سلام می کنم خدمت حضرت سجادعلیه السلام، سلام می کنم به ساحت نورانی سید الساجدین زین العابدین و سلام می کنم به همه ی شما که غرق شور و تماشا هستید. به سمت خدای امروز خیلی خیلی خوش آمدید. ماه شعبان است و ماه نبی مکرم اسلام ان شاءالله همه ی ما مشمول نگاه حضرت بشویم با دل و جان و با افتخار همراه شما هستیم و در کنار شما مثل همیشه ان شاءالله به حق حضرت سجاد بهترین برکات نصیب شما بشود.
حاج آقای کاشانی سلام عیدتان مبارک خیلی خوش آمدید.
حجت الاسلام کاشانی: سلام علیکم و رحمة الله، عرض ادب و احترام محضر حضرت عالی، همکاران عزیز، و سلام و درود خدا عرض می کنم محضر همه ی بينندگان عزیز، شنوگان بزرگوار و امیدوارم ان شاءالله حضرت سید الساجدین امام کریم علیه السلام ما که در کرامت کم نظیر بلکه بی نظیر است همه را امروز مشمول کرامت خودش قرار بدهد.
آقای شریعتی: ان شاءالله، حال شریف و مبارک چطور است.
حجت الاسلام کاشانی: الحمدلله خداروشکر.
آقای شریعتی: ان شاءالله حال عزیزمان هم خوب باشد ببینیم امروز حاج آقای کاشانی برای ما عیدی چی آوردند و بناست چه نکاتی را ان شاءالله بشنویم.
حجت الاسلام کاشانی: بسم الله الرحمن الرحیم
وجود مبارک زین العابدین علیه السلام از آن افرادی است که من همیشه به رفقای طلبه عرض می کنم اگر بخواهیم طلبه ی تراز، عالم دینی تراز ببینیم نه اینی که امام سجاد علیه السلام چون معصوم است خب بقیه ی ائمه هم هستند ولی با توجه به شرایط ایشان، دوره ی دین گریزی که بود، ظلم عظیمی که به مردم میشد، مشکلات سنگینی که معیشت مردم، آزادی مردم، فشاری که روی سر آن ها بود، اتفاق می افتاد خیلی ها ناامید بودند، برخی مشکلات روحی و روانی داشتند یک عالمی طلوع کرد در جهان اسلام حضرت سجاد علیه السلام که اصلاً مسیر دین داری را تغییر داد، آدم ها با یک نسخه ای از دین مواجه شدند که این در واقع همان نسخه ی رسول الله بود ولی فراموش شده بود. ولی به شکل دیگری ترویج می شد، اسلام به گونه ی دیگری نمایش داده می شد. زین العابدین در سخت ترین شرایط به امامت رسید که از این جهت بی نظیر است متأسفانه یعنی در اسارت ولی با رفتاری که حضرت سجاد نسبت به حضرت حق داشت که امیدوارم امروز روزی ما بشود و بخشی از دعای 50 صحیفه را بتوانیم باهم بخوانیم اواخر برنامه. اگر عزیزان در منزل صحیفه دارند دعای 50 که آخری هست را یک دور بخوانیم این خودش بیان سیره ی زین العابدین علیه السلام که امام سجاد با خدا چطوری حرف می زد. همین ماه شعبان که داخل آن هستیم این صلوات شعبانیه که هر روز خوانده می شود این از هدایای کریمانه ی حضرت زین العابدین علیه السلام به همه ی ما شیعیان است که روزانه می خوانیم هر چند باری که بتوانیم بخوانیم. رفتار حضرت با مردم برای اینکه قدری تلطیف کند این فضای دین گریزی و دین ستیزی و یا اینکه اصلا دین به درد ما می خورد، توی این شرایطی که هستیم چی ما را آرام می کند؟ مردم امام سجاد علیه السلام را که تماشا می کردند می دیدند یک چیزی در تدین زین العابدین هست که او آرام است.
با اینکه دیگران همه مدعی اسلام بودند ولی این آرامش را نداشتند. لذا در مقدمه از اینجا شروع می کنیم که حضرت وقتی از شام برگشتند در آن دوره اسارت سنگین دیگر دائماً توسط حاکمان بنی امیه و کارگزاران بنی امیه که در عراق و در حجاز، مدینه و مکه بودند خودشان و شیعیان مورد آزار شدید بودند. افراد برجسته ای مثل سعید بن جبیر که از تابعان است و خیلی مورد احترام همه ی فرق مسلمین است، روایات او را روی چشمشان می گذارند در بخاری هست، در منابع شیعه هم هست، محترم است نزد همه. به جرم اینکه نماز پشت سر زین العابدین می خواند دست و پا بریدند. البته دنبال این بودند که او را بکشند و دنبال بهانه می گشتند. شاید برای بينندگان ما این سؤال باشد که این فضاهای کشتار چرا مثلاً در 6 ماه، یک سال همه را قتل عام نکردند. چون جائران و ظالمان به شدت بازیگر بودند سعی می کردند یک مناسبتی، یک اتهامی، یک چیزی پیدا کنند بعد حمله کنند و بکشند. مثلاً سعید بن جبیر وقتی که یکی از فرزندان اشعث قیام کرد علیه بنی امیه به اتهام اینکه تو با آن ها همدلی کشتند منتهی وقتی او را خواستند صدا بزنند اولین نکته این بود که نظر تو راجع به علی بن ابی طالب چیست و آن کسانی که در ماجرای ثقیفه بودند؟ گفت آقا مگر من وکیل مدافع هستم، من چه میدونم ان شاءالله برویم قیامت، گفت آن ها بهشتی هستند یا جهنمی؟ گفت اگر من رفتم بهشت بودند می بینم اگر هم خدایی نکرده رفتم جهنم دیدم آنجا هستند هم می گویم. گفت نه تو بگو کی از همه پیش خدا مهمتر است؟ گفت هر کسی که خدا را راضی کرده، گفت کی خدا را راضی کرده است؟ گفت نمی دونم کی راضی کرده است.
یعنی هی می خواستند تکذیب کنند و آخر سر گفت یک چیزی به علی بن ابی طالب بگو، گفت من چیزی نمی توانم بگویم جز اینکه او، چه شخصیتی است؟ گفت مثل اینکه می خواهی همش مرا تکذیب کنی، نمی خواهی من را تصدیق کنی، تو نمی خواهی منو تصدیق کنی، گفت نه می خواهم تکذیبت نکنم یعنی تا حالا هم که جواب ندادم هی سعی کردم، گفت دست و پای او را بِبُرید. یعنی افراد برجسته، یعنی فرض کنید یک عالم تراز یک را امروز در نظر بگیرید، یک حکومت جاهلی، حکومت صدام وقتی بعضی از مراجع را می خواست در عراق بکشد بعد از نماز صبح یواشکی با ترور می کشتند اعلام نمی کرد من هستم ولی حَجاج این ها را می گرفت و دست و پا می برید و آویزان می کرد خون برود تا کشته بشود.
آقای شریعتی: هیچ اِبایی هم نداشت.
حجت الاسلام کاشانی: بله، حالا جرم این چیست؟ اون نقطه ی بهانه کجاست؟ پشت سر زین العابدین نماز خواند یعنی امام سجاد علیه السلام در شرایطی به امامت رسید که اگر می رفت تو مسجد مدینه می ایستاد نماز بخواند، چه نمازی که حالا عرض می کنم کسی جرأت نمی کرد به او اقتدا کند آن هایی که می خواستند حتی. یعنی شما نگاه کنید محرومیتی که برای جامعه اسلامی ایجاد شده است این است که حالا هرکی هر کاری دلش می خواهد بکند یک نفر دلش می خواهد پشت سر زین العابدین دارد نماز می خواند آن نماز ملکوتی روحانی حیرت انگیز که طاووس بن کیسان از فقهای مشهور تابعان می گوید که من هر وقت حال عبادت نداشتم یواشکی نماز زین العابدین را نگاه می کردم حالم عوض میشد.
آقای شریعتی: فقط تماشا می کرده.
حجت الاسلام کاشانی: بله، از حضرت سجاد می خواهیم که حال دل ما را عوض کند و در این ماه شعبان که ماه عبادت پیغمبر است ما هم یک قدری رابطه ی ما با خدا اصلاح بشود. ما رابطه مان با خدا اگر اصلاح نشود حال دلمان خوب نشود دنیای خوبی هم نداریم دلمان هم خوش نیست. در آیه ی مبارکه هست که أَلاَ بِذِکْرِ اللّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ نفرموده أَلاَ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ بِذِکْرِ اللّهِ.
این بِذِکْرِ اللّهِ را که اول آورده است یعنی فقط و فقط با یاد خداست که دل آرام می شود. اگر تشویش داریم، اذیتیم، عیبی ندارد پیش مشاور برویم بنده هم رفقای مشاور خوبی می شناسم که گاهی معرفی می کنم اما اگر کسی دنبال این است که آرامش پیدا کند آن یاد خداست. هر کسی جز زین العابدین بود با ادبیات روز آن زمان یا این زمان آدم عادی می بود باید افسردگی بگیریم بعد از کربلا، اصلاً باید قهر کند با خدا. ولی حضرت چه کرد؟ و از همه آرام تر، از همه سالم تر، از همه به درد بخور تر برای اجتماع بود.
آقای شریعتی: نفس مطمئنه بود امام سجاد.
حجت الاسلام کاشانی: بله، فضا این بود که یکی مثل حَجاجی پیدا می شد.
آقای شریعتی: پس به نوعی حضرت حبس بودند مثل امام کاظم، امام هادی و امام عسگری؟
حجت الاسلام کاشانی: بله به نوعی اینی که می فرمائید خیلی دقیق است یعنی حضرت تو مدینه بود اما اولاً دائماً کسی می رفت تفتیش کند آقا نظرتون راجع به فلان موضوع چیست، با کی در ارتباط هستی؟ کی با شما هستند؟ کی با شما نماز می خوانند؟ کلاس درس داری یا نداری؟ یعنی حضرت در یک غربتی است.
در این غربت سنگین که هست یاران نزدیک امام را هم می کشتند این روایتی که الان از کتاب می خواهم برایتان بخوانم خیلی روایت دردناکی است من سعی می کنم زود از آن رد بشوم.
یکی از کسانی که خیلی نزدیک به زین العابدین علیه السلام یحیی بن ام طویل است، او مادرش مادر رضایی حضرت سجاد است. در روایت داریم از امام صادق علیه السلام که اِرْتَدَّ النّاسُ بَعْدَ قَتْلِ الْحُسَيْــنِ(علیه السلام) اِلاّ ثَلاثَةٌ، بعد از قتل سیدالشهدا علیه السلام همه رفتند، برگشتند به معنای ارتداد فقهی نیست یعنی پا پس کشیدند، کم آوردند، عقب ماندند، بار سنگین بود دیدند کار خیلی سخت است جا زدند انگار. سه نفر ماندند پای کار زین العابدین علیه السلام، ابوخالد کابلی، آقا هزار سال پیش این کتاب نوشته شده است و ای کاش یک روزگاری درباره ی قرن بیست و یک و این ها که می نوشتند بگویند چند نفر پای کار امام زمان نماندند جز این ها اسم ما را ببرند.
ابوخالد کابلی، یحیی بن ام طویل، جبیر بن متعم، گفتند که این ها بودند که ایستادند پای کار. بعد ماجرا را اینطوری تعریف می کند می گوید یحیی یک آدم داش مشتی پهلوان مسلکی بود و خلاصه به فقرا کمک می کردند این ها جزو نزدیکان زین العابدین علیه السلام طلب الحَجاج، حجاج صدایش زد گفت که لعن کن ابوتراب را نعوذ بالله امیرالمؤمنین را چرا؟ دنبال این هستند دور و بری های حضرت را بزنند از بین ببرند. نکرد، اَمَرَ بقَطعی یَدَیه و رِجلَه دست و پای او را بریدند و آویزانش کردند. فراوان از این ها هست، بعد یک عبارتی می گوید این ها را می خوانم تا معنا بشود که چی می خواهم عرض کنم. می گوید اما سعید بن مصیب مثل یحیی نشد یحیی را با یک وضع وجیعی کشتند سعید بن مصیب از بزرگان تابعان است و خیلی هم بین مسلمین امروز احترام و خلاصه اعتبار دارد. می گوید اما سعید اینطوری نشد چرا؟ چون انَه کانَ یُفتی و قول العامَ چون مثل فتواهایی که بنی امیه می دادند در ظاهر همانطور حکم دارد لذا درس او برقرار بود. حالا تقیه می کرده و بعضی از بزرگان شیعه به او خیلی تاختند در حاشيه ی کتاب مرحوم علامه حلی بعضی ها می گفتند خب آقا بنده خدا گرفتار بود.
وقتی حضرت سجاد از دنیا رفت شهید شد این سعید بن مصیب جرأت نکردند در نماز حضرت شرکت کند نمازی که بر بدن مبارک حضرت می خواندند. یعنی آن هایی که خودشان را به حکومت نسبت می دادند نسبی بودند اگر نه دست و پا می بردند. ابوخالد کابلی چی می گوید حَرَبَ الی مکانَ فرار کرد و گم شد تا او را نکشند یعنی زین العابدین علیه السلام نقطه ی شروع امامت او از کربلا است بعد شام وقتی برمی گردد واقعه ی حَره کشتار، قتل عام و بعد سخت گیری وحشتناک به سر طرفداران حضرت که کسی جرأت نکند راجع به حضرت حرف بزند، کسی جرأت نکند آن را ترویج کند، یعنی در یک فقر ارتباطی. من وقتی این را نگاه می کنم تاریخ را وقتی نگاه می کنیم می گوییم باید علی بن الحسین علیه السلام دفع میشد در تاریخ، هیچی از او نمی ماند. ولی اینطوری نیست بلکه بالعکس او محبوب ترین امام اهل بیت نزد سایر فرق است. خیلی این عجیب است دوسش دارند چرا؟ خب بخشی از آن برکت امامت است خب بقیه ی بزرگواران ائمه هم امام بودند ولی در آن شرایطی که خیلی سختی زیاد بود، ترویج دین داری داعش گونه زیاد بود یک جریانی یک نوری دمید و یک اسلام دیگری معرفی کرد. یک چیزی به شما نشان بدهم خیلی برای خودم هم تعجب آور بود، چند روز پیش در عمان یک نمایشگاه کتاب بین المللی بود این کتاب را از آنجا تهیه کردیم اسم کتاب ببینید وا حَجاجا کتاب در دفاع از حجاج نوشته شده است 2018 چاپ شده است غریب به 800، 900 صفحه.
آقای شریعتی: یعنی برای تبرئه و تطهیر او؟
حجت الاسلام کاشانی: بله، و همین جا من وقتی کتاب را دیدم گفتم خدایا ما چطوری تو را شکر کنیم که با محبت به زین العابدین علیه السلام ما امام سجاد را دوست داریم و از حَجاج بدمان می آید. ما امام حسین را دوست داریم از یزید بدمان می آید.
خیلی از فرق مسلمین هستند یک اندازه ای شبیه ما هستند در این موضوع اختصاص به ما فقط ندارد. اما اینکه یک نفری عمر بگذارد و 800 صفحه راجع به حَجاج مطلب بنویسد این نشان می دهد که امام صادق فرمود که انَ ولیَ علی لا یاکُلُ الی الحلال، شیعه اگر شیعه ی علی باشد جز حلال نمی خورد چون به عشق امیرالمؤمنین شیعه می داند امیرالمؤمنین بیزار است از حرام خواری. اما اگر شیعه ی کسی دیگری باشد که دزد هست هرچی هست نه دیگه می گوید ما بزرگتر از اماممان نمی شویم که.
یعنی کسی که به حجاج عشق بورزد از داعش سر در می آورد، کسی که به زین العابدین عشق بورزد جوری دیگر.
آقای شریعتی: دوست دارند با او محشور بشوند.
حجت الاسلام کاشانی: بله، حالا قیاس می کنم ببینید.
هشام بن اسماعیل حاکم مدینه بود خیلی ظلم کرد به مردم مدینه قتل عام کرد. اوضاع مدینه به هم خورد. بعضی وقت ها حکومت ها برای اینکه مثلاً تبرعه کنند خودشان را یک نفر را قربانی کنند همانی که تا حالا دم تکان میداد برای حکومت حالا او را گرفتند. گرفتند که این خلاصه یک مثلاً درس عبرت بشود و بگویند ما می خواهیم مثلاً با مردم خوب رفتار کنیم این را بسته بودند. و مردم به صف ایستاده بودند یکی می آمد سیلی میزد، یکی لگد میزد، یکی آب دهان می انداخت خیلی ظلم کرده بودند مخصوصا به اهل بیت. آن موقعی که دست و پایش را بسته بودند و هر کسی یک کاری با این می کرد و کتکی میزد و دشنامی میداد گفت وای وای علی بن الحسین بیاید می خواهد چیکار کند چون من با اهل بیت چه کردم.
حضرت هم تو صف ایستاده است گفته بودند تو صف بایستید یکی یکی تقاص کنید یا بگویید طلب داریم نوبت به حضرت سجاد که رسید فرمود پسر عمو، که پسر عمو در عرب علامت تَحبیب است مرام امیرالمؤمنین و بچه های او اینطوری است تا وقتی طرف در قدرت است بدون نُکول می جنگند، در صفین می جنگند، هر نفر که زمین می افتد الله اکبر هم می گوید یهو 500 تا الله اکبر در یک روز امیرالمؤمنین. ولی وقتی فرار کند دنبال نمی کند، زنی اسیر بشود کسی حق ندارد به او تعرض کند یا تحریکش کند یا او را عصبانی کند.
وقتی به جایی می رسد که حر بیاید سر بیفتد پایین ارفَع رأسکَ یا شیخ یعنی در مقامی که دارد می جنگد در اوج قدرت طرف کوتاه نمی آید اما لحظه ای که سرافکندگی ببیند می گذرد این مرام پیغمبر اهل بیت است.
آقای شریعتی: تو همان شرایط پناه بیاورند.
حجت الاسلام کاشانی: بله، همیشه پناهگاه هستند تا قبل از این نمی فهمیده حالا که فهمیده ولو اینکه روزگار او را به جایی رسانده که مجبور بشود بفهمد اینجا زین العابدین آغوش او باز است. فرمود پسر عمو خدا شاهد است دلم نمی خواست تو را در این حال ببینم اگر کاری از دست من بر می آید کاری داری خودت و خانواده ات بگو بعد برگشت حضرت فرمود اگر کسی برای من احترام قائل است بگذرد. او نگفت ببخشید ها امام نمی تواند آدم شکسته ببیند ما اگر با همه ی وجود به زین العابدین علیه السلام توسل کنیم بگوییم یا امام سجاد ما، من خودم را عرض می کنم دلم می خواست آدم بشوم این ماه رجب گذشت و شعبان هم رسیده است من وضعم را میدانی، پروندم را میدانی اگر ما شکسته برویم بلندمان می کنند. امام مرامش اینطوری می کند این را عمد دارم بگویم مثلاً زمان پیغمبر همین شکلی بود که همان هند جگرخواری که دندان گرفت به جگر حمزه سیدالشهدا علیه السلام همان هند وقتی یک جایی سربازان پیغمبر گیرش آوردند آمدند شمشیر بزنند دست روی سر او گذاشت که عرب علامت بی پناهی او هست، شمشیر را برداشتند و رفتند و نکشتند. یعنی می خواهم بگویم یک اسلام، اسلام اهل بیت است، اسلام پیغمبر اکرم است، حقیقت اسلام همین است اگر کسی ولو ظالم به جایی برسد که در غربت قرار بگیرد از او می گذرند مگر اینکه یک شرایطی باشد به نفع جامعه باشد که محاکمه ای صورت بگیرد. از شخص آن ها می گذرد، از مشکلات شخصی می گذرند اما برعکس شیوه ی بنی امیه چگونه بوده است؟ قتل عام، اسیر بگیرند سر ببرَند، تکه پاره کنند.
کمیل که امیرالمؤمنین به او یاد داده بود که هر وقت اسم من را میشنوی صلوات الله علیه و یاد داده بود از کسانی است که دعای کمیل هم به برکت او امیرالمؤمنین یاد داد و به ما هم رسیده است یک روزی همین حَجاج دنبال او کرد.
گفتند آقا نمی دانیم کجاست گفت کل حقوق خاندان او و قبیله ی او را قطع کنید و قطع کردند کمیل پیرمرد بود گفت حالا من پیرمرد هستم می روم خودم را تسلیم می کنم زن و بچه ی مردم به خاطر من به خاطر اینکه فامیل من هستند به زحمت نیفتند خودش را معرفی کرد. شروع کرد جسارت کردن کمیل سرش پایین بود دید نمی تواند اعصاب کمیل را خورد کند گفت که این علی آمد جسارت کند کمیل گفت صلوات الله علیه گفت این اصلاً فایده ای ندارد دست و پا بریدند و زبان بریدند. مدل حَجاج و بنی امیه که بعداً شما در داعش می بینید انتقام کشی وحشیانه است ما داعش مولود یک شبه که نیست.
آقای شریعتی: یک تفکر است.
حجت الاسلام کاشانی: بله، شما در کربلا می بینید بدن مطهر سیدالشهدا که شهید شده است، کار تمام شده است، سر مبارک جدا شده است به بدن اسب میتازانند این شیوه ی رفتار وحشیانه که در کربلا ما می بینیم، در رفتار خالد بن ولید می بینیم، در رفتار حَجاج می بینیم.
آقای شریعتی: یک جور عقده گشایی هم در آن هست.
حجت الاسلام کاشانی: عقده گشایی به اسم تدین اصلاً چیزی که می خواستم عرض کنم این است این طرف وقتی از حَجاج سخن می گوییم مردم خیال نکنند یک آدمی که ظاهر او بی دین است کسی است که شب تا صبح قرآن می خوانده است. داعشی ها چطوری هستند؟ خوارج چطوری بودند؟ می آمدند موعظه می کردند و حَجاج بیهوش میشد از شدت گریه اصلاً ببینید این خیلی خطرناک است ای کاش حَجاج قرآن نمی خواند این خیلی خطرناک است، ای کاش حَجاج قرآن نمی خواند که می گفتند آیا بی دینی، ظالمی پیدا شده است حالا حاکم شده است. اگر حاکمان تظاهر به دین کنند ولی به جای رأفت و رحمت ظلم کنند این خیلی خطر برای دین است چون دارد می گوید دین این است.
ببينيد دولت اسلامی عراق و شام که اسم آن شد عرض کنم داعش این بدترین ظلم است به اسلام برای اینکه این وحشی گری کور را می خواهد بگوید اسلام.
اسلام امیرالمؤمنین بعد از جنگ جَمَل عفو، بعد از بستن آب توسط معاویه و گرفتن آب عفو.
آقای شریعتی: بعد از فتح مکه پیامبر عفو
حجت الاسلام کاشانی: به زین العابدین می خواهم بگویم سیره ی سید الساجدین همان سیره ی جد او هست وقتی رسید به حشام بن اسماعیل که این قدر ظلم کرده است گفت پسر عمو دلم نمی خواهد حالا که دستانت را بستند و مردم می آیند جسارت می کنند و اشغال به سر تو می ریزند دوست نداشتم تو را در این حال ببینم. پسر عمو هم که می گوید فکر نکن او از بنی هاشم است مرام اهل بیت اینطوری است.
آقای شریعتی: که احساس غریبی نکند.
حجت الاسلام کاشانی: این یک نمونه ی اسلام است و حَجاج یک نمونه که قبل از آن بوده است بعدش هم بوده است و مردم نگاه می کردند و می گفتند این چی شده است این آقا؟ بعد از کربلا و شام چرا انتقام نمی گیرد حالا که فرصت است یک خنجر در شکم او بکن می دیدند نه این آقا یک اسلام دیگری دارد. تا بفهمند این حقیقت اسلام است حالا که یک اندکی من توضیح دادم از سختی شرایط آن ایام دو سه تا جمله می خوانم عزیزان ما بدانند چقدر سخت بوده است همین قدر ذکر کردند. همان سعید بن مصیب که جرأت نکرد پشت سر زین العابدین علیه السلام نماز میت حضرت را شرکت کند یا با حضرت از نزدیک آشنا باشد همان او می گوید که ما رأیت قد افضل من علی بن الحسین برتر از علی بن الحسین من ندیدم. این بیان من امروز می گویم بعد از برنامه هم ممکن است در یک پیامی عزیزان تشکر هم بکنند اینکه هنر نیست، شرایط آن وقت این است که ممکن است یک جمله به نفع علی بن الحسین بگویم و دست و زبانم را ببرَند خیلی باید چی دیده باشد که اینقدر آن را بگوید.
جناب جابر بن عبدالله انصاری می گفت ما روئی فی الاولاد الانبیاء در فرزندان انبیا مثل علی بن الحسین دیده نشده است یعنی نه اینکه بعد جابر هم خب محرم سِر حضرت زهرا سلام الله علیها و وجود مبارک خاتم الانبیاء بود. یا مثلاً می گفتند این کیست دارد رد می شود می گفتند هذا سَید العابدین یعنی یک اسلام در برابر یک اسلام. یک جمله ی دیگر من عرض کنم تا می خواهم تحلیلم را ادامه بدهم فرصتمان زیاد نیست.
نبوی از بزرگترین علما و مهمترین شارع صحیح مسلم است در یکی از آثار او می گوید که در مورد حضرت سجاد اَجمَعوا علی جلالة فی کل شی. در هر موضوعی اجماع است بر برتری او حالا من سؤال می کنم آیا زین العابدین صلوات الله علیه مهم ترین عالم مدینه محسوب می شد؟
بنی امیه می گذاشت؟ نه، فقهای هفت گانه ای در مدینه داریم که همین سعید بن مصیب که من اسم بردم جزو آن ها هست. وجود مبارک امام سجاد اینطور نیست اجازه ندارد درس داشته باشد.
یک امامی که درس ندارد، نماز جماعت ندارد، در شرایط بسیار سنگینی بعد از عاشورا آمده است شما رفتار او را که نگاه می کنید، یک چند دقیقه من رفتار حضرت را با مردم بگویم تا دعای 50 را باهم بخوانیم. اینقدر مطلب راجع به حضرت زیاد است واقعاً نمی دانم کدوم را بگویم امیدوارم روزی من بشود با اینکه لیاقت ندارم یک وقتی مبسوط 10، 15 جلسه ای راجع به ابعاد وجودی حضرت بتوانیم گفتگو کنیم.
من فقط همین قدر به شما عرض کنم که این روسیاه را احتمال بدهند اینجا درست می گوید اگر گرفتار شدند به علی بن الحسین علیه السلام پناه ببرند بسیار عجیب است حضرت در کرامت. زین العابدین صلوات الله علیه در رفتارش با مردم یک جوری بود مردم خیال می کردند این آقا بلد نیست عصبانی بشود.
یکی از فامیل ها سر یک تکه زمینی بود حالا جزئیات را نمی خواهم عرض کنم به جهاتی، آمد شروع کرد اشتباه برداشت کرده بود آمد شروع کرد جلو مردم هرچی از دهانش درآمد گفت حضرت سجاد هم سر بلند نکرد. وقتی رفت ظاهرا آن آقا قبلا در یک جنگی آسیب دیده بود حضرت دیدند این الان عصبانی شده است به او فشار آمده است. بلند شدند و رفتند در خانه ی او به او خبر دادند علی بن الحسین دارد می آید. این خیال کرد که مثلاً امام سجاد الان یادش آمده چهار تا از آن حرفهای نعوذ بالله گفته این هم می خواهد جواب بدهد. دوباره آمد بیاید تو کوچه جواب بدهد به حضرت که حضرت فرمود صبر کن من فکر کردم دیدم دنیا ارزش ندارد که ما باهم بخواهيم درگیر باشیم. اگر این چیزهایی که تو گفتی حق با تو است خدا از من ببخشد من استغفار می کنم اما اگر تو اشتباه کردی خدا تو را ببخشد چون تو هم حیفی اصلاً وا رفت، تو چرا تلافی نمیکنی، چرا اینطوری هستی، این همه مهربانی از کجا آوردی؟ یک جوری بخشش می کرد که همه را متعجب می کرد.
یکی از معروف های آن این است که سپرده بود که بچه های خردسال نوباوه نوزاد را دم چاه نبرید، پشت بام نبرید. یکی از این خادمه ها حالا می خواست لجبازی کند می خواست مثلاً فرض کنید که سهل انگاری کرد که بچه را برد و چند جور نقل است، یکی می گوید از پشت بام افتاد پایین، یک نقل می گوید که تو چاه افتاد، یک نقل می گوید در تنور افتاد.
آقای شریعتی: از یک ارتفاعی پرت شد.
حجت الاسلام کاشانی: بله، حالا این بچه در هم شکسته غرق به خون آوردند گذاشتند تو بغل امام، امامی که در محبت، در مهربانی نظیر ندارد این طفل را نگاه کرد، ما یک لحظه نمی توانیم خودمان را جای حضرت بگذاریم نعوذ بالله خدا فرزندانتان را حفظ کند، بچه ای که اینقدر امام دوست دارد، پدری که او برای همه پدر است اینطوری بچه پر پر شده است تو بغل حضرت، حضرت تا این بچه را نگاه کرد سر مبارکش را بالا کرد دید دست های این خادم را که بستند دستانش می لرزد فرمود دستانش را باز کنید. بعد فرمود که این حق گردن ما پیدا کرده است از ما ترسید تو را در راه خدا آزادت می کنم و یک مبلغی هم به او می دهیم نیاز نباشد برود گدایی کند کاسبی چیزی راه بیندازد. یعنی اگر هم توبیخ کرد این بود که حضرت از خانه اش این شکلی گفت برو بیرون این مجازات حضرت بود.
آقای شریعتی: با عزت و با احترام.
حجت الاسلام کاشانی: بله، گفت نباید بترسد از ما و واقعاً وقتی مردم نگاه می کردند متوجه نمی شدند این آقا چرا این مدلی است، رفتارهای او چرا این شکلی است. خانواده ی طلحه خیلی جسارت کردند بعدها به بنی هاشمی ها مثلاً یک روزی یکی از این بچه های طلحه وقتی امام سجاد زنجیر به گردن مبارکش بود آمد گفت که بعد از آن در آن اسارت گفت کی برنده شد؟ می خواست طعنه بزند حضرت فرمود که موقع اذان و اقامه که شد نماز که شد یک اذان و اقامه بگو معلوم می شود ما سعی کردیم اشهد ان لا اله الا الله و اشهد ان محمد رسول الله در مرزنه ها بماند و ماند ما برنده شدیم آمده بودند اسلام را نابود کنند. برادر این آقا بیمار شد زین العابدین صلوات الله علیه که من چون قبلا در کثرت عبادت حضرت صحبت کردم نخواستم تو آن عرصه ورود کنم فعلا.
حضرت رفت عیادت او، حالا آقا صبح تا شب مشغول عبادت است، عبادت بسیار سنگین با مردم کاری ندارد مردم هم جرأت نمی کنند با حضرت کاری داشته باشند حالا خبر بدهند که علی بن الحسین آمده است عیادت. بلا تشبیه اگر یک مرجعی یک ربانی من مریض بشوم بگویند امده است جلو در خانه ی شما اصلاً آدم شرمنده می شود من دو سه باری که کرونا گرفته بودم بعضی از بزرگواران خدا حفظشون کند سایه آن ها روی سر ما تلفنی به من زنگ زدند من خیلی خجالت کشیدم از آقایی آن ها. حالا علی بن الحسین علیه السلام بیاید عیادت کی؟ پسر طلحه، تا آمد تو پسر طلحه ملحفه را کشید روی سر خودش از خجالت. بعد شروع کرد به گریه کردن، حضرت فرمود که چرا گریه میکنی؟ حدس من این است که رویش نشد بگوید آقا بس که ما بد هستیم و شما خوب هستی. آقا بدهکارم حضرت فرمود بدهی تو با من اول این را فرمود، بعد فرمود حالا چقدر هست گاهی ما می خواهیم یک کار خیری هم کنیم مثلاً یک فرض کنید که طرف وضعش خوب است ها مثلاً در ماه رمضان هم می گویند ما می خواهیم زندانی آزاد کنیم می گوید یک میلیونی بدهید به من حالا تو که بیشتر می تونی حضرت این کار را نکرد فرمود که بدهی تو با من بعد فرمود چقدر هست؟ نقل ها مختلف است، مثلاً ده هزار، 12 هزار سکه مبلغ قابل توجهی است حقوق سالیانه ی 20 و خرده ای آدم است چند خانواده هست. بعد فرمود که یک نفر بیاید تحویل بگیرد این سکه ها را گذاشتند بار یک چهار پایی کردند فرمود چهار پا هم مال خودت. این کیست؟ پسر طلحه، آقا این کار را کرد که مثلاً آن ها بروند تبلیغات کنند؟ نه سَجییَتُکُم الکَرَم و اگر ما آن روز بودیم و ان شاءالله یک روزی هم امام زمان علیه السلام را ببینیم می بینیم که مدلشان همینطوری است. با مردم کریم هستند، با خانواده کریم هستند در بندگی کریمانه خدا را عبادت می کنند.
یک شخصیتی که معصومین فرمودند 20 و خرده ای با شترش حضرت رفت مکه بیش از 500 کیلومتر مثلاً راه، یک بار این تسمه را به گردن شتر نزد با اینکه برای مثلاً فرض کنید شتر من به شوخی به رفقا می گویم مثل راهنما زدن می ماند پوست آن شتر یک طوری است که این تسمه را به او بزنند که چپ برو یا راست برو در حد مثلاً فرض کنید راهنما زدن است حسی چه بسا نکند.
آقای شریعتی: حتی نوازش محسوب بشود.
حجت الاسلام کاشانی: ولی حضرت اینقدر هست که معصوم فرموده است در کتاب کافی هست که هرگز او را نزد حتی در این حد یعنی یک مهربانی، این مهربانی باعث شد که به مرور گرفتاران به او پناه می بردند، فقرا به او پناه می بردند.
برای صد خانواده نوشته احمد حَنبَل در کتاب الزهد خودش که یک عده بودند می گفتند نمی دانیم کی هست که شبها می آید مايحتاج ما را می دهد هفته ای یک بار، ماهی یک بار، ده روز یک بار و ما زندگی مان اداره می شود فقرایی در مدینه و نمی دانیم کیست.
تا شبی که حضرت به شهادت رسید گفتند چه کسی امروز نیامد ایستادند جلو در خانه عجیب است مثلاً دوشنبه ها می آمد سر میزد به ما مثلاً چرا نیامد. گفتند لابد از دنیا رفته است 30 سال کارش این بوده این ناشناس، امروز کی در مدینه از دنیا رفته است که بشود گفت او بوده این کار را کرده است؟ صد خانواده، گفتند امروز علی بن الحسین علیه السلام از دنیا رفت یعنی یک کرامت حیرت انگیز با مردم یک تلاش گسترده برای هدایت مردم که ما آن باب را اصلاً وارد آن نشدیم و یک رفتار کریمانه با حضرت حق که چند تا جمله ی آن را می خواهم بخوانم.
آقای شریعتی: امام سجاد لطافتشان مثل همین گلبرگ هاست یعنی همینقدر لطیف و شاهد آن هم دعاهای صحیفه است. اوج لطافت.
حجت الاسلام کاشانی: بله، این دعاهای صحیفه که مردم آن روزگار روزی آن ها نبوده است این ها را نوشته آن را پیدا کنند چون این کتاب را مخفی می کردند اهل بیت. ولی کسانی که می آمدند تو مدینه نقل کردند که می آمدند تو مدینه وقتی زین العابدین علیه السلام پرده ی کعبه را گرفته بود و گریه می کرد این ها هم گوش می کردند. یکی از آن جاهایی که به نظر من اگر بگوییم زین العابدین علیه السلام کیست؟ بگوییم ای مردم زین العابدین علیه السلام کسی است که این دعای 50 از او هست. حالا من مختصر آن را با توجه به اینکه وقت زیاد نداریم عرض می کنم.
امام سجادی که در عظمت و کرامت اینگونه است، روزی هزار رکعت نماز می خوانده است، هر روز برای ناهار در خانه ی ایشان باز بوده است، خودش معمولا یا روزه بوده یا در مغرب غذا می خورده است، اسیر آزاد کن، برده آزاد کن، خدمت کن، هیچ کسی هم تجلیل نمی کرده است، خطایی نکرده است اینطوری با خدا حرف می زند ای مردم اگر ما گاهی مشکلات روزگار به ما فشار می آورد بدانیم ارتباطمان را با خدا اگر اصلاح کنیم آرامش پیدا می کنیم.
وجود مبارک ایشان اینطوری شروع کرده است دعای 50 صحیفه است اللَّهُمَّ إِنَّكَ خَلَقْتَنِي سَوِيّاً، خدایا من درست خلق کردی موزون آفریدی عیبی ندارم.
وَ رَبَّيْتَنِي صَغِيراً، من را پرورش دادی.
وَ رَزَقْتَنِي مَكْفِيّاً، روزی دادی ولی من چیکار کردم؟ من آیات کتاب تو را که نگاه می کردم دیدم بشارت دادی به بندگان خودت که ادب را ببینید، يَا عِبَادِيَ الَّذِينَ أَسْرَفُوا عَلَى أَنْفُسِهِمْ تو گفتی خدایا ای بندگان من که اسراف کردید بر نفس خودتان، در خطاکاری و گنهکاری، لَا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ، از رحمت خدا ناامید نباشید. إِنَّ اللَّهَ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِيعًا، خدا همه ی گناهان شما را می بخشد. ما ممکن است جای حضرت باشیم ممکن است نعوذ بالله اهل استکبار باشیم می گوید حضرت سجاد عرض می کند خدایا، قَدْ تَقَدَّمَ مِنِّي مَا قَدْ عَلِمْتَ خدایا تو پرونده ی من دستت هست، وَ مَا أَنْتَ أَعْلَمُ بِهِ مِنِّ، تو آگاهی که به من چه گذشته است.
فَيَا سَوْأَتَاه مِمَّا أَحْصَاهُ عَلَيَّ كِتَابُكَ وای به من آن روزی که پرونده ی عمل من که همه ی کارهای من در آن هست به دست من بدهند.
فَلَوْ لَا الْمَوَاقِفُ الَّتِي أُؤَمِّلُ مِنْ عَفْوِكَ الَّذِي شَمِلَ كُلَّ شَيْءٍ، اگر نبود که من امید داشتم به آن همه رحمت تو خدایا أَلْقَيْتُ بِيَدِي خودم را میکشتم از ترس عذاب تو من پرونده ی خودم دستم هست می دانم چه کردم.
وَ لَوْ أَنَّ أَحَداً اسْتَطَاعَ الْهَرَبَ مِنْ رَبِّهِ اگر می توانستم فرار کنم از تو به خاطر این پرونده ی سنگینم لَكُنْتُ أَنَا أَحَقَّ بِالْهَرَبِ مِنْكَ من باید فرار می کردم.
أَنْتَ لَا تَخْفَى عَلَيْكَ خَفِيَةٌ فِي الْأَرْضِ منتهی چیزی بر تو مخفی نیست، چیزی از تو پوشیده نیست.
لَا فِي السَّمَاءِ إِلَّا أَتَيْتَ بِهَا نه رو زمین و نه رو آسمان همه چیز دست توست. كَفَى بِكَ جَازِياً ، وَ كَفَى بِكَ حَسِيباً تو بخواهی جزا بدهی کسی کاری نمی تواند بکند، تو بخواهی مراقبه کنی، محاسبه کنی کسی نمی تواند کاری کند.
بعد می گوید که اللَّهُمَّ إِنَّكَ طَالِبِي إِنْ أَنَا هَرَبْتُ اگر من فرار کنم که تو منو گیر می آوری، و مُدْرِكِي إِنْ أَنَا فَرَرْتُ اگر بخواهم بگریزم به کجا بگریزم که از حکومت تو بیرون باشد؟
فَهَا أَنَا ذَا بَيْنَ يَدَيْكَ خدایا من که نمی توانم از حکومت تو فرار کنم و این هم پرونده ی سنگین من است. ما گاهی به اندازه ی زین العابدین خشوع نداریم که این ها را راحت به خدا بگوییم.
فَهَا أَنَا ذَا بَيْنَ يَدَيْكَ خَاضِعٌ ذَلِيلٌ رَاغِمٌ خدایا من بینی به خاک مالیده، شکست خورده، سر به زیر مقابل تو ایستادم.
إِنْ تُعَذِّبْنِي فَإِنِّي لِذَلِكَ أَهْلٌ، عذاب بخواهی بکنی تو شایسته ای. بعد از شدت غیرتش به خدا می فرماید که وَ هُوَ يَا رَبِّ مِنْكَ عَدْلٌ تو من را عذاب کنی عادلانه است ها کسی نگوید که تو به من ظلم کردی تو عادل هستی، إِنْ تَعْفُ عَنِّي فَقَدِيماً شَمَلَنِي عَفْوُكَ اگر من را ببخشی عذاب نکنی از قدیم ها همیشه مورد عفو و رحمت تو بودم.
بعد قسم می دهد فَأَسْأَلُكَ اللَّهُمَّ بِالَمخْزُونِ مِنْ أَسْمَائِكَ خدایا تو را قسم می دهم به آن نام مبارک پنهانت، وَ بِمَا وَارَتْهُ الْحُجُبُ مِنْ بَهَائِكَ و به آن جمال عظیم تو که پرده ها او را پوشانده است، إِلَّا رَحِمْتَ هَذِهِ النَّفْسَ الْجَزُوعَةَ از من ضعیف بگذری، وَ هَذِهِ الرِّمَّةَ الْهَلُوعَةَ حالا این چهار تا پوست و استخوان که دیگر چیزی نیست تو بخواهی عذابش کنی. الَّتِي لَا تَسْتَطِيعُ حَرَّ شَمْسِكَ خدایا من زیر تیغ آفتاب نمی توانم بایستم، فَكَيْفَ تَسْتَطِيعُ حَرَّ نَارِكَ من چطوری آتش جهنم تو را تحمل کنم؟ وَ الَّتِي لَا تَسْتَطِيعُ صَوْتَ رَعْدِكَ خدایا یک رعد و برق می زند من تحمل شنیدن آن را ندارم، فَكَيْفَ تَسْتَطِيعُ صَوْتَ غَضَبِكَ من صدای زفیر جهنم را چطوری تحمل کنم؟
بعد یک عبارتی می گوید که من بیچاره ی اين هستم خدا ما را با زین العابدین محشور کند. می گوید فَارْحَمْنِي اللَّهُمَّ خدایا به من رحم کن، من چیزی نیستم که تو بخواهی من را عذاب کنی. بعد می فرماید که وَ لَيْسَ عَذَابِي مِمَّا يَزِيدُ فِي مُلْكِكَ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ خدایا تو اگر من را عذاب کنی یک مثقال ذره که مثلاً یک وقت هایی بود یک نفری بود یک گنده لاتی در یک محلی یکی را می زد که معلوم بشود زور او زیاد است. وَ لَيْسَ عَذَابِي مِمَّا يَزِيدُ فِي مُلْكِكَ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ، تو اگر من را عذاب کنی که این مثقال ذره هم در عظمت تو اضافه نمی شود.
بعد محبت را ببینید، عبادت زین العابدین فرق دارد با عبادت حَجاج، عذر می خواهم از امام سجاد علیه السلام از این قیاس، فرمود لَوْ أَنَّ عَذَابِي مِمَّا يَزِيدُ فِي مُلْكِكَ خدایا اگر عذاب من به سلطنت حکومت تو چیزی اضافه می کرد، لَسَأَلْتُكَ الصَّبْرَ عَلَيْهِ می گفتم من را عذاب کن و به صبر بده من را عذاب کنی برای اینکه من دوست دارم عظمت تو زیاد بشود.
وَ أَحْبَبْتُ أَنْ يَكُونَ ذَلِكَ لَكَ خدایا من دوست دارم پرچم تو برود بالا، من بنده ای که به تو بد کردم اگر من را عذاب کنی به قدری عظمت پیدا کنی دلم می خواهد جبران کنم اصلاً به من صبر بدهی که من را عذاب کنی.
لَكِنْ سُلْطَانُكَ اللَّهُمَّ أَعْظَمُ خدایا سلطنت تو بزرگ تر است، وَ مُلْكُكَ أَدْوَمُ ملک و حکومت تو با دوام تر از آنی است که مِنْ أَنْ تَزِيدَ فِيهِ طَاعَةُ الْمُطِيعِينَ که بخواهی مطیعان تو را اطاعت کنند انبیا تو را اطاعت کنند تو بالا بروی.
أَوْ تَنْقُصَ مِنْهُ مَعْصِيَةُ الْمُذْنِبِينَ یا یکی گناه کند تو پایین بیایی.
فَارْحَمْنِي يَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِينَ خدایا رحم کن به من ای ارحم الراحمین، تَجَاوَزْ عَنِّي يَا ذَا الْجَلَالِ وَ الْإِكْرَامِ وَ تُبْ عَلَيَّ ، إِنَّكَ أَنْتَ التَّوَّابُ الرَّحِيمِ من دیدم چیزی واضح تر از این در سیره ی زین العابدین نیست که تمام تلاش خودش را کرده است برای عبادت و بندگی و خدمت به بندگان خدا و شما در این کلمات ذره ای توقع، ذره ای خودش را در برابر وجود حضرت حق جلب اعلی ببیند، طلبکاری داشته باشد نه ندارد.
لذا کسی که به حضرت رب الارباب متصل می شود دیگر کسی او را عصبانی نمی تواند بکند، کسی به او ضرر نمی زند، کسی به او نفع نمی تواند برساند که بخواهد زد و بند کند.
آقای شریعتی: همان ذکر اللهی که با آن ذکر تَطمئن القلوب.
این هم از دعای 50 صحیفه سجادیه با بیان شیوای حاج آقای کاشانی خدا ان شاءالله خیرتان بدهد.
چه خدای خوبی داریم که با وجود این امام سجاد این بنده ی نازنین که زین العابدین است ما را هم جزو بنده های خودش به حساب می آورد.
آیات را بشنویم برمی گردیم همراه شما و در کنار شما.
و حَبی مَعالی الاخلاق، ان شاءالله تمام ارزش های اخلاقی به یمن قدوم مبارک امام سجاد علیه السلام و به برکت صلوات بر محمد و آل محمد نصیبمان بشود.
در طرح قربانی ماه شعبان عزیزمان همچنان مشارکت بکنند، قربانی این ماه خیلی مهم است هم اعیاد شعبانیه را داریم و هم نیمه شعبان را داریم و هم سال نو را که ان شاءالله اتفاقات مبارکی بیفتد.
به نیت امام سجاد این کار را بکنیم امروز، نظر شما چیست حاج آقا؟
حجت الاسلام کاشانی: امیدوارم ان شاءالله خدا به همه ی ما منت بگذارد که بتوانیم یک قدری در این راه کمک کنیم و جایزه آن هم این باشد که بين ما و حضرت سجاد علیه السلام یک ارتباطی برقرار باشد. مردم ما را که ببینند به عنوان شیعه ی حضرت سجاد علیه السلام ببینند که هر جا هستیم مهربان هستیم با هم.
آقای شریعتی: هوای هم را داریم. خیلی خوب ان شاءالله دوستان به سایت و کانال ما مراجعه بکنند. خیلی ها هم گفتند حالا که دارید قربانی می کنید دوستان، مخاطبان شما صدقه می دهند دعا می کنند، مریض ها را فراموش نکنید حتماً برای شفای مریض ها دعا کنید که ان شاءالله حاج آقای کاشانی دعا خواهند کرد و آمین خواهیم گفت.
*780*3131# هم کد دستوری ما است، عزیزان می توانند همراه بشوند.
دعا کنید و ان شاءالله خداحافظی کنیم.
حجت الاسلام کاشانی: اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
خدایا در آستانه ی نیمه شعبان هستیم چشم ما را به جمال دلربای حضرت حجت سلام الله علیها روشن بگردان. توفیق زیارت، خدمت، نوکری، خدمت به شیعیان محبان حضرت و شهادت در راه حضرت نصیب ما بفرما، تمام بیماران را خدایا به برکت حضرت سجاد علیه السلام شفا عنایت بفرما، امروز کسی از شیعیان امیرالمؤمنین نباشد الا اینکه به برکت حضرت سجاد خدایا برکتی، رحمتی، دلخوشی، دلگرمی، رابطه ی معنوی، حال خوب عبادی به برکت زین العابدین علیه السلام بر او فرو بفرستیم.
آقای شریعتی: الهی آمین، خیلی ممنونم از توجه و همراهی شما.
فردا ان شاءالله با حضور حاج آقای تراشیون خدمت شما خواهیم رسید و به شما سلام خواهیم کرد.
من کمتر از آنم که به پای تو بیفتم،
عالم شده سجاده و افتاده به پایت.
تا فردا و تا سلامی دوباره متشکرم از شما.