اپلیکیشن شبکه سه
دریافت نسخه اندروید

مشاهده محتوا

1400-12-01-حجت‌الاسلام شریفیان - آشنایی با برخی از مفاهیم بنیادی قرآن کریم ( اخوت ایمانی )

آقای شریعتی: بسم الله الرحمن الرحیم ای قبله‌ی ابرهای بار آور تو دریا به نماز ایستاده در تو باران که گرفته است تصویر به دست دارد صلواتی می‌فرستد بر تو اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم سلام علیکم و رحمة الله، سلام می‌کنم خدمت عزیزانم، خانم‌ها و آقایان هرجا که هستید ان‌شاءالله خداوند متعال پشت و پناهتان باشد. خیلی خیلی خوش آمدید به سمت خدای امروز. به همه‌ی مخاطبان خوب شبکه‌ی افق، به همه‌ی شنوندگان خوب رادیو معارف هم سلام می‌کنم و به حاج آقای شریفیان عزیز. سلام علیکم خیلی خوش آمدید.

حجت‌الاسلام شریفیان: علیکم السلام و رحمة الله عرض سلام و ادب و احترام خدمت همه‌ی شما بزرگواران حاج آقای شریعتی عزیز، همکاران شما، مخاطبین محترم و گرامی برنامه‌ی سمت خدا. ان‌شاءالله که طاعات و عبادات شما مورد قبول خداوند متعال در این ایام قرار گرفته باشد.
آقای شریعتی: الهی آمین، ان‌شاءالله. حال شریف و مبارک چطور است؟
حجت‌الاسلام شریفیان: الحمدلله
آقای شریعتی: چقدر خوشحال هستیم خدمت شما هستیم هم خدمت دوستانمان ان‌شاءالله عزیزانمان حال دلشان خوب باشد و ان‌شاءالله در این روزهای سرد زمستان دل و جان شان بهاری باشد و سبز.
امروز هم با احترام خدمت شما هستیم و در محضر حاج آقای شریفیان.
در جلسات گذشته راجع به اخوت این مفهوم عمیق و بلند قرآنی صحبت کردم و نکاتی را شنیدیم و ان‌شاءالله امروز ادامه‌ی فرمایشات ایشان را با دل و جان خواهیم شنید.
حجت‌الاسلام شریفیان: اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
بسم الله الرحمن الرحیم
الحمدلله رب العالمین و صلی الله علی سیدنا محمد و آل طاهرین و لعن علی اعداهم اجمعین.
اللَّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الحُجَةِ بنِ الحَسَن
خدایا، ولى ات حضرت حجة بن الحسن
صَلَواتُکَ علَیهِ و عَلی آبائِهِ
که درودهاى تو بر او و بر پدرانش باد
فِی هَذِهِ السَّاعَةِ وَ فِی کُلِّ سَاعَةٍ
در این لحظه و در تمام لحظات
وَلِیّاً وَ حَافِظاً وَ قَائِداً وَ نَاصِراً وَ دَلِیلًا وَ عَیْناً
سرپرست و نگاهدار و راهبر و یارى گر و راهنما و دیدبان باش
حَتَّى تُسْکِنَهُ أَرْضَکَ طَوْعاً
تا او را به صورتى که خوشایند اوست ساکن زمین گردانیده
وَ تُمَتعَهُ فِیهَا طَوِیلا"
و مدت زمان طولانى در آن بهره‏ مند سازى
خب عرض می‌کنم خدمت بینندگان محترم برنامه بحثی که امروز می‌خواهیم ادامه بدهیم همان‌طور که فرمودید ادامه‌ی بحث اخوت هست. قبل از اینکه بحث را ادامه بدهیم من یک نکته‌ای را در باب اخوت فقط به عنوان یک پرانتز اشاره می‌کنم آن هم اهمیت مسئله‌ی دعای مؤمنین و برادران دینی برای هم هست.
چرا این را اشاره دارم می‌کنم؟ چون خیلی حیفم آمد که بگذاریم ما از رجب و شعبان بگذرد بعد تازه در مورد دعای برای همدیگر یک نکته‌ای را بگوییم. امروز هم در حد یک نکته‌ای فقط می‌خواهم اشاره کنم.
یکی از مهم ترین آداب و حقوقی که بین اخوان مؤمنین برای هم گفته شده است مسئله‌ی دعاست. من دوتا روایت می‌خواهم بخوانم برای شما فقط از این جهت که این ایام خیلی برای ما مهم است که اگر این جنس بحث‌ها را داریم می‌گوییم حداقل ثمره‌ای که بین ما ایجاد بکند این است که بیشتر برای هم دعا کنیم. ما گاهی خیلی قدر و اهمیت این مسئله را آقای شریعتی احساس نمی‌کنیم. بگذارید یک نکته‌ای را به شما بگویم، در روایت دارد انسان وقتی از دنیا می‌رود پرونده‌ی او بسته می‌شود دیگر ارتباط او با دنیا قطع است اینکه کارنامه‌ی عمل او و داشته‌های او عوض و بدل بشود دیگر نیست. الا در چند مورد، یکی از چیزهایی که در روایت آمده است که پرونده‌ی انسان هنوز باز است و از دنیا برای انسان می‌آید دعا است. خصوصاً نزدیکان، اقربا، و فرزندان انسان. حضرت فرمودند چند تا چیز برای انسان می‌ماند یکی از آن‌ها وَلَدُ صالحٌ یَستَغفرُ لَه فرزند صالحی که برای پدر و مادرش دعا کند. خیلی این مهم است که حضرت وقتی می‌خواهند از شکل اتصال من و شما در بین عوالم حرف بزنند که منی که به عوالم بعدی رفتم هنوز یک اتصالی دارم از این مسئله بحث کردند. که فرزند برای پدر و مادرش استغفار کند، دعا کند برای آن‌ها، طلب غفران و رحمت الهی بکند.
آقای شریعتی: و هر چقدر این رحم نزدیک‌تر می‌شود اثر آن استغفار و دعا بیشتر است.
حجت‌الاسلام شریفیان: حتماً همینطور است به مقداری که کیفیت این دعا نور ایمان بالاتر در این دعا موجود باشد حتماً آثار بالاتری دارد و روشن است. البته معلوم هست که اینکه چه کیفیت اتصال و چه کیفیت اثری برای آن فرد می‌گذارد به احوالات او در آن عوالم ربط دارد اینطوری نیست که ما یک نفر عرض کنم کافر ملحد دشمن نبی اکرم گذاشتیم حالا فرزند او برای او استغفار کند زندگی او آن طرف زیر و رو می‌شود این‌ها روشن است دیگر. ولی این نشان می‌دهد که یک اتصالی بین ما هست که حتی در رفتن انسان بعد از این دنیا این اتصالات باقی است و اتصال به دعا در خصوص روایت ذکر شده است. یک روایتی داریم که بدن آدم را می‌لرزاند حضرت فرمودند در کافی می‌دیدم این روایت را، حضرت فرمودند بعضی‌ها هستند بر‌ّ الوالدین هستند یعنی در زمان حیات پدر و مادرهایشان نیکی کردند به پدر و مادرشان، رابطه‌ی آن‌ها عاق و قطع نبود اما وقتی پدر و مادرهایشان از دنیا رفتند می‌شوند عاق والدین خیلی عجیب هست . بعد حضرت همین را توضیح می‌دهند می‌فرمایند وقتی که پدر و مادر انسان از دنیا می‌روند شما هنوز باید اتصالات خودتان را نگه دارید، ارتباط خودتان را نگه دارید چرا دعا نمی‌کنید برای پدر و مادرتان.
آقای شریعتی: آهان اتصال قطع می‌شود عاق می‌شوند.
حجت‌الاسلام شریفیان: یعنی ما خیال کردیم تا وقتی زنده هستند باید وظایفی دارند بعد که رفتند دیگر تمام شد حضرت می‌گویند نه عاق والدین می‌شوی یک دفعه. خیلی باید مراقبت کنید بعد حضرت فرمودند گفت سؤال کرد گفت مگر می‌شود که انسان صله رحم بکند وقتی که رفته است پدر و مادر، حضرت فرمودند بله. یُصَلی عنهُما نماز بخوانید از جانب آن‌ها، یَصومُ عنهما، یَتَصَدَقَن عنهما، صدقه بدهید، روزه بگیرید، برای آن‌ها دعا کنید این‌ها اتصال ما هست. اینکه می‌گویم دعا کنیم برای همدیگر اتصال‌های رحمانی ما هست حتی برای کسی که از این دنیا رفته است. و از آن طرف دعا نکردن شکاندن رابطه است دعا خیلی مهم است، قطع رحم است. خیلی مسأله‌ی مهمی است بگذارید یک روایت بخوانم از این نکته می‌خواهم بگذرم. این روایت را عرض کنم که در کتاب المؤمن حسین ابن سعید نقل می‌کند از امام صادق علیه السلام حضرت فرمودند ما من مؤمن یَدعو لأخیه بظهر الغیب الا وَ کُل الله عزوجل به مَلکاً یقول و لَکَ بمثله. مؤمن وقتی که دستش را بلند می‌کند برای برادر مؤمن خودش دعا می‌کند، بظهر الغیب یعنی کنار هم نیستید ولی به یاد هم هستید، حواستان به هم هست. و این نگرانی شما نسبت به همدیگر با دعا خودش را دارد نشان می‌دهد. دعا می‌کند وقتی که برادرش پیش او نیست. گاهی اوقات ما برای همدیگر دعا می‌کنیم تو روی هم دعا می‌کنیم حضرت می‌گویند نه وقتی که نیست به یاد او باشید و دعایش کنید. اگر این کار را بکنید خدا ملکی موکل می‌کند در کنار تو او برای تو دعا می‌کند چه دعایی می‌کند؟ او می‌گوید و لَکَ مثله عین همان چیزی که برای برادرت خواستی خدا به خودت بدهد.
می‌توانیم احساس کنیم تو این ایام خیلی ما به این نیاز داریم آقای شریعتی.
بعد در ادامه این تعبیر است و قال علی علیه السلام شاید هم روایت دیگری باشد.
و قال علیه السلام: «دُعَاءُ اَلْمُؤْمِنِ للْمُؤْمِنِ» وقتی دوتا مؤمن برای هم دعا بکنند این برای هر کسی نیست مؤمن برای مؤمن دعا کند، يَدْفَعُ عَنْهُ اَلْبَلاَءَ.
بلاء را دفع می‌کند حالا این ممکن است بلا را از آن کسی که برای او دعا می‌کنیم شاید من به ذهنم اینطور در ذهنم هست که تو روایات اینطوری دیدم که دعا، بلاء را از خودت دفع می‌کند برای او داری دعا میکنی‌ بلا را از خودت دفع می‌کند.  يَدْفَعُ عَنْهُ اَلْبَلاَءَ وَ يُدِرُّ عَلَيْهِ اَلرِّزْقَ و رزق را فراوان می‌کند خدا بر تو. چرا؟ چون نگران برادرت هستی، این نکته باشد آقای شریعتی یک موقعی خلاصه طلب دوستان که چرا نگرانی ما، دلسوزی ما، دعای ما برای مؤمن برادر مؤمنم یک چیزی گیر من می‌آید این وسط.
آقای شریعتی: هر گلی زدیم به سر خودمان زدیم.
حجت‌الاسلام شریفیان: این چه نکته‌ای هست؟ چرا خدا به من یک چیزی می‌دهد وقتی من نگران دیگری هستم.
آقای شریعتی: شاید چون ریشه‌های ما یکی هست.
حجت‌الاسلام شریفیان: حالا این‌ها را بحث می‌کنیم، حتماً به این ریشه‌های واحد ما اتصال دارد، متصل است به این بحث، مربوط به اين بحث هست.
ولی یک چیزهایی این وسط در روایات ما گفته شده است که خیلی لطیف است حالا باشد یک موقعی عرض می‌کنم.
بعد حضرت فرمودند بدانید دعای مؤمن برای مؤمن سریع الاستجابة است، عوامل استجابت بحث‌های مفصلی دارد ديگر، استجابت دعا یکی از مهم‌ترین عوامل استجابت دعا این است که شما برای هم دعا کنید. در یک روایتی می‌دیدم در حدیث قدسی است از وجود مقدس نبی اکرم نقل شده است که حضرت فرمودند خداوند متعال حالا چون نیاوردم روایات را از رو نمی‌خوانم مضمون این است خداوند متعال به جناب موسی فرمود که یا موسی عرض می‌کنم که با زبان بدون گناه دعا کن. جناب موسی عرض کرد خدایا زبان بدون گناه خلاصه کجا پیدا می‌شود؟ خداوند متعال فرمود از برادرت بخواه که برایت دعا کند.
آقای شریعتی: او برایت دعا کند.
حجت‌الاسلام شریفیان: چون تو با زبان او گناه نکردی. ما اگر زبانمان هم گرفتار است زبانم در ساحت وجودی خودم گرفتار است. ولی برای بقیه اینطوری نیست از برادرت بخواه که برایت دعا کند.
آقای شریعتی: و خدا کند به یک جایی برسیم که این التماس دعا گفتن‌های ما فراتر از تعارف باشد یعنی واقعاً التماس دعا بگوییم چون غوغا می‌کند.
حجت‌الاسلام شریفیان: و واقعاً هم آدم احساس نیاز بکند. انسان احساس نیاز بکند که دیگران برایم دعا کنند. من همین جا خدمت مخاطبین گرامی عرض می‌کنم دعای پدر و مادر آقای شریعتی، در یک روایتی هست آمد خدمت حضرت گفت آقا من یک گناه خیلی بزرگی کردم برای حضرت هم گفت خب واقعاً هم گناه سنگینی بود حالا، حضرت فرمودند مادرت زنده است؟ گفت نه، حضرت فرمودند که خاله داری؟ حضرت فرمودند برو به خاله‌ات خیلی احترام کن، اکرام کن، او را بزرگ بدار، احترامی که می‌خواهی به مادرت بگذاری برو به خاله‌ات بگذار و از خدا بخواه که به خاطر این تو را ببخشد. بعد رفت اصحاب نشسته بودند حضرت فرمودند کاش مادرش زنده بود این نشان می‌دهد که از این روایت هم به دست می‌آید که وقتی که در عوالم بعدی هستند دعای آن‌ها در دوره‌ی حیات آن‌ها متفاوت است چون آنجا هم ما را دعا می‌کنند در عوالم بعدی ولی اینجا یک چیز دیگر است. حضرت فرمودند کاش مادرش زنده بود.
عزیزان، بزرگواران، مخاطبین گرامی این برنامه از پدر و مادرت‌هایتان ملتمسانه بخواهید که دعایتان کنند واقعاً بخواهید که دعایتان کنند، دنبال این باشید که آن‌ها را به دعا بیاورید. ما گاهی اوقات از پدر و مادر دعا می‌خواهیم ولی یک جوری او را رنجاندم که اگر او دعا هم بکند دعای او همراه با یک کدورتی است نه اینکه دعا نمی‌کند‌ها نه اینکه از ته دل حتی دعا نکند، پدر و مادر که پدر و مادر هستند.
آقای شریعتی: به یک جایی برسانی که ناگزیر باشد برایت دعا بکند، یک خدمتی می‌کنیم، یک لطفی میکنی.
حجت‌الاسلام شریفیان: یعنی واقعاً گاهی اوقات دعای پدر و مادر روح آن رضایت از فرزند است.
آقای شریعتی: یک الهی خیر ببینی ساده.
حجت‌الاسلام شریفیان: بله در آن هست این خیلی مهم است و بدانید که به شما عرض می‌کنم این را مستند از روایات دارم بهتون می‌گویم دعای پدر و مادر زندگی انسان را زیر و رو می‌کند.
اکرام والدين و دعای پدر و مادر زندگی انسان را زیر و رو می‌کند حالا این دیگر بماند ديگر.
آقای شریعتی: بسیار خب، یکی از حقوق و یکی از فروعاتی که در ذیل همین بحث اخوت هم هست همین نکاتی است که الان شنیدیم و به نظر من که جا دارد بیشتر راجع به آن تأمل بکنیم و بیشتر فکر بکنیم از صمیم دل دعاگوی همه‌ی شما هستیم و ان‌شاءالله شما هم دعاگوی ما باشید وارد بحث اخوت بشویم ان‌شاءالله.
حجت‌الاسلام شریفیان: بسم الله الرحمن الرحیم
عرض کنم که بحثی که خدمت بزرگواران تقدیم کردیم این بود که این اخوت را اول بفهمیم چیست، این اخوت ناشی از ایمان است. ایمان را عرض کردیم حضور یک حقیقت نورانی در قلب انسان است، یک امر عرض می‌کنم که من با فکر خودم تولیدش کنم نیست ما گاهی خیال کردیم ایمان من یک چیزی در خودم دارم درستش می‌کنم. ما اختیار می‌کنیم، ما اعمالی انجام بدهیم، آمِنُوا بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ، فعل ما دخیل در این مسئله هست ولی واقعاً حقیقت ایمان یک چیزی است که خداوند متعال به انسان اعطا می‌کند مثل معرفت، مثل نور، این‌ها حقایقی است که به هم مرتبط است.
آقای شریعتی: مثل علم.
حجت‌الاسلام شریفیان: اصلاً علم است حالا عرض می‌کنم می‌بینید در روایت که می‌گوید علم است این. ایمان حقیقت معرفت الله است، شما به چی می‌گویید علم؟ خداشناسی است، دریافتی از انوار الهی در قلبت آمده است، در قلبم هست که این را جلسه‌ی قبل عرض کردم که ساحت قلبی انسان ایمان است. تا در قلب انسان آن نور الهی فرود نیاید انسان مؤمن نیست.
 «قَالَتِ الْأَعْرَابُ آمَنَّا قُلْ لَمْ تُؤْمِنُوا وَلَكِنْ قُولُوا أَسْلَمْنَا وَلَمَّا يَدْخُلِ الْإِيمَانُ فِي قُلُوبِكُمْ»
ایمان ساحت قلبی وجود انسان‌ است از جنس تعلق است حالا در پرانتز از جنس محبت است. ما ان‌شاءالله یک جلسه فقط در مورد محبت و محبت بین اخوان باید بحث بکنیم به این بحث ارتباط دارد بعدا عرض می‌کنم.
ایمان از این جنس است وَلَكِنَّ اللَّهَ حَبَّبَ إِلَيْكُمُ الْإِيمَانَ ایمان از جنس محبت است این هم در سوره‌ی حجرات باز.
خب این حقیقتی که در وجود انسان حالا به تعبیر من فرود می‌آید قلب ما را دارد تسخیر می‌کند، قلب ما را دارد نورانی می‌کند، در روایات همین حقیقت ایمان را توضیح دادند و روابط اخوت هم با همین توضیح دادند اصلاً. گفتند یک حقیقتی است از جنس نور، از جنس روح، در وجود شما فرود می‌آید به این می‌گویند روح الایمان و این روح شما از یک جا آمده است لذا آن چیزی که در وجود توست شبیه به همین در وجود برادرت هست. چطور من نسبتم با پدر و مادر یک مشابهتی دارد یک چیزی از آن پدر و مادر به من رسیده است همان هم به برادر من رسیده است ما را به هم متصل می‌کند از طریق پدر و مادر. یعنی ما مستقیم به هم متصل نیستیم این بحثی است که بعد باید مفصل بحث کنیم که اتصال ما روابط اخوت یک حلقه واسط دارد آن اُبوَت است، آن پدر و مادر ما هست. اگر آن را قطع کنید روابط اخوت می‌پاشد. در روایت این را توضیح دادند که از یک منشأ شما ایمان را گرفتید، حقیقت ایمان از یک جا صادر شده است، یک چیز است که در وجود شما فرود آمده است. همین شما را به هم متصل کرده است.
آقای شریعتی: الان دارید در مورد رحم ولایی صحبت می‌کنید؟
حجت‌الاسلام شریفیان: حالا این را بعد عرض می‌کنم دیگر.
آقای شریعتی: نه این پدر و مادری که شما می‌گویید همین پدر و مادر دنیایی خودمان؟
حجت‌الاسلام شریفیان: نخیر عرض کردم در روایات جلسه‌ی قبل هم عرض کردیم که این پدر و مادری که در فضای ایمانی ما را به هم متصل کردند حضرت فرمودند أبوهُ النُّورُ و اُمُّهُ الرَّحمَةُ. این نور الهی است که در وجود تو هست در وجود او هم هست یعنی دوتا چیز است. حضرت می‌گوید مثل شعاع شمس به شمس چطور پرتوی خورشید از یک جا می‌آید؟ ولی از یک جا می‌آید، دوتا هست دوتا پرتو هست ایمانی که من دارم با ايمان برادرم، ولی منشأ آن یکی است. این است که شما را به هم متصل می‌کند.
دوتا روایت خواندیم من روایت سوم را می‌خواهم عرض کنم در روایت عرض می‌کنم که ابوحمزه ثمالی این بود که حضرت فرمودند المؤمنُ أخو المؤمِن لأبيهِ واُمِّهِ به خاطر اینکه خدا خَلَقَ الْمُؤمِنِينَ مِنْ طِينَةِ الْجَنَانِ وَ أجْرَي فِيهِم مِنْ رِيحِ الجنة یک طینت بهشتی دارید، مؤمنین شما طینت‌تان یکی است، یک گل بهشتی بود، یک روحی در او دمیده شده است که این روح از بهشت، از جنس بهشت است. در روایت دیگر حضرت فرمودند عرض می‌کنم در روایت سلیمان ابن جعفر جعفری از امام رضا است این روایت حضرت فرمودند إنَّ اللّهَ خَلَقَ المؤمنَ مِن نُورِهِ، و صَبَغَهُم في رَحمَتِهِ، یک بستر رحمتی است، یک نوری در آن نازل می‌شود بعد حضرت فرمودند فالمؤمنُ أخُو المؤمنِ لِأبِيهِ و اُمِّهِ، از پدر و مادر یکی هستید أبوهُ النُّورُ و اُمُّهُ الرَّحمَةُ  یک طینت رحمانی بود، یک طینت بهشتی بود که در اینجا می‌گوید رحمت آنجا می‌گفت بهشت.
یک نوری در او نازل شده است، در روایت قبل داشت یک روحی در او نازل شده است. این نور و روح را نگه دارید من با آن یک کاری دارم این یک بحثی دارد. بعد هم حضرت فرمودند بدانید همین نور است که در همه‌ی مؤمنین ساری می‌شود اِتَّقوا فراسة المؤمن بدانید مؤمن با همین نور در عالم راه می‌رود يَسْعى نُورُهُمْ بَيْنَ أَيْديهِمْ وَ بِأَيْمانِهِمْ مؤمن به همین نور است که زندگی او را نورانی می‌کند، با همین نور عالم را می‌بیند عوالم بعد او هم با همین نور است.
يَوْمَ تَرَى الْمُؤْمِنِينَ وَالْمُؤْمِنَاتِ در سوره‌ی حدید، در سوره‌ی مبارکه‌ی تحریم است و عرض می‌کنم که سوره‌ی حدید در این دو جا آمده است. يَوْمَ تَرَى الْمُؤْمِنِينَ وَالْمُؤْمِنَاتِ این سوره‌ی حدید است، يَسْعَى نُورُهُمْ بَيْنَ أَيْدِيهِمْ وَبِأَيْمَانِهِمْ می‌بینید که نورشان پیش رویشان دارد می‌رود که حضرت فرمودند امامُهُم این نور امام است که حالا بعد می‌رسیم به آن. يَسْعَى نُورُهُمْ بَيْنَ أَيْدِيهِمْ وَبِأَيْمَانِهِمْ بُشْرَاكُمُ الْيَوْمَ جَنَّاتٌ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ بفرمایید بهشت این نورشان، حرکتشان می‌دهد می‌برد تا دم در بهشت. ما با نور حرکت‌ می‌کنیم، ما اصلاً نور نداشته باشیم حرکت نمی‌کنیم، ما معرفتمان، حرکتمان همه مبتنی بر نور است.
چطور این نور ظاهری، اگر نور نباشد اصلاً همه چیز باهم مساوی است. این نور است که می‌خورد به ما و ما می‌شناسیم و می‌توانیم حرکت کنیم واقعاً حرکت باطنی انسان، ایمانی انسان نور دارد. یک نوری است که نازل می‌شود حضرت فرمودند برادری شما از این نور آمده است یک حقیقت شمسی است یک خورشیدی است می‌تابد شما را نورانی کرده است همین جا متصل هستید به یک حقیقت، هم طینت شما یکی است هم نورتان یکی است این هم یک روایت.
روایت سومی که جلسه‌ی آخر اشاره فقط کردم که خیلی نکته‌ی مهمی دارد این است می‌گوید خدمت حضرت نشسته بودم جابر ابن یزید جوفی نقل می‌کند در کافی روایت هم صحیحه است می‌گوید خدمت امام باقر بودم یهو دلم گرفت گفتم آقا بعضی اوقات دلم می‌گیرد بدون اینکه بفهمم حضرت فرمودند برادر مؤمنت غصه دار است شماها از یک جایی هستید تعبیر این است. ببینید يَا جَابِرُ إنَّ اللهَ عَزَّوجَلَّ خَلَقَ الْمُؤمِنِينَ مِنْ طِينَةِ الْجَنَانِ طینت بهشتی، رحمانی، وَ أجْرَي فِيهِم مِنْ رِيحِ رُوحِهِ یک روحی دارید که از روح الهی نشأت گرفته است. فَلِذَلِكَ الْمُؤمِنُ اَخُو الْمُؤمِنِ لِأَبِيهِ وَ اُمِّهِ اینطوری است که مؤمن از پدر و مادر یکی هستند.
فَإذَا أصَابَ رُوحاً مِنْ تِلْكَ الْأرْواحِ فِي بَلَدٍ مِنَ الْبُلْدَانِ حُزْنٌ. وقتی یک غصه‌ای به یک شعبه‌ی دیگری از این روح غصه می‌خورد حَزِنَتْ هَذِهِ لِأنَّهَا مِنْهَا تو هم غصه دار میشوی و روح تو هم غصه دار می‌شود لِأنَّهَا مِنْهَا چون از یک جا هستید، از هم هستید شما، متصل هستید به هم. خیلی این تعبیر آقای شریعتی تعبیر مهمی است بگذارید این روایت را بخوانم یک نکته‌ای می‌خواهم عرض کنم روایت چهارم را دارم می‌خوانم.
این روایت صحیحه ابوبصیر است در کافی شریف سَمِعْتُ أباعَبْدِاللّهِ عليه السلام يَقُولُ: اَلْمُؤْمِنُ أَخُو اَلْمُؤْمِنِ ببینید این روایت چقدر در مورد اخوت دارد بحث می‌کند. مدام هم می‌خواهد بگوید شماها از یک جا هستید‌ها اَلْمُؤْمِنُ أَخُو اَلْمُؤْمِنِ، كَالْجَسَدِ اَلْوَاحِدِ مثل یک پیکر هستند، إِنِ اِشْتَكَى شَيْئاً مِنْهُ اگر یک جای بدن درد بگیرد، وَجَدَ أَلَمَ ذَلِكَ فِي سَائِرِ جَسَدِهِ بقیه اعضا هم یک جوری درگیر می‌شوند.
آقای شریعتی: چو عضوی به درد آورد روزگار، دگر عضوها را نماند قرار.
حجت‌الاسلام شریفیان: این ابیات از معارف ما گرفته شده است. حیف که ما گاهی این اشعار را هم می‌خوانیم خوب هم هست‌ها انس هم داریم‌ها منتقل بشویم به کُنه این بحث‌ها، ببینید که اهل بیت چه تصویری کردند.
آقای شریعتی: روح این لفظ و این بیت چیست.
حجت‌الاسلام شریفیان: واقعاً آقای شریعتی من گاهی اوقات به دوستان می‌گویم که این بحث‌ها را کسی می‌تواند جعل کند؟
آقای شریعتی: نه
حجت‌الاسلام شریفیان: اصلاً ساختنی است این حرفها؟
آقای شریعتی: محال است.
حجت‌الاسلام شریفیان: واقعاً احساس می‌کنیم که در یک فضای عربی که در تاریخ اسلام برای ما نقل کردند یک اتفاق بزرگ افتاده است که این کلمات از زبان  عده‌ای دارد صادر می‌شود این حرفها حرفهایی نیست که عرب جاهل بتواند ببافد. اینکه در بعضی از روایات دارد مؤمن با امام که مواجه می‌شود می‌فهمد این امام او هست مشخص است که این آدم یک آدم دیگر است. هشام بن حکم می‌گوید من میدانید چطوری شیعه شدم اینطوری یکی دو بار با امام صادق بحث علمی کردم جلسه‌ی سوم رفتم حضرت فرمودند خانه دیگر نیا بیا یک جایی، یک جا قرار گذاشتیم یک بیرون شهر در یک بیابان. می‌گوید من ایستاده بودم و امام از دور داشت نزدیک می‌شد می‌گوید هرچه ديگر امام نزدیک شد، دیگر جان از بدنم داشت در میرفت چیزی از نوری می‌دیدم که دیگر داشتم غالب تهی می‌کردم. واقعاً ما در مواجهه با امام یک چیزی از این جنس آقای شریعتی ما می‌بینیم. منتهی گاهی اوقات ما از دریچه‌ی این معارف اماممان را می‌بینیم.
خب بگذریم، بعد حضرت فرمودند مثال شما مثال جسد واحد است اینطوری است که گرفتاری شما گرفتاری هم می‌شود و أَرْوَاحُهُمَا مِنْ رُوحٍ وَاحِدَةٌ، روح شما از یک جا آمده است، روح مؤمن از روحی آمده است روح الایمانی که در ما هست از یک روحی نشأت گرفته است که حالا من یک مقدار در مورد این روح و نور می‌خواهم بخوانم برایتان روایت ببینید چقدر معارف ما گسترده است در این زمینه.
بعد حضرت فرمودند این تعبیر خیلی مهم است، وَ إِنَّ رُوحَ اَلْمُؤْمِنِ روح مؤمن، لَأَشَدُّ اِتِّصَالاً بِرُوحِ اَللَّهِ این همان خورشیدی است که ما متصل هستیم به آن، ما شعاع آن خورشید هستیم آن نور در وجود ما افتاده است که ماها را کرده مؤمن باهم هم برادر شدیم. لَأَشَدُّ اِتِّصَالاً بِرُوحِ اَللَّهِ مِنِ اِتِّصَالِ شُعَاعِ اَلشَّمْسِ بِهَا، می‌بینید پرتوی خورشید یک اتصالی به خورشید دارد اتصال شما از او بالاتر است واقعاً متصل هستید شما، واقعاً ما به یک جا متصل هستیم که این نقطه اتصال را می‌خواهیم یک مقدار از آن بحث کنیم و بفهمیم چیست.
خب دوتا کلمه ما اینجا داریم در روایات ما که این دوتا کلیدی هستند در این بحث یک نور، دو روح در روایت می‌گوید این است که شماها را به هم متصل کرده است در عین اینکه گل وجودی شما یکی بوده است یک چیزی نازل شده است در وجود شما، یک روحی آمده است. در بعضی از روایات می‌گوید این نور است بعضی از روایات می‌گوید روح است این‌ها باهم فرق می‌کند یا نه؟ بله فرق می‌کنند ولی این دوتا چرا باهم گاهی این یکی می‌آید و گاهی آن یکی گفته می‌شود؟ چون این دوتا باهم هرجا هستند حضور پیدا می‌کنند نور و روح باهم در کنار هم هستند.
این روایت را بخوانم برایتان، بگذارید اول آیه‌ی شریفه آن را بخوانم کد اصلی این بحث به نظر حقیر عرض می‌کنم که در سوره‌ی مبارکه‌ی شوراست. در سوره‌ی مبارکه‌ی شورا دوتا آیه است که دارد وحی را توضیح می‌دهد آن حقیقتی که در عالم نازل شده است که قلب ما به همان دارد نورانی می‌شود، به همان دارد گرم می‌شود. آن حقیقت را دارد توضیح می‌دهد که این وحی چی بود.
ببینید در آیه‌ی 51 فرموده است که  «وَمَا كَانَ لِبَشَرٍ أَنْ يُكَلِّمَهُ اللَّهُ إِلَّا وَحْيًا أَوْ مِنْ وَرَاءِ حِجَابٍ أَوْ يُرْسِلَ رَسُولًا فَيُوحِيَ بِإِذْنِهِ مَا يَشَاءُ» بشر اتصال به خدا ندارد ما راه اتصال به خدا نداریم، ساحت او متعالی است از ما، ما مخلوق هستیم او باید یک راه اتصال برای ما باز کند، راه اتصال ما به خدا چیست؟ سه تا راه دارد، یک وَحْيًا، دو مِنْ وَرَاءِ حِجَابٍ، طریق تکلم خداوند متعال با ما که اتصال ما با اوست، او دارد با ما صحبت می‌کند، او دارد با ما ارتباط برقرار می‌کند می‌خواهد هدایت کند ما را، دست ما را بگیرد. ما اگر این تکلم خدا با ما نباشد ما نیستیم که می‌رویم خدا را پیدا می‌کنیم. ما گاهی اوقات واقعاً تصور می‌کنیم خودمان می‌رویم خدا را پیدا می‌کنیم. اگر خدا با ما تکلم نمی‌کرد خدا دریچه‌ای از ارتباط را با ما برقرار نمی‌کرد ما اصلاً معرفتی در کار نبود، بِكَ عَرَفْتُكَ وَاَنْتَ دَلَلْتَني عَلَيْكَ از جانب تو این اتفاق افتاد که ما تو را شناختیم، از جانب تو بود که یک چیزی در عالم نازل شده است. در این آیه‌ی شریفه فرموده است تکلم خدا با انسان که طریق اتصال خدا با ما هست از طریق سه تا چیز است که همه‌ی آن هم وحی است‌ها منتهی سه جور است این وحی یک موقع وحی بدون واسطه است إِلَّا وَحْيًا وحی بدون اتصال که در بعضی از روایات ما خیلی از این صحبت شده است که این خیلی مقام بلندی است. حضرت فرمود اصل نبوت این است، این آن چیزی است که وقتی که این حالت برای نبی اکرم رخ می‌داد حضرت عرق می‌کرد، حالت غَشیان به حضرت دست می‌داد و بی حال می‌شد. آنجایی که جناب جبرائیل وحی را می‌آورد آن فرق می‌کرد. ببينيد می‌گوید إِلَّا وَحْيًا حالت اول صورت اول، صورت دوم أَوْ مِنْ وَرَاءِ حِجَابٍ خداوند متعال با جناب موسی صحبت کرد از دریچه‌ی درخت از طریق یک درخت از جانب او کلام بیرون می‌آمد این کلام به این معنا نیست که هر کسی آنجا بود می‌شنید جناب موسی آن را می‌شنود ولی یک واسطه‌ای وسط است هرچی واسطه می‌خورد این امر رقیق‌تر می‌شود، آن امر عظیمی که نبی اکرم را عرض می‌کنم به لرزه در می‌آورد آنجایی است که وساطتی در کار نیست.
خب شکل سوم طریق سوم أَوْ يُرْسِلَ رَسُولًا یا یک رسولی را خدا می‌فرستد جناب جبرائیل می‌آید، ملائکه الهی دست اندرکار هستند این هم سومین حالت است.
ولی همش فَيُوحِيَ بِإِذْنِهِ مَا يَشَاءُ حقیقت وحی به اذن الهی در اختیار نبی اکرم قرار می‌گیرد، در اختيار انبیا قرار می‌گیرد همش وحی را منتقل می‌کند، همش آن حقیقت اتصال و کلام الهی را منتقل می‌کند ولی سه حالت دارد نبی اکرم همه را هم داشته است هر سه حالت را داشته است حداقل هم وحی مستقیم هم از طریق جناب جبرائیل که مکرر در روایات ما آمده است.
در روایتی هست از حضرت سوال کرد آقا این عرض کنم که وقتی آن حالت سنگین برای نبی اکرم رخ می‌داد جناب جبرئیل مثلاً این وحی را آورد و حضرت فرمودند وقتی که جناب جبرائیل وحی را می‌آورد مثل عبد مقابل نبی اکرم می‌نشست. جلسَتَ العَبید آنطوری می‌نشست مقابل حضرت، آن است که می‌بینید وحی سنگین بود آن وحی بدون حجاب بود بعد حضرت فرمودند هکذا النبوت، نبوت حقیقی این است، این مقام بزرگی هست. خب این در مورد اتصال خداوند متعال با انبیا خودش به ما هم کاری ندارد این آمده است تکلم خدا با انبیا است که حقیقت وحی است. بعد در آیه‌ی بعدی فرموده است حالا می‌خواهد در مورد نبی اکرم بگوید این در مورد همه‌ی انبیا این آیه‌ی قبل بود. در آیه‌ی 52 فرموده‌ است وَكَذَلِكَ أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ رُوحًا مِنْ أَمْرِنَا اینطوری است که ما روح را برای تو فرستادیم. وَكَذَلِكَ أَوْحَيْنَا که بعضی از بزرگان فرمودند این أَوْحَيْنَا همان وحیاً است همان وحی بدون حجاب، به صورت اول. وَكَذَلِكَ أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ رُوحًا مِنْ أَمْرِنَا.
ما یک حقیقت روحی را برای تو فرستادیم از جانب امرمان. مَا كُنْتَ تَدْرِي مَا الْكِتَابُ وَلَا الْإِيمَانُ تو نمی‌دانستی کتاب و ایمان چیست. یعنی این روحی که منتقل می‌شود کتاب منتقل شده است.
آقای شریعتی: این همان روح شب قدر است؟
حجت‌الاسلام شریفیان: بله
آقای شریعتی: تَنَزَّلُ الْمَلَائِكَةُ وَالرُّوحُ فِيهَا
حجت‌الاسلام شریفیان: بله همین را توضیح می‌دهد، همین را می‌گوید که حضرت فرمودند روح یک چیزی غیر از ملائکه است این آن حقیقتی است که در اختیار نبی اکرم بوده است.
آقای شریعتی: و امر عظیمی است.
حجت‌الاسلام شریفیان: بله، اصلاً عرض می‌کنم این همان روحی است که با نور همراه است حالا عرض می‌کنم ببینید می‌گوید این روح که منتقل می‌شود مَا كُنْتَ تَدْرِي مَا الْكِتَابُ وَلَا الْإِيمَانُ کتاب ایمان، ایمان با چی منتقل شد؟ روح آن روح که در وجود نبی اکرم قرار می‌گیرد می‌کند کلمه‌ی ایمان، مصدر ایمان عالم است. اگر به نبی اکرم متصل بشوی مؤمن هستی، چی در اختیار اوست؟ روح.
مَا كُنْتَ تَدْرِي تو نمی‌دانستی مَا الْكِتَابُ وَلَا الْإِيمَانُ این کتاب الهی که قرآن وحی حضرت وحی خاص حضرت چون می‌دانید نبی اکرم قبل از وحی قرآن نبی بود این وحی را نداشت، یک مقام دیگری بود حضرت در 40 سالگی پیدا کرد. حضرت نبی بود ولی این یک مقام دیگری بود به حضرت داده شده است که وحی قرآنی است چیز دیگری است که هیچ نبی از انبیا الهی نداشت. این روح بود که کتاب و ایمان را به تو منتقل کرد بعد فرموده است اینجا وَلَكِنْ جَعَلْنَاهُ نُورًا همان نوری که به تو منتقل شد ما این را در غالب نور قرار دادیم. این روح با نور الهی انگار منتقل می‌شود. یک حقیقت نوری است که حامل روح است. آن روح الهی که به قلب نبی اکرم می‌خورد روح را به او منتقل می‌کند حالا این بماند من می‌دانم توضیحات جدی میخواهد این‌ها بحث‌های پیچیده‌ای است.
وَلَكِنْ جَعَلْنَاهُ نُورًا نَهْدِي بِهِ مَنْ نَشَاءُ مِنْ عِبَادِنَا ما اینطوری قرارش دادیم روح را در غالب نور قرار دادیم به شما منتقلش کردیم اینطوری ما عباد را هدایت می‌کنیم. وَإِنَّكَ لَتَهْدِي البته تو مردم را هدایت می‌کنی یعنی ما به تو دادیم، از دریچه‌ی تو این نور و روح به بقیه منتقل می‌شود.
آقای شریعتی: اگر ما روحی داریم نوری داریم از طریق نبی است.
حجت‌الاسلام شریفیان: از دریچه‌ی نبی اکرم است. خیلی تعبیر مهم است‌ها در روایت مکرری به این انتهای آیه اشاره شده است که وَإِنَّكَ لَتَهْدِي تویی که داری این کار را انجام می‌دهی، از وجود تو منشأ می‌شود. وَكَذَلِكَ أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ روح به حضرت داده شده است نه به ما، ما گاهی قاطی کردیم خیال کردیم روح خدا به ما هم می‌دهد مثلاً اینطوری نیست روح در اختبار حضرت است. حضرت می‌شوند کلمة الروح، از دریچه‌ی او روح در عالم منتقل می‌شود کلمه‌ی روح است، کلمه‌ی نور است. اصلاً کلمه یعنی همین، تکلم می‌کند خدا يُكَلِّمُهُمُ اللَّهُ تکلم می‌کند.
چیزی هست آن روح و نور در اختیار حضرت قرار می‌گیرد و حضرت می‌شوند کلمة الروح.
آقای شریعتی: و کل این مباحث در واقع و این نکاتی که شنیدیم اشاره به این نکته دارد که حضرت ریشه‌ی ما هستند.
حجت‌الاسلام شریفیان: حالا این را عرض میکنم که اصلاً روایت مکرری داریم که حضرت می‌گویند روح ما هستیم، نور ما هستیم، از دریچه‌ی ما به شما منتقل می‌شود. او روح در اختیار ما است.
آقای شریعتی: روح منتقل می‌شود یعنی چی؟ یعنی نسبت ما با نبی اکرم است؟
حجت‌الاسلام شریفیان: بله نسبت ما هست تولی ما به حضرت است ایمان ما اصلاً همين است.
آقای شریعتی: یعنی به هر اندازه نسبت داری روح به ما منتقل شده است؟
حجت‌الاسلام شریفیان: بله، اصلاً ایمان ما یعنی انتقال آن روح، شعاع آن روحی که در اختیار حضرت است به من. به این می‌گویند روح الایمان حالا بگذارید دوتا روایت بخوانم معلوم می‌شود یک مقدار.
این ولی اصل کلید این بحث این آیه است که یک روحی منتقل می‌شود در غالب نور. اینکه عرض می‌کنم یک جا در روایت می‌گوید نور است، به شما مؤمنین نور را دادیم تو بعضی از روایات می‌گوید روح دادیم، من ریحِ روحِ شعاعی از آن روح را به شما دادیم. این روایت در مختصر البصائر که روایت مهمی هم هست. ابوحمزه ثمالی نقل می‌کند از وجود مقدس امیرالمؤمنین حضرت فرمودند انّ الله تبارک و تعالی احد واحد خدا بود و لَم یَکن مَعهُ شی احد واحد کسی را با خدا یکی نکنید. مراقب باشید مقام امام و اهل بیت را دارید می‌برید بالا مراقب باشید تنه به تنه مقام خدایی نباید بزند. احد واحد تفرّد فی وحدانیته ثُمَ، در بعضی روایات دارد ثُمَ مَکَثَ الفَ دهر مدت‌ها گذشت بعد خدا یک چیزی دارد خلق می‌کند اول مخلوق ثُمَ تکلّم بکلمة فصارت نوراً خدا تکلمی کرد نور خلق شد. بعد حضرت فرمودند ثمَ خلق من ذلک النور محمداً صلی الله علیه و آله.
آقای شریعتی: اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
حجت‌الاسلام شریفیان: حقیقت نوری نبی اکرم خلق شد و خلقنی و ذرّیتی و نور من امیرالمؤمنین و ذریه من که ائمه معصومین هستند، خلقت نوری آن‌هاست. ثُمَ تکلّم بکلمه فصارت روحاً تکلم بعدی خدا روح بود و روح را خلق کرد این‌ها همه کلمه‌ی خداست. از دریچه‌ی این‌ها خدا با ما تکلم می‌کند میخواهی خدا با ما حرف بزند خدا تکلم کرده است. می‌بینید ما کلمه درست می‌کنیم واقعاً علم ما، معرفت ما، پیام ما از دریچه‌ی چی به همدیگر منتقل می‌شود. کلام، واقعاً ما یک چیزی درست می‌کنیم به اسم کلمه خدا این قوه را به ما داده است .
آقای شریعتی: که می‌توانی ارتباط بگیری.
حجت‌الاسلام شریفیان: که یهو یک چیزی خلق میکنی به اسم کلام از دریچه‌ی او یک اتفاقی می‌افتد در عالم خدا این کار را کرده است حالا دور از قیاس و تشبیه آن، خدا یک قدرتی به ما داده است از جنس کاری که خودش انجام داده است حالا بلا قیاس آن دیگه که قوه‌ی مخلوق آن.
تکلّم بکلمه فصارت روحاً فاَسکنه الله فی ذلک النور آن روح را در این نور قرار داد. این نور وقتی می‌تابد در عالم روح با آن منتقل می‌شود هر دو باهم است محل سکونت این روح در نور است.
آقای شریعتی: باهم هستند ولی نور حامل  روح است.
حجت‌الاسلام شریفیان: بله، لذا وقتی نور الهی به قلب انسان می‌خورد انسان تسلیم آن نور می‌شود، قلب ما نورانی به آن نور می‌شود یک چیزی در من متولد می‌شود در روایت می‌گوید روح الایمان روح است شعاع آن روح است. این روح در شما آمده است که تو مؤمن هستی.
مَا كُنْتَ تَدْرِي مَا الْكِتَابُ وَلَا الْإِيمَانُ این روح است که ایمان را منتقل می‌کند وقتی آن حقیقت روح شعاع آن به من می‌خورد به من می‌گویند مؤمن من همه‌ی این‌ها را دارم توضیح می‌دهم که بدانید وقتی روایت می‌گوید نور، روح، شما از یک جا این را گرفتید لذا شما شدید مؤمن پس با هم برادر هستید اول احساس بکنیم ما از کجا آمدیم چی به من منتقل شده است نور به شما داده شده است، روح به شما داده شده است این نور حامل روح بوده است. لذا یک حقیقتی از معرفت الله، از حقیقت وحی به شما رسیده است واقعاً نور الهی به قلب شما خورده است، نورانی به نور الهی شدید، روح الهی در وجود شما، اصلاً روح آقای شریعتی روح کارش چیست؟ ما روح را با چی می‌شناسیم؟ حیات.
آقای شریعتی: می‌گوییم زنده هستیم.
حجت‌الاسلام شریفیان: واقعاً روح حامل یک حیات است، استَجيبوا لِلَّهِ وَلِلرَّسولِ إِذا دَعاكُم لِما يُحييكُم واقعاً حضرت خودش صاحب حيات است نبی اکرم چون روح در اختيار اوست، خودش زنده‌ی عالم است، حقیقت حیات دست نبی اکرم است هیچ کسی در قد و قواره نبی اکرم زنده نیست.
و به میزانی که ذیل نبی اکرم قرار بگیرید آن روح در شما منتقل می‌شود شعاع آن نور یک جنس دیگری از زندگی برای شما متولد می‌شود می‌گویند روح الایمان به آن، یک درک دیگری دارید، چیز دیگری در عالم می‌بینید اصلاً حیات یعنی چی؟ ادراک است، شعور است، معرفت است، من می‌میرم وقتی انسان می‌میرد نه درکی دارد و نه حرکتی.
آقای شریعتی: اگر تو به آن روح رسیدی صاحب حیات طیبه شدی.
حجت‌الاسلام شریفیان: احسنت، آیه‌ی دوم آن حيات طیبه است. مؤمن باشی به تو خدا حیات طیبه می‌دهد اصلاً ایمان همراه با حيات طیبه است چون روح الایمان در شما متولد شده است. یک حیات دیگر دارد انسان، واقعاً چیز دیگری می‌بیند، چیز دیگری در عالم می‌شنود، درک و معرفت دیگری دارد برای همین است می‌گوید آن‌ها کافر کور است، کر است. یعنی چی کر است؟
آقای شریعتی: و با مرگ هم تمام نمی‌شود؟ استمرار دارد.
حجت‌الاسلام شریفیان: نه تمام نمی‌شود یک حیات دیگری پیدا می‌کنید که حتماً تجلی دیگری در عوالم وحی دارید یک حیات دیگری است این روح الایمان.
خب از این روایت بگذریم.
آقای شریعتی: جنس این مباحث جنس مباحثی است که باید دل بدهید یعنی از اول تا آخر باید همراه باشید که آن جغرافیای بحث در واقع دستتان بیاید و چه منظومه‌ی عمیقی است.
حجت‌الاسلام شریفیان: حالا ببینید ذیل این روایت حضرت چی می‌گویند، حضرت فرمودند روح را خدا در این نور قرار داد و اَسکنه فی ابداننا وقتی که روح رفته داخل نور حضرات معصومین از نور خلق شده بودند پس روح به آن‌ها منتقل شده است فَنَحنُ روح الله پس روح الله ما هستیم از دریچه ما شما به روح می‌رسید فَنَحنُ روح الله و کَلماتُ کلمه‌ی الهی هم ما هستیم. مگر او کلمه‌ی الهی نبود نور و روح در اختیار حضرات است پیش آن‌ها است. از دریچه‌ی آن‌ها خدا با ما تکلم می‌کند کلمه‌ی روح و نوح آنجاست. وَ إِذِ ابْتَلي‏ إِبْراهيمَ رَبُّهُ بِکَلِماتٍ حضرت فرمودند به مقامات ما امتحان شد، ظاهر آن ابتلائاتی بود حضرت ابراهیم داشت میداد ولی در واقع به کلمات الله داشت امتحان می‌داد که باطن او ما هستیم. اصلا ما امتحان می‌شویم به آن کلمة الله که آن کلمه به ما منتقل بشود، آن نور و روح را به ما بدهند ما امتحان می‌شویم که چی به ما بدهند خدا ما را امتحان می‌کند که چی به ما بدهد؟ آن نور را باید به شما بدهد. منتهی این بدون ابتلاء و امتحان و آزمایش و این‌ها داده نمی‌شود که یک مراحلی طی می‌شود که خدا یک ظرفیتی می‌بیند و یک چیزی نازل می‌کند. وَ إِذِ ابْتَلي‏ إِبْراهيمَ در روایت عرض می‌کنم در کمال الدین مرحوم صدوق نقل شده است که سوال کرد گفت آقا این کلمات چی هست حضرت ابراهیم به آن مبتلا شد؟ حضرت فرمودند کلمات و هو محمد صلی الله علیه و آله و سلم و علی و الحسن و الحسین علیه السلام به این کلمات مبتلا شده بود. ادامه‌ی آیه چیست؟
وَ إِذِ ابْتَلي‏ إِبْراهيمَ رَبُّهُ بِکَلِماتٍ فَأَتَمَّهُنَّ تمام کرد این کلمات را. سوال کرد گفت آقا این فَأَتَمَّهُنَّ یعنی چی؟ حضرت فرمودند فَأَتَمَّهُنَّ الی المَهدی یعنی این نور را در انتها رفت ابتلائ بزرگی داد ابراهیم به امام زمان هم حتی مبتلا شد برای همین شده است امام الکل، شده کسی که مِلَّةَ أَبيكُم إِبراهيمَ نبی اکرم به یک نبی خودش را منصوب کرده است گفته من دنبال او هستم او ابراهیم بود. این درجه‌ی جناب ابراهیم است.
سؤال کرد حضرت فرمودند این کلمات را می‌بینی، این همان کلماتی است که فَتَلَقَّى آدَمُ مِنْ رَبِّهِ كَلِمَاتٍ فَتَابَ عَلَيْهِ آن کلمات را تلقی کرد و با آن توبه کرد خدا نوبه‌ی او را اینطوری قبول کرد. باطن آن کلمات چی بود؟ حضرت فرمودند انوار ما بود، اینجور دعا کرد الهی بمحمد و علی و فاطمه بالحسن و الحسین علیه السلام اینجور دعا کرد جناب ابراهیم ما آن کلمات بودیم. این روایات این‌ها را دارد توضیح می‌دهد.
خب این هم یک روایت، یک روایت دیگر هم عرض بکنم این روایت از ابوحمزه ثمالی است باز در کافی شریف موثق است. نقل می‌کند که می‌گوید از حضرت سؤال کردم از امام صادق گفتم آقا علم چیست؟ علم شما چطوری است، علم امام همان حقيقتی که خدا در قلب آن‌ها نازل کرده است علم شما چطوری است؟ از کسی یاد می‌گیرید؟ از اَفاه رجال؟ از کسی بشنوید، از کتاب قرآن، از این‌ها یاد می‌گیرید انفَعل الکتاب کتابی که در نزد شماست، تَزرَعونَه و تَعلمونَ منه از آن‌ها می‌گیرید؟ حضرت فرمودند الأمر اعظم من ذلک و اوجَب امر خیلی بزرگتر از این حرفهاست چه خیال می‌کنید در مورد علم ما. حضرت فرمودند این آیه را نشنیدی مَا سَمِعْتَ قَوْلَ اللَّه (عزوجل) وَكَذَلِكَ أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ رُوحًا مِنْ أَمْرِنَا نشنیدی این آیه‌ی قرآن را؟
ثمَ قال اصحاب شما چی می‌گویند؟ می‌گوید حضرت بعد از اینکه این آیه را خواندند گفتند اصحاب شما چی می‌گویند در مورد این آیه؟ اینطوری نیست که این نظر را ندارند که قبل از اینکه این حقیقت به نبی اکرم داده بشود صاحب کتاب و ايمان نبود؟ اینجور نمی‌فهمید از همین آیه؟ اینجور نبود که قد کانَ فی حال الله لا یَدْرِي مَا الْكِتَابُ وَلَا الْإِيمَانُ حَتَّى بَعَثَ اَللَّهُ تَعَالَى اَلرُّوحَ اَلَّتِي ذُكِرَ فِي اَلْكِتَابِ این روح به ایشان داده شد.
فَلَمَّا أَوْحَاهَا إِلَيْهِ وقتی که این روح به حضرت وحی شد، عَلَّمَ بِهَا اَلْعِلْمَ به دانه دانه این کلمه‌ها دقت کنید، عَلَّمَ بِهَا اَلْعِلْمَ اینطوری عالم شد. وَ اَلْفَهْمَ فهم اینطوری به آدم داده می‌شود. دیدید یکی از اسماء فاطمه زهرا چیست مٌفَهَمه چطوری فهم به انسان داده می‌شود؟ یک چیزی باید در قلب انسان نازل بشود که از این جنس است. علم اینطوری به انسان داده می‌شود اینکه در روایت دارد علم درب خانه‌ی ما است جای دیگری نروید اینجاست علم.
آقای شریعتی: و آن عالمه‌ی غیر معلم هم باز هم اشاره به همین نکته دارد.
حجت‌الاسلام شریفیان: بله، بعد حضرت فرمودند وَ هِيَ اَلرُّوحُ اَلَّتِي يُعْطِيهَا اَللَّهُ تَعَالَى مَنْ شَاءَ  این آن روحی است که خدا به هرکسی بخواهد می‌دهد، فَإِذَا أَعْطَاهَا عَبْداً  اگر این روح در اختیار کسی باشد عَلَّمَهُ اَلْفَهْمَ.
اتَّقُوا فِراسَةَ المؤمن یک چیزی می‌فهمد چون روح الایمان یک شعاعی از آن روح در آن آمده است.
فإنّهُ يَنظُرُ بنورِ اللّه این هم یک روایت.
خب حالا باشد عرض می‌کنم خدمت شما.
آقای شریعتی: ان‌شاءالله.
آقا خیلی از شما ممنون و متشکرم خیلی سپاسگزارم از لطف و عنایت و محبت و همراهی شما باید مشرف بشویم به ساحت نورانی قرآن کریم هجدهم هر ماه قمری یک قرار ثابتی داریم همگی دوستانمان هم زیرنویس کردند برای مشارکت در طرح فرزندان غدير خیلی‌ها ثبت‌نام کردند خیلی از زوجهای ناباروری که منتظر حمایت و همدلی ما و شما هستند می‌توانید همراه بشوید با ما برای اطلاع از جزئیات این طرح.
عزیزان می‌توانند به کانال ما در سروش و ایتا مراجعه کنند یا به سایت ما، یا با شماره‌گیری کد دستوری *780 *3131# همراه‌ بشوند منتظر یاری و کمک و همدلی و مشارکت و مساعدت شما عزیزان هستیم و ان‌شاءالله اتفاقات خوبی بیفتد. ان‌شاءالله بنا داریم امروز از نورا خانم در واقع رونمایی کنیم یکی از فرزندان غدیر که با همت و مشارکت شما و البته دعای خیر شما الحمدلله به جمع محبین امیرالمؤمنین پیوستند.
حسن ختام برنامه‌ی امروز را از دست ندهید ان‌شاءالله اتفاق مبارکی را بنا است شاهد باشید.
صفحه‌ 452 را بشنویم برمی‌گردیم همراه شما و در کنار شما.
آقای شریعتی: سلام به شیراز و شیرازی‌ها سلام به حضرت شاه چراغ که دیروز روز بزرگداشت حضرت شاه چراغ بود و سلام می‌کنیم به همه‌ی نابینایان و روشن‌دلان عزیز که امروز تلاوت آیات را یکی از روشن‌دلان برای ما تلاوت کردند و از ایشان صمیمانه ممنون و متشکریم.
باید خداحافظی کنیم خیلی وقت نداریم باید نورا خانم را هم ببینیم که حاج آقا فرحزاد در گوششان اذان گفتند دیدنی خواهد بود، حاج آقای شریفیان عزیزمان دعا کنند و ان‌شاءالله خداحافظی کنیم.
حجت‌الاسلام شریفیان: خدایا به آبروی محمد و آل محمد، به آبروی آن صاحبان نور و روح عالم که همه‌ی حقیقت ایمان ذیل آن‌هاست روز به روز دل‌های ما را به هم بگردان، روابط ایمانی و اخوت بین ما ساری و جاری بگردان و آن صاحب اصلی این خانواده امام زمان سلام الله علیها به زودی زود به ما برسان.
آقای شریعتی: الهی آمین.
خیلی ممنون و متشکرم سپاسگزارم از همراهی شما. برمی‌گردیم به اول بحث که حاج آقای شریفیان گفتند برای هم دعا کنیم با تمام وجودمان به تک تک شما می‌گوییم التماس دعا تا فردا و تا سلامی دوباره.
متشکرم از شما.