرکز روی امور زنان است تا خانواده. چون بالاخره خانواده مهم است، یعنی ما نباید دست کم بگیریم. درست است که خانم اگر آرامش پیدا کند اثر می گذارد ولی ما که در حوزه خانواده کار می کنیم می دانیم که خانواده یک معادله چند مجهولی است باید به آنها حتماً ما توجه کنیم. خود خانواده ها حتماً به این توجه کنند. نذر خواندن کتاب کنند در همین ماه مبارک رمضان یک کتاب در حوزه تربیت خانواده بخوانند. یعنی ما اگر می خواهیم فرزندان خود را سربازان حضرت ولی عصر بار بیاوریم، اگر می خواهیم علاقه مندان به امیرالمؤمنین بار بیاوریم، اگر می خواهیم مرام امام حسن مجتبی در زندگی آنها جاری و ساری بشود اینها باید خوب تربیت بشوند. یعنی باید حتماً به این دقت داشته باشیم. اگر بخواهیم زندگی ها خود را خوب شکل بدهیم. من یک نکته دیگری هم این جا عرض کنم و بعد در ادامه بحث برویم. ببینید بالاخره ما وارد یک قرن جدیدی شدیم. البته اینها اعتباری است. چیزی نیست که بگوییم اصالتی دارد. بالاخره تاریخ همیشه تاریخ و زمان همیشه زمان است ولی روزگار است که می گردد و می چرخد. اینها گاهی اوقات یک انگیزه هایی ایجاد می کند. مثلاً صله رحم همیشه خوب است. حالا در عید به آن مناسبت بیشتر رونق پیدا می کند. حالا این هم یک اعتبار است. ولی به زهم بنده ما این دهه ای که پیش رو داریم، دهه ای که در ابتدای این قرن داریم، باید حتماً به سمت کیفیت بخشی در حوزه خانواده برویم و گر نه مطمئن باشید ما با چالش های اجتماعی و فرهنگی و تربیتی وسیعی در جامعه مواجه خواهیم شد. یعنی باید حتماً این کار را بکنیم. یعنی باید راهبرد داشته باشیم. با خود قول و قرار بگذاریم که حتماً پدر و مادرها، خانواده ها در مساجد، بالاخره ائمه جماعات و مساجد یک مقدار توجه بیشتری را به موضوع خاص خانواده داشته باشند و برای آن برنامه داشته باشند. حالا ببینید این سلامت شخصیت هم یک بخشی از این است و به نظر من همین فرصت ماه مبارک رمضان همان طور که در برنامه قبلی هم بنده به آن اشاره کردم فرصت مناسبی است که روی این کار کنیم و این به نوعی می تواند در روابط ما در حوزه خانواده اثر بگذارد. نکاتی بیان شد. یکی از نکاتی که به نظر من می-آید افرادی که از سلامت شخصیت برخودار هستند افراط گری ندارند. یعنی از افراط در همه زمینه ها پرهیز می کنند. یعنی افراد متعادلی هستند. یعنی در محبت کردن افراط می کند. یعنی شما هر وقتی فردی دارد زیادی محبت می کند یا به او شک کنید یا به او دل نبندید. یعنی معلوم نیست که ادامه دار باشد.
رهرو آن نیست که گهی تند و گهی خسته رود
یعنی این اتفاق می افتد، این تندروی یک جایی بالاخره این را از پا در می آورد. این سنت زندگی بشر است. می خواهید به همسر خود محبت کنید متعادل، محبت به فرزند متعادل. برخی خیلی ولخرجی می کنند، افراط در خرج کردن دارند. اینها هم یک جایی از پا در می آیند. نمی توانند ادامه بدهند، لذا باید مراقب باشند. یک جایی می بینید افراط در حرف زدن دارند. می بینید بعد یواش یواش از این حرف ها فتنه هایی در محیط خانه به پا می شود. لذا افرادی که از سلامت شخصیت برخوردار هستند مراقب هستند در هر چیزی آن نرم و آن معدل طبیعی آن را دنبال کنند و لذا این را ما باید در زندگی های مشترک خود به آن توجه کنیم و روی خود هم کار کنیم. یعنی من اگر یک جایی احساساتی و هیجانی شدم احساسات خود را کنترل کنم، مدیریت کنم. اگر یک جایی دیدم خیلی خشمگین و عصبانی شدم، افراط در خشم، بدانم آن هم اثر خود را نمی گذارد بلکه ممکن است تخریب گر هم باشد. آسیب برساند. هیجانات را مدیریت و کنترل کنیم. لذا این ویژگی افرادی است که از سلامت شخصیت برخوردار هستند. اما اگر بخواهیم این کار را بکنیم چه طور به این نتیجه می-رسیم که باید این افراط را کنار بگذاریم؟ به نظر من یک مقداری بحث عقلانی است، آدم روی موضوعات فکر کند. من اگر ببینیم به فرزند خود زیاد محبت کنم به تدریج موجود پر توقعی می شود و آدم پر توقع دیگر آدم از پس آن بر نمی آید. نمی تواند آن نیازهای او، درخواست های او، نیازهای کاذب او را برآورده کند. لذا در این زمینه قبل آن بیندیشم. حتی زن و شوهر باید به همدیگر محبت کنند، محبت در بین زن و شوهر می گویند از جنس تغذیه است یعنی این باید روزانه انجام بشود نه این که من بگذارم آخر هفته یک حالی دارم بگویم محبتی کنم یا تعطیلی باشد که استراحت خود را کرده باشم. جنس محبت یک جنس مستمری است که باید وجود داشته باشد. روی آن بنشینم فکر کنم که اگر بخواهد این محبت به صورت منطقی به طرف مقابل من انتقال پیدا کند چگونه باید برای آن برنامه ریزی داشته باشم؟ چه کار کنم؟ چه شکل محبتی را داشته باشم؟ لذا هر جا ما بخواهیم آن تعادل را حفظ کنیم باید حتماً عقلانیت و منطق را ضمیمه آن کنیم. لذا آدم های بی منطق آدم هایی هستند که تفریطی یا افراطی هستند. یعنی آدم های منطقی معمولاً آدم-هایی هستند که می دانند در مسائلی که با آن مواجه می شوند باید چگونه برخورد کنند، چه طور رفتار کنند، چه طور کلام کنند. پس این نکته پرهیز از افراط توجه بشود. حالا من از زاویه طرف مقابل خود یک نگاهی به آدم های افراط گر کنم. معمولاً آدم هایی که افراط دارند، باور نمی شوند. یعنی نمی شود آنها را باور کرد. اصلاً نمی شود به آنها دل بست. نمی شود به آنها علاقه بست. گاهی اوقات در خود خانواده ها هم هست. مثلاً پیش می آید. در مشاوره ها ما می بینیم آقا می گوید من مثلاً یک جلسه سخنرانی رفتم گفتند به همسر خود زیاد محبت کن. آن روز در خانه رفتم وقتی دارم به همسر خود زیاد محبت می کنم می-گوید چه خبر است. این طرف مقابل باور می کند. رفتار ما با طرف مقابل باید طبیعی باشد، طبیعی که از جنس مثبت است. یعنی حس خوبی در او شکل بگیرد و او هم این رفتار را واقعاً رفتار طبیعی ببیند. پس ببینید افرادی که افراطی هستند باور نمی شوند. لذا در برخوردهای انسانی 3 تا کلیدواژه خیلی مهم است که ما باید به آنها توجه کنیم. یکی استمرار است، یکی صبر است، یکی روشمند بودن است. یعنی این 3 تا ویژگی اگر در رفتارهای انسانی شکل بگیرد ... چرا صبر چون به نتیجه برسد، استمرار تا طرف باور کند، روشمند هم یعنی از روی اسلوب آن، از روی آن ویژگی های شناختی که نسبت به طرف مقابل داریم انجام بدهیم و این سنت خداوند متعال هم هست. این که ما در روایات داریم که خداوند زمین را از حجت خالی نمی کند و خالی نمی گذارد. شما 124 هزار پیامبر آمدند و هدایت بشر را دست گرفتند و بعد از آن ائمه معصومین آمدند و می دانید که این بالاخره به قیامت هم ختم می شود. یعنی بالاخره آخرین باقی مانده از اهل بیت علیهم السلام، وجود مبارک حضرت ولی عصر که می آیند این استمرار وجود دارد. حالا بعد از بحث رجعت اتفاق می افتد. یعنی زمین نباید خالی از حجت باشد. چون اصلاً مدل تربیت و هدایت انسان بر این استمرار است. روشمندی هم هست. بالاخره خداوند متعال هم سیره اهل بیت و سنت اهل بیت را، هم قرآن و کتب آسمانی را، یعنی آن روش ارتباط با انسان ها، ارتباط انسان با خدا و سایر موجودات قرار داده است. پس ما باید از این 3 اصل مهم حتماً در محیط خانه بهره بگیریم. صبر هم خیلی مهم است. حالا چون یک اشاره ای به آن کردم، در برنامه های گذشته هم گفتیم، حالا خالی از لطف نیست که در مورد صبر هم چند وقت یک بار یک گریزی بزنیم.
در زندگی مشترک یکی از عنصرهای مهمی که می تواند زندگی را در مسیر سلامت خود قرار بدهد صبر است. من چه زوج های جوانی که تازه ازدواج می کنند گاهی اوقات به بنده می گویند حالا یک توصیه ای، نصیحتی ... می گویم در زندگی مشترک یکی از چیزهایی که از خدا درخواست باید بکنید این است که خدا به شما صبر بدهد. زندگی نیاز به صبر دارد. صبر یعنی آن که نتیجه آن آرامش است. آن چه که حوصله به خرج بدهید. عجول نباشیم. چون بالاخره همسر من در یک مدل تربیتی بزرگ شده است ممکن است در کنار همه ویژگی های خوب خود یک خصلت های منفی هم داشته باشد. آن خصلت منفی را یک شبه نمی شود تغییر داد. یعنی خمره رنگرزی نیست که من به او بگویم از این ویژگی شما بدم می آید او هم چشم بگوید و از فردا خوب شود. نه، بالاخره این در او نهادینه شده است من اگر بخواهم آن را تغییر بدهم هم آن صبر نیاز است هم استمرار نیاز است، هم این که از چه روشی استفاده کنم نیاز است تا بتوانم آن فرد را تغییر بدهم و انسان هم تغییرپذیر است. یعنی تصوری که ما گاهی اوقات داشته باشیم که فلانی را نمی شود تغییر داد، من خیلی زحمت کشیدم. چه زحمتی کشیدید؟ 5 بار او را نصیحت کردم گوش نکرد. نصیحت یکی از روش های تربیتی است. شما به کتب تربیتی که مراجعه می کنید می بینید روش ها خیلی روش های متعددی است. مثلاً گاهی اوقات از روش های غیر مستقیم باید استفاده کرد، گاهی اوقات روش های الگویی را باید استفاده کرد. گاهی اوقات باید نصیحت و موعظه کرد. گاهی اوقات باید فرد را بگذاریم یک تجربه ای کند بر اساس آن تجربه غلط خود نتیجه جدیدی بگیرد. این نیست که من بگویم به او گفتم گوش نکرد پس این دیگر اصلاح پذیر نیست. یعنی اگر قرار بود انسان اصلاح پذیر نباشد خداوند هم در هدایت انسان ها یک خط ها و خط کش هایی را می-گذاشت. می گفت آدم ها را تا بیست سالگی می شود تغییر داد. آی پیامبرهای من از بیست سال به بعد دیگر با آدم ها کار نداشته باشید. نه این طور نیست و لذا انسان موجود تغییرپذیری است و هر موجودی که هوشمند باشد، دارای درک و عقل و احساسات باشد این را می شود تغییر داد. یعنی خوب ها گاهی اوقات ممکن است بد شوند. این نیست اگر دیدیم یک فردی خوب شد حتماً عاقبت او هم به خیر می شود ممکن است به شر شود. یکی هم رفتارهای بدی دارد اینها ممکن است در یک زمانی عاقبت به خیر شوند، خوب شوند. پس این صبر را ما باید حتماً در رفتارهای خود داشته باشیم. حالا من به آن طرف مقابل می خواهم بگویم اگر یک موقع دیدید همسر شما افراط هایی را در رفتارهای خود دارد نباید شما رفتار خود را به سمت انتقام-گیری ببرید، تندخویی ببرید. شما یک افراط مقابل افراط او شکل بدهید، نه. حالا همین روش صبر هست. یک موقعی آدم خوب است در مورد موضوعات گفتگو کند. این حرف زدن که می گوییم در زندگی خیلی مهم است حداقل آن این است که می تواند آن درخواست های ما را به طرف مقابل منتقل کند، خواسته های ما را منتقل کند. لذا باید حتماً درباره این موضوعات با یکدیگر صحبت هم داشته باشیم. این هم نکته سیزدهم که پرهیز از افراط یکی از ویژگی های شخصیت سالم است.
نکته بعدی: خود را نباید تافته جدا بافته بدانیم. یعنی یکی از ویژگی های سلامت شخصیت این است که فرد یک دیواری دور خود می کشد فکر می کند دیگر این خیلی آدم است، با همه فرق می کنم، هیچ کس مثل من نیست. نه اتفاقاً. من در یک مناسبت دیگری در همین موضوع عرض کردم ویژگی نبی مکرم اسلام (ص) ببینید. پیامبر که شخصیت اول عالم امکان است خود را تافته جدا بافته از مردم نمی دانست. وقتی در مجلس وارد می شد اولین جایی که پیدا می کرد می نشست. با مردم غذا می خورد. ارتباط برقرار می کرد. وجود مبارک امیرالمؤمنین همین طور. وجود مبارک امام حسن مجتبی (ع) همین طور. یعنی همه اهل بیت (ع) این طور بودند که خود را کنار مردم می دیدند، خود را از مردم جدا نمی کردند و این ویژگی باید در انسان ها باشد. یعنی انسان های سالم این نیست که برای خود یک حریمی قائل بشوند. یک حریمی که دیگران حق ندارند به این حریم ورود پیدا کنند. ما خیلی برتر هستیم، ما خیلی می فهمیم و لذا از لحاظ عقلی مضموم هم هست. خود بشر هم این را نمی پذیرد. لذا امروز مثلاً این نگاه های نژادپرستانه همین است. نژادپرستی یعنی ما تافته جدا بافته هستیم. این را واقعاً بشر و بشریت نمی-پذیرد. و لذا در محیط خانه هم اتفاقاً همین است.
شریعتی: اگر تافته جدا بافته باشید دنبال امتیاز هستید، دنبال سهم بیشتر هستید و این اصلاً خوب نیست و خیلی دلزدگی ایجاد می کند.
تراشیون: یعنی اصلاً طرف مقابل ما از این رفتار که من سهم بیشتری بخواهم متنفر است. گاهی اوقات آدم بچه کوچک در خانه دارد می بیند یک سهم بیشتری می خواهد حرص آدم در می آید. بچه است، نمی فهمد، حق او هم درست نمی رسد. آن جا به همین نکته توصیه می کنیم. لذا تافته جدا بافته نباید بود. اما در محیط زندگی گاهی اوقات ما این را می بینیم. مثلاً چه طور تافته جدا بافته بروز پیدا می کنیم. فرض در محیط خانه خود را عقل کل می داند. یعنی فکر می کند هر چه من گفتم باید بقیه گوش کنند. لذا در اصطلاح خانواده و مباحث تربیتی و خانوادگی به این حالت یک نوع خودشیفتگی می گویند. یعنی فردی که خود را تافته جدا بافته می داند یک خودشیفتگی دارد. بد این نیست من این را عرض کنم. راهکارهایی برای درمان آن وجود دارد ولی در مشاوره های قبل از ازدواج اگر یکی از دو طرف دختر یا پسر متأسفانه دچار این اختلال خودشیفتگی باشند معمولاً به ازدواج با این فرد توصیه نمی کنیم، می گوییم اذیت می شوید. چون آدم-هایی که خود را جدا می دانند حرف طرف مقابل را نمی پذیرند. حرف خود را می خواهد به کرسی بنشاند. انتظارات او زیاد است. یعنی باید همه کمر به خدمت ببندند که آقا ناراحت نشود، خانم ناراحت نشود. این تافته جدا بافته بودن یعنی این. واقعاً هم افرادی که این خودشیفتگی را دارند به محیط پیرامونی خود خیلی آزار می رسانند. یک مهمانی می رود چون این ویژگی را دارد باید همه کمر به خدمت ببندند که این آقا یا خانم ناراحت نشود. یک جوری ما رفتار نکنیم که به او بر بخورد و ناراحت شود. این در رفتارهای ما اصلاً پسندیده نیست. اتفاقاً یکی از ویژگی هایی که ما باید در رفتارهای اجتماعی و زندگی های مشترک خود داشته باشیم این است که وقتی جایی وارد می شویم دیگران را به زحمت نیندازیم. اصلاً ویژگی انسان مؤمن همین است برای دیگران زحمت ندارد. کار خود را خود انجام می-دهد. در محیط خانه هم واقعاً همین طور است. من فقط این جا یک تبصره ای بزنم، یک نکته ای را عرض کنم و آن این است که یک جایی خوب است زن و شوهر از همدیگر درخواست هایی داشته باشند ولی آن هم مدیریت شده باشد برای این که این صمیمیت زیاد شود. من وقتی روایات را یک نگاهی می کردم و حوزه خدمت رسانی زن و شوهر به یکدیگر بررسی می کردم، دیدم این خدمت رسانی که در روایات هست آن بخشی است که منجر به استحکام نظام خانواده می شود. یعنی شما الان یک خانه ای را تصور کنید که در این خانه هر کس مثل یک جزیره مثلاً غذای خود را خود او (24:36 قطعی صدا) همه کارهای خود را خود انجام بدهد. یعنی این خانه آن صمیمیت را ندارد. یک جایی در محیط زندگی باید یک بده و بستانی باشد. یعنی یک جاهایی من مرد کارهای مردانه خانه را نسبت به همسر خود انجام بدهم، خانم کارهای زنانه را نسبت به شوهر خود انجام بدهد. یعنی یک نوع خدمت رسانی متقابل که این منجر به صمیمیت می شود، به یک وابستگی منطقی می شود، یک علقه و علاقه ای می شود. ما در ورایات داریم هم زن برای شوهر آب ببرد وقتی مرد تشنه است. هم مرد برای همسر خود آب ببرد. مثلاً روایت داریم که خیلی این روایت زیبا است. حالا من هر دو روایت را می گویم. در روایتی داریم که حضرت فرمودند وقتی زن ظرف آبی برای شوهر خود می آورد بهتر از این است که روزها را روزه دار باشد و شب ها را عبادت کند و به ازای هر جرعه ای که مرد از این آب می نوشد 60 گناه از زن محو می شود و 60 حسنه می روید. شما ببینید این چه قدر ارزشمند است. یعنی این خدمتی است که وقتی شما به شوهر می کنید، نه نگاه این باشد که مگر من کلفت هستم که این کار را می کنم. متأسفانه امروز یک جریان فکری در جهان شکل گرفته است در کشور ما هم یک عده ای کج فهم، کج سلیقه از این زاویه ورود پیدا می کنند. مگر زن برای شوهر خود کلفت است که آب ببرد، ول کنید، نه. اینها صمیمیت می آورد. مثلاً من دیدم برخی از مناطقی که مهمان نواز هستند. حتی آب می آورد در لیوان می-ریزد، تعارف می کند. نه این که یک پارچ و لیوان را مقابل آنها بگذارد. یعنی می گوید این ادب است و این منجر به آن صمیمیت و ابراز محبت من میزبان نسبت به مهمان من می شود. گاهی اوقات در برخی از مهمانی ها وقتی ما می خواهیم ابراز ارادت خود را به مهمان خود ثابت کنیم حتی میوه را برای او پوست می گیریم و مقابل او می گذاریم. اینها خیلی می تواند رفتارهای زمینه محبت آفرینی را فراهم کند و ایجاد محبت کند. نباید زن و شوهر از خدمت به همدیگر ابا داشته باشند. از آن طرف هم روایت داریم که حضرت فرمودند وقتی مرد برای همسر خود آبی می آورد وقتی زن از این آب می نوشد هر جرعه ای اجرٌ، خداوند به مرد پاداشی می دهد. شاید خیلی چیز ساده ای باشد ولی عمیق است. دلیل آن هم همین است این وقتی از سر عشق و محبت باشد. ولی من این را توصیه کنم یک موقعی نباید حالا مثلاً من می بینم همسر من درگیر کاری است، مشغول است به او بگویم یک لیوان آب برای من بیاورد، این نه. ممکن است تازه یک تنفری هم ایجاد کند. یک جایی که بدانیم این صمیمیت است. ظاهراً در احوالات مرحوم حضرت امام (ره) هم هست که ایشان می فرمود گاهی اوقات که تشنه می شدند می فرمودند خدا بهشتی کند آن کسی را که یک ظرف آب بیاورد و یک تشنه ای را سیراب کند. بعد اطرافیان می فرمودند که ما با عشق و علاقه برای حضرت امام ظرف آبی می بردیم. یعنی می خواهم بگویم بدانیم چه جوری بگوییم. بدانیم چه زمانی بگوییم. نه در اوج کار همسر خود. عین بچه ای که الان دارد تلویزیون می بیند، دارد یک برنامه مورد علاقه خود را تماشا می کند به او بگوییم بلند شو برو یک لیوان آب بیاور. او هم می گوید خودت بخور. نمی رود، مقاومت می کند. آن جا چون زمان آن نیست. این نه تنها محبت ایجاد نمی کند (28:26 قطعی صدا)
شریعتی: حاج آقا زندگی مثل یک مینیاتوری می ماند که پر از ریزه کاری است. بعضاً نمی توانید یک قاعده و قانون کلی بگویید. یعنی باید تصمیم بگیرید و بدانید در شرایط خاص چه تصمیمی بگیرید.
تراشیون: دقیقاً همین است این که ما می گوییم طرف مقابل ما هوشمند است و ما هم هوشمند آفریده شدیم. هوشمندی یعنی این. یعنی این که شما نمی توانید یک خط واحدی را ترسیم کنید.
شریعتی: برای همه یک نسخه بدهید، یک برنامه بدهید.
تراشیون: قاعده را باید بگویید. یعنی قاعده را بگویید آن خدمتی که محبت آفرین است نه آن خدمتی که انزجار آفرین می-شود. خدمتی هم ممکن است از سر اجبار باشد. آن خوب نیست. لذا اینها را ما باید به آن توجه کنیم. ولی این جا بد نیست باز من یک نکته ای را اشاره کنم. زن و مرد باید یک فرصت هایی را در زندگی آزاد بگذارند برای خدمت کردن به هم. گاهی اوقات خانم های این را زیاد می گویند. می گویند این آقای ما این قدر مشغول است ما می خواهیم دو کلمه با او حرف هم بزنیم فرصت ندارد یا خسته است. ما می گوییم گفتگو باید باشد، این نیاز است. این خدمت زن و شوهر می تواند زمینه ساز افزایش علقه و علاقه بشود. ولی وقتی وقت نمی گذاریم، وقتی این قدر خود را خسته می کنیم دیگر نمی شود. یعنی یک لیوان آب هم می-خواهیم هر چه فکر می کنیم می بینیم نباید چیزی به این گفت. الان بگوییم عصبی می شود، ناراحت می شود، خسته است، ممکن است زمینه آن فراهم نباشد. این جا است ما باید برای زندگی خود یک محلی برای اعراب هم قائل باشیم. چند شب پیش جایی سخنرانی می کردم به خانواده ها همین را می گفتم. می گفتم گاهی اوقات ما مچاله شده خود را می آوریم کنار همدیگر قرار می-دهیم. یعنی این قدر خود را خسته می کنیم، این قدر انرژی از خود می دهیم که دیگر اصلاً نمی توانیم برای همدیگر وقت بگذاریم. در حالی که همه زحمات را داریم برای این انجام می-دهیم، بیرون کارهایی را می کنیم، فعالیت می کنیم، خانم در خانه زحمت می کشد این صمیمیت بیشتر شود. یعنی حالا که قرار است نتیجه بدهد می بینیم همه خسته هستیم. عصبی هستیم. تا یک کلمه می گوییم بر نمی تابیم، به همدیگر تندی می کنیم. لذا این جا حتماً باید این فرصت ها را برای همدیگر قرار بدهیم. این هم شدنی است. من حالا گله مندی برخی افراد بگویم. خانم می آید می گوید در همین ماه مبارک رمضان من به همسر خود می گویم الان در خانه حوصله ما سر رفته است بعد از افطار بیرون برویم. می گوید حال ندارم ولی این فستیوال ها و سریال های تلویزیون را می نشیند و از اول تا آخر همه را می بیند. بعد من می گویم بیا یک بیرون برویم وقت نمی گذارد. یعنی وقتی من بخواهم برای این فستیوال ها یا برنامه ها یا سریال های متعدد می نشینم وقت می گذارم و تنظیم می کنم و می بینم ولی برای بیرون رفتم همسر خود وقت نمی گذارم. چرا؟ چون اهمیت قائل نمی شوم. نمی-دانم این وقتی که ولو کوتاه برای همسر خود بگذارم در اصل دارم او را، روح و روان و جسم او را یک بازپروری می کنم، که او فردا در محیط خانه بانشاط باشد. بتواند خوب برخورد کند، خوب رفتار کند. ما گاهی اوقات خود را در یک مراحلی قرار می-دهیم که همین جور سلسله وار دچار مشکل داریم می شویم. یعنی امروز نیاز داریم یک تمدد اعصابی پیدا کنیم، آرامش اعصابی پیدا کنیم برای این وقت نمی گذاریم. فردا یک مشکل دیگر روی این عدم آرامش اعصاب می آید و دو تا می شود. بعد می بینیم به یک جای می رسیم که یک آدمی هستیم هیچ انرژی نداریم. بعد نه حوصله همدیگر را داریم، نه برای بچه ها وقت می توانیم بگذاریم. این مواقع وقت هم داریم ولی دیگر روح و روان ما، ما را همراهی نمی کند.
شریعتی: حاج آقا می توانم بگویم این محبت کردن در واقع یک سرمایه گذاری برای آینده حتی برای حال ما و این به خود ما بر می گردد.
تراشیون: در کنار این محبت که حضرتعالی می فرمایید همین خدماتی که از جنس محبت است. باید خدمت کنیم. گاهی اوقات چرا ما ابا داریم. با عشق و علاقه، نه این که وظیفه و تکلیف برای خود بدانیم. یک موقع چه اشکالی دارد من می بینم همسر من دارد چادر خود را اتو می کند بگویم خانم من هم اتوکشی بلد هستم. اصلاً دوست امروز چادری که روی سر خود می اندازید من اتو کرده باشم. بدانیم این خدمت گاهی اوقات این خدمت منجر به یک محبت عمیق می شود. علقه عجیبی می شود. این خوبی ها را ما باید تکرار کنیم. در زندگی امیرالمؤمنین و صدیقه طاهره (س) یک ویژگی وجود داشت. آقا امیرالمؤمنین می فرمودند من هر وقت وارد خانه می شدم زهرای مرضیه را که می دیدم همه دردها و غصه های خود را فراموش می کردم. یکی می گفت چرا این جوری می شود؟ چرا امیرالمؤمنین وقتی زهرای مرضیه را می دید این طور بود؟ گفتم دلیل آن این است که وجود مبارک حضرت صدیقه طاهره تجسم همه خوبی ها است. یعنی امیرالمؤمنین وقتی حضرت زهرا را می بینید فقط در او دارد خوبی می بیند. آیا این منجر نمی شود به این که انسان آرامش بگیرد؟ و لذا این تکرار خوبی ها. من خیلی مواقع به زن و شوهرها می گویم این خوبی ها را در خانه برای همدیگر تکرار کنیم نه این که من وقتی طرف مقابل را می بینم دائم یاد این بیفتم که این غرولند می کرد، عصبی بود، دیروز در اتاق را محکم به هم زد. پریروز بشقاب را شکاند. این معلوم است ناآرام می شوم. من را اضطراب می-گیرد. ولی وقتی می بینم دارد تکرار خوبی ها اتفاق می افتد. مرد یک جور، زن یک جور. چرا مثلاً ما در روایات وقتی بررسی می کنیم می بینیم به انحای مختلف زن و مرد را تشویق می کنند که رفتارهای خوب داشته باشند. مثلاً مرد وارد خانه می شود یک خریدی انجام داده باشد. نه این که خانم گفته است نان بخر، بگوید یادم رفت. یعنی استرس داشته باشد الان موقع افطار غذای نانی این هم که همیشه فراموش می کند نان بخرد. دوباره یک زنگ هم به او بزنید یک جور دیگر ناراحت می شود. (35:19 قطعی صدا)
من می گویم این اگر باشد و توانایی آن هم هست. من تجربه مشاوره ای خود را هم این جا بگویم بالاخره در این سالیان من واقعاً وقتی خانواده ها را می بینم، می بینم تکلیف ما لا یطاق از همدیگر نمی خواهند. این خانم یا آقا می فهمد که وقتی من این انتظار دارم این می تواند انجام بدهد ولی به خواسته من اهمیت نمی دهد. خیلی کم دیدم طرف از همسر خود یک انتظاری داشته باشد که مثلاً من مشاور هم بگویم این نمی تواند این چه انتظاری است که از این دارید. خیلی محدود و کم اتفاق می-افتد. ولی عمدتاً نه، انتظارات، انتظارات خوبی است و اگر هم انجام شود اتفاقاً به استحکام خانواده می انجامد ولی ما اهمیت نمی دهیم. بعد می آید می گوید آقای تراشیون من این خواسته را از همسر خود داشتم انجام نداده است ولی دوست این خواسته را داشته است و گفته و مطرح کرده است، با سر دویده و رفته انجام داده است. پس من این جا چه؟ ما می گوییم این را باید در زندگی خود دقت کنیم که زندگی یکی از اولویت های مهم ما باشد. و این که این قدر در روایات تأکید می شود که بنیان خانواده یکی از محبوبترین بنیان ها در نزد خداوند متعال است و کمتر داریم جایی بنیانی به این اهمیت معرفی شود، بزرگ جلوه داده شود ولی خانواده را این جوری در روایات معرفی می کنیم. این خانواده را ما نباید برای آن درجه اهمیت قائل شویم. نباید برای آن وقت صرف کنیم. بنده این را هم بگویم، خیلی مواقع ما توجیه می کنیم. می گوییم آقا برای خانم خود وقت بگذارید. می گوید در این دوره و زمانه با این مشکلات اقتصادی نمی شود. بعد به قول شما آن جشنواره و سریال تلویزیون را می نشیند اول تا آخر آن را می بیند. ساعت-ها سر او در موبایل است. می گوییم شما که وقت دارید. برای این وقت دارید می گذارید به همسر خود که می رسد مشکل تحریم را مطرح می کنید که در تحریم هستیم نمی شود. زمین و زمان را به هم می بندیم توجیه کنیم برای این که نمی خواهیم برای همدیگر وقت بگذاریم. خانمی که در منزل است. فعالیت کنید، کارهای خود را انجام دهید، ولی بگذارید وقتی همسر شما وارد خانه می شود شما را بانشاط ببیند. حالا چه کنید؟ نزدیک رسیدن همسر ده دقیقه ـ یک ربع استراحت کنید و چشم روی هم بگذارید تا آقا می آید بانشاط باشید. نه این که تا ده و یازده صبح خوابیدید حالا پیاز داغ روی اجاق، بچه کار دارد، آقا هم که دارد وارد می شود سلام می کند، می گوید چه سلامی بچه را بگیر دارد گریه می کند. معلوم است من بی برنامه هستم و دارم هم توجیه می کنم. می گویم زندگی کار دارد، کار خانه شما نمی-دانید چه هست، کار ما دیده نمی شود. ولی وقتی اصل آن را نگاه می کنید می بینید برنامه را ندارید. چرا؟ چون برای همسر خود اهمیت قائل نیستیم. چه طور مهمان که می آید بلد هستیم چه کار کنیم. خود را برویم آراسته کنیم و لباس خوب بپوشیم، کلی هم ما کار داشتیم. مهمانداری سخت تر است یا شوهرداری؟ مهمانداری. خیلی مواقع غذایی می خواهد بپزد، همه چیز خانه باید منظم باشد ولی خانم به اینها هم حواس او هست. یعنی برای آن مهمان بیشتر دارد اهمیت قائل می شود. ما می گوییم این درجه اهمیت خانواده را اگر بالا ببریم اینها حل می شود. یعنی این نیست ما فکر کنیم توانمندی نداریم. یاد من هست که در برنامه گذشته یک اشاره ای به این موضوع کردم. در مورد روزه گرفتن بچه ها و اینها بود که انسان واقعاً یک موجودی است با یک ظرفیت های خیلی بی نظیر. شما یک موقع می بینید یک فرد، یک مرد، زن و بچه خود را نمی تواند مدیریت عاطفی کند. ولی یک معلم در یک مدرسه 24 تا دانش آموز خود را دارد مدیریت عاطفی می کند. یعنی معلوم است قابلیت وجود دارد. توانمندی در ما وجود دارد. باور نمی کنیم، از آن استفاده نمی کنیم. گاهی همان خانم 24 تا مهمان برای او می آید، می-بینید مهمان ها را داری می کند، به خود هم می رسد، برخورد خوب، رفتار خوب، اخلاق خوب با مهمان بعد می بینید یک شوهر و بچه خود را نمی تواند داری کند. مدام عصبی و ناراحت، این دیر شد، آن زود شد، بداخلاقی. این نمی شود. معلوم است ما به توانمندی خود باور نداریم. نمی خواهیم از تمام ظرفیت خود استفاده کنیم. بعد می بینیم خود این یک بازخورد مثبتی هم می-دهد. یعنی وقتی رفتار من خوب شد از طرف مقابل خود به تدریج رفتارهای خوب می بینم. ممکن است حالا بار اول و دوم آن که من می خواهم نشود و لذا آن فرمول هیچ وقت یاد ما نرود، صبر، استمرار، روشمندی. یک جایی باید حوصله هم به خرج بدهیم. چون گاهی اوقات در مباحث مشاوره ما خیلی این را باید به خانواده ها تأکید کنیم. این دستورالعمل ها و نکاتی که ما می-گوییم این نیست که فکر کنید همین امروز در خانه رفتید انجام دادید همین الان هم نتیجه داد، نه. ممکن است امروز می-روید انجام می دهید شما را مسخره هم می کند ولی شما نباید خسته شوید. تا حصول نتیجه کار را باید جلو ببرید و روش را جلو ببرید تا نتیجه را بگیرید. لذا در زندگی مشترک اولویت همدیگر را قرار بدهیم. توجه به همدیگر داشته باشیم و بدانیم اگر زن و شوهر روابط آنها اصلاح شود جامعه اصلاح می-شود. یعنی شما می بینید در همه سطوح جامعه، همه ساحت های جامعه به تدریج این رفتارها اصلاح خواهد شد. پس تافته جدا بافته هم نباشیم.
نکته بعدی که به نظر می رسد ما باید به آن توجه کنیم آدم-هایی که از سلامت شخصیت برخوردار هستند محتاطانه هم عمل می-کنند. بزن بهادری نیستند. اصلاً وقتی طرف مقابل ما انسان می-شود باید محتاط شویم. طرف مقابل ما هوشمند است یعنی باید حتی بدانیم در چینش کلمات و رفتار، اوایل آن سخت است ولی بعداً طبیعی می شود، ملکه ما می شود. یک مثال مشهوری را من شاید چند باری در مهارت ها زدم می گویم مهارت یک تلفیق و ترکیبی است از این سه واژه، دانش، تجربه، تکرار. یعنی وقتی شما یک چیزی را دانش آن را پیدا کردید، تجربه استفاده از آن دانش را هم داشتید و آن تجربه و دانش را تکرار کردید این به مهارت تبدیل می شود. عین رانندگی. یعنی رانندگی تلفیقی از تجربه و دانش و تکرار است. بعد می بینید که وقتی تکرار انجام شد ملکه شد دیگر شما خیلی راحت می توانید چه کار کنید. در زندگی هم همین است اول آن ممکن است یک مقداری سخت باشد. آدم محتاطانه عمل کند. من حرفی نزنم طرف مقابل من ناراحت شود. خیلی مواقع من این را در جلسات حضوری برای خانواده ها می گویم. می گویم حتی گاهی اوقات من شب قبل که دارم می خوابم به این فکر کنم که صبح که بلند می شوم اولین جمله ای که به همسر خود می گویم باید چه باشد. چه آقا، چه خانم. یعنی بدانیم این کلید مثل استارتی است که آن روز می-خواهیم این ماشین را روشن کنیم، زندگی را به حرکت در آوریم. چه چیزی را باید به همدیگر بگوییم. آیا روی اینها ما می نشینیم فکر کنیم. شاید اوایل بگوییم حاج آقا این چه سخت است. می گوییم بله روزهای اول بنشینید فکر کنید بعد می-بینیم این تبدیل به یک ملکه می شود.
شریعتی: ان شاءالله. و این به نظر من یک پیش شرطی دارد و آن هم این است که ما برای هم مهم باشیم. اگر مهم بودیم این اتفاق می افتد. خدا آقای سید مهدی طباطبایی را رحمت کند. یک وقتی ایشان به من می گفتند در مشاوره ها غالب مشکلات زوجین همین است که می گوید من را نمی بیند. اصلاً برای او مهم نیستم و به نظر من اگر این اصلاح شود همه این نکاتی که شما گفتید محقق می شود. خیلی از شما ممنون و متشکر هستم. صفحه 504 قرآن کریم را دوستان من خواهند شنید آیات نورانی سوره مبارکه احقاف در بهار قرآن این آیات را بشنویم. بر می گردیم در بخش دوم گفتگو که خیلی کوتاه خواهد بود همراه شما و در کنار شما خواهیم بود.صفحه 504 قرآن کریم
شریعتی: سلام به امام رضا و حرم او. سلام به امام رضا و زائرین و مجاورین او. کمتر از 1 دقیقه فرصت داریم وقت در اختیار حاج آقای تراشیون عزیز.
تراشیون: من فقط یک نکته ای از آیه ابتدایی این صفحه عرض کنم و آن احسان به پدر و مادر است. خدا رحمت کند مرحوم حاج آقای مجتهدی می فرمودند اگر می خواهید بدانید مادر شما چه قدر در دوران بارداری برای شما زحمت کشیده است یک روز یک آجر به شکم خود ببندید و همه کارهای خود را با آن بکنید، می فهمید. و واقعاً ما نمی توانیم قدردان باشیم و لذا نسبت به والدین باید آن خضوع و خشوع همیشه وجود داشته باشد.
شریعتی: ان شاءالله پدر و مادرها که هستند ان شاءالله سایه آنها مستدام باشد، آنها که نیستند ان شاءالله همه مهمان حضرت رضا (س) باشد. دعا بفرمایید و خداحافظ.
تراشیون: خدایا، خداوندا به حق این ایام عزیز نسل ما را صالح، شایسته، اهل نماز، اهل قرآن و اهل محبت به اهل بیت قرار بده.