سلام عرض میکنم خدمت عزیزان و خانم و آقایان و به سمت خدای امروز خوش آمدید. آقای تراشیون سلام علیکم و رحمه الله. خیلی خوش آمدید.
حجت الاسلام تراشیون: سلام علیکم و رحمه الله. عرض ادب و احترام دارم محضر بینندگان خوب برنامه.
شریعتی: در ذیل هنر خوب زیستن و هنرمندانه زندگی کردن به این موانع ارتباط مؤثر و راهکارهایی که فاصلهها را کم میکند و امروز میخواهیم از ارتباطهای مؤثر و راهکاری آن صحبت کنیم.
حجت الاسلام تراشیون: بسم الله الرحمن الرحیم و الحمدلله رب العالمین. درود بر نبی مکرم اسلام میفرستم و اهل بیت آن پیامبر بزرگوار و عرض ادب و احترام و محبت هم به محضر ولی نعمت خود حضرت ولیعصر (روحی و ارواح العالمین لمقدم الفداء) دارم. ما در هفته گذشته حدود ده، یازده مورد از آن رفتارهایی یا کلامهایی که منجر به سد ارتباط بین زن و شوهر میشود را بیان کردیم. وعده دادیم که اگر خدا بخواهد در این هفته آن عواملی که میتواند ارتباط زن و شوهر را تسهیل کند و به نوعی یک موتور حرکت و پیشرانی برای خانواده باشد را شروع به شمردن کنیم و آنها را هم محضر بینندگان خوب خود تقدیم کنیم. من قبل از اینکه به اولین نکته اشاره کنم یک مقدمه چند جملهای و کوتاهی را عرض کنم. به نظر میرسد که زن و شوهر هر چه برای ارتقاء سلامت روابط خود در خانواده هزینه کنند، به نوعی زیان نکردند و یک برد است و واقعاً برنده این میدان هستند. دلیل آن هم این است که امروز ما نیاز به یک مأمن گاه و خاستگاهی داریم که در آن به یک آرامشی برسیم. اینجا غیر از خانواده به ظاهر جای دیگری نیست. خصوصاً انسان یک مونس و یک همدمی داشته باشد که بتواند با او گفتگو کند و سخن بگوید و حرف بزند. درست است که ما عوامل آرامش بخش را زیاد داریم و ارتباط با خدا به انسان خیلی آرامش میدهد و ارتباط با اهل بیت خیلی به انسان آرامش میدهد ولی از آنور خود خداوند متعال یکی از عوامل ایجاد آرامش را هم خانواده قرار داده است. کارکرد خانواده این است و لذا ما باید حتماً خانواده را به این کارکرد خود نزدیک کنیم اما اگر بخواهیم به آن آرامش دست پیدا کنیم اولین گام این است که چگونه زن و مرد با همدیگر ارتباط سالمی را برقرار کنند و به چه نکات و شاخصهایی عمل کنند که بنای ما این است که به حدود یازده نکته اشاره کنیم. اولین نکتهای که میتواند کمک کند بحث مسئولیتپذیر بودن در محیط خانه است. وقتی که زن یا مرد مسئولیتهای محولهای که دارد در خانواده را به خوبی انجام میدهد، طرف مقابل حس خوبی به این خانه و همسر خود دارد. افرادی که میبینیم که مسئولیتگریز هستند و مسئولیتهای خود را به خوبی انجام نمیدهند. مثلاً شما میبینید که آقا مسئولیتهایی دارد و تأمین نیاز مالی خانه است و توجه عاطفی به همسر است و گاهی اوقات وقت گذاشتن برای فرزندان است و وقتی که این کار را نمیکند، خانم دچار یک تشویش روحی و ذهنی میشود یا آقا وقتی میبیند که خانم خود در محیط خانه به آن مأموریتهایی که روی دوش او است به خوبی انجام وظیفه نمیکند و خیلی هم زیبا است که این نکته را عرض کنم، شما وقتی که روایات را میبینید، زن و شوهر این وظایفی که روی دوش آنها در خانواده گذاشته شده است و انجام میدهند، خود آن یک معادلسازی عبادی شده است و اتفاقاً یکی از اشکالاتی که امروز وجود دارد این است که یک عده میخواهند به این آسیب برسانند و به مرد بگویند که مگر تو نوکر این زن و بچه هستی که خود را بکشی که یک لقمه نان در بیاوری و به خانم میگویند که مگر تو کلفت این خانه هستی که فقط بشوری و بسابی ولی وقتی به فرهنگ دینی خود نگاه میکنیم، میبینیم که تکتک این رفتارها ارزشمند است و مردی که حرکت میکند برای به دست آوردن روزی حلال برای اهل خود، اگر عبادت ده جز باشد، نُه جز آن این است. یا خانم که در محیط خانه فعالیتهای مرتبط با نیاز داخل خانه را انجام میدهد در روایت داریم که اگر خانم یک چیزی را در خانه جابهجا کند و مرتب کردن و جمع و جور کردن، خدا به او نظر رحمت میافکند. اینها ارزش است و ما نباید اینها را فراموش کنیم. اگر خداوند یک جایی پاداش زیادی میدهد دلیل آن این است که در این یک منفعت زیادی وجود دارد. یکی از منافع آن همین است یعنی آرامشی که میتوانند در قبال این مسئولیتپذیری به یکدیگر بدهند. نکته دوم قدرشناس بودن در زندگی مشترک است. یعنی این خیلی موتور پیشران قوی هم هست یعنی زن و مرد وقتی احساس کنند که کاری را که انجام میدهند دیده میشود. آقا وقتی بعدازظهر از سرکار به خانه میآید یا شب میآید ببیند که خانم او قدردان زحمات او است و او فردا با انرژی بهتری سرکار میرود یا آقا وارد خانه میشود و کارهای خانم را میبیند و از او تشکر میکند، خب این منجر به دلگرمی خانم میشود. یک موقع کارهای خانمها در خانه کمتر دیده میشود. میگویند ما از صبح تا شب بدو بدو میکنیم ولی انگار هیچ کاری در این خانه انجام نشده است، دلیل آن هم این است که جنس کار خانمها ظریف است. خانم صبح بلند میشود، میرود یک لیوان را از بوفه بردارد و یک انگشت میکشد و میبیند که این بوفه را خاک گرفته است، همه را بیرون میریزد و تمیز میکند. آقا وارد خانه میشود این را نمیبیند. الان شما چند تا مرد را دیدید که در محیط خانه یک انگشت داخل بوفه بکشد که چرا این خاکی است؟ یعنی خانم دارد زحمت را میکشد ولی مرد ممکن است که این را نبیند و لذا اگر ما هم نمیبینیم دلیل بر نبودن آن نیست. یعنی حتماً آن قدردانی را گاهی اوقات از حالات همسر خود میتواند متوجه شود که این صبح تا ظهر یا غروب تا شب چه قدر زحمت کشیده است. ما این قدردانی را از همسر داشته باشیم و بدانیم که قدردانی اگر بکنیم این خود یک نوع شکرگزاری به درگاه الهی است. ما در روایات هم داریم که شکرگزارترین انسانها نسبت به خداوند، آن کسانی هستند که نسبت به خلق خدا اهل تشکر و قدردانی و شکرگزاری هستند یعنی بدانید که این هم از جنبههای عبادت ارزشمندی است که برای انسان بهره زیادی را به دنبال دارد و همان طور که شکرگزاری نسبت به خداوند در آیات و روایات داریم که روزی انسان را زیاد میکند یا در تعابیری داریم که توجه الهی را به فرد فزونی میبخشد. در محیط خانه هم همین است یعنی آثار روحی و روانی آن این جوری است که وقتی که شما قدردانی میکنید آن انگیزه طرف مقابل را بالا میبرید و لذا این حس خوب و این حسی که من دارم دیده میشوم. من باز اینجا محضر آقایان عرض کنم که خانمها بیشتر نیاز به دیده شدن دارند که آنها را ببینید که این هم محاسنی دارد که در یک برنامه من عرض میکنم ولی کلیت آن را بدانید که چون خانمها روحیه لطیفتری دارند و بالاخره نیاز به این دارند که بیشتر مورد ملاطفت قرار بگیرند، یک جنس ملاطفت همین است که کارهایی که انجام میدهند، ما قدردان آنها باشیم و کم نگذاریم. ما هر چه قدر برای خانه این نوع رفتارها را بیشتر داشته باشیم و تثبیت کنیم حتی به نفع خود ما هم هست. یعنی شما میبینید که آقایی که وارد خانه شود، با یک خانم افسرده، دلمرده که کنار خانه کِز کرده است مواجه شوند یا دوست دارند با یک خانم پرنشاط و بانشاط و پرانگیزه مواجه شوند و این دست خود ما است و دست محیط است. پس این هم به آن توجه کنیم.
نکته سوم که این خیلی مهم است که رهاسازی گذشته و در حال زندگی کردن است. ببینید که در زندگی مشترک یک واقعیتی وجود دارد که گاهی اوقات دختر و پسری که تازه وارد زندگی مشترک میشوند یک خطاهایی بکنند، اینها هر چه قدر جلوتر میروند دارند تکمیل میشوند و دارند تجربه میاندوزند ولی ما میبینیم که هنوز که هنوز است که بعد از بیست سال زندگی مشترک، روز اولی که خرید رفتیم آنجا آن عیب را در تابلو میزنیم و فرد را هم بر اساس این داریم قضاوت میکنیم. ما میگوییم که خطا است و آرامش را از خود ما میگیرد. بهترین مدل زندگی این است که انسان از گذشته خود تجربه بگیرد ولی در حال زندگی کند. این هم نباشد که نسبت به آینده چون ما گاهی اوقات یک امیدی نسبت به آینده داریم ولی برای حال خود تلاش نمیکنیم و جالب هم هست که در نظام فکری اسلام خیلی آمال و آرزو جا ندارد. میگوید که شما الان تلاش خود را بکن و زحمت بکش. دیدید که برخی افراد به مسافرت میروند، الان از این مسافرت لذت نمیبرد و از آن بهره نمیبرد. هی فکر میکند که دفعه بعد بیایم بیشتر استفاده کنم و یک امیدی به آینده دارم. الان که هستی را قدر بدان. این ویژگی باید در ما هم تبلور پیدا کند. گذشتهها را خیلی با آن کار نداشته باشیم. اگر خطایی هم طرف مقابل ما مرتکب شده است گذشت را برای همین زمان گذاشتهاند و برای چه در اسلام برای گذشت این همه اجر و پاداش قرار داده شده است و حتی ما در مبانی دینی خود گاهی اوقات به این اشاره میشود که اگر میخواهید خدای متعال در روز قیامت هم نسبت به خطای شما گذشت داشته باشند در دنیا نسبت به خطاهای دیگران گذشت داشته باشید و احق به این موضوع زن و شوهر به هم هستند یعنی زن و شوهر نسبت به گذشته و خطاهایی که مرتکب شدهاند، حتماً گذشت کنند. در مشاورهها هم باز ما این را میبینیم. آقا میگوید که من قبلاً یک اشتباهی کردم و حتی گفتم که اشتباه کردم، خانم میگوید که من قبلاً یک اشتباهی کردم و به آقا میگویم که اشتباه کردم و معذرت هم میخواهم و نفهمیدم و جوان بودم و نادانی کردم ولی هنوز که هنوز است او مرده را از قبر بیرون میکشد و دارد مجازات میکند و این را هم باید دقت کنیم که در زندگی آرامش خود را از بین میبرد. این روحیه را ما باید یک مقداری در خانوادهها و در جامعه پرورش بدهیم و کینه همیشه ریشه در گذشته دارد. کینههایی که در دل انسانها کهنه میشود و عمیق میشود و بعد منجر به رفتار نامناسب میشود، این ریشه در گذشته دارد چون نتوانستیم از گذشته عبور کنیم و در حال زندگی کنیم. گاهی اوقات شما میبینید که بچه یک خطایی میکند و فرزند ما است و خب خطا کرد، دیروز خطا کرد و امروز را مثل امروز با او برخورد کرد و نسبت به گذشته کاری دیگر به او نداشته باشیم.
ما گاهی اوقات در مشاورههای تربیت فرزند به والدین همین را میگوییم که بچه یک خطایی کرده است. او بچگی کرده است و الان در تربیت امروز او تلاش کن ولی تو هنوز نسبت به دیروز او داری غصه میخوری و انرژی خود را و فکر خود را در گذشته نگه داشتی و نمیتوانی امروز روی او به کار تربیتی جدی را انجام بدهی. در زندگی مشترک هم همین است. یعنی ما خیلی مواقع میبینیم که زن و شوهرها گذشته خود را اصلاح میکنند و رو به جلو میرود ولی بلایی به سر طرف مقابل خود میآوریم که روی لج میافتد و کارهای قدیم خود را هم دوباره انجام میدهد. خب نباید این کار را انجام داد. حتی من اشارهای خدمت خانوادهها بکنم که حتی اگر خطا، خطای بزرگی است و میبینیم که فرد الان به مرحلهای رسیده است که این را فهمیده است که این خطا را مرتکب شده است و میگوید که دیگر انجام نمیدهم و بعد اتفاقاً باید به او اعتماد کرد و دست او را بوسید و چه قدر خوشحال هستم که تو برگشتی و چه قدر خوشحال هستم که دیگر آن رفتار را انجام نمیدهی. شما وقتی که میبینید که فرد محبت زیادی به طرف مقابل دارد راحتتر میتواند از عیبهای او هم چشمپوشی کند. مثل عشق است، ما گاهی وقتها میگوییم که عشق بین جوانها خوب نیست، دلیل آن این است که عیوب همدیگر را نمیبینند و وارد یک زندگی میشود بدون اینکه آن عیب حل شده باشد. عیب را وقتی وارد یک سقف شدند با آن مواجه میشوند. در زندگی مشترک وقتی که محبت زیاد باشد دقیقاً همین است. اگر فرد یک اشکالی و عیبی در گذشته داشته است، میتوانیم راحتتر آن را فراموش کنیم، یا راحت هضم کنیم.
نکته چهارم این است که دستاوردسازی برای زندگی است. حالا اینجا میخواهم یک توضیح بدهم. گاهی اوقات سعی کنیم که ذهنیت خوبی نسبت به طرف مقابل داشته باشیم و کاری کنیم که طرف مقابل هم به ما ذهنیت خوبی پیدا کند چگونه؟ با رفتارهای خوب و کلامهای خوب. همین امروز بود که به یک گروهی از دوستان عرض میکردم که ما در زندگی مشترک باید یک دستاوردهایی را تولید کنیم و این دستاوردها یعنی چی که طرف وقتی ما را میبیند، غیر از خیر چیزی در ما نبیند. «ما نعلم الا خیرا» این خیر را فقط ببیند. ما چه قدر این را تلاش میکنیم. من مرد در زندگی گاهی اوقات نسبت به خانواده خود بیتفاوت هستم. مأموریت میروم، مسافرت میروم، اینور و آنور میروم و بعد خانم در یخچال را باز میکند و میبیند که یخچال شارژ نیست و رخت و لباس بچهها که باید خود او باید بگیرد. کمبودهایی که در زندگی و خرابیهای که در محیط خانه هست، میبیند که این آقا هیچ دستاوردی ندارد که من دل خود را به این خوش کنم. گاهی پولی در میآورد ولی یک آقایی زیرک است و هوشمند است. یک موقعی یک آقایی در مشاوره آمده بود که گفت آقای تراشیون، من محاسبه کردم که گاهی اوقات در طول سال بین دوازده تا هجده ساعت وقت صرف میکنم که در چند دوره خریدهای بچهها را خود من انجام میدهم. کیفی میخواهند، کفشی میخواهند، لباسی میخواهند، بعد این بچه وقتی کیف را برمیدارد یاد او میافتد که با بابای خود به خرید رفته است. میگفت که ولو من نباشم ... گر در یمنی و با منی، پیش منی اینجا دارد مصداق پیدا میکند. با او به کتاب فروشی میروم و او کتاب میخرد و هر وقت این کتاب را باز میکند در گوشه ذهن خود و در ضمیر ناخودآگاه او این است که بابای من برای من وقت گذاشته است. بعد این بچه حس خوبی پیدا میکند ولی وقتی بیند که هر چه در خاطرات خود نگاه میکند که بابا انگار هیچ جای خاطرات زندگی او نیست، نه به مدرسه او میآمده است و نه در خریدها بوده است و نه در خانه یک نیم ساعت در اتاق فرزند خود رفته است و با او صحبت کند. عین یک غریبه میشود و بعد میگویند که نمیدانیم چرا بچههای ما بزرگ میشوند از ما فاصله میگیرند، میگوییم خب زمینه آن را فراهم نکردیم که به شما نزدیک شوند. شما در موقوفات میبینید که یکی از برکات آن همین است و ماندگاری آن است و انسان هم میدانید که طبیعت آن هم این است که دوست دارد که بماند. گاهی اوقات در توالت میرود یادگاری نویسی میکند. یعنی میخواهد دیده شود و بماند. روی درخت و روی آثار باستانی مینویسد. ما میگوییم که راه خود را برو. یکی از راهها این است که آدم برای آخرت خود به نوعی برای پس از مرگ خود یک سری کارهای خیری را انجام بدهد. قدیم هم همین کارها را میکردند. حتی در مسجد درخت گردو میکاشت. در استهبان یک بزرگواری تعریف میکرد که در یک مسجدی یک شخصی درخت گردو کاشته است و گردوها را وقف بچههایی کرده است که در مسجد میآیند و نماز میخوانند. این چه فکر خوب و عمیقی است. این بچهها هر کدام نمازخوان شوند به واسطه این، چه ثواب و بهرهای هم او دارد میبرد. حالا میخواهیم بگوییم که دستاوردسازی در خانواده. آقا که در محیط زندگی دوست دارد که دیده شود میگوییم که این راه دیده شدن است و فقط پول در آوردن راه دیده شدن نیست. یا خانم نسبت به آقا که چه اشکالی دارد که صبح که دارد بیرون میرود، خانم یک لقمهای برای آقای خود درست کند و همراه آقا کند. آقا ضعف کردی این لقمه را میل کن. این همان عشق و محبت است یعنی آقا وقتی لقمه را دارد میل میکند، اولین چیزی که در ذهن او خطور میکند، میگوید چه زن با فکری دارم. یعنی دستاوردسازی است. یعنی دارد رابطه نزدیک به هم میشود. ما گاهی اوقات این کارها را انجام نمیدهیم. گاهی اوقات یک بزرگواری در مشاوره آمده بود و میگفت که من از جوراب خود تا لباس خود تا اتو کردن و تا سفره پهن کردن، همه کارها را باید خود من انجام بدهم. گفتم خب خانم تو چی؟ گفت خانم من الان فضای مجازی او را مشغول کرده است و سر او به کار خود او است. لذا یک تعبیری را میگویم که رسانهها و فضای مجازی واقعاً طبع سردی دارد و در خانهها سردی بین اعضای خانواده میآورد چون افراد جزیرهای عمل میکنند، وجه مشترکی ندارند. کارشناس حوزه رسانه و نرمافزار بالاخره اگر میخواهند یک بازی را هم تولید کنند یک بازی را تولید کنند که اعضای خانواده با همدیگر بازی کنند و حداقل اگر مشغول هستند با همدیگر مشغول باشند یا سراغ کارهای دیگر برویم. ما این دستاوردسازیهایی که ما میگوییم، یک موقعی در یک شهر کار خوبی کرده بودند که آمده بودند یک رستوران بازیهای فکری برای خانوادهها ایجاد کرده بودند، یعنی به آنجا میرفتند و میز رزرو میکردند و خانوادگی یک ساعت کنار هم و یک بازی فکری و چند بازی فکری میکردند. آن محیط را دیدم که منویی که سر میز میآوردند، بازیهای فکری بود که یکی، دو مدل آن را انتخاب میکردند، یک ساعت آنجا با هم بازی میکردند و کنار همدیگر یک دمنوشی هم میخوردند. اینها خیلی کارهای خوبی است یعنی این ارتباط صمیمانه بین اعضای خانواده شکل میگیرد. گاهی وقتها میتواند در خانواده این اتفاق بیفتد چه اشکالی دارد که ما قرارهایی را در خانه داشته باشیم که قرآن بخوانیم و قرارهایی را داشته باشیم که بازی گروهی داشته باشیم و با هم اسم و فامیل بازی کنیم. همه اعضای خانواده باشند یعنی اینها خاطرات خوبی در ذهن بچهها و خانوادهها ایجاد میکند. این جمله را باز من تکرار بکنم که در هفته قبل هم گفتم که ما نیامدیم زندگی کنیم که کار کنیم، ما آمدیم کار کنیم که بهتر زندگی کنیم. زندگی یعنی این. این دستاوردسازی را به آن توجه کنیم که خانمی که لباس همسر خود را اتو میکشد این فقط یک کار خدماتی نبیند و یک امر تسهیلکننده در ارتباط بین جفت آنها است. یک جمله هم ضمیمه شود که وقتی که لباس همراه خود را اتو میکند، هی داد و بیداد نکند که چه است و خیلی چروک است. یک موقع جمله زیبایی بگوید که من این قدر لذت میبرم که لباس تو را اتو کنم که در محیط کار، پوشش تو خوب باشد. خب این محبت را دارد شکل میدهد یعنی همان دستاوردسازی است که دارد ایجاد میشود.
شریعتی: ما معمولاً بالاخره یک روزی خواهد رسید که خانواده خواه یا ناخواه از هم جدا میشوند، بچه جدا میشوند و ازدواج میکنند و این ارتباطی که شما به آن اشاره کردید، یک جور سرمایهگذاری برای این است که بعدها این خانواده همچنان گرم باشد.
حجت الاسلام تراشیون: هم گرم باشد و هم کنار همدیگر دوباره قرار میگیرند لذت ببرند. گاهی اوقات پدربزرگ و مادربزرگهای قدیم که قصه برای بچهها میگفتند که برای بچهها این خاطره بود. یعنی تا دوباره میدیدند که قصه پدربزرگ و مادربزرگ. گاهی این دستاوردسازی خوب است. یکی از بزرگواران یک موقعی گفتند که ما بچههای پدربزرگ که پدر من این کار را میکند، ما سه، چهار تا خواهر برادر در شهر هستیم. پدر ما هم بازنشسته است و معمولاً هفتهای یک بار ماشین خود را برمیدارد و خانه یکی میرود. خریدی هم میکند و برای بچهها یک خوراکی میخرد و برای اعضای خانواده یک نانی و هندوانهای میخرد. میگفت بچهها روزشماری میکنند که روز آنها برسد. ما یک پدربزرگی داشتیم که روحیه ایشان هم همین بود که وقتی به منزل ما میآمدند، وقتی میرفتند معمولاً یک اسکناس پول به ما هدیه میدادند ولی ما در عالم بچگی که میآمدند، میگفتیم که کی میخواهید بروید. اینها بالاخره دستاوردسازی است و ما روی اینها کم کار میکنیم.
یک نکته دیگر بحث اعتماد بین اعضای خانواده است. مرد باید اعتماد همسر خود را جلب کند و خانم باید اعتماد شوهر خود را جلب کند. ما گاهی اوقات جملاتی میگوییم که تخریبگر است. یک موقع آقا به خانم خود میگوید که تو خیلی خوب هستی ولی یکی تو کم است. این خیلی حرف بدی است. دارد شوخی هم میکند. من گاهی اوقات به این جوانها که تازه ازدواج کردم میگویم که خواهشاً لوس بازی درنیاورید. میخواهید خودشیرینی کنید ولی نابود میکنید و طرف مقابل را تخریب میکنید. مثلاً یک جملاتی گاهی اوقات میگوییم که بوی بیاعتمادی را ایجاد میکند. خیلی اینها را مراقبت کنیم یا خانم جملهای میگوید که میگوید که آقا تو آمدی ولی دو تا قبل از تو هم یک خواستگاری داشتم که او بالاخره بهتر از تو بود. ممکن است که دل او هم به سمت او نیست، دارد یک توصیفی را میکند ولی این بوی بیاعتمادی را ایجاد میکند. جملات را خیلی مراقب باشیم. گاهی اوقات نگاه خود را مراقب باشیم. گاهی اوقات خانمها و آنها که پایبندیها به حیا و حجاب را هم ندارند، دوست دارند که مردهای آنها چشم پاک باشند. ما میگوییم که آقا بیرون میروید مراقب چشم خود باش. من نمیخواهم بگویم که جلوی خانم ادا در بیاور، ما باید تمرین کنیم که چشم پاک باشیم. کلام پاک را تمرین کنیم. خانم هم همین طور. یک آقایی میگفت که خانم من در محله، آقا را به قد و قواره و رنگ چشم آنها معرفی میکند. بعد من به او میگویم که خانم خیلی دقیق در مردها میشوی. میگوید که ما زن هستیم که این جور نگاه میکنیم. بله زن هستی ولی نباید این را به شوهر خود بگویی. ممکن است که خدای نکرده یک درصدی منجر به این شود که به تو سوءظن پیدا کند. حتی گاهی اوقات در تلویزیون یک سریالی میبینیم که حس میکنیم که خانم ما روی این خانم هنرپیشه حساس است، وقتی آمد سر خود را پایین بیندازیم. نگوییم که تو حساس نباش. برخی از ویژگیها را نمیشود تغییر داد. این را میگوییم در اصل وارد یک جنگ داریم میشویم و بعد منتظر خشم پنهان از همسر خود باش که یک جایی بخواهد یک ضربهای را به تو بزند. نتیجه این میشود که دلسردی، دور شدن در خانواده اتفاق میافتد پس این اعتمادسازی را داشته باشیم. گاهی وقتها جملات اعتمادساز بگوییم که من خیلی خوشحال هستم که شما را دارم. مثلاً آقا به خانم خود بگوید که تو بهترین زن برای من هستی و این جملات را شروع کنیم که به همدیگر گفتن و این حس خوبی ایجاد میکند.
نکته ششم رازدار بودن است. یکی از چیزهایی که در خانواده آسیبهایی را ایجاد میکند، این است که رازهای زندگی را برملا میکنیم. حرفهایی که نباید بزنیم، میزنیم. خصوصاً جاهایی که طرف مقابل تأکید میکند که این را من نمیخواهم کسی بداند، مراقب باشیم که جایی نگوییم و بیان نکنیم. من یک سؤالی از شما بپرسم که به نظر شما مردها راز نگهدارتر هستند یا خانمها؟
شریعتی: مردها به نظر من.
حجت الاسلام تراشیون: خانمها. یعنی شهید مطهری هم در آن کتاب نظام حقوقی زن در اسلام میگوید که فقط خانمها باید بدانند که این راز است، یعنی اگر به آنها بگوییم بهتر حفظ میکنند. ممکن است که خانمها خیلی از موضوعات را بگویند ولی چیزهایی را که راز است را ... مثلاً گاهی وقتها خانم به آقا میگوید که این النگو را خریدی، فعلاً نمیخواهم کسی متوجه شود یعنی یک راز است. آقا به مادر خود میگوید که من برای روز زن برای خانم خود یک النگو خریدم. یعنی دقت نظر را نمیکند و راحت میگوید. شاید منظوری هم ندارد ولی عمدتاً خود کارشناسان هم میگویند که اگر خانمها چیزی را بدانند که راز است، بهتر حفظ میکنند و لذا ما به آقایان میگوییم که اگر چیزی را میخواهی دیگران ندانی، تأکید به همسر خود کن. بگو که من این را نمیخواهم کسی متوجه شود. معمولاً ما خیلی میبینیم که گلهمند هستند، من کمتر آقایی را دیدم که بیاید بگوید که من حرفی را به خانم خود گفتم که این راز است و رفته باشد به کسی گفته باشد ولی زیاد این را در مشاورهها دیدیم که خانم میگوید که این را به آقا گفتم که به کسی نگوید، باز هم گفت. اینکه در محیط کار میفرمایید بله این هست. پس راز نگهداری را ما باید در محیط خانواده حتماً داشته باشیم. یک سری چیزها ما میگوییم که خانواده حریم دارد و اطلاعات باید طبقهبندی شود. یک سری اطلاعات باید بین زن و شوهر باشد و حتی بچهها هم متوجه نشوند. ما گاهی اوقات به خانمها و آقایان میگوییم که گاهی اوقات زن و شوهر اختلافات شدیدی هم با هم دارند ولی نگذارید که بچههای شما متوجه شوند. این یک رازی بین شما و همسر شما باشد.
نکته هفتم پشتکار داشتن است. این هم خیلی کمک میکند. زندگی مشترک یک میدان سخت است و این نیست که همه چیز روان باشد. یعنی بالاخره آدم هر بعدی از آن را نگاه میکند، میبیند که یک زحماتی باید برای آن کشیده شود. در تربیت فرزند یک جور و در اداره اقتصادی خانواده یک جور، در روابط زن و شوهر یک جور، ما میگوییم که زن و شوهری که حائز پشتکار در امور مختلف هستند، اینها موفقتر عمل میکنند خصوصاً برخی از آن جنبههای اختلافی را بگویم که اینها فاصله را شکل میدهد. مثلاً در مسئولیتپذیری یا پشتکار نسبت به تربیت فرزندان، معمولاً بین زن و شوهر یک اختلافاتی وجود دارد و گاهی اوقات هم جدی است. برای اینکه این اختلاف کم شود راهکار آن یک تقسیم مسئولیت است که هر کسی در حوزه مسئولیت خود پشتکار لازم را داشته باشد. مادر باید این میدان تربیت را میانداری کند و کار را جلو ببرد و مطالعه کند و مشورت بگیرد و فکر کند و واقعاً خیلی از مادرها باید یک دفتر و کاغذی و قلمی را کنار خود بگذارند و بنشینند به فکر کردن که الان من فردا وقت بچه خود را باید با چه کارهایی پر کنم. نباید بچهها رها باشند و باز من این را تأکید میکنم که اصلاً در تربیت رهاسازی یعنی آسیب. گاهی اوقات هم مراقب باشیم که اشتباه هم روایات را برداشت نکنیم. مثلاً میگویند که هفت سال اول بچه آزاد است و هر کاری میخواهد بکند. ما میگوییم که این را از کجا آوردی؟ میگویند که همان روایتی که پیامبر فرمودند که بچهها سید هستند و آقا هستند. میگوییم که آقا به این معنی نیست که هر کاری که دل او میخواهد بکند، آقا یک نوع ارتباطی باید با او برقرار شود و تکریم شود و احترام شود و نه اینکه او را رها کند که هر کاری دل او میخواهد بکند. ما یک مهمانی بودیم، یک پسر بچه سه، چهار ساله از بچههای دوستان ما بود و آمد و یک قندانی جلوی ما بود که با پای خود زد و این را شوت کرد. بعد من به پدر او گفتم که نمیخواهی یک چیزی به او بگویی. گفت حاج آقا از شما بعید است. شما کارشناس تربیت هستید، بچه در هفت سال اول باید آزاد باشد. هر کاری میخواهد بکند. گفتم این بچهای که میگویند که آزاد باشد و هر کاری میخواهد بکند، این دیگر تربیت بردار نیست.
شریعتی: دوران طلایی تربیت خود را از دست داده است.
حجت الاسلام تراشیون: لذا اینجا باید اتفاقاً به کار بچه کار داشت ولی این شیوه به جای اینکه بگوییم که این چه کاری است که کردی و جلوی همه شخصیت او را خرد کنی، آن سید بودن او یاد تو باشد. بعد وقتی به او میگویی باید با احترام به او بگویی. او را یک گوشهای ببری و به خود او یک تذکر بدهی و اینها را باید ملاحظه کنی. نه اینکه او را ول کنی که بیتربیتی کند و بعد هم بگویی که نمیدانی ما به روایات عمل کردیم، چرا بچههای ما این جوری شدند و لذا اینها نکاتی است که باید دقت کرد و لذا این پشتکار لازم دارد. من به مادران بزرگوار عرض کنم که مادری خیلی نقش والایی است و اگر مادران در جایگاه حقیقی خود قرار بگیرند، علاوه بر اینکه ما باید آنها را تکریم کنیم ... هفته آینده سالروز ولادت حضرت صدیقه طاهره(س) و روز مادر و زن هست و باید به نحو بسیار مطلوبی مادران تکریم شوند و تکریم هم فقط به هدیه خریدن نیست. یعنی ما بدانیم که مادر را باید در جایگاه حقیقی خود قرار بدهیم. یعنی اگر من فرزند برای من دستبوسی مادر من راحت اتفاق افتاد یعنی این را ادب به مادر دانستم، بدانم که دارم یک مقداری حق مادر را ادا میکنم، یعنی این جوری احترام بگذاریم ولی وقتی میبینم که نه فقط روز مادر بروم یک گلی بخرم و یک کادویی و در طول سال هم هر بلایی میخواهم سر او در بیاورم، بیاحترامی میکنم، بیادبی میکنم و پای خود را جلوی او دراز میکنم و صدای خود را روی او بالا میبرم، اینکه نمیشود و این خود بازی دادن است. در حالی که باید تکریم باشد و در روز زن به اوج خود برسد یعنی قله آن، آن روز باشد. یعنی همه ادب و احترام را ما نسبت نثار مادرها و همسران خود داشته باشیم و این مادر اگر بخواهد به مقام مادری برسد باید مادریت هم بکند و توجه به این موضوع داشته باشد و این نیاز به آن پشتکار دارد یا پدر همین طور. در جایگاه خود باید واقعاً تلاش کند. اینکه ما در روایات داریم که از تو حرکت و از خدا برکت، در محاورات خود داریم و در ضربالمثلهای خود هم داریم که حقیقت است. نباید بگوییم که نمیشود. باید حرکت کند و کار را انجام بدهد و پشتکار داشته باشد و بعد این را همسر و بچهها حظ میبرد و خود او هم آرامش پیدا میکند. من گاهی اوقات لابهلای پیامکها میبینم که برخی از مردها خیلی انگار پریشان احوال هستند، به خاطر اینکه مدیریت اقتصادی خانواده از دست آنها در رفته است و نمیتوانند مدیریت کنند و خیلی برای آنها نگران کننده است. گاهی وقتها توصیههایی هم به ما میکنند که الان این حرفها اولویت نیست و اولویت این است که آنجا مشکلات را ما چه کار کنیم. در این زمینهها باید کارشناسان و افراد خبره راهنمایی کنند. یکی از اشکالاتی که در جامعه وجود دارد این است که سواد مالی را ما بالا نیاوردیم. یعنی شما دانش آموز از اول ابتدایی تا دیپلم درس میخواند این قدری که روی هوش ریاضی این کار میکنیم روی هوش مالی این کار نمیکنیم. یعنی دروس مدارس را ببینید که واقعاً هیچ کاری نمیشود و بعد همین میشود که گندم میکاریم و گندم برداشت میکنیم. نمیشود گندم کاشت، زعفران برداشت کرد. آن وقت این جوان ما دچار چالشهای مالی در زندگی خود میشود. این باید بازنگری شود. ما در سیستم رسانهای خود و در سیستمهای آموزشی خود ... من یک موقعی در جمع دانشجویان قبل از ایام کرونا یک همایشی بود که یک سؤالی کردم که شما فردا میخواهید وارد زندگی حقیقی خود شوید، کدام از شما یک کتاب در حوزه مدیریت اقتصاد خواندید. یک کتاب صد صفحهای است. شاید به عدد انگشتهای یک دست هم دست بلند نشد. این تازه کتاب خواندن است و این باید اجرا شود و مهارت کسب شود. ما آنجا متأسفانه عقب هستیم و اینجا را باید کار کنیم و اینها نیاز به پشتکار دارد. مثلاً پدر الان خلأهای زندگی خود را شناسایی کند و بگوید که من در توان مالی پایین هستم و نباید بچههای ما مثل خود ما بشوند. یعنی آنها را برویم پرورش بدهیم و روی آن فکر کنیم که چه کار کنیم. امروز این هم نیست که بگوییم که دسترسی وجود ندارد. همه امروز یک گوشی دارند و گوشی هم دنیایی است و شما دو تا سرچ کنید و راهکار و توصیههایی و ویدئوهای کوتاهی که در این زمینه وجود دارد ببینیم و این جهتدهی استفاده از رسانه هم همین است که ما در سواد رسانه میگوییم که استفاده مفید و هوشمندانه از رسانهها باید اتفاق بیفتد. موبایل من دست من است و دارم استفاده میکنم و یک استفاده مفید و کاربردی کنم. یعنی من چهار تا ویدئو نگاه کنم که این ویدئوها به کار من بیاید که در این سواد اقتصادی فرزند خود را رشد بدهم نه اینکه بنشینم و گذرا نگاه کنم که فردا یاد من نباشد که چه دیدم و چه خواندم. پس این پشتکار اینجا بود.
نکته هشتمی که باید به آن توجه شود این است که ما گاهی اوقات توانایی دفاع از خانوادههای خود را هم داشته باشیم. خانواده یعنی زن توانایی دفاع از شوهر خود را داشته باشد و شوهر توانایی دفاع از همسر خود را داشته باشد. اینها خیلی قرابت در زندگی ایجاد میکند. ما گاهی اوقات این کار را نمیکنیم. گاهی اوقات میبینیم که پشت سر شوهر حرف میزنند و خانم هم صمٌ بکم مینشیند و گوش میکند. پشت سر خانم، دیگران صحبت میکنند و آقا کاملاً سکوت اختیار میکند. به افق دور هم نگاه میکند و هیچی نمیگوید. ما باید این توانایی را ایجاد کنیم. یک موقعی که ممکن است که مادرشوهر از آقا بپرسد که خانم تو را اذیت میکند یا نه؟ من باید جواب داشته باشم. بعد ممکن است که بالاخره ما عاری از اشتباه که نیستیم و همه اشتباه میکنیم ولی باید مراقب باشیم و حتی از اشتباهات همدیگر هم دفاع کنیم و بلد باشیم چه طور از هم دفاع کنیم و یک جا توجیه منطقی بیاوریم. برخی از ما اشتباهاتی که مرتکب میشویم، وقتی آدم نگاه میکند و آن نگاه مثبت را به آن داشته باشد، میبیند که این اشتباه و اشکال یک دلیلی دارد و اینکه از سر بیکاری نیامده است اشتباه کند، یک خطایی است که یک پشتوانه توجیهی میشود برای آن یافت. ما از همسر خود دفاع کنیم ولی از آنور هم تلاش کنیم که رفتار خود را اصلاح کنیم.
شریعتی: سوره مبارکه احزاب را خواهیم شنید. صفحه420قرآن کریم
شریعتی: برای همه مردم عزیز ایران دعا کنید و سلام ما را محضر حضرت بیان کنید. اشاره قرآنی را بفرمایید.
حجت الاسلام تراشیون: من به این آیه شریفه که خدا بر نبی مکرم اسلام این اسوه حسنه بودن را قرار داده است را اشاره کنم و این است که پیامبر تمام اعمال و کردار و کلام او و حتی سکوت او حجت است یعنی برای ما باید پندآموز و درسآموز باشد و چه خوب است ما یک چنین الگویی داشته باشیم یعنی سکوت ما معنادار باشد، کلام ما پرفایده باشد و رفتار ما اثرگذار باشد. بالاخره اگر اسوه پیامبر است، ما باید از این وجود مبارک آن الگو را بگیریم. لذا حرفی که لغو است و رفتاری که بیفایده است و سکوتی که آزاردهنده است را نداشته باشیم.
شریعتی: یک سالی روز دختر را من تبریک گفته بودم. یک خانمی پیام داد و گفت که خدا کند امسال آخرین سالی باشد که روز دختر را به من تبریک میگویید. ازدواج او به تأخیر افتاده بود. هم برای مادر شدن خیلیها که در انتظار فرزند هستند دعا کنید که روز مادر، یعنی خانمهایی که دوست دارند روز زن، روز مادر هم برای آنها باشد که خیلیها الحمدلله در طرح فرزندان غدیر این اتفاق برای آنها افتاده است.
حجت الاسلام تراشیون: خداوند همه بانوان محترم را لذت مادر بودن را به آنها تقدیم کند و مادرانی که تک فرزند یا دو فرزند هستند آنها را هم بیشتر این تجربه جدیدی را برای آنها فراهم کند. دخترانی که آمادگی ازدواج را هم دارند انشاءالله خداوند زمینه و بستر را برای یک وصلت پرخیر و برکت برای آنها فراهم کند.