شریعتی: انشاءالله که برنامه امروز ما سراسر نکته و لطف و رحمت باشد. امروز میخواهیم از آخرین وصایای حضرت زهرا (س) صحبت کنیم. در این چند جلسه حاج آقای میرهاشم به وصایای شفاهی و مکتوب حضرت صدیقه طاهره (س) پرداختند و امروز آخرین جلسه ای است که راجع به وصایای حضرت صحبت میکنیم با دل و جان بحث شما را خواهیم شنید.
حجت الاسلام میرهاشم: آخرین وصیت حضرت زهرای مرضیه را بخواهم عرض کنم قبل از آن اجازه بدهید که یک نکته ای را اشاره کنم و آن این که در این وصایای فاطمه زهرا (س) خصوصاً این اواخر نام دو یا سه زن یا بانوی بزرگوار میدرخشد. البته از بانوان بزرگی که خدمت حضرت زهرا تربیت شدند و اوج گرفتند بیشتر از این تعداد به گوش میرسد. مثل حضرت فضه و دیگران. ولی سه بانوی بزرگوار نام آنها در این وصایا آمده است. شاید دو تا از آن بزرگوارها خیلی شنیده شده است که لحظات آخر با حضرت زهرا بودند، یکی اسماء است، که مادر محمد بن ابی بکر میشود. و یکی ام ایمن است، این زیاد شنیده شده است. ولی در لحظات آخر بی بی دو عالم بانوی بزرگوار دیگری هم هست که کمتر به او پرداخته شده است. بانوی بزرگوار سلما است. این وجود مبارک هم جزء تربیت یافتگان مکتب حضرت زهرا است و خیلی خانواده بزرگواری دارد و این خانواده به نوعی خادم مکتب اهل بیت بودند و خیلی هم اثرگذار و با برکت. که اتفاقاً در این آخرین وصیتی که میخواهیم عرض کنیم آن لحظات آخر همین جناب سلما آن جا تشریف دارد. اگر چه بعداً اسم جناب اسماء هم هست. ولی در این قسمتی که میخواهیم ورود پیدا کنیم قبل آن همین جناب سلما هست. این جناب سلما کسی هست که قبلاً کنیز جناب صفیه عمه پیامبر بوده است. این به آقا رسول اکرم بخشیده میشود. آقا رسول اکرم آزاد میکند و همسری برای او اختیار میکند که جناب ابو رافع هست. البته در بعضی جاهای دیگر گفته اند که جناب آمنه مادر پیامبر این را در اختیار داشته است. خواهش میکنم یک مقدار دقت کنید در بحث این که در جریان جاهلیت آن نظام برده داری عجیب و غریب بود و روش اهل بیت برای این که این فرهنگ را و این نگاه را که هر کسی را به اندک تأملی به عنوان آدم پست حساب میکردند و روشی آقا رسول اکرم و اهل بیت در پیش گرفتند. اینها خود جزء بزرگان و خوبان و اولیاء خدا شدند. کار بزرگی که اسلام و مکتب اهل بیت کرد به این کرامت انسانی توجه داد و این بردگی در هر زمانی هم میآید. یک موقع بردگی قدیم بود، الان بردگی مدرن است. شکل آن فرق دارد. گاهی اوقات در فضای مجازی یا حقیقی یا با یک جنگ نرمی شروع میکنند افراد برده میشوند بدون آن که خود آنها بدانند. آن موقع باز هم میدانستند. خیلی این بانوی بزرگوار این لطف و محبت اهل بیت را که میبیند خود خادم میماند. در خدمت اهل بیت میماند. همسر ایشان هم جناب ابو رافع است. ابو رافع کنیه است، ظاهراً اسم ایشان اسلم است که کنیه آن ابو رافع میشود. چنان که جناب سلما را هم بعداً میگفتند ام رافعه. چه قدر خوب است که زن و شوهر هر دو با همدیگر در این مسیر سمت خدا قدم بردارند. سمت خوبیها و اهل بیت قدم بردارند. دنیا و آخرت خود را آباد میکنند. این قدر این شوهر بزرگوار هست و این قدر این خانم بزرگوار هست و در مکتب اهل بیت رشد پیدا کردند این جناب ابو رافع کسی است که یاران حضرت رسول است بعد یار مولی امیرالمؤمنین میشود. و در نقلی هست که یار امام مجتبی هم میشود و بعد از دنیا میرود. این شوهر جناب سلما در زمان آقا امام مجتبی از دنیا میرود و بعد میگوید جزء افتخارات من این است که در همه جهادها بودم. واقعاً هم همین بود، هم در جنگهای نظامی به نفع اهل بیت در مواجهه با دشمنان اهل بیت شرکت کرد و هم به قول ما در جهاد تبیین و در این جنگهایی که امروز بیان میشود جنگ غیر نظامی. یک بخشی از روایاتی از مولی الموحدین توسط شیعه بسیار موثقی که به دست آینده ها رسیده است به برکت همین ابو رافع بوده است. روایت مولی را بیان میکرده است. در یک خانواده شوهر مثل ابو رافع، همسر مثل سلما که هر دو آزاد شده آقا رسول اکرم از بردگی هستند به کجا رسیدند. دو تا فرزند که دارند اینها امین بیت المال امیرالمؤمنین علی (ع) میشوند. علی و عبیدالله ابن ابی رافع، این دو فرزند آنها هم غوغا بودند. جناب خود سلما کسی است که تا آخر در راه اهل بیت ایستاد. در نقلهایی که داریم کنار بی بی دو عالم فاطمه زهرا و خدمت او، بعدها در کنار مولی امیرالمؤمنین، جریان امام مجتبی، ابی عبدالله، حتی بعضیها کنار زینب کبری، یعنی پیوسته بگوییم از زمان حضرت زهرا کنار زینب کبری هم به نوعی بود. حتی قضیه کربلا و اسیری هم درباره ایشان ذکر شده است. خلاصه میخواهم عرض کنم که توفیق بزرگی داشتند که همسر این جور که همراه باشد. مولی یک جا دارد «نعم عون علی طاعۀ الله» درباره بی بی دو عالم فاطمه زهرا خدا مدد کند زندگی او این طور باشد که یک همسری هم نصیب او شود که آن همسر هم مدد آدم باشد. مدد شخص در این معنویت باشد. جناب سلما این لحظات آخر را دارد بیان میفرماید. آن لحظات آخری که برای فاطمه زهرا (س) اتفاق افتاد و بعد هم وصیتنامه مکتوب ایشان. امروز محضر سروران عزیز و حضرتعالی یک اشاره ای کنم قبل از این که جناب سلما این فرمایش را بفرماید در امالی شیخ طوسی هم این نقل شده است، از فرزندان جناب سلما هم با واسطه نقل شده است که میگویند مادر ما این جور نقل کرد. شروع آن میفرماید که مولی امیرالمؤمنین نزد فاطمه زهرا بودند و بیرون رفتند. قبل از آن چه اتفاقی افتاده است در نقل دیگر بیان میفرمایند. من اول قبل از آن چه اتفاقی افتاده است را بیان میکنم بعد روایت جناب سلما را عرض کنم بعد وصیتنامه مکتوب حضرت زهرا که هشت فراز است اشاره کنم.
مدتی است بی بی دو عالم بیمار شده است گفتند به خاطر ضربه ای که به بازوی ایشان وارد شد و بچه ای که سقط شد و آن چیزهایی که در تاریخ بیان شده و اتفاق افتاده است. حضرت مدتی بیمار بودند مولی امیرالمؤمنین و افراد محدودی مثل اسما و جناب سلما اینها از حضرت پرستاری میکردند. روز آخر مولی امیرالمؤمنین نزد حضرت زهرا که تشریف دارند، حضرت آن جا میفرمایند که یا اباالحسن من امروز، روز آخر عمر من است و از دنیا میروم. بعد هم آقا رسول اکرم را در خواب دیدم ایشان فرمود که دیگر روز آخر است. بعد فرمود یا اباالحسن یک وصیتی به شما میخواهم بکنم. مضمون این وصیت این جا شبیه همان وصیت مکتوبی است که میخواهم در قسمت سوم عرایض خود به آن اشاره کنم. البته قبل از آن خیلی کلام زیبایی دارد که یا اباالحسن تو میدانی که حرف نادرستی نسبت به تو هرگز از زبان من خارج نشد. اینها همه درس است که داریم عرض میکنیم که حضرت نسبت به خانواده و همسر خود و نسبت به دیگران صدیقه بود. این صدیقه بودن گمشده آخرالزمان است. شخص صادق باشد. گمشده آخرالزمان زندگی حضرت زهرا است که جلوی چشم باشد به عنوان مدل. یکی همین صدق ایشان است. هرگز دروغ نگفتند. این خیلی خوب است. یک نفر بگوید هجده سال یا بیست سال و چند ماه و چند هفته است هرگز دروغ نگفتم. این زندگی، زندگی اهل بیتی است. بعد حضرت آن جا میگوید یا اباالحسن میدانید اصلاً در عمر خود چنین چیزی نبوده است. بعد حضرت هم در آن جا میفرماید بله. بعد ببینید بی بی دو عالم چه قدر قشنگ صحبت میکند، مولی چه قدر قشنگتر صحبت میکند. هر دو خیلی قشنگ صحبت میکنند. خیلی دیدنی است آن هم در اوج سختیها و گرفتاریها واقعاً برای همه ما درس است. و بیان خود اینها درس زندگی است.
شریعتی: بخش عمده ای از حیرتها و پریشانیهای ما به خاطر دور افتادن از همین مکتب است.
حجت الاسلام میر هاشم: این که میگویند قربة علی الله، تقرب به خدا، که به برکت اهل بیت هم «و تقوا علیه الوصیه» به برکت اهل بیت هم حاصل میشود چون در قرب همه آرامشها است. به هر میزان ما دور میشویم اذیت میشویم. حضرت یک تعبیر خیلی زیبایی دارد. هرگز از شما نافرمانی نکردم. مولی هم میفرماید بهترین، نیکوکارترین، با تقواترین، خوبترین ... بعد هر دو گریه کردند. آن وقت در آن جا زهرای مرضیه وصیت را شروع کرد اشاره کردن. این وصیت شفاهی لحظات آخر شبیه همان وصیت مکتوبی است که من را شبانه دفن کنید. از این جا به بعد مولی باید بیرون تشریف ببرند. قطعاً خود فاطمه زهرا هم میپسندد که حضرت وظیفه خود را انجام بدهند. یک کسی ممکن است بگوید میدانند روز آخر است، در خانه میماندند. بی بی دو عالم تمام عمر مولی را کمک میکردند که به آن وظیفه ای که خدا راضی است، آن انجام شود. این جا حضرت بیرون تشریف میبرند که باز هم بیایند. این جا به بعد را سلما گزارش میدهد و توضیح میدهد. در امالی شیخ طوسی این از فرزند سلما آمده است که مادر فرمودند که مولی امیرالمؤمنین بیرون تشریف بردند، یک موقع شخص خود یا آن کسی که عزیز است بداند از این دنیا میرود باز هم طرف خیلی مواقع آن کارهایی که بوده است را شروع میکند انجام دادن. بعضی مواقع طرف میگوید اگر به من خبر بدهند که از دنیا میروم زود کارهای خود را جمع میکنم. یک موقع به کسی خبر بدهند متوجه میشود که چنین چیزی نیست. همان زندگی عادی خود را انجام میدهد. فقط یک ذره بالا و پایین میکند. «ربّ ارجعوني لعلّى أعمل صالحا» را که بعضیها میگویند، میگویند اگر هزار بار هم برگردید دوباره همین کار را انجام میدهید. مگر این که خود در خود تغییری ایجاد کنید. این جا بی بی دو عالم فاطمه زهرا (س) وقتی آن روز رسید فرمودند جناب سلما یک آبی برای من بیاور. در بعضی از این تعبیرها یک جاهایی من دیدم شبیه یک تعبیر مادرجان برای آنها به کار میبرند. چون این جناب سلما قابله فرزندان فاطمه زهرا (س) بوده است، لذا با احترام از ایشان یاد میکرده است. این هم درس است برای آدم که با هر کسی ولو علی الظاهر آدم فکر کند که این شخصیت پایینتر است باید با اوج احترام برخورد کند. چه بسا او بهتر از آدم باشد. چه بسا او اولیاء خدا باشد. حضرت خیلی با احترام میگوید که میشود یک مقدار آب برای غسل کردن بیاورید. غسل میکنند، لباس پاک میپوشند. بعد فرمودند یک چیزی وسط این اتاق رو به قبله قرار دهید و بعد میفرماید حضرت زهرا (س) را دیدم آن جا صورت را زیر دست گذاشتند و فرمودند الان از دنیا میروم، این کار را کردند و از دنیا رفتند. این جا بعد مولی و بچه ها آمدند، خبردار شدند، بالای سر حضرت وصیتنامه را پیدا کردند. شبیه همان چیزی بود که حضرت شفاهی هم به آن اشاره کردند. در این وصیتنامه مکتوب حضرت هشت تا نکته ناب بیان کردند. حضرت در این وصیتنامه یک چیزی باید بیان بفرماید که خط مشخص تا انتها برای جریان فاطمی و حضرت زهرایی باشد. لذا در این وصیت به بسیار کوتاه هشت تا فراز را میشود مشخص کرد و به آن اشاره کرد. شروع آن این است.
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ*، هَذَا مَا أَوْصَتْ بِهِ فَاطِمَةُ بِنْتُ مُحَمَّدٍ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه.
شروع آن اولاً توحید است. «هِيَ تَشْهَدُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّه» خیلی مواقع این اساسیترین، بنیانیترین نکته اسلام که بحث توحید است بس که ما زیاد شنیدیم متوجه نمیشویم که چه نکته نابی در آن خوابیده است. مثلاً میخواهم عرض کنم. نمیفهمیم وقتی میفرماید لا اله، نفی هر چه غیر الله، بعد الا الله، این در واقع که در آن یک نفی و یک اثبات است میگوید این قدر پریشانی فکر نداشته باشید. اضطراب نداشته باشید، هزار جا نروید. گاهی طرف 70 ـ 80 سال میگوید آیا این فرقه را ببینم، این گروه را ببینم این 70 ـ 80 سال با پریشانی تمام شد و رفت. «قُولُوا لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ تُفْلِحُوا» پریشانی شما را میگیرد. این لا اله یعنی نفی هر بندگی غیر از بندگی خدا. نفی هر ولیجه، ولیجه در آیات قرآن و روایات و جامعه کبیره هم آمده است، هر تکیهگاهی، هر پناهگاهی، هر محرم رازی، هر کسی که حقیقت وجود شما میخواهد به او تکیه برداری کند غیر خدا زمین میخورید. نفی غیر الله. این لا اله در واقع توحید ذاتی را دارد اشاره میکند. این بحث توحیدی که دارد بیان میشود که غیر از الله الهی نیست خیلی خلاصه این قسمت لا اله الا الله نکتههای نابی در آن خوابیده است. علت آن این است که از بچگی شنیدیم برای ما عادت شده است. اینها که بار اول نماز میخوانند از آنها بپرسیم یا بعضی از کسانی که تازه مسلمان میشوند از آنها بپرسیم به خاطر این است که یک چیزهایی خیلی جالبی بیان میکنند. یک چیزهایی که ما به آنها توجه نداشتیم. برای ما عادی شده است. همین دیروز، پریروز یک شخصی علم دستکاری ژنتیک را داشت میگفت. میگفت این علم طوری است که شخص جای خدا دیگر مینشیند. چون میتواند طوری دستکاری ژنتیک کند که دیگر مریضی نباشد. دیگر عمر طولانی باشد. همه اینها را گفت، بعد گفتم این علم است دیگر، یعنی کشف راز پدیده ها است، نظم خارق العاده پدیده ها را به دست آورده اید گفت بله. گفتم پس کشف نظم خارق العاده جهان است. گفت بله. گفتم این ما را بیشتر به توحید میرساند. یعنی هر چه علم پیشرفته تر بشود یعنی کشف این نظم خارق العاده جهان، پس بیشتر باید توحید ایجاد شود. ولی شیطان نمیگذارد. این نظم خارق العاده پدیده ها در علوم دال بر این است که قادر و ناظم و عالم فوق العاده ای بوده است که فوق حد تصور هست. خدا رحم کند این دستکاری ژنتیک دست مستکبرین و حسودان و بخیلان و انحصارطلبان و حریصان عالم نیافتد که همه چیز را به میریزند خدا مدد کند مقدمه ای باشد که در اختیار امام زمان قرار بگیرد و الا بعضی از این علوم که دارد پیشرفت میکند همزمان با آن انسان بودن اگر پیشرفت نکند خیلی وحشتناک میشود. لذا این بحث توحید به معنای واقعی الله که جمیع صفات ناب در آن جمع شده است این لا اله الا الله که میگویم یعنی سمت خدا یعنی سمت همه خوبیها و دوری جستن از همه ظلمات و تاریکیها و زشتیها. این اولین فراز حضرت است که باید خیلی دقت شود.
دومین فرازی که حضرت توجه میدهند بحث ان محمداً صلی الله علیه و آله و سلم، درباره آقا رسول اکرم نابترین صفت ایشان را بیان میفرمایند خیلی صفات و القاب و معروفیتها آقا رسول اکرم داشتند. ولی حضرت زهرا در این فراز دارد به ما یاد میدهد آن چه رسول اکرم را به اوج رساند عبده بوده است. بعد میفرماید و رسوله. در شب معراج هم خدا میفرماید «سُبْحانَ الَّذي أَسْرى بِعَبْدِه» (اسراء/1) بحث «ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلاَّ لِيَعْبُدُون» (ذاریات/56) قرار است ما عبد شیطنتها نشویم. عبد هوا و هوس نشویم. عبد مال پرستی نشویم. برده این چیزها نباشیم. بنده خدایی باشیم که همه اینها را دقت میکند.
فراز سوم خیلی قشنگ میفرماید که «أَنَّ الْجَنَّةَ حَقٌّ وَ النَّارَ حَق» من خواهش میکنم این «أَنَّ الْجَنَّةَ حَقٌّ وَ النَّارَ حَق» که بهشت و دوزخ حق است را از یک زاویه دیگر نگاه کنید. همه ما موقعی که متولد شدیم و در این دنیا آمدیم و عالم کودکی یک خصوصیات خیلی ناب داشتیم واقعاً بهشت بود. مثلاً یکی از خصوصیات ناب این بود که رقت قلب داشتیم، گریه میکردیم. در بچگی یک صفای خاصی داشتیم. در بچگی متکبر نبودیم. خاکی بودیم. در بچگی خیلی زود آشتی میکردیم. کینه کسی را به دل نمیگرفتیم. کینه خیلی انسان را نابود میکند. اگر کسی میخواهد در شب قدر دعای او مستجاب بشود کینه مؤمن و انسان خوبی را نباید داشته باشد. در بچگی حرص نمیزدیم. در بچگی یک چیزی درست میکردیم به خاطر آن کون فیکون نمیکردیم ول میکردیم و میرفتیم. آقا رسول اکرم فرمود که این پنج ویژگی بچگی را خیلی دوست دارم. به خاطر همینها است که بچهها دوست داشتنی هستند.
گفت کودکی کو شادمانیها چه شد؟ تازگیها، کامرانیها چه شد؟
چه آن رنگ من، آن حال من؟ محو شد آن اولین آمال من؟
اهل بیت آمدند بگویند نه محو نشد. تمام اینها را مؤمن میتواند برگرداند. اهل بیت آمدند بگویند «أَنَّ الْجَنَّةَ حَقٌّ وَ النَّارَ حَق» اول که در دنیا آمدیم بهشت بود. شیطان به ما گفت آدم از میوه ممنوعه بخور آن وقت آن میوه ممنوعه ما را خراب کرد. این قضیه حضرت آدم و شیطان به یک نوع دیگر همیشه دارد تکرار میشود. یعنی همین امروز هم بچه ای که دارد متولد میشود صفا دارد، رقت قلب دارد، کینه ندارد، زود آشتی میکند، خاکی است و تعلق ندارد. به خاطر چیزی حق و ناحق نمیکند. آن ویژگیهای ناب در وجود او هست. وقتی از میوه ممنوعه که شیطان میگوید شروع به خوردن میکند حقها را پایمال میکند، خیانت میکند. خطا میکند، بندگی خدا را فراموش میکند. این جا زمین میخورد. فرمود «أَنَّ الْجَنَّةَ حَقٌّ وَ النَّارَ حَق» توجه به این که ما یک بهشت بودیم و بعد این میوه ممنوعه که شیطان گفت، حرامهایی که مرتکب شدیم، چیزهایی که دقت نکردیم ما را زمین زد. همین الان هم وجود دارد. شخص میتواند همان ویژگیهای بچگی را که آقا رسول اکرم فرمود اینها را خیلی دوست دارم اینها را میتواند به برکت سمت خدا آمدن درست کند. بعد آن وقت قوی کند، قوی کند و اوج بگیرد. اصلاً ما در دنیا آمدیم برای همین. آن فطرت پاک داخل دنیا آمد قرار شد اینها را تقویت کنیم و برای جاودانگی برویم. لذا حضرت زهرا بعد و جاودانگی را توجه داد.
فراز چهارم: «وَ أَنَّ السَّاعَةَ آتِيَةٌ لا رَيْبَ فِيها وَ أَنَّ اللَّهَ يَبْعَثُ مَنْ فِي الْقُبُور» حواس شما باشد یک روز از این دنیا میروید. گفتند یک کسی وصیت کرد یک جوراب پای من باشد. آنها وقتی از دنیا رفت یک جوراب پای او کردند. یک کاغذ در منزل پیدا کردند گفته بود فرزندان من، ورثه من، من این را گفتم که بدانید حتی یک جوراب هم نتوانستم با خودم ببرم. حضرت دارد توجه میدهد «وَ أَنَّ السَّاعَةَ آتِيَةٌ لا رَيْبَ فِيها» قیامت میآید، قبر شما هست. «وَ أَنَّ اللَّهَ يَبْعَثُ مَنْ فِي الْقُبُور» یاد مرگ را فراموش نکنید. سفارشی که در آیات و روایات ما زیاد شده است این جا بی بی دو عالم دارد توجه میدهد
گفت ای که دستت میرسد کاری بکن پیش از آن که از تو نیاید هیچ کار
این که در شهنامه ها آورده اند رستم و روئین تن و اسفندیار
همه اینها که آوردند برای این که ما اعتبار بگیریم و درس بگیریم و توجه کنیم. عجیبترین رفتار انسان این است که یک طوری زندگی میکند مثل این که هیچ موقع نمیخواهد بمیرد. یک طوری هم میمیرد که گویا اصلاً زنده نبوده است. خیلی حواس ما باید جمع باشد که آن توجه و تذکری که حضرت دارد در این آخرین وصیت خود بیان میفرماید. یک موقع من فکر میکردم چه قدر زشت است ما این همه دم از اهل بیت بزنیم وصیتنامه های اهل بیت را نخوانده باشیم. وصیتنامه های اهل بیت را کار کردن.
فراز چهارم: توجه به بحث مرگ. گاهی اوقات اصلاً فراموش میکنیم. گاهی اوقات در این دنیا عجیب است که شخص یاد مرگ را نمیکند با توجه به آن ندارد. این بحث یاد مرگ خیلی اثر دارد در این که آدم درست زندگی کند. دقیق زندگی کند. آدم را تنظیم میکند. فرصتهای الان را هم از آن غافل نشود. بعضیها حسرت قبل را میخورند. از قبل باید تجربه بگیریم نه این که حسرت قبل را بخوریم. بعضیها این قدر در آینده دارند سیر میکنند از وظیفه ای که الان دارند غافل میشوند. هر دو اشتباه است. باید توجه داشته باشد، حواس جمع باشد وظیفه خود را بتواند انجام بدهد.
فراز پنجم: فرمود «يَا عَلِيُّ أَنَا فَاطِمَةُ بِنْتُ مُحَمَّدٍ زَوَّجَنِيَ اللَّهُ مِنْكَ لِأَكُونَ لَكَ فِي الدُّنْيَا وَ الْآخِرَة» مقدر خدا این بود که با شما باشم یا علی در دنیا و آخرت. این چیزی که حضرت فرمودند ویژه خود فاطمه زهرا و علی مرتضی از جهتی بود ولی از جهت دیگر برای هر کسی است که لک باشد. یعنی به نفع مولی الموحدین امیرالمؤمنین اگر کسی قدم بردارد در دنیا و آخرت با مولی محشور میشود. عنایت حضرت شامل حال او میشود. این لک به نفع مولی و برای مولی و برای انسان کامل قدم برداشتن این برکات و اثرات را دارد. آن علامه بزرگوار فرمود از سنین کم روی پیشانی من نوشته شد وقف اهل بیت. زندگی را در این راه قرار داد. و واقعاً هم مورد عنایت و توجه قرار میگیرند.
فراز ششم: فرمود: «أَنْتَ أَوْلَى بِي مِنْ غَيْرِي» آخر متعدد آمدند که یا علی فاطمه زهرا از دنیا که رفته است یک سری کارهای او مربوط به نماز و تشییع را ما بیاییم. حضرت این جا دارد آخرین قیام خود را یاد میدهد آخرین دفاع خود از مولی را که در تاریخ ثبت شود. یک روزی مولی امیرالمؤمنین تنها گذاشته شد. یک روزی جریان ولایت زمین خورد. این نباید تکرار شود. یک روزی مولی الموحدین مظلوم واقع شد. این یک جایی باید ماندگار شود. لذا حضرت فرمود: «حَنِّطْنِي وَ غَسِّلْنِي وَ كَفِّنِّي بِاللَّيْلِ وَ صَلِّ عَلَيَّ وَ ادْفِنِّي بِاللَّيْلِ» حضرت در این جا میفرماید که حنوط خودت باید انجام بدهید، حنوط که برای میت انجام میشود یک ماده بوداری است که برای میت میگویند فقط و فقط از کافور استفاده شود به مساجد سبعه هم زده میشود. بعضی از بزرگان میگویند تربت هم آن جا استفاده شود. مساجد سبعه، پیشانی، دو تا کف دست، دو تا سر زانو، انگشت، بعضیها سفارش تربت هم دارند. حنوط من شما، غسل هم او، کفن هم او، نماز هم مولا و در شب که همه خوابیدند و کسی نیست باید این اتفاق انجام شود. به استثناء بعضی از خواصی که استثناء شدند و آن جا حرکت کردند. یک جایی حضرت در آن قضیه سلما که عرض کردم که در آن جا حضرت سفارش کردند و فرمودند که من بدن را تمیز کردم و لباس پاکیزه پوشیدم نیاز نیست موقع غسل و کفن لباس من در بیاید. بعضی از بزرگواران آن جانب احساسی و عاطفی را بیان کردند که بدن ضربه زده فاطمه زهرا دیده نشود. بعضیها این جانب را بیان کردند. بعضیها علتهای دیگر بیان کردند. شاید همه هم به یک نوعی درست باشد. ولی این را هم دقت کنید در تمام مراحل اهل بیت توجه به احکام را هم توجه داشتند. این نباید فراموش شود. یک زاویه نگاه است که مثلاً بعضی از بزرگان نظر آنها این است که اگر شوهر بخواهد همسر را غسل بدهد بعضیها گفتند که واجب است که پیراهن در آورده نشود یا یک پارچه ای باشد و این پارچه کنار نرود. بعضیها هم حتی فرمودند اگر پارچه کنار برود مکروه است. شاید حضرت زهرا این جا میخواهد به آن مسئله شرعی توجه داشتن را هم بیان کند. چون عبد خدا هستند. عبد خدا یعنی یک جایی که امور تجربه ناپذیر است، نماز صبح دو رکعت است، غسل و کفن این جوری است، طواف خانه خدا باید به این مقدار انجام شود، آن جا بندگی را شخص نسبت به خدا اثبات میکند. شاید حضرت میخواهد این جا به این نکته توجه بدهد که آقا مسئله شرعی هم در این جا این است که یا بگوییم درست نیست صیاب را اگر شوهر بخواهد غسل بدهد یا این که میخواهد آن بحث مسئله شرعی کراهت را حضرت توجه بدهد. این را هم برای این عرض کردم یک موقع یک کسی میگوید در آن جا آن جور حضرت فرمود و در این جا دوباره فرمود که «حَنِّطْنِي وَ غَسِّلْنِي وَ كَفِّنِّي» این دو تا با همدیگر منافاتی ندارد.
فراز هفتم: فرمود: آخرین دفاعها « وَ لَا تُعْلِمْ أَحَداً» اصلاً کسی را اعلام نکن جزء همین خواصی که عرض کردیم در یک جایی استثناء کردند دیگر عموم را خبر نکن که در تاریخ معلوم شود که یک روزی مولی امیرالمؤمنین را تنها گذاشتند و دفاع از ولایت.
آخرین فراز هم فرمود: «وَ أَسْتَوْدِعُكَ اللَّهَ» با تو وداع میکنم یا اباالحسن یا علی. «وَ أَقْرَأُ عَلَى وُلْدِيَ السَّلَامَ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَة» و به فرزندان من تا روز قیامت سلام میفرستم «السلام علیک یا فاطمه الزهرا»
شریعتی: خیلی از شما ممنون هستم. این فرازهای پایانی در واقع مبارزه سیاسی حضرت بود که در تاریخ ماندگار شد و نکاتی که شنیدیم. خیلی ممنون و متشکر هستم. انشاءالله همه ما همیشه زیر سایه الطاف و مهربانیهای مادرانه حضرت زهرا (س) باشیم. ما جمادی هم ماه حضرت است. چند وقت دیگر ولادت حضرت است.
حجت الاسلام میرهاشم: من حدود ده تا یازده تا وصایا را گفتیم دیگر گفتیم این جلسه آخرین باشد، آن آخرین وصیت را اشاره کنیم.
شریعتی: به عشق حضرت زهرا آنهایی که به هر دلیلی نتوانستند تا به حال در طرح قربانی ماه جمادی همراه شوند با ما همچنان فرصت هست میتوانید به کانال ما و سایت ما مراجعه کنید درگاههای پرداخت و راههای مشارکت ذکر شده است. #3131*780* هم کد دستوری ما است برای دوستانی که میخواهند در طرح قربانی اول هر ماه قمری همراه شوند. یک اتفاقات خوبی هم در حوزه اشتغال و کارآفرینی در همین راستا دارد میافتد که انشاءالله جزئیات آن را خدمت شما عرض خواهیم کرد. صفحه 410 قرآن کریم را با هم تلاوت کنیم حضرت زهرا به ما سلام رساندند تا امروز و این سلام به ما رسید چه قدر خوب است ثواب تلاوت آیات امروز را هدیه کنیم به روح بلند آن حضرت که از دنیای ما تلاوت قرآن را بسیار بسیار دوست میداشتند. آیات پنجاه و یکم تا شصتم سوره مبارکه روم را از صفحه 410 قرآن کریم خواهیم شنید و انشاءالله بر میگردیم و همراه شما و در کنار شما. بفرمایید خواهش میکنم. صفحه410 قرآن کریم
شریعتی: اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم. سلام میکنیم به همه هموطنان عزیزمان در شیراز، سلام میکنیم به حضرت شاهچراغ و انشاءالله دوستانی که مشرف میشوند، دعاگو و نائب الزیاره ما باشند. اشاره قرآنی امروز را حاج آقای میرهاشمی بفرمایند و انشاءالله حسن ختام فرمایشات ایشان را بشنویم.
حجت الاسلام میرهاشم: آیه 59 «كَذلِكَ يَطْبَعُ اللَّهُ عَلى قُلُوبِ الَّذينَ لا يَعْلَمُونَ» بدترین بیماری قلب دل را میگوید. میفرماید یکی از بدترین بیماریهای دل. متأسفانه درباره این قلب ظاهری خیلی کار شده است. درست هم هست. منتها این محدود در این دنیا با ما است. یک قلب دل داریم، قلب ادراکی داریم، در آیات قرآن حدود 8 یا 9 یا 10 بیماری برای آن ذکر شده است. این قلبی که هم دنیا، هم قیامت، هم برزخ، هم جاودانگی قرار است با ما باشد. بیماریهایی که دارد مثل «فی قلوبهم مرض» «قسَت قلوبکم» «لا تَزِغ قلوبنا» «بیماری کوری دل» دیگر ادراک درستی آن دل از حقایق پیدا نمیکند. بیماری شدید میشود. ختمه میشود، قفل میشود. اکنه میشود. که هر کدام از اینها توضیح دارد و مفصل است. به یک جایی میرسد که قلب انسان یطبع الله میشود. یکی از بدترین بیماری قلب دل است. در روز عاشورا ابی عبدالله فرمودند میدانید چرا صاحب نفس عالم حسین بن علی حرف میزند اصلاً حرف من را گوش نمیدهید، فریاد میزنید. یک قسمت را مردم معمولاً شنیدند قسمت دوم را نشنیدند این جا حضرت دو تا چیز میفرمایند یکی این که فرمود لقمه حرام خوردید لذا حسین بن علی را دارید به او اهانت میکنید. این جریان را دارید اهانت میکنید. دوم آن جا میفرماید طبع علی قلوبکم. همین بیماری شدید قلب طبع را دارد اشاره میکند. این بیماری که بدترین نوع بیماری قلب انسان است، قلب دل و حقیقت انسانی هست در حدود 11 جای قرآن به آن اشاره شده است که این جا یکی از آن جاها است. یازده جا فقط همین بیماری طبع به الحان مختلف به آن اشاره شده است.
شریعتی: انشاءالله هیچ کدام جزء این دسته نباشیم.