اپلیکیشن شبکه سه
دریافت نسخه اندروید

مشاهده محتوا

1401-01-06- حجت‌الاسلام میرباقری- نکاتی پیرامون وجود مقدس حضرت ولی عصر (عجل الله تعالی فرجه)

آقای شریعتی: خانم‌ها، آقایان سلام. بهارتان مبارک باشد ان‌شاءالله. ان‌شاءالله بهترین اتفاق‌های زندگی در این بهار رنگ رنگ برای عزیزان ما رقم بخورد و ان‌شاءالله همه ما زیر سایه انوار و الطاف اهل بیت عاقبت‌بخیر باشیم و البته ثابت‌قدم. خیلی خیلی خوش آمدید به سمت خدای امروز. آقای میرباقری سلام علیکم و رحمة الله. خیلی خیلی خوش آمدید. حجت‌الاسلام میرباقری: علیکم السلام و رحمة الله. خدمت حضرتعالی و همه همکاران عزیز شما و مخاطبان ارجمندم عرض ادب و سلام و احترام دارم و ایام را تبریک عرض می‌کنم. آقای شریعتی: دوستان و عزیزان ما منتظر و مترصد هستند ببینند که حاج آقای میرباقری در این عیدانه سمت خدا برای آنها چه به ارمغان آورده است و بنا است که ان‌شاءالله چه نکاتی را بشنوند.



حجت‌الاسلام میرباقری: بسم الله الرحمن الرحیم. الحمدلله رب العالمین. اللهم صلی علی محمد و آل محمد. اللهم كن لوليِّك الحُجَّةِ بن الحسن، صلواتُكَ عليه و على آبائهِ، في هذه السّاعة و في كلِّ ساعةٍ، وليّاً و حافظاً، و قائداً و ناصراً، و دليلًا و عيناً، حتى تسكنه أرضك طوعاً، و تُمتّعَهُ فيها طويلا.
آیه‌ای را چون ایام مناسبت با وجود مقدس حضرت بقیة الله ارواحنا فدا دارد و ظاهراً عنوان کلی مباحث شما هم پیرامون حضرت هست، من هم یک آیه‌ای را تقدیم می‌کنم که در واقع سیر امت را تا رسیدن به دوران حضرت و ظهور و خصوصیات دوران ظهور و بعد هم وظایف ما را توضیح می‌دهد. آیه مبارکه سوره عنکبوت هست که خدای متعال بعد از آیات اولیه‌ای که بحث امتحان و ابتلای سنگینی را که بر سر راه امت هست توضیح می‌دهد، می‌فرماید: «مَنْ كانَ يَرْجُوا لِقاءَ اللَّهِ فَإِنَّ أَجَلَ اللَّهِ لَآتٍ وَ هُوَ السَّميعُ الْعَليم‏» اگر کسی امیدوار به لقاء خدا بوده، آن فرصت و مهلتی دارد. در فرصت خودشان فضا فراهم می‌شود. یعنی دوران لقاء الله هم مهیا می‌شود. «فَإِنَّ أَجَلَ اللَّهِ لَآتٍ وَ هُوَ السَّميعُ الْعَليم‏» در این سر و صداها، آن کسی که صدای شما را می‌شنود و عالم به احوال شما است، اوست. تا قبل از ظهور غوغایی است. در این غوغا، خدای متعال صدای شما را می‌شنود.
در سوره مبارکه عنکبوت، خدای متعال صحبت از یک امتحان بسیار سنگین فرموده است. این امتحان ظاهراً امتحانی است که برای امت پیش می‌آید. البته هر شخصی هم می‌تواند مصداق این آیات باشد ولی ظاهراً سیاق کلی این آیات ناظر به امتحانی است که برای امت نبی‌اکرم، برای مجموعشان پیش می‌آید. قبل از آنکه برسند به آن جامعه موعودی که نبی اکرم (ص) به این امت وعده داده است. «بسم الله الرحمن الم، أَ حَسِبَ النَّاسُ أَنْ يُتْرَكُوا أَنْ يَقُولُوا آمَنَّا وَ هُمْ لا يُفْتَنُون‏، وَ لَقَدْ فَتَنَّا الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ فَلَيَعْلَمَنَّ اللَّهُ الَّذِينَ صَدَقُوا وَ لَيَعْلَمَنَّ الْكاذِبِين‏، أَمْ حَسِبَ الَّذينَ يَعْمَلُونَ السَّيِّئاتِ أَنْ يَسْبِقُونا ساءَ ما يَحْكُمُون‏، مَنْ كانَ يَرْجُوا لِقاءَ اللَّهِ فَإِنَّ أَجَلَ اللَّهِ لَآت‏ وَ هُوَ السَّميعُ الْعَليم» آیه اول که از رموز بین خدای متعال و وجود مقدس نبی‌ اکرم و اهل بیت است، خیلی در سطح ما نیست. از حروف مقطعه است. الم. بعد خدای متعال از یک امتحانی که بر سر راه امت است صحبت می‌کند و دو تا محاسبه خطایی که ممکن است ما گرفتار آن بشویم، آن دو تا محاسبه خطا را بیان می‌کند. اولین محاسبه خطایی که ممکن است ما مبتلا شویم این هست که همین قدر که ما با نبی اکرم راه ‏رفتیم و ادعای ایمان کردیم و قائل به این بودیم که ما مؤمن هستیم، همینقدر تمام می‌شود. ما به همه برکات ایمان می‌رسیم. وارد عالم ایمان می‌شویم. آن عصری که عصر تحقق ایمان در عالم هست و نقطه مختصات عصر ایمان را دارد، در واقع یک بهشتی است که در عالم است. تلقی ما این است که آن عصر به زودی محقق می‌شود. خدای متعال می‌فرماید این محاسبه غلطی است. «حَسِبَ النَّاسُ أَنْ يُتْرَكُوا أَنْ يَقُولُوا آمَنَّا» مردم این محاسبه غلط را کردند. خیال کردند که همین که قائل به ایمان شدند، رها می‌شوند. اینطوری نیست. ما امت‌های گذشته هم روش‌مان این بوده است. «وَ لَقَدْ فَتَنَّا الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ» داستان امت‌های پیشین را ببینید. آنها هم انبیایی می‌آمدند، با انبیاءشان راه می‌رفتند، احیاناً کنار انبیاء‌شان مجاهدت‌هایی داشتند، زحمت‌هایی می‌کشند، فداکاری می‌کردند، انفاق می‌کردند. همه انبیاء اینطوری بودند. یک اطرافیانی داشتند، یک امتی داشتند، اینها با این انبیاء راه می‌رفتند ولی به همین‌جا کار ختم نمی‌شده است. اینها صرف اینکه ادعای ایمان کردند به آن برکاتی که این پیامبر با خودش آورده است، در دست این پیامبر بوده است، به آن برکات نمی‌رسیدند. باید از یک صحنه‌ای عبور می‌کردند تا به آنجا برسند. «وَ لَقَدْ فَتَنَّا الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ» حالا این فتنه‌ای که بر سر راه یک امت پیش می‌آید، انبیای گذشته هم امت‌شان دچار یک فتنه می‌شدند که این فتنه هم قسمت عمده آن فتنه‌های بعد از انبیاء بوده است. هر پیامبری به خصوص انبیای الوالعزم رحلت فرمودند، به دنبال آن یک فتنه سنگینی در امت‌شان پیش آمده است. فتنه را هم ملاحظه فرمودید. یعنی یک کوره است. حالا روایت دارد می‌فرماید مثل طلایی که در کوره می‌رود باید بروند در بیاورند. انقدر کار سخت است. این فتنه اجتماعی که پیش می‌آید برای چیست؟  «فَلَيَعْلَمَنَّ اللَّهُ الَّذِينَ صَدَقُوا وَ لَيَعْلَمَنَّ الْكاذِبِين‏» اینهایی که اطراف انبیاء جمع می‌شدند و ادعای ایمان داشتند، چه قبل از خود آن پیامبر، چه بعد از خود آن پیامبر، اینها یک دسته‌شان راستگو نبودند. ادعای ایمان می‌کردند ولی دروغ می‌گفتند. اینها را خدای متعال تفکیک می‌کند در این امتحان و فتنه‌ای که پیش می‌آید. پس یک کوره بزرگی است، همه امت باید وارد این بشوند. خروجی آن چیست؟ دو دسته می‌شوند. صادقین و کاذبین در خروجی از هم جدا می‌شوند. ابتدا با هم هستند. ابتدای جنگ صفین، خوارج و مالک اشتر با هم هستند. وقتی جنگ صفین تمام می‌شود، خوارج جدا شدند. این می‌شود همان امتحان اجتماعی‌ای که پیش می‌آید. پس یک دستگاه محاسباتی غلطی است. یک مصاحبه غلطی است که یک امتی خیال کنند که کار به همین راحتی است. لذا می‌فرماید: «أ حَسِبَ النَّاسُ أَنْ يُتْرَكُوا» رهایشان کنیم. اینطوری نیست. آنها را می‌بریم در یک فتنه بزرگ اجتماعی.
حالا این فتنه را هم عرض می‌کنم که چطور فتنه‌ای است. ببینید واقعاً اگر امتحان سنگین نشود، چه کسی سید‌الشهداء را رها می‌کند برود طرف ابن زیاد و یزید. ولی وقتی فتنه سنگین می‌شود، شبهات، شهوات، تهدیدها، تطمیع‌ها، جلوه‌های دنیا، همه با هم جمع می‌شوند، هوا غبارآلود می‌شود. یک عده‌ای می‌بینی رفته‌اند آن طرف. اینطور نیست که مقصر نیستند ولی بالاخره در این هوا و فضای غبارآلود است که آدم
آقای شریعتی: یکدفعه خودشان را آن طرف می‌بینند.
حجت‌الاسلام میرباقری: این روایتی است که نشد متن آن را ببینم. جزء مسموعات هم هست. نشد جستجو کنم. غفلتم شد. می‌خواستم جستجو کنم که خدای متعال وقتی بهشت را آفرید، به ملائکه که عرضه کرد، گفتند چه کسی این بهشت را رها می‌کند؟ همه بهشت می‌روند. جهنم را هم که آفرید یک نگاهی کردند، گفتند هیچ‌کس جهنم نمی‌رود. ولی وقتی خدای متعال را در پوشش سختی‌ها قرار داد، این را هم در پوشش شهوات، گفتند نه، این خیلی مشتری دارد، مشتری آن هم کم است. عنایت می‌کنید؟ چه کسی است که پشت صحنه را ببیند؟! ببیند پشت صحنه این سختی‌ها چیست و پشت صحنه آن خوشگذرانی‌ها چیست. واقعاً وقتی یک امتی مبتلا می‌شوند در سختی‌های همراه با موسی، موسی کلیم آنی که دستش هست که قابل مقایسه نیست با آنی که دست فرعون است. قابل مقایسه هست؟ آنی که به قارون می‌دهند با آنی که به حضرت موسی کلیم می‌دهند اصلاً قابل ملاحظه نیست. ولی وقتی قارون از حضرت موسی جدا می‌شود، به آن طرف می‌رود، بعد هم «آتَيْناهُ مِنَ الْكُنُوز»، «كانَ مِنْ قَوْمِ مُوسى‏ فَبَغى‏ عَلَيْهِم‏» طغیان که کرد، فآتیناه. با فا هم می‌فرماید. ما بعد از این طغیان، «آتَيْناهُ مِنَ الْكُنُوز» انقدر گنج به او دادیم که قاعدتاً خدای متعال نباید به او چیزی بدهد. پس پیداست که چیز ارزشمندی نیست، همان فتنه است. عنایت کردید؟ انقدر به او گنج دادیم که کلیدهایش را آدم‌های توانا به زور برمی‌داشتند. حالا ظاهر ترجمه آیه همین است. بعد هم اینکه اینها را پنهان نمی‌کرد. نمایش می‌داد، در معرض نمایش قرار می‌داد، قوم حضرت موسی را هم تحقیر می‌کرد و هم تحریص و تحریک به دنیا می‌کرد. قرآن می‌فرماید: آنهایی که نمی‌فهمیدند می‌گفتند ای کاش ما هم مثل گنج قارون داشتیم. شما موسی کلیم چه برای ما آوردی؟ قبل از اینکه بیایی در سختی بودیم، الآن هم در سختی هستیم. این دستگاه محاسباتی است. بعد می‌فرماید: َ«قالَ الَّذينَ أُوتُوا الْعِلْم‏» آنهایی که اتوالعلم بودند، خدای متعال پرده‌ها را برایشان کنار زده بود، پشت صحنه را می‌دیدند، غیب عالم را می‌دیدند، نورانی بودند، آنها می‌گفتند: «وَيْلَكُمْ ثَوابُ اللَّهِ خَيْر» آن پاداشی که خدا برای امت حضرت موسی قرار داده است، ربطی ندارد به آنی که به قارون داده است. آنهایی هم که این حرف‌ها را می‌زنند وقتی قارون با همه دارایی خود در زمین فرو رفت تازه فهمیدند که «وَيْكَأَنَّهُ لا يُفْلِحُ الْكافِرُون»‏ خدای متعال به کافر امکانات می‌دهد ولی به فلاح نمی‌رسد. با همین امکاناتش غرق می‌شود. خوشحال بودند که ما جای قارون نبودیم. ببینید. ولی واقعاً وقتی خدا گنج‌ها را به قارون می‌دهد، امتحان سخت می‌شود. عنایت می‌کنید؟ این آیه را مکرر ملاحظه فرمودید که «وَ لا تَمُدَّنَّ عَيْنَيْكَ إِلى‏ ما مَتَّعْنا بِهِ أَزْواجاً مِنْهُمْ زَهْرَةَ الْحَياةِ الدُّنْيا لِنَفْتِنَهُمْ فيهِ وَ رِزْقُ رَبِّكَ خَيْرٌ» پیغمبر ما دو چشمت را ندوز که شاید مقصود چشم دل و چشم سر و... به آن شکوفه‌هایی که در دست اهل دنیا سبز می‌شود. متنوع هم هست. به هر کدام یک شکوفه‌ای داده است.
آقای شریعتی: که دل تو را یک وقت نبرد.
حجت‌الاسلام میرباقری: خب پیامبر که اصلاً چشمش را به سوی دنیا هیچ وقت باز نکرده است. عنایت می‌کنید در روایت دارد که حضرت غصه‌دار بودند، کلیدهای گنج‌های زمین را از آسمان برای حضرت آوردند. حضرت فرمود: «الدنیا دار من لا دار له» یک جمله‌اش این است. دنیا دار آنهایی است که خانه‌ای ندارند. من نمی‌خواهم امتم را در دار دنیا بیاورم. درهای گنج‌های دنیا را روی آنها باز کنم. نه اینکه رفاه کنار حضرت فراهم نمی‌شود. یک چیز دیگری است. جنس آن فرق می‌کند. خب این پیغمبری که اینطوری است، پیداست که برای امتش غصه‌دار بوده است چون امت نمی‌توانند بفهمند. پیامبر پشت صحنه‌ها را می‌بیند. می‌بیند این امت را دارد از دل این سختی‌ها عبور می‌دهد، به کجا می‌برد. درست است. تا آخر راه را می‌بیند. خدای متعال وقتی از سختی‌های حضرت در سوره ضحی صحبت می‌کند می‌فرماید که الآن هم وضع امت شما خوب است. اینها به تعبیر من خوشی زیر دلشان زده است. بیخودی می‌گویند خدا به این پیامبر غضب کرده است ولی «وَ لَلْآخِرَةُ خَيْرٌ لَكَ مِنَ الْأُولى‏» یک آخرتی، یک آینده‌ای برای شما قرار دادیم از الآن خیلی بهتر برای امت است. فرمود این رجعت است. خب پیامبر رجعت را می‌بیند. سید‌الشهداء رجعت را می‌بینند. ولی این امت که نمی‌بینند. تحمل این همه سختی دشوار است. درست؟ یک جمله‌ای را یک موقع استاد ما نقل می‌کرد. باز نشد روایت آن را جستجو کنم. جزء غفلت‌های ما است. آدم باید این روایت‌ها را دقیق ببیند. ایشان نقل می‌کردند که وقتی که حضرت ابراهیم خلیل برای این امت‌سازی امام شد، حضرت اسماعیل و مادر را بردند. حضرت اسماعیل خردسال بودند، طفل بودند. او را در بیابان لم یزرع کنار کعبه کنونی گذاشتند که آن زمان ویران بوده است. «رَبَّنا إِنِّي أَسْكَنْتُ مِنْ ذُرِّيَّتي‏ بِوادٍ غَيْرِ ذي زَرْعٍ عِنْدَ بَيْتِكَ الْمُحَرَّمِ رَبَّنا لِيُقيمُوا الصَّلاةَ» حضرت می‌دید از این فرزند نبی اکرم و اهل بیت به دنیا می‌آیند و اقامه دین خدا و صلاة می‌شود. درست؟ ولی آن مادر که نمی‌دید. تأمل برای او خیلی سخت بود. یک مادر با فرزندش، بزرگ اینها، کسی که بالاخره که حضرت ابراهیم خلیل را ببرد بگذارد در بیابان لم یزرع. برایشان خیلی سخت بود. حضرت ابراهیم یک جمله‌ای نقل شد. من این را عرض می‌کردم خودم در روایت ندیدم. یک جمله‌ای دارد به خدا عرض می‌کند، خدایا اینها که نمی‌دانند. حق دارند. هر چه بگویند حق دارند. پیامبر دارد یک امتی می‌سازد، اینها را از دل سختی عبور می‌دهد. و این شرط ساخته شدن امت است. «أَ حَسِبَ النَّاسُ أَنْ يُتْرَكُوا أَنْ يَقُولُوا آمَنَّا» اینطوری نیست. ایمان که با حرف درست نمی‌شود. باید بروی از این کوره عبور کنی، مؤمن مؤمن می‌شود، منافق هم...
آقای شریعتی: یعنی مدام این غربال دارد اتفاق می‌افتد.
حجت‌الاسلام میرباقری: و این غربال بستر پیدایش ایمان و نفاق است. یعنی آن ایمان و نفاق آشکار می‌شود، رشد می‌کند، به نقطه قله خودش می‌رسد، بعد هم از هم جدا می‌شوند. ولی آنهایی که نمی‌بینند خیلی سخت است. «لا تَمُدَّنَّ عَيْنَيْك»‏ پیامبر که چشم خودش دنبال این امکانات نیست ولی برای امتت هم از اینها نخواه. اینی که به آنها دادیم فتنه آنها است. «و رِزْقُ رَبِّكَ» پروردگار تو برای امت تو چیز دیگری در نظر گرفت که اگر از این عبور کنند به آن رزق و خیر می‌رسند. اگر عبور نکنند همین‌جا می‌مانند. عنایت کردید آدم اول به نظرش می‌آید که چه کسی پیغمبر خدا را رها می‌کند؟ ولی وقتی اصحاب صفه پیش می‌آید، وقتی جنگ خندق و احزاب پیش می‌آید، وقتی تبوک پیش می‌آید که تا دوردست‌ها باید بروند و بعضی از آنها در دو روز باید سهم‌شان یک خرما باشد. کم‌کم می‌بینی جدا می‌شوند. این به این جلوه‌های دنیا، شکوفه‌های دنیایی که در دست دیگران است و به ظاهر دست امت خالی است که می‌دانید در روایت است ذیل سوره ممتحنه است به نظرم در داستان حضرت ابراهیم و خیلی که تا قبل از ابراهیم خلیل، وضع مؤمنین در دنیا خیلی سخت بوده است. همه در گرفتاری بودند. حضرت دعا کرد که خدایا اینها نمی‌توانند. این طرف هم یک گشایشی بشود.
آقای شریعتی: اینها کم می‌آروند.
حجت‌الاسلام میرباقری: بله واقعاً. لذا این یک دستگاه محاسباتی غلط است که آدم خیال کند ادعای ایمان کند کار تمام است.
آقای شریعتی: امتحان هست. همیشه هم هست، در دوره انبیای گذشته هم بوده است، دوره نبی‌ اکرم هم بوده است.
حجت‌الاسلام میرباقری: یک امتحان تاریخی و اجتماعی هم هست. از دل یک صحنه‌های سخت تاریخی عبور کنند. واقعاً دوره بنی‌امیه هست. باید از دل این دوران بنی‌امیه عبور کنند. واقعاً دوران بنی‌العباس هست. امت باید از دوران عبور کند. در این عبور کردن واقعاً صف‌ها جدا می‌شوند. عنایت می‌کنید؟
آقای شریعتی: و الآن امتحان ما سخت‌تر است؟
حجت‌الاسلام میرباقری: بله، هر چه هم جلو می‌روید به عصر ظهور می‌رسیم، کار دشوارتر می‌شود چون یک حقیقت بالاتری می‌خواهد ظاهر شود. بنابراین یک ابتلایی هست که در مسیر ما هست، باید پشت سر هم بگذاریم. چاره‌ای هم نداریم. تدبیر خدا است ملاحظه کرده‌اید. به وجود مقدس امیرالمؤمنین رسول الله (ص) فرمودند من... شبی حضرت در مسجد بیتوته کرده بودند. سحر امیرالمؤمنین نزدیک اذان برای نماز صبح تشریف آورده بودند. حضرت فرمودند یا علی من دیشب همین‌جا عبادت می‌کردم، از خدا برای شما هزار تا حاجت خواستم همه آنها مستجاب شد. دعا کردم که دور شما جمع شوند. تفرق نشود. من اینطوری تعبیر می‌کن که خدای متعال به حضرت فرمودند بیش از این برای اینها مایه نگذارید. خودشان باید این راه را بروند.
آقای شریعتی: خودشان باید بفهمند که باید جمع شوند.
حجت‌الاسلام میرباقری: بله. خودشان. والّا کأنه حضرت می‌خواستند یک شفاعتی بیش از این بکنند. عاشورا که به پا کردند و و و... یک چیز بالاتری حضرت می‌خواست خودش پرداخت کند که امت فرمودند خودشان باید این راه را بروند. عنایت می‌کنید؟ آن وقت «حسب الناس» حضرت می‌فرماید خدای متعال فرموده: «أَ حَسِبَ النَّاسُ أَنْ يُتْرَكُوا أَنْ يَقُولُوا آمَنَّا» شنیده‌اید این داستان را که وقتی حضرت هنوز فارغ نشده بودند از دفن وجود مقدس نبی‌اکرم (ص) داشتند زمین را مسطح می‌کردند. در ارشاد مفید هست. یک کسی به حضرت عرض کرد تمام شد. حضرت همانطور که مشغول بودند دست برداشتند فرمودند که «أَ حَسِبَ النَّاسُ أَنْ يُتْرَكُوا أَنْ يَقُولُوا آمَنَّا وَ هُمْ لا يُفْتَنُون‏» وقتی عباس آمد با ابوسفیان که آقا شما بیایید، اینکه خب سیاسی است و حزب دارد، من هم که سیاه سفید هستم و آبرو دارم، می‌آییم وسط مردم را دور شما جمع می‌کنیم، حضرت به ابوسفیان که یک جوابی دادند در خطبه پنجم هست، به عمویشان فرمودند که عموجان آن صحنه‌ای نیست که با ریش‌سفیدی حل و فصل شود. «أَ حَسِبَ النَّاسُ أَنْ يُتْرَكُوا» فتنه خدا است. باید مردم از این فتنه عبور کنند. و خیلی هم تا الآن که شده تقریباً 1400 سال. عنایت می‌کنید؟ باید عبور کنند. پس این دستگاه خطا در محاسبه است که آدم بگوید ما مؤمنین دور پیامبر هم بودیم، احیاناً جنگ خندق و احد را هم از سر گذراندیم، انفاق هم کردیم، کار تمام است. خدای متعال می‌فرماید اینطوری نیست. این یک محاسبه خطا است که گاهی اوقات ما مبتلا به این محاسبه می‌شویم آن وقت سختی‌های راه را نمی‌توانیم تحمل کنیم. «أَمْ حَسِبْتُمْ أَنْ تَدْخُلُوا الْجَنَّةَ وَ لَمَّا يَأْتِكُمْ مَثَلُ الَّذينَ خَلَوْا مِنْ قَبْلِكُمْ مَسَّتْهُمُ الْبَأْساءُ وَ الضَّرَّاءُ وَ زُلْزِلُوا حَتَّى يَقُولَ الرَّسُولُ وَ الَّذينَ آمَنُوا مَعَهُ مَتى‏ نَصْرُ اللَّه‏» محاسبه خطایی است. «أَمْ حَسِبْتُمْ أَنْ تَدْخُلُوا الْجَنَّةَ» به همین راحتی درهای بهشت باز می‌شود. بله، ما آمدیم در عالم ارض. از عالم ارض هم درهای بهشت گشوده می‌شود. درست در همین عالم ارض هم درهای جهنم و هم درهای بهشت. در همین عالم ارض گشوده می‌شود ولی «أَمْ حَسِبْتُمْ أَنْ تَدْخُلُوا الْجَنَّةَ وَ لَمَّا يَأْتِكُمْ» می‌خواهید وارد عالم بهشت شوید از همین جا وارد می‌شویم ولی مثل امت‌های گذشته براش ما نیامده که کار به جایی می‌رسید که زلزلوا. متزلزل می‌شدند «حَتَّى يَقُولَ الرَّسُولُ وَ الَّذينَ آمَنُوا مَعَه‏» آنقدر سختی‌ها می‌آمد که این پیامبر و همراهان او  می گفتند «متی نصرالله» وعده خدای متعال دروغ نیست ولی کی این وعده به نتیجه می‌رسد؟ عنایت می‌فرمایید؟ حالا داستان‌های فراوانی داریم. بنابراین عنایت کنید. این محاسبه غلط را خدای متعال روی آن خط کشیده است. باید از دل این صحنه عبور کنید. گاهی این طولانی می‌شود. خدای متعال به دشمن هم یک مهلتی می‌دهد کم کم زمان کار را به دست می‌گیرد، عاشورا به پا می‌کند، سر مطهر سید‌الشهداء را به نیزه می‌زند، آل الرسول را اسیر می‌کند، خیال می‌کند تمام شده است. طرحش بر طرح خدا قالب شده است. محاسبه دوم خطا این است: «حَسِبَ الَّذينَ يَعْمَلُونَ السَّيِّئات»‏ آنهایی که در این صحنه دچار این سیئات می‌شوند، این بدی‌ها را می‌کنند، بر علیه مسیر الهی قدم برمی‌دارند، یک محاسبه خطایی ممکن است برای آنها پیش بیاید. «ان یسبقونا» دستگاه محاسباتی‌شان به آنها می‌گوید که شما پیروز شدید و طرح شما بر طرح خدا مقدم شد. طرح خدا شکست خورد. «ساءَ ما يَحْكُمُون» بد داوری‌ای است. تمام امکاناتی که به شما دادیم و تمام وسعت‌تان درون طرح ما است. بیرون از برنامه ما نیست. این محاسبه خطایی است که خیال کنید شما طرح‌تان واقع شد، طرح خدای متعال شکست خورده است.
آقای شریعتی: طرح شما هم در طرح ما است.
حجت‌الاسلام میرباقری: درون طرح ما است. ما به شما مهلت می‌دهیم. شما را امداد هم می‌کنیم. امکانات هم به شما می‌دهیم. اصلاً خیلی از فتنه‌هایی که پیش می‌آید با امداد شیاطین پیش می‌آید. یعنی بنی‌عباس را مقابل اهل بیت امداد می‌کنند. این امداد فتنه می‌شود. حالا باید از آن عبور کنید. اینجا است که طرفداران واقعی امام صادق از منصور، حضرت موسی بن جعفر از هارون، امام رضا از مأمون ارواحنا فدا اجمعین، این ائمه هدات معصومین، طرفداران اینها از بنی عباس اینجا روشن می‌شود. بنابراین این هم یک دستگاه محاسباتی، این خطای محاطباتی دوم است که خدای متعال نفی می‌کند. بعد می‌فرماید که « مَنْ كانَ يَرْجُوا لِقاءَ اللَّه‏» خب حالا خدایا تو با آمدن به این پیامبر به ما وعده لقاء داده بودی. درست است؟ «قُلْ إِنَّما أَنَا بَشَرٌ مِثْلُكُمْ يُوحى‏ إِلَيَّ أَنَّما إِلهُكُمْ إِلهٌ واحِد» من معلم توحید هستم. به من حقیقت توحید عطا شده است. می‌خواهم شما را به توحید دعوت کنم. «فَمَنْ كانَ يَرْجُوا لِقاءَ الله» با آمدن این پیامبر یک امیدی در دل‌ها زنده شده است. یک عده‌ای فهمیده‌اند این پیامبر آمد کار تمام است. این پیامبر عالم را عالم لقاء می‌کند. به یک دورانی رسد که تک تک ما کنار این پیامبر می‌توانیم به لقاء برسیم ولی این وعده یک دوران است. یک دورانی برای این امت در سایه این پیامبر پیش می‌آید که عالم، عالم لقاء می‌شود. یعنی پرده‌ها کنار می‌رود، همه با خدا زندگی می‌کنند. البته پیداست معنای غلط این لقاء که مقصود نیست ولی قطعاً ما با خدا یک ملاقاتی داریم. این فقط به معنی مرگ هم نیست. یکی از مراحل ملاقات ما ورود به عالم برزخ است. در همین عالم دنیا بنا بر این بوده که یک محیط لقایی پیدا شود. حجاب‌ها و پرده‌ها کنار برود. چون می‌دانید آدم تا به آن نقطه لقاء هم نرسد، پرده‌ها کنار نرود، حجاب‌ها برداشته نشود، با خودش و مخلوقات زندگی می‌کند. بیم و امیدش، تعلقاتش، محبت‌های او در همین سقف است و از این سقف بالاتر نمی‌رود. با خدا زندگی کردن در عالم دنیا یک بستری می‌خواهد. باید محیط، محیط لقاء شود. باید محیط بشود یک محیط نورانی. اگر عالم، عالم نور نشد، در وادی تاریکی، لقایی در کار نیست. آدم هر طرف را نگاه می‌کند حجاب است. آن هم حجاب ظلمانی است نه حجاب نورانی. بنابراین خدای متعال با این پیامبر وعده لقاء داده است. یک عده‌ای هم فهمیدند. این پیامبر را دیده‌اند، افق دعوت او را دیده‌اند، گفته‌اند ما با این پیامبر به لقاء الله می‌رسیم. هم یکایک ما، هم امت با این پیامبر یک دورانی دارد که محیط عالم ارض می‌شود محیط لقاء الله. چون می‌دانید لقاء ما از طریق درک مقامات معصوم است. ما معصوم را اگر توانستیم در آن سیمای حقیقی خود که باب و سبیل و صراط و وجه الله است ببینیم، با امام سیر کنیم، می‌رسیم به یک نقطه‌ای که نقطه لقاء الله است. این لقاء الله برای ما همان لقاء معصوم است. ما خدای متعال را از ورای حجاب معصوم می‌بینیم. ان معرفه بنورانیه معرفة الله یعنی همین. ولی بالاخره بنا بود عالم به یک نقطه‌ای برسد که این حقیقت در عالم ظهور کند.   
آقای شریعتی: و شیاطین نمی‌گذارند.
حجت‌الاسلام میرباقری: این فتنه مانع آن است. یک فتنه‌ای پیش آمده و واقعاً آدم از بعضی از روایت‌ها اینطوری می‌فهمد. حالا اگر مجال شد می‌خوانم که بعد از غدیر بنا بود همین اتفاق بیفتد. یعنی عالم بشود عالم لقاء. اگر امت می‌آمدند در پی دعوت وجود مقدس نبی اکرم، جدا نمی‌شدند، واقعاً عالم، عالم لقاء می‌شد. عالم آباد شده بود. عالم، عالم معموری بود. حالا در یک حدیثی دارد، حضرت موسی بن جعفر به هارون فرمودند که ما همینطوری که معمور تحویل دادیم، معمور هم می‌گیریم. الآن غصب است دست شما ولی معمور پس می‌گیرد. پیداست که عالم، عالم معموری بوده است یعنی آباد بوده است. یعنی محیط، محیط لقاء بوده است. عالم داشته به آن سمت می‌رفته است. حالا می‌رسم. یک روز این اتفاق می‌افتد. «وَ الشَّمْسِ وَ ضُحاها *  وَ اللَّيْلِ إِذا يَغْشاها * وَ النَّهارِ إِذا جَلَّاها» عالم یک نهاری هم دارد. یک والصبح اذا تنفسی دارد. وقتی آن نفس رحمانی آن صبح در عالم دمیده شد که تعبیر به امیرالمؤمنین شده است در روایات، عالم صبح می‌شود. درست است الیس صبح بقریب.
آقای شریعتی: نفس باد صبا مشک‌فشان خواهد شد/ عالم پیر دگرباره جوان خواهد شد.
حجت‌الاسلام میرباقری: این همان وعده و صبح اذا تنفس است. «اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ يُحْيِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِها» آن بهار عالم است که با همین تنفس صبح واقع می‌شود. من خیلی دوست دارم این بیت را که مال یکی از بزرگان است خدمت شما بخوانم. تویی صبح ازل بما تنفس/ که تا روشن شود آفاق و انفس. سَنُريهِمْ آياتِنا فِي الْآفاقِ وَ في‏ أَنْفُسِهِم‏ یعنی همین. وقتی این صبح نفس می‌زند، همه عالم می‌شود آیات. آدم به خودش نگاه می‌کند، درون خودش جزء آیات نمی‌بیند. بیرون نگاه می‌کند به آفاق جزء آیات نمی‌بیند. و تا این صبح نفس نزده، به خودت نگاه می‌کنی بت می‌بینی، بیرون هم نگاه می‌کنی...
آقای شریعتی: یعنی می‌شود ما باشیم آن روزگار را ببینیم؟
حجت‌الاسلام میرباقری: خدای متعال اینجا می‌فرماید: «مَنْ كانَ يَرْجُوا لِقاءَ اللَّهِ فَإِنَّ أَجَلَ اللَّهِ لَآت‏» من به نظرم این وعده به رجعت است. و خدای متعال می‌فرماید که خب، پیغمبر وعده لقاء داد. بنا بود، عالم بشود عالم لقاء. تازه دوباره شد که «وَ اللَّيْلِ إِذا يَغْشاها» همه چیز به هم ریخت. دیگر «أَوْ كَظُلُماتٍ في‏ بَحْرٍ لُجِّي»‏ این فضا، چی شد آن وعده خدا؟ درست است. خدای متعال می‌فرماید باید امتحان پس بدهید. بدون امتحان مؤمن و منافق با همدیگر جمع می‌شوند. بهشت و جهنم از هم جدا نمی‌شود. در بهشت که نمی‌شود جهنمی‌ها وارد شوند. این امتحان برای این است که جهنمی‌ها وارد بهشت نشوند. خودشان صف‌شان را جدا کنند. درست است؟ بعد بهشتی‌ها در بهشت می‌روند. خب خدایا همه اینها درست. این محاسبه غلط بود؟ قبول هم داریم. آنها پیروز نشدند، تو پیروز هستی. خب وعده‌ای که داده بودی شد. ما که هزار هزار آمدیم و رفتیم. مگر به ما وعده لقاء نداده بودی؟ «مَنْ كانَ يَرْجُوا لِقاءَ اللَّهِ فَإِنَّ أَجَلَ اللَّهِ لَآت‏» این لقاء یک اجلی دارد. من گمانم این وعده به ظهور و رجعت است. حتماً عالم، عالم لقاء می‌شود. حضرت وقتی ظهور می‌کنند پرده را کنار می‌زنند. «واللیل اذا یغشا، والنهار اذا تجلی» این مال عصر ظهور است. آن پرده شب کنار می‌رود، حقیقت توحید و ولایت نبی‌اکرم و امیرالمؤمنین ارواحنا فداهم اجمعین در عالم ظاهر می‌شود، از برکت نور امام زمان. درست است؟ عرض کنم «أَشْرَقَتِ الْأَرْضُ بِنُورِ رَبِّها» عالم ارض نورانی به نور رب می‌شود. همه نور رب را در عالم می‌بینند. آدم‌ها عوض می‌شوند. حضرت تصرف می‌کنند، قلوب تطهیر می‌شود، عقول 40 برابر می‌شود. حتی سمع و بصر فرق می‌کند. فرمود حضرت یک تصرفی می‌کنند، مؤمنین مد سمع و بصر پیدا می‌کنند. هر کجا هستند امام‌شان را می‌بینند. هر کجا هستند کلام امام‌شان را می‌شنوند. این ابزار تکنولوژیک امروز نیست. این صنایع نیست. یک چیز دیگری است. یک عالمی می‌شود. در آن عالم آدم‌ها عوض می‌شوند، عالم هم عوض می‌شود. عالم می‌شود «وَ الصُّبْحِ إِذا تَنَفَّس‏»، «أَشْرَقَتِ الْأَرْضُ بِنُورِ رَبِّها»، «والنهار اذا تجلی» اینها تعبیرش است. آدم‌ها هم آدم دیگری می‌شوند. درست؟ خب خدایا بنا بود ما به آن دوران برسیم. ما که هزار هزار داریم در این فتنه خوب‌ها هم از دنیا می‌روند. دامن خودشان را هم حفظ کنند کجاست آن محیط لقاء؟ « مَنْ كانَ يَرْجُوا لِقاءَ اللَّهِ فَإِنَّ أَجَلَ اللَّهِ لَآتٍ  وَ هُوَ السَّميعُ الْعَليم‏» در این غوغا نگویید کی صدای ما را می‌شنود. در فتنه بنی‌امیه، دعوای بنی‌امیه و بنی‌عباس غوغا درست شد کی صدا ما را می‌شنود.  وَ هُوَ السَّميعُ. اگر کسی واقعاً وعده پیامبر را قبول کرده باشد که این پیامبر وعده به لقاء داده و به این وعده به شرایطش عمل کرده باشد، «مَنْ كانَ يَرْجُوا لِقاءَ رَبِّهِ فَلْيَعْمَلْ عَمَلاً صالِحاً وَ لا يُشْرِكْ بِعِبادَةِ رَبِّهِ أَحَدا» که مکرر این را معنا کردیم. یک ظاهر دارد و یک باطن. باطن آن یعنی از امام جدا نشوید. ظاهر آن هم یعنی مواظب باشید دچار معصیت و خطا و شرک و غفلت و ریا نشوید.
آقای شریعتی: یعنی در این کوران حوادث، در این غربال‌های عجیب و غریب فقط با معیت و همراهی امام است که می‌توانی به سلامت رد شوی.
حجت‌الاسلام میرباقری: آنهایی که با امام‌شان همراه هستند، به آن محیط لقاء می‌رسند. «مَنْ كانَ يَرْجُوا» اگر هم مرده باشید شما را صدا می‌زنیم. می‌گویید بلند شوید. مگر ما به شما وعده نداده بودیم؟ عالم، عالم لقاء شده است. چشم‌تان را باز کنید. این است که سلمان‌ها برمی‌گردند. چرا؟ چون سلمان که نتوانست آن دوران را درک کند. بالاخره ولایت حضرت امیر در عالم ارض باید یک ظهوری پیدا کند. درست است؟ «والنهار اذا تجلی» دقت می‌فرمایید؟ عرض کنم به تعبیر قرآن «وَ أَنْ يُحْشَرَ النَّاسُ ضُحًى‏» عالم یک ضحایی دارد که خورشید بالا می‌آید و کاملاً روشن می‌شود. یک حشری در آن هست. آنهایی که دنبال این محیط لقاء بودند خدای متعال دوباره آنها را زنده می‌کند. آنها ناکام از دنیا رفتند. واقعاً ناکام از دنیا رفتن یعنی این. یعنی کامش به ولایت حضرت امیر شیرین نشده است.
آقای شریعتی: و من باید برگردم و ببینم.
حجت‌الاسلام میرباقری: برگردم. و خدا قول داده است. «مَنْ كانَ يَرْجُوا لِقاءَ اللَّهِ فَإِنَّ أَجَلَ اللَّهِ لَآتٍ» خب صدای ما که گم شد. گم نشد. «وَ هُوَ السَّميعُ الْعَليم» او که ذرات عالم را هم قبل از اینکه در این عالم ارض بیاید عرض کنم خدای متعال می‌فرماید: «هَلْ أَتى‏ عَلَى الْإِنْسانِ حينٌ مِنَ الدَّهْرِ لَمْ يَكُنْ شَيْئاً مَذْكُورا»‏ آن موقعی که شما قابل ذکر نبودید، حواس من به شما بوده، یکایک شما را زیر نظر داشتم تا اینجا شما را آورده‌ام. بنابراین نگران چه هستید؟ باید از این فتنه عبور کنید. فقط باید حواستان جمع باشد که در این فتنه جزء مؤمنین باشید. از حضرت امیر جدا نشوید. این داستان ولایت حضرت امیر است. ولایت حضرت امیر تحققش از مسیر یک فتنه سنگین عبور می‌کند. غیر از این فتنه سنگین، یک عده‌‌ای آنقدر پیش می‌روند که احساس می‌کنند طرح خدا را زمین زدند. تا اینجا خدای متعال به آنها بلد می‌دهد. لذا می‌فرماید خطا می‌کنید. «أَمْ حَسِبَ الَّذينَ يَعْمَلُونَ السَّيِّئاتِ أَنْ يَسْبِقُونا» آنهایی که آتش زدند و بردند، اینها خیال نکنند که بردند. «ساءَ ما يَحْكُمُون‏» اینها داوری بدی است. در چنگ ما هستید. اما این فتنه‌ای که باید از آن عبور کنید نگران نباشید. درست است به تأخیر افتاده است ولی امد دارد. از اول هم بنا نبوده است آن وعده نبی‌اکرم که وعده به لقاء داده بودند، قرار نبود فردای آن محقق شود. اتفاقاً حضرت هم از خدا همین را خواستند. تقاضا کردند که مردم دور حضرت امیر جمع شوند، غدیر محقق شود. همان غدیری که وقتی حضرت مردم را دعوت کردند و با آرامش صحنه تمام شد، شیطان یکی از جاهایی که فراخوان داد همین‌جا بود. گفت دیگر کار ما تمام است. این اگر بگیرد کسی خدا را گناه نمی‌کند. عالم می‌شود عالم عبودیت.
در یک روایتی دیدم حضرت به امیرالمؤمنین فرمودند یا علی، خدای متعال تو را آفرید که لیعبد. تا عبادت خدا ممکن شود. در باب خلقت اسماء داریم. خدای متعال اسماء الله را آفرید که معرفت و عبادت ممکن شود. بنا بود واقع شود ولی خدای متعال می‌فرماید: وقوع این از یک فتنه طولانی عبور می‌کند. از خود سیاق آیات پیدا است که این فتنه انقدر عجیب و غریب می‌شود که در این فتنه دشمنان به قدرت می‌رسند. صحنه را به هم می‌زنند. کم‌کم به یک جایی می‌رسد که خطای محاسباتی پیش می‌آید. 1400 سال گذشته، تازه الآن ابرقدرت‌های مستکبرین عالم دارند می‌روند به سمت... اخیراً شنیده‌ام فیلم‌های سال 10000 دارند تولید می‌کنند. قبلاً 2000 بود. یعنی تا آنجا دارند برای خودشان نقاشی می‌کشند. واقعاً هم اگر از این پیچ، همین پیچ تاریخ که حضرت آقا فرمودند بد عبور کنیم، معلوم نیست چه اتفاقی بیفتد. اینها نقشه‌های طولانی دارند. دوران حکمرانی مجازی و بقیه کارهایی که دارند می‌کنند. خب کسی بگوید پس اینها پیروز شدند دیگر. کو صدای نبی اکرم در عالم؟ کو آن محیط لقاء؟ این محیط لقاء است؟ ظلمات بعضها فوق. وضعی که در عالم می‌بینید، واقعاً ببینید. خدای متعال می‌فرماید: «مَنْ كان‏». اگر شما امیدواریم به آمدن پیامبر شدید، مطمئن باشید وعده درست است. «فَإِنَّ أَجَلَ اللَّه» اجلی دارد، عملی دارد. «لَات» مقرر آن اجل هم خود خدای متعال است.‏ «فَإِنَّ أَجَلَ اللَّه» دست کس دیگری نیست. «لَات وَ هُوَ السَّميعُ الْعَليم» و خود او هم سمیع علیم است. در این سر و صدا، صدای شما گم نمی‌شود، حرف شما گم نمی‌شود، راهی که رفتید با امیرالمؤمنین است.
آقای شریعتی: اگرچه طبل آنها پرصداتر است.
حجت‌الاسلام میرباقری: بس سر و صدا آنکه باید بشنود، می‌شنود. یک مؤمنی مثلاً در دوره بنی‌عباس، واقعاً مشتاق بوده است. از دنیا رفته کوه، صدای او در عالم محفوظ است، ما او را صدا می‌زنیم. طرح ما خیلی دقیق است.
آقای شریعتی: ولی زرق و برق این طرف و سر و صدای آن خیلی زیاد است.
حجت‌الاسلام میرباقری: این سختی ابتلاء است. والّا عرض کردم کی امام حسین را رها می‌کند برود طرف یزید؟ ولی وقتی دنیای آن طرف جلوه می‌کند و بعد آن شبهه‌ها، آن سخت‌گیری‌ها، تهدیدها، تطمیع‌ها، روی هم که می‌آید کار سخت می‌شود. «لا تَمُدَّنَّ عَيْنَيْكَ إِلى‏ ما مَتَّعْنا بِهِ أَزْواجاً مِنْهُمْ زَهْرَةَ الْحَياةِ الدُّنْيا» وقتی خدای متعال شکوفه‌های متنوع دنیا را در دست آنها سبز می‌کند، اینجا سخت می‌شود. والّا با حضرت موسی راه رفتن که پیداست آدم حضرت موسی را بگذارد با فرعون راه برود؟ وقتی دور و بر فرعون سبز می‌شود، این دنیا، جلوه‌های دنیا، قارون هست، گنج او هست، امکانات هست، همه هم به حسب ظاهر در امنیت هستند، زیر چتر حمایت فرعون هستند. این طرف ناامنی و ترس و گرسنگی و... ولی در باطن آن یک رزق و خیری است. آن رزق و خیر را که همه نمی‌توانند ببینند.
آقای شریعتی: خدا به خیر بگذراند. ما فردا هم ان‌شاءالله خدمت حاج آقا هستیم و این بحث را ادامه خواهیم داد منتها در این دو  سه دقیقه‌ای که فرصت داریم، حاج آقای میرباقری چاره چیست؟
حجت‌الاسلام میرباقری: اتفاقاً چاره آن را در آیه بعد خدای متعال می‌فرماید. بلافاصله در آیه بعد خدای متعال می‌فرماید: «وَ مَنْ جاهَدَ فَإِنَّما يُجاهِدُ لِنَفْسِهِ» دیگر دوران مجاهده است. اگر می‌خواهید کنار امیرالمؤمنین بمانید، باید وارد مجاهده شوید. اعم از جهاد اکبر و جهاد اصغر. جهاد باطنی و جهاد ظاهری. صفین هست، عاشورا هست، نهروان هست. هست. باید بایستید. مجاهده و این مجاهده، مجاهده باطنی هم می‌خواهد چون اصل درگیری در باطن عالم است. این درگیری‌ای که ما در ظاهر بین شیطان و نبی‌اکرم می‌بینیم، اصل آن در باطن آدم است. شیطان با حضرت درگیر است، حضرت هم با شیطان درگیر هستند، لذا وقتی مبعوث شد و حضرت امیر فرمود: این صدای ناله شیطان بود در خطبه قاصعه، دیگر مأیوس شد با آمدن من کسی او را عبادت کند. حضرت درگیری باطنی‌شان با ابلیس است. در آن میدان باطنی می‌شود جهاد اکبر. جهاد اصغر هم که این درگیری‌های فرهنگی و سیاسی و همه جانبه آنها بخواهند دستگاه نبی‌اکرم را جمع کنند. واقعاً می‌خواهند جمع کنند. طرح ایشان طرح جمع کردن دستگاه نبی‌اکرم است. خدای متعال هم که «هُوَ الَّذي أَرْسَلَ رَسُولَه» خود او هو با مقام هو را اشاره به مقام غیب می‌کند. «هُوَ الَّذي أَرْسَلَ رَسُولَه». رسول خودش را فرستاده است. درست است؟ «بِالْهُدى‏ وَ دينِ الْحَقِّ لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ وَ لَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُون»‏ آنها بخواهند یا نخواهند، خواست آنها اصلاً اینجا موضوعیتی ندارد. اینطور نیست که برای خواست آنها اینجا کسی حساب باز کند. یک جایی به خواست آنها امد می‌دهیم، مهلت می‌دهیم. بنابراین آن صحنه‌ای که پیش می‌آید صحنه‌ای است که صحنه مجاهده است. منتها در این مجاهده هم آدم ممکن است که یک خطای محاسباتی باز کند. خیال کند خب این فتنه که پیش آمد، ما باید کار حضرت امیر را به ثمر بنشانیم. برویم در میدان که ما حضرت امیر را پیروز کنیم. طرح خدا را پیروز کنیم. طرح خدا شکست نخورد در مقابل بنی‌عباس و بنی‌امیه. برای اینکه طرح خدا شکست نخورد از طرح نبی اکرم، ما باید وسط برویم. این نوشابه باز کردن‌ها را خدا قبول ندارد. «وَ مَنْ جاهَدَ فَإِنَّما يُجاهِدُ لِنَفْسِهِ إِنَّ اللَّهَ لَغَنِيٌّ عَنِ الْعالَمين‏»
آقای شریعتی: کاری می‌خواهی بکنی، برای خودت بکن.
حجت‌الاسلام میرباقری: بله. باید مجاهده کنید. دوران، دوران مجاهده است. در این صحنه سختی که پیش آمده است، اگر اهل مجاهده شدید عبور می‌کنید می‌رسید به آن لقاء الهی، به آن دورانی که خدای متعال وعده داده است. اگر مجاهده نکردید حذف می‌شوید. ولی بدانید با این مجاهده خودتان را دارید کنار امیرالمؤمنین حفظ می‌کنید نه امیرالمؤمنین را شما حفظ می‌کنید. که من مکرر عرض کردم سید‌الشهداء شب عاشورا به اصحاب می‌فرماید بلند شوید بروید، نمی‌خواهد گران‌فروشی کند. اینها را یکی یکی جمع کرده، شکار کرده در تاریخ آنها را ساخته است. به خدا قول داده این یارها را با خودش بیاورد. می‌خواهد آنها دچار خطای محساباتی نشوند. اگر شب عاشورا خیال کنند اینها دارند عاشورا را به پا می‌کنند و سید‌الشهداء را حفظ می‌کنند و طرح سید‌الشهداء را به ثمر می‌رسانند، همه آنها باخته‌اند. باید بدانند اگر کنار سید‌الشهداء بمانند برده‌اند، در طرح امام حسین هستند.
آقای شریعتی: «هل من ناصر» یعنی کسی نیست من دستش را بگیرم؟
حجت‌الاسلام میرباقری: بله، مثل همین است.
آقای شریعتی: اینکه حضرت در ماه شعبان است. امیرالمؤمنین فرمودند ماه شعبان که می‌شد منادی وجود مقدس نبی‌اکرم ندی می‌داد، ماه، ماه من است. خب چکار کنید ماه من است؟ ماه، ماه من است، من را به روزه این ماه کمک کنید. ما با روزه‌مان چه کمکی به پیامبر می‌کنیم؟
حجت‌الاسلام میرباقری: پیامبر می‌خواهد در این ماه، ما را تطهیر کند، اگر ما روزه گرفتیم کار نبی‌اکرم راحت‌تر می‌شود. اگر روزه نگرفتیم، به یک معنا روزه ما را هم باید او بگیرد. کما اینکه حضرت برای ما استغفار می‌کند، استغفار او که فقط لفظ نیست. کما اینکه استغفار ما که فقط لفظ نیست. آن شش معنایی که حضرت امیر فرمودند ذیل آن است. نبی‌اکرم هم استغفارش باید یک کاری برای ما کند. باید عاشورا به پا کند. اگر ما در ماه شعبان روزه نگیریم، حضرت باید برای هدایت ما بیشتر زحمت بکشد. یک کمکی هم شما کنید من می‌خواهم شما را ببرم. «ان تنصرالله» یعنی همین. هل من ناصر یعنی همین. بنابراین در این صحنه‌ای که پیش می‌آید. به نظر من این داستان سیر امت تا ظهور است. داستان تحقق ولایت حضرت امیر است. ولایت حضرت امیر محقق می‌شود. «فَإِنَّ أَجَلَ اللَّهِ لَآت» ظهور محقق می‌شود. شما هم اگر امیدوار باشید زنده‌تان می‌کنیم. شما را صدا می‌زنیم ولی باید اهل مجاهده باشید. در این مجاهده هم بدانید شما طرح حضرت امیر را پیروز نمی‌کنید. سلمان حساب کند من دارم بار حضرت امیر را برمی‌دارم. سلمان کجا می‌تواند بار حضرت امیر را بردارد؟
آقای شریعتی: می‌توانم بگویم پیروزی این طرح تضمین شده است منتها ما آن را با مجاهده‌مان تصریح می‌کنیم.
حجت‌الاسلام میرباقری: نه، ما هم آن را تصریح نمی‌کنیم. خود حضرت آن را تصریح می‌کند. ما با مجاهده‌مان کنار حضرت می‌مانیم. ما از دست نمی‌رویم. و حضرت ناراحت می‌شوند ما از دست برویم. «ان ادخلت للنار ففی ذلک سرور عدوک، ان ادخلت للجنه ففی ذلک سرور نبیک»در واقع ما وقتی کنار حضرت می‌آییم، خودمان را به حضرت می‌رسانیم.
آقای شریعتی: یعنی ما نمی‌توانیم ظهور را نزدیک کنیم؟
حجت‌الاسلام میرباقری: خیلی باور ندارم. حالا روایت مفصل است باید یکجا بحث کنیم. ظهور چیزی است که با عاشورا رقم می‌خورد. حالا ممکن است امتی یک جایی با همدیگر یک کار عظیمی انجام بدهند، یک اتفاقکی بیفتد ولی چیزی که با عاشورا جابه‌جا می‌شود، می‌دانید آخر هم خود حضرت به نقطه اضطرار می‌رسند. ام یجب المضظر اذا دعا و یکشف السوء وقتی حضرت با دعایشان کشف سوء می‌کنند، سوء هم همین جریان ظلمات است. این سوء است. این سوئی است که امام زمان برمی‌دارند نه مثلاً اُ میکرون و اینها. اینها رفت یکی دیگر جای آن می‌آید. آن سوئی که برمی‌دارند، اصل بساط را جمع می‌کنند. بعد می‌گویند و یجعلکم خلفاء. حالا شما هم یک چیزی گیرتان می‌آید. ولی اضطرار حضرت آدم را به مقصد می‌رساند. نه اینکه ما بیکار هستیم. پس ما باید مجاهده کنیم. ولی در این مجاهده باید حواس ما جمع باشد که ما خیلی کاری برای خدا نمی‌کنیم. ما طرح خدا را پیروز نمی‌کنیم. طرح خدا را، خدای متعال به وسیله ولی خود محقق می‌کند. همان که سید‌الشهداء شب عاشورا فرمود اینها من را می‌خواهند، من هم فردا کار را تمام می‌کنم.
آقای شریعتی: خیلی خوب. از همراهی شما صمیمانه ممنون و متشکرم.