اپلیکیشن شبکه سه
دریافت نسخه اندروید

مشاهده محتوا

1400-09-13-حجت الاسلام قرائتی- نماز

شریعتی: «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ» «اللهُمَّ صَلَّ عَلَی مُحَمَّد وَ آلِ مُحَمَّد وَ عَجِّل فَرَجَهُم». سلام می کنم خدمت تک تک عزیزانم، خانم ها و آقایان اولین روز هفته تان بخیر باشد ان شاءالله. به همه مخاطبانی که تکرار برنامه ما را می بینند، شنوندگان خوب رادیو معارف هم سلام می کنم. خیلی خیلی خوش آمدید. از خداوند قادر متعال مسالت می کنم که ان شاءالله تنتان سالم باشد و قلبتان سلیم و ان شاءالله آرامش قرین لحظات زندگی تان. حاج آقای قرائتی سلام علیکم و رحمه الله. خیلی خوش آمدید. حجت الاسلام قرائتی: سلام علیکم و رحمه الله. شریعتی: حال شریف و مبارک چطوراست؟ حجت الاسلام قرائتی: الحمدلله شریعتی: الحمدلله . چقدر خوشحالیم خدمت شما هستیم و خدمت عزیزانمان. ببینیم در اولین روز هفته، در این روز پاییزی، حاج آقای قرائتی برای ما چه به ارمغان آوردند و بنا است چه نکاتی را ان شاءالله بشنویم.

حجت الاسلام قرائتی: «اعوذُ بِاللهِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیم/ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ / الحَمدُللهِ رَبِّ العالَمین بَعَدَدِ ما احاطَ بَه عِلمُه» «اللهُمَّ صَلَّ عَلَی مُحَمَّد وَ آلِ مُحَمَّد وَ عَجِّل فَرَجَهُم» «الهی أَنطِقني بِالهُدي وَ أَلهِمني التَقوي».  یک بحثی راجع به آثاری که نماز می تواند داشته باشد می خواهیم مطرح کنیم چون مورد نیاز خودمان است و بچه ها، سفارش قرآن و روایات است، چند هزار جلد کتاب برای نماز نوشته شده است و این نماز مسئله مهمی است. اول این که نماز برای اسلام نیست. قبل از پیغمبر ما حضرت عیسی بوده است، 500 سال قبل از پیغمبر ما تقریباً. خدا به عیسی می گوید که: «أوصانِي بِالصَّلاةِ». قبل از عیسی، موسی بوده است. خدا به موسی می گوید: «أَقِمِ الصَّلاة لِذِکري». قبل از موسی، پدر زن موسی بوده است، حضرت شعیب. «یا شُعِیبَ الصَلاتُکَ» شعیب به خاطر نمازت به ما زور می گویی؟ پیداست حضرت شعیب نماز می خوانده است، گفتند این به خاطر نمازش این طور زور پیدا کرده است. قبل از شعیب، حضرت ابراهیم بوده است  که از خدا می خواست: «رَبِّ اجعَلني مُقیمَ الصَلاة». یعنی تاریخ نماز از اول است. تاریخ برای اسلام نیست. البته ممکن است نمازهایشان در بعضی از کارها تفاوت هایی داشته باشد.
شریعتی: نماز آن ها با نماز ما فرق می کند.
حجت الاسلام قرائتی: تاریخ نماز است. همه ی دین  هم  بند به نماز است. روایتی داریم: «إن قُبِلَت قُبِلَت، إن  رُدَّت رُدَّت». اگر نماز قبول شد همه چیز قبول می شود، اگر نماز رد شد همه چیز رد می شود. یک مثل خوبی خدا به ذهن من انداخته است، به شما بگویم. نماز و عبادات مثل سوزن و نخ می ماند. اگر سوزن فرو رفت نخ هم فرو می رود، اگر سوزن نرسید نخ هم نمی رسد. این مثل قشنگی است.
شریعتی: همه تابع آن است.
حجت الاسلام قرائتی: بله. حالا خود نماز «قُبِلَت» یا «رُدَّت». می گوید اگر زکات دادید «قُبِلَت»، اگر زکات ندادید رد است. پس ببینید آخر این به اقتصاد می رسد که اگر زکات دادید نماز قبول است، اگر فکر گرسنه ها بودید  نماز قبول است.  اگر به فکر گرسنه ها نبودید نماز رد می شود، نماز هم که رد شد همه چیز رد می شود. همه به هم ربط دارد. مثل یک چکی که می گویند اگر فلانی امضا کند قابل پرداخت است، فلانی امضا نکند چک برای هر بانکی باشد، برای هر صندوقی باشد، تا فلانی امضا نکند به درد نمی خورد.
شریعتی: آن امضا اعتبارش است.
حجت الاسلام قرائتی: بله. در اسکناس یک نخ است، آن نخ ارزش دارد. اگر نخش را بکشید ارزش ندارد. مسئله نماز موج می خواهد. هیچ عبادتی را نگفتند داد بزن. خمس می دهی داد نزن، برو خمس ات را بده. تنها عبادتی که می گوید داد بزن نماز است. می گوید برو پشت بام، نه پشت بام 90 متری ، پشت بام که همسایه ها بفهمند. و الا 90 متر که شد نه کسی بالا می رود و نه اگر کسی آن بالا اذان بگوید پایینی ها می فهمند. فقط حج هم داریم که آن لحظاتی که شما لباس احرام  پوشیدید در جاده به مکه می روید کاروان ها که به هم رسیدند بلند بگویند: «لَبَّیک، اللّهُمَّ لَبَیک». آن جا هم گفتند در بیابان لبیک خود را داد بزن. آن هم لبیک یعنی آمدم، «حَیِّ عَلی الصَلاة» یعنی آمدم. هیچ عبادتی مثل نماز دائمی نیست، حتی ایامی که آدم نماز ندارد. بعضی ایام مثل نماز ممکن است خانم ها نماز نداشته باشند، به ما گفتند نماز نداری به معنای این نیست که از خدا غافل بشوی. سجاده بنداز رو به قبله و در همان سجاده بنشین ذکر خدا را بگو. قانون به هم نخورد. روز عید قربان حاجی ها که سفر اولشان  است باید سرشان را بتراشند، حالا یک کشی کچل بود اسلام می گوید یک تیغ به سر کچلش بمال که قانون حفظ بشود. بچه ای به دنیا آمد ختنه شده است، اسلام  می گوید با این که ختنه شده است جای ختنه ندارد ولی باز یک چاقو روی عورت او بکش. یعنی قالب را باید حفظ کنی. مثل چراغ قرمز، چراغ قرمز ولو آدم می بیند از هیچ طرفی ماشین  نمی آید اما قانون  می گوید بایست. هدف ایستادن این است که ماشین ها به هم نخورند. من چهار طرف را می بینم  که ماشین نیست، قانون را باید حفظ  کرد. یعنی هم باید قالب باشد و هم قلب. بعضی ها می گویند  فلانی آدم خوبی است. می گوییم قرآن نمی گوید آدم خوب کافی است، می گوید: «إلَّا الَّذین آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصالِحات» عمل او هم باید خوب باشد. این خوش ذات است، آدم پاکی است، سالم است، ولی عملش عمل صالحی نیست. لذا قرآن بسیاری از موارد وقتی می گوید ایمان قلبی، بعد می گوید عمل ظاهری. خروجی اش چیست، شما می گویید من ایمان دارم نتیجه اش چیست. به شتر گفتند  کجا بودی گفت حمام، گفت اگر حمام بودی پس چرا پِهِن به پاچه ات چسبیده است، چه حمامی رفتی که پِهِن ها به پایت چسبیده است. ما داریم که افرادی نزد امام می آمدند، می گفتند فلانی خیلی آدم خوبی است. حضرت فرمود: «کَیفَ صَلاةُ» نمازش چطور است. باز یک آمدند خدمت حضرت گفتند  فلانی خیلی آدم خوبی است، اهل نماز هم است. حضرت فرمود: «کَیفَ عَقلُ». اگر نماز نمی خواند می گوید نمازش چیست. فلذا قرآن صالح کم دارد، یکی دو تا دارد. ولی «صالِحات» زیاد در قرآن است. بگذارید یک مثال بزنم. سه تا کلمه را می گویم، ببینید فرقش چیست. مسجد، مساجد، المَساجد. این سه کلمه فرق دارد. مسجد یعنی یک مسجد، مساجد  یعنی چند مسجد، المَساجد یعنی همه ی مسجدها. این که فهمیدیم پس این را هم می فهمیم. صالح، صالحات، الصالحات. صالح یعنی یک کار تو خوب باشد، صالحات یعنی چند کار تو خوب باشد، الصالحات یعنی همه ی کارهای تو خوب باشد. همه مردم «إنَّ الاِنسانَ لَفي خُسر»، همه مردم خسارت می کنند، «إلَّا الَّذینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصالح» نه، «إلَّا الَّذینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا صالحات» هم  نه. پس چه؟ ، «إلَّا الَّذینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصالِحات». هم درس خواندنت خوب باشد، هم بهداشتت خوب باشد، هم اخلاقت در جامعه خوب باشد، ادبت خوب باشد، چک هایت برنگردد، اقتصادت، روابطت. خدا در قرآن نگفته است  من صالح می خواهم و نگفته است من صالحات می خوانم. گفته است من «الصالِحات» می خواهم، یعنی همه کارهایت درست باشد. افرادی هستند خیلی کمال دارند اما یک جایشان می لنگد. اگر یک جا بلنگد باقی جاها هم  می لنگد. شما اگر یک لاستیک پنچر باشد نمی توانی بروی ولو آن سه تا درست باشد. این ها به هم بند است. باید اتصال هم  داشته باشد. سوزن اگر با نخ اتصال نداشته باشد چیزی نمی دوزد. به مقدار عمل صالح  آدم موفق می شود. اگر یک وجب نخ داشتیم یک وجب می دوزد، یک متر نخ داشتیم یک متر می دوزد، بیشتر بود بیشتر می دوزد. یعنی اگر می خواهیم توفیق مان بیشتر بشود باید همه کارهایمان بیشتر بشود. اصلاً بعضی جاها خود قرآن می گوید که قبول نیست. یعنی اگر نماز بخوانیم مثلاً کارهای خوبمان را انجام می دهیم، به فقرا کمک می کنیم، آموزش می دهیم، حرفه ای، تکنولوژی. همه کارهایت خوب است اما نماز را سبک می شماری. امام صادق فرمود، این هم در لحظه آخر فرمود که ما شفاعت این ها را نمی کنیم چون آن چیزی که خدا می خواهد این ها بی اعتنا هستند. اصلاً امتیاز ما به نماز و عباداتمان است وگرنه انرژی هسته ای و اتوبان و بلوار و فرودگاه و همه ی این ها هست. هنر ما این است  که یک کار تازه بکنیم. یعنی غیر از این دانشگاه مهندسی ما باید مهندس هایش هر چه مهندسی خارج و داخل است  یاد بگیرند  اما چیز اضافه هم داشته باشند و آن معنویت است.
شریعتی: این وجه تمایز ما می شود.
حجت الاسلام قرائتی: بله. من این را جای دیگر گفتم. گفتم یک بار در هواپیما نشسته بودیم این مسئول پذیرایی آمد  گفت که حاج آقای چای می خورید یا قهوه. گفتم چایی در خانه مان  هم هست، قهوه بدهید. سوار هواپیما شدیم یک چیز تازه بخوریم. دکتر، همه جا دکتر هست. امتیاز ما به این است که خلبان ما بابایی باشد، ارتشی ما صیاد شیرازی باشد، رجایی باشد. امتیازات ما این ها است وگرنه در فیزیک و شیمی و فوق لیسانس و پزشک و پروفسور و این ها کشورهای دیگر هم هستند. اصلاً امتیاز ما این است که ما چیز اضافه داریم. امام غذا که می خورد نقل شد که به افرادی که بودند نمی گفت بفرما، می گفت بسم الله. بفرما یعنی بیا غذا بخور، بسم  الله هم یعنی بیا غذا بخور، منتها می گوید بسم الله یک الله هم دارد. اسلام به گفته است چیزی را هدر نده. آب هم که به صورتت می زنی قصد وضو کن. همه دنیا آب روی صورتشان می ریزند منتها تو چون مسلمان هستی حالا که آب می ریزی قصد وضو کن.
شریعتی: به زندگی ات رنگ خدایی بپاش.
حجت الاسلام قرائتی: رنگ خدایی بده، آن وقت  رنگ خدایی هم  می ماند. رنگ های دیگر می رود. الان هم شاه می رود و هم شاپور می رود و هم  ولیعهد می رود و هم آمریکا می رود. همه رئیس جمهورها، همه پادشاه ها، همه سقوط می کنند عمرشان تمام می شود ولی امام حسین هنوز جلوه می کند. یعنی اگر مردم را آزاد بگذارند معلوم می شود که بعد از 1200-1300 سال این رنگ خدایی است. چون امام حسین رنگ خدایی دارد.
شریعتی: و آن است که ماندگارش می کند.
حجت الاسلام قرائتی: الان در  زمان خودمان، در زمان های اخیر. شاه عباس چه چیزهایی داشت. فرش  او، طلای او، تاج او، تخت او، خانه او، خانم های او، معاونان او، همه پریدند فقط کاروانسرای شاه عباس مانده است. این هم چون در راه کربلا و مشهد ساخته است. اگر این کاروانسرا را هم در راه جای دیگر می ساخت مثلاً بین زنجان-تبریز می ساخت، بین تبریز-مراغه می ساخت، معلوم نبود بماند. چون در راه کربلا است مانده است. «ما عِندَکُم یَنفَد وَ ما عِندَ الله باق». یک وقت یک گوسفندی بود حضرت فرمود این  را بکشید به فقرا بدهید. کشتند و تقسیم کردند و حضرت فرمود تمام شد. گفتند آقا مثلاً نیم کیلو، نیم کیلو حرف من است، یک مقدار کمی از آن را برای خودمان نگه داشتیم باقی اش را دادیم رفت. پیغمبر گفت چرا این طور گفتی، بگو باقی اش مانده است. این  است که رفته است. آقایان سرمایه دار، من می میرم شما هم  می میرید، همه می میریم. مرگ یک سنت الهی است، «کُلُّ شَیءٍ هالِک» همه می میریم. «کُلُّ نَفسٍ ذائِقَةٌ المُوت». هم «کُلُّ شَیءٍ» داریم و هم «کُلُّ نَفسٍ» داریم، یعنی همه. تا نمردیم یک چیزی باقیات الصالحات بگذاریم. یک خانه ای، موسسه ای، درمانگاهی، خوابگاه دانشجویی، حوزه علمیه ای، یک جایی یک کاری بکنیم و برویم. به خصوص شما که پسرتان داماد شده است، دخترتان عروس شده است. آن ها نیازی ندارند. برای چه کسی جمع می کنید، خانه را که در قبر نمی توانید ببرید. قیامت خیلی اسم دارد، 50-60 تا اسم دارد. یکی از اسم های قیامت در قرآن می گوید «یَومَ الحَسرَة». «الحَسرَة» یعنی دستش را گاز می گیرد که کاش این کار را می کردم. لذا مجرمین وقتی دیدند که عجب، هیچ چیزی خیری برای قیامتشان ندارند، می گویند: «رَبِّ اِرجِعُوني» ما را به دنیا برگردان، «لَعَلِّي عَمَلُ صالِحً». نمی گوید صالحات، می گوید صالح، یعنی یک کار خوب بکنم، مرا برگردان یک قدم بردارم. آیه خیلی مهم است. به کلمات قرآن توجه کنید. نمی گوید خدایا مرا برگردان زمین کارهای صالح، می گوید یک کار صالح. یعنی من به دنیا آمدم یک کار صالح نکردم. صالحات نمی گوید، می گوید صالح. یعنی فرصت یک عمل به شما بدهد، مثل این که بگوید یک جرعه آب به من بدهید نه یک لیوان و استکان. یک چنین روزی داریم خدا در قرآن گفته است حسرت خواهیم خورد. می توانستیم این کار را بکنیم. یک ناراحتی است حلش کنید، سر پول برای چه دعوا می کنید. داری به او ببخش، نداری به او فرصت بده، چرا زندانی اش می کنی. به خصوص در زمان ما که خانم ها هم شوهرها را به خاطر مهریه زندانی می کنند. شما روزی که با علاقه همسر شدید به کجا کشیده شدید که حالا به همسرت می گویی زندان برو برای این که سکه بگیری. این وجدان است. چرا بدی ها را می بینیم. شوهر من روی من دست بلند کرده است من دیگر با این زندگی نمی کنم. غلط کرد دست بلند کرد ولی چند بار هم دست به صورت و دستت مالیده است، چقدر شما را بوسیده است. عروس و دامادهایی که با هم دعوا می کنند خدا در قرآن می گوید شما یادتان رفت همخوابی کردید، آن لذت همخوابی را یادت بیاور و از این بگذر. «وَ قَد  أَفضَی بَعضُکُم إلَی بَعضٍ»، «أفضَی» یعنی شما با هم همخوابی  کردید، از هم کام  گرفتید، لذت بردید، حالا یک غلطی کردید به خاطر این لذت او را ببخش، نه این که به خاطر این غلط همه لذت ها را پاک کنید.
شریعتی: این بدی ها در نگاه ما پررنگ تر است متاسفانه.
حجت  الاسلام قرائتی: بله. مادرش به من جسارت کرده است، پدرش به من جسارت کرده است. می دانم، کار غلطی کرده و نباید بشود. حالا که کرد به خاطر خوبی ها از غلط ها بگذر نه به خاطر غلط ها از خوبی ها بگذر. یک بار یک کسی به من گفت که انگشترت را به من  بده. گفتم می خواهی چه کنی؟ گفت می خواهم هر وقت نگاهش کردم یادت بیافتم، یادگاری. گفتم این یک راهش است، یک راه هم این است که این را به تو ندهم هر وقت دیدی نیست بگویی انگشرت را ندادی. تو می خواهی انگشتر  را نگاه کنی یاد من بیافتی با نبودنش یاد من بیافت. دست بلند کرد، غلط کرد ولی به خاطر آن گذشته های شیرین این را بگذر. ما بلد نیستیم زندگی کنیم، واقعاً می گویم. تحصیل کرده های ما می گویند آمار  طلاق زیاد شده است. چرا؟ بعد می بینی تحصیل و دانشگاه هم قصه را حل نکرد. من در دانشگاه تهران گاهی نماز می خوانم. یک روز یک خانم دکتری آمد گفت که شوهر من می خواهد طلاق بدهد، شما بیا واسطه شو. گفتم من شما را نمی شناسم، نمی دانم قصه چیست، بعد اصلاً از کجا می دانی شوهرت گوش به حرف من می دهد، من بگویم می گوید چشم؟ ممکن است بگوید به تو چه. اگر خودش گفت برویم نزد قرائتی، من حاضر هستم. رفت به شوهرش گفت قرائتی اگر واسطه بشود، گفت برویم حرف هایمان را بزنیم. عروس و داماد هر دو رشته پزشکی سال های آخر بودند. گفتم شما چه مشکلی دارید. گفت به ما اعتماد نداد و همسری که به همسرش اعتماد ندارد نمی توانم زندگی کنم، از حالا جدا شویم. گفتم حالا چرا اعتماد نداری. گفت من اعتماد دارم. گفتم پس چرا می گوید اعتماد ندارد. گفت من حرف زدم به من گفت راست می گویی؟ این راست می گویی یعنی شاید هم دروغ بگوییم. پس این که می گوید شاید دروغ می گویی پس به من اطمینان ندارد. من همین جور ماندم. چون راست می گویی یعنی حتماً همین طور است، برای تاکید است. تعجب کرده است گفته است راست می گویی. راست می گویی را ما هم به همدیگر می گوییم.
شریعتی: این هم گفته است تو همواره نسبت به من سو ظن داری.
حجت الاسلام قرائتی: بله. می گفت اگر راست می گویی. یعنی چه؟ یعنی تو دروغ می گویی، شاید دروغ می گویی، شاید دروغ می گویی یعنی اطمینان نداری، اطمینان نداری پس نمی توانیم زندگی کنیم. مردم ساختمان هایشان بتن کاری شده است ولی عقایدشان آبکی شده است.  
شریعتی: بله، باید عمیق بود.
حجت الاسلام قرائتی: طلاق بدترین چیز است. ما دو تا مسئله را باید جدی بگیریم چون اکثر گناهان از این دو تا آب می خورد؛ یا غفلت است یا شهوت. دوای غفلت، نماز است. دوای شهوت، ازدواج است. پیغمبر فرمود من از دنیای شما نماز را دوست دارم، همسر را هم دوست دارم. حدیث داریم. نماز و همسر به هم نمی خورد.
شریعتی: نقطه مقابلش دو تا لغزش گاه است.
حجت الاسلام قرائتی: بنده نظرم این است که شاید این باشد. نماز دوای غفلت است، ازدواج تامین شدن شهوت است. «اللّهُمَّ اَغنِني بِحَلَالِک عَن حَرامِک» از حلال تغذیه بشود  نیازی به حرام نداشته باشد. پیغمبر فرمود نماز نور چشم من است. این یک مورد است. اولیای خدا از نماز خسته نمی شدند. یک کسی گفت شما آخوندها می گویید حضرت علی هزار رکعت نماز می خواند  راست می گویید. گفتیم بله. گفت مگر می شود، خسته نمی شد؟ من نماز خودم را حال ندارم بخوانم، هزار رکعت بخوانم! به او گفتم ماهی از شنا خسته نمی شود، ما هستیم که اگر سخت شنا کنیم خسته می شویم. یک مقدار فکر کرد گفت درست است. کس دیگر پرسید که شما گفتید سر نماز تیر از پای علی می کشیدند حالی اش نمی شد، شما دروغ نمی گویید؟! گفتم نه. مگر می شود، تیر از پایش کشیدند حالی اش نشد؟! گفتم فوتبالیست های ما گاهی در زمین چمن می افتند، استخوان پایش می شکند ولی حالی اش نیست چون چنان غرق در گل زدن است که استخوانش می شکند متوجه نیست.
شریعتی: بعد تازه می فهمد چه بلایی سرش آمده است.
حجت الاسلام قرائتی: این چه دارد که آدم متوجه نشود. این نماز یک معرفتی می خوهد، راه معرفتش هم برای ما توجه به نعمت ها است. مثلاً ما تا حالا گفتیم الحمدلله ابرو داریم. ابرو، نه. ولی گفتیم خداراشکر چشم هایمان سالم است. اگر ابرو نباشد این نور خوشید چشمت را اذیت می کند، این ابرو سایبان است و لذا گاهی که می خواهی خورشید ببینی ابرو کم می آید  این دستت را می گذاری روی ابرویت چنین نگاه می کنی. یعنی چه؟ یعنی دست را به کمک ابرو می فرستی سایبانش را بیشتر می کنی. شما تا حالا گفتید الحمدلله پلک من فنر دارد؟ من خودم دیدم آدم هایی که چشمش سالم است اما فنر پلک ندارد، یعنی با دستش پلک را چنین می کند و می گوید حال شما  خوب است، خیلی خوشحالم منزل  ما تشریف آوردید. پایین می افتد. باز چنین می کند و می گوید چای تان  را بفرمایید. یعنی برای یک چای بفرما باید دو بار دستش را چنین کند. تا حالا گفتید الحمدلله پلک من فنر دارد. این سوالات را اگر خدا در روز قیامت از ما بکند یک چشم دادم میلیون ها نگاه حلال بکند، این دو تا نگاه را نکن. همه رقم میوه بخور، ترشی می خواهی بسم الله لیموترش بخور، شیرینی می خواهی بسم الله توت و خرما، ترش و شیرین می خواهی بسم الله انار و پرتقال. هر چه می خواهی بخور ولی این شراب را نخور. روز قیامت وقتی خدا از ما سوال می کند داریم در روایت که می گوید خدایا بیش از این مرا خجالت نده، مرا به جهنم بفرست. سوختم، باختم. در مناجات می گوید  که خدایا وقتی سوال می کنی نمی توانم جواب بدهم دستم را بگیر. «اللّهُمَّ حَب لی إذا کَلَّ لِسانی عَن جَوابِک» تو سوال می کنی من جواب ندارم بدهم. کَل در فارسی می گوییم فلانی کُل شده است یعنی دیگر نمی برد. «إذا کَلَّ لِسانی عَن جَوابِک» زبان من از جواب عاجز است. چون نمی توانم جواب بدهم خدایا آن وقت به من رحم  کن. ما نمی توانیم جواب بدهیم.
شریعتی: آن وقت کم می آوریم.
حجت الاسلام قرائتی: از همه کم می آوریم. به هر حال با خدا رابطه نمازمان را قوی کنیم. چند دقیقه طول می کشد. سه ساعت بنشینیم که بلژیک به مکزیک گل می زند، ببینیم چه کسی برنده شد یا نشد. این را دقیقه آخر هم می توانی  بپرسی که برنده چه کسی شد، مثلاً 2 به 1 شد. این چیزی است که در 2 ثانیه می شود فهمید، چرا 2 ساعت نشستید. نمی گویم ننشینید فیلم نبینید، بالاخره جوان می خواهد فیلم ببیند، ولی می خواهم بگویم چرا سهم نماز کم است. 5 دقیقه نماز نباشد ولی برای فلان کار ساعت های زیاد باشد. گاهی وقت ها جدول روزنامه حل می کنند. روزنامه دست می گیرد، خیابان  قدیمی، دو حرفی، تهران. یک مدت فکر می کند و بعد می گوید رِی. حالا مثلاً چه مشکلی حل شد. اگر این را نمی نوشتی چه خاکی به سرمان می کردیم. حالا که این شد پیاز کیلویی یک قرون ارزان شد؟ فایده اش چیست؟ یک کسی به من گفت آقای قرائتی، تلویزیون دست تو است گرانی را بگو. گفتم حالا من بگویم خوب می شود؟! من اگر صد بار هم بگویم پیاز کیلویی یک قرون هم ارزان نمی شود. گرانی کد دیگر دارد. موعظه هم یک وقت هایی خوب است ولی برخورد باید انقلابی باشد. اگر خلاف است شوخی نکنیم. نماز رابطه بین خلق و خالق است، رابطه بین خاک و افلاک است، رابطه بین بی نهایت کوچک با بی نهایت بزرگ است.
شریعتی: و چه اسراری در نماز نهفته است.
حجت الاسلام قرائتی: برای نماز باید نعمت های خدا را بشماریم. شما تا حالا گفتید الحمدلله می غلتم؟ گفتیم خدا را شکر خواب خوبی کردیم، دیشب بیدار نشدیم، اذیت نشدیم. من که تا حالا نگفتم الحمدلله می غلتم. اگر امشب خدا نعمت غلت را از ما بگیرد یعنی چند میلیارد جمعیت همه که می خوابند تا صبح بخوابند و هیچ کس نغلتد، صبح هیچ کسی نمی تواند بلند شود چون نصف بدن خراب شده است. به دکتر هم نمی توانیم زنگ بزنیم چون دکتر هم خراب شده است. پرستار هم خراب شده است. یعنی همین یک نعمت غلتیدن را خدا از ما بگیرد همه فلج هستیم.
شریعتی: از این پهلو به آن پهلو شدن.
حجت الاسلام قرائتی: بله. این کرونا ثابت کرد که با چند مثقال وزن و با یک ویروس که پیدا هم نیست تمام کشورها به زانو درآمدند، رئیس جمهورها همه به زانو درآمدند. چقدر افرادی از دنیا رفتند.
شریعتی: و فهمیدیم که چقدر عاجز هستیم با این همه ادعا.
حجت الاسلام قرائتی: این ها در مقابل چنین خدایی سجده نکنیم برای چه کسی سجده خواهیم کرد. یک وقت یک کسی آمد نزد منصور دوانیقی بیعت کند. گفت من حال ندارم دست دراز کنم، پای من را بگیر با پای من بیعت کن. دیگری گفت بله، کسی که با دست امام صادق بیعت نکند باید با پای منصور دوانیقی بیعت کند.
هر که گریزد ز خرابات شام
بار کِش غول  بیابان شود
ما وقتی با خدا نمی گوییم «مالِکِ یَومِ الِّدین» با هر کس و ناکسی می گوییم مخلصیم، برایت می میرم، فدایت بشوم. رفته بودیم  کره شمالی، آن سمت چین. یک رهبری داشت، اسمش از ذهنم پرید.
شریعتی: چه سالی رفته بودید؟
حجت الاسلام قرائتی: خیلی  سال پیش، 20-30 سال پیش. سال چندم انقلاب بود. رفتیم چین و رفتیم آن جا. گیمینگ سون بود. گفتند این رهبر را کسی اجازه نمی دهد که ملاقات کنند برای این  که یک جایی در گردنش یک غده است، پیدا نباشد. سوار هواپیما هم نمی شود. می گویند آدم عاقل زمین سفت را رها نمی کند روی زمین شل راه برود. از ترس پشه در پشه بند می رود. ما رفتیم یک جایی بازدید کنیم، سرود برای ما خواندند. به این مترجم گفتم سرود این ها را برای من ترجمه کن. این با کم و زیادش به این مضمون بود. گیمینگ سون، گیمینگ سون، عزت از توست، قدرت از توست. گیمینگ سون، گیمینگ سون، قدرت از توست، شجاعت از توست. یعنی هر چه ما به خدا می گوییم آن ها به او می گفتند. ما می گوییم «الَّرحمن، الَّرَحیم، مالِکِ یَومِ الَّدین، ایَّاکَ نَعبُدُ» ما به تو عشق می ورزیم. یعنی هر چه ما به خدا می گوییم آن ها به گیمینگ سون می گویند. گفتم ببینید کسی که از دست پیغمبر خدا در رفت باید بله قربان گوی گیمینگ سون باشد. گیمینگ سون که از ترس پشه به پشه بند می رود، سوار هواپیما هم نمی شود و می گوید آدم عاقل زمین سفت را رها نمی کند روی زمین شل راه برود، دوربین هم کسی حق ندارد جلو ببرد که یک وقت غده از زیر گردنش یا گوشش فیلم نگیرد. ما برای خدا اطاعت نکنیم کجا می خواهیم برویم اطاعت کنیم. ما یک تک سلول بودیم، از یک تک سلول انسان ساخت. قیامت را قبول نداری. اگر کسی یک سنجاق از شما بگیرد و برود پشت پرده یک هلیکوپتر بیرون بدهد برایش دست نمی زنی؟! یک سنجاق  گرفت، یک هلیکوپتر داد. حالا آمد گفت من هلیکوپتر را ساختم، این را می خواهم باز کنم و ببندم. شما شک می کنید؟! نه. کسی که ساخت دیگر باز کردن و بستن آن  کاری ندارد. خدا یک ت سلول گرفت، یک سنجاق، یک اسپرم، گرفت و در تاریکی های سه گانه، قرآن می گوید سه تاریکی در هم است. آیه قرآن است. ظلمت رحم، ظلمت چه، ظلمت چه. در تاریکی های پی در پی از یک سلول یک انسان ساخت. حالا می گوید من این انسان را در قبر باز می کنم، دو مرتبه این ها را به هم می چسبانم. آن کسی که از یک سنجاق یک هلیکوپتر و هواپیما ساخت اگر بگوید من باز می کنم و می بندم شما شک می کنید. خدا گفته است من یک انسان ساختم، مرگ می دهم و دو مرتبه زنده اش می کنم. مگر درخت ها همواره برگ هایشان نمی ریزد و سبز می شود. خود ما، 7-8 سال یک بار همه سلول های بدنمان عوض می شود. خود ما هستیم ولی سلول ها عوض می شود. چه اشکال دارد بمیریم، زنده بشویم، از که ترسیدیم، از که وحشت داریم. احتمال که بدهیم. قیامت سخت است. یک وقت است یک پشه به اتاق می آید وحشتی ندارد، یک وقت زنبور آمد حساس تر می شود به خصوص بچه شیرخواره باشد. اگر یک عقرب آمد حساس تر می شویم، اگر یک مار آمد بیشتر حساس می شویم، اگر خطر زیاد تر بود حساس می شویم. قیامت خطر حساس است. امیرالمومنین گریه می کرد، امامان  ما گریه می کردند، اولیا ما 300 مرتبه سحرها العفو می گفتند، 300 بار می گفتند ببخشید. بعد هم نگویید ما جوان هستیم. در قرآن 13-14 مرتبه کلمه «بَغتَتاً» آمده است. یعنی یک مرتبه، آدم باورش نمی شود این بمیرد. مرگ نوبتی که نیست که اول او برود بعد من. یک وقت می بینی اول از این سمت می آید، از وسطی می گیرد. شما قبرستان که می روید عکس جوان ها بیشتر است، عکس پیرها نیست. بنابر این این رابطه با نماز را راه بیندازیم، یک مقدار نعمت های خدا را بشماریم، توجه به خدا داشته باشیم. نماز آثار عجیبی دارد، ما را با مبدا و معاد آشنا می کند. «اللهُ اَکبَر» تو بزرگ هستی، باقی اش را نگفته است. نگفته است «اللهُ اَکبَرُ مِن» کوه، «اللهُ اَکبرَ مِن» صحرا.
شریعتی: تو بزرگ هستی.
حجت الاسلام قرائتی: بزرگ تر از چه، باقی اش را نمی گوید تا آدم بیشتر ذهنش درگیر بشود. «اللهُ اَکبَر» خدایا تو بزرگ هستی. اگر تو بزرگ هستی دیگر آمریکا چیزی نیست.
شریعتی: حتی مشکلات ما بزرگ نیست.
حجت الاسلام قرائتی: «عَظُمَ خالِقُ فِي اَنفُسِهِم» کسی که خدا برایش بزرگ است، «فَصَغُرَ غَیرَ دُونِ ذلِک» غیر خدا دیگر کوچک است. کسی که نگاهش به پول بانک مرکزی خورد یک قلک بچه که چیزی ندارد. به پول های بانک مرکزی توجه کن  تا بگویی قلک چیزی ندارد. «عَظُمَ خالِقُ فِي اَنفُسِهِم فَصَغُرَ غَیرَ دُونِ ذلِک» خدا وقتی نزد آدم بزرگ شد بزرگ ترین  سختی ها را نگه می دارد. زینب کبری گفت خدایا حسین  کشته شد، این قلیل را بفرست. این قربانی را بفرستید، این قلیل را بفرستید. حالا در ذهن من نیست.
شریعتی: «تَقَبَّل مِنَّا هذا القَلیل».
حجت الاسلام قرائتی: «هذا القَلیل» یا «هذا القُربان»، هر دو باشد. یعنی امام حسین روبروی چشم زینب شهید می شود، سر برادر را می برند، می گوید خدایا قبول کن.
شریعتی: چون بزرگی او را دیده است.
حجت الاسلام قرائتی: تازه مثلاً حالا نماز شب او هم ترک نشد. مثلاً دختر می پرسد که آقا من  لاک بزنم وضویم باطل است، من لاک را دوست دارم. یعنی خدا را با لاک مقایسه می کند، ببینید چقدر آدم پوچ می شود. خدا یا لاک؟ می گوید  لاک، نماز نمی خواند که لاک را داشته باشد. زینب کبری می گوید حسین را بگیرید تو راضی باشی. ما می گوییم نه،  این لاک ها را نگه دار نماز نخوان. مقایسه این است، چه با چه، که با که. این ها مهم است. معاد در نماز است، «مالِکِ یَومِ الّدین». امام آن قدر این را می گفت، یک بار و دو بار و ده بار نه. توجه به مبدا، «اللهُ اَکبَر».توجه به معاد «مالِکِ یَومِ الَّدین». توجه به راه، «اِهدِنَا الصِراطَ المُستَقیم».الگویت کیست؟ «اَنعَمتَ عَلَیهِم».در مقابل چه کسی موضع داری؟ «مَغضُوبَ عَلَیهِم وَ الضالّین» من با مغضوبین نیستم، با ضالین هم نیستم. نه با مغضوبین هستم  و نه با ضالین.
شریعتی: تسبیح و حمد و سلام و صلوات و همه ی این ها در نماز جمع است.
حجت الاسلام قرائتی: این  نماز با همه چیز پیوند  خورده است. با تغذیه پیوند خورده است، لقمه ات چیست. کسی که لقمه اش حرام است نماز که می خواند انگار ساختمان روی شن ساخته است. این حدیث است. فارسی اش این است: «کسی که با لقمه حرام نماز می خواند مثل آدمی است که روی شن نرم برج می سازد».
شریعتی: خواهی نخواهی فرو می ریزد.
حجت الاسلام قرائتی: این تغذیه مهم است. کمک به فقرا رابطه دارد. 27 جای قرآن وقتی می گوید نماز پشت سرش می گوید زکات. «اَقیمُوا الصَلاة وَ اتُوا الزکاة»، «یُقیمُونَ الصَلاة وَ یُوتُونَ الزَکاة». «اَقیمُوا، آتُوا»، «یُقیمُ، یُوتُون».  «یُوتونَ» یعنی شما برو پول را به فقیر بده نه این که فقیر درِ خانه ات بیاید. امام از یک نفر پرسید که زکات را چه می کنی. گفت زکاتم در خانه است، فقرا می آیند درِ خانه می گیرند. فرمود کار غلطی است. «تُوتُوا الفُقَرا» یعنی تو درِ خانه فقرا برو، نگذار او درِ خانه تو بیاید. گاهی هم اگر ناراحت می شود بگویی زکات است، غصه می خورد  که چرا من بدبخت شدم و فقیر شدم که این ها زکات به من  می دهند، نگو زکات است بگو عیدی است. به اسم عیدی بده، به اسم هدیه بده، به اسم کادو بده، به اسم این که شاگرد اول شدی باریک الله بیا این را بگیر. زکات را باید به فقرا داد نه این که فقرا بیایند بگیرند. اگر فقیر گفت و شما کمک کردید این مزد این است که آبرویش را ریخته است، دستش را دراز کرده است. باید نگفته به او بدهی. یک مقدار هم به او بدهی که خرجی یک سالش تامین بشود، البته اگر داری. اگر داری نگو این مقدار بس است، جیره بندی نکن. یک تاجری را مکه دیدم. خیلی تاجر دانه درشتی است. می گفت آقای قرائتی، یک چیزی به فقرا گفتم امروز خدا مرا سیلی زد و حالم را گرفت. روز عید قربان هر حاجی باید 7 تا شن اندازه ی آن هایی که به نان سنگک چسبیده است، 7 تا به یک جایگاه بزند برای یادبود آن سنگی که ابراهیم به شیطان زد. می گفت سنگ ها تمام شد، چون باید بخورد. می گفت زدم یکی دو تا از آن نخورد. رفتم گفتم سنگم تمام شد، تو را به خدا یک سنگ بدهید. بعضی افراد احتیاطاً چند تا بیشتر برمی دارند. می گفت 2 تا زدم دو مرتبه دیدم نخورد. رفتم گفتم بلد نبودم، یکی دیگر بده. شلوغ هم است، آدم آن جا خفه می شود. یک مرتبه گفت الان به تو سنگ دادم، گفتم حالا بده. می گفت فقیرها می آمدند می گفتم دیروز به تو دادم. فقرا می آمدند می گفتم مگر هفته گذشته به تو ندادم. می گفت یاد این افتادم که من به فقیرها می گفتم  مگر به تو ندادم، حالا این جا این گونه شد. گاهی وقت ها یک حوادثی پیش می آید، خدا رحمت کند مرحوم مطهری را می گفت یک حدیثی بود من معنایش را نمی دانستم چگونه معنا کنم. امروز آیت الله العظمی گلپایگانی حدیث را معنا کرد. گفتم کدام حدیث بود که شما معنایش را نچشیدید ولی آقای گلپایگانی چشیده بود. گفت یک حدیث داریم به هر کس احسان کردی  از او بترس. «اِتَّقِ» یعنی بترس، «شَرِّ مَن اَحسَنتَ اِلَیه» از شر آدم هایی که به آن ها خدمت می کنی بترس. یعنی این که به او خدمت کردی یک زمانی یک سیلی به تو خواهد زد. می گفت یعنی چه، به کسی خدمت کنی سیلی بزند؟! گفت امروز آقای گلپایگانی یک معنای قشنگی کرد. گفت من و آقای اراکی شاگرد شیخ عبدالکریم بودیم و هر دو ملا شدیم و مجتهد شدیم و مرجع تقلید هم شدیم. آقای گلپایگانی گفته من  شهریه دادم به افرادی، به افرادی حقوقی می دهم. آقای اراکی نداد. منی که مرتب حقوق می دهم اگر یک ماه ندهم می گویند چرا نداد، چه شد که نداد. ولی آقای اراکی که اصلش در عمرش نداده است هیچی نمی گویند. این  معنای این است که گاهی وقت ها بترس. «إِتَّقِ مَن شَرِّ اَحسَنتَ إِلَیه». به هر حال نمی دانم به چه مناسبت این را گفتم.
شریعتی: راجع به کمک به فقرا بود.
حجت الاسلام قرائتی: بله.
شریعتی: اجازه می دهید قرآن را بشنویم، بعد برگردیم؟ وقتمان  یک مقداری محدود است.
حجت الاسلام قرائتی: هر چه صلاح است.
شریعتی: برمی گردیم ان شاءالله دقایقی خدمت شما خواهیم بود. خیلی ممنونم از توجه شما، متشکرم از حاج آقای قرائتی. ان شاءالله جزو نمازگزاران واقعی باشیم. ان شاءالله مشمول شفاعت نماز و قرآن و نبی مکرم اسلام باشیم. عزیزانی که می خواهند در قربانی ماه جوادی الاول شرکت بکنند فرصتشان آغاز شده است و ان شاءالله می توانند همراه بشوند، مشارکت بکنند. صدقات، نذورات و هدایای خود را هم می توانید به سایت ما مراجعه بکنید، هم به کانال ما در سروش و ایتا و هم با کد دستوری *780*3131# نذورات و صدقات خودتان را پرداخت کنید. آیات نورانی کلام وحی را بشنویم، ان شاءالله برمی گردیم در بخش دوم گفتگویمان که فکر می کنم خیلی کوتاه هم باشد با شما هستیم و در کنار شما. بفرمایید خواهش می کنم.
شریعتی: «اللهُمَّ صَلَّ عَلَی مُحَمَّد وَ آلِ مُحَمَّد وَ عَجِّل فَرَجَهُم». خیلی خوشحالیم که همراه شما هستیم. باز هم تکرار می کنم که برای مشارکت در قربانی ماه جمادی الاول عزیزانمان می توانند همراه بشوند تا ان شاءالله قربانی این ماه هم مثل ماه های گذشته با همدلی و همراهی شما با شکوه هر چه تمام تر انجام بشود و ان شاءالله گزارش آن  را هم خدمت شما عرض خواهیم کرد. کانال ما، سایت ما و کد دستوری *780*3131#. فقط کافی است شماره گیری بکنید. اشاره قرآنی امروز را حاج آقای قرائتی بفرمایند و ان شاءالله حسن ختام فرمایشاتشان را بشنویم.
حجت الاسلام قرائتی: این سوره ای که خوانده شد، سوره شعرا، از قول چند پیغمبر اسم هایشان را می برد. که، که، می گوید این ها همه یک جمله می گفتند. می گفتند:  «إِنْ أَجْرِيَ إِلَّا عَلَىٰ رَبِّ الْعَالَمِينَ» ما مزد نمی خواهیم. این که در یک صفحه قرآن، در دو صفحه قرآن، 5-6 پیغمبر همه می گویند ما مزد نمی خواهیم این برای این است که مردم نگاهش به پیغمبری باشد که پول می گوید، حرفش اثر نمی کند. نمی گویم پول نگیرید، برای پول کار نکنید. الان شما پای تلویزیون از اکسیژن استفاده می کنید اما هیچ کدام برای اکسیژن پای تلویزیون نیامده اید، می خواهید حرف های مرا بشنوید. نیت پول نباشد. سوال نکنید، طی نکنید، مثلاً به شرطی می آیم که این قدر پول بدهید.  «لا اَسأَلُکُم» یعنی سوال پول نمی کنم،  نیت هم «لا نُرید» در قلبم پول نیست. نه در قلبم پول است، نه به زبان می گویم پول بده. اگر دادید دست شما درد نکند، ندادید که هیچ.
شریعتی: مقصد آن نیست.
حجت الاسلام قرائتی: یعنی نیت شما پول نباشد. چون وقتی بحث پول شد می گویند این برای خودش می گوید.
شریعتی: اثری که باید داشته باشد ندارد. خیلی ممنون و متشکرم. دعا بکنید و ان شاءالله آمین بگوییم و خداحافظی کنیم.
حجت الاسلام قرائتی: من از این برنامه که می گویید ماهی چند گوسفند داده می شود خوشحالم به خاطر این که خیلی افراد هستند وضع مالی شان خوب است، می توانند هر ماه یک گوسفند بدهند ولی کسی را نمی شناسند، قصاب نمی شناسند. شما کمک می کنید. این گوشت و نان مهم است. ما دو عید رسمی داریم، یک موردش می گوید  نان  مردم یعنی عید فطر، هر انسانی سه کیلو نان، برنج، گندم، خرما. یک عید هم می گوید عید قربان، گوشت مردم. یک عید می گوید گوسفند بُکُش، یک عید می گوید گندم بده، یعنی در عیدهای اسلامی نان و گوشت مردم باید تامین بشود. و السلام علیکم و رحمه الله.
شریعتی: خیلی ممنون و متشکرم. بله، سنت بسیار پسندیده ای است و حالا دیگر جزو قرار و ثابت و دائمی ما شده است. اهالی خوب سمت خدا ان شاءالله در این اقدام بسیار خداپسندانه و بسیار شاف انگیز همراه بشوند و مشارکت بکنند. می خواهیم عازم و راهی بشویم به مدینه النبی و مضجع و مزار نورانی نبی مکرم اسلام را با سلام و صلوات بر او زیارت بکنیم. تا فردا و تا سلامی دوباره. «اللهُمَّ صَلَّ عَلَی مُحَمَّد وَ آلِ مُحَمَّد وَ عَجِّل فَرَجَهُم».