حجت الاسلام کاشانی: سلام علیکم و رحمه الله.«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ». با توجه به این که در فاطمیه هستیم خواستیم به حضرت مجتبی (ع) که این هفته ها در سیره آن بزرگوار نکاتی تقدیم می کنیم عرض ادبی به محضر امام حسن (ع) کرده باشیم و امروز را به مادر بزرگوارش اختصاص بدهیم. شخصیت صدیقه طاهره (س) که یکی از ویژگی های مهم جهان اسلام است نسبت به سایر تفکرها، آن هم این که در کنار بزرگ ترین رهبران خودش که بی نظیر هستند در تاریخ، خاتم انبیا و خاتم اوصیا، این جور نیست که این دین، دینِ مردانه باشد. هر کسی فضیلت بیشتری دارد، شایستگی بیشتری دارد، تقوای بیشتری دارد، علم بیشتری دارد، محترم و معتبر است و در نهایت احترام و اعتبار صدیقه طاهره (س) است که نشان می دهد که در فکر ما نه این مباحث صد سال و دویست سال اخیر که مسئله حقوق زن، توجه به بانوان، گاهی در شعار و گاهی در عمل بیشتر شده است اسلام برای زن، برای ویژگی های یک انسان ارزشمند به جنسیت او کار ندارد. صدیقه طاهره (س) قبله ی توجه معصومان است و ابعاد مختلفی هم دارد. ما بخواهیم به ابعاد وجودی حضرت زهرا (س) بپردازیم و به آن مهم ترین بعد حضرت، نقطه عطف حضرت نپردازیم انصاف را رعایت نکردیم یا کج سلیقگی کردیم. مثلاً فرض بفرمایید یک نفر بیاید 20 جلسه، 30 جلسه، در همین برنامه سیدالشهدا و سیره حضرت را بیان کند ولی به کربلا نپردازد. می گویند بله، ما زیارت جامعه می خوانیم، تمام آن جملات برای همه ی معصومان در همه ی لحظاتشان «بِکُم یُنزِّلُ الغَیثَ وَ بِکُم یُمسِکُ السَّماء، بِکُم فَتَحَ الله» این برای همیشه است، برای لحظه ی خاصی نیست. اما کربلا و حضور سیدالشهدا و نجات بخشی ایشان برای امت نقطه عطف زندگی حضرت است. به امام زمان(عج) بپردازیم، مثلاً عبارات کلی مباحث امامت مثل زیارت جامعه، ولی به غیبت و ظهور حضرت نپردازیم. این کج سلیقگی است. نقطه عطف زندگی حضرت زهرا (س) یا یکی از مهم ترین نقاط عطف زندگی حضرت کجاست؟ به کجا باید بپزدازیم. به همسرداری بپردازی رواست چون بهترین همسر، به فرزندداری بپردازیم رواست چون بهترین مادر، به همسایه داری و روابط اجتماعی و حقوق مردم بپردازیم بهترین همسایه، بهترین مادر برای امت، بهترین عابد، بهترین عالمه، کسی که سر در ملکوت دارد، عبادت که می کرد ملائکه به تماشا می ایستادند. اما ایشان یک نقطه عطف هم دارد. نقطه عطف آن جاست که باری را برداشته است که هیچ کس نمی تواسته بردارد، زحمتی کشیده است که احدی نمی توانسته این کار را بکند. برای این که وارد به این بحث بشوم دیدم یک متنی در پایگاه رسانه ای رهبر معظم انقلاب است، من چند جمله اش را می خواهم بخوانم. 15 بهمن سال گذشته در روز ولادت حضرت زهرا (س) فرمودند. احساس کردم خیلی متن خوبی است و نه این که من بخواهم الان معیدی برای حضرت زهرا بیاورم. حضرت زهرا (س) معصومه است. اما برای این که بگویم این روایتی که می خواهم بخوانم و مسئله ای که امروز می خواهم مطرح بکنم یک موضوع صرفاً تاریخی نیست. بزرگان ما، دلسوزان ما، کسانی که امروز جهان را می شناسند به ما توصیه می کنند همین ها را باز بگویید. یعنی امروز فهم دلسوزان و مراجع ما همین است که به این بحث بپردازیم وگرنه حضرت زهرا (س) به تاییدی نیاز ندارد. ایشان این گونه فرموده است. من چند جمله اش را می خوانم تا این مقدمه ی ورود به بحثم بشود که کدام بحث، کدام بخش، کدام بعد، مهم ترین بعد زندگی صدیقه طاهره یا از مهم ترین هاست. رهبر انقلاب این گونه فرموده است که حسن بصری از زهاد ثمانیه ی معروف است. 8 تا بودند که این ها به شدت زهد و عظمت در زهد در بین جامعه خودشان معروف بودند و زاویه هم دارد با اهل بیت. ایشان این گونه می فرمایند. او گفته است که در بین امت «ما کانَ فِي هذه الاُمَّت اَعبَد مِن فاطِمَه» در این امت عابدتر از فاطمه زهرا (س) نبود. «کانَّ التَقُومُ حَتّی تَوَرَمَت قَدَماها» این قدر به عبادت می ایستاد که پاهای مبارکش ورم می کرد. بعد ایشان می فرماید که این جمله ای که در امت نبود نه این که کسانی بودند شبیه به او بودند، یعنی مثل و مانند نداشت. و وقتی این گونه به طور قاطع حرف می زند حسن بصری که هم عصر با حضرت زهرا (س) نیست و خودش مشاهده نکرده است معلوم است که این جزو مسلمات و متواتراتی بوده است، همه می دانستند. یعنی 30 سال بعد، 40 سال بعد، 50 سال بعد، 60 سال بعد، همه می دانستند که عابدترین امت چه کسی است. حالا این عابدترین هم اهمیت دارد به دو جهت، یکی این که حضرت زهرا (س) که عابد است، زاهد است، از طرفی اگر یک زن عالی در نظر بگیریم. الان به من بگویند که شما بعد از برنامه سمت خدا از دنیا می روی، من دیگر لحظات باقی مانده ام را سعی می کنم خطا نکنم و بدهکاری هایم را جبران کنم. یک بحران دیگری برای پرونده اعمالم در قیامت درست نمی کنم. او که معصومه بود ولی همه ی مسلمین این را نقل کردند که پیغمبر فرمود: «اَنتِ اَوَّلُ اَهلیُ اهلِ بَیتي لُحُوقاً بي» تو اولین کسی از اهل بیت من هستی که به من ملحق می شوی. یعنی عمرت دراز نیست، عمرت کوتاه است. این خبر از پیشی است که پیغمبر اکرم به شهادت حضرت زهرا (س) واقف هستند و پیام دادند. اگر بگوییم صدیقه طاهره (س) در یک موضوع جزئیِ نفعِ شخصی، حتی اگر عصمتش را در نظر نگیریم با این روایاتی که مورد اتفاق نظر مسلمین است، صحیح بخاری نقل کرده است، کتب تاریخی ما هم نقل کرده است، یعنی از آن جاهایی که محل اختلاف نیست. این نشان می دهد که اگر یک نفر یقین دارد فرصت زندگی اش طولانی نیست در مسائل زودگذر دنیا با کسی اختلاف نمی کند. در حالی که ایشان معصومه هم هست، اهل آیه تطهیر هم هست، محور حدیث کساء هم هست، این شخصیت است. بعد رهبر انقلاب می فرماید که این وظیفه عبادت، وظیفه امر به معروف، مجاهدت. مجاهدت یعنی چه؟ یعنی جهاد. حضرت زهرا چه جهادی کرده است؟ جهاد امیرالمومنین را همه می دانند، صفین، نهروان، نمل، احد، خیبر، خندق. این ها جهاد است، جهاد یعنی تلاش شدید برای دفاع از حق، شمشیر به دست گرفتن. مجاهدت حضرت زهرا چیست؟ کجا جهاد کرده است؟ جهاد در برابر چه کسی بوده است؟ مسلمانان یا غیر مسلمانان؟ موضوع جهاد چه بوده است؟ شیوه ی ایشان در این جهاد چه بوده است؟
شریعتی: و چه اتفاقی باعث شد حضرت به میدان بیاید؟
حجت الاسلام کاشانی: یک توضیح مختصر بخواهم بدهم گاهی ما وقتی بخواهیم حقیقتی را بیان کنیم هیچ هزینه ای نباید بپردازیم، بلکه تشویقمان هم می کنند. مثلاً ما سحرها با هم توفیق داشتیم باهم از امیرالمومنین می گفتیم مردم تشکر هم می کردند، لطف داشتند. در حالی که ما داشتیم عظمت امیرالمومنین را می گفتیم، ما که کاری نکرده بودیم، وصف غیر می کردیم، وصف یار می کردیم. این که کار سختی نیست. تشکر هم می کردند. یک جایی ما می خواهیم حرف بزنیم ملاحظات متعدد سراغ ما بیاید.صدیقه طاهره (س) در جایی که مردان مهاجر و انصار به وظیفه خودشان بایست عمل می کردند، حضرت احساس کرد عمل نمی کنند، پای در یک صحنه ی عظیمی گذاشت، یعنی وارد جهاد تبیین شد، یعنی من می خواهم حق را برسانم و برای رساندن حق جهاد می کنم و می دانم ممکن است به آبرویم لطمه بخورد، به عمرم آسیب بخورد، خانواده ی استثناییِ بهشتیِ بلکه بهشتی هم شاید برایشان کوچک باشد، چه بگویم اصلاً، بی نظیری که نمونه ی عالیِ تربیت اسلامی این پدر و آن مادر و آن پسر بزرگوار این ها از دست می رود. صدیقه طاهره (س) وارد جهاد می شود و دست از این ها می شوید. برای چه؟ برای هدف بزرگ تری. آن هدف را ایشان می فرماید که یعنی مجاهدت، یعنی حضور در آن میدان عجیبی که بنا بود سرنوشت امت اسلام در آن تعیین بشود. یعنی مسئله سرنوشت امت بود و او هم به عنوان مادر مومنان و بلکه حتی مادرِ پدر که مورد احترام همه باید می بود سرنوشت امت اسلام در خطر است نه یک مسئله یِ جزئیِ فردی. وقتی سرنوشت امت اسلام تقریباً تمام زحمات پیغمبر اکرم وابسته به این است که این آسیب نخورد، آفت بر این باغ دین نخورد، حضرت وارد شدند. بعد می فرماید و آن حضور طوفانیِ عجیب و آن خطبه های عجیب. یعنی قشنگ دارند می برند ما را به سمت این که آن جهاد تبیین چند نقطه عطف داشت، یکی از آن خطبه های عجیب بود. بعد می گویند که نقشه ی جامعِ هویت زن در منطق اسلام این است. یعنی زن را فردی نبینید، زن درست است که عفت دارد، حیا دارد، از اختلاط ها و شرکت در بعضی از صحنه ها ممکن است عبا کند برای موضوعی که او مادر خانواده است، دامن او محل رشد انسان های جامعه است، اما گاهی ممکن است او وظیفه اجتماعی پیدا بکند که مردان از عهده اش برنمی آیند.
شریعتی: یعنی یک ماموریت اختصاصی داشته باشند.
حجت الاسلام کاشانی: بله. لذا نقشه ی هویت زن در منطق اسلام خانه نشینی نیست، درست است حیا و عفت است ولی گاهی رهبر مبارزه می شود. که ما هم در صحنه ی صدیقه طاهره(س) رهبری را می بینیم،
حجت الاسلام کاشانی: رهبری این جا می فرماید که شما باید در کارتان این گونه عمل کنید، نباید بد زبانی کنید، نباید بدگویی را گسترش بدهید. نگاه کنید فاطمه زهرا (س) دوخطبه ی طوفانی یاد کرده است. خطبه طوفانی یعنی پر حرارت. حرارت دفاع از دین را نگوییم تعصب، نگوییم تفرقه، نگوییم مذهب گرایی، نگوییم داغ بازی. گاهی موضوع مهم است، دفاع از موضوع حرارت لازم دارد. اما این حرارت در آن بی ادبی ندارد، فحاشی ندارد، توهین ندارد. می فرماید که دو خطبه طوفانی یاد کرده است، دو خطبه ی به معنای واقعی کلمه طوفانی. یکی در مسجد در میان انبوه متراکم مردان. ما می شناسیم، در بعضی روایت ها هست که صدیقه طاهره (س) وقتی پدرش با نابینایی وارد خانه شد زهرای اطهر (س) جلوی حتی نابینا حریم گرفت، حتی برای این که حضورش ممکن است حس بشود و این قدر عفت حیرت انگیزی داشت که ما نمونه اش را کم می بینیم. اما اگر یک جایی سرنوشت امت اسلام به سخنوری او وابسته باشد در میان انبوه مردان، می رود وسط میدان و جهاد می کند و در تاریخ ثبت می شود، کوتاه هم نمی آید. یکی هم خطاب به زنان مدینه که در میان خانم های انصار حضرت سخنرانی کرده است، مطالب بسیار مهم و اعتراضی. یعنی مسائل جدی است با این که شرایط خاص است، پیغمبر از دنیا رفته است، امت دچار تفرق شده است، این باعث نمی شود که وقتی حضرت نگاه می کند امت اسلام در خطر است، سرنوشت امت در خطر است، حضرت دفاع نکند. و تنبیه، یعنی آگاهی بخشی نسبت به مفاهیم برجسته اسلامی. حضرت زهرا رفته است مفاهیم برجسته اسلامی را بیان بکند. من می خواهم این ها را بگویم که شما ببینید دلسوزان و مراجع امروزما نگاهشان راجع به خطبه چیست، بعد من چند جمله از خطبه می خواهم بخوانم. یعنی سرنوشت امت اسلام، آگاهی بخشی نسبت به مفاهیم برجسته اسلامی، کجا است. بعد می فرماید که در این خطبه ی بزرگ و پرشور یک کلمه ی هتک، زشت، توهین آمیز، نیست. همه کلمات محکم و مستحکم و بیانات متین و مطقن است، باید این گونه عمل کنید. یعنی آقایان، این شکلی عمل کنید. رهبری پارسال فرمود. این بیاناتی که همه متین و مستحکم است و باید این شکلی عمل کرد که عرض کردم، در واقع این ها بیانی است که برگردیم به گنجینه ی خودمان که مادر مومنان، صدیقه طاهره (س)، برای حفظ دین چه کردند.
من از وسط خطبه می خوانم. «ثُمَّ قالَت اَیُهَا النَّاس اَعلَمُوا اَنِّي فاطِمَه وَ اَبي مُحَمَّد».
شریعتی: «اللهُمَّ صَلَّ عَلَی مُحَمَّد وَ آلِ مُحَمَّد وَ عَجِّل فَرَجَهُم».
حجت الاسلام کاشانی: من فاطمه هستم، پدرم را هم می دانید پیغمبر خاتم است. «اَقُولُ عَوداً وَ بَدءَاً وَ لا اَقُولُ غَلطاً» من غلط سخن نمی گویم، «وَ لا اَفعَلُ ما افعَلُ شَططاً» غلط هم عمل نمی کنم. یک معصوم دلسوز با شما صحبت می کند. «لَقَد جاءَکُم رَسُولٌ مِن اَنفُسِکُم عَزیزٌ عَلَیه ما عَنتُم» رسولی از خودتان، دلسوز شما، «حَریصُ عَلَیکُم» حریص بود به این که شما را هدایت بکند، «بِالمُومِنینَ رَؤفٌ رَحیم» که من هم دختر این فرد هستم که برای امت دلسوز بود. بعد فرمود که اگر بخواهید بررسی بکنید «فإن تَعزُوهُ وَ تَعرِفُوهُ تَجدوهُ اَبی دُونَ نِسائِکُم» بابای من است، من دختر این بابا هستم، آمدم برای شما دلسوزی کنم. نمی گویم که امت خواستند یک کاری بکنند، مثلاً ما گاهی می گوییم دندش نرم. می گوید نه، من مادر مومنان هستم، نمی توانم به من چه بگویم، بگویم سرت به سنگ بخورد ببین. من وظیفه دارم حقیقت را بگویم. فرمود که می بینید که او پدر من است، نه هم زنان شما. «وَ اَخَا ابنِ عَمّی» برادر پسرعموی من است، «دُونَ رِجالِکُم» نه برادر خلاصه شوهران شما؛ جایگاه امیرالمومنین. فرمود که شما در چه شرایطی بودید وقتی اسلام آمد، فراموش کردید. یادتان نیست که چقدر گرفتار بودید، در ذلت بودید، خورد و خوراکتان چه بود، امنیت تان چه بود. بعد حضرت یک نمونه فرمود. مثلاً در شرایطی که «اَذِلَّةً خاسِئینَ» همه ناامید، همه زلیل، «تَخافُونَ اَن یَتَخَطَّفَکُم النِّاسُ مِن حَولِکُم» نگران بودید همسرتان را بدزدند، شوهرتان را بدزدند، بچه تان را بدزدند، نا امنی زیاد بود، «فَاَنقَذَکُمُ اللهُ تَبارَکَ وَ تعَالی بِمُحَمَّدِ (ص)» خداوند شما را به حرمت پیغمبر، «بَعدَ الِّتَیَّا وَ الَّتي» بعد از همه زحمتی که پدرم و پسرعمویم کشیدند نجات داد. بعد از این که بزرگان قریش، بزرگان یهود، مقابل اسلام قرار گرفتند، پهلوانان قرار گرفتند، «کُلَّما اَوقَدُوا ناراً لِلحَربِ اَطفأهَا الله» هر چه آتش برپا کردند که اسلام را نابود کنند، نجات بخشی مردم را از بین ببرند، خدا آتش را خاموش کرد. به برکت چه؟ حضرت زهرا فرمود که هر جا آتش جنگ و فتنه داغ می شد پدرم «قَذَفَ اَخاهُ فِي لَهَواتِها» برادرش را جلو می انداخت نه شماها را. چرا بی انصافی کردید، چرا فراموش کردید، که هر جا آتش فتنه بود علی ابن ابی طالب پسر عموی من که این خیلی تحبیبی است، خیلی از سر محبت است. حضرت نمی فرماید شوهرم که دیدید در بعضی اقوام خانم ها و آقایان می گویند پسرعمو، دختر عمو. این علامت تحبیب است. پسرعموی من و برادر خودش را جلو فرستاد. تا این که آتش جنگ را خاموش کرد با شمشیرش، «مَکدُوداً فِي ذ اتِ الله» خیلی علی زحمت شما را کشیده است. «مُجتَهِداً فِي اَمرِ الله» در راه خدا همه ی وجودش را خرج کرده است، «قَریباً مِن رَسُولِالله» نزدیک ترین آدم به پیغمبر بوده است، «سَیِّداً فِي اَولِیاءِ الله» آقا و سرور اولیای خدا بوده است، «مُشَمِّراً ناصِحاً» با همه ی وجود ناصح و دلسوز شما بوده است، «مُجِدّاً کادِحاً وَاَنتُم فِي رَفاهِیَّةٍ مِنَ العَیش» شما دنبال زندگی تان بودید، آن موقعی که جنگ سنگین می شد و ضربات متعددش به پیکر علی ابن ابی طالب می خورد تا از اسلام دفاع کند شما کجا بودید. یادتان رفته است، «اَنتُم فِي رَفاهِیَّةٍ مِنَ العَیش» شما زندگی تان را می کردید. «وادِعُونَ فاکِهُونَ» شما در زندگی عادی خودتان غرق بودید. «تَتَرَبِّصُونَ بَنَا الدَّوائِرَ»، که حالا در بحث نفاق عرض می کنم، بلکه نشسته بودید منتظر که زودتر علی یا پیغمبر یک طوری شان بشود تا راحت بشوید. دنبال این بودید بلایی سر این ها بیاید. «تَنکُصُونَ عِندَ النِّزالِ وَ تَفَرُّونَ مِنَ القِتالِ» دنبال پشت کردن به جنگ و فرار بودید معمولاً. سابقه ی مهمی در جهاد شما دارید، آیا قابل قیاس هستید با علی ابن ابی طالب.
شریعتی: چه کار کردید؟
حجت الاسلام کاشانی: در کدام صحنه ی نبرد فرار نکردید؟ حضرت دارد در مسجد می گوید، خطاب مهاجران و انصار هستند، و بعضی ها مخاطب اصلی هستند. بعد حضرت فرمود: «فَلَمَّا اِختارَ اللهُ لِنَبِیِّهِ دارَ اَنبِیائِهِ» خداوند پیغمبرش را از این دنیا پیش خودش برد، «ظَهَرَ فیکُم حَسکَةُ النِّفاقِ» منافقانی که خودش بحث مفصلی دارد اگر بخواهیم واردش بشویم که در زمان پیغمبر اکرم هر چه به آخر عمر مبارک پیغمبر می رسید شدت پیدا می کرد جریان نفاق، قدرت پیدا می کرد. یعنی هر چه دین قوی تر بشود پوشیدگی عمل کردن منافق هم بیشتر می شود به گونه ای که آخرین جنگ پیغمبر در تبوک، از آخرین جنگ های اصلی، دیگر مجبور شد امیرالمومنین در مدینه نگه دارد که کودتایی در مدینه نشود. فرمود که منافق کارش را قبلاً کرده است، ما یک گیاهی که می کاریم و آب می دهیم چند روز بعد آن سر سبزش از خاک بیرون می زند، جوانه می زند. این جوانه که الان نکشتیم. حضرت فرمود: «ظَهَرَ فیکُم حَسکَةُ النِّفاقِ» خار یا گیاه نفاق الان آشکار شد چیزی که قبلاً کاشته بودید. حالا که پدرم شهید شد و از دنیا رفت حالا نفاقتان آشکار شد. «سَمَلَ جِلبابُ الدّینِ». واقعاً عجیب است. حالا این کتابی را که دست من است را بارها قبلاً معرفی کردیم ولی باز هم دوست دارم اسم مرحوم آیت الله سید رضی الدین حسینی زنجانی (ره) که شاگرد مرحوم امام بودند و شاگرد برجسته علمی بودند، بسیار شرح خطبه ی خوبی است از این جهت که خطبه حضرت زهرا (س) ابعاد علمی متعدد دارد یک فرد جامعی باید شرح می کرد. بوستان کتاب منتشر کرده است. من یادم است اوایلی هم که خدمت شما رسیده بودم چند بار معرفی کردم، فکر کنم در برنامه هم عزیزان دیگر معرفی کردند. ان شاءالله عزیزانمان بخوانند. این جا حضرت زهرا می فرماید: «سَمَلَ جِلبابُ الدّینِ». خیلی عجیب است. رهبر انقلاب هم فرمود، خطبه ی بیانِ متینِ مستحکم، بدون توهین به مفاهیم برجسته اسلامی، سرنوشت اسلام حضرت پرداخت. «سَمَلَ جِلبابُ الدّینِ» یعنی لباس دین پوسیده شد. الان مردم شما را ببینند خلاصه ما هم کنار شما و این آراستگی شما یک اعتباری پیدا می کنیم. اما مثلاً فرض کنید یک لباس مندرس آلوده ی پاره پوره. این عیب از ظاهرم پیداست. گاهی مثلاً فرض بفرمایید یک نفر کبدش ایراد دارد ظاهرش خوب است، قلبش ایراد دارد، «سَمَلَ جِلبابُ الدّینِ» یعنی ظاهر دین هم پوسیده شد. من اول سوال کنم. این خطبه فدک برای چه زمانی است؟ مثلاً ابن ابوالحدید می گوید برای 10 روز بعد از فوت پیغمبر، برای همین حوالی است، برای ماه اول بعد از پیغمبر اکرم است. نه فرصتی فراهم شده است که نماز تغییر کند، روزه تغییر کند، اصلاً ماه روزه هنوز نرسیده است، ماه حج هنوز نرسیده است که آداب حج عوض بشود. مردم چند روز پیش با پیغمبر اکرم نماز خواندند، کسی نمی توواند دو روزه نماز را به هم بزند. یا مثلاً فرض بفرمایید سایر مفاهیم دینی. دین پوسید یعنی چه پوسید؟
شریعتی: چه اتفاقی افتاده است؟ یعنی حضرت این 10 روز را که فقط نمی بیند، آن رگه های نفاقی که از قبل ریشه دوانده است.
حجت الاسلام کاشانی: بله، هم آن را می بیند و هم من می خواهم بگویم که حقیقت دین آسیب دیده است. یعنی هم دارد آینده را می بیند کما این که در خطبه زنان در انصار فرمود که شما دنبال این هستید که آب و دان شما خوب باشد، من می بینم که شما مشکل مالی هم پیدا می کنید، «اَبشِرُوا بِسَیفٍ» می بینم گردن ها را می زنند، می بینم امنیت هم از بین می رود، حتی رفاه عادی هم نخواهید داشت. این نیست که فکر کنید از علی دست بکشیم دینمان را رها کنیم دنیای خوبی خواهیم داشت، دنیای خوبی هم نخواهید داشت. کما این که ان شاءالله هفته آینده بخوانیم، امام حسن (س) به آن خائنانی که با معاویه می بستند می فرمود خیال نکنید که دین زندگی تان خوب می شود، می بینم فرزندانتان مانند گدایان درِ خانه ی این ها به التماس ایستاده اند. دنیای خوبی هم نخواهید داشت. حالا دین چه آسیبی دیده است که پوسیده شده است؟ هیچ یک از جزئیات فرعیات آسیب نخورده است هنوز ظاهراً. اما من یک مثال بگویم. شما فرض بفرمایید یک بی خدا، یک بت پرست، یک پولی بگیرد بیاید این جا 50 رکعت نماز بخواند. یادش بدهیم این رو به قبله با تمام آداب مستحبات نماز بخواند. شما می گویید نماز خوانده شد. نماز که این ظاهر قالب نیست. نماز چه دارد که این آقا بت پرست به عنوان مثال ندارد که بودایی است اعتقادی به اسلام ندارد؟ نماز حقیقتش توحید و اخلاص است. کسی که چند خدا معتقد است که توحید ندارد. لذا این حرکات موزون برایش می شود، حرکات خاص می شود، دستی بالا آورد بعد یک حالت رکوعی رفت. شریعتی: جسمی که روح ندارد.
حجت الاسلام کاشانی: بله. ما به این نمی گوییم نماز خواند. یعنی در واقع روح حقایق دین را از او بگیرد، یا از طرف دیگر انسجام دین تسبیحی که ما دستمان می گیریم دانه های هر کدام 100 تا چون 100 تا موضوعیت دارد در تسبیح، هر کدام یک نقشی ایفا می کنند. یک موقع نخی که همه را گرفته است و انسجام آن را حفظ کرده است، ساختمان دین را نگه داشته است. اگر آن نخ پاره بشود تسبیحی نیست، یعنی تک تک مهره ها دیگر سر جای خودشان نیستند. لذا اگر آن نخ از بین برود ما صد دانه داریم ولی دیگر متفرق، متشتت، دیگر تسبیح نیست، سازمان از بین رفته است. غیر از این که ما بعدها دیدیم که وقتی کسانی آمدند دین را هر جور خواستند تغییر دادند، احکامش را، عقایدش را، در جزئیات، کلیات، در فروع، در اصول. حضرت فرمود «سَمَلَ جِلبابُ الدّینِ» دین پوسید. و بعد فرمود: «وَ نَطَقَ کاظِمُ الغاوینَ» رئیس منحرفین که تا به حال ساکت بود به سر و صدا آمده است. حضرت دارد اعلام خطر می کند در جامعه اسلامی. «هَدَرَ فَنیقُ المُبطِلینَ» رئیس اهل باطل شاخص شده است دارد حرف می زند. در مسجد مدینه، در حضور انصار و مهاجر، مخاطب معلوم است، موضوع مشخص است، و حضرت نگران است. بعد فرمود: «اَطلَعَ الشَّیطانُ رَأسَهُ مِن مَغرَزِهِ هاتِفاً بِکُم» شیطان دارد هدایتتان می کند، حواستان را جمع کنید. نه حضرت زهرا (س) دلش فقط برای ما سوخته است که هزار سال بعد می آییم، دلش برای همان ها هم سوخته است. شما خودتان را بیچاره می کنید، نابود می کنید، به جنگ اصل دین کانه رفته اید، مردم گناه دارند، این همه جهاد. بعد فرمود چند وقت است مگر پدرم از دنیا رفته است، «وَ الجُرحُ لَمَّا یَندَمِلُ» جگر ما از داغ پیغمبر هنوز التیام پیدا نکرده است، هنوز پیغمبر کفنش خشک نشده است به اصطلاح. «زَعَمتُم خَوفَ الفِتنَةِ» فکر کردید فتنه شده است فعلاً خودمان مصلحتی یک کاری بکنیم. مگر شما می توانید تصمیم بگیرید، مگر من و شما و مثلاً آقای رکنی می توانیم پیغمبر تعیین کنیم. تعیین پیغمبر، تعیین وصی پیغمبر، که کار ما نیست. ما بخواهیم مصلحت اندیشی کنیم همواره دورتر می شویم. فرمود: «زَعَمتُم خَوفَ الفِتنَةِ» از فتنه ترسیدید. «اَلا فِی الفِتنَةِ سَقَطُوا» غرق شدید در فتنه. «وَ اِنَّ جَهَنَّمَ لَمُحیطَةٌ بِالکافِرینَ» من نگران هستم از این که آیندگان را چه کار می خواهید بکنید و خودتان هم غرق شدید در واقع. بعد حضرت فرمود افک بستید به خدا و رسول چون دارید یک مسیری را برای دین تعیین می کنید که می بینم نه امنیت در آن است، نه عدالت در آن است، نه دنیای خوب، نه آخرت خوب. یکی از نمونه هایش را شما ببینید. امروز در جهان اسلام آیات متعدد نشان می دهد «لاتَتَّخِذُوا الیَهُود والنَّصارَى اولیاء» حداقل این جا اولیاء به معنای ولیِ حاکم است، ولیِ مسلط است. یا مثلاً «لَن نَجعَلَ اللهُ لِلکافِرینَ عَلی المُومِنینَ سَبیلاً» مومن نباید زیر یوغ کافر قرار بگیرد. یا آیات فراوان سوره ممتحنه یا جاهای دیگر که فراوان است. ساغر است رژیم کافر و صهیونیستی. شما نگاه بکنید در کشورهای اسلامی، حالا بله بعدهای مختلفی اسلام دارد. حکومت باید عادل باشد، حکومت باید مردم را راضی کند، حکومت باید به رفاه مردم برسد، ولی یکی از ابعاد تئوریک مهمش این است که در برابر دشمن شماره یک اسلام نباید دست دوستی دراز کند، نباید مدارا کند. چرا امروز شما راحت می بینید در جهان اسلام که بعضی از کشورها سران سرسپرده شان نوکر اسرائیل است. چرا؟ برای این که این ها در تئوری شان آموختند، آموزش دیدند متاسفانه که در برابر ظالم سکوت کنند. صدیقه طاهره سکوت نکرد، سیدالشهدا سکوت نکرد. حضرت فرمود که از فتنه ترسیدید، «اَلا فِی الفِتنَةِ سَقَطُوا» در فتنه غرق شدید، «وَ اِنَّ جَهَنَّمَ لَمُحیطَةٌ بِالکافِرینَ». بعد فرمود دروغ بستید به خدا و رسول که این را دین بخواهید معرفی بکنید.
شریعتی: این اجتهادهایی که آن وقت اتفاق افتاده است و حضرت دارند می گویند.
حجت الاسلام کاشانی: دقیقاً. اجتهاد در برابر معصوم. می خوانم ببینید. در حضورعلی ابن ابی طالب اجتهاد؟! اجتهاد آن جایی است که شما راهی به یقین ندارید می روید سراغ حدس معتبر. اگر فرض کنید یک کسی معصومی پیدا می شد که حقیقت پزشکی بود، دیگر این قدر حدس و گمان و چپ و راست نداشت. می فرمود دارویش این است، این است، همه را قطعی می گفت. در حضور او که نباید حدس و گمان زد. بعد حضرت زهرا (س) فرمود قرآن احکامش روشن است، «قَد خَلَّفتُمُوهُ وَراءَ ظُهُورِکُم» قرآن را پشت سر گذاشتید، به قرآن عمل نکردید. ببینیدغیر از یک معصومی مثل زهرا اطهر ممکن است یک کسی به این راحتی متوجه نمی شد که قرآن را پشت سر گذاشتند. نه، این ها که قرآن را دوست دارند. این مسیری که رفتید مسیر باطلی است، مسیر دروغی است، مسیر خطاست. بعد فرمود آیا از اسلام خسته شدید. این آیه را خواندند، «مَن یَبتَغِ غَیرَ الاِسلامِ دیناً فَلَن یُقبَلَ مِنهُ» غیر از اسلام را کسی بپذیرد از او پذیرفته نیست. «وَ هُوَ فِی الاخِرَةِ مِنَ الخاسِرینِ» یعنی ممکن است بگویند مگر ما یک دین دیگری. شما وقتی حقیقت دین را از آن جدا کردید دین تبدیل به ظواهر می شود، ظواهری که تئوریزه می کند نوکریِ مستکبر را، زیر یوغ ظالم بودن را، قدرت بخشیدن به ظالم را و تئوریک هم است.
شریعتی: و هر جا حسب منافعت خواستی عوض بکنی عوض می کنی دیگر.
حجت الاسلام کاشانی: بله. بعد حضرت فرمود که اگر بخواهید در برابر حقیقت بایستید سینه ی من در برابر ضربات خنجر و نیزه صبر خواهد کرد. یعنی ما می جنگیم. چرا؟ چون سرنوشت امت اسلام به خطر افتاده است. بعد حضرت وارد یک بحث شدند. فرمودند خیال کردید که ما ارث نمی بریم. این مسئله ارث ابعاد گسترده دارد، یک جهتش این است. به خاطر این که عصمت ندارید، به خاطر این که اسم قطعی ندارید. یادتان است هفته گذشته عرض کردیم امام حسن فرمود از کتاب خدا از ما بپرسید ما ظن و گمانمان را نمی گوییم، ما یقین می گوییم، ما می گوییم خدا این را فرموده است. ولی خودتان سراغش بروید ممکن است کج و کوله، کج و راست، منحرف بشوید. حضرت فرمود که فکر کردید ما ارث نمی بریم. یعنی بروید در مسائل مختلف، در حقوق مردم، در شیوه ی حاکمیت، در اجرای قوانین، در تاسیس قوانین، به فهم خودتان عمل می کنید همواره از اسلام دور می شوید. فرمود: «أَفَحُکمَ الجاهِلیَّةِ تَبغُونَ» دنبال احکام جاهلیت هستید؟ یعنی ظاهر آن مردم در پس از پیغمبر اکرم ظاهرش جاهلیت نبود، ولی یکی در افق فاطمه زهرا (س) که حق و باطل خوب می شناسد می فرماید مسیر جاهلیت است. بعد حضرت فرمود: «اَفی کِتابِ الله تَرثُ اَباکَ وَ لا اَرثُ اَبی؟» تو از قرآن این طور می فهمی که تو از کتاب خدا ارث می بری من نمی برم؟. حضرت شروع کرد آیاتی خواند، بعد یک عبارت عجیبی فرمود. وقتی حضرت مریم برگشت با یک پسری در آغوشش که کسی قبول نمی کرد بدون ازدواج، بدون این که با مردی ازدواج کرده باشد، این پسر از کجا آمده است، حرف های زشتی زدند. آن جا وقتی حضرت مریم فرمود که این را خدا به من داده است من با کسی نبودم، گفتند «لَقَد جِئتَ شِیئاً فَریاً» گفتند نعوذ بالله خیلی دورغ بزرگی به خدا بستی، حرف زشتی زدی. حضرت زهرا (س) به مخاطبشان فرمودند: «لَقَد جِئتَ شِیئاً فَریاً» دروغ دارید می گویید. آقا فرمودند که این ها بیانات متین مستحکم است، توهین نیست. ولی وقتی خلاف صریح آیات عمل می شود حضرت می بینند که سرنوشت امت به خطر افتاده است، یک نفر دارد یک تجویز قلابی می کند به جای یک پزشک دلسوز. حالا یا خودش متوجه می شود یا خودش متوجه نمی شود. مجبور است بیاید وسط. فرمود: «اَفَعَلی عَمدٍ تَرَکتُم کِتابَ الله» عمدی می خواهید کتاب خدا را ترک کنید، «وَ نَبَذتُمُوهُ وَراءَ ظُهُورِکُم» پشت سر بیندازید. بعد آیات قرآن راجع به ارث را خواندند، بعد یک عبارت عجیبی فرمودند. فرمودند می دانید که کسی از ارث کسی محروم نمی شود الا این که از ملت او نباشد. یعنی کافر از مسلمان ارث نمی برد. بعد حضرت فرمود: «اَوَ لَستُ اَنَا وَ اَبی مِن اَهلِ مِلَّةٍ واحِدَةٍ؟» مگر من و پدرم از یک دین نیستیم، می خواهید بگویید اسلام من را قبول ندارید. بعد از این که حضرت آیاتی را خواندند که انبیا ارث می گذاشتند و این ادعا که انبیا ارث نمی گذاشتند باطل است طبق آیات قرآن که بحثش مفصل است و وارد نمی شوم. فرمودند تنها راهی که بخواهید ارث پدر من را ندهید این است که ...
شریعتی: دین من را کتمان بکنید.
حجت الاسلام کاشانی: بعد عبارت را ببینید. فرمود: «اَم اَنتُم اَعلَمُ بَخُصوصِ القُرآنِ وَ عُمُومِهِ مِن اَبی وَابنِ عَمّی؟» نکند شماها بیشتر از پدر من و پسر عموی من قرآن می فهمید. یعنی در برابر پیغمبر به هیچ وجه شما حق ندارید اظهار نظر بکنید. این خیلی روشن است. حالا نگاه کنید می فرماید در برابر پیغمبر و پسر عمویم. یعنی فهم امیرالمومنین از قرآن همان فهم پیغمبر است، هیچ کدامتان دیگر قابل قیاس نیستید.
حجت الاسلام کاشانی: حضرت با مخالفینشان مانند کافر برخورد می کنند. اسناد تاریخی و کتب فقهی همه ی مذاهب نشان می دهد که بعضی وقت ها مسلمین را مانند کفار کشتند. حضرت می بیند مثلاً فرض بفرمایید من با همسرم بد رفتاری کنم که خیلی بد است، خدا نیاورد آن روزی را که همسرش از او راضی نباشد بهشت را باید به خواب ببیند، اما این یک حق فردی است که این قدر بزرگ است، این قدر حساس است. حالا اگر یک نفر حق تمام مردم و بلکه تمام مردم را در قرون و اعصار بخواهد آسیب بزند این چه ظلم بزرگی است. دیگر بعداً کسی اسلام حقیقی را نمی شناسد. کما این که فرض کنید داعش با این که خیلی اسلام ستیزی ایجاد کرد ولی چون در یک قرنی بود که مردم می دانستند مسلمین این شکلی نیستند، با این حال یکی از مهم ترین ابزارهای اسلام ستیزی دنیا بود. رفتار القاعده و داعش و بوکوحرام و این ها. تا می خواهند بگویند مسلمان ها نعوذ بالله وحشی هستند به این ها استناد می کنند. ما هم همواره می گوییم این همه مسلمان خوب داریم، با هم رفیق هستند، در موضوع فلسطین شیعه و سنی دست به دست هم دادند از هم دفاع می کنند، با هم مشکلی ندارند، با هم همراهی می کنند.
شریعتی: فقط این ها را نبین.
حجت الاسلام کاشانی: لذا صدیقه طاهره(س) با یک کارزار عظیمی که مردان پاهایشان لغزید، پهلوانان عرب سستی کردند، چون اگر کسی در این صحنه ورود می کرد کمترین فحشی که به او می دادند مال مردم خوری و طمع به اموال عمومی و امثال این ها بود. حتی به همسران پیغمبر وقتی به دنبال ارثشان رفتند شبیه این حرف ها را نعوذ بالله به امهات مومنین بعضی ها گفتند که حالا نمی خواهم بازش کنم. یعنی می دید حضرت که اگر در این کارزار وارد بشود هر اتهامی، هر نعوذ بالله بد و بیراهی، هر بهتانی، ممکن است زده بشود. اما مادری زهرای اطهر (س) اقتضایش چه بود که باید حق از باطل جدا بشود، باید مسیر حق حداقل یک آب باریکه از آن بماند.
شریعتی: و این باید در تاریخ ثبت بشود.
حجت الاسلام کاشانی: و بعد در تاریخ ثبت بشود. لذا صدیقه طاهره (س) در حضور مردان خطبه خواند، در حضور زنان خطبه خواند، بقیه اوقات کنار قبر همزه سیدالشهدا گریه می کرد یک جوری که گاهی بیحال می شد برای این که مردم بفهمند اگر همزه بود، این را امیرالمومنین هم فرمودند، اگر همزه بود، اگر جعفر بود، چنین نمی شد. می رفت بالاسر آن کسی که از خواص جامعه بود و می توانست اوضاع را به نفع جبهه ی حق برگرداند گریه می کرد که جای تو خالی است. یعنی آی دینداران، آی مجاهدان راه خدا، بیایید جای خالی همزه و جعفر را پر کنید. شب ها مرحوم شیخ عباس قمی (ره)، محدث قمی در بیت الاحزان می فرماید که آن قدری که خاطرم است حضرت زهرا نمی توانست در خیابان با کسی حرف بزند چون بالاخره حاکمیت اجازه نمی داد. شما ببینید مادر مومنان چه کرد. در روایت است که مثلاً مهمان سرزده جایی نروید، شما من را دعوت کنید من به خانه شما بیاییم شما می آیید جلوی در استقبال می کنید. اگر من 2 نصفه شب بیایم درِ خانه شما را بزنم حتی اگر مثلاً ماشین تان را جلوی پارکینگ ما پارک کرده باشید آدم منفعل است، سختش است زنگ خانه مردم را بزند مزاحم بشود یا سرزده بیاید. صدیقه طاهره (س) شب ها می رفت درِ خانه انصار و مهاجر، مرحوم محدث قمی می فرماید که داخل می رفت. یعنی مهمان سرزده برای آن کسی که امیرالمومنین فرمود در طول عمرم به من رو نزد، یعنی کسی که در مناعت طبع حیرت انگیز بود می رفت درِ خانه ی انصار و مهاجر یک یک صحبت می کرد داخل خانه شان، مهمان این ها می شد. و بعد این مسیر ادامه پیدا کرد که بین 3 روز تا 40 روز طول کشید. تا دیگر خلاصه کار به جایی رسید که نباید می شد و صدیقه طاهره (س) دچار آسیب جدی شد. در یکی دو هجمه ای که به بدن مبارک ایشان شد فرزند مبارکش را... . جالب است رهبر انقلاب هم در همین سخنرانی سال گذشته با این که روز ولادت حضرت است آخرش می فرماید که: «چه کرد؟ چهار فرزند بی نظیر تربیت کرد. بعد هم دادن اولین قربانی بعد از رحلت پیغمبر محسن». قربانی داد در راه امیرالمومنین پسرش را و در نهایت شهادت او چند ماه بعد از پیغمبر اکرم. حضرت این جا برای این که این مسیر ادامه پیدا بکند مردم مکه و مدینه اوضاع را خبر داشتند، نارضایتی صدیقه طاهره را می دانستند، اختلافی که پیدا شده است را خبر داشتند، آن ها می دانستند اوضاع چیست، آن ها می دانستند حضرت زهرا (س) با بعضی ها قهر است، کسی را راه نمی دهد از این جریان، با این ها مشکل دارد. اما برای این که حرف به دیگران و ما برسد حضرت زهرا (س) 2-3 تا دستور دادند، یک موردش خیلی عجیب است که به عنوان یک جمله توسل من باشد. اول فرمود علی جا مرا شبانه غسل بده، شبانه کفن کن، مخفیانه دفن کن که آن چند نفر نباشند. این برای این بوده است که تا قیامت همه بفهمند که چون شأن کسی مانند صدیقه طاهره(س) این است که خلیفه الرسول بر او نماز بخواند نیمه شب خلیفه الرسول، امیرالمومنین، نماز بخواند و کسانی که ممکن است مردم اشتباه بگیرند در مصداق، آن ها حضور نداشته باشند.
شریعتی: استمرار همان جهاد حضرت.
حجت الاسلام کاشانی: یعنی این عمل هم جزو جهاد حضرت است. ولی یک عبارتی گفت که کسی که من 30 کتاب او را خواندم شاید بشود بگویم استاد من است، این فهم را داشته است. می فرماید غسل شبانه، دفن شبانه، دفن مخفیانه را ما می فهمیم. اما این که در بعضی گزارش ها است که زیر لباس مرا غسل بده برای چیست؟ میفرماید این برای رعایت حال امیرالمومنین بود. دیگر این برای مردم نبود مرا چه شکلی غسل بده، برای این که ممکن است در آن شب بعد از این همه مخفی کردن آلام و دردها حق بیشتر آن وزن مشخص باشد حضرت ملاحظه حال امیرالمومنین را هم کردند و فرمودند که مرا از زیر لباس غسل بده.
شریعتی: خیلی ممنون و متشکرم حاج آقای کاشانی. خیلی بحث خوبی بود، استفاده کردیم. خدا ان شاءالله خیرتان بدهد. خیلی ممنون و متشکرم از توجه و همراهی شما. صفحه 391 قرار امروز ماست که ان شاءالله حسن ختام برنامه ی امروز ما خواهد بود. تا فردا و تا سلامی دوباره در پناه خداوند متعال باشید.