حجت الاسلام کاشانی: سلام علیکم و رحمة الله محضر بینندگان عزیز، شنوندگان بزرگوار هم عرض سلام و ادب و احترام دارم.
آقای شریعتی: سلامت باشید، حالتون چطور هست؟
حجت الاسلام کاشانی: الحمدلله، خدا را شکر.
آقای شریعتی: ان شاءالله یک روزی برسد از شر این بیماری ان شاءالله همه خلاص بشویم.
با احترام همراه شما هستیم، داریم تاریخ دوران امام مجتبی علیه السلام را مرور می کنیم، به مفاد صلح رسیده بودیم و نکاتی را فرمودید ادامه ی فرمایشات شما را با دل و جان می شنویم.
حجت الاسلام کاشانی: بسم الله الرحمن الرحیم
همان طور که فرمودید رسیدیم به مفاد و مواردی که در صلح مطرح است، نکاتی مطرح شد مختصر آن این بود که اولاً حضرت مجتبی علیه السلام ملزم کرد معاویه را که «اَن یَعملَ فی الناسِ بِکتاب الله و سُنَتَ رَسول» اولاً باید به کتاب خدا و سنت پیغمبر عمل کنی که هم عمل نکردن آتی او معلوم بشود که او در چه جبهه ای است هم اینکه خط روشن بشود. در بعضی نقل ها هست که باید به سیره ی خلفای صالح عمل کنی که او در واقع از یک حدی نتواند عقب تر برود. بعد فرمود که معاویه حق ندارد که برای هیچ کسی بعد از خودش عهدی قرار بدهد. بلکه باید امر را به شورای مسلمین واگذار کند چون در بعضی نقل ها هست که حضرت تأکید کرده است بعد از معاویه باید حکومت برگردد به آل ابی طالب و آل پیغمبر وجه جمع آن اینطوری است که اگر امام حسن از دنیا رفت و امام حسین هم از دنیا رفت و هنوز معاویه زنده بود باز هم حق ندارد ولیعهد تعیین کند و باید آن را به شورای مسلمین واگذار کند. نکته اینجا این است که اگر کسی خلیفه باشد در فضایی که خلفا را مشروع می دانند برای او حق تعیین خلیفه می دانند اکثر مسلمین. نظامی که مکتب اهل بیت قائل است خب این اصلاً در آن برای جاهایی که معصوم حضور دارد انتخاب را خدا انجام می دهد، انتصاب را خدا انجام می دهد و اصلاً جایی برای انتخاب غیر نیست. عقلایی هم نیست در جایی که حضور معصوم هست سراغ غیر معصوم بروند. اما برای کسانی هم که مکتب دیگری دارند و فکر می کنند آن ها قائل هستند که می تواند حاکم، حاکم بعدی را انتخاب کند امام حسن علیه السلام این را جلویش را گرفتند برای اینکه بفرمایند در آن تفکر هم در خلیفه ی مشروع نیستی. فعلاً با قدرت، با زور مدتی حاکم هستی و من هم به مصلحت مسلمین مدتی صبر می کنم و در واقع همه ی این احکام موقتی است، مجبوری است و در مشروعیت نمی خواهم بدهم که حالا بعداً عرض می کنیم معاویه سعی می کند از این سوء استفاده کند و حضرت دوباره توضیح مفصل می دهد. حق نداری کسی را بعد از خودت انتخاب کنی که بعدها که در واقع او یزید را ولیعهد انتخاب می کند حتی با تفکر کسی مانند بنی امیه هم که می گویند هر کسی در برابر ما قرار بگیرد مثل اهل برق می ماند و امام حسین علیه السلام نباید مقابل یزید در واقع عکس العملی نشان بدهد حضرت جلوی آن را هم می گیرد. از این جهت این یکی از آن مفادی است که تمهید و مقدمه سازی قیام سیدالشهدا علیه السلام.
آقای شریعتی: انتخاب ولیعهد در دوران امام مجتبی علیه السلام بود؟ با اینکه عهد کرده بودند.
حجت الاسلام کاشانی: نه حالا ان شاءالله جلوتر می رسیم که معاویه برای اینکه بتواند ولیعهدی یزید را تثبیت کند اول امام حسن علیه السلام را شهید کرد.
نتوانست و اتفاقا این از آن مواردی است که نشان می دهد بعضی از آن شروط را معاویه تا لحظه آخر شهادت امام حسن علیه السلام نتوانست زیر پا بگذارد.
آقای شریعتی: مقید بود.
حجت الاسلام کاشانی: می خواست زیرپا بگذارد شرایط به او اجازه نداد.
بعد حضرت فرمود که خب مردم باید در امنیت باشند همه جای دنیا، همه جای جهان اسلام، هیچ کسی را نباید دنبال کنی، این از آن کارهایی بود که در حکومت های ظالم انجام می دادند. دائماً فضا را امنیتی می کردند و عده ای را به هر بهانه ای که آن بهانه ها می توانست حب امیرالمؤمنین باشد، مکتب اهل بیت باشد. عرض کنم خدمت شما سیره ای غیر از سیره ی ظالمان باشد، به هر بهانه ای طرف را دنبال می کردند خیلی ها در طول تاریخ سر به بیابان گذاشتند، مخفیانه زندگی کردند، بیچاره شدند، زن و بچه ی خودشان را سال ها ندیدند، گم و گور شدند اصلاً بعضی ها را تاریخ نمی داند مثلاً سال 60 از دنیا رفتند یا 100 یعنی اینقدر فراری شدند. اینجا حضرت می فرماید حق نداری مردم را تعقیب کنی مگر کسی که مجازاتی دارد و در واقع دادگاه صالحه ای برایش تشکیل داده شده است. خب در همان دادگاه صالحه هم حضرت فرمود که در حق نداری شهادت بدهی در حضور در هم حق ندارند شهادت بدهند یعنی در نه اهلیت شهادت دادن داری که عدالت حداقلی است به نسبت، نه در حضور در شهادت بدهند که در قاضی باشی که این عدالت حداکثری است نه این را داری نه آن را؛ یعنی در خلیفه ی مسلمین نیستی، در فعلا مثل یک شاه، یک مَلک، یک آدم قدرتمندی که فعلاً زورت بیشتر بوده است، توطئه کردی، فعلاً مجبور شدیم به در واگذار کنیم.
آقای شریعتی: یعنی خلافت نیست سلطنت است.
حجت الاسلام کاشانی: بله، سلطنتی است آن هم باز سلطنت عادلانه نه یک سلطنت موقتی است. چون نه شاهد میتوانی بشوی نه قاضی، نه ولیعهد میتوانی تعیین کنی نه قانون جدید. قانون جدید فقط ذیل قرآن و سنت پیغمبر باشد و فهمی که از سنت پیغمبر خلفای صالح مثل امیرالمؤمنین.
آقای شریعتی: یعنی حضرت کاملاً مشروعیت را جدا کردند.
حجت الاسلام کاشانی: دقیقاً مشروعیت را جدا کردند، او تلاش می کند مشروعیت را به دست بیاورد که عرض خواهم کرد باز امام حسن علیه السلام مقابله می کند. بعد فرمود که خودش در نقل دیگری حق نداری خودت را امیرالمؤمنین بنامی با اینکه امیرالمؤمنین که آن ها می گفتند منظور آن امیرالمؤمنین علیه السلام که می گوییم نیست، امیرالمؤمنین یعنی رئیس مؤمنین به معنای لغوی، کسی که امر می کند. و هر کسی که حاکم بشود به معنای لغت امیرالمؤمنین هست منتهی چون اینجا سوء استفاده می شد چون کشور مسلمین و مؤمنین بود سوء استفاده می شد که کسی که امیر است بر مؤمنان است پس خودش یک شأن ایمانی دارد حتی با آن معنای لغوی امام حسن علیه السلام اجازه نداد در نقل های که حق نداری در را امیرالمؤمنین صدا بزنند در حاکم مسلمین هستی، صاحب سلطنتی، قدرت فعلا دست در هست. و باید سَب امیرالمؤمنین را ممنوع کنی دعا و نفرینی هم که در نماز، خیلی دردناک است این، امیرالمؤمنین را روی منبرها بعدها لعن می کردند، در قنوت نمازها نفرین می کردند. در بعضی نقل ها داریم که حضرت فرمود این ها هم باید ممنوع بشود و وقتی معاویه می پذیرد می دانید یعنی اینکه سَب امیرالمؤمنین معاویه هم با آن شخصیتی که بقیة الاحزاب است می پذیرد غلط است چون عهد کرده است. وگرنه اگر مثلاً نعوذ بالله امام حسن می فرمود باید نماز را ترک کنی که او نمی توانست بپذیرد. این پذیرش ضمنی یعنی اینکه من می پذیرم من هم نیازی نیست معاویه بپذیرد. امیرالمؤمنین را نعوذ بالله جسارت به ایشان را پیغمبر می فرماید جسارت به من است. اما از خَصمش امام حسن اقرار می گیرد در هم باید بپذیری این کار غلط است چون اگر خلاف این بود که حق نداشت او بپذیرد.
آقای شریعتی: ولی خیلی واضح و روشن بوده است.
حجت الاسلام کاشانی: نفرین نباید بکنی چون میدانید امیرالمؤمنین علیه السلام بعضی از جمله معاویه را نفرین می کرد در نمازهایش و این ها می خواستند مقابل به مثل کنند البته حالا یک ضرب المثلی است که نمی خواهم تکرار کنم نفرین امیرالمؤمنین مستجاب دعوه کجا و خلاصه لاطائلات بعضی دیگر. این ها را ممنوع کرد حضرت فرمود حق نداری.
بعد نکته ی دیگر این است که باید امنیت شیعیان را به صورت خاص حفظ کنی.
حق هر کسی را باید بهش بدهید اینطور نباشد که به یکی مالیات اضافه بگیرید، مالیات کم فضا این است که مسلمین و امام حسن علیه السلام در این نقل ها در نظر گرفت و یکی از آن ها که شخصی شده است این است که حق نداری من و حسین برادرم علیه السلام را توطئه کنی در مورد ما. برای اینکه احتمالش بیشتر است، یک سری شروط مالی هم در نظر گرفتند که بعضی نقل ها نوشتند قبلا چون توضیح دادیم الان مختصر آن را عرض می کنم. که مثلاً 5 میلیون درهم در سال امام حسن بگیرد یا 3 میلیون درهم یا 7 میلیون درهم اینقدر اعداد زیاد است یا 400 هزار درهم، یا 300 هزار درهم حالا 300 هزار کجا و 7 میلیون کجا خیلی متفاوت است. چقدر برادرم بگیرد، این فضا را خواستند فراهم کنند که بگویند قبلا ما توضیح دادیم که فتنه کجا بود که بگویند امام حسن علیه السلام برای حب مال یا علاقمندی به مال نعوذ بالله آمد سراغ معاهده ی آتش بس که از این مفاد معلوم است اینطور نیست. نکته ی مهم اینجاست که خواستند بگویند امام حسن علیه السلام یک سری پول طلب کرد نعوذ بالله آخر هم به او ندادند. یعنی دو طرف نعوذ بالله حضرت را نقل کنند. بعد آمدند با قیس مقایسه کردند حضرت را که قیس هم آمد و خلاصه یک معاهده ای بست چون قیس هم طرفدار داشت، پول داشت معاویه هم گفته بود من حتماً باید زبانش را ببرَم گفتند قیس هیچ، معاویه گفت هرچی پول می خواهی بگو بهت بدهم گفت نه من و یارانم در امنیت باشیم ما فعلا همراهی می کنیم و هیچ پولی نخواست. ببينيد قشنگ این تأکیدی که منابع بی امیه کردند که قیس هیچ پولی نخواست.
آقای شریعتی: می خواهد تقابل ایجاد کند.
حجت الاسلام کاشانی: بله تقابل ایجاد کند در حالی که در بعضی گزارش ها هست که امام حسن علیه السلام وقتی معاویه خیلی پیشنهادهای مالی داده بود حتی گفته بود من چک سفید امضا میدهم، من متن سفید می دهم هرچه خواستی زیرش را مهر می کنم حضرت فرمودند لَیسَ لمعاویه، معاویه حق ندارد که مال و بیع مسلمین را بخواهد به کسی بدهد که من با او شرط کنم اینقدر به من بده. من برای شهادت در دادگاه قبولش ندارم، برای قضاوت قبولش ندارم حالا بیت المال مسلمین را بگویم در از او باید بدهی. اگر هم چیزی یک وقتی از معاویه به سمت امام حسن آمده است در بعضی گزارش ها که خواهم خواند مثل این روایت که در کتاب علل الشرایع شیخ صدوق هست می گوید کانَ الحَسَن و الحسین علیه السلام یأخُذانِ من معاویة الاموال، بعدها سالانه معاویه پولی چیزی می داد لا یُنفقانِ من ذلک علی اَنفسِهما، خرج خودشان نمی کردند. بالاخره نگاه می کردند بیت المالی که افتاده دست خرج بی رویه ی بنی امیه که بزرگتر بنی امیه که قبل از امیرالمؤمنین بود مردم اعتراض کردند که بی رویه خرج بشود وای به حال دوره ی معاویه که دیگر خدا می داند چه کردند و چطوری غارت کردند این پول ها را که میداد این ها نمی گرفتند وَلا علی عیالِهِما، حتی به خانواده ی خودشان نمی دادند حتی برای مرکب خودشان خرج نمی کردند. این را چیکار می کردند؟ می دادند به فقرا، می دادند مثلاً فرض کنید از بیت المالی که مثلاً الان کشور ما 800، 900 هزار میلیارد یا بیشتر مثلاً یک میلیون و 400 هزار میلیارد ریال بودجه ی عمومی چقدر است این عدد و رقم های که می گویند حالا فرض کنید در یک کشوری باشد این همش دارد ریخت و پاش می شود حالا یک هزارم آن هم اگر به یکی بدهند که او به فقرا بدهد در همین پیام ها که هست، پیام های که خیلی ها لطف مردم است، گاهی ممکن است نکته ای هم بفرمایند پر از این است که این بسته ی گوشت رسید. خب ما در یک کشوری که آن جوری است و فضا که دست بنی امیه الحمدلله نیست، در دهه ی فجر هستیم خدا را شکر با این حال فقر یک جوری است که یک بسته ی گوشت رسید مردم تشکر می کنند، یک عده ای هم لطف می کنند یا از فقرشان، از گرفتاری هایشان مردم می گویند حالا در یک جایی که بنی امیه آمده سرکار و رسماً با قدرت می خورند و کسی هم جرأت نمی کند حرف بزند لاپوشانی هم نمی کنند. تمام ارکان قدرت هم دست خودشان است اگر هم جایی نقل شده است که بعدها نه در معاهده در این آتش بس بعدها به امام حسن علیه السلام پولی هم دادند،
آقای شریعتی: حضرت به جای خودش خرج می کرده است.
حجت الاسلام کاشانی: به فقرا می دادند حتی برای اصلشان آن را خرج نمی کردند یعنی علوفه ی اسب و شترشان را هم قرار نمی دادند، برای خودشان مصرف نمی فرمودند.
و یکی از نکات خیلی جالب که من دیدم این است که اگر امام حسن علیه السلام از این اموال گرفته بود نباید در گزارش های متعدد می نوشتند که امام حسن از کسی قرض کرد و به فقرا کمک کرد.
خب 5 میلیون درهم در سال به یک نفر بخواهند بدهند این اینقدر زیاد است که قرض لازم نيست بکنند. از طرفی کجا، اصلاً از امام حسن و مادرش حضرت زهرا عذر می خواهم برای همچین تشبیهی، همچین تمثیلی دیگر چیکار کنیم گرفتاری مسلمین به جایی رسیده است که تنازل شده است بین امام حسن و معاویه، ما چه کنیم. آیا گزارش شده است معاویه از اموالش آمد بیرون و داد به فقرا. معاویه اموال خودش که نه بیت المال رحم نمی کرده است. چند بار امام حسن علیه السلام از اموالش کلا آمده بیرون و داده به فقرا یعنی اموال شخصی خودش. چون حضرات معصومین برای اینکه امام بتواند مدیریت کند از زمان پیغمبر، امیرالمؤمنین همینطور موقوفاتی داشتند یعنی امیرالمؤمنین کار می کرد سنگین مدیریت موقوفات دست امام بعد بود که بعدها بعضی ها از بنی امیه و بنی عباس در مدیریت دخالت می کردند، بخشی از آن را به امام زاده های غیر امام می دادند که اختلاف درست کنند، مصادره می کردند.
پس یک درآمدی اهل بیت داشتند که آن را خرج فقرا می کردند یعنی در واقع به جا ارث آن را هم نیازی نیست از معاویه بگیرند، ارث پدرشان هم در واقع خرج موقوفات و خرج امور خیریه می کردند. اموال شخصی شان امام حسن دو سه بار کامل و دو سه بار چون اختلاف است، نیمش را حتی یک جفت کفش هزینه ی یک لنگ آن را پرداخت کرد نصف آن را داد دو سه بار هم کلا همه ی اموالش را داد. کجا معاویه این کار را کرده است یا کسی دیگر، اگر امام حسن نعوذ بالله معاذالله عذر می خواهم از امام حسن لازم نیست بگویم ولی اینقدر بنی امیه روسیاه رذل هستند مجبور است آدم اینطوری توضیح بدهد. که اگر 5 میلیون درهم و این ها میخواست بگیرد کی می آمد از اموالش بگذرد؟ و کسی به خاطر پول بخواهد این کار را بکنم، برای کسی دیگر گزارش نشده است. برای خلفای قبل از امیرالمؤمنین که این همه روایت به نفعشان جعل شده است کجا نوشتند همه ی اموالشان را در راه خدا دادند و فقیر شدند. حضرت خدیجه است که اینطوری است. یا از ثروتمندان اصحاب پيغمبر که بعضی از آن ها هم خدمت کردند کجا نوشتند فقیر شدند جز حضرت خدیجه سلام الله علیها؟ جده ی حضرت امام حسن و میدانید در بعضی نقل ها هست امام حسن علیه السلام چهره ی مبارکش شبیه حضرت خدیجه هست. و اتفاقاً سیره ی او هم شبیه حضرت خدیجه است، اموالش را در راه خدا داد کامل سه دفعه و این ها نشان می دهد که چقدر روسیاه است بنی امیه.
یک نکته ی دیگر که خیلی جالب است نشان می دهد که امام حسن علیه السلام اصلاً شرط مالی در این عهدنامه شان ندارد این گزارشی است که در انصاف الاشراف بلاذری آمده است.
سلیمان صرد خزاعی خب یک شخصیت جالبی است، خدا ان شاءالله عاقبت ما را ختم به خیر کند.
آقای شریعتی: الهی آمین.
حجت الاسلام کاشانی: سلیمان از آن کسانی است که صحابی پیغمبر است، از بزرگان کوفه است. در نامه های امام حسین علیه السلام به مردم کوفه گاهی خطاب به او است یعنی داریم من عبدالله الحسین بن علی علیه السلام الی سلیمان، ابن صرد الخزاعی، بعضی ها به سلیمان و حبیب و شیعة من اهل کوفه.
آقای شریعتی: یعنی سلیمان شخصیت مؤثری بوده است.
حجت الاسلام کاشانی: اینقدر مؤثر است که متأسفانه در کربلا هم حاضر نشد. اگر در کربلا آمده بود آن 4 هزار آدمی را که در ماجرای توابین کشته شدند هزار تا از آنها را اگر آورده بود کربلا سرنوشت کربلا عوض میشد. این سلیمان زمان امیرالمؤمنین همیشه سنگ امیرالمؤمنین را به سینه میزد و پای کار بود به جَمل که رسید خاطر شریف شما باشد یکی دو سال پیش که این بحث ما در سیره ی امیرالمؤمنین به جَمل رسید یادم نیست کی آنجا توضیح دادیم که جَمل شَک کرد یک لحظه که حق با کیست. خدا نیاورد که ما یک عمری سنگ اهل بیت را به سینه بزنیم در بزنگاه ها نعوذ بالله پای ما بلغزد به سمت گناه برویم، به سمت یاری نکردن. یک عمری آقا بیا آقا بیا بگوییم نعوذ بالله وقتی او آمد نَستَجیبُ بالله معاذالله بعد دچار شک و تردید بشویم. که امیرالمؤمنین توبیخ کرد او را و او هم آمد به امام حسن گفت پدرت مرا توبیخ کرد ولی من به دردتون میخورم که این جمله، جمله ی خوبی نیست حضرت فرمود که از در یک توقعی داشته که از هر کسی نداشته است.
آقای شریعتی: به کی گفته بود؟
حجت الاسلام کاشانی: به امام حسن آمد گله امیرالمؤمنین را کرد گفت ببین پدرت با من چطوری من را در جمع مثلاً گفت در چرا نیامدی، حضرت فرمود از هر کسی یک توقعی است از در انتظار داشته خب، در یک عمری می گویی من شیعه ی علی هستم. آمد به امام حسن اعتراض کرد خب این اعتراضات هم عجیب است دیگر یعنی از یک جهت حق داشتند چون می دانستند معاویه کیست.
اما از یک جهت حق نداشتند که باید شرایط امام حسن را درک می کردند، لشکر را می دیدند. حضرت به خیلی از این ها فرمود که همه که مثل در نیستند همه که آن چیزی که در دوست داری دوست ندارند، چیکار کنم که این مردم از جنگ خسته شدند؟ چیکار کنم نمی خواهند استقامت کنند؟ چیکار کنم که حاضرند دو سال بیشتر زندگی کنند ولی زیر یوق معاویه باشند؟ امام بنایش بر این نیست که با مثلاً امور تکوینی یا این ها شبیه کسانی که می خواهند مردم را سِحر کنند نعوذ بالله مردم را با مثلاً اجبار و تکوین جابه جا کنند. باید انتخاب کنند گوهر امام حسن علیه السلام که گوهر هم کم است چی بگویم، اینقدر ارزش دارد که مردم او را انتخاب کنند. اینکه دیگر حالا خلاصه با ادبیات امروز من بمیرم و در بمیری که حضرت نمی آید التماس مردم را بکند، نمی خواهد اجبار کند حق را روشن می کند. حضرت فرمود همه نمی خواهند من چیکار کنم که همه نمی خواهند و ما اگر همه نخواهند امیرالمؤمنین فرمود من شما را اکراه، مُکره نمی کنم مجبور نمی کنم من آخرت خودم را برای دنیای شما خراب نمی کنم به شما زور بگویم. اینجا سلیمان یک اعتراضی کرد خیلی این مهم است گفت که دو سال از آتش بس که گذشته بود گفت لم تاخذ لنفسك ثقة في العقد، و لا حظا من العطية ، یک وثیقه ای از او میگرفتی که در سال یک چیزهایی به شما بدهد چرا نگرفتی؟ چرا هیچی در این مفاد صلح برای مال برای خودت نخواستی؟
آقای شریعتی: مثلاً یک حقوقی برای خودت در نظر می گرفتی.
حجت الاسلام کاشانی: بله، مگر نمی بینی الان کم کم دنبال این هستند که یک یک لغو کند جاهای مفاد صلح را پس تا اینجا به این رسیدیم که خیلی بحث مهمی است. در مفاد صلح امام حسن علیه السلام یا آتش بس امام حسن علیه السلام با معاویه مصلحت مسلمین در نظر گرفته شد، آن ها تلاش کردند حب مال به امام نسبت بدهند، حضرت عمدتاً مصلحت مسلمین را در نظر گرفت. یکی از مهم ترین وثایق از بین وثایق بسیار این است که سلیمان آمد اعتراض کرد بابا این معاویه آمده شده حاکم مسلمین دو سال گذشته بود چرا یک مالی در این مفاد آتش بس برای خودت نخواستی؟ اگر چیزی بود، 5 میلیون درهم درهم بود که می گفت آقا اعتراضی نمی کرد با این ادبیات. چرا؟ این نشان می دهد سلیمان یکی از مشکلات او این است که از نگاه امام از عینک امام، از منظر امام نگاه نمی کند. چرا پول نگرفتی، مگر امام حسن پول لازم دارد؟ امام اراده کند عالم همه اموال امام است، امام اراده کند به زمین دست بزند همه ی عالم طلا می شود. به صورت ظاهری امام کشاورزی یا تجارت کند دست امام برکت دارد حالا آن مسائل تکوین را می گذاریم کنار. درختی را که امام قرض کند فرق می کند با درختی را که معاویه بکارد و ریشه ی آن را بخواهد درست بشود و میوه ی آن و این ها. یعنی از هر جهت امام هر سمتی برود امام به پول اونطوری نیاز ندارد. این وسیله ای است خمس و زکات برای اینکه دیگران تطهیر بشوند. برای همین داریم که خود من اموالهم صدقة تُطَهِرُهُم و تُزَکیهم، ای پیغمبر از اموال این ها زکات بگیر که پاکشان کنی حالا چی را پاک کنی بحث کردند. و این ها را رشد بدهی و صَلِ علیهم برای این ها دعا بکن، انَ صلاتَکَ سَکَنٌ لَهم، دعایشان کن که این ها آرامش پیدا کنند. لذا یک بنده خدایی که زمان پیغمبر اکرم زکات میخواست از زیر آن در برود مثل فرار مالیاتی، بعدا آمد گفت می خواهم بدهم حضرت فرمود نمی گیرم در می خواستی زکات بدهی پاک بشوی در باید التماس می کردی، منت هم می خواهی بگذاری نمی گیرم. تا آخر عمرش نقل شده است پیغمبر اکرم تا زنده بود از او زکات نگرفت فرمود این زکات را من بگیرم در را دعا می کنم. این خمس و زکات یک وسیله ی تقرب به خداوند برای مؤمنان است نه برای امام معصوم، امام معصوم که به کسی نیاز ندارد.
این نباید جهت آن فراموش بشود. امام با معاویه یکی از فرق هایش این است که امام بنده ی مال نیست بلکه امام امامِ اموال است. این می گوید آقا یک چیزی هم برای خودت می گرفتی این معلوم است در باغ نیست. این تا اینجا هنوز،
آقای شریعتی: ضمن اینکه این نکته ی سلیمان دم خروس اینجا می زند بیرون دیگر یعنی در نقل هایی که آمده است گفتند حضرت یک چیزی طلب کرده، یعنی در منابع خودشان آمده است.
حجت الاسلام کاشانی: بله دقیقا دروغش روشن است. غیر از اینکه این را عرض کردیم 5 میلیون درهم اگر گرفته بود یک جایی خریده بود یا یکی گفتند امام حسن قرض می گرفت و به فقرا کمک می کرد بعد پرداخت می کرد آن قرض را. این خیلی روشن است منتهی به خاطر اینکه متاسفانه تاریخ بنی امیه نگاشته شده است فراوان است کسی حواسش به این چیزها نباشد غرق می شود در این نقل ها. مجبور هستیم این ها را بگوییم وگرنه خیلی روشن است.
یکی از جاهایی که هم تلخ است، هم نکته ی اعتقادی دارد و من استخاره کردم بگویم این است که هنوز، خب این آتش بس نامه نگاری ها انجام شد و کار تمام شد، معاویه می خواهد بیاید کوفه امام حسن یک سخنرانی کرده است. این را هم منابع متعددی نوشتند که در بسته مستندات می گذاریم. من از ابن اثیر که غیر شیعه هست می خوانم محضر شما.
می گوید لَما رای الحسن معاویه خَطَب الناس قَبلَ دخول معاویه یا اَل کوفه، هنوز معاویه نرسیده بود به کوفه، کارها تمام شد و معلوم شد که امام حسن علیه السلام آتش بس امضا کرده است حضرت سخنرانی کرد. در آن سخنرانی چه فرمود؟ سخنرانی که یک پیام دارد، این نشان می دهد در این پیام حضرت خیلی حرفها می خواهد بزند. می داند که قبل از آن دروغ نسبت به امام حسن زیاد بستند، می داند که بعدا به امام حسن علیه السلام دروغ زیاد می بندند تا امروز. حضرت یک پیام دارد در این سخنرانی قبل از اینکه معاویه برسد آن این است. فرمود اَیُها الناس انَما نَحنُ اُمرائُکم و ضَیفانُکُم، ما امیر بودیم و مهمان شما، امیر بودیم باید اطاعت می کردید که نکردید، مهمان بودیم باید محترم می داشتید که نداشتید. و نحن اهل بیت نبیکم ما اهل بیت پیغمبر شما هستیم الذینَ اَذهَب الله عَنهُم الرجس و طَهَرَهُم تَطهیرا، ما آن اهل بیتی هستیم که در سوره ی احزاب خداوند فرمود که رجس و پلیدی را از آن ها زدوده است و آنها را تطهیر کرده است. جمله ای نفرمود کَرَرَ ذلک، خیلی این را تکرار کرد، من از اهل بیتی بودم که أَذْهَبَ الله عَنهم الرجس، من از اهل بیتی بودم که یُطَهرَهُم تَطهیرا، من از اهل بیتی بودم که اذهَب الله عَنهم الرجس، می گوید حضرت اینقدر این را تکرار کرد میخواست وجدان این ها به درد بیاید کَرَرَ ذلکَ حتی ما بَقی الا مَن بَکا، همه شروع کردند به جیغ و فریاد و گریه یعنی پشیمانی. می گفت ما از اهل بیت هستیم گفتید فروخته، گفتید که الان حال جنگ با معاویه ندارید، حرفهایی که از طرف معاویه می آمد هی این طرف و آن طرف می نشستند و می گفتند. گفتید که این چی می خواهد، چیکار باید بکنیم، باید تشدید کنیم، من اهل بیت هستم بعد چرا حضرت این را تکرار می کند چون همه می دانند از اهل بیت هست حرف جدیدی نخواسته بزند. من از اهل بیت هستم. جمله ی دیگری هم نمی فرماید حضرت.
همین اینی که شما بدانید تفاوت بین امام حسن علیه السلام و معاویه، امام حسن و سلیمان، امام حسن و قیس، امام حسن و خوبان، امام حسن و بدان، از انسان ها این است، امام حسن از اهل بیت معصوم مطهر است آن ها نیستند. یک چند دقیقه در محضر این آیه ی شریفه باشیم.
آقای شریعتی: و یک مقدار می آییم جلوتر می بینیم که همین ادبیات، همین بیان در کلام نورانی امام رضا علیه السلام هست.
حجت الاسلام کاشانی: امام رضا همه ی ائمه همینطور هستند.
آقای شریعتی: بِشُروطِها وَ أنَا مِن شُروطِها
حجت الاسلام کاشانی: خدا خیرتون بدهد.. امام حسین علیه السلام وقتی خواستند بیعت بگیرند فرمود «إنّا أهلُ بَيتِ النُّبُوَّةِ ومَعدِنُ الرِّسالَةِ ومُختَلَفِ الْمَلَائِكَةِ بِنا فَتَحَ اللّهُ» رفتید کجا؟ امام سجاد علیه السلام در کاخ یزید وقتی سر مطهر حضرت در تشت بود سخنرانی کرد خطبه چی بود؟ ما اهل بیت هستیم، ما اهل بیت هفت ویژگی و شش خصلت و این ها داریم. همینطور یک یک ائمه تا مثلاً امام باقر علیه السلام به آن دو نفر فرمود «شَرِّقا و غَرِّبا لَن تَجِدا عِلما صَحيحا إلاّ شَيئا يَخرُجُ مِن عِندِنا أهلَ البَيتِ» هر جا میخواهید بروید اینجا باب ورود شهر علم اینجاست. تا فرمایش شما که حضرت رضا علیه السلام فرمود در آن جایی که هزاران هزار محدث خبره آماده اند یک چیزی، یک دسته گلی از امام رضا از پیغمبر بشنوند، از پدران او که همه فرزندان پیغمبر هستند، همه 100 هزار روایت در بعضی از آن حفاست، 300 هزار روایت با سندش حفظ بودند. اهل آن جلسه ی نیشابور حضرت آنجا فرمود که کَلِمَةُ لا اِلهَ اِلاَّ اللّهُ حِصْنی فَمَنْ دَخَلَ حِصْنی اَمِنَ مِنْ عَذابی» منتظر شدند ببینند تمام است یا نه، این دژ توحید را امام رضا بیان کرد حضرت دژ توحید را هم مقید به قیودی کرد، مشروط به شروطی کرد فرمود بشروطها و انا من شروطها. هرکسی لا اله الا الله بگوید فرعون لا اله الا الله بگوید در حالی که از کرسی تفرعون پایین نیامده است به درد نمی خورد. دیدید که در دریا داشت غرق میشد گفت من می خواهم ایمان بیاورم گفت الان دیگر به درد نمی خورد.
یعنی شروط دارد لا اله الا الله گفتن حضرت فرمود بشروطها و انا من شروطها من از شروط آن هستم، یعنی چی امام رضا از شروط آن هست؟ آیا اصلاً از غیر از این مسیر می شود به اینجا رسید؟ می شود از مواهب توحید بهره مند شد؟
آقای شریعتی: یعنی این برای این اتفاق افتاد که افکار عمومی بیدار بشود و به خودش بیاید.
حجت الاسلام کاشانی: این مسئله ی اهل بیت از آن چیزهایی است که حالا اینجا جالب است امام حسن علیه السلام مدام تکرار کرد، تا همینطور که گریه کردن چون با وجدانشان فهمیدن حق چیست، حالا این آیه ی تطهیر خیلی نکته دارد و من بنا ندارم که یک بحث تفسیری مطرح کنم آن وقت چند جلسه باید روی آن بایستیم. اما یک چند تا نکته ی مختصر از آن می گویم که اینجا معلوم بشود که امام حسن علیه السلام چه نکته ای را دست روی آن گذاشته است از بین 6 هزار اندی آیه می توانست چند آیه را تکرار کند. در سخنرانی هایی در حضور معاویه چون شامی ها هم هستند و شامی ها خیلی چیزها را نمی دانند حضرت تعداد بیشتری آیه و روایت و فضيلت خواند که ان شاءالله هفته ی آینده اگر زنده باشیم عرض می کنیم. اما اینجا که کوفیان هستند و کوفیان امیرالمؤمنین را می شناسند، اهل بیت را می شناسند. خیلی از آن ها محبان اهل بیت هستند اینجا حضرت دست گذاشت روی آن نقطه ی محوری گذاشت. ببینید ما یک تفاوتمان با سایر مذاهب این است که ما آن عزیزان وقتی می خواهند بروند سراغ پیغمبر اکرم مجبور هستند از کانال فقهای اولیه که با استنباط و حذف پیغمبر می رسند بروند سراغ پیغمبر. در حالی که به خاطر اینکه قرن یک بوده پیغمبر اکرم سال11 هجری از دنیا رفته است. قیل و قال زیاد است، حرف درست و نادرست مخلوط است. یک تفاوت مکتب اهل بیت این است که 250 سال تقریبا معصومین فرمایشات پیغمبر را که به او نسبت داده می شده حک و اصلاح کردند این ها کلمات پیغمبر هست این ها نیست. این کلام پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم هست اختلاف است در معنای آن مثلاً مولا یعنی چی؟ همانطور که قرآن آیه دارد پیغمبر اکرم مراد قرآن را توضیح می دهد پیغمبر اکرم فرمودند من کنت مولا، مثلاً ده ها، صدها، هزاران روایت. معصومین ما آمدند چیکار کردند این مراد از مولا یعنی چی؟ با مناسک عید غدیر مشخص کردند مولا اینجا چیست؟ روز غدیر چه اتفاقاتی افتاده است؟ چون معصوم هستند دیگر حدس و گمان نیست که، ما 250 سال بعد قبلش هم بوده است ولی بعد از 250 سال تازه وارد وادی جدی اجتهاد شدیم یک تفاوت است. یعنی نگاه ما به ائمه مان با نگاه سایر مذاهب به امامشان فرق دارد، نگاه آن ها به امامشان شبیه نگاه ما به مراجع تقلیدمان است. حالا چرا امام حسن علیه السلام دست روی آیه ی تطهیر می گذارند؟ ببینید من اول آیه ی ششم سوره ی مبارکه ی مائده اواخر آن را بخوانم تا ببینیم قرآن در مورد اهل بیت چه فرموده است. سوره ی مبارکه ی مائده آیه ی 6 آخرش می فرماید «ما یُریدُ الله لِیجعل عَلیکُم من حَرَجٍ» خدا نمی خواهد به شما سخت بگیرد حالا می گوید اینطوری وضو بگیر، اینطوری تیمم کن، اینطوری غسل کن، این کار را بکن، طواف این شکلی است، خدا نمی خواهد به شما سخت بگيرد آی مردم خدا به عبادت ما نیازی ندارد. چرا پس مدام می گوید امر و نهی خدا برای چیست؟ ولکن یُریدُ لیطهرکُم عبارت را ببینید، یُریدُ لیطهرکُم خدا می خواهد تطهیرتان کند، و لیتمَّ نعمته علیکم و می خواهد نعمت خودش را بر شما تمام کند. خب احکام مال کیست؟ مال اهل بیت است؟ نه دیگر مال همه هست، مال تمام مردم زمان پیغمبر است، تمام مردم دوران امیرالمؤمنین است، همه ی مردم دوران امام کاظم است. امروز ما ماه رمضان در پیش است روزه می گیریم، حج می رویم ان شاءالله، دوباره نسل بعد و نسل بعد. پس خدا می خواهد یُریدُ لیطهرکُم خدا می خواهد همه ی ما را تطهیر کند، خدا اینطوری نیست که ما را آورده باشد در این دنیا بخواهد رهایمان کند. خب خدا که می خواهد همه را تطهیر کند اینجا چی می فرماید «إِنَّمَا یُرِیدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَیُطَهِّرَکُمْ تَطْهِیرًا» خدا خواسته فقط دو سه تا فقط داریم در این آیه، ما گاهی می گوییم که من و آقای شریعتی چند هفته پیش محضر مادر شهیدی رسیده بودیم خب یعنی ممکن است با چند نفر دیگر هم رفته بودیم یک فیلمبردار عزیزی هم بود، آقای رکنی هم بود اما یک وقتی بگویم من و آقای شریعتی فقط رفتیم کسی هم نبود فقط ما، ببینید در این انحصار معلوم است، در یک حادثه ای فلان جا فقط من شاهد بودم کسی دیگر نبود.
آقای شریعتی: منحصر در شماست.
حجت الاسلام کاشانی: آره، یک وقتی می گویم دیروز من دیدم ترافیک بود میدان آزادی این را دیدم، خب این همه آدم در ترافیک دیدم، یک وقت می گویم فقط من انحصار برای مشخص کردن مصادیق. خدا می فرماید انما خب خدا فقط اراده کرده است، خواسته است که رجس و پلیدی را از شما و اهل بیت بزداید وَیُطَهِّرَکُمْ تَطْهِیرًا. خب آنجا خدا می خواست همه را تطهیر کند اینجا فقط شما را. یعنی دست کشیده از آن؟ نه دیگر دست نکشیده است، باز دوباره حضرت حق می توانست بفرماید که لِیُذْهِبَ الرِّجْسَ عنکم، فرمود لِیُذْهِبَ عَنکُمُ الرِّجْسَ اگر عزیزان بروند از آن هایی که ادبیات عرب می خوانند می دانند اینجا فقط و فقط از شما خدا اراده کرده است اینجا یک فقط انحصار اول آن است یک انحصار هم از شما هست. خود اهل بیت هم ادیبان عرب می گویند اختصاص است. باز شما اهل بیت،
آقای شریعتی: وقتی عنکم مقدم می شود.
حجت الاسلام کاشانی: و خود اهل بیت هم نقش آن، حالا آن را نمی خواهم توضیح بدهم یعنی خدا یک جایی می فرماید آی مردم روزه می گیرید، حج می روید سخت است ولی من نمی خواهم به شما سخت بگیرم ولکن یرید لیطهرکم اینجا می فرماید که خدا اراده کرده است شما را فقط ای اهل بیت تطهیر کند یطهرکم. خب خدا که یادش نمی رود جای دیگر چه فرموده است معلوم است این می خواسته فرق می کند. یک وقت می خواسته اینطوری است که خدا می خواهد ما برویم بهشت حتماً می خواهد. «إِنَّا هَدَيْنَاهُ السَّبِيلَ إِمَّا شَاكِرًا وَإِمَّا كَفُورًا» خب می گوید آقا شما به سمت خدا می خواهید حرکت کنید یا به سمت شیطان می خواهید حرکت کنید می توانید هر کدام را خواستید بروید انتخاب کنید. من می خواهم به سمت خود من بیایید پیغمبر می فرستم، نفس لوامه برایتان می گذارم، سوره ی شمس را ببینید که فجور و تقوایتان تشخیص می دهید، قَدْ أَفْلَحَ مَن زَكَّاهَا را تشخیص می دهید، علم به شما می دهم، فطرت می دهم، میل شما به سمت کمال هست، اولیای خدا می آیند، امام حسین می آید و شهید می شود همه ی ابزارها را فراهم کردم شما به سمت من بیایید اما اگر نعوذ بالله کسی هم خواست ترامپ بشود، صدام بشود، چی بشود می شود. آنجا که می فرماید من می خواهم همه ی شما را تطهیر کنم من می خواهم همه ی شما را تطهیر کنم خب بسم الله معلوم است که تطهیر کردن یکی از آن همین وضو و غسل و تیمم و نماز و روزه و این ها هست، یکی از آن ها اموال مردم را محترم شمردن، توجه بیت المال، خدمت به خلق،
آقای شریعتی: زکاتی که شما اشاره کردید.
حجت الاسلام کاشانی: زکات و خمس و همه ی این احکام و دستورات و مردم داری و خدمت به خلق و این ها. خب این برای همه هست، همه که انجام نمی دهند بعد یک جایی می فرماید فقط و فقط شما را خب فقط و فقط شما را که این برای همه هست، این یعنی چی؟ اینجا یعنی اینکه من کاری می کنم که شما با علمی که دارید شما به سمت رجس و پلیدی نمی روید. آیه هم می فرماید یرید نمی فرماید اَرادَ خدا مدام دائماً این خواسته را دارد یعنی چی؟ اگر قرار بود خدا مجبور کند اهل بیت را، یعنی کلید اختیارشان را خاموش کند می گوید این ها به گناه می رسند مثل فرشته ها اصلاً میلی نداشته باشند اینجا بعد می فرماید انَما اَرادَ الله خدا می فرماید انَما یریدُ الله، یعنی اینکه خدا دائماً، مستمراً تا آینده چون هنوز امام زمان اراده می کند یعنی چی؟ یعنی اینکه این مثال خوبی است یکی از دوستان ما زده است می گوید طلا را همه دوست دارند آنی که دارد در کارخانه ی طلا سازی کار می کند مثلاً هزار درجه، 800 درجه ذوب کردند طلا را نمی دانم چند درجه حرارت ذوبش می کنند. می گوید می داند طلا خوب است ولی طلای مذاب را دست نمی زند این نه اینکه مجبور است بگوید دیگر مجبور شدی دیگر، کلیدت را خاموش کردند می گوید نه مجبور نیستم دست نمیتوانم بزنم به این. می فهمم می سوزاند این آدم از را اختیار و علم خطا نمی کند. ائمه همه ی ورودی های گناه را مثل دیگران چه بسا دارند اما علمی که خداوند اراده کرده است باعث شده است که این ها به این موضوع که می رسند.
آقای شریعتی: اصلاً به آن سمت نمی روند.
حجت الاسلام کاشانی: بله، یعنی اینکه وقتی پیش می آید چون علم دارند، چون پلیدی گناه را، من نمی دانم دل شکستن چقدر پلید است چقدر بیچاره کننده است، مال مردم خوردن، دست به مال یتیم زدن که خدا می فرماید آتش است نمی فهمم چیست. امام پلیدی های گناهان را می بیند لذا خدا اراده کرده است، امام حسن علیه السلام در بین این همه آیات دست روی این یکی گذاشت. حالا من عذرخواهی میکنم از بینندگان که من می خواستم تلخیص کنم اشاره کنم این آیه ی تطهیر خیلی بحث مفصلی است.
امام حسن فرمود من همان کسی بودم که سمت هیچ پلیدی نمی رفتم چه بهتان ها که به ما زدید و به مردم کوفه ای گفت که چه بهتان های را باور کردید. لشکر را خالی کردید، من را تنها گذاشتید، خنجر به ران من زدید، بقیه نیامدند دفاع کنند، کار را به جایی رساندید که گفتم شما خدا را می خواهید و آخرت را می خواهید و سعادت را می خواهید یا دنیا؟ فریاد زدید می خواهیم بمانیم در دنیا. برو کنار بگذار معاویه بیاید چند صباحی زندگی کنید من گفتم بچه های شما گدای در خانه ی این ها می شوند قبول نکردید. من یک آدم عادی نبودم ها من از آیه ی تطهیر بودم، می دانید همسران پیغمبر هیچ کدام ادعا نکردند ما اهل آیه ی تطهیر هستیم اما ائمه همان طور که در گفتگوی قبلمان چند دقیقه پیش گذشت هر کدام فرصت شد ما اهل بیت هستیم. حضرت فرمود فراموش کردید از دست دادید حالا دیگر باید منتظر باشید تا معاویه بیاید که حالا معاویه به کوفه می رسد را ان شاءالله هفته ی بعدی عرض می کنیم.
آقای شریعتی: بسیار خب خیلی ممنون و متشکرم از توجه شما و خیلی ممنون و متشکرم از حاج آقای کاشانی مشرف بشویم به ساحت نورانی قرآن کریم. به قلب قرآن رسیدیم آیات نورانی سوره ی مبارکه ی یاسین را امروز تلاوت می کنیم صفحه ی 440 برمی گردیم در بخش، دوم گفتگویمان با احترام و با افتخار همراه شما هستیم و در کنار شما خواهش می کنم بفرمایید.
آقای شریعتی: اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم.
ان شاءالله لحظات زندگی همه ی ما منور به نور قرآن کریم باشد باید خداحافظی بکنیم به همه ی مخاطبان خوب شبکه ی محترم افق، همه ی شنوندگان خوب رادیو معارف هم با دل و جان سلام می کنیم و خوشحال هستیم که با ما همراه هستند. برای هم دعا کنیم، مراقب سلامتی خودتان باشید حاج آقای کاشانی هم الان دعا می کنند و ان شاءالله همه با هم آمین خواهیم گفت.
حجت الاسلام کاشانی: از خدای متعال می خواهیم که در این ماه رجب و بعد ماه شعبان که اولیا خدا این دو ماه را توشه می کنند برای اینکه از رمضان استفاده کنند ما هم از آن کسانی باشیم که از ماه رجب و شعبان بهره مند هستیم، توفیق عبادت و ترک گناه داریم و ان شاءالله توشه ی دیدار امام زمان، همراهی حضرت، خدمت به حضرت در این ماه برای همه ی ما ان شاءالله رقم بخورد.
آقای شریعتی: ان شاءالله، خیلی از شما ممنون متشکرم ان شاءالله فردا با حضور حاج آقای تراشیون به شما سلام خواهیم کرد. مراقب سلامتی خودتان باشید باز هم تأکید می کنم زدن ماسک، رعایت فاصله های اجتماعی که ان شاءالله این موج جدید امیکرون هم ان شاءالله رد بشود مردم ما همیشه در صحت و سلامت باشند.
می خواهیم سفر کنیم مدینه منوره و با دل و جان به امام غریب و مظلوم مان امام مجتبی علیه السلام سلام کنیم.
تا فردا و تا سلامی دوباره متشکرم از شما حاج آقای کاشانی.