سلام علیکم و رحمه الله. چه روز قشنگی است امروز، بر همه ی شما مبارک و مهنا باشد ان شاءالله، روز میلاد حضرت سیدالشهدا (ع). ان شاءالله که زیارت کربلا نصیب تک تک عزیزانمان بشود. حتماً امروز خیلی ها دلتنگ کربلا هستند. حلول ماه شعبان و این روزهای ابتدایی ماه که مزین به ولادت انوار حضرات، سیدالشهدا، حضرت اباالفضل العباس، حضرت امام سجاد، بر همه ی شما مبارک و مهنا باشد. ان شاءالله به یمن قدوم پربرکت این انوار خاص و بی نظیر بهترین ها نصیبتان بشود. حاج آقای شریفیان عزیز سلام علیکم، عیدتان مبارک و خیلی خیلی خوش آمدید.
حجت الاسلام شریفیان: علیکم السلام و رحمه الله. خدمت همه ی شما بزرگواران، آقای شریعتی عزیز، همکاران محترمتان و بینندگان عزیز و محترم سلام عرض می کنم. عرض تبریک ایام دارم. می دانم که همه ی عزیزان آرزوی زیارت مضجع مقدس امام حسین را در این ایام دارند و ان شاءالله که به زودی زود نصیب همه ی ما بشود و ان شاءالله که طاعات و عباداتتان هم در این ایام مورد قبول خداوند متعال قرار گرفته باشد.
شریعتی: ان شاءالله. ان شاءالله حضرت یک گوشه چشمی به تک تک ما بندازند و ان شاءالله حال دلمان را خوب هست، خوب تر بکنند. ان شاءالله که خدای متعال هم نظر لطفش را از ما دریغ نکند. خیلی خوشحالیم همراه شما هستیم و در کنار شما و در محضر حاج آقای شریفیان عزیز. ببینیم امروز برای ما چه به ارمغان آورده اند و بناست چه نکاتی را بشنویم.
حجت الاسلام شریفیان: «اعوذُ بِالله مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیم/ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ» «الحَمدُللهِ رَبِّ العالَمین وَ صَلَّی اللهُ عَلی سَیِّدِنا مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطاهِرینَ وَ لَعنَةُ عَلَی اَعدائِهِم اَجمَعینَ». «اللَّهُمَّ کُن لِوَلیَّکَ الحُجَّةِ بنِ الحَسَن صَلَواتُکَ علیهِ و عَلي آبائِهِ في هَذِهِ السَّاعَةِ وَ فِي کُلِّ سَاعَةِ وَلِیاً وَ حَافِظاً وَ قَائِداً وَ نَاصِراً وَ دَلیلاً وَ عَیناً حَتَّي تُسکِنَهٌ أَرضَکَ طَوعاً وَ تُمَتعَهٌ فِیهَا طَوِیلا». بحثی که خدمت عزیزان و بزرگواران تقدیم کردیم در باب مسئله اخوت ایمانی بود، ولی حالا به روال جلسات ما که خیلی هم دوستان به من توصیه کردند این کار را حتماً انجام دهید که اول جلسه به تناسب ایام یک روایتی حتماً خوانده بشود. که امروز هم که متعلق به آقا و مولایمان وجود مقدس اباعبدالله الحسین است یک روایت خدمت عزیزان تقدیم می کنم. این روایت را در کتاب شریف مناقب دیدم. نقل می کند یک واقعه ای را از امام حسین (ع) که حضرت ابتدا فرمودند: «صَحَ لِلقولِ رَسُولِ الله اَفضَلُ الاَعمال بَعدَ الصَلاة إِدخالُ السُرور فِي قَلبِ مُؤمِن بِمَا لا إِثمَ فِیهِ». خیلی این جمله مهم است. به بحث ما هم ربط دارد. امام حسین دارند می فرمایند که این جمله از رسول الله صادر شده است که حق و صحیح است که رسول خدا فرمودند افضل اعمال بعد از نماز، نمازی که رکن دین است، عمود ایمان انسان است، عمود الاسلام انسان است، بعد از نماز حضرت فرمودند: «إِدخالُ السُرور فِي قَلبِ مُؤمِن» این که قلب برادر مومن خود را خوشحال کنی. حالا ان شاءالله ما بعداً یک موقعی به بحث ادخال السرور برسیم که خوشحال کردن و سرور ایجاد کردن یعنی چه. ما گاهی اوقات جک گفتن و مزاح گفتن را اشتباه گرفتیم. حضرت فرمودند قلب برادر مومن خود را خوشحال بکنی به آن چیزی که «لا إِثمَ فِیهِ» معصیت و گناه در آن نیست. او را جایی کمک بکنی، دستش را بگیری، مشکل مالی او را حل بکنی، دلی را شاد بکنی. و مهم هم در این روایت این است که حضرت فرمودند «قَلبِ مُؤمِن». ما یک خدمات عمومی داریم که این ها بحث های مختلفی است، بحث های جدی هم است که ما جنس روابطمان با طیف های مختلف متفاوت است. در عین این که ما باید نسبت به همه ی کسانی که با ما سلم هستند، در صلح هستند، انسان در تصالم و صلح زندگی کند، حقوق آن ها را رعایت بکند و امثال این، ما یک تکالیفی داریم به اسم برادران مومن مان و این که قلب او را خوشحال بکنیم از تکالیف ما است. حضرت دارند می گویند این را رسول الله فرموده است و نکته ای که در این روایت است «اَفضَلُ الاَعمال بَعدَ الصَلاة». خیلی این حرف، حرف سنگینی است. آقای شریعتی، من خیلی نگران هستم. ما بعضی حرف ها را این قدر بگوییم و بگوییم این ها آن ارزش خودش را از دست بدهد. «اَفضَلُ الاَعمال بَعدَ الصَلاة»، خیلی این حرف عجیبی است، خیلی حرف مهمی است.
شریعتی: چه خبر است در این سرور.
حجت الاسلام شریفیان: بله. ما باید کم کم روایت هایش را بخوانیم که خدا به خاطر این که شما فقط یک زیارت از برادر مومن ات می روی ببینید خدا چه کارهایی خواهد کرد. بعد حضرت این را می فرمایند.
شریعتی: البته یک نکته ی کلیدی هم دارد و آن هم بحث اخوتی است که این هفته ها داریم راجع به آن صحبت می کنیم.
حجت الاسلام شریفیان: بله. بعد حضرت فرمودند که یک داستانی را خودِ امام حسین دارند تعریف می کنند. حضرت فرمودند من یک غلامی را دیدم داشت غذا می خورد، یک سگی، حیوانی، آن جا بود نگاه می کرد. این قسمتی از غذای خودش را با او تقسیم کرد. می گوید من رفتم جلو، خودِ وجود مقدس اباعبدالله الحسین (ع)، حضرت رفتند جلو و حضرت فرمودند من با او صحبت کردم. گفتم برای چه این کار را کردی. می گوید به من جواب داد: «یَا ابن رسول الله، إنِّي مَغمُومٌ» من غصه دار هستم و می خواستم این حیوان را یک رحمی به این حیوان بکنم، باشد که خدا به من رحمی بکند و قلب مرا شاد کند. شاد کردن قلب مومن از این جا است داستان. می گوید من یک رحمی کردم که خدا به قلب من یک سروری ایجاد کند. غصه اش چه بود؟ «لِأنَّ صاحِبِي یَهُودِيٌ أُریدُ أفَارِقُهُ» من مولای من، صاحب من، یک فرد یهودی است، من می خواهم از این جدا شوم، من نمی خواهم تحت تملک یک یهودی باشم. این که حضرت بلند شدند، گفتند بیا برویم. می گوید 200 دینار حضرت روی میز گذاشتند به صاحب این، گفتند این را به من بده، من این غلام را می خواهم. عدد، عددِ زیادی است، 200 دینار، 200 سکه طلا است. حالا سکه طلا به معنی سکه امروز نیست ولی ارزشمند است. این فرد ببینید چه جواب داد. خیلی ماجرا، ماجرای عجیبی است که حضرت برای شادکردن قلب یک مومن وارد شده است. دغدغه او این بود دیگر، گفت من دلم می خواهد اگر هم قرار است نزد کسی باشم و خدمتی به کسی بکنم به یک مسلمان و مومن خدمت بکنم. حضرت وارد میدان شدند. رفتند این را بخرند و آزادش کنند. می گوید این یهودی معلوم است آدم بی ربطی نبوده است. هستند در اهل کتاب کسانی که مستضعف هستند، تعلقی ممکن است حتی به حضرات داشته باشند و ان شاءالله در این عوالم یا عوالم بعد خداوند متعال دست آن ها را بگیرد. مستضعفین همین طور هستند دیگر. حالا بحثش جای خود. می گوید این فرد این جمله را به امام حسین گفت: «الغَلامُ فَدَّی لِخُطَاکَ» این غلام فدای قدم هایتان. خیلی حرف عجیبی است. «وَ هَذَا البُستانُ لَهُ» این غلام را به شما دادم، برای شما، این باغ را هم در کنارش به این غلام دادم. البته می دانید، تا وقتی که او عبد است اموال او به یک معنا در اختیار مولای اوست.
شریعتی: مالک نمی شود.
حجت الاسلام شریفیان: «وَ رَدَدتُ عَلَیکَ المَالَ» این پولی هم که شما آوردید این را هم به شما برگرداندم. امام حسین حالا چه جواب دادند. گردانه ی کریم هاست. یک کسی دارد دستگیر می شود این وسط. ببینید داستان هم این است، قصه این است. امام حسین برای شاد کردن دل یک مومن وسط رفتند، ببینید چه اتفاقاتی دارد با آن می افتد. می گوید امام حسین فرمودند: «أَنَا قَد وَهَبتُ لَکَ المَالَ» مال را برگرداندی، آن 200 دینار را، من به تو هدیه دادم. من می خواستم غلام را بخرم، تو غلام را به من هدیه دادی، من هم آن پول را به تو هدیه کردم. آن فرد گفت: «قَبِلتُ المَالَ» قبول کردم این مال را، «وَ وهَبتُهُ لِلغُلامِ» بخشیدم به خودِ همان غلام. دوباره یک جوری به خود حضرت برگشت. «فَقالَ الحُسَین عَلیهِ السَلام» اباعبدالله الحسین فرمود، «أَعتَقتُ الغُلَامَ» آزادش کردم، «و وَهَبتُهُ لَهُ جَمِیعاً» هر چه هم که به او دادی برای خودش. داستان چه بود، از کجا شروع شد، به کجا دارد ختم می شود. این واقعه در خانه ی این شخص بوده است، آن فرد یهودی. «فَقالَتِ امرَأَتُهُ قَد أَسلَمتُ» می گوید زنش گفت مسلمان شدم. از این صحنه یک کرامتی که این فرد یک چیزی از امام حسین دید خضوع کرد و امام دارد دستش را می گیرد. باطن این قصه از یک جایی شروع می شود، تبدیل می شود به این اتفاقات. «قَد أَسلَمتُ وَ وَهَبتُ زَوجِي مَهرِي» و مهرم را هم به او هبه کردم. وقتی مسلمان می شود از هباله نکاح او درمی آید. ولی یک مهریه ای وجود دارد، می گوید من آن را هم بخشیدم. همسر چه می گوید؟ می گوید: «وَ قَد أَسلَمتُ أَیضاً» من هم مسلمان شدم.
شریعتی: همان یهودی.
حجت الاسلام شریفیان: همان یهودی هم مسلمان شد.
شریعتی: از کجا به کجا رسید.
حجت الاسلام شریفیان: اصلاً ببینید داستان عجیب است، آدم تعجب می کند. شروعش از کجا که یک فردی یک غصه ای داشت، غصه ی محترم، که من دلم نمی خواهد پیش یک غیر مسلمان باشم. یک رحمی به یک حیوان می کند که خدایا تو به من نظری کن. خدا چه کسی را می فرستد؟ امام حسین (ع) که دست او را بگیرد. دست او را می گیرد و دست او را بگیرد دستِ عده ای در این جریان گرفته می شود فقط به خاطر این که حضرت خودشان دارند این داستان را تعریف می کنند. می گویند این آن حرفی که رسول خدا زد، فرمود بعد از نماز شاد کردن قلب مومن. در واقع من این جوری می فهمم، حضرت می گویند ببینید دنبال کردن شادی و سرور قلب مومن تا کجاها اثر می کند، تا کجاها خواهد رفت.
شریعتی: و این معجزه است واقعاً.
حجت الاسلام شریفیان: واقعاً اعجاز است. ما خیال می کنیم گاهی اوقات به دو تا کمک کردن است. نه، باطنی دارد. خیلی ها در دنیا یک جایی یک کمکی به همدیگر می کنند. یک باطنی دارد. این مومن بود، به خاطر خدا حرکتی انجام داد، امام حسین رفت به خاطر خدا دستش را گرفت و به خاطر خدا دستِ عده ای دیگر هم در کنارش گرفته شد. چه شد!
شریعتی: و این زنجیره همچنان هست و ادامه دارد.
حجت الاسلام شریفیان: ما همه سرسفره ی امام حسین هستیم. امام حسین همه ی ما را از وادی جهالت و ضلالت درآورده است. این که حضرت فرمودند من خون دلم را دارم می دهم، «یَستَنقِذَ عِبادِکَ مِنَ الجَهالِة» یعنی این.
شریعتی: برای همین است که می فرماید: «لَؤ کانَ سَخا رَجُلاً لَکانَ حُسینا» سخاوت اگر مجسم می شد، می شد سیدالشهدا.
حجت الاسلام شریفیان: حالا می دانید این نکته شما خیلی ما روایت در مورد این داریم که گاهی اوقات امام حسن و امام حسین با هم به میدان می آمدند، ناگهان سیل سخاوت می شد. مثلاً می گوید از جناب جعفر می خواست، مطالبه می کرد، از او چیزی می گرفت و می گفت به شما بگویم برو سراغ کریم مدینه. می رفت درِ خانه امام حسن. امام حسن دست او را پر می کرد، می گفت حالا برو سراغ آن کسی که عدل من است. می گوید رفت خدمت امام حسین، امام حسین گفت برادرم چقدر داده است. معادل همان به او داد. خیلی داستان دارد. حالا این داستان ها زیاد است.
شریعتی: ان شاءالله دست ما را هم بگیرند یک نمی از این دریای سخاوت ان شاءالله امروز به ما بدهند.
حجت الاسلام شریفیان: ان شاءالله که خداوند متعال در این ایام دستِ همه ی ما را به دعای امام حسین ان شاءالله بگیرد و بهترین ها و سرور ایمانی در قلب های ما ان شاءالله جاری بشود.
شریعتی: ان شاءالله. ما داریم در این هفته ها راجع به مفاهیم بنیادی در قرآن کریم صحبت می کنیم. نکته های خوبی را شنیدیم. بحث اخوت که رسیدیم به روح الایمان و نور و نکاتی را شنیدیم. ان شاءالله این بحث را ادامه خواهیم داد و ان شاءالله همه ی ما محظوظ بشویم.
حجت الاسلام شریفیان: «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ». عرض کنم که من یک نکته را فقط اشاره کنم. آقای شریعتی، خیلی پیغام می آید که ما را دعا کنید. من حقیقت اش خجالت می کشم از این بینندگان عزیز و مردم و بینندگان مومنی که پای برنامه می نشینند. من برای خودم وجاهت و آبرویی نمی بینم. به ما فقط تکلیف کردند، دستور دادند، که برای همدیگر دعا کنیم. ولی خواستم از این نکته عرضی را خدمت بزرگواران بگویم. آن این است که حقیقتاً بدانید در همین ساعات و ایام و روزها، در همین ساعاتی که شما پای برنامه نشستید بدانید یک عده چشم انتظار دعای شما هستند. این مهم است. من این را با پوست و گوشتم، آقای شریعتی، لمس کردم. گاهی اوقات جلسه که می روم وقتی چند نفر می گویند آقای شریفیان شما می روید فلان جلسه ما واقعاً می گوییم شما و مومنین دعا کنید. و این در جلسه اثر می گذارد. نه در دعای جلسه، در خودِ جلسه اثر می گذارد، چون خداوند متعال به برکت این جلسه می خواهد یک چیزی به کسی بدهد. از طریق این جلسه عبور می کند. خدا رحمت کند آقای صفاری را. ایشان می فرمود جوب آب را نمی تواند نگه دارد و اگر نگه دارد می گندد. اگر آب را عبور بدهد که باید هم عبور بدهد، کار ما همین است که رزق را عبور بدهیم. اگر عبور بدهد چیزی که گیر خودش می آید طهارت است. جوب هایی که آب را عبور می دهند خودشان همیشه پاک می مانند. ایشان می گفت ببینید، اگر رزق را عبور بدهید خودتان رشد می کنید، خودتان تطهیر می شوید. واقعاً این که انسان احساس بکند جلسه ای است، مجلسی است، قرار است، برنامه ای است، قرار است چیزی گیر کسی بیاید. از خدا انسان بخواهد که خدایا! ما که دستِ محترمی نداریم، خودت به دعای امام حسین کاری بکن که مثلاً از این مجلس، از این جلسه، از این فضا، مومنین به حوائج مشروعه و نورانی خودشان برسند.
شریعتی: چه تصویر قشنگی است واقعاً. مثلاً در این ساعت برنامه سمت خدا، در این روزهای خیلی قشنگ، ماه شعبان المعظم، بعد هم ماه مبارک، جوشش رحمت حق به واسطه ی دعاهایی که در حق هم می کنیم.
حجت الاسلام شریفیان: بله، همین طور است. عرض کنم خدمت شما که پس ان شاءالله رفقا، عزیزان، بینندگان محترم، دعا کنند، دعا کنند برای عاقبت بخیری همه ی ما.
شریعتی: شما دعا کنید ما آمین بگوییم.
حجت الاسلام شریفیان: خدایا به آبروی محمد و آل محمد در شرف این اعیاد می رویم که برویم به نیمه شعبان. خدایا! آقا و مولایمان، صاحبمان را به زودی به ما برسان. خدایا آن کسی که پدر ماست، اخوت ما آقایمان است. ما همه ی این بحث ها را می گوییم که خانواده ی امام زمان را بشناسیم و حقوق این خانواده را رعایت کنیم. خدایا! ما را آشنای به وظایفمان، تکالیفمان در خانواده ی امام زمان بگردان. بهترین دعاها و بالاترین رزق های معنوی مان را برای همه ی ما در این ایام رقم بزن.
شریعتی: الهی آمین، ان شاءالله.
حجت الاسلام شریفیان: بحثی که خدمت بزرگواران تقدیم کردیم این بود که حقیقت ایمان نوری است که خدا در قلب انسان می تاباند و ما را متصل به آن معدن الرحمه، معدن نور، کلمه روح، ما را به آن متصل می کند. «المُؤمِن اَخُو المُؤمِن لِاَبیهِ وَ اُمِّهِ، اَبُوهُ النُّور وَ أمّهُ الرَّحمَةُ». واقعاً یک پدر و مادری حقیقت روح، حقیقت هدایت الهی، ما به او متصل می شویم، نورانی می شویم، مومن می شویم و می شویم حال با هم برادر. در جلسه قبل یک نکته ای را گفتم، فقط اشاره می کنم. آن هم این بود که ما جلسه قبل این را می خواستیم عرض بکنیم که حقیقت ایمان که ما را برادر می کند، مثل «إنَّمَا المُؤمِنُونَ إِخوَة»، حقیقت نور الهی و هدایت الهی و کلمه ی روح که ما را به هم متصل می کند، روح الایمان درمی آید و به معدن روح متصل می شویم، این ها از دریچه امام عبور می کند. امام کلمه ی نور است، حقیقت نور در وجود امام متمصل می شود. «اللهُ نُورُ السَّماواتِ وَ الاَرضِ مَثَۀِ نُوره کَمِشکاةٍ» وجود در قلب نبی اکرم است. فرمود «صَدرُ رَسُولِ الله» این چراغی است که در قلب ایشان روشن شده است، ما به او داریم متصل می شویم. امام کلمه ایمان است، امام کلمه نور است، امام کلمه رحمت است، امام کلمه رحم عالم است. رحم عالم، صله رحم از همین جا درست می شود که وعده می دهم یک موقعی آیه صله رحم و این ها را بخوانیم. خیلی آیات مهمی در این بحث است. پس ما اخوتمان به حقیقت هدایت الهی و نور الهی است منتها این نور الهی این تمثل را در امام می کند، خلاصه اش می شود «اَنَا وَ علیٌ اَبَوَ هذهِ الاُمَّة»، «الاِمام اَبُو الشَفیق» امام پدر دلسوز انسان است. حقیقتاً ما یک ساحتی از حیات و معرفت و ادراکاتی داریم که آن با امام برای انسان ایجاد می شود. چطور ما حیات ظاهری مان را کان از پدر مادرمان می گیریم، دریچه رزق ظاهری ما از طریق پدر مادرمان جاری می شود. آن ها نیستند که ما را خلق می کنند، خالق ما خداست، رازق ما خداست، ولی از طریق آن ها این اتفاق می افتد. ما یک ساحت دیگری از حیات داریم، یک ساحت دیگری از ادراکات و شعور و رویت و بصر و سمع و شنیدن و دیدن، این ها قوای باطنی ماست. آن از امام گرفته می شود.
شریعتی: که تمام این ظواهر یک ملکوتی دارد و این ملکوت سرچشمه اش حضرات هستند.
حجت الاسلام شریفیان: بله. چطور ما رزق عادی مان را از پدر مادرمان می گیریم، جنین در شکم مادر، در رحم مادر، از مادر ارتزاق می کند. ما واقعاً در ساحت معنوی داریم از امام ارتزاق می کنیم، حقیقتاً داریم در ساحت حیات او داریم تنفس می کنیم. چطور مادر خودش در یک مستوی از حیات است و کان این حیات را به بچه ی خودش دارد سرایت می دهد، او در همین مقیاس و مستوی به او حیات می دهد.
شریعتی: نه این را می فهمم. حیات با امام یعنی چه؟ یعنی کسی با امام باشد یک جور دیگر می بیند؟
حجت الاسلام شریفیان: ببینید شما چطور از دست پدر مادر می گیرید و در یک ساحتی که آن ها دارند، واجد آن هستند، از آن ها می گیرید و در همان سطح رشد می کنید و بزرگ می شوید. حیاتی پیدا می کنم شبیه حیات پدر و مادرم، ولی از دستِ آن ها گرفتم. در ساحت نورانی، در ساحت ایمانی، ما از ائمه داریم می گیریم، واجد آن حیات اوست، اوست که زنده عالم است. من اگر نور امام در قلبم می آید من هم مومن می شوم. آن از سر ایمان است من هم می شوم مومن. چطور پدر مادر عبور می دهند، دست بچه شان را می گیرند، بزرگ می کنند، ما در ساحت معنوی مان همین طور است. واقعاً پدر مادر ما هستند، ما از او داریم می گیریم. می خواهم بگویم مجاز نیست، مثال نیست، حقیقتاً ما یک ساحت دیگری از حیات داریم. این که همواره می گویم حیات، واقعاً یک سطح دیگری از زندگی است، مومن یک چیز دیگری در عالم می بیند. قبلاً عرض کردم، کلمه روح، کلمه حیات است. وقتی روح الایمان در انسان می آید یک ساحت دیگری از زندگی به ما داده می شود.
شریعتی: گفتارش فرق می کند، رفتارش فرق می کند، نگاهش فرق می کند.
حجت الاسلام شریفیان: همه چیزش تفاوت می کند. به مقداری که در ساحت حیات امامش زندگی کند حیات متفاوتی دارد. واقعاً یک نقطه مشترک امیرالمومنین با معاویه دارد؟
شریعتی: نه.
حجت الاسلام شریفیان: هیچ ساحتی، حتی خورد و خوراک امیرالمومنین. این یک ساحت دیگری از حیات است. ساحت مادی است ولی آن کلمه ی روح، آن حیاتی که در امام جاری می شود، در همه ی ساحت های قبلی او سایه می اندازد، آن ها را تبدیل می کند. چطور روح در ما دمیده می شود. ما یک جسم هستیم، یک بدن هستیم، ولی این روح دمیده می شود یک جسم دیگر می شود. «ثُمَّ اَنشَأناهُ خَلقاً آخَر فَتَبارَکَ الله أَحسَنُ الخالِقین». آن روح الایمان که در ما دمیده می شود ما یک موجود دیگری هستیم. اکل و شرب مان هم به مقداری که آن روح در وجود انسان بیاید یک ساحت دیگری از اکل و شرب است. آرام آرام خورد و خوراک انسان هم به امیرالمومنین دارد نزدیک می شود، حیات انسان دارد به امیرالمومنین نزدیک می شود. حیات طیبه یعنی اصلاً همین، حیات طیبه برای امام است، اوست که همه وجود او طیب است. به مقداری که به ساحت حیات امام، انسان ورود پیدا بکند حیات طیبه به انسان رسیده است.
شریعتی: این که چقدر خودت را در معرض قرار می دهی، چقدر تسلیم هستی، چقدر محبت داری.
حجت الاسلام شریفیان: بله، این ها همه تعابیری است که هر کدام یک لطافتی دارد که شما می فرمایید. ولی واقعاً این طور است. می خواهم بگویم این نکته مهم است که احساس بکنیم وارد یک محیطی داریم می شویم، یک کسانی واقعاً سرپرست این محیط هستند. پدر و مادر این خانواده هستند، ما به آن ها متصل شدیم، از دست آن ها گرفتیم، با آن ها زنده شدیم. روابط اخوت را یک طرفش که در واقع رکن روابط اخوت، ابوت است، پدری آن هاست، آن ها هستند که این خانواده را شکل دادند. لذا شما به برادرت آسیب بزنی به امیرالمومنین آسیب زدی، به برادرت رسیدگی کنی به امیرالمومنین نصرت دادی. یک روایت عجیبی داریم. می گوید یک مومنی بلند می شود می رود زیارت برادرش، برای دیدن برادر مومن اش. می گوید مَلَک آمد، خدا ملکی را فرستاد، برو از او بپرس کجا داری می روی. می گوید ملک آمد، گفت شما کجا دارید می روید. در قالب انسانی آمد. شما کجا دارید می روید؟ من می روم زیارت برادر مومن ام. می گوید پشت درِ خانه ی برادر مومن اش ایستاده بود، در بزند برادرش را ببیند، زیارت کند او را. حقیقتاً زیارت است. برای چه کاری آمدی؟ برای زیارت برادرم آمدم. هیچ حاجتی از او نداری؟ نه. واقعاً فقط آمدی او را ببینی؟ گفت بله. می گوید خدا به آن ملک وحی کرد که به او بگو برای زیارت برادرت آمده بودی، «فَقَد زارَ الله» خدا را زیارت کردی. این تعبیر عجیبی است. این در واقع زیارت اهل بیت ما این حرف ها را می زنیم. این نشان می دهد آن کلمه ی نوری که در عالم جاری می شود شعاع آن در مومن می افتد. تو زیارت برادر مومن ات داری می روی بدان دستت به حرم امیرالمومنین نرسید برو زیارت برادر مومن ات. نور امام در قلب او است دیگر، دنبال چه می گردی. مگر آن جا دنبال نور امام نمی گردی در مضجع شریف آقا. دنبال در و دیوارش که نمی رویم. آن جا نور امام است، می روید آن نور به قلبتان بخورد. می دانید عرضم کجا بود. می خواهم بگویم این ها یک روابطی است که اگر این را درک بکنید می بینید خیلی چیزها راحت تر فهم می شود، خیلی از روایات تازه تازه آدم میفهمد که بله این است. چطور مهم است که آدم بعضی اوقات می رفتند خدمت رسول الله و امیرالمومنین، حضرت فرمودند برای چه آمدی؟ گفت آقا فقط آمدم شما را ببینم، دلم برای شما تنگ شده بود. همین. چون انسان آرام آرام باید روابط ایمانی کشیده بشود در این فضا. ما گاهی احساس می کنیم حالا چرا، حالا چه اهمیتی دارد. حالا صدایش را بشنوم. دلتان نمی خواهد غیر از این که صدای امیرالمومنین را می شنوید خود حضرت را ببینید؟! دیدید گاهی اوقات ما تا می گوییم صله رحم، صلح رحم برادر ایمانی تان، می گوید یک پیامک ما به هم می زنیم، از جهت فقهی صله رحم کردیم. می دانید عرضم کجاست؟
شریعتی: بله.
حجت الاسلام شریفیان: حالا این نکته ای بود که جلسه قبل یک اشاره ای کردیم چون بعضی از بینندگان محترم پیام داده بودند که یک مقدار بحث بیشتر توضیح داده شود، یک مقدار سنگین نباشد، قابل هضم باشد. من یک توضیح بیشتری خواستم این مسئله را بدهم. من یک آیه می خواهم خدمت شما بخوانم، این آیه که شبیه اش در جاهای دیگر قرآن هم هست. یک جاهایی قرآن، آقای شریعتی، ما را توصیه به پدر و مادر کرده است که خیلی بحث مهمی هم هست؛ والدین. خیلی از روایات ما ذیل همین آیات دنبال کنید، در مورد امیرالمومنین دارد حرف می زند، در مورد نبی اکرم دارد حرف می زند. آیه را می خوانم. مثلاً یکی از جاهایش توصیه حضرت لقمان به پسرش است. در آیه 12 سوره لقمان فرمودند: «وَ لَقَد آتَینَا لُقمَانَ الحِکمَةَ أَنِ اشکُر لِلَهِ» به جناب لقمان وحی کردیم که به او حکمت دادیم و این حکمت شکر الهی بود. این توضیح می خواهد. آن حکمتی که به ایشان رسیده بود مقام شکر بود. حکمت، حالا یک مقداری توضیح می دهیم. حکمت آن چیزی است که کلید است. هر علمی حکمت نیست، ولو معارف الهی همه حکمت نیست. حکمت یک چیز خاصی است. مرموز است، جملاتی است که کلید خیلی از علوم است. دیدید می گویند، امیرالمومنین می گوید رسول الله یک کلمه به من گفتند که ابوابی از علوم با آن باز می شد.
شریعتی: شاه کلید است.
حجت الاسلام شریفیان: شاه کلید است، با آن می شود زندگی کرد، از استحکام خاصی برخوردار است برای همین به این حکمت می گویند. این یک جمله است ولی خیلی از علومتان را می توانید روی آن سوار کنید.
شریعتی: دری که باز می کنی وارد یک فضای دیگری می شوی.
حجت الاسلام شریفیان: چطور شما کل ساختمان را فشارش را روی اسکلت می اندازید، او باید یک استحکامی داشته باشد، او باید فشار را تحمل کند. در علم الهی هم همین طوری است، یک جاهایی حکمت است. یعنی کل این معارفتان می آید روی این قرار می گیرد، پایه ی علومتان می شود، ابواب علومتان می شود به تعبیر حضرت عالی. حکمت این است. حکمت داده شده بود. لقمان حکیم، حکمتی ما به او دادیم. که چه؟ «أَنِ اشکُر لِلَهِ». حالا این باشد یک موقعی توضیحش که مقام شکر مگر چیست که می تواند حکمت جناب لقمان بشود که این گرفته است، به او می گویند لقمان حکیم. خیلی این تعبیر، تعبیر مهمی است. لذا رسیدن به مقام شکر. دیگر بعد توضیح مقام شکر است. «وَ مَن یَشکُر فَإِنَّمَا یَشکُرُ لِنَفسِهِ» اگر شکر کنید به خودتان برمی گردد. «وَ مَن کَفَرَ» اما اگر نعمت ها را کفران کنید، «فَإنَّ اللهَ غَنِيٌ حَمِیدٌ» خداوند متعال نیازی به شکر من و شما نداشت. «وَ إِذ قَالَ لُقمَانُ لِابنِهِ وَ هُوَ یَعِظُهُ یَا بُنَيَّ لَا تَشرِک» اولین گام شکر این جا است. مراقب باش مشرک نشوی. اولین نعمتی که خداوند متعال به ما داده است توحید است، هدایت. باید موحد بشوی، شکر این است که در باب او خضوع کنی، قبول کنی. ما گاهی می گوییم شکر می کنیم همین از این و آن تشکر کنیم. اصل شکر، در واقع جناب لقمان دارد منطق شکر را برای پسرش بیان می کند.
شریعتی: شکر، دوری از شرک، اولین قدم.
حجت الاسلام شریفیان: بله. «لَا تُشرِک بِاللهِ إِنَّ الشِّرکَ لَظُلمٌ عَظِیمٌ» بالاترین ظلمی که انسان در حق خود خدای متعال و خودش و همه ی عالم می تواند بکند شرک است. دیگر انسان خدا را نبیند، دیگر هر چیزی را ببینی دیگر چیزی ندیدی. واقعاً آدم اگر خدا را نبیند هیچ چیزی در عالم ندیده است. بعد «وَوَصَّینَا الإِنسانَ بِوَالِدَیهِ» حالا یک نعمت دیگری کان نعمت خدا که حرف زده است، می گوید حالا نعمت پدر مادر. که ما شما را توصیه کردیم که هوای پدر مادرتان را داشته باشید، آن ها زحمت شما را کشیده اند. به این جا رسیده است. انتهای 14: «أَنِ اشکُر لِي» خدا فرموده است من را شکر کن، «وَ لِوَالِدَیکَ». آن شکری که گفته شد اول به خود خدا می خورد، بعد به پدر و مادر می خورد که خیلی مهم است. در روایات ما می گوید چطور در ساحت ظاهری تان خداوند متعال می خواست به تو نعمت بدهد از دست پدر مادر به تو داد. اگر می خواهی شکر خدا بکنی و موحد باشی نمی توانی به این وسایط بی توجه باشی، باید بروی پدر مادرت را شکر کنی. واسطه ی شماست، خدا از دست او به تو داده است. در ساحت باطنی و هدایت، خداوند متعال ما را هدایت می کند، «اللهُ نُورُ السَّماواتِ وَ الاَرض». حضرت فرمودند: «اَی هُدی مَن فِي السَّماواتِ وَ الاَرض» خداست که همه را هدایت می کند. ولی از دست کدام پدر مادر گرفتی. «اَنَا وَ عَلیُ اَبَوا هذهِ الاُمَّة» حضرت فرمودند این است. اگر می خواهی شکر خدا... . دیدید می گویند «لَم یَشکُرِ المَخلُوق لَم یَشکُرِ الخالِق» اگر شکر مخلوق نکرده باشی شکر خدا نکردی. یعنی چه؟ یعنی باید به آن چه که خداوند متعال از دست آن ها به تو رسانده است باید آن ها را ببینی، نمی توانی به آن ها بی توجه باشی. این دست، دستِ محترم بوده است. این یک منطق است، این یک منطقی است که شما همه جا می توانید از آن استفاده کنید. آن چه که کسی که نعمت الهی را برای من جاری کرده است من دست او را باید بگیرم، ببوسم، شکر به جا بیاورم. برادر مومن من است، امر به معروف کرده است، نهی از منکر کرده است، شکر باید بکنم. یک منطق است، همان حقیقت است، ولی در دو ساحت به یک معنا لبه ی تیز آیه است، نکته اصلی آیه است. 1) پدر مادر در ساحت ظاهری، 2) آن والدین حقیقی انسان در ساحت باطنی. یک روایت بخوانم، این را حیفم می آید این روایت را نخوانم.
شریعتی: بله، بفرمایید.
حجت الاسلام شریفیان: این روایت در تفسیر قمی است. سعد اسکاف نقل می کند از جناب اسبق که از اصحاب خوب امیرالمومنین بود، «اَنَّهُ سَئَلَ اَمیرالمُومِنین اَن قُولِ اللِه أَن اشکُر لِي وَ لِوالِدَیک» همین آیه را سوال کرد. گفتم آقا این آیه چه می خواهد بگوید. حضرت فرمودند اسبق، حالا به تعبیری باطن این آیه، «الوالِدانَ لَذانِ اوجَبَ الله لَهُمَ الشُکر» آن والدینی که خدا واجب کرده است که شکر آن ها را به جا بیاورید «هُمَ الَذانِ وَلَدَ العِلم» آن پدر و مادری هستند که علم الهی را به تو دادند. «وَ وَرَثَ الحِکَم» حکم الهی را از خودشان به ارث گذاشتند برای تو. ببینید پدر مادر برای ما به ارث می گذارند در ساحت معنوی همین است. «العُلَماء وَرَثَتُ الاَنبیاء» دستِ انبیا بود، یک کسانی آمدند او را ارث گرفتند و به ما رساندند. می دانید عرضم چیست. در یک لایه ی دیگری این ها را ببینید، در یک ساحت دیگری این را معنا کنید. حضرت فرمودند آن والدانی که خدا اصلش را این جا قرار داده است همان والدانی هستند که علم را به شما دادند، حکمت و مقام حکم را برای شما جاری کردند. «وَ اَمَر النّاس بِطاعَتَهُم» و خدا امر کرد مردم را که از آن ها تبعیت کنید. ما در ظاهر یک اطاعت از والدین داریم دیگر، ولی یک اطاعت از والدین دیگری ما داریم که «اَنَا وَ علیٌ اَبَوَ هذهِ الاُمَّة»، حضرت این را می گویند. بعد حضرت فرمودند ببینید قرآن چه گفته است، گفته است با پدر مادرتان چگونه باشید، «وَ صاحِبهُما فِي الدُّنیا مَعرُوفا» به بهترین شکل با پدر مادرتان مصاحبت کنید. حضرت فرمودند یعنی «عَرَفِ النّاس فَضَلَهُما اِلی سَّبیلِهِما» یعنی بروید فضائل امیرالمومنین را به این و آن بگویید، می خواهید با امیرالمومنین خوب مصاحبت کنید بروید خبر امیرالمومنین را در عالم پخش کنید. چگونه ما باید پدر و مادرمان را اکرام کنیم، حضرت می فرمایند اکرام امیرالمومنین این است، بروید خبر امیرالمومنین را در عالم منتشر کنید.
شریعتی: بروید خوبی هایش را جار بزنید.
حجت الاسلام شریفیان: بروید فریاد بزنید که امام حسین که بود، بروید صحنه ی عاشورا را برای مردم تصویر کنید، وسط روضه ها تصویر عاشورا را برای مردم مجسم کنید که ببینند واقعاً دو جریان در عالم است. جفتش هم ظاهرش این بود که در امت اسلام بود، ولی یک طرف جریان بنی امیه بود، یک طرف جریان اهل بیت. بعد حضرت فرمودند: «فَتَقُ الله» تقوا پیشه کنید، از پدر مادرتان جدا نشوید. «وَ لاتَعصَل والِدَین» از این پدر و مادر جدا نشوید، از حضرات معصومین، از وجود مقدس اباعبدالله الحسین جدا نشوید. «فَإنَّ رَضاهُما رِضَ الله» رضای آن ها رضای خداست. «وَ سَخَطَهُما سَخَطَ الله» و سخط آن ها، نارضایتی آن ها، نارضایتی آن هاست. این یک روایت بود. روایت بعدی روایت ابابصیر است. از وجود مبارک امام صادق در تفسیر العیاشی نقل می کند. «إنَّ رَسُول الله اَحَدٌ والِدَین وَ علیٌ اَلآخَر». من روایت فقط یک مورد برایتان انتخاب کردم، انباشتی از روایت ما از این مسئله داریم. «فَقُولتُ» سوال کردم آقا کجای قرآن این را گفته است، این خیلی حرف سنگینی است که شما دارید می زنید. «عَینَ مَوضِعُ ذلِکَ فِي کِتابِ الله»، ابابصیر سوال می کند. حضرت فرمودند سوره ی نساء را بخوانید، «اُعبُدالله وَ لاتُشرِک بِه شَیئا وَ بِالوالِدَینِ اَحسانًا». شبیه سوره مبارکه لقمان است، اول از توحید حرف می زند، بعد می گوید پدر مادر. خیلی روایت، روایت مهمی بود. این هم این روایت. برویم یک سرفصلی می خواهم شروع کنم، حالا امروز چقدر برسیم نمی دانم. ما یک آیه ای داریم در سوره مبارکه آل عمران، که به دوستان و بینندگان محترم وعده می دهم حتماً این آیه را خودشان ملاحظه کنند، آیات قبل و بعدشان را. ما یک جلسه حداقل این آیات را بحث می کنیم. ببینید آیات این است، آدرسش سوره مبارکه آل عمران آیه 102 و 103. در آیه 103 این را فرموده است: «وَاعتَصِمُوا بِحَبلِ اللهِ جَمیعًا وَلَا تَفرَّقُوا» به ریسمان الهی تمسک کنید، تفرق نکنید. عامل تجمع ما چیست؟ حبل الله. یک چیزی می شود ما را جمع کند. اگر از این ریسمان جدا بشوید دیگر تفرقه است، هیچ چیزی دیگر ما را جمع نمی کند. «وَاعتَصِمُوا» با همه ی وجود هم اعتصام پیدا کنید، چنگ بزنید به آن، متمسک به آن بشوید، خودتان را با او حفظ کنید. «وَاعتَصِمُوا بِحَبلِ اللهِ جَمیعًا وَلَا تَفرَّقُوا وَاذکُرُوا» کان می خواهد بگوید حواستان باشد من یک کاری برای شما کردم، دوباره دارید آن را خراب می کنید. «وَاذکُرُوا نِعمَتَ اللهِ عَلَیکُم» یاد کنید نعمت خدا را بر شما، «إِذ کُنتُم أَعدَاءً» روابطتان دشمنی بود با هم، نسبتتان با هم محبت نبود، رحامت نبود، رحمت نبود. «إِذ کُنتُم أَعدَاءً فَأَلَّفَ بَینَ قُلُوبِکُم» ما بودیم قلب هایتان را به هم متصل کردیم، ما بودیم قلب هایتان را به هم گره زدیم. «فَأَصبَحتُم» به همان نعمتی که ما نازل کرده بودیم، «فَأَصبَحتُم بِنِعمَتِهِ إِخَوانًا» برادری با نعمت الله ایجاد می شود، یک چیزی باید نازل بشود که به آن نعمت می گویند. آن نعمت اگر در بین ما جاری شد ما را برادر می کند. اگر از آن نعمت فاصله بگیرید که ابتدای آیه فرمود آن چیست؟ «حَبلُ الله» است. اگر از آن فاصله بگیرید دوباره تفرق می شود، رابطه ی ما عداوت می شود، سر هم را کلاه می گذاریم، در بازار به هم دشمنی می کنیم، برادر دینی خودم را فرصت اقتصادی خودم می بینم. روابط عداوت و بقضا که قرآن می گوید بدانید، اگر رفتید از حبل الله جدا شدید دیگر تفرق است، رابطه مان به تعبیر حضرت امام فرموده بودند گرگ هایی که شب ها هم رو به هم می خوابند. «وَاذکُرُوا نِعمَتَ اللهِ عَلَیکُم إِذ کُنتُم أَعدَاءً فَأَلَّفَ بَینَ قُلُوبِکُم فَأَصبَحتُم بِنِعمَتِهِ إِخَوانًا» این آیه دوم. یک آیه تا به حال خواندیم، «إنَّمَا المُؤمِنُونَ إِخوَة». این آیه دارد توضیح می دهد آن حقیقت ایمانی که شما را برادر کرد نعمت الله بود، با تمسک به حبل الله این اتفاق ها افتاد. «فَأَصبَحتُم بِنِعمَتِهِ إِخَوانًا وَکُنتُم عَلی شَفا حُفرَةٍ مِنَ النّارِ» بر لبه های آتش می روید. جامعه ای که بر لبه ی آتش دارد زندگی می کند. هر لحظه اش یک اتفاق است. ببینید شما الان شهر را پر کنید از مین، ببینید یک اتفاق کوچک یک دعوا در اجتماع درست می کند. این باروتی است که آمده آماده ی یک جرقه است فقط. چون روابط گیر دارد. ما گاهی اوقات این ها را فقط به فشار اجتماعی نسبت می دهیم. این نیست. من حالا این را می خواهم جلسه بعد مفصل عرض بکنم که ما گاهی اوقات متوجه نیستیم. نه خیر، روابط به هم ریخته است و لزوماً ارتباط به شرایط اجتماعی ندارد. در همین شرایط اجتماعی می شود عاشورا. اعضای عاشورا نسبتشان با هم چه بود. در اوج سختی و بلا داشتند حرکت می کردند. چه بود روابطشان با هم؟ روابطشان اخوت بود.
شریعتی: حول محور امام.
حجت الاسلام شریفیان: حول محور امام، حبل الله وسطشان بود. شما بر لبه های آتش بودید. «فَأَنقَذَکُم مِنهَا» ما شما را نجات دادیم. این نجات، نجات از گناه و معصیت ظاهری فقط نیست. جامعه، جامعه ی گناه شده بود، روابط اجتماعی روابط معصیت بود، روابط بین انسان ها روابط عداوت بود. ما شما را نجات دادیم.
شریعتی: غرق در ظلمت بودید، نورانی شده اید.
حجت الاسلام شریفیان: خیلی این آیه، آیه ی عجیبی است. «کَذلِکَ یُبَیِّنُ اللهَ لَکُم آیاتِهِ لَعَلَّکُم تَهتَدُونَ» این جوری خدا نشانه های خودش را برای شما بیان می کند، باشد که به هدایت برسید. حواستان را جمع کنید. این نگرانی نبی اکرم نسبت به امت خود است، حضرت دارند می روند که امت من بودم که شما را جمع کردم. مراقب باشید من حبل الله را دارم می گذارم می روم، «إنِّي تارِکٌ فیکُمَ الثَقَلَین»از این حبل غفلت نکنید، دوباره تفرج کنید، دوباره روابطتان به جاهلیت برمی گردد. این حالا بحث خیلی مهمی است، اگر یک موقعی فرصت بود بیشتر خدمت عزیزان تقدیم می کنم.
شریعتی: خیلی از شما ممنون و متشکرم حاج آقای شریفیان. خیلی ممنون از توجه و عنایت و لطف شما. حول محور سیدالشهدا امروز با هم جمع شدیم و داریم نکات را می شنویم. خداوند ان شاءالله خیرتان بدهد. چه روز قشنگی است برای امیرالمومنین و حضرت زهرا سلام الله علیهما که سیدالشهدا را در آغوش می گیرند و لبخند می زنند و نظاره گر چهره ی سیدالشهدا هستند. اگر دلگیری بود، اگر اشکی ریخته شد در ولادت حضرت امام حسین (ع) ان شاءالله داغ دل که همیشگی است با آمدن حضرت حجت ان شاءالله التیام پیدا بکند. صفحه 466 را با هم تلاوت می کنیم. برای مشارکت در قربانی ماه شعبان المعظم هم همچنان فرصت هست. عزیزان صدقات، هدایا و نذوراتشان را می توانند به درگاه های پرداختی که ذکر شده است و قید شده است واریز بکنند. جدای از سایت و کانال ما در سروش و ایتا، عزیزان می توانند با شماره گیری کد دستوری *780*3131# این اتفاق مثبت را مثل هر ماه رقم بزنند و ان شاءالله اتفاقات خوبی بیفتد به یمن قدوم مبارک حضرت سیدالشهدا، قمر بنی هاشم و امام سجاد علیهم صلوات الله. در ماه شعبان هم دو قربانی داریم که تا نیمه شعبان ان شاءالله استمرار خواهد داشت این دو قربانی در آستانه ی سال نو ان شاءالله به بهترین شکل ممکن با مشارکت و همدلی و مساعدت شما محقق بشود. آیات را بشنویم، برمی گردیم با دل و جان همراه شما هستیم و در کنار شما. عیدتان خیلی مبارک باشد. بفرمایید.
شریعتی: «اللهُمَّ صَلَّ عَلَی مُحَمَّد وَ آلِ مُحَمَّد وَ عَجِّل فَرَجَهُم». ان شاءالله لحظات شعبان المعظم را قدر بدانیم که ان شاءالله با دلی پاک، با دلی آرام، حول محور حضرات معصومین وارد مهمانی و ضیافت حق تعالی بشویم، ان شاءالله. حاج آقای شریفیان خیلی فرصت نداریم. وقت در اختیار شماست و ان شاءالله حسن ختام فرمایشات شما را بشنویم.
حجت الاسلام شریفیان: «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ». من یک جمع بندی فقط می کنم حاج آقای شریعتی. آن چیزی که می خواستم خدمت بزرگواران فعلاً تقدیم کنم این بود که اولاً خوب نسبت امام را در روابط ایمانی ما بفهمیم که خیلی بعداً هم با آن کار داریم و در نکات متعددی این خودش را نشان می دهد و حضور پیدا می کند. و از آن طرف هم دیگر وارد آیات سوره مبارکه آل عمران شدیم. آیات سوره آل عمران خیلی بحث مهمی است و چند کلیدواژه است. حتماً بزرگواران متوجه شدند. از حبل الله باید بحث کنیم، از نعمت الهی باید بحث کنیم، از این که روابط اگر از وادی اخوت بیرون برود روابط عداوت و بغضا است، گرفتاری دیگر ایجاد می کند، رنج ایجاد می کند. این ها سرفصل هایی است که باید از آن گفتگو کنیم.
شریعتی: این چند جلسه من یک نکته اساسی را هم فهمیدم و آن این که چرا در روز عید غدیر همه ی ما سفارش شدیم و تاکید شده است بر عقد اخوت.
حجت الاسلام شریفیان: بله، واقعاً همین طور است. یعنی روز ولادت امیرالمومنین روزی است که اتصال ما به هم است. روز ولادت امیرالمومنین یک اتفاقی می تواند بیفتد. که حبل الله حالا من وعده می دهم، دیگر روایات مکرر ما داریم که حبل الله خود امام است. «حَبلُ مِن الله وَ حَبلُ مِنَ الناس» که در ادامه همین آیات است، آن هم یک نکته ی لطیفی دارد. این یعنی خداوند متعال یک محوری قرار داده است که جمع ما را جمع کند و این فقط هم اخوت فردی نیست. گاهی اوقات من با شما برادر هستم، گاهی اوقات جمع اخوت است. این نکته ی دوم است که این را هم ان شاءالله باید از آن گفتگو بکنیم که آثار و برکات بسیار بزرگی بر این دارد.
شریعتی: این هم چشم انداز بحث هفته ی آینده ی ما. خیلی ممنونم از توجه و همراهی شما. فردا ان شاءالله با حضور حاج آقای فرحزاد به شما سلام خواهیم کرد. حاج آقای شریفیان دعا بکنند و خداحافظی بکنیم و از محضرتان مرخص بشویم.
حجت الاسلام شریفیان: خدایا به آبروی محمد و آل محمد، به آبروی اباعبدالله الحسین، به زودی زود همه ی ما را از زوار اباعبدالله الحسین قرار بده، فرج امام زمان را تعجیل بفرما، قلب های ما را مالامال از ایمان و اخوت و روابط رحمانی نسبت به همدیگر قرار بده.
شریعتی: ان شاءالله.
عاشقی گفت آن چه می خواهد دل تنگت بگو
با دلی غمبار گفتم کربلا، گفتم حسین
تا سلامی دوباره.